مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

تجربه رانندگی با پژو ۳۰۰۸ که قرار است وارد بازار ایران شود

[ad_1]

تجربه رانندگی با پژو ۳۰۰۸ که قرار است وارد بازار ایران شود

به گزارش پدال،در سال 2009 این خودرو بیشتر از اینکه یک شاسی‌بلند باشد یک MPV پنج‌نفره بود. کراس اوورها هنوز هم در مراحل اولیه‌ی بلوغ خود هستند و مدل‌هایی چون سئات آتکا و رنو کجار به تازگی حیات خود را شروع کرده‌اند.

 

حدود 8 سال بعد 3008 در کل تغییر کرد؛ بنابراین پژو روی شاسی‌بلند بودن این خودرو تأکید داشته و تلاش دارد تا آن را از مدل اولیه جدا کند. ما در زمانی مناسب این خودرو را آزمایش کرده‌ایم و آنچه را که از این خودرو فهمیده‌ایم را با شما در میان می‌گذاریم.

پژو 3008 قطعاً ظاهر متفاوتی دارد. سرطراح پژو Gilles Vidal با تراش دادن خودروی جدید کار را شروع کرده و داخل کابین هم سعی شده تا شاهد طرحی با استفاده‌ی آسان و شیک باشیم.

این خودرو معرفی کننده‌ی نسل دوم داشبورد i-Cockpit پژو نیز هست. 3008 از غربیلک فرمان کوچک و آشنایی استفاده می‌کند. نشان‌دهنده‌ها درست در دید راننده قرار دارند و همین امر باعث شده تا ایمنی خودرو نسبت به 308 بهبود یابد. صفحه دیجیتال استاندارد خودرو نیز قابل سفارشی‌سازی است و می‌تواند همه‌چیز از سرعت گرفته تا سیستم ناوبری و مدیا و اطلاعات سفر را نشان دهد.

سیستم اطلاعات سرگرمی 3008 کاملاً بازنگری شده و صفحه‌نمایش لمسی قرض گرفته شده از 308 با ردیفی از دکمه‌هایی به سبک پیانو تکمیل شده که اجازه‌ی دسترسی آسان‌تر به کنترل‌های تهویه و منوی تلفن را می‌دهد. صفحه‌نمایش پاسخگوتر بوده و گرافیک باکیفیت‌تری دارد و در آن به‌صورت استاندارد سیستم اپل کارپلی و MirrorLink جای داده شده است. کیفیت دیگر نقاط کابین عالی است. کابین 3008 بسیار خوش ساخت بوده و سئات آتکا را به یاد می‌آورد. در مقام مقایسه با این خودرو کابین قشقایی ارزان‌قیمت احساس می‌شود. توزیع مواد تشکیل‌دهنده‌ی کابین نیز به خوبی صورت گرفته و پلاستیک‌های نرم در بالای داشبورد بکار رفته و مواد سخت‌تر بخش پایینی را تشکیل داده‌اند.

فضای زیادی در بخش عقبی برای نشستن افراد بالغ وجود دارد. این خودرو طویل‌تر از قشقایی بوده و فضای پای زیادی دارد. محفظه بار 520 لیتری آن نیز در برابر فضای 430 لیتری نیسان نشان از برتری مطلق پژو دارد.

اما اگرچه استایل و کاربردی بودن یک خودرو فاکتورهایی کلیدی برای اکثر خریداران است اما سواری خودرو نیز به همان اندازه مهم جلوه می‌کند. افرادی که آتکای جدید را رانده‌اند ادعا می‌کنند از نظر دینامیکی این خودرو سرآمد کلاس است. البته با راندن 3008 نیز همین افراد پژو را خودروی هیجان‌انگیز و توانا خواهند یافت.

3008 در شهر فرز و چابک بوده و غربیلک فرمان شیک و کوچک آن به همراه شعاع گردش تنگ باعث می‌شوند تا مانور دادن با این کراس اوور راحت‌تر شود. شیشه‌ی عقب کوچک باعث می‌شود تا دید مختل شود اما تنها مدل پایه‌ی اکتیو فاقد دوربین پشتی است بنابراین خریداران کمتری با این مشکل مواجه خواهند بود.

سواری خودرو نیز گیرا است. ناهمواری‌ها در سرعت‌های پایین به خوبی جذب می‌شوند. در اتوبان‌ها و سرعت 110 کیلومتر در ساعت این خودرو به خوبی به مسیر خود ادامه می‌دهد و پیشرانه‌ی قدرتمند بنزینی خودرو مشکلی با حرکت سریع ندارد. این مدل گشتاور زیادی ندارد هرچند انتظار داریم که مدل دیزلی بهتر عمل کند.

خودروی حاضر در تست با دکمه‌ی اسپورت در کنسول مرکزی عرضه شده که باعث سفت‌تر شدن فرمان و تنظیم نسبت‌های دنده می‌شود. این حالت در حقیقت 3008 را جذاب‌تر می‌کند. احساس خوبی از پشت فرمان وجود دارد و در پیچ‌ها نیز تکان‌های زیادی در بدنه مشاهده نمی‌شود. فکر می‌کنیم که این خودرو ترکیب مناسب‌تری از سواری و هندلینگ را نسبت به آتکا عرضه می‌نماید.

بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف پژو بهای آغازین خودرو است. با بهای 21795 پوندی برای مدل پایه‌ی اکتیو با پیشرانه‌ی 1.2 لیتری،3008 تقریباً 4 هزار پوند گران‌تر از سئات 17995 پوندی است.

انتظار می‌رود که ارزش باقی‌مانده‌ی 3008 خوب باشد و پیشنهادهایی چون Just Add Fuel می‌تواند هزینه‌های مالکیت را کاهش دهد. به دست آوردن 5 ستاره در تست‌های تصادف یورو انکاپ نیز باعث آرامش خاطر بیشتر می‌شود.

در تبدیل وضعیت از یک MPV به SUV، مطلوبیت پژو 3008 دو برابر شده است اما از برخی از جنبه‌های کاربردی بودن و تطبیق‌پذیری آن کاسته شده است. این خودروی به خوبی ساخته شده و طراحی شیک، خلاق و زیبایی چه در داخل و چه در بیرون دارد. تجربه‌ی سواری خودرو نیز مناسب و خواستنی است. پیش‌بینی می‌کنیم که با استفاده از پیشرانه‌ی دیزلی این خودرو بتواند نظرات مثبت بیشتری را به خود جلب کند. پژو با این شاسی‌بلند میدسایز بسیاری از رقبای خود را پشت سر می‌گذارد.

۵۴۵۴ 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

تست کامل پژو در ایران پدال، مجله خودرو و حمل و …پژوتستکاملپژودرایراندر روزهای پایانی سال شرکت سیتکو زیرمجموعه ی ایران خودرو برای معرفی جدیدترین محصول تفاوت های پژو در برابر پژو چیست؟…خودروفرق پژو با پژو چیست؟ پژو کمتر از ۲ سال دیگر وارد بازار ایران خواهد شد با وجود اخبار صنعت خودرو مقایسه پژو صندوقدار با تندر …اطلاعات فنی خودروها قیمت خودرو اخبار اطلاعیه هزینه تعویض پلاک خودرو درصد افزایش نگاهی اجمالی به پژو ، مهمان تازه جاده مخصوص …پژونگاهیاجمالیپژوجدیداین حرفت اشتباه شرکت های مثل پژو و رنو و سیترون تو اروپا تو رد های بالا قرار دارن و حتی عصر خودرو آغاز تولید پژو ۲۰۰۸ با ۲۰درصد ساخت داخل عصر خودرو درحالی قرار است تولید پژو با درصد ساخت داخل آغاز شود که طبق نظر مسئولان وزارت عصر خودرو پژو ۳۰۱ سال‌ آینده عرضه می‌شود با سهم ۴۰ درصدی ساخت داخل پژو ۳۰۱ سال‌ آینده عرضه می‌شود عصر خودرو عضو هیات مدیره انجمن قیمت چانگان شاسی‌بلند سایپا مشخصات و شرایط فروش بازار شرایط فروش ،قیمت و مشخصات چانگان به همراه تجربه رانندگی با محصول جدید سایپا در


ادامه مطلب ...

اتاق خواب های مینیمال؛ تجربه آرامش در خانه

[ad_1]

وب‌سایت زیبایی خانه: اتاق خواب مینیمال دارای دکوراسیونی ساده و زیبا است و به دور از هر گونه ترکیبات مختلف و شلوغ است. این اتاق خواب ها برای رسیدن به آرامش و نشاط روحی مناسب هستند و افرادی که طرفدار دکوراسیون های ساده در اتاق خواب خود هستند بهتر است از سبک مینیمال در طراحی دکوراسیون داخلی اتاق خواب خود استفاده کنند.

 

دکوراسیون اتاق خواب مینیمال و مدرن برای خانه های امروزی

اتاق خواب یکی از مهم ترین بخش های منزل محسوب می شود زیرا افراد بیشتر ساعات روز خود را در اتاق خواب سپری می کنند بنابراین بهتر است در طراحی دکوراسیون اتاق خواب کوچک و بزرگ حساسیت لازم را به خرج دهید تا بتوانید اتاق خواب با دکوراسیون شیک و جذابی را داشته باشید. در ادامه این مطلب انواع دکوراسیون اتاق خواب مدرن و مینیمال را در اختیار شما عزیزان قرار داده ایم که امیدواریم از مشاهده این دکوراسیون ها نهایت لذت را ببرید.

 

دکوراسیون اتاق خواب مینیمال و مدرن برای خانه های امروزی

 

دکوراسیون اتاق خواب مینیمال و مدرن برای خانه های امروزی 

 


در طراحی دکوراسیون اتاق خواب مینیمال ابتدا باید سراغ رنگ مورد نظر خود بروید زیرا رنگی را که در همان ابتدای کار برای طراحی دکوراسیون اتاق خواب انتخاب می کنید روی رنگ همه وسایل و اجزای اتاق خواب تاثیرگذار است. شما می توانید برای طراحی دکوراسیون اتاق خواب های مینیمال از ترکیب رنگ های سفید و سیاه و رنگ خاکستری و رنگ سفید و یا قهوه ای و … استفاده کنید.

 

نورپردازی در طراحی دکوراسیون مینیمال نقش کلیدی ایفا می کند برای طراحی دکوراسیون اتاق خواب مینیمالیستی باید به نورپردازی و طیف رنگی ایجاد شده در آن توجه ویژه ای داشته باشید.

 

دکوراسیون اتاق خواب مینیمال و مدرن برای خانه های امروزی 

 

دکوراسیون اتاق خواب مینیمال و مدرن برای خانه های امروزی 

 

 

امروزه برخی از افراد برای طراحی قسمت های مختلف منزل نظیر آشپزخانه و پذیرایی و اتاق خواب از سبک دکوراسیون مینیمال استفاده می کنند که این دکوراسیون همانطور که در تصاویر این مطلب مشاهده کردید ساده و زیبا است. در این مطلب انواع طراحی دکوراسیون داخلی اتاق خواب مینیمال را مشاهده کردید که امیدواریم این دکوراسیون ها مورد توجه تان قرار بگیرند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

دکوراسیون در اصفهانبازسازی و نوسازی شهراد …کلنگی تغییر و نوسازی دکوراسیون با چیدمان جدید و قدیمی در طراحی داخلی دکوراسیون های دکوراسیون آپارتمان های کوچک و نقلی را با این نکات طلایی جادو کنید تصاویر اتاق خواب خود را دکوراسیون،دکوراسیون منزل،دکوراسیون خانه…دکوراسیون منزلپردهدکوراسیون داخلی منزللوستردکوراسیون آشپزخانه دکوراسیون مطالعات هتل ستاره صفحه رساله هتل طرح …مطالعاتهتلرسالههتلطرحدر جهان امروز یک انسان با تجربه و موفق نیازمند سفر کردن است ارتباطات او را به اهدافش ناتک اولین گروه طراحی دکوراسیون داخلی آکادمیک …طراحی ، نظارت ، اجرا گروه ناتک مفتخر است که پس از گذشت سالها تجربه در زمینه ی طراحی و رساله معماری مجموعه اقامتی تفریحی صفحه …رسالهمعماریمجموعهاقامتیرساله معماری مجموعه اقامتی تفریحیمطالعات معماری مجموعه اقامتی تفریحیپایان نامه مقاله ای در مورد کولر ابی مقالات علمیمقاله ای در مورد کولر ابی بخشی مقاله ای در مورد کولر ابی کولرهای برای یک مرد کادوی خاص گرفتن سایت دکتر شیریبراییکمردکادویدوره های آموزشی کدام کلاس خانه توانگری به درد من میخورد؟ نظرات دانشجویان فارغ سایت نظام مهندسی کاربر گرامی، به سامانه ارجاع کار …این سامانه به منظور ارجاع کار نظارت به مهندسین عضو سازمان نظام مهندسی ساختمان دکوراسیون در اصفهانبازسازی و نوسازی شهراد  معماران کلنگی تغییر و نوسازی دکوراسیون با چیدمان جدید و قدیمی در طراحی داخلی دکوراسیون های قدیمی و دکوراسیون آپارتمان های کوچک و نقلی را با این نکات طلایی جادو کنید تصاویر اتاق خواب خود را با رنگ دکوراسیون،دکوراسیون منزل،دکوراسیون خانه،دکوراسیون داخلی دکوراسیون منزلپردهدکوراسیون داخلی منزللوستردکوراسیون آشپزخانه دکوراسیوندکوراسیون گروه معماری پارساکد مطالعاتهتلرسالههتل در جهان امروز یک انسان با تجربه و موفق نیازمند سفر کردن است ارتباطات او را به اهدافش در رساله معماری مجموعه اقامتی تفریحی صفحه مطالعات معماری رسالهمعماریمجموعه رساله معماری مجموعه اقامتی تفریحیمطالعات معماری مجموعه اقامتی تفریحیپایان نامه معماری ناتک اولین گروه طراحی دکوراسیون داخلی آکادمیک اصفهان گروه طراحی ناتک در راستای معرفی پروژه های خود نمونه دیگری را تقدیم میکند این کار به متراژ مقاله ای در مورد کولر ابی مقالات علمی مقاله ای در مورد کولر آبی، اختراع ایرانیان مقدمه کولر آبی، کولری است که با تبخیر آب، هوا برای یک مرد کادوی خاص گرفتن سایت دکتر شیری براییکمرد دوره های آموزشی کدام کلاس خانه توانگری به درد من میخورد؟ نظرات دانشجویان فارغ التحصیل را سایت نظام مهندسی کاربر گرامی، به سامانه ارجاع کار مهندسین این سامانه به منظور ارجاع کار نظارت به مهندسین عضو سازمان نظام مهندسی ساختمان استفاده می


ادامه مطلب ...

پسابرجام فرصت مناسبی برای تبادل دانش و تجربه محیط زیستی ایران با کشورهای دیگر است

[ad_1]

معاون رییس جمهوری و رییس سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به فرصت ایجاد شده برای گسترش همکاری های دو و چند جانبه ایران با سایر کشورها پس از برجام، ابراز امیدواری کرد که این فرصت به ویژه در حوزه محیط زیست منجر به تبادل تجربه، دانش و فناوری در راستای رفع چالش های کنونی شود.

به گزارش روز سه شنبه ایرنا از پایگاه اطلاع رسانی سازمان حفاظت محیط زیست، معصومه ابتکار که با هدف گسترش همکاری های محیط زیستی ایران به بلژیک سفر کرده است، با ماری کریستین مارگم وزیر انرژی و محیط زیست این کشور دیدار و تفاهم نامه همکاری امضا کردند.
ابتکار در این دیدار ضمن اشاره به چند وجهی بودن همکاری های محیط زیستی با توجه به اثرگذاری این حوزه در زمینه های مختلف، همچون زمینه های فنی، تخصصی، اقتصادی و تجاری، گفت: ایران برای گسترش همکاری های دو یا چند جانبه در حوزه محیط زیست، همچنین انرژی های سازگار با محیط زیست و به طور مشخص سوخت های کم کربن همچون گاز طبیعی هم راستا با گام های ملی و جهانی برای مقابله با پدیده تغییر اقلیم و گرمایش زمین آمادگی دارد.
وی با تاکید بر اهمیت موضوع محیط زیست برای دولت و رئیس جمهوری ایران، تصریح کرد: ایران در حال حاضر با بحران های متعدد محیط زیستی همچون خشک شدن تالاب ها، کاهش منابع آبی و تغییر اقلیم روبه رو است از این رو اتخاذ تصمیم های کلان برای رفع این چالش ها بسیار ضروری است.
ابتکار با برشمردن برخی از آثار تغییر اقلیم در ایران همچون کاهش بارندگی و افزایش روند خشکسالی، کاهش منابع آبی و افت آب های زیرزمینی، افزایش طوفان های گرد و غبار، اظهار کرد: اگرچه زمانی ایران بهره مند از بهترین روش بهره گیری از منابع آبی یعنی قنات بوده و حتی امروز قنات به عنوان اثر طبیعی ملی ایران در فهرست یونسکو به ثبت رسیده است اما در حال حاضر به دلایل مختلف از جمله تغییر اقلیم، کشور ما با چالش های زیادی در حوزه آب مواجه است.
معاون رییس جمهوری اشاره ای هم به برخی از چالش های فرامرزی محیط زیست ایران و سایر کشورهای غرب آسیا داشت و ادامه داد: یکی از این چالش ها توسعه سدسازی در کشورهای همسایه و پیرامونی ایران همچون افغانستان است که باعث شده تا تالاب بین المللی و مهم هامون که به عنوان ذخیره گاه زیست کره جهانی در یونسکو هم به ثبت رسیده، با خشکی مواجه شود.
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ادامه این روند در منطقه را عاملی برای تولید کانون های جدید گرد و غبار و ایجاد چالش های بهداشتی و محیط زیستی و اقتصادی دانست و افزود: اکنون 75 درصد گرد و غبار ایران از عراق، عربستان، سوریه و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس است اما به دلایل جنگ و ناامنی امکان مقابله با این کانون ها و احیا تالاب ها همچون تالاب های هورالعظیم و هامون نیست و این موضوع می تواند منجر به ایجاد چالش های بزرگتر در آینده شود.
معاون رئیس جمهوری افزود: خوشبختانه در حال حاضر با توجه به سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری، عزم ملی در ایران برای رفع چالش های حوزه محیط زیست شکل گرفته است و این موضوع در سطوح مختلف به وضوح قابل مشاهده است به گونه ای که دولت یازدهم نخستین جلسه خود را به موضوع دریاچه ارومیه به عنوان بزرگ ترین دریاچه نمکی طبیعی جهان و تشکیل ستاد ملی برای احیاء آن اختصاص داد.
وی با اشاره به غنای تنوع زیستی، محیط زیست دریایی و عرصه های جنگلی در ایران، اظهار کرد: جنگل های هیرکانی در ایران که شاخه انتهایی و از بقایای جنگل های چند میلیون ساله اروپایی در حاشیه خزر است، همچنین جنگل های بلوط زاگرس و جنگل های حرا در خلیج فارس و محیط های پیرامونی جزیره قشم و کیش از جمله میراث های ارزشمند ایران و جهان است که می تواند مورد همکاری برای مطالعه و پژوهش و تحقیق به منظور انتخاب راهکارهای مناسب حفاظتی قرار گیرد.
ابتکار افزود: از دیگر زمینه های همکاری میان دو کشور، موضوع اقتصاد سبز و اقتصاد مدور است که با توجه به رویکرد جهانی برای تغییر نگاه از اقتصاد خطی به اقتصاد دوار و عدم خروج منابع و مواد اولیه از چرخه تولید، همچنین تاکید بر ضرورت بازیافت و بازگشت مواد به چرخه تولید و عدم تولید پسماند بسیار حائز اهمیت است.

*** دعوت از بلژیک برای حضور در شانزدهمین نمایشگاه بین المللی محیط زیست تهران
معاون رئیس جمهوری، نمایشگاه های بین المللی محیط زیست را از جمله فرصت های مغتنم برای تبادل دانش، تجربه، فناوری در حوزه های مختلف محیط زیست از جمله اقتصاد سبز برشمرد و از بلژیک دعوت کرد تا در شانزدهمین نمایشگاه بین المللی محیط زیست تهران که 6 تا 9 اسفند ماه سالجاری با شعار 'اقتصاد سبز و اقتصاد مقاومتی، سازگار با محیط زیست' برگزار می شود، حضور یابد.
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ضمن دعوت از وزیر محیط زیست و انرژی بلژیک برای حضور در مراسم افتتاحیه این نمایشگاه در تهران، خاطرنشان کرد: نمایشگاه بین المللی محیط زیست تهران فرصتی برای افزایش همکاری شرکت های دارای فن آوری های محیط زیستی کشورهای مختلف با هم است.
وی در پاسخ به پرسشی در خصوص فعالیت های زنان ایرانی، گفت: زنان ایرانی به ویژه در دو دهه اخیر موفق شده اند تا در عرصه های مختلف هنری، ورزشی، علمی، دانشگاهی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به کرسی های عالی در سطح ملی، منطقه ای و بین المللی دست یابند.

*** استقبال بلژیک از گسترش همکاری ها در زمینه های محیط زیست و انرژی با ایران
همچنین ' ماری کریستین مارگم ' وزیر انرژی و محیط زیست بلژیک ضمن ابراز تمایل کشورش برای گسترش همکاری های محیط زیستی با ایران و حضور در نمایشگاه بین المللی محیط زیست تهران، پیشنهاد داد: پاویون خاصی برای شرکت های محیط زیست بلژیک در شانزدهمین نمایشگاه تهران در نظر گرفته شود.
وی ابراز امیدواری کرد: امضاء یادداشت همکاری های محیط زیستی میان دو کشور منجر به ارتقاء سطح محیط زیست و انرژی در دو کشور و همکاری های دوجانبه برای رفع چالش های محیط زیستی هر دو کشور از طریق تبادل دانش، تجربه و فناوری شود.
وزیر انرژی و محیط زیست بلژیک با اشاره به مزایای بهره مندی از گاز طبیعی به عنوان سوخت پاک و راهکاری برای تقلیل استفاده از سوخت های فسیلی در دنیا برای مقابله با گرمایش زمین و تغییر اقلیم، همچنین کاهش تولید و انتشار گازهای گلخانه ای، گفت: بلژیک علاقمند است تا در حوزه انرژی های پاک همکاری های گسترده ای با ایران داشته باشد.
پس از این دیدار سند یادداشت همکاری میان دو کشور به امضاء معصومه ابتکار معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران و ماری کریستین مارگم وزیر انرژی و محیط زیست بلژیک رسید.
بهره برداری و مدیریت پایدار منابع طبیعی شامل تنوع زیستی، مدیریت مواد و پسماند، نقشه برداری و ارزشگذاری خدمات زیست بوم؛ پایش، مدیریت و حفاظت از آب، خاک و کیفیت هوا؛ تغییر آب و هوا، انرژی های تجدید پذیر و بهره وری انرژی؛ اقتصاد سبز و چرخشی و فناوری های پاک؛ تنوع زیستی از جمله ابعاد دریایی آن؛ مدیریت دریا و ساحل و راهبردهای حفاظت دریایی؛ بهره وری منابع و شهرهای هوشمند در راستای شاخص های شکوفایی شهری در کلانشهرها از مهمترین محورهای همکاری های زیست محیطی دو کشور است.
تبادل تجربیات در حوزه موضوعات زیست محیطی؛ تبادل و آموزش اشخاص دانشگاهی، علمی و فنی؛ تبادل اطلاعات و داده های علمی و فناورانه در دسترس؛ سازماندهی کارگاه ها، سمینارها، دوره های آموزشی، دیدارهای میدانی و گروه های کاری؛ توسعه پروژه های مشترک پژوهشی یا فنی در موضوع های مورد علاقه دو طرف؛ کشف فرصت های تجاری برای بخش تجاری و انتقال دانش فنی تجهیزات زیست محیطی و فناوری بر پایه غیر تجاری از دیگر موضوعات مورد تاکید در این تفاهم نامه است.
علمی 9014**1440
دریافت کننده: کیمیا عبدالله پور** انتشار:‌معصومه گلشن


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان


ادامه مطلب ...

تجربه همسایه ایران را در جذب FDI بررسی می‌کند

[ad_1]
 
عوامل اثرگذار بر FDI در ترکیه
این کشور برای توسعه گردشگری خود، البته از سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی نیز بی‌نصیب نبوده است. منابع طبیعی فراوان ترکیه یکی از عواملی به حساب می‌آید که در جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی از سوی این کشور مفید بوده؛ هر چند عوامل دیگری نیز بر آن تاثیرگذار بوده‌اند.

بازار گردشگری حلال و سلامت در این کشور در میان مهم‌ترین بخش‌های مورد توجه گردشگری قرار می‌گیرند. وزارت بهداشت این کشور پیش‌بینی می‌کند عایدی توریسم سلامت برای این کشور تا سال 2023 به 20 میلیارد دلار آمریکا برسد. این اهداف جاه‌طلبانه تنها می‌توانند از طریق کمک‌های توام سرمایه‌گذاران محلی و خارجی فراهم شود. به گزارش وزارت گردشگری این کشور، در مناطق آزاد ترکیه 60 درصد از نیروی کار سلامت و بهداشت از سوی پزشکان و پرسنل پزشکی خارجی فراهم می‌شود زیرا انتظار می‌رود 85 درصد بیماران در این مناطق، خارجی باشند و از سوی دیگر، به سرمایه‌گذاران در این حوزه تخفیف‌های مالیاتی و برخی مشوق‌های سرمایه‌گذاری تعلق می‌گیرد.

از همین رو گفته می‌شود سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در ترکیه یک عامل مهم تاثیرگذار در توسعه سریع بخش گردشگری این کشور بوده است. در سال‌های اخیر مقامات کشور قصد داشته‌اند این نوع سرمایه‌گذاری را به صورتی هوشمندانه در راستای حفظ صنعت گردشگری برای آینده مدیریت کنند. از نظر اقتصادی، با رونق گرفتن این کشور در سال‌های پیش از بروز کودتا و تهدیدات تروریستی، موجب جلب توجه کشورهای دیگر شده است.

این توجه به گونه‌ای بوده که برخی اقتصاددانان از ترکیه به عنوان یکی از غول‌های اقتصادی آینده یاد می‌کردند. اصلاحات ساختاری که در سال 2005 صورت گرفت، کشور را مطمئن کرد که راه خویش به سوی پیشرفت اقتصادی را به درستی انتخاب کرده است. این اصلاحات، مقدماتی برای پیشرفت اقتصاد به‌طور کلی و بخش گردشگری به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های اقتصاد این کشور ایجاد کرد. اگر چه این اصلاحات مورد ستایش قرار گرفت و نقش مهمی در ارتقای اقتصاد ترکیه داشت، اما تمایل فراوان نسبت به سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در این کشور، راه را برای موفقیت اقتصادی هموارتر کرد و برخی صنایع ترکیه با کمک و مشارکت محوری چنین عنصر مهمی ایجاد شدند.

ترکیه نسبت به جذب سطوح بالای سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در سراسر بخش‌های صنعت خود اقدام کرده است و این شامل صنعت توریسم نیز می‌شود. عوامل تاثیرگذار و کلیدی در جذب سرمایه‌گذاران خارجی، علاوه‌بر جاذبه‌‌های فراوان و منابع طبیعی و فرهنگی درخور توجه این کشور، عزم دولت، امنیت آن کشور (تا پیش از وقوع کودتا و حملات تروریستی)، رشد اقتصادی قابل توجه و نیز تشویق سرمایه‌گذاران بوده است. دولت ترکیه نسبت به کشف و ارتقای پتانسیل‌های اولیه صنعت گردشگری در این کشور کارهای بسیار خوبی انجام داد و عزمش برای این کار را می‌توان یکی از بنیادی‌ترین مواردی که موجب رشد گردشگری در ترکیه شد، عنوان کرد.

دولت ترکیه از هیچ نوع کمکی در جهت تلاش برای رشد و توسعه این صنعت در جهت ارتقا و جذب سرمایه‌گذاری فروگذار نکرد. چنین کوشش‌هایی موجب شد این کشور در سال 2014 به رتبه ششم از نظر پذیرش گردشگران خارجی در جهان دست یابد و بازدیدکنندگان این کشور در طول یک سال به نزدیکی 40 میلیون نفر نیز برسد.

بین سال‌های 2007 تا 2012، میزان ورود گردشگران بین‌المللی به این سرزمین، حدود 37 درصد رشد کرد و روند آن تا پیش از معضلات اخیر صعودی بود.  وزارت گردشگری این کشور به همراه انجمن سرمایه‌گذاران گردشگری ترکیه اقداماتی در جهت تشویق ورود سرمایه خارجی و تسهیل این فرآیند انجام داد.

تعدادی از این مشوق‌ها برای این منظور طراحی شده بودند تا سرمایه‌گذاران خارجی را به راه‌اندازی فروشگاه‌ها در کشور تشویق کنند و محدوده مشوق‌های جذب‌کننده سرمایه‌گذاران نیز شامل الگوهای تخفیف مالیاتی، دسترسی به وجوه توسعه گردشگری و برنامه تخصیص زمین برای انجام فعالیت‌های مربوط به حوزه گردشگری می‌شد.
 
تلاش دولت
با توجه به مشوق‌های سرمایه‌گذاری که دولت ترکیه ایجاد کرده بود، تلاشی آگاهانه برای سرمایه‌گذاری در صنعت گردشگری شکل گرفت تا راهی برای توسعه هر چه بیشتر اجتماعی- اقتصادی در سراسر این کشور مهیا شود. در این زمینه، وزیر گردشگری و نقش‌آفرینان غیردولتی صنعت گردشگری با استفاده از پتانسیل‌های این صنعت میزان عواید حاصل از گردشگری را افزایش دادند. 

اگرچه این صنعت به‌طور کلی سود زیادی در نتیجه چنین سرمایه‌گذاری‌هایی در طول سال‌ها برد، دولت ترکیه به هیچ وجه به دستاوردهای آن اکتفا نکرده و در کسب دستاوردهای بزرگ‌تری سعی به عمل می‌آورد. تمرکز این کشور و دولت آن در سال‌های اخیر بر توسعه کسب و کارها از طریق ظرفیت گردشگری در خور توجه آن قرار گرفته بود. با توجه به میزان سرمایه‌گذاری در ترکیه، تلاش‌های دولت این کشور و سازمان‌های صنعتی افزایش سرمایه‌گذاری در حوزه‌های جدید را رقم زدند که از جمله این حوزه‌های نو می‌توان به مواردی نظیر ساخت و ساز مراکز همایش و اکسپوی بزرگ اشاره کرد.

گردشگری مربوط به اجلاس و رویدادهای این چنینی به‌ویژه در شهر بزرگی همچون استانبول از این طریق توسعه یافتند. به گزارش انجمن کنوانسیون‌ها و کنگره‌های بین‌المللی، ترکیه در سال 2014 به هشتمین مقصد محبوب همایش‌ها و اجلاس‌ها در جهان تبدیل شده بود. این امر خود یکی از عواملی بود که منجر به افزایش و تداوم سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی‌ها در این کشور می‌شد.
 
سود سایر بخش‌ها از گردشگری
سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی علاوه‌بر افزایش رونق گردشگری می‌تواند بر سایر بخش‌ها نیز به‌طور غیرمستقیم اثر بگذارد. مشوق‌های سرمایه‌گذاری و سیاست‌های اتخاذشده از سوی دولت ترکیه در این راستا، به خوبی منجر به افزایش شمار بازدیدکنندگان از این کشور شد. در نتیجه ورود این حجم از گردشگر به آن کشور و تقویت این صنعت هم به صورت درون‌مرزی و هم برون‌مرزی، بازار املاک ترکیه از این امر متاثر شد و قیمت این دارایی‌ها رو به فزونی گذاشت و همگام با آن سرمایه‌گذاری در مستغلات را به‌دلیل سودآور شدن افزایش داد. این میزان در شهرهای بزرگ و گردشگرپذیری همچون استانبول، ازمیر و آدانا بیشتر بود. 

هم‌اکنون براساس تحلیل کارشناسان، جمعیت جوان و قدرت خرید در حال رشد این کشور رو به افزایش است اما نفوذ کالاهای فناوری و مصرفی هنوز نسبتا محدود عنوان می‌شود، همین امر فرصت‌های زیادی را برای سرمایه‌گذاری پدید آورده و از این جهت تشابه‌هایی با ایران دارد. این تجربه نشان می‌دهد در صورت عزم کشور برای جذب سرمایه‌های خارجی در بخش گردشگری، علاوه‌بر منتفع شدن این صنعت، برخی صنایع دیگر نیز از این اقدام سود خواهند برد و پیامدهای مثبتی برای کشور به همراه خواهد داشت.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

عصر خودرو چرا طرف همه قراردادهای کلان صنعت خودرو …به گزارش پایگاه خبریعصرخودرو به نقل از رجانیوز، پس از امضای برجام در تیر ، مسئولان چرا طرف همه قراردادهای کلان صنعت خودرو فرانسوی هستند؟ به گزارش پایگاه خبری«عصرخودرو» به نقل از رجانیوز، پس از امضای برجام در تیر ، مسئولان


ادامه مطلب ...

تجربه مرگ در رنگین کمان حرفهای «بهروز بقایی»

جام جم سرا:

آقای بقایی از گذشته پدرتان چه به یاد دارید.

پدر من در یک شرکت فرانسوی کار می‌کردند و مدیر تدارکات بودند و من گاهی همراهشان به انبار چوب‌بری می‌رفتم و حسابی برای خودم بازی می‌کردم.

پول توجیبی هم از پدرتان می‌گرفتید؟

نه، چنین قانونی در خانه ما مرسوم نبود و هر زمان که پول می‌خواستیم از پدر یا مادرمان دریافت می‌کردیم. فقط یادم است یک بار در مدرسه در بازی فوتبال برنده شدم و پدرم به همین مناسبت یک دوزاری به من دادند که از این بابت حسابی خوشحال شده بودم.

آیا در امور درسی‌تان هم دخالتی می‌کردند؟

پدرم بسیار روی ادبیات و خطاطی حساسیت و خودشان هم خط بسیار زیبایی داشتند. همین‌طور از بین همه درس‌ها، انشا برایشان اهمیت زیادی داشت. البته ناگفته نماند که در گذشته بچه‌ها خودشان درسشان را می‌خواندند و مثل امروز نیازی نبود که والدین خودشان را برای درس خواندن بچه‌ها آزار دهند.

به دست آوردن چه چیزی را در زندگی‌تان بیش از همه مدیون پدرتان هستید؟

آرامش روانی‌ام را که با هیچ ثروتی قابل‌مقایسه نیست و خدا را شکر می‌کنم که چنین ثروت بزرگی از پدرم برایم به یادگار مانده است.

متاسفانه بعضی از جوانان امروز چندان احترامی برای والدین‌شان قائل نیستند و همین موضوع باعث شکاف بین نسل‌ها شده است. شما این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آن هم با توجه به اینکه خودتان هم یک جوان دارید؟

به نظر من اگر مشکلی از این جهت وجود دارد به رفتار ما بزرگ‌ترها برمی‌گردد. هر چه ما فضا را برای جوانانمان بسته‌تر کنیم، آنها بیشتر از ما دور خواهند شد بنابراین این شکاف را خودمان با رفتارها و قضاوت‌های اشتباهمان ایجاد کرده‌ایم.

آیا خانه شما فضایی پدرسالارانه داشت؟

نه به هیچ‌وجه، برعکس پدرم بسیار آدم منطقی‌ای بودند. مثلا وقتی من از رشته راه و ساختمان انصراف دادم و رشته هنر را انتخاب کردم نه‌تنها معترض نشدند بلکه راهنمایی‌ام هم کردند. پدرم هرگز ما را به انجام کاری مجبور نمی‌کردند و کاملا حق داشتیم که در مورد آینده‌مان خودمان تصمیم بگیریم.

هیچ وقت شده پدرتان شما را تنبیه کنند؟

فقط یک بار در زندگی‌ام این اتفاق افتاد آن هم به این دلیل که بازیگوشی می‌کردم و خواهرم را در خیابان لاله‌زار گم کردم. پدرم بسیار از این کار من عصبانی شدند و یک سیلی توی صورتم زدند؛ این اولین و آخرین تنبیه من توسط پدر بود.

وقتی خودتان متوجه شدید که پدر شدید چه احساسی داشتید؟

گیج بودم. وقتی به من اطلاع دادند که پسرم به دنیا آمده در سفر بودم ولی خیلی زود خودم را رساندم. وقتی رسیدم بیمارستان، نمی‌دانستم از کدام قسمت باید بروم. به هر حال تجربه زیبایی بود.

وقتی بهرنگ را برای اولین‌بار در آغوش گرفتید چه حسی داشتید؟

باز هم گیج بودم و اصلا باورم نمی‌شد که این کودک بخشی از وجود خودم است. بهرنگ مثل یک فرشته کوچولو در بغلم خوابیده بود.

بهرنگ را پشت صحنه کارهایتان هم می‌بردید؟

بله، به‌خصوص زمانی که تئاتر داشتم زیاد باهم به تئاترشهر و تالارهای مختلف نمایشی می‌رفتیم.

کاری که باعث شد پدرتان حسابی از دست شما عصبانی شوند؟

کلاس اول ریاضی، ۴ تا تجدید آوردم و درجا رد شدم. پدرم از این موضوع حسابی عصبانی شدند و نگران آینده‌ام بودند. یک بار هم ساعت مچی‌ای داشتم که آن را با عصبانیت به زمین کوبیدم و این کارم باعث شد ساعتم خراب شود و پدرم بسیار از دستم عصبانی و دلخور شدند.

نظرتان درباره خانه پدری؟

روح‌ جاری اتفاق‌های کودکی.

آیا این خانه هنوز پابرجاست؟

بله، مادرم از آنجا مراقبت می‌کنند و آن را حفظ کرده‌اند.

شما آشپزی هم می‌کنید؟

بله، به‌خصوص با غذاهایی که با پیاز و قارچ درست می‌شوند به خوبی آشنایی دارم.

به عنوان یک هنرمند برای حفظ آرامش روانی‌تان در این دنیای شلوغ چه می‌کنید؟

کتاب می‌خوانم، پیاده‌روی، آشپزی و خطاطی می‌کنم که همه آنها برایم بسیار دلچسب است.

یک تیتر برای پدرتان بگویید.

مردی که به همه آرامش روانی بخشید.

راستی هیچ‌وقت برای بهرنگ لالایی می‌خواندید؟

بله اگر خانه بودم حتما این کار را انجام می‌دادم و خیلی هم دوست داشتم. حس جالبی برایم داشت.

آقای بقایی لحظه‌ای که دچار سکته شدید، به خاطر دارید؟

بله، اتفاقا پسرم هم همراهم بود... مادرم هم بود. تا نزدیک‌های تهران خیلی خوب بودم اما کم‌کم دیدم حالم دارد بد می‌شود. به پسرم گفتم گوشه‌ای نگه‌‌دار یک کم جایمان را عوض کنیم.

خودتان رانندگی می‌کردید؟

نه، پسرم پشت فرمان بود ولی یک‌دفعه احساس کردم اختیار دست‌هایم را ندارم و حالم بهم ریخته ولی شانسی که آوردم این بود که درست نزدیک یک اورژانس جاده‌ای این اتفاق برایم افتاد.

یکی از خواهر‌هایتان هم پرستار هستند، درست است؟

البته دو تا از خواهر‌هایم پرستارند و واقعا حضور آنها در بهبودم بسیار خوب و موثر بود.

مرگ را چطور دیدید؟

یکی از زیباترین، شریف‌ترین، رنگین‌ترین و گرامی‌ترین جاهای جهان بودم، باورتان می‌شود؟ من داشتم خودم را روی زمین می‌کشیدم که بروم از این جهان، حتی اینقدر مشتاق رفتن بودم که در همان حالت ناخودآگاه دست انداختم که سرم و وسایل پزشکی را از خودم جدا کنم که زودتر بروم. اصلا همه اینها در چند صدم ثانیه اتفاق افتاد ولی برای من یک چیز ناب و زیبا بود. می‌خواستم بکنم از این دنیا و بروم؛ خیلی زیبا و عجیب و غریب بود، این چیزی بود که در دنیا عجیب بود.

در آن لحظات نگران هیچ‌چیز نبودید؟

نه اصلا. فقط داشتم ترغیب می‌شدم که بروم آنجا. باغ و رنگین‌کمان و اینها بود. دیوار قشنگی، همه چیز باهم. به شما بگویم که آن طرف خبرهای خوبی است، نمی‌دانم چی بود، یک چیزی بود، فضایی که می‌کشید آدم را.

راستی دلم می‌خواهد بدانم از پدربزرگتان هم خاطره‌ای دارید؟

بله، جالب است بدانید اولین تجربه بازیگری‌ام به معنای واقعی این بود که وقتی خیلی خردسال بودم، سوار یک قاطر پشت سر پدربزرگم که سوار بر اسب بود، در تپه‌های منجیل می‌رفتیم. وقتی می‌خواستیم جایی اطراق و استراحت کنیم، پدربزرگم به من می‌گفت: «پسر! یه پنجه تار بزن!»

شما در آن سن و سال تار می‌زدید؟

نکته همین است؛ من ۵-۴ سال بیشتر نداشتم. تار زدن من این بود که صدای تار را تقلید کنم و بزنم! من هم خیلی جدی شروع می‌کردم به تار زدن با دهانم! و پدربزرگم هم گوش می‌کرد و حتی تشویقم می‌کرد. این شاید اولین تجربه بازیگری در زندگی‌ام بود

از اینکه جزو خاطرات بچه‌های دهه۶۰هستید، چه حسی دارید؟

حس فوق‌العاده‌ای است؛ شما هر وقت می‌روید میان مردم، می‌بینید که مردم شما را جزئی از خانواده‌شان می‌دانند. این حسی است که فکر نمی‌کنم در هیچ جای دنیا مثل ایران اینقدر قوی و پررنگ باشد. مثلا بارها پیش آمده که خانمی یا آقایی، با سن و سال متفاوت وقتی مرا در خیابان می‌بینند، می‌گویند من شما را می‌شناسم، شما من را نمی‌شناسید؟ خب این خیلی جالب است. مردم واقعا خیلی قدرشناس هستند و مردم خوبی داریم. برخلاف آن چیزی که خیلی‌ها معتقدند، مردم ما فراموشکار نیستند، همه چیز یادشان می‌ماند؛ حتی بازی بازیگری در یک سریال که مثلا ۲۰ سال قبل پخش شده است.

به نظرتان شما به آنجایی که حقتان بود، در سینما و تئاتر ایران رسیدید؟

چرا باید همیشه گلایه داشته باشم؟ من راضی‌ام! همینی است که هست! چیکار کنم؟ وقتی کفش می‌پوشیم باران می‌آید توی کفشم! جای گله‌ای نیست!

شمالی‌ها معمولا از باران و قرار گرفتن زیر آن لذت می‌برند دوست دارم اگر شعری درباره باران دارید برایمان بخوانید؟

بارون می‌آید کلون کلون از زیر سقف از زیر آسمون

بارون می‌آید تلق تلق از این افق تا اون فلک

بارون می‌آید نخود نخود از درزهای آستری‌ها و جیب کت

بارون می‌آید قر قر با عطسه و با سرفه و با خرخر

بارون می‌آید هوار هوار با آمپول و قرص و دوا

بارون می‌آید کوپول کوپول جام توی کلاس یه دسته گل

دسته گل پژمرده خانم از خواستگار دیشبش

***

بهرنگ بقایی متولد ۱۳۶۰ است. او در دانشگاه آزاد در رشته نقاشی تحصیل کرده است. علاوه بر نقاشی به حرفه موسیقی هم اشراف دارد و تا به حال موسیقی تئاترهایی مانند خشکسالی و دروغ (محمد یعقوبی) زمستان ۶۶، نوشتن در تاریکی و... را ساخته است. وی در آلبوم‌های علیرضا قربانی و همایون شجریان به عنوان نوازنده حضور داشته است.

ابتدا دوست دارم بپرسم با موسیقی چگونه آشنا شدید؟

در دوران کودکی به این کار علاقه‌مند شدم و در کلاس‌های مختلفی شرکت کردم و کم‌کم علاقه‌ام به این کار بیشتر و بیشتر شد تا جایی که برای خودم یک ساز تخصصی انتخاب کردم.

ساز تخصصی‌تان چیست؟

ازآنجایی که خانواده ما به سازهای ایرانی علاقه‌ زیادی داشتند، من هم تار را انتخاب کردم و به نظرم ساز اصیلی است.

اولین تصویری که از بهروز بقایی در ذهنتان شکل گرفت بگویید.

یادم می‌آید سال ۶۷ برای دیدن تئاتر مرداویج به کارگردانی آقای بهزاد فراهانی به تئاترشهر رفته بودیم. وقتی آنتراکت اعلام شد من به اتفاق بابا در محوطه تئاترشهر مشغول قدم زدن شدیم و بعد یکسری آدم قد بلند (البته برای من که کودک بودم قد بلند به نظر می‌رسیدند) به طرف ما آمدند و با بابا مشغول صحبت شدند و دائم می‌گفتند، واقعا این پسر تو است؟ تعجب آنها برای من خیلی جالب بود.

اگر بخواهید پدرتان را به یک ساز تشبیه کنید چه خواهید گفت؟
به نظرم بابا شبیه پیانو است. چون پیانو چند وجه دارد؛ هم رمانتیک است و هم شنیدنی و گاهی هم همراه با خروش. البته منظورم از خروش عصبانیت نیست بلکه منظورم پویایی و قدرت آن است.

فکر می‌کنم بهترین خاطرات شما با بهروز بقایی در تئاترشهر شکل گرفته است.

بله، چون در آن سال‌ها که من کودک بودم، حسابی مشغول کار بودند و من هم بیشتر بابا را سر صحنه تئاتر می‌دیدم. یادش بخیر چقدر با هم شلغم پخته می‌خوردیم.

پدر شما جزو خاطرات نوستالژیک‌ کودکان دیروز هستند و کودکان دیروز از او خاطرات خوشی دارند. این موضوع چقدر برای شما خوشایند است؟

پدرم برای من آمیخته با خیلی چیزهای دیگر است. منظورم این است که حداقل برای من نوستالژیک نیستند چون پدرم است اما وقتی از بیرون نگاه می‌کنم خوشحالم که چنین اتفاقی افتاده است. پدر بسیار صادقانه فکر کرده‌اند و شاید برای همین هم هست که در ذهن کودکان دیروز ماندگار شده‌اند. به هر حال یک هم به نفع بهروز بقایی است (می‌خندد)

اصلا شغل پدرتان را دوست دارید؟

بله. دوست دارم و با آن مشکلی ندارم.

چرا شما بازیگری را ادامه ندادید؟

چون با سختی‌های این کار از نزدیک آشنا بودم و می‌دیدم بازیگری کار طاقت‌فرسایی است. به هر حال کششی نسبت به این شغل نداشتم و بیشتر ترجیح می‌دادم مخاطب جدی سینما و تئاتر و تلویزیون باشم.

بهترین هدیه‌ای که از پدرتان گرفتید؟

یک مجسمه گچی سفید که حالت یک فرد را روی سن در حال تعظیم نشان می‌دهد. هنوز هم این مجسمه را دارم.

پدرتان روی درس خواندنتان هم حساسیت داشتند و سختگیری می‌کردند؟

خیلی سختگیر نبودند اما پیگیر درس‌هایم می‌شدند اما نه به این شکل که تحت فشارم بگذارند.

نظرتان در مورد شکاف بین نسل‌ها که در روزگار ما یک پدیده تازه و جا افتاده‌ای است، چیست؟

به نظر من هیچ‌کس دوست ندارد تنها بماند و در انزوا فرو برود اما گاهی رفتار والدین آنقدر سختگیرانه است که بچه‌ها ترجیح می‌دهند خیلی در جمع خانواده‌ها نباشند. خوشبختانه من یاد گرفته‌ام که در مورد همه کارهایم به خانواده توضیح بدهم بی‌آنکه از واکنش‌ها بترسم. همیشه به من گفته شده که صداقت داشته باشم و راستگو باشم. به هرحال نباید رفتار والدین طوری باشد که این شکاف را بیشتر کند.

بهترین سفری که با بابا رفتید؟

با پدرم رشت زیاد رفته‌ام. چون زادگاهشان است ضمن اینکه باید بگویم پدرم بسیار ‌آدم‌ خوش سفری است و در راه هر سربازی را که ببیند سوار می‌کند، چون خودش سربازی نرفته! یک بار هم وقتی در دانشگاه سوره اصفهان تدریس می‌کردند با هم به اصفهان رفتیم که این سفر هم بسیار برایم دلنشین بود.

وقتی متوجه شدید پدرتان سکته کرده‌اند چه واکنشی داشتید؟

وقتی این اتفاق برای بابا افتاد، من همراهشان بودم. رفته بودیم رشت و در آنجا حالشان بد شد اما چون تئاتر داشتند اصرار کردند که به تهران برگردند اما متاسفانه بین راه این حالت برایشان پیش آمد و فقط شانسی که آوردیم نزدیک یک اورژانس جاده بودیم و آنها به کمک ما آمدند. به هر حال شرایط پیچید‌ه‌ای بود و خدا را شکر که بابا به کما نرفتند وگرنه اتفاقات بدتری می‌توانست بیفتد.

بهروز بقایی را چگونه تعریف می‌کنید؟

یک پسر بچه شیطان که از در و دیوار بالا می‌رود و نمی‌تواند یک جا بنشیند. او دید اجتماعی بالایی دارد و هنوز که هنوز است دوست دارد آزمون و خطا کند.(محبوبه ریاستی/ هفته نامه سلامت)


ادامه مطلب ...

تجربه مرگ در رنگین کمان حرفهای «بهروز بقایی»

جام جم سرا:

آقای بقایی از گذشته پدرتان چه به یاد دارید.

پدر من در یک شرکت فرانسوی کار می‌کردند و مدیر تدارکات بودند و من گاهی همراهشان به انبار چوب‌بری می‌رفتم و حسابی برای خودم بازی می‌کردم.

پول توجیبی هم از پدرتان می‌گرفتید؟

نه، چنین قانونی در خانه ما مرسوم نبود و هر زمان که پول می‌خواستیم از پدر یا مادرمان دریافت می‌کردیم. فقط یادم است یک بار در مدرسه در بازی فوتبال برنده شدم و پدرم به همین مناسبت یک دوزاری به من دادند که از این بابت حسابی خوشحال شده بودم.

آیا در امور درسی‌تان هم دخالتی می‌کردند؟

پدرم بسیار روی ادبیات و خطاطی حساسیت و خودشان هم خط بسیار زیبایی داشتند. همین‌طور از بین همه درس‌ها، انشا برایشان اهمیت زیادی داشت. البته ناگفته نماند که در گذشته بچه‌ها خودشان درسشان را می‌خواندند و مثل امروز نیازی نبود که والدین خودشان را برای درس خواندن بچه‌ها آزار دهند.

به دست آوردن چه چیزی را در زندگی‌تان بیش از همه مدیون پدرتان هستید؟

آرامش روانی‌ام را که با هیچ ثروتی قابل‌مقایسه نیست و خدا را شکر می‌کنم که چنین ثروت بزرگی از پدرم برایم به یادگار مانده است.

متاسفانه بعضی از جوانان امروز چندان احترامی برای والدین‌شان قائل نیستند و همین موضوع باعث شکاف بین نسل‌ها شده است. شما این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آن هم با توجه به اینکه خودتان هم یک جوان دارید؟

به نظر من اگر مشکلی از این جهت وجود دارد به رفتار ما بزرگ‌ترها برمی‌گردد. هر چه ما فضا را برای جوانانمان بسته‌تر کنیم، آنها بیشتر از ما دور خواهند شد بنابراین این شکاف را خودمان با رفتارها و قضاوت‌های اشتباهمان ایجاد کرده‌ایم.

آیا خانه شما فضایی پدرسالارانه داشت؟

نه به هیچ‌وجه، برعکس پدرم بسیار آدم منطقی‌ای بودند. مثلا وقتی من از رشته راه و ساختمان انصراف دادم و رشته هنر را انتخاب کردم نه‌تنها معترض نشدند بلکه راهنمایی‌ام هم کردند. پدرم هرگز ما را به انجام کاری مجبور نمی‌کردند و کاملا حق داشتیم که در مورد آینده‌مان خودمان تصمیم بگیریم.

هیچ وقت شده پدرتان شما را تنبیه کنند؟

فقط یک بار در زندگی‌ام این اتفاق افتاد آن هم به این دلیل که بازیگوشی می‌کردم و خواهرم را در خیابان لاله‌زار گم کردم. پدرم بسیار از این کار من عصبانی شدند و یک سیلی توی صورتم زدند؛ این اولین و آخرین تنبیه من توسط پدر بود.

وقتی خودتان متوجه شدید که پدر شدید چه احساسی داشتید؟

گیج بودم. وقتی به من اطلاع دادند که پسرم به دنیا آمده در سفر بودم ولی خیلی زود خودم را رساندم. وقتی رسیدم بیمارستان، نمی‌دانستم از کدام قسمت باید بروم. به هر حال تجربه زیبایی بود.

وقتی بهرنگ را برای اولین‌بار در آغوش گرفتید چه حسی داشتید؟

باز هم گیج بودم و اصلا باورم نمی‌شد که این کودک بخشی از وجود خودم است. بهرنگ مثل یک فرشته کوچولو در بغلم خوابیده بود.

بهرنگ را پشت صحنه کارهایتان هم می‌بردید؟

بله، به‌خصوص زمانی که تئاتر داشتم زیاد باهم به تئاترشهر و تالارهای مختلف نمایشی می‌رفتیم.

کاری که باعث شد پدرتان حسابی از دست شما عصبانی شوند؟

کلاس اول ریاضی، ۴ تا تجدید آوردم و درجا رد شدم. پدرم از این موضوع حسابی عصبانی شدند و نگران آینده‌ام بودند. یک بار هم ساعت مچی‌ای داشتم که آن را با عصبانیت به زمین کوبیدم و این کارم باعث شد ساعتم خراب شود و پدرم بسیار از دستم عصبانی و دلخور شدند.

نظرتان درباره خانه پدری؟

روح‌ جاری اتفاق‌های کودکی.

آیا این خانه هنوز پابرجاست؟

بله، مادرم از آنجا مراقبت می‌کنند و آن را حفظ کرده‌اند.

شما آشپزی هم می‌کنید؟

بله، به‌خصوص با غذاهایی که با پیاز و قارچ درست می‌شوند به خوبی آشنایی دارم.

به عنوان یک هنرمند برای حفظ آرامش روانی‌تان در این دنیای شلوغ چه می‌کنید؟

کتاب می‌خوانم، پیاده‌روی، آشپزی و خطاطی می‌کنم که همه آنها برایم بسیار دلچسب است.

یک تیتر برای پدرتان بگویید.

مردی که به همه آرامش روانی بخشید.

راستی هیچ‌وقت برای بهرنگ لالایی می‌خواندید؟

بله اگر خانه بودم حتما این کار را انجام می‌دادم و خیلی هم دوست داشتم. حس جالبی برایم داشت.

آقای بقایی لحظه‌ای که دچار سکته شدید، به خاطر دارید؟

بله، اتفاقا پسرم هم همراهم بود... مادرم هم بود. تا نزدیک‌های تهران خیلی خوب بودم اما کم‌کم دیدم حالم دارد بد می‌شود. به پسرم گفتم گوشه‌ای نگه‌‌دار یک کم جایمان را عوض کنیم.

خودتان رانندگی می‌کردید؟

نه، پسرم پشت فرمان بود ولی یک‌دفعه احساس کردم اختیار دست‌هایم را ندارم و حالم بهم ریخته ولی شانسی که آوردم این بود که درست نزدیک یک اورژانس جاده‌ای این اتفاق برایم افتاد.

یکی از خواهر‌هایتان هم پرستار هستند، درست است؟

البته دو تا از خواهر‌هایم پرستارند و واقعا حضور آنها در بهبودم بسیار خوب و موثر بود.

مرگ را چطور دیدید؟

یکی از زیباترین، شریف‌ترین، رنگین‌ترین و گرامی‌ترین جاهای جهان بودم، باورتان می‌شود؟ من داشتم خودم را روی زمین می‌کشیدم که بروم از این جهان، حتی اینقدر مشتاق رفتن بودم که در همان حالت ناخودآگاه دست انداختم که سرم و وسایل پزشکی را از خودم جدا کنم که زودتر بروم. اصلا همه اینها در چند صدم ثانیه اتفاق افتاد ولی برای من یک چیز ناب و زیبا بود. می‌خواستم بکنم از این دنیا و بروم؛ خیلی زیبا و عجیب و غریب بود، این چیزی بود که در دنیا عجیب بود.

در آن لحظات نگران هیچ‌چیز نبودید؟

نه اصلا. فقط داشتم ترغیب می‌شدم که بروم آنجا. باغ و رنگین‌کمان و اینها بود. دیوار قشنگی، همه چیز باهم. به شما بگویم که آن طرف خبرهای خوبی است، نمی‌دانم چی بود، یک چیزی بود، فضایی که می‌کشید آدم را.

راستی دلم می‌خواهد بدانم از پدربزرگتان هم خاطره‌ای دارید؟

بله، جالب است بدانید اولین تجربه بازیگری‌ام به معنای واقعی این بود که وقتی خیلی خردسال بودم، سوار یک قاطر پشت سر پدربزرگم که سوار بر اسب بود، در تپه‌های منجیل می‌رفتیم. وقتی می‌خواستیم جایی اطراق و استراحت کنیم، پدربزرگم به من می‌گفت: «پسر! یه پنجه تار بزن!»

شما در آن سن و سال تار می‌زدید؟

نکته همین است؛ من ۵-۴ سال بیشتر نداشتم. تار زدن من این بود که صدای تار را تقلید کنم و بزنم! من هم خیلی جدی شروع می‌کردم به تار زدن با دهانم! و پدربزرگم هم گوش می‌کرد و حتی تشویقم می‌کرد. این شاید اولین تجربه بازیگری در زندگی‌ام بود

از اینکه جزو خاطرات بچه‌های دهه۶۰هستید، چه حسی دارید؟

حس فوق‌العاده‌ای است؛ شما هر وقت می‌روید میان مردم، می‌بینید که مردم شما را جزئی از خانواده‌شان می‌دانند. این حسی است که فکر نمی‌کنم در هیچ جای دنیا مثل ایران اینقدر قوی و پررنگ باشد. مثلا بارها پیش آمده که خانمی یا آقایی، با سن و سال متفاوت وقتی مرا در خیابان می‌بینند، می‌گویند من شما را می‌شناسم، شما من را نمی‌شناسید؟ خب این خیلی جالب است. مردم واقعا خیلی قدرشناس هستند و مردم خوبی داریم. برخلاف آن چیزی که خیلی‌ها معتقدند، مردم ما فراموشکار نیستند، همه چیز یادشان می‌ماند؛ حتی بازی بازیگری در یک سریال که مثلا ۲۰ سال قبل پخش شده است.

به نظرتان شما به آنجایی که حقتان بود، در سینما و تئاتر ایران رسیدید؟

چرا باید همیشه گلایه داشته باشم؟ من راضی‌ام! همینی است که هست! چیکار کنم؟ وقتی کفش می‌پوشیم باران می‌آید توی کفشم! جای گله‌ای نیست!

شمالی‌ها معمولا از باران و قرار گرفتن زیر آن لذت می‌برند دوست دارم اگر شعری درباره باران دارید برایمان بخوانید؟

بارون می‌آید کلون کلون از زیر سقف از زیر آسمون

بارون می‌آید تلق تلق از این افق تا اون فلک

بارون می‌آید نخود نخود از درزهای آستری‌ها و جیب کت

بارون می‌آید قر قر با عطسه و با سرفه و با خرخر

بارون می‌آید هوار هوار با آمپول و قرص و دوا

بارون می‌آید کوپول کوپول جام توی کلاس یه دسته گل

دسته گل پژمرده خانم از خواستگار دیشبش

***

بهرنگ بقایی متولد ۱۳۶۰ است. او در دانشگاه آزاد در رشته نقاشی تحصیل کرده است. علاوه بر نقاشی به حرفه موسیقی هم اشراف دارد و تا به حال موسیقی تئاترهایی مانند خشکسالی و دروغ (محمد یعقوبی) زمستان ۶۶، نوشتن در تاریکی و... را ساخته است. وی در آلبوم‌های علیرضا قربانی و همایون شجریان به عنوان نوازنده حضور داشته است.

ابتدا دوست دارم بپرسم با موسیقی چگونه آشنا شدید؟

در دوران کودکی به این کار علاقه‌مند شدم و در کلاس‌های مختلفی شرکت کردم و کم‌کم علاقه‌ام به این کار بیشتر و بیشتر شد تا جایی که برای خودم یک ساز تخصصی انتخاب کردم.

ساز تخصصی‌تان چیست؟

ازآنجایی که خانواده ما به سازهای ایرانی علاقه‌ زیادی داشتند، من هم تار را انتخاب کردم و به نظرم ساز اصیلی است.

اولین تصویری که از بهروز بقایی در ذهنتان شکل گرفت بگویید.

یادم می‌آید سال ۶۷ برای دیدن تئاتر مرداویج به کارگردانی آقای بهزاد فراهانی به تئاترشهر رفته بودیم. وقتی آنتراکت اعلام شد من به اتفاق بابا در محوطه تئاترشهر مشغول قدم زدن شدیم و بعد یکسری آدم قد بلند (البته برای من که کودک بودم قد بلند به نظر می‌رسیدند) به طرف ما آمدند و با بابا مشغول صحبت شدند و دائم می‌گفتند، واقعا این پسر تو است؟ تعجب آنها برای من خیلی جالب بود.

اگر بخواهید پدرتان را به یک ساز تشبیه کنید چه خواهید گفت؟
به نظرم بابا شبیه پیانو است. چون پیانو چند وجه دارد؛ هم رمانتیک است و هم شنیدنی و گاهی هم همراه با خروش. البته منظورم از خروش عصبانیت نیست بلکه منظورم پویایی و قدرت آن است.

فکر می‌کنم بهترین خاطرات شما با بهروز بقایی در تئاترشهر شکل گرفته است.

بله، چون در آن سال‌ها که من کودک بودم، حسابی مشغول کار بودند و من هم بیشتر بابا را سر صحنه تئاتر می‌دیدم. یادش بخیر چقدر با هم شلغم پخته می‌خوردیم.

پدر شما جزو خاطرات نوستالژیک‌ کودکان دیروز هستند و کودکان دیروز از او خاطرات خوشی دارند. این موضوع چقدر برای شما خوشایند است؟

پدرم برای من آمیخته با خیلی چیزهای دیگر است. منظورم این است که حداقل برای من نوستالژیک نیستند چون پدرم است اما وقتی از بیرون نگاه می‌کنم خوشحالم که چنین اتفاقی افتاده است. پدر بسیار صادقانه فکر کرده‌اند و شاید برای همین هم هست که در ذهن کودکان دیروز ماندگار شده‌اند. به هر حال یک هم به نفع بهروز بقایی است (می‌خندد)

اصلا شغل پدرتان را دوست دارید؟

بله. دوست دارم و با آن مشکلی ندارم.

چرا شما بازیگری را ادامه ندادید؟

چون با سختی‌های این کار از نزدیک آشنا بودم و می‌دیدم بازیگری کار طاقت‌فرسایی است. به هر حال کششی نسبت به این شغل نداشتم و بیشتر ترجیح می‌دادم مخاطب جدی سینما و تئاتر و تلویزیون باشم.

بهترین هدیه‌ای که از پدرتان گرفتید؟

یک مجسمه گچی سفید که حالت یک فرد را روی سن در حال تعظیم نشان می‌دهد. هنوز هم این مجسمه را دارم.

پدرتان روی درس خواندنتان هم حساسیت داشتند و سختگیری می‌کردند؟

خیلی سختگیر نبودند اما پیگیر درس‌هایم می‌شدند اما نه به این شکل که تحت فشارم بگذارند.

نظرتان در مورد شکاف بین نسل‌ها که در روزگار ما یک پدیده تازه و جا افتاده‌ای است، چیست؟

به نظر من هیچ‌کس دوست ندارد تنها بماند و در انزوا فرو برود اما گاهی رفتار والدین آنقدر سختگیرانه است که بچه‌ها ترجیح می‌دهند خیلی در جمع خانواده‌ها نباشند. خوشبختانه من یاد گرفته‌ام که در مورد همه کارهایم به خانواده توضیح بدهم بی‌آنکه از واکنش‌ها بترسم. همیشه به من گفته شده که صداقت داشته باشم و راستگو باشم. به هرحال نباید رفتار والدین طوری باشد که این شکاف را بیشتر کند.

بهترین سفری که با بابا رفتید؟

با پدرم رشت زیاد رفته‌ام. چون زادگاهشان است ضمن اینکه باید بگویم پدرم بسیار ‌آدم‌ خوش سفری است و در راه هر سربازی را که ببیند سوار می‌کند، چون خودش سربازی نرفته! یک بار هم وقتی در دانشگاه سوره اصفهان تدریس می‌کردند با هم به اصفهان رفتیم که این سفر هم بسیار برایم دلنشین بود.

وقتی متوجه شدید پدرتان سکته کرده‌اند چه واکنشی داشتید؟

وقتی این اتفاق برای بابا افتاد، من همراهشان بودم. رفته بودیم رشت و در آنجا حالشان بد شد اما چون تئاتر داشتند اصرار کردند که به تهران برگردند اما متاسفانه بین راه این حالت برایشان پیش آمد و فقط شانسی که آوردیم نزدیک یک اورژانس جاده بودیم و آنها به کمک ما آمدند. به هر حال شرایط پیچید‌ه‌ای بود و خدا را شکر که بابا به کما نرفتند وگرنه اتفاقات بدتری می‌توانست بیفتد.

بهروز بقایی را چگونه تعریف می‌کنید؟

یک پسر بچه شیطان که از در و دیوار بالا می‌رود و نمی‌تواند یک جا بنشیند. او دید اجتماعی بالایی دارد و هنوز که هنوز است دوست دارد آزمون و خطا کند.(محبوبه ریاستی/ هفته نامه سلامت)


ادامه مطلب ...

تجربه کودک آزاری جنسی در 32 درصد دختران نوجوان

جام جم سرا:حتی ممانعت از حاضر شدن در کلاس درس، محروم کردن او از غذا، حبس کردن کودک در حمام یا زیر زمین اشکال مخفی کودک آزاری است. هر گونه تنبیه بدنی و تجاوز جنسی به کودک هم از انواع کودک آزاری فیزیکی محسوب می‌شود.

در ایران هم تا پیش از سال ۱۳۸۱کودک ‌آزاری از جرایم خصوصی شناخته می‌شد و فقط پدر که ولی کودک است به مثابه مالک کودک حق داشت در صورت رخدادن کودک ‌آزاری شکایت کند اما در سال ۸۱، طرحی۱۲ ماده‌ای به پیشنهاد انجمن حمایت از حقوق کودکان به مجلس ارائه شد و با پیگیری کمیسیون بهداشت مجلس تصویب شد که بر اساس آن "کودک آزاری" از مصادیق جرایم عمومی قرارگرفت و اعلام جرم علیه مرتکبان کودک ‌آزاری ممکن شد.

به گزارش ایسنا شیوا دولت آبادی، رییس انجمن حمایت از حقوق کودکان با بیان اینکه کودکان بیش از بزرگسالان نیازمند توجه و حمایت از جانب بزرگسالان هستند، گفت: دلیل نیاز به حمایت و محبت این است که کودکان بدون حمایت بزرگسالان نمی‌توانند از پس زندگی خود برآیند.

اهمیت روابط اولیه کودکان و بزرگسالان

وی روابط اولیه کودکان و بزرگسالان را عامل شکل گیری شخصیت، اعتماد، مسئولیت پذیری کودکان و شناخت جهان و انسان دانست و گفت: اگر این رابطه به ضرر کودک باشد و حمایتی از جانب بزرگسالان برای کودکان وجود نداشته باشد، منجر به آسیب پذیری ذهنی کودکان، غیر قابل اعتماد بودن دنیا از دید کودکان و آسیب پذیری آنها در برابر هر تجربه از زندگی می‌شود.

وی اظهار کرد: اغلب کودکانی که به صورت مداوم مورد آزار قرار می‌گیرند، به ناچار خود را با شرایط آزار دهنده وفق می‌دهند که آسیب عمیق و دراز مدت در شخصیت کودکان دارد و منجر به افسردگی، عدم اعتماد به نفس و نبود نگاه مثبت به دنیا می‌شود، اما اگر آزار و اذیت حادثه‌ای باشد بنابر سن کودک آثار متفاوتی بر جای می‌گذارد.

دولت آبادی در خصوص بزرگسالانی که کودکان را حتی تهدید به افشا نکردن آزار و اذیت می‌کنند گفت: کودک در این نوع از آزار و اذیت، به دلیل اینکه نمی‌تواند از کسی کمک بگیرد، آسیبهای مضاعفی مانند فشار روانی را تجربه می‌کنند.

این رییس انجمن حمایت از حقوق کودکان خاطر نشان کرد: در مجموع تجربه غیر معمول و غیر منتظره آزار که در سنین مختلف متفاوت است، به صورت آزارهای گوناگون فیزیکی، روانی و بدنی وجود دارد که تهدید و آزارهایی از نوع جنسی از این جمله هستند.

وی افزود: آزارهای جنسی با تعرض به قلمرو بسیار خصوصی بدن است و هر کدام از آزارها بسته به شدت و مدت زمان آزار و اینکه آزارگر چه کسی بوده عوارضی با شدت و شکل‌های متفاوت دارد اما به طور عام شخصیت، اعتماد به نفس و کارایی کودک آسیب می‌بیند که در نتیجه با یک عارضه درازمدت که نیاز به درمان دارد، مواجه هستیم.

بیشترین کودک آزاری در خانواده‌ها اتفاق می‌افتد

رییس انجمن روان شناسی ایران با تاکید بر اینکه پیشگیری از کودک آزاری مانند همه موارد بهداشتی دیگر بهتر از درمان است، خاطر نشان کرد: خانواده‌ها و مدارس باید به شکل مناسب تربیت شوند تا از کودک آزاری پرهیز شود.

دولت آبادی تصریح کرد: طبق آمار، بیشترین کودک آزاری در خانواده‌ها اتفاق می‌افتد، بنابراین خانواده باید در برابر نعمت الهی بزرگ کردن کودک مسئولیت پذیر باشند و به رشد و کمال کودکان بپردازند و باید به والدین آگاهی داده شود که کوچکترین رفتار آنها نیز در شخصیت و بالندگی کودکان موثر است و رفتار پرخاشگرانه والدین آنها را مضطرب، بدون اعتماد به دنیا و انسان‌هایی افسرده می‌کند بنابراین والدین باید به جای "تنبیه" به گونه‌ای شایسته کودکان را تربیت کنند.

هر گونه تحمیل بیش از توان انسان، آزار محسوب می‌شود

رییس انجمن حمایت از حقوق کودکان هرگونه تحمیل بیشتر از توان تحمل یک انسان را آزار دانست و گفت: مسئله به اجبار غذا دادن به کودک، اجبار به درس خواندن کودک و به طور کل تحمیل، هیچ وقت موفق نبوده است اما به محض برداشتن تنبیه و تحمیل از کودک، وی خود تشویق به غذا خوردن و انجام کارهای دیگر می‌شود در نتیجه انسان نیاز به فهمیده شدن دارد و هر چه فرد کوچکتر و در سن پایین‌تر باشد این نیاز طبیعی‌تر است.

وی افزود: مشکل خانواده‌ها این است که فشار کودکی خود را فراموش می‌کنند و آن را مجدد برای کودکان خود تکرار می‌کنند اما این کار درست نیست و والدین باید با کودکان همدلی کنند.

نبود آموزش شیوه‌های فرزند پروری در سیستم آموزشی کشور

دکتر لیلا ارشد، عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان نیز تصریح کرد: انواع کودک آزاری جسمی، عاطفی، روحی و جنسی وجود دارد. در حال حاضر بیشتر با کودک آزاری جسمی، عاطفی و همچنین کودک آزاری آموزشی مواجه هستیم که در برخی از مکان‌های آموزشی کودکان به دلیل آموزش‌های سنگین و وظایف تحصیلی مورد آزار قرار می‌گیرند.

این مددکار اجتماعی با بیان اینکه ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که هیچ کدام از جوانان ما شیوه‌های فرزند پروری را آموزش نمی‌بینند، گفت: به همین دلیل در بسیاری از مواقع والدین رفتار خود را روش درست تربیتی می‌دانند.

وی افزود: در قانون آمده است که "تنبیه به قدر کفایت برای تربیت کودک مانعی ندارد" اما تربیت، تنبیه به قدر کفایت تعریف نشده است.

روش درست کاهش و پیشگیری از کودک آزاری

این عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان توجه در چند بخش را لازمه کاهش کودک آزاری دانست و گفت: ابتدا باید به ایجاد قوانینی به نفع و دوستدار کودکان در بخش قوانین پرداخت تا ما را به پیمان نامه جهانی حقوق کودک که در سال 1372 به امضا رسید، نزدیک کند و تغییرات باید در جهت منافع کودکان باشد.

وی در ادامه افزود: باید کار آموزشی و فرهنگی برای نوجوانان و جوانان صورت گیرد تا شیوه‌های فرزند پروری را آموزش ببینند و تنها در این صورت می‌توان با آموزش‌های گسترده، فرزندان را با مشکلات کمتری تربیت کرد.

این مددکار اجتماعی با تاکید بر لزوم وجود قوانین یک مددکاران اجتماعی به عنوان ضابط قضایی گفت: رعایت این قانون این امکان را فراهم می‌کند تا بتوان به هنگام در مورد آزار قرار گرفتن کودک توسط والدین، مداخله شود و یا حتی امکان جدا کردن کودک از خانواده را نیز داشته باشند.

ارشد گفت: در این صورت می‌توان از کودک آزاری پیشگیری و منجر به کاهش آن شد چرا که مشاهده شده پسری توسط پدر خود به دلیل اینکه هیچ حمایتی تا قبل از جرم وجود نداشت، به قتل رسید و مقتول نیز بعد از ارتکاب به جرم دستگیر و به زندان محکوم شد.

لزوم وجود بانک اطلاعاتی برای ثبت کودک آزاری

این عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان وجود نهادی برای ثبت و ضبط اطلاعات کودک آزاری را مهم تر از همه روش‌های گفته شده دانست و افزود: کشور ما هیچ نهادی به عنوان بانک اطلاعاتی برای ثبت و ضبط اطلاعات کودک آزاری ندارد و شاید هر سازمانی اطلاعات جداگانه‌ای مبنی بر کودک آزاری داشته باشد اما تمامی این اطلاعات باید تحت نظر یک نهاد قرار بگیرد تا امکان ارائه اطلاعاتی در خصوص کودک آزاری در پایان هر سال به صورت اینکه در چه بخش‌هایی و چگونه و توسط چه کسانی کودک آزاری صورت گرفته به برنامه ریزان جهت برنامه‌ریزی برای کاهش کودک آزاری ارایه شود.

وی با تاکید بر اینکه ما هیچ بانک اطلاعاتی برای ثبت اطلاعات کودک آزاری نداریم، افزود: هیچ بانک اطلاعاتی برای کسانی که آزار جنسی نیز رسانده‌اند وجود ندارد، بنابراین باید علاوه بر ایجاد بانک اطلاعاتی برای ثبت اطلاعات کودک آزاری، یک بانک اطلاعاتی برای افرادی که تجربه آزار جنسی نیز داشته‌اند ایجاد شود تا دیگر از این افراد برای کار با کودکان و نوجوانان استفاده نشود تا در نهایت از این طریق بتوان به پیشگیری و کاهش کودک آزاری پرداخت.

لزوم به کارگیری مددکاران اجتماعی در آموزش و پرورش

ارشد با اشاره به عدم وجود افرادی در مدارس که آشنا با مسائل اجتماعی کودک و در رابطه با آنها باشند، گفت: سیستم نظارتی برای انتخاب افرادی که در آموزش و پرورش به آموزش و تربیت کودکان می‌پردازند، باید از مددکاران اجتماعی نیز استفاده کند تا این افراد با مسائل و مشکلات کودکان آشنایی داشته باشند و در ابتدا حتی حضور دو روز مددکاران اجتماعی در مدارس نیز می‌تواند کافی باشد.

وی خاطر نشان کرد: باید آموزش‌هایی به کودکان جهت محافظت از خودشان ارائه شود و همچنین تربیت جنسی را آموزش ببینند تا بدانند که قسمت‌هایی از بدن آنها خصوصی است و در صورت داشتن مشکل از والدین، معلم و مدیر مدرسه کمک بگیرند که این روش هم یک راه پیشگیری از کودک آزاری است.

یک عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان: تا کنون نیمی از دختران تجربه آزار جنسی داشته‌اند

جاوید سبحانی عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان با بیان اینکه کودک آزاری هم در عرصه‌های عمومی و هم در عرصه‌های خصوصی وجود دارد، گفت: رسانه‌ها بیشتر کودک آزاری در عرصه‌های خصوصی را نشان می‌دهند.

وی اظهار کرد: در حال حاضر گزارش‌هایی مبنی بر کودک آزاری شده است و 32 درصد دختران راهنمایی و دبیرستان تجربه کودک آزاری جنسی داشته‌اند و به طور کل تاکنون نیمی از جمعیت دختران تجربه آزار جنسی را داشته‌اند که در مکان‌هایی مانند پل هوایی، اتوبوس و به طور کل در فضاهای بی‌دفاع شهری اغلب توسط یک مرد غریبه صورت گرفته است.

سبحانی در ادامه افزود: اما کودک آزاری اخیر در فضاهای بسته مانند مهد کودک و در مدرسه اتفاق افتاده که مشکل ناشی از نبود نظارت عمومی است.

کاهش سن آسیبهای اجتماعی

این کارشناس ارشد جامعه شناسی با تاکید بر اینکه شخصیت سازی در سنین پایین شکل می‌گیرد و در کشور ما آموزش و پرورش و مدارس به جای تربیت کودکان تبدیل به مکان نگهداری کودکان شده است، گفت: به همین دلیل سن آسیب‌های اجتماعی کاهش یافته است مانند کودکانی که سیگاری می‌شوند و یا به فرار از خانه و فحشا می‌پردازند که این نشان دهنده نادرستی سیاست گذاری برای کودکان است.

بهزیستی، بدون پتانسیل علمی

وی بهزیستی را بدون پتانسیل علمی دانست و گفت: دلیل واگذاری این فرایند به بهزیستی را نمی‌دانم زیرا بهزیستی حتی در عرصه‌های دیگر مانند معلولین ذهنی و بحث آسیبهای اجتماعی دیگر نیز عملکرد خوبی ندارد.

راه‌اندازی مجدد ستاد فرماندهی کودکان کار و خیابان، مسیر نادرستی که در حال طی شدن است

این عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان با اظهار به اینکه ستاد فرماندهی کودکان کار و خیابان مجدد راه‌اندازی شده است، گفت: اما مجدد مسیر نادرست در حال طی شدن است زیرا قبل از جمع‌آوری اطلاعات و بدون آگاهی از کودک آزاری و تعداد کودک کار شروع به سیاست گذاری و برنامه‌ریزی کلان کرده‌اند.

سبحانی افزود: هرچند دولت نسبت به آسیبهای اجتماعی سعی بر انجام کار درست را دارد اما باز هم مسیر اشتباه را سپری می‌کند و برنامه‌ریزی‌ها بر مبنای اطلاعات علمی نیستند.

وی خاطر نشان کرد: جهت مقابله با کودک آزاری نیاز به سیاست گذاری وزارت رفاه است و سیاست گذاری نباید بدون کارشناسی و مطالعات دقیق باشد و هر چند ستاد فرماندهی کودکان کار و خیابان از سال 1376 تشکیل شده است اما تا به حال چه خروجی داشته است؟ و این ستاد باید از تجربه‌های گذشته خود درس بگیرد و دیگر آنها را تکرار نکند.

سبحانی در خصوص کارکرد ستاد کودکان کار و خیابان گفت: اگرچه این ستاد سالها فعالیتهای زیادی داشته اما هر بار قبل از ارزیابی شروع به طرح ریزی بدون کارشناسی می‌کند، بنابراین هیچ تغییر مثبتی در کودکان خیابان دیده نشده است و حتی بیماری ایدز (HIV) در کودکان خیابان زیاد شده و سن آسیبهای اجتماعی کاهش یافته است.

ناکامی‌های اجتماعی عامل کودک آزاری در خانواده‌ها

این عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان با بیان اینکه اگر کسی وضعیت اقتصادی بدی پیدا کند و به عنوان مثال از طبقه متوسط به طبقه پایین سقوط کند آمادگی خوبی برای رفتارهای پرخاشگرانه دارد، افزود: والدین تبدیل به تعاونی اقتصادی شده‌اند و با این شرایط دیگر کارکرد نظارتی و تربیتی برای خانواده باقی نمی‌ماند و این مسئله طبیعی است زیرا پدر برای مقابله با ناتوانی اقتصادی باید بیشتر کار کند و این به معنای صرف وقت کمتری برای فرزندان است و والدین فقط برای کسب درآمد بیشتر و کار کردن، کودکان خود را بدون اطلاع از روشهای تربیتی مهد کودک، فرزندان خود را در مهد کودکهایی که هزینه کمتری نیز داشته باشد می‌گذارند.

این کارشناس ارشد جامعه شناسی در پایان خاطر نشان کرد: هر نوع فشاری که به ضرر رشد جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودک باشد، کودک آزاری محسوب می‌شود بنابراین هر نوع الگوی سرپرستی نادرست همراه با اجبار و تحکم و محدود کردن فرزند در فرایند رشد طبیعی، جسمی و ذهنی کودک تاثیر می‌گذارد و حتی ممانعت با درس خواندن کودک نیز کودک آزاری تلقی می‌شود.


ادامه مطلب ...

«آنا نعمتی» از خود و تجربه مادر شدنش می‌گوید

جام جم سرا: آنا نعمتی که بعد از تولد دخترش رایکا مجبور شد بازیگری را برای مدتی طولانی کنار بگذارد بر این باور است که دوری از کار اگرچه سخت بود اما او در این فرصت از نعمت کودکی بهره‌مند بود که به هیچ وجه نمی‌توانست محبتش را از او دریغ کند. نعمتی می‌گوید: رایکا را در ۲۳ سالگی به دنیا آوردم و از حضورش آنقدر انرژی گرفتم که مسیرهای جدیدی در زندگی روبرویم گشوده شد.


۸ کیلو اضافه وزن برای بازی در یک نقش

وقتی از خانه، خانواده و فضای شخصی خودمان خارج می‌شویم رعایت برنامه‌ها و قواعدی که در زندگی روزمره به آن‌ها پایبندیم کمی سخت و گاهی محال می‌شود چون به هر حال زندگی حرفه‌ای هم جنبه‌های مختص خودش را دارد. برای نمونه در فیلم‌های آخرم با گریم‌های سنگین حاضر شده‌ام یا در «یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» برای اینکه بتوانند گریم خوبی روی صورتم اجرا کنند ۸-۷ کیلو اضافه وزن پیدا کردم. از این قبیل مسائل زیاد برای ما اتفاق می‌افتد.

دیدن آدم‌های مختلف، شکل‌ها و قیافه‌های مختلف آن‌ها، فرهنگشان، سبک زندگی، تنوع غذاییشان و... همه این‌ها را بسیار دوست دارم


زیبایی و طراوت پوست، و اثرات گریم

او ادامه می‌دهد: نگهداری از پوستمان در مقابل این همه گریم‌های سنگین و عوامل مختلفی که می‌تواند به پوستمان آسیب بزند کار خیلی سختی است. تنها کاری که می‌شود انجام داد استفاده ار کرم‌های طبیعی است که هزینه هنگفتی برای تهیه آن‌ها می‌پردازم. البته خوشبختانه در این سال‌ها گریمورهای ما بسیار حرفه‌ای شده‌اند و مواد و ابزارهایی که استفاده می‌کنند، استاندارد هستند. به هرحال تمام تلاشم این است که حداقل زمانی که خانه هستم تغذیه سالم داشته باشم.


تقریبا همه ورزش‌ها را بلدم

ورزش را دوست دارم و برایش برنامه‌ریزی می‌کنم. در کودکی زمان زیادی درحیاط و کوچه بودیم و ورزش می‌کردیم؛ دوچرخه ‌سواری، والیبال و حتی فوتبال! الان سعی می‌کنم دخترم را هم همین‌طور تربیت کنم.

رایکا چند رشته را به‌طور همزمان انجام می‌دهد البته نه به صورت تخصصی که حرفه‌اش شود. خودم از کودکی دوست داشتم ورزش‌های مختلف یاد بگیرم. سال‌ها کیک‌بوکسینگ کار کردم و دوره‌ای هم در رالی شرکت می‌کردم که به دلیل عدم ایمنی پیست و هزینه‌های بالای آن دیگر ادامه ندادم. در کنار این‌ها شنا، والیبال و ورزش‌های زیادی را تجربه کرده‌ام.

باید بچه و خصوصیات اخلاقی‌اش را بهتر بشناسیم، وگرنه نمی‌شود از روی کتاب بچه بزرگ کرد

عاشق سفر و آشنایی با فرهنگ‌های مختلفم

خیلی اهل سفر کردنم. به قول شاعر «بسیار سفر باید، تا پخته شود خامی». سفر در ایران و خارج از ایران بسیار به شناخت آدم کمک می‌کند. مثلا شیراز، یزد، اصفهان و...

از چند سال پیش و به‌خصوص از زمانی که دخترم رایکا بزرگ‌تر شد، اعتیاد به سفر پیدا کردم. خوشبختانه الان کیفیت پروازهای داخلی بهتر شده و می‌توان همه‌جا رفت. کشورهای مختلف هم همینطور. دیدن آدم‌های مختلف، شکل‌ها و قیافه‌های مختلف آن‌ها، فرهنگشان، سبک زندگی، تنوع غذاییشان و... همه این‌ها را بسیار دوست دارم. مثلا شاید در ایران دانستن چند زبان به درد آدم نخورد اما در اغلب کشور‌ها حداقل به سه زبان صحبت می‌کنند.

سفرهای هیجان‌انگیز زیادی داشته‌ام اما والت دسینی خیلی خوب و هیجان‌انگیز بود. طوری که از رایکا هم بیشتر هیجان داشتم.

مادر بودن را انتخاب کردم

از ثانیه‌ای که رایکا را به دنیا آوردم به خودم یادآوری می‌کردم که در قبالش مسئولم. به دلیل به دنیا آمدن دخترم رایکا و شرایط زندگی خانوادگی‌ام می‌خواستم خودم بالای سر رایکا باشم تا او بزرگ‌تر شود و به نقطه‌ای برسد که از عهده یکسری از کار‌هایش بربیاید.

آنا تاکید می‌کند: خودم مادر بودن را انتخاب کردم. برای من که مادر هم هستم، اوقات فراغت وجود ندارد، اینکه بنشینم و یک چیز جدید به دانسته خود اضافه کنم و وقت مطالعه داشته باشم خیلی سخت می‌توانم برای این چیز‌ها وقت پیدا کنم. مادر همیشه دغدغه دارد که بچه‌اش درسش را می‌خواند؟ یا غذایش آماده‌ است؟ اما این موضوع برای کسی که ازدواج نمی‌کند یا کسی که ازدواج کرده و بچه ندارد، فرق می‌کند. او وقت آزادش برای خودش می‌ماند.

خیلی خوشحالم که رایکا را دارم و خوشحالم که با سن و سال کم او را به دنیا آوردم. همیشه به خودم می‌گویم‌‌ ای کاش او را در ۱۸-۱۷ سالگی به دنیا می‌آوردم

مادرها باید وقت خودشان را هم برای فرزندشان بگذارند. من نمی‌توانم بچه‌ام را ساعت هشت شب شام نخورده به تختخواب بفرستم یا نمی‌توانم ساعت ۶ صبح که رایکا بیدار می‌شود و برای رفتن به مدرسه حاضرش می‌کنم، صبحانه نخورده او را بفرستم. همین چیزهایی که به نظر ساده می‌آید دغدغه همه مادران است.

از روی کتاب نمی‌توان بچه بزرگ کرد

به نظر من باید بچه و خصوصیات اخلاقی‌اش را بهتر بشناسیم، وگرنه نمی‌شود از روی کتاب بچه بزرگ کرد. همه بچه‌ها با هم متفاوت هستند و شاید تفاوت بچه‌های قدیم با هم خیلی کم بود. همین کتاب «چگونه با کودک خودم رفتار کنم» که در کتابخانه خودم هست را مثال می‌زنم. من چند کتاب این مدلی دارم که رایکا یک بار دور از چشم من این کتاب را خوانده بود‌ و می‌گفت مامان در این کتاب چقدر چیزهای بچگانه نوشته‌اند و تو چقدر باید بچگانه با من رفتار کنی. برای رایکا که تکه‌ای از کتاب را خوانده بود، عجیب بود که چرا نوشته این جوری باید با من رفتار کنی.

خیلی خوشحالم که رایکا را دارم و خوشحالم که با سن و سال کم او را به دنیا آوردم، چون الان خیلی با هم دوست هستیم. همیشه به خودم می‌گویم‌‌ ای کاش او را در ۱۸-۱۷ سالگی به دنیا می‌آوردم. رایکا انگیزه ‌زندگی، کار کردن، موفقیت، پیشرفت و ساختن من است. بسیار دختر باهوشی است و منتقد کار‌هایم است.

وقتی من هم‌سن رایکا بودم، هنوز داشتم با عروسک بازی می‌کردم یا دنبال نقاشی‌های کودکانه بودم و کارتون نگاه می‌کردم. بچه‌های الان دیگر کارتون هم نگاه نمی‌کنند و درگیر اینترنت هستند

یکی از دلایلی که بعضی از فیلم‌ها را بازی نکردم رایکا بود. چند تا از کار‌هایم را دید و گفت خجالت نمی‌‌کشی این‌ها را بازی کردی؟ این چه بازی است کردی؟ (می‌خندد) ولی خیلی جا‌ها آمده و تئاتر‌هایم را دیده و تشویقم هم کرده است. خیلی بیشتر از سنش می‌فهمد.

دیگر هیچ چیز شبیه کودکی‌های ما نیست

واقعا بچه‌های این نسل چیز دیگری هستند. بهتر است بچه‌های این نسل را بگوییم بچه‌های عصر تکنولوژی. این بچه‌ها خیلی زود‌تر می‌توانند به مرحله‌ای برسند که الان ما رسیدیم. بجز برخی از شیطنت‌های دوران کودکی خودم، هیچ چیز دیگری از خودم در رایکا نمی‌بینم. من خودم همیشه جنب و جوش داشتم. الان اسمش را هوش هیجانی گذاشته‌اند.

من بچه بودم همه می‌گفتند آنا نمی‌تواند یک جا بند شود، شاید این خصلت درونی من باشد و رایکا هم آن را داشته باشد ولی الان دیگر نمی‌توانید بچه‌ها را با گذشته ما مقایسه کنید. وقتی من هم‌سن رایکا بودم، هنوز داشتم با عروسک بازی می‌کردم یا دنبال نقاشی‌های کودکانه بودم و کارتون نگاه می‌کردم. بچه‌های الان دیگر کارتون هم نگاه نمی‌کنند و درگیر اینترنت هستند.

در «یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» آنقدر از لحاظ حسی به نقشم نزدیک شدم که مدت‌ها نتوانستم از لیلا فاصله بگیرم. من در این سال‌هایی که کار می‌کنم، حتی شده‌ در یک سال سه یا چهار فیلم هم کار کنم و هر کدام را هم با یک جنس بازی کردم که هیچ‌کدام آن‌ها هم هیچ ربطی به هم نداشت. اما در مورد «یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» نقشم متفاوت بود.

وقتی زنی موهبت الهی نصیبش می‌شود و اسم مادر می‌گیرد، دیگر آن حس مادرانه را درون خودش دارد. من نقش مادری را بازی کردم که شرایط خاص خودش را داشت.

قطعا مادر بودن تاثیر زیادی در نقشم داشت و به درک بالا‌تر من از کاراکتر بسیار کمک کرد. اینکه تو مادر باشی و ایفاگر چنین نقشی مقابل دوربین باشی، پنجره‌ای جدید برای دیدگاه تو به سوی نقش باز می‌کند و برای من هم همین‌طور بود. شاید کلیشه باشد، اما من واقعا این نقش را زندگی کردم، نه بازی. در نقشم غرق شده بودم و سعی کردم خودم را به جای شخصیتی قرار دهم که مابه‌ازای بیرونی فراوانی داشت، چون ما مادران داغدیده زیادی داریم. (سیب سبز)


ادامه مطلب ...

عزیز من؛ بیا با هم زبان عشق را تجربه کنیم

برای این‌که زندگی خانوادگی 94 را تجربه کنید باید در برخی رفتارهای سال‌های قبل به طور جدی تجدید نظر داشته باشید. ما برای چاردیواری خانه‌تان چند پیشنهاد کوچک داریم و امیدوار هستیم با این پیشنهادها، عشق و علاقه قبلی‌، پر‌رنگ‌تر شود و مشکلات احتمالی سال گذشته، از رابطه شما خداحافظی کند.

زندگی زناشویی که می‌گن، یعنی چه!

شما چند سال است که ازدواج کرده‌اید؟ امسال سال اول زندگی مشترک‌تان بوده است؟ ده سال است که زیر یک سقف رفته‌اید یا بیست سال است که همراه زندگی هم هستید؟ فرقی نمی‌کند حتی اگر چند سال از ازدواج‌تان می‌گذرد بازهم نیاز دارید تا به مفهوم زندگی مشترک فکر کنید. این بار سعی کنید هر چه شنیده‌اید و هر چه خوانده‌اید را کنار بگذارید و فقط شناسنامه‌هایتان را بردارید و به دقت آن را بخوانید. در صفحه اول آن مشخصات شماست و والدین‌تان. در صفحه دوم آن مشخصات همسر و تاریخ ازدواج‌تان. مشخصات فرزندان و تاریخ تولد آنها و بالاخره در صفحه آخر تاریخی که زندگی‌تان (البته ان‌شاءالله بعد از صد و بیست سال) به پایان خواهد رسید. دیدن این صفحات مفید و مختصر چه چیز را در ذهن شما تداعی می‌کند؟ من وقتی به شناسنامه‌ام نگاه می‌کنم، انگار صحنه‌های مهم از یک فیلم طولانی را کنار هم می‌گذارم و بقیه را پاک می‌کنم.

والدین، همسر، فرزندان و در نهایت اینها یعنی همه چیزی که از من ثبت می‌شود و شاید همان چیزهایی که باید در زندگی به آنها اهمیت دهم، اما شلوغی دنیا نمی‌گذارد. زندگی زناشویی یکی از اتفاقات مهم شناسنامه هر فرد است. تا وقتی مجرد هستیم همه ما به این موضوع اعتقاد داریم. دغدغه خیلی از ما این است که یک همسر خوب پیدا کنیم و یک ازدواج موفق داشته باشیم، اما این مال زمانی است که هنوز ازدواج نکرده‌ایم. وقتی صفحه دوم شناسنامه‌مان پر شد، انگار خیالمان راحت می‌شود و آن وقت سراغ کارهای مهم‌تر می‌رویم. کارهایی که هیچ رد پایی در شناسنامه ما نخواهد گذاشت. اما آنها می‌شوند اولویت زندگی‌مان و این بزرگ‌ترین خطای همسران است.

در سال 94 باید نگاهمان به اولویت‌های زندگی‌مان تغییر کند. خانواده مهم‌ترین اولو یت زندگی‌مان قرار بگیرد و صدر‌نشین انتخاب‌هایمان باشد.

حرف‌هایی برای نگفتن

حرف‌ها، باید گفته شوند وگرنه مانند احتکار هر چیز که گرانی بازار را در پی دارد، حرف‌هایی که در خانه گفته نمی‌شود، سرگرانی نزدیک‌ترین افراد را باهم به دنبال خواهد داشت. همه ما گرفتار هستیم، این بهترین بهانه است تا برای هم وقت نداشته باشیم. اما گرفتاری ما برای چیست؟ خرید خانه؟ ماشین بهتر؟ تربیت بچه‌ها؟ یا هر دلیل دیگر که هیچ‌کدام بدون زیر بنای یک ارتباط عاطفی عمیق در خانه، نتیجه‌ای نخواهد داشت و احساس خوشبختی را ایجاد نخواهد کرد. بیایید امسال قرار بگذاریم تا باهم حرف بزنیم. دیده‌اید در فیلم‌ها وقتی می‌خواهند دو نفر را با هم غریبه نشان دهند، جوری برخورد می‌کنند که حرفی برای گفتن ندارند و بعد از مدت‌ها که در سکوت می‌گذرانند، یکی می‌گوید چه هوای خوبی و دیگری هم از ترافیک صحبت می‌کند؟ این یعنی جز هوا و ترافیک بهانه‌ای برای همکلامی‌شان وجود ندارد. این یعنی آن دو نفر از هم دورند، خودشان و دنیای‌شان. حال من و شما با همسرمان جز هوا و ترافیک در مورد چه چیزهایی حرف می‌زنیم؟ مدرسه بچه‌ها، گذاشتن زباله دم در، تغییر دکوراسیون خانه! اما بسیاری از حرف‌هایی که ما باهم می‌زنیم مثل همان ترافیک و آب و هوا در حقیقت برای شکستن سکوت خانه است. باید برنامه‌ای داشته باشیم تا با هم حرف بزنیم. حتی همین حرف‌های معمول هم برای شروع خوب است و خیلی بهتر از این است که بنشینیم و به صفحه تلویزیون یا تلفن همراهمان خیره شویم.

عادت به گفت‌وگو یک نتیجه بسیار خوب دارد و آن بیمه کردن ارتباط اهالی خانه با یکدیگر است، زیرا حتی اگر تفاوت‌ها یا سوءتفاهم‌ها بین‌شان اختلاف و ناراحتی ایجاد کند، می‌توانند با حرف زدن در درجه اول از وجود مشکل یا دلخوری باخبر شوند و در درجه دوم برای رفع آن چیزی بگویند یا کاری انجام دهند.

در سال 94 ما و همسرمان باهم گفت‌وگو کنیم. هم گوینده حرف‌ها و احساساتمان باشیم و هم بخواهیم تا شنونده حرف‌ها و دغدغه‌های طرف مقابل بشویم. در این صورت است که فرزندان ما هم در خانه یاد می‌گیرند اگر حرفی هست که همیشه هست و این یعنی ما زنده‌ایم، باید اینجا و زیر این سقف گفته شود.

صفرهای حساب بانکی

پول برای آن‌که زندگی راحتی داشته باشیم لازم است اما این جمله به معنی این‌که داشتن ماشین شاسی بلند و خانه بزرگ و... ایجاد خوشبختی می‌کند، نیست. برای این‌که بتوانیم زندگی کنیم و دردسر کمتری داشته باشیم، باید به فکر ساختن یک زندگی ساده اما خودکفا و در عین حال همراه با آسایش باشیم. یکبار دیگر این جمله را بخوانید. «ساختن یک زندگی ساده، اما خودکفا» یعنی باید کنار هم بسازیم و به دست آوریم. برای آن‌که در جهت بهبود شرایط مالی خانواده‌مان اقدام کنیم، باید بتوانیم یک برنامه‌ریزی مالی خوب انجام دهیم. بهتر است برای خرج و دخلمان یک طرح جدید داشته باشیم. می‌توانیم همه چیز را روی کاغذ بیاوریم تا قابل بررسی و نقد باشد. خرج‌های غیر ضروری یعنی تمام لحظاتی که برای درآمد بیشتر کار کردیم و همه آن را در جایی هزینه کردیم که بی‌فایده بوده است. به زبان خودمانی‌تر، ما، بودن با خانواده را از دست دادیم تا چیزی به دست بیاوریم، اما این اتفاق نیفتاد. در حقیقت ضرر بزرگی می‌کنیم، زیرا تمام آن دوندگی‌ها و خسته شدن‌ها و باهم نبودن‌ها را داده‌ایم و هیچ چیز هم به دست نیاورده‌ایم.

در سال 94 اگر لازم است به فکر راه‌های مناسب‌تری برای امرار معاش باشیم، سعی کنیم طوری پول‌مان را خرج کنیم که هم از زندگی‌ لذت ببریم و هم پولی را که با زحمت به دست آورده‌ایم، براحتی خرج دنیای مصرف‌زدگی نکنیم.

داستان تکراری مادر من، مادرتو!

یکی از چیزهایی که باید امسال درباره آن فکر کنیم و اگر تا به‌حال درست رفتار نمی‌کردیم، تغییر رویه بدهیم، نگاه ما به خانواده همسر و بخصوص مقوله مهم مادرزن و مادرشوهر است. با توجه به فرهنگ ما و وابستگی دختر و پسر به خانواده‌هایشان، چیزی که نیاز داریم تا یک زندگی آرام را تجربه کنیم، پذیرش خانواده همسر مانند خانواده خودمان است و این‌که باور کنیم ما دختر یا پسر جدید آنها هستیم. پیش داوری‌ها را کنار بگذاریم و فیلم‌های دهه شصت با مادرشوهر بدجنس را فراموش کنیم.

در سال 94 سعی کنیم یک عروس و داماد خوب باشیم و پرونده این‌که مادر تو این را گفت و پدر تو این کار را کرد را برای همیشه ببندیم. شکایت از عزیز‌ترین افراد همسر مشکلی را حل نمی‌کند.

یک «ما» اما «من» و «توی» مستقل!

وقتی تازه ازدواج کرده‌ایم فکر می‌کنیم اگر مانند چسب به هم بچسبیم و بدون هم نفس نکشیم، یعنی زوج خوشبختی هستیم. این‌که همیشه و همه جا باهم باشیم، یک غذا را دوست بداریم، از دیدن یک فیلم لذت ببریم و یک موسیقی در ما احساس شادی ایجاد کند، یعنی ما توقع داریم با همسرمان «یک نفر» باشیم نه دو نفر که همدیگر را دوست دارند و کنار هم رشد می‌کنند و برای موفقیت به هم کمک می‌کنند. تفاهم و شباهت لازمه زندگی مشترک موفق است، اما این‌که یاد بگیریم تفاوت‌ها را بپذیریم و از آن برای رسیدن به تفاهم‌ها استفاده کنیم هنری است که همسران موفق دارند. این‌که بتوانیم در کنار هم باشیم و علایق یکدیگر را حتی اگر علاقه خودمان نیست، قبول کنیم یعنی به همسرمان به عنوان یک انسان متفاوت احترام می‌گذاریم.

در سال 94 تمرین کنیم تا در عین متفاوت بودن، همراه و همسفر باشیم و نخواهیم همسرمان رونوشتی از ما بشود. حریم شخصی یکدیگر را نشکنیم و بگذاریم یک قدم فاصله بین‌مان باشد تا یکدیگر را بهتر ببینیم.

چه جور همسری دوست داری؟

شما فکر می‌کنید همسر خوبی هستید؟ تمام وظایف‌تان را انجام می‌دهید و همان شوهری هستید که هر زنی آرزو دارد یا همان زنی که هر مردی در رویایش به آن فکر می‌کند؟

خیلی از ما همسران در خلوت خود و در بحث‌هایی که بین‌مان رخ می‌دهد، در دل نجوا می‌کنیم یا فریاد می‌زنیم که ما بهترین همسر دنیا هستیم. همسرمان باید احساس خوشبختی کند که ما را دارد چون آن‌طور که فکر می‌کنیم درست است، محبت‌مان را به او نشان می‌دهیم اما واقعیت این است که باید زبان عشق همسرمان را بیاموزیم و بدانیم همسر ایده‌آل از نظر او چگونه معنا می‌شود.

در سال 94 خیلی صادقانه از شریک زندگی‌مان بپرسیم که دوست داری چگونه باشم؟ جای چه حرف‌هایی در زندگی‌مان خالی است؟ چه رویاهایی را نتوانستم برایت محقق کنم؟ با همسرمان در این باره حرف بزنیم. اگر بتوانیم شنونده خوبی برای رویاهای او باشیم، او هم شنونده رویاهای ما خواهد بود. زندگی که همسران طبق خیال خود رفتار نکنند و به ‌ایده‌آل طرف مقابل نزدیک شوند، می‌تواند همان بهشت گمشده روی زمین باشد.

در فلان روز، می‌گویم که دوستت دارم...

این که تاریخ تولد یکدیگر را به یاد داشته باشید و برای سالگرد ازدواج‌تان گل بخرید و زمان‌های خاص در خانه‌تان اتفاقات خاص بیفتد خیلی زیباست، اما زیباتر این است که به دنبال زمانی بگردید که محبت‌تان را به هم نشان دهید، کاملا بی‌بهانه! وقتی طرف مقابل انتظارش را ندارد و وقتی زندگی‌تان حالت روزمرگی به خود گرفته است، زمان خوبی است تا با یک کار ساده به او یاد آوری کنید که چقدر دوستش دارید. عشق بین همسران مانند گیاهی است که باید مراقبت شود وگرنه خشک می‌شود یا در خوشبینانه‌ترین حالت به بار نمی‌نشیند.

ما برای هر چیزی در زندگی‌مان طرحی داریم. حتی وقتی قرار است به جایی برویم به این‌که از کدام مسیر حرکت کنیم که زودتر به مقصد برسیم فکر می‌کنیم، اما گاهی در زندگی مشترک و در ارتباط با همسرمان چنین فکری را نداریم.

در سال 94 با خود قرار بگذارید تا روزهای زیادی را برای غافلگیر کردن شریک زندگی‌تان صرف کنید. به راه‌هایی فکر کنید که می‌تواند حتی بدون هزینه سنگین به او بفهمانید برای‌تان چقدر مهم است.

صندوق ذخیره عاطفی همسران

بسیاری از همسران را می‌شناسم که حساب مشترکی با هم دارند، برای روز مبادا، برای وقتی که یکی از دو طرف اتفاقی برایش بیفتد یا اصلا فقط برای این‌که به یکدیگر بگویند: با هم شریک هستیم.

اما نمی‌دانم چند نفر از آنها که حساب بانکی‌های مشترک دارند، با یکدیگر حساب مشترک دوست داشتن و عشق ورزیدن باز کرده‌اند. در حالی که این حساب مشترک، در صورتی که در قلب دو نفر باز شود، آن دو تا آخر عمر شریک همه چیز یکدیگر خواهند بود.

حساب مشترک دوستت دارم، همان لحظاتی است که زن و شوهر دستانشان را در دستان هم می‌گذارند و به یک پیاده‌روی ساده می‌روند، همان صبح‌هایی است که کنار هم صبحانه می‌خورند و همان آخر شب‌هایی است که همدیگر را به یک لیوان چای گرم دعوت می‌کنند. زمان‌هایی که با هم حرف می‌زنند و زمان‌هایی که یکدیگر را گوش می‌دهند.

البته این رفتارها موجودی حساب مشترک دوستت دارم را چندان افزایش نمی‌دهد، اما گاهی یک کنار هم ماندن در سختی، یک برایم مهم نیست تو بیماری، من کنارت می‌مانم، یک فدای سرت، باهم دوباره از صفر زندگی را می‌سازیم، یک گذشته را فراموش کن و به فردا بیندیش، می‌تواند موجودی این حساب را از صد هزار تومان به صدها میلیون تومان افزایش دهد. آنقدر که زن و شوهر گمان کنند ذخیره ارزشی آنها برای مصرف تا آخر عمر کافی خواهد بود.

در سال 94 اولین کاری که می‌کنید یک «حساب مشترک دوستت دارم» با همسرتان باز کنید تا بتوانید لحظات عاطفی و مبادلات عاشقانه‌تان را در آن ذخیره کنید و بگذارید برای روزی که مشکلات زندگی باعث می‌شود از این حساب چک بکشید. آن هم نه یک چک بی‌محل!

تکرار شدن بدون تکراری شدن

بچه که بودیم آن‌قدر کلمات را برایمان تکرار می‌کردند تا از حفظ شویم. وقتی بزرگ‌تر شدیم و به مدرسه رفتیم هم یاد گرفتیم برای حفظ هر چیزی باید آن را تکرار کنیم. جدول ضرب و شعرهای مدرسه همه را حفظ کردیم تا در خاطرمان بماند و شاید برای همین است که فکر می‌کنیم تکرار به ماندگاری کمک خواهد کرد. البته این حرف اشتباه نیست، تکرار می‌تواند به ماندگاری کمک کند اما به شرط آن‌که مساوی با تکراری شدن نباشد. زیباترین تابلوی جهان که سال‌ها به دنبال پیدا کردن یک کپی زیبا از آن بودید، وقتی در دیوار خانه‌تان نصب شود، جایی که همیشه و هر روز آن را می‌بینید، اگر حواس‌تان نباشد آن‌قدر تکراری می‌شود که ممکن است اگر خوب فکر کنید ماه‌ها بدون کوچک‌ترین توجهی از کنار آن گذشته‌اید. داستان ما و همسرمان هم همین شکل است. اگر مراقب نباشیم و تکرارمان در زندگی هم به تکراری شدن‌مان بینجامد، فاتحه هیجان و گرما در زندگی خوانده شده است.

در سال 94 مراقب باشیم برای شریک همیشگی‌مان تکراری نشویم و حواس‌مان باشد او نیز در شلوغی زندگی‌ مانند تابلوی زیبا که به خاطر تکرار هر روزه مورد توجه قرار نمی‌گیرد، با بی‌توجهی ما روبه‌رو نشود.

هیس، اینجا خانواده زندگی می‌کند!

تا به حال به بیمارستان رفته‌اید؟ یک تابلوی تکراری روی دیوار بیشتر اماکن درمانی وجود دارد، آن را به خاطر می‌آورید؟ بله عکس کسی که انگشتش را روی بینی گذاشته و معنی آن این است: سکوت، آرام‌تر!

بگردید و یکی از این تابلوها را بخرید و به روی مهم‌ترین دیوارخانه‌ نصب کنید. شاید اگر روزی چند بار چشمتان به آن بیفتد، یادتان بماند این چاردیواری نیاز به سکوت دارد.

خانه ما جایی است که همه اعضای خانواده بعد از یک روز کاری و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات، به آن برمی‌گردند. مرد خانه که این روزها با توجه به شرایط اقتصادی دوران سختی را می‌گذراند، خانم خانه که گاهی خارج از خانه مشغول است و بی‌بهره از مشکلات اشتغال نیست و گاهی هم در خانه، حکم یک نیروی پشتیبانی‌کننده و انرژی‌دهنده را برای بقیه دارد. فرزندان که به مدرسه و دانشگاه می‌روند، خلاصه هر کدام از اعضای خانواده با توجه به نقشی که دارند، از صبح تا عصر در تلاشند و وقتی به خانه بر می‌گردند، نیازمند یک پناهگاه امن و آرام هستند تا انرژی دوباره‌ای بگیرند و از این با هم بودن لذت ببرند.

اگر قرار باشد خستگی روزی که پشت سر گذاشتید، تحقیر رئیس اداره، خراب شدن ماشین، همه و همه را با خود به جمع خانوادگی‌ بیاورید و هر جا نتوانستید حقتان را بگیرید، فکر کنید می‌شود در خانه فریادش را بر سر اهالی چاردیواری کوچک‌تان بزنید، نه‌تنها کارکرد آرامش‌بخشی خانه از بین می‌رود، بلکه خود دلیلی می‌شود برای بیشتر شدن استرس‌های زندگی‌تان.

در سال 94 سعی کنید تا آرامش در خانه‌تان باشد. عصبانیت و خشم، عزت نفس همسران را از بین می‌برد و رابطه‌شان را با ترس و بی‌اعتمادی همراه می‌کند. برای حفظ آرامش خود برنامه داشته باشید و به همسرتان هم کمک کنید تا صدای شما از دیوارهای خانه‌تان آن‌طرف‌تر نرود.

گذشته‌ها، گذشته، خزان ما گذشته، منم به جستجوی سرنوشت!

از پنجره اطاقتان به بیرون نگاه کنید، به باغچه حیاط، به درختان حاشیه خیابان. باور کنید که اینها همان درختان و گل‌های خشک شده زمستان هستند. نفس باد صبا مشک فشان شده است و عالم پیر را دوباره جوان کرده است. اولین و مهم‌ترین درسی که باید از طبیعت بیاموزیم و به چاردیواری خانه بیاوریم، همین تولد دوباره است. نو شدن و رویش است و فراموش کردن خزان و سرما.

وقتی باغچه، بوی بهار به خود می‌گیرد، دیگر اثری از برف زمستان در آن نیست. وقتی به گل‌های آن نگاه می‌کنی، رنج و زحمت فصل سرما را به رخمان نمی‌کشد و سراسر شادمان می‌کند.

این یک روش جادویی برای همسرانی است که مشکلات را پشت سر گذاشته‌اند و می‌خواهند باغچه زندگی مشترکشان سر سبز و بالنده بماند.همیشه گفته‌ام که زندگی بدون مشکلات وجود ندارد پس باید از آنها عبور کنیم، اما مهم تر از عبور این است که دیگر به گذشته و روزهای پر مشکل فلش بک نزنیم و با دیدن جوانه‌های امید، سرمای زمستان را از یاد ببریم.

در سال 94، گذشته‌ها را به گذشته بسپارید مگر آن‌که درسی در آن باشد که شما را از یک تجربه محکوم به شکست دور کند. در غیر این صورت پنجره‌های خانه را باز کنید و بگذارید احساس‌تان هوایی بخورد.

آرزوی ما این است که امسال یکی از بهترین سال‌های زندگی‌تان باشد، اما آرزوی من و شما کافی نیست. باید دست به کار شویم. (جام جم سرا/ ندا داودی / چاردیواری، ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)

190


ادامه مطلب ...

تجربه خواب خوش شبانه با این نوشیدنی ها

به گزارش جام جم سرا به نقل از سلامت نیوز:

به جای چای سبز، دمنوش گیاهی بنوشید: چای سبز نوشیدنی آرامش بخش و حاوی آنتی اکسیدان است، اما فراموش نباید کرد که کافئین نیز دارد، پس نوشیدنش آن هم قبل از خواب ایده ی خوبی نیست. نوشیدن دمنوش نعناع یا بابونه می تواند قبل از خواب آرامش بیاورد.


به جای آب پرتقال، آب آلبالو بنوشید: بسیاری از آبمیوه ها مانند آب پرتغال مقادیر زیادی قند در خود دارند که باعث می شود فرد انرژی بگیرد و بخواهد حرکت کند. اما در این میان یک استثنا نیز وجود دارد و آن آب آلبالو است. آب آلبالو حاوی ملاتونین است، که به بدن کمک می کند بهتر استراحت کند.


به جای نوشیدنی های الکلی، مقداری شیر گرم میل کنید: نوشیدنی های الکلی هیچ گاه نتوانستند مفید واقع شوند، اگر می خواهید به لیست ضررهای این نوشیدنی ها مورد دیگری را نیز اضافه کنید حالا وقتش است.

متاسفانه برخی فکر می کنند نوشیدن الکل به خواب راحت کمک می کند در حالی که تاثیر آن کاملا برعکس است و مانع خواب می شود. یک لیوان شیر داغ می تواند آرامش قبل از خواب را با خود به همراه بیاورد، با این جایگزینی بدنتان نیز از شما متشکر خواهد بود.


ادامه مطلب ...