خبرگزاری مهر - الهام یزدان پناه: محله های قدیمی شهرهای مختلف استان خراسان شمالی هنوز هم کموبیش رنگ و بوی سبک معماری ایرانی و اسلامی را در خود حفظ کرده است، اما به دلایل متعددی این سبک رو به نابودی و فراموشی است.
بجنورد مرکز استان خراسان شمالی از جمله شهرهایی است که امروز با جمعیت بالغ بر ۲۱۰هزار نفر، وسعت بیش از ۳۶ کیلومتر مربع و قدمت بیش از سه قرن، بهرغم رشد ساختوسازهای جدید پس از انقلاب اسلامی، بهویژه پس از تبدیل شدن به مرکز استان در سال ۱۳۸۳، هنوز آثاری از معماری ایرانی در آن دیده میشود.
وقتی در میان کوچههای قدیمی بجنورد قدم میزنیم، در هر محلهای شاید یک بنای قدیمی خاطرات زیادی را در اذهان بزرگترها و آنهایی که سن و سالی را سپری کردهاند، زنده میکند.
ساخت خانههایی که با فرهنگ ایرانی و اسلامی همخوانی داشت؛ خانههایی که حریم داشت، ساده و بیپیرایه و مصالحش خشت خام یا آجر بود، ظاهرش روح و جان انسان را آرامش میداد، فضایش دلنشین و روحنواز بود؛ دیوارهایش بلند، درهایش چوبی، پشتبامش کاهگل و از همه مهمتر ساکنانش از زندگی کردن در چنین اماکنی راحت و آسوده بودند.
بهراستی هنوز هم بوی کاهگل آبخورده از برخی کوچههای قدیمی شهر به مشام میرسد؛ خانههایی که معماران آن از ابتدا تا پایان ساخت بنا با دقت، ظرافت، مهارت، مهندسی و با باور و ایمان به ساخت چنین بناهایی اقدام میکردند؛ خانههای که بهرغم نبود امکانات امروزی در طراحی و نقشهکشی و وجود معماران تحصیلکرده و ... همهچیزش درست بود؛ استحکام، گرمی در فصل سرما و خنکی در فصل تابستان بدون امکانات سرمایشی و گرمایشی امروز.
قدم زدن در کوچههای قدیمی شهر
از میان کوچههای قدیمی این شهر عبور میکنیم، از درختان تنومندی که در برخی از خانهها، شاخههایشان به سمت کوچه مایل شده و نمای دیوارهای لوزی شکل آنان، میتوان نوع معماری و فرهنگ این منطقه را تشخیص داد؛ معماری که بر اساس عوامل مختلفی همچون معیشت، روحیه، اعتقاد، فرهنگ و اقلیم مردم بهصورت کاملا متفاوت بناشده است.
البته معماری امروز در این شهر بهتنهایی دستخوش تغییر نشده است؛ بلکه به هر جای ایران پا بگذاریم آسمان همین رنگ است؛ سبک معماری در همه جای ایران تغییر کرده و خانههایی که با سبک معماری ایرانی- اسلامی و سنتی ساختهشده بود، اکثراً تخریب و جای خود را به آپارتمانها و برجهایی داده که بیشتر برگرفته از سبک غربی است.
امروزه بهرغم پیشرفت علم و تخصصی شدن معماری شاهد نبود حریم مناسب در ساختوسازها، بیروحی و استحکام نداشتن بناهایی هستیم که محصول کار معماران کمتجربه است.
کوچک شدن خانهها، تغییر جنس در و پنجره، نازک شدن دیوارها و مهمتر از همه حذف حیاطهایی که وسط آن حوضهای قدیمی، شمعدانی، باغچه و درخت بود و امروز همه آنها تبدیل به پارکینگ خودرو و یا انباری شده است، روح آدمی را میآزارد.
اکنون این سبک معماری را فقط میتوان در آلبومها دید و به نسل جدید نشان داد و خاطرات را تعریف کرد؛ اما هرچقدر تعریف کنی و خاطرات را در عکسها مرور کنی دیگر نمیتوان به آن دوران بازگشت.
اما هنوز میتوان از معماری خاص خراسان شمالی الگو گرفت و با همان شیوهها خاطرات را برای نسل امروز زنده کرد. البته این به نوع نگاه و علایق افراد بستگی دارد و اینکه سبک معماری استان تا چه اندازه برای آنان ارزشمند است.
متأسفانه آنچه امروز شاهد آن هستیم، تخریب بناهای قدیمی با معماری ایرانی و اسلامی به دست سازمانها و دستگاههایی است که باید حافظ این آثار و بناها باشند.
ضرورت دارد تا برای حفظ، مرمت و احیای این بناها، قوانینی در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد و در استانها سازمانها و نهادهایی اجرای این مسئولیت را بر عهده داشته باشند و با حمایت از این بناها ترتیبی اتخاذ کنند تا بناهای تاریخی با معماری ایرانی و اسلامی به دست صاحبان آن حفظ و از تخریب آن به هر دلیلی جلوگیری کنند.
گذری به خانههای قدیمی بجنورد
نوع معماری خانههای خراسان شمالی بر اساس عوامل مختلفی همچون معیشت، فرهنگ و اقلیم مردم متفاوت بوده است. آبوهوای سرد اصلیترین مولفه در شکل دادن به نوع معماری خانهها در این منطقه بوده است.
با توجه به اینکه اقوام مختلف فارس، کرمانج، ترک، ترکمن و تات اکثریت ساکنان بجنورد را تشکیل میدهند، نوع زندگی و معماری در این شهر متفاوت بوده است؛ درواقع هر قوم بر اساس آدابورسوم خانه خود را بنا میکرده است.
ترکمنها به دلیل اینکه بیاباننشین بودند، زمانی که به سمت شهرنشینی روی آوردند، در معماری خانههای خود الگوی زندگی بیاباننشینی را پیاده کردند. قالب خانههای قوم ترکمن مستطیل شکل بوده بهطوریکه ۲ اتاق در دو طرف که یک ایوان نیز جلوی این اتاقها وجود داشته است.
همچنین فارسهای بومی (تاتها) مردمان بومی بجنورد نیز در بافت میانی شهر بجنورد و محله های جنوب شهر بجنورد زندگی میکردند. خانههای قدیمی بجنورد نیز مشرفبه حیاط بوده و ازلحاظ معماری اکثراً به ایوان ورودی مجهز بوده است، اما در ساختوسازهای جدید بهویژه در یک دهه اخیر، از آن حیاطها خبری نیست و فقط برخیها در بامها سبزه کاری و در تراس منازل گلدان میگذارند و پیش ورودی خانهها در آپارتمان نیز به فضای باز ختم نمیشود.
بهطورکلی پس از سالها الگوی معماری قومهای مختلف خراسان شمالی به یکشکل شد و اکثر خانههای قدیمی بزرگ و قشر متوسط باهم ترکیب شدند و قشر مرفه هم همینطور بوده فقط تعداد اتاقها و فضا اضافه میشده است.
همچنین با افزایش جمعیت شهرنشینی و همچنین بافت پیوسته و بالا بودن قیمت زمین در مرکز استان، موجب شده تا خانههای ویلایی به آپارتمانها و برجهای مرتفع تبدیل و اکثر خانههای قدیمی به دلیل صرفه اقتصادی تخریب شوند.
احداث خانههای جدید در مرکز استان و سایر شهرستانهای خراسان شمالی محدودیت و محصور بودن در حداقل فضا را به ارمغان آورده است.
نقش آبوهوا بر معماری بجنورد
بجنورد دارای آبوهوای سرد و کوهستانی است به همین سبب بیشتر خانهها خشتی و گلی یا دارای سقف چوبی گلی بوده است؛ طی یک دوره محدودی سقفهای خانههای بجنورد به علت بارندگی زیاد شیبدار (شیروانی) بودهاند.
علت اینکه به این سقفها شیروانی گفته میشد به خاطر این بود که در محلی به نام شیروان در روسیه، سقفهای منازل شیروانی بوده و از آن الگو گرفتند؛ اما طی ۶۰ سال اخیر به دلیل کم شدن بارندگی دیگر از این نوع سقفها در بجنورد استفاده نمی شود و سقف منازل مسطح شده است تا در زمان برف همانند عایق عمل کند.
منازل مسکونی در بجنورد مرکز استان خراسان شمالی در گذشته بهصورت یک طبقه، ویلایی و معمولاً با زیرزمین و مساحتهای بالا ساخته میشدند و به دلیل سرما بین زمین و کف خانه فاصله ۴۰ تا ۵۰ سانتی خالی میگذاشتند که در کوران رطوبت را از بین میبرد و به «گربهرو» معروف بوده است.
تأثیر معیشت بر معماری خراسان شمالی
روستائیان خراسان شمالی که اکثر آنها باغ دار و یا دام دار بودند نوع خانههای خود را بر اساس شغل خود میساختند.
باغدارها در داخل منزل محیطی را برای انبار کردن محصولات خود و دامداران محیطی را برای گرمای حیوانات در نظر میگرفتند تا در زمان سرما از آنها محافظت کنند، حتی برخی از افراد اتاقی را برای حیوانات در نظر میگرفتند.
همچنین روستاییان در گذشته خانههای خود را با کاه و گل و مصالح «بوم آورد» میساختند؛ درواقع از مصالحی که در آن منطقه وجود داشته استفاده میکردند.
دوری از معماری ایرانی اسلامی
یک استاد تاریخ ایران بعد از اسلام در گفت و گو با خبرنگار مهر میگوید: امروز از معماری که منطبق با معیارهای اسلامی و ایرانی و متناسب با هویت فرهنگی و سازگار باروح و روان ما باشد خبری نیست؛ به همین دلیل بناهای امروزی در کوتاهترین زمان برای ساکنان آن دلزدگی، افسردگی، بیحوصلگی و بیرغبتی میآورد.
امیر اکبری اظهار میکند: مردم امروزی بر اساس یک ضرورت اجتماعی و نیاز شدید اقتصادی و اجتماعی به سبک معماری جدید و آپارتماننشینی روی میآورند، هرچند که هنوز روحیه و آرامش درونی آنان با خانههای قدیمی همخوانی و سازگاری دارد.
اکبری میافزاید: به همین دلیل است که وقتی به خانه پدربزرگها و مادربزرگها میرویم، ناخودآگاه یک نشاط و روحیه عالی در ما ایجاد میشود که دلیل آن بیشتر نشاتگرفته از بنای ساختمان قدیمی با سبک ایرانی و اسلامی است.
وی تصریح میکند: بناهای امروزی در قالب آپارتماننشینی نمیتواند ما را قانع کند، فقط مجبور شدهایم تا به پذیرفتن آن تن داده و تحملکنیم.
این استاد دانشگاه بیان میکند: به همین دلیل است که بسیاری از افراد امروز بهسوی خانه باغها روی میآورند و برای خود در باغها خانههایی به سبک قدیم میسازند تا خلأهای روحی و روانی خود را رفع و روزی از هفته را اگر میسر شود، در آن به آسایش و نفس کشیدن بپردازند.
اکبری تأکید میکند: مردم گرچه رغبتی برای باقی ماندن سبک معماری گذشته ندارند، اما پیشنهاد میکنم اگر نیاز و ضرورتی ندارند، خانههای قدیمی را تخریب نکنند؛ بهخصوص بناهایی که با سبک خاصی ساختهشده و وجود آن در روح و روان مردمی که از کنار آن عبور میکنند، تأثیرگذار است.
وی بابیان اینکه معماری ایرانی اسلامی، بسیار غنی، پایدار و پررمزوراز بوده است، تأکید میکند: افراد سرشناس و افرادی که توانایی مالی دارند برای از بین نرفتن خاطرات و ماندگاری سبک معماری قدیمی، بناهای قدیمی و موروثی را خراب نکنند؛ چراکه در آنها روح و سرزندگی جریان دارد.
تراکم سازی تغییر سبک معماری ایرانی
این پژوهشگر و محقق تاریخ میگوید: افزایش جمعیت و نیاز فوری متأسفانه سبب شده تا سبک معماری اصیل دستخوش تغییرات جدی شود و تراکم سازی را در مناطق مختلف شهر پیادهسازی کنیم.
اکبری میافزاید: سیاست سبک معماری ایرانی اسلامی را به خاطر مشکلات مختلفی که در نظام شهرسازی داشتیم پیدا نکردیم علیرغم اینکه میتوانستیم شهر را گسترش دهیم و حومههای شهر را بزرگ کنیم و بهجای متمرکز و متراکم کردن، آنها را در چند خیابان اصلی بیاوریم و دست به بافت قدیمی شهر نزنیم و برای رفتوآمد به داخل شهر از وسایل حملونقل ریلی، مترو و... استفاده کنیم.
وی تصریح میکند: این اقدام برای ماندگاری سبک معماری ایرانی اسلامی خیلی بهتر بود تا اینکه تمام ساخت یک شهر را برهم بزنیم.
اکبری میگوید: قاعدتاً باید زیرساختهای فرهنگی را اصلاح کنیم، چراکه اهمیت معماری ایرانی اسلامی بهعنوان ریشه و هویت ما هنوز خیلی روشن نشده است.
وی با اشاره به بسترهای پژوهشی، آموزشی و اجرایی برای احیای معماری ایرانی- اسلامی میگوید: اگر فرهنگ نگهداری معماری اسلامی توسط پژوهشگران به جامعه آموزش داده شود بهطورقطع آنان خود وظیفه حفظ و نگهداری این نوع بناها را بر عهده خواهند گرفت.
اکبری میافزاید: بهطور قطع قسمتی از هویت معماری ایران اسلامی در حفظ، مرمت و نگهداشت این نوع بناها است و قاعدتاً کارهای علمی و پژوهشی در دانشگاهها توسط محققان بسیاری از این رمز و رازها را به جامعه معرفی می کند.
از معماران قدیم درس بگیریم
وی تصریح میکند: متأسفانه امروز باوجوداین همه فارغالتحصیل معماری، آموخته های بسیاری از آنها، فاصله زیادی با اصول و سبک زندگی معماری اصیل ایرانی - اسلامی دارند.
این استاد دانشگاه تأکید میکند: برای احیای این سبک معماری میتوان از معماران قدیم درس گرفت، معمارانی که بهتماممعنا معمار بودند و بناهای پایداری میساختند بهطوریکه این بناها تا قرنها ماندگار بودند.
این محقق و پژوهشگر تاریخ ادامه میدهد: معماران امروزی واقف هستند بنایی که می سازند تا چند سال آینده کلنگی شده و تمام هزینهها از بین میرود چرا که یک نگاه پایدار به بنا ندارند.
وی میگوید: پژوهشگران و استادان معماری در دانشگاهها میتوانند از زوایای مختلف معماری ایرانی اسلامی را در قالبهایی همچون هویتی، مهندسی، رمزوراز ماندگاری، ارتباط و سنخیت با اندیشهها، آیینها و حتی بعد اقلیمی موردبررسی قرار دهند.
این استاد دانشگاه تصریح میکند: اگر شناخت عمیقتر در حوزه معماری پیدا کنیم میبینیم چقدر با معماری گذشته فاصلهداریم.
وی میگوید: دانشگاهها وظیفهدارند تا تأثیرات علمی و کاربردی و اجتماعی و حتی مهندسی معماری ایرانی - اسلامی را به دانشجویان این رشته بشناسانند.
این استاد دانشگاه میافزاید: امروزه در بین دانشجویان معماری خلأ درس آسیبشناسی بناها احساس میشود که میتوان با این درس از آسیبهای بناها و انواع آن جلوگیری کرد.
اکبری تصریح کرد: همچنین در قدیم برای ساخت بنا از مصالح منطقه استفاده می کردند اما در معماری امروزی مصالح را از دیگر کشورها میآورند که این نکته بسیار جدی است و باید توجه شود.
این استاد دانشگاه میگوید: همکاری بین دستگاهی برای حفظ هویت معماری و بناهای قدیمی باید صورت بگیرد چراکه میراث فرهنگی بهتنهایی نمیتواند از این نوع بناها نگهداری و مرمت کند.
وی اظهار میدارد: میراث فرهنگی سازمان قدرتمندی نیست و قاعدتاً یک مالک به خاطر اینکه تملک یک بنای قدیمی را دارد، بدون اینکه از میراث فرهنگی کمک بگیرد، دست به تخریب بنا میزند.
اکبری میافزاید: استانداری بهعنوان سرپرست استان و فرمانداری که از شهر محافظت میکند باید برای محافظت از بناها با سازمان میراث فرهنگی همکاری داشته باشد.
تقلید کورکورانه در تغییر الگوی سبک معماری اسلامی بجنورد
نایبرئیس سازمان نظاممهندسی خراسان شمالی در گفت و گو با خبرنگار مهر میگوید: امروزه یک نوع تقلید کورکورانه از معماری غربی جایگزین معماری ایرانی - اسلامیشده است.
«محمد قلی پور» اظهار میدارد: خانههای قدیمی بجنورد مشرف به حیاط بوده و ازلحاظ معماری اکثراً به ایوان ورودی مجهز بوده است، اما در ساختوسازهای جدید بهویژه در یک دهه اخیر، از آن حیاطها خبری نیست و فقط برخیها در بامها سبزه کاری و در تراس منازل گلدان میگذارند و ورودی خانهها در آپارتمان نیز به فضای باز ختم نمیشود.
وی میگوید: نمای اصلی منازل بجنورد، آجر بوده و چینش آن خشت و گلی بوده و نمای بیرونی این خانهها معمولاً از سنگهای پلاک شکسته به شکل لوزی و مثلث بوده است. درگذشته بر اساس اقلیم میتوانستیم سبک خانهها را تشخیص دهیم اما الآن نمیتوان حدس زد.
این استاد معماری در دانشگاه آزاد بجنورد اظهار میدارد: در بجنورد به دلیل سرد بودن تمام دیوارهای خانهها درگذشته ۶۰ تا ۷۰ سانتی بوده است اما الآن همه ۱۰ سانتی شده است، درواقع الگوی غلطی است که وارد معماری بجنورد شده است. درواقع سبک خانهها و نماهای کنونی بر اساس مد است.
به گفته وی طراحان ما ناچار هستند بر اساس سبک غربی طراحی کنند، چراکه تقاضا برای سبک خانهها با الگوی غربی وجود دارد و الگویی برای جایگزین کردن آن وجود ندارد.
نایبرئیس سازمان نظاممهندسی خراسان شمالی میافزاید: درگذشته بیشتر خانهها «هشتی» داشتند که الآن حذفشده و احیای آن فقط خانههای ویلایی را میطلبد.
قلی پور میگوید: متأسفانه در معماری ایرانی بسیاری از موارد به فراموشی سپرده شده و اکنون غربیها همان الگوها را به اسم خودشان به ما دادهاند.
وی اظهار میکند: شومینه و پاسیو که نام اصلی ایرانی آن (پادیاو) دو عنصر کاملاً ایرانی و از اختراعهای معماران ایرانی بوده الآن دیگر کاملاً به فراموشی سپردهشده است.
این استاد معماری میافزاید: اگر هویت معماری اسلامی در جامعه نهادینه شود امکان برگشت به معماری اصیل ایرانی وجود خواهد داشت و باید در آئیننامههای ساختمانی به این موضوع توجه شود