جام جم سرا به نقل از ایران: نکند کلاهبردار یا جانی باشد؟ اصلاً نمی شود اعتماد کرد. البته گاهی این عمل کاربران جای تحسین هم دارد، زیرا افراد را هوشیار میکند. مثل اقدامی که چندی پیش کاربران این شبکههای اجتماعی در خصوص فعالیت سایتهای همسریابی دست به دست در فضای مجازی نقل کردند
این هم از خصوصیات دنیای مدرنیته است که مزایا و مضار خودش را دارد و در عوض چیزهایی که میدهد، بی شک، چیزهایی را هم میگیرد. چه کسی آن اوایل همهگیر شدن اینترنت، فکرش را میکرد که این ابزار جادویی که دستیابی به بسیاری از اطلاعات را برای همگان آسان کرده، روزی منشأ آسیبهای جدی به زندگی افراد شود. نمونهاش راهاندازی همین سایتهای همسریابی در این دنیای مجازی است که عاملی برای سوء استفادههای عاطفی بخصوص برای دختران شده است.
شاید قدری غیرمنطقی به نظر برسد، اما تحقیقات نشان داده که ۸۰ درصد پسرها بدون قصدی جدی و صرفاً برای وقتگذرانی یا سوء استفادههای اخلاقی به سایتهای دوستیابی و همسریابی مراجعه می کنند و تنها 20 درصدشان صداقت دارند و اکثرشان واقعاً قصدی برای ازدواج ندارند. بنابراین در کشور ما هنوز فرهنگ استفاده مناسب از چنین فضایی وجود ندارد و بسیاری از این آشناییهای قبل از ازدواج با دروغ و فریب همراه است. از این روست که کارشناسان در زمینه همسریابی اینترنتی و فروپاشی خانوادهها بارها به مسئولان هشدار دادهاند. در همین باره پروندههای متعددی نیز در دادگاههای خانواده موجود است.
شگردی برای کلاهبرداری
معلوم نیست آن طرف کیست؟ آیا واقعاً شخص مورد علاقه اش است یا نه؟ چگونه و با چه اعتمادی باید با او قرار ملاقات بگذارد؟ اصلاً او قصد ازدواج دارد که به عضویت سایتهای همسریابی درآمده یا نه؟ نکند کلاهبردار یا جانی باشد؟ اصلاً نمی شود اعتماد کرد. اما با وجود همه این نگرانیها با اصرار دوستان که تو باید امروزی باشی، نباید درهر کاری تابع تصمیم پدر و مادرت باشی و هزاران راه و مسأله دیگر او را مجاب به انجام این کار کرده و سبب این آشنایی میشود. مشخص نیست چه پایانی دارد، سیاه یا سفید؟
به هر حال تجربه نشان داده که انجام هر کاری با مشورت بزرگترها عواقب بهتری در پی داشته تا تصمیمهای عجولانه و غیرمنطقی. زیرا در جریان نبودن خانواده و احساسی برخورد کردن در انتخاب همسر از طریق اینترنت و این گونه سایتها که هویت مشخصی ندارند ممکن است پای هر آدم ساده لوحی را به دادسراها بکشاند؛ برخی مالباخته این آشنایی و انتخاب نافرجامند که تازه متوجه اشتباهشان شده و راهی جز شکایت و پناه بردن به قانون ندارند.
یک آشنایی اینترنتی، یک دوستی چند ماهه و همین احساسی برخورد کردنها و اعتماد به طرف مقابل برای ثابت کردن علاقه مندی دختر و پسر به یکدیگر یک عمر پشیمانی به دنبال دارد و چه بسا ضربههای روحی و روانی شدیدی در پس این بیگدار به آب زدنهای جوانان امروز در انتخاب همسر آیندهشان به دنبال داشته باشد که گاهی نیز عواقب آن غیر قابل جبراناند.
هویت سایتهای همسریابی
کافی است پایت را کج بگذاری و سری به شبکههای اجتماعی بزنی. نباید تعجب کنی، زیرا ممکن است با جملات و الفاظی برخورد کنی که کاربران این شبکهها برای جذبتان ساخته اند! این که نمونه کوچک آن است. البته گاهی این عمل کاربران جای تحسین هم دارد، زیرا افراد را هوشیار می کنند.
مثل اقدامی که چندی پیش کاربران این شبکههای اجتماعی در خصوص فعالیت سایتهای همسریابی دست به دست در فضای مجازی نقل کردند. همین عمل آنها موجب شد تا واکنشهای زیادی نیز از سوی نهادها برای جلوگیری از فعالیت این سایتهای بی هویت را به دنبال داشته باشد. این شد که مرکز تشخیص و پیشگیری پلیس فتا وارد عمل شد و فعالیت این سایتها را غیرقانونی و بدون مجوز اعلام کرد. زیرا این سایتها با عضوگیری و جمعآوری اطلاعات شخصی افراد به راحتی و بدون اجازه آنها با اهداف تجاری و تبلیغاتی همه این اطلاعات را در اختیار دیگران قرار داده که متأسفانه منجر به بروز جرم و آسیبهای اجتماعی می شود.
ناکارآمدی ثابت شده
علاوه بر سایتهای همسریابی امروزه در فضای مجازی راه اندازی چت رومها و انواع شبکههای اجتماعی که جوانان از ماهیت و کاربرد اصلی این شبکهها بی اطلاعند نیز موجب ارتباطهای عاطفی مجازی بین دختر و پسرها شده که در نهایت به ازدواج ختم می شود، اما ازدواجی که بنیانهای یک ارتباط مطلوب نبوده و بنای یک زندگی استوار نخواهد بود. بنابراین به گفته بسیاری از کارشناسان اجتماعی ناکارآمدی این سایتها ثابت شده و اینگونه ارتباطات نقش قابل توجهی در ازدواج افراد نداشته و حتی به بنیان خانوده آسیب جدی وارد می سازد.
خودتان را به خواب نزنید
با وجود تمام اطلاع رسانیهای صورت گرفته و مشخص شدن هویت سایتهای همسریابی و آسیبهای جدی آن که حتی با ورق زدن صفحات حوادث روزنامهها می توان به آسیبهای اینگونه ازدواجها و یا کلاهبرداریها در این زمینه پی برد، اما متأسفانه باز هم برخی انگار خواب هستند و متوجه اشتباه خود نبوده و همچنان در دام این سایتها گرفتار میشوند.
جام جم سرا به نقل از بانی فیلم، شهاب حسینی که این روزها اولین فیلم خود در مقام کارگردان با نام «ساکن طبقه وسط» را روی پرده دارد به لحاظ شخصیتی آدمی است بشدت دوستدار خانواده، همواره سعی کرده زندگی متعادلی را برای همسر و دو فرزند پسرش فراهم کند.
پریچهر حسینی در گفتوگویی با ساناز صفایی در «ریتم زندگی» گفته است: گاهی اوقات شده که به طرفداران شهاب حسودیام میشود اما هم رفتارهای شایسته شهاب و هم برخوردهای او نسبت به طرفدارانش دلگرمم میکند؛ امیدوارم که خداوند همواره کمکش کند.
وی ادامه داده است: خدا را شکر عشقی بین من و شهاب بوده است که نگذاشته اتفاق خاصی بین ما بیفتد. البته که همه زندگیها سختیهای خاص خودش را هم دارد.
جام جم سرا به نقل از خراسان: ما گاهی میخواهیم به هر قیمتی که شده، رفتار همسرمان را تغییر دهیم حتی اگر شده با توسل به زور! این قدرت نمایی از اخم کردن شروع میشود و تا جر و بحث و تهدید به جدایی پیش میرود.
به گزارش ایسنا این دعواهای کلامی، اگر هم تغییری در رفتار همسرمان ایجاد کند، ظاهری و موقتی است. در این مواقع، همسر شما هر زمان فرصتی پیدا کند به رفتار خود بر میگردد و در صدد تلافی برمی آید تا مرهمی بر احساسات جریحه دار شده خود بگذارد.
بازی با احساسات همسر
جملههایی مانند «اگر من را دوست داری پس...» یا «با این کارت نشان دادی که مرا دوست نداری»، گاهی از زبان زوجین شنیده میشود؛ در این شیوه، همسران سعی میکنند با به غلیان درآوردن دیگ احساسات یکدیگر روی هم تاثیر بگذارند. ممکن است چنین روشی در مدت کوتاهی جواب دهد، اما در بلند مدت، ممکن است باعث بیعلاقگی زن و شوهر به یکدیگر شود.
تکرار بیش از حد
در بعضی مواقع برای تغییر رفتارهای همسرمان، به تکرار بیش از حد متوسل میشویم و مرتب رفتار او را به رویش میآوریم و از او میخواهیم آن را تغییر دهد. وقتی مسئلهای بیش از حد تکرار شود، جایگاه و اهمیت خود را از دست میدهد و به مسئلهای پیش پا افتاده تبدیل میشود. زن و شوهرها باید توجه داشته باشند که در صورت متوسل شدن به این شیوه، ضمن عصبی کردن طرف مقابل، امکان موفقیت را از دست میدهند.
با طعنه و کنایه حرف زدن
روش طعنه و کنایه زدن، روش محبوب بسیاری از افراد برای تغییر رفتارهای همسرشان است. توجه داشته باشید که با این برخوردها، احساس همسرتان نسبت به شما تغییر میکند و محبتش رو به سردی میرود؛ بنابراین شما باید انتظاراتتان را شفاف برای همسرتان مطرح کنید و دلایل اشتباه بودن رفتارهایش از نظر خودتان را برای او توضیح دهید.
مقایسه کردن برای ایجاد انگیزه تغییر
یکی دیگر از روشهای نادرست، مقایسه کردن است و ما احساس میکنیم برای تغییر رفتارهای همسرمان، نیاز داریم در او انگیزه ایجاد کنیم و یکی از اشتباهترین روشهایی که به این منظور انتخاب میکنیم، مقایسه همسرمان با دیگران است. نتیجه مقایسه نیز شبیه به ۲ روش پیشین است و جز برانگیختن ناراحتی و حتی شاید احساس حسادت نتیجهای در بر نخواهد داشت.
حل مشکل با دعوا
معمولا هنگام دعوا، مشکلی مطرح میشود و طرفین متوجه موضوع میشوند، اما در یک فضای متشنج نمیتوان انتظار داشت به نتیجهای مطلوب دست یافت، بلکه باید منتظر پیامدهای ناخواسته و نامطلوب بود. بنابراین دعوا و جر و بحث هم نتیجهای برای تغییر رفتارهای نامطلوب همسر نخواهد داشت.
گروکشی برای تغییر رفتارهای همسر
در این روش سعی میکنیم برآوردن خواستههای همسرمان را به تغییر رفتار او منوط کنیم؛ یعنی استفاده از جمله معروف «اگر تو فلان کار را انجام دهی، آن وقت من هم فلان کار را انجام خواهم داد». این کار موجب ایجاد سیکل معیوب لج و لجبازی میشود و به سرعت دعوا و لجبازی بالا میگیرد و رابطه تلخ میشود.
به طور طبیعی در یک زندگی مشترک، هر ۲ نفر خواستههایی از هم دارند و میتوانند از آن به عنوان سلاح استفاده کنند. این شیوه نه تنها جواب نمیدهد بلکه به هیچ عنوان شایسته روابط میان همسران نیست و در تضاد کامل با عشق بیقید و شرط است که یکی از مهمترین عناصر تشکیل دهنده یک زندگی موفق است.
تحقیر و تمسخر همسر حتی با زبان طنز
تحقیر و تمسخر یکی دیگر از روشهای اشتباه مورد استفاده زوجین برای تغییر رفتارهای همسرشان است. گاهی به خیال خودمان با زبان طنز اشتباه طرف مقابل را به او گوشزد میکنیم، اما در همان زمان به شدت همسرمان را میآزاریم، تحقیر میکنیم و چه بسا اعتماد به نفس او را خدشه دار کنیم و به رابطهمان آسیب بزنیم. بنابراین بهتر است همسران تلاش کنند به همدیگر قدرت و اعتبار ببخشند و عزت نفس همدیگر را بهبود دهند باعث پیشرفت و رشد یکدیگر شوند.
احتیاج به تربیت همسر
گاهی اوقات فکر میکنیم خودمان بیعیب و نقص هستیم پس وظیفه خود میدانیم در راه رفع عیوب دیگران بکوشیم، اما در این میان فراموش میکنیم همسرمان شاگرد ما و از آن مهمتر، کودک نیست که ما بخواهیم نقش بزرگتر را برای او بازی کنیم. همسرمان این روش را نمیپسندد، ناراحت میشود و ما هم به مقصود خود نمیرسیم.
بشناسید، بپذیرید و مدیریت کنید
این اشتباه است اگر فکر کنیم بعد از ازدواج میتوانیم همسرمان را به کلی تغییر دهیم. تنها چیزی که میتوان به تغییر در آن امید بست، چند نمونه رفتاری است که آن هم باید با ملاحظاتی ویژه انجام شود؛ بنابراین اگر میخواهید راحت زندگی کنید، در صدد تغییر همسرتان بر نیایید بلکه تلاش کنید در رابطه با او از ۳ راهکار «بشناسید، بپذیرید و مدیریت کنید» بهره ببرید.
در این روش، شما باید ابتدا همسرتان و دیدگاههایش را بشناسید، سپس آنها را بپذیرید و در پایان به جای تغییر سعی در مدیریت آنها داشته باشید.
برای تغییر رفتارهای همسرتان در کنار او باشید نه در مقابل او. همچنین فراموش نکنید که هر فردی برای داشتن رفتار بهتر، نیاز دارد احساس بهتری داشته باشد. هر روشی که موجب برانگیخته شدن احساسات منفی در فرد شود، به طور یقین او را برنمی انگیزد تا رفتار بهتری داشته باشد، اما ایجاد هیجانات مثبت موجب میشود که فرد برای پیشرفت و شادکامی خود و همسرش بکوشد.
جام جم سرا به نقل از خراسان: این زن در کلانتری کاظم آباد مشهد به تشریح چگونگی ماجرای انتقامجویی از همسرش پرداخت و به مشاور و مددکار اجتماعی گفت: من و همسرم به طور سنتی و خیلی خوب زندگیمان را آغاز کردیم اما بعد از به دنیا آمدن فرزندم دچار ناراحتی روحی شدم. بیماری افسردگیام روز به روز پیشرفت میکرد و دیگر نمیتوانستم کارها و مسئولیتهای سنگین مادری و همسرداری را به خوبی انجام دهم و همین موضوع باعث بروز اختلافات خانوادگی شدیدی بین ما شده بود.
وی افزود: تلاشها و نصیحتهای «طاهر» برای مراجعه من به روانپزشک بینتیجه بود چرا که من با شنیدن کلمه «روانپزشک» بسیار خشمگین میشدم و او را سرزنش میکردم که مرا «دیوانه» فرض میکند. حقیقت ماجرا این بود که نمیخواستم بیماری خودم را قبول کنم و با ایجاد سروصدا چنین وانمود میکردم که آنها درباره من اشتباه فکر میکنند. بدین ترتیب روز به روز حال من بدتر میشد و اختلافات خانوادگی ما شدت میگرفت تا جایی که با بهانه گیریهای واهی فرزندم را نزد طاهر رها میکردم و با حالت قهر مدت زیادی را در خانه پدرم میماندم. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه فهمیدم همسرم زن دیگری را به عقد خود درآورده و فرزندم را نیز نزد او برده است. از آن روز به بعد شکایتهای متعددی را علیه او مطرح کردم اما هیچ کدام به نتیجه نرسید و نتوانستم توسط قانون طاهر را گرفتار کنم تا از آن زن جدا شود. این گونه بود که با طرح یک نقشه به فکر انتقامی سخت افتادم.
به گزارش جام جم سرا، وی درباره نقشه خود برای انتقامگیری از همسرش گفت: آن روز النگوهایم را فروختم و با پول آن مقداری مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه تهیه کردم. شب، ساعتها منتظر ماندم تا طاهر خودرواش را مقابل منزل زن صیغهای خودش پارک کرد و من هم در یک فرصت مناسب مواد مخدر را زیر سپر خودرو جاسازی کردم. سپس با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و از حمل مواد مخدر توسط یک قاچاقچی خبر دادم. لحظاتی بعد ماموران با کشف مواد، طاهر را دستگیر کردند. با دستگیری او احساس کردم به آرامش رسیدهام و حالا آن زن مجبور است از طاهر جدا شود اما این احساس ساعتی بیشتر طول نکشید چرا که ماموران به سراغ من آمدند و مرا به کلانتری آوردند. در اینجا متوجه شدم که همه ماجرا لو رفته است و ماموران از نقشه من برای انتقامجویی از همسرم آگاه شدهاند. دیگر چارهای نداشتم و حقیقت ماجرا را بازگو کردم. حالا با این اشتباه بزرگ نه تنها همه پلهای پشت سرم را خراب کردهام بلکه نمیدانم تا چه مدت باید زندانی شوم و عاقبت زندگی و فرزند کوچکم چه میشود.
بررسیهای بیشتر درباره این پرونده ادامه دارد.
جام جم سرا به نقل از اندیشهها: محبوبیت، مادرزادی و ارثی نیست پس احتمالا آنها کارهای خاصی انجام میدهند که با دل افراد چنین میکنند. در این مطلب میخواهیم از برخی رازهای آنها پرده برداریم و به شما یاد دهیم چطور دل کسی را که دوست دارید به دست آورید.
به او حس امنیت دهید
همه همسران نیاز دارند در زندگی احساس امنیت کنند و درصورتی جذب طرف مقابل میشوند که چنین احساسی را به آنها بدهند. خود شما هم دوست دارید در لحظهای که سکوت کردهاید و در لاک خودتان فرورفتهاید، همسرتان کنارتان بنشیند و در مورد حسی که در این لحظه دارید، با شما حرف بزند. حتی دوست دارید بپرسد چرا در روزهای گذشته آرام بودهاید و چه چیزی شما را آزار میدهد. این جرقه کافی است تا از تمام احساساتی که در این ماهها به شما هجوم آورده صحبت و ذهنتان را آرام کنید.
در واقع بیشتر افراد دوست دارند شرایطی امن داشته باشند تا بتوانند نگرانیها و استرسهای خود را بیرون بریزند. راه پیدا کردن محبوبیت دردل دیگران این است که به طرف مقابل نشان دهید میتوانید این فضای امن را برایش مهیا کنید.
او را آزمایش کنید
طرف مقابلتان را بیازمایید و بگذارید او هم شما را بیازماید. کمتر چیزی است که بیش از حقهبازی و دورویی موجب انزجار افراد از یکدیگر شود یعنی وقتی که حس میکنیم کسی قابل اعتماد نیست، خیلی زود روابط خود را با او قطع میکنیم. محبوبیت ما زمانی افزایش مییابد که در بین مردم به این صفت معروف شویم که پیوسته در فکر امتحان دادن و امتحان کردن معاشران خود هستیم. اشخاص دلشان میخواهد که دیگران مرتب آنها را بیازمایند البته چندان مطبوع نیست که حس کنید کسی دارد در خفا رفتار، کردار و گفتارتان را بررسی میکند.
مردم معمولا از کسانی بدشان میآید که به آنان بدگمان باشند و در معاشرت جانب صراحت را رعایت نکنند، حال آنکه اگر بدانند که داریم آزمایششان میکنیم به ما علاقهمند شده و به محبوبیت ما افزوده میشود. به همین دلیل نیز باید از اشخاصی باشیم که ظاهر و باطنشان یکی است زیرا چنین اشخاصی از هر امتحانی سربلند درمیآیند.
نباید در دسترس باشید
دیوید لیدمن، متخصص رفتارشناسی میگوید: هرچه بیشتر با فردی ارتباط داشته باشید، آن شخص بیشتر شما را دوست خواهد داشت. چندین مطالعه دیگر نیز نشان داده که تماس مداوم با یک چیز ما را نسبت به آن علاقهمندتر میکند. (تنها زمانی این نظریه درست نیست که واکنش اولیه ما به آن منفی باشد) بنابراین در ابتدای آشنایی از آنکه کنارهگیر، گریزان و غیر قابل دسترس باشید، پرهیز کنید.
در عوض به دنبال بهانههایی بگردید که بتوانید با او باشید. اما این تنها راهحل نیست زیرا تماسهای مکرر بعد از مدتی میتواند باعث دلزدگی شود بنابراین درست زمانی که مطمئن شدید او را به خود علاقهمند کردهاید و محبوب شدهاید، به تدریج معاشرت خود را کم کرده و کمتر در دسترس قرار گیرید. این کار را تا زمانی که رابطه شما به دلیل مشکلی دچار بحران شود، ادامه دهید.
او را آزاد بگذارید
پروفسور دن نیوهارت میگوید: مردان اطمینان دارند که شخصیتشان بعد از ازدواج هیچ تغییری نمیکند. به او نشان دهید که شما نمیخواهید شخصیتش را تغییر دهید، با این کار ثابت میشود که شما او را همانطور که هست، قبول دارید. با این کار به او حس آزادی میدهید.
اصلا برای طرف مقابل محدودیت ایجاد نکنید. اغلب افراد از محدود شدن متنفرند بنابراین، محدودیت ایجاد نکنید. با این کار او احساس بهتری نسبت به شما پیدا میکند.
شباهتها معجزه میکنند
خودتان بهتر میدانید افراد با خصوصیات متضاد جذب یکدیگر نمیشوند. ما همواره در جستوجوی شباهتهای میان خود و شریک زندگیمان هستیم. اغلب ما ترجیح میدهیم با کسانی دوست نشویم که چندان شباهتی با ما ندارند یا اینکه اگر با آنها دوست هم شدیم خیلی معاشرت نکنیم، پس قاعدتا هیچگاه عاشق کسی که خیلی با ما متفاوت است، نخواهیم ماند. مهم این است که بتوانیم عاشق کسی بمانیم و گرنه عشقهای یکی، دو روزه ارزش چندانی ندارند.
جالب است بدانید تنها شباهتهای اخلاقی و شخصیتی ما نیست که حائز اهمیت است، هرگاه شما با فردی که از لحاظ ظاهر شبیهتان باشد، آشنا شوید، احتمال آنکه وی شیفته و دلباخته شما شود، چهار برابر بیشتر میشود.
به او احساس حمایت بدهید
بیشتر افراد در مواقع سختی به یک پشتیبان نیاز دارند. در صورتی که شما برای طرف مقابل نقش یک حامی و پشتیبان را داشته باشید برایش رضایتبخش است و حس خوبی به او منتقل میکنید. نباید در برابر او بیتفاوت باشید پس از هرگونه کمکی دریغ نکنید. همچنین به او برای کسب انرژی دوباره و متعهد بودن در کارهایش فرصت دهید.
دادن حس خوب را فراموش نکنید
تا آنجا که برایتان مقدور است از تشویق طرف مقابل خودداری نکنید چون وقتی او را به خودش خوشبین میکنید او به شما نیز خوشبین میشود. روشنتر بگوییم وقتی که مرتب از دیگران انتقاد کنید بالاخره به جایی میرسید که آنها را به خودشان بدبین میکنید و این بدبینی سرانجام به خود شما بازمیگردد و به محبوبیتتان لطمه میزند. این طبیعت بشر است که از آدمی که بهشدت از او انتقاد کند، خوشش نمیآید.
به او نگاه کنید
دو فردی که عمیقا عاشق یکدیگر هستند، ۷۵درصد از زمانی را که گفتوگو میکنند، به یکدیگر نگاه کرده و هنگامی که فرد ناخواندهای میان صحبتشان وارد میشود، آهستهتر روی از یکدیگر برمیگردانند. در گفتوگوهای معمولی، افراد ۳۰ تا ۶۰درصد از وقت را به نگاه کردن به یکدیگر اختصاص میدهند.
جام جم سرا به نقل از خراسان: در ازدواج، دو نوع تحقیق وجود دارد؛ تحقیق اولیه و تحقیق اصلی. تحقیق اولیه مختصر است و قبل از خواستگاری انجام میشود و در آن مسئله همتایی خانوادهها از نظر اجتماعی، فرهنگی و دینی مد نظر قرار میگیرد. سؤالات اولیه درباره سن، تحصیلات، شهر محل زندگی و... در همان تماس تلفنی برای قرار خواستگاری پرسیده میشود.
اما تحقیق اصلی پس از خواستگاری و جلسات گفتوگوی پسر و دختر و با هدف رفع ابهامات انجام میشود.
از کی بپرسیم و از چی بپرسیم؟!
مسلم است؛ از خواستگار! اما اینکه چه چیزهایی را درباره خواستگار باید بدانید، نکته مهمی است که خیلیها ساده از کنار آن میگذرند؛ با این توجیه که شناخت کامل فقط زیر یک سقف به دست میآید. اما واقعیت این است که بخش مهمی از شناخت با همین پرس و جو حاصل میشود. شما درباره این ویژگیها باید از اطرافیان عروس خانم یا آقای داماد پرس و جو کنید:
۱) خانواده
۲) رفتار فردی و اجتماعی
۳) دوستان
۴) مسئولیت پذیری
۵) رعایت حقوق دیگران
۶) اعتقادات مذهبی
۷) تواناییهای او.
سوالاتتان هم باید درباره این موضوعات باشد: صفت بارز اخلاقی او چیست؟ تا به حال عصبانی شدنش را دیدهاید؟ در چه مواردی عصبانی میشود و این جور وقتها چطور رفتار میکند؟ رفتار اجتماعی او را چطور میبینید؟ روابطاش با دوستان و خانواده چطور است؟ کدام صفات اخلاقی را در او بیشتر میبینید؟ با چه افرادی (چه تیپ شخصیتی) رفت وآمد میکند؟ اجتماعی است یا منزوی؟ تا چه حد به خانواده و دوستان خود وفادار است؟ چقدر به قولی که میدهد پایبند است؟ تلاش او برای کسب روزی حلال چگونه است؟ و...
تحقیق از آشنایان
بستگان شخص از روحیات، اخلاق و کردار او باخبرند. میتوان درباره فرد مورد نظر از آنها تحقیق کرد. البته این به تنهایی کافی نیست چون ممکن است خویشاوندان، مصلحت اندیشی و واقعیت را کتمان کنند.
تحقیق از دوستان
دوستان نزدیک فرد منابع خوبی برای تحقیق هستند. دوستی محصول هم رنگی و تفاهم است و معمولاً افراد درستکار با افراد ناشایست و بیبندوبار دوست نمیشوند. در واقع ویژگیهای شخصیتی دوستان فرد تا حدی منعکس کننده روحیات او است.
تحقیق از محل کار یا تحصیل
همکاران فرد ممکن است مطالبی درباره شخص مورد نظر بدانند که حتی خویشان و دوستان نزدیک او ندانند. این روش تحقیق از ۲ روش پیش بهتر نیست اما کامل کننده آن هاست. از این طریق ما در باره فرد در زمینههایی مانند نحوه برخورد با ارباب رجوع، نحوه ارتباط با همکاران، همکاری و سازش با دیگران و پایبندی به اعتقادات دینی شناخت پیدا میکنیم.
تحقیق از همسایهها
این رایجترین روشی است که افراد در تحقیقات خواستگاری از آن بهره میبرند. با تحقیق در محل کار و تحصیل میتوان بهشناختی از فرد و روحیات او دست یافت، اما با تحقیق در محل زندگی او، امکان شناخت خانواده هم میسر میشود. البته مشروط بر آنکه مدتی از زمان سکونت آنها در آن محل گذشته باشد تا همسایگان بهشناختی هرچند نسبی از آن خانواده رسیده باشند. از همسایگان درباره اخلاق در خانه، سابقه دعوا و یا رفتار بد در محله پرس وجو کنید اما مواظب باشید که جزئیات خواستگاری و ارتباط با آنها را برملا نکنید؛ چون ممکن است بعضی از همسایهها بعدها مزاحمت ایجاد کنند.
تحقیق از معرف
در باره ازدواجهایی با حضور یک معرف، اگر فردی که دختر و پسر را به هم معرفی میکند، از اهمیت کار خود آگاه باشد و آن را با شناخت کافی نسبت به روحیات دو طرف انجام دهد، منبع خوبی برای تحقیق خواهد بود.
چند نکته مهم در تحقیقات
* قرار نیست نظرتان در تحقیقات هم جهت با شخص منبع تحقیق باشد. شما برای کشف حقیقت آمدهاید نه برای ایجاد ارتباط و تفاهم، هرچند ارتباط مناسب و حسن تفاهم، میتواند به طرف مقابل اطمینان دهد و نکات مهمی را بیان کند.
* سعی کنید با همکار او قرار ملاقاتی بگذارید و از دوستان او درباره خصوصیات روحیاش سؤال کنید.
* از مسافرتها و جاهایی که با هم رفتهاند و از علایق او بپرسید. همچنین از موقعیت آنها و اینکه به چه صفت و عنوانی مشهورند، چقدر با همسایگان ارتباط دارند و اینکه چه چیزهایی بیشتر برایشان مهم است.
* تغییر و تحول در زندگی فرد نشانههایی از حالات و روحیات اوست. در تحقیق به این مسئله توجه کنید.
* کسی که برای تحقیق میرود، میتواند با موضوع دیگری غیر از ازدواج سؤالاتی بپرسد. سپس موضوعات را به طور مستقیم بیان کند.
* درباره موضوعاتی که برایتان اهمیت بیشتری دارد به محقق تأکید کنید و از او بخواهید اهمیت موضوع را بروز ندهد.
* اگر هنگام گفتوگو با افراد مختلف به تناقضی رسیدید، تحقیق در آن زمینه را با دقت بیشتر و به دور از حساسیت ادامه دهید.
جام جم سرا به نقل از مهرخانه: حفظ گرمای زندگی زناشویی مانند روزهای اول یکی از هنرهایی است که اگر میخواهید یک عشق پرهیجان را همیشه در خانهتان داشته باشید، باید آن را بیاموزید.
اکثر زوجها بجای آنکه به دنبال گرم نگه داشتن زندگیشان باشند، آن را رها میکنند و آن وقت بعد از گذشت مدتی از سرد شدن روابط، بالارفتن اختلافات و فضای حاکم بر خانهشان، شاکی میشوند در حالی که خود آنها مسبب این قضیه هستند.
شور و هیجان ماههای اول و ارتباطهای زناشویی نخست را به یاد بیاورید. برگرداندن آنها کار چندان سختی نیست. اگر هنوز در ابتدای راه هستید و زناشوییتان حرارت لازم را دارد، کار شما راحتتر است. برای حفظ این حالت تلاش کنید.
در این نوشتار روی صحبتمان با شمایی است که چند سالی از زندگیتان میگذرد و صاحب فرزند هستید و خلاصه مشکلات زندگی از یک طرف و وجود بچههای همیشه بیدار از طرف دیگر، حسابی باعث سرد شدن روابط زناشوییتان شده است. قطعاً زندگی جنسی شما و همسرتان وقتی بچهدار میشوید دیگر به آن سادگی قبل نخواهد بود. اما هر مشکلی راه حلی دارد.
برای رفتن به عیادت بیماری در بیمارستان، مهمانی که بدون فرزندان دعوت شدهاید و یا هر جایی که میخواهید فرزندتان با شما نباشد، یک برنامهریزی دقیق انجام میدهید. او را به خانه مادربزرگ میفرستید و یا از کسی دیگر کمک میگیرید. بد نیست اگر حداقل ماهی یک بار این کار را برای داشتن یک شب رویایی با همسرتان انجام دهید. بچهها عاشق ماندن در خانه مادر بزرگ هستند، امتحان کنید!
روی ساعت خواب بچهها کار کنید. سعی کنید برنامه درسی و غیره را طوری تنظیم کنید که او شبها به موقع بخوابد. بچههایی که بعد از مدرسه یک خواب طولانی دارند، طبیعی است که خیلی زود نتوانند بخوابند. بهتر است در خانه بعد از ساعت مشخصی تلویزیون خاموش باشد و شما برای خواب آماده شوید. ممکن است چند شب اول مقاومت کند اما چرخه بیولوژیک او هم به این برنامه عادت خواهد کرد.
برخی خانمها کارهای خانه را وقتی انجام میدهند که همه میخوابند. یعنی هر وقت همسرشان به رختخواب میرود آنها شروع میکنند به انجام کارهای عقبمانده، و بالعکس، برخی آقایان هم آنقدر جلوی تلویزیون مینشینند تا همسرشان به خواب میرود و تازه گاهی خودشان سئانس اول خواب را روی کاناپه جلوی تلویزیون میبینند و در اوج خواب بیدار میشوند و به تختخواب مشترکشان میروند.
به فرزندانتان حریم شخصی را بیاموزید تا آنها از سنین کودکی بدانند که نباید در همه اتاقها باز باشد و ابتدا باید در بزنند سپس وارد شوند. هر چه سن آنها بیشتر میشود، باید با مفهوم حریم شخصی و خلوت برای پدر و مادر بیشتر آشنا شوند.
اما فقط حضور بچهها نیست که اوضاع روابط زناشویی را خراب میکند. زن و شوهر بعد از مدتی با هم بودن، برای یکدیگر عادی میشوند. البته خودشان چنین میخواهند در غیر این صورت خاصیت دو جنس مخالف به گونهای است که بعد از مدتها هم میتوانند برای هم کشش مناسبی داشته باشند به شرط آنکه بدانند چگونه عمل کنند.
اولین ارتباطهایتان را بیاد بیاورید. چقدر سعی میکردید در رابطه خوب عمل کنید. چه میزان قبل از آن به نظافت شخصیتان رسیدگی میکردید؟ احتمالاً بهترین عطرها را میزدید. زیباترین لباسها را به تن میکردید. حتماً یادتان نمیرفت که مسواک بزنید یا موهای زاید بدنتان را اصلاح کنید. نگاهی به خودتان بیاندازید. هنوز هم همان قدر آماده هستید؟
بیشترین پول را بابت لباسهای مهمانی میدهید اما خرید لباسی زیبا برای خلوت را خرج بیهوده میدانید. آرایش ،عطر و … هم که برای مهمانی و بیرون از خانه است. با این حال و احوال توقع نداشته باشید رابطه جنسیتان گرم باقی بماند و همسرتان همان برخورد روزهای اول را داشته باشد.
بهتر است حواستان به ظاهرتان باشد. اولین قدم برای جذب همسرتان، داشتن ظاهری محرک است، البته اگر همسری بد اخلاقی باشید، زیباترین ظاهر هم نمیتواند باعث جلب همسرتان شود. این پاورقی را فراموش نکنید.
اگر در این مقاله و مقالات دیگر بر حفظ هیجان در رابطه زناشویی تأکید میکنم، به این علت است که این رابطه میتواند فواید زیادی داشته باشد، یک رابطه گرم میتواند بر دیگر مناسبات زندگیتان تأثیر بگذارد. زن و شوهری که یکدیگر را ارضاء میکنند و میتوانند به شریک زندگیشان به اندازه نیاز او لذت بدهند، در دیگر جنبههای زندگی بهتر با هم کنار میآیند. گاهی اختلافات کوچک با یک شب رویایی فراموش میشود.
جام جم سرا: حالا مجبور است طی یک وظیفه به قانون درآمده هر هفته بساط خوشگذرانی شوهرش را مرتب کند و در سبدی بچیند و به دستش بدهد و خودش در تنهایی منتظر گذران ساعتها باشد و از همه سختتر اینکه طوری رفتار کند که دیگران متوجه نشوند او روزهای تعطیل تنهاست تا او را به بیعرضگی و نداشتن قابلیت جذب همسرش به خانه و خانواده متهم نکنند.
ناپختگی زن و شوهر دلیل اصلی رفیقبازی همسران
فردی که در زندگی مشترک در انجام وظایف زناشویی و همسرداری کوتاهی میکند، خواسته یا ناخواسته باعث میشود که همسرش بیشتر از گذشته اوقات فراغت خود را با دوستانش سپری کند.
در این حالت ممکن است مرد یا زن رشد یافته باشند، اما چون همسرشان در ایفای نقش همسری ضعفهایی دارد، فرد با بودن بین دوستانش احساس آرامش بیشتری کند. در واقع وقتی یک مرد یا زن نتواند نقشآفرینی صحیحی در خانه داشته باشد، کانون خانواده سرد میشود و یکی از زوجین ترجیح میدهد نیاز عاطفیاش را در جمع دوستانش و گاه متاسفانه با نشاطهای کاذب تامین کند. البته کوتاهی همسر فقط یکی از دلایل رفیقبازی است، به عبارت دیگر رفتار نادرست همسر میتواند دلایل دیگری هم داشته باشد.
اما در کل، ناپختگی زن و شوهر یکی از مهمترین دلایل توجه بیش از حد زن یا شوهر به دوستان خود و بیتوجهی نسبت به همسر است.
نشانههای رفیقبازی
رضا در ماه دو روز را با دوستان دوره دانشگاه برای صرف شام بیرون از خانه سپری میکند، که همین مساله باعث بگومگوهای او و همسرش شده است؛ آنها که یک سالی بیشتر از ازدواجشان نمیگذرد، هنوز هم نتوانستهاند درباره این موضوع بین خودشان به توافق برسند و دائم همسرش او را به رفیقبازی و کمتوجهی به خانه و خانواده متهم میکند که این مساله سردی فراوانی بین آنها ایجاد کرده است.
باید به این نکته توجه کرد که شخصیت رفیقباز به کسی گفته نمیشود که یک یا چند دوست صمیمی دارد و به صورت برنامهریزی شده مقداری از وقت خود را در هفته یا در ماه یا هر چند ماه یکبار با آنها صرف میکند.
شخصیت رفیقباز به کسی اطلاق میشود که همه زندگی خود یا حداقل بیشتر آن را صرف رفقا و دوستانش میکند و بهطور معمول برای آنها زندگی میکند و در ذهن این افراد، مرام، معرفت، رفاقت و... آنقدر پررنگ است که همه مسائل زندگی مشترکشان و در مواردی حتی زندگی کاریشان را تحتالشعاع قرار میدهد.
با همسر رفیقبازم چه کنیم؟
دکتر حسن احدی، روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، با اشاره به شکل زندگیهای قبل از ازدواج میگوید: بهطور معمول هم زن و هم مرد، قبل از ازدواج، دارای دوستانی بودهاند، بهترین راه برای اینکه بعد از ازدواج، در این مورد برای آنها مشکلی ایجاد نشود، این است که با هم صحبت کنند و حد و حدود این دوستیها را مشخص کنند و با هم در این زمینه به توافق برسند؛ در ضمن لازم نیست بعد از ازدواج، تمام روابط دوستی خود را قطع کنند، بلکه فقط باید با توافق با یکدیگر حدود رفت و آمد با دوستان قدیمی را به حد مطلوبی برسانند.
دکتر احدی میافزاید: شیوع این مشکلهای رفیقبازی در مردان بیشتر از زنان است و خانمها میتوانند با پرکردن و دلچسب کردن محیط خانه یا برنامهریزی تفریحی، از زمانهای صرف شده آقایان بیرون از خانه بکاهند و آن را تعدیل کنند.
وی در ادامه میگوید: قبل از هرچیز باید نوع رفیقبازی همسر را مشخص کرد، اینکه به یک وقتگذرانییا گردش ساده و سالم با دوستان ختم میشود یا رفت و آمدهایی با اقوام نزدیک، اما به صورت مجردی و بدون همسر یا در بدترین مورد، رفت و آمد با رفقای ناباب و پرداختن به شادیهای کاذب و احیانا دود و دم و....
رفتار با هرکدام از اینها متفاوت است، در شکل اول بهتر است خانم هم همان تفریحات را برای همسرش فراهم کند و با مهربانی و همدلی کمکم او را به خانه و خانواده جذب کرده و حد و حدود دوستیها را تعدیل کند، در مورد دوم که رفت و آمد با اقوام نزدیک است، بهتر است زیاد حساسیت نشان ندهیم و اما مورد سوم که وجود آن در زندگیهای مشترک بسیار جدی و خطرناک است، بهتر است از یک مشاور کمک و راهنمایی بخواهیم.
الهام طباطبایی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
جام جم سرا: این استدلال اشتباه باعث میشود برخی از افراد حتی زمانی که میدانند حق با همسرشان است باز هم مطابق نظر همسر خود رفتارنکنند و به تکرار رفتار اشتباه خود بپردازند، اقدامی که در نظر همسرشان چیزی جز لجبازی نیست. اما مسئله زمانی بغرنجتر میشود که همسران این دسته از افراد مهارت رفتار با لجبازها را به خوبی بلد نباشند و حتی برای نشان دادن بد بودن این رفتار آگاهانه مقابله به مثل کنند و با رفتار متقابل سعی کنند رفتار همسرشان را اصلاح کنند غافل از اینکه این کار تنها آتش اختلافات را شعله ور میکند.
برخی از افراد دیگر نیز سرزنش و ملامت یا قهر و کینه توزی را در برابر همسر لجباز خود پیش میگیرند که هر یک از این رفتارها، به تنهایی میتواند صمیمیت و عشق را از زندگی مشترک بزداید.
براستی بهترین شیوه رفتار با همسر لجباز و حرف نشنو چیست؟
حجت الاسلام محمود حسنینژاد، کارشناس ارشد روانشناسی، در پاسخ به این سوال راهکارهایی دارد:
چگونه با انتقاد صحیح مانع لجبازی همسرمان شویم
قبل از هر چیز باید توجه داشته باشید که زوجین در خانوادههای متفاوت رشد کرده و تربیت شدهاند و این تربیتهای متفاوت سبب اختلاف نظر بین آنها میشود؛ بنابراین اختلاف یک امر طبیعی بین همسران است. اما برای اینکه این اختلاف نظرها به معضل در زندگی مشترک تبدیل نشود توصیههایی قابل ذکر است:
انتظارات خود را از همسرتان تعدیل کنید
همانطور که شما از همسرتان توقعات و انتظاراتی دارید او نیز از شما انتظاراتی دارد؛ بنابراین نمیتوانید بدون درنظر گرفتن انتظارات همسر، از او توقع داشته باشید که از شما حرف شنوی داشته باشد.
از یادآوری نقاط مثبت غافل نشوید
قبل از اینکه از نقاط ضعف همسرتان صحبت کنید نقاط قوتش را یادآوری کنید و قبل از هر انتقادی از او تعریف کنید همچنین در گفتوگوهایتان بیان کنید همانطور که شما از او انتقاد میکنید او نیز میتواند اشتباهات شما را بیان کند؛ چنین رفتاری سبب میشود همسرتان شما را آدم منصفی بداند و پذیرش بیشتری نسبت به حرف شما پیدا کند.
اعتدال را رعایت کنید
از همسرتان زیاد انتقاد نکنید؛ زیرا سبب میشود از اهمیت حرف شما کاسته شود. حضرت علی (ع) میفرمایند: «وقتی حرفی زیاد تکرار شود از ارزشش کاسته میشود.» لذا بعد از یک تذکر، به او فرصت فکر کردن بدهید و تذکرات خود را به طور مداوم تکرار نکنید.
از رفتار انتقاد کنید نه از شخص
به جای انتقاد از خود شخص از کار او انتقاد کنید، یعنی خود شخص را نکوهش نکنید بلکه عمل او را مورد انتقاد قرار دهید.
تلافی ممنوع
اگر همسرتان لجبازی میکند شما با لجبازی رفتار او را تلافی نکنید و با توجه به اینکه در ابتدای راه هستید، دقت کنید لجبازی در زندگی و رابطه شما به عادت تبدیل نشود.
خودتان و همسرتان را بشناسید
شناخت خود را نسبت به همسرتان بالا ببرید و سعی کنید درباره خودتان نیز به او اطلاعات بدهید و خط قرمزها و ایده آلهای زندگیتان را برای او بیان کنید و لازم است تعریف و نظر خودتان درباره مسائل مختلف زندگی را با تعریف همسرتان مقایسه کنید؛ زیرا واژهها و مصداقها در افراد مختلف، تفاوت دارد. به عنوان مثال ممکن است تعریف شما از تجملات با آنچه همسرتان در ذهن دارد متفاوت باشد.
تفاوتها را بپذیرید
به تفاوتهای بین زن و مرد توجه داشته باشید. با مطالعه کتابهایی که در این زمینه، وجود دارد میتوانید آگاهی خود را بالا ببرید. مثلا با توجه به اینکه نیاز اساسی خانمها محبت است، سعی کنید با توجه کردن بیشتر به احساسات همسرتان و افزایش محبت کلامی، صمیمیت بیشتری در زندگی مشترکتان به وجود بیاورید.
این صمیمیت باعث میشود همسرتان بیشتر به شما نزدیک شود و به حرف شما اهمیت دهد. وقتی شما به احساسات او اهمیت بدهید او نیز خط قرمزهای شما را زیر پا نمیگذارد؛ اما مقابله و مشاجره سبب جریحه دار شدن احساسات طرف مقابل میشود و او را به لجبازی وا میدارد.
از سوی دیگر مردان نیز دوست دارند تکیهگاه خوبی برای همسرشان در مواجهه با مشکلات باشند، پس لازم است زنان حتی اگر تحصیلات یا موقعیت اقتصادی بهتری دارند باز هم در هنگام مشکلات به همسرشان رجوع کنند. این کار باعث میشود مردان احساس کنند جایگاه مدیریتی آنها نزد همسر و فرزندانشان محفوظ مانده است. (خراسان)
جام جم سرا: اگر شما هم نمیدانید برای آشتیکنان بعد از قهر چه باید بکنید یا اینکه چطور کلا جلوی قهر کردن را در خانهتان بگیرید، این مطلب را بخوانید.
قهر کار بچههاست!
وقتی ۲ نفر با هم قهر میکنند یعنی یکی از ۲ طرف یا هردو، مهارت حل مساله را بلد نیستند. یا از رو به رو شدن با آن میترسند. قهر کردن مربوط به دوران سنی ۵ تا ۹ سال است؛ یعنی زمانی که افراد هنوز از لحاظ رشدشناختی توانمندیهای استدلالی را بهطور کامل کسب نکردهاند و نمیتوانند مسائل خود را از طریق استدلال منطقی حل کنند. به همین دلیل قهر کردن یک نقطه ضعف تلقی میشود و افرادی که بیشتر این رفتار را دارند باید به ضعف خودشان در مهارتها و اشکالاتی که دارند، واقف باشند.
قهر نکنیم، چه کنیم؟!
در شرایط بحرانی که مشکل حادی بین زوج ایجاد شده، چطور باید با مساله خود روبرو شوند. راهحل این است که زوج از روش «سکوت» استفاده کنند، نه روش قهر کردن! در روش سکوت که راهکاری موقت است، فرد باید به طرف مقابل توضیح دهد که: «با توجه به شرایطی که بین ما ۲ نفر ایجاد شده و ناشی از هیجان است، ادامه بحث میتواند شرایطمان را بدتر کند و برایمان عوارض بیشتری در پی داشته باشد بنابراین ترجیح میدهم در این رابطه فعلا سکوت کنم.»!
بهترین کار این است که افراد در زمان سکوت، برای سکوتشان زمان تعیین کنند. مثلا بگویند: «من ترجیح میدهم از الان تا فردا (پسفردا، آخر هفته یا هر زمانی که خودشان فکر میکنند مناسب است) درباره این مساله سکوت کنم.»
قهرم اما حرف میزنم!
یادتان است در سریال همسران، وقتی «مهین» با «کمال» قهر میکرد، «کمال» میپرسید: «قهری؟» و «مهین» میگفت: «بله!» «کمال» دوباره میپرسید: «حرف که میزنی؟!» و باز همان «بله» را از همسرش میشنید.
نکته مهم درمورد روش سکوت، این است که سکوت ۲ طرف مطلق نیست که کلا با هم حرف نزنند! بلکه فقط در مورد مساله مورد بحث سکوت میکنند اما در مورد سایر مسائل و روزمرههای زندگی با هم صحبت میکنند.
از جمله نکات مهمی که در چنین مواقعی باید رعایت شود سلام کردن، خداحافظی کردن، اطلاع دادن به همسر در زمان ترک منزل (برای کار، خرید و...) و اعلام ساعت بازگشت و... اصولی است که برای قاعده سکوت وجود دارد و این سکوت در بسیاری مواقع ضروری است زیرا رابطه خراب نخواهد شد.
قهر، قهر تا روز قیامت!
همیشه این نکته باید در ذهنمان باشد که عامل به وجود آمدن یک مشکل، یک نفر نیست و همیشه ۲ نفر در بروز مشکل نقش دارند.
دومین نکته این است که زوج در چنین شرایطی نباید دنبال مقصر بگردند و هر کس باید مسئولیتهای خود را بپذیرد. زوج موفق زوجی هستند که در مواقع بروز مشکلات، هر کدام به صراحت اعلام کند که «مسئولیت این بخش از مشکل به عهده من است!» بعد از اینکه افراد تکلیف خود را در بروز بحران مشخص کردند که «من هم در بروز این شرایط و شدت آن مسئول هستم»، هر کدام از همسران که شجاعت بیشتری داشته باشد، قدم اول را برمیدارد و به همسرش میگوید «من در زمینه فلان موضوع فکر کردم و متوجه شدم مسئولیتش با من است و بابت این موضوع بهخصوص، معذرت میخواهم.»
گاهی هم یکی از زوج رفتاری پرخاشگرانه دارد و از آنجا که این نوع رفتار تحت هر شرایطی ممنوع است، به همسرش توضیح میدهد که «بابت رفتار پرخاشگرانهام معذرت میخواهم.»
اگر همسرتان مقاومت میکند...
افرادی که همسرشان فرد مقاومی است و به سختی نظرش را تغییر میدهد، برای اینکه شرایط را از جو تنشزا خارج کنند، همه مسئولیتها را به تنهایی به عهده میگیرند و اعلام میکنند مسئولیت تمام مشکلاتی که باعث بروز تنش شده، به عهده خودشان است. وقتی فردی همه بار مسئولیتها را در بروز شرایط بحران به دوش میگیرد، بدون اینکه این باور را داشته باشد خودش در بروز کل ماجرا مقصر است، قاعدتا احساس خوبی از این رابطه نخواهد داشت.
منتظر عذرخواهی نباشید
وقتی منتظرید همسرتان مسئولیت کارش را به عهده بگیرد، ادامه بحث به گفتن جملههایی مثل این: «من اشتباه کردم چنین چیزی را گفتم اما تو هم بپذیر که فلان کار را کردی! قبول کن که اینجای ماجرا تقصیر تو بود و...» خواهد کشید!
اصلا فرض کنید طرف مقابل دلش نمیخواهد مسئولیت رفتارش را بپذیرد! گفتن جملههای اینچنینی و سرزنشآمیز، فقط باعث میشود تاثیر حرفهای شما برای شروع دوباره ارتباط از بین برود. کافی است خیلی شفاف بیان کنید که «مسئولیت فلان رفتار و فلان جمله و فلان کار، با من بوده»، همین یک جمله نشان میدهد مسئولیت بقیه ماجرا با شما نبوده!
اگر طاقت ندارید...
ممکن است این سوال پیش بیاید که تا کی فقط یکی از طرفین باید به اشتباههای خود اقرار کند و سکوت طرف مقابل را نادیده بگیرد؟!
اصولا روابط زوج باید متعادل باشد و این رابطه به مذاکره و گفتوگو نیاز دارد. وقتی باب گفتوگو در رابطه زوج قطع میشود، مطمئنا دچار آسیبهای مختلفی میشود اما رابطهای که در آن زوج روابط عاطفی و احساس خوبی نسبت به هم دارند، بهتر است مشکلات و چالشهای ذهنیشان را برای یکدیگر مطرح کنند. برای این کار باید در موقعیتهای آرام و مناسب مثلا موقع قدم زدن در پارک با لحنی آرام و بدون تنش، بدون متهم کردن همسر با این جملهها «یادت هست سر فلان موضوع بحثمان شده بود؟ من مسئولیتهای خودم را پذیرفتم اما تو چیزی در رابطه با مسئولیتهای خودت نگفتی. این مساله من را نگران کرده که آیا شما واقعا به این نتیجه نرسیدهای که در این قضیه شاید تو هم مسئولیتی داشته باشی؟»
با همسرشان صحبت کنند. یادتان باشد کلماتی مثل «شاید، فکر کنم، احساس میکنم و...» و همینطور لحن آرام و بدون پرخاش نقشی مهم و کلیدی دارند و اگر جای اینها لغات و لحن دیگری استفاده شود طبیعتا منجر به تنش خواهد شد.
اگر اشتباهش را نپذیرفت
اگر موضوع را در موقعیتی مناسب مطرح کنید، نتیجهاش از ۲ حال خارج نیست؛ یا پذیرفته میشود یا پذیرفته نمیشود.
اگر پذیرفته شود که عالی است اما اگر پذیرفته نشود، میتوانید حرفتان را اینطور ادامه دهید: «خب ذهن من در این زمینه چندان قانع نمیشود و من مطمئنم اگر در آینده مشکلی بینمان پیش بیاید، توانایی پذیرش مسئولیتهای خودم را داشته باشم تا شرایط آرام شود و...»
یادتان باشد در صورتی که مشکل با گفتوگو و مذاکره حل نشود و به مشکلات تکرارشونده تبدیل شود، به مداخله تخصصی و مشاور نیاز است. (سلامت نیوز به نقل از زندگی مثبت)