جام جم سرا: با این حال بسیاری از مردم بیتحرک باقی میمانند. همچنین ثابت شده است که مدیتیشن به اندازه قرصهای افسردگی از عود این بیماری جلوگیری میکند، موجب آرامش و آسایش روح میشود و اضطراب را از میان برمیدارد ولی افراد کمی به مدیتیشن میپردازند. تمرکز روی جنبههای مثبت زندگی، قدردانی از داشتهها، یادداشت خاطرات خوب و مثبت میتواند احساس خوبی در فرد ایجاد کند و شادی برایش بیاورد. درضمن افراد بسیاری هستند که به غذای کافی دسترسی دارند، از نظر مالی نسبتا در رفاه هستند، نیازهای حیاتیشان برطرف میشود و از نظر جسمانی هم اگر عالی نباشند بد نیستند اما مدام از نظر روحی عذاب میکشند. چرا این گونه است؟ چرا مردم با وجود این امکانات همچنان در عذاب هستند؟
نظریهپردازان علوم روانشناسی معتقدند، تغییر در زندگی مردم زمانی اتفاق میافتد که درد و رنجشان بیشتر از درد تغییر کردن باشد. براساس این نظریه مردم کاری انجام نمیدهند که به دردشان پایان دهند چراکه هنوز به اندازه کافی درد نمیکشند. افراد بسیاری از طبقههای مختلف اجتماعی معتقدند نمیتوانند برای مشکل خاصشان کاری کنند و از نظر آنها هر انتخابی غیرممکن است چراکه به تغییر کوچکترین اعتقادی ندارند. بنابراین به جای اینکه خود را مجبور به تغییر کنند فقط مینشینند و از ناتوانی عذاب میکشند. شاید هم دلیل واقعی این عذاب کشیدنها نبود انگیزه کافی برای تغییر است و شاید هم در رنجشان منفعتی هست!
مثلا برخی افراد با رنجی که میبرند ـ مانند مشکلات جسمی ـ قصد جلب توجه، محبت بیشتر یا دیگر امکانات را دارند و باعث میشود، تغییر برایشان جذابیتی نداشته باشد و همان طور پر از عذاب باقی بمانند.
مانع دیگر برسر راه تغییر، مکانیسمهای دفاعی است. این مکانیسمها فرد را از تهدیدات خارجی محفوظ میدارد و تغییر همیشه یک تهدید محسوب میشود. سپس از نظر روحی توانایی تغییر کردن را از شخص سلب میکند.
اگر از زندگی فعلیتان در رنج و عذاب هستید به گونهای که انگیزه تغییر را پیدا کردهاید، تفکر، مدیتیشن، تفکر مثبت غلبه بر مشکلات و در کنار آنها ورزش و رژیم غذایی سالم میتواند شما را در رسیدن به آسایش و راحتی کمک کند. پس از همین حالا شروع کنید.
جام جم سرا: آنچه قرار است کف، دیوراها و فضای خالی خانه را پر کند نه تنها معیاری برای سنجش ذوق و سلیقه صاحب خانه خواهد بود، بلکه به طور مستقیم با احساس آرامش و آسودگی خاطر اهالی خانه ارتباط داشته و به این ترتیب باید دقت بیشتری در انتخاب آنها شود. برای مثال کفپوشی که شما قرار است خانه خود را با آن فرش کنید میتواند دکوراسیون خانهتان را کلاسیک یا مدرن کند. بنابراین نخستین گام میتواند انتخاب کفپوش به ویژه رنگ آن باشد. اینجاست که داشتن اطلاعات دقیق از کاربرد کفپوش های تیره یا روشن اهمیت زیادی مییابد.
اگر شما هم قرار است جلوه جدیدی به خانه خود بدهید و در انتخاب کفپوش تیره یا روشن دو دل هستید توصیه میکنیم این نکات را در نظر داشته باشید:
جام جم سرا: همین جشن نیکوکاری، جشن عاطفهها، گلریزانهای ماه مبارک رمضان برای آزادی زندانیان بیپول یا سایر کارهایی که به هدف کمک کردن به مردم برپا میشود. همدلی یکی از مهارتهای زندگی است که رابطه شما را با خانواده نیز مستحکم میکند، اجازه میدهد آنها را درک کنید و آنها نیز شما را بفهمند. همدلی کردن یعنی درک احساسات و هیجانات دیگران و دیدن دنیا از دریچه چشمان آنان.
راهی برای بزرگ شدن
همدلی ما را رشد میدهد و روحمان را عمیقتر میکند. پیشفرض همدلی کردن، فهم و درک دیگران است، تا وقتی که تعریفی از احساس شکست یا دلتنگی نداشته باشید نمیتوانید طرف مقابلتان را همراهی کنید، اما وقتی این احساسات را میشناسید و در دیگران شناسایی میکنید در واقع مثل این است که خودتان احساسات این چنینی را تجربه کردهاید. علاوه بر این اگر شما با کسی همدلی کنید مشکلاتش را از زاویهای دیگر خواهید دید و احتمالا راهحلهایی را ارائه میدهید که شاید به ذهن او خطور هم نکرده باشد به همین دلیل همدلی فقط درددلکردن ساده نیست بلکه در بسیاری مواقع به تصمیمگیری بهتر منجر میشود.
همدلی با خانواده
اگر همیشه آماده نصیحت کردن و گوشزد اشتباهات خانواده به آنان هستید این بار کمی سکوت کردن را تمرین کنید، برای اعضای خانواده بخصوص پدربزرگ و مادربزرگ وقت بیشتری بگذارید و هنگامی که نیاز به همدلی دارند با آنان همراه شوید. در بسیاری مواقع کسانی که به همدلی نیاز دارند با یک درددل ساده و تخلیه احساسات حالشان بهتر میشود. این طبیعی است که شما نتوانید مادربزرگ یا پدربزرگتان را کاملا درک کنید، اما وقتی خودتان را جای آنها میگذارید درک بهتری از اوضاع به دست میآورید، آنگاه با تغییر چهره و لحن، متناسب با موضوع مطرح شده و همچنین با انعکاس کلامی احساسات مثل «میفهمم که چقدر این موضوع برایتان ناراحتکننده است یا معلومه که رفتار این آدمها شما را عصبانی کرده» راهی برای همدلی باز کنید. خیلی اوقات همین شنیده و دیده شدن حال دیگران را بهتر میکند.
نه اغراق کنید و نه مشکلات را کوچک جلوه دهید
طناز باباپور، بیست و سه ساله میگوید: من وقتی با خواهرم صحبت میکنم مدام مشکلات مرا کوچک جلوه میدهد چرا که هفت سال از من بزرگتر است و مسائلی مشابه مسائل مرا تجربه کرده، بنابراین هر وقت دلم بگیرد و بخواهم با او حرف بزنم سعی میکند با جملاتی نظیر «چیزی نیست، فکرش را نکن، بی خیال باش، خودش حل میشود و...» مرا آرام کند در حالیکه وقتی مشکل مرا ندیده میگیرد حس میکنم اصلا مرا درک نکرده است.
اگر مادر یا پدری هستید که قصد آرام کردن فرزندتان را دارید، سعی کنید خودتان را جای او بگذارید، به قول معروف شما چند پیراهن بیشتر پاره کردهاید و ممکن است مشکلات فرزندتان در نظر شما خیلی کوچک باشد، اما فراموش نکنید که خودتان هم با تجربههای سخت و آسان زندگی به این درک رسیدهاید. پس وقتی فرزندتان دچار مشکلی میشود و توقع دارد او را درک کنید با او همراه شوید. درست است که افتادن در یک واحد درسی، گم کردن فلان وسیله مهم، به هم خوردن رابطه دوستیاش و مسألهای که سبب ناراحتیاش شده، مشکلات بزرگ و حل نشدنی نیستند، اما فرزند شما نیاز به همدلی دارد. هنگام همدلی کردن از گفتن جملاتی مثل «دیگران دردهای بزرگتری دارند، دوباره چه دسته گلی به آب دادی، این مشکل که تکراریست و اگر جای من بودی چه» بپرهیزید، اگر فکر میکنید با ساده جلوه دادن مشکل فرزندتان میتوانید به او کمک کنید سخت در اشتباهید چراکه فرزندتان به محض شنیدن این جملات از حرف زدن با شما پشیمان میشود و احتمالا به دنبال همصحبت دیگری میگردد. لطفا از آن طرف بام هم نیفتید یعنی مدام نگویید «وای چطور تحمل کردی؟ حالا میخواهی چه کار کنی؟ من اگر جای تو بودم نمیتوانستم تاب بیاورم؟!»
به دنبال بیان تجربههای خودتان نباشید
مریم حاتمی جوان بیست و پنج سالهای است که بتازگی از بیماری سرطان رهایی یافته و به لطف خداوند اکنون صحیح و سالم به زندگیاش ادامه میدهد. وقتی درباره همدلی کردن دیگران با او میپرسم، میگوید: در دوران بیماریام گاهی دلم میخواست با کسی درددل کنم و از احساسات و افکارم بگویم، اما دوست صمیمی من برای این که با من همدلی کند مدام از مشکلات خودش میگفت، انگار خودش و مشکلاتش را با من مقایسه میکرد و در این قیاس نابرابر میخواست به من نشان دهد بیماری و سرطانم چیز خاصی هم نیست و نباید بزرگش کنم! من درک میکردم که قصد آرام کردن مرا دارد، اما راهی را انتخاب کرده بود که حال مرا بدتر میکرد چرا که هیچ وقت دنیا را از دریچه چشمان من ندید.
برخی افراد عادت کردهاند که به محض تمام شدن حرفهای طرف مقابل تجربهای از همان جنس را تکرار کنند، نوعی مقابله به مثل پنهانی، جالب اینجاست که اگر خودشان هم تجربهای این چنینی نداشته باشند در ذهنشان میگردند و بالاخره خاطرهای از خانواده، فامیل یا دوست مییابند که در پاسخ طرف مقابل بگویند. درست است که صحبتهای این چنینی به قصد همدلی بیان میشود، اما در عمل به طرف مقابل نشان میدهد که اصلا حرفهایش شنیده نشده است. اگر طرف مقابلتان از تجربههای دردناکش میگوید و انتظار همدلی دارد شما میتوانید با سر تکان دادن، تائید کردن، ارتباط چشمی و فعال بودن در گفتوگو با او همدلی کنید. (شیما نادری/ضمیمه چاردیواری)
جامجمسرا: با این حساب تپش قلب و خستگی صورت و در خود فرورفتگی پوست و ریزش مو و طرههای سفید، دیگر چیز عجیبی نیست. تازه اضافه کنید اینها را بر دغدغههایی که به اندازه ثانیههای بیدار ماندن از زمین و زمان میبارد.
آدم بیدار مجبور به دویدن مداوم است، تازه اگر کاری داشته باشد، اگر نداشته باشد که بدتر هم هست، حوصلهاش سر میرود و مگر سرگرمیها در شهر ما و شما چندتاست که بخواهد به آنها مشغول باشد؟ آن هم برای یک عمر. خواب سرسلسله آرامش و بنیان معنای زندگی است. خواب آدم را از جهان پرت میکند بیرون و اگر خوب بخوابی، با آرامش و تغذیهای متناسب و معطوف به خواب، کابوس که نمیبینی هیچ، تازه رویاهای نرم و سفید سراغت میآید.
اگر خواب را هدف قرار دهی، براساسش بخوری و بیاشامی، بهترین هدیه زندگی نصیبت میشود. خواب خوب و مفصل حتی از خوشمزهترین غذای مفصل ایرانی هم بهتر است و برای سلامتی نیکوتر. حال این تقدیس بیدار بودن و کم خوابیدن که هنگام سپیدهدم و نوحه خروس سحری بیدار شو و عمر را از دست نده، تا کامروا باشی و زرنگ، دیگر نمیدانم چه صیغهای است! اصلا جهان مگر مسابقه است که در زود بیدار شدن آدمها از هم سبقت بگیرند؟
میدانم که برای شما هم هیچ کابوسی بدتر از بیپولی نیست، پولدار هم که شدی ترس از کمپولی ول کن نیست.
در زمانه ما هم که هرچه بدوی، نوبل هم که بگیری، باز هم اینکه تهش چقدر میماند مهم است و باقی خربزهای است که جز آب نیست! پس اتفاقا به نظر من خوب و زیاد بخوابید؛ برای سرحالی و رهایی از این شر پول (خواب اصولا مجانی است) و اضطراب بیداری که ممکن است ضدقهرمان را خلافکار هم بکند. خواب چشمهای شما را باز میکند.
اصلا آدمی که زیاد میخوابد سکوت را جوری دیگر میشنود، تصاویر و رنگها را با وضوحی دیگر میبیند و دنیا را سادهتر و رهاتر میگذراند.
الان که از خواب بیدار شدم اندر مزیت خواب و نکوهش بیداری مقالهای نوشتم؛ البته بعیدالذهن که چه عرض کنم، حتما قریبالذهن خواهد بود که همین فردا صبح زود بیدار شوم و آنگاه قصیدتی غّرا در مدح بیداری بسرایم. (ضمیمه چمدان)
سهراب شکیب
جام جم سرا: سالها قبل در یکی از روستاها بیماری به مطبم آمد و از من خواست برایش دارو بنویسم. به او گفتم لطفا مشکلاتت را برایم شرح بده. او ناراحت شد و گفت تو چه دکتری هستی که وقتی مرا دیدی نتوانستی بسرعت تشخیص داده و درمان کنی؟ فلان پزشک (که در همان روستا طبابت میکرد) بعد از یک دقیقه نسخه را به دستمان میدهد!
این بیمار و بسیاری دیگر از مردم شهر و روستا تصور میکنند پزشکی بهتر و حاذقتر است که سریعتر تشخیص داده و درمان را شروع کند البته در برخی موارد این امکانپذیر است و متاسفانه در برخی موارد بسیار خطرناک.
چند ماه قبل بیمار جالبی داشتم: یک جوان سی ساله دچار تنگی نفس و سرفه ناگهانی. او به دو پزشک مراجعه کرده بود، اولی بعد از چند دقیقه به او دارو داده و گفته بود بهتر است پزشک متخصص او را ببیند.
پزشک دوم، بعد از ویزیت او چند دارو داده بود و گفته بود که با درمان، حتما بهتر میشود و نیاز به اقدام تشخیصی دیگری نیست.چند روز بعد این بیمار در حالی که از شدت تنگی نفس نمیتوانست حتی یک طبقه بالا برود نزد من آمد. در معاینهام متوجه شدم یکی از ریههایش کاملا روی هم خوابیده است. با یک عکس رادیوگرافی قفسه سینه تشخیص قطعی شد و درمان که طولانی و سخت بود شروع شد و خوشبختانه ریه از خطر تخریب کامل نجات یافت.
به نظر شما بهتر نبود از همان ابتدا آن دو پزشک معاینه کامل ریه را انجام میدادند و شروع درمان را منوط به داشتن عکس ریه میکردند؟ البته از هر صد جوان بیمار دچار تنگی نفس و سرفه فقط یکی به بیماری سخت مبتلاست و بقیه سرماخوردگی یا دیگر بیماریهای زود علاج دارند. ولی نکته اصلی و مهم این است که وظیفه اصلی پزشکان تشخیص صحیح آن یک درصد است.
این بحث را با یک مثال تخصصی ادامه میدهم: بالا بودن سطح هورمون پرولاکتین در خانمها موجب مشکلات زیادی میشود. بسیاری از همکاران با دیدن سطح بالای این هورمون بلافاصله درمان با داروی کابرگولین و یا بروموکریپتین را شروع میکنند. این در حالی است که مهمترین موضوع در این مورد دانستن علت بالا بودن هورمون پرولاکتین است.
در مورد دیابت نیز همین طور است و میبایست به موازات تجویز دارو برای کاهش قند خون سعی کنیم علت افزایش قند خون را بررسی کنیم. در بسیاری موارد پرخوری و چاقی علت بالا رفتن قند خون است و حتما همین دو عامل را باید برطرف کنیم تا بیمار درمان شود. در غیر این صورت باوجود تجویز همه داروها بیماری دیابت سیر پیش رونده خواهد داشت.
دکتر رضا کریمی - فوق تخصص بیماریهای غدد
معمولا شیره را براساس نوع میوه مصرفی به چند روش تهیه میکنند. یک روش که بیشتر مربوط به انگور میشود، آب میوه را گرفته و تا رسیدن به غلظت مناسب حرارت میدهند.
روش دیگر میوهای چون خرما، انجیر یا توت را با آب مخلوط و میجوشانند و شیره غلیظ شده آن را از تفاله میوه جدا میکنند.
روش دیگری که به حفظ خواص بخصوص شیره خرما کمک میکند اینکه میوه را در اثر نیروی وزن برهم فشرده و شیره آن را میگیرند.
شیره، هر چه روشنتر پرخاصیتتر
اما چرا میگوییم شیره صنعتی بهتر است. معمولا در صنعت میوههای انتخابی و روند فرآوری شیره از نظر بهداشتی تائید شده و تحت کنترل است و از همه مهمتر چون شیرههای صنعتی در دیگهایی تحت خلأ تهیه میشوند، شیرهگیری در دمای پایین و با سرعت بیشتری انجام میشود.
در نتیجه شیره حاصله خواص تغذیهای بیشتری دارد. از طرفی وقتی مواد قندی شیره کمتر تحت حرارت قرار گیرد در مقایسه با انواع شیره سنتی که حرارت زیادی میبیند، نمیسوزد و رنگ روشنتری دارد و اینجاست که میتوان گفت رنگ روشن شیرههای صنعتی نشاندهنده استفاده کمتر از حرارت و ارزش تغذیهای بیشتر محصول است.
ردپای تیزاب و آبآهک در شیرهها
برخی اهالی روستا در روند تهیه انواعی از شیره میوهها مثلا انگور از خاک سفید که احتمالا حاوی آهک و... است، استفاده میکنند. اما در صنعت معمولا از تیزاب و آبآهک برای تهیه شیره استفاده نمیشود.
اگر هم از آهک استفاده شود به جهت تصفیه و کمک به رسوبدهی تفاله و ناخالصیهای میوه است، همانطور که در صنعت استخراج قند و شکر از چغندر قند هم، از آب آهک استفاده میشود و ضرر خاصی ندارد چون در نهایت این ماده از محصول جدا میشود. پس دلیل روشن بودن رنگ شیرههای صنعتی وجود آب آهک نیست، بلکه به سبب روش فرآوری تحت خلأ آن است.
برای اطمینان از خلوص شیره، انواع صنعتی و برندهای شناخته شده آن را انتخاب و به تاریخ مصرف آن توجه کنید.
نحوه نگهداری
معمولا شیرهها به دلیل غلظت بالای مواد قندی نیاز به نگهداری در یخچال ندارند و اگر دچار کپکزدگی و ترشیدگی شدند بدانید که شیره خریداری شده آبکی بوده است.
هر چه شیره رقیقتر باشد یعنی حاوی رطوبت و آب بیشتری بوده و علاوه بر اینکه میزان قند آن پایین است خواص تغذیهای کمتری هم در مقایسه با انواع غلیظ آن دارد.
ضمن اینکه هرگز از یاد نبرید ارزش تغذیهای انواع شیرهها هیچگاه به پای میوه تازه آن نخواهد رسید.
فاخره بهبهانی - گروه سلامت
جام جم سرا: قند و شکر برخلاف قندهای نشاستهای از گروه قندهای ساده است. یعنی بلافاصله پس از مصرف، قند خون را بالا میبرد و به همین دلیل به افرادی که در اثر تزریق بیش از حد انسولین یا کار و فعالیت زیاد یا در اثر شوک، قند خونشان افت کرده آب قند میدهند.
چون این قند به خصوص اگر شربت گلوکز باشد بسرعت و حتی از طریق دهان هم قابلیت جذب داشته و به افزایش قند خون کمک میکند اما شیره خرما، انگور، توت و انجیر چون در مقایسه با قند و شکر علاوه بر قندهای ساده و زودجذب حاوی انواع بیشتری از قندهای پیچیده و دیرجذب و قند میوه هستند بتدریج قند خون را بالا میبرند اما مصرف زیاده از حد آن چاقکننده و کالریزاست و برخلاف باور عامه مردم که معتقدند شیرهها چون طبیعیاند رژیمی هستند، این موضوع صحت ندارد و مصرف آن برای بیماران مبتلا به دیابت محدودیت یا منع مصرف دارد.
از سوی دیگر اگر بخواهیم بگوییم که قند شیره طبیعی است، قند و شکر هم از نیشکر و چغندر قند به دست میآید و طبیعی است.
در نتیجه این ملاک سنجش خوبی برای اثبات این باور نیست ولی چون شیره نسبت به قند و شکر این مزیت را دارد که کمتر مراحل تصفیه را گذرانده و تا حدودی حاوی فیبرهای گیاهی و مواد مغذی است، میتوان آن را جایگزین قند و شکر مصرفی روزانه کرد.
اما چرا در پی مصرف زیاد انواع شیرهها تهوع و دلزدگی احساس میشود؟ در مراحل استحصال و تصفیه قند و شکر، مواد فیبری قند استخراج میشود و آنچه که میماند واحدهای قندی است و به همین دلیل ما قادریم مقدار زیادی از آن را میل کنیم بدون آنکه از مصرف چنین حجمی مطلع باشیم اما هر گاه بخواهیم خرما، شیره میوهها، عسل یا میوههای شیرین تازه یا خشک را به مقدار زیاد میل کنیم، سیستم اطلاعدهنده آنها که همان مواد فیبری است جلوی اشتهای کاذب ما را گرفته و گاهی احساس تهوع و دلزدگی از مواد شیرین در ما ایجاد خواهد شد.
عسل بهتر از شیره
عسل مانند دیگر مواد قندی چاقکننده و انرژیزاست بخصوص آنکه اغلب عسلهای موجود در بازار یا از نوع تغذیهای هستند یعنی زنبور علاوه بر شهد گلها و گیاهان از شربت و شکری که در مجاورت کندو قرار داده میشود، عسل تولید میکند که حاوی شکر بالایی است یا احتمال دارد عسل از نوع تقلبی باشد یعنی زنبور در تهیه آن هیچ دخالتی ندارد و این محصول اغلب از ترکیب گلوکز تجاری، شکر، اسید سیتریک، اسانس و دیگر مواد افزودنی به دست میآید و فوقالعاده برای بیماران دیابتی مضر است اما اگر عسل طبیعی تکگل اصل گیرتان آمد این محصول به دلیل خواص درمانی بالا ضمن اینکه در مقایسه با شیره میوهها حرارتی ندیده و خواص تغذیهای زیادی دارد، ارجحیت مصرف داشته اما این دلیل قانعکنندهای برای افراط در مصرف عسل نمیشود.
فاخره بهبهانی - گروه سلامت
جام جم سرا: در این نوشتار به شش گام برای رسیدن به زندگی بهتر اشاره میکنیم.
1ـ به ظاهرمان اهمیت بدهیم
اگر میخواهیم زندگی بهتری داشته باشیم در گام اول باید به ظاهر و نوع پوشش خود اهمیت بدهیم، اگر به طرز لباس پوشیدن خود بیتوجه باشیم، نهتنها به خودمان ظلم کردهایم، بلکه احترام دیگران را نیز نگه نداشتهایم. بنابراین اگر تا به امروز به لباس پوشیدن و طرز راه رفتن خود بیاعتنا بودهایم، بهتر است فکرمان را عوض کنیم و کاری انجام بدهیم. برای مثال، به دوخت، رنگ و جنس لباس خود توجه کنیم و تا آنجا که استطاعت مالیمان اجازه میدهد لباس نو بخریم، رنگهای شاد بپوشیم، لباسهایمان را اتو بزنیم و همیشه مرتب و منظم باشیم یا اگر خمیده راه میرویم، باید توجه داشته باشیم که از این پس راست راه برویم یا اگر خیلی چاق هستیم کمی خودمان را لاغر کنیم و... .
2 ـ تصویر قشنگی از خود در ذهن بسازیم
ظاهر ما، یعنی شخصیتی که از ما در ذهن مردم منعکس میشود، نتیجه تصاویری است که از شخصیت خود در ذهن داریم و این تصاویر از سوی رفتار و گفتارمان به چشم دیگران میآید.
حالا این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان تصاویر خوبی از خود در ذهنمان بسازیم؟ راهش این است که افکار خوب و مثبتی درباره خود داشته باشیم. برای مثال، به تواناییها، استعدادها و کارهای نیکی که انجام دادهایم فکر کنیم، چنین تصور کنیم که شخصیت دوستداشتنی داریم و همیشه به دیگران کمک میکنیم. همه آدمها نقاط ضعف دارند، اما بهتر است به جای فرو ماندن در ضعفهای خود و گرفتار شدن در دام یأس و ناامیدی، بکوشیم تا بر ضعفهایمان غلبه کنیم و به دنبال راهکار باشیم و همچنین بکوشیم نقاط قوت خود را تقویت کنیم و با کشف تواناییها و پرداختن به کارهای مثبتی که علاقه داریم، بیشترین لذت را از زندگیمان ببریم.
پس در افکار و گفتارمان از احساس تقصیر و سرزنش کردن خود اجتناب کنیم، چراکه به ما انرژی منفی میدهند و آرامش ما را از بین میبرند. همیشه نسبت به خودمان مهربان و خوشبین باشیم و تصویر شاد، متبسم و سالمی از خود در ذهنمان مجسم کنیم.
3 ـ لحن سخنمان را بهتر کنیم
با مردم صمیمانه سخن بگویم. البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که این صمیمیت را با لحن صدای خود نشان بدهیم و چنین لحنی وقتی به دست میآید که واقعا مردم را دوست داشته باشیم وگرنه با تظاهر نمیشود لحنی شیرین و دلنشین داشت. همیشه سپاسگزار افرادی باشیم که برای ما زحماتی هرچند ناچیز کشیدهاند و سعی کنیم کار مثبتی برایشان انجام دهیم. در غم و شادی دیگران شرکت کنیم؛ چراکه با این کار، انرژیهای مثبت ما را احاطه میکنند و موقعیتهای بهتری برایمان پیش خواهد آمد.
4 ـ اعتماد به نفس داشته باشیم
اعتماد به نفس برای داشتن زندگی بهتر لازم است، اما برخی از مردم از تواناییها و استعدادهای خود غافل هستند. علت این غفلت آن است که به خودشان اعتماد ندارند. بنابراین اگر میخواهیم زندگی بهتری داشته باشیم، باید طالب فعالیت و کار باشیم، چراکه فعالیت و کار اعتماد به نفسمان را بالا میبرد.
پس سعی کنیم در کاری تخصص پیدا کنیم و همیشه برای آینده خویش یک هدف داشته باشیم و بیندیشیم که چگونه میتوانیم به آن هدف برسیم و همواره با افکار مثبت برای رسیدن به آن، تلاش کنیم. هرگز جمله غیرممکن است را باور نکنیم و اجازه ندهیم کسی قلب ما را با این جمله ناامید سازد، بلکه همیشه امیدوار باشیم. در هر شرایطی خونسردی خود را حفظ کنیم، چراکه افراد آرام، هم اعتماد به نفس بالایی دارند هم باعث دلگرمی اطرافیانشان میشوند.
پس تلاش کنیم با انرژی، شور و اشتیاق و دلسوزی و همدلی زندگی کرده و با افراد خانواده، دوستان و همکارانمان نیز ارتباط دوستانهای برقرار کنیم.
5 ـ زیاد مطالعه کنیم
برای آن که ذهنی پویا داشته باشیم باید زیاد کتاب بخوانیم و به تفکر بپردازیم، زیرا با خواندن کتاب هم سطح علمی ما بالا میرود هم دیدمان نسبت به زندگی وسیعتر و بهتر میشود هم احساس میکنیم قدرتمندتر از قبل شدهایم.
6 ـ طرز فکرمان را عوض کنیم
برای بهتر زندگی کردن باید بر افکار مثبت تمرکز کنیم. اگر بدبین هستیم، خوش بین و دوستدار مردم شویم؛ اشتباهات آنها را ببخشیم تا خودمان آرامش بیشتری داشته و فکرمان درگیر نباشد. افکار منفی را از ذهنمان دور کنیم در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنیم. جای تلخ زبانی را به شیرین زبانی و نفرت را به دوستی و عشق بدهیم. همیشه درباره خود و دیگران مثبت فکر کنیم و کارهایشان را به خوبی تفسیر کنیم؛ به این ترتیب هم احساس آرامش میکنیم هم دیگران ما را دوست خواهند داشت و به ما احترام خواهند گذاشت. نگران آینده نباشیم، البته آیندهنگری کار خوبی است، اما به شرطی که مانع احساس خوشبختی و سعادت فعلی ما نشود. بنابراین افکار مثبت را زیر بنای زندگیمان قرار بدهیم، هوشیار باشیم و همیشه لبخند بزنیم.
مترجم: نسرین علی محمدی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
Articlebase
جام جم سرا: بر اساس تحقیقات انجام شده در دانشگاه پزشکی هاروارد، محققان به این نتیجه دست یافتهاند که در طول روز معمولاً همه افراد احساس سرحالی میکنند اما بتدریج که ساعتها میگذرد و وقت غروب میشود هر فردی در هر شرایطی که قرار دارد احساس خواب آلودگی، خستگی و گیجی میکند و این احساس تقریباً از زمان ظهر به بعد به سراغ افراد میآید و بهترین راهکار برای حل خواب آلودگی و احساس کسالت اختصاص دادن یک فرصت کوتاه برای چرت زدن است.
از سوی دیگر محققان این دانشگاه توصیههای سادهای را برای حل این حالت کسالت آور ارائه دادهاند که به آنها اشاره میشود.
فرصتی طلایی
خواب یکی از نیازهای اساسی بدن به شمار میرود و مانند امور دیگر زندگی باید وقتهای مناسبی را به آن اختصاص داد تا بدن احساس انرژی خود را بازسازی کند. افراد باید برای چرتهای کوتاه مدت خود زمان بندی طلایی داشته باشند.
مایکل گراندنر متخصص روانپزشکی دانشگاه پنسیلوانیا در این راستا میگوید: معمولاً افراد پس از صرف ناهار احســـاس چرت میکنند که بهتر است به محض احساس سنگینی و خواب آلودگی فرصتی به چرت زدن اختصاص داده شود تا در خواب شب دچار تداخل نشوند، با توجه به اینکه در فصلهای سرد سال نور خورشید کم است و هوا زودتر تاریک میشود زمان چرت زدن نباید قبل از صرف ناهار یا ساعت سه به بعد باشد.
چرتهای کوتاه
برخی افراد مدام با خود این گفتوگوی ذهنی را تکرار میکنند که «حالا میخوابم، هر وقت که شد بیدار میشوم» این استراتژی مناسب به نظر نمیرسد.
افراد برای چرت زدن باید زمانی را در نظر بگیرند و ساعت بدن را با همان زمان تنظیم کنند. از این رو یک چرت مناسب باید بین ۲۰ تا ۳۰ دقیقه باشد. محققان بر این باورند اگر زمان چرت زدن بیشتر از نیم ساعت طول بکشد، عملکرد مغز کاهش پیدا میکند چون چرت زدن اگر بیش از یک ساعت طول بکشد فرد وارد مرحله عمیقی از خواب میشود که بعد از بیداری احساس بیحالی و کسالت میکند و باقی زمان روز او را تحت تأثیر قرار میدهد.
بهترین محل برای چرت
زمانی که افراد هنگام خواب روی تخت دراز میکشند، خواب طولانیتری را تجربه میکنند بنابراین دکتر گراندنر توصیه میکند: برای چرت زدن محل راحت و آسودهای انتخاب شود.
فضایی آرام
این روانپزشک در ادامه اشاره میکند: فضایی که قرار است فرد یک چرت کوتاه مدت را در آن تجربه کند باید با دقت خاصی انتخاب شود که تا حد امکان فضایی ساکت و تاریک باشد اما نباید این فضا زیاد تاریک باشد زیرا در فضای خیلی تاریک مغز گیج میشود و فکر میکند هنگام خواب فرا رسیده است. دمای اتاق باید مطلوب باشد و همین خنکی و لذت بخشی اتاق به داشتن یک چرت بهتر کمک میکند.
تنظیم مصرف کافئین
تحقیقات نشان میدهد نوشیدن یک فنجان چای یا قهوه قبل از اینکه فرد برای چرت زدن آماده شود به داشتن یک چرت آرام کمک میکند زیرا کافئین بعد از مصرف بین ۲۰ تا ۳۰ دقیقه زمان میبرد تا تأثیر خود را در بدن نشان دهد در نتیجه زمانی که تأثیرگذاری کافئین در بدن آغاز میشود فرد از خواب بیدار شده و احساس سرحالی میکند. (ایران)
بیشتر میوهها دارای درصد زیادی آب است اما ۷۰درصد خرما از قند تشکیل شده است. انواع مختلف خرما در بازار عرضه میشود اما سوالی که پیش میآید، این است که خرمای تازه سالمتر است یا خشک؟
مدت ماندگاری:
خرمای خشک رطوبت کمتری دارد و در نتیجه مدت طولانیتری تازه میماند، در حالی که مدت ماندگاری خرمای تازه کمتر از ۸ تا ۱۰ ماه است.
خرمای خشک، در صورتی که در یخچال نگهداری شود تا ۵سال میماند. بنابراین خرمای خشک نسبت به خرمای تازه ماندگاری بیشتری دارد.
کالری
هر ۱۰۰گرم خرمای خشک حاوی ۲۸۰کالری است در حالی که هر ۱۰۰گرم خرمای تازه حاوی ۱۴۵کالری است. بنابراین میتوانید برای کاهش وزن خرمای تازه مصرف کنید و در صورتی که قصد افزایش وزن دارید، میتوانید کالری اضافه را از خرمای خشک دریافت کنید. پس مصرف نوع خرما، به نیاز فرد بستگی دارد.
ماده مغذی:
هر دو نوع خرما دارای موادمغذی تقریبا یکسان است. خرما حاوی آهن، ویتامین A (مفید برای سلامت چشم)، پتاسیم (مفید برای قلب) و منیزیم است که با دیابت، فشارخون و افسردگی مقابله میکند. خرما سرشار از فروکتوز است که مقدار زیاد آن برای بدن مضر است. چنان که گفته شد، تفاوت زیادی بین ارزش غذایی خرمای تازه و خشک وجود ندارد.
انرژی
خرما سرشار از کربوهیدرات است که شامل ساکاروز، فروکتوز و گلوکز است. ورزشکاران برای دریافت انرژی قبل از هر مسابقه، خرما مصرف میکنند. خرمای خشک و تازه سرشار از انرژی است.
فیبر
خرما سرشار از فیبر است و از یبوست پیشگیری میکند. میزان فیبر در خرمای خشک بیشتر است.
نتیجه
خرما میوهای بسیار مفید است. اگر قصد کاهش وزن دارید، علاوه بر انجام ورزش روزانه، خرمای تازه مصرف کنید. کربوهیدراتهای مختلف، ویتامینها و پروتئینها احساس سیری ایجاد میکند. اما اگر قصد افزایش وزن دارید خرمای خشک مصرف کنید که سرشار از کالری است. (خراسان)