مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

دلایل ریزش غیر عادی موهای مژه و ابرو

جام جم سرا: دکتر خلیل صداقت پیشه افزود: کم‌خونی، مشکلات تیروئید، گوارش و بیماری‌های عفونی از جمله عواملی هستند که در ریزش مو، مژه و ابرو تاثیر دارند اما موی مژه و ابرو طوری طراحی شده که مانند موی سر نمی‌تواند از یک حد مشخص بلند‌تر شود.

وی تصریح کرد: دوره رشد موی مژه و ابرو کوتاه است و اگر بطور کامل ریزش مژه و ابرو در فردی نمایان شد حتما باید به پزشک مراجعه کند.

به گزارش جام جم سرا، وی دیدن یک یا چند نخ ابرو بر روی صورت را علت ریزش ابرو ندانست و گفت: اگر این ریزشها حالت غیرطبیعی پیدا کند می‌تواند ریشه عصبی و یا علل دیگر نیز داشته باشد.

وی خارش را از علل ریزش ابرو عنوان کرد و اظهار داشت: شرایط اقلیمی تاثیری در ریزش موی ابرو و مژه ندارد اما تعریق زیاد به همراه خارش می‌تواند عامل ریزش باشد که در هر صورت باید برای درمان به پزشک مراجعه کرد.(باشگاه خبرنگاران)


ادامه مطلب ...

دلایل گرایش به تک فرزندی و بررسی آسیب‌های آن

جام جم سرا: روزنامه آراز آذربایجان در مطلبی با عنوان «شاخص تربیت صحیح، خوراک و پوشاک نیست» به بررسی آسیب‌ها و دلایل گرایش به تک فرزندی پرداخته است که برای اطلاع خوانندگان در ادامه ذکر می‌شود:

با مطرح شدن مساله بحران جمعیت در کشور، دستگاه‌های متولی، یکی از راه‌های مهم برای خروج از این بحران را حرکت خانواده به سمت چند فرزندی و عبور از خانواده‌های تک فرزندی معرفی کردند. با مطرح شدن مساله بحران جمعیت در کشور دستگاه‌های متولی امر، یکی از راه‌های مهم برای خروج از این بحران را حرکت خانواده به سمت چند فرزندی و عبور از خانواده‌های تک فرزندی معرفی کردند.
در واقع پدید آمدن خانواده‌های تک فرزند، آسیبی بود که به تدریج در کشور ما شکل گرفت و توانست در بلندمدت سهم به سزایی در پایین آمدن نرخ باروری در کشور و در نتیجه ایجاد چنین بحرانی را داشته باشد. عوامل دخیل در پدید آمدن بحرانی نظیر بحران کاهش و پیری جمعیت، ناشی از چندین عامل هستند که از مهم‌ترین آنان می‌توان به شاخص‌هایی نظیر رغبت اقتصادی و رغبت فرهنگی در فرزندآوری اشاره کرد.
اگرچه تصور برخی بر این است که آنچه خانواده‌ها را از داشتن فرزند بیشتر منع می‌کند، عدم وضعیت مطلوب اقتصادی آن خانواده است اما باید گفت در سال‌های اخیر آنچه مانع از ازدیاد نسل در خانواده‌های مرفه شده است، تغییر در طرز فکر و یا به عبارتی تغییر در سبک زندگی است. این خانواده‌ها تحت تاثیر شعارهای پوچ به سمت و سویی کشیده شده‌اند که تنها تمایل به داشتن یک یا حداکثر دو فرزند را دارند.
در این میان اما برخی افراد و مسئولین که بعضا دارای تریبون‌هایی در رسانه‌های کشور نیز هستند، از‌‌ همان روزهای نخست مطرح شدن موضوع بحران جمعیت، اساسا این بحران را رد کرده و این موضوع را با ارقام نه چندان علمی و مستند منکر شدند، اما طولی نکشید که با اعتراف دستگاه‌های مختلف در این حوزه، این ادعای خود را کنار گذاشته اما همچنان مخالفت خود را در قالب مخالفت با راهکارهای پیشنهادی برای عبور از این بحران، ادامه دادند.
از جمله استدلال‌هایی که جریان مذکور جهت مخالفت با بحث ازدیاد نسل در جامعه مجددا مطرح کردند موضوع تک فرزندی است. به اعتقاد این افراد خانواده‌ها به جای رسیدگی به چندین فرزند، به خیال تربیت بهتر تمام امکانات خود را در اختیار یک فرزند قرار داده و برای تربیت‌‌ همان یک فرزند بکوشند. به عبارتی می‌توان گفت این افراد معتقدند تربیت صحیح فرزند تنها وابسته به خوب خوردن و خوب پوشیدن و داشتن امکانات رفاهی است و دیگر عوامل نظیر بودن در کنار همسالان خود و داشتن برادر و خواهر و بودن در اجتماعات کوچک نقشی در تربیت این فرزندان نخواهد داشت.
این استدلال اما متاسفانه سالهاست که بسیاری از خانواده‌ها را فریفته و آنان را به خیال تربیت بهتر فرزند از طریق فراهم کردن امکانات حداکثری با خود همراه ساخته است. اگرچه فراهم آوردن امکانات کامل رفاهی امتیازی مثبت محسوب می‌شود و می‌تواند کمکی در تربیت بهتر فرزند باشد اما نه شرط لازم و نه شرط کافی برای تربیت فرزندی صالح است.
تصور کنیم کودکی که از داشتن برادر و خواهر محروم بوده و تمام روز خود را در اتاقی پر از اسباب بازی و انیمیشن و کارتون به خیال داشتن امکانات و رفاه سپری می‌کند و به همین ترتیب از بودن و هم نشینی با افرادی که با وی پیوند خونی و عاطفی دارند و او را برادر یا خواهر خود می‌دانند برخوردار نیست، آیا چنین کودکی قابل مقایسه با کودک دیگری که به جای بازی کردن با اسباب بازی‌های پلاستیکی با خواهران و برادران خود بازی کرده، با آنان درد و دل می‌کند می‌خندد گریه و دعوا می‌کند، قابل مقایسه است؟ کدامیک از این دو کودک اجتماعی‌تر و مردمی‌تر رشد خواهند کرد؟
آنچه به خانواده‌های تک فرزند گفته نشده این است که امکانات مادی نظیر داشتن بهترین لباس، وسایل بازی و خوارکی هیچگاه جای داشتن موجود زنده‌ای به نام خواهر و برادر را نخواهد گرفت و اگر کودک نیازهایی نظیر بازی قهر، دعوا، ایثار و فداکاری و مواردی از این دست را در خانه خود و در کنار برادر و خواهر خود تجربه نکند؛ ضمن آنکه تبدیل به موجودی از درون منزوی خواهد شد هیچگاه مهارت‌های خوب زندگی کردن را به خوبی نخواهد آموخت و بعد‌ها در زندگی شخصی خود در قبال همسر و فرزندان آینده خود نیز با مشکل رو به رو خواهد بود.
باید گفت داشتن چندفرزند هرگز منافی خوب زندگی کردن و برخورداری از امکانات نبوده و نیست بسیاری از مادران ایرانی لباس‌های فرزندان بزرگ‌تر خود را برای فرزندان کوچک‌تر کنار می‌گذاشتند و به همین ترتیب وسایل بازی فرزندان بزرگ‌تر به فرزندان کوچک‌تر می‌رسید. به بیانی دیگر اگر نحوه استفاده از امکانات و مدیریت خرج در خانواده‌ها اصلاح شود و بسیاری از خرج‌های فانتزی و بیهوده از لیست مخارج خانواده حذف شود، یک خانواده چند فرزندی هم می‌تواند امکانات مناسب را برای فرزندان خود فراهم کند، روشی که بسیاری از مادران ایرانی در گذشته و حال در مدیریت خانه خود به کار گرفته‌اند.

طلاق، یکی از آسیب‌های خانواده تک فرزند

همان طور که اشاره شد، تک فرزندی علاوه بر موثر بودن در پدید آمدن بحران جمعیتی، آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی دیگری را نیز با خود به همراه دارد. فرزندانی که در خانواده‌های تک فرزند رشد می‌کنند، بوضوح نسبت به سایر همسالان خود که دارای خواهر و برادر هستند دارای کمبودهایی در ابعاد روحی و فکری هستند.
کودک متولد شده در خانواده تک فرزند، از داشتن دوستی در خانه که با او درددل کرده، مشورت کند و کمک بگیرد، محروم است. به دنبال این موارد، جامعه‌ای را تصور کنیم که اکثر جوانان آن کودکی و سپس بلوغ خود را در تنهایی و انزوا در خانه سپری کرده‌اند، شادابی و پویایی چنین جامعه‌ای یقینا قابل قیاس با جامعه‌ای که اکثر جوانان آن کودکی خود را در خانواده‌ای پرجمعیت گذارنده‌اند؛ نخواهد بود.
متغیرهای «تعداد فرزندان»، مدت زندگی مشترک، مدت شناخت و میزان شناخت همسر قبل از ازدواج با گرایش زنان به طلاق رابطه معنادار و معکوسی دارند به طوری که با افزایش مقدار این متغیر‌ها از مقدار گرایش زنان به طلاق کاسته می‌شود.

پژوهش‌ها چه می‌گویند

طبق پژوهش‌های صورت گرفته، میان تعداد فرزند و میل به طلاق در زنان رابطه معکوسی وجود دارد. به عبارتی دیگر، در یک خانواده هرچه تعداد فرزندان بیشتر باشد میل مادرانی که به هر دلیل در فکر طلاق هستند، کاهش می‌باید و هرچه تعداد فرزند کمتر باشد، زنی که خواستار طلاق باشد؛ رغبت بیشتری برای گرفتن طلاق از خود نشان می‌دهد.
در تحقیق صورت گرفته متغیرهایی نظیر: اختلاف تحصیلی زوجین، اختلاف سن زوجین سطح تحصیلات زن، درآمد و سن ازدواج زن با گرایش زنان به طلاق رابطه معنادار و مستقیمی داشتند به این معنی که با افزایش این متغیر‌ها بر مقدار گرایش زنان به طلاق نیز افزوده می‌شود.
آنچه در بالا آمد دلایلی بود بر رد شبهه موجود در جامعه مبنی بر اینکه داشتن یک فرزند و رسیدگی تمام و کمال به آن را به جای داشتن چند فرزند به خانواده‌ها توصیه می‌کرد.
طبق آمار موجود، تعداد خانواده‌ای تک فرزند در ایران، ۳۵درصد از کل خانواده‌ها بوده که رقم پایینی نیست و خطرات یاد شده را به دنبال خواهد داشت. مکررا باید یادآور شد که انسان اجتماعی آفریده شده است و تنهایی و انزوا با او چندان سازگار نیست و آسیب‌های خاص خود را برای انسان به دنبال دارد، لذا خانواده تک فرزند نه تنها به خود آسیب زده بلکه موجب تضیعف تدریجی جامعه در ابعاد مختلف خواهد شد. (ایرنا)


ادامه مطلب ...

دلایل کاهش میل زنان به بچه‌دار شدن

جام جم سرا: مقاله جدیدی که هافینگتن پست منتشر شده حاکی‌ست زنان اغلب دلایل جدی و مهمی برای این انتخاب خود دارند که در برخی موارد این دلایل و نگرانی‌ها منطقی و قابل ملاحظه هستند:

- وضعیت اقتصادی: فرزندآوری بدون شک هزینه‌های بالایی از جمله هزینه‌های زایمان، مخارج ضروری برای بزرگ کردن یک کودک و هزینه‌های فرستادن فرزندان به مدرسه و دانشگاه دارد که در کنار بسیاری دیگر از مخارج والدین را ملزم می‌کند قبل از هر تصمیمی برای بچه دار شدن وضعیت مالی خانواده را ارزیابی کنند و در نتیجه به رغم تمایل به داشتن فرزند، ترجیح می‌دهند قبل از آن شرایط مالی خود را بهبود بخشند.

- دلایل منطقی: برخلاف توسعه اجتماعی و فرهنگی، زنان همچنان نقش پرستاری از بچه‌ها را به ویژه در سال های اولیه رشد آنها به عهده دارند. در واقع تربیت فرزندان پیش از آغاز مدرسه بیش از یک کار تمام وقت زمان می‌برد. این کار در 24 ساعت روز، هفت روز هفته و بدون هیچ مرخصی ادامه دارد و وقتی حمایت شوهر و سایر اعضای خانواده در میان نباشد وجود این مشغله‌ها، زنان را برای بچه‌دار نشدن مصمم‌تر می‌کند.

- دلایل جمعیتی و محیطی: در حال حاضر حدودا 153 میلیون کودک بی‌سرپرست در دنیا زندگی می‌کنند. حتی در صورت انتخاب گزینه‌ داشتن فرزند می‌توان یکی از این کودکان را به سرپرستی گرفت.

- وضعیت سلامت جسمی: امروزه مادران زیادی در معرض بیماری‌های جسمی و روانی هستند و وضعیت تغذیه ناسالم نیز می‌تواند این بیماری ها را تشدید کند چرا که تهیه غذاهای ارگانیک برای همه اقشار امکانپذیر نیست و اضافه شدن یک فرد به جمعیت خانواده نیز احتمال مصرف غذاهای سالم را کاهش می‌دهد.

- دلایل عاطفی: ابتلای بسیاری افراد به استرس‌ها و تنش‌های عاطفی که از اختلالات شایع قرن حاضر است می‌تواند بر سلامت زنان تاثیرگذار باشد و آمدن یک بچه در این میان به تشدید وضعیت و نداشتن استراحت کافی به ویژه در دنیای پرتنش امروز منجر می شود.

- دلایل اجتماعی: تهدید خطرات مختلف اجتماعی برای فرزندان به ویژه در مدارس و مخصوصا در کشورهایی نظیر آمریکا که همراه داشتن سلاح برای هر فردی ممنوعیت ندارد بسیاری از زنان را به این فکر انداخته که اگر فرزندی نداشته باشند این نگرانی‌های خارج از کنترل را نیز نخواهند داشت.

- مشکلات پیش از زایمان: گاهی نیز حتی وضعیت جسمی و مشکلات فیزیکی و ناخوشایند پیش از زایمان از جمله تهوع، اسهال و استفراغ بسیاری از زنان را به ویژه در شرایطی که دسترسی آسانتر به خدمات درمانی ندارند از فرزندآوری ناامید کرده است. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

دلایل از هم پاشیده شدن بعضی زندگی‌ها

جام جم سرا: هویت‌یابی مربوط به دوره نوجوانی است و این روزها سن نوجوانی در کشور ما افزایش یافته، یعنی بیشتر افراد بیست و پنج ساله هنوز هیچ گونه استقلال ارادی و مالی ندارند. این افراد نمی‌توانند صمیمیت واقعی را تجربه کنند، نمی‌توانند مسئولیت‌ زندگی را تقبل کنند، نمی‌توانند تصمیم‌گیری‌ صحیح داشته باشند، نمی‌توانند حل مساله کارآمد داشته باشند و نمی‌توانند رابطه بین فردی را مدیریت کنند. اگر زوجین بدون مهارت‌های ارتباطی ضروری برای حل مشکلات‌ باشند، حتی کوچک‌ترین مشکل نیز می‌تواند به مشکلی بزرگ تبدیل شود، زیرا آنها قادر نیستند تا نظرات یکدیگر را درک کنند. مشارکت در علایق، خواسته‌ها، نیازها، نگرانی‌ها، امیدها و آرزوهای یکدیگر، موجب رشد و شکوفا شدن روابط زوجین می‌شود؛ عشق هرگز کافی نیست! امروزه خوشبختانه مهارت‌های ارتباطی در دانشگاه‌ها و مراکز مشاوره قابل آموزش است و مسلما هزینه پیشگیری، بسیار کمتر از درمان است.

مساله دیگر این که تنش‌ها و تعارضاتی که نگرانی‌ مالی ایجاد می‌کنند، اغلب در شکست ازدواج نقش دارند؛ این فشارها حتی می‌توانند ازدواج سالم را تخریب کنند؛ وقتی مشغله زوج، حل مشکلات مالی مانند اجاره خانه، پرداخت قبوض، مخارج فرزندان و ترس از دست دادن شغل می‌شود، زوجین ممکن است در دیگر جنبه‌های زندگی بی‌توجه شوند و نتوانند در بقیه زمینه‌ها خوب عمل کنند که این می‌تواند برای ازدواج آسیب‌زا شود.

مدیریت احساسات نیز به طور کلی با موفقیت در زندگی فردی، شغلی، خانوادگی و اجتماعی در ارتباط است؛ توانایی شناخت احساسات و چگونگی بروز دادن یا ندادن آنها موجب افزایش آستانه تحمل افراد می‌شود. بنابراین افرادی که هوش هیجانی بالاتری دارند، می‌توانند رفتارهای سازگارتر و موفقیت‌های بیشتر و رضایت زناشویی بالاتری داشته باشند. نکته قابل ذکر این که به طور حتم یک نفر نمی‌تواند آن​قدر بزرگ باشد که جای همه نداشته‌ها را پر کند، گاهی انتظار افراد از ازدواج غیرمنطقی است یعنی در ازدواج، فقط به دنبال پر کردن خلأهای عاطفی خودشان هستند. به این ترتیب مدت زمان کوتاهی نمی‌گذرد که ناکام می‌شوند. نباید انتظار داشته باشیم همسر بیاید تا ناجی باشد، تا آب در دلمان تکان نخورد، تا همیشه، همه جا، در هرحال عالی و کامل باشد. باید این نکته را درک کنیم و بپذیریم که او هم مانند ما محدودیت‌ها و ضعف‌هایی دارد.

اشتباه دیگر برخی جوانان این است که فکر می‌کنند نباید اختلاف نظر داشته باشند یا نباید به مشکل برخورند یا نباید بین آنها و همسرشان بحثی باشد. می‌گویند ازدواج کردیم تا آرامش داشته باشیم و به دنبال ایده‌آل‌هایی هستند که با واقعیت زندگی بسیار فاصله دارد.

یک دلیل دیگر، توانایی بسیار اندک در حل مساله است، پاک کردن صورت مساله، یعنی انتخاب راحت‌ترین راه ممکن. بسیار دیده می‌شود در دانشگاه‌ها و مراکز مشاوره که جوانان حتی حوصله فکر کردن ندارند، آستانه تحمل بسیار پایینی دارند و با کوچک‌ترین مشکلی از کوره در می‌روند. در پایان باید به برخی علل اشتباه در ازدواج اشاره شود که عبارتند از ازدواج در پاسخ به سنت‌های خانواده، ازدواج برای فرار از تنهایی، ازدواج فقط برای رفع نیاز جنسی، ازدواج به دلیل انتظارات اجتماعی، ازدواج برای داشتن فرزند، ازدواج برای رفع کمبودهای شخصی، ازدواج برای کسب هویت، ازدواج برای فرار از مشکلات خانواده، ازدواج برای عروس شدن و داماد شدن و دوران خوش ابتدایی و... . (ضمیمه چاردیواری)

دکتر نرگس رازقی

روان‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه


ادامه مطلب ...

دلایل و راههای درمان درد کف و پاشنه پا

جام جم سرا به نقل از عصر ایران: درد پشت پاشنه معمولا به علت التهاب تاندون آشیل و یا بورسیت (التهاب کیسه‌ای که حاوی کمی مایع است و بین تاندون و استخوان قرار می‌گیرد) ایجاد می‌شود. شایع‌ترین علت ایجاد کننده درد کف پا التهاب نوعی بافت همبند است که در این ناحیه قرار گرفته است و در اصطلاح آناتومی به آن فاشیا گفته می‌شود.


مکانیسم آسیب دیدگی چگونه است؟

- وارد شدن مکرر نیروی کششی و فشاری به قوس کف پا.
-اختلال آناتومی کف پا که نیروی زیادی را به این ناحیه وارد کند مانند کف پای صاف.
- وجود دوره‌هایی از آسیب دیدگی و بهبود این ناحیه.
- سپس در اثر آسیب واسطه‌های شیمیایی التهابی آزاد می‌شوند که درد ایجاد می‌کنند.
- در برخی موارد کف پای صاف ممکن است در مواردی در این ناحیه به صورت خودبخود دچار پارگی شود.
- در اثر التهاب بافت آسیب دیده به صورت بافت همبند (اسکار) ترمیم می‌شود و آهکی شدن بافتی (کلسیفیکاسیون) ایجاد می‌شود که دردناک خواهد بود.


عوامل خطر:

سن بالای ۴۰ سال
اضافه وزن
بی‌تحرک بودن فرد
کاهش حرکات رو به بالای مچ پا (دورسی فلکشن)
راه رفتن مکرر روی سطوح سخت
پوشیدن کفش تخت

شواهد کافی مبنی بر ارتباط شغل با التهاب بافت همبند کف پا (فاشئیت پلنتار) وجود ندارد و نمی‌توان آن را یک آسیب شغلی دانست.


علائم:

درد ممکن است در یک محل مشخص احساس نشود. ممکن است درد در زیر پاشنه، پشت پا یا در مچ پا احساس گردد. اما اگر درد به قسمت جلوی پا، پنجه‌ها و یا به ساق پا انتشار پیدا کند ممکن است آسیب نخاع کمری مطرح باشد. درد در اوایل صبح و با گذاشتن پا روی زمین بد‌تر می‌شده و پس از یک دوره استراحت بهتر می‌شود اما معمولا در طول روز و با حرکت بیشتر پا‌ها درد بهتر می‌شود. ماهیت درد حالت کششی و از هم گسیختگی دارد.

در معاینه خم کردن مچ پا به بالا (حرکت دورسی فلکشن) به علت ایجاد کشش در بافت همبند کف پا (فاشیا) موجب ایجاد درد می‌شود. معمولا تورم وجود ندارد یا کم است.


تشخیص‌های افتراقی:

اگرچه شایع‌ترین علت درد پاشنه التهاب بافت همبندی کف پا (فاشیای پلنتار) است اما عوامل دیگری نیز می‌توانند عامل این مشکل باشند و به خصوص اگر مشکل بیمار به درمان جواب ندهد باید مد نظر قرار گیرند.


سندرم پاشنه کبود:

این مشکل در افراد مسن چاق یا افراد جوانتری که ورزشکار هستند و روی سطوح سخت ورزش می‌کنند ممکن است روی دهد. درد معمولا عقب‌تر و در ناحیه خلفی تری است و زیر بالشتک چربی استخوان پاشنه احساس می‌شود. کفی‌های مخصوص ممکن است تجویز شوند و یا درمانهای دیگری صورت گیرند.


بورسیت زیر پاشنه:

بورسیت یا التهاب کیسه‌ای که حاوی کمی مایع است و بین تاندون و استخوان قرار می‌گیرد.
ممکن است در ناحیه زیر استخوان پاشنه ایجاد شود که بیشتر در افراد مسنی که کفش جدیدی را پوشیده‌اند روی می‌دهد. ممکن است یک تورم حساس به لمس در زیر پاشنه ایجاد شود که درد با خم کردن پنجه و حرکت مچ پا تغییری نمی‌کند. درمان با بیرون کشیدن مایع ملتهب و یا تزریق دارویی ممکن است موثر باشد.

سندرم تونل تارس:

یکی از عصب‌های پا از زیر عناصری عبور می‌کند که برخی اوقات ممکن است تحت فشار عناصر اطراف خود قرار گیرد. در این صورت درد، بی‌حسی و احساس سوزش در قسمت داخلی پا، مچ یا حتی ساق پا روی می‌دهد. این علائم در یک محل خاص احساس نمی‌شود و شب‌ها بد‌تر می‌شود. این مشکل ممکن است با دیابت، کم کاری تیروئید، التهاب مفاصل و اختلالات آناتومیک پا مانند کف پای صاف مرتبط باشد. تزریق استروئید در کنار درمان عامل زمینه‌ای می‌تواند کمکم کننده باشد.

علل دیگر:

در موارد نادری ممکن است درد پاشنه علت مهمتری داشته باشد به خصوص اگر درد علیرغم درمان ۶-۳ ماه طول بکشد.

نقرس در موارد نادری ممکن است با علائمی شبیه به التهاب بافت همبند کف پا بروز کند.
در موارد نادری مشکلات دیگری مثل فیبروسارکوما، متاستاز، جسم خارجی، اوستئومیلیت، توبرکلوزیس نیز می‌توانند علت این مشکل باشند.


تشخیص:

تشخیص معمولا بالینی و از طریق معاینه است اما ممکن است در مواردی نیاز به انجام رادیوگرافی، ‌ آزمایش خون و یا آزمایشات هدایت عصبی باشد. اگر پس از سه ماه درمان مشکل برطرف نشود در مواردی سونوگرافی ویا‌ام. آر. آی ممکن است درخواست شوند.


درمان:

درمان به شدت علائم بستگی دارد.

در موارد خفیف:
آموزش به منظور کاهش فشاری که بر پا‌ها وارد می‌شوند، کاهش وزن و عدم فعالیت بر روی سطوح سخت، کفی کفش طبی و مناسب، تمرینات کششی غیر فعال، استفاده از سرما و گرما، ماساژ مالشی کف پا، و داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی توصیه می‌شوند.

در موارد درد با شدت متوسط:
در این موارد ممکن است فرد به سطوح تخصصی‌تر ارجاع داده شود. علاوه بر درمان‌های فوق، ‌فیزیوتراپی، تزریق داروهای بی‌حس کننده و ضد التهاب، ‌ آتل شبانه از جنس سخت و آتل غیر ثابت هنگام راه رفتن.

در موارد شدید و یا مواردی که به درمان پاسخ نمی‌دهند:
ارجاع به سطوح فوق تخصصی و ارزیابی مجدد برای بررسی عامل ایجاد کننده و در مواردی جراحی توصیه می‌شود.


ادامه مطلب ...

بی‌میلی جنسی؛ دلایل و راهکارها

جام جم سرا به نقل از سلامت: به این نمونه توجه کنید:

«تقریبا 3 سال و نیم است که ازدواج‌ کرده‌ام. از نگاه دیگران زوج خوشبختی به نظر می‌رسیم، اما واقعیت این است که با همه عشق و علاقه‌ای که بین من و همسرم وجود دارد، روابطمان فقط محدود به گفتن، خندیدن، و بیرون رفتن است. روابط جنسی جایی در زندگی ما ندارد... همسرم در این‌ مورد اصلا حرف نمی‌زند و زمانی هم که راجع به این مساله با او صحبت می‌کنم درنهایت می‌گوید زندگی که فقط به این مساله خلاصه نمی‌شود».

این هم نمونه‌ای دیگر: «مدت یکسال است ازدواج کرده ام ولی هیچ علاقهای برای نزدیکی با همسرم ندارم. هرچه سعی می کنم، نمیتوانم از آن لذت ببرم، این مشکل را چطور باید حل کنم؟ چون زندگی ام دارد از هم می پاشد .»

دکتر غلامحسین قائدی، روان‌پزشک و عضو گروه پژوهشی خانواده و سلامت جنسی، درباره دلایل و درمان‌های کاهش میل جنسی مردان به پرسش های موجود در این حوزه پاسخ داده است.

چرا بعضی مردان تمایلی به برقراری رابطه زناشویی با همسرشان ندارند؟

اصولا داشتن فعالیت جنسی چه در زنان و چه در مردان امری چندبعدی است و عوامل مختلفی مانند همسر، شرایطی که رابطه در آن اتفاق می‌افتد و عوامل فردی در شکل‌گیری آن بستگی دارد، بنابراین این مساله باید از جنبه‌های مختلف که در ارتباط با آن است مانند میل جنسی، برانگیختگی، ارگاسم و... و از دیدگاه عوامل فردی، بین‌فردی، روان‌شناختی، پزشکی، محیطی و... بررسی شود. اینکه برخی مردان تمایلی به داشتن روابط زناشویی با همسرشان ندارند، امری است که ممکن است عوامل متعددی در آن نقش داشته باشند. مهم‌ترین نکته در تبیین چگونگی این مساله، دانستن این موضوع است که این اتفاق در چه شرایطی رخ داده است؟ آیا از همان سال‌های اولیه زندگی مشترک بی‌میلی وجود داشته است یا تحت شرایط زمانی و مکانی خاصی این مساله شکل می‌گیرد؟ آیا ممکن است بی‌میلی تحت‌تاثیر مسایل دیگر (مشاجره با همسر، استرس، مشکلات اقتصادی و...) باشد؟ و سوال‌های متعدد دیگری که لازم است پاسخ آنها به دقت بررسی شود.

یک فرد معمولی از کجا می‌تواند متوجه شود که احتمالا با کاهش میل جنسی مواجه شده است؟

اغلب افراد میل جنسی را شهوت و هوای نفسانی می دانند، اگرچه این اصطلاحات می‌تواند تاحدی احساسات مربوط به میل جنسی را توصیف کند، اما اصطلاح میل جنسی پیچیده‌تر از این مسایل است. میل جنسی، یک مرحله روان‌شناختی است که طی آن فرد تمایل به خیال‌پردازی و داشتن فعالیت جنسی دارد. مشکلات مرتبط با میل جنسی، زمانی مطرح می‌شود که افراد نداشتن میل‌جنسی یا میل‌جنسی پایین را تجربه کنند، درحالی که سایر افراد میل جنسی بالا یا دائمی دارند. میل جنسی بسیار بالا یا بسیار پایین می‌تواند برای افرادی که این مشکلات را تجربه می‌کنند، ناراحت‌کننده و آزاردهنده باشد و طبیعی است که طرف مقابل را هم ناراحت کند. میل جنسی پایین یک اختلال (بدکارکردی) محسوب می‌شود، درحالی که میل جنسی بسیار بالا، اغلب به عنوان اعتیاد جنسی تلقی می‌شود.

مشکلات مرتبط با میل جنسی چه در مردان و چه در زنان، با توجه به مسایلی مانند نبود رغبت، اشتیاق و میل (در ارتباط با شرایطی از قبیل خیال‌پردازی‌های جنسی، خودارضایی یا داشتن رابطه جنسی) تعریف می‌شود. بی‌میلی جنسی به 2 نوع بی‌میلی جنسی موقعیتی و بی‌میلی جنسی فراگیر تقسیم می‌شود. زمانی که فرد نسبت به همسرش در شرایط خاصی مثلا در محیط خانه بی‌میل است، ولی در مسافرت و خارج از خانه به برقراری رابطه زناشویی تمایل دارد میل جنسی از نوع موقعیتی است اما زمانی که در هر شرایط میلی به برقراری رابطه وجود نداشته باشد، از نوع فراگیر است.

چرا بعضی مردان میل جنسی خود را از دست می‌دهند؟ چه عواملی باعث می‌شود میل جنسی کاهش پیدا کند؟

بسیاری از زوج‌ها در شرایط نامناسب با هم رابطه برقرار می‌کنند؛ آنها اغلب به دلیل مشغله‌های کاری، خستگی جسمانی و روانی، نگرانی‌های خانوادگی و... آمادگی لازم را ندارند و بنابراین طبیعی است که چنین شرایطی عموما باعث کاهش میل جنسی در هر دو جنس شود

وجود مشکلات روان‌شناختی مانند اضطراب، بویژه افسردگی هم به دلیل بروز این اختلال و هم مصرف داروهای ضدافسردگی (به‌خصوص فلوکستین)، باعث کاهش میل جنسی شود. به‌علاوه طرز تفکر و نگرش‌های فرد تاثیر بسزایی در عدم تمایل به داشتن رابطه زناشویی دارد.

بسیاری از زنان و مردان رابطه را صرفا وسیله‌ای برای تداوم نسل می‌دانند و معتقدند داشتن رابطه رناشویی با هدفی غیر از این، گناه محسوب می‌شود، بنابراین طبیعی است که برای ایجاد رابطه در زمان‌های دیگر اقدام نکنند . ازطرفی نوع نگرش فرد نسبت به عملکردش نیز باعث کاهش میل جنسی او می‌شود ،مثلا مردانی که تصور می‌کنند در هرشرایطی باید آمادگی لازم برای برقراری رابطه زناشویی داشته باشند، وقتی در عمل با شکست مواجه می‌شوند ممکن است نسبت به توانمندی خود شک کنند و عزت‌نفس جنسی‌شان کاهش یابدو دیگر میلی به داشتن رابطه نداشته باشند. البته وجود مشکلات جنسی دیگر مانند اختلال در نعوظ، انزال زودرس در مردان و نگرش‌های منفی‌ای که فرد به عملکرد جنسی خود پیدا می‌کند و حتی مشکلات جنسی زن مانند خشکی واژن، درد و...، ترس از تکرار شکست و عدم موفقیت رابطه جنسی یا ارضانکردن همسر و آزار و اذیتاو حین برقراری رابطه زناشویی (به دلیل درد ناشی از مقاربت) همگی باعث می‌شود میل به رابطه زناشویی کاهش پیدا کند. علاوه بر مشکلات روان‌شناختی و جنسی، وجود مشکلات جسمانی مانند سرطان نیز باعث کاهش میل‌جنسی می‌شود و بیماری‌های قلبی‌-‌عروقی، فشارخون بالا، کلسترول بالا و دیابت هم با کاهش جریان خون به ناحیه تناسلی میل جنسی را کاهش می‌دهند.

داروها هم می‌توانند باعث کاهش میل جنسی مردان شود؟

بله، مصرف برخی داروها مانند داروهای ضدافسردگی (به‌خصوص فلوکستین) و ضدفشارخون یا ضدریزش مو باعث کاهش میل جنسی می‌شود.

آیا مشکلات هورمونی هم میل جنسی مردان را کاهش می‌دهد؟

اختلال‌های تیروییدی و تومورهای غده هیپوفیز، ممکن است باعث کاهش میل جنسی شود. افرادی که سطح تستوسترونشان پایین‌تر از سطح طبیعی است، کاهش میل جنسی را تجربه می‌کنند. چند دلیل احتمالی برای کاهش سطح تستوسترون وجود دارد که با آزمایش‌های پزشکی و تست‌های آزمایشگاهی مشخص می‌شود. هرچند هنوز تاثیر پایین‌بودن سطح هورمون بر کاهش میل جنسی چندان روشن نیست اما در مردان پایین بودن سطح هورمون تستوسترون همیشه با کاهش میل جنسی همراه است. افزایش پرولاکتین و مشکل‌های تیروییدی به‌خصوص کم‌کاری آن نیز در کاهش میل‌‌جنسی موثر است.

عده‌ای معتقدند گذراندن تمام زمانشان با همسر، میل جنسیشان را نسبت به او کم می‌کند. آیا علم این ادعا را می‌پذیرد یا تنها جنبه توجیهی دارد؟

کاهش میل جنسی به‌طور ناگهانی به‌وجود نمی‌آید و روندی تدریجی دارد؛ اگر فردی طی سال به مدت چند ماه، تمایلی به رابطه زناشویی نداشته دچار کاهش میل شده است. البته طبیعی است که به‌مرور حرارت رابطه همسران کاهش می‌یابد و برای جذاب ماندن در نظر یکدیگر باید تلاش بیشتری کنند. برای یافتن علایم هشداردهنده پاسخ به پرسش‌های زیر می‌تواند کمک‌کننده باشد؛

اگر کاهش میل‌جنسی به دلیل پایین بودن سطح تستوسترون است، باید در درمان به سن و وضعیت سلامت فرد توجه خاصی شود مثلا در مردان مبتلا به سرطان پروستات، مصرف تستوسترون باعث پیشرفت سرطان می‌شود

در خانه فقط هنگام خواب به فکر رابطه زناشویی می‌افتید؟ این رابطه، احساس ارتباط و اشتراک به شما نمی‌دهد؟ یکی از شما همیشه آغازگر و همیشه تحت فشار است؟ رابطه زناشویی یک فعالیت معمولی و مکانیکی شده است؟ هرگز در مورد همسرتان تفکرهای جنسی ندارید و نهایتا یکی، دو بار در ماه رابطه زناشویی دارید؟ اگر پاسخ به بیشتر این عبارت‌ها در مورد فرد مثبت باشد، احتمال دارد تا مدتی نه‌چندان دور دچار کاهش میل جنسی شود.

کیفیت رابطه یک مرد با همسرش می‌تواند بر میل جنسی او به همسرش موثر باشد؟

بسیاری از زوج‌ها در شرایط نامناسب با هم رابطه برقرار می‌کنند؛ آنها اغلب به دلیل مشغله‌های کاری، خستگی جسمانی و روانی، نگرانی‌های شغلی و خانوادگی آمادگی لازم برای داشتن رابطه ندارند ولی با توجه به دلایلی مانند فشار همسر و علاقه و احترام به او با این تصور که انجام وظیفه می‌کنند، این کار را انجام می‌دهند بنابراین طبیعی است رابطه موفقیت‌آمیزی نداشته باشند. چنین شرایطی عموما باعث کاهش میل جنسی در هر دو جنس می‌شود. این مساله زمانی حاد می‌شود که مدت زمان بیشتری از ازدواج گذشته باشد و مسایلی مانند نگهداری از فرزندان، عادی‌شدن روابط و الگوهای جنسی روزمره و تکراری نیز به آن اضافه شده باشد. حتی در مواردی مرد نسبت به همسرش احساس خاصی دارد، چون او را به یاد فرد مهمی در زندگی‌اش مانند مادر و... می‌اندازد. در این حالت میل جنسی‌اش را به همسرش از دست می‌دهد. در کنار عوامل روان‌شناختی، پزشکی و عوامل فردی، عوامل بین‌فردی و روابط عاطفی زوج نیز در این امر نقش بسیار مهمی دارد. نوع روابط حاکم در تعیین این مساله که زن و مرد چگونه با مشکلات مختلف خود کنار می‌آیند، تعیین‌کننده است. عشق و علاقه به یکدیگر، درک متقابل نیازها و خواسته‌های هم و درک شرایط خاص زمانی و مکانی که زوج در آن به سر می‌برد، عوامل موثری هستند که میل جنسی را تحت تاثیر قرار می‌دهند. البته صرفا عشق و علاقه برای داشتن میل جنسی کافی نیست و زن و مرد باید نسبت‌به یکدیگر جذابیت جنسی نیز داشته باشند، شرایط یکدیگر را درک کنند و مدام برای ایجاد رابطه زناشویی همدیگر را تحت‌فشار قرارندهند. هدف از داشتن رابطه زناشویی کسب لذت است.

بنابراین باید در این ارتباط با یکدیگر به توافق برسند. ممکن است با وجود علاقه بین زوج‌، یکی از آنها برای دیگری جذابیت جنسی نداشته باشد و همسرش نتواند با او ارتباط برقرار کند یا زوجی به دلیل فقدان مهارت‌های عاطفی و جنسی نتوانند به شکل مناسب نیازها و خواسته‌های یکدیگر را درک و ارضا کنند. تعارض‌های زناشویی، نداشتن توافق، ناسازگاری، عدم اعتماد و احترام، احساس خشم و نفرت، توجه‌نداشتن به نیازهای هم، نبود عشق و علاقه، روابط بین‌فردی آسیب‌دیده و... باعث کاهش میل و رضایتمندی جنسی می‌شود.

مهم‌ترین نکته‌ای که در درمان مشکلات جنسی باید در نظر داشت، چیست؟

مهم‌ترین نکته،‌ شناخت دقیق عوامل ایجادکننده مشکل و جوانب مختلف آن است تا بتوان برنامه‌ریزی درمانی و آموزشی لازم را ارائه داد. به همین دلیل توصیه می‌شود فرد برای ارزیابی‌ دقیق و درمان موثر به پزشک متخصص مراجعه کند. با توجه به نوع مشکلات ایجادکننده، درمان‌ها متفاوت است. درمان بی‌میلی جنسی یا هر نوع مشکل جنسی دیگر، تا زمانی که مشکلاتی مانند تعارض‌های زناشویی، مشکلات روان‌شناختی، ارتباطی، پزشکی و... حل نشده‌اند، کاری بی‌فایده است بنابراین باید ابتدا عوامل ایجادکننده جانبی درمان شوند و بعد به حل موثر مشکل‌های جنسی فرد پرداخت. زن و شوهری که مشکل جنسی‌شان به دلیل تعارض‌های زناشویی یا نبود عشق دوطرفه است، ممکن است بتوانند از زوج‌درمانی برای رفع مشکلشان بهره ببرند. معمولا زوج‌درمانی برای زوجی که حدودا ? سال از زمان شروع مشکلاتشان می‌گذرد، مفید است.

به‌طور کلی برای مواجهه با کاهش میل‌جنسی مردان چه توصیه‌هایی دارید؟

اگر بی‌میلی ناشی از فقدان جذابیت جنسی همسر است، باید رویکرد‌های مبتنی بر تغییرات امکان‌پذیر ظاهری همسر اتخاذ شود، در این‌مورد لازم است زن و شوهر با یکدیگر بر سر تغییرات ظاهری امکان‌پذیر که جذابیت جنسی ایجاد می‌کند، به توافق برسند. برای پیشگیری از هر نوع رنجش، این کار باید با دقت و نظارت متخصص انجام شود اما اگر مشکل روابط زناشویی زوجی برپایه الگوهای تکراری و بدون تغییر است، باید تغییری در الگوهای رفتار جنسی داده شود. البته این تغییرها، زمانی امکان‌پذیر هستند که زن و مرد میل بالایی به ایجاد بهبود روابط بین‌فردی خود داشته باشند. اگر کاهش میل‌جنسی به دلیل پایین بودن سطح تستوسترون است، باید در درمان به سن و وضعیت سلامت فرد توجه خاصی شود مثلا در مردان مبتلا به سرطان پروستات، مصرف تستوسترون باعث پیشرفت سرطان می‌شود اما در بیشتر مردان این روش، بی‌خطر است و معمولا افزایش میل‌جنسی را به دنبال دارد. با مشخص شدن علت می‌توان برنامه‌های درمانی را اجرا کرد.


ادامه مطلب ...

دلایل و روش‌های پیشگیری از افت تحصیلی

جام جم سرا: هنگام کمک به دانش‌آموزان، یک نکته را نباید به هیچ عنوان فراموش کرد و آن این‌که هیچ دو نفری را نمی‌توان پیدا کرد که خصوصیاتی کاملا مشابه هم داشته باشند، حتی میان دوقلوها. برخی افراد از همان دوران خردسالی می‌توانند بسرعت موضوعات مختلف را بیاموزند در حالی که دیگران به وقت بیشتری نیاز دارند. برخی بسیار مستقل هستند، اما دیگران به کمک و توضیحات استاد یا آموزگار خود محتاج هستند. بنابراین اگر می‌خواهید در پیشرفت دانش‌آموزان موثر باشید، این نکته مهم را فراموش نکنید.

دلایل فردی در افت تحصیلی

انگیزه کافی: در برابر کارهای اجباری، فرد باید انگیزه کافی داشته باشد تا بتواند آنها را انجام دهد. مثلا اگر محصل بداند با گذراندن موفقیت‌آمیز دوران تحصیل به توانایی یا مهارت‌هایی مجهز می‌شود که می‌تواند در آینده به کارش آید، انگیزه لازم برای انجام دادن تکالیف گاه خسته‌کننده‌اش پیدا می‌کند.

مهارت‌های مطالعه: گاهی دانش‌آموز نمی‌داند در خواندن مطالب درسی‌اش، چگونه اولویت‌بندی کند و بسیار پراکنده به مطالعه می‌پردازد و همین مساله موجب اتلاف وقت او و حتی درک نکردن مواد درسی‌اش می‌شود. او باید نحوه سازماندهی مطالب درسی و مطالعه صحیح و همچنین روش‌های مختلف یادگیری یا حفظ مطالب را بیاموزد تا دچار سرگردانی و دلزدگی از درس نشود.

ترس و اضطراب بیش از حد: گاهی اوقات دانش‌آموزان به دلیل شکست‌های قبلی در امتحاناتشان، هنگام مطالعه و یادگیری آن‌قدر فکرو احساس‌شان درگیر ناکامی‌های گذشته‌شان است که نمی‌توانند بدرستی روی وظیفه فعلی‌شان متمرکز شوند و دچار اضطراب می‌شوند. در این گونه مواقع باید دلایل شکست‌های قبلی دانش‌آموز را به او متذکر شد و به وی یادآوری کرد وقتی این مشکلات حل شود و افکار منفی خود را کنار بگذارد و با دقت همه مطالب را بیاموزد، در کار خود موفق می‌شود.

محرومیت از خواب: محرومیت از خواب کافی دو چیز مهم را که برای تحصیل بسیار ضروری‌اند، از بین می‌برد: انگیزه و تمرکز. فرد هنگام کم‌خوابی از نظر ذهنی و جسمی چنان ضعیف می‌شود که حتی ساده‌ترین مطالب را هم نمی‌تواند درک کند. فقط دو روز کم‌خوابی می‌تواند کارآیی یک هفته تحصیلی را از بین ببرد.

مدیریت ضعیف زمان: متاسفانه ما بیشتر اوقات جذب کارهای مورد علاقه‌مان می‌شویم و بخش بسیاری از وقتمان را روی آن صرف می‌کنیم و وقتی به خود می‌آییم که زمان برای کارهای دیگرمان باقی نمانده است. بیشتر دانش‌آموزان ناموفق به دام چنین رفتاری می‌افتند. آنها باید بیاموزند تمام درس‌هایشان را طبق برنامه‌ریزی مطالعه کنند و بدانند به کدام درس، چقدر زمان اختصاص دهند.

ضعف درسی: گاهی اوقات پایه درسی دانش‌آموزی ضعیف است و اکنون که به سطوح بالاتر آمده، نمی‌تواند مفاهیم سخت‌تر را درک کند. ابتدا باید به چنین دانش‌آموزی مفاهیم پایه‌ای را دوباره آموخت و سپس از او انتظار یادگیری درس‌های سنگین‌تر را داشت.

شرایط جسمانی: برخی محصلان وضع جسمانی مناسبی ندارند. به طور مثال، دانش‌آموزی یا در بینایی یا شنوایی مشکل دارد و بخوبی متوجه مطالب در کلاس درس نمی‌شود. برخی دیگر نیز ممکن است بنیه‌ای ضعیف داشته باشد و به دلیل ابتلا به بیماری‌های مختلف از درس خواندن و پیشرفت بازبماند. باید به این دانش‌آموزان توجه ویژه‌ای کرد.

دوستان ناباب: انتخاب دوست بسیار مهم است. زیرا دوستان روی اخلاق دانش‌آموزان بسیار تاثیرگذار هستند. یک دوست خوب می‌تواند موجب پیشرفت درسی دانش آموزی شود و برعکس دوستان بد براحتی او را از درس و وظایفش دور می‌کند. بنابراین والدین باید مراقب باشند که فرزندشان چه دوستی انتخاب می‌کند.

خانواده: عامل دیگری که ممکن است به عملکرد ضعیف محصل منجر شود، ناکارآمدی خانواده است. فقر مالی و فرهنگی خانواده‌ها یا مشاجره بین والدین و ناسازگاری میان خواهر و برادرها موجب می‌شود دانش‌آموز نتواند تمرکز کافی روی درس‌هایش داشته باشد و دچار افت تحصیلی شود.

گاهی اوقات از دست دادن پدر یا مادر یا خواهر و برادر نیز می‌تواند مشکلات عاطفی بسیاری برای دانش‌آموز به وجود آورد تا جایی که به درس او لطمه بزند.

مدرسه و معلم: مدارس و معلم‌ها در پرورش دانش‌آموزان می‌توانند اثرات متفاوتی داشته باشند. چنانچه اگر برنامه درسی صحیح و معلم کارآزموده در اختیار دانش‌آموزان قرار نگیرد، براحتی استعداد و وقت باارزش آنها از دست می‌رود. همچنین کتاب‌ها و برنامه‌های درسی باید مطابق نیاز دانش آموزان طراحی شود. در ضمن مدرسه باید با والدین دانش‌آموز خود در جهت کشف نیازهای دانش‌آموزان ارتباط پی در پی داشته باشد.

چه باید کرد؟

برای این‌که دانش‌آموزان در تحصیل خود موفق باشند، پیش از هر چیز باید عوامل مخرب فردی و خانواده را از میان برداشت و پس از آن مدرسه باید به وظایف محول شده خود بدرستی عمل کند. مسئولان مدارس باید با ابزارهایی که در دست دارند، تشخیص دهند کدام دانش‌آموز در معرض افت تحصیلی است و عامل آن را بررسی و بموقع جلوی ضرر را بگیرند. برای رسیدن به این هدف معلم باید عملکرد تک تک دانش‌آموزان خود را زیر نظر بگیرد و میزان پیشرفت شان را با برگزاری امتحان‌های هفتگی، دو هفته یک بار یا ماهانه بررسی کند و در عین حال تمام مهارت‌هایی را که یک دانش‌آموز برای موفق شدن در تحصیل نیاز دارد، به او بیاموزد. او باید هنگام تدریس نحوه مطالعه، زمان‌بندی و برنامه‌ریزی صحیح را به آنها متذکر شده و در طول سال نیز دانش‌آموز را زیر نظر داشته باشد و در زمان مقتضی به او کمک کند. از طرفی رفتار معلم با دانش‌آموز خیلی مهم است. او باید رابطه دوستانه و حمایت‌کننده‌ای داشته باشد و هرگز دانش‌آموز ضعیف را تنبیه یا تحقیر نکند. گاهی اوقات برخی معلم‌ها زبان به انتقاد تند و ناسالم می‌گشایند و دانش‌آموز را به باد سخره می‌گیرند و شخصیت او را در برابر دیگران تحقیر می‌کنند. این روش هرگز دانش‌آموز را به فکر اصلاح خود نمی‌اندازد بلکه او را بیش از پیش از مدرسه و تحصیل باز می‌دارد.

روش تدریس نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. برخی معلمان با وجود آگاهی و دانش فراوان، نمی‌توانند معلومات خود را بدرستی به دانش‌آموزان انتقال دهند و بیشتر موجب سرخوردگی آنها می‌شوند.

تشکیل گروه‌های درسی دانش‌آموزی نیز در کلاس می‌تواند بسیار موثر باشد. دانش‌آموزان در چنین گروه‌هایی تشویق به همکاری می‌شوند و با انگیزه بخشیدن به یکدیگر و همچنین رد و بدل اطلاعاتشان، به کمک هم می‌آیند. البته این گروه‌ها باید زیر نظر معلم فعالیت داشته باشند.

‌Academictime.wordpress / مترجم: نادیا زکالوند


ادامه مطلب ...

دلایل سرماخوردگی‌های مکرر در کودکان

دکتر ابراهیم رزم‌پا با اشاره به اینکه احتمال ابتلا کودکان به سرماخوردگی در سنین پیش از مدرسه بیشتر است، گفت: این کودکان اغلب سالانه ۵ تا ۹ نوبت سرما می‌خورند. این مشکل در کودکانی که به مهد کودک می‌روند شایع‌تر است.

وی با تاکید به اینکه در صورت ابتلا افراد به تب شدید، تعریق، تب و سرفه احتمال ابتلا به ذات‌الریه نیز وجود دارد، خاطرنشان کرد: تهوع، درد شکم، خواب آلودگی غیر معمول، سر درد شدید، اشکال در تنفس، گریه مداوم و درد گوش که ناشی از نفوذ باکتری‌ها به فضای گوش میانی است، شایع ترین نشانه ابتلا به سرما خوردگی در کودکان است.

این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران تصریح کرد: کمتر بودن مقاومت کودکان نسبت به بزرگسالان موجب ابتلای بیشتر آن‌ها به سرماخوردگی می‌شود، اما دستگاه ایمنی نابالغ تنها علت این آسیب پذیری کودکان به سرماخوردگی نیست، بلکه کودکان زمان زیادی را با یکدیگر هستند و در بسیاری از موارد در شستن دست‌های خود دقت نمی‌کنند به همین علت سریع‌تر از دیگران به سرما خوردگی مبتلا می‌شوند.

رزم‌پا با تاکید به اینکه گوش درد از مهم‌ترین نشانه‌های این بیماری در کودکانی که در سن پایین قرار دارند است، اظهار کرد: این کودکان به علت اینکه نمی‌توانند حرف بزنند ناراحتی‌شان را با گریه کردن یا کشیدن گوش نشان می‌دهند و مراجعه زودهنگام آنها به پزشک الزامی است.

این فلوشیپ جراحی سر و گردن یادآور شد: افزایش سن منجر به تقویت سیستم ایمنی در بدن نسبت به بسیاری از ویروس‌های عامل سرماخوردگی می‌شود، بنابراین با افزایش سن احتمال ابتلا به سرماخوردگی نسبت به دوران کودکی کاهش می‌یابد.

وی درخصوص زمان مراجعه به پزشک هنگام ابتلا به سرماخوردگی تصریح کرد: سرماخوردگی به طور معمول کمتر از یک هفته بهبود می‌یابد، اما اگر فرد دچار تب ۳۹ درجه باشد و احساس کند که علائم بیماری در حال افزایش است باید به پزشک مراجعه کند.

این متخصص گوش، گلو و بینی در پایان تب بالا، درد و ضعف را از نشانه‌های بیماری سرماخوردگی و آنفلوانزا دانست و اظهار کرد: برای درمان آنفلوانزا از یک داروی ضد ویروسی استفاده می‌شود اما این دارو باید طی ۴۸ ساعت پس از شروع اولین علائم تجویز شود. (ایسنا)

45


ادامه مطلب ...

دلایل و عوامل دلزدگی در زندگی زناشویی

دلزدگی زناشویی سه نشانه دارد: نشانه‌های جسمی یکی از این عوامل است. بعضی افراد اصلاً دلزدگی را یک نوع احساس خستگی تعریف می‌کنند. غیر از خستگی و کسالت، دلزده‌ها علامت‌هایی مثل بی‌حالی، سردردهای مزمن، دردهای شکمی و بی‌اشتهایی یا پرخوری هم از خودشان نشان می‌دهند. دلزده‌ها از نظر جسمی هم از پا می‌افتند.

نشانه‌های عاطفی از دیگر عوامل است. دلزده‌ها قبل از هر چیز احساس آزردگی می‌کنند. آن‌ها حس می‌کنند در زندگی مشترک اذیت می‌شوند و تمایلی به حل مشکلات نشان نمی‌دهند و امیدی هم ندارند مشکلاتشان حل شود. گاهی این ناامیدی و اندوه آنان را به وادی افسردگی می‌کشاند. آن‌ها احساس پوچ و بی‌معنایی دارند حس می‌کنند کسی را در زندگی ندارند که از آن‌ها حمایت عاطفی کند.
از جمله نشانه‌های روانی دلزدگی این است که دلزده‌ها خودشان را باور ندارند و خودشان را دوست ندارند. درست همین احساسات را به همسرشان هم دارند. آن‌ها دیگر نه همسرشان را قبول دارند و نه می‌توانند او را دوست داشته باشند.


علل بروز دلزدگی

توقعات غیرمنطقی و غیرواقع بینانه در این زمینه موثر است. گاهی توقعات ما آن قدر بالا و غیرواقع بینانه است که ازدواج با هر فرد دیگری هم نمی‌تواند این توقع‌ها را برآورده کند. وقتی زن و شوهر از فاز هیجانی و عاطفی اول ازدواج بیرون می‌آیند، هر حادثه کوچکی را بهانه می‌کنند تا به همسرشان یک برچسب منفی برنند، در این مواقع سکوت مرد‌ها نشانه بی‌احساسیشان تلقی می‌شود و یک بار محبت نکردن زن‌ها، نشانه نامهربانیشان می‌شود.
اگر همسران نیازهای خود را مطرح نکنند یا در رابطه با همدیگر پی به نیازهای یکدیگر نبرند و به راه حل مثبتی برای برآورده کردن نیاز‌هایشان نرسند، خطر دلزدگی دو چندان می‌شود.


با دلزدگی زناشویی چه کنیم؟

توقع‌هایتان را منطقی و منصفانه کنید. روان‌شناسان می‌گویند توقع‌های غیرمنطقی بیشترین ارتباط را با دلزدگی زناشویی دارد. اینکه ما باور داشته باشیم توافق نداشتن باعث تخریب رابطه است اولین باور غیرمنطقی است. باید یاد بگیریم اختلاف نظر طبیعی است و نباید آن را منفی تفسیر کنیم. اینکه باور داشته باشیم رفتارهای همسرمان تغییر نمی‌کند هم غیرمنطقی و غیر منصفانه است. اینکه توقع داشته باشیم همسرمان ذهن ما را بخواند هم غیرمنطقی است. باید خودمان نیاز‌هایمان را به زبان بیاوریم و توقع نداشته باشیم همسرمان ذهنمان را بخواند.
کمال‌گرایی جنسی نداشته باشید. این مورد هم از جمله باورهای غیرمنطقی است که به دلزدگی زناشویی می‌انجامد و نباید همیشه از همسرمان توقع داشته باشیم در همه شرایط و مواقع با ما رابطه جنسی تام و تمام داشته باشد. در ‌‌نهایت اگر ما تفاوت‌های بین جنسیت خودمان و جنسیت همسرمان را نشناسیم و توقع داشته باشیم همسرمان هم مثل خودمان مردانه یا زنانه عمل کند باعث دلزدگی زناشویی می‌شود.
خودتان رابطه را تازه نگه دارید. در روزهای اول ازدواج همه چیز تازه و هیجان‌برانگیز است اما وقتی که همه چیز تکراری شد، زن و شوهر کم کم از هم دلزده می‌شوند. در این مواقع با گذاشتن انرژی برای رابطه می‌توان آن را همچنان هیجان برانگیز نگه دارد. سعی کنید همسرتان را غافلگیر کنید، هر چند وقت برنامه دو نفره هیجان برانگیز برای هم بگذارید. به هم ابراز احساسات کنید. اگر مشکلی هم پیش آمد با هم مطرحش کنید یا با مشورت گرفتن از یک مشاور خانواده آن را حل کنید. (علی احمدی - کار‌شناس ارشد مشاوره خانواده/ سپیده دانایی)

736


ادامه مطلب ...

شایع‌ترین دلایل بروز سرطان لب

بیشترین عضوی که در سرطان لب درگیر می‌شود لب تحتانی است، عدم رعایت بهداشت دهان مانند نحوه نادرست مسواک زدن و کمبود برخی از مواد مغذی مانند ویتامین E، A و آهن نیز خطر ابتلا به سرطان لب را افزایش می‌دهد.
این سرطان در ابتدا بدون علامت است و زمانی که علایم آن مانند خونریزی از لب، التهاب، درد و تغییر قسمتی از لب در بیمار بروز کند باید به پزشک مراجعه شود.
مراجعه دیرهنگام به پزشک باعث تشدید سرطان لب در بیمار می‌شود که به صورت زخم‌های مزمن بر روی پوست سر و صورت، دور چشم، پلک، لب، بینی و گوش بروز می‌کند.
سرطان لب با مراجعه زودهنگام برای درمان قابل کنترل و درمان است و اگر زود تشخیص داده شود، با درمان‌هایی نظیر جراحی و پرتو درمانی بهبود می‌یابد. همچنین با مصرف آنتی بیوتیک می‌توان از پیشرفت آن جلوگیری کرد.
عدم تماس و فعالیت در ساعاتی که نور آفتاب شدید است، پوشش مناسب در فصل سرما و استفاده از کرم‌های ضد آفتاب می‌تواند در روند کاهش این بیماری بسیار موثر و کمک کننده باشد. (دکتر سامان خرمی‌نژاد - متخصص بیماری‌های گوش و حلق و بینی - ایسنا)

257


ادامه مطلب ...