جام جم سرا: با توجه به اینکه شما و همسرتان هنوز در ابتدای راه زندگی مشترک خود هستید، لازم است به این نکته توجه کنید که هر کدام از شما دارای افکار و تمایلات مخصوص به خود هستید و این اختلاف نظر یک امر طبیعی به حساب میآید؛ بنابراین باید با صبر، حوصله و دید مثبت برای هماهنگ شدن و رسیدن به یک تعادل نسبی گام بردارید و انتظار نداشته باشید که از همین ابتدای زندگی همسرتان کاملا منطبق با نظرات شما عمل کند.
فراموش نکردن گذشت و سعه صدر
شما و همسرتان باید بپذیرید که برای رسیدن به خواستههایتان نیازمند توافق با یکدیگر هستید و شاید لازم باشد، گاهی به خاطر همسرتان از بعضی خواستههای خود صرف نظر کنید. اینکه توقع داشته باشید همیشه همسرتان نظرش را تغییر دهد، باعث لجبازی و به نتیجه نرسیدن خواهد شد؛ بنابراین بعد از اینکه تلاشتان را برای رسیدن به توافق انجام دادید و به نتیجه نرسیدید، هر از گاهی به نفع همسرتان کوتاه بیایید و مطمئن باشید که همسرتان این لطف شما را جبران خواهد کرد. هر قدر که تلاش کنید ظرف زندگی را به طور عادلانه و منصفانه از توقعات خود پر کنید و در این فرآیند گذشت و سعه صدر را نیز مد نظر داشته باشید، چالشهای کمتری در زندگی مشترک خواهید داشت.
شناسایی روحیات و انتظارات همسر
به این نکته هم توجه کنید که زن و مرد مثل هم فکر نمیکنند و این مسئله با توجه به اختلاف سنی ۸ ساله شما با همسرتان بیشتر نمود پیدا میکند زیرا درک متقابل که به عنوان یک اصل در زندگی مشترک مطرح میشود، نیازمند نزدیک بودن شرایط و روحیات دوطرف است و قطعا ۲ نفری که در شرایط سنی یا حتی مکانی متفاوت از یکدیگر قرار دارند، نمیتوانند درک یکسانی داشته باشند.
شما برای اینکه تنش کمتری داشته باشید، باید انتظارات خود را بر مبنای سن و سال، تجربه و توانمندیهای یکدیگر تنظیم کنید و قطعا با گذشت زمان و آگاهی یافتن همسرتان از روحیات و انتظارات شما، وی خود را تا حدودی با شما هماهنگ خواهد کرد و اگر شما هم به همان اندازه در مسیر شناخت همسرتان گام بردارید و خلق و خوی وی را دریابید، مشکلات و اختلافات شما کمتر خواهد شد.
داشتن صبر و حوصله
نکته مهم این است که باید در این مسیر صبر و حوصله کافی داشته و انتظار نداشته باشید که ظرف یک مدت محدود کلیه رفتارهای همسرتان مطابق میل شما تغییر کند چرا که این رفتارها طی سالیان متمادی شکل گرفته است و اگر قرار باشد تغییری در آن حاصل شود؛ این امر به تدریج اتفاق خواهد افتاد. (حسین محرابی - کارشناس و مشاور خانواده/خراسان)
جام جم سرا:فرمانده انتظامی کهگیلویه در این باره به جامجم گفت: ساعت 19 و 30 دقیقه سیام شهریور مردی با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تماس گرفت و از حادثه اسیدپاشی در یکی از بوستانهای شهرستان دهدشت خبر داد.
ماموران انتظامی با اعزام به محل مشاهده کردند، به یک مرد و یک زن جوان با اسید حمله شده و آنها از ناحیه سر و صورت دچار سوختگی شدهاند.
سرهنگ جهان دیماز افزود: در پی این حادثه موضوع به بازپرس دادسرا گزارش شد و مصدومان حادثه به بیمارستان امام خمینی (ره) منتقل شدند. با تحقیق از شاهدان حادثه مشخص شد، آنها زن جوانی را دیدهاند که سراسیمه در حال فرار از محل حادثه بوده و با تعقیب وی این زن با یک خودروی عبوری متواری شده است.
وی یادآور شد: با به دست آمدن این سرنخ و چهرهنگاری رایانهای از زن اسیدپاش، دستگیری وی در دستور کار ماموران قرار گرفت. در حالی که تحقیقات در این زمینه ادامه داشت، کارآگاهان با حضور در بیمارستان تحقیق از مرد جوان را آغاز کردند.
این مرد به ماموران گفت: زن اسیدپاش همسرم است و به قصد انتقام به من و زنی که با او ارتباط داشتم، اسید پاشیده و متواری شده است.
فرمانده انتظامی کهگیلویه خاطرنشان کرد: با مشخص شدن هویت زن اسیدپاش، ماموران با دستور قضایی برای دستگیری وی به خانهاش در یکی از محلههای شهر اعزام شدند، اما پی بردند وی محل سکونتش را ترک و به نقطه نامعلومی متواری شده است. در ادامه تحقیقات سرنخهایی از مخفیگاه او در یک خانه روستایی در حومه شهر به دست آمد و زن اسیدپاش دستگیر شد.
دیماز افزود: متهم با انتقال به پلیس آگاهی با اعتراف به اسیدپاشی گفت: مدتی بود که متوجه تغییر رفتارهای شوهرم شده و از اقوام و دوستان شنیده بودم او با زن جوانی ارتباط دارد. ابتدا این حرفها را قبول نکردم و رفت و آمدهای شوهرم را زیر نظر گرفتم و سرانجام با گذشت چند ماه متوجه درستی موضوع شده و به آنها اسید پاشیدم.
با اظهارات زن متهم، شوهرش که در حادثه اسیدپاشی آسیب کمتری دیده بود به پلیس آگاهی احضار شد و در مواجهه حضوری با همسرش گفتههای او را تائید کرد.
با صدور قرار قانونی برای زن اسیدپاش، تحقیقات تکمیلی از وی و شوهرش ادامه دارد.
مسئولان بیمارستان طالقانی در ارتباط با وضع جسمی زن مصدوم به خبرنگار ما گفتند: زن بیست و پنج ساله به دلیل شدت سوختگی از بیمارستان امام خمینی (ره) به بیمارستان سوانح و سوختگی طالقانی شهرستان اهواز منتقل شده است، اما به دلیل شدت سوختگی درباره وضع جسمانی وی نمیتوان اظهار نظر قطعی کرد؛ زیرا سوختگی او با اسید جدی است و تلاش پزشکان برای نجات وی ادامه دارد.
جام جم سرا: محمد نفریه در خصوص تماسهای مردم با خط ۱۲۳ (اورژانس اجتماعی) اظهار داشت: از ۱۴ سال پیش یعنی زمان تاسیس واحدی به نام اورژانس اجتماعی در سازمان بهزیستی تاکنون، این واحد گسترش قابل توجهی داشته است، در ابتدا این واحد به صورت مراکز مداخله در بحرانهای خانوادگی بود، به تدریج خط ۱۲۳ خاص این واحد شد و در مرحله بعد اختصاص چند دستگاه آمبولانس به این بخش صورت گرفت.
وی ادامه داد: در حال حاضر ۱۰۰ دستگاه آمبولانس مخصوص برای این واحد و ۱۸۹ مراکز مداخله در بحران و ۱۵۰ مرکز سطح چهار رسیدگی به اختلافات خانوادگی داریم.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی، گفت: مددکاران ما برای مداخله در این مواقع آموزش دیدهاند اما در موارد ضروری با حکم انتظامی و قضایی فک قفل نیز انجام میشود تا بتوانیم به محل مورد نظر وارد شویم.
وی همچنین گفت: اختلاف خانوادگی، خودکشی، کودک آزاری، معلول آزاری از جمله مواردی است که شهروندان میتوانند به ۱۲۳ گزارش کنند که البته منظور آزار و کتک زدن نیست همین که به طور مثال به یک فرد معلول رسیدگی نشود مصداق تماس با اورژانس اجتماعی است. در حال حاضر نیاز به این واحد در جامعه کاملاً احساس میشود (تسنیم)
جام جم سرا: محمد تقی حسن زاده با اشاره به نتایج آخرین تحقیقات انجام شده در مرکز مطالعات و پژوهشهای راهبردی وزارت ورزش و جوانان در خصوص ازدواج جوانان گفت: بخشی از این تحقیق که در مورد ارزشها و نگرشهای جوانان در مورد ازدواج جوانان است نشان میدهد که 55/6 درصد از جوانان پایبندی به سنتهای ازدواج از جمله خواستگاری رسمی، مهریه، جهیزیه را در پایداری زندگی زناشویی مؤثر میدانند.
وی ادامه داد: در خصوص انتخاب همسر از طریق اینترنت نیز 6.3 درصد با این روش همسر گزینی موافق هستند.
مراکز مناسب همسرگزینی در جامعه وجود ندارد
رئیس مرکز مطالعات و پژوهشهای راهبردی وزارت ورزش و جوانان در پاسخ به این سؤال که آیا مراکز معتبر برای همسرگزینی در جامعه وجود دارد یا خیر، افزود: 19/4 درصد معتقدند که این مراکز وجود دارد و 58 درصد از جوانان معتقد هستند مراکز معتبر و مناسب برای همسرگزینی در جامعه وجود ندارد. این موضوع یکی از مهمترین نقاط ضعف در حوزه ازدواج جوانان است و نبود محیط سالم و امن برای آشنایی صحیح دختران و پسران یکی از موانع بزرگ در مسیر ازدواج جوانان است.
58 درصد از جوانان مخالف خواستگاری دختران از پسران
وی تصریح کرد: همچنین در مورد خواستگاری دختران از پسران، 58 درصد از جوانان مخالف و 20 درصد موافق این موضوعند.
تشخیص اخلاق خوب یا بد، معیار اول انتخاب همسر
رئیس مرکز مطالعات وزارت ورزش و جوانان همچنین در مورد معیارهای انتخاب همسر و ویژگیهایی که مورد توجه جوانان است، گفت: نتایج تحقیقات انجام شده نشان میدهد 92/6 درصد از جوانان اخلاق را اولین معیار خود برای ازدواج میدانند و 52/2 درصد به اصالت خانوادگی، 84/4 درصد به اجتماعی بودن، 63/3 درصد به داشتن شغل، 62/4 درصد از جوانان به مذهبی بودن همسران خود اهمیت میدهند.
حسن زاده در خصوص تفاوت سنی دختران و پسران نیز گفت: تفاوت سنی و بزرگتر بودن پسران از دختران برای 57/7 درصد از جوانان اهمیت دارد و برای 58/8 درصد، زیبایی و تناسب اندام در انتخاب همسر اهمیت دارد.
وی ادامه داد: معیارهایی که جوانان برای ازدواج دارند نشان میدهد اولویت آنها برای انتخاب همسر، اخلاق، اصالت خانوادگی و اجتماعی بودن است و در کنار آنها مسائل مالی از اهمیت ویژهای برخوردار است. (فارس)
یکشنبه 6 مهر 1393 ساعت 15:53
وحید شمسایی، آقای گل فوتسال جهان، تاکید بسیاری بر حجاب اسلامی و پوشش برتر، چادر، دارد. تصویر او را در جمع خانواده خود: همسر و دختران محجبهاش، ببینید.
جام جم سرا: فکر میکردم آنقدر مرا دوست دارد که تا این حد به روابط من حساس است؛ اما بعد از مدتی هم از چککردنهای مداوم او خسته و هم متوجه این موضوع شدم که همسرم به زمین و زمان بدبین است و اصلا ربطی به میزان علاقه او ندارد. من کارمند هستم و همسرم به ساعاتی که داخل خانه نیستم، تماسم با همکاران و همه چیز من بدبین است و مدام مرا زیر ذرهبین دارد. چگونه میتوانم بدبینی را از او دور کنم؟
پاسخ مشاور: از ضروریات یک زندگی آرام، وجود اعتماد متقابل است و بدبینی از جمله ویژگیهایی است که از بیاعتمادی ناشی میشود. گاهی شدت این ویژگی آنقدر زیاد است که حالت بیمارگونه پیدا کرده و نیاز به درمان تخصصی دارد. اگر شدت رفتارهای بدبینانه همسرتان آنقدر زیاد است که توان تحمل آن را ندارید، بهتر است حضوری به مشاور مراجعه کنید، اما تا زمان مراجعه حضوری یا اگر شدت این بدبینی خیلی زیاد نیست، ما برای شما چند پیشنهاد داریم:
قبل از هر چیز شما با رفتارتان اعتمادسازی کنید. در رفتارهای اجتماعی بخصوص وقتی طرف مقابلتان از جنس مخالف است، خیلی دقت کنید که به بدبینی او دامن نزنید. بدانید که هر حرکت شما را زیر نظر دارد. میدانم سخت است، اما اگر بخواهید بدون توجه به حساسیتهای او رفتار کنید، وضع از این بدتر خواهد شد.
سعی کنید کارهایی انجام دهید که خیال او راحت شود، مثلا موبایلتان را در دسترس او بگذارید. یکبار بدون موبایل از خانه خارج شوید تا او بتواند تمام حس کنجکاویاش را تخلیه کند، البته به وقتش و زمانی که بدبینی او درمان شد، در مورد حریم شخصی هم آموزشهای لازم را به او بدهید، اما فعلا باید تمام تلاشتان را برای اعتمادسازی انجام دهید.
فکر پنهانکاری را از ذهنتان خارج کنید، حتی اگر میخواهید برای او هدیه بگیرید بهتر است در جریان باشد. هر گونه رفتاری که باعث شود او احساس کند چیزی را مخفی میکنید، فراموش کنید.
تمام تلاش ما این است که با ایجاد یک جو آرام در خانه، کاری کنیم که همسر شما با مشاوره حضوری موافقت کرده و بتوانید با هم نزد روانشناس بروید.
یادتان باشد ممکن است بدبینی او یک بیماری روحی باشد یا معلول رفتارها و مشکلاتی که قبلا در زندگیاش دیده است. او قصد آزار شما را ندارد، پس با این نگاه پیش بروید. (ضمیمه چاردیواری)
ندا داوودی
جام جم سرا به نقل از خبرنو: هر فردی در زندگی به دوستانی نیاز دارد و زوجین میتوانند بعضی از زمانهای خود را به دوستان صمیمی اختصاص دهند. دکتر بهروز بیرشک، روانشناس بالینی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، راهنماییهایی در این زمینه ارائه داده است:
بعد از ازدواج شاید این دوستیها از بین نرود اما نوع آنها تغییر میکند که بیشترین علت آن کمبود وقت آزاد و اولویت بندی افراد است. ارتباط با دوستان یک نیاز است و محدود کردن همسر در این مورد منطقی نیست. به علاوه دور شدن از دوستهای قدیمی و اختصاص دادن تمام وقت به رابطه با همسر، ممکن است بعد از مدتی حس بدی در شما ایجاد کند، اما برعکس این موضوع هم وجود دارد و بعضی از زوجین آنقدر در روابط دوستانه خود فرومی روند که از رابطه زناشویی و مسئولیتهای خود دور میشوند که این مورد به مرور زمان آسیبهای جدی به روابط زوجین وارد میکند.
طبیعت انسان این است که پس از ازدواج بیشتر توجه فرد معطوف به همسر خود میشود اما گاهی دیده شده برخی آقایان یا حتی خانمها پس از ازدواج نه تنها این توجه را به همسر خود معطوف نکردهاند، بلکه میزان ارتباط با دوستان زمان مجردیشان افزایش یافته است. موضوع مهم این است که با همسر رفیقباز خود چگونه رفتار کنیم تا به زندگی زناشویی آسیبی وارد نشود؟
برخی از مشکلات بعد از ازدواج حل نمیشوند
زوجین باید به خیلی از نکات قبل از ازدواج توجه داشته باشند و سعی کنند در معاشرتهای این دوران بیشتر مسائل اخلاقی و رفتاری را بررسی کنند و با حقیقتها روبرو شوند و از پنهان کردن آنها بپرهیزند. یکی از این مسائل به نوع روابط همسر با دوستانش مربوط میشود.
طرفین باید برای شناسایی این موضوع دقت بسیاری داشته باشند. برای پاسخ به این سوال که «آیا همسرم جزو این گروه قرار میگیرد یا خیر؟» باید به نکاتی مثل اینکه چقدر برونگراست، چقدر به معاشرت با دیگران اهمیت میدهد و... توجه کنید. با این حال برخی از افراد قبل از ازدواج متوجه این موضوع یعنی رفیقبازی همسرانشان میشوند، اما با این توجیه که بعد از ازدواج تغییر خواهد کرد سعی میکنند چشمشان را روی این حقیقت ببندند.
توصیه من به این افراد آن است که خیلی از مسائل بخصوص مقوله رفیقبازی جزو رفتارهایی است که اگر به آن رسیدگی نشود، بعد از ازدواج هم ادامه خواهد داشت و ممکن است پیامدهایی را به دنبال داشته باشد. پس بهتر است با دیدن حقایق و در نظر گرفتن تمام جوانب تصمیم گیری کنید و اصلاح هیچ رفتاری و اختلافی را به زمان بعد از ازدواج موکول نکنید.
افرادی که اجتماعی هستند و زمان بیشتری را با دوستانشان سپری میکنند کمتر میتوانند با افرادی که این ویژگی را ندارند ارتباط برقرار کنند و رابطه صلح آمیزی داشته باشند یا حتی برعکس. چون اگر این دو فرد با این ویژگی متفاوت (فرد اجتماعی در مقابل فردی که رفت و آمد کمتری با دوستان خود دارد) ازدواج کنند و وارد زندگی مشترک شوند، احتمال زیادی وجود دارد که رابطه آنها دچار نوسان و مشکلاتی شود. پس بهتر است قبل از ازدواج انتخاب درستی داشته باشیم.
مراقب فرزندانتان باشید
زوجهایی که فرزند دارند باید بدانند این نوع روابط ممکن است به فرزندان آسیب وارد کند و این سردی عاطفه به آنها هم سرایت پیدا کند. حتی برخی از فرزندان ممکن است سوگیری کنند و فقط با یکی از والدین ارتباط صمیمانهای داشته باشند. با این روند محیط خانه سرد خواهد شد و حتی حرفها به صورت تلگرافی بین افراد ردوبدل میشود.
رفیقبازی مساوی با طلاق عاطفی
بدترین پیامد داشتن رابطه بیش از اندازه با دوستان یا به اصطلاح عامیانهتر «رفیقبازی» این است که فاصله بین افراد بیشتر و بیشتر میشود و هر یک از زوجین ترجیح میدهند کمترین ارتباط را با یکدیگر داشته باشند.
برای ارتباط با دوستان (در حد متعادل) از قبل همسر خود را مطلع کنید. به عنوان مثال اگر نیاز دارید وقتی را به تنهایی با دوستانتان بگذرانید باید از قبل برای آن برنامه ریزی کنید و شرایط را برای همسرتان توضیح دهید |
در پی این نوع رفتارها به مرور زمان آن عاطفه و احساسی که اوایل ازدواج وجود داشته است از بین میرود و در نهایت ممکن است به طلاق عاطفی منجر شود.
دوستیهایتان را با هم شریک شوید
زنان آمادگی بیشتری دارند که خود را در رابطه با همسر و بچهها غرق کنند و تمام وقتشان را به این روابط اختصاص دهند. در مقابل مردها بعد از ازدواج دوستانشان را کنار نمیگذارند. زنها به دلیل روحیه خود از مردها انتظار دارند مثل آنها رفتار کنند اما این درست نیست. بهتر است هر دو نفر درکنار اینکه با دوستانشان ارتباط دارند، همسرشان را هم به داشتن این روابط تشویق کنند.
اگر همسر شما دوستهای زیادی ندارد، میتوانید به او برای گسترش روابطش کمک کنید. او را تشویق کنید دوستانش را به شما نشان دهد و هر از گاهی در مهمانیها با حضور آنها شرکت کنید. مطمئن باشید اگر همسرتان را در داشتن روابط محدود کنید، او هم به خودش اجازه میدهد چنین توقعی درباره شما داشته باشد.
او را از برنامههایتان باخبر کنید
این نکته را هم باید در نظر داشته باشید که برای ارتباط با دوستان (در حد متعادل) از قبل همسر خود را مطلع کنید. به عنوان مثال اگر نیاز دارید وقتی را به تنهایی با دوستانتان بگذرانید باید از قبل برای آن برنامه ریزی کنید و شرایط را برای همسرتان توضیح دهید.
ممکن است شما هفتهای یک ناهار را برای گذراندن با دوستانتان در نظر بگیرید. اطلاع ندادن یا ناهماهنگی رفتار درستی نیست. همچنین گاهی اوقات میتوانید از دوستانتان خواهش کنید بعضی وقتها با شما و همسرتان در کنار هم ارتباط داشته باشند. این کار باعث میشود دوستان و همسرتان با شناخت و درک یکدیگر، تلاش شما را برای تعادل برقرار کردن در روابط درک کنند.
دوران مجردی پایان یافته است
بهتر است بدانید بعد از ازدواج دوران مجردی پایان یافته است و خیلی چیزها در زندگی شما با ازدواج تغییر میکند. روابط دوستانه یکی از مواردی است که با این دوران تغییر میکند و همان طور که گفته شد وقت آزاد و اولویت بندی افراد با این تغییر شرایط عوض خواهد شد، اما یک راهکار دیگر هم وجود دارد؛ شما دیگر مثل گذشته زمان آزاد زیادی نخواهید داشت اما حذف کلی و قطع رابطه با دوستان هم درست نیست.
به همین دلیل یکی از راهکارها این است که در مورد روابط خود خوب فکر کنید. آنهایی که برایتان مهمتر است را در ذهن مشخص و برای تمدید روابط با آنها برنامه ریزی کنید. شما میتوانید دوستان جدیدی هم پیدا کنید. دوستانی که زوج باشند و شما بتوانید همراه با همسرتان در کنار آنها وقت بگذرانید، اما تمام این شرایط زمانی امکان پذیر است که زوجین با یکدیگر به نتیجه و تفاهم رسیده باشند و قبل از هر تصمیمگیری با یکدیگر گفتوگو کنند.
جام جم سرا به نقل از ایران: خانواده آقای طلایی این روزها چه میکنند؟
پدرم سه دختر دارد. خواهر بزرگترم در رشته روان شناسی مدرک کارشناسی گرفته و دارای یک فرزند دختر است. خودم تا دو سال پیش تهران زندگی میکردم. اما به علت برخی از مشکلاتی که در پایاننامهام داشتم به اصفهان برگشتم و همراه همسر و دخترم در اصفهان زندگی میکنم. کارشناسی ارشد تصویرسازی هستم و در دانشگاه اصفهان تدریس میکنم. تصمیم دارم در دوره دکترا در رشته پژوهش و هنر ادامه تحصیل دهم. خواهر کوچکترم نیز لیسانس حسابداری گرفته و صاحب یک دوقلو شده، فعلاً فعالیت بیرون از خانه ندارد. اما علاقه زیادی به موسیقی و هنر دارد. گیتار میزند و نقاشی میکند.
پس علایق دخترها کمی با هم متفاوت است؟
بله علایق ما کاملاً متفاوت است.
خصوصیات رفتاری دخترها چطور؟
خب ویژگیهای پدر و مادر را به ارث بردهایم. مثلاً محکم بودن و مقاومت در برابر مشکلات را از پدر به ارث برده ایم و صبوری را از مادر یاد گرفتیم. مادرم در خانه نماد عشق و صبوری است. فردی که در طول این سالها آرامش را برای ما فراهم کرد.
کدام یک از دخترها شبیه پدر و کدام یک شبیه مادر هستند؟
خواهر بزرگترم بسیار شبیه مادر است اما من خیلی از خصوصیات اخلاقیم به پدرم رفته است.
مادر به ما نمیگفت که پدر مأموریت است و ما هم مفهوم شبهای عملیات و فرمانده عملیات را نمیفهمیدیم. تصور ما از پلیس، فردی بود که سر چهارراهها حضور داشت |
پس شما هم اهل سیاست هستید؟
خیر. فقط مسائل سیاسی را دنبال میکنم. اما درگیر مباحث سیاسی نیستم و یا در حزب خاصی فعالیت ندارم. بیشتر دنبال هنر هستم. حوادث و سیاست را کمتر دنبال میکنم چون با خلقیاتم اصلاً هماهنگی ندارد. ما دخترهای آقای طلایی بیشتر به دنبال آرامش در زندگی هستیم. خودم را در هنر غرق کردهام تا از این دنیای پرهیاهو کمی دور شوم.خوشبختانه پدر هم این موضوع را میداند و اصلاً درباره مباحث کاریش در خانه حرف نمیزند. البته یکی از ویژگیهای خوب پدر این است که کمتر درباره سیاست و مباحث کاری در خانه حرف میزند. مگر اینکه برای ما شبههای ایجاد شود یا سؤالی داشته باشیم. پدر هم درباره آن موضوع توضیح مختصری میدهد. اصلاً اهل توضیح زیاد و یا باز کردن مسأله نیست.
خانم طلایی شما این روزها چه میکنید؟
آقای طلایی در این سالها به خاطر شغلش خیلی جابه جا میشد و فرصت نداشتم که روی کاری متمرکز شوم. تقریباً همه کارهای خانه با من بود. سه فرزند داشتم. خیلی از وقتها که آقای طلایی نبود هم باید نقش پدر را برایشان بازی میکردم و هم نقش مادر. هم اکنون بیشتر وقتم را با نوههایم میگذرانم. در حال کمک به دخترم برای بزرگ کردن دوقلوهایش هستم.4 نوه دارم که همگی آنان دختر هستند. درحقیقت جمع ما یک جمع دخترانه است. شاید این هم به خاطر علاقمندی من و همسرم به دختر باشد.
خانم طلایی از مراسم خواستگاری و آشنایی خودتان با آقای طلایی بگویید؟
یکی از اقوام آقای طلایی همسایه خواهرم بودند و من هم به خانه خواهر بسیار میرفتم. خانواده آقای طلایی آن زمان میخواستند برای پسرشان همسری اختیار کنند. همان زمان همسایه خواهرم مرا به خانواده آقای طلایی معرفی کرد.14 سال داشتم و به خاطر شناختی که از خانواده ما داشتند به خواستگاریم آمدند. ما هم پرس و جو کردیم و دیدیم که خانواده محترم و با آبرویی هستند و البته به این نتیجه هم رسیدیم که خود آقای طلایی مردی مذهبی و بسیار خوب است. خلاصه مراسم عقد و عروسی را برگزار کردیم و وارد زندگی مشترک شدیم و بعد از آن هم بلافاصله به جبهه رفت.
حالا واقعاً همسر خوبی بود؟
الان برای این حرفها دیر است. اما دور از شوخی بسیار خوب بود و از این انتخاب راضی هستم.
چند وقتی جبهه بودند؟
برادر اول آقای طلایی جبهه بودند و وقتی از جنگ برگشتند. آقای طلایی رفت. او مدام در حال رفت و آمد بود و یک مقطع طولانی مدت در جبهه حضور داشت. همان دوره هم دچار مجروحیت شدیدی شد که در بیمارستان بستری شد.
به عنوان دختر آقای طلایی بفرمایید زمانی که در خانه پدر زندگی میکردید آیا شاهد اختلاف نظر بین پدر و مادر بودید؟
یک موضوع را جدی بگویم همه زندگیهای زناشویی دچار مشکل و سوءتفاهم است.دو نفر که از ابتدا با هم زندگی میکنند خصوصیات اخلاقی متفاوتی دارند و خب پدر و مادر من هم دارای خصوصیات اخلاقی خاص و البته متفاوت هستند. اگر زن و شوهری بگوید همه روزهای زندگیم خوب و خوش است مطمئن باشید دروغ میگوید. چون چنین چیزی امکان ندارد و مشکلاتی پیش میآید. اما موضوعی که وجود دارد نوع مدیریت این مشکلات است که پدر و مادرم این مشکلات را مدیریت میکردند و اصلاً اجازه نمیدادند که فرزندانشان از نوع مشکل با خبر شوند. هر موضوعی که برای ما گفته میشد مشترک و هر تصمیمی که گرفته میشد هم مشترک بود. جلوی ما بحث و گفت و گویی مطرح نمیشد. ممکن است بحثی هم باشد اما ما نمیدیدیم. بزرگتر که شدیم و خودمان ازدواج کردیم فهمیدیم برخی وقتها سکوت پدر و مادر بی دلیل نبود چرا که خودمان هم حالا در زندگیمان سکوت معنادار انجام میدهیم.
خانم طلایی حرفهای دخترتان را تأیید میکنید؟
بله درست است. مشکلات در زندگی وجود دارد اما سعی کردیم با تفاهم حل کنیم. من و همسرم درونگرا بودیم و سعی میکردیم بین خودمان مسائل را حل کنیم.
از تلخترین خاطره ای که با همسرتان داشتید برای ما بگوید که هنوز هم در ذهنتان مانده است ؟
تلخترین اتفاق مجروح شدن آقای طلایی بود. 15 سال داشتم و برایم این موضوع خیلی سخت بود. آن زمان به ما گفتند امکان بچه دار شدن وجود ندارد و دکترها شرایط جسمی او را بد ارزیابی کردند. نذر کردیم که 10 شب عاشورا در خانه مان مراسم روضه خوانی برگزار کنیم. ما حاجتمان را گرفتیم و حالا این نذر 12 سال است که ادا میشود.
و شیرینترین خاطره؟
ازدواجم با آقای طلایی.
بنابراین مهمترین برههای هم که کنار همسرتان بودید همان دوران مجروحیت بود؟
بله همان دوران بود.
شما چطور خانم طلایی به عنوان دختر خانواده کدام دوره برای فرزندان آقای طلایی سخت بود؟
دورانی که پدرم در نیروی انتظامی بود. خیلی وقتها ما تنها بودیم. تقریباً با خواهرانم در یک رده سنی هستیم. شبها پدر خانه نبود. آن زمان سخت ترین دوره زندگی ما بود. مادر به ما نمیگفت که پدر مأموریت است و ما هم مفهوم شبهای عملیات و فرمانده عملیات را نمیفهمیدیم. تصور ما از پلیس، فردی بود که سر چهارراهها حضور داشت. مادرم همیشه در حال آرام کردن فضای خانه بود. پدر به خاطر شغلش شاید هفتهها در خانه حضور نداشت و تمام مسئولیتها با مادر بود و ما هم پدر را کمتر میدیدیم.
آقای طلایی یک زمان هم رئیس پلیس تهران بود و حالا در شورای شهر مشغول هستند. شما به عنوان دختر آقای طلایی دوست دارید پدر در کدام شغل باشد؟
درست است وقتی پدرم در نیروی انتظامی بود ما شرایط سختی داشتیم اما در آن شغل کمتر دچار حاشیه میشدند. بعضی وقتها با خودم فکر میکنم چقدر خوب بود پدر در نیروی انتظامی میماند. کار سیاسی خانواده افراد را زیر ذرهبین میبرد و برای فرد سیاسی حاشیهها بسیار است. ما هم دختر هستیم. وقتی حرف و یا حاشیه برای پدر ایجاد میشود خیلی ناراحت میشویم. پدرم زمانی که فرد نظامی بود به نظرم یک نظامی مهربان بود ما اصلاً حس نمیکردیم که بابا نظامی هستند همه افراد نگاهشان به پدرم مثبت بود. واقعاً سختی کشید که در کار نظامی موفق باشد خیلی سعی کرد که در پلیس فعالیتهای فرهنگی انجام دهد و امنیت افراد را با آرامش فراهم کند و ما خوشحال بودیم که مردم امنیت دارند و از پدرم هم راضی هستند. الان در شورای شهر چون مردم در ارتباط مستقیم با پدر نیستند و تمام تصمیمگیریها گروهی است. برخی وقتها مردم فکر میکنند این تصمیم پدر است و دربرابر تصمیم گروهی واکنش نشان میدهند. پدرم خیلی وقتها تصمیمات شورا را اعلام میکند و مردم نسبت به پدرم خشمگین و یا خوشحال میشوند.
با این حاشیهها چه میکنید؟
برخی وقتها ناراحت میشویم اما چه باید کرد.
فکر میکنید پدر در شورای شهر موفقتر بود یا در نیروی انتظامی؟
در هر دو موفق بودند اما در نیروی انتظامی به خاطر ارتباط مستقیم با مردم موفقتر
بودند.
به نظر شما اکنون مردم همان احساس امنیتی که در زمان آقای طلایی داشتند را دارند؟
حس خودم این است دوران فرماندهی پدرم مردم رضایت بیشتری داشتند.
چرا؟
چون پدرم همیشه نگاه فرهنگی به موضوعات دارد و اعتقاد دارد باید موضوعات ریشهای حل شود.
به نظر میرسد سه دختر آقای طلایی حضور فعالی در جامعه دارند. شما چقدر به فعالیت زنان در جامعه اهمیت میدهید؟
همیشه معتقدم زنان باید استقلال داشته باشند و حداقل در جامعه امروز به چند دلیل خانمها باید کار کنند. زندگی آنقدر سخت شده که دیگر یک نفر به تنهایی از پس مخارج آن برنمیآید. و مهمترین مسأله این است که زن به خاطر مسائل درونی خودش هم که شده باید بیرون برود و کار کند چون نیاز به استقلال و گفت و گو دارد.
این طرز تفکر بین همه زنان خانواده وجود دارد؟
بله.
پدرتان هم همین اعتقاد را دارد؟
پدرم همیشه دوست داشت که دخترانش زودتر ازدواج کنند و بعد با همسرانشان درباره ادامه تحصیل و کار تصمیم گیری کنند. ما دخترها 19 یا 20 ساله بودیم که ازدواج کردیم و خب ادامه تحصیل هم دادیم. ضمن اینکه من شاغل هم هستم. بابا همیشه به دخترهای فامیل و همینطور ما توصیه میکنند که اگر کار به زندگی زناشویی آسیب نمیزند خانمها بهتر است کار کنند. من هم این نظر پدر را قبول دارم. خودم شاهد هستم که خیلی از خانمها به خاطر کار آسیب جدی به زندگیشان میزنند. خودم موافق کار مداوم و اداری زنان نیستم.
چند وقت پیش آقای طلایی درباره تفکیک جنسیتی و کار با زنان مطلقه اظهارنظری داشتند. نظر شما درباره این اظهارنظر پدرتان چیست؟
حاشیه بسیار غلطی درست شد. پدرم اصلاً این دیدگاه را ندارد و قصدش هم این حرف نبود. خبرنگار متأسفانه بخشهایی از مصاحبه را حذف کرد. حذف اشکال ندارد اما به شرطی که به بدنه آسیب نزند اما متأسفانه بخشهایی حذف شد که متن کلاً حاشیهساز شد.
اگر پدر من معتقد به کار بیرون یک زن نباشد اولین کسی که باید محروم کند دخترش است. به جرأت میگویم که پدرم این دیدگاه را ندارد. پدرم میخواسته حساسیت زنانه را مطرح کند. نیت پدرم بد نبود. اگر چیزی بد است اول باید از خانواده خودمان آغاز کنیم. همه زنان باید امنیت داشته باشند. زن مطلقه و غیره مطلقه نداریم |
اگر پدر من معتقد به کار بیرون یک زن نباشد اولین کسی که باید محروم کند دخترش است. به جرأت میگویم که پدرم این دیدگاه را ندارد. وقتی یک نفر خودش پاک است و اهدافی هم در سر دارد باید به آن هدفش فکر کند. پدرم میخواسته حساسیت زنانه را مطرح کند. گرچه من معتقدم باید در این باره از خودش سؤال شود اما نیت پدرم بد نبود. اگر چیزی بد است اول باید از خانواده خودمان آغاز کنیم. به نظرم همه زنان باید امنیت داشته باشند. زن مطلقه و غیره مطلقه نداریم. یک موضوع دیگری هم بگویم اگر پدرم قرار بود تفکیک جنسیتی کند همان زمان که در نیروی انتظامی بود این کار را انجام میداد. توجه کنید تصمیمات شورا گروهی است.
این موضوع در فامیل و دوستانتان هم بازخوردی داشت؟
بله همه فامیل زنگ میزدند و از من میخواستند تا توضیح دهم چون همه فکر پدرم را میشناختند. دلم میسوزد که چرا برخیها ندانسته برای پدرم حاشیه درست میکنند.همه کسانی که پست مدیریتی میگیرند یک روز میآیند و بعد از مدتی هم میروند.پدر من هم روزی میرود اما بهتر است به جنبههای مثبت آقای طلایی نگاه شود.
خانم طلایی واکنش شما چه بود؟
چه واکنشی نشان دهم. آقای طلایی از صبح زود تا آخر شب بیرون از خانه هستند و همکاران خانم هم دارند. همسرم مزاح کرده بود و خبرنگاری آن را منتشر کرد.
خب از این حاشیهها بگذریم. خانم طلایی همسر شما اهل آشپزی هستند؟
فقط املتهای صبح جمعه.
بهترین غذایی که درست میکنند املت است؟
خیر، کله پاچه.
آشپزی آقای طلایی رضایت بخش است؟
کاری نمیکند. فقط دو قلم غذا درست میکند.
اهل کار در خانه هستند؟
بله اگر فرصت کنند.
بهترین ویژگی اخلاقی آقای طلایی چیست؟
مؤمن، مهربان و راستگو هستند. (هدی هاشمی)
جام جم سرا: گرچه این سکوت، مشکلات فراوانی در زندگی بسیاری از زوجها پدید آورده، ولی مشکلات ناشی از آن، بهآسانی حلشدنی و حتی قابل پیشگیری است، مشروط بر آن که جامعه ما ظرفیت و مهارت این گفتوگو را به دست آورد.
در ادامه گزارشی از مجله پریونشن میخوانید که به ما خواهد گفت بر اساس یافتههای علمی گوناگون شرایط خاصی وجود دارد که اگر آنها را درست بشناسیم، از رابطه بسیار مطلوبتری برخوردار خواهیم بود.
صبحگاه
ساختار بدن انسان به گونهای است که انگار واقعا برای رابطه صبحگاهی ساخته شده است. دکتر جسیکا اوریلی، کارشناس روابط زناشویی، میگوید: «نهتنها صبح هورمون تستوسترون (یکی از اصلیترین هورمونهایی که وظایف جنسی را بهعهده دارد) و نیز میزان انرژی فرد بالاتر از سایر مواقع شبانهروز است، بلکه افزایش در مقادیر هورمون اکسیتوسین یا همان هورمون عشق، سبب تمایل چشمگیر همسران به هم میشود و در عین حال هورمون اندروفین سرخوشی آنان را افزایش میدهد.» به همین دلیل رابطه مطلوب شروع خوبی برای یک روز پرمشغله است.
هنگام ناخوش احوالی
تعجب نکنید! بر خلاف تصور عموم این توصیه چندان هم بیاساس نیست. پژوهشها نشان میدهند رابطه زناشویی واقعا میتواند دستگاه ایمنی بدن را تقویت کند. درست است که مثلا وقتی تب دارید احتمالا تمایل چندانی برای این کار احساس نمیکنید؛ ولی مطمئن باشید یکی از راههای موثر برای آماده نگهداشتن بدن در فصل سرماخوردگی و آنفلوآنزا همین رابطه زناشویی است. پس به بهانه تب یا یک سرماخوردگی ساده خود را از این حامی دستگاه ایمنی محروم نکنید.
روز چهاردهم
مطالعهای که بتازگی صورت گرفته نشان میدهد که حدود دو هفته پس از اتمام عادت ماهانه خانمها، یکی از بهترین زمانهای مبادرت به رابطه زناشویی است. بدن در این هنگام به بالاترین حد آمادگی میرسد و به همین دلیل انجام رابطه را بسیار تسهیل میکند. به عبارت دیگر، چونحدود روز چهاردهم، تخمکگذاری انجام میشود، همه چیز برای بارداری نیز مهیاست.
پس از ورزش
رابطه زناشویی پس از یک تمرین ورزشی ملایم بسیار مطلوبتر و موثرتر است؛ بهعلاوه این کار سبب بهبود قابلتوجه عملکرد همسران نیز خواهد شد. محققان طی پژوهشی در همین زمینه دریافتهاند که پس از 20 دقیقه رکابزدن گردش خون در نواحی تناسلی بانوان حدود 169 درصد افزایش مییابد و همین امر سبب بهبود عملکرد جنسی میشود. بهعلاوه، بدن شما هنگام انجام تمرینات ورزشی به میزان قابل توجهی تستوسترون ترشح میکند. به همین دلیل پس از انجام تمرین ورزشی حتی میل طبیعی شما به رابطه بیشتر نیز خواهد شد.
در پایان یک روز ناخوشایند
اگر میخواهید از شر استرس یک روز کاری وحشتناک خلاص شوید، مطمئن باشید رابطه زناشویی راه بسیار سالم و موثری است. این کار بسیار سالمتر از فرورفتن در خود، سیگار کشیدن یا غرقشدن در برنامه تلویزیونی است. دکتر اوریلی میگوید: «پژوهشها نشان میدهد رابطه زناشویی و البته کنشهای عاطفی دیگر، حتی صرفا دست در دست هم قدم زدن، میتواند تا چند روز میزان استرس فرد را پایین نگه دارد و حال خوشی را برایش به ارمغان بیاورد.»
پس از تجربهای هیجانانگیز و ماجراجویانه
یکی از بهترین زمانها برای مبادرت به رابطه زناشویی درست پس از تجربهای هیجانانگیز یا ماجراجویانه است، خواه دیدن یک فیلم هیجانانگیز یا ترسناک باشد یا سوارشدن بر تلهسیژ، بانجی جامپینگ (پرش با طناب)، تونل وحشت و... دکتر اوریلی میگوید: «وقتی آدرنالین خون تحت تاثیر این فعالیتها بالا میرود، بدن آمادگی بسیار زیادی برای رابطه زناشویی دارد و طبعا در این کار عملکرد بسیار مطلوبتری از خود نشان خواهد داد.»
پیش از سخنرانی
پژوهشها نشان میدهد رابطه زناشویی براحتی سبب آرامش اعصاب و کاهش فشار خون و کاهش استرس میشود. یافتههای یکی از این پژوهشها حتی حاکی از این است که رابطه جنسی ممکن است به آدمها کمک کند بر ترس ناشی از حضور در یک جمع بزرگ و سخن گفتن در میان آن جمع غلبه کنند؛ زیرا تا حد ممکن از میزان استرس آنها خواهد کاست. (ضمیمه سیب)
مسعود ایثاری
جام جم سرا به نقل از خراسان: آنها همان جا عهد میکنند که تا پای مرگ کنار هم بمانند. اما در بعضی موارد آنچه این دو کبوتر عاشق را از هم جدا میکند مرگ نیست، بلکه نفر سومی است که با باز شدن پایش به زندگی آنها تمام رویاهایشان را نقش بر آب میکند.
گاهی اوقات زن به شوهرش خیانت میکند و گاهی زن شاهد بیوفایی همسرش است که البته در هر صورت هر دو نفر در بروز این روابط فرازناشویی مقصرند؛ مگر در اندک مواردی که بیماریهای روانی و کمبودهای شخصیتی باعث این اتفاق شوم شده است.
روی سخن این گزارش با زنانی است که این روزها تلخترین روزهای عمرشان را میگذرانند؛ زنانی که دستان همسر، تکیهگاه و امید زندگی خود را در دست زن دیگری یافتهاند. برخیهایشان تاب و توان تحمل این شرایط را ندارند و دادگاه خانواده و سرانجام طلاق را برگزیدهاند، اما برخیها هم هنوز کورسوی امیدی دارند و میخواهند شوهرشان را به زندگی بازگردانند و روزهای شیرین آغاز زندگی مشترک را بار دیگر تجربه کنند اما نمیدانند چه کنند و چطور در این راه سخت و پرپیچ و خم گام بردارند.
حجت الاسلام والمسلمین عباسعلی هراتیان، کارشناس ارشد روانشناسی خانواده توصیههایی دارد که به این خانمها کمک میکند قدمهای استوارتری در راه بهبود و بازسازی زندگی مشترک خود بردارند.
بیوفایی به همسر در همه جوامع محکوم است
باید به زنانی که متوجه روابط فرازناشویی شوهرانشان شدهاند، حق داد که احساس منفی شدیدی نسبت به همسرشان داشته باشند و هیچ انرژی را برای بازسازی عشق و تقویت رابطه عاطفی در خود نیابند. چرا که زنان بسیار عاطفیتر و احساسیتر از مردان هستند و حاصل این ضربه، از دست دادن اعتماد نسبت به همسر، احساس شکست نسبت به گذشته و ناامنی نسبت به آینده است.
واقعیت این است که در تمامی جوامع مدنی به محض اینکه زن و شوهر با خطبه عقد یا بنابر رسوم و فرهنگ خودشان با هم ازدواج میکنند و رابطه زن و شوهری میان آنها پیش میآید و زندگی مشترک خود را آغاز میکنند، میان آنها حریم و رابطهای ایجاد میشود که در تمام جوامع بشری به رسمیت شناخته میشود و مردم آن جوامع برای آن قداست و حرمت قائل هستند.
به همین دلیل وارد شدن شخص یا اشخاص دیگر به این حریم قبیح و زشت تلقی شده و با آن به شدت برخورد میشود. مثلا زنی که به شوهرش خیانت میکند یا مردی که به زنش بیوفا است به مجازات حبس، تبعید و شلاق محکوم میشود که این موارد بسته به نوع جرم و کیفیت آن، تقسیم بندیهای خاص خود را دارد. در شرع مقدس اسلام و تمام مذاهب آسمانی هم خیانت عملی حرام تلقی میشود و ارتکاب آن از سوی هر فردی با کیفر و جزای سنگین همراه است.
این کارها حال شما را بهتر میکند
۱ - صبور باشید: قابل درک است که فهمیدن این ماجرا چقدر فشار روانی بر شما تحمیل میکند اما بهتر است بعد از مطلع شدن از این موضوع، کمی به خود، همسر و رابطهتان زمان بدهید و اجازه ندهید دیگران از آن باخبر شوند. آبروی فردی و خانوادگی، به راحتی قابل ترمیم نیست.
۲ - دوره نقاهت را سپری کنید: انتظار نداشته باشید که حس آشفتگی، بیاعتمادی و عصبانیتتان حتی اگر تصمیم بگیرید همسرتان را ببخشید و به زندگی خود ادامه دهید، به راحتی از بین رود. از بین رفتن درد و رنج ناشی از خیانت همسر، نیازمند زمان است. لزومی هم ندارد هیجانات خود را سرکوب کنید. گریه کردن یک امر کاملا طبیعی است.
۳ - منزوی نشوید: از روابط اجتماعیتان نکاهید بلکه آن را تقویت کنید. رابطه با دوستان و فامیل شما را از تمرکز افراطی بر خود و افسردگی دور نگاه خواهد داشت.
۴ - ویژگیهای مثبت شوهرتان را در نظر بگیرید: نکات مثبت همسر و زندگیتان را مرور کنید. ممکن است بتوانید از آن، فهرستی تهیه کنید و هرگاه مرور میکنید، موردی به آن اضافه کنید از ویژگیهای مثبتی که دارد یا ویژگیهای منفی که ندارد.
۵ - در حقش مهربانی کنید: روانشناسان معتقدند، رفتارها، احساسها و شناختها بر یکدیگر تأثیرگذارند. همان گونه که تفکر درباره نکات مثبت همسر، میتواند حستان را عوض کند و رفتارتان را تحت تأثیر قراردهد، رفتار مهربانانه بر اساس وظایف همسری نیز میتواند به آرامی ذهنیت و حستان را تغییر دهد.
۶ - رفتار همسرتان را سرزنش کنید نه شخصیتش را: یکی از تلاشهای دین و البته روانشناسی این است که در برخورد با خطای فرد، شخصیت را از رفتار جدا کند تا جایی که هنوز هویت انسانی باقی است، هیچ کس، حتی خود فرد نیز اجازه ندارد که هویت و شخصیت را که اساس افکار، هیجانات و رفتارهاست مورد سرزنش قرار دهد. آیا تفاوتی بین جمله «تو آدم بدی هستی» و «تو خوبی اما این رفتارت خیلی بد بود» وجود ندارد؟ شما کاملا حق دارید رفتار او را نپذیرید اما تلاش کنید خود او را بپذیرید. این تمرین، در اغلب موارد نتایج مثبتی در پی داشته است.
۷- سهم خودتان را مشخص کنید: تاکنون خود را جای همسرتان گذاشتهاید تا ماجرا را از نگاه او ببینید؟ واضحتر بگویم، تاکنون سهم خود را از این ماجرا تحلیل و بررسی کردهاید؟
بسیاری از ما برایمان مشکل است نقش خود را در بروز یک رویداد تنش زا در زندگی بپذیریم. در واقع بیشتر افراد سعی میکنند دستاویزی بیابند و تمام تقصیرها را بر گردن این و آن بیندازند و به اصطلاح «فرافکنی» کنند. بهتر است بر اساس اصل واقعیت پذیری نقش خود را، حتی اگر بسیار کم باشد، بپذیرید و آن را با همسرتان در میان بگذارید تا موقعیتی فراهم کنید تا اوهم در این باره صحبت کند و سهم خود را بپذیرد.
۸- احساسات خود را به اشتراک بگذارید: یکی از بهترین راهکارهای موثر در این شرایط جلسه بیان احساس است. روز و ساعتی مشخص از هفته را تعیین کنید. زمانی که از نظر جسمی و روانی، از نشاط کافی برخوردارید. در گفتههایتان فقط از ضمیر «من» استفاده کنید نه «تو». مثلا «من هنوز احساس شکست میکنم وقتی به اون ماجرا فکر میکنم»، به جای «تو قلب منو شکستی»، «تو مقصری» و... همسرتان نیز ممکن است حرفهایی از این دست داشته باشد و بزند. توقع ما از هر دو این است که اصلا در صدد نگاه منطقی وپاسخ دادن به حرفهای یکدیگر نباشند، حتی اگر کاملا غیرمنطقی بود. زیرا خاصیت این جلسه، تنها تخلیه احساسهایی است که انبار شده و رفتارها و هیجانات شما را تحت تأثیر قرار داده است