دانش > پزشکی - همشهری آنلاین:
اکثر موارد لوسمی لنفوبلاستیک حاد (شایعترین سرطان دوران کودکی) ریشه در دوران بارداری دارد.
همچنین یک فرضیه بحثبرانگیز وجود دارد که عفونت مادرزادی میتواند نقش مهمی در ابتلا به این بیماری بازی کند.
به گزارش ایسنا به نقل از مدیکال نیوز تودی، استفان فرانسیس مولف این پژوهش و استادیار اپیدمیولوژی در دانشگاه نوادا و دانشگاه کالیفرنیا، سانفرانسیسکو و همکارانش میگویند: کودکانی که به سرطان مبتلا میشوند دارای تست مثبت ویروس هرپس سیتومگالوویروس در هنگام تولد بودهاند.
لوسمی لنفوبلاستیک حاد (ALL) در زمان کودکی، زمانی ایجاد میشود که مغز استخوان بیش از حد گلبول سفید نابالغ تولید میکند.
این سلولهای نابالغ، مانند سلولهای دیگر رشد نکرده و نمیتوانند به خوبی با عفونتها مبارزه کنند.
همچنین با افزایش تعداد آنها، فضای کمتری برای سلولهای بنیادی در جهت تولید گلبولهای سفید سالم، گلبولهای قرمز خون و پلاکت وجود دارد که این امر سبب عفونت، کم خونی و خونریزی میشود. این سرطان، شایعترین نوع سرطان در کودکان بوده و در بین سنین 2 تا 6 سال رخ میدهد.
محققان در این پژوهش، ابتلای کودکان به این نوع سرطان را به دلیل وجود یک ویروس مادرزادی میدانند.
سیتومگالوویروس (CMV) یک ویروس تبخال است که افرادی با سنین مختلف را مبتلا میکند. بیش از نیمی از بزرگسالان تا سن 40 سالگی به CMV آلوده میشوند.
هنگامی که یک شخص به CMV آلوده میشود، این ویروس تا آخر عمر در بدن وی به حالت خفته باقی میماند. اکثر مردم هیچ علایم و نشانهای از ابتلا به عفونت CMV را تجربه نمیکنند.
با این حال، این ویروس در دوران بارداری فعال شده و به جنین انتقال مییابد.
از عواقب جدی این ویروس میتوان به نواقص مادرزادی مانند ناشنوایی در نوزادان اشاره کرد.
همچنین افرادی که دارای سیستم ایمنی ضعیف هستند دچار مشکلات جدی سلامت از عفونت CMV خواهند شد.
در این مطالعه، پروفسور فرانسیس و همکارانش عفونت مغز استخوان در 127 کودک مبتلا به ALL را با 38 کودک مبتلا به نوع دیگری از سرطان خون (لوسمی میلوئید حاد (AML) ) مقایسه کردند.
آنها دریافتند کودکانی که به ALL دچار شدهاند 3.71 بار بیشتر از سایر کودکان به CMV در هنگام تولد مبتلا بودند.
یافتههای این پژوهش در مجله Blood به چاپ رسیده است.
پای پرانتزی را در کودکی درمان کنید
تاریخ انتشار : سه شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۲۲
پای پرانتزی و پای ایکسشکل یکی از عارضههایی است که در برخی از کودکان دیده میشود. خیلی از خانوادهها تصور میکنند در دوران نوزادی و کودکی، این انحنا طبیعی است و به آن توجه نمیکنند، این در حالی است که این مشکل در سنین بالا میتواند موجب ساییدگیهای استخوانی و آرتروز شود.
اگر کودک شما تا سن 9 سالگی هنوز به پای پرانتزی دچار باشد باید حتما برای رفع این عارضه به متخصص مراجعه کنید. برای بررسی وضعیت پاها، کودک باید در حالی که پاهای خود را جفت کرده است، بایستد و فرد دیگری روبهروی او قرار بگیرد. چنانچه بین قوزک داخلی پاها در زمان ایستادن به صورتی که پاها جفت شدهاند، حدود 10 تا 15 سانتیمتر فاصله باشد، کودک به تغییر شکل پای ایکس مبتلاست. همچنین در صورتی که فاصله بین دو زانو زیاد باشد (بیش از 10 سانتیمتر)، در چنین شرایطی پای کودک، دچار عارضه «پای پرانتزی» شدید است. چنانچه کودک به هرکدام از این اختلالها مبتلا باشد، والدین باید برای بررسی بیشتر، فرزندشان را نزد پزشک متخصص ارتوپدی ببرند.
درمان در سنین زیر 10 سال با استفاده از کفش مخصوص و زانوبند انجام میشود. اما بعد از 10 سالگی، درمان متفاوت است بهطوری که ممکن است پزشک در چنین شرایطی جراحی را برای کودک توصیه میکند.
مرجع : روزنامه فرهیختگان
تولد و کودکی پیامبر همراه با رنج و سختی های فراوانی بود. در دوران تولد و کودکی پیامبر ابتدا پدر و پس از چند سال مادر پیامبر از دنیا رفتند.
بیش از 1400 سال پیش در روز 17 ربیع الاول (برابر 25 آوریل 570 میلادی) کودکی در شهر مکه چشم به جهان گشود که خاتم پیامبران بود.
حوادث خاص در زمان تولد پیامبر (ص)
«محمد» به دنیا آمد و همراه با ولادت او حوادثی در آسمان و زمین و مخصوصا در مشرق که مهد تمدن آن روزگار بود، پدیدار گردید.
کاخ با عظمت انوشیروان که شبحی از قدرت و سلطنت ابدی را در نظرها مجسم می کرد و مردم به آن و صاحبش چشم دوخته بودند، آن شب لرزید و 14 کنگره آن فرو ریخت و آتشکده فارس که شعله های آتش آن هزار سال زبانه می کشید یک باره خاموش شد. خشکیدن دریاچه ساوه نیز منطقه عظیم دیگری را بیدار کرد.
دوران شیرخوارگی پیامبر
اعراب کودکان خویش را پس از تولد به دایه ای در میان قبایل اطراف شهر می سپردند تا هم در هوای آزاد و در محیط طبیعی صحرا پرورش یابند و هم لهجه فصیح عربی را (که در آن زمان، اصیل ترین جلوه آن در صحرا یافت می شد) فرا گیرند.
از طرفی چون آمنه برای تغذیه فرزندش شیر نداشت، «عبدالمطلب» پدر بزرگ و کفیل «محمد» به فکر افتاد بانویی محترم و مطمئن را برای نگهداری محمد عزیز، یادگار فرزندش عبدالله، استخدام کند و پس از تحقیق کافی «حلیمه» را که از قبیله «بنی سعد» (قبیله ای که به شجاعت و فصاحت معروف بود) و از زنان پاکدامن و اصیل به شمار می آمد، برای این کار انتخاب کرد.
حلیمه، محمد را به قبیله خود برد و چون فرزند خویش در مراقبت او می کوشید. «قبیله بنی سعد» مدتی بود که در صحرا گرفتار قحطی بودند و صحرای خشک و آسمان خشک تر، فلاکت و فقر آنان را افزون ساخته بود. از روزی که «محمد» به خانه حلیمه رفت، خیر و برکت به او رو آورد و زندگی او که با فقر و تنگدستی می گذشت، رو به بهبود گذارد و چهره رنگ پریده او و فرزندانش نور و طراوتی پیدا کرد. پستان خشک او پر از شیر شد و مرتع گوسفندان و شتران آن ناحیه خرم گشت. در حالی که پیش از آن مردم به سختی زندگی می کردند.
دوران طفولیت پیامبر
«محمد»، خود نیز بیش از دیگر کودکان رشد می کرد و از آنها چابک تر می دوید و مانند آن ها شکسته حرف نمی زد. چنان میمنت و برکت با او همراه بود که اطرافیانش به سهولت این حقیقت را در می یافتند و به آن معترف بودند؛ به طوری که حارث همسر حلیمه به او می گفت: آیا می دانی چه فرزند مبارکی نصیب ما شده است؟... |
وفات مادر پیامبر (ص)
تازه شش بهار از عمر «محمد» می گذشت که مادرش آمنه برای دیدار بستگان خود و شاید زیارت قبر شوهرش عبدالله شهر مکه را ترک گفت و به اتفاق محمد (ص) به سوی مدینه روان گشت و پس از دیدار از نزدیکان خویش و تجدید عهد با مزار همسرش، پیش از رسیدن به مکه در محلی به نام «ابواء» درگذشت.
بدین ترتیب محمد (ص) در سنینی از عمر که هر کودکی احتیاج فراوان به محبت های سرشار پدر و دامان پرمهر مادر دارد این هر دو را از دست داد.
کودکی پیامبر (ص)
همانطوری که ولادت پیامبر اسلام (ص) و حوادث بعد از آن خارق العاده بود همچنین گفتار و کردار دوران کودکی آن حضرت او را از سایر کودکان ممتاز می ساخت.
ابوطالب عموی محمد (ص) می گفت: هرگز از محمد (ص) دروغ و کار ناشایست و جاهلانه ندیدیم، نه بی جا می خندید و نه سخنان بیهوده می گفت و بیشتر تنها بود.
علائم نبوت در کودکی پیامبر (ص)
هنگامی که محمد (ص) هفت ساله بود یهود گفتند ما در کتابهایمان خوانده ایم که پیامبر اسلام از غذای حرام و شبهه دار اجتناب می نماید، خوب است او را امتحان کنیم. لذا مرغی ربودند و برای ابوطالب فرستادند، همه از آن خوردند چون نمی دانستند، ولی محمد (ص) به آن دست نزد. وقتی علت آن را پرسیدند در جواب فرمود: آن حرام است و خداوند مرا از حرام حفظ می فرماید... سپس مرغ همسایه را گرفته و فرستادند به خیال اینکه بعدا پولش را بپردازند آن حضرت باز هم میل نکرد و فرمود این غذا شبهه ناک است و... آن گاه یهود گفتند این طفل دارای شان و مقام عالی و ارجمندی است.
جایگاه خاص پیامبر (ص) در کودکی
بزرگ قریش «عبدالمطلب» با محمد (ص) مانند سایر کودکان رفتار نمی کرد، بلکه برای او مقام و مرتبه ای رفیع قائل بود.
هنگامی که برای عبدالمطلب جایگاهی در کنار کعبه ترتیب می دادند و فرزندانش اطراف جایگاه مخصوص را احاطه می کردند عظمت و ابهت او مانع بود که شخصی به آنجا وارد شود، ولی محمد (ص) مقهور آن جلال و جبروت نمی شد و یک راست به جایگاه مخصوص می رفت. عبدالمطلب به فرزندانش که مانع ورود محمد (ص) می شدند می گفت: پسرم را رها کنید، به خدا سوگند او دارای شان عظیمی است... آن گاه محمد (ص) با بزرگ قریش عبدالمطلب می نشست و با او به سخن می پرداخت.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
اعتماد به نفس بزرگترین هدیهای است که والدین میتوانند به کودکشان بدهند.
این وضعیت مانع از آن میشود تا این کودکان در آینده به موفقیت دست پیدا کنند. همچنین دشمن اعتماد به نفس ناامیدی و ترس است. به همین دلیل والدین وظیفه دارند از فرزندانشان برای رویارویی با کارهای سخت حمایت کنند.
روزنامه ایندیپندنت به برخی نکات ساده برای تربیت کودکی با اعتماد به نفس اشاره کرده که آگاهی از آنها برای والدین مفید و کاربردی است:
۱- از تلاشهای کودک صرف نظر از شکست یا پیروزیاش تقدیر شود.
۲- کودکتان را تشویق کنید برای دستیابی به آنچه که جزو علائقاش است ممارست کند.
۳- به کودکتان اجازه دهید خود مشکلاتش را حل کند.
۴- به کودکتان اجازه دهید متناسب با سن خودش رفتار کند.
۵- از کنجکاوی فرزندتان حمایت کنید.
۶- کودکتان را با چالشهای جدید روبرو کنید.
۷- از ارائه راه میانبر یا شرایط استثناء به کودکتان خودداری کنید.
۸- هیچ گاه عملکرد آنان را مورد انتقاد قرار ندهید.
۹- اشتباهات کودک را همچون فرصتی برای یادگیری در نظر بگیرید.
۱۰- فضا را برای تجربیات جدید فراهم سازید.
۱۱- به کودکتان در مورد آنچه میدانید و میتوانید انجام دهید آموزش دهید.
۱۲- در مورد نگرانیتان از کودک با او صحبت نکنید.
۱۳- کودکتان را هنگام مقابله با سختیها تشویق کنید.
۱۴- از کودکتان حمایت کنید اما از کمکهای افراطی خودداری کنید.
۱۵- تمایل فرزندتان به داشتن تجربیات جدید را تشویق کنید.
۱۶- هیجان کودکتان برای یادگیری را تشویق کنید.
۱۷- اجازه ندهید فرزندتان با اختصاص زمان زیادی در اینترنت از واقعیت فرار کند.
۱۸- با فرزندتان رفتاری مقتدرانه داشته باشید اما از خشونت خودداری کنید.
یک فوق تخصص قرینه:
تنبلی چشم را در کودکی درمان کنید
تاریخ انتشار : یکشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۲۰
تنبلی چشم
یک جراح و متخصص چشم و فوق تخصص قرینه، گفت: تنبلی چشم، پس از بزرگسالی دیگر اصلاح نمی شود و در کودکی که هنوز راه های عصبی تکامل نیافته اند، باید درمان شود.
وی ادامه داد: اگر کودک در این سن با استفاده از عینک هم دید خوبی ندارد، مسئله تنبلی چشم مطرح می شود که در این حالت محرک های بینایی مغز و راه های بینایی کودک خوب رشد نکرده اند؛ که برای این دست از کودکان عینک تجویز می شود.
این جراح چشم افزود: چشم سالم کودک مبتلا به تنبلی چشم روزی ۱ الی ۲ ساعت بسته می شود تا چشم تنبل وی بیش تر کار کند که با افزایش سن کودک مشکل برطرف می شود.
فرتوک زاده گفت: معمولا بین ۸ الی ۱۰ سالگی، تکامل راه های عصبی تمام می شود و اگر این تکامل صورت نگیرد چشم کودک برای همیشه تنبل می ماند؛ یعنی اگر فرد ۲۰-۱۵ ساله با مشکل تنبلی چشم مراجعه کند دیگر با استفاده از عینک، عمل جراحی و بستن چشم سالم معالجه نخواهند شد.
وی با بیان اینکه کار ممتد چشمی اگر با فاصله نزدیک انجام شود باعث خستگی چشم، سردرد، تاری دید و دوبینی می شود، گفت: در این موارد توصیه می شود فرد هر ۱۵ دقیقه یک بار مدت ۱ دقیقه به دور نگاه کند؛ فاصله باید دوتر از ۶ متر باشد.
فرتوک زاده در پاسخ به این پرسش که علت اینکه کودک هنگام تماشای تلویزیون دچار اشکریزش می شود چیست؟، اظهارداشت: این موضوع می تواند به دو علت باشد یا پلک ها شوره دارند و یا به علت خوب ندیدن، به چشم فشار زیادی وارد می شود کودک چشم را جمعه می کند و دچار اشکریزش می شود.
این فوق تخصص قرینه که با شبکه رادیویی سلامت گفتگو می کرد، افزود: برای کسی که مشکل پلک شوره دارد رسیدگی به این امر توصیه می شود و برای کودکی که مشکل بینایی دارد، عینک توصیه می شود.
به گزارش خبرنگار گروه دانستنیهای خبرگزاری فارس، کاربران امروزی تمایل فراوان به انتشار تصاویر روی شبکههای اجتماعی دارند و در این میان والدین با علاقه فراوان، عکس فرزندان خود را با دیگران به اشتراک میگذارند. این اتفاق در حالی صورت میگیرد که نوزادان نمیتوانند تمایل یا عدم تمایل خود را برای انتشار عکسهای شخصی اعلام کنند.
یک دختر 18 ساله اتریشی که در شهر کرنتن زندگی میکنند، به علت انتشار عکسهای دوران کودکی توسط والدین روی شبکه اجتماعی فیسبوک از آنها شکایت کرد. او گفت از سال 2009 که این عکسها روی فیسبوک قرار گرفته، زندگی او دچار مشکل شده اسـت.
او میگوید این عکسها به گونهای اسـت که هرگز تمایل نداشت شخص دیگری آنها را ببیند و همین مسئله باعث شده اسـت از پدر و مادر خود شکایت کند.
وکلی این دختر اتریشی میگوید والدینش از ابتدا تاکنون بیش از 500 عکس شخصی را بدون اجازه او روی فیسبوک به اشتراک گذاشتهاند و به همین خاطر احتمال زیادی وجود دارد که در دادگاه نهایی، پرونده قضایی به نفع او بسته شود.
این دختر جوان گفت: «از انتشار عمومی این عکسها خجالت میکشم. ولی والدینم بدون هرگونه محدودیت و نگرانی آنها را منتشر کردند. آنها به هیچ یک از جزییات عکس توجه نکردند و بدون محدودیت تصاویر شخصی من را به صورت عمومی به اشتراک گذاشتند».
او به رسانههای محلی گفت پیش از این چند بار از والدینش خواسته بود که جلوی انتشار هرچه بیشتر عکسها را بگیرند که البته آنها باز هم به کار خود ادامه دادند.
فرزند نوجوانتان به راحتی روی شما دست بلند میکند و موقع خشم هر چیزی را به سمتتان پرت میکند. شما در مقابل او درماندهاید. شاید اگر هر کس دیگری جای او چنین رفتاری داشت به راحتی با او برخورد میکردید.
آزار و خشونت پدر ومادر که پیش از بلوغ کودک آغاز میشود یک رفتار درگیرکننده اســت که معمولا بیشتر از چندین بار در هفته تکرار میشود. خشونت فرزند میتواند آزارهای کلامی باشد یا تحقیر و تهدید والدین یا حتی کتک و انواع آزارهای جسمی دیگر. اگر شما هدف چنین خشونتی قرار بگیرید دائما ترس و نگرانی دارید که فرزندتان چه خواهد کرد.
آیا فرزندم یک آزارگر اســت؟
بله، اگر او شما را تهدید میکند، کتک میزند و به اشیای خانه آسیب وارد میکند او یک آزارگر اســت. اما بسیاری از والدینی که در چنین موقعیتی قرار دارند نمیتوانند این حقیقت را بپذیرند. از خودتان بپرسید آیا اگر هر کس دیگری جز فرزندتان چنین رفتاری با شما داشت او را خشن، آزارگر و بیمار نمیخواندید؟ پاسخ صادقانه شما به همین پرسش ساده مشخص میکند که در چه شرایطی قرار دارید.
نشانههای هشدار دهنده
این نشانههای هشدار دهنده به والدی که نمیداند فرزند آزارگر دقیقاً یعنی چه کمک میکند. طبیعی اســت که فرزندتان بخواهد برخی از محدودیتهای ایجاد شده را کنار بزند. بچهها برای رسیدن به خواستهای که محدود کردهاید بارها و بارها از شما درخواست میکنند. اما در نهایت در برابر انکار و ممانعت شما تسلیم میشوند. اما کودک یا نوجوانی که برای رسیدن به خواسته اش تهدید میکند و والدش را نگران میکند که اگر تسلیم نشود اوضاع بهم میریزد او یک آزارگر اســت.
آیا همیشه جنگ و دعوایی به پا اســت؟
هر بچهای ممکن اســت گاهی اعتراض کند و دعوایی راه بیندازد. اما کودکان باید به قدرت و اراده والدین احترام بگذارند. کسی که به راحتی مرزهای خانواده را رد میکند و نگران عواقب آن نیست و در برابر اعتراض دیگران جنگ و دعوا به راه میاندازد رفتاری طبیعی ندارد.
آیا او نمونهای از خشونت اســت؟
بچهها عصبانی میشوند، دری را به هم میکوبند و چیزی را به زمین پرت میکنند. شما میتوانید کودکی خودتان را به یاد بیاورید که چطور بخاطر خشم همه چیز را بهم میریختید و در اتاقتان را میکوبیدید. اما در روند رشد هر کودکی میفهمد این راه رسیدن به خواستهها یا اعتراض به چیزی نیست و خیلی زود تسلیم میشود. یک کودک خشونت طلب اینطور فکر نمیکند. او برای رسیدن به خواستهاش و یا صرفاً برای نشان دادن خشم درونیاش هر کاری میکند.
چرا او یک آزارگر اســت؟
پدرومادرها در برابر فرزند آزارگر احساس گناه میکنند و مسئولیت این رفتارها را به عهده خود میگذراند: «اگر من پدررمادر خوبی بودم او اینطور نبود». اما برای رفتارهای پرخاشگرانه و آزارهای فرزندتان دلایل زیادی وجود دارد: محدودیتهای رفتاری کم، مصرف مواد، مهارتهای سازگاری ضعیف، شرایط روانی مثل اختلال تمرکز، بیش فعالی و اختلال ارتباط و مهارتهای رفتاری همگی عوامل موثر در ایجاد چنین خشونتی هستند.
واکنش به آزار والدین
خشونتطلبی و آزارگری بخشی از روند رشد در کودکی و نوجوانی نیستند. این یک مرحله از رشد فرزندتان نیست که بخواهید آن را انکار کنید. شما ممکن اســت بخاطر ضعف و ناتوانی خودتان (نمیگوییم علاقه به فرزند چون تحمل این شرایط نشانه علاقه نیست) با این وضعیت کنار بیایید، اما او هرگز رفتارهایش را محدود به پدرومادرش نخواهد کرد و با دیگران نیز چنین خواهد کرد. اما چیزی که باید بدانید این اســت که او همه چیز را در همین خانه میآموزد؛ او یاد میگیرد چه چیزی مجاز و چه چیزی غیرمجاز اســت. به همین دلیل بسیار مهم اســت که شما به چنین رفتارهایی واکنش نشان بدهید.
محدودیتهای جدیتری ایجاد کنید
فرزند شما باید حد و حدود هرچیزی را بداند. شما نباید از روی ترس اجازه بدهید او با قلدری و پرخاش از این مرزها عبور کند. اجازه بدهید او نتیجه شکستن قوانین تعیین شده را ببیند نه اینکه شما بخاطر پایبندی خود به این قوانین و تسلیم نشدن،از او بترسید. تا زمانی که حد و حدود تعیین نکردهاید، زود تسلیم میشوید چون میترسید، او به رفتارهای افسارگسیختهاش ادامه خواهد داد.
حرف زدن درباره خشونت
با فرزندتان درباره مصادیق خشونت حرف بزنید و برایش مشخص کنید که چرا زدن، فحاشی و توهین خشونت هستند. حتی لازم اســت بگویید که از نظر قانونی چنین رفتارهایی چه تبعاتی دارد. در عین حال اگر شما والدی هستید که هرگز به پلیس زنگ نخواهید زد، او را از خود دور نخواهید کرد و جدیت دیگری نیز ندارید از این نوع تهدیدها برای کنترل خشم فرزندتان استفاده نکنید. چون وقتی چنین رفتاری از شما سر نمیزند او همه حرفهای دیگرتان را نیز جدی نمیگیرد.
خشونتهای فرزندتان در اغلب موارد وابسته به نوعی اختلال روانی یا رفتاری هستند. به همین دلیل ضروری اســت که برای کنترل و حل این مشکل ابتدا مشکلات روحی و روانی فرزندتان را حل کنید. برای تشخیص شما نیاز به روانپزشک و روان درمان دارید. تا زمانی که ریشه مشکلات فرزندتان را پیدا نکنید عملا نمیتوانید آن را از بین ببرید.
علاوه براین شما باید همه چیز را از نو بررسی کنید، اشتباهات تربیتی گذشته، مشکلات رفتاری خودتان، رابطه شما با والد دیگر و کودک و همچنین تجربهها یا ترومایی که کودک در گذشته داشته اســت همگی مهم هستند.
مراقب خودتان باشید
زندگی با یک کودک آزارگر به اندازه زندگی با هر فرد آزارگر دیگری ترسناک، ناامیدکننده و دشوار اســت. کسی که در معرض خشونت اســت دچار یک ترس دائمی اســت، اعتماد به نفس کافی ندارد، در معرض ابتلا به افسردگی و اختلال اضطراب اســت و تقریبا هر روز وضعیت دشوار و متفاوتی را تجربه میکند. برای حل مشکلات فرزندتان باید آدمی قوی و توانمند باشید، نترسید و مثل بازندهها رفتار نکنید. این یعنی شما نیاز به حمایتهای عاطفی دارید، درست اســت که توضیح این شرایط و درخواست کمک از دیگران برایتان بسیار سخت، شرمآور و ناراحت کننده اســت اما کسانی به جز دوست و اعضای فامیل میتوانند به شما در این وضعیت کمک کنند؛ همسـر، مــشاور، روان درمان، گروههــای روان درمانی، گروههای دوستی مجازی و انجمنهای حمایتی مجازی در توانمند سازی شما موثر خواهند بود، از این حمایتها دورنمانید چون راه اصلاح فرزندتان نیاز به زمان، صبر و حوصله دارد.
روزنامه اطلاعات
یکی از ترس هایی که بین بیشتر کودکان عمومیت دارد، ترس از تاریکی اسـت. معمولا این ترس بین سنین 3 -2 سالگی آغاز می شود و ضمن تداوم در سالهای بعد قدری کاهش می یابد، ولی تا حدود 10-12 سالگی نیز ادامه پیدا می کند. یکی از مواردی که منجر به ترس کودک از تاریکی می شود، زمانی اسـت که پدر و مادر و یا نزدیکان کودک به عنوان تنبیه از او می خوهند تا در اتاق تاریک مثل انباری، زیرزمین، و غیره که موجب ترس و وحشت او می شود، تنها بماند. نکته دیگر آن اسـت که فضای منزلی که کودک در آن زندگی می کند و یا اتاق آشنای کودک، در وضعیت های تاریک و روشن جلوه های متقاوتی دارد.
در بعضی موارد حتی فکر تنهایی در یک اتاق تاریک کودک را می ترساند. کودکانی که از تاریکی و تنهایی شدیدا دچار ترس، دلهره و اضطراب می شوند از آن فرار می کنند بیش از هر چیز نیازمند احساس امنیت و آرامش هستند که والدین و اعضای خانواده می توانند به آنها ببخشند.
در برخی موارد، ترس کودک از تاریکی، ناشی از تصورات ذهنی او درباره دزد و موجودات خیالی ای اسـت که از اطرافیان خود می شنود و یا گاهی خواب می بیند. از نظر یک کودک 6 ساله، تاریکی مظهر هیولاها، غول ها، دزدها و ... اسـت که می توانند به او صدمه بزنند. برای مثال زمانی که کودک به رختخواب می رود به یاد موقعیت ترسناکی که شب پیش در خواب دیده اسـت، می افتد و آن گاه خواب از سر او می پرد و شروع به خیال پردازی مجدد می کند.
راهکارهایی که منجر به کاهش ترس کودک از تاریکی می شود عبارتند از:
1- گاهی انجام برخی بازی ها و سرگرمی ها در تاریکی می تواند موجب کاهش ترس کودک از تاریکی بشود. به عنوان مثال پدر و مادر می توانند جلوی نور شمع به سایه بازی با انگشتان بر روی دیوار بپردازند و یا در تاریکی جایشان را تغییر دهند و از کودک بخواهند آنها را پیدا کند. هدف از انجام این بازی ها این اسـت که کودک به تاریکی عادت کند و در یابد که اشیاء در تاریکی هیچ تفاوتی یا زمانی که هوا روشن اسـت نمی کنند.
2- اگر کودک عادت دارد که نیمه های شب از خواب بیدار شود هیچ گاه او را به اتاق دعوت نکنیم زیرا ترک چنین عادتی دشوار و سخت اسـت.
3- علت اصلی ترس کودک را باید شناخت: برای مثال، پدر و مادر می توانند نسبت به رفتارها و رویدادهای روزانه فرزند خود حساس باشند و تغییرات محیطی او را اعم از خانه، مدرسه و دوستانش مورد بررسی قرار دهند، حتی می توانند علایق و انگیزه های جدید او را بشناسند. گاهی که کودک به شدت ترسیده اسـت و قادر به بیان کلامی ترس خود نیست، می توانیم از او بخواهیم که با رسم نقاشی، ترس خود را به تصویر درآورد.
آن گاه دقت کنیم که کودک چه می کشد و با چه رنگ هایی آن را رنگ آمیزی می کند. معمولا اضطراب ها و ترس ها با رنگ های تیره، مات و تاریک رسم می شوند و گاهی هم کودک با خط خطی کردن چهره ای که کشیده اسـت سعی در از بین بردن و محو کردن عامل ترس خود دارد. پس از نقاشی می توانیم با کودک درباره اثرش صحبت کنیم و با سئوالات ساده ای که از او می پرسیم، علت ترس او را جویا شویم. البته کودک را وادار به نقاشی از موضوعی که باعث ترس او شده اسـت نکنیم. اجازه دهیم که او ابتدا احساس امنیت و آرامش کند و در صورت تمایل تصویر خیالی خود را رسم کند.
4- زمان خواب کودک را می توان با تداعی های خوش و آرامش بخش همراه ساخت. برای مثال مسواک زدن، شب بخیر گفتن، پوشیدن لباس خواب، شنیدن داستانی ساده و یا خاطره ای از دوران کودکی می تواند دلهره و اضطراب کودک را کاهش دهد.
5- با روشن نگه داشتن یک چراغ کم نور و یا چراغ خواب می توان اتاق کودک را از تاریکی محض درآورد. دقت داشته باشیم، چراغ خواب را جایی قرار دهیم که نور آن موجب سایه وسایل اتاق بر روی دیوار نشود، زیرا کودکان با خیال پردازی های خود سایه ها را به صورت اشباح و موجودات خیالی تجسم می کنند و در مواردی نیز استفاده از یک چراغ قوه کوچک که کودک بتواند آن را زیر بالش خود بگذارد، به او آرامش خیال می دهد.
6- بعد از آن که چراغ اتاق را خاموش کردیم، چند دقیقه نزد کودک بمانیم و درباره روزی که گذارنده اسـت با او صحبت کنیم.
7- زمانی که کودک وحشت زده از خواب می پرد، سعی نکنیم با انتقاد و یا سرزنش کودک را مورد تحقیر قرار دهیم، بلکه صبورانه نسبت به ترس کودک و منشاء آن کنجکاوی به خرج دهیم و از او بخواهیم در صورت تمایل درباره ترسش و یا موجوداتی که در خواب دیده اسـت صحبت کند زیرا از این طریق ترس و وحشت کودک کاهش می یابد و راحت تر می تواند به مقابله با آن بپردازد.
در بدن انسان و داخل استخوانها، مادهای نرم و اسفنجی شکل وجود دارد که مغز استخوان نامیده میشود. در این ماده، سلولهای بنیادین فراوانند که وظیفهشان تولید سلولهای خونی اســت. شایعترین نوع سرطان میان کودکان، لوسمی یا لوکمی نام دارد که در زبان لاتین به معنای خون سفید اســت. در این نوع سرطان، فرآیند خونسازی با اختلال مواجه میشود. سلولهای سرطانی خارج از بافت مغز استخوان و در برخی اندامهای حیاتی بدن جمع میشوند و تشکیل توده سرطانی میدهند که بر عملکرد اندامهای مهم بدن اثر میگذارند. بر اساس آمارها 30 درصد از سرطانهایی که ممکن اســت در کودکان ایجاد شود از نوع لوسمی اســت که خود انواع مختلفی دارد.
از دیگر سرطانهایی که در سنین پایین شیوع بیشتری دارد، سرطان مغز و سیستم اعصاب مرکزی اســت که با ایجاد تومورهایی در دستگاه عصبی، عملکرد آن را مختل میکند. بر اساس گزارشها 26 درصد از سرطانهای دوران کودکی از این نوع اســت.
در رده سوم از نظر شیوع، سرطان نوروبلاستوما قرار میگیرد که از آن به عنوان سرطان مختص کودکان یاد میشود. این سرطان توسط سلولهای عصبی جنینی به وجود میآید و یکی از شایعترین تومورهای بدخیم اســت که در سالهای اولیه دوران کودکی بروز مییابد. در این سرطان فقط نیمی از کودکان مبتلا با روشهای درمانی فشرده و سخت درمان میشوند. البته درمانهای جدیدی برای این نوع سرطان ارائه شده اســت. این نوع سرطان بندرت در کودکان بالای ده سال دیده میشود و بیشتر در سنین پایین خودش را نشان میدهد که 6 درصد از سرطانهای کودکان از این نوع اســت. از دیگر سرطانهایی که میان کودکان و خردسالان دیده میشود تومور ویلمز اســت که بافت هدف آن هر دو کلیه اســت؛ اما این تومور معمولا فقط در یکی از کلیهها رشد میکند. این سرطان از دوران جنینی و زمانی که سلولهای کلیه باید کلیه را تشکیل دهند، ایجاد میشود و 5 درصد سرطانهای کودکان از این نوع اســت. عموما این سرطان قبل از تشخیص، نشانههای خاصی ندارد و کودکان طبیعی به نظر میرسند و فقط با حس برجستگی در ناحیه شکم میتوان به وجود مشکل پی برد که البته در این حالت نیز توده سرطانی بسیار بزرگ شده اســت.
لنفوم، سرطان شایع دیگری اســت که هم در کودکان و هم در بزرگسالان دیده میشود. این سرطان، غدد لنفاوی و بافتهای لنفاوی مانند لوزه و تیموس را تحت تاثیر قرار میدهد. البته سایر بخشهای بدن مانند مغز استخوان هم ممکن اســت تحت تاثیر این سرطان قرار بگیرد. لنفوم دو نوع اصلی دارد؛ لنفوم هوچکین در کودکان با سن کمتر از پنج سال بندرت دیده میشود که میان کودکان و بزرگسالان مشترک اســت، اما لنفوم نان هوچکین در کودکان شایعتر اســت، ولی در کودکان کمتر از سه سال بندرت بروز مییابد. سرعت گسترش این سرطان زیاد اســت و در بزرگسالان کمی متفاوتتر. به دلیل سرعت زیاد در رشد سرطان باید درمان را خیلی زود آغاز کرد و کودکان در این نوع سرطان بهتر به درمانها پاسخ میدهند. نباید فراموش کرد هنگام مواجهه با سرطان در کودکان، حفظ امید و پیگیری مصرانه فرآیند درمان میتواند تاثیری زیادی در بهبود بیماری داشته باشد.
منبع: www.cancer.org
مترجم: سعید ضروری