مطالعات نشان می دهد؛
سیگار الکترونیکی به لثه ها آسیب می رساند
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۳۶
سیگار الکترونیکی
طبق نتایج یک مطالعه جدید، سیگارهای الکترونیکی می توانند به اندازه سیگارهای عادی برای لثه ها و دندان ها مضر باشند.
عرفان رحمان، سرپرست تیم تحقیق، در این باره می گوید: «ما نشان دادیم زمانیکه بخارات ناشی از سیگارهای الکترونیکی می سوزنند، موجب می شود سلول ها پروتئین های التهابی آزاد نمایند. در مقابل این پروتئین ها موجب ایجاد تنش در درون سلول ها می شوند و با بروز اسیب و صدمه، می توانند منجر به بیماری های گوناگون دهانی شوند.»
به گفته رحمان، «میزان و تعداد دفعات کشیدن این نوع سیگار میزان اسیب به لثه ها و حفره دهان را تعیین خواهد کرد.»
محققان همچنین دریافتند مواد شیمیایی معطر مورداستفاده در سیگارهای الکترونیکی در آسیب به سلول های دهان نقش دارند.
فواد جواد، عضو تیم تحقیق، نیز در این باره می گوید: «باید به خاطر بسپاریم که سیگار الکترونیکی حاوی نیکوتین است که در بروز بیماری لثه نقش دارد.»
حمام رفتن و شستشوی موها یکی از اساسی ترین کارهای روزمره ماست، بنابراین تصور می کنیم کار ساده و پیش پاافتاده ای است. اما واقعیت این است که در حین استفاده از شامپو ، خطاهایی مرتکب می شویم که می تواند به سلامتی موها آسیب وارد کند. در این مطلب با ما همراه باشید تا با این اشتباه های ناخواسته آشنا شوید.
شستشوی روزانه و دائم موها، لایه هیدرولیپیدیک (آبی چربی) پوست سر را به خطر می اندازد. با از بین رفتن این لایه محافظتی که از سبوم (چربی) تشکیل شده است، پوست سر نیز دچار مشکلاتی می شود. این مسئله می تواند منجر به خارش و تحریک پوست سر و همچنین شوره شود. البته شستشوی افراطی موها همچنین می تواند به چرب تر شدن آنها بیانجامد، چون این کار باعث تحریک غدد سباسه (غدد ترشح کننده چربی طبیعی پوست) می شود.
یکی از اشتباهاتی که به موها آسیب می زند، تصور چرب بودن آنها است، چون بعد از گذشت دو روز از آخرین شستشو شروع به چرب شدن می کند. اما باید بدانید که این مسئله کاملا طبیعی است. به موهایی چرب اطلاق می شود که از همان روز استفاده از شامپو ، با عبور دادن انگشت از ناحیه ریشه موها احساس چرب و روغنی شدن موها حس شود.
باید از شامپو زدن ریشه های چرب مو که با جذب سبوم باعث بروز اختلال در پوست سر شده و دور باطل ایجاد می کند پرهیز کرد. افرادی که صرفا احساس می کنند موهایشان زود چرب می شود، بهتر است از شامپو های هیدراتان و مناسب برای موهای معمولی استفاده کنند.
یادتان باشد که شامپوهای مخصوص موهای خشک، آسیب دیده یا بسیار خشک، مغذی و احیا کننده بوده و بویژه حاوی چربی هستند. این نوع شامپو ها صرفا برای موهایی مناسبند که نسبت به ترکیبات شیمیایی (دکلره کردن مرتب مو) حساس و شکننده هستند. بهتر است از این نوع شامپوها فقط به مدت چند هفته استفاده کنید تا موهایتان نرم و بازسازی شوند. استفاده افراطی از این نوع شامپوها، موها را به اصطلاح خفه می کند. بعد از این چند هفته، حتما به سراغ شامپوهای ملایم بروید.
اکثر شامپوهای کلاسیک حاوی میزان زیادی سیلیکون هستند، چون این مولکول برای صاف کردن فیبر مو و زیبا و درخشان کردن آن موثر است. مشکل اینجاست که این مولکول ها بسیار سنگین هستند و در طولانی مدت پوست سر را خفه کرده و باعث ایجاد شوره می شوند.
بهتر است از دکتر پوست یا آرایشگرتان بخواهید تا توصیه هایی برای انتخاب شامپوی مناسب برای موهایتان را ارائه دهد. یا اینکه یک روز در میان به جای این شامپوها، از شامپوهای فاقد سیلیکون، بدون سولفات و بدون پارابن استفاده کنید تا موها و پوست سرتان نفسی بکشند. توجه داشته باشید که این شامپوها کمتر کف می کنند، ولی نباید از آنها به میزان زیاد استفاده نمایید تا کف کنند.
خیلی از افراد عادت دارند که شامپو را جلوی سرشان بریزند. در این صورت موهای پشت سر به خوبی شسته نمی شوند، چون شامپو تا پشت سر نمی رسد.
برای استفاده از شامپو ، بهترین کار این است که آن را داخل مشت تان بریزید و اندکی آب به آن اضافه کنید. دو دست را به هم بمالید و سپس دست ها را به جلو، بالا، پشت و دو طرف سرتان بمالید. در این صورت می توانید مطمئن شوید که شامپو به موهای تمام قسمت های سر می رسد.
معمولا خیلی از افراد با عجله موها را شامپو می زنند و همزمان زیر دوش قرار می گیرند تا آب، کف ها را بشوید. اما لازم است که قبل از آبکشی موها، آنها را به آرامی شامپو زده و تارها را از هم جدا کنید. در غیر این صورت موها کرک می شوند و شامپو و کف لابه لای آنها و روی پوست سر باقی می ماند.
خوب است قبل از آبکشی، اندکی آب به سر بزنید و دوباره شامپو را کف دهید تا اگر شامپو در لابلای موها مانده باشد حل شود. سپس زیر دوش قرار بگیرید. بهتر است آب ولرم باشد. آب خیلی سرد تمام چربی های مو را از بین نمی برد و آب خیلی گرم نیز باعث خشک شدن پوست سر می شود. تار موها را از هم جدا کنید تا باقی مانده شامپو به خوبی از لابه لای موها خارج شود.
نباید موقع خشک کردن سر بخصوص اگر موهای حساس و شکننده ای دارید، حوله را با فشار روی موها بمالید و آنها را بکشید.
بهتر است از حوله های نرم و جاذب آب استفاده کنید و آن را به آرامی روی موها قرار دهید و بردارید. حوله را روی سرتان بگذارید تا تمام موها را بپوشاند و سپس اجازه دهید به مدت چند دقیقه روی سرتان بماند. به هیچ عنوان حوله را سفت دور موها نپیچید. با ملایمت رفتار کنید. هر نوع احساس سفتی و کشیدگی در موها به این معنی است که مرتکب خطا شده اید.
به این مطلب امتیاز دهید
جام جم سرا: سمیه احدی افزود: برای مصرف شامپو باید نوع موهای خود را بشناسیم و از هر شامپویی برای موهای خود استفاده نکنیم و بهتر است قبل از مصرف شامپو موها با آب ولرم به خوبی و با دقت شسته شود.
این کارشناس با بیان اینکه بهتر است از صابون برای شست و شوی موها استفاده نشود، گفت: اگر چه صابون مو را به خوبی تمیز میکند اما به خاطر قلیایی بودن آن، باعث تیرگی، خشکی و بدحالتی مو میشود، بر این اساس استفاده از شامپوی مناسب برای نظافت موها موثرتر است. شامپوی مناسب علاوه بر اینکه موها را به خوبی تمیز میکند، خشکی، زبری و تیرگی موها را بدنبال ندارد و باعث تحریک پوست و چشم نیز نمیشود.
احدی ادامه داد: هنگام آبکشی موها ابتدا باید از آب گرم استفاده کرد اما در پایان باید آنها را با آب ولرم شستو شو داد تا منافذ غدد چربی پوست سر بسته شود. درصورتی که مو و پوست سر چرب باشد، بهتر است از شامپوهای گیاهی استفاده شود زیرا شست و شوی مرتب مو با شامپوهای قوی و شیمیایی به غلاف دور مو آسیب میرساند. شامپو باید قدرت پاک کنندگی ملایمی داشته باشد و اگر کل چربی مو را از بین ببرد، شامپوی مطلوبی نیست. همچنین شامپو مانند لایهای روی ساقه مو را میپوشاند و باعث ترمیم آسیبهای آن میشود اما بر رشد مو تاثیری ندارد.
وی با اشاره به ویتامین پانتنول که در بعضی شامپوها وجود دارد، گفت: این ماده میزان آب ساقه مو و در نتیجه انعطاف و حجم آن را به طور موقت افزایش میدهد و از الکتریسیته ساکن آن میکاهد اما تاثیری بر افزایش ضخامت مو ندارد. بسیاری از ویتامینها که نام آنها روی شامپوها درج میشود به داخل مو نفوذ نمیکنند و فقط یک نوع تبلیغ تجاری محسوب میشوند.
این کارشناس با بیان اینکه بهتر است شامپو برای اثربخشی مناسب حداقل ۲دقیقه روی موها باقی بماند، ادامه داد: شامپو را نباید به طور مستقیم روی پوست سر و مو ریخت. ابتدا باید شامپو را روی کف دست خیس شده ریخت و سپس با مالش دو دست کف آلود شود تا سورفکتانت و کرم پلیمری موجود در آن به شکل کامل مخلوط شوند. بدین گونه تاثیرپذیری و پاک کنندگی لازم بر موها خواهند گذاشت (ایرنا)
جام جم سرا: در جوامع کنونی، آمادگی برای قرار گرفتن در وضع توسعه پایدار، باید به جامعیت برسد. برای آماده شدن جو جامعه، بعد ذهنی و روانی که عموم با آن همراهی کنند، لازم است و فراهم ساختن زمینههای اجتماعی و فرهنگی از مولفههایی است که در صورت عدم توجه به آنها، نمیتوان به توسعه پایدار دست یافت.
کشورهای حاشیه خلیج فارس از نظر اقتصادی به ظاهر توسعهیافته قلمداد میشوند، اما به توسعه اجتماعی و فرهنگی نرسیدهاند. برجهای بسیار بلند، شهرهای پر از تردد توریست و سرمایههای کلانی که در این کشورها قرار گرفته است، تنها ظاهر توسعهیافتگی را به ذهن متبادر میسازد. اما نگاه اجتماعی و فرهنگی در این کشورها بسیار ضعیف است. برای اینکه به خوبی این مفهوم در ذهن مخاطبان انگاره سازی شود، باید به کمبود دموکراسی و تبعیض جنسیتی و نژادی و حتی قومی در این کشورها اشاره کرد.
درحال حاضر که قرن ٢١ را سپری میکنیم، زنان عرب در بسیاری از این کشورها، همچنان حق رأی، اظهارنظر و رانندگی ندارند. اما از بعد اقتصادی بسیار ثروتمند و در تراز کشورهای سرمایهدار قرار میگیرند. این به معنای توسعه همهجانبه و فراگیر نیست. زمانی که آحاد جامعه به اجماع برسند و به سمت رشد و پیشرفت حرکت کنند، مسلما زمینههای بنیادین توسعه ریخته خواهد شد. این آمادگی زمانی حاصل میشود که توسعه اجتماعی و فرهنگی در شکل وسیع به وقوع بپیوندد. ممکن است حتی یک کشور کوچک باشد، اما از لحاظ توجه به بخشهای زیربنایی به تعادل همهجانبه برای تحقق توسعه پایدار رسیده باشد. زمانیکه تعاملات اجتماعی و فرهنگی به سطح آگاهی و دانایی نزدیک شده باشد، زمینه توسعه اجتماعی و فرهنگی که بنیان توسعه است، فراهم میشود.
عواملی که کشورهای توسعه یافته را از غیر مجزا میسازد، از میان رفتن نگاههای تبعیضآمیز در تمامی بخشها و حوزههای مهم ساختار اجتماعی برای عموم مردم است. در کشورهای توسعهیافته، رفاه نسبی برای زندگی عموم در حد طبیعی فراهم شده است و دیگر شاهد نابرابریهای بسیار فجیع حداقل در بعد مشارکت سیاسی و مردم نهاد نخواهیم بود. اکثر افراد از حداقلهای زندگی اجتماعی بهرهمند میشوند و میتوانند برای سرنوشت خود تاثیرگذار و تصمیمگیر باشند.
برای رسیدن به توسعه اجتماعی باید کودکان را از طفولیت در فضای تعاملات اجتماعی قرارداد. نهادهای آموزشی از سطح ابتدایی تا عالی سکاندار، ایجاد توسعه اجتماعی و فرهنگی هستند. اگر کودکان را برای آیندهای که به دنبال توسعه پایدار هستیم، از هماکنون آمادهسازیم، دیگر نگران شرایط و قرار گرفتن در موقعیتهای سخت و بحرانی نخواهیم بود. زیرا با آموزش و حضور فعال کودکان در عرصههای مختلف اجتماعی، ذهن آنها را برای مشارکت فعال در عرصههای اجتماعی میتوان آماده کرد. بهعنوان مثال، احترام به محیطزیست، بهعنوان مهمترین عنصر اصلی زندگی انسانی و توسعه اجتماعی قلمداد میشود و باید از زمان کودکی برای صیانت و حفاظت از آن به آموزش افراد پرداخت. قشر آگاه جامعه در کنار رسانهها بهخصوص صداوسیما، وظیفه هدایت و رهبری افراد را برای ایجاد توسعه اجتماعی و فرهنگی برعهده دارند. درحال حاضر در هر خانهای یک تلویزیون وجود دارد و بهعنوان عضو ثابت خانوادهها، بسیاری از اوقات آنها را پر میسازد. از طریق این وسیله فراگیر میتوان به ساخت برنامههای مختلف اقدام کرد، تا حس مشارکت و آگاهی عموم را نسبت به مسائل اجتماعی و بهخصوص حوزههای مختلف عمومی، اجتماعی و فرهنگی افزایش داد. اما متاسفانه تاکنون برنامههای تاثیرگذار و مهمی برای بالا بردن حس مشارکت عمومی در زمینههای اجتماعی و فرهنگی که عموم را به حضور فعالتر ترغیب کند، ساخته نشده است و همواره ما در کمبود اطلاعات در عصر ارتباطات و فناوریها دست و پا زدهایم. درکشور ما، مشارکتهای اجتماعی به صورت شعارهای تبلیغاتی روی تابلوها و بیلبوردهای شهری باقی مانده و زمان آن رسیده تا از شعار دادن بپرهیزیم. در صورتیکه از مردم بخواهیم، حضور واقعی و فعال در عرصههای اجتماعی داشته باشند، قدمهای اولیه برای حصول به توسعه اجتماعی برداشته شده است. این راه با استفاده از نظرات اندیشمندان، صاحبنظران و فعالان حوزههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی امکانپذیر است. ممکن است بسیاری از افراد نخبه و متفکر، ایدههای خود را اعلام کنند، اما تا زمینه مشارکت عمومی فراهم نشود، این ایدهها عملیاتی نخواهد شد و مسلما سیاستگذاران و دولتمردان میتوانند از این رهنمودها برای رسیدن به برنامهریزی و توسعه کلان بهرهمند شوند.
بهترین راه رسیدن به توسعه پایدار، دخالت و مشارکت آحاد مردم در امور اجتماعی است. زمانیکه مردم را برای حفاظت از محیطزیست، درگیر کنیم، مسلما بسیاری از مشکلات فعلی که در حوزه زیستی با آن درگیر هستیم، از میان میرود. در حوزه اقتصادی هم، اگر آموزش کارآفرینی و مشارکت جمعی در استفاده از سرمایههای کوچک به مردم داده شود، به توسعه اقتصادی نزدیکتر خواهیم شد و همچنین اگر مردم را تشویق به حضور مستمر در عرصههای مختلف اجتماعی و جامعه کنیم راه رسیدن به توسعه پایدار هموارتر خواهد شد.
در حال حاضر مردم به بیتفاوتی عمیقی، نسبت به تمامی مسائل بهخصوص در حوزههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گرفتار شدهاند. این بزرگترین آسیب اجتماعی است که در جامعه ما وجود دارد.
بیتفاوتی نسبت به دیگران و بیتوجهی به مسائل اجتماعی، شرایط را برای تعاملات اجتماعی و جمعی و تغییر نگاه عموم به سرنوشت عمومی، سخت ساخته است. زمانی که افراد از خودرو خود زباله به بیرون پرتاب میکنند، بدین معناست که نسبت به حقوق شهروندان تعلق خاطری نداشته و ترجیح میدهند، حقوق دیگران را زیرپا بگذارند. اما اگر وارد خانههایشان شویم، کوچکترین زبالهای را نخواهید دید و اگر به آنها تذکر دهید، مورد شماتت قرار میگیرید.
مهمترین علت بیتفاوتی مردم را میتوان به دلیل عدم مشارکت همهجانبه عموم در حوزههای مختلف از سوی دولتمردان و سیاستمداران دانست و تا زمانی که این تفکر تغییر نیابد، مردم سهم خود را برای کاهش آسیبهای اجتماعی نمیپردازند. (گیتی اعتماد استاد د انشگاه/شهروند)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا: ظاهراً درباره آسیبهای وارد شده بر جوانان کشور خصوصاً در سال های گذشته هر چه جلوتر میرویم، به مسائل جدیدتری دست پیدا میکنیم. آمار افزایش اعتیاد، افسردگی و آسیبهای دیگر نگرانکننده شده است. لطفاً درباره آسیبهایی که در این فاصله زمانی جوانان را نشانه رفته سخن بگویید.
آسیبهایی که خیلی عینی در جامعه میتوان دید و نیاز به کار تخصصی ندارد همینهاست که میبینیم. مثلاً تعداد زندانیان ما زیاد شده، استفاده از مواد مخدر هم افزایش پیدا کرده و جوانان بیشترین زندانیان و معتادان را تشکیل میدهند. درگیری و خشونت گسترش یافته و از همه مهمتر بیرغبتی به تحصیل و ازدواج زیاد شده است. ما اینها را میوههای تلخ یک درخت میبینیم که در سالهای گذشته کاشته و ریشههای آن در یک سطح وسیع گسترده شد. باید پذیرفت جوانی که به اعتیاد روی میآورد به علت آن است که راهی برای حل مشکلش پیدا نمیکند و به بنبست میرسد. پس محصولات و پیامدهای چنین وضعی را ناامنی میدانیم اما زیربنای این ناامنی و سایر مشکلات عینی کشور را باید در مسائل اقتصادی، آموزشی و سیاسی و اجتماعی دانست. در واقع اکنون نقش حاکمیت، دولت و مجلس به عنوان عوامل زیربنایی پررنگ میشود چون آنها هستند که میتوانند برای اقتصاد کشور فکری کنند و برقراری عدالت به درستی، نه شعاری فکری کنند، مثلاً برای تحصیل جوانان باید به فکر باشند.
مرد در ایران آسیبپذیرتر است. آنها حتی از زنان هم کمتر عمر میکنند؛ و از نظر عاطفی حساسترند و زودتر افسرده میشوند، با این تفاوت که افسردگی در پسران کشنده است ولی دختران خود را بازسازی میکنند و بنوعی با آن کنار میآیند |
برنامهریزیهای کلان نه فقط در دولت بلکه در نظام که شامل مجلس و قوه قضائیه و... است باید امنیت روانی و زندگی شاد را در جامعه ایجاد کنند. اگر چنین شود، به دنبال آن امید و آرامش به وجود میآید.
به نظر شما در حال حاضر نظام به همین سمت حرکت میکند؟
مردم آسیب را میبینند ولی ما به عنوان متخصص و مسئول، علت را میبینیم. ما کشوری داریم که وضعیت آن از نظر معادن زیرزمینی در دنیا بینظیر است. ما در دوره «پنجره طلایی جمعیت» هستیم یعنی در زمانی که بیشترین جمعیت ما جمعیت فعال هستند که میتوانند در جامعه فعالیت کنند. سالهای بعد این جمعیت جوان ما پیر میشود و این دوره طلایی میگذرد. دقیقاً به همان دلیلی که شما گفتید، باید بر سرعت اصلاح خرابیها بیفزاییم.
فکر میکنیدبرای ترمیم این آسیبها چقدر زمان باید هزینه کرد؟
برخی زیاد و برخی کم. در حوزههایی مانند اعتیاد که با انواع عوامل درگیر است اصلاح امور کمی سخت است. در حوزه بیکاری یک برنامه 5 ساله لازم است. در حوزه ازدواج اگر موانع را برطرف کنیم افق درخشان ما بعد از 5 سال نمایان میشود ولی در حوزه مسائل فرهنگی و سبک زندگی و امید دادن به جوانان نیاز به یک برنامه یکساله است.
تا این برنامهها تحقق پیدا کند نسل جوان امروز که پیر میشود؟!
نه، این که میگوییم 5 سال یعنی برای رسیدن به قله کمکم حرکت میکنیم تا 5 سال آینده به قله برسیم.
بیشترین آسیبها در حوزه پسران است یا دختران؟
فرق میکند. آسیبهای پسران در دنیا طور دیگری است اما مرد در ایران آسیبپذیرتر است. مردان حتی در بحث طول عمر از زنان کمتر عمر میکنند. از نظر عاطفی هم حساستر هستند و زودتر افسرده میشوند با این تفاوت که افسردگی در پسران کشنده است ولی دختران خود را بازسازی میکنند و به نوعی با آن کنار میآیند در مجموع آنچه بیشتر ما را نگران میکند پسران هستند.
یعنی این نکات را در برنامههایتان مدنظر قرار میدهید؟
در بیکاری آمار دختران بیشتر است اما در آسیبها پسران درصد بیشتری را به خود اختصاص دادهاند |
بله. نه این که دختران فراموش شوند. دختران راحتتر با آسیبها کنار میآیند و انگیزههای بیشتری به تحصیل دارند.
چند درصد جمعیت ما جوان هستند؟
تقریباً 50 به 50 است. حدود 24 میلیون نفر جمعیت جوان 15 تا 30 سال داریم. یعنی تقریباً از نظر جمعیتی نصف، نصف هستیم ولی در تحصیلات درصد دختران بیشتر است. در بیکاری هم آمار دختران بیشتر است اما در آسیبها پسران درصد بیشتری را به خود اختصاص دادهاند.
با توجه به شعار دولت مبنی بر امید و آرامش، چگونه میتوان امید و آرامش را به جوانان برگرداند؟
امید و آرامش خیلی به هم ارتباط دارند. این که کدام مقدم بر دیگری است معلوم است امید. اگر انسان امیدوار باشد آرامش هم دارد. بخشی از ناآرامیها از ناامیدی است. از طرفی نقطه مقابل آرامش، اضطراب و نگرانی است. یعنی ما با نداشتن آرامش 3 مسأله مشخص داریم، غم، خشم و اضطراب. بنابر این فردی که آرامش ندارد به تعبیر روانشناسان هیجانات منفی دارد. پس هیجانات منفی آرامش را از بین میبرد. باید دید که غم معلول چیست؛ معلول از دست دادن چیزهای مثبت که در گذشته بود و در حال حاضر نیست. اضطراب نیز یعنی نگران آینده بودن است.
بنابر این جهت اضطراب به سمت آینده است. و اما خشم، خشم به این معنی است که فرد به خاطر رسیدن به هدفهایش در زمان حال با مانع روبهرو میشود یا احساس بیاحترامی میکند. پس اگر ما میخواهیم آرامش به مردم وجوانان برگردد باید عوامل غم، خشم و اضطراب را از بین ببریم. درباره غم خیلی کار نمیشود کرد تنها کاری که میشود انجام داد این است که بگوییم برای آن مسأله دغدغه نداشته باش و باور کن که مسأله در آینده حل میشود این همان امید است که در اینجا کارساز است. درباره خشم نیز عصبانیت برخی از جوانان به دلیل نرسیدن به هدفشان است.
اگر عدهای هرچه تلاش میکنند به جایی نرسند و عدهای هم بدون رنج به گنج برسند برای جوانان ناامیدی به دنبال دارد |
پس مهمترین مسأله در بروز خشم ناکامی است. یااحساس بیارزشی از طرف دیگران پس اگر بخواهیم خشم از بین برود باید علاوه بر این که به جوانان احترام بگذاریم باید موانع رسیدن به هدفشان مانند تحصیل، شغل و ازدواج را از بین ببریم. در اضطراب هم باید دغدغه خاطر آینده وجود نداشته باشد البته منابع دغدغه و اضطراب جوانان بازهم به عوامل ذکرشده برمیگردد.
اگر دولت میخواهد برای آرامش کار کند باید چه زمینههایی را مهیا کند؟
اگر معادلات درست صورت نگیرد یعنی عدهای هرچه تلاش میکنند به جایی نرسند و عدهای هم بدون رنج به گنج برسند برای جوانان ناامیدی به دنبال دارد. پس امیدوار شدن به آینده آرامش میآورد یعنی آرامش محصول امید است.
یعنی این اتفاق در دولت جدید رخ داده است؟
خب لحن دولت در برخورد با جوانان توأم با احترام بوده است. ولی این نگاه احترامآمیز به تنهایی کافی نیست. ما در مورد ازدواج سعی کردیم تا آنجایی که میتوانیم دغدغهها و نگرانیها را بشناسیم و روی آنها کار کنیم. در حوزه اشتغال که برنامه جدی دولت است گامها سختتر و البته کندتر است چون بخشی از آن به مسائل اقتصادی کشور برمیگردد. در حوزه امنیت هم کارهای خوبی صورت گرفته یعنی برای جلوگیری از تبعیضها به منظور درست شدن معادلات با تبعیض مقابله شده است. به نظر میرسد شناسایی زمینههای غم، خشم و اضطراب و مقابله با آنها به افزایش امید منجر میشود و این امید، آرامش میدهد.
در عمل، اینها به چه معناست؟
باید توجه داشت که از روی کارآمدن دولت جدید یک سال میگذرد و عمر ورود ما به حوزه جوان 8 ماه است. ما در این مدت حوزههای متعدد ازدواج را شناسایی کردیم. در حوزههایی که در اختیارمان بوده مانند حوزههای مشاورهای و غیره کار جدی کردیم. اما در حوزهای مانند اشتغال که مسأله جدیتر، عمیقتر و طولانیتر است هنوز در دست پیگیری است و اخبار تازهای که رئیسجمهوری درباره خروج از رکود اعلام کردند، امیدبخش است. ما در حوزههای سمنهای جوانان و غیره فعال بودیم که این میتواند برخی از گرهها را باز کند. (مریم جهان پناه/ایران)
جام جم سرا به نقل از مهر: روزبه کردونی با اشاره به یکی از مصوبات اولین جلسه شورای عالی رفاه در خصوص «ارایه راهکارهای تشویقی به منظور تحصیل همه کودکان» اظهار داشت: با تاکید ویژه وزیر رفاه برای اجرای دقیق و سریع این مصوبه، جلسات کارشناسی با حضور سازمانهای مردم نهاد فعال در حوزه کودک، مدیران بهزیستی، مدیران آموزش پرورش و صاحبنظران مرتبط آغاز شده است.
وی باتاکید به اینکه برای اولین بار در بودجه سال ۱۳۹۳ دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه، اعتبار ویژه برای بازگشت به تحصیل کودکان آسیب پذیر ِبازمانده از تحصیل در نظر گرفته شده است گفت: این طرح امسال به صورت پایلوت در ۴ استان کشور از جمله تهران و البرز در حال اجرا است.
مدیر کل دفتر امور آسیبهای اجتماعی به برگزاری نشستی با حضور بیش از ۵۰ نفر از نمایندگان سازمانهای مردم نهاد برای بررسی راهکارهای بازگشت به تحصیل کودکان بازمانده از تحصیل باشاره کرد و گفت: این فعالین مدنی پیشنهادها و دغدغههای خود را به صورت تفصیلی بیان کردند.
وی توضیح داد: استفاده از ظرفیت نهادهای مدنی برای شناسایی کودکان بازمانده از تحصیل، توجه به فرهنگهای قومی، مذهبی و عرفی مناطق مختلف، استفاده از سیستم مددکاری مدارس بعنوان یکی از ابزارهای دستیابی به آمار کودکانی که در مدرسه ثبت نام کرده ولی بعدا به مدرسه نرفتهاند، توجه ویژه به آگاه سازی عمومی و استفاده از ظرفیت رسانهها برای تبیین تبعات بازمادنگی از تحصیل کودکان در مقطه ابتدایی، جمع آوری و تجمیع اطلاعات کودکان باز مانده از تحصیل از دستگاهها و نهادهای مرتبط، گسترش همکاری بین وزارت رفاه و آموزش وپرورش با نهادهای مدنی و پرهیز از اجرای برنامهها وسیاستها بدون مشارکت گروههای ذی نفع و ذی ربط از اهم مطالب بیان شده در این جلسه بود.
کردونی با بیان اینکه افزایش همکاریهای بین بخشی، شکل گیری گفتگوی اجتماعی برای حل مسائل جامعه و استفاده از ظرفیت نهادهای مدنی و صاحبنظران دانشگاهی سه رویکرد مهم وزارت رفاه بخصوص دکتر ربیعی در عرصه سیاستگذاری بوده است گفت: در اجرای طرحهای مرتبط با بازگشت کودکان بازمانده از تحصیل به مدرسه تلاش ما این است که در چارچوب این سه رویکرد حرکت کنیم.
مدیر کل دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه با تاکید بر اینکه پدیده کار کودک مسئلهای جدا از سایر مسائل نیست که فقط یک عامل توجیه گر آن باشد، بلکه مجموعهای عوامل سبب بروز پدیده کار کودک میشود اظهار داشت: طرح بازگشت کودکان به مدرسه در همین راستا اجرایی شده و پس از این ۴ استان به مرور در استانهای دیگر نیز اجرا خواهد شد.
جام جم سرا: شدت آسیبهای روانی و عاطفی بر اثر رابطه با جنس مخالف براحتی قابل سنجش نیست. با توجه به این که خانواده نوجوانانی که در یک رابطه ناپسند شکست میخورد و آسیب میبیند، از لحاظ فرهنگی یکسان نیستند بنابراین نمیتوان گفت این روابط ناسالم آثار یکسانی برای همه خانوادهها به جا خواهد گذاشت.
پیامدهای یک ارتباط ناسالم
معمولاً در این ارتباطهای ناسالم 2 نوع پیامد وجود دارد:
1-پیامدهای کوتاهمدت مانند ترس، مشکلات رفتاری، کاهش عزت نفس و استرس که به گفته خودتان، دختر شما دچار مشکلاتی مانند ترس از جنس مخالف شده است.
2- پیامدهای بلندمدت مانند ترس طولانیمدت از جنس مخالف و حتی گاهی افکار خودکشی یا اقدام به آن اما این بدان معنا نیست که هر کسی که دچار چنین اشتباهاتی شد، تمامی این پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت برای او رخ خواهد داد.
با این حال توصیههایی که در ادامه مطرح خواهد شد، میتواند به شما کمک کند.
گوش دادن مؤثر به حرفهای دخترتان
بهتر است شما و دیگر اعضای خانواده با برقراری رابطه مبتنی بر اعتماد و حمایت، شرایط مناسبی را برای دخترتان فراهم کنید. این کار، میتواند گام مهمی برای آگاه شدن او از احساسات عاطفی خود و همچنین بیان آن و در نتیجه آرامش یافتن او باشد. در چنین مواقعی بهترین اقدام اعضای خانواده، گوش دادن به حرفهای فرد آسیبدیده و همدلی کردن با احساسات او به دور از هرگونه قضاوت، توصیه و نصیحت کردن است.
خودداری از رفتارهای مخرب
اگر احیاناً اعضای خانواده شما به خاطر اشتباه دخترتان دچار احساساتی از قبیل شرم و سرافکندگی، خشم، احساس گناه و... شدهاند گاهی این احساسات منجر به بروز رفتارهایی از جانب آنها میشود که در دختر 18 سالهتان احساساتی چون رها شدن، طرد شدن، خوار بودن و لکه ننگ بودن برای خانواده دست میدهد.
توصیه میشود اعضای خانواده مراقب رفتارهای خود باشند چرا که اگر آنها و به طور کلی افراد مهم زندگی دخترتان با او رفتارهای منفی چون عیبجویی کردن، سرزنش و تحقیر کردن، غرغر کردن، تهدید و تنبیه کردن داشته باشند، این کار باعث میشود حس «احترام به خود» یا به عبارتی «عزت نفس» دخترتان بشدت آسیب ببیند.
پرهیز از دادن اطلاعات نادرست درباره جنس مخالف
به هیچ وجه برای ترساندن و ایمن کردن دخترتان از برقراری ارتباطهای ناسالم در آینده، مبادرت به دادن اطلاعات نادرست درباره جنس مخالف نکنید. این کار باعث میشود او تصویر ذهنی غلطی از جنس مخالف پیدا کند. چنین تصویری اولاً باعث ایجاد مشکلات سازگاری با جنس مخالف در محیط خانواده، کار، تحصیل و... میشود ثانیاً باعث مشکلاتی از قبیل مشکلات زناشویی در زندگی آیندهاش خواهد شد. (علی زارعی کلات - کارشناس ارشد روانشناسی/خراسان)
جام جم سرا: دکتر مریم اعتمادی اظهار کرد: در مواردی که عصب گوش بنا بر هر علتی از بین رفته یا ضعیف شده، به طوری که فرد به دنبال آن شنوایی خود را از دست میدهد، در اصطلاح عوام به آن سکته گوش گفته میشود. حال آنکه واژه سکته زمانی کاربردی علمی دارد که عصبهای هر ارگان بدن در اثر کمبود اکسیژن دچار مشکل شود. مانند اصطلاحی که در مورد سکته مغزی به کار برده میشود.
وی افزود: کمبود اکسیژن تنها میتواند یکی از علل از بین رفتن عصب گوش و شنوایی فرد باشد اما عوامل دیگری نظیر صدای مهیب، مانند صدای انفجار، و تصادفی که در آن استخوان جمجمه شکسته و موجب آسیب به عصب گوش شود نیز میتوانند موجب از بین رفتن شنوایی فرد شوند که در این گونه موارد نمیتوانیم بگوییم گوش فرد سکته کرده است.
به گزارش ایسنا، اعتمادی اضافه کرد: در مواردی که عصب گوش دچار آسیب شده بندرت میتوان وضعیت طبیعی را به آن باز گرداند و تنها در برخی موارد از جمله اختلالات خودایمنی و بیماریهای عروقی مغز، امکان دارد عصب گوش به وضعیت طبیعی خود بازگردد. در سایر موارد مانند پیرگوشی یا مواردی که عصب گوش بر اثر ضربه یا تصادفات یا صدای مهیب دچار آسیب شده برگشتن عصب غیرممکن است و در این موارد میتوان از سمعک استفاده کرد.
جام جم سرا: ما معمولا خواستههایمان را در زمان و مکان یا به صورت نامناسبی مطرح میکنیم مثلا خانم خانه به محض ورود همسرش به خانه یا هنگام صرف شام، گِله و شکایتهایش را همراه با پرخاشگری غیرمستقیم (مثلاً کنایه زدن و تحقیر کردن همسرش) عنوان میکند! یا برعکس وقتی که خانم خانه مشغول انجام کارهای شخصی است و نمیتواند همه توجهش را به صحبتهای شوهرش متمرکز کند، او (شوهرش) در مورد مشکلات بهوجود آمده مثلا با رئیسش صحبت و از خانم تقاضای همفکری میکند.
هر ارتباط چندمولفه دارد: فرستنده، پیام، گیرنده و بازخورد. هر پیام دو سطح دارد: سطح محتوایی (کلامی) و سطح فرآیندی (غیرکلامی) |
ارتباط ناموثر در اغلب خانوادهها و در بین خردهنظامهای آن مشهود است، مثلا ارتباط والدین با فرزندان یا فرزندان با یکدیگر و ارتباط والدین با یکدیگر. بسیاری از نزاعهای خانوادگی و حتی برخی از طلاقها حاصل همین بدفهمیها (پیامهای ناقص) ارتباطی است.
یکی از آسیبهایی که در نتیجه این شیوه ارتباطی نادرست برای خانواده پدید میآید به اصطلاح مثلثسازی در خانواده نامیده میشود. به این معنا که وقتی ارتباط ناموثر پدر و مادر به بنبست رسید، برای برقراری ارتباط به یک واسطه نیاز دارند که این واسطه و راهروی ارتباطی یکی از فرزندان و اغلب ضعیفترین فرزند (به لحاظ روانی) در خانواده است. در این مواقع والدین برای ابراز درخواستهایشان از فرزندشان استفاده کرده و از ارتباط مستقیم با همسرشان اجتناب میکنند. برای مثال مادر به فرزندش میگوید به پدرت بگو وقتی به خانه میآید نان بخرد و فرزند وظیفه انتقال این پیام به پدر را برعهده میگیرد.
به قول یکی از اساتید، فرزند در این شرایط همانند ملاتی نقش چسب آجرهای نچسب والدین را ایفا میکند. این شیوه ارتباطی ناصحیح نهتنها تهدیدی برای حفظ خانواده محسوب میشود، بلکه سلامت روانی فرزندی که نقش ملات را دارد نیز به مخاطره میاندازد.
یکی دیگر از آسیبهایی که در نتیجه این ارتباط ناموثر رخ میدهد طلاق عاطفی است که متاسفانه این امر در جامعه ما شایع شده است و اغلب بهدنبال آن روابط مخرب فرازناشویی شکل میگیرد. وقتی نیازهای عاطفی افراد در خانواده تأمین نشود، افراد بهدنبال تأمین آن در خارج از خانواده و توسط افرادی غیر از خانواده میروند.
فرزندان نیز از این قاعدهمستثنا نیستند که گاهی اگر جوان و بیتجربه باشند به دام اعتیاد گرفتار میشوند و این سلسله آسیبها ادامه خواهد داشت که مبدأ و ریشه آن عدمآگاهی از نحوه برقراری ارتباط موثر در خانواده است.
برای پیشگیری از چنین آسیبهایی لازم است ارتباط موثر را فرابگیریم.
هر ارتباط چندمولفه دارد؛ فرستنده، پیام، گیرنده و بازخورد. هر پیام دو سطح دارد. سطح محتوایی (کلامی) و سطح فرآیندی (غیرکلامی). سطح محتوایی پیام همان عبارتی است که برای انتقال منظورمان استفاده میکنیم. مثلا کتابهایت را از روی میز من بردار. اما سطح فرآیندی پیام که بخش مهمتر پیام را شامل میشود و تأثیر بیشتری هم در برقراری ارتباط موثر دارد، حالات بدنی و نحوه بیان یا همان بخش غیرکلامی پیام است. این بخش نحوه ارایه بازخورد در پیام را تعیین میکند.
گاهی ممکن است ما پیامی را که از نظر خودمان خیلی مودبانه است به شکلی بیان کنیم (سطح فرآیندی) که بازخوردی پرخاشگرانه در پی داشته باشد، بنابراین در ارتباطهایمان باید مراقب نحوه بیانمان باشیم، به عبارتی مهم نیست که ما چه میگوییم، مهم این است که مخاطب چه میشنود!
گاهی افراد از معنای پیامهایشان آگاه نیستند و همین ناآگاهی میتواند آفت روابطشان شود. به همین علت، کسب مهارت و شناخت، لازمه ارتباط موثر است |
برقراری ارتباط موثر بسیار سخت است. گاهی افراد خودشان از معنایی که پیامهایشان میتواند داشته باشد آگاه نیستند و به قولی منظوری ندارند اما همین عدم آگاهی میتواند آفت یک ارتباط باشد. به همین علت، کسب مهارت خودآگاهی، یعنی شناخت خود و آگاهی یافتن از اعمالمان، لازمه ارتباط موثر است.
خودآگاهی و ارتباط موثر برای همه افراد، در همه سنین الزامی است چون ما در دنیایی زندگی میکنیم که ناچار به برقراری ارتباط هستیم. اگر بتوانیم ارتباطهای خوب و مناسب و موثر برقرار کنیم، میتوانیم ابتکار عمل را در هر ارتباطی بهدست گیریم. ضربالمثل با زبان خوش میتوان مار را از لانهاش بیرون کشید، اشاره به همین ارتباط موثر دارد. با ارتباط موثر میتوانیم به موفقیتهای بزرگی در موقعیتهای اجتماعیمان دست یابیم.
یادگیری ارتباط موثر برای دانشآموزان نیز الزامی است. متاسفانه گزارش شده که سن استعمال موادمخدر در ایران به دبستان کاهش یافته و دانشآموزان زیادی در خطر هستند. قاطعیت داشتن در رفتار که یکی از مولفههای ارتباط موثر است در این موقعیتها کاربرد دارد که باید به دانشآموزان، آموزش داده شود. توانایی قبول یا رد محترمانه درخواستهای دیگران و همچنین توانایی بیان محترمانه درخواستهای خودمان قاطعیت در رفتار نامیده میشود.
پیشگیری در هر امری مهمتر از درمان است. بنابراین با یادگیری چند مهارت میتوانیم از رخداد مشکلات در آینده پیشگیری کنیم.
در این یادداشت بیشتر به ارتباط در خانواده اشاره شد اما لازم است یادآوری کنیم که خانواده نمونه کوچکی از اجتماع محسوب میشود یعنی برای داشتن جامعهای سالم باید به سلامت خانواده که اهم آن سلامت روانی افراد آن است بیندیشیم و برای پیشبرد این مهم اقدامات کاربردی انجام دهیم. ما در کشور برای امور مهم، از اقتصاد گرفته تا ورزش وزارتخانه جداگانهای داریم اما جای تاسف است که مسأله بنیادین و راهبردی خانواده متولی متمرکزی ندارد، بنابراین پیشنهاد میشود وزارت خانواده تشکیل شود و امر خطیر خانه و خانواده با شفافیت و قدرت تحت نظارت آن درآید.
امروزه در کشورهای پیشرفته پیشگیریهای اولیه، ثانویه و ثالث مبتنی بر خانواده است. آموزش مبتنی بر خانواده، درمان خانوادهمحور و کاهش آسیب مبتنی بر خانواده جزو لاینفک سلامت سرمایه اجتماعی جوامع محسوب میشود. خلاصه اینکه سلامت جامعه در گرو سلامت خانواده است. (فرزانه رسانه - کارشناسارشد روانشناسی/شهروند)
خیره شدن به صفحه تلفن همراه، فشاری حدود ۳۰ کیلوگرم روی ستون فقرات وارد میکند. البته این فشار به این بستگی دارد که تنها از چشم استفاده کنید یا اینکه برای خواندن مطلب یا نوشتن اساماس و متن روی تلفن خم نیز بشوید.
خم کردن بدن به سمت جلو، باعث کشیدگی ستون مهرهها میشود. با خم شدن سر به جلو فشاری که روی گردن وارد میشود، معادل فشاری به وزن ۱۳ کیلوگرم در ۱۵ درجه، ۲۰ کیلوگرم در ۳۰ درجه، ۲۴ کیلوگرم در ۴۵ درجه و ۳۰ کیلوگرم در ۶۰ درجه است. این عادت به مرور زمان باعث فرسودگی کمر و عضلات گردن میشود. (روزنامه خراسان)
236