دکتر علی مرسلی، متخصص درمان ریشه، پاسخ میدهد: درمان کانال ریشه که بسیاری از مراجعان ما آن را «عصبکشی» میشناسند، همواره برای افراد با سوالها و ابهامهایی همراه است. بسیاری از افرادی که برای درمان ریشه دندانهای خود مراجعه میکنند، دغدغههایی در مورد آینده دندان درمان ریشه دارند.
اغلب این باور عمومی وجود دارد که عصبکشی دندانها را ضعیف میکند. البته بسیاری از دندانپزشکان هم با توصیه به روکش دندانهای عصبکشی شده، این تلقی را در مراجعان به وجود میآورند که علت ضعیف شدن دندانها بعد از عصبکشی و نیاز آنها به روکش، درمان عصبکشی است. این باور به طور کلی غلط است و درمان ریشه دندانها را ضعیف یا شکننده نمیکند.
توصیه بر روکش برای تقویت دندان
در بیشتر موارد، دندانهای ما به دلیل پوسیدگی به عصبکشی نیاز پیدا میکنند. علت پوسیدگی میکروبها هستند. در جریان پوسیدگی ساختارهای دندان مانند مینا و عاج تغییر ماهیت میدهند و از بین میروند. بافتهای پوسیده مینا و عاج دندان تقریبا دیگر قابل نگهداری نیستند و باید خارج شوند چون در بیشتر موارد این بافتها حاوی باکتریهای پوسیدگیزا و قابل گسترش و انتقال هستند.
خارج کردن کامل بافتهای حاوی این میکروبها مهم است. پوسیدگی باعث ضعیف شدن ساختار دندان میشود و قسمتهای سالم نسج دندان را هم در برابر نیروهای طبیعی جویدن شکننده میکند.
علت اینکه گاهی ناگهان دندان پوسیده موقع غذا خوردن میشکند یا خالی میشود، همین قضیه است.
در واقع پوسیدگی است که دندان را ضعیف میکند و دندانهای پوسیده نسبت به دندانهای سالم بهدلیل تخریب ساختار نسج دندان ضعیفتر هستند. در جریان پرکردن دندان یا عصبکشی، تقریبا تمام ساختارهای آسیبدیده و خراب شده دندان خارج و با ماده پرکردنی مناسب پر میشود. بعضی از این مواد پرکردنی حتی میتوانند ساختار دندان تخریبشده را تقویت کنند؛ بنابراین عصبکشی دندان را ضعیف نمیکند بلکه پوسیدگی و تخریب دندان است که باعث ضعیف شدن آن میشود. به بیان دیگر، با عصبکشی، دندانی که متعاقب پوسیدگی ضعیف شده است، حفظ و از کشیده شدن آن جلوگیری میشود.
عصبکشی یا کشیدن دندان؟
درحال حاضر و بر اساس دانش امروز، جایگزینی برای درمان کانال ریشه دندانهایی که نیازمند درمان عصبکشی هستند، وجود ندارد و تنها گزینه درمانی غیر از عصبکشی، کشیدن دندان است. ساختار دندانها بعد از عصبکشی به دلایل مختلف از جمله تغییر رطوبت، تاثیر موادی که در پروسه درمان ریشه استفاده میشود و... دچار تغییراتی میشوند ولی براساس مطالعات این تغییرات تاثیری بر افزایش ضعیف شدن دندانها ندارند.
روکش دندان، حافظ دندان
دندانهای عصبکشی شده، بیشتر ممکن است به روکش شدن نیاز پیدا کنند. روکش برای حفظ ساختار تخریب شده دندان مورد نیاز است و عمر دندانهایی را که بنابر تشخیص دندانپزشک به روکش نیاز پیدا میکنند، افزایش میدهد. البته نه به این معنی که همه دندانهایی که عصبکشی میشوند، به روکش نیاز پیدا میکنند یا برعکس؛ روکش فقط برای دندانهای عصبکشی مناسب باشد.
خلاصه اینکه عصبکشی دندانها را ضعیف نمیکند، درواقع دندانهایی که به عصبکشی نیاز پیدا میکنند، به دلیل تخریب بافت دندانی خودشان ضعیفتر از دندانهای سالم هستند و با درمان عصبکشی نجات پیدا میکنند، نه اینکه تضعیف شوند. (سلامت)
به گفته متخصصان در بسیاری از سلولها همچون سلولهای ماهیچه غشای پلاسما که محتویات سلول را حفظ و مواد خروجی و ورودی به آن را کنترل میکند بر اثر استفاده دچار آسیب میشود. ویتامین E به بازسازی این غشاء کمک کرده در نتیجه به حفظ سلامت ماهیچهها منجر میشود.
«پائول مک نیل» نویسنده این مطالعه از دانشکده پزشکی جورجیا در آمریکا گفت: تمامی سلولهای بدن غشای پلاسمایی دارند و هر کدام از این غشاها میتوانند آسیب ببینند. بخشی از آنچه که در ماهیچهسازی انجام میشود فرآیند طبیعی آسیب و بازسازی است اما در صورتی که روند بازسازی اتفاق نیفتد شاهد مرگ سلول ماهیچه خواهیم بود.
به گزارش خلیج تایمز، متخصصان در بررسی آزمایشگاهی روی موشها دریافتند موشهایی که ویتامین E از رژیم غذاییشان حذف شده در مقایسه با گروه دیگر از توان خوبی برای دویدن برخوردار نیستند. (ایسنا)
دکتر بابک آزادنیا، اظهار کرد: سکته مغزی به دو دسته ایسکمی و ناشی از خونریزی تقسیم میشود؛ به طوری که 88 درصد سکتههای مغزی از نوع ایسکمی و 12 درصد آن نیز ناشی از خونریزی در داخل مغز است.
وی افزود: سکته مغزی شایعترین علت مرگومیر و ناتوانی در دنیا است؛ به طوری که در آمریکا در هر یک دقیقه یک نفر دچار عارضه سکته مغزی میشود.
آزادنیا یادآور شد: 30 درصد افرادی که دچار سکته مغزی شدهاند در طول زندگیشان به کمک احتیاج دارند، 20 درصد بیماران حتی برای انتقال هم نیازمند کمک هستند و 12 درصدشان هم طی 30 روز فوت میکنند.
وی با بیان اینکه فاکتور خطر در سکتههای مغزی به دو دسته غیرقابل تغییر و قابل تغییر و پیشگیری طبقهبندی میشود، اعلام کرد: ریسک فاکتورهایی مانند سن، جنس، نژاد و سابقه فامیلی جزو فاکتورهای خطر غیرقابل تغییرند و عوامل دیگری مانند پرفشاری خون، بیماریهای قلبی، دیابت، چربی خون و چاقی جزو فاکتورهای خطرزای قابل تغییر هستند.
وی افزود: با افزایش سن، خطر بروز سکتههای مغزی افزایش مییابد؛ به طوری که جنس آقایان نسبت به خانمها بیشتر در معرض خطر ابتلا به سکتههای مغزی است. همچنین نژاد سیاهپوستان بیش از دیگران در معرض خطر هستند.
آزادنیا تصریح کرد: با کنترل و درمان عوامل خطرزا مانند فشارخون، چاقی، دیابت، بیماریهای قلبی و ... میتوان تا درصد قابل توجهی احتمال ابتلا به سکته مغزی را کاهش داد.
وی در خصوص علائم سکته مغزی گفت: نوع علائم با توجه به درگیری قسمتهای مختلف بدن متفاوت است، اما معمولا اختلال در تکلم، تاری دید، از بین رفتن زور و نیرو در یک سمت بدن و اختلال در تعادل به صورت کاهش سطح هوشیاری از علائم سکتههای مغزی است؛ به طوری که این علائم در ابتدا خفیف بوده اما در طی سه تا پنج روز بعد شدت بیشتری پیدا میکند.
آزادنیا تاکید کرد: در صورت مشاهده علائم مذکور، فورا بیمار را به مرکز درمان بیماران مغز و اعصاب ارجاع دهید تا اقدامات لازم را برای درمان دریافت کنند
وی در پایان توصیه کرد: با برخورداری از سبک زندگی آرام و بدون استرس و رعایت رژیم غذایی کمچرب و استفاده از غذاهای فیبری و درمان عواملی که میزان خطر ابتلا را افزایش میدهد، به راحتی میتوان از بروز سکتههای مغزی جلوگیری کرد.(ایسنا)
دلیل سکوت کودکان هیچ یک از این مسائل نیست. آنها به اقتضای شرایط سنیشان باید کمی سر و صدا و تحرک داشته باشند. اما واقعا چرا ساکت یکجا نشستهاند؟ وسایل الکترونیکی از جمله گوشی و تبلت که امروزه دیگر دست هر بچهای هست.
برترینها نوشت: درست است که این وسایل میتوانند در امر سرگرمی و آموزش به کار بیایند، اما باید به جنبههای دیگر آن نیز نگاه کرد. اگر والدین بیش از حد به کودکان خود اجازه کار کردن با گوشی و تبلت را بدهند، آنها از دنیای واقعی فاصله خواهند گرفت.
خیره شدن به صفحه نمایشگر
خود نمایشگر شاید مسئله اساسی نباشد. زیرا پیش از گوشی و تبلت، کودکان به تلویزیون عادت میکنند. بنابراین نمایشگر گوشی و تبلت چیز عجیبی نیست. مشکل زمان استفاده از آن است. انجمن متخصصین اطفال آمریکا میگوید که کودکان پیش از دو سالگی نباید از به هیچ نمایشگری نگاه کنند. اما تقریبا 90 درصد کودکان تا قبل از دو سالگی به طور منظم تلویزیون نگاه میکنند. زمان مشاهده تلویزیون نیز به تدریج بیشتر میشود.
برای دیدن تاثیر این رویه مخرب نیازی نیست جای دوری بروید؛ کافی است نوجوانان امروزی را نگاه کنید! نوجوانان امروزی نمیتوانند روابط خوبی را در دنیایی واقعی به وجود آورند. آنها به جای اینکه به صورت حضوری با دوستانشان حرف بزنند، در حال صحبت با گوشی شخصی خود هستند که در اغلب موارد غیرضروری است.
آمار بالای تولید
امروزه تقریبا در تمام خانهها میتوان تلویزیون، گوشی، تبلت، لپتاپ و یا ترکیبی از آنها را مشاهده کرد. بنابراین کودک به راحتی میتواند بین گزینههای فراوان موجود یکی را انتخاب کند، زیرا هر طرف که سرش را میچرخاند میتواند یک وسیله الکترونیکی دارای نمایشگر را ببیند. کارخانههای تولیدکننده نیز کار را برای کودکان راحتتر کردهاند. آنها برای کسب سود بیشتر دستگاههای متناسب با علاقهی کودکان را تولید کردهاند.
چه بلایی سر کودکان میآید؟
بهتر است دیگر حاشیه نرویم. آموزش الکترونیکی و بازیها اصلا برای کودکان در سنین پایین مناسب نیست. در واقع میتوان گفت که کودکان هنگام کار با وسایل الکترونیکی هیچ چیزی نمیآموزند. آنها در عوض با بازی کردن و خواندن و شنیدن مطالب، چیزهای بیشتری میآموزند. کودکان باید در سنین پایین اجتماعی شوند و آنها این کار را با تقلید از رفتار والدین خود انجام میدهند. اما اگر قرار باشد که مدام به گوشی و تبلت خیره شوند، دیگر زمانی برای یادگیری باقی نمیماند.
خودتان مقایسه کنید
علاوه بر این موارد به مهرههای گردن، توانایی کلامی، شور و شوق اجتماعی، میزان تمرکز و روابط عاطفی کودکان آسیب وارد میشود. اوتیسم نیز یکی دیگر از عواقب احتمالی استفاده بیش از حد وسایل الکترونیکی است. بنابراین، اگر دفعه بعد خواستید برای ساکت کردن کودک، به او گوشی یا تبلت بدهید حتما به عواقب آن فکر کنید؛ شاید نیاز باشد در تصمیم خود تجدیدنظر کنید.
دکتر علیاکبر مومن در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: بروز این علائم به نوع تومور بستگی دارد، بسته به این که تومور بدخیم باشد یا خوشخیم، علائم شدت و ضعف خواهند داشت و به اندازه بالا رفتن فشار داخل جمجمه متغیر خواهند بود.
مومن با اشاره به دلایل بروز و درمان تومور مغزی افزود: تومور مغزی مانند هر سرطان دیگری دلیل مشخص و معلومی ندارد؛ بنابراین نمیتوان راه دقیقی برای پیشگیری از ابتلا به آن معرفی کرد، تنها میتوان گفت که سبک زندگی، مصرف غذاها و شرایط محیط زندگی میتوانند در سلامت مغز تاثیرگذار باشند.
وی با بیان این که ایجاد تومور مغزی در تمام سنین شیوع دارد، گفت: در تمام سرطانها از جمله سرطان مغز، راه درمان به نوع تومور بستگی دارد و این که تومور در کدام قسمت باشد. معمولا جراحی، درمان اصلی تومور مغزی است؛ اگر تومور قابل برداشت باشد و جراحی به قسمتهای دیگر مغز آسیب نرساند، جراح مغز و اعصاب تومور را برمیدارد.
این متخصص مغز و اعصاب اظهار کرد: در برخی موارد به دلیل فشاری که تومور ایجاد میکند، آب درون مغز جمع میشود و باید راهی را از مغز به بیرون باز کرد و آن را تخلیه کرد. در چنین شرایطی، معمولا راهی به درون شکم باز میکنند تا بتوانند فشار مایع زیاد درون مغز را تخلیه کنند. علاوه بر درمان با جراحی، از شیمیدرمانی و رادیوتراپی نیز در درمان تومورهای مغزی استفاده میشود.
مومن افزود: تومورها علاوه بر این که به خوشخیم و بدخیم تقسیمبندی میشوند، بنا به این که تومور در چه قسمتی از مغز باشد، نامگذاری میشود و علائم آنها نیز متفاوت است؛ تومورهای نخاع یا قسمتهای تحتانی و فوقانی مغز علائم متفاوتی دارند.
وی گفت: این که یک تومور مغزی در چه مدت زمانی انسان را از پای درآورد به نوع تومور و محل آن بستگی دارد. اگر تومور نزدیک به محلهای حیاتی مغز مانند ساقه مغز و حفره خلفی مغز قرار داشته باشد، در صورتی که درمان نشود، بیمار را به سرعت از پای در میآورد.
این متخصص مغز و اعصاب درباره چگونگی بروز علائم این بیماری گفت: مدت زمان و چگونگی بروز علائم به محل قرارگیری تومور بستگی دارد؛ اگر تومور در فضاهای محدود مغز باشد، زودتر خود را نشان میدهد. مثلا تومورهای حفره خلفی مغز خود را سریعتر نشان میدهند. اما اگر تومور در قسمتهایی از مغز باشد که فضای وسیعتری دارند، ممکن است مدتی طول بکشد تا علائم آن بروز کند؛ تومورهایی که در نیمکرههای مغز هستند ممکن است مقداری طول بکشد تا خود را نشان دهند.
دکتر لیلا شیربیگی در گفتوگو با سلامانه با بیان مساله گفت: با توجه به اینکه افراد با انواع مزاجهای مختلف میتوانند دچار ریزش مو شوند، در نتیجه نمیتوان از نظر طب سنتی برای همه افراد یک نسخه واحد پیچید و دستورات غذایی برای هر فرد، با توجه به مزاج او متفاوت است.
وی افزود: اغلب افراد بر این باورند که کوتاه کردن موی سر یا تراشیدن آن در تقویت موی سر تاثیرگذار است ولی از نظر طب سنتی این راهکارها تاثیری در تقویت موی سر ندارد.
عضو هیات علمی دانشکده طب سنتی دانشگاه تهران در نهایت در پاسخ به این سوال که استفاده از روغنهای گیاهی مثل زیتون، کنجد، بادام، نارگیل و... میتواند باعث تقویت مو شود یا نه، توضیح داد که داروهای موضعی در پایههای روغنهای مختلف میتوانند بر ریزش موی افراد از دیدگاه طب ایرانی موثر باشند. در کتب طب سنتی ایرانی به اثر مفید فراوردههای مختلف گیاهی مانند بادام، کنجد، سیاهدانه و... اشاره شده است اما همانطور که گفته شد برای همه افراد نمیتوان از یک گیاه خاص علیالعموم استفاده کرد.
به گزارش جام جم سرا ، مهنوش صاحبدل در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: ویتامین B یکی از ویتامینهای مهم محلول در آب است که شامل انواع مختلف B1، B2، B3 و دیگر ویتامینهای این گروه است.
وی افزود: تامین ویتامین B برای بدن از اهمیت بالایی برخوردار است و هر کدام از انواع مختلف آن در موارد به خصوصی در بدن تاثیر دارند. بیشتر ویتامینهای گروه B مانند B6 ، B9 و B12 در خونسازی نقش دارند و بسیاری از کمخونیهای موجود در افراد ناشی از کمبود ویتامینهای گروه B است.
صاحبدل عنوان کرد: ویتامین B1 یکی از ویتامینهای گروه B است که در دستگاه حرکتی بدن و ماهیچهها نقش دارد و کمبود آن میتواند موجب بیماریهای عروقی شود.
وی گفت: همچنین ویتامین B2 یکی از ویتامینهای مهم برای رشد و ترمیم پوست، مو و ناخن است. این ویتامین که کمبود آن در کشور ما قابل توجه است، بیشتر در منابع لبنیات پاستوریزه یافت میشود. B2 به نور و حرارت حساس است و به همین دلیل شیر فلهای معمولا B2 زیادی ندارد و توصیه میشود از شیر پاستوریزه پاکتی استفاده شود.
این کارشناس تغذیه افزود: ویتامین B3 (نیاسین) نیز که برای درمان کلسترول بالا استفاده میشود، بیشتر در غلات و حبوبات و منابع گوشتی یافت میشود.
صاحبدل ادامه داد: ویتامین B6 (پیرودوکسین) نیز یکی دیگر از ویتامینهای گروه B است که موجب جذب پروتئین و چربی در بدن میشود. B9 (اسید فولیک)، نقش عمدهای در تشکیل گلبولهای قرمز و رفع کمخونی دارد. این ویتامین بیشتر در میوهها و سبزیها مانند اسفناج، کلم و خیار یافت میشود.
مسئول واحد بهبود تغذیه مرکز بهداشت خوزستان عنوان کرد: ویتامین B12 (کوبالامین) نیز به عنوان یکی از مهمترین ویتامینهای گروه B، نقش مهمی در فرایند خونسازی بدن دارد. این ویتامین در مواد غذایی مانند جگر گاو، ماهی قزلآلا و زرده تخممرغ وجود دارد و کمبود آن نیز موجب ناراحتی عصبی و کمخونی در افراد میشود.
وی افزود: در مجموع یکی از عوارض مهم کمبود ویتامین B در بدن، افسردگی، گوشهگیری و بیاشتهایی در افراد است.
اگر در هوای آلوده شهرهای بزرگ تنفس میکنید باید این را به شما بگوییم که نفس کشیدن در آلودگی میتواند عامل بسیاری از مشکلات شما از جمله استرس و اضطراب باشد.
این روزها که به آرامی پا در فصل های سرد سال می گذاریم بیشتر از همیشه با آلودگی هوا در شهر های بزرگ روبه رو ایم. با ما همراه باشید تا بیشتر از عوارض تنفس در این هوا بدانید.
شاید شما هم گرفتار این مشکل باشید
آلودگی هوا چطور عصبیتان میکند؟
تحقیقات نشان میدهد آلودگی هوا میتواند باعث عصبانیت، زودرنجی، پرخاشگری و کمتحملی شود. کسانی که در هوای آلوده تنفس میکنند نسبت به دیگران آستانه تحمل پایینتری دارند، کمتحملتر هستند و زودتر عصبانی میشوند. این افراد ممکن است با کوچکترین موضوعی ناراحت شوند یا پرخاش کنند.
محققان چه می گویند؟
- ارتباطات اجتماعی افراد در زمان آلودگی هوا نسبت به قبل ضعیفتر میشود. افرادی که در معرض آلودگی هوا قرار دارند با دیگران ارتباط چندانی برقرار نمیکنند؛ بنابراین آلودگی هوا میتواند بر روابط و دوستیهای انسانها هم موثر باشد.
- آلودگی هوا میتواند تمرکز را کاهش دهد. کسانی که در شهرهای آلوده صنعتی تنفس میکنند ممکن است برای تمرکز کافی مشکل داشته باشند. عناصر موجود در هوای آلوده میتواند قدرت تمرکز انسان را کاهش دهد.
- کسانی که در معرض آلودگی هوا قرار دارند، هنگام رانندگی عجولتر و بدخلقتر میشوند. اگر احساس میکنید عجول و بدخلق هستید و صبر و طاقت رانندگی در خیابانهای شهر را ندارید میتوانید تا حدی آن را به هوای آلوده شهر مرتبط بدانید.
- در شرایط آلودگی هوا، افراد درباره سلامت جسم و روان خود نگرانیهای زیادی پیدا میکنند؛ یعنی کسانی که در هوای آلوده نفس میکشند ممکن است دائم سلامت خود را مورد ارزیابی قرار دهند. این افراد تصور میکنند بیمار شدهاند زیرا ممکن است برخی علائم مانند خستگی، بیحوصلگی، تپش قلب و... را در خود احساس کنند؛ بنابراین ممکن است نسبت به وضعیت جسمی و سلامت خود نگرانی بیشتری نسبت به گذشته احساس کرده و برای اطمینان از وضعیت جسمیشان به پزشک مراجعه کنند.
افسردهتر میشوید
یک فرد افسرده، همیشه دنیا را غبارآلود میبیند. هنگام آلودگی هوا دنیا در نظر بیمار افسرده غبارآلودتر و تیره و تارتر میشود. به علاوه قدرت تصمیمگیری او ضعیفتر میشود و احساس میکند که بیانرژی، بیحوصله و خسته است. این عوامل سبب میشوند که افسردگی و علائم آن با شدت بیشتری بروز یابد.
علائم اضطراب شدیدتر میشود
به گزارش سیب سبز، در شرایط آلودگی هوا افراد مضطرب نیز نگرانیهای بیشتری نسبت به آینده را تجربه میکنند. به علاوه بعضی علائم جسمی مانند تپش قلب نیز بهطور شدیدتری بروز میکند، یعنی نگرانی و تپش قلبی که در افراد مضطرب تجربه میشود در هوای آلوده بیشتر خود را نمایان میسازد.
خود بیمار انگاری سراغ تان می آید
مبتلایان به وسواس هم به احتمال زیاد در آلودگی هوا نگرانیهای مضاعفی پیدا خواهند کرد. چنین افرادی همیشه به جسم خود توجه زیادی دارند و در شرایط آلودگی هوا، دائما فکر میکنند که بیمار شدهاند. همین احساس سبب تشدید بیماری وسواس در آنها میشود و دچار نوعی «خود بیمارانگاری» خواهند شد؛ یعنی شخص میپندارد که بیمار است و حتی ممکن است مراجعات مکرر به پزشک داشته باشد؛ البته افراد عادی هم ممکن است در هوای آلوده نگران وضعیت سلامت خود باشند و به پزشک مراجعه کنند اما افراد وسواسی بیش از حد نرمال این کار را انجام میدهند؛ یعنی حتی در صورتی که پزشک تایید کند که بیماری خاصی وجود ندارد، افراد وسواسی باز هم نسبت به این قضیه نگران خواهند بود.
عوارض جسمی آلودگی هوا
افراد در هوای آلوده بهطور مداوم خسته و بیحوصله هستند و حالت گیجی و منگی به آنها دست میدهد. اگر با وجود استراحت کافی احساس میکنید که خسته هستید و حوصله انجام کارهای خود را ندارید، شاید در این میان بتوانید آلودگی هوا را مقصر بدانید.
یادگیری دانشآموزان کاهش مییابد
در آلودگی هوا درصد عناصر هوا تغییر کرده و میزان اکسیژن کاهش مییابد. همین امر سبب میشود تا حدی توجه و تمرکز دانشآموزان کم شود. علاوه بر این، ممکن است آنها زودرنج، کمتحمل، بیحوصله و پرخاشگر شوند و بیش از پیش احساس خستگی کنند. همه اینها سبب میشود تا حدی یادگیری دانشآموزان کاهش یابد. مسلما زمانی که اکسیژن هوا کم باشد، احساس خستگی مضاعف خواهد بود و بالطبع آن خستگی فرصت یادگیری را میگیرد. به علاوه میزان تمرکز هم در شرایط آلودگی هوا کاهش مییابد که همین قضیه میتواند بر یادگیری دانشآموزان موثر باشد و آن را کاهش دهد.
مریم شیرمستی، اظهار کرد: پنیر حالت فشردهتری نسبت به سایر لبنیات از جمله شیر و ماست دارد و از همین رو حجم کلسیم در آن بسیار بالا است.
وی ادامه داد: با خوردن پنیر، مقدار زیادی کلسیم وارد بدن میشود که تعادل کلسیم بدن را بر هم میزند.
این کارشناس تغذیه با اشاره به نسبت طلایی که در بدن همواره باید بین کلسیم و فسفر برقرار باشد، خاطرنشان کرد: وقتی که کلسیم خون با خوردن پنیر زیاد شود، بدن برای نگه داشتن این نسبت از مغز که منبع فسفر است برداشت میکند و همین امر باعث کاهش فسفر مغز میشود، در حالیکه فسفر برای عملکرد مغز ضروری است.
به گفته شیرمستی، اینکه در گذشته گفته میشد پنیر عملکرد حافظه و سلولهای مغز را کاهش میدهد و به عبارتی فرد را خنگ میکند، تقریبا صحت دارد.
وی خاطرنشان کرد: از سوی دیگر گردو منبع غنی فسفر است و از همین رو میتواند هنگام استفاده با پنیر، تعادل کلسیم و فسفر را در بدن حفظ کند.
این کارشناس تغذیه گفت: البته زیادهروی در مصرف گردو به تنهایی هم میتواند این تعادل را برهم بزند و از همین رو از قدیم هم گفته شده پنیر و گردو هر دو درد هستند و با هم درمان.
شیرمستی تصریح کرد: استفاده از گردو به تنهایی هم میتواند باعث برداشت کلسیم از استخوانها برای حفظ تعادل کلسیم و فسفر شود و پوکی استخوان را در پی داشته باشد.
وی عنوان کرد: بادام هم کمی خواص گردو را دارد، اما مصرف گردو همراه با پنیر بیشتر توصیه میشود.
به گفته این کارشناس تغذیه، حتی در طب سنتی هم اشاره شده مصرف نان و پنیر و گردو برای شام میتواند خواب راحت را همراه داشته باشد.
***
نوزاد از موقع تولد برای تأمین نیازهای خود یا بیان مشکلاتش فقط گریه میکند. سپس بتدریج حرف میزند و با بیان کلمات نیاز خود را بیان میکند. بعضی مشکلات جسمی، مسائل شنوایی یا بیماریهای کودک ممکن است با بیقراری، گریه کردن ممتد و جیغزدنهای طولانی همراه باشد. این یک وسیله برای ارتباط با محیط و ابراز نیاز یا مطرح کردن خود است.
جیغزدن در هر سنی معنا و مفهوم متفاوتی دارد. زیر یک سال، جیغزدن راه ارتباطی شیرخوار با مادرش است. بعد از سه تا چهار ماهگی، این جیغها ممکن است همراه با گریه باشد و معمولا کودک هنگام خستگی، گرسنگی، دردداشتن یا کثیف بودن پوشک جیغ میزند. معمولا مادر یا مراقب کودک میتواند تا زیر یکسال تشخیص دهد علت گریههای مختلف کودک چیست. از 15 ماهگی که سختترین سن تربیت کودک است و به آن نوپایی گفته میشود، کودک یک سلسله رفتار از خود بروز میدهد که آن را قشقرق مینامیم.
این رفتار شامل جیغزدن، فریاد کشیدن، پا به زمین کوبیدن، سر به زمین یا دیوار زدن همراه با گریه است. قشقرق به پا کردن معمولا از 15 ماهگی شروع میشود و تا سه سالگی ادامه مییابد و بیشتر به منظور دستیابی به خواستهای است که والدین در مقابل آن پافشاری میکنند. در این سنین، جیغزدن کودک به دلیل بیماری، گرسنگی و تشنگی نیست. حدود 10 درصد از کودکان بدخلق، بدقلق، غیرقابل پیش بینی و انعطافناپذیر هستند.
دو تا سه سالگی سن استقلالطلبی کودک است و تصور میکند مرکز دنیاست و همه باید به او توجه کنند و ممکن است حتی بیدلیل جیغ و فریاد راه بیندازد تا توجه دیگران را به خودش جلب کند.
برای مقابله با جیغزدنهای کودک و قشقرقهای او، ابتدا بایددلایل ایجاد قشقرق کودک را شناسایی کنید.
چنانچه خواسته کودک معقول باشد خواسته او را برآورده کنید و با کودک لجبازی نکنید.
اما اگر کودک به دلیل ناموجه، جیغ و فریاد راه میاندازد، به او بیتوجه باشید و رفتارش را نادیده بگیرید؛ زیرا اگر بلافاصله خواسته او را برآورده کنید کودک یاد میگیرد با استفاده از قشقرق، تمام خواستههای خود را برطرف کند.
فضای خانه را آرام و کم تنش نگه دارید.
سبک تربیتی پدر و مادر بهتر است همسو باشد تا کودک سوءاستفاده نکند.
در مقابل قشقرق کودک و جیغزدن او نباید شما نیز جیغ بزنید و رفتار او را تقویت کنید.
به کودک، الفاظ و جملات منفی مانند «جیغ جیغو»، «دوستت ندارم» و «ازت خسته شدم» نگویید.
به جای تمرکز بر رفتارهای پرخاشگر کودک، رفتارهای آرام او را تقویت کنید و در زمانهایی که با آرامش رفتار میکند به او توجه بیشتری نشان دهید.
با کودک خود وقت بگذرانید و نیازهای عاطفی، روانی و اجتماعی او را برآورده کنید.
دکتر مهرنوش دارینی
روانشناس و مشاور