مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

۷ باور غلط درباره تغذیه

جام جم سرا به نقل از ایسنا: بارها و بارها درباره رژیم‌های غذایی سالم صحبت شده اما امروزه اطلاعات فراوان و حتی اشتباه در مورد تغذیه‌، تشخیص الگوی صحیح تغذیه‌ای را دشوار کرده است.

هافینگتن‌پست در نوشتاری به برخی از اشتباهات و باورهای غلط در مورد انتخاب رژیم غذایی اشاره کرده که خواندن آن انسان را شگفت‌زده می‌کند:


- برای هر شخصی یک روش منحصر به فرد تغذیه‌ای وجود دارد.

تغذیه سالم یک موضوع بسیار داغ و بحث روز است اما از این مهمتر و پرطرفدارتر موضوع رژیم‌های غذایی فردی و انحصاری است که این روزها زیاد مطرح می‌شود. کارشناسان تغذیه می‌گویند حقیقت این است که برای هر فردی یک رژیم غذایی منحصر به او وجود ندارد. هرچند ممکن است برخی ویژگی‌های جسمی یا روانی خاص، افراد را ملزم به محدود کردن یا مصرف بیشتر برخی موادغذایی کند اما گاهی ممکن است رژیمی که برای دوست شما مفید است برای شما هم کاربرد داشته باشد و معمولا یک رژیم استاندارد برای افراد سالم و عادی در مورد بیشتر اشخاص کاربرد دارد که البته بهترین راه تشخیص یک رژیم غذایی سالم، مشورت با یک متخصص تغذیه است.


- فکر کردن به چربی شما را چاق می‌کند.

این تفکر از یک تحقیق که در دهه 80 میلادی انجام شد نشات می‌گیرد. غم انگیزترین بخش این مسئله این است که وقتی چربی از رژیم غذایی حذف شد، شدت چاقی ناگهان افزایش یافت.
لابد می‌پرسید چرا؟ دلیل اصلی این است که وقتی چیزی از رژیم حذف می‌شود باید با یک چیز دیگر جایگزین شود. در نتیجه چربی با یک جایگزین سیرکننده دیگر و پنهان در لباس شکر جایگزین می‌شود. حقیقت این است که بدن ما به چربی، هیدرات کربن خوب و پروتئین سالم نیاز دارد تا بتواند عملکرد و کارایی مناسب داشته باشد و وزن بدن را متعادل نگه دارد.
حقیقت دیگر این است که در بسیاری از موارد وقتی چربی مفید به رژیم غذایی افزوده می‌شود به کاهش وزن کمک شایانی می‌شود. بهترین منبع چربی‌های مفید آووکادو است.


- شکر فقط در موادغذایی شیرین وجود دارد.

باور عمومی این است که تنها غذاهای شیرین مملو از قند بوده و مضر هستند. اما این باور اشتباه است زیرا سس کچاپ، سس پاستا، نان ساندویچ، لبنیات کم چرب و بیسکوئیت‌های کم چرب و به عبارت ساده‌تر هر غذای کم چربی دست‌کم به اندازه یک تکه کیک شکر دارد.
شکر در واقع ماده‌ای است که صنایع غذایی با استفاده از آن شما را به دام می‌اندازند. پس خود را قربانی اهداف آنها نکنید و حقیقت را راجع به ذخیره پنهان شکر موجود در موادغذایی دانسته و از شیرین کننده‌های جایگزین استفاده کنید چون چربی شما را چاق نمی‌کند بلکه در واقع این شکر است که باعث چاقی می‌شود.


- همه کالری‌ها از یک نوع مشابه هستند.

آیا تا به حال در اطرافیان خود کسی را دیده‌اید که تک به تک کالری غذاهایی را که می‌خورد را شمرده اما هنوز هم اضافه وزن دارد؟ جالب اینجاست که این افراد بیش از 10 سال است که به همین منوال عمل می‌کنند.
بله واقعا دردناک است. اول اینکه این شیوه اصلا جواب نمی‌دهد و دوم اینکه وقتی به کالری‌ها اجازه می‌دهید برای شما تصمیم بگیرند روش‌تان هرگز جواب نمی‌دهد و خسته کننده می‌شود. بگذارید راستش را بگوئیم. اثر خوردن یک بیسکوئیت کم‌چرب با 100 کالری انرژی با 100 کالری سس آووکادو بسیار متفاوت است. حدس بزنید چرا؟ چون بیسکوئیت کم چرب سلامتی شما را نابود می‌کند اما سس آووکادو سلامتی شما را به شکل باورنکردنی بهبود می‌دهد. بنابراین اطلاع از اینکه چگونه کالری‌های مختلف روی بدن شما اثر می‌گذارند علاوه بر اینکه سلامت شما را به شدت بهبود می‌بخشد بلکه از میل شدید به غذا رهایی یافته، وزن شما متعادل شده و افت خلق بهبود می‌یابد.


- وقتی به عادت‌های غذای‌تان دید متعصبانه دارید.

درست مانند این قضیه که برای هر فرد یک الگوی مشخص تغذیه‌ای وجود ندارد، هیچ تضمینی هم وجود ندارد که یک شیوه خاص تغذیه‌ای در تمام طول عمر شما جوابگو و مفید باشد. چون هرچه سن شما بالا می‌رود نیازها، محدودیت‌ها،‌ الزامات و عادت‌های غذایی شما نیز تغییر می‌کنند.


- تمام برچسب‌های تبلیغاتی روی محصولات غذایی با شعار سالم بودن این محصولات، درست و قابل اطمینانند.

این باور اشتباه محض است. البته منظور ما این نیست که کلا از غذاهای بسته‌بندی شده دوری کنید. چرا که این نسخه برای افرادی که زندگی پرمشغله‌ای دارند جواب نمی‌دهد ضمن اینکه انتخابات سالمی نیز در این زمینه وجود دارد. ولی یک نکته مهم در این قضیه وجود دارد و آن این است که هر محصولی که روی آن برچسب بدون گلوتن، ارگانیک، طبیعی یا هر شعار تبلیغاتی خورده بود به معنای سالم بودن آن نیست زیرا بسیاری از این محصولات بسته بندی شده حاوی بیش از نیم لیتر شربت شکر هستند.
یادگیری نحوه درست خواندن برچسب محتویات محصولات غذایی بهترین کاری است که برای حفظ سلامت خود می‌توانید انجام دهید.


- غذای مورد علاقه‌مان را نباید بخوریم.

هرچه بیشتر به خود بگویید فلان خوراکی را نخورم، بیشتر به آن حریص می‌شوید و هوس خوردن آن را می‌کنید. تغذیه سالم به معنای اجتناب از خوردن یا تغییر شدید در تمام جنبه‌های زندگی نیست بلکه تغذیه سالم یعنی یاد بگیریم چگونه چیزهایی را که دوست داریم به طور سالم تهیه کنیم و از خوردن آنها لذت ببریم.
بستنی یک مثال خوب است. اگر عاشق بستنی هستید چرا بستنی یخی فوری یا میوه‌ای را امتحان نمی‌کنید؟ طرز تهیه آن هم بسیار ساده است بدین صورت که موز یا میوه‌های رسیده را در فریزر قرار می‌دهید تا یخ بزنند سپس آن را با شیرهای غیرلبنی نظیر شیرسویا در مخلوط کن بهم می‌زنید تا به شکل پوره دربیاید.
شکلات هم دوست دارید؟ شکلات هم برای شما مفید است اما شکری که به آن افزوده می‌شود مضر است. بسیاری از شکلات‌های تخته‌ای شکر فراوانی دارند اما انتخاب صحیح نوع شکلات باعث می‌شود از زندگی خود بدون آسیب رسیدن به سلامتی لذت ببرید.

شما مجبور نیستید از خوراکی‌هایی که برای سلامتی شما مفید هستند دوری کنید. بلکه همین که یاد بگیرید چگونه قندخون خود را کنترل کنید از کاهش شدید وزن خود بدون حذف غذاهای مورد علاقه‌تان شگفت زده خواهید شد.


ادامه مطلب ...

۵ باور غلط درباره آلرژی یا حساسیت

جام جم سرا به نقل از نواندیش: اگر خودتان از آلرژی رنج می‌برید و یا یکی از نزدیکانتان به آلرژی دچار است، حتما می‌دانید و دیده‌اید که چه علائم و نشانه‌هایی با این وضعیت همراه هستند. در ضمن سایر مشکلات و بیماری‌ها مثل سردرد، بدخوابی، کاهش سطح انرژی بدن و افزایش حساسیت و زود رنجی را نیز به دنبال دارد.

مواد شیمیایی که هر روز آن‌ها را وارد بدن خود می‌کنیم (مخصوصا از طریق مصرف غذاهای آماده) نقش مهمی در این زمینه دارند. چیزی که در مورد آلرژی کاملا مشخص و واضح است، این است که آلرژی باعث می‌شود فرد بیشتر از دیگران به عفونت‌های گوش و سینوس دچار شود. در ضمن سایر مشکلات و بیماری‌ها مثل سردرد، بدخوابی، کاهش سطح انرژی بدن و افزایش حساسیت و زود رنجی را نیز به دنبال دارد.


باور غلط ۱- هر چه تمیز‌تر، بهتر
همان طور که تقریبا همه می‌دانیم جذب مقدار کمی میکروب و آلودگی برای بدن همه ما لازم است تا سیستم دفاعی بدنمان ساخته شود. پس نباید تلاش کنید تا به طور کامل از آلودگی‌ها دور باشید.
* در هفته ۱ تا ۲ بار خانه را جاروبرقی بکشید. جاروبرقی باید حتما فیلتر HEPA داشته باشد تا اجزای ریز و گردوغبار دوباره از دستگاه در محیط خانه پخش نشود و از کیسه‌های دوتایی استفاده کنید.
* حتما در آشپزخانه و بالای اجاق گاز، هود نصب کنید و فیل‌تر هود را هر دو ماه یکبار تعویض کنید.
* اگر ممکن است، پنجره‌ها را ببندید تا گرده‌های ریز گیاهان، درختان و سایر چیز‌ها وارد خانه‌تان نشود و حتما کفش‌هایتان را نیز بیرون از خانه در آورید تا مواد آلرژی‌زا وارد خانه نشوند.
* ملحفه و روبالشی‌ها را هفته‌ای یک بار با آب گرم بشویید.
* بعدازظهر‌ها دوش بگیرید تا این مواد ریز و گردوغبار‌ها را با خود به تختخوابتان نبرید.


باور غلط ۲- تا زمانی که علائم آلرژی عود نکرده، دارو مصرف نکنید.
اغلب داروهای آلرژی معمولا بیشترین تاثیر را وقتی دارند که آن‌ها را قبل از اوج گرفتن علائم مصرف کنید، یعنی اینکه مصرف این دارو‌ها با نخستین علائم شروع شوند. وقتی که با یک آلرژی‌زا مثل گردوغبار، دانه‌ها، علف و... تماس برقرار می‌کنید، سلول‌های دستگاه تنفسی هیستامین و سایر مواد شیمیایی را تولید می‌کنند که باعث سوزش، خارش، عطسه و سایر علائم می‌شوند. اگر در بدنتان دارو داشته باشید، مانع از آن می‌شوید که هیستامین، واکنش‌های آلرژیکی شدیدتری نشان دهد. مثلا شما می‌دانید هر سال چه موقع دچار عطسه و آب ریزش بینی می‌شوید و یک هفته تا ۱۰ روز قبل از بروز این علائم دارویی را که پزشکتان تجویز کرده است، مصرف می‌کنید و تا حدود زیادی علائم آلرژی را در خودتان کنترل می‌کنید.
اگر با وجود تمام کارهایی که انجام می‌دهید علائم بیماری در شما بهبود نمی‌یابد، از پزشکتان بخواهید که آزمایشهای بیشتری انجام دهد. اگر به طور مداوم دچار عفونت دستگاه تنفسی و سینوزیت می‌شوید، باید بدانید که چه محرک‌های خاصی شما را به این وضعیت دچار می‌کنند تا از آن محرک‌ها دوری کنید.


باور غلط ۳- واکسن‌های آلرژی فقط مخصوص کودکان است.
این واکسن‌ها برای تمام افراد در هر سنی مناسب هستند. البته تحقیقات نشان می‌دهند که واکسن‌های آلرژی فقط در ۸۵ درصد افراد باعث کاهش علائم آلرژی می‌شوند، مخصوصا افرادی که در اثر آلرژی دچار تب می‌شوند.
واکسن‌های آلرژی ترکیبی از مقادیر اندک از برخی آلرژی‌زا‌ها هستند و وقتی که به طور تدریجی وارد بدن فرد می‌شوند، تحمل و مقاومت بدن را افزایش داده و حساسیت فرد را به هنگام رویارویی با آلرژی‌ها به طور طبیعی کاهش می‌دهند.
اگر در مرحله اول آلرژی، هفته‌ای ۱ تا ۲ بار واکسن آلرژی به فرد تزریق شود، علائم حساسیت به طرز چشمگیری در او کاهش می‌یابد. اگر نمی‌توانید واکسن را تحمل کنید، از پزشکتان بخواهید که به شما قطره مخصوص بدهد و آن‌را هر روز روی زبانتان بچکانید. احتمالا قطره آلرژی به اندازه واکسن آلرژی موثر نخواهد بود.


باور غلط ۴- اگر در کودکی آلرژی نداشته باشید، در بزرگسالی مصون خواهید بود.
این باور غلط در میان مردم بسیار رایج است تا جایی‌که اگر در کودکی به آلرژی دچار نبود‌ه‌اند، خارش گلو، عطسه و آب ریزش بینی بزرگسالی را اصلا به آلرژی ربط نمی‌دهند، چرا که فکر می‌کنند دیگر دچار آن نخواهند شد.
معمولا آلرژی‌ها تا قبل از ۳۰ سالگی بسیار شدت می‌یابند، اما در بسیاری موارد نیز افراد بعد از ۳۰ سالگی دچار آلرژی می‌شوند. در برخی از افراد جوان، علائم آلرژی برای چند سال ناپدید می‌شوند، اما دوباره بعد از مدتی ظاهر می‌شوند.
اگر در کودکی به اگزما، آسم و یا هر نوع آلرژی دیگر دچار بوده‌اید و برای مدتی از آن فارغ شده‌اید، دوباره در آینده درگیر آن می‌شوید و اگر در خانواده‌تان کسی یا کسانی به آلرژی دچارند، احتمال آنکه شما نیز دچار آن شوید، زیاد است.
اگر هیچ‌گاه آلرژی نداشته‌اید، ولی حالا به طور ناگهانی دچار عطسه و آب ریزش بینی شده‌اید، ممکن است یا دچار آلرژی شده و یا اینکه سرماخورده باشید. اگر دچار آلرژی شده باشید علائم دیگری مثل خارش گلو، ریزش اشک از چشم‌ها و... را نیز تجربه می‌کنید. البته این علائم در سرماخوردگی نیز می‌توانند بروز کنند، با این تفاوت که در سرماخوردگی علائم تقریبا بعد از دو هفته کاملا از بین می‌روند، ولی در حساسیت همچنان ادامه دارند.

باور غلط ۵- حساسیت به یک چیز یعنی اینکه فقط به آن چیز خاص حساسیت دارید.
حساسیت داشتن به یک چیز شما را مستعد ابتلا به حساسیت‌های دیگر نیز می‌کند؛ مثلا افرادی که به برخی گروه‌های خاص حساسیت دارند، به برخی از غذاهای گیاهی و پروتئین‌های مشابه نیز حساسیت خواهند داشت. اگر به گرده‌های درخت توس حساسیت دارید، با خوردن سیب وحشی، هلو، گلابی، هویج، بادام و توت‌ها نیز دچار خارش دهان و گلو می‌شوید، مخصوصا در فصل گرده افشانی. بنابراین سال گذشته این تجربه را پشت سر گذاشته‌اید، امسال نزدیک فصل گرده افشانی دقت داشته باشید از میوه‌هایی که ایجاد حساسیت می‌کنند، نخورید.
در ضمن، یک راه دیگر برای کاهش حساسیت به این میوه‌ها، پوست گرفتن آن‌ها و یا پختن آنهاست، زیرا پروتئین‌ها اغلب در پوست میوه‌ها هستند و پختن آن‌ها نیز باعث تغییر پروتئین‌ها می‌شود.


ادامه مطلب ...

۱۰ باور عمومی اما اشتباه در زندگی روزانه ما

جام جم سرا به نقل از تسنیم: گاهی برخی اطرافیان ادعا می‌کنند که مثلاً فلان فعالیت و یا تغذیه، از شاخص‌های بهداشتی است، یا اینکه انجام بعضی اقدامات مضر است. براین اساس ۱۰ مورد رایج که اتفاقاً اشتباه است، برای آگاهی بیشتر بیان شده:


۱. خورردن تخم مرغ برای قلب شما مضر است!

خوردن یک یا دو تخم مرغ در روز خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی را در افراد سالم افزایش نمی‌دهد بلکه مصرف بیش از حد چربی‌ غذاهای گوناگون در بالا رفتن کلسترول موثر است. تخم مرغ همچنین حاوی امگا ۳ است که می‌تواند خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی را نیز کاهش دهد.


۲. روزانه ۸ لیوان آب بنوشید!

نوشیدن ۸ لیوان آب در روز که به همگان توصیه می‌شود، از جمله اشتباهات رایج در میان مردم است. نوشیدن آب تنها هنگامی لازم است که فرد احساس تشنگی کند. ممکن است فرد مورد نظر یک ورزشکار باشد که آب زیادی از بدن او تبخیر می‌شود بنابراین وی به مقدار بیشتری آب نیازمند است و از طرفی دیگر ممکن است شما احساس تشنگی نکنید و بدنتان نیازی به آب نداشته باشد. ملاک تشخیص نیاز بدن به آب و مایعات در هر فرد، رنگ ادرار اوست. هرچه رنگ آن به زرد تیره میل کند مشخص می‌شود که بدن دچار کم آبی است و در نتیجه، به نوشیدن آب نیاز دارید و هرچه این رنگ کم رنگ‌تر باشد و به سفیدی یا بی‌رنگی میل کند بدن شما به مایعات کمتری در آن زمان نیاز دارد.


۳. استفاده از دئودورانت سبب ابتلا به سرطان سینه می‌شود!

برخی از محققان بر این باورند که استعمال این مواد منجر به ابتلا به سرطان سینه می‌شود و مواد مضر و شیمیایی موجود در دئودورانت‌ها جذب بدن خواهد شد و به صورت یک تومور نمایان می‌شوند در حالیکه تحقیقات اخیر نشان دهنده این هستند که هیچ گونه مدرکی دال بر این ادعا یافت نشده است.


۴. احساس سرما باعث سرماخوردگی می‌شود!

هیچ اهمیتی ندارد در گذشته مردم چه چیزهای در مورد ابتلا به سرما خوردگی می‌گفتند. سردی هوا با سرما خوردگی شما هیچ گونه ارتباطی ندارد. بلکه مهمتریتن عامل سرماخوردگی ماندن در محیط‌های بسته است که ویروس‌ها و باکتری‌ها به راحتی می‌توانند در این محیط بین افراد انتقال یابند. بنابراین احتمال سرماخوردگی در محیط‌های بسته بیشتر از راه رفتن روی برف در دمای صفر درجه است.


۵. بدن شما روزانه به قرص‌های مولتی ویتامین نیازمند است!

هنوز تمامی محققان در این مورد به توافقی جامع نرسیدند و بهترین منبع ویتامینی و انرژی برای بدن شما میوه‌ها و سبزیجات و دانه‌های روغنی و چربی‌های سالم و مفید هستند. البته در زمان بارداری مصرف اسید فولیک برای جلوگیری از نقص مولود بسیار مفید و ضروری است، چنانچه پزشک به شما مصرف آن‌ها را تجویز کرده است شما می‌بایست به تجویز پزشک خود عمل کنید.


۶. خوردن صبحانه باعث کاهش وزن می‌شود!

جمله بالا جمله‌ای کاملاً اشتباه است و بهتر است بگوییم خوردن صبحانه باعث می‌شود برخی از افراد، وزن خود را کم کنند. خوردن صبحانه ممکن است باعث شود فرد به هنگام وعده ناهار احساس سیری کند و دیگر لب به غذا نگشاید. در مطالعه‌ای مشخص شد از بین افراد شرکت کننده در جامعه آماری، آن دسته که هنگام وعده غذایی ظهر، غذای خود را به صورت کامل میل کردند و کسانی که صبحانه نخورده بودند ۴۰۰ کالری کمتر در آن روز جذب بدنشان کرده بودند.


۷. مخاط و آب بینی سبز معنای عفونت دارد

دستمال کاغذی شما به هیچ وجه نمی‌تواند همانند یک آزمایشگاه پزشکی عمل کند. البته مطالعات نشان می‌دهند که مخاط سبز و یا زرد رنگ احتمال ابتلای باکتریایی را نشان می‌دهند اما این بدان معنا نیست که حتماً شما دچار عفونت شدید و نیاز به آنتی بیوتیک دارید. عفونت سینوسی ممکن است رنگ آن سفید؛ و سرماخوردگی معمولی نیز می‌تواند رنگ آن را به سبز متمایل کند.


۸. شکر باعث فعالیت زیاد کودکان می‌شود

گرچه شکر و مواد شیرین برای کودکان مضر است اما خوراکی‌های شیرین باعث نمی‌شوند کودکان در فعالیت‌های مدرسه‌شان دچار افت شوند و یا مشکلات تمرکزی برای کودکان ایجاد کند.


۹. استفاده از توالت فرنگی موجب بیماری شما می‌شود

صندلی‌ توالت‌های فرنگی معمولاً تمیز هستند ولی دستگیره و در توالت معمولاً از آلوده‌ترین قسمت‌های سرویس‌های بهداشتی است که بهتر است بعد از خارج شدن از سرویس حتماً دستان خود را با ضد عفونی کننده بشویید.


۱۰. در آوردن صدای انگشتان از علل ابتلا به آرتروز است

در آوردن صدای انگشتانتان ممکن است باعث آزردگی اطرافیان شما شود ولی عده‌ای بر این باورند که این صدا حاصل برخورد و سایش مفاصل و یا استخوان‌هاست که اصلاً درست نیست. صدای ایجاد شده، در اصل صدای گاز (هوای) محبوس بین مفاصل و استخوان‌هاست که در این فضا‌ها شکل می‌گیرند و به هنگام آزادسازی هوا این صدا تولید می‌شود. اگر از انجام آن لذت می‌برید موجب ابتلای شما به آرتروز نمی‌شود ولی اگر به هنگام انجام این کار احساس درد می‌کنید حتما به پزشک مراجعه کنید.


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

خسارت‌های غیر قابل باور از مقاومت در برابر آنتی‌بیوتیک

به گزارش ساینتیفیک‌ امریکن، تولید ناخالص ملی جهان تا سال۲۰۲۰ (یعنی ۶سال دیگر)، نیم درصد کاهش می‌یابد، تا سال۲۰۳۰ به‌مقدار ۱/۴درصد کمتر می‌شود و بیش از ۱۰۰میلیون نفر نیز دچار مرگ پیش از موعد خواهند شد.

گزارش این پایگاه از آن ‌جهت قابل‌توجه است که اعلامی جهانی برای برآورد هزینه‌های مالی محسوب می‌شود. بنیاد RAND اروپا و KPMG، هر دو اثرات آینده مقاومت آنتی‌بیوتیکی را ارزیابی و گونه‌های مقاوم به داروی میکروب‌ها و همچنین مشکلات بهداشت عمومی ناشی از آن‌ها را در این ارزیابی بررسی کرده‌اند.
در این گزارش مدلی بررسی شده که در آن مقاومت آنتی‌بیوتیکی طی ۱۵سال تا ۱۰۰درصد افزایش می‌یابد اما نرخ ابتلا به بیماری ثابت می‌ماند. بررسی‌های KPMG هم افزایش مقاومت تا ۴۰درصد بالا‌تر از سطح امروز و تعداد دوبرابر سرایت‌ها را نشان می‌دهد.

کوین اوترسون، متخصص قوانین بهداشتی در دانشگاه بوستون درباره مدل‌های تجاری جدید برای آنتی‌بیوتیک‌ها می‌گوید: اگر من با یک داروی قلبی جدید وارد بازار شوم، این دارو ده‌ها میلیارد دلار در یک سال سود خواهد داشت؛ اما اگر محصول خلاقانه جدیدی را تحت نام آنتی‌بیوتیک داشته باشیم، آن را برای شدید‌ترین موارد بیماری نگاه می‌داریم و در یک دهه اول، فروش معمولی خواهد داشت. درنتیجه سهم بازار برای آنتی‌بیوتیک‌های نوآورانه بسیار محدود است. (همشهری)


ادامه مطلب ...

باور کنید لطفاً: زنگ خطر اعتیاد در میان زنان

نزدیکی ایران به مراکز تولید و توزیع گسترده مواد مخدر سنتی مانند داشتن مرزهای طولانی با افغانستان و پاکستان همواره به‌عنوان یکی از عوامل اصلی گرایش به مصرف مواد مخدر در کشور بویژه میان جوانان مطرح بوده است؛ اما ورود مواد مخدر صنعتی و افزایش اعتیاد بین جوانان و همچنین کاهش سن اعتیاد و مصرف مواد مخدر صنعتی، نشان داد که عامل هم‌مرزی با افغانستان و مراکز کشت خشخاش، تنها عامل نیست و باید به مسائل دیگر ازجمله کاستی‌های آموزشی و فرهنگی توجه بیشتری داشته باشیم.

متأسفانه در سال‌های اخیر پدیده منفی اعتیاد در زنان هم در جامعه ایران گسترش یافته و به‌رغم عدم‌ ارائه آمارهای دقیق، تحلیلگران و کارشناسان اعلام کرده‌اند که سن اعتیاد در ایران بشدت کاهش یافته است. این موضوع دستمایه‌ای برای گفت‌وگو با سالار مرادی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی بود که بخش‌هایی از این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید:

زمانی که مسائل مربوط به اعتیاد مطرح می‌شود، با یک مشکل اصلی روبرو هستیم و آن مشکل این است که آمار دقیقی از افرادی که گرفتار این بلای خانمانسوز هستند، در دست نیست. با وجود این، شواهد نشان می‌دهد که نسبت به یک دهه قبل، هم میزان مصرف مواد مخدر افزایش داشته و هم سن افرادی که گرفتار معضل اعتیاد هستند، بشدت کاهش یافته است. آیا در کمیسیون اجتماعی که جلساتی مفصل با مسئولان دستگاه‌های مسئول در این زمینه دارد، آمارهایی از این پدیده منفی اجتماعی ارائه می‌شود؟

دستگاه‌ها و نهادهای مختلفی که بنوعی با معضل اعتیاد مواجه بوده و به طور مستقیم و غیرمستقیم مسئول برخورد با این پدیده منفی و رفع مشکلات موجود هستند، به ‌دلایل مختلف از جمله «عدم ایجاد تنش و استرس در جامعه» از بیان آمارهای دقیق خودداری می‌کنند. البته در برخی از مواقع عدم ارائه آمار و اطلاعات دقیق ممکن است، کارشناسان را برای تدوین و اجرای راهکارهای پیشگیرانه یا حتی برخوردهای قهری با معضل اعتیاد با مشکل روبه‌رو کند؛ اما در برخی شرایط این اطلاع‌رسانی اندک و غیرصریح، آرامش را در جامعه به‌همراه داشته و اجازه نمی‌دهد که مردم دغدغه‌های بیشتری پیدا کنند.

با وجود این، چگونه باید اظهارنظرهایی که در رابطه با کاهش سن اعتیاد یا افزایش گرایش به مصرف مواد مخدر بین زنان و دختران مطرح می‌شود را تأیید یا تکذیب کرد؟

پدیده منفی اعتیاد و مصرف مواد مخدر در جامعه ما به ‌اندازه‌ای است که نمی‌توان آن را کتمان کرد. به عنوان یکی از اعضای کمیسیون اجتماعی باید بگویم که متأسفانه آمارها نشان‌دهنده این است که نسبت به یک دهه قبل سن اعتیاد در جامعه ما بشدت کاهش پیدا کرده و از سوی دیگر دختران و زنان بسیاری نسبت به گذشته به این معضل خانمانسوز گرفتار شده‌اند؛ بنابراین ما چه آمارها را به طور صریح اعلام یا از بیان آنها خودداری کنیم، باید بدانیم که زنگ خطرها به‌صورت جدی به صدا درآمده و دیگر نمی‌توان دست روی دست گذاشت. گروه‌هایی که در این حوزه سرشماری‌های دقیق انجام داده‌اند، در جلسات مختلف به مسئولان دستگاه‌های مربوطه اعلام کرده‌اند که میزان گرایش به مصرف مواد مخدر و حتی اعتیاد بین زنان و دختران به‌صورت لجام‌گسیخته و غیر قابل ‌باور در حال افزایش بوده و این امر نگرانی‌های جدی مردم و مسئولان را به‌همراه داشته است.

فکر می‌کنید چه عواملی باعث شد که جوانان ما بویژه دختران به‌سمت مصرف اعتیاد بروند؟

دلایل مختلفی وجود دارد که بارها گفته شده و متأسفانه آن‌قدر این دلایل را گفته‌ایم و فریاد زده‌ایم، دیگر تبدیل به کلیشه شده و اثرگذاری لازم را ندارد؛ اما باز هم نمی‌توانیم واقعیت‌ها را نگوییم. یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین دلایل گرایش به سمت مصرف مواد مخدر، مشکلات اقتصادی و بیکاری است. تحقیقات نشان می‌دهد که دختران و زنان ما که گرفتار معضلات اقتصادی بویژه بیکاری هستند، بیش از مردان و پسران منزوی شده‌اند و همین انزوا آنها را به‌سمت پاتوق‌ها و جمع‌هایی هدایت می‌کند که خودشان گرفتار ناهنجاری‌های بسیار اجتماعی ازجمله مصرف مواد مخدر هستند. به همین دلیل است که بخش عمده تمرکز دولت و دستگاه‌های اجرایی ازجمله وزارت کشور و بهزیستی برای رفع مشکلات اقتصادی افراد و اقشار آسیب‌پذیر هزینه می‌شود. بازهم تأکید می‌کنم که تحقیقات نشان داده، بیکاری دختران یکی از عوامل اصلی گرایش آنها به‌سمت مصرف مواد مخدر و سپس اعتیاد شدید است.

شما از بیکاری به‌عنوان اصلی‌ترین دلیل اعتیاد دختران و زنان نام بردید، اما آمارها و شواهد نشان می‌دهد که سن اعتیاد بین زنان و دختران بشدت کاهش یافته و آنها در سنین نوجوانی گرفتار می‌شوند. به طور طبیعی یک نوجوان که مدرسه رفته و درس می‌خواند، خیلی نباید دغدغه شغل داشته و وقتی بیکار باشد به انزوا کشیده شود و معتاد شود...

همان‌طور که پیشتر نیز گفتم، تنها یکی از دلایل، مسائل اقتصادی است و فقر فرهنگی و آموزشی نیز در این حوزه دخالت دارد. ضمن این‌که آمارها نشان می‌دهد، خانواده‌هایی که مشکلات اقتصادی داشته و درگیر مسائل معیشتی هستند، دختران آنها بیشتر به سمت اعتیاد کشیده می‌شوند؛ بنابراین در این‌جا هم یکی از دلایل اصلی مشکلات اقتصادی است و خود این مشکلات زمینه کمبودهای فرهنگی و آموزشی را فراهم می‌کند.

اعتیاد فی‌نفسه دارای آثار مخرب فراوانی است؛ اما این پرسش مطرح می‌شود که آثار و تبعات اعتیاد یک زن هم بین نزدیکان، اقوام و جامعه مانند مرد معتاد است؟

به هیچ عنوان این‌گونه نیست. متأسفانه باید گفت که اثر مخرب اعتیاد زنان بمراتب بیشتر از مردان است. به عنوان نمونه اگر پدر یک خانواده گرفتار معضل اعتیاد باشد مادر، مدیریت خانواده را بر عهده گرفته و از خسارات این فاجعه کم می‌کند. این زن تلاش می‌کند تا کانون خانواده را حفظ کرده و فرزندان به سمت اعتیاد و انحرافات اجتماعی گرایش پیدا نکنند؛ اما وقتی مادر خانواده خود گرفتار این معضل شده،‌ چگونه می‌توان امیدوار به حفظ کانون آن خانواده بود؟ از سوی دیگر گرفتاری مادران، اثر بسیار شدیدی در تربیت فرزندان دارد. متأسفانه طی سال‌های اخیر گسترش دامنه اعتیاد بین زنان و دخترانی که باید آینده این کشور را بسازند، بشدت افزایش یافته و ما هم‌اکنون آسیب‌های بسیاری را از این معضل تحمل کرده و متأسفانه در آینده نیز آسیب‌های بیشتری را مشاهده می‌کنیم. از سوی دیگر، وقتی یک زن یا دختر به دام اعتیاد می‌افتند، بیش از مردان گرفتار ناهنجاری‌های خطرناک‌تری چون فساد، فحشا، فرار از خانه و حتی مشارکت در امر توزیع مواد مخدر می‌شوند؛ بنابراین باید گفت که اثرات مخرب اعتیاد زنان به مراتب بیشتر از مردان است.

اگر ممکن است بگویید دستگاه‌هایی که متولی امر مبارزه با مواد مخدر هستند تا چه اندازه به وظایف خود در این زمینه عمل کرده‌اند؟

متأسفانه برای پاسخ به این پرسش باید باز هم همان حرف‌های تکراری گذشته را بیان کنم. نخست این‌که برخورد با این پدیده منفی اجتماعی تک‌بعدی نیست و یک دستگاه بتنهایی نمی‌تواند از عهده مسئولیت برآید. به همین دلیل همه باید مشارکت لازم را داشته باشیم، یعنی در بخش‌های مختلف ازجمله نهاد قانون‌گذاری، دستگاه‌های اجرایی، نهادهای انتظامی و قضایی و بالاخره متولیان امور فرهنگی و نهادهای حمایتی به وظایف خود عمل کنیم. شواهد نشان می‌دهد که ما نتوانستیم به این وظایف درست عمل کنیم وگرنه شرایط فرهنگی جامعه امروز ما به صورت دیگری بود و اگر امروز نیز زنگ‌خطرهای جدی را نشنیده بگیریم، با معضلات بیشتری روبرو می‌شویم. (امیرتوحید فاضل/شهروند)


ادامه مطلب ...

۸ باور درباره خستگی

در این مطلب به حدس و گمان‌های درست و نادرست درباره علت خستگی می‌پردازیم.

۱ـ ورزش، خستگی جسمی می‌آورد.

این جمله صحیح نیست. علاوه بر محققان و پزشکان، افرادی که پیوسته و مداوم ورزش می‌کنند نیز با این جمله موافق نیستند؛ زیرا معتقدند ورزش نه‌تنها بر جسم، بلکه بر روح و روان نیز تاثیر مثبتی دارد.

۲ـ تغذیه در احساس خستگی موثر است.

این جمله صحیح است. تغذیه ناسالم و ناکافی در شدت احساس خستگی نقش موثری دارد. برای مثال، افرادی که رژیم‌های لاغری خاصی را دنبال می‌کنند بیش از دیگران با ضعف جسمانی روبه‌رو می‌شوند. پزشکان، تغذیه‌ای سرشار از میوه، سبزیجات و غلات را توصیه می‌کنند.

۳ـ ویتامین C، B، منیزیم و مینرال‌ها علیه خستگی.

این جمله صحیح است. ویتامین‌ها برای ممانعت از خستگی مفید هستند؛ بخصوص بدن خانم‌ها و افراد سیگاری به منیزیم و ویتامین سی بیشتری نیازمند است.

۴ـ خستگی و بی‌حالی بعد از سرماخوردگی طبیعی است.

این جمله صحیح است. بسیاری از بیماران در دوران نقاهت با حالاتی مانند خستگی و ناتوانی مواجه می‌شوند که اثرات جانبی بیماری است.

۵ـ خستگی ممکن است نشانه‌ای از بیماری پنهان باشد.

این جمله صحیح است. گاهی اوقات خستگی‌های مداوم و پی‌درپی نشانه‌ای از یک بیماری پنهان است که باید به پزشک مراجعه شود.

۶ـ خستگی از علائم افسردگی است.

این جمله صحیح است. خستگی و ناتوانی در انجام فعالیت‌های روزمره ممکن است نشانه‌ای از افسردگی باشد.

۷ـ در صورت خستگی، آرام باشید و پرخاش نکنید

این جمله صحیح است. در زمان خستگی خود را از هر گونه استرس و آشفتگی دور کنید و به فعالیت‌های ورزشی، فکری، جدول و... بپردازید.

۸ـ ضعف همان خستگی است؟

این جمله صحیح است. ضعف بیانگر خستگی بدنی است. گاهی اوقات شخص پس از بیداری نیز احساس خستگی می‌کند.

سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)

1411


ادامه مطلب ...

۸ باور اشتباه درباره بی‌خوابی‌های شبانه

درباره این مشکل و برای مقابله با آن حرف و حدیث‌های زیادی مطرح است. در این مطلب می‌خواهیم هشت باور رایج و اشتباه را درباره بی‌خوابی‌های شبانه بررسی کنیم.

بی‌خوابی مشکلی روحی ـ روانی است

درست است که اضطراب و افسردگی دربیشتر موارد دلیل اصلی اینسومنیا یا بی‌خوابی محسوب می‌شود، اما باید بدانید عوامل دیگری نیز در بروز این مشکل دخالت دارد. در برخی موارد عواملی مانند مشکلات تنفسی، محیط اطراف یا حتی نوع بهداشت زندگی نیز در بروز بی‌خوابی بی‌تاثیر نیست.

به عقیده متخصصان، مصرف برخی از داروها مانند کورتون‌ها نیز باعث بیدار ماندن‌های شبانه می‌شود. در اصطلاح پزشکی به این نوع بی‌خوابی، بی‌خوابی اولیه (Primary insomnia) می‌گویند.

افرادی که دچاری بی‌خوابی هستند تمام شب بیدار می‌مانند

احتمالا برای شما هم پیش آمده است که صبح از خواب بیدار می‌شوید و شکایت می‌کنید تمام شب چشم روی هم نگذاشته‌اید.

متخصصان این نوع بی‌خوابی را «شبه بی‌خوابی» می‌نامند؛ به این معنی که فرد دائم به خوابی مناسب و عمیق نیاز دارد و تصور می‌کند که شب‌ها نمی‌خوابد.

این مشکل برای افرادی رخ می‌دهد که شب‌ها درگیری‌های ذهنی زیادی دارند. در نتیجه مشغله ذهنی‌شان به‌قدری زیاد است که تصور می‌کنند نخوابیده‌اند.

بی‌خوابی ژنتیک است

مساله ژنتیک بودن بی‌خوابی یکی از باورهای رایج نادرست است. امکان دارد که تمام اعضای خانواده‌تان به بی‌خوابی مبتلا باشند؛ اما به این معنی نیست که شما نیز الزاما دچار این مشکل می‌شوید.

درست است که فاکتورهایی مانند واکنش‌های مربوط به استرس که بخشی از عوامل بی‌خوابی است از خانواده به شما به ارث می‌رسد، اما خود مشکل بی‌خوابی مساله ژنتیک نیست.

چرت بعدازظهر، راه‌حلی برای مقابله با بی‌خوابی

چرت بعدازظهر یا زود خوابیدن برای جبران یک شب بی‌خوابی راه‌حل مناسبی است؛ اما نقشی در مشکل اینسومنیا ندارد. نباید کمبود خواب را با مساله بی‌خوابی اشتباه گرفت. افرادی که به بی‌خوابی مبتلا باشند هرچه بیشتر تلاش می‌کنند به خواب بروند کمتر موفق می‌شوند. چرت بعدازظهر نمی‌تواند مشکل بی‌خوابی را برطرف کند. برای مقابله با این مشکل به درمان مناسب نیاز دارید.

کتاب خواندن به خوابیدن کمک می‌کند

برخی افراد از کتاب خواندن یا تماشای تلویزیون و غیره برای خوابیدن کمک می‌گیرند. بی‌شک تکنیک‌های زیادی برای خوابیدن وجود دارد، اما هر کسی متناسب با نوع بی‌خوابی و وضع خود به روش‌های خاصی نیاز دارد. درست است که برخی افراد در مقابل تلویزیون به خواب می‌روند؛ اما همین صفحه پرنور، خواب را از سر برخی دیگر می‌رباید. همین اتفاق درباره کتاب خواندن نیز صادق است.

در برخی افراد خواندن کتاب نه‌تنها باعث خواب‌آلودگی و به خواب رفتن نمی‌شود، بلکه ذهن وی را هشیارتر می‌کند تا به خواندن ادامه دهد.

اگر شما به بی‌خوابی مبتلایید بهتر است به دنبال روش‌هایی باشید که برای‌تان مناسب‌تر است. برای این کار لازم است شیوه‌های متعددی را امتحان کنید.

بی‌خوابی برای سلامت مثل سم است

درست است که هفت تا هشت ساعت خواب شبانه برای سلامت لازم و مفید است، اما باید گفت که زمان استانداردی در این خصوص وجود ندارد. شما برحسب نیاز فردی و ژنتیک خود به ساعات خواب مشخصی نیاز دارید.

برخی از افراد به‌طور ژنتیک خواب کمی نیاز دارند؛ در حالی‌که برخی دیگر به ساعات خواب بیشتری نیاز دارند. محققان درباره تاثیر خواب روی سوخت‌وساز و سلامت قلب و عروق به نتایجی دست یافته‌اند، اما نباید تصور کرد که خواب کمتر از هشت ساعت باعث آسیب به سلامت می‌شود. به عقیده محققان، در حالت کلی خواب کمتر از پنج ساعت در شب به سلامت آسیب می‌زند.

بدن به کم‌خوابی و بی‌خوابی عادت می‌کند

بیشتر مردم تصور می‌کنند که بدن‌شان به مرور زمان به ‌ کم‌خوابی و بی‌‌خوابی عادت می‌کند. اما این باور اشتباه است. بی‌خوابی به خودی خود برطرف نمی‌شود و نیاز به درمان پزشکی دارد. در غیراین صورت بدن‌تان در معرض آسیب قرار می‌گیرد. اگر بعد از مدتی بی‌خوابی‌های شبانه‌تان رفع نشود حتما به متخصص اختلالات خواب مراجعه کنید.

در صورت بی‌خوابی حتما باید قرص خواب مصرف شود

هر نوع بی‌خوابی لزوما نیازی به مصرف قرص خواب ندارد. همه چیز به نوع بی‌خوابی و وضع فرد بستگی دارد. مصرف این قرص‌ها در افرادی که دچار اینسومنیای مزمن هستند مشکل‌ساز است و احتمال اعتیاد به این قرص‌ها را بیشتر می‌کند.

به عقیده متخصصان اختلالات خواب، وقتی فرد قرص خواب مصرف می‌کند، مشکل موقتاً حل می‌شود. اما به محض این‌که مصرف قرص‌ها قطع شود بی‌خوابی دوباره شروع می‌شود. قرص‌های خواب در مواردی که دشواری در به خواب رفتن به دلیل اختلالات دردناک باشد تجویز می‌شود. قبل از مصرف هر نوع قرص خوابی لازم است ‌به متخصص اختلالات خواب مراجعه کنید.

Style Devie / مترجم: فاطمه مهدی‌پور

سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

۸ باور غلط درباره احساسات

در واقع بیشتر مردم راحت‌تر هستند که جملات خود را به جای گفتن من احساس می‌کنم با من فکر می‌کنم... شروع کنند. بیشتر ما درباره احساسات، به اندازه کافی آموزش نمی‌بینیم و معمولا از رفتار دیگر افراد جامعه الگوبرداری کرده و آن نوع رفتارها را بروز می‌دهیم. اما حقیقت این است که بیشتر مردم نیز درباره احساسات از نمونه‌های صحیح الگوبرداری نکرده‌اند. معیارهای جوامع مختلف درباره گفت‌وگو در مورد احساسات بسیار متفاوت است و تفاوت‌های فرهنگی بسیاری وجود دارد تا جایی که هنگام ترجمه یک‌سری لغات در مورد احساسات در زبان‌های مختلف نمی‌توانیم براحتی معادل‌های مناسب پیدا کنیم. پس جای تعجبی ندارد که مردم نسبت به احساسات خود یا دیگران تا این اندازه گیج شوند و به نظرشان موضوعی بغرنج به حساب آید. در این مقاله به برخی از سوءتعبیرها و باورهای غلط درباره احساسات اشاره شده است:

1ـ باید احساس دیگری داشت

شنیدن این جملات که: «می‌دانم نباید درخصوص این موضوع کم‌اهمیت این‌قدر ناراحت باشم.» یا «باید بیش از این خوشحال می‌شدم.» و این دست جملات بین مردم بسیار رایج است. اما باید گفت هیچ قانونی در دنیا وجود ندارد که شما را ملزم کند واکنش احساسی خاصی بروز دهید و این‌که کدام واکنش عاطفی‌تان صحیح است و کدام غلط. به جای هدر دادن انرژی‌تان در کنترل احساسات، قبول کنید که در هر موقعیتی احتمال بروز احساس خاصی وجود دارد و شما هرگز نباید بابت انتخاب‌تان نگران باشید.

2ـ بروز احساسات، حالم را خوب می‌کند

یک باور بسیار غلط این است که وقتی از موضوعی ناراحت هستید با دیگری در میان بگذارید و این کار به دلیل این‌که جلوی سرکوب احساسات‌ شما را می‌گیرد و عواطف‌تان را خفه نمی‌کند موجب می‌شود احساس بهتری داشته باشید. اما تحقیقات عکس این موضوع را نشان داده است. حداقل این‌که درباره خشم و عصبانیت صدق نمی‌کند؛ زیرا اگر هنگام عصبانیت در مورد آن با کسی صحبت کنید، صرفا شدت خشم‌ شما افزایش می‌یابد و هرگز اوضاع روحی‌تان بهتر نخواهد شد.

3ـ کنترل احساسات، ما را شبیه ربات می‌کند

برخی افراد تصور می‌کنند اگر عنان احساسات‌ خود را به دست گیرند، درست مانند این است که تهی از احساسات هستند؛ اما حقیقت این است که انسان‌ها می‌توانند انواع بسیاری از احساسات و عواطف را تجربه کنند و نباید زیر سلطه و کنترل آن احساسات بروند. مثلا بعد از یک روز سخت و خسته‌کننده باید آن‌قدر مهارت داشته باشید که کاری انجام دهید احساس‌ شما بهتر شده و از حال و هوای بد بیرون بیایید.

4ـ دیگران موجب می‌شوند در من احساسات خاصی بروز کند

بیشتر مردم چنین اعتقادی دارند. آنها ممکن است بگویند: «رئیسم مرا بشدت عصبانی می‌کند.» یا «مادرشوهرم کاری می‌کند که من نسبت به خودم احساس بدی داشته باشم.» اما باید گفت که هیچ کس نمی‌تواند کاری کند که شما احساس خاصی را تجربه کنید، در حقیقت این نوع احساسات در شما وجود دارد و آنها فقط روی نحوه بروز احساسات‌تان موثر هستند. به یاد داشته باشید که تنها خود شما مسئول بروز این نوع احساسات در وجودتان هستید.

5ـ نمی‌توانم از پس احساسات ناخوشایند برآیم

وقتی مردم نسبت به تحمل برخی از احساسات‌ خود تردید دارند ممکن است سعی کنند از آن احساس خاص دوری کنند. مثلا اگر بابت موضوعی به سرعت نگران می‌شوند ممکن است خود را در معرض آن موضوع نگران‌کننده قرار ندهند و همین رفتار موجب می‌شود که بعضی از فرصت‌های خوب را از دست بدهند. اگر چنین تفکری دارید باید روش تحمل کردن احساسات خاص را یاد بگیرید و اعتماد به نفس‌ خود را افزایش دهید. در آن صورت می‌بینید که همه چیز آسان‌تر پیش خواهد رفت.

6ـ احساسات منفی بد هستند

احساسات فی نفسه نه بد هستند و نه خوب؛ در واقع نوع واکنش ما نسبت به آنها شرایط را به سمت خوب یا بد پیش می‌برد. مثلا ممکن است ما عصبانیت را بسیار بد بدانیم، اما درحالی که برخی از افراد هنگام خشم، رفتارهای بسیار مخربی از خود بروز می‌دهند، شخصی از آن برای پیشبرد بعضی از اهداف خود استفاده می‌کند. مانند خشمی که فعالان اجتماعی در برابر بی‌عدالتی‌ها و به منظور اصلاح شرایط نشان می‌دهند.

8ـ نشان دادن احساسات علامت ضعف است

بروز احساسات زمانی که لازم است نه تنها ضعف محسوب نمی‌شود بلکه نوعی مهارت اجتماعی است که فرد می‌تواند با استفاده از آن با دیگر افراد جامعه ارتباط مناسبی برقرار کند. (جام جم سرا)

415


ادامه مطلب ...

آیین‌های نوروزی در فرهنگ و باور مردم آذربایجان

در برخی مناطق آذربایجان، نوروز با ده‌ها رسم و سنت قدیمی‌اش همچنان حفظ شده‌ و مردم این مناطق این رسوم را هر سال برپا می‌دارند. ‌آذربایجانی‌ها از این عید با عناوینی چون «نوروز بایرامی» و «ایل بایرامی» یاد می‌کنند.


غبارروبی منازل
مردم آذربایجان ماه اسفند را بایرام آیئی یا «ماه عید» می‌خوانند و از اواسط اسفندماه، با شور و اشتیاق گرد و غبار منازل را که در منطقه به «هیس آلماق» (به معنای تحت اللفظی گرفتن غبار) یا خانه تکانی مرسوم است از رخسار خانه‌ها می‌زدایند و با مراسم‌های خاصی مثل شستن فرش‌ها، حلاجی کردن و شستن پشم رختخواب‌ها و ناز بالش‌ها و کارهایی از این قبیل، به استقبال و پیشواز سال نو و بهار می‌روند.


آماده کردن سبزه
آماده کردن سبزه نوروزی نیز همچون بسیاری از دیگر جاهای ایران عزیز از دیگر رسومی ‌است که در آذربایجان رایج است. سبزه رویاندن که معمولاً از گندم، عدس، جو و سایر روییدنی‌ها صورت می‌گیرد، یکی دو هفته مانده به عید به وسیله زنان خانواده مهیا می‌شود و این سبزه در خانه به عنوان مظهر رویش و سرسبزی باقی می‌ماند و در سیزدهم نوروز به دامان طبیعت برده و در
آب روان رها می‌شود.


«چرشنبه بایرامی»
در «چرشنبه بایرامی» گذشته از آنچه در همه جا رایج است، کدبانوی خانه به تعداد اعضای خانوار، تخم مرغ رنگ می‌کند و با برشته کردن دانه‌های گندم، نوعی آجیل گرم به نام «قورقا» درست کرده و در پیاله‌های چینی می‌ریزد و به همراه آجیل‌های دیگری مثل مغزپسته، گردو، نخودچی، کشمش، بادام و تخم کدو، بر سر سفره قرار می‌دهد. علاوه بر تنقلات ذکر شده، در سفره این شب، عناصر دیگری همچون شمع روشن، شاخه سبزی موسوم به «همیشه جوان»، نمک، آب، نان، شاخه نبات و یک جلد قرآن مجید نیز به چشم می‌خورد.


مراسم سایا
مراسم سنتی «سایا» از جمله زیباترین رسم‌های مردمان خطه آذربایجان به مناسبت روزهای پایانی سال و آغاز سال نو است که از چند ده روز مانده به عید نوروز در شهرها و روستاهای مختلف آذربایجان برگزار می‌شود. برپاکننده این مراسم شخصی به‌ نام سایاچی است. ‌وی در روزهای پایانی هر سال خانه به خانه می‌گردد و با خواندن شعرهایی مخصوص برای اهالی هر خانه‌، سالی پربرکت را آرزو می‌کند. او همچنین روزهای مانده به عید را شمارش می‌کند و به این دلیل می‌توان گفت به احتمال زیاد، واژه سایا‌ از مصدر ترکی سایماق به معنای ‌شمردن گرفته شده است.


شال اندازی
یکی دیگر از مراسم‌های این شب، شال‌اندازی است، گرچه امروز حضور آن در زندگی مردم شهری در این دیارکمرنگ شده، ولی هنوز در بیشتر مناطق روستایی آذربایجان معمول است. در برخی مناطق، نوجوانان با حضور در پشت بام خانه همسایه‌ها و آویزان کردن «شال» یا «قورشاق» به داخل خانه، طلب انعام و عیدی می‌کنند و کدبانوی خانه نیز به «شال» آویزان شده، تخم مرغ رنگین و مقداری تنقلات می‌ریزد. این رسم به «قورشاق سال لاماخ» و در برخی مناطق نیز به «شال سال لاماخ» معروف است.


تخم‌مرغ شکستن
از دیگر مراسم رایج در این مناطق تخم‌مرغ شکنی است. معمولاً در روز چهارشنبه آخر سال تخم‌مرغ‌ها را در پوست پیاز می‌پزنند تا رنگ بگیرد و آن‌ها را بین کودکان، نوجوانان و جوانان به عنوان سوغاتی چهارشنبه توزیع می‌کنند. جوانان در این شب و فردای آن، به انجام نوعی بازی موسوم به «یومورتا چاقیشدیرما» یا تخم مرغ بازی می‌پردازند که طی آن هر دو طرف بازی تخم مرغ‌های خود را با فنی خاص، به هم می‌زنند و هر کس که سر و ته تخم مرغش بشکند، بازنده بازی است و تخم مرغ‌اش را باید به برنده بدهد.


عیدی فرستادن
از دیگر رسوم این شب، فرستادن خنچه یا به گویش محلی خنچا (دوری بزرگی پر از تحفه) از منزل داماد به منزل نو عروس است. در این خنچه معمولاً میوه، شیرینی، گلدان‌های پرگل، ماهی و پارچه‌ای برای خانواده عروس و خود نوعروس گذارده می‌شود. همچنین در چنین روزی، بزرگ خانواده به دختران شوهر کرده خود هدیه‌ای به نام «بایرام لیق» یا عیدی می‌فرستد که ممکن است لباس یا پارچه‌ای نفیس و یا پول نقد باشد که به همراه بسته‌ای از انواع تنقلات و شیرینی پیشکش کرده و ضمن بازدید و تحویل هدایا به او، فرا رسیدن چهارشنبه یا «چرشنبه بایرامی» و سال نو را تبریک می‌گوید.


بخت گشایی
یکی دیگر از مراسم بسیار قدیمی‌ آخرین چهارشنبه‌ سال در آذربایجان، مراسم بخت گشایی است. مراسم بخت گشایی شامل گره زدن دستمال یا چارقد بود، بدین ترتیب که دختران دم بخت، گرهی به دستمال یا چارقد خود می‌زدند و از اولین رهگذر می‌خواستند تا به امید باز شدن گره از کارشان،
گره را بگشاید. البته این رسم امروزه از رونق افتاده است.
همچنین بیرون رفتن از خانه در صبح روز چهارشنبه آخر سال و پرکردن کوزه آب از دیگر مراسم‌های مرسوم بخت‌گشایی بود. در چنین شبی دختران دم بخت دور یکی از تازه عروسان فامیل جمع شده و هر یک از آنها انگشتری خود را در داخل تشت آبی که در مقابلشان بود انداخته و روی آن را با یک روسری می‌پوشاندند و ضمن اینکه به خواندن ترانه و رقص و پایکوبی می‌پرداختند، تازه عروس حاضر در جمع نیز از زیر روسری دست در تشت آب کرده و با خواندن شعر محلی یکی از آن انگشتری‌ها را
بیرون می‌آورد.
آن انگشتر به هر کدام از دختران که تعلق داشت، باور بر این بود که بخت آن دختر در سال جدید باز می‌شود و او در سال جدید به خانه بخت می‌رود.
علاوه بر موارد مذکور، در برخی از روستاهای آذربایجان و در صبح فردای چهارشنبه سوری، دختران دم بخت کوزه‌های آب به دوش کشیده و به سمت چشمه‌سارها حرکت می‌کنند و ضمن شست‌وشوی دست و صورت خود و نوشیدن از آب چشمه، کوزه‌های خود را هم پر کرده و به خانه برمی‌گردند، و اعتقاد دارند که خوردن آب چشمه در این روز خاص باعث برآورده شدن آرزوهای آنها می‌شود.
همچنین آق بیرچک (یکی از زنان که سنی از او گذشته و درمیان فامیل از احترام خاصی برخوردار است) قیچی به دست همراه دختران دم بخت به محل چشمه‌سارها می‌رفت و هر یک از دختران نیتی کرده و از زن سالمند می‌خواستند برایش سبزه بچیند و آن زن برای برآورده شدن نیت دختر مذکور با قیچی از سبزه‌های روییده در کنار چشمه‌سار سبزه می‌چید و در آب روان می‌انداخت و برای برآورده شدن آرزوی آن دختر دعا می‌کرد.


گرفتن عیدی
مردم آذربایجان، در زمان عید و هنگام دید و بازدید آیین‌های دینی و مذهبی را فراموش نمی‌کنند، هنوز در جای جای این دیار رسم گرفتن اولین دریافتی(عیدی)، به عنوان برکت سال از بین صفحات قرآن کریم رایج است.
قبل از تحویل سال نو، پدر و یا بزرگ خانه به تعداد افراد خانواده اسکناس‌هایی را در صفحات قرآن مجید قرار می‌دهد و با تحویل سال و خواندن دعای تحویل سال افراد خانه اولین دریافت نقدی خود را در سال جدید از قرآن کریم می‌گیرند و اعتقاد دارند این پول به کارشان در سال جدید برکت می‌دهد.
در گذشته نه چندان دور برای این روز مردم لباس‌های نوی خود را به تن می‌کردند و کوزه‌ای که در بین اقلام خرید چهارشنبه قرار داشت را پر آب تازه می‌کردند و گاهی چای صبحانه روز چهارشنبه‌شان را از همان آب تهیه می‌کردند.
این رسم که بیشتر از سوی زنان خانه انجام می‌گرفت بدین صورت بود آنها در مکانی که دیده نشوند می‌ایستادند و کلیدی زیر پای خود نهاده و به سخنان رهگذران گوش می‌دادند و تفال می‌زدند.


زیارت اهل قبور
در آیین‌های نوروزی مردم آذربایجان، درگذشتگان نیز جای خود را دارند. مردم آخرین پنجشنبه سال، نخست به قبرستان‌ها می‌روند و بعد از تحویل سال به دیدن کسانی می‌روند که عزیزی را به تازگی از دست داده و عزادارند. افرادی که عزیزی را از دست داده‌اند عید نوروز برای آنها قره بایرام (یا عید سیاه) است.


سفره هفت سین
تزیین سفره هفت سین نیز از دیگر رسومی ‌است که در سرتاسر ایران و ازجمله آذربایجان همچنان رایج است. پس از تحویل سال، سفره عید در خانه‌ها پهن می‌شود و افرادی که برای عیددیدنی به خانه‌ها می‌آیند در کنار سفره می‌نشینند و پذیرایی می‌شوند. در بیشتر مناطق به ویژه در گذشته، در سفره نوروز خوراکی‌هایی چون ماست دست نزده، برنج سفید پخته و گاه خام، گوشت و اساساً غذاهایی می‌گذاشتند که نشانی از برکت و محصول خوب باشد. همچنین در کنار این غذاها، نمادهایی مانند آینه، تخم مرغ، سمنو، سبزه، شیرینی، و آب چهل یاسین می‌گذارند، یعنی ترکیبی از برکت و باروری.


دید و بازدید
بعد از تحویل سال نو، دید و بازدید از بزرگان خانواده و اعضای فامیل آغاز می‌شود که معمولاً کوچکترها به دیدار بزرگترها می‌روند، عید را تبریک می‌گویند و از آنها عیدی می‌گیرند. همچنین دید و بازدیدها تا روز سیزدهم به طول می‌انجامد.


آیین سیزده به در
مراسم عید نوروز در آذربایجان با آیین سیزده به در پایان می‌یابد. در این روز، همه به صحرا می‌روند و در دامن طبیعت به جشن و شادی می‌پردازند. همچنین در این روز همه سبزه‌ها به آب انداخته می‌شود. دخترها نیز در کنار سبزه‌ها در آرزوی بخت خوب، سبزه‌ای گره می‌زنند.(رحمان احمدی/ ایران نوروز)


ادامه مطلب ...

مش قاسم: کسی باور نمی‌کند اما فردوسی را خودم دفن کردم

رخ‌به‌رخ مقبره‌ مرمر نشسته است، ساکت، مثل سنگ، تا رسیدن ما.
دست می‌دهیم، محکم‌‌تر از معمول، پنجه‌اش را دور دستم قفل می‌کند و زور می‌آورد، ردِ قوتِ جوانی را در پیشانی طرفش می‌جوید. پسرش که پا جای پای او گذاشته و نگهبان مجموعه است، کنارمان ایستاده است، می‌خندد: «حاج‌آقا از پهلوان‌های قدیمه».
پیرمرد اسطقس‌داری است. کم‌گو است، اما حرف‌هایی دارد که تعداد زند‌گان آگاه از آن، احتمالا از تعداد مردگان کمترند. شاید در هیچ کتابِ تاریخی یا خاطرات آدم‌هایی که در ساخت آرامگاه فردوسی دست داشته‌اند، نامی از «قاسم ارفع» نیامده باشد، اما او هست، او یکی از فراموش شدگان بزرگ تاریخ است؛ یکی از آن‌ها که سنگ‌های اهرام مصر یا دیوار چین یا پارسه (تخت جمشید) را به گرده کشیدند و هیچ‌جا نامی از آن‌ها برده نشد. او را مش‌قاسم صدا می‌کنند، سرکارگر بازسازیِ آرامگاه فردوسی در دهه ١٣۴٠ بوده است. کارش فقط به دستور‌دادن ختم نمی‌شده است: «تمام این‌ سنگ‌ها روی شانه من آمد پایین و روی شانه من رفت بالا. هر جا‌ گیر می‌کردند، هر جا زور می‌خواستند، داد می‌زدند مش‌قاسم کجایی؟» اما آنچه داستان او را متفاوت می‌کند، جابه‌جایی سنگ‌های‌ گران نیست: «قبر فردوسی را خودم چاک دادم، استخوان‌هایش را درآوردم و ساخت آرامگاه که تمام شد، خودم دوباره فردوسی را دفن کردم».


در گور فردوسی کوتی از استخوان بود و دو جمجمه

سال ١٣۴٣، ٣٠ سال پس از ساخت آرامگاه فردوسی با طرح کنونی که توسط کریم طاهرزاده بهزاد ترسیم شده بود، نشست سازه سنگین و کوچک بودن اتاقی که قبر فردوسی در آن قرار داشت، کار را به تخریب و بازسازی مجدد ‌رساند: «سنه ١٣ این آرامگاه را ساختند، من هم‌‌ همان سال دنیا آمدم. پدرم ساخته‌شدن آرامگاه را دیده بود، اما سال ۴٣ گفتند باید خراب شود، حکمش از تهران آمد. قبر فردوسی یک جای کوچکی بود، شاید یک اتاق سه در چهار، ١٠ نفر که می‌رفتند داخل، دیگر برای کسی جا نبود، این بود که گفتند خرابش کنید».
دستش توی هوا می‌چرخد، انگار همین حالا در حال کار است: «چوب‌بست، بستیم و رفتیم تا سقف، از بالا یکی‌یکی سنگ‌ها را کندیم و آمدیم پایین. یک معماری داشتیم به نام شاه‌غلام، همه سنگ‌ها را به ترتیب شماره می‌زد و می‌برد از عقب باغ می‌چید و می‌آمد جلو. به کمر کار که رسیدیم، خراب نمی‌شد دیگر، بس که سفت بود؛ از ساروج بود. مجبور شدند با باروت خرابش کنند، خرده‌سنگ‌ها پرت می‌شد تا دهات‌ اطراف».
دیگر بنایی در کار نیست، به کف می‌رسند، به قبر فردوسی. طبق نقشه‌ای که مهندس هوشنگ سیحون و حسین جودت دارند، ظاهر و نمای آرامگاه‌‌ همان طرح قبلی است، اما در قسمت داخلی آرامگاه باید تغییرات زیادی انجام ‌شود. فردوسی باید بعد از هزار سال سر از قبر برون‎ آورد، در هوایی تازه نفس بکشد و چهره دیگری از دنیا را ببیند و آن کسی که باید دست فردوسی را بگیرد و او را از آن گودال کهن و پوده بیرون بکشد، مش‌قاسم است: «به‌هرصورت بود خراب کردند و آمدند تا کف، ماند جای قبر، گفتند می‌خواهند قبرش را چاک بدهند. خیلی‌ها فکر می‌کردند فردوسی حتما گنجی، چیزی دارد. آن روز که قرار بود قبر را چاک بدهم و فردوسی را از گور دربیاورم، از تهران و مشهد خیلی‌ها آمدند، استاندار، فرماندار، شهردار، فرمانده لشکر، اووووه، خیلی‌ها بودند. دور تا دور محوطه را صندلی چیدند. قبر را خودم چاک دادم، به پایین که رسیدم، ته یک گودالی دیدم یک کوت استخوان است که دو تا کله (جمجمه) دارد؛ کله‌های بزرگی هم بود. فرماندار به شوخی گفت فردوسی دو تا کله داشت! بعد هرچی استخوان بود جمع کردم و گذاشتم توی یک پارچه سفید، بعد گذاشتمش تو یک صندوق و بردمش دفتر».
به جمع گوربه‌گورهای تاریخ یک نفر دیگر را هم باید اضافه کرد؛ حکیم ابوالقاسم فردوسی. آمده‌ایم کنار سنگ قبر بزرگش که در طبقه پایین، زیرِ نمای آرمگاه قرار دارد؛ سنگی آن‌قدر بزرگ که خیال همه راحت است کسی که آن زیر خوابیده تا‌ زمانی‌که اسرافیل در صور بدمد، شانه‌به‌شانه هم نمی‌تواند بشود.

مش‌قاسم بالا را نشان می‌دهد: «قبر فردوسی آن بالا بود، اینجا نبود که، هفت متر گود کردند، این محوطه را ساختند و بعد دوباره سنگ‌ها را به‌‌ همان شماره‌ای که بود گذاشتند سرجایش، چیدند رفت بالا، مثل روز اولش، هیچ فرقی نکرد. تمام این‌ سنگ‌ها روی شانه من آمد پایین و روی شانه من رفت بالا. هر جا‌ گیر می‌کردند، هر جا زور می‌خواستند، داد می‌زدند مش‌قاسم کجایی؟ آن سنگ بالا را دیدی؟ بهش می‌گویند سنگ جمشید (سنگ یک‌تکه و بزرگی که نقش فروهر روی آن حک شده است و بالای مقبره در ضلع جنوبی قرار دارد)، شاید دو‌-سه تُن وزن داشته باشد، هیچ‌کس نمی‌توانست ببردش بالا، من نشستم پای قَرقَر که جرثقیل کوچکی بود و خیلی زور داشت، سنگ را نمدپیچ کردم و با سیم بکسل بستم و دادم بالا، به‌خاطر همین کار به من یک ماه اضافه‌کاری، پاداش دادند».


فردوسی چهار سال بیرون از قبر بود

کار ساخت آرامگاه که تمام می‌شود، زمین به اندازه نگاه داشتن باقی‌مانده فردوسی آغوش باز می‌کند، جای استخوان در گور است: «کار که تمام شد، دوباره استخوان‌ها را همان‌طور که بود آوردم گذاشتم توی قبر جدید. روزی هم که می‌خواستم فردوسی را بگذارم توی قبر خیلی‌ها آمده بودند، خیلی عکس‌برداری کردند، ولی به خودم هیچ عکسی ندادند. حالا به هرکس می‌گویم فردوسی را من دفن کردم، باور نمی‌کند».
خب از کجا باید باور کرد؟
«مدرک و سندی که ندارم، اما دو، سه تا از بچه‌های روستا که آن زمان با ما کار می‌کردند، شاهدند. بیشترشان مرده‌اند، اما چندتایی هنوز مانده‌اند».
فردوسی چند سالی بیرون از دنیای مردگان بوده است، بین سال‌های ١٣۴٣ تا ١٣۴٧ «خیلی‌ها نمی‌دانند، اما فردوسی چند سال اصلا توی قبر نبود، از زمانی که آرامگاه را خراب کردند و قبر را چاک دادم و فردوسی را بیرون آوردم، تا زمانی که آرامگاه ساخته شد و دوباره گذاشتمش سرجایش، شاید چهار سال طول کشید. تمام این چهار سال هم توی‌‌ همان جعبه بود، گوشه دفتر».
ساخت آرامگاه تمام می‌شود، کارگر‌ها را راهی می‌کنند سر خانه‌ و زندگیشان، مهندس‌ها باروبنه می‌بندند اما او می‌ماند، ٣٠ سال دیگر، کنار فردوسی: «مهندس جودت، گیو جودت، وقتی می‌‌خواست برود گفت دوست ‌داری تو را کجای باغ بگذارم برای کار؟ گفتم هر جا که دوست ‌داری؟ خلاصه گذاشتندم دم در. ۴٠ سال از عمرم را توی همین باغ گذراندم. خیلی برای این باغ زحمت کشیدم. روستای ما دیوار‌به‌دیوار آرامگاه است، همین‌جا دنیا آمدم، پدرم هم. قبل از خدمت توی باغ، شاگرد گل‌کار بودم، از خدمت که آمدم بعد از چند سال، کار ساخت آرامگاه شروع شد، بعدش هم ٣٠ سال دم در وایستادم».


یک‌روز قبل از سالروز بزرگداشت فردوسی (٢۵ اردیبهشت) است و با او در باغ هستیم. مش‌قاسم آدم‌ها را نشان می‌دهد: «می‌بینی، خبری نیست. اول انقلاب خیلی مسافر اینجا می‌آمد، تا روزی ١۵-١۶ هزار نفر می‌آمدند. از روی بلیت آمار داشتیم، اما الان خبری نیست».
دور آرامگاه قدم می‌زنیم، کُند و سنگین راه می‌رود، روی دیوار در ضلع شرقی، شعری حک شده است، روبه‌رویش می‌ایستد: «بخوان، برایم بخوان، بی‌سوادم، خودم هیچ‌وقت نتوانستم شاهنامه بخوانم، اما چند تا از شعر‌هایش را که برایم خوانده‌اند، حفظم. فردوسی مرد بزرگی بود، اگر نبود الان باید به زبان عربی حرف می‌زدیم».


بدین نامه بر عمر‌ها بگذرد / بخواند هر آن کس که دارد خرد
جهان از سخن کرده‌ام چون بهشت / از این پیش تخم سخن کس نکِشت
بسی رنج بردم در این سال سی / عجم زنده کردم بدین پارسی
زمانم سرآورد گفت و شنید / چو روز جوانی به پیری رسید
رخ لاله‌گون گشت بر سان ماه / چو کافور شد رنگ ریش سیاه
ز پیری خم آورد بالای راست / هم از نرگسان روشنایی بکاست
کنون عمر نزدیک هشتاد شد / امیدم به یک‌باره بر باد شد
سر آمد کنون قصه یزدگرد / به ماه سِفَندار مَذ روز اَرد


شعر که به اینجا می‌رسد، زمزمه می‌کند، پیر و خش‌دار:
کنون عمر نزدیک هشتاد شد / امیدم به یک‌باره بر باد شد
سرآمد کنون قصه یزدگرد / به ماه سِفَندار مَذ روز اَرد

انگار چیزی را انتظار می‌کشد، عاقبتی محتوم که فردا یا پسان‌فردا در خواهد زد: «الان ٨١ سالمه، از دوست‌ها و همکارهای آن زمان چندتایی بیشتر نماندند، حالا کِی خط قرمزی برای ما بکشند، دیگر دست خداست. خیلی دلم می‌خواهد کنار فردوسی دفنم کنند، اما نمی‌گذارند، نمی‌شود؛ ما که کسی نیستیم، باید ببرندمان توی‌‌ همان قبرستان روستا که پدر و مادر و همه فامیلمان آنجا هستند. ما کسی نیستیم» (شرق)


ادامه مطلب ...