جام جم سرا: طبق مطالعات جدید، افرادی که در به کارگیری کلمات یکسان عمل میکنند، مانند ضمایر، حروف اضافه، حروف ربط، یا به کار بردن واژههای کمی، این افراد شباهت بیشتری برای جفت بودن و ماندن با هم دارند!
محققان دانشگاه تکنولوژی تگزاس فرضیهای مطرح کردند مبنی بر اینکه حرف زدن با احساسات مرتبط است. آنها دو تحقیق را روی انطباق طرز صحبت کردن یا language style matching انجام دادند که به اختصار LSM نامیده می شود. این روش، میزان هماهنگی دو نفر را با موشکافی در مکالمههایشان اندازه میگیرد و اینکه چه اندازه طرز گفتار و نوشتارشان با هم هماهنگ است، با تمرکز روی کلماتی مثل من، او، آنها، در، درباره، یک عالمه، خیلی، کاملا، اگر، چون و توانستن در میان حرفهایشان. اگرچه ما در صحبتهایمان خیلی کم به این دست کلمات توجه میکنیم، محققان میگویند که اینها تا حد زیادی ویژگیهای شخصیتی ما را معلوم میکنند.
در تحقیقات اولیه محققان ملاقاتهای موفق بین ۴۰ مرد و ۴۰ زن را تجزیه و تحلیل کردند. به طرز عجیبی افرادی که کلمات یکسان استفاده میکردند، طبق گزارشاتشان در پایان ملاقات، بیشتر به هم شبیه بودند. در تحقیق بعدی محققان نکات به دست آمده از ملاقاتهای بین ۸۶ زوج را مورد بررسی قرار دادند و دوباره به الگوهای گفتاری توجه کردند.
اتفاقا LSM روش بهتری برای علائق رمانتیک و استحکام روابط در مقایسه با صحبتهای کلی است. اگر کسی فکر کرد که با یک قرار ملاقات جفت خود را پیدا کرده و یا گمان کرده که همراه همیشگی زندگی خود را یافته، باید بداند که روش LSM برای تشخیص بهتر است.
به گزارش جام جم سرا، بدیهی است که این بدین معنی نیست که شما در قرار ملاقات بعدی نوع حرف زدن و کلماتی که به کار میبرید را تغییر دهید. میخواهید چه کار کنید، وقتی که از کلمه «کاملا» خیلی استفاده میکنید در صورتی که در گذشته هیچ وقت این کلمه را به کار نمیبردید؟ محققان میگویندکه ما بتدریج میتوانیم شرایط صحبت کردنمان در مکالمات را برای جور شدن با شخص دیگری که واقعا او را به عنوان همسر قبول داریم، تغییر دهیم که بتواند به خوبی یک پیوند را مستحکم نگه دارد. مطمئن باشید این روشی عجیب برای فهمیدن این است که شما میتوانید جفت خوبی باشید. این قطعا چیزی است که در ملاقات بعدی خود باید در جستجوی آن باشید.(نامه)
جام جم سرا: رئیس پلیس کردکوی در خصوص تشریح موضوع و اقدامات انجام شده برای دستگیری قاتل و انگیزه وی از انجام این جنایت اظهار داشت: در پی تماس تلفنی با مرکز 110 مبنی بر شنیده شدن صدای شلیک گلوله در خانهای واقع در روستای «یساقی» مأموران به محل حادثه اعزام شده و در آنجا با پیکر بیجان و خونآلود دو زن 30 و 50 ساله مواجه شدند.
«محمود علیفر» ادامه داد: پس از انجام تحقیقات ابتدایی مشخص شد که دو قربانی مادر و دختر هستند و محل وقوع حادثه نیز خانه مادر بوده و دختر مدتی است که با همسرش اختلاف خانوادگی داشته و 20 روز گذشته نیز شکایتی را با همین موضوع در مراجع قضایی و انتظامی مطرح کردهاند.
به گزارش جام جم سرا، رئیس پلیس کردکوی خاطرنشان کرد: پس از مشخص شدن این جزئیات و به دست آمدن اطلاعات دیگر، داماد خانواده به عنوان مظنون اصلی پرونده، تحت تعقیب قرار گرفت.
علیفر تأکید کرد: سرانجام با اقدامات اطلاعاتی و پلیسی، داماد خانواده در خانه پدریاش و در کمتر از یک ساعت شناسایی و در یک عملیات موفق پلیسی دستگیر شد.
وی افزود: پس از دستگیری این داماد 35 ساله، وی بلافاصله در دقایق نخست با تشریح چگونگی رخ دادن حادثه و بازسازی صحنه قتل، به جرم خود اعتراف کرد. این مقام انتظامی در خصوص چگونگی وقوع حادثه تصریح کرد: متهم در اظهارات خود و در بازسازی صحنهای که انجام داده اظهار داشته که از مدتها قبل با همسرش اختلاف خانوادگی داشته و در روز حادثه همسر وی به همراه دو کودکش که یک پسر 10 ساله و دختر پنج ساله هستند، به خانه مادرزنش رفته است. این متهم در ادامه اظهارات و اعترافاتش بیان کرده که پس از مطلع شدن از این موضوع برای بازگرداندن همسر و بچههایش به خانه مادرزنش رفته اما تنها توانسته فرزندانش را به خانه بازگرداند.
رئیس پلیس کردکوی عنوان کرد: بنا بر اعترافات این مرد، زمانی که وی دوباره برای بازگرداندن همسرش مراجعه میکند با صحبتهایی از سوی مادرزنش مواجه میشود که او را بسیار ناراحت میکند و با توجه به اختلاف شدید خانوادگی که با همسرش داشته با برداشتن سلاح شکاری از خانهاش که دارای مجوز نیز بوده، مادرزن و همسرش را با شلیک مستقیم گلوله به قتل میرساند.
علیفر گفت: همچنین در بازدید از صحنه جرم و محل حادثه دو تفنگ شکاری و دستساز و 47 گلوله کشف شد. وی در پایان ابراز داشت: پس از تکمیل شدن پرونده و اعتراف قاتل، متهم به همراه پرونده با مستندات کامل تحویل مراجع قضایی و از آنجا روانه زندان شد.(ایران)
جام جم سرا: «من به هیچ وجه راضی نمیشوم که با خانواده تو در یک ساختمان زندگی کنم»، «بیا در خانهای کوچکتر و منطقهای معمولیتر زندگی کنیم ولی در خانه پدر و مادر تو نباشیم». این جملات در حالی بین زوجهای جوان مطرح میشود که در گذشتهای نه چندان دور، بعضی افراد پس از ازدواج بدون هیچ مشکلی با خانواده همسر خود در یک مکان زندگی میکردند اما امروزه و باگذشت زمان، تغییر نسلها و تفاوت در نگرش و توقعات جوانان امروزی، این موضوع به یک نگرانی برای زوجین تبدیل شده است.
هرچند برخی زوجین به دلایل مختلفی از جمله مسائل اقتصادی، حاضر میشوند در چند سال اول زندگی خود با خانواده همسرشان در یک ساختمان زندگی کنند، اما معمولا دختران و پسرانی که در ابتدای راه زندگی مشترک خود هستند، ترجیح میدهند در مکانی زندگی کنند که تا حد امکان چند خانهای با خانواده همسرشان فاصله داشته باشد.
ریشه چنین نگرشی را باید در باورهای غیرمنطقی زوجهای جوان درباره خانواده همسرشان جستوجو کرد. یکی از مسائل چالش برانگیز که بیشتر زن و شوهرها بخصوص در سالهای ابتدایی زندگی مشترک خود، به صورت مستقیم و غیر مستقیم با آن روبرو هستند، چگونگی ارتباط با خانواده همسر است.
زمانهایی پیش میآید که رابطه عروس یا داماد با خانواده همسر خود دستخوش تغییر میشود و اختلافات بالا میگیرد. به وجود آمدن چنین مشکلاتی میتواند به دلیل نداشتن مهارتهای برقراری ارتباط مؤثر و نداشتن مهارت حل مسئله به یک معضل بزرگ تبدیل شود. در ادامه به زوجها و والدینشان برای داشتن ارتباط مناسب و صمیمی با یکدیگر توصیههایی ارائه خواهد شد:
بدون پیش قضاوت در کنار خانواده همسر
افکار پیش زمینه ذهنتان را سر و سامان دهید. زندگی، مبتنی بر واقعیتهاست پس دلیلی ندارد ذهن خود را با افکار و الگوهای کهنهای که شاید هیچ وقت مصداق و واقعیتی نداشته است، پر کنید و از همه بدتر اجازه دهید این افکار در رفتارهایتان تاثیر بگذارد.
خانمها بخوانند:
اگر در طول زندگی، شاهد نارضایتی مادرتان یا زنان دیگری از خانواده همسرشان بودهاید و هرگز دلیل این نارضایتیها را منطقی ندیدید، دلیل ندارد شما همان الگوی آنها را پیش بگیرید. این الگوی نادرست شاید به دلیل اختلاف سنی یا اختلاف طبقاتی آنها بوده است.
شما باید با سیاستهای ظریف، همه جوانب را برای برخورد صحیح با مادرشوهرتان در نظر بگیرید. مردان در زندگی خود آرامش و رضایت بالاتر را با زنانی تجربه میکنند که خانواده همسر خود را میپذیرند و صمیمیتی ویژه را بین خود و آنها ایجاد میکنند. این به نفع شماست که ذهنیت خود را درباره خانواده همسر از منفی گرایی به مثبت اندیشی سوق دهید.
آقایان بخوانند:
اگر به دلایل مختلف پذیرفتید که برای سالهای اولیه زندگیتان در خانه پدر همسرتان زندگی کنید، دلیل ندارد هر روز لفظ «داماد سرخانه» را مرتب در ذهنتان تکرار کنید و مدام نگران این باشید که نکند رفتارهایم در ذهن خانواده همسرم این تفکر را ایجاد کند که من واقعا یک داماد سرخانه هستم. این احساس را میتوان با ۲ روش التیام بخشید:
اولا با خانواده همسرتان به طور روشن در رابطه با جبران لطفشان به هر شکلی که در توانتان است، صحبت کنید تا احساس مدیون بودن به آنها، شما را نیازارد. ثانیاً اگر آنها به هر دلیلی با این خواسته شما موافقت نکردند با خرید موارد جزئی از احتیاجات منزلشان یا خرید هدایایی در مناسبتهای مختلف جبران کنید. این نکته بسیار مهم است که رفتارهای شما طوری باشد که حداقل در خودتان احساس مدیون بودن، ایجاد نکند.
والدین بخوانند:
دختر و پسری که تشکیل خانواده دادهاند، اگرچه نیازمند راهنماییهای والدین خود هستند اما دارای غرور خاصی هستند که هرگاه احساس کنند از طرف شما زیر پا گذاشته میشود، ممکن است با شما دچار تعارض شوند. مطلوبترین راه این است که بین مسائل اساسی یک زندگی مشترک و مسائل درجه دو که فرزندتان و همسرش قادر به درک آنها هستند، تفاوت قایل شوید.
تعیین حریم روابط با خانواده همسر
برای زندگیتان حریم قایل شوید. اگر شما با خانواده همسرتان در یک ساختمان و در ۲ واحد یک آپارتمان باشید، ضروری است که حریمی را برای روابطتان در نظر بگیرید و آن را در مرحله اول به صورت غیر مستقیم با خانواده همسرتان در میان بگذارید. توصیه میشود که درباره این مرز و حریمها با همسر خود به توافق برسید تا از امتیاز همراهی همسرتان هم برخوردار شوید.
خانمها بخوانند:
اگر به هر دلیلی از خانواده همسر خود ناملایمات و رفتارهایی میبینید که شما را آزرده خاطر میکند، دلیلی ندارد همسر خود را مسئول تمام این مشکلات بدانید. مطمئنا او هم از اینکه بین شما و خانوادهاش اختلافی وجود داشته باشد، رنج خواهد برد. پس به این مسائل به عنوان یک چالش نگاه کنید که برطرف شدن آن، نیازمند همکاری شما و همسرتان است و به تنهایی قادر به رفع آن نخواهید بود. اگر به هر دلیلی همسرتان از زیر بار این همکاری شانه خالی کرد، آنگاه از طریق تقویت توانمندیهای شخصی میتوانید بر این تنشها غلبه کنید.
آقایان بخوانند:
توجه داشته باشید که هر کسی دارای حس تعلق و تعهد به خانواده خودش است بنابراین شما نمیتوانید همسر خود را مجبور کنید در تمامی مسائل با شما هم عقیده باشد. اگر درباره موضوعی با خانواده همسر خود مشکل دارید، میتوانید از طریق مذاکره منطقی با آنها، مشکل را حل کنید. به یاد داشته باشید زنان به طور ذاتی در برابر چالشهای هیجانی از این قبیل، مقاومت روانی قوی مانند شما ندارند.
والدین بخوانند:
به حریم زندگی فرزندتان و همسرش احترام بگذارید. اگر در مورد مسئلهای از شما راهنمایی نمیگیرند، این را به حساب بیادبی یا بیتوجهی آنها به خودتان نگذارید. آنها افراد بالغی هستند که قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را تا حدی دارا هستند پس لزومی ندارد در مورد هر مسئلهای بخواهید آنها را راهنمایی کنید. از طرف دیگر رفتارهای احترام برانگیز شما، این حس را در آنها ایجاد میکند که میتوانند در مواقع بحرانی به شما اعتماد کنند و از کمکها و راهنماییهای شما بهرهمند شوند.
دلسوزی شما به فرزندتان و زندگیاش کاملا پذیرفتنی است اما ورود همه جانبه به مسائل زندگی آنها، مطمئناً در رابطه بین شما و عروس یا دامادتان ایجاد مشکل میکند.
توافق شفاف در زمینه مسائل مالی
برای امور اقتصادی و اموری که مشترک هستند، به توافق همه جانبه با همسر خود برسید تا بین همسرتان و خانوادهاش بدبینی یا سوء برداشت به وجود نیاید.
خانمها بخوانند:
برای قبضها، مخارج تعمیرات، خریدها و حتی مسافرتهایی که با خانواده خود میروید با پدرتان صحبت کنید و بخواهید که همه چیز را با همسرتان روشن، شفاف و از قبل تعیین شده پیش ببرد. سعی کنید به حس استقلال خواهی همسرتان و عزت نفس او در مقابل خانواده احترام بگذارید.
آقایان بخوانند:
درست است شما در منزل پدرتان زندگی میکنید اما دلیلی ندارد علاوه بر هزینههای توافق شدهای که جایگزین اجاره بها شده، تمامی مخارج مازاد خانوادهتان را نیز به دوش بکشید. این موارد را برای همسرتان شفاف کنید تا موجب بروز بدبینی یا سوءتفاهم در او نشوید.
والدین بخوانند:
مسائل اقتصادی جزو حریم خصوصی یک زن و شوهر محسوب میشود. هر گونه ورود به این حریم حتی با نیت خیرخواهانه مطمئنا در رابطه بین شما و همسر فرزندتان خدشه وارد میکند. بنابراین سعی کنید کمکهای مالی خود را با هر عنوانی به جز کمک کردن، زیر بال و پر گرفتن و عناوینی مانند اینها انجام دهید. عزت نفس فرزند شما و همسرش در احترامی است که شما به استقلال آنها به عنوان یک خانواده میگذارید. (جواد غفوری نسب - کارشناس ارشد مشاوره خانواده/ خراسان)
جام جم سرا: من به نبودنهایش عادت کرده بودم. فرزندانمان هم همینطور، اما چند وقتی است احساس تنهایی میکنم. او مرد خوبی است ولی هیچ وقتی برای با ما بودن ندارد. دلم میخواهد بیشتر با هم باشیم. هر بار که به او میگویم، کار را بهانه میکند و معتقد است، باید به جای نارضایتی قدردان او باشم که به خاطر رفاه ما اینقدر خود را به آب و آتش میزند، اما من راضی نیستم و دلتنگیام هر روز بیشتر میشود.
پاسخ مشاور: مشکلی که شما به آن اشاره کردید، چیزی است که در بسیاری از خانهها اتفاق میافتد. در خانه شما همسرتان سرگرم کار است و شما چون خانهدار هستید، فرصت کافی برای رسیدگی به فرزندان دارید که این نکته مثبتی است، اما از طرفی به همین دلیل جای خالی ایشان را بیشتر احساس میکنید که به اعتقاد من، این هم نکته مثبتی است. اگر شما هم شاغل بودید، شاید این جای خالی را با کار پر میکردید که آنوقت فاتحه زندگی مشترک و احساسات فرزندانتان خوانده میشد. همین که نبود همسرتان را احساس کردهاید و میخواهید کاری بکنید تا ایشان حضور بیشتری داشته باشد، بسیار خوب است.
مشکلات اقتصادی که این روزها جزء جدا نشدنی زندگیها شده، بهانه خوبی برای کار بیشتر ایجاد کرده است. البته بسیاری از مردان مجبور هستند به همین دلیل ساعات زیادی را خارج از خانه باشند و در برخی مواقع اشتغال خانمها هم به همین دلیل است، اما گاهی زیادهخواهی شما میتواند به این نیاز دامن بزند. ممکن است همسرتان زندگی را مد نظر داشته و برای ساختن آن تلاش کند که بیش از حد یک زندگی معمولی باشد. اگر چنین است با او صحبت کنید و بگویید که داشتن آسایش و امکانات در حد معمول برایتان کافیست و آرامش برایتان اولویت اول را دارد. چیزی که برای به دست آوردن آن نیاز دارید تا همسرتان زمان بیشتری را با شما بگذراند.
اگر نوع کار ایشان یا مسائل اقتصادی اجازه نمیدهد زودتر به خانه برگردند، برنامهای برای ساعات حضورشان داشته باشید که از با هم بودن نهایت استفاده را ببرید. البته با خود ایشان برای این برنامه هماهنگ باشید. اگر فقط یک روز هفته را میتوانید با هم صبحانه بخورید، این کار را به بهترین شکل ممکن انجام دهید. گاهی صبحانهتان را بیرون از منزل و در طبیعت میل کنید و اگر در خانه هستید با نوع غذایی که آماده میکنید و رسیدگی به ظاهر خود، حضور در خانه را برایشان مطبوع کنید. به این فکر کنید که همسرتان برای آسایش شما تلاش میکند پس با بدخلقی و غر زدن باعث دور شدن بیشتر از یکدیگر نشوید و بگذارید بفهمد که شما قدر تلاش او را میدانید و حضورش برای شما از هر چیزی ارزشمندتر است. این مشکل آنقدر بزرگ نیست که خوشبختیتان را خراب کند. در مورد آن با همسرتان گفتوگو کنید. هیچ کسی از اینکه بداند طرف مقابل دلتنگ بیشتر با او بودن شده است، ناراحت نمیشود. (ضمیمه چاردیواری)
ندا داوودی
جامجمسرا: یکی از نتایج ازدواج، ارتباط عاطفی بین زوجین است. ارتباطی که آرامش روانی بین زن و شوهرها، یکی از نتایج اولیه آن است. رابطه عاطفی زوجها باعث ماندگاری صمیمیت و عشق بین زوجین میشود، اما بعضی از زن و شوهرها به دلیل یاد نگرفتن مهارتهای صحیح ارتباطی برایشان مشکلاتی در زندگی مشترک به وجود میآید به حدی که به مرحله طلاق عاطفی میرسند.
سبکهای ارتباط در همسران
آشنایی با سبکهای ارتباطی به زوجها کمک میکند تا بتوانند ارتباط موثرتری با یکدیگر داشته باشند. در ادامه به ۳ سبک ارتباطی ناکارآمد که عبارت است از منفعلانه، پرخاشگر و منفعل-پرخاشگر اشاره خواهیم کرد که زن و شوهرها باید به جای آنها از سبک ارتباطی جراتمندانه برای بیان درخواستهایشان استفاده کنند.
سبک ارتباطی منفعلانه:
افرادی که از سبک ارتباطی منفعلانه استفاده میکنند، علاوه بر اینکه نمیتوانند درخواستهای غیرمنطقی دیگران را رد کنند، درخواستهای معقول خودشان را هم نمیتوانند با دیگران در میان بگذارند. چنین افرادی، کاری جز پذیرفتن در خواستهای دیگران و سرزنش خودشان انجام نمیدهند. یکی از دلایلی که چنین افرادی، منفعلانه برخورد میکنند ترس از تایید نشدن، انتقاد و از همه مهمتر نداشتن مهارت ابراز احساسات است.
سبک ارتباطی پرخاشگرانه:
افراد پرخاشگر بدون اجازه و با رفتارهایی گستاخانه، وارد حریم شخصی دیگران میشوند. افرادی که از سبک ارتباطی پرخاشگرانه استفاده میکنند، هم برای بیان درخواستهایشان و هم برای پاسخ به درخواستهای دیگران عصبانی میشوند. افراد پرخاشگر فکر میکنند که با این نوع برخورد میتوانند دیگران را مدیریت کنند و از پرخاشگریهایشان لذت میبرند.
سبک ارتباطی منفعل-پرخاشگر:
زمانی که افراد پرخاشگریشان را در ارتباط با دیگران با کنایه زدن نشان میدهند، در حال استفاده از این سبک ارتباطی هستند. وقتی زن و شوهری به جای ارتباط صمیمانه با کنایه با یکدیگر صحبت میکنند به سلامتی ارتباطشان آسیب بسیاری میزنند.
سبک ارتباطی جراتمندانه:
افراد با استفاده از سبک ارتباطی جراتمندانه، در خواستهایشان را محترمانه، منطقی و قاطعانه با طرف مقابلشان مطرح میکنند. در این سبک ارتباطی که بهترین سبک ارتباطی است، افراد به راحتی درخواستهای معقولشان را مطرح میکنند و به درخواستهای نامعقول دیگران نه میگویند. در این روش افراد ضمن بیان درخواستهایشان به احساسات طرف مقابل هم احترام میگذارند.
۳ گام برای بیان مناسب درخواست
بعضی زن و شوهرها نمیدانند که چگونه باید با همسرشان درخواستهایشان را مطرح کنند که به نتیجه مورد نظر برسند. در ادامه ۳ گام برای بیان درخواستها به شیوه جراتمندانه بیان خواهد شد.
درخواستهایتان را سبک، سنگین کنید:
با خودتان فکر کنید که آیا انجام درخواست شما در حد تواناییهای همسرتان هست یا نه. اگر درخواست شما، غیر عملی است یا همسرتان توان انجام آن را ندارد به هیچ وجه آن را بیان نکنید.
وضعیت خودتان را شرح دهید:
شما باید در ابتدای درخواستتان، وضعیتی را که در آن قرار دارید برای همسرتان شرح دهید مثلا اگر از همسرتان میخواهید که با شما به گردش بیاید باید از نیاز خودتان و فرزندانتان به گردش با همسرتان صحبت کنید.
درخواست خود را شفاف، قابل اجرا و محترمانه بیان کنید:
به هیچ وجه در بیان درخواستهایتان مبهم حرف نزنید. مبهم حرف زدن باعث توجه نکردن همسرتان به صحبتهای شما میشود. در پایان درخور ذکر است که زن و شوهرها باید برای بیان درخواستهایشان از سبک جراتمندانه استفاده کنند و همچنین از اهمیت توجه به انتخاب زمان و مکان مناسب برای بیان درخواستهایشان، غافل نباشند. (عالیه اسحاقی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی/خراسان)
جام جم سرا: به گزارش خبرنگار ما، نیازعلی که حالا ۶۵ ساله است، زمانی که ۴۳ساله بود بهدلیل سوءظن به پسرعمهاش او را به قتل رساند و سپس خود را تسلیم پلیس همدان کرد. مطابق اوراق پرونده، نیازعلی بعد از اینکه مینیبوسی را بهصورت شریکی با پسرعمهاش خرید، متوجه رفتوآمدهای مشکوک وی به خانهاش شد و با این تصور که پسرعمهاش قصد دارد با همسر او رابطه برقرار کند وی را با واردآوردن ضربات چاقو به قتل رساند. او از همان ابتدای تشکیل پرونده به قتل اعتراف کرد و عمه و شوهرعمه نیازعلی هم از طرف خودشان بهعنوان ولیدم و هم بهعنوان قیم فرزندان صغیر متهم درخواست قصاص کردند.
در سال ۷۴ بعد از اینکه تلاش برای جلبرضایت اولیایدم به جایی نرسید، طناب دور گردن نیازعلی حلقه زد و او بهدار آویخته شد. ۲۰دقیقه بعد وقتی جسم بیجان نیازعلی از بالای چوبهدار زندان همدان به پایین آوردهشد، پزشکی که از سوی پزشکی قانونی در محل حاضر شده بود، مرگ او را تایید کرد و جسد در آمبولانس قرار گرفت تا به سردخانه منتقل شود. اولیایدم به خانه برگشته و برادران نیازعلی هم منتظر تحویل جسد بودند که تکانخوردن انگشت دست نیازعلی توجه پزشکی را که در آمبولانس بود، جلب کرد و بعد از معاینه دقیق مشخص شد نفس این مرد دوباره برگشته است. بنابراین بلافاصله عملیات احیا توسط پزشک آغاز شد و وی به بیمارستان انتقال یافت و سرانجام این مرد به زندگی بازگشت.
به نقل از شرق، دو ماه بعد با بهبود نیازعلی، او دوباره به زندان بازگردانده شد. رییس دادگستری همدان با توجه به اتفاقی که افتاده بود از رییس وقت قوهقضاییه درباره این پرونده کسب تکلیف کرد؛ ارسال این نامه با تغییر رییس قوهقضاییه همزمان شد و آیتاله یزدی جای خود را به آیتاله هاشمیشاهرودی داد. وی نیز نامه را به دفتر مقاممعظمرهبری ارسال کرد تا کسبتکلیف شود، سرانجام در پاسخ اعلام شد با توجه به اینکه حکم اجرا شده و مجرم زنده مانده مصلحت این است که مصالحه انجام شود.
به این ترتیب قضات اجرای احکام همدان با برگزاری جلساتی با پدر و مادر مقتول موفق به جلبرضایت آنها از سوی خود و اولیایدم صغیر شدند و دیه دریافت کردند اما این پایان پرونده نیازعلی نبود؛ چندسالبعد، یکی از اولیایدم صغیر با دریافت حکم رشد از پزشکی قانونی به دادگستری همدان مراجعه کرد و خواستار قصاص قاتل پدرش شد؛ این درخواست دوباره به دفتر رییس قوهقضاییه فرستاده شد و آیتالله هاشمی شاهرودی یکبار دیگر اعلام کرد با توجه به اجرای حکم و زنده ماندن متهم مصالحه شود و اولیایدم دیه دریافت کنند، اما باوجود جلسات متعددی که با فرزند مقتول برگزار شد او حاضر به دریافت دیه نشد و همچنان بر قصاص پافشاری کرد؛ نتیجه این مذاکرات یکبار دیگر به رییس قوه قضاییه اعلام شد و دستور جدید نیز تاکید بر اجرای دستور قبلی داشت.
در این مدت نیازعلی با قرار وثیقه آزاد بود. برگزاری جلسات جدید هم نتوانست کارساز باشد و فرزند مقتول یکبار دیگر بر درخواست قصاص پافشاری کرد و اینبار رییس قوهقضاییه اعلام کرد درصورت اصرار اولیایدم با رعایت قانون حکم اجرا شود.
این دستور مورد اعتراض متهم قرار گرفت و دوباره پرونده به جریان افتاد. اینبار نیازعلی بازداشت اما دوباره دستور بر عدم اجرای حکم صادر شد. با این حال فرزند مقتول همچنان اصرار بر اجرای حکم قصاص دارد و عنوان کرده حاضر به دریافت سهم دیه از صندوق دادگستری نیست.
حسن ساسانی، وکیل مدافع نیازعلی روز گذشته بعد از دیدار با موکلش در زندان به خبرنگار ما گفت: در صحبتهایی که با قاضی اجرای احکام داشتم، فهمیدم او با توجه به فتوای مقاممعظمرهبری و دستور چندینباره رییس قوهقضاییه به این نتیجه رسیده است که ارسال دوباره پرونده برای استیذان جایگاه قانونی ندارد بنابراین مطابق دستور قبلی باید صلح و سازش برقرار شود.
گفتوگو با همسر متهم
درباره قتل توضیح بده، ظاهرا قتل به خاطر تو اتفاق افتاد؟
بله درست است. شوهرم با پسرعمهاش مینیبوس شریکی خریده بودند و کار میکردند. مقتول هر روز وقت و بیوقت به خانه ما میآمد. یکروز به او گفتم این رفتوآمدها برای چیست. تو با شوهرم کارداری چرا وقتی او نیست به خانه ما میآیی؟ گفت همانطور که در ماشین با او شریک هستم تو را هم میخواهم با او شریک باشم. من قبول نکردم و خیلی ناراحت شدم، با این حال دستبردار نبود تا شوهرم متوجه ناراحتی من شد. او گفت من کار میکنم و همه چیز داریم. هیچمشکلی هم با هم نداریم، چرا آنقدر پریشان هستی؟ گفتم مینیبوس را بفروش و دیگر با پسرعمهات کار نکن، پرسید چرا گفتم برای اینکه پیشنهادهای بیربط و کثیفی به من میدهد. شوهرم دیگر چیزی به من نگفت تا اینکه روز حادثه گفت میخواهد با او صحبت کند. اصلا متوجه نشدم کجا رفت و چه اتفاقی افتاد. وقتی برگشت تصمیم گرفت خودش را به پلیس معرفی کند و آنجا بود که متوجه شدم پسرعمهاش را کشته است.
در مدتی که شوهرت زندان بود چطور زندگیات را میگذراندی؟
زندگی خیلی برایمان سخت شده بود. من دو دختر و دو پسر داشتم. در خانه پدرم زندگی میکردم و فرش میبافتم تا هزینه زندگیام را تامین کنم و تنها منبع درآمدم همین بود.
درباره روز اعدام نیازعلی توضیح میدهی؟
من در جریان نبودم. آن روز برای ملاقات رفتم. نیازعلی نیامد. از هرکسی سراغ او را میگرفتم یک حرف میزد، دلم لرزید که مبادا اعدامش کرده باشند. بعد به من گفتند رییس زندان صدایت میکند. وقتی وارد اتاقش شدم گفت، باید قول بدهی شیون نکنی، گفتم نکند اعدامش کردند، گفت بله امروز صبح شوهرت اعدام شد اما حالا در بیمارستان است. شوهرت بعد از اعدام زنده شد ولی در کماست. وقتی حکم اجرا و شوهرم زنده شده بود به پدر و برادرانش خبر داده بودند. آنها در بیمارستان بودند ولی من خبر نداشتم.
درمان شوهرت چقدر طول کشید؟
خیلی سختی کشیدیم. مدتی در کما بود. بعد که از کما خارج شد خونهایی را که در بدنش لخته میشد بیرون کشیدند و حتی مجبور شدند خونش را عوض کنند. چندماه در بیمارستان ماند و بعد دوباره به زندان بازگردانده شد.
شما دیه پرداخت کردید، این مبلغ را چطور تهیه کردید؟
زمینهایی که شوهرم داشت، خانه و ماشین را دادیم. مقداری هم پول خواستند آنها را هم با کمک فامیل دادیم و بعد هم گفتند باید از روستا بروید که قبول کردیم و کوچ کردیم. بعد از کوچ ما حتی خانهمان را آتش زدند.
پرونده چه زمانی دوباره به جریان افتاد؟
شوهرم با وثیقه آزاد شده بود که دوباره علیهاش پرونده تشکیل دادند.
شوهرت در حال حاضر زندان است؟
چندماه پیش وقتی ماشینش را به تعمیرگاه برده بود ماموران آنجا رفتند و او را گرفته و بعد هم به زندان بردند. ۲۲سال از آن موضوع گذشته. شوهرم حالا بزرگ فامیل و ریشسفید شده است. بعد از آن ضربهای که جسمش برای اعدام خورد و قلبش آسیب دید دو بار سکته کرده که یکبارش در زندان بوده. وضع جسمی و روحی خوبی هم ندارد. برای نجات شوهرم حتی حاضر هستم ۱۵۰ میلیونتومان دیگر که دیه قانونی است با کمک وام و پساندازی که در این چندسال داشتم، بپردازم. او دیگر تحمل این وضعیت را ندارد.
برای اینکه دلخور نشود در این مورد چیزی به او نگفتهام، اما ناخودآگاه از همکلامی و نزدیک شدن به او دوری میکنم. همسرم متوجه این رفتار من شده و آن را به پای سردی و بی مهری من میگذارد در حالی که من او را خیلی دوست دارم اما واقعا دیگر نمیتوانم بوی بد لباس و دهان او را تحمل کنم. چگونه این موضوع را مطرح کنم که باعث دلخوریاش نشود؟
***
پاسخ مشاور: مشکلی که شما مطرح کردید، چیز غیرقابل حل و تخریبکننده نیست. البته قبول دارم که میتواند بسیار آزار دهنده باشد. مخصوصا اینکه همسر شما مرد خوبی است و نمیخواهید رابطهتان خراب شود.
مانند هر انتقاد دیگر در زندگی زناشویی قبل از مطرح کردن انتقادتان باید حساب عزت نفس همسرتان را بکنید. او را به خاطر خوبیهایی که دارد، ستایش کنید. رفتار صمیمانه شما باعث میشود بجای آن که در جایگاه متهم قرار بگیرد، درک کند شما برای گرمتر شدن رابطهتان چنین موضوعی را بیان میکنید. حتما این موضوع را در خلوت مطرح کنید. از او بخواهید برای گرمتر شدن ارتباطتان، مراقب بهداشتش باشد. خالی از لطف نیست که اشارهای به حفظ شان او در محل کار هم داشته باشید. به مناسبتهای مختلف برایش عطر بخرید. البته مانند هر تغییر رفتار دیگر، نمیتوانید توقع داشته باشید در عرض چند روز همسرتان به یک مرد شیکپوش و خوش بو تبدیل شود اما قدم قدم او را از وضع فعلیاش دور کنید. یادتان نرود باید این حس را به او منتقل کنید که این مشکل مانع از دوست داشتن او نشده است. (ضمیمه چاردیواری)
ندا داوودی
جام جم سرا: باید در گام اول مهارت گوش دادن فعال را در خودتان تقویت کنید. همان طور که میدانید یکی از مهمترین روشهایی که میتوانید، برای داشتن ارتباط موثر با دیگران و به خصوص همسر به کار ببرید، مهارت گوش دادن فعال است.
در زندگی مشترک، زنها دوست دارند که بیشتر گوینده باشند و مردان هم بیشتر به شنونده بودن تمایل دارند. بنابراین به خانمهایی که همسرشان خیلی با آنها صحبت نمیکند، توصیه میشود در مواقعی که همسرشان با آنها به گفتوگو مینشیند با همدلی و انعکاس احساسشان در برابر صحبتهای همسرشان، او را به گفتوگو علاقهمند و ترغیب کنند.
قضاوت و سرزنش ممنوع
گاهی اوقات زن و شوهرها در ارتباط و گفتوگو با یکدیگر از قیچیهای ارتباطی استفاده میکنند (اگر درباره قیچیهای ارتباطی اطلاعی ندارید، میتوانید از ستون اخبار مرتبط، سمت چپ/بالا در همین صفحه یا کلیک روی عنوان ۶ قیچی ارتباطی در دوستی و زناشویی آگاهیهای مفیدی کسب کنید)؛ به طور مثال، اگر زنی به محض اینکه شوهرش صحبتهایش را شروع میکند با کلام یا زبان بدنش، شروع به قضاوت یا پیشداوری یا حتی سرزنش کردن همسرش کند؛ به طور طبیعی باعث حرف نزدن و بیعلاقه شدن شوهرش به گفتوگو خواهد شد؛ بنابراین ممکن است دلیل صحبت نکردن بعضی مردها، عملکردهای اشتباه همسرشان و استفاده نکردن از مهارتهای ارتباط موثر باشد.
کنجکاوی بیش از حد ممنوع
یک نکته دیگر هم اینکه کنجکاوی بیش از حد درباره مسائلی که حریم شخصی همسر به حساب میآید، اشتباه است؛ به طور مثال مشکل مرد با یکی از همکارانش که به هر دلیلی دوست ندارد درباره آن صحبت نکند نباید با کنجکاوی بیش از حد همسرش مواجه شود.
بعضی از زوجین با این تفکر اشتباه وارد زندگی مشترک میشوند که باید از همه اتفاقات ریز و درشت زندگی شخصی و کاری همسرشان مطلع باشند، در صورتی که مسائل کم اهمیت که به زندگی مشترک مرتبط نیستند لزومی ندارد که گفته شود. البته در حوزه مسائل مشترک، زوجین باید با هم گفتوگو کنند و هیچ موضوعی را از یکدیگر پنهان نکنند. (رضا آذریان - کارشناس و مشاور خانواده/خراسان)
جام جم سرا: همسرم را دوست دارم، اما بداخلاقیاش زندگی را برایم سخت کرده است، چگونه به او، خودم و زندگی مشترکمان کمک کنم؟
پاسخ مشاور: اینکه به دنبال بر طرف کردن مشکلتان هستید و دوست دارید زندگی مشترکتان را نجات دهید، یک قدم بزرگ است. ناراحتی شما آنطور که گفتید بدخلقی همسرتان است و آسیب رابطهتان به دلیل این بداخلاقی میتواند به تخریب زندگی زناشوییتان منجر شود. قبل از آنکه کار از کار بگذرد و بیش از حد ظرفیت خود این سوءرفتار را تحمل کنید، بهتر است به فکر راه چارهای باشید.
هر رفتاری علت خاص خود را دارد. نمیتوان برای درمان یک مشکل رفتاری بدون توجه به علت آن اقدام کرد. شما هم کمی در مورد علت بدخلقی همسرتان تحقیق کنید. شاید او در خانوادهای تربیت شده که این نوع اخلاق طبیعی بوده و در دوران کودکی از والدینش آموخته است. رفتارهای آموخته شده در دوران کودکی و نوجوانی بسختی اصلاح میشود. گاهی در برخی فرهنگها، رفتارهایی مردانه قلمداد میشود که در فرهنگ دیگر خشن و نامناسب تعریف میگردد. وقتی رفتار همسرتان را قضاوت میکنید، این تفاوتهای تربیتی را در نظر بگیرید.
کمی در گذشته او دقت کنید. گاهی شرایط سختی که پشتسر گذاشته، در بدخلقی امروز او بیتاثیر نیست. یک ورشکستگی، شکست تحصیلی یا هر چیز دیگری که روحیه همسرتان را تخریب کرده باشد، میتواند رفتار امروز او را ایجاد کند.
برخی بیماریها مثل کمخونی و مصرف برخی داروها باعث بدخلقی میشود. شاید همسرتان از بیماری رنج میبرد. این موضوع را هم باید مورد توجه قرار دهید.
علت رفتار هر چه باشد، باید تمام تلاش خود را برای بر طرف کردن آن به کار ببندید. اگر بدخلقی همسرتان به خاطر بیماری باشد، میتوان با مشورت پزشک و درمان مناسب آن را بر طرف کرد. اما مشکلات تربیتی که ریشه در کودکی او دارد، نیاز به همراهی شما دارد. صبر و حوصله هدفمند در این جهت میتواند کارساز باشد.
یکی از کارهایی که باید برای بهبود زندگیتان انجام دهید، زمینهسازی برای تغییر رفتار همسرتان است. بهتر است با او حرف بزنید، به همسرتان بگویید که برای شما اهمیت دارد. دقت کنید لحنتان آمیخته با سرزنش و دلخوری نباشد. خیلی ساده و صمیمانه احساساتتان را با او در میان بگذارید. از او بخواهید برای بهبود رابطهتان قدمی بردارد. در تمام طول مسیر، رفتار محترمانه و همراه با صبر شما، تضمینکننده موفقیت خواهد بود. انتظار نداشته باشید که در یک هفته، همسری متفاوت داشته باشید. اما سعی کنید با رفتار مثبتتان و کمک گرفتن مشاور، شریک زندگیتان را به آرامش و اخلاقی خوب نزدیک کنید. (ضمیمه چاردیواری)
جام جم سرا: چنین افرادی، معمولا تایید و تشویق دیگران نقش حیاتی در زندگیشان بازی میکند، وابستگی زیادی به اطرافیانشان دارند و ریسک پذیری بالایی ندارند.
فقط ویژگیهای منفی را نبینید
یکی از نکات مهم که به راحتی، ارتباط هر فرد را چه در تعاملات زوجین و چه در دوران تجرد و در مراودات فرد با همکاران، دوستان و آشنایان از بحران نجات میدهد و ارتباط او را با طرف مقابل سازندهتر میسازد، آشنایی و تسلط بر مفهوم «پذیرش» است. بر هیچ کسی پوشیده نیست که معمولا هر انسانی در کنار ویژگیهای مثبتی که دارد از چند خصلت شخصیتی منفی نیز برخوردار است که بسیاری از زوجین تصور میکنند این ویژگیهای منفی مختص به همسر خودشان است و مردان یا زنان دیگر از کمال شخصیتی برخوردارند. در چنین حالتی زن یا مرد دست به مقایسه همسر خود با دیگر مردان یا زنان میزند، چشم خود را بر ویژگیهای مثبت او میبندد و با حساسیتی ریزبینانه از ویژگیهای منفی همسرش فاجعه سازی میکند و باعث ایجاد مشکلات زیادی در زندگی مشترکشان میشود.
غیر مستقیم تاثیر بگذارید
چنانچه همسران به پذیرش یکدیگر دست یابند آنگاه دست از تلاش برای تغییر یکدیگر برمی دارند و با پذیرش شخصیت همسر خود به همان طریقی که هست مسیر همواری را برای ایجاد یک تاثیر مناسب بر روی یکدیگر فراهم میآورند. واکنش قطعی و قابل پیش بینی افراد زمانی که از طرف همسرشان تحت فشار برای تغییر قرار میگیرند، نوعی گارد دفاعی، مقاومت بالا و بیدلیل است. هنر هر انسانی در آن است که بتواند به گونهای نامحسوس وارد فضا و جو روانی طرف مقابل شود و توانمندی تاثیرگذاری غیرمستقیم را بر او داشته باشد.
تاثیرگذاری غیر مستقیم بر همسر
اگرچه بعضی همسران ادعا میکنند که کاری به کار همسرشان ندارند، اما به نظر میرسد در بعضی شرایط، تلاش خودشان را کردهاند همسرشان را تغییر دهند تا اصلاح شود منتها از آنجا که موفق نشدهاند، زحماتشان بینتیجه مانده است و فکر میکنند که هیچگاه با همسرشان به تفاهم نخواهند رسید! هرچند گاهی ممکن است زن یا شوهری که تصمیم به تغییر همسرش گرفته است، فکر و تصمیمات خودش اشتباه باشد اما مطالعه راهکارهای زیر میتواند به حفظ رابطه مناسب زوجین برای تغییر مثبت همسر کمک کند.
آشنایی با خلق و خوی همسر
همسر خود را با تمام نقاط قوت و ضعفش بشناسید، بپذیرید و تاثیر بگذارید نه آنکه تغییر دهید. شناسایی و آشنایی با خلق و خو و ویژگیهای مثبت و منفی همسر و همچنین پذیرش خصلتهای منفی او در کنار نقاط قوتش، یکی از مهمترین مهارتهای حفظ روابط زوجین است. چنانچه دست از سخت گیریها و تلاش برای تغییر او بردارید و همان میزان انرژی را برای تاثیرگذاری نامحسوس روی همسرتان صرف کنید، به احتمال زیاد قدرت ورود شما به فضای روانی و روحی او بیشتر خواهد شد.
حفظ آرامش و همراهی با همسر
به منظور اثرگذاری روی همسرتان با او همراه شوید. در موارد بسیاری دیده میشود که زوجین به جای آنکه از طریق ورود به فضای روانی همسر دهن بین و همراهی با او اثرگذاری خود را بیشتر کنند، دقیقا مقابل او میایستند و از هیچ تلاشی برای به اثبات رساندن این امر که همسرشان دهن بین، وابسته و در اتخاذ تصمیمات زندگی ناتوان است، فروگذار نمیکنند. فراموش نکنید که اگر از ابتدا با مخالفت شروع کنید همسرتان همواره گمان میکند که شما هیچ وقت به درک درستی از چرایی رفتارهای او نرسیدهاید. گاهی برای تغییر آرام یک صفت شخصیتی ناپسند به برنامه ریزی اصولی، گذشت زمان و حفظ آرامش در کنار همراهی با همسر احتیاج دارید تا رفته رفته موفق شوید او را به استقلال فکری و شخصیتی مطلوب برسانید.
انجام ندادن رفتارهای ناشی از عصبانیت
برای اثبات خود به همسرتان، اختلاف و درگیریهای بیشتری ایجاد نکنید. در بسیاری از موارد خصوصا در برخورد با افرادی که اعتماد به نفس ضعیفی دارند و از طرفی تمام تلاش خود را میکنند تا نه تنها حقارتهای درونی خویش را در سایه اعتماد به نفس کاذب ارتقا بخشند بلکه دست به ارزیابی و یا تحقیر ارزشها و فرهنگ طرف مقابل نیز میزنند، بهترین راهکار این است که برای اثبات خودتان به همسرتان، رفتارهایی که نشان دهنده عصبانیت باشد، انجام ندهید.
تصمیمگیری با همسر دهن بین
در فرآیند تصمیم گیری، زوجین باید با یکدیگر مشارکت کنند و در نهایت تصمیم عاقلانهتر را اتخاذ کنند. از آنجا که افراد دهن بین معمولا تسلیم اراده و تصمیم گیری دیگران میشوند وگاه اتخاذ یک تصمیم که اساس و ریشه منطقی ندارد میتواند بنیان زندگی مشترک را متزلزل کند در نتیجه توصیه میشود به هنگام گرفتن تصمیمات مهم، به این شیوه عمل شود:
در تصمیمات شخصی دخالت نکنید: زمانی که دهن بینی زن یا شوهر متوجه تصمیمات شخصیاش میشود، مداخلهای نکنید و اجازه بدهید تصمیمات شخصیاش را به هر طریقی که خودش صلاح میبیند اتخاذ کند.
در تصمیمگیریهای مشترک گفتوگو کنید: زمانی که تصمیمگیری زن یا شوهر به زندگی دونفرهشان برمیگردد، به طور قطع هر دو حق مداخله دارند و نمیتوانند زندگی را بر پایه تصمیماتی که به صلاح آن نیست و اساس آن را ویران میکند، بنیان کنند. در چنین شرایطی برای اتخاذ بهترین تصمیم باید گفتوگو کرد، قاطعیت به خرج داد و سعی کرد تا دقیقترین گزینه انتخاب شود. (ملیحه شهرستانی، کارشناس ارشد مشاوره خانواده/ خراسان)