به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایسنا ، انسانهای موفق چه تفاوتهایی با دیگران دارند؟ آیا استعداد موفقیت در وجود برخی انسانها بیش از دیگران نهادینه شده است؟ اگر این طور است شما چقدر برای موفقیت استعداد دارید؟
«اکنون این امکان برایتان فراهم شده است که مهمترین ویژگیهای رفتاری انسانهای موفق را بشناسید و به این وسیله نقاطِ ضعف و قدرت خود را تخمین بزنید. اگر برخی از این ویژگیها را نداشتید، ناامید نشوید، همیشه برای اصلاح خودتان فرصت دارید اما بهتر است وقت را تلف نکنید و زودتر دست به کار شوید.
فرمول به خصوصی برای موفقیت وجود ندارد اما همه انسانهای موفق ویژگیهای رفتاریِ معینی دارند.
هر یک از ما تعریف منحصر به فردی از موفقیت داریم. به نظر بسیاری از ما، موفقیت در وهله اول با پول و ثروت تخمین زده میشود. گر چه واضح است که موفقیت جوانب مهم دیگری هم دارد. برای بعضی از مردم مهم این است که بتوانند وقتشان را آن گونه که میخواهند سپری کنند. برای برخی دیگر توانایی کمک به نیازمندان مهم است. معیار هر چه باشد، در شخصیت همه انسانهای موفق ویژگیهای به خصوصی مشاهده شده است. از میلیونرها گرفته تا مدیرانِ تازه شکوفا شده، همگی شخصیت متفاوتی داشتند. با این حال همه آنها چند ویژگی رفتاری مشابه داشتند که باعث موفقیتشان شده بود.
انسانهای موفق، از دیزنی گرفته تا اپرا اموراتِ بسیاری را با تکیه بر این ویژگی از پیش بردهاند و این ویژگی به آنها کمک کرده است گذشته را کنار بگذارند و آینده را بسازند. نگاهی به این مقاله بیندازید تا ببینید چند نمونه از آنها را در رفتارهای خود مشاهده میکنید.
۱. به رقابت نیاز دارند
تا کنون فرد موفقی را ندیدهام که حسِ رقابت عمیقا در وجودش ریشه ندوانده باشد. موفقیت در اصل برخاسته از احساس نیاز به برنده شدن است. دلایل متفاوتاند اما هدف همواره بُرد است. انسانهای موفق تشنه کشف راههای خلاقانهای هستند که آنها را در رقابت بالا میکشد و از این که با سرخوردگی نظارهگر باختنشان باشند، متنفرند. مردم معمولا این ویژگی را با اخلاق کاری اشتباه میگیرند. در اینجا منظور زیاد کار کردن نیست. رقابتطلبی شما را ترغیب میکند بیشتر از دیگر رقبایتان برای رسیدن به رویاهایتان کار کنید و راههای رسیدن به موفقیت را برایتان هموار میکند.
۲. گذشته را رها میکنند
ویژگی اول یک نتیجه مهم دارد. هر قدر هم موفق باشید، ماندن در گذشته یا پر رنگ کردن آخرین اشتباهتان از سرعت پیشرفتتان میکاهد. انسانهای موفق در گذشتههایشان متوقف نمیشوند. آنها درسهای لازم را از گذشته فرا میگیرند و با سرعت به سوی چالشهای بزرگتر حرکت میکنند.
۳. برای پیشرفت انگیزه دارند
انسانهای موفق همواره تلاش میکنند خود را اصلاح کنند. آنها سختگیرترین منتقدانِ خود هستند. هیچگاه از خودشان راضی نیستند و همیشه تلاش میکنند، بهتر باشند. بیشتر از هر کسِ دیگری مشتاقند بهترین باشند.
۴. به جزئیات زیاد توجه میکنند
این ویژگی در عین حال که برای اطرافیان آزاردهنده است، نتایج بسیار خوبی به همراه دارد. ظاهرا این ویژگی با عبارت معروفِ «درگیرِ جزئیات نشو» متضاد است اما انسانهای موفق اکثرا هنگامی که کارهای کوچک انجام میدهند به جزئیاتِ آن نیز توجه میکنند.
۵. فهرستی از دستاوردهایشان را نگه میدارند
انسانهای موفق یادگارهای موفقیتهایشان را نگه میدارند. نه لزوما برای نمایش دادنشان (گر چه بسیاری این کار را میکنند) که برای این که به خود و اطرافیانشان یادآوری کنند سرسختی، به تنهایی برای غلبه بر غیرممکنها کافی است.
۶. ضرورت بهبود روابط کاری را درک میکنند
یکی از رایجترین ویژگیهای انسانهای موفق جدیت در روابط کاری است. همه موفقیتها بر پایه ارتباطات انسانی بنا شدهاند. این ارتباطات باید به درستی پرورش یابند و تقویت شوند.
۷. به خودشان جایزه میدهند
وقتی از شدت کار کردن احساس خفگی میکنید، نیاز به زمانی دارید که از نظر جسمی و عاطفی به خودتان بپردازید. با کارهای سادهای مانند مدیتیشین، تمرینات ورزشی، تفریحات سالم، فعالیتهای بشردوستانه یا گریزی ناخودآگاه. یا هر چه خودتان صلاح میدانید، مقصود این است که از فرسودگیتان پیشگیری کنید؛ تمرکزتان را حفظ کنید و به خودتان یادآوری کنید، چرا این کارهای سخت را انجام میدهید.
۸. قدرشناس هستند
تعدادی از مصاحبههایی را که با فضانوردان شاتل فضایی داشتهام به خاطر دارم. آدمهایی بیاندازه موفق که بیشتر از هر فرد دیگری حق داشتند خودبین باشند اما بر عکس، قدرشناسترین آدمهایی بودند که تاکنون دیدهام. به خوبی میدانستند چقدر خوشبخت هستند که در جایگاه کنونیشان قرار دارند و از این که احساسشان را با دیگران نیز در میان بگذارند، خجالت نمیکشیدند.
۹. در مواقع بحرانی متزلزل نمیشوند
یکی از مهمترین معیارهای موفقیت پایداری در شرایط بحرانی است. انسانهای موفق در شرایط بحرانی مسیر و هدفشان را گم نمیکنند و با این عمل به الگویی قابل اتکا برای اطرافیانشان تبدیل میشوند.
۱۰. تلاش میکنند اعتبارشان را افزایش دهند
اگر قابل اعتماد نباشید، دستیابی به هر سطحی از موفقیت برایتان تقریبا غیر ممکن است. اعتماد کردن به انسانهای موفق آسان است زیرا افکارشان را واضح بیان میکنند و همیشه صادق و شفاف هستند. حتی اگر با ایشان موافق نباشید، موضع خود را تغییر نمیدهند.
۱۱. مسئولیتپذیر هستند
حتی درخشانترین موفقیتها هم گاهی ناگریز دچار لغزش میشوند. پذیرفتن اشتباه خصیصهای است که نه تنها اعتماد مردم را جلب میکند که به آنان نشان میدهد اشتباه چیزی نیست که پنهانش کنند یا بر گردن شخص دیگری بیندازند.
۱۲. در برابر مشتریانشان به خوبی ظاهر میشوند
حتی خشکترین و مغرورترین مدیرعاملها هم به مشتریانشان احترام گذاشته و با ظاهر و رفتاری جذاب مقابل آنان حاضر میشوند. آنها خوب میدانند جایگاه کنونیشان را مدیون مشتریانشان هستند.
۱۳. به توجهی که از سوی دیگران دریافت میکنند اهمیت نمیدهند
انسانهای موفق متوجه هستند که با افزایش موفقیتشان، جوکهایشان خندهدارتر میشود و همواره بر تعداد افرادی که با آنها موافقند، افزوده میشود اما به این گونه مسائل توجه نمیکنند. انسانهای موفق میدانند نظرِ مثبتی که مردم نسبت به آنها دارند باعث نمیشود که دیگر مرتکب اشتباه نشوند.
۱۴. مایلند به دیگران کمک کنند
هر گاه به درجهای از موفقیت دست یابید، یکی از بهترین پاداشهایی که نصیبتان میشود توانایی تشویق و سرِ شوق آوردن دیگران است. انسانهای موفق میدانند قدرت کافی برای افزایش اعتماد به نفس دیگران دارند و وقتی این کار را انجام میدهند، دوستانی وفادار به دست میآورند و اثرات کمکهایشان بارها و بارها در زندگیشان منعکس میشود.
۱۵. اجازه نمیدهند با شکستهایشان شناخته شوند
هیچکس صد در صد موفق نیست. موفقیت بدون شک نتیجه مثبتِ تلاشهایی است که شامل شکستها، تجربیات و آموختههای فراوان است. به گفته دانشمندان، جهانی که در آن زندگی میکنیم مدتها پیش با غلبه ماده بر پادماده با اختلافی بسیار کم به وجود آمده است. با اختلافِ تنها یک ذره در برابر میلیاردها ذره دیگر. ویرانیهای بسیاری رخ داد تا آن چه اکنون هست به وجود بیاید. بنابراین اگر از شکست میترسید، در واقع دارید از موفقیت دوری میکنید. با ترستان کنار بیایید. دنیا به سوی موفقیت پیش میرود.
جام جم سرا:
اگر شکست خوردهاید و میخواهید دوباره شروع کنید، پاسخ دادن به ۵ سوال زیر میتواند کمک بزرگی برای شما باشد:
۱- این شکست چه درسی برای من دارد؟
شکستها نتیجه مجموعهای از اتفاقها هستند اما هرچقدر دیگران و عوامل خارجی در شکست دخیل باشند، در نهایت مسئول شکست، خود شما هستید و باید این را بپذیرید. سعی کنید گذشته را مرور کنید و نقاط مهمی را که باعث بروز تغییر در شرایط شما شده بیابید و ببینید که در شرایط ویژه چهکاری انجام دادهاید و چطور تصمیم گرفتهاید.
۲- چه کاری را میتوانستم متفاوت انجام دهم؟
همیشه برای تصمیمگیری درباره کاری، بیش از یک انتخاب داریم. اینکه چطور تصمیم بگیریم، مسیر حرکت و سرنوشت کار را تحت تاثیر قرار میدهد. پس بهتر است به عقب برگردید و به زمانهای حساس فکر کنید. به تصمیمهایی که گرفتهاید بیندیشید. چه انتخابهای دیگری میتوانستید داشته باشید؟ چه کاری را میتوانستید متفاوت انجام دهید؟ چه قدمهایی را میتوانستید بردارید؟
۳- آیا به مهارتهای بیشتر یا متفاوتی احتیاج دارم؟
همه ما نقاط قوت و ضعفی داریم. ضعفهای ما در طبقهبندیهای مختلفی قرار میگیرند. بعضی از ضعفها ذاتی است. یعنی بهصورت ذاتی نمیتوانیم در انجام کارهایی عالی باشیم. مثلا بعضی از آدمها بهصورت ذاتی رقابتی هستند و برخی دیگر اینطور نیستند. بعضی از ضعفها، ضعف در مهارت است. مثلا ممکن است شما شکست خوردهاید چون اصول مالی و مدیریت مالی کسبوکار را نمیدانستهاید و نتوانستهاید گردش مالی کسبوکار خود را مدیریت کنید. بهتر است ببینید به چه مهارت و دانشی نیاز دارید که کمبودهای قبل را پر کنید.
۴- از چه کسی میتوانم مشورت بگیریم؟
وقتی درگیر موضوعی هستید، ذهن شما به شکلی درگیر میشود که نمیتوانید از بیرون به مساله خود نگاه کنید؛ اما ممکن است دوستان و اقوام و آشنایان یا متخصصهایی وجود داشته باشند که بتوانند به شما کمک کنند تا موضوع کار خود را از زاویه جدیدی ببینید. بهتر است از شخص مناسبی بازخورد بگیرید و از او کمک بخواهید. خیلی از مردم درخواست کمک نمیکنند چون فکر میکنند کمک خواستن مترادف ضعف است. اما کمک خواستن نشانه این است که شما آماده یادگیری هستید.
۵-قدم بعدی چیست؟
(امیر مهرانی -مربی توانمندسازی فردی و سازمانی/کسب و کار)
جام جم سرا:
1- زوجهای موفق انتظاراتشان را از یکدیگر صریحا بیان میکنند.
ازدواج با دوران نامزدی متفاوت است.پس از ازدواج شما انتظاراتی از همسر خود دارید که با انتظارات دوران نامزدی تفاوت دارد.به عنوان مثال درطول دوران نامزدی شما از زندگی دانشجویی ودرامد اندک رضایت دارید اما بعد از ان یعنی بعد از ازدواج شما توقع دارید تا همسرتان حقوق ثابتی را دریافت نماید.زوجهای موفق قبل از ازدواجشان صریحا در مورد انتظاراتشان از یکدیگر گفتگو میکنند واگر یک اختلاف جدی میان انها وجود داشته باشد به عنوان مثال- مرد فرزند بخواهد ولی زن مخالفت کند-در این زمان انها درباره این مسئله که ایا با یکدیگرازدواج کنند یا نه به طور جدی فکر میکنند.بعد از ازدواج نیز زوجهای موفق مداوم با یکدیگر گفتگو میکنند تا انتظاراتشان را از زندگی زناشویی مرورکنند.اگر این انتظارات با یکدیگر در تضاد بود زوجین ارتباطشان را با یکدیگر حفظ میکنند تا به یک توافق ودرک متقابل برسند.
2- زوجهای موفق هوییتشان را حفظ میکنند.
اگر چه شما قبل از ازدواج مستقل بوده اید اما بعد از ان شما درگیر شخص دیگری میشوید که زوج شما خواهد بود مخصوصا اگر ازدواج فرزندانی در پی داشته باشد، روز به روز زندگیتان به طور چشمگیری به یکدیگر نزدیک تر خواهد شد ونتیجه این است که اغلب هردوی شما به یکدیگر وابسته میشوید،به گونه ای که احساس میکنید شخصی دائما به شما چسبیده است. - زوجهای موفق به خوبی به این مطلب اگاهند که ازدواج میتواند احساس در مخمصه افتادن را به انها القا کند ،حتی اگر عشق زیادی بین انها وجود داشته باشد.پس انها همدیگر را دائما به با هم بودن تشویق نمیکنند،بلکه همدیگر را ترغیب میکنند تا زمانی را به خود اختصاص دهند،یعنی به تنهایی لحظاتی را با سرگرمی ها ودوستانشان سپری کنند.با این روش هرکدام از زوجین با هوییتشان وارد ازدواج میشوند وان را حفظ میکنند وهمیشه هوییت خود را زنده نگه میدارند.
3- زوجهای موفق یکدیگر را در راس امور قرار میدهند.
به محض این که ازدواج میکنید این امکان وجود دارد که ادب و احترام در بین شما کمرنگ شود.در دوران نامزدی ویا اوایل ازدواج چیزهای کوچکی از قبیل کمک کرد ن به یکدیگر را به یاد داشتید ومسائل بزرگتری همچون محترمانه به حرف هم گوش کردن را فراموش نمیکردید،اما ازدواج میتواند باعث دنیایی از تغییرات شود.اغلب بعد از ازدواج احترام گذاشتن به یکدیگر را فراموش میکنید واین امکان وجود دارد که اهمیت دادن به زوجتان کمتر شود وتوجه شما بیشتر به مسائل دیگری همچون کار،سرگرمی ها ،ویا بچه ها معطوف شود وبه جای همسرتان انها را در اولویت قرار دهید.
زوجهای موفق بیش از هرچیز دیگری به یکدیگر اهمیت میدهند،انها به عقاید زوجشان علاقه نشان میدهند وهمسرشان را جدی میگیرند.این زوجین زمانی که با دیگران صحبت میکننداز همسرشان با الفاظ زیبایی یاد میکنند وخلاصه اینکه هرگز وجود یکدیگر را بی اهمیت نمیدانند وقدر یکدیگررا به خوبی میدانند وهمیشه به خاطردارند از اینکه با هم ازدواج کردند،چقدر خوش بختند.
4- زوجهای موفق یاد میگیرند تا به خوبی مشکلاتشان را حل کنند.
جان گوتمن،روانشناس امریکایی به مدت بیست سال برروی زوجها تحقیق و بررسی کرد وبه این نتیجه رسید که عامل اصلی موفقیت ویا شکست درازدواج این است که ایا زوجین میتوانند مشکلاتشان را با یکدیگر حل کنند یا نه ؟
زمان هایی وجود دارد که شما با یکدیگر توافق ندارید واینجاست که این اختلافات باعث رنجش شما میشود ،مطمئنا نمی بایستی با اضافه کردن خشونت و بد رفتاری این رنجش را زیاد تر کنید.اما اگر همسرتان چیزهایی را برخلاف میلتان میخواهد ویا کارهایی را انجام میدهد که با نظر شما مغایرت دارد،شما می بایستی این اختلافات را با همدیگر حل نمایید.
زوجهای موفق هرچند که احساس بد در بین انها حکمفرما باشد اما درعین حال ارتباطشان را حفظ میکنند.انها در مورد اختلافاتشان با یکدیگرگفتگو میکنند وبنا براین گفتگوی بین انها به یک نتیجه مسالمت امیز منتهی میشود.زوجین به یکدیگر لبخند میزنند وبه جای نق زدن وعیب جویی کردن ازیکدیگر حمایت میکنند.زوجهای موفق کاملا به این موضوع واقف هستند که عشق ورزیدن بسیار مهمتر از پیروز بودن در یک بحث وگفتگو است.
5- زوجهای موفق به خوبی از یکدیگر لذت میبرند.
در شروع ازدواج عشق و علاقه زیادی بین زوجین وجود دارد،اما باید به یاد داشته باشید زمانی که ازدواج میکنید سالهایی را در پیش رو خواهید داشت که قرار است این علاقه عمیق تر شود.به علاوه امروزه ازدواج اغلب با فشارهای روانی بسیا ر زیادی همچون تولد اولین فرزند همراه است.
زوجهای موفق میدانند که چگونه از یکدیگر لذت ببرند شما می بایستی با جدیت رابطه عاشقانتان را در اولویت قراردهید وزمان وفضای لازم را برای این کار فراهم کنید.شما نیازمند این هستید تا به صورت مداوم از نیازهای جنسی همسرتان اگاهی داشته باشید وراههای جدید را برای راضی نگه داشتن یکدیگر پیدا کنید.
زوجهای موفق مهربان و با عاطفه هستند.اگر گاهی اوقات بین انها ازنظر عاطفی خلا ایجاد شود انها به واسطه دلبری کردن، در اغوش گرفتن، و رمانتیک بودن از شر این احساس خلاص میشوند.
6- زوجهای موفق با یکدیگر رشد میکنند.
شخصی که شما با ان ازدواج میکنید بعد از گذشت ده سال از زندگی همان شخص باقی نخواهد ماند ،هردوی شما تغییر خواهید کرد،مخصوصا این تغییرات در لحظات سخت و حساس زندگی از قبیل شروع زندگی مشترک،از دست دادن یکی ازوالدین محسوس تر خواهد بود.
زوجهای موفق به خوبی به این مطلب اگاهی دارند که در این لحظات یکی از انها ویا هردو شخصیتشان تغییر خواهد کرد به گونه ایی که میتوان این چنین احساس کرد که گویی قوانین تغییر کرده است،واین بدان معناست که به منظورهمراه شدن با رابطه های در حال تغییر،شما نیز می بایستی تغییر کنید.
زوجهای موفق تغییرات را به خوبی پیش بینی میکنند وبرانها مسلط میشوند.انها به جای این که خواهان این باشند که همیشه با یک شخصیت ثابت زندگی کنند بیشتر در طلب تغییردر بهبود یافتن شخصیتشان هستند وبه خوبی از تغییرات مثبت شخصیتشان ومشارکتی که به دنبال ان اتفاق میافتد ،استقبال میکنند.
7- زوجهای موفق به طورکارامد و عملی رابطه خود را حفظ میکنند
زمانی که ازدواج کردید ودر کنار زوج مورد علاقه تان زندگی مشترک را شروع کردید ممکن است به این موفقیتهای به دست امده اکتفا کنید واین چنین احساس کنید که هیچ چیز نمیتواند به پیوندتان اسیبی وارد کند.اما اگاه باشید! گذشت زمان ویک احساس نادرست از امنیت حتی عمیق ترین وقوی ترین عشق ها را میتواند ازبین ببرد.
بنابراین زوجهای موفق این احساس اشتباه را به وقت دیگری موکول میکنند ودر زمانی که ان را برای گفتگو اختصاص داده اند وان را یه عنوان یک قانون پذیرفته اند ،به ان مشکل میپردازند و در باره ان گفتگو میکنند،تا اطمینان حاصل کنند که هردوی انها شاد و از یکدیگر راضی هستند.اگر یکی از شما و یا هردویتان گله مند ویا ناراضی هستید،مشکل خود را بیان کنید واز کمک گرفتن از افراد متبحر و کارشناس اجتناب نکنید. زوجهای موفق هرگز قبل از رفتن به نزد مشاوره اجازه نمیدهند تا برگه طلاق امضا شود،انها در اولین فرصت ممکن مشکل خود را حل میکنند.(سلامانه)
جام جم سرا: هرچند ازدواج بعد از بلوغ فکری و اجتماعی افراد اتفاق میافتد اما برای داشتن یک ازدواج موفق، دختران و پسران نیازمند یادگیری مهارتهایی هستند که با هم بودنشان را سادهتر، عاشقانهتر و سازگارانهتر میکند.
عبدالحسین ترابیان، کارشناس و مشاور خانواده، در زمینه یادگیری این مهارتها نکاتی را مطرح میکند. این مهارتها اگرچه جزو مهارتهایی است که افراد در همه مراحل زندگی به آنها احتیاج دارند اما در ازدواج نقش پر رنگتری خواهد داشت و دختر و پسرهای جوان باید بیش از دیگران به یادگیری این مهارتها اهمیت بدهند.
خودشناسی
اولین و ضروریترین مهارتی که دختر و پسرها قبل از ازدواج باید کسب کنند، مهارت خودشناسی است. هر فردی قبل از ازدواج باید تیپ شخصیتی، اخلاقها و انتظارات خودش را از زندگی مشخص کرده باشد. خود آگاهی به معنای شناخت احساسات، اهداف و برنامههای زندگی، تفریحات و سرگرمیها، تواناییها، ضعفها، ارزشها، مسئولیتها، فرهنگ و مذهب، علایق، آرزوها و استعدادهاست. خودآگاهی به این دلیل مهم است که هر دختر و پسری قبل از ازدواج باید بداند چه هدفی دارد و بر همان اساس در زندگی برنامه ریزی کند. اگر فردی خودش را به میزان مورد نیاز نشناسد، در انتخاب شریک زندگیاش نمیتواند موفق عمل کند. به طور مثال، اگر پسر یا دختری برای خودش جایگاه مسائل مالی را در زندگی مشخص نکرده باشد، نمیداند که همسری میخواهد که مسائل مالی برایش از اهمیت ویژهای برخوردار است یا مسائل دیگری برای او اهمیت دارد؛ بنابراین رسیدن نسبی به خودشناسی در مرحله انتخاب شریک زندگی باعث میشود که فرد همسری انتخاب کند که با خودش تناسب و نقاط مشترک بیشتری داشته باشد.
تصمیم گیری
داشتن مهارت تصمیم گیری یکی دیگر از مهارتهای مهم قبل از ازدواج است؛ چون انتخاب شریک زندگی، یکی از مهمترین تصمیمهای هر فردی است. تصمیم گیری و به دنبال آن داشتن ارادهای مصمم، به مهارت نیاز دارد. اگر فردی مهارت تصمیم گیری داشته باشد، تصمیمهای خردمندانه تری خواهد گرفت و به طور طبیعی موفقتر خواهد بود. هر فردی برای تصمیم گیری خردمندانه باید ۳ گام بردارد. در گام اول، فرد باید به نظر خودش اهمیت بدهد و به یک جمع بندی اصولی برسد. به این گام، گام خودخواهانه هم گفته میشود. در گام دوم، فرد باید با عزت نفس بالا، نظر دیگران به خصوص پدر و مادرش را درباره تصمیمش بپرسد. در گام سوم هم، فرد باید با بررسی نظر خودش و دیگران به یک تصمیم درست و منطقی برسد و با اراده جدی، تصمیمهایش را عملی کند.
ابراز صمیمیت
توانایی ابراز محبت و صمیمی بودن که از نشانههای رشد و بلوغ عاطفی جوان است، باید قبل از ازدواج حاصل شده باشد و جوان آماده ازدواج، باید اهمیت این موضوع را بداند که یکی از مهمترین سرمایههای او برای زندگی موفق، رسیدن به رشد و توانمندی در زندگی است. چه بسا دختر و پسرهایی که از امکانات مالی و مادی فراوانی برخوردار هستند اما از آنجا که مهارت محبت کردن و عشق ورزیدن را نیاموختهاند، بعد از مدت کوتاهی چون قادر به تحمل طرف مقابلشان نیستند و نمیتوانند پاسخگوی نیازهای عاطفی او باشند، به راحتی زندگی مشترکشان با مشکلی به نام طلاق عاطفی و حتی شکست منتهی میشود.
ارتباط موثر
آموختن مهارتهای ارتباطی جدید و موثر در رسیدن به هماهنگی، رضایت و آرامش نقش قابل توجهی دارد. ماهنامه سپیده دانایی در این باره مینویسد: در واقع بخشی ازمهارتهای ارتباطی در خوب گوش دادن، خوب حرف زدن و خوب تجزیه و تحلیل کردن صحبتهای دیگران نهفته است. دختر و پسر باید با ویژگیهای رفتاری جنس مقابل آشنا باشند تا واکنشهای مناسبتری داشته باشند؛ به طور مثال، پسری که میداند، دخترها احتیاج به همسری دارند که به صحبتهایشان گوش دهد از گفتوگو با همسرشان خسته نمیشوند و این موضوع را به بهترین شیوه ممکن مدیریت میکنند.
حل اختلاف
بروز اختلاف و تفاوت بین افراد، اتفاقی عادی و طبیعی است، اما مهمتر از آن، این است که افراد باید مهارت حل این اختلافات را داشته باشند و بتوانند اختلاف یا سوءتفاهمات خود با دیگران را به گونهای منطقی و مسالمت آمیزحل کنند. گوش دادن فعال به صحبتهای همسر، سعی در درک و پذیرش احساسات او و استفاده از راهکارهای کاهش ناراحتی مانند شوخی و مزاح به موقع، عوض کردن موضوع بحث، قدم زدن، تفریح و... میتواند در حل اختلاف موثر باشد و باید دختر و پسر آماده ازدواج در به کار بردن این روشها توانمند باشند.
همدلی و همراهی
همدلی به معنی تایید رفتارهای فرد مقابل نیست بلکه فقط به این معنی است که همسرمان و شرایطاش را درک میکنیم. ناتوانی در بیان همدلی یعنی شما در مواجهه با فرد مقابل شروع به نصیحت، راهنمایی و ارائه راه حل، سرزنش، به رخ کشیدن و مقایسه، بیاهمیت و کوچک کردن مشکل، اغراق آمیز یا بزرگ کردن مشکل، تعریف و تحسین کنید. برای آنکه همدلی به بهترین شکل انجام گیرد، باید بتوانید به احساسات و هیجانات همسرتان توجه کنید. از دید او به صحبتهایش خوب گوش دهید. در حالی که به صورتش نگاه میکنید، احساساتتان را به او انعکاس دهید و سعی کنید با احساس طرف مقابلتان همراه و همرنگ شوید. (مجید حسین زاده/خراسان)
جام جم سرا:
1. قرار نیست زندگی بعد از ازدواج، مدینه فاضلهای باشد که تمام نیازهایتان را برآورده کند و شما را صددرصد خرسند و خوشحال کند. نه، اینطور نیست. داشتن یک زندگی متاهلی خوب و موفق، مستلزم از خودگذشتگی، فداکاری، صبر، درک متقابل و بخشندگی است. عدهای میگویند: آن جوانی که نمیخواهد از غرور و خودخواهی و صفات بد خود عقبنشینی کند، همان بهتر که برای همیشه مجرد بماند.
2. ازدواج، بهترین فرصت برای رشد روحی و رسیدن به کمال است. لازم است که در این زندگی، هر روز به فکر پیشرفت اخلاقی باشید .
3. اشکالی ندارد اگر در ماههای اول زندگی ناخواسته، اشتباهاتی از شما سربزند. اما سعی کنید هرچه زودتر از این شرایط بیرون بیایید و از اشتباهاتتان درس بگیرید و هرگز آنها را تکرار نکنید. عملکرد شما در سال پنجم و دهم ازدواج، باید متفاوت از سال اول باشد.
4. یک مرد واقعی میتواند عاشق یک زن شود، با او ازدواج کند و تا آخر عمر پایبند او باقی بماند. یک زن واقعی هم میتواند به عشق چنین مردی احترام بگذارد و در سایه علاقهای که در دل به آن مرد حس میکند، دلسوزانه به ساختن یک زندگی خوب و شیرین با او بپردازد.
5. عشق تنها یک حس نیست. عشق به معنای تعهد و دلسپردگی است. چشمانتان را باز کنید تا با چاشنی عشق و معیارهایی که برایتان اهمیت دارد، به سمت زندگی جدید بروید؛ اما وقتی رفتید، برای هر مشکلی، حتی بدترینها، بهدنبال راهحل باشید و از طلاق دوری کنید. همواره به فکر استحکام بخشیدن به نهال نوپای زندگی دونفرهتان باشید، نه شکسته شدن آن.
6 . اگر در گذشته با افراد دیگری روابط عاطفی داشتهاید، برای همیشه آنها را فراموش کنید. داشتن روابط حتی در فضای مجازی هم میتواند براحتی عواطف و احساسات را تحریک کند و این خیانت به همسر است. بشدت از آن حذرکنید.
7. زنان روابط عاشقانه را در واژگان عاشقانه میدانند و مردان در رابطه جنسی. زبان یکدیگر را یاد بگیرید.
8 . ما جذب افرادی میشویم که از ما متفاوتند و در عین حال، با آنها احساس نزدیکی میکنیم. پس بعد از ازدواج، سعی نکنید تفاوتهایی را که همسرتان با شما دارد از بین ببرید و او را شبیه خود کنید. این کار، او را به شخصیتی تبدیل میکند که برای شما جذاب نیست.
9. پیش و پس از ازدواج درباره زندگی متاهلیتان با پروردگار متعال راز و نیاز کنید و از او خواهش کنید راه درست را نشانتان دهد. آن کس که در روزهای شادی و غم همواره یار شما باقی میماند، تنها اوست.
10. خوشبختی را فدای مادیات نکنید. در هر مرحله از زندگی که به گذشته نگاه کنید، خاطرات خوش به امور معنوی مربوط میشوند و نه پولی که خرج کردهاید. (ضمیمه چاردیواری)
لیلا رعیت
جام جم سرا به نقل از تسنیم: در ادامه، ۶ عادت افراد بزرگ و موفق قبل از خواب آمده است.
۱. یک ساعت مطالعه قبل از خواب
بیل گیتس رئیس شرکت مایکروسافت هر شب قبل از خواب حدود یک ساعت راجع به تمامی مسائل نظیر سیاست مطالعه میکند.
دانشگاه اسکس در سال ۲۰۰۹ مطالعاتی انجام داد که بر اساس آن ۶ دقیقه مطالعه روزانه میتواند استرس را تا ۶۸ درصد کاهش دهد. از دیگر خواص مطالعه در بلند مدت، ممانعت و به تاخیر انداختن ابتلا به آلزایمر گزارش شده است که تقریباً اکثر انسانها به هنگام پیری تا حدودی به آن مبتلا میشوند. همچنین علاوه بر خواص ذکر شده برای مطالعه، مطالعه روزانه میتواند استرس را کاهش دهد و حافظه را قدرت بخشد.
نتایج مطالعهای در دانشگاه انگلیس نشان میدهد که مطالعه روزانه تا ۳۲ درصد احتمال ابتلا به بیماری زوالشناختی را کاهش میدهد.
۲. خاموش کردن تلفن همراه و وسایل الکترونیکی
دکتر چارلز چیسلر استاد دانشگاه هاروارد آمریکا بر این باور است که نور آزاد شده از صفحه تلفنهای همراه باعث فرستادن پیامهایی به ذهن ما میشود که ذهن ما را فعال نگاه میدارد و باعث میشود تا دستور آزادسازی مواد شیمیایی به هنگام خواب در بدن به تعویق بیفتد و برای خواب ما مشکل آفرین میشود. اگر میخواهید شبها راحت و آسوده بخوابید تلفن همراه خود را در اتاق دیگری و دور از دسترس خود قرار دهید.
۳. قدم زدن قبل از خواب
مدیر عامل شرکت بافر، شبها قبل از خواب مدتی را به قدم زدن اختصاص میدهد و این کار به او کمک میکند تا بر استرسهای روزانه خود غلبه کند و از آنها خلاص شود و بتواند بدن خود را آماده استراحت کند.
مطالعات اخیر نشان میدهند که پیاده روی میتواند خلاقیت افراد را افزایش دهد، بنابراین بسیاری از مشکلاتی که شما ممکن است برای آنها راه حلی پیدا نکردهاید را یک پیاده روی شبانه حل و فصل کند.
از روشهای آزادسازی استرس روزانه به هنگام خواب در شب مدیتیشن است. مطالعه اخیر در سال ۲۰۱۴ نشان میدهد که در بین ۱۹ هزار مورد مطالعاتی همگی بعد از مدیتیشن به آرامش روانی رسیده بودند و در این مطالعه مدیتیشن به عنوان یک روش آرامش بخش معرفی شده است.
۵. انجام فعالیتهای خلاقانه
ورا وانگ، همواره قبل از خواب به طراحی میپردازد. شاید بهترین زمان برای انجام فعالیتهای خلاقانه در سکوت و آرامش شب باشد. مطالعات نشان میدهند که افرادی که سحر خیز هستند به هنگام شب در انجام فعالیتهای خلاقانه موفقتر عمل میکنند. این گونه افراد به هنگام شب بهتر میتوانند مسائل منطقی را تحلیل کنند و همچنین راحتتر به ارتباطات بین دو موضوع پی میبرند و در نتیجه در فعالیتها و عملیاتهای خلاقانه موفقتر ظاهر میشوند.
۶. برنامه ریزی روز بعد
مدیر شرکت اکسپرس آمریکا همواره قبل از خواب به بررسی برنامه روز بعد خود میپردازد و بنابراین قادر است صبحها بعد از بیدار شدن بلافاصله به سراغ فعالیت روز و آنچه باید انجام دهد میرود. مطالعات صورت گرفته نشان میدهند که آن دسته از کسانی که شبها قبل از خواب برنامه روز بعدی خود را آماده میکنند میتوانند به مراتب انسانهای موفقتری باشند و بعد از مدتی میتوانند پیشرفتها و قدمهای بزرگی در زندگی بردارند.
جام جم سرا: شاید فکر میکنید استعدادهای خارقالعاده یا همراه داشتن یک شریک عالی باعث موفقیت آنها میشود. جدای اینکه ممکن است هر فردی این ویژگیها یا امکانات را داشته باشد، خصوصیت مشترکی که در میان زنان موفق در دنیای کسبوکار یافت میشود این است که نمیگذارند صرفاً زن بودن آنها را از صحنه رقابت کنار بزند.
در حال حاضر تنها چهار درصد از مدیران اجرایی 500 شرکت برتر جهان را زنان به خود اختصاص دادهاند؛ البته با رشد مشارکتی که در دانشگاهها و مدارس از سوی زنان در جریان است، میتوان آیندهای امیدوارکنندهتر برای آنها انتظار داشت؛ اما این در حالی است که هنوز راههای باقیمانده برای رسیدن به یک تعادل پایدار بسیار است.
«رابرت ژارویک» معتقد است که مدیران، رؤیاپردازانیاند که میتوانند بدون توجه به موانع سر راهشان، بر ترسشان غلبه کنند. در اینجا میخواهیم برخی دیگر از ویژگیهای زنان موفق در دنیای تجارت را با هم مرور کنیم:
1. خودشناسی. برای پیدا کردن بهترین راه حل یا برای تعیین هدفهایی که میتواند به بهترین نحو ارضاکننده ذهن کنجکاو شما باشد، باید شناخت درستی از خودتان پیدا کرده باشید. چگونه خودتان را بشناسید؟ با طالع بینی میتوانید خودتان و آیندهتان را ببینید؟! «نه». یک فرد دانا و قابل اعتماد از اطرافتان پیدا کنید. او میتواند شما را نقد کند و به خودتان بشناساند.
2. از اینکه از قافله عقب بمانید نترسید، ولی آگاه باشید که مسیرتان را از دست ندهید. زنانی که مدیران موفقی در تجارت هستند، بخوبی میدانند که قطعات پازل زندگی را چگونه کنار هم هماهنگ کنند. یکی از مشکلاتی که زنان بیشتر با آن سر و کار دارند دوران بارداری و همچنین تربیت فرزندان است. خوشبختانه با رشد روزافزون توجه جامعه به مادران شاغل، این مشکلات کمرنگتر میشود؛ ولی نمیتوانیم انتظار محو شدن آنها را داشته باشیم. به همین دلیل بهتر است برای رسیدن به همه کارهایمان، برنامهریزی مناسب داشته باشیم. برای مدیریت کارمندان میتوانیم وظایف کارمندان را بدرستی مشخص کنیم. با یک برنامه مدون میتوانیم در مدت کوتاهی امور شرکت را به روال خود برگردانیم.
3. کمک بگیرید. مشکل دیگر پیش روی زنان، کارهای خانه است، آنها وقت کمی برای مدیریت خانه خواهند داشت. اگر میخواهید حرفه خودتان را در کنار آرامش خانه داشته باشید میتوانید از کمک شرکتهای خدماتی استفاده کنید. کارهایی مانند نظافت، میتواند بسیاری از انرژی و وقت شما را تلف کند. به دیگران گوش نکنید! سلامت روانی شما از همه چیز مهمتر است.
در گفتوگوی اخیرم با یکی از مدیران زن باسابقه، او به این نکته اذعان داشت که «در سالهای اول کارم، نمیتوانستم پسانداز کنم؛ چرا که تمام درآمدم را صرف هزینههای خانه و فردی میکردم که از فرزندانم نگهداری میکرد. ولی ازآنجاکه این روش به من آزادی عمل بیشتر و اجازه تمرکز قویتر روی کارم داد، توانستم با موفقیتی که در کارم به دست آوردهام تمام سرمایههای ذخیره نشده را جبران کنم.»
4. گامهایتان را با دقت بردارید. بارها شنیدهایم که برای موفق شدن باید قدم اول را درست بردارید. حواستان باشد؛ عنوان شغل، مسئولیت کاری و حتی درآمدتان میتواند روی آینده شما تأثیرگذار باشد. جایی را انتخاب کنید که دقیقاً برای آن ساخته شدهاید و در مسیر هدف شما قرار دارد.
5. منتظر معجزه نباشید. دنیای تجارت مثل مدرسه نیست. کسی به شما نمیگوید چه بکنید و چه نکنید. تحقیقات نشان میدهد که اغلب زنان تمایل دارند که کسی بیاید و از آنها به خاطر کار خوبشان تشکر کرده و حکم ترفیعشان را تقدیم کند. برای موفقیت منتظر این نباشید که کسی استعدادهایتان را بیابد. برای رسیدن به هدف خیز بردارید و حرکت را شروع کنید.
6. مافیای خودتان را بسازید. شاید به این اندازه سنگین نه! ولی شبکهای از ارتباطات را که به کمک آن بتوانید از اوضاع داخلی شرکت باخبر شوید تشکیل دهید. با همکارانتان که قرار است با هم پلههای ترقی را طی کنید ارتباط مثبت و متقابل داشته باشید تا هم از اطلاعات بیخبر نمانید و هم بتوانید از افکار آنها استفاده کنید.
7. معامله کردن مهارت میخواهد. پیش بردن یک معامله کاری، نقش بسیار مهمی در موفقیت دارد. تحقیقات نشان میدهد که زنها مهارت کمتری در جهت دادن به روند یک معامله دارند. مدیران موفق میدانند که بحث حرفهای در معامله، یک اثر دوستداشتنی در عدد حساب بانکیشان دارد. سوزان کابررا، Susan Cabrera، محقق موسسه مدیریتی جانسون، به تحقیقی اشاره میکند که نشان میدهد تنها 7 درصد از زنان برای حقوق بیشتر اعتراض میکنند و این در حالی است که 57 درصد مردان این کار را انجام میدهند. نتیجه؟ حقوق مردان 6/7 درصد از زنان بیشتر است.
8. نقشههای طولانیمدت نکشید. مدیران موفق معتقدند که موفقیتهای بزرگ با تغییرات کوچک اتفاق میافتند. برای دهههای زندگیتان نقشه نریزید! قدم به قدم پیش بروید و سعی کنید انرژیتان را با توقعات منطقی برای قدمهای بعدی حفظ کنید.
در آخر باید گفت مردان نیز میتوانند از ویژگیهای گفتهشده نکتهبرداری کنند! زیرا تمام مواردی که در بالا گفته شد میتواند در روند رشد کاری آنها هم مؤثر باشد. در دنیای تجارت بسیاری از کلیشههای جنسیتی رو به برداشته شدن گذاشته است. از این رو میتوانیم امیدوار باشیم که با یک روش مستقل از مرد یا زن بودن، بتوانیم موفقیت را از آن خودمان کنیم. (نویسنده: Matt Symond/مترجم: میثاق شمشیری/منبع: Forbes/دنیای اقتصاد)
بشتابید بشتابید، ارزانتر از همه جا...
از کنار فروشگاه رد میشوی و کاغذهای بزرگی با علامت درصد را میبینی که نشان دهنده حراجی (OFF) محصولات فروشگاه است. پشت ویترین مغازهها، لباسها و وسایل لوکس و خوش آب و رنگی نظرت را جلب میکند و با خودت میگویی الان بهترین زمان خریدشان است، هم صاحب این اجناس زیبا میشوم و هم کمترین هزینه ممکن را میپردازم.
* پیشنهاد ما به شما برای اینکه حراجیهای واقعی را شناسایی کنید این است که حتما قبل از خرید، قیمت نسبی و حدودی اجناس آن را در حالت غیر از حراجی بدانید. از طرف دیگر میتوانید بررسی کنید آیا مبالغی که فروشگاه اعلام کرده است به محصولاتش میخورد یا نه، مثلا ارزشش را دارد بابت یک کیف پول ساده که مشابه آن در بسیاری از فروشگاهها پیدا میشود، این مبلغ را به عنوان حراج بدهید یا نه؟
بسیاری از فروشگاهها و مراکز خرید به دلایل مختلف در زمانهای متفاوت اعلام حراج میکنند در حالی که قیمتها دقیقا همان قیمتهای قبلی است و در آن میان ممکن است فقط یک یا دو محصول شامل تخفیف شود و شما هم به بهانه حراج وارد مغازه میشوید و دست به خرید میزنید در حالی که جنس مورد نظرتان اصلا مشمول تخفیف نبوده است.
در مقابل نیازهای کاذب جوگیر نشوید
به هر قفسهای که نگاه میاندازید به نظرتان میرسد این راهم لازم دارید، قفسه تنقلات نگاهتان را جلب میکند، به نظرتان یکی دو بسته کوچک شکلات و یکی دو آبمیوه که طعمهای جدید دارد و خوراکیهای کوچک دیگر هزینه خاصی برایتان نخواهد داشت پس همگی را بر میدارید، به صندوق میروید و بعد از دیدن فاکتور کلی متحیر میشوید. این هنوز آخر ماجرا نیست چون بعد از اینکه به خانه میآیید، میبینید کلی از اقلام مورد نیاز را تهیه نکردهاید در حالی که مبلغ قابل توجهی هم از حسابتان خارج شده است.
* این ماجرا احتمالا برای بسیاری از ماپیش آمده، شاید بهترین راه برای جلوگیری از این اتفاق و داشتن یک خرید کامل و موفق نوشتن فهرست خرید باشد. سعی کنید همه موارد مورد نیاز را در فهرست یادداشت کنید و با یک برآورد مشخص درباره هزینه حدودیشان به خرید بروید.
در فروشگاه مدام فهرستتان را چک کنید تا چیزی از قلم نیفتد اگر خوراکیهای جدید و مختلف هم به شما چشمک زدند با آرامش از کنارشان عبور کنید و خریدشان را به تعویق بیندازید. روش دیگری که برای یک خرید موفق به کمکتان میآید این است که در فهرست خرید حتما اولویت بندی را رعایت کنید. یعنی مواردی که نیازهای اصلیتان است در صدر قرار بگیرد و بعد به ترتیب موارد دیگر را بیاورید. این طوری میتوانید با توجه به بودجهتان اول نیازهای اساسی را تهیه کنید و بعد اگر هنوز پول داشتید سراغ اولویتهای بعدی بروید.
مثل مادربزرگها خرید کنید
خوش و خرم خریدتان را کردهاید و به منزل رسیدهاید، همسرتان کیسههای خریدتان را خالی میکند تا هرچیزی را در قفسه خودش بگذارد اما متوجه میشود تاریخ مصرف مواد غذایی که خریدهاید گذشته و یا مثلا فروشنده فلان کالایی را که میخواستید برایتان نگذاشته است.
* سادهترین و راحتترین راه جلوگیری از این گونه مشکلات این است که هنگام خرید با دقت به کیفیت محصولات توجه کنید مثلاً اگر پارچهای است حتما جنس آن را لمس کنید و همه جایش را با دقت وارسی کنید. اگر محصولات غذایی میخرید اول به تاریخ مصرفش نگاه کنید. علامت استاندارد هم برای بسیاری از محصولات باید کنترل شود. اگر اجناس شکستنی میخرید حتما حواستان باشد ترک، شکستگی یا پریدگی نداشته باشد. خلاصه اینکه حسابی چشمهایتان را باز کنید و مثل مادربزرگها با دقت تمام خرید کنید.
الان همه همین رنگی میخرند
لباس یا کفش مشخصی را پسندیدهاید؛ اما ظاهرا رنگ مورد علاقهتان در فروشگاه موجود نیست. فروشنده به شدت تاکید میکند که این روزها این رنگ بیشتر روی بورس است و همه هم دنبالش هستند.
مردد میشوید که خرید کنید یا نه؟ از لباسی خوشتان آمده که سایز شما نیست، فروشنده نمونه مشابهی را پیشنهاد میکند که در حقیقت خیلی هم شبیه لباس مورد نظر نیست و اصرار میکند که این بیشتر به شما میآید توی رودربایستی میمانید که چه کاری درست است؟
* تجربه نشان داده است اگر چیزی را نپسندیدید و به اصرار دیگران بخرید دلتان با آن صاف نمیشود. پس بهتر است برای سلیقه خودتان هزینه کنید و اگر سایز دلخواهتان را پیدا نمیکنید از خیرش بگذرید. چون هزینه کردن و بعد افسوس خوردن برای اینکه تمایلی به استفاده از آن ندارید دیگر فایدهای ندارد. سعی کنید همیشه خودتان باشید اگر فلان رنگ به اصطلاح مد شده اما شما رغبتی به آن ندارید دلیلی ندارد برای حرف مردم حتما همان رنگ را بخرید. به خاطر دیگران خرید نکنید و همیشه در خرید به سلیقه خودتان هم احترام بگذارید.
دوای درد شما فاکتور است
خریدتان تمام شده ولی هر چقدر حساب و کتاب میکنید به نظرتان اضافهتر پول دادهاید. مرتب با خودتان میگویید اگر قیمت فلان وسیله این قدر بوده باشد... و باز شک میکنید که قیمتش واقعا همین قدر بوده یا نه؛ اصلا نمیدانید هرکدام از اجناس را دقیقا چقدر برایتان حساب کردهاند. چه بسا شما هم هزینه بیشتری را پرداخت کرده باشید.
* شاید بگویید حوصله فاکتور و کاغذ خرید گرفتن ندارم ولی این را هم بدانید بهترین راه برای حساب و کتاب مالیتان همین فاکتور است. شما به کمک فاکتور میتوانید وقتی در منزل هستید با خیال راحت یک بار دیگر محاسبه خریدتان را انجام دهید و قیمت دقیق خیلی از کالاها را ببینید در حالی که در فروشگاه اصلا به آن توجه نکردهاید. این طوری میتوانید مقایسهای بین خریدهای قبلی داشته باشید و مثلا به خاطر بیاورید که با این هزینه، دفعه پیش یک شامپو با قیمت خیلی زیادتری خریدید در حالی که الان با انتخاب یک مارک بهتر، خرید به صرفهتری داشتهاید.
اگر خیلی اهل حساب و کتاب روی کاغذ نیستید میتوانید یک اپلیکیشن خرید روزانه یا یادداشت مالی روی گوشیتان نصب و بعد از هر خرید آن را یادداشت کنید این طوری خیلی دقیق حساب موجودیتان را دارید و ذهنتان هم آرام و قرار میگیرد. (مریم ملی/خراسان)
انسانهای موفق در خودشان انگیزه به وجود میآورند. آنان میدانند زندگی مثل بازی کمانه است که در نهایت به وسیله اعتقادات، رفتار، افکار و اعمال آنها به صورت حیرتآوری به خودشان بازمیگردد، به همین علت آنها به اهمیت حرفهایی که با خودشان میزنند آگاه هستند. پس در همه حال سعی کنید انگیزه داشته باشید.
افراد موفق میدانند این قدم تا چه اندازه مهم است. انسانهای موفق بر تواناییهای خود تکیه میکنند. بعضی افراد دیر یا زود پی میبرند که ممکن است از توانایی و هوش بیشتری نسبت به بقیه برخوردار باشند. آنان به وسیله این امتیاز علیه شک و گمان خود مبارزه میکنند تا بتوانند به این وسیله به آنچه همیشه آرزو داشتند، برسند. افراد موفق دارای چنین بصیرت و جراتی هستند.
آنان سعی میکنند مشکلات کوچک را قبل از اینکه به مشکلات بزرگتری تبدیل شود برطرف کنند و در این رابطه همیشه از زمان به سود خود استفاده میکنند. آنها میدانند اگر در مورد حل مشکلی به مدت طولانی اقدام نشود، بعدها برای حل آن باید زمان و هزینه زیادتری را متحمل شوند.
افراد موفق همیشه رفتار و کردار پسندیده از خود نشان میدهند. آنان میدانند نشان دادن اصول رفتاری، دانستن آداب و رسوم اجتماعی و توجه به دیگران از نکات اساسی است و نباید آنها را فرعی دانست و به آنها بیتوجه باشیم. آنها معتقدند تمام افراد قابل احترام هستند، مگر خلاف آن ثابت شود.
افراد موفق آگاهی دارند که ارتباطات میتواند نقش مهمی در ایجاد، تقویت یا از بین بردن یک رابطه داشته باشد. هدف از یک ارتباط موفق، انعطافپذیری بیشتر در ارتباط با دیگران، آگاهی از گرفتار شدن در دام ارتباطات نابودکننده و آشنایی بیشتر با روشهای ارتباطی است که باعث جذب افراد دیگر میشود. این موضوع به شما کمک میکند بتوانید رابطه موفقی بین خود و کسانی ایجاد کنید که میخواهید با آنان در زمینه شغلی و شخصی ارتباط برقرار کنید.
سازگاری، راهی به سوی موفقیت
چارلز داروین گفته است؛ افرادی که موفق میشوند دارای هوش سرشار یا قدرت فوقالعاده نیستند، بلکه کسانی هستند که بیشتر قادرند خود را با تغییرات وفق دهند. افراد موفق میدانند تغییر چه با آنها و چه بدون آنها اتفاق میافتد، باقی میماند و ادامه پیدا میکند؛ پس بهتر است خود را با آن تطبیق دهند، زیرا تغییر چیزی است که هیچ کس قادر به فرار از آن نیست.
عناصر عاطفی وجود دارد که از اصول اساسی موفقیت به شمار میرود این عناصر عبارتند از انرژی بالا، انتظارات بالا، پایبند بودن به اصول اخلاقی، داشتن ثبات عاطفی، تواضع و جدیت. افراد موفق معتقدند این عناصر آنها را قادر میسازد به اصولی تکیه کنند که آنان را از افراد عادی متمایز میکند، بهیقین این عناصر باعث میشود شما فردی منحصربهفرد و بیهمتا باشید.
افراد موفق میدانند چگونه با شکست مواجه شوند. شکست برای همه اتفاق میافتد و زندگی شخصی و حرفهای هر فردی توام با فراز و نشیب است. افراد موفق به موقعیتهای شکست خود با ذهن تحلیلگرانه نگاه میکنند و به این امر آگاه هستند که برای کنترل سرنوشت خود باید بتوانند هر چه سریعتر خود را از این موقعیت بیرون بکشند. آنها مقاومت در برابر شکست را در خودشان تقویت میکنند تا بتوانند بر شکست چیره شوند.
انسانهای موفق میدانند زندگی ناعادلانه است. آنها این واقعیت را پذیرفتهاند که باید به طور مدام فعال و پرتحرک باشند تا بتوانند از اعمال چنین بیعدالتی درباره خودشان جلوگیری کنند. آنان میدانند نباید از فعالیت خود دست بردارند و تلاش خود را چه در موقعیتهای خوب و چه در موقعیتهای بد ادامه میدهند. شنونده خوب بودن باعث میشود فرد پاداشهای زیادی به دست آورد.
افراد موفق میدانند وقتی رابطهای شکل میگیرد نشان دادن مهارت مهم شنوایی نهتنها باعث دوام آن رابطه میشود، بلکه آن را محکمتر نیز میکند. درواقع افراد موفق میدانند گوش دادن واقعی تنها چیزمهمی است که آنها میتوانند در هر رابطهای داشته باشند. (جام جم سرا)
پاسخ مشاور: در قدم اول خانوادههایتان را در جریان این موضوع قرار دهید و در جلسات رسمی خواستگاری از راهنماییهای آنها برای تصمیمگیری نهاییتان استفاده کنید.
شما ۱۸ سالهاید و قبل از ازدواج باید به بلوغ فکری برای تشکیل زندگی مشترک رسیده باشید و پیشنیازهای یک ازدواج موفق مانند استقلال اقتصادی، فکری و... را داشته باشید. داشتن این موارد را در خودتان بررسی کنید.
برای اینکه بدانید چه راهکارهایی برای پایدار ماندن ازدواج وجود دارد نیز، توجه شما را به نکاتی که در ادامه مطرح میشود جلب میکنم.
صداقت را هیچگاه فراموش نکنید
چنانچه فرد مورد نظر خود را فردی صادق و راستگو میدانید، پیشنهاد میشود به صداقت او اعتماد کنید. همچنین لازم است بدانید این صداقت تا زمانی پابرجا خواهد ماند که طرف مقابل شما هم پاسخهای صادقانهای از سمت شما دریافت کند. داشتن صداقت یکی از مهمترین راهکارها برای پایدار ماندن یک ازدواج است.
طرف مقابلتان را درک کنید
گفتهاید که از نظر اجتماعی و فرهنگی و اعتقادی خیلی به دختر مورد علاقهتان شبیه هستید. توجه داشته باشید که داشتن شباهت در این موارد بسیار مهم، ضروری و لازم است اما نکته مهمتر، درک تفاوتها با طرف مقابل است چراکه توانایی درک متقابل بیش از شباهتها و اشتراکات برای دو طرف ضروری است.
مسئولیت پذیر باشید
فراموش نکنید این شما هستید که با در نظر گرفتن همه جوانب، طرف مقابلتان را برای همسری انتخاب میکنید. احساس رضایت از زندگی فقط و فقط به این بستگی دارد که بپذیرید هر انتخابی داشتهاید انتخاب شما بوده است؛ انتخابی آزادانه بدون دخالت نظر اطرافیان؛ بنابراین در نهایت هر دو نفر شما هستید که با میزان مسئولیت پذیری خود احساس خوشبختی یا تیره بختی را در خود به وجود خواهید آورد. (پریسا غفوریان - دانشجوی دکترای روانشناسی/ خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
17