بررسی اصطلاح
تدوین حدیث اصطلاحی شایع در روایات تاریخی و کتب علوم حدیثی است. با توجه به موارد کاربرد آن از تدوین دو معنی فهمیده می شود: ثبت حدیث و تنظیم حدیث و تألیف رساله یا کتاب حدیثی.الف) ثبت حدیث:
ابن حَجَر عَسقَلانی (متوفی 852؛ 1407، ج1، ص208) ضمن اشاره به شفاهی بودن روایت در عهد صحابه و تابعین، گفته است که ترس بزرگان از نابودی دانش باعث شد که آنان به تدوین حدیث بپردازند. آغازگر تدوین ابن شهاب زُهْری (متوفی 124) بود و پس از آن تصنیف فراوان شد.(همانجا) در این سخن تدوین از طرفی در مقابل «حفظ» و از طرف دیگر در مقابل «تصنیف» بکار رفته است ولذا معنایی جز نگارش ندارد.ب) تنظیم حدیث و تألیف رساله یا کتاب حدیثی:
از کلام ذهبی که شروع تدوین حدیث را در 143 دانسته و نتیجه چنین تدوینی را ظهور تصانیف متعدد اعلام کرده است، (۵) می توان مراد او را از تدوین همان تنظیم و مرتب سازی دانست زیرا نگارش ابتدایی از دهها سال قبل از آن صورت می گرفته است.تدوین حدیث در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله
پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم کاتبان متعددی داشت که بعضی به فرمان آن حضرت وحی را می نوشتند و بعضی نیز معاهدات و نامه های پیامبر را ثبت می کردند. (۱۰) با توجه به این مطلب، در طول رسالت نبی اکرم اسناد بسیاری نوشته شد که علاوه بر مصادر تاریخی، قسمتی از آنها در دو کتاب مکاتیب الرسول و مجموعه الوثائق السیاسیة گردآوری شده است. بیش از پنجاه تن از صحابه نیز به سائقة شخصی و امکاناتی که در اختیار داشتند، احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله را ثبت می کردند. (۱۱)تدوین حدیث بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله
پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، نسبت به نقل و نگارش حدیث موانعی از جانب خلفای سه گانه و برخی صحابه به وجود آمد. آنان با طرح دلایلی، مردم را به ترک نقل و تدوین حدیث دعوت کردند، دلایلی چون جلوگیری از اختلاف افتادن در بین مسلمانان، (۲۸) ترس از نسبت دادن خلاف به پیامبر، (۲۹) کافی بودن قرآن و در نتیجه عدم نیاز به حدیث، (۳۰) ترس از اختلاط قرآن با حدیث و نیز ترس از ترک قرآن و پرداختن به غیر آن (۳۱) آنان حتی بعضی صحابه را به سبب نقل حدیث تحت فشار قرار دادند، (۳۲) حتی ابوبکر به از بین بردن روایاتی که در اختیار داشت، مبادرت کرده بود. (۳۳)سیر تدوین حدیث در اهل سنت
در سیر تدوین حدیث اهل سنت ادوار مهمی وجود داشته که عبارت است از:الف) دوره مصنفات اولیه
در این دوره محدثان در کتابهای خود حدیث و غیرحدیث (آرای صحابه و تابعین) را در کنار هم ثبت می کردند، زیرا عده ای از متقدمان اطلاق «حدیث» را بر آثار صحابه و تابعین صادق می دانستند. (۶۹) در این دوره، نسبت به روایات از لحاظ صحت و سُقم یا مرسل و مسند بودن حساسیت چندانی وجود نداشت. بسیاری از مشاهیر حدیث در قرن دوم، از جمله ابن جریج، سعید بن ابی عروبه، حمّاد بن سلَمه، اَوْزاعی، سفیان ثوری و مالک بن انس، (۷۰) دارای تصنیف حدیثی بودند، هر چند از آثار این دوره جز کتاب موطّأ مالک بن انس اثر دیگری بر جای نمانده است. (۷۱)ب) دوره تدوین مسانید
مسند کتابی است که در آن احادیث ذیل نام راوی آنها که از یک صحابی است طبقه بندی شده است. تدوین مسانید در دهه های پایانی قرن دوم شروع شد و در قرن سوم به شکل گسترده (۷۲) و پس از قرن سوم نیز کم و بیش ادامه یافت. (همانجاها) ویژگی مهم و بارز مسانید، جدا شدن حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از گفته های صحابه و تابعین و توضیحات فقها درباره آنها بود. (۷۳) همچنین از آنجا که هدف صاحب مسند، جمع آوری کلیه منقولات یک صحابی در کنار هم بود، طبعاً در این گونه کتب همه گونه روایت، از صحیح و ضعیف و حتی جعلی یکجا گرد می آمد، (۷۴) لذا مسانید از لحاظ اعتبار در شمار منابع درجه سوم، بعد از صحاح و سنن به شمار می روند (۷۵) و تنها مسند احمد بن حنبل از دیگر مسانید متمایز بوده و از نظر برخی، در ردیف سنن قرار گرفته است. (۷۶)ج) تدوین صحاح و سنن
محدودیت های مسانید سبب گردید که در قرن سوم شیوه دیگری در تدوین حدیث پیدا شود. در این شیوه از بین روایات، نوع صحیح آنها گزینش و در قالب ابواب موضوعی طبقه بندی می شد. (۷۷) همچنین تدوین نوع دیگری از کتب با عنوان سنن، مورد توجه محدثان قرار گرفت. سنن کتابی است که معمولاً مشتمل بر احادیث احکام است که بر پایة ابواب فقهی مدون شده است. (۷۸) در این کتب نیز روایات به صورت مسند و عاری از موقوفات (۷۹) است، زیرا از آنجا که موقوفات به صحابه منتسب اند (۸۰) در شمار حدیث قرار می گیرند ولی نمی توان آنها را سنن پیامبر دانست. (۸۱)د) استمرار تدوین پس از صحاح سته
در قرن چهارم و پنجم محدّثان، احادیثی را که محدّثان پیشین کمتر به آنها توجه کرده بودند، در قالب تألیفات جدید تدوین کردند. بعضی محدّثان نامدار این دو قرن این اشخاص بودند: یعقوب بن اسحاق معروف به ابوعوانه اسفراینی (متوفی 316) صاحب مسند یا صحیح؛ محمد بن حِبّان بن احمد معروف به ابن حبّان (متوفی 354) صاحب المسند الصحیح یا الانواع والتقاسیم؛ ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی (متوفی 360) صاحب معاجم سه گانه؛ ابوالحسن علی بن عمر معروف به دارقطنی صاحب الزامات که در واقع مستدرکی بر صحیحین است؛ ابوعبداللّه محمد بن عبداللّه معروف به حاکم نیشابوری (متوفی 405) صاحب کتابهای العلل، الامالی، فوائدالشیوخ، امالی العشیات، معرفة علوم الحدیث والمستدرک علی الصحیحین و ابوبکر احمد بن حسین خسروجردی مشهور به بیهقی (متوفی 458) صاحب دو کتاب السنن الکبری والسنن الصُغری (۸۵) حاکم نیشابوری کتاب المستدرک علی الصحیحین را به عنوان تکمله ای بر صحیح بخاری و صحیح مسلم بر اساس ضوابط آن دو تألیف نمود. قرن پنجم پایان دوره تدوین حدیث اهل سنت در دوره متقدمان به شمار می رود. به گفته بعضی محققان، در این قرن جمع کردن مصادری که مشخصه آن سندهای متصل از مؤلف تا رسول خدا باشد، متوقف گردید و پیشوایان حدیث از قبول حدیثی که محدّثان سابق روایت نکرده بودند، خودداری کردند به طوری که بعدها ابن صلاح (متوفی 624) گفت اگر امروز کسی حدیثی بیاورد که نزد محدّثان سابق نباشد، از او پذیرفته نمی شود. (۸۶)ر) تدوین جوامع حدیث در دورة متأخران
مقصود از جوامع، کتابهایی است که با استفاده از کتب اصلی حدیث از جمله صحاح سته، موطّأ مالک و مسند احمد بن حنبل تدوین شده است. این کتب به چند دسته تقسیم می شود:تدوین حدیث شیعه
مقصود از حدیث شیعه، احادیث پیامبر اسلام که از طرق مورد قبول شیعه وارد شده و نیز احادیث امامان علیهم السلام است. به اعتقاد شیعه امامان به عنوان جانشینان رسول خدا از دو ویژگی علم وَهْبی (موهوبی) و عصمت برخوردارند، لذا قول و فعلشان همانند قول و فعل پیامبر معتبر است. (۹۸) رسول خدا نیز در حدیث متواتر ثقلین، (۹۹) تمسّک به آنان را توصیه کرده آن را عامل رهایی از گمراهی دانستند و در نتیجه حجیت آنان را امضا فرمودند، از این رو شیعیان علاوه بر ثبت روایات پیامبر اکرم به نگارش حدیث امامان علیهم السلام نیز پرداختند.مراحل تدوین حدیث شیعه
حدیث شیعه از صدور تا تدوین نهایی این مراحل را داشت:الف) تدوین میراث علمی امامان علیهم السلام
نخستین کتابی که در اسلام تدوین گردید، کتابی به املای پیامبر و خط حضرت علی علیهم السلام بود که به آن «صحیفة جامعه» یا «جامعه» گفته اند. (۱۱۰) این کتاب یکی از پشتوانه های حدیث شیعه است (۱۱۱) که با استفاده از آن، انطباق حدیث شیعه با سنّت پیامبر و نیز شایستگی ائمه به عنوان وارثان علوم نبوی بدست می آید. (۱۱۲)ب) تدوین اصول حدیثی
اصول حدیثی، پایه های اولیه حدیث شیعه را تشکیل می دهد. در اصطلاح محدّثان شیعه، «اصل» یکی از اصناف کتب حدیث است که البته در تعریف آن اختلاف نظر وجود دارد، اما معمولاً در مقابل «کتاب» یا «تصنیف» قرار می گیرد، (۱۱۶) لذا شیخ طوسی به اسماعیل بن مهران کتاب هایی نسبت داده و جداگانه از آنها یاد کرده و در عین حال تصریح نموده که او یک «اصل» داشته است، (۱۱۷) چنانکه ابن غضائری را صاحب دو تألیف دانسته است، یکی درباره مصنَفات شیعه و دیگری درباره اصول. (۱۱۸)ج) تدوین حدیث در قرن سوم
با تثبیت خلافت بنی عباس به ویژه پس از رحلت امام صادق علیه السلام در 148، فشار خلفای عباسی بر شیعیان فزونی یافت. در این دوران با اجبار خلفا اکثر امامان علیهم السلام از مدینه به عراق جلب شدند و تحت نظر عوامل خلافت قرار گرفتند، در نتیجه ارتباط شیعیان با امامان محدود شد و آنان جهت حل مشکلات دینی خود به محدثان و حاملان اخبار روی آوردند. در این زمان صدها تن از شاگردان امام صادق علیه السلام در مراکز علمی به نقل و نشر حدیث می پرداختند (۱۲۶) و هزاران حدیث، غالباً به صورت غیرمبوّب در اختیار آنان بود. نخستین بار عده ای از شاگردان امام صادق و امام کاظم علیهاالسلام، مانند حَریز بن عبداللّه سجستانی (۱۲۷) و معاویة بن عمّار (۱۲۸) و معاویة بن وهْب (۱۲۹) توانستند با استفاده از روایات خود، کتابهایی درباره نماز و زکات و روزه و حج و فضایل حج تدوین کنند. از عهد امام رضا علیه السلام و به ویژه در قرن سوم دسته بندی روایات ذیل موضوعات مختلف فقهی و کلامی و اخلاقی و تدوین کتب بزرگتر سرعت بیشتری یافت. پیشگامان تدوین حدیث در این دوره سومین نسل از اصحاب اجماع بودند. (۱۳۰) در این دوره از بزرگان دیگری چون حسن بن سعید اهوازی و برادرش حسین و علی بن مهزیار اهوازی می توان یاد کرد که دو برادر به اشتراک سی کتاب تدوین کرده بودند و هر کتاب جامعی از روایات در موضوعی خاص بوده است. ابن مهزیار نیز سی کتاب تدوین کرد. (۱۳۱)د) تدوین کتب اربعه
از حقایق مسلّم درباره حدیث شیعه ورود جعل و تحریف در آن است. این امر به سبب وجود افراد «کذّاب»، «فاسدالمذهب» و «مجهول الحال» در بین راویان شیعه در ادوار گوناگون و نیز وضع سیاسی و اجتماعی خاص شیعیان و قطع یا دشواری ارتباط با امامان بوده است. (۱۴۵) هدف این راویان، تحریف حقایق دینی از طریق جعل حدیث بوده است. یکی از عوامل مؤثر در جعل حدیث، جریان غُلات بود. (۱۴۶) این جریان از زمان امام چهارم علیه السلام در میان شیعیان آغاز شد و تا پایان عصر ائمه کم و بیش ادامه یافت به طوری که در زمان هر یک از امامان علیهم السلام چند تن به عنوان غالیانِ شاخص شناخته شدند و مورد لعن و نفرین ائمه قرار گرفتند . (۱۴۷)ه) تدوین حدیث در دوره متأخران
با روی کارآمدن دولت شیعی صفوی در قرن دهم و فراهم آمدن فضایی نو برای ارائه و نشر تعالیم شیعی، بسیاری از علمای شیعه از نقاط مختلف به ایران آمدند، از جمله حسین بن عبدالصمد و فرزندش بهاءالدین محمد معروف به شیخ بهائی و محقق کرکی هر سه از جبل عامل، محقق میسی از عراق و سید ماجد بحرانی از بحرین. بدینسان، تألیف آثاری در زمینه فقه و حدیث شیعه که مدتی دچار وقفه و رکود شده بود، دوباره رونق گرفت. (۱۵۳)پینوشتها:
1. بیهقی، ج2، ص605.
2. رجوع کنید به جوهری، ذیل «صنف»؛ ابوریّه، ص258، پانویس 1.
3. رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص121، 127ـ128.
4. رجوع کنید به ابوریّه، ص264؛ صالح، ص1؛ خطیب، 1411، ص293؛ همو، 1417، ص137؛ خولی، ص33.
5. رجوع کنید به سیوطی، 1370 ش، ص261.
6. رجوع کنید به جوهری، همانجا.
7. 1407، مقدمه: هدی الساری، ص8.
8. نیز رجوع کنید به اعظمی، ج1، ص71.
9. رجوع کنید به ابوریه، ص267؛ صالح، ص38ـ41.
10. رجوع کنید به رامیار، ص261ـ269.
11. رجوع کنید به اعظمی، ج1، ص92ـ142.
12. دارمی، ج1، مقدمه، ص125.
13. ذهبی، ج1، ص43.
14. ابن حجر عسقلانی، 1415، ج3، ص521ـ522.
15. خطیب، 1411، ص346.
16. ابن سعد، ج5، ص216.
17. دارمی ، همانجا؛ ترمذی، ج5، ص38؛ ابن عبدالبر، ص118؛ خطیب بغدادی، ص64ـ84؛ نیز رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص117ـ128: «باب ذکرالرخصة فی کتاب العلم».
18. مجلسی، ج2، ص144.
19. بخاری جعفی، ج1، ص37؛ عسکری، 1412، ج1، ص97ـ100.
20. رجوع کنید به ترمذی، همانجا؛ خطیب بغدادی، ص29ـ35.
21. اعظمی، ج1، ص78؛ معلمی، ص35.
22. رجوع کنید به خطیب، 1411، ص306؛ اعظمی؛ معلمی، همانجاها.
23. جلالی حسینی، ص295ـ297؛ معارف، ص58ـ59.
24. رجوع کنید به ابوشهبه، ص57؛ اعظمی، ج1، ص77؛ خطیب، 1411، ص306، 308.
25. ابن قتیبه، ص266؛ ابن صلاح، ص119؛ صالح، ص8ـ11؛ ابوشهبه، همانجا؛ ابوزهو، ص124؛ خطیب، 1411، ص308.
26. رجوع کنید به جلالی حسینی، ص302؛ جعفریان، ص18؛ معارف، ص58ـ62.
27. ابوزهو، ص125.
28. ذهبی، ج1، ص2ـ3، به نقل از ابوبکر.
29. همان، ج1، ص5، به نقل از ابوبکر.
30. بخاری جعفی، ج1، ص37، به نقل از عمر: کِتابُ اللّه حَسْبُنا.
31. ابن عبدالبر، ص112، 115؛ ذهبی، ج1، ص4، هر دو به نقل از عمر.
32. ذهبی، ج1، ص7؛ ابوریّه، ص54.
33. خطیب بغدادی، ص51ـ53؛ ذهبی، ج1، ص5.
34. شهرستانی، ص17ـ39؛ جلالی حسینی، ص316ـ338؛ معارف، ص85ـ88.
35. عسکری، 1413، ج2، ص44ـ45؛ حسنی، ص2؛ جلالی حسینی، ص414ـ422.
36. رجوع کنید به ابن کثیر، ج4، جزء8، ص110، به نقل از عمر: اَقِلُّوا الروایةَ عَنْ رَسولِ اللّه صلی الله علیه و آله اِلاّ فیما یُعْمَلُ بِهِ.
37. دارمی، ج1، مقدمه، ص85؛ سیوطی، 1409، ج2، ص61.
38. رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص107ـ112.
39. دارمی، ج1، مقدمه، ص128.
40. برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به جلالی حسینی، باب «آثار المنع من التدوین»، ص481ـ549؛ معارف، ص151ـ157.
41. رجوع کنید به مسلم بن حجاج، ج3، ص95، ج5، ص43ـ44؛ ذهبی، ج1، ص7.
42. رجوع کنید به ابن ابی الحدید، ج4، ص63ـ68، ج11، ص44ـ46.
43. مسعودی، ج4، ص16.
44. ابن حجر عسقلانی، 1407، ج1، ص235؛ صالح، ص37.
45. دارمی، ج1، مقدمه، ص126؛ کتانی، ص4.
46. ابن عبدالبر، ص127.
47. ابن حجر عسقلانی، 1407، ج1، ص237؛ کتانی، همانجا؛ ابوزهو، ص244.
48. 1407، ج1، ص235؛ سیوطی، 1409، ج1، ص67.
49. رجوع کنید به ابوشهبه، ص65؛ قاسمی، ص71؛ خولی، ص37؛ صالح، ص36.
50. 1411، ص373ـ374.
51. صدر، ص278.
52. ابن حجر عسقلانی، 1415، ج10، ص40ـ41.
53. رجوع کنید به صالح، ص24ـ25؛ عتر، ص49ـ50؛ خطیب، 1411، ص376؛ ابوزهو، ص302؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله، آرای خاورشناسان.
54. 1407، مقدمه: هدی الساری، ص8.
55. همان، ج1، ص251.
56. ابن عبدالبر، ص127.
57. ابن حجر عسقلانی، 1415، ج10، ص40ـ41.
58. ابن حنبل، ج2، ص311.
59. رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص123، 127؛ خطیب، 1411، ص494؛ صالح، ص38؛ ضاری، ص292، 295.
60. رجوع کنید به کتانی، همانجا.
61. سیوطی، 1409، ج1، ص66؛ ابوریّه، ص265؛ ابوزهو، ص244.
62. صالح، ص40؛ ابوریّه، ص262ـ263؛ ابوزهو، ص245.
63. ابوریّه، ص263.
64. ابوریّه، ص264؛ ابوزهو، همانجا.
65. معارف، ص118.
66. سیوطی، 1370 ش، ص261؛ ابوریّه، ص264ـ265.
67. ابن صلاح، ص154.
68. سیوطی، 1409، ج2، ص140.
69. ابوریّه، ص267؛ نیز رجوع کنید به طباطبائی، ص73.
70. سیوطی، 1370 ش، ص261.
71. ابوریّه، ص265؛ نیز رجوع کنید به الموطّأ.
72. کتانی، ص52ـ64؛ طباطبائی، ص97ـ161.
73. ابوریّه، ص267.
74. ابوریّه، ص268؛ طباطبائی، ص88.
75. صالح، ص298.
76. همان، ص297.
77. رجوع کنید به صحیح؛ صحاح سته؛ بخاری، ابوعبداللّه محمد؛ مسلم بن حجاج نیشابوری.
78. کتانی، ص25؛ عتر، ص199؛ طباطبائی، ص45.
79. رجوع کنید به حدیث.
80. عتر، ص326.
81. کتانی، ص25.
82. صحیح مسلم و صحیح بخاری.
83. سنن ابن ماجه، سنن ابی داود، سنن نسایی، سنن ترمذی؛ نیز رجوع کنید به سنن.
84. فاخوری، ص25.
85. رجوع کنید به معارف، ص159، 162؛ ابوزهو، ص407ـ409، 421ـ428.
86. ابن صلاح، ص108؛ مرعشی، ص17.
87. رجوع کنید به معارف، ص166ـ174؛ ابوزهو، ص430ـ447.
88. ابوزهو، ص430ـ433، 446ـ447؛ معارف، ص167.
89. ابوزهو، ص431.
90. کتانی، ص142.
91. ابوزهو، ص431؛ کتانی، ص132.
92. کتانی، ص131ـ132؛ معارف، ص169.
93. ابوزهو، ص446.
94. مدیر شانه چی، ص47.
95. طباطبائی، ص454ـ467.
96. ابوزهو، ص432ـ433، 446ـ447.
97. رجوع کنید به معارف، ص174ـ184.
98. رجوع کنید به سوره واقعه: 79؛ سوره احزاب: 31.
99. رجوع کنید به شرف الدین، ص72ـ75؛ خوئی، ص499: تواتر حدیث ثقلین.
100. صفار قمی، ص167.
101. کلینی، ج2، ص667.
102. طبری، ص65ـ66.
103. رامیار، ص266؛ قدّوری الحمد، ص96.
104. نجاشی، ص4ـ6؛ طوسی، 1380، ص7.
105. دارمی، ج1، مقدمه، ص130.
106. رجوع کنید به ابن صلاح، ص119؛ سیوطی، ج2، ص61.
107. کلینی، ج1، ص52.
108. کشّی، ص143ـ144؛ ابن طاووس، ص219ـ220.
109. بهبودی، ص23.
110. غفاری، ص227؛ عسکری، ص316ـ322.
111. رجوع کنید به جامعه.
112. رجوع کنید به کلینی، ج7، ص94ـ95؛ کشّی، ص376؛ نجاشی، ص360.
113. رجوع کنید به بخاری جعفی، ج1، ص36؛ ابن حنبل، ج1، ص79، 81، 100، 102، 110، ج2، ص35، 121؛ شافعی، ص221.
114. رجوع کنید به معارف، ص49ـ50.
115. مجلسی، ج26، ص37.
116. رجوع کنید به اصل.
117. لَهُ اَصْلٌ؛ 1351 ش، ص1.
118. همان، ص1ـ2.
119. شهید ثانی.
120. رجوع کنید به معارف، ص177ـ193.
121. یاقوت حموی، ج1، ص799؛ قس آقا بزرگ طهرانی، ج2، ص134: 448.
122. رجوع کنید به نجاشی، ص134ـ135.
123. همان، ص117.
124. رجوع کنید به نجاشی، ص116، 153.
125. رجوع کنید به نوادر.
126. نجاشی، ص40.
127. نجاشی، ص144ـ145؛ طوسی، 1351 ش، ص62ـ63.
128. نجاشی، ص411.
129. همان، ص412.
130. رجوع کنید به کشّی، ص556؛ اصحاب اجماع.
131. نجاشی، ص58ـ60، 253ـ254.
132. رجوع کنید به معارف، ص355ـ379.
133. زراری، ص160ـ167؛ ابن بابویه، 1401، ج1، ص4ـ5؛ بهبودی، ص28ـ33.
134. ابن بابویه، 1401، ج1، ص3ـ5.
135. نجاشی، ص76؛ المحاسن، چاپ مهدی رجایی در دو مجلد در 1413.
136. رجوع کنید به کلینی، ج5، ص566؛ نجاشی، ص283؛ کشّی، ص162؛ بهبودی، ص17.
137. شریف قریشی، ص73ـ88؛ معارف، ص343.
138. 1351 ش
عبارات مرتبط با این موضوع
بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به …مدیر سایت مرداد ۲۰ام ۱۳۹۳ موضوع ۳۳۱ قظ رشته تخصصی من تاریخ نیست و موارد ذیل را مدت دانشکده علوم قرآن و حدیث مقطع کارشناسی علوم قرآن علوم حدیث تاریخ اسلام مقطع کارشناسی ارشد علوم قرآن و رزومه دکترعلی نصیری دانشگاه علم و صنعت ایران …زندگی نامه دکتر علی نصیری مدارج علمی اجتهاد متجزی دکترا ، علوم قرآن و بررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با …بررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر تفسیر المیزانچند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرمچند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم کتابهای خلیج فارس شناسی و مقاله ها خلیج فارسخلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ مکتوب و میراث فرهنگی بشریت و راهکارهای دفاع از نام بررسی و نقد آراء گلدزیهر درباره منشأ اختلاف قراءاتعنوان مقاله بررسی و نقد آراء گلدزیهر درباره منشأ اختلاف قراءاتاخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیثتا قرن پانزدهم میلادی، تجزیه و تحلیلهای اقتصادی، بر پایه اخلاق صورت میگرفت از آن پس نمونه ای از تدوین خط مشی نمونه ای از تدوین خط مشی بخش اول خط مشی، در نوع خود دارای جنبه های مختلفی است و در شیوههای تحصیل و تدریس درآمد حوزههای شیعه آبشار پر برکت علم و معرفت است که بیش از هزار سال است ندای قرآنی بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به اهل بیت ع مدیر سایت مرداد ۲۰ام ۱۳۹۳ موضوع ۳۳۱ قظ رشته تخصصی من تاریخ نیست و موارد ذیل را مدت ها پیش دانشکده علوم قرآن و حدیث مقطع کارشناسی علوم قرآن علوم حدیث تاریخ اسلام مقطع کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث رزومه دکترعلی نصیری دانشگاه علم و صنعت ایران گروه معارف زندگی نامه دکتر علی نصیری مدارج علمی اجتهاد متجزی دکترا ، علوم قرآن و حدیث بررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر تفسیر المیزان بررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر تفسیر المیزان چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم کتابهای خلیج فارس شناسی و مقاله ها خلیج فارس خلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ مکتوب و میراث فرهنگی بشریت و راهکارهای دفاع از نام خلیج فارس بررسی و نقد آراء گلدزیهر درباره منشأ اختلاف قراءات عنوان مقاله بررسی و نقد آراء گلدزیهر درباره منشأ اختلاف قراءات اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث «اخلاق اقتصادی» بخشی از آموزههای اسلامی است که از یکسو، مؤلفههای رشد و توسعه اقتصادی و نمونه ای از تدوین خط مشی نمونه ای از تدوین خط مشی بخش اول خط مشی، در نوع خود دارای جنبه های مختلفی است و در همین بحارالانوار ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد بحارالانوار این مقاله نیازمند ویکیسازی است لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را رسم عاشق کشی و شیوه شهر
برای یک کارمند بسیار سخت است که مدیری با طرز تفکر اشتباه و غیر اصولی دستور بگیرد و معمولاً در چنین مواقعی کارایی بسیار پایین می آید.
به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت چطور؛ یک مدیر بد میتواند یک گروه خوب را از رسیدن به موفقیت بازدارد و همچنین با شیوه مدیریت صحیح میتوان یک تیم متوسط را به موفقیتهای زیادی رساند. مدیران فرصت خوبی برای هدایت دیگران دارند. ولی بعضی از مدیران، وظیفه یا مسئولیت خود را جدی نمیگیرند.
به عنوان مدیر عامل اجرایی (CEO) سایتِ !Aha فرصت خوبی برای انتخاب مدیرانی سختکوش دارم، کسانی که به گروه ما احترام میگذارند و خواهان رشد خود هستند؛ ولی قبلا در این سمت، با مدلهایی از مدیریت مواجه شده بودم که با حد مطلوب فاصلهی زیادی داشتند و کل گروه به خاطر آن زجر میکشیدند.
راستش، این مدیران لزوما آدمهای بدی نبودند و شاید هیچ وقت فرصت این را نداشتند که از رهبران بزرگ چیزی یاد بگیرند. با اینحال نوع مدیریت ضعیف آنها تاثیری منفی بر دیگران میگذارد و متاسفانه هنوز این نوع از مدیران وجود دارند و باعث هرج و مرج در محل کار میشوند.
اگر شما در مقام مدیریت قرار دارید، تا به حال شده است که زندگی را برای گروهتان از حد مجاز سختتر کنید؟ در ادامه به سه شیوه از مدلهای مدیریتی آزاردهنده اشاره میکنم که من با آنها برخورد داشتهام و اینکه چطور میتوانید این مسائل را تغییر دهید:
این مدیر برای کل گروه یک معما است. همه مشتاق هستند او را راضی کنند و کارهای زیادی برای نظارت و تایید او میآورند ولی تعداد کمی مورد قبول واقع میشود. مدیر سردرگم از همه میخواهد حدس بزنند او واقعا چه میخواهد و باعث ترس و ناامیدی گروه میشود چون او هیچوقت راضی نیست. این مسئله اعتمادبهنفس گروه را تحلیل میبرد.
اگر فکر میکنید یک مدیر سردرگم هستید، احتمالا نمیدانید چه میخواهید و به همین دلیل است که نمیتوانید ذهن خود را مرتب کنید. برای تغییر این وضعیت، ابتدا باید تصوری از چیزی که میخواهید به دست بیاورید داشته باشید. سپس یک استراتژی برای به دست آوردن آن تصور طراحی کنید و آن را با کل گروه درمیان بگذارید تا همه هدفی را که میخواهند برای آن کار کنند، درک کنند.
برای دیگران، هدف مدیر خوشگذران دوری از کار سخت به هر قیمتی و صرف کردن وقت خود تا حد ممکن در خوشگذرانیهای شخصی است.او با خوشحالی به دنبال یک زندگی خوب است، بیآنکه بداند همه باید سخت کار کنند تا جای خالی او را پر کنند. هنگامی که او در دفتر حاضر میشود وقت زیادی را برای انجام کار خاصی صرف نمیکند.
اگر شما فکر میکنید شخصیت تنبلی دارید، اخلاق کاری قویای را نشان دهید و به گروه خود پاسخگو باشید و درخواستهای آنان را پیگیری کنید. همینکه آنها ببینند شما تلاش زیادی برای عوضشدن میکنید، از کار کردن کنار شما خوشحالتر میشوند.
این مدیر مثل آفتابپرست است و با گفتن حرفهایی که طرف مقابل، دلش میخواهد بشنود مشکلی ندارد. این مسئله باعث سردرگمی گروه میشود که باید خود را با مدلهای مختلفی از یک داستان مشابه وفق دهند. این مسئله منجر به بیاعتمادی و هدفهای نامشخص میشود و وقت زیادی صرف بررسی دوباره و توضیح جزئیات به جای انجام کار واقعی میشود.
اگر شما فکر میکنید که به دوپهلو حرف زدن شهره هستید، احتمالا هنگام انجام دادن آن، متوجه این امر نمیشوید. پس توجه کنید: قبل از اینکه حرف بزنید فکر کنید و مطمئن شوید که حرفهایتان، براساس تفکراتتان است. شما با صادقبودن احترام بیشتری کسب میکنید تا اینکه به خاطر جلب توجه کسی، یا خود را در مرکز توجهات قرار دادن، به طور پیاپی موضع خود را عوض کنید.
من فکر نمیکنم کسی برنامه داشته باشد، شهرتش را با مدیری سختگیر بودن یا دیوانه کردن مردم بهدست بیاورد و هیچکس به طور خودکار، از زمانی که به دنیا آمده است نمیدانسته چطور باید مدیریت کند. بااینحال، همهی مدیران مسئولیت دارند تا بهترین کار خود را برای گروهشان انجام بدهند.
مدیران موفق با دقت به خود نگاه میکنند تا ببینند چه ایرادهایی دارند تا برای رفع آنها تلاش کنند. بنابراین اگر شما موقعیت مدیریت دیگران را دارید، این شانس را از دست ندهید تا تاثیر مثبتی ایجاد کنید. من از شما میخواهم به ویژگیهایی فکر کنید که شیوهی رهبری شما را تعریف میکند. از الان نقش خود را جدی بگیرید و کاری کنید که همه دوست داشته باشند با شما و در کنار شما کار کنند.
[1. آیین دادرسی] مدنی (2)
جلسات دادگاه
جلساتِ دادگاههایِ دارایِ سه قاضی که در موضوعات مدنی دارای صلاحیت بودند در طول روز برگزار میشد، اما – به تبع پند یترون به موسی که قاضیان باید «پیوسته» در دسترس باشند (خروج، 18: 22) – آنان میبایست برای به انجام رساندن دعاویای که در روز آغاز شده بودند، شب نیز به کار خود ادامه میدادند. (3) جلسات در صبح زود آغاز میشد، و قاضیان ردا بر تن داشتند – آنان رداهای خاصی «بر دور خود میپیچیدند» تا نتوانند چندان به اطراف بنگرند – (4) و معمولاً کار را شش ساعت تا وقت غذا ادامه میدادند. (5) با آنکه در آغاز، جلسه حتی برای نماز نیز قطع نمیشد، بعدها در قانون تجدیدنظر شد و در این مورد اجازه داده شد که جلسه قطع شود. (6) هیچ دادگاهی در روز شنبه یا روزهای تعطیل برگزار نمیشد، مبادا عمل نوشتن انجام گیرد. در شب شنبه یا تعطیلیها دادگاهها فقط میتوانستند به طور استثنا به دعاوی اضطراری بپردازند، (7) اما طرفی که احضار شده بود، اگر حاضر نمیشد، (8) به لحاظ عدم حضور مجازات نمیشد. دادگاه میتوانست در روزهای میانی یک عید [دینی] تشکیل جلسه دهد. (9)طرفین دعوا
هر شخصی، مرد یا زن، (10) ممکن است اقامهی دعوا کند یا بر ضدش اقامهی دعوا کنند، مگر کودکان، کرولالان، و دیوانگان. دعاویای که قیمان به نمایندگی از این افراد محجور اقامه کنند یا بر ضد قیمان و به نفع محجوران اقامه شود در دادگاه استماع میشود، اما هر حکمی که صادر شود فقط آنگاه الزامآور است که به نفع این افراد محجور باشد. (11) غیریهودیانی که در دادگاه یهودی اقامهی دعوا میکنند یا در این دادگاه بر ضدشان اقامهی دعوا میشود، میتوانند درخواست کنند که قانون غیریهودیِ خودشان در مورد آنان اعمال شود؛ (12) یهودیای که بر ضد غیریهودی دادخواهی میکرد در آغاز مجاز بود که همهی منافع قانون غیریهودی را ادعا کند، اما این تبعیض بعدها منسوخ شد. (13)محل دادرسی
خواهان «از خوانده پیروی میکند»؛ یعنی دعوا باید به دادگاهِ محلِ سکونتِ خوانده تسلیم شود، (20) اما اگر خواهان خوانده را در جایی که دادگاهی منعقد است بیابد، میتواند همهجا بیدرنگ بر ضد او اقامهی دعوا کند. (21) این قاعدهی قدیمی که طرف دعوا حق دارد که با اصرار بخواهد دادگاه کبیر اورشلیم به مسئله رسیدگی کند، (22) گرچه منسوخ شده است، (23) در بسیاری از کشورها چنین تفسیر شده که خواهان میتواند خوانده را ملزم کند تا خارج از محل اقامتش در دادگاهی که صلاحیت بالاتر یا شهرت بیشتری دارد محاکمه شود. (24) مال بدهکار را میتوان با حکم دادگاهی که مال در حوزهی آن قرار دارد توقیف کرد. (25)اخطاریه
براساس درخواست خواهان اخطاریهای برای خوانده صادر میشود تا وی در روزی که در اخطاریه مشخص شده در دادگاه حضور یابد. (26) خواهان ملزم نیست که جزئیات خواستهاش را پیش از اینکه خوانده برای پاسخ به اخطاریه در دادگاه حاضر شود فاش کند، (27) و اگر چنین کرد، ملتزم به چنین اخطاریهای نیست، مگر آنکه اظهاراتش را در دادگاه تکرار کند. (28) این قاعده را وضع کردهاند تا خوانده پیش از حضور در دادگاه فرصتِ آن را نداشته باشد که دفاعیه جعل کند؛ (29) اما بعدها حقوقدانان بیان کردند که در اینجا هدف دیگری اهمیت بیشتری مییابد و آن اینکه اگر خواسته پیشتر فاش شده باشد، فرصت مطلوبی برای حل و فصل در خارج از دادگاه پیش میآید. (30)رسیدگی غیابی
قضاوت دربارهی دعوای خواهان در صورت غیبت خوانده ممنوع است (گرچه به موقع برای او اخطاریه فرستاده شده باشد) مگر اینکه مدعای خواهان به ظاهر موجه و قابل طرح باشد؛ برای مثال، مستند باشد به سندی که خوانده آن را امضا کرده است و گواهان آن را تأیید کردهاند (46)، یا خوانده بیش از سی روز در سفر باشد. (47) به گفتهی ابنمیمون، دلیل دست کشیدن از این قاعدهی کلی که جز در صورت حضور هر دو طرف در دادگاه نمیتوان به قضاوت پرداخت (رک: تثنیه، 19: 17) این است که «کسی نتواند پول دیگران را بگیرد و سپس برود و در خارج از محل اقامت کند و در نتیجه همهی راههای دستیابی به قرضگیرندگان بسته شود» (48) در دعاوی مدنی همواره میتوان در صورت عدم حضور طرفین حکم صادر کرد. (49)فهرست دعاوی
عبارت «کوچک را مثل بزرگ بشنوید» و از هیچکس نترسید (تثنیه، 1: 17) چنین تفسیر شده است که ترجیح دعاوی بزرگ بر دعاوی کوچک ممنوع است. (50) دعوایی که اول میرسد باید اول استماع شود، صرفنظر از اهمیت دعاوی دیگری که مطرح میشوند. (51) این قاعده چند استثنا دارد: دعوای دانشمندان اولویت دارد تا مدتی طولانی از مطالعاتشان جدا نشوند؛ (52) یتیمان و بیوگان حتی بر دانشمندان اولویت دارند، زیرا با قضاوت دربارهی آنان است که عدالت اجرا میشود (اشعیا، 1: 17)؛ (53) و به دعاویای که یکی از طرفین آنها زن است زودتر رسیدگی میشود تا در دادگاه منتظر نماند. (54)خواستهی دعوا
اگر بهای خواستهی دعوا از مقدار خاصی کمتر باشد دادگاه وارد رسیدگی به آن موضوع نمیشود. (55) در این باره که دادگاه در صورتی که به دعوایی برای شاوِه پروطا (56) [= ارزش مالی قابل توجه] میپردازند میتواند به دیگر موضوعات (ارزشمند یا بیارزش) بین همان طرفین دعوا بپردازد، اختلافنظر است؛ دیدگاه اصلی این است که میتواند. (57)توافق
آنگاه که طرفین در دادگاه حاضر شدند باید در ابتدا به ایشان توصیه کرد که نزاع خود را به طور دوستانه حل و فصل کنند. (58) زکریای نبی این کار را «داوری سلامتی» نامیده است (زکریا، 8: 16) (59). اگر چنین توافقی حاصل نشود، دادگاه از ایشان میپرسد که آیا بر داوری براساس قانون تأکید دارند، یا به دادگاه اختیار میدهند که بین آنان به شیوهی مصالحهی منصفانه داوری کند. (60) دادگاهها را بر حذر داشتهاند از اینکه تمام نیروی خود را به کار گیرند تا طرفین را از اصرار بر داوری براساس قانون بازدارند. (61) با این همه، تا وقتی که توافق با قینیان (62) [= تملک] یا با اجرا به انجام نرسیده است طرفین میتوانند از توافق خود برگردند و خواهان توسل به قانون شوند. (63)آداب حضور در دادگاه
طرفین باید در محضر دادگاه بایستند (رک:تثنیه، 19: 17)، و شاهدان نیز باید چنین کنند، (64) و جز با اجازهی دادگاه نباید بنشینند. (65) ابنمیمون با اندوه میگوید که دادگاههای پساتلمودی همواره به طرفین و گواهان اجازه میدادند که بنشینند – دیگر توان کافی در ما نیست که مطابق قانون رفتار کنیم. (66) نمیتوان به یک طرف دعوا اجازهی نشستن داد، مگر آنکه طرف دیگر نیز چنین اجازهای داشته باشد. (67) حتی در جایی که دانشمندی به دلیل احترامی که دارد مجاز به نشستن است، طرف او نیز باید چنین اجازهای داشته باشد، و او میتواند بنشیند، چه از این امتیاز استفاده کند، چه نکند. (68)برابریِ طرفین دعوا
این حکم [تورات] را که «دربارهی همسایهی خود به انصاف داوری کن» (لاویان، 19: 15) چنین تفسیر کردهاند که دادگاه باید با همهی طرفهای دعوا که در محضر آن حاضر میشوند یکسان برخورد کند. (72) به ویژه، به طرفین باید فرصت و زمان مساوی داد تا ادعاهای خود را مطرح کنند. (73) در غیاب یکی از طرفین، نباید اظهارات طرف دیگر استماع شود. (74) اگر یکی از طرفین بخواهد وکیل بگیرد یا دوستان، بستگان یا پدر و مادرش را به همراه بیاورد طرف دیگر نیز میتواند چنین کند و اگر توانایی چنین کاری را ندارد میتواند با نمایندگی یا حضور دیگران مخالفت کند. (75) اگر خواهانها متعدد باشند و خوانده یک نفر باشد (یا برعکس) از ایشان خواسته میشود که یکی را برگزینند تا به نفع همگی استدلال کند تا در اینجا نیز تناسب حفظ شود. (76)دفاعیات
قاعده این است که طرفین دفاعیاتشان را به طور شفاهی بیان کنند، اما اگر هر دو طرف موافق باشند، میتوانند استدلالشان را مکتوب کنند، و برای این کار میتوانند اظهاراتشان را برای منشی دادگاه املا کنند، یا خلاصهی مکتوبی از استدلالشان ارائه دهند. (78) در صورت دوم، آنان حق ندارند از اظهارات مکتوبشان برگردند. (79) به نظر میرسد که دادگاهها به دفاعیهی مکتوب روی آوردهاند تا طرفین نتوانند هر از چند گاه عقیدهی خود را تغییر دهند. (80) هزینهی همهی این گزارشهای مکتوب را باید طرفین به طور مساوی بپردازند. (81)دلیل
اگر دعوا با دفاعیات حل و مرتفع نشود و برای اثبات آن به دلی نیاز باشد، طرفین باید در روز دفاع به همراه گواهان و اسنادشان در دادگاه حاضر شوند، اما دادگاه ممکن است تا سیروز به آنان مهلت دهد که گواهان و اسنادشان را آماده کنند. (90) اگر ایشان در این مهلت معین از انجام چنین کاری ناتوان بودند چه میشود؟ دراین باره نظریات مختلف است. (91) سرانجام قانون به این نتیجه انجامید که با آنکه دادگاه نمیتواند محدودهی زمانی را بیشتر کند (مگر در جایی که بدانیم شاهدان در فاصلهی بیش از سیروز مسافرت اقامت دارند)، (92) هر حکمی که براساس دفاعیات داده شود قابل تجدیدنظر، و هر گاه دلیل دیگری اقامه شود قابل فسخ است. (93)مشاورهی قضات
قضات پس از آنکه اظهارات طرفین و گواهان آنان را استماع کردند با همدیگر مشورت میکنند. براساس رسم قدیم اورشلیم، مذاکره در خفا انجام میشد؛ (99) اما با آنکه طرفین باید از دادگاه خارج شوند (عمدتاً به این دلیل که ندانند هر قاضیای چه رأیی داشته است) (100) به نظر میرسد برخی دادگاهها به عامهی مردم در هنگام شور اجازهی حضور میدادند. (101) سنت تلمودی این است که شاگردان قضات مجاز بودند حاضر شوند و حتی در بحثها شرکت کنند. (102) شاهدانی که دربارهی دعوا شهادت میدادند میتوانستند عقیدهی خود را دربارهی درستی مدعا در هنگام شهادت بیان کنند، اما به هنگام شور قضات اظهاراتشان استماع نمیشد، زیرا «هیچ شاهدی قاضی نیست». (103)حکم
با پایان یافتن مذاکرات، طرفین را به دادگاه باز میخوانند و از ایشان میخواهند که بایستند. (111) رئیس قضات رأی دادگاه را اعلام میکند، اما افشا نمیکند که حکم مورد تأیید همهی قضات است یا نه، یا هر قاضی چه رأیی داده است. اگر حکم متفقعلیه باشد، که چه بهتر، اما اگر چنین نباشد، نظر اکثریت غالب است. (112) اگر (به این دلیل که قضات قادر به تصمیمگیری نیستند) تعداد اعضای دادگاه افزایش یابد و به بیشترین حد ممکن، یعنی 71 عضو برسد و هنوز آرا تقریباً مساوی باشد، حکم به نفع خوانده صادر میشود؛ زیرا خواهان نتوانسته است خواستهاش را به گونهای مطرح کند که اکثریت مطلقِ قضات اقناع شوند. (113)تجدیدنظر
حکم [دادگاه] همواره در معرض تجدیدنظر است. معمولاً دادگاهی که در ابتدا حکم را صادر کرده است اگر دلیلی بر آن عرضه شود که مبانی و مقدمات حکم را ابطال کند، در حکم تجدیدنظر میکند، به شرط آنکه طرفی که در پی اقامهی چنین دلیل جدیدی است، از انجام این کار منع نشده باشد. (125) همینطور، هر حکمی به لحاظ «خطاهای ناشی از قانون» (126) در معرض تجدیدنظر است. گویا در آغاز این قاعده کلی بود و در تمام دعاوی مدنی، دربارهی تمام خطاها، اعمال میشد؛ (127) اما بعدها به احکام نادرست قضات غیرحرفهای و غیرخبره محدود شد. (128) سرانجام این قاعده به خطاهای قانون میشنایی (یعنی قانون صریح و مسلّم)، که از «خطاهای ناشی از تشخیص» (129) متمایز است، محدود شد. (130) با آنکه در آغاز از «تشخیص» مفهوم گستردهی لفظی آن فهمیده میشد، (131) سرانجام به موضوعاتی محدود شد که در تلمود دیدگاههای متفاوتی دربارهی آنها وجود داشت و هلاخایی معین نشده بود. قاضی، هر دیدگاهی را هم که میپذیرفت، حکمش (فقط به آن دلیل) در معرض تجدیدنظر نبود. این امر ممکن بود به گونهی دیگری نیز باشد: اگر دادگاه از عقیدهای پیروی میکرد، ولی بیاطلاع یا بیاعتنا بود که عقیدهی دیگری پذیرفته شده و «در سرتاسر جهان» به آن عمل میشود. (132) خطای قابل تجدیدنظر (در برخی موقعیتهای مشخص) چه بسا برای شخص قاضی موقعیت خطیری بود، چرا که ممکن بود او خود را مکلف بداند که هر خسارت جبرانناپذیری را که خطای وی سبب آن شده است از مال خود جبران کند. (133)حقوق جدید
با آنکه در دادگاههای مدنی دولت اسرائیل آیین دادرسی عمدتاً بر حقوق انگلیس [= حقوق عرفی] مبتنی است، آیین دادرسی در دادگاههای حاخامی تحت سیطرهی تقانوت هَدیّون (136) است که در مجمع عالی حاخامی اسرائیل در سال 1960 به تصویر رسید (این مصوبه تجدیدنظری در تقانوت 1943 بود). آنها در ظاهر براساس قانون تلمود و پساتلمود، اما در واقع از آن دور افتادهاند و در بسیاری از مسائل مهم از مفاهیم آیین دادرسی جدید پیروی میکنند؛ نمونههای آن چنین است: نیاز به دادخواست مکتوب، نمایندگیِ وکلا، بازجویی از طرفین (و نیز گواهان)، مکتوب کردن حکم پیش از ابلاغ، و تصمیم دربارهی هزینهی دادرسی.[آیین دادرسی] کیفری
ترکیب دادگاه و برخی از مسائل آیین دادرسی در دعاوی مستوجب اعدام و غیر آن متفاوت است. از آنجا که گزارش زیر به دعاوی مستوجب اعدام مربوط است (مگر اینکه به موارد دیگر اشاره شده باشد)، رویه و آیین دادرسی تا حد ممکن براساس این دعاوی شکل گرفته است. (137)جلسات دادگاه
در دعاوی کیفری، دادگاه فقط در روز منعقد میشود و به هنگام غروب آفتاب تعطیل میگردد. (138) اگر رسیدگی در طی روز به پایان برسد، [اگر نظر بر برائت باشد] بیدرنگ حکم برائت اعلام میشود، اما [اگر نظر بر محکومیت باشد] اعلام حکم محکومیت و مجازات را باید تا روز بعد به تعویق انداخت، (139) زیرا این امکان وجود دارد که قضات [در صورتی که طرفدار محکومیت متهم باشند] در شب نظر خود را تغییر دهند. (140) بنابراین جلسات رسیدگی کیفری را نمیتوان در شبهای شنبه و تعطیلی برگزار کرد. (141) همچنین رسیدگیهای کیفری را در روز شنبه یا روزهای تعطیل نمیتوان برگزار کرد؛ چه بسا علت این است که رسیدگی به طور بالقوه نخستین مرحلهی اعدام است، که اجرای آن در روز شنبه مجاز نیست، (142) و یا اینکه رسیدگی مستلزم نوشتن است، که در روز شنبه ممنوع است. (143)رسیدگی دوگانه
در هر روز در هر دادگاه فقط میتوان به یک دعوای مستوجب اعدام رسیدگی کرد. (148) مستثنای این قاعده در جایی است که چند نفر در یک جرم شریکاند، به شرط آنکه همهی آنان مستحق مجازات واحدی باشند. (149) با این همه، اگر شریکانِ جرم واحد مستحق اعدام به شیوههای متفاوتی باشند، باید جداگانه در روزهای متفاوت به جرمشان رسیدگی کرد؛ نمونهی آن در جرم زنا است: اگر مردی با دختر کاهن زنا کند، مرد زانی باید خفه شود و زن زناکار باید سوزانده شود. (150)بازداشت
دستگیری و بازداشت افرادی که محاکمه در پیش دارند در کتاب مقدس (لاویان، 24: 12؛ اعداد، 15: 34) گزارش شده است، و تعیین قضات مستلزم تعیین مأموران پلیس نیز هست (شوطریم (151): تثنیه، 18:16). ابنمیمون میگوید شوطریم مأمورانی هستند که چوب و تازیانه به همراه دارند و در خیابانها و بازارها گشت میزنند، و هر مجرمی را که دستگیر کردند به دادگاه میآورند. همچنین دادگاه این مأموران را برای دستگیری هر کسی که بر ضد او شکایت شده است اعزام میکند («آنان در هر مورد مطابق دستور قضات اقدام میکنند») (152). در دعاوی مستوجب اعدام، اگر متهم در حین ارتکاب جرم دستگیر میشد یا دست کم دلیل به ظاهر موجهی بر ضد او موجود بود، (153) در طول زمان رسیدگی بازداشت میشد. (154) با این همه، این امر که هنوز دلیل کافی برای محاکمهی فرد در دسترس نیست، مانع بازداشت او تا زمان دسترسی به دلیل کافی نمیشد. (155) همین طور اگر بزه دیده هنوز نمرده بود، ولی به طور خطرناک آسیب دیده بود، متجاوز باید بازداشت میشد تا درجهی جرمش تعیین شود. (156) متهم را همواره میشد حبس کرد. (157) دربارهی جواز دستگیری در روز شنبه نظرهای گوناگونی مطرح شده است.ضمانت
از آزاد کردن متهم به پشتوانهی ضمانت در طول رسیدگی در منابع نخستین سخن رفته است. (158) این قاعده به تدریج شکل گرفت که در دعاوی مستوجب اعدام آزادی به قید ضمانت مجاز نیست؛ (159) از این قاعده میتوان نتیجه گرفت که در دعاوی دیگر آزادی به قید ضمانت امری عادی و پذیرفته است.رسیدگی غیابی
رسیدگی کیفری در غیاب متهم جایز نیست. (160)تعقیب کیفری
از منبع معتبری به دست میآید که در دعاوی مربوط به قتل، ولیّ دم نقش تعقیب کننده را داشت. (161) اگر ولیّ دم در دسترس نبود دادگاه یکی را برای این کار بر میگزید. (162) از راه قیاس میتوان فرض کرد که در دعاوی دیگر غیر از قتل، بزه دیده هم شاکی بود و هم تعقیب کننده. در جرایمی که دارای ماهیت عمومی بودند، دادگاه اقامهی دعوا را آغاز میکرد و از تعقیب کنندگان چشم میپوشید. موجب چنین اقامهی دعوایی معمولاً شاهدانی بودند که پیشقدم میشدند و ارتکاب جرم را به دادگاه اطلاع میدادند. اگر ایشان میتوانستند متهم را شناسایی کنند و نامش را بگویند و دادگاه را متقاعد کنند که دعوای به ظاهر موجهی را بر ضد وی اقامه کند، دادگاه اقدام میکرد. (163)دفاع
در موضوعات کیفری، هر کس میخواست از متهم دفاع کند مجاز بود و حتی به این کار تشویق میشد. (164) اگر یکی از شاگردان قضات میخواست از متهم دفاع کند به جایگاه قضات میآمد و مجاز بود تا پایان روز در آنجا بماند، (165) و آشکار است که این تشویقی مؤثر است. گزارشهایی از دوران پساتلمود دربارهی وکلای مدافعی که دادگاه آنان را تعیین میکرد، موجود است. (166)دلیل
رسیدگیهای کیفری، برخلاف رسیدگیهای حقوقی، با بازجویی از شاهدان آغاز میشد. پیش از آن، دادگاه باید به هر یک از شاهدان به طور جداگانه چنین هشدار میداد:مشاورهی قضات
مشاورهی قضات (در معنای حقوقی آن) فقط هنگامی آغاز میشود که شهادت همهی شهود در اصل منسجم و سازگار باشد، یعنی این شهادت دادگاه را متقاعد کند که گفتههای هر یک از شاهدان با خود یا با گفتههای شهود دیگر در برخی مسائل تناقض ندارد. (173) اگر شهادت نامنسجم باشد، متهم بیدرنگ تبرئه و آزاد میشود. قاعده این است که اگر در جلسهی مشاوره اعضای کوچکتر دادگاه بیجهت تحت تأثیر و نفوذ گفتههای پیران واقع میشوند، (174) در این صورت در ابتدا جوانترین عضو دادگاه سخن میگوید. (175) اما این قاعده جای خود را به قاعدهای دیگر داد و آن اینکه جلسهی مشاور همراه باید با دیدگاهی که در دفاع از متهم است آغاز شود. (176) دانشمندان تلمود از خود پرسیدهاند که اگر بر ضد متهم دلیل منسجم و سازگاری باشد، چگونه میتوان به نفع متهم سخنی گفت. ایشان برای حل این مشکل گفتند که قاعدهی «آغاز به نفع متهم» در واقع به این معنا است که از متهم پرسیده شود آیا میتوان به نفع متهم سخنی گفت. ایشان برای حل این مشکل گفتند که قاعدهی «آغاز به نفع متهم» در واقع به این معنا است که از متهم پرسیده شود آیا میتواند دلیلی بر ردِ شهادت شهود اقامه کند یا نه؛ (177) یا اینکه به متهم اطمینان داده شود که اگر بیگناه است از دلیلی که بر ضد او اقامه شده نترسد. (178) از اینرو، جلسهی شور در حضور متهم برگزار میشود و به نظر میرسد در این مرحله به او فرصت داده میشود تا هر چه میخواهد در دفاع از خود بگوید: «اگر بگوید: من میخواهم از خودم دفاع کنم، دفاع او استماع میشود، به شرط آنکه سخنان او پایه و اساسی داشته باشد.» (179) به گفتهی ابنمیمون، او بدین منظور حتی به جایگاه قضات نیز آورده میشود. (180) با این همه، او مجاز نیست چیزی به ضرر خود بگوید و به محض آنکه دهانش را گشود تا به گناهش اعتراف کند، یا به گونهای دیگر به خود زیان بزند، دادگاه او را ساکت و سرزنش میکند. (181) اگر متهم قادر نباشد در دفاع از خود سخن بگوید، دادگاه یا یکی از قضات این کار را برای او انجام میدهد. (182)حکم
متهم به استنادِ حکم مجازات مجرم شمرده میشود و با این حکم مجازاتی که باید بر وی تحمیل شود مشخص میگردد. در این حکم دلایل محکومیت ذکر نمیشود. در اینجا، بر خلاف دعاوی مدنی، متهم میداند که کدام یک از قضات جزء اکثریتاند و کدام از اقلیت، و چه دلایلی باعث رأی هر قاضی شده، چرا که وی در طول جلسهی شور حضور داشته است.پینوشتها:
1. Haim Hermann Cohn؛ قاضی دادگاه عالی؛ استاد حقوق در دانشگاه عبری اورشلیم وی صاحب تألیفات بسیاری در زمینهی حقوق، به ویژه حقوق کیفری، است. وی ویراستار قسمت «حقوق کیفری» و «آیین دادرسی و ادله» از بخش «حقوق یهودی» در دایرة المعارف جودائیکا است. افزون بر مقالههایی که از وی در این کتاب ترجمه شده، نوشتههای وی از منابع اصلی دو مقالهی «جرایم در حقوق یهودی» و «مجازاتها در حقوق یهودی» است.
2.این نوشته ترجمهای است از:
Haim Hermann Cohn, “Practice and Procedure”, Encyclopaedia Judaica, v. 13, p. 952-9.
3.Sanh. 4: 1.
4.Sma, HM 5 n. 16.
5.Shab. 10a.
6.HM 5: 4.
7.Rema, HM 5:2.
8.HM 5:2.
9.Hol ha-mo’ed, MK 14b
10.Sif. Deut. 190.
11.Git. 52a.
12. Yad, Melakhim 10:12.
13. Cf. Beit ha-Behirah thereto.
14. Sma., HM 13n. 12,17n . 14.
15.Tos. To Shevu. 30a.
16.Git. 48b; HM 122:8.
17.Ket. 94a; HM 77:9, 122:9.
18. HM 77:1.
19.Ibid.
20.Rema, HM 14:1.
21. Resp. Maharik no. 14.
22. Yad, Sanh. 6:7.
23. Ibid., 9.
24.Sanh. 31b; Tur HM 14; 1 and Rema thereto.
25. Rema, HM 73:10.
26.MK 16a; HM 11:1.
27. BB 31a.
28. HM 80:1.
29. Rashbam, BB 31a.
30.Siftei Kohen, HM 11, n.1 .
31. Sanh. 8a.
32. HM 11: 6.
33.Nov. Ritba thereto.
34. MK 16a.
35.Rashi thereto.
36. Yad, Sanh. 25: 8.
37. Ket. 3a.
38.Rashi, BK 113a.
39. Kid. 70a.
40.HM 124.
41.See Rashba, BK 113a.
42. HM 11;1 and Rema thereto.
43.petihah
44.BK 112b- 113a.
45.Resp. Rosh 73:1 , 97:4.
46.BK 112b; Tur HM 106 and Beit Yosef thereto.
47.Yad, Malveh 13:1; Hm 106.
48.Yad, Malveh 13:1.
49. HM 18:6.
50.Sanh. 8a; Yad, Sanh. 20:10.
51.Rashi. Sanh. 8a; HM 15:1.
52.Ned. 62a.
53. «نیکوکاری را بیاموزید و انصاف را بطلبید. مظلومان را رهایی دهید. یتیمان را دادرسی کنید و بیوهزنان را حمایت نمایید.»
54.Yev. 100a.
55.BM 55a; Yad, Sanh. 20: 11.
56. shaveh perutah
57.BM 55b; Yad, loc. cit.; HM 6:1.
58.Sanh. 6b.
59.«در دروازههای خود انصاف و داوری سلامتی را اجرا دارید.»
60.Yad, Sanh. 22:4; HM 12: 2.
61. HM 12:20.
62. kinyan
63.HM 12:7, 19.
64. Shev. 30.
65. Yad, Sanhedrin 21:3; HM 17:1.
66.Loc. cit. 21:5; HM 17:3.
67.Tosef., Sanh. 6:2; TJ, Sanh. 3:10, 21c.
68.Shev. 30b; Yad, Sanh. 21:4; HM 17:2.
69.Shev. 31a.
70. Siftei Kohen, HM 17 n. 2.
71. Maharshal, quoted in Bah., HM 17:1 and in Be’er ha-Golah, HM 17, n.4.
72.Shev. 30a; Yad, Sanh. 21:1; HM 17:1.
73. Ibid.
74. Shevu. 31a; Sanh. 7b; Yad, loc. Cit. 21:7; HM 17:5.
75.HM 17:4 Pithei Teshuvah, HM 17 n. 7.
76.Sma., HM 17 n. 8.
77. HM 17:10.
78. Rema, HM 13:3.
79. Ibid.
80. Cf. Rema, HM 80, n. 2.
81. BB 10:4; 168a.
82. Avot 1:8; Yad, Sanh. 21:10; HM 17:8.
83.Rema, HM 17:5.
84.Yad, Sanh. 21: 11; HM 17:9.
85.Cf. Bah., HM 17, n. 12.
86.BK 46b; HM 24.
87. Rema, HM 24.
88.HM 24 and Siftei Kohen thereto, n. 1.
89.Rema, HM 16:2.
90.Sanh. 3:8; BK 112b; HM16:1.
91. Sanh. 3:8.
92. HM 16:1.
93. HM 20:1.
94.Yad, Sanh. 7:7-8; HM 20:1.
95. HM 16:30.
96. representatives of estates
97.HM 71:8.
98. Yad, Edut 17:2; HM 28:7.
99.Yad, Sanhedrin 22:9; HM 18:1.
100.Maim. Comm. To Mishnah, Sanh. 3: 7.
101.Bah., HM 18:1.
102.Sanh. 33b, and Rashi thereto.
103.Yad, Edut 5:8.
104. Sanh. 4:2, Yad, Sanhedrin 11:6.
105. Rema, HM 18:1.
106. Sanh. 4: 1.
107. Yad, Sanhedrin 8:3.
108. Sanh. 3:6.
109. Rashi, Sanh. 29a.
110.HM 18:1.
111.Shevu. 30b; Yad, Sanh. 21:3; HM 17:1.
112.Sanh. 3:6; Sanh. 3b; et al.
113.Yad, loc. cit. 8:2; HM 18:2.
114. Sanh. 30a; Yad, loc. cit. 22:8; HM 19:2.
115.BM 69b and Tos. thereto; Sanh. 31b; Tur HM 14 and Beit Yosef thereto.
116.Yad, Sanhedrin 6:6.
117.R. Johanan in TJ, Sanh. 3:1, 21d.
118. Sanh. 4:1; Maim. Comm. to Mishnah, Avot. 5:8; HM 17:11.
119. Rema, HM 14:4.
120.Kid. 74a; HM 23:1.
121.Tosef., BM 1:12.
122.HM 23:1; Resp. Rosh 6:15, 56:4; Mordekhai Kid., 541.
123. Rema, HM 17:12.
124. Sma, HM 17:26; Bah HM 17.
125. Sanh. 3:8; Yad, Sanhedrin 7:6; HM 20,1.
126. errors of law
127.Sanh. 4:1.
128.Bek. 4:4.
129.errors of discretion
130.Sanh. 6a, 33a; Ket. 84b, 100a.
131.Cf. Sanh. 29b; TJ, Sanh. 1:1, 18a.
132. Yad, Sanh. 6:2; HM 25:2.
133.Yad, loc. cit. 6:3; HM 25:3.
134.Yad, loc. cit. 6:4; HM 25:4.
135.Ibid.
136.Takkanot ha-Diyyum
137.cf. Maim., Yad, Sanh. 16:1-4.
138.Sanh. 4:1; Yad, Sanh. 11:1.
139.Sanh., loc. cit.; Yad, loc. cit.
140.Rashi, Sanh. 32a.
141.Sanh. 4:1; Yad, Sanhedrin 11:2.
142.TJ, Sanh. 4:7, 22b.
143.Tos. To Bezeh 36b and Sanh. 35a.
144.Sanh. 88b.
145.Sanh. 4:3-4. According to Maim., Yad, Sanhedrin 1:9.
146.Rashi to Mishnah, Sanh. 36b.
147.Tosef., Sanh. 7:8.
148.Sanh. 6:4; Tosef., Sanh. 7:2.
149.Sanh. 46a.
150.Yad, Sanh. 14:10.
151. shoterim؛ در ترجمهی این واژه اختلاف است. کتاب مقدس تو راه آن را چنین آورده است: «در تمام قلمروهایت... داوران و مأموران اجرایی برای خودت تعیین کن.»
152.Yad, Sanhedrin 1:1.
153.TJ, Sanh. 7:8.
154.Sif. Num. 114; Yad, Sanhedrin 11:2.
155.Sanh. 81b.
156.Sanh. 78b;
157.Yad, Sbnhedrin 12:3.
158.Mekh. Nezikin 6.
159.Ibid.; and Resp. Ribash no. 236, quoted in Beit Yosef, HM 388, n. 5.
160.Sanh. 79b; Yad, Roze’ah 4:7, Sanh. 14:7.
161.Nov. Ran; Sanh. 45a.
162.Sanh. 45b.
163.Yad, Sanh. 12:1.
164.Sanh. 4:1.
165.Sanh. 5:4.
166.e.g., Ribash Resp. no. 235.
167.Sanh. 4:5; Yad, Sanh. 12:3.
168.Ket. 26b; Sanh. 30a; Git 33b.
169.Sanh. 12:2.
170.Sanh. 37b; Tosef., Sanh. 8:3.
171.HM 28:6.
172.Shevu. 30a; HM 28:5.
173.Sanh. 5:4; Yad, Sanh. 12:3.
174.Yad, Sanh. 10:6; Rashi to Ex. 23:2 and to Sanh. 36a.
175.Sanh. 4:2; Yad, Sanh. 11:6.
176.Sanh. 4:1, 5:4; Yad, Sanh. 11:1, 12:3.
177.Sanh. 32b, TJ, Sanh. 4:1.
178.Ibid., Yad, Sanh. 10:1.
179.Sanh. 5:4.
180.Yad, Sanh. 10:8.
181.Tosef., Sanh. 9:4.
182.Sanh. 29a.
183.Yad, Sanh. 10:9.
184.Sanh. 4:1, 5:5, 34a; Yad, Sanh. 10:2.
185.Ibid., Yad, Sanh. 11:1.
186. Tosef., Sanh. 3:8; Yad, Sanh. 10:1.
187.Sanh. 5:5; Yad, Sanh. 12:3.
188.Sanh. 17a; Yad, Sanh. 9: 1.
189.Maim, Yad, ibid.
190. Sanh. 71b.
191.Yad, Mamrim 7,9.
192.Tosef., BK 9:15.
193.Sanh. 6:1.
194.Ibid.
195.Yad, Sanh. 13:1.
196.Ibid.
197.Mak. 1: 10.
198.Yad,
عبارات مرتبط با این موضوع
لینک مطلب وبلاگ تخصصی حقوق ایرانتبادل نظر و افزایش سطح علمی و آشنایی بیشتر با قوانین و مقرراتمنبع مقالات حقوقی برای خسارت تاخیر تأدیه در قانون و فقه – گروه وکلای یاسامطالبهخسارتعدمانجامتأخیراز طرفی چون خسارت تأخیر تأدیه از موضوعات حقوقی است که در حقوق کشور از قدیم مطرح بوده حمایت از مصرفکننده ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد…این مقاله نیازمند ویکیسازی است لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه رشته الهیات و معارف اسلامی ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزادرشتهالهیاتومعارفاین مقاله نیازمند ویکیسازی است لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه دانشگاه پیام نور مرکز رفسنجان دانشگاه پیام نور … آشنایی با ادیان بزرگ آشنایی با ادیان الهی آشنایی با تاریخ و روش های تفسیر قرآنبرچسبها برچسبها و تگهای موضوعات و زمینههای کتابهای موجود در کتابناکمدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان حسن مرتضوی عرفان عملی وتصوفمباحث ومطالب پیرامون عرفان عملی وتصوف ساعت ٢۱٤ بظ روز شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸٦ حمایت از مصرفکننده ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد این مقاله نیازمند ویکیسازی است لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را لینک مطلب وبلاگ تخصصی حقوق ایران تبادل نظر و افزایش سطح علمی و آشنایی بیشتر با قوانین و مقرراتمنبع مقالات حقوقی برای کار خسارت تاخیر تأدیه در قانون و فقه – گروه وکلای یاسا مطالبهخسارتعدمانجام از طرفی چون «خسارت تأخیر تأدیه» از موضوعات حقوقی است که در حقوق کشور از قدیم مطرح بوده؛ ولی رشته الهیات و معارف اسلامی ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد رشتهالهیاتو رشته الهیات و معارف اسلامی از رشتههای گروه آزمایشی علوم انسانی دانشگاهی در ایران، دانش دانشگاه پیام نور مرکز رفسنجان دانشگاه پیام نور مرکز رفسنجان آشنایی با دفاع مقدس رایگان آشنایی با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رایگان برچسبها برچسبها و تگهای موضوعات و زمینههای کتابهای موجود در کتابناک مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به حسن مرتضوی عرفان عملی وتصوف مباحث ومطالب پیرامون عرفان عملی وتصوف ساعت ٢۱٤ بظ روز شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸٦
محققان می گویند شیوه جدیدی برای درمان سرطان لوزالمعده ابداع کرده اند که نتیجه شیمی درمانی را موثرتر می کند.
شیوه نوین درمان بیش فعالی
تاریخ انتشار : جمعه ۲۱ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۵۹
کلمات کلیدی: بیش فعالی-پایتخت
با توجه به حوادث امنیتی که اخیرا در فضای مجازی کشور رخ داده، توجه بیش از پیش به بحث امنیت در فضای سایبری خصوصا برای نهادهای دولتی ضروری است.
به گزارش مشرق، در این راستا هر چند طبق گزارش مستند پلیس فتا، توصیههای کلی توسط مراجع مختلف به سازمانها ابلاغ شده اما راهنمایی که جزییات دقیقتری را از نظر فنی مشخص کند، میتواند کمک بسیار زیادی در جهت ارتقای امنیت سازمانها داشته باشد
یکی از بخشهای مقوله امنیت در این عرصه، سرورها هستند که جذابترین مکان برای هکرها به منظور دسترسی به اطلاعات به حساب میآیند.
برای مطمئن بودن از عملکرد درست سرور و در امان بودن آن از خطرات باید چندین کار را برای جلوگیری از حملات انجام داد.
لیست کردن سرورها
باید یک لیست از جزییات سرورهایی که در شبکه وجود دارد تهیه شود. در لیست باید حداقل اطلاعاتی از اسم، هدف ایجاد سرور، آدرس IP، تاریخ خدمات، مکان سرور در تجهیزات شبکه، سیستم عامل و فرد مسئول سرور باشد.
اطلاعات اضافی دیگر در مورد سرورها را میتوان به این لیست ضمیمه کرد.
این لیست باید به سرعت قابل دسترسی و آپدیت باشد. این لیست میتواند اطلاعاتی در مورد سختافزارها، گارانتی آنها و همچنین سیستم عاملها داشته باشد.
مسئول سرور
هر سرور باید یک مسئول داشته باشد، فردی که بداند سرور چه کارهایی را انجام میدهد و همواره آن را بروزرسانی کند و توانایی تشخیص تمامی اتفاقات غیرعادی که رد سرور رخ میدهد را داشته باشد.
اسامی اختصار
در نگاه اول این نکته ممکن است از نظر امنیتی بیاهیمت جلوه کند اما هر سروری را باید بتوان به سرعت شناسایی کرد و ترافیک غیرعادی آن را شناخت.
هنگامیکه یک اتفاق غیرعادی در سرورها اتفاق میافتد، طبق اظهارات مـرکز مـاهر یک ثانیه میتواند برای امنیت شبکه مهم باشد.
IPAM
هر سرور باید یک آدرس IP ایستا در لیست مشخصات سرورها، داشته باشد.
هنگامی شناسایی یک ترافیک غیرعادی باید بتوان به مرجعی برای آدرسهای IP رجوع کرد.
سیستم عامل ویندوز سرور 2012 سرویس مربوط به IPAM را دارد.
دسترسی از راه دور
همواره یک روش اتصال از راه دور را انتخاب کرده و فقط از همان استفاده کنید. پیشنهاد میشود که برای سیستم عامل ویندوز از سرویسهای داخلی خود ویندوز و برای بقیه سیستم عاملها از SSH استفاده شود.
UPS و مصرف انرژی
مطمئن شوید که تمامی سرورها به UPS متصل هستند. اگر که سرورها به UPS متصل نیستند مطمئن شوید که قبل از اتمام باتری سرور، تمامی سیستمهای سرور خاموش شوند.
اتصال به دامنه
مطمئن شوید که تمامی سیستم عاملهای ویندوزی به یک دامنه متصل هستند و برای سیستم عاملهای غیر ویندوزی از سرویس LDAP برای احراز هویت کاربران به منظور استفاده از Active Directory استفاده شود.
در این حالت کاربران برای تمامی سرویسها از یک حساب کاربری استفاده میکنند.
حساب کاربری ادمین
مطمئن شوید که برای حساب کاربری ادمین یک رمز عبور قوی تنظیم شده است.
تنظیم گروهها و حقوق دسترسی
برای هر دامنه از گروهها باید حقوق دسترسی مربوط به آنها تنظیم شود.
گزارشدهی
مطمئن شوید که در تمامی سرورها گزارشدهی انجام میشود، فارغ از اینکه از چه نرمافزاری برای کنترل و مانیتورینگ آنها استفاده میگردد.
تنظیم SNMP
اگر که قرار است از SNMP استفاده شود، از تنظیمات مربوط به SNMP اطمینان حاصل کنید و مدیریت دسترسی آن را فقط به سیستمهایی که از آنها اطلاع دارید، محدود کنید.
پشتیبانگیری
اگر که یک سرور ارزش درست شدن را دارد، مطمئنا ارزش پشتیبان گرفتن را نیز خواهد داشت.
هیچ اطلاعاتی نباید بر روی سرور بدون داشتن پشتیبان از آنها قرار گیرد و هیچ پشتیبانی نباید مورد اعتماد باشد، مگر آنکه از قابلیت بازیابی آن اطمینان داشته باشید.
یافته جدید محققان؛
درمان بیخوابی سالمندان به شیوه «رفتاردرمانی شناختی»
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۵۶
بیخوابی سالمندان
افراد مسن بیش از افراد جوان تر دچار بیخوابی بوده و قرص خواب مصرف می کنند که همین مسئله موجب افزایش ریسک سقوط، شکستگی و حتی مرگ می شود اما اکنون روش جدیدی برای این مسئله کشف شده است.
«رفتاردرمانی شناختی برای بیخوابی» (CBTI) نوعی گفتاردرمانی است که بسیار در درمان افراد مسن مبتلا به بیخوابی موثر و کارآمد تلقی می شود. در طول جلسات CBTI، روان درمانگرها به بیماران کمک می کنند تا واکنش های فکری، رفتاری و احساسی شان در رابطه با مشکل خواب را تغییر دهند تا بیخوابی شان بهبود یابد.
تیم تحقیق در این مطالعه برنامه درمانی جدید CBTI را ایجاد کردند. در این برنامه از مربیان مجرب خواب که درمانگر نبودند استفاده شد. همچنین محققان ۱۵۹ فرد را به یکی از سه گروه درمان اختصاص دادند.
دو گروه از افراد CBTI را از مربیان خواب که در برنامه آموزش CBTI ویژه شرکت کرده بودند، دریافت کردند. یک گروه از افراد، جلسات CBTI رودرو با مربی خواب داشتند. گروه دوم به شکل گروهی تحت این درمان قرار گرفتند.
افراد سومین گروه (گروه کنترل) برنامه کلی آموزش خواب را که شامل ۵ جلسه یک ساعته در طول ۶ هفته بود دریافت کردند. این افراد از مربیان خواب، CBTI دریافت نکردند.
در طول جلسات گروه اول و دوم، مربیان خواب با افراد در مورد بهبود عادات خواب مشاوره می کردند و تکنیک های نظیر استفاده از تختخواب فقط برای خواب و نه تماشای تلویزیون یا مطالعه را به آنها اموزش دادند. در هر دو گروه مربیان خواب هر هفته به طور تلفنی نحوه عملکرد افراد را کنترل می کردند.
بعد از پایان درمان، افراد مبتلا به بیخوابی که CBTI از مربی خواب دریافت کرده بودند در مقایسه با گروه کنترل، با کاهش قابل توجه مشکلات خواب روبرو بودند. ۶ و ۱۲ ماه بعد از اتمام درمان هم همچنان شرکت کنندگان در هردو گروه درمان CBTI روند بهبود خواب شان حفظ شده بود.
دانش > محیط زیست جهان - سمیه لبافی*:
این روزها برخی نظرات در رابطه با حذف نشر کاغذی کتاب، به لحاظ نظری چالشی در ذهن نگارنده ایجاد کرده اســت که این نوشتار به آن خواهد پرداخت.
با رواج فناوری رسانه و کاربردهای متعددش در مسائل روزمره، جهان با سرعت در مسیردنیای دیجیتال قرار گرفته اســت. کتاب و نشر نیز از این مسیر باز نمانده و ظهور نشر الکترونیک این صنعت را نسبت به سالهای پیشین متحول کرده اســت. کتاب الکترونیکی، پدیدهای اســت متعلق به قرن بیست و یکم و میرود تا نظام آموزش و اطلاعرسانی را با دگرگونی اساسی مواجه سازد. استفاده از ظرفیت فضای دیجیتال و ارائه کتابها به شکل دیجیتالی بر اساس مزایایی که دارد و قابل انکار هم نیست روز به روز سرعت بیشتری به خود می گیرد. این ماجرا پدیده ای اســت که در دنیای واقعی رخ داده اســت و این رواج کتاب الکترونیک نه نشانه ایی بر تایید و نه رد این ماجراست. واقعیت رخ داده یک مسئله اســت و نوع نگاه ما به این ماجرا مسئله ای دیگر که نباید با یکدیگر خلط شود.
گرچه نگارنده بر حسب نیاز رشته خود یکی از eBook خوان های حرفه ای اســت اما این بر اساس ضرورت بوده نه اعتقاد به امکان ارائه یک محتوای سنگین علمی در قالبی مجازی. این ادعا که باید کتاب کاغذی را کنار گذاشت و به سمت چاپ دیجیتال کتاب برویم تا درهای علم را بروی خود بگشاییم ادعای شتابزده ای اســت که نه تنها مسیر علم را برای ما هموار نمی کند بلکه بیش از پیش ما را به عقب خواهد راند. این ادعا را هم واقعیت جامعه امروز و وضعیت مطالعه و هم نظریات علمی که فرایند های فیزیولوژی مغز را تحلیل کرده اند، تایید می کنند. کم حوصلگی و تند خوانی رویه ای اســت که در سال های اخیر در حوزه مطالعه دیده می شود و مخاطب دیگر علاقه مند به خواندن متون بلند نیست و به مطالعه متن های کوتاه که در مدت زمان کمی او را به نتیجه برساند تمایل بیشتری نشان میدهد. این بلایی اســت که عادت به خواندن محتوا در فضای مجازی بر سر بشر امروز آورده اســت، حال چگونه می توان انتظار داشت مخاطب متن بلند یک کتاب را در این فضا مطالعه کند. معمولا مطالعه در فضای مجازی، فراتر از پاراگراف اول و نهایتا دوم نمی رود و متن نمی تواند توجه خواننده را جلب و حفظ کند و مخاطب به باقی مطالب صرفا نگاهی گذرا می اندازد، بدی ماجرا اینجاست که مخاطب دچار این توهم می شود که این محتوا را مطالعه کرده و نسبت به آن آگاه اســت.
ادعای خود را اینگونه کامل می کنم که فضای مجازی فضای خواندن مطالب کوتاه و جذاب اســت نه فضای مطالعه عمیق متون علمی. در این حوزه تاکنون نظریات علمی نیز با پایه روانشناسی شکل گرفته اســت. پیشنهاد می کنم کتاب نیکلاس کار، با عنوان «کم عمق ها» (The shallows) که اخیرا ترجمه آن را هم دیده ام، مطالعه کنید. این کتاب یکی از آثاری اســت که این مسئله را به خوبی تبیین کرده اســت. کتاب «کمعمقها» که در سال 2011 جایزه پولیتزر را گرفت نتیجه تحقیقی در رابطه با تاثیر فناوری اطلاعات، به ویژه اینترنت، و دیگر فناوری های رسانه ای بر ساختار و شیوه تفکر بشر اســت. نویسنده در این کتاب به فیزیولوژی مغز و کارکرد حافظه، میپردازد تا بتواند نحوه تاثیر فناوری های رسانه ای را بر تفکر بشر نشان دهد تا در نهایت ریشه این بی حوصلگی در مطالعه را بیابد و نشان دهد که چرا عموم مردم قرن بیست و یکم، سطحی تر از گذشته مطالعه میکنند و با این که حجم بیشتری از اطلاعات در دسترس شان اســت، کم عمق تر شدهاند.
مسئله اینجاست که خواندن؛ نوشتن، دیدن و ... هر کدام بصورت پروژه های جداگانه در مغز انسان عمل می کنند و هر کدام بخشی از ظرفیت مغز را اشغال می کنند. هنگامی که ما یک eBook را از طریق موبایل میخوانیم به طور همزمان از بقیه کارکردهای این رسانه نیز استفاده خواهم کرد. در این شکل از مطالعه در حین خواندن می توانیم در اینترنت سرچ کنم، تصاویر را ببینم ، پیامک دریافت کنیم و حتی موسیقی گوش کنیم. اشتباه اســت که فکر کنیم فرایند پیش گفته، بصورت یکپارچه در مغز ما انجام می شود بلکه هر کدام از این کارکردها بصورت پروژه ای جداگانه حجمی از مغز ما را برای عملیاتی شدن درگیر و لذا ظرفیتی از مغز را اشغال می کنند، در نتیجه سطح تمرکز پایین خواهد آمد و نمی توان از این طریق درک عمیقی از محتوای مورد مطالعه داشت.
تمام حرف نگارنده این اســت که هر قالب رسانه ای چه کتاب، چه روزنامه، چه تلویزیون و یا شبکه های اجتماعی، مناسب ارائه یک نوع محتواست و نباید این ها را با هم اشتباه گرفت. هر قالب رسانه ای که ظهور می کند نباید از آن توقع بازنمایی همه گونه محتوایی را داشت چرا که هر قالب رسانه ای محدودیت ذاتی در ارائه یک سری از محتوا دارد. همان طور که نمی توان از کتاب توقع سرگرمی و تفنن به شکل غالب را داشت، نمی توان از فضای مجازی هم انتظار ارائه محتوای عمیق علمی داشت؛ فضای مجازی محدودیت ذاتی برای این کار دارد. فضای مجازی، فضای سرگرمی اســت نه فضای گشودن باب های علم به روی بشر. مسیر علم از قالب فضای مجازی نمی گذرد. تنها قالب کتاب کاغذی اســت که می تواند به درستی دانش را در عمیق ترین لایه ها انتقال دهد چرا که در این قالب از انتقال اطلاعات، تمرکز بالایی برای درک مطالب بوجود می آید. این قالب به مغز انسان اجازه چرخیدن در فضاهای دیگر را نمی دهد و تمامی ذهن درگیر محتوای واحد خواهد شد.
در حالی در کشور ما حرف از حذف چاپ کاغذی کتاب زده می شود که روند رو به رشدی از روی آوری جوامع توسعه یافته به مطالعه کتاب به صورت کاغذی دیده میشود (کار تحقیقی اندرو پرین (2016)شاهدی بر این مدعا اســت).
اگر نیاز به صرفه جویی در مصرف کاغذ هم داشته باشیم که داریم، راهکارهایی مانند گسترش کتابخانه ها وایجاد این فرهنگ که مردم به کتابخانه ها رجوع کنند و کتاب به امانت بگیرند راهکار درست تری به نظر میرسد. جامعه ما باید عادت به خواندن کتاب کاغذی کند، باید عادت کند به کتابخانه برود وقت بگذارد و مطالعه کند چرا که فرایند علمی؛ فرایندی شتابزده نیست و نیاز به تمانینه ذهنی دارد. جامعه ما هنوز روزنامه خوان نشده بود که تلویزیون فراگیر شد، هنوز از فضای اینترنت و سایت و ایمیل(فضای وب 1) به درستی استفاده نکرده بود که این مرحله را قلم گرفت و به یکباره وارد فضای شبکه های مجازی(وب 2) شد، هنوز کتاب خوان نشده بودیم که منوی گسترده ای از ebook ها در مقابل ما قرار گرفت. این پل زدن ها و پریدن هاو طی نکردن مراحل تکامل رسانه ها یک به یک، جامعه را بلکه انسان را با بحران روبرو می کند.
حرف بر سر این اســت؛ کسانی پیشنهاد توقف و محدود کردن چاپ کاغذی کتاب را می دهند که خود محصول همین سیستم اند و با خواندن کتاب به شکل سنتی به این درجه از دانش رسیده اند. باید صبر کرد تا کسانی در این خصوص تصمیم گیری کنند که خود در آینده محصول سیستم مطالعه کتاب های دیجیتال اند و معایب و مزایای این سیستم مسلما بر آنها آشکار تر خواهد بود. پیشنهاد نگارنده به صنعت نشر و به نهادهای متولی کتاب در کشور این اســت که اجازه دهند تب فضای دیجیتال کمی پایین بیاید و در خصوص هر نوع تصمیم گیری برای چاپ کاغذی کتاب با شتابزدگی عمل نکنند. والسلام
* دکترای مدیریت رسانه، مدرس دانشگاه تهران
تحقیقات نشان میدهد؛
دانش > پزشکی - همشهری آنلاین:
طبق مطالعات جدید، درمان جدید مبتنی بر صوت میتواند منجر به کاهش فشار خون و تسکین علایم میگرن شود.
به گزارش خبرنگار مهر، در نوع جدید درمان، از امواج صوتی برای ایجاد تعادل در فعالیت مغز افراد به منظور کاهش فشارخون و کاهش علائم میگرن استفاده میشود.
در این نوع درمان، فعالیت مغز از طریق سنسورهای متصل به فرق سر خوانده میشود. سپس این فعالیت به مجموعه اصوات شنیداری تبدیل میشود. این اصوات از طریق هدفون به صورت میلی ثانیه به مغز بازگردانده میشوند.
سنسورها با اندازهگیری فعالیت الکتریکی مغز یا امواج مغزی تشخیص میدهند که آیا بین فعالیت طرفین راست و چپ مغز تعادل وجود دارد.
دکتر چارلز تگلر، سرپرست تیم تحقیق، در این باره میگوید: «مغز به آهنگ پخش شده گوش میدهد. و به آن همچون آیینه اکوستیک مینگرد.»
در یک مطالعه مشخص شد در ۱۰ مرد و زن کاهش قابل توجه فشار خون بعد از حدود ۱۰ روز و شرکت در ۱۸ جلسه حاصل شد.
این بیماران شاهد میانگین کاهش فشارخون سیستولیک (عدد بالا) از ۱۵۲ به ۱۳۶ بودند. فشار خون دیاستولیک (عدد پایین) از ۹۷ به ۸۱ کاهش یافت. فشار خون عادی ۱۲۰/۸۰ mm Hg یا کمتر اســت.
در مطالعهای دیگر، محققان وضعیت ۵۲ بیمار مبتلا به میگرن را که در حدود ۱۶ جلسه و به طورمیانگین به مدت ۹ روز شرکت کرده بودند را بررسی کردند.
دو هفته بعد از درمان، بیماران در مورد بهبود بیخوابی، خلق و خو و سردردشان گزارش دادند.
به گفته محققان به نظر می رسد صوت درمانی با ایجاد شکلی از بازخوردزیستی به هم ترازسازی و متعادل کردن سیستم عصبی خودکار کمک میکند.
سیستم عصبی خودکار به شکل ناخودآگاه بر عملکرد اندام داخلی کنترل دارد و عملکرد بدن نظیر ضربان قلب، گوارش و تنفس را تنظیم میکند.
به گفته تگلر، این درمان HIRREM (بازتاب الکتروانسفالیک مبتنی بر رزونانس رابطهای با وضوح بالا) نامیده میشود و در مجموعه مطالعاتی بر روی حدود ۴۰۰ نفر آزمایش شده اســت.