مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

پاسخ یک متخصص به شایعه افزایش عمل آپاندیس بعد از گرانی ناشی از طرح تحول سلامت

دکتر جواد غروبی جراح عمومی و فوق تخصص جراحی و اورولوژی کودکان در گفت و گو با جام جم آنلاین بیان کرد : آپاندیس یک ارگان در داخل روده کور است که از بقایای جنینی در بدن بوجود می آید . همان طور که می دانیم یک سمت آن بن بست و سمت دیگر آن به روده کور متصل می شود لذا اگر مدخل آن بسته شود به دلیل تجمع ترشح سلول های اپیتلیوم در آپاندیس و میکروبی شدن آن با التهاب آپاندیس رو به رو می شویم .

آپاندیس هیچ عملکرد شناخته شده‌ای در بدن ندارد، اما باید توجه داشت این عضو که محل استقرار شماری از سلول‌های لنفاوی است و پادتن‌هایی را در روده ترشح می‌کند، بخشی از سیستم ایمنی بدن را تشکیل می‌دهد. در عملکرد آن تداخل ایجاد میکند البته لازم به ذکر است این سلول های دفاعی در قسمت های دیگر روده هم قرار دارند و حذف این ارگان مشکل خاصی را برای فرد ایجاد نمی کند .با پیشرفت علم وجود آپاندیس برای فرد فوایدی را بر دارد یکی از مهم ترین آنها این است که اگر فردی به هر دلیل مشخصی دچار بی اختیاری مدفوع شود متخصصان با لوله آپاندیس مشکل این نوع از بیماران را حل می کنند .

همچنین در مردانی که مجرای اداریشان دچار آسیب دیدگی شده است پزشکان برای ترمیم و درمان این عارضه از لوله آپاندیس استفاده می کنند به عبارتی یک ذخیره درمانی در بدن است و چون این ارگان از جنس خود بدن فرد بوده زمانی که به قسمتی از بدن پیوند زده شود دیگر عوارض پیوند را به دنبال ندارد .

این متخصص در پاسخ به این سوال خبرنگار جام جم آنلاین که چرا بعد طرح تحول سلامت عمل آپاندکتومی در بیمارستان زیاد شده است گفت :اگر چه بعد از نظام تحول سلامت هزینه اکثر عمل های جراحی افزایش یافت اما در بیمارستان های دانشگاهی روابط مالی تعریف نشده و اهداف آموزشی است لذا اگر فردی نیاز به عمل آپاندکتومی داشته باشد او را عمل می کنیم این طور نیست که به دلایل مالی بی دلیل آپاندیس فرد را برداریم چرا که مسئولیت برداشتن بی دلیل آپاندیس بسیار از هزینه ای که بیمار می کند بیشتر است و گمان نمی کنم جراحی به دلیل در آمد کم عمل های آپاندکتومی حاضر شود زیر بار همچین مسئولیت سنگینی برود ، اما در رابطه با این سوال می توانم به جرات بگویم در بیمارستان های دانشگاهی شاهد چنین موضوع از طرف جراحان نیستم.

وی در رابطه با عفونی شدن آپاندیس متذکر شد : آپاندیس در قسمت راست و تحتانی شکم واقع شده است. به التهاب یا عفونت آپاندیس، «آپاندیسیت» گفته می‌شود. مردان بیشتر از زنان به التهاب آپاندیس مبتلا می‌شوند. عفونت آپاندیس در کودکان و افراد سالخورده کمتر است، اما پارگی آن خطرناک‌تر است. در صورت تشخیص دیرهنگام التهاب و عفونت آپاندیس، عوارض آن به تدریج ، بیشترمی‌شود.

به گفته او ، مهم‌ترین علت ابتلا به آپاندیسیت، انسداد دهانه آپاندیس است. چرا که این ارگان یک طرفه است و یک مدخل دارد، اگر به علت وجود مدفوع یا مواد زاید این مجرا بسته شود، رشد میکروب‌ها باعث ایجاد عفونت در آپاندیس می‌شوند. اگر این عفونت برطرف نشود ممکن است کیسه آپاندیس سوراخ شده و عفونت در محوطه شکم پخش شود.پاره شدن آپاندیس خطرناک است و می‌تواند در صورت عدم درمان به موقع، با یک عفونت شدید در شکم منجر به مرگ شود.

بیماران با یک احساس درد در شکم به پزشک مراجعه می کنند. ابتدا درد در سر دل و بالای شکم است، اما به تریج به اطراف ناف و سپس به سمت راست تحتانی شکم می رسد. فرد بی اشتهاست و حالت تهوع بدون اسفراغ دارد، در برخی تب خفیف هم مشاهده شده است و در مواردی هم با خندیدن ، سرفه کردن و لمس کردن درد بیمار تشدید می شود و در صورت ترکیدن آپاندیس ، تب بیمار بالا می رود و در سر تا سر شکم عفونت پخش می شود و در صورت تشخیص و درمان به موقع می توان به راحتی جان بیمار را بگیرد.

وی در پاسخ به این سوال که چرا برداشتن آپاندیس در بیمارستان بسیار رایج است گفت : به‌رغم پیشرفت‌های علم پزشکی، اگر آپاندیس پاره شود احتمال مرگ و میر بر اثر آن بسیار بالاست، بنابراین سرعت عمل در تشخیص این بیماری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. به همین دلیل است که جراحان معمولا در مورد بیمارانی که علائم مشکوک به آپاندیسیت دارند، بسیار سریع تصمیم به جراحی می‌گیرند. البته لازم به ذکر است در برخی از موارد افرادی که آپاندیس شان را عمل می کنند ، بعد از چند ماه مشخص می‌شود که آپاندیس‌شان سالم بوده است علت تشخیص نادرست آپاندیسیت نیز شباهت آن با مشکلات دیگری چون عفونت‌های روده و نظیر آن است.

همچنین در علم پزشکی مجاز است که از هر 100 عمل جراحی آپاندیس، در 15 مورد از آنها آپاندیس طبیعی و سالم باشد. این یک قانون علکی محسوب می‌شود، زیرا درمان نشدن و پاره شدن آپاندیسیت می‌تواند منجر به آبسه شکمی و در نهایت مرگ بیمار شود، به همین دلیل با مشکوک شدن به علائم آپاندیسیت باید هرچه سریع‌تر آن را جراحی کرد.

غروبی در پایان اظهار کرد : 20درصد علت نازایی در خانم ها سوراخ شدن آپاندیس است . سن شیوع این عارضه بین 10تا 30 سالگی است . مردان 2 برابر زنان به آپاندیسیت مبتلا می شوند و هیچ راهی برای جلوگیری از این عارضه وجود ندارد .

بیتا نوروزی - خبرنگار جام جم آنلاین


ادامه مطلب ...

پرسش و پاسخ کشکی!

در صنعت، کشک به چه روش‌هایی تولید می‌شود؟ پایه و اساس تولید کشک در کارخانه به دو روش است. در یک حالت، کشک‌ خشک‌شده را ساییده، با کمی آب و نمک مخلوط و رقیق و پاستوریزه می‌کنند و در شیشه یا کیسه‌ پلی‌اتیلن می‌ریزند. در روش دیگر، کشک به صورت تازه و از شیر تخمیر شده یا ماست و دوغ چربی گرفته و پس از جوشاندن و تغلیظ تهیه‌ می‌شود. کشک از فرآورده‌های لبنی کم‌چرب محسوب می‌شود.

کشکی که هنوز باز نشده نیاز به نگهداری در یخچال دارد؟ در صورتی که کشک خشک یا استریل باشد، نیاز به یخچال ندارد. در غیر این صورت کشک به دلیل داشتن آب، فسادپذیری ‌بالایی دارد و نگهداری آن در خارج از یخچال باعث تغییر مزه و طعم و حتی کپک زدن آن می‌شود.

آیا کشک را می‌توان در فریزر نگهداری کرد؟ بله. دمای فریزر جلوی رشد و تکثیر هر گونه میکروبی را می‌گیرد و به شرطی که هر بار به مقدار نیاز، کشک را از حالت انجماد خارج کنید و مابقی آن را مجدد فریز نکنید، روش خوبی برای نگهداری طولانی‌مدت این فرآورده لبنی است.

اگر کشک آلودگی میکروبی داشته باشد، با جوشاندن، خطر مسمومیت‌زایی آن رفع می‌شود؟ با جوشاندن کشک به مدت 20 دقیقه، خطر مسمومیت کلسترودیوم بوتولینوم از بین می‌رود. احتمال وجود این باکتری سمی و کشنده در اغلب کشک‌هایی که از ترکیب کشک خشک ساییده و آب تهیه شده‌اند و اغلب کشک‌های محلی که زمان تغلیظ طولانی‌تری دارند،‌ بیشتر است.

آیا می‌توان کشک کپک‌زده را پس از جوشاندن مصرف کرد؟ توده کپک، سمی و مولد بیماری است و جوشاندن، باعث تجزیه سم آن نخواهد شد. همچنین برداشتن توده کپک از سطح کشک، کمکی به رفع آلودگی آن نمی‌کند و این کشک غیرقابل مصرف است.

چه کشکی تقلبی محسوب می‌شود؟ در صنعت، افزودن آرد و نشاسته به کشک، تقلب محسوب می‌شود، اما در برخی استان‌ها کشک‌های محلی را با آرد و زردچوبه تهیه می‌کنند که جزو فرمولاسیون تهیه کشک است.

چرا برخی انواع کشک‌ها رنگ تیره‌تری دارند؟ هر چقدر میزان چربی، غلظت و میزان حرارت دیدن کشک بیشتر باشد یا در آفتاب خشک شده باشد، رنگ تیره‌تر و کاراملی‌تری دارد.

چرا به کشک نمک می‌زنند؟ نمک باعث خشک شدن سریع‌تر کشک می‌شود و از فساد آن پیشگیری می‌کند. البته نمک روی باکتری خطرناک بوتولینوم تاثیری ندارد. کشک‌های خشک محلی در مقایسه با سایر کشک‌ها نمک بیشتری دارند و لازم است بدانید هر چقدر میزان نمک به کار رفته در محصول بیشتر باشد، جذب کلسیم آن پایین خواهد بود.

نحوه مصرف کشک خشک چگونه است؟ کشک‌های خشکی که به صورت بهداشتی تولید شده‌اند را می‌توان آسیاب و پودری کرد و به شکل خشک به غذا افزود. همچنین می‌توانیم این کشک‌ها را پس از پودری کردن با آب مخلوط و به صورت مایع در غذاها استفاده کنیم.

اگر کشک خشکی را که به صورت مایع درآورده‌اید، یکی دو روز از ماندگاری آن بگذرد، باید بجوشانید چون احتمال رشد میکروب‌های خطرناک در کشک مرطوب یا مایع زیاد است.

فاخره بهبهانی - جام‌جم


ادامه مطلب ...

پاسخ به ابهامات شما درمورد ایدز

ایدز بیماری ای که این روزها بسیاری از کشورها از طریق رسانه ها و شبکات ارتباط جمعی سعی در آگاه سازی مردم درمورد آن دارند است.

پاسخ به ابهامات شما درمورد ایدز

باورهای درست و غلط بسیاری درمورد ایدز وجود دارد که در شاید روزانه چندین بار به گوش ما بخورد. اما اگر شما هم مانند میلیون ها انسان دیگر درمورد بیماری اچ آی وی سوالاتی دارید، بهتر است که این مطلب را تا انتها بخوانید. با ما همراه باشید.

پاسخگویی به سوالات رایج در مورد بیماری ایدز

ببماری ایدز را می توان طاعون قرن جدید دانست. این بیماری تا به حال قربانیان زیادی گرفته حتی بیشتر از تعداد قربانیان طاعون در قرن نوزدهم و حتی بیشتر از تعداد قربانیان جنگ جهانی اول و دوم. باید کاری کرد. در این مطلب پزشکی با ما برای رسیدن به سوالات خود در مورد این بیماری همراه باشید .و برای انجام هر کار موثری درباره ایدز، باید آن را بهتر بشناسیم. شما این بیماری را چقدر می‌شناسید؟

۱٫ ایدز از کجا آمد؟

به گزارش پارس ناز : می‌گویند اولین بیماری که به ایدز آلوده شد، سال ۱۹۵۹ در کنگو شناسایی شد. نحوه دقیق آلودگی آن بیمار هنوز مورد سوال است. پزشکان آمریکایی اعتقاد دارند که پای ایدز از اوایل دهه هفتاد میلادی به آمریکا باز شده است.

در نیویورک و لس آنجلس و در حد فاصل سال‌های ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۱ موارد نادری از بیماری‌های صعب‌العلاج در مردان هم‌جنس‌باز گزارش شد که شک پزشکان را برانگیخت. اما نام ایدز (مخفف “سندرم نقص ایمنی اکتسابی”) را رسما از سال ۱۹۸۲ روی این بیماری گذاشتند.

ویروس عامل بیماری ایدز (HIV) هم در سال ۱۹۸۳ شناسایی و نامگذاری شد. پزشکان تصور می‌کنند که منبع اولیه این بیماری یک شمپانزه است و باز هم حدس می‌زنند شکارچیانی که برای اولین بار، دستشان به خون آن شمپانزه لعنتی آلوده شد، این ویروس را در میان انسان‌ها پخش کردند.

۲٫ تفاوت HIV با ایدز چیست؟

HIV یک ویروس است و ایدز یک بیماری. HIV نام همان ویروسی است که آدم را به بیماری ایدز دچار می‌کند. این ویروس می‌تواند از بدن یک شخص آلوده به بدن یک شخص سالم وارد شود و او را هم بیمار کند.

اما از چه راه‌هایی؟ عمدتا از راه ترشحات جنسی و خون. البته زنان مبتلا هم می‌توانند در دوران حاملگی و زایمان و حتی پس از آن (از طریق شیر دادن به کودک) HIV را به بدن فرزندشان هم منتقل کنند.

۳٫ چرا به این بیماری می‌گویند ایدز؟

ایدز مخفف این کلمات است: Acquired Immunodeficiency Syndrome یعنی، “سندروم نقص ایمنی اکتسابی”. کلمه “اکتسابی” تاکید می‌کند که این بیماری، ژنتیکی نیست بلکه از یک شخص آلوده به دیگری (یا دیگران) سرایت می‌کند.

“نقص ایمنی” هم به این معناست که این بیماری باعث اختلال در عملکرد سیستم ایمنی بدن می‌شود. “سندروم” هم به معنی مجموعه علایمی است که در قالب یک بیماری خودش را نشان می‌دهد و شاخص آن بیماری به‌ حساب‌ می‌آید.

در مورد ایدز، این مجموعه علایم به صورت بروز عفونت‌ها یا بدخیمی‌های خاص و کاهش تعداد سلول‌های دفاعی بدن خودش را نشان می‌دهد. تشخیص ایدز توسط پزشک و با کمک آزمایشات بالینی و آزمایشگاهی صورت می‌گیرد.

۴٫ ویروس HIV چگونه بیماری ایدز را به وجود می‌آورد؟

این ویروس به نوع خاصی از سلول‌های خونی (از خانواده سلول‌های T) حمله می‌کند و آنها را از بین می‌برد. سلول‌های T نقش عمده‌ای در تامین ایمنی بدن به عهده دارند. در حقیقت، تخریب این سلول‌هاست که نشان می‌دهد شخص به احتمال بسیار قوی به بیماری ایدز مبتلا شده است.

اشخاص آلوده به این ویروس، سال‌ها آن را در بدنشان حمل می‌کنند بدون آنکه علایم بیماری ایدز را بروز بدهند، چرا که هنوز سیستم ایمنی بدنشان آنقدرها ضعیف نشده است.

میزان تخریب سلول‌های T با تعداد ویروس‌های موجود در خون شخص نسبت مستقیم دارد. یعنی اگر با داروهای خاص ضد ویروس بتوانیم تعداد ویروس‌های HIV موجود در خون را کم کنیم، تضعیف سیستم ایمنی تا مدت زیادی به تعویق می‌افتد.

۵٫ از ورود HIV تا بروز ایدز چقدر طول می‌کشد؟

تا قبل از سال ۱۹۹۶ پزشکان تصور می‌کردند نیمی از افراد آلوده به ویروس، ظرف ۱۰ سال پس از آلودگی به ایدز مبتلا خواهند شد. اما از سال ۱۹۹۶ به بعد و به دنبال ساخت و عرضه داروهای ضد ویروس قوی و موثر، طول این زمان افزایش چشمگیری داشته است.

علاوه بر داروهای ضد ویروس، داروهای دیگری هم هستند که می‌توانند در درمان یا پیشگیری از برخی بیماری‌های همراه ایدز کمک کنند.

هر چند که این داروها روی خود ایدز اثری ندارند. به خاطر همین پیشرفت‌های دارویی است که آمار مربوط به مبتلایان احتمالی ایدز در سال‌های آینده باید تحت بازنگری و محاسبه مجدد قرار بگیرد.

درست مانند سایر بیماری‌ها، تشخیص هر چه سریع‌تر ایدز نیز می‌تواند دست پزشکان را برای مداوای بیماری بازتر کند.

۶٫ اگر تست HIV مثبت شود، باید چه‌کار کرد؟

اگر خدای ناکرده تست HIV شما مثبت گزارش شد، باید هر چه سریع‌تر دست به کار شوید. باید درمان دارویی را فورا آغاز کنید و نحوه زندگی‌تان را هم اصلاح کنید. مراقبت‌های فوری پزشکی می‌تواند ظهور بیماری را به تاخیر بیندازد و از بروز بعضی از بیماری‌های خطرناک مربوط به ایدز جلوگیری کند.

اقدامات زیر هم می‌تواند به حفظ سلامت‌تان کمک کند:

حتی اگر احساس بیماری نمی‌کنید، حتما با یک متخصص بیماری‌های عفونی مشاوره کنید. دقت کنید که شخص یا گروه مورد مشاوره‌تان حتما در این زمینه دارای تجربه باشند. در حال حاضر، داروهای بسیاری برای درمان آلودگیHIV وجود دارد. هر چه زودتر این درمان‌ها صورت بگیرد، تاثیر بیشتری خواهد داشت.

حتما آزمایش مربوط به سل را هم انجام بدهید. ممکن است به سل مبتلا شده باشید و خودتان از وجودش بی‌خبر باشید. اگر سل تشخیص داده نشود، می‌تواند حسابی برایتان دردسرساز شود. در صورتی که با تشخیص به موقع می‌توان آن را با موفقیت درمان کرد.

سیگار کشیدن، مصرف بیش از حد مشروبات الکلی یا استفاده از مخدرهایی مانند کوکایین ممکن است سیستم ایمنی بدنتان را ضعیف‌تر کند. برنامه‌هایی وجود دارد که به شما کمک می‌کند این عادات نادرست را کم یا کاملا قطع ‌کنید.

علاوه بر این، کارهای زیادی هست که می‌توانید با انجام آنها تندرست بمانید، مثل ورزش کردن، پیاده‌روی و… . موثرترین راه برای عدم انتقال ویروس به دیگران، اجتناب کامل از تماس جنسی است.

اگر می‌خواهید کماکان تماس جنسی داشته باشید حتما از کاندوم‌های لاتکس استفاده کنید.

چرا که این نوع کاندوم‌ها اگر چه کاملا ایمن نیستند اما بسیار موثرند و تا حد زیادی احتمال انتقال ویروس را به همسر‌تان کاهش می‌دهند، البته به شرطی که پیوسته و به نحو صحیح مورد استفاده قرار بگیرند. در صورت حسایت به لاتکس،‌ می‌شود از کاندوم‌های پلاستیکی (پلی اورِتان) استفاده کرد.

۷٫ ویروس HIV چگونه منتقل می‌شود؟

هنگامی که خون، منی، ترشحات پیش از منی، ترشحات فرج یا شیر شخص آلوده وارد بدن شخص سالم می‌شود، ویروس HIV نیز می‌تواند منتقل شود.

این ویروس می‌تواند از طریق رگ (مثلا تزریق ماده مخدر)، جدار مقعد، فرج، گردن رحم، سوراخ آلت مردانه، دهان و دیگر غشاهای مخاطی (چشم، داخل بینی) یا بریدگی‌ها و نیز از طریق زخم‌های پوستی وارد بدن شود. پوست سالم و عاری از زخم، سد محکمی در برابر این ویروس و دیگر عوامل عفونی است.

شایع ترین راههای انتقال ویروس HIV

راه‌های زیر، شایع‌ترین راه‌هایی است که ویروس HIV می‌تواند از شخصی به شخص دیگر منتقل شود:

– داشتن هرگونه تماس جنسی با شخص آلوده

– استفاده از سرنگ و دیگر وسایل تزریق متعلق به شخص آلوده

– از زن آلوده به فرزندش قبل یا حین زایمان و یا در مدت شیردهی

HIV می‌تواند از طریق خون یا فرآورده‌های خونی آلوده منتقل شود. در اکثر کشورها از اهداکنندگان خون، آزمایش مربوط به HIV به عمل می‌آید تا از سلامت خون اطمینان حاصل شود.

برخی از پرسنل پزشکی نیز بر اثر فررفتن سرسوزن آلوده به دستشان به این ویروس آلوده شده‌اند. در موارد نادری نیز آلودگی پرسنل پزشکی از طریق تماس خون آلوده با زخم باز و یا پاشیده شدن خون آلوده به داخل چشم یا بینی صورت گرفته است.

۸٫ آیا با بوسیدن ممکن است آدم به HIV آلوده شود؟

حتی اگر شخص مقابل آلوده باشد، پوست سالم شما سد محکمی در برابر ویروس خواهد بود. هیچکس با یک بوسه ساده، بغل گرفتن و دست دادن به HIV آلوده نمی‌شود.

بوسه با دهان باز ممکن است با درصد خطر بسیار پایینی باعث انتقال ویروس شود. اما اگر این نوع بوسه خیلی طول بکشد، ممکن است به دهان یا زبان آسیب برساند و امکان سرایت ویروس را فراهم کند. البته این در شرایطی است که داخل دهان یا روی زبان، زخم یا خراشی وجود داشته باشد.

۹٫ کدام ترشحات بدن می‌تواند HIV را منتقل کند؟

خون، منی، ترشحات فرج، شیر پستان و دیگر مایعات بدن که حاوی خون هستند، ممکن است غلظت بالایی از ویروس را در خود داشته باشند.

موارد زیر نیز دربرگیرنده مایعات و ترشحاتی است که ممکن است حاوی ویروس باشد و آن را به پرسنل پزشکی سرایت دهد: مایع اطراف مغز و نخاع، مایع مفصلی و مایع موجود در کیسه آب جنین.

ویروس HIV در بزاق و اشک برخی از اشخاص آلوده نیز دیده شده است هر چند که میزان آن بسیار اندک است. باید توجه داشت که وجود بسیار اندک این ویروس در هر مایعی از بدن به این معنا نیست که آن مایع خاص، می‌تواند ویروس را منتقل کند.

این ویروس در عرق بدن افراد آلوده یافت نشده است. تماس با بزاق، اشک یا عرق بدن اشخاص آلوده در هیچ گزارشی باعث انتقال ویروس نشده است.

۱۰٫ از کجا بفهمم ایدز گرفته‌ایم یا نه؟

تنها راه تشخیص، انجام آزمایش است. نمی‌شود صرفا به علایم موجود بسنده کرد. خیلی از افراد آلوده به این ویروس سال‌ها بدون ‌علامت باقی می‌مانند. موارد زیر ممکن است علایم هشداردهنده آلودگی به این ویروس باشند:

کاهش وزن سریع، سرفه‌های خشک، تب‌های عود کننده یا تعریق شدید شبانه، ضعف مفرط و بی‌دلیل، برجسته شدن غدد لنفاوی زیر بغل یا کشاله ران یا گردن، اسهالی که بیش از یک هفته طول بکشد.

دانه‌های سفید یا هر گونه لک غیرمعمول روی زبان و داخل دهان یا گلو، ذات‌الریه (سینه پهلو)، لکه‌های قرمز، قهوه‌ای، صورتی یا ارغوانی رو یا زیر پوست، داخل دهان، بینی یا پلک‌ها، ضعف حافظه، افسردگی و دیگر مشکلات عصبی.

البته داشتن علایم مذکور هم الزاما به معنای آلودگی به ویروس HIV نیست. اما هر یک از این علایم می‌تواند در نتیجه بیماری‌های دیگری نیز به وجود بیاید.

باز هم تاکید می‌شود که تنها راه قطعی اثبات آلودگی، انجام آزمایش است. طبیعتا با اتکای صرف بر روی علایم، نمی‌شود گفت که شخص به بیماری ایدز دچار شده است یا نه. نشانه‌های ایدز شبیه به نشانه‌های خیلی از بیماری‌های دیگر است.

ایدز نیاز به تشخیص طبی دارد و باید توسط یک پزشک و بر مبنای آزمایشات تخصصی، تشخیص داده شود.

۱۱٫ معتادان چگونه می‌توانند خطر را کاهش دهند؟

صد البته اولین و بهترین توصیه این است که هر چه سریع‌تر و زیر نظر متخصصان، اقدام به ترک اعتیاد کنند. اما آن دسته از معتادان تزریقی که به هر دلیلی نمی‌توانند اعتیادشان را ترک کنند، باید:

– هیچ‌وقت سرنگ، آب یا تجهیزات آماده سازی مواد مخدر را دوباره مورد استفاده قرار ندهند و آنها را با دیگران به اشتراک نگذارند.

– سرنگ خود را از مکان‌های معتبر (داروخانه‌ها و یا مراکز تحویل سرنگ رایگان) تهیه کنند.

– برای هر نوبت تزریق، از یک سرنگ استریل جدید استفاده کنند.

– در صورن امکان برای تزریق از آب مقطر استریل استفاده کنند.

– برای آماده سازی ماده مخدر از ظرف و فیلتر جدید استفاده کنند.

– قبل از تزریق، محل تزریق را با پنبه الکل تمیز کنند.

– سرنگ مورد استفاده را در محل رها نکرده و به شکلی بهداشتی از بین ببرند.

– معتادان تزریقی و همسران ‌آنها باید برای مقاربت حتما از کاندوم استفاده کنند تا خطر انتقال بیماری از راه جنسی کاهش یابد.

– افرادی که متناوبا از مواد مخدر تزریقی استفاده می‌کنند باید به شکل منظم و دوره‌ای مورد آزمایش قرار بگیرند.

۱۲٫ چه مدت بعد از مواجهه احتمالی با ویروس، باید آزمایش بدهیم؟

آزمایشات تشخیص HIV عملا بر مبنای اندازه‌گیری پادتن‌هایی است که توسط سیستم ایمنی فرد آلوده ایجاد می‌شود. در اکثر موارد، بدن ۲ تا ۸ هفته (به طور متوسط ۲۵ روز) پس از ورود ویروس به خون، سطح پادتن‌ها را به حدی می‌رساند که با روش‌های آزمایشگاهی قابل تشخیص است.

در ۹۰ درصد موارد، در ۳ ماه نخست ورود ویروس به بدن، پادتن‌ها ساخته می‌شوند. در موارد نادری نیز ممکن است ساخت پادتن تا ۶ ماه طول بکشد.

۱۳٫ برای پیشگیری از ایدز چه کار کنیم؟

اگر با معتاد تزریقی برخوردی داشتید، احتیاط کنید؛ چون عموما مبتلا به هپاتیت یا ایدز هستند. بخصوص آنهایی که جزو پرسنل پزشکی هستند مثل پزشکان، دندان‌پزشکان و حتی خدمه بیمارستانی حتما باید دستکش بپوشند و در برخورد با این افراد پرخطر کاملا جانب احتیاط را رعایت کنند.

از مسواک مشترک استفاده نکنید؛ به بنیاد خانواده و داشتن رابطه صحیح زناشویی وفادار بمانید و بی‌توجهی نکنید. ضمنا نباید فکر کرد که صرفا استفاده از کاندوم، فرد را در برابر ایدز بیمه می‌کند؛ چون ممکن است یک بیماری مقاربتی دیگر، زمینه ابتلا را مهیا کند.


ادامه مطلب ...

پاسخ آزاده نامداری به سوال یک خانم درباره مسائل جنسی! + عکس

پاسخ آزاده نامداری به سوال یک خانم درباره مسائل جنسی! + عکس

آزاده نامداری، مجری نام‌آشنای سیما که این روزها در یکی از مجلات حوزه سبک زندگی ستونی ثابت دارد و با عنوان روانشناس و مشاور خانواده به سوالات مخاطبان پاسخ می‌دهد، در جواب خانمی که به تماشای فیلم‌های غیر اخلاقی از سوی همسرش شکایت داشته توصیه‌هایی کرده که در ادامه می‌خوانید.

مخاطب: سلام خانم نامداری. من ازتون راهنمایی می‌خواستم. دو ساله ازدواج کردم و از روز اول متوجه شدم شوهرم فیلم‌های پورنو می‌بینه و می‌کنه. رابطه ما خیلی کمه؛ به صورتی که هر ۱۰ روز یک بار رابطه جنسی داریم. ازتون ممنون می‌شم بهم کمک کنید.

آژاده نامداری: این موضوع بسیار دردناکی برای خانم‌هاست و متأسفانه باید بگویم که شیوع آن در جامعه کم هم نیست. مشکل فیلم‌هایی از این دست، تصنعی بودن آن و فضای فانتزی حاکم بر آن است که با رنگ و نور بسیار تزئین شده و فرسنگ‌ها با زندگی واقعی فاصله دارد و آقایانی که به طور دائم این فیلم‌ها را تماشا می‌کنند از روابط جنسی واقعی لذت نمی‌برند و گاهی هم از آن فرار می‌کنند. من به این خانم توصیه می‌کنم درباره این موضوع بدون جنجال و کاملا با آرامش با همسرش صحبت کند.

همسر آزاده نامداری مسایل جنسی لو رفته آزاده نامداری طلاق آزاده نامداری رابطه جنسی عروس و داماد بیوگرافی آزاده نامداری اینستاگرام آزاده نامداری آموزش مسائل جنسی آموزش رابطه جنسی

همسر آزاده نامداری مسایل جنسی لو رفته آزاده نامداری طلاق آزاده نامداری رابطه جنسی عروس و داماد بیوگرافی آزاده نامداری اینستاگرام آزاده نامداری آموزش مسائل جنسی آموزش رابطه جنسی

منبع : جام جم

آموزش رابطه جنسی آموزش مسائل جنسی اینستاگرام آزاده نامداری بیوگرافی آزاده نامداری رابطه جنسی عروس و داماد طلاق آزاده نامداری لو رفته آزاده نامداری مسایل جنسی همسر آزاده نامداری


ادامه مطلب ...

پاسخ جالب و معنادار زن افغان به حسرت زنان ایرانی

پاسخ جالب و معنادار زن افغان به حسرت زنان ایرانی

در پی انتشار ویدئویی از “آریاناخواننده افغانی که در بین دو نیمه دیدار تیم های فوتبال «عقابان هندوکش» و «موج‌های آمو» در چارچوب «لیگ بر‌تر افغانستان روشن» قطعاتی اجرا کرد، واکنش های متفاوت کاربران ایرانی در شبکه های اجتماعی را در پی داشت.

برخی از این کاربران حضور زنان در استادیوم ورزشی و تماشای مسابقه فوتبال در افغانستان را نمادی از پیشرفت این کشور و ربودن گوی سبقت در آزادی های اجتماعی دانستند.

فوتبال افغانستان زن افغانی خواننده افغانی آریانا سعید

یکی از کاربران فیس بوک که یک زن افغانی می باشد پاسخی تامل برانگیز به نظرات کاربران ایرانی داشت.

فوتبال افغانستان زن افغانی خواننده افغانی آریانا سعید
آریانا سعید خواننده افغانی زن افغانی فوتبال افغانستان


ادامه مطلب ...

رضا رویگری: آمریکا جهنمی بیش نیست + پاسخ به حواشی زندگی خصوصی

رضا رویگری: آمریکا جهنمی بیش نیست + پاسخ به حواشی زندگی خصوصی

رضا رویگری بازیگر سینما و تلویزیون به تمام شایعات زندگی اش پاسخ می دهد:

*چرا اینقدر شایعه درباره فوت شما زیاد شده است؟!

مگه زیاد شایعه شده؟!

*پس از گفتگوی شما با یک نشریه که چندی پیش بود، این شایعات سرزبانها افتاد. نظرات فراوانی هم درباره شما در دنیای مجازی منتشر شد.

از آنجا که خودم از دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی دور هستم، دوست دارم این نظرات را از زبان شما بشنوم…

همسر رضا رویگری پسر رضا رویگری بیوگرافی رضا رویگری ازدواج رضا رویگری آهنگ جدید رضا رویگری

*مثلا این که چرا همسرتان را رها کردید و یک زن جوان گرفتید؟! یا از این دستها حرف های خاله زنکی…

(باخنده) فکر کنم حسودی می کنند!

*بین این شایعات مرگ و ازدواجتان، ارتباطی می بینید؟!

نه، فکر نکنم این گونه باشد. این دو قضیه ارتباطی به هم ندارند. شاید عده ای مرا خیلی دوست دارند و با این کار می خواهند اسم من در خبرگزاری ها باشد! پس از این شایعات تماس های فراوانی از داخل و خارج ایران داشتم که خیلی از دوستان من نگران شدند. ده نمکی تماس گرفته بود و می گفت با خودت حرف می زنم یا روحت؟! این که پخش شایعه مرگ چه نفعی برای برخی دارد را متوجه نمی شوم! چند روز پیش شبکه خبر برای تهیه گزارشی به خانه آمد و درباره این موضوع مفصل صحبت کردیم اما نمی دانم چرا پخش نمی کنند؟! جدیدا حرفهای من را از تلویزیون پخش نمی کنند!

*حرف خاصی زدید که حساسیت زا باشد؟!

اصولا من حرف زیاد می زنم!(می خندد) مثلا محرم از تلویزیون با من تماس گرفتند که چرا نهضت امام حسین(ع) هنوز بعد از هزار وچهار صد سال زنده است؟! گفتم به دلیل این که دنبال پورشه و برج و مازراتی نبود. حرف بدی زدم؟! واقعیت را گفتم اما این حرف من را هم پخش نکردند!

*چند سال تنها زندگی کردید؟!

به سال نرسید. چندماه بین ازدواج اول و دوم من فاصله بود. این شایعه بود که من بلافاصله از همسر قبلی ام جدا شده و با تارا ازدواج کردم. به این گونه نبود. من از دو سال قبل از جدایی رسمی، به نوعی تنها زندگی می کردم و می خواستیم که جدا شویم. یک سال و هشت ماه بعد از جدایی هم که با تارا ازدواج کردم.

همسر رضا رویگری پسر رضا رویگری بیوگرافی رضا رویگری ازدواج رضا رویگری آهنگ جدید رضا رویگری

*خیلی از مردم می پرسند چرا از همسر قبلی خود جدا شدید؟!

من حس می کنم مردم کمی بیکار هستند و دنبال حواشی مختلف می گردند. این مورد هم جز مسائل شخصی و خصوصی زندگی هست اما مردم به شدت درباره مسائل شخصی کنجکاو هستند. همسر قبلی من عاشق کارش بود و از صبح تا شب سرکار بود و خیلی به فکر زندگی نبود. وی دفتر روانشناسی داشت و همه وقت و زندگی اش کارش بود.

تارا: البته خیلی خانم خوب و دوست داشتنی بودند.

*این روزها کم کار هستید یا پیشنهادهای خوبی به شما می شود؟!

بیشتر نقش های الکی پیشنهاد می شود و به اجبار قبول می کنم. ماهی سه میلیون تومان اجاره خانه ام هست و خرج زندگی را باید از راه بازیگری در بیاورم. مجبورم خیلی از پیشنهادها را قبول کنم. یک اتفاق جالب چند روز پیش برایم افتاد.برای بستن قرارداد به یک دفتر سینمایی رفتم. به من گفتند یک سکانس بازی کن تا ببینم. کارگردان جوانی بود که می گفت باید اول تست دهی تا بعد قرارداد ببندیم! تارا هم گفت شما اول یک دکوپاژ بچین تا بفهمیم که کارگردانی، بعد از بازیگران تست بگیر!

*چه شد که با تارا ازدواج کردید؟

چندسال پیش برای برنامه ای به شیراز رفته بودم. تارا یک دوست داشت که دوست مشترکمان محسوب می شد. ستاره به تارا گفت که یک دوست هنرپیشه ام برای چند روز به شیراز می آید و اسم من را برد، تارا هم گفت که تا به حال اسمش را نشنیده و نمی شناسمش! به هرحال ستاره و تارا برای استقبال من به فرودگاه آمدند و همانجا برای اولین بار همدیگر را دیدیم. تا من را دید، گفت آقای رویگری چقدر شما خوش تیپ هستید! همانجا بود که عشق شوری در میان ما نهاد! معمولا هم همه عاشق من می شوند. من در اوایل آشنایی مان گفتم تارا من آینده تو نیستم و باید به زندگی ات برسی اما واقعا بدون تارا هم نمی توانستم زندگی کنم. (باخنده) حرفی زدم که جذب من شود!

*مگر می شود رضارویگری را فردی نشناسد؟!

حتما نمی شناخته! اهل دروغ گفتن نیست!

تارا: خیلی وقتها پیش می آید که شما بازیگری را تنها به چهره می شناسید و حتی اسمش به ذهن شما نمی آید. این اتفاق برای خیلی از مردم افتاده. از سوی دیگر من شانزده سالگی برای ادامه تحصیل به مالزی رفتم و از دنیای فیلم و تلویزیون ایران دور بودم. به همین دلیل اصلا شناختی از رضا نداشتم. تنها هدیه تهرانی و امین حیایی و گلزار را می شناختم.

*یا مثلا می گفتند که خانواده اش به شدت مخالف ازدواج با شما هستند.

اینگونه نیست! پدر و مادرش به شدت من را قبول دارند و دوستم دارند. شاید شیطنت برخی از همکاران شما باعث شده تا حرفهای ما به نحو مناسبی انعکاس پیدا نکند.

تارا: پدر من همیشه با من راحت بود و خیلی صمیمی بودیم.پس از آشنایی با رضا، عده ای پشت سرش حرف زده بودند و گفته بودند که شخصیت خوبی ندارد. یک روز پدرم از من خواست که درباره رابطه ام با رضا توضیح دهم. می خواست مطمئن شود رضا دنبال سوءاستفاده از من نیست. گفتم که رضا هیچ قولی برای بازیگری و این مسائل نداده و حرفش فقط ازدواج است. بالاخره پدر هست و روی دخترش حساس! یک روز رضا به منزل آمد و با پدرومادر ملاقات داشت و تمام شائبه ها از بین رفت. به هرحال این اختلاف سنی چهل و چهار ساله، کمی ذهنشان را درگیر کرده بود. یکی از شرایط آنها این بود که رضا اجازه بدهد درسم را تمام کنم.

همسر رضا رویگری پسر رضا رویگری بیوگرافی رضا رویگری ازدواج رضا رویگری آهنگ جدید رضا رویگری

*تمام شد درستان؟

تارا: مشغول تحصیل بودم که رضا سکته کرد و به خاطر مراقبت از وی درس را رها کردم.

*داستان سکته شما چه بود؟!

یک زمانی شایعات فراوانی برای من به وجود آمد و فشارهای پشت سرهم باعث شد که سکته کنم.

تارا: رضا قبلا هم سابقه بیماری داشت و چون ورزش می کردیم، فکر می کرد همین ورزش برای سلامتی کافی است و قرصهایش را مصرف نمی کرد. زمانی که سکته کرد، فشارش بیست و چهار بود.

*شایعه کرده بودند که آقای رویگری به خاطر خوردن مشروب فراوان سکته کرده.

(می خندد) به من می گویند معتاد هستم اما من حتی سیگار هم نمی کشم. از این حرفها زیاد شنیده ام.

تارا: اوایل آشناییم با رضا، دوستانم خیلی پشت سر رضا حرف می زدند. همین مشروب، اعتیاد و … یک روز به رضا گفتم واقعا معتاد هستی؟! رضا به من گفت که چند ماه هست من را می شناسی، اگر قرار بود معتاد باشم که می فهمیدی! برخی از مردم تنها با حرف زدن پشت سر دیگران، زنده هستند!

*پسر شما هم مثل خودتان زود ازدواج کرد.

خدارحمت کند پدرم را، در سن پانزده سالگی می خواست من ازدواج کنم. و البته روحانی شوم. شاید باور نکنید اما من جامع و المقدمات را هم خواندم اما بعد مسیر زندگی ام عوض شد و سمت هنرپیشگی رفتم. پسر من متولد ۵۳ هست و زود ازدواج کرد.

* شما نوه هم دارید؟

یک دختر هشت ساله به اسم آوا. یک فیلم هم به اسم دهه شصتیها با خودم بازی کرده است.

*رابطه شما به پسرتان چطور است؟!

خدا را شکر!

*چرا رابطه شما با پسرتان شکرآب است؟!

این شایعاتی است که می سازند. پسرم در سن جوانی برای فراگیری موسیقی به هند رفت و همان جا با همسرش که ایرانی هست، آشنا شد و نوه من هم هند به دنیا آمد. خیلی ارتباط نزدیکی با هم نداشتیم. مدتی است به ایران بازگشت و دورادور در ارتباطیم. این که شکرآب باشد و این حرف ها نیست!

*اما رابطه تان خیلی هم خوب نیست. احیانا از ازدواج و طلاقتان دلخور نیست که در ارتباط نیستید؟!

نه، اصلا این حرفها نیست. کیارش حرف من را گوش نمی کرد و ناراحت شدم. وی گریمور خوبی بود و گفتم کار را ول نکن اما حرفم را گوش نداد و الآن هم پشیمان است. در سریال ولایت عشق جز گروه گریم آقای معیریان بود و سمت بازیگری هم رفت. هرچه گفتم حرفم را گوش نداد و شاید به خاطر همین کمی بینمان دلخوری باشد.

همسر رضا رویگری پسر رضا رویگری بیوگرافی رضا رویگری ازدواج رضا رویگری آهنگ جدید رضا رویگری

*پدر به شدت مخالف کار شما بود؟!

خیلی مذهبی بود و می گفت نباید مطرب شود! بعد از آنکه ایران ایران را خواندم، رابطه اش با من خوب شد و به من افتخار می کرد.

*چه شد که شما ایران ایران را خواندید؟!

آهنگساز دو سه نفر از ترس قبول نکردند که این ترانه را اجرا کنند. صدای من را در جایی شنیده بود و از من خواست این کار را اجرا کنم. ما هم شبانه به استودیو رفتیم و آن کار ماندگار را ضبط کردیم.

*چرا همان زمان خوانندگی را ادامه ندادید؟!

شرایط موسیقی در دهه شصت خوب نبود و محیط موسیقی پاپ بسته بود. دهه هفتاد دوباره سراغ خوانندگی رفتم و چند تیتراژ خوانده و سپس آلبوم جمع کردم. تا امروز هم سه آلبوم من روانه بازار شده است.

*شنیده ام دهه شصت به کل، فعالیت هنری خود را تعطیل کرده بودید…

درست است. سه سال با یکی از دوستان ترشی درست می کردم و می فروختم. یک تئاتر درباره زندگی حلاج کار کرده بودیم و رییس تئاتر شهر جلوی کار ما را گرفت. دلیلش هم این بود که صدای رویگری تحریک کننده است! من هم خودم را ممنوع الکار کرده و به ساخت و فروش ترشی روی آوردم.

*چه شد به دنیای هنر بازگشتید؟

مرحوم رضا ژیان یک روز سراغم آمد و گفت رضا بسه دیگه، این چه کاریه داری می کنی؟! خسته نشدی؟! گفتم چطور مگه؟! گفت یه کار تلویزیونی گرفتم، بیا یه نقش داره مخصوص خودت. نقش شیر محله بهداشت. با آن نقش به شهرت رسیدم و دوباره به دنیای هنر بازگشتم. بعد محله بهداشت، کانیمانگا و اجاره نشین ها و… (باخنده) دنیای ترشی را هم فراموش کردم.

*چه شد به آمریکا رفتید؟

تئاتر معرکه در معرکه که نوشته آقای میرباقری بود را برای اجرا به آمریکا بردیم. یک سالی در آمریکا سکونت داشتم. آنجا نمایشگاه نقاشی برگزار کرده و تابلوهایم را فروختم. کنسرت هم در لس آنجلس برگزار کردم که آلبوم اول از همان کنسرت بیرون آمد.

*پس باید شما را هم خواننده لس آنجلسی بنامیم. چرا در آنجا نماندید و به ایران برگشتید؟

آن جا از بیرون، نمای خوبی دارد و بهشت است و گرنه جهنمی بیش نیست. از یک سو دلتنگی بسیار برای خانواده و وطن و از سوی دیگر این که یک دلار باید از زیرپای فیل دربیاوری! آنجا به سختی می توانید پول دربیاورد. البته وضع من بد نبود. مثلا دکترهای ایرانی مقیم آمریکا مسجدی در جنوب لس آنجلس ساخته بودند و برای مراسم افتتاحش از من دعوت کردند. من هم رفتم و چند کار زنده خواندم و سه هزار دلار گرفتم یا برای مراسم شب احیا مرا دعوت کردند تا برایشان مداحی کنم. این گونه درآمدزایی داشتم. در کل زندگی در آنجا بسیار سخت بود.

*پس از بازگشت هم ممنوع الکار شدید. درست است؟!

بله، یکی از دوستان لطف کرده و پشت سرم خیلی حرف زده بود. این که آمریکا پناهنده شدم، یا کوکائین مصرف می کنم و زن اسرائیلی گرفته ام! تصمیم داشت از ریشه من را بزند. دوست قدیمی من هم بود. به هرحال به لطف آن دوست قدیمی، چند سالی را در دهه هفتاد ممنوع الفعالیت بودم. البته هیچ وقت دلیل ممنوع الکاری ام را نگفتند و رسما هم اعلام نکردند که ممنوع الفعالیت هستم.

*پس چگونه به این نتیجه رسیدید؟!

به یکباره پیشنهادهایی که به من می شد کاهش پیدا کرد و آنهایی هم که پیشنهاد کار می دادند، پشیمان می شدند. بعدتر یکی از دوستان گفت که وقتی اسم شما را به ارشاد اعلام می کنیم، آن ها می گویند بهتر است از رضا رویگری استفاده نکنید. این بهتر است یعنی اگر استفاده کنید، فیلم توقیف می شود!

تارا: دهه هفتاد رضا ممنوع الکار بوده، پس حق داشتم که وی را نشناسم!

*توجیه نکنید که رضا رویگری را نمی شناسید! مگر می شود فردی در ایران وی را نشناسد؟!

الان هیچ فردی مثل تارا من را نمی شناسد!

تارا: برای من اصلا اهمیتی ندارد که حرفم را باور می کنید یا خیر اما واقعا حقیقت را گفتم.

*چه شد از ممنوع الکاری خارج شدید؟!

خودم هم نمی دانم! خودشان ممنوع الکار می کنند و بعدتر خودشان اجازه فعالیت می دهند.

*در دوران ممنوع الکاری چه کار می کردید؟ ترشی نساختید؟!

نه، دیگر سراغ ترشی نرفتم. قبلا هم این حرف را زده ام، اگر در سینما نگذارند کار کنم، سراغ تلویزیون می روم. تلویزیون نشد، نقاشی. نقاشی را از من بگیرند، خوانندگی و آهنگسازی. به هرحال آنقدر هنر دارم که بتوانم گلیم خود را از آب دربیاورم. در دوران ممنوع الکاری، نقاشی هایم را می فروختم. مثلا یک کلکسیونر از من درخواست می کرد نقاشی با امضای من داشته باشد و من هم پول زیادی می گرفتم و برایش نقاشی می کردم. آموزشگاهی هم داشتم و نقاشی تدریس می کردم.

*بعد از مختار هم مدتی نبودید. دلیل آن چه بود؟!

آن زمان هم نمی دانم به چه دلیل من را ممنوع الکار کرده بودند! دلیلش را هم هیچ وقت متوجه نشدم. به ویژه آن که در مختار نقش بسیار کلیدی و مهمی داشتم. من تا به حال در ایران یک ده آفرین هم به خاطر فعالیتهای هنری ام نگرفته ام اما در عراق برای ایفای نقش کیان ایرانی، به من جایزه دادند. چهار سال زندگی من را به هم ریختند و در تلویزیون اجازه فعالیت نداشتم.

*مختار تلفات جانی زیاد داشت یا شایعه است؟!

نه، این گونه نبوده. شاید منظورشان مار و مارمولک بوده(می خندد). مصدومیت زیاد بود که اکثرش هم سراغ من می آمد. در صحنه ای که کیان به شهادت می رسد، امین صلاحلو تبر را محکم زد و سرش کنده شد و زیر چشم من زخم شد. در شاهرود شمشیر به پایم رفت و از آن ور خارج شد. رفتم دکتر و گفت آقای رویگری چه شده؟! گفتم شمشیر خوردم. فردایش که تبر به چشمم خورد، دوباره پیش همان دکتر رفتم و گفت چه شده؟ گفتم تبر به چشمم خورده!نگاهی با تعجب کرد و گفت آقای رویگری، شما مطمئن هستید که در قرن بیستم زندگی می کنید؟!

*با اکثر بازیگران که صحبت می کنم، همه از طلبهایشان می گویند. شما هم جز طلبکاران هستید؟!

زیاد. نزدیک به ده پروژه هست که حضور داشتم اما پولی نداده اند. از گرفتن آن پول ها هم ناامید شده ام. شکایت هم کرده ام اما فیلم ها پخش شده و اصلا نتوانسته ام کاری انجام دهم. برای اولین بار از طریق شما می خواهم اسامی چند نفر از این بدهکاران را اعلام کنم، شاید خجالت کشیده و طلب من را بدهند. یکی آقای بیژن شیرمرد هست که چند ده میلیون از وی طلب دارم. دیگری آقایی به نام فارسیجانی بود که او هم چند میلیون تومان من را بلوکه کرده است. هرکاری هم انجام می دهم، نمی توانم پولم را از آن ها بگیرم. امروز کمی پیش قسط می دهند. مثلا قرارداد شما بیست میلیون تومان است، یک میلیون را می دهند و باید برای باقی پول به دنبالشان بدوی!

*برای آخرین آلبوم هم خودتان از جیبتان هزینه کردید؟!

بله، صد و ده میلیون تومان هزینه تهیه آلبوم شد که از جیب دادم و تنها بیست میلیون تومانش برگشت. قراربود اسپانسر به ما پول بدهد که نداد! موسیقی هم برای ما درآمدزایی نداشت. دلم می خواهد صدایم که آماده تر شد یک کنسرت بزرگ در تهران برگزار کنم که امیدوارم روزی این اتفاق بیفتد!

منبع: راه دانا

آهنگ جدید رضا رویگری ازدواج رضا رویگری بیوگرافی رضا رویگری پسر رضا رویگری همسر رضا رویگری


ادامه مطلب ...

پاسخ آزاده نامداری به مهسا آبومگر همسر سابق سجاد عبادی + عکس

پاسخ آزاده نامداری به مهسا آبومگر همسر سابق سجاد عبادی + عکس

خبر ازدواج آزاده نامداری و فرزاد حسنی انقدر شوک آور نبود که خبر طلاق انها طرفدارانشان را شگفت زده کرد.

حاشیه های بعد از طلاق اما کاری کرد،  زبان هر دو فرد به ناگفته هایی باز شود که شاید خصوصی ترین بخش زندگی آنها بود.حالا اما با ازدواج مجدد آزاده نامداری دوباره بنای حاشیه در زندگی وی باز شده و پای آن به فضای مجازی هم کشیده شده است.

همسر دوم آزاده نامداری همسر جدید آزاده نامداری شوهر آزاده نامداری بیوگرافی مهسا آبومگر بیوگرافی سجاد عبادی اینستاگرام آزاده نامداری ازدواج جدید آزاده نامداریمهسا آبومگر و مادرش

ماجرا هم از این قرار است که در حالی که آزاده نامداری دوشنبه ۶ مهر ، با انتشار خبری در صفحه مجازی اش ، ازدواج دوم خود را رسانه ای کرد  و سجاد عبادی  ، فرزند رحیم عبادی رییس سازمان جوانان دولت اصلاحات و مرحومه فریده ماشینی که از فعالان جبهه مشارکت را به عنوان همسر خود معرفی کرد ، حالا همسر اول سجاد عبادی مدعی شده است که او پیش از طلاق وی، با آزاده نامداری در ارتباط بود است.

همسر دوم آزاده نامداری همسر جدید آزاده نامداری شوهر آزاده نامداری بیوگرافی مهسا آبومگر بیوگرافی سجاد عبادی اینستاگرام آزاده نامداری ازدواج جدید آزاده نامداری

مهسا آبومگر ، همسر سابق سجاد عبادی در متنی که در صفحه مجازی وی منتشر شده است ، خطاب به همسر سابقش و آزاده نامداری نوشته:

همسر دوم آزاده نامداری همسر جدید آزاده نامداری شوهر آزاده نامداری بیوگرافی مهسا آبومگر بیوگرافی سجاد عبادی اینستاگرام آزاده نامداری ازدواج جدید آزاده نامداری

آقای سجاد عبادی!

گل هایی که هر سه شنبه برایش میبردی از همان گل فروشی میخریدی که برای من هم در این ٣ سال خریدی ؟!

حرفهایی که سر سفره عقد در گوشش گفتی از جنس همان حرفهایی بود که در این ٣ سال در گوشم زمزمه کردی ؟!

راستی به او هم گفتی که همیشه دوستش داری ؟!مردی که سر قولش نماند مرد نیست ، پس حساب من با تو هیچ !

خانم نامداری عزیز، بانوی حجاب و اخلاق و عفاف و شکستن حرمت ها؛ من سر زندگی ام بودم که تو آمدی .  من بودم و تو آمدی .

او ٢٢ شهریور ٩۴ از من جدا شد و تو ماه هاست که از گل های رز سفیدت عکس میگذاری و روزهاست که آینه و شمعدان خانه ی مشترک جدیدت را به نمایش گذاشته ای   حساب تو و خانواده هایی که از هم پاشیدی با خدا .

پ.ن: خدایا باز من ماندم و تو.

به فریادم برس

پ.ن: این عکس شناسنامه من است

از سوی دیگر آزاده نامداری نیز در صفحه اینستاگرامش به این اتهامات پاسخ داده و نوشته:

همسر دوم آزاده نامداری همسر جدید آزاده نامداری شوهر آزاده نامداری بیوگرافی مهسا آبومگر بیوگرافی سجاد عبادی اینستاگرام آزاده نامداری ازدواج جدید آزاده نامداری

تلاطم،،رها نمیکنه،،ما عادت داریم هر حرفی رو باور کنیم وپشت بندش داستان وسناریو بنویسیم..متاسفم برای همه ی آدمای متوهم که حتی خوشحالی همو تحمل نمیکنن.

واقعا چی بدست میاریم،،،از شایعه ساختن،،از همدستی کسایی که نمیدونم کجاشون درد میکنه،،،بازم بی خیال،من محکم ترازاینم که این بازیا آزارم بده،اما شوکه شدن دیگه سه ساله کارهمیشمه،،امروز سه شنبه است،روز منه،وگلای رز سفیدم،،واین خوشبختی با هییییچ شایعه وهمدستی وسناریویی خراب نمیشه..سلام صبح های روشن…من به راهم ایمان دارم..باقیش باخدا….

پ.ن.بیاین ازشادی هم شاد باشیم….لطفا

منبع : برترینها

ازدواج جدید آزاده نامداری اینستاگرام آزاده نامداری بیوگرافی سجاد عبادی بیوگرافی مهسا آبومگر شوهر آزاده نامداری همسر جدید آزاده نامداری همسر دوم آزاده نامداری


ادامه مطلب ...

پاسخ جنجالی بهنوش بختیاری به یک کاربر در اینستاگرام + عکس

پاسخ جنجالی بهنوش بختیاری به یک کاربر در اینستاگرام + عکس

این عکسی که میبینید مربوط به کامنت غیر قابل باورِ بهنوش بختیاری در جواب به کسی است که به او فحاشی کرده بود.
همسر بهنوش بختیاری بیوگرافی بهنوش بختیاری اینستاگرام بهنوش بختیاری اینستاگرام بازیگران
وقتی قرار است جواب فحاشی را با فحاشی بدهیم پس بهتر است روی سر در اینستاگرام بنویسیم «به بزرگترین فحشکده مجازی دنیا خوش آمدید!».

با تشکر از سانسور چیِ عزیزمان!

همسر بهنوش بختیاری بیوگرافی بهنوش بختیاری اینستاگرام بهنوش بختیاری اینستاگرام بازیگران

اینستاگرام بازیگران اینستاگرام بهنوش بختیاری بیوگرافی بهنوش بختیاری همسر بهنوش بختیاری


ادامه مطلب ...

چه کنیم نماز صبح قضا نشود + پاسخ آیت‌الله بهجت

مرحوم کلینى و شیخ طوسى و طبرسى از زهرى نقل کرده‌اند که گفت: مدت طولانی در طلب حضرت مهدى(عج) بودم و در این راه اموال فراوانى در راه خدا خرج کردم، اما به هدف نرسیدم،‌ تا اینکه به خدمت محمد بن عثمان یکی از نواب خاص اربعه رسیدم و مدتى در محضر او بودم، روزى از او به التماس خواستم که مرا خدمت امام زمان(عج) ببرد. محمد بن عثمان پاسخ منفى داد، ولى در مقابل تضرع بسیار من، سرانجام لطف کرد و فرمود: فردا اول وقت بیا، فردا صبح نزد وى رفتم، دیدم جوانى که در زیبایى و خوشبویى از همه کس بهتر و لباس تجار بر تن داشت؛ با وى است و چیزى در آستین دارد.

وقتى نظرم به او افتاد، نزدیک محمد بن عثمان رفتم، ولى او به من اشاره کرد که به طرف آن جوان برگردم، من هم به‌ طرف جوان برگشتم و سؤالاتى از وى کرددم و هر چه می‌خواستم به من جواب داد، آنگاه رفت که داخل خانه شود و آن خانه، چندان مورد نظر نبود.

محمد بن عثمان به من گفت: اگر می‌خواهى چیزى بپرسى بپرس که دیگر بعد از این او را نمی‌بینى. من هم به دنبال او رفتم که سؤالاتى بپرسم، ولى او گوش نداد و داخل خانه شد و جز این دو جمله نفرمود: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْعِشَاءَ إِلَى أَنْ تَشْتَبِکَ النُّجُومُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْغَدَاهَ إِلَى أَنْ تَنْقَضِیَ النُّجُوم»؛(۱) ‏از رحمت خدا به دور است، ‏از رحمت خدا به دور است، کسى که نماز مغرب را بقدرى به تأخیر بیندازد تا ستاره‌ها نمایان شوند، ‏از رحمت خدا به دور است‏ از رحمت خدا به دور است کسی که نماز صبح را چندان به تأخیر بیندازد تا ستاره‌ها دیده نشوند.

نماز صبح نسبت به دیگر نمازهای یومیه نقش بسزایی در تقویت بعد معنوی انسان دارد. همچنین به لحاظ ارزش زمانی و تأثیرگذاری آن در استجابت دعا جایگاه ویژه‌ای دارد. شاید برخورداری از شرایط ویژه از بعد زمان فلق و صبح صادق آن را با اهمیت‌تر کرده است.

حجت‌الاسلام حسن هرمز از کارشناسان مرکز تخصصی نماز درباره اهمیت نماز صبح این طور می‌نویسد:

در واقع نماز صبح، پیروزی نفس رحمانی بر هوی و هوس شیطانی است. زمانی که شیطان در تلاش است تا مانع بیدار شدن انسان مؤمن، برای اقامه نماز شده و همواره او را دعوت می‌کند تا در خواب ناز بماند، ازاین‌رو نماز صبح شرایط سخت‌تری برای مبارزه با شیطان داشته و پیروزی در این میدان، لذت و حلاوت بی‌شماری دارد و در نتیجه ثواب اخروی و سودمندی بیشتری بر آن مترتب است

اما برخی دلایل اهمیت نماز صبح عبارتند از:

مشهود ملائکه بودن

قرآن کریم دراین‌باره می‌فرماید: «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُودا»(۲)؛ همانا قرآن فجر(نماز صبح‏)، مشهود فرشتگان شب و روز است! قرآن به معنى چیزى است که قرائت مى‌‏شود و قرآن فجر روى هم رفته اشاره به نماز فجر است.(۳) آیه فوق مى‌‏گوید: «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً» نماز صبح مورد مشاهده است، اکنون این سؤال پیش مى‏‌آید که مشاهده چه کسانى؟

روایاتى که در تفسیر این آیه به ما رسیده(۴) مى‌‏گوید: نماز صبح مشهود ملائکه شب و روز است، زیرا در آغاز صبح فرشتگان شب که مراقب بندگان خدایند جاى خود را به فرشتگان روز مى‌‏دهند و چون نماز صبح در همان آغاز طلوع انجام مى‌‏گیرد هر دو گروه آن را مشاهده کرده و بر آن گواهى مى‏‌دهند.

در روایت دیگر امام صادق(ع) در پاسخ اسحاق بن عمار می‌فرمایند: «فَإِذَا صَلَّى الْعَبْدُ الصُّبْحَ مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرِ أُثْبِتَتْ لَهُ مَرَّتَیْنِ أَثْبَتَهَا مَلَائِکَهُ اللَّیْلِ وَ مَلَائِکَهُ النَّهَارِ»(۵)؛ وقتی بنده‌ای نماز صبح را هنگام طلوع فجر بخواند دو بار برای او نوشته می‌شود، هم ملائکه لیل آن را ثبت می‌کنند و هم ملائکه نهار.

بنابراین اگر انسان توجه کند که نماز صبح چنین عظمت و خصوصیتی دارد، هرگز به خود اجازه نخواهد داد که نماز صبح او قضا شود و اگر انجام نماز صبح از زمان طلوع فجر بگذرد و یک ساعت یا نیم ساعت بعد از طلوع فجر خوانده شود، دیگر این اثر و این خصوصیت را نخواهد داشت. اگر کسی می‌خواهد نمازش مورد شهادت و نظر ملائکه لیل و نهار باشد، باید آن‌ را اول طلوع فجر که هنگام صعود و عروج ملائکه شب به آسمان و وقت نزول ملائکه نهار بر زمین است بخواند تا این دو گروه از فرشتگان نماز او را ثبت کنند، برادران و خواهران ایمانی حتماً نسبت به نماز صبحشان مقید باشند و در آن سهل‌انگاری نکنند. بدانند آثار بزرگ و برکات فراوانی در نماز اول وقت صبح وجود دارد.

در زمان حیات آیت‌الله فاضل لنکرانی، پیرمردی از کشور آذربایجان خدمت ایشان آمده بود، نکته‌ای را گفت که واقعاً جای تعجب داشت و به حال‌ او باید غبطه خورد. آن پیرمرد گفت در تمام دوران کمونیستی یک بار نماز صبح او قضا نشده است، این چه لذتی دارد، فردی که ۷۰ ـ ۸۰ سال عمر کرده وقتی به گذشته خود نگاه می‌کند و می‌خواهد به اعمالش نمره بدهد، به نماز خود می‌نگرد می‌بیند، الحمدلله هیچ یک از نمازهایش قضا نشده و اگر همین لحظه از دنیا برود نمازی بر ذمّه او وجود ندارد. اما برخی دیگر از انسان‌ها که سن کمتری هم دارند وقتی به گذشته خود نگاه می‌کنند می‌بینند برخی از نمازهایشان قضا شده! حالا به جای اینکه به سرعت مبادرت به قضای آن کرده و تکلیف خود را انجام دهند، آن را به امروز و فردا واگذار می‌کنند تا پایان عمرشان فرا می‌رسد و موفق به انجام قضای آن هم نمی‌شوند، بعد از مرگ هم معلوم نیست، ورثه او این کار را انجام بدهند.

بنابراین نسبت به گذشته خود تأمل کنیم، اگر احتمال می‌دهیم نمازی از ما فوت شده حتماً آن را قضا کنیم. آیه‌ شریفه «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً» یادمان باشد، شب که می‌خواهیم بخوابیم از خدای تبارک و تعالی استمداد کنیم، خدایا تو خودت ما را برای نماز صبح بیدار کن، خدایا تو عنایت کن و ما را به محفل نورانی خود و به بزم عاشقان و مناجات کنندگان خودت راه بده، شما امتحان کنید، بزرگان ما بارها فرمودند نمی‌شود انسان شب از خدا طلب کند، حتی نماز شب را، اما موفق به نماز شب نشود، به جای اینکه به این و آن سفارش کنیم که ما را برای نماز صبح بیدار کنید از خدا و ملائکه الهی بخواهیم، از آنهایی که دائماً بیدارند و توجه دارند.

حال اگر واقعاً دغدغه داشته باشیم، چنانچه یک روز صبح از خواب بلند شویم و ببینیم نیم ساعت از اذان گذشته، بگوئیم عجب! ملائکه لیل رفتند و شاهد نماز امروز نبودند و این چه خسارت بزرگی است! اگر یک مقدار این حال را در خود ایجاد کنیم مطمئن باشید که همیشه هنگام اذان صبح برای نماز و مناجات با خدای تبارک و تعالی بیدار هستیم، معنای این آیه را همه‌ بدانند و به ذهن بسپارند، در حال راه رفتن این را با خود زمزمه کنند(۶).

تأکید برگزاری نماز صبح به جماعت

یکی دیگر از دلایل اهمیت نماز صبح تأکید برگزاری نماز صبح به جماعت است، امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل می‌فرمایند که: «مَنْ‏ صَلَّى‏ الْغَدَاهَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَهَ فِی جَمَاعَهٍ فَهُوَ فِی ذِمَّهِ اللَّهِ فَمَنْ ظَلَمَهُ فَإِنَّمَا یَظْلِمُ اللَّهَ وَ مَنْ حَقَّرَهُ فَإِنَّمَا یُحَقِّرُ اللَّه»(۷)‏؛ هر کسی نماز صبح و عشا را با جماعت بجا آورد، در تحت نگهبانی و ذمه خدا قرار می‌گیرد و هر کس به او ستم کند، گویا خدا را ستم کرده است و هر کسی او را تحقیر کند، همانا خدا را تحقیر کرده است.

رسول خدا(ص) فرمودند: «وَ لَوْ عَلِمُوا الْفَضْلَ الَّذِی فِیهِمَا لَأَتَوْهُمَا وَ لَوْ حَبْواً»(۸)؛ اگر بدانند فضیلت خواندن نماز صبح و عشا (با جماعت) را به سوی آن می‌آیند، هر چند با زانوها و دست‌ها باشد و در حدیثی دیگر می‌فرمایند: «مَنْ صَلَّى الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَهَ وَ صَلَاهَ الْغَدَاهِ فِی الْمَسْجِدِ فِی جَمَاعَهٍ فَکَأَنَّمَا أَحْیَا اللَّیْلَ کُلَّهُ»(۹)؛ هر کس نماز مغرب و عشا و صبح را در مسجد با جماعت بخواند، گویا تمام شب را احیا نگه داشته.

رسول خدا(ص) روزی پس از ادای نماز صبح در مسجد رو به اصحاب کرده و از حال مردمی که نامشان را یک به یک برد، پرسید که آیا اینان به جماعت حاضر شده‌اند؟ اصحاب عرض کردند: نه یا رسول الله! حضرت با تعجب پرسید: آیا غایب اند؟ بعد فرمودند: به راستی که هیچ نمازی بر منافقان از این نماز صبح و نماز عشا، دشوارتر نخواهد بود.(۱۰)

اهتمام بزرگان به نماز صبح

یکی دیگر از دلایل اهمیت نماز صبح، اهتمام بزرگان به انجام این فرضیه است؛ هنگامی امام حسن عسکری(ع) در بستر بیماری بود و آخرین لحظات عمر شریفش را سپری می‌کرد مقداری دارو جوشانده خدمت حضرت آوردند تا میل فرمایند، حضرت فرمودند: وقت نماز صبح است. اول مقداری آب بیاورید تا وضو بگیرم و نماز بخوانم.آب آوردند و امام وضو گرفت و نماز صبح را بجا آورد و لحظاتی بعد روح مقدسش به عالم بقا پرواز کرد.(۱۱)

امام خمینی (ره) در خاطره‌ای از خودشان می‌فرمایند: شب بعد از دستگیری در مسیر راه به سمت تهران به سربازان گفتم: نماز صبح نخوانده‌ام و یک جایی نگه دارید که من وضو بگیرم، گفتند ما اجازه نداریم، گفتم شما که مسلح هستید من اسلحه‌ای ندارم، ضمناً چند نفر هستید من تنها هستم، کاری نمی‌توانم بکنم، گفتند: ما اجازه نداریم، فهمیدم اصرار فایده‌ای ندارد. گفتم خوب اقلاً نگه دارید تا من تیمّم کنم، گوش کردند و ماشین را نگه داشتند و اجازه پیاده شدن به من ندادند.

من همین طور که توی ماشین مأمورین نشسته بودم از توی ماشین خم شدم و دست خود را به زمین زدم و تیمم کردم، نمازی که خواندم پشت به قبله بود چرا که از قم به تهران می‌رفتیم و قبله در جنوب بود نماز با تیمم و پشت به قبله و ماشین در حال حرکت این طور نماز خودم را خواندم، شاید همین دو رکعت نماز من مورد رضای خدا واقع شود.(۱۲)

مرحوم آیت‌الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی در وصیت خود به فرزندش می‌گوید: اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد، ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی‌ارزش و نابود خواهد شد، اما نمازی که این قدر اهمیت دارد و چنین آثاری دارد چرا برخی افراد با اینکه دیگر نمازهایشان را مرتب می‌خوانند نماز صبح‌شان قضا می‌شود و نسب به قضاشدن آن نگرانی ندارند؟ به عبارت دیگر عوامل سلب توفیق از نماز صبح چیست؟

عوامل سلب توفیق از نماز صبح به دو گروه عمده دسته بندی می‌شود:

الف: عوامل مادی که برخی از این عوامل شامل موارد ذیل است:

فقدان برنامه‌ریزی و نظم در زندگی

از مهمترین عوامل مادی که مانع از توفیق درک نماز صبح می‌ شود، فقدان برنامه‌ریزی و نظم در زندگی است، مانند فقدان برنامه‌ای منظم برای خواب و یا عدم برنامه‌ریزی جهت قضا نشدن نماز صبح و یا ایجاد مشغله‌های پراکنده و فراتر از توانایی‌های خود که نتیجه‌ای جز ایجاد خستگی مفرط ندارد.

پرخوری در شب

علتی دیگر برای خواب طولانی و سنگین پرخوری در شب است، حضرت عیسی(ع) خطاب به بنی اسرائیل فرمودند: «ای بنی اسرائیل! خوردن خود را زیاد نکنید، زیرا هر کس بر خوردن خود بیفزاید، بر خوابیدن خود هم می‌افزاید و هر کس که بر خواب خود بیفزاید، از نماز کم می‌گذارد و در نتیجه در زمره غافلان نوشته می‌شود.(۱۳)

آیت‌الله آقا عزیز خوشوقت درباره برخی کارهای که موجب قضا شدن نماز صبح شده می‌فرمایند: آدم شب زیاد پای تلویزیون بنشیند، غذای چرب هم بخورد، شب هم کوتاه باشد، طبیعی است که دیگر بیدار نمی‌شود، از ایشان پرسیدند: حالا اگر بخواهد بیدار شود چه کار باید بکند؟ ایشان پاسخ دادند: باید مقدماتش را فراهم کند. مقدمات یکی‌اش همین است، زود بخوابد، پای این تلویزیون ننشیند، غذای چرب و چیل نخورد، درست می‌شود إن‌شاء‌الله، بنابراین واجب است بر این آدم این کارها را بکند و الّا مبتلا به گناه قضاشدن نماز صبح می‌شود.

ب: عوامل معنوی

ضعف در خداشناسی

 یکی از مهمترین عوامل معنوی که موجب می‌شود تا انسان نسبت به نماز صبح اهمیت ندهد، عدم معرفت و شناخت نسبت به خداوند متعال و الطاف وی است، فرض کنید اگر با یکی از مسئوالان که حل مشکلتان در دست اوست قراری گذاشته‌اید و یقین دارید که وی در همان ساعت مقرر منتظر شما است. آیا واقعا شب به راحتی می‌خوابید و دیر بر سر قرار حاضر شده و یا با کسلی با وی مواجه می‌شوید؟

 اگر انسان واقعاً نسبت به الطاف الهی کمترین معرفتی داشته باشد و بداند که کسی که در نماز با او صحبت می‌کند، همانی است که او را از نیستی به دنیا آورده و تمامی نعمت های خود را نیز بر او ارزانی داشته تا به نهایت کمال و درجات بالای بهشتی دست پیدا کند و او همانی است که اختیار کمی و زیادی روزی‌اش را دارد ؛ همانی است که مرگ و زندگی‌اش در ید قدرت اوست، با این حال آیا نسبت به نماز با بی‌حالی برخورد خواهد کرد و یا آنکه سر از پا نشناخته و با تمام وجود به اقامه نماز عاشقانه خواهد پرداخت.

گناه

اعمال و رفتاری که انسان در طی روز انجام می‌دهد نقش بسیار مهمی در توفیق انسان نسبت به عبادات دارد؛ یعنی هر چه در طی روز کارهای شایسته از انسان سر بزند، توفیقات انسان نیز برای اعمال خوب دیگر بیشتر فراهم می‌شود و هر چه به گناه آلوده شود توفیق اعمال خوب از وی سلب می‌‌شود، لذا باید نسبت به این مسأله بسیار حساس بود تا به واسطه گناه درک لذت سحرخیزی را از دست نداد، از آیت‌الله بهجت سؤال شد: چه کنیم تا نماز صبحمان قضا نشود؟ در پاسخ فرمودند: کسی که باقی نمازهایش را در اول وقت بخواند؛ خدا او را برای نماز صبح بیدار خواهد کرد.

بیایم با عزم و اراده جدی نسبت به نماز اول وقت بینی شیطان را به خاک بمالیم، چرا که امام زمان(عج) درباره نماز می‌فرمایند: «فَمَا أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّیْطَانِ بِشَیْ‏ءٍ أَفْضَلَ مِنَ الصَّلَاهِ فَصَلِّهَا وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّیْطَان‏»(۱۴)؛ هیچ چیز مانند نماز، بینى شیطان را به خاک نمى‌مالد پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بمال.»

*پی‌نوشت‌ها:

۱- الغیبه للطوسی، کتاب الغیبه للحجه، النص، ص: ۲۷۱٫

۲- اسراء: ۷۸٫

۳- تفسیر نمونه ذیل آیه.

۴- الکافی ط – الإسلامیه، ج‏۸، ص: ۳۴۱٫

۵- الکافی ط – الإسلامیه، ج‏۳، ص: ۲۸۳٫

۶- اسرار و آداب نماز ۲۱۹٫

۷- المحاسن، ج‏۱، ص: ۵۲٫

۸- من لا یحضره الفقیه، ج‏۱، ص: ۳۷۷

۹- وسائل الشیعه، ج‏۸، ص: ۲۹۵٫

۱۰- المحاسن، ج‏۱، ص: ۸۴٫

۱۱- منتهی الامال ،ج۲،ص۴۱۲٫

۱۲- امام در سنگر نماز، ص۱۳٫

۱۳- مجموعه ورام ج‏۱، ص: ۴۷

۱۴- من لا یحضره الفقیه، ج‏۱، ص: ۴۹۸٫

 


ادامه مطلب ...

پاسخ به مسئله شر در الهیات زرتشتی

[ad_1]
پاسخ به مسئله شر در الهیات زرتشتی

 

سعید انواری (1)

 

مقدمه:

مساله شر امروزه در فلسفه دین به عنوان اشکالی بر وجود خدا مطرح شده است و پاسخ های مختلفی در مورد آن ارائه شده است. این مقاله نشان می دهد که دقیقا همین اشکال قرن ها پیش توسط متکلمان زرتشتی مطرح شده است و آن را دلیلی بر رد سایر ادیان به شمار آورده اند. بر این اساس آنها در طرح این اشکال بر فلاسفه ی جدید تقدم زمانی داشته اند. همچنین راه حل الهیات زرتشتی در پاسخ به مساله شر مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که چگونه در جهان بینی زرتشتی وجود شر به خیر مطلق و قادر مطلق بودن خداوند سازگار است.
در ادامه به کمک نظر عرفایی که به بررسی مساله وجود ابلیس در دین اسلام پرداخته اند، تفسیری خاص از مساله شر و اهرمن در الهیات زرتشتی ارائه شده است که نشان می دهد از این منظر، علت پیدایش شر در عالم چیست و چگونه می توان در عین اعتقاد به دوگانه باوری در کیش زرتشتی، این آیین را توحیدی به شمار آورد.
این مقاله در حقیقت پاسخی است به متفکرینی که راه حل دوگانه باوری را، راه حل مناسبی در مورد مساله شر ندانسته و بر آن خرده گرفته اند. (نک. قدردان قراملکی:1388، صص 263-268). در این مقاله به کمک نظر حکمای مغانی، تفسیری از دوگانه باوری زرتشتی ارائه شده که اشکالاتی که تاکنون در مورد این نظریه ذکر شده است، در مورد آن صدق نمی کند. در این تفسیر، دوگانه باوری در صفات الهی و نه در ذات خداوند مطرح شده است. این تفسیر مدعی است که علاوه بر آن که به صورت واقعی با مساله شر برخورد کرده و تنها به توجیه آن (مانند نظریات نیست انگایر و توهم انگاری شر) نپرداخته، نشان داده است که چگونه مدار آموزش کیش زرتشتی بر وجود خداوندی یگانه (اهورامزدا) و دو مینوی هم زاد (سپنته مینیو و انگره مینیو) قرار گرفته و از چه طریق به حل مساله شر نائل گردیده است. این مقاله در سه بخش تدوین شده است. بخش نخست، به بررسی پاسخ الهیات زرتشتی به مساله شر (اهرمن) می پردازد. در بخش دوم، به دیگاه عرفای مغانی در مورد ابلیس اشاره شده و در نهایت در بخش سوم، با یاری گرفتن از دیدگاه حکمای مغانی، راه حل مساله شر در الهیات زرتشتی به نحوی تبیین شده است که در عین توحیدی بودن آن، بر وجود دو منشا متفاوت برای خیر و شر تاکید شده است.

شر در الهیات زرتشتی

شر در متون پهلوی به صورت «وتریه» (2) و یا «ودیه» (3) (بدی) آمده است که در مقابل «وهیه» (خوبی) (4) یا خیر قرار دارد. منشا شر انگره مینیو (5) ( خرد خبیث، اهریمن، اهرمن) و منشا خیر سپنته مینیو (خرد پاک و مقدس، هرمزد) است (مینوی خرد: ص 51) و می توان گفت که در الهیات دین زرتشتی (دین بهی، دین مزدیسنا) «خیر هست ز یزدان و شر ز اهرمین» (امیرمعزی: 1318، ص 610) و این دو در متون زرتشتی دو گوهر هم زاد شمرده شده اند (گات ها: یسن30، بند3؛ زادسپرم:1385، ص 68؛ 22، 36.p. 1919. madan:). چنانچه در قدیمی ترین بخش اوستا (گات ها) آمده «می خواهم سخن بدارم از آن دو گوهری که در آغاز زندگانی بوده اند. از آنچه آن یکی مقدس، به دیگر خبیث گفت که فکر و تعلیم و خرد و آرزو و گفتار وکردار و روح ما با هم یگانه و یکسان نیست» (گات ها: یسن45، بند 2). در مورد ماهیت شر در آیین زرتشتی، خصوصیاتی برای اهریمن بیان شده است که همگی در تضاد یا خیر فهمیده می شوند. به عنوان مثال، اهریمن عامل مرگ، بیماری، زشتی، تارییک و کژی و هر گونه بدی است که در مقابل زندگی، تندرستی، زیبایی، روشنایی و راستی و هر گونه نیکی قرار دارد (ازنیک: 1380، ص 470؛ مینوی خرد: ص 62؛ زادسپرم: 1385، ص 41). بنابراین، اختلاف آن ها اختلافی اصلی است و نه فرعی و ماهیت آنها متضاد با یکدیگر است (بویس: 1388، ص 36). سرشت اهرمن زدار کامگی (میل به زدن و کشتن)، پتیارگی (مخالفت، ضدیت)، دش اندیشی (بد اندیشی)، پس دانشی ( عدم داشتن علم به آینده) دروندی (گمراهی، ناپاکی) (فره وشی: 1346، صص 130 و 132 و 354 و 372 و 514)، رشک گوهری، تخطی، فریفتاری، دروغ گویی، نادانی وبلاهت، خودپرستی، فرودستی، خطاکاری، بدبویی، بی رحمی، آشوب گری و شر است و کردار او با خشم و قهر و کین همراه است (یسنا: ص 61، بند 2؛ زادسپرم:1385، ص 44؛ فرنبغ دادگی: 1385، صص 33 و 36 و 47؛ madan:1911,p.174,3 اراویراف نامه: فصل 1، بند3؛ مینوی خرد: ص 33؛ شاکد: 1381، ص 117).

نحوه ی پیدایش شر

تحول جهان در الهیات زرتشتی به سه دوران قابل تقسیم است: مرحله ی نخست، مرحله ی آفرینش است، سپس با حمله ی اهرمن مرحله ی آمیزش آغاز می شود که خیر و شر در آن وجود دارند و در نهایت، مرحله ی جدایی خواهد بود که در آن نیکی دوباره از بدی برای همیشه جدا خواهد شد (یوس:1385، صص 50-51). اهورامزدا نخست جهان را به صورت مینوی محض آفرید، سپس جهان به حالت جسمانی لطیف درآمد و پس از نه هزار سال این جهان به حالت جسمانی کثیف (جهان مادی) تبدیل گردید (فرنبغ دادگی: 1385، ص 37؛ ره وشی: 1355، صص 1-3). داستان آفرینش که به صورت اسطوره ای و نمادین بیان شده است، بدین صورت است که زروان بی کرانه به هرمزد (سپنته مینیو) بارور می شود، اما چون در زایش وی درنگی رخ می دهد، شکی در دل او پدید می آید که «آیا مرا پسری هرمزد نام خواهد بود!؟) واین شک باعث پدید آمدن اهرمن (انگره مینیو) در بطن مادر می شود (6) (زنر: 1374، ص 97 به بعد؛ بنونیست: 1354، صص 72-73؛ ازنیک: 1380، صص 469-470). لازم به ذکر است که گرچه در انتساب داستان زروان به دین زرتشتی اختلاف نظر وجود دارد (نک. شاکد: 1381، ص 170 به بعد؛ کانگا: 1384، ص 217؛ شهرستانی: 1364، ج1، صص 214 و 216؛ مولایی: 1384، ص 594)، اما این مقاله براساس پذیرش نظر کسانی نوشته شده است که نظریه ی زروان را جزء لاینفک کیش زرتشتی می دانند (نک. عالیخانی: 1382، ص 117؛ زنر:1374، صص 71-72؛ ازنیک:1380، صص 470-471).

خدا و مساله شر در الهیات زرتشتی

کسانی که به وسیله ی مساله شر علیه وجود خداوند استدلال کرده اند، معتقدند که میان سه گزاره زیر ناسازگاری وجود دارد: «خدا قادر مطلق است، خدا خیر مطلق است و شر وجود دارد» (macke:1971,p.93 پلانتینجا:1376، ص 45؛ گیسلر:1384، ص 467). بر این اساس مساله شر را جدی ترین نقد عقلانی بر اعتقاد به وجود خدا دانسته اند و آن را پناهگاه الحاد نامیده اند (پترسون:1379، ص 177). اما جالب توجه است که این اشکال قرن ها پیش توسط متکلمان زرتشتی مطرح شده است و آن را بزرگ ترین دلیل بر رد سایر ادیان و اثبات حقانیت دین خود دانسته اند. در این جا این مساله را در استدلال های کلامی آیین زرتشتی مورد بررسی قرار می دهیم:
الف) خیر مطلق بودن خداوند و مساله شر
زرتشتیان به مساله تضاد میان شر و خیر مطلق بودن خداوند توجه کرده اند و معتقدند که با واقعیت شر به نحوه معقول رو به رو شده اند (زنر:1377، ص 58) و حتی از نظر برخی از شرق شناسان، پاسخ کیش زرتشتی به مساله شر «برای ذهن اندیشمند، قانع کننده تر از پاسخ کتاب ایوب است» (7)(henning:1951، p.46) در این بخش به سه مورد از کتاب های کلامی زرتشتی که به طرح مساله پرداخته اند اشاره می گردد:
1- کتاب شکند گمانیگ وزار (گزارش گمان شکن یا شرح از میان برنده ی شک و گمان) که احتمالا در اواخر قرن سوم هجری توسط مردان فرخ به زبان پهلوی نوشته شده است، و امروزه تنها تحریر پازند و ترجمه ی سانسکریت آن در دست است (تفضلی:1376، صص 161-162). این کتبا که به سبک کتاب های کلامی نوشته شده است، از کیش زرتشتی دفاع کرده و محسنات آن را نسبت به سایر ادیان بیان کرده است. مردان فرخ در بخش هشتم این کتاب در مورد مساله شر می نویسد: «این کاملاً روشن است که دو بن و اصل اولیه وجود دارد... و خوب نمی تواند از بد سرچشمه گیرد و نه از خوب» (مردان فرخ: 1377، بند 102-103). وی از این نکته که هیچ یک از این دو اصل، علت دیگری نیست نتیجه می گیرد که: «شر و بدی از بنیاد متمایز از خیر و نیکی است» (همان: بند 90). و در نهایت می نویسد: «اگر خداوند از حیث خوبی و علم کامل است، واضح است که بدی و جهل نمی تواند از او صادر شود و اگر بتواند شد، پس کامل نیست و اگر کامل نباشد، پس او را به خدایی و به عنوان خیر و نیکی کامل نباید پرستید» (همان: بند 109-111).
2- کتاب دینکرد (تالیف دینی) که آن را دانشنامه مزدیسنا دانسته اند نیز به بحث ثنویت پرداخته است (در مورد این کتاب و نحوه ی تالیف و مولف آن نک. تفضلی. 1376، ص 131). در این کتاب با پذیرش وجود شر در عالم می نویسد: «آموزگارانی که عقیده شان این است که فقط یک اصل وجود دارد، [در حقیقت] به این اصل واحد هستی، اساس و علت بد و نادرست و زیان و رنج را نسبت می دهند... با این کار خدایی او و آفریدگاری و دوستی او با مخلوقات را منکر می شوند» (madan:1911,p.362,10-14) چنانچه ملاحظه می شود، از نظر زرتشتیان نمی توان شر را به خدای خیر و مهربان نسبت داد (ویلیامز: 1388، ص 63). مولف دینکرد معتقد است که «کسانی که معتقد شر از خواست و فرمان الهی سرچشمه می گیرد، در واقع اعتقادشان بر این است که خدا برتر از همه ی بدی هاست و برای مخلوقات خود زیانمند است» (madan:1911,p.142-143,22).
3- در برخی از گزارش هایی که از مناظرات میان متکلمان مسلمان و متکلمان زرتشتی به دست ما رسیده است، مساله وجود شر در عالم مطرح شده است. در حقیقت متکلمان زرتشتی این اشکال را بزرگ ترین دلیل بر رد سایر ادیان و حقانیت دین خود به شمار آورده اند. در اینجا به یک مورد از این مناظرات اشاره می وشد: در کتاب «بیان الادیان» داستان مردی ذکر شده است (8) که در حضور مامون این گونه استدلال کرد: «عالمی می بینم بر خیر و شر و نور و ظلمت و نیک و بد، به هر حال هر یکی از این اضداد را صانعی دیگر باید؛ بنابر آنکه از خرد واجب نکند که یکی صانع، نیکی کند و هم بدی» (فقیه بلخی: 1376، ص 43) و سپس عقیده ی خود را این گونه بیان کرد: «مذهب من این است که صانع دو است، یکی صانع خیر و یکی صانع شر... آنکه خیر کند شر نکند و آنکه شر کند خیر نکند» (همان).
بنابراین، همان طور که نشان داده شد، متکلمان زرتشتی تضاد میان وجود شر و خیر محض بودن خداوند را مشکلی جدی می دانستند و بر فیلسوفان دین در طرح این اشکال تقدم زمانی داشته اند. همچنین با تاکید بر این مطلب که «از خیر محض جز نکویی ناید»، مبدا شرور را از مبدا خیر تفکیک کرده اند و از طریق عدم انتساب شرور به خیر مطلق، راه حل خاصی برای پاسخ به این اشکال مطرح کرده اند.

ب) قادر مطلق بودن خداوند و مساله شر

در فلسفه دین در مورد این اشکال که میان قادر مطلق بودن خداوند و وجود شر ناسازگاری وجود دارد، پاسخ هایی ارائه شده است(نک.پلانتینجا:1374، ص 173 به بعد؛ گیسلر:1384، ص 467 به بعد). در این بخش پاسخ الهیات دین مزدیسنا به این مساله مورد بررسی قرار می گیرد. پاسخ به این سوال نیازمند تفکیک میان چند مساله متفاوت است. باید دانست که میان معدوم شدن اهرمن (عامل ایجاد شر) و تغییر دادن ذات وی به موجودی خیر و بازداشتن وی از ایجاد شر، تفاوت وجود دارد. بدین جهت پاسخ به هر یک از این سوالات را به نحو جداگانه بررسی می نماییم:
یک) آیا خداوند قادر است تا اهرمن را معدوم کند؟ معدوم شدن اهرمن به این معنا است ک نظم دوگانه باور زرتشتی به نظامی یگانه باور تبدیل شود که این مساله در الهیات زرتشتی قابل قبول نیست. بر این اساس سوال مطرح شده در الهیات زرتشتی سوالی باطل است و به این معنا است که آیا می شود کیش زرتشتی دو گانه باور نباشد؟! اگر کسی معتقد باشد که اهورامزدا می تواند اهرمن را معدوم سازد، می توان پرسید که اساسا به دلیل او را آفرید تا حال بخواهد او را معدوم کند؟! لذا معدوم شدن اهرمن (عامل ایجاد شر) در الهیات زرتشتی، امری ناممکن به شمار می آید و از آن جا که قدرت خداوند بر محالات تعلق نمی گیرد، نمی توان اهرمن را معدوم کند.
دو) آیا خداوند قادر است تا ذات شریر اهرمن را تغییر دهد و وی را به موجودی خیر تبدیل نماید؟ این سوال در فصل سوم شکند گمانیک وزار، مطرح شده است و مردان فرخ این گونه به آن پآسخ می دهند که چون گوهر و سرشت اهریمن بدی و تباهی است، از این رو نمی توان او را بد کردن بازداشت؛ زیرا تغییر دادن گوهر غیر ممکن است و توانایی اورمزد بر محالات تعلق نمی گیرد و «اینکه گوهر را بتوان تغییر داد، آن گوید که گوهر نشناسد» (آموزگار:1387، صص 2 و 6-9).
سه ) آیا خداوند قادر است تا اهرمن را از ایجاد شر باز دارد؟ پاسخ الهیات زرتشتی به این سوال مثبت است . در متون زرتشتی خداوند (دادار) را «دانای همه آگاه همه توان بی نیاز» دانسته اند (شکندگمانیک وزار: بند50) و معتقدند که «اهرمن را صفت برتری یزدان نیست» (سنایی: 1381، ص 80). در دین بهی هدف از خلقت جهان مردی، پیروزی خیر بر شر است (فره وشی: 1355، ص 4). هرمزد برای این منظور انسان را پدید می آورد تا وسیله ی پیروزی وی را اهریمن (شر) گردد و اهریمن نیز در مقابل، دیوان و موجودات اهریمنی را می آفریند (فرنبغ دادگی: 1385، صص 34 و 36؛ زادسپرم: 1385، ص 34) در متون زرتشتی داستان جنگ هرمزد و اهرمن دارای جزئیات بسیاری است که پرداختن به آنها خارج از بحث این مقاله است ( نک. زادسپرم: 1385، صص 33-36؛ فرنبغ دادگی: 1385، صص 33-35). در کتاب مینوی خرد، دانا سوال می کند که آیا ممکن آشتی میان اورمزد و اهرمن وجود دارد؟ و مینوی خرد پاسخ می دهد که: «گوهر نیک را به هیچ وسیله به بدی و گوهر بدی را به هیچ طریقه به نیکی نمی توان برگردانید... و بدین سبب ایشان را با یکدیگر هیچ گونه آشتی و دوستی نمی تواند بود» (مینوی خرد: ص 33). بر این اساس در الهیات زرتشتی «پیروزی نهایی از آن اورمزد است» (همان: ص 32) و در نهایت «اهرمن از فعالیت بازداشته می شود» (همان: ص 31) و به تعبیر دیگر از کار افتاده و ناتوان می شود (فرنبغ دادگی: 1385، صص 35 و 51 و 63) و باز به تیرگی و تاریکی و جایگاه نخستین خود باز می گردد (فرنبغ دادگی: 1385، ص 148؛ پشت ها، زایماد یشت: بند 12 و 96؛ روایت پهلوی: ص 63، بند 95 و 96) و به تعبیری سمبلیک گفته اند که سر اهریمن را از تنش جدا خواهند کرد (ماه فروردین روز خرداد: بند 38). مراد از این عبارت آن است که در نهایت خداوند شرور را از دنیا دفع خواهد کرد. چنان که در مورد اتفاقات روز ششم فروردین (روز خرداد) آمده است که در این روز: «هرمزد خدای اهریمن را بزند و گیج و ناکار بکند [به طوری] که پس از آن به گنامینو و نه دام و دهش او بر زمین مسلط نبوند» (همان: بند 36 و 37).
اما باید دانست که این امر در پایان جهان اتفاق خواهد افتاد و اگرچه خداوند قادر مطلق است و می تواند شر اهریمن را دفع نماید، اما به دلیل آنکه دانای مطلق نیز هست و ملاحظاتی را در نظر دارد، این امر را مدتی به تاخیر انداخته است. در متون زرتشتی علل مختلفی برای این تاخیر ذکر شد است (به عنوان نمونه نک. کتاب پنجم دینکرد: ص 84، پاسخ هفتم). اما از آن جا که پاسخ به این سوال به حل مساله تضاد میان وجود شر و قادر مطلق بودن خداوند کمکی نمی کند، در این مقاله به بررسی علل این امر اشاره نشده است.

شر طبیعی و شر اخلاقی در الهیات زرتشتی

کسانی که به طرح مساله شر پرداخته اند، میان شر طبیعی و شر اخلاقی (ارادی) تفکیک قائل شده اند (پلانتینجا:1376، صص 110 و 114). اما لازم به ذکر است که در حکمت مغانی شر طبیعی با شر اخلاقی مرتبط است و شرور طبیعی نیز ناشی از اراده ی اهریمن هستند. در آیین زرتشتی بلایای طبیعی مانند: خشکسالی، سیل، زمستان سخت، گرمای طاقت فرسا و وجود حیوانات موذی (که آنها را خرفستران می نامند) (9) مانند: آفت ملخ، مارها و مورچگان فراوان، گیاهان زهر آگین، همگی به نحوی از اهرمن پدید آمده اند و جزء سپاهیان وی هستند (وندیداد: فرگرد1، بند3 و 5 و 19 و 20؛ همان: فردگرد 16، بند 12؛ فرنبغ دادگی: 1385، ص 52). همچنین اهریمن گاهی خود را به صورت مار، مگس و وزغ نمایان می سازد (فرنبغ دادگی: 1385، ص 51؛ زادسپرم: 1385،ص 37). همچنین اموری چون: مرگ، درد، تب، پوسیدگی و گندیدگی نیز توسط اهرمن آفریده شده اند (وندیداد: فردگرد20، بند 3). بنابراین، در این نگرش پاسخ به شر اخلاقی، پاسخ به شرور طبیعی نیز به شمار می آید.

دو نگرش در تفسیر الهیات زرتشتی

به دو صورت نگرش ثنوی و نگرش توحیدی می توان پاسخ آیین زرتشتی به مساله شر را تبیین کرد. گرچه هنوز میان برخی از مفسران در انتخاب یکی از این دو نظر اختلاف نظر وجود دارد (نک. بویس: 1388، صص 35-36؛ کریستینس:1355، ص 5؛ شاکد: 1386، صص 32 و 35)، اما چنان که نشان خواهیم داد، کیش زرتشتی آیینی توحیدی به شمار می آید:
یک)نگرش ثنوی، نحوه ی نخست آن است که این را آیینی ثنوی به شمار آوریم و برای خیر و شر منشایی متفاوت قائل شویم و همانند زنر معتقد شویم که دین زرتشتی در مساله شر، مصممانه بر نیکی و خوبی خداوند تکیه دارد و ابداً در بند وحدت و یکتایی او نیست (زنر:1377، ص 62). در این نگرش، میان کیش زرتشتی و نظریه ی زروانیان تمایز قائل شده اند و داستان زروان را بدعتی در آیین زرتشتی دانسته اند (بویس: 1374، ص 271). چرا که گمان کرده اند که بر طبق داستان زروان، باید پذیرفت که بدی و شقاوت به نحوی از انحاء از اهورامزدا بروز کرده است(همان: ص 272).
دو)نگرش توحیدی؛ روش دوم که کوشش شده است تا در این مقاله تبیین گردد، حل مساله شر براساس آینی توحیدی است که مسلما تبیین صحیح از دین بهی به شمار می آید. در این نگرش یکتاپرستی و دوگانه باوری زرتشت با یکدیگر آمیخته شده است (دوشن گیمن: 1378، ص 31) و نظریه زروان جزء لاینفک تفکر زرتشتی (خصوصا در عصر ساسانیان) به شمار می آید (ازنیک: 1380، صص 470-471؛ شاکد: 1386، ص 35؛ عالیخانی: 1382، ص 117؛ زنر:1374، ص 71-72). آنچه مسلم است دین بهی دوگانه باور است، اما چنان که نشان خواهیم داد این مساله نافی توحیدی بودن آن نیست. از آنجا که راه حل مساله شر براساس دو گانه باوری، به نحوی که نافی مساله توحید باشد( نگرش ثنوی)، مورد پذیرش ادیان توحیدی نیست (نک.گسلر:1384، صص 504-506)، در این مقاله بر توحیدی بودن کیش زرتشتی در عین اعتقاد به دوگانه باوری تاکید شده است.
در قدیمی ترین بخش اوستا میان اهورامزدا و سپنته مینیو تفاوت وجود دارد (نک. گات ها: یسن47). بنابراین، در اوستا انگره مینیو در مقابل سپنته مینیو قرار دارد و نه در مقابل اهورامزدا (نک. معین: 1387، صص 465-466). در این بخش از اوستا اهورامزدا به تنهایی خالق روشنایی و تاریکی (یسنا:44، بند 5) و فراهم کننده خوشی و ناخوشی (همان: 45، بند 9) معرفی شده است که بیان گر روح توحیدی کیش مزدیسنا است. گرچه در متون متاخر زرتشتی مشاهده می شود که در مواردی گویی پسنته مینیو و اهورامزدا یکی انگاشته شد هاند و اهورامزدا را در تقابل با اهرمن دانسته اند و وی را تنها خالق نیکی و خیر به شمار آورده اند(نک. همان: 19، بند 15؛ همان: هات 37، بند 1؛ وندیداد: فردگرد1، بند 5؛ آموزگار: 1386، ص 211؛ شاکد: 1381، ص 124).
بر خلاف نظر کسانی که معتقدند شاخه ی ثنوی دین مزدیسنا به راحتی به مساله شر پاسخ می دهد، اما شاخه ی وحدانی آن (مسلک زروانی) در حل مساله شر دارای ضعف است (جلالی مقدم: 1384، ص 148 و 151)، در ادامه مقاله به کمک رویکرد مشرقی در تفسیر متون زرتشتی (نک.عالیخانی:137، صص 22-24)، نشان داده شده است که چگونه با استفاده از حکمت مغانی که در اندیشه ی برخی از عرفای ایرانی استمرار یافته است، می توان توحیدی بودن کیش زرتشتی را در عین تاکید آن بر دوگانه ی باوری تبیین نمود و به راه حل مناسبی برای مساله شر دست یافت.

مساله شر در حکمت مغانی

از آن جا که سخنان عرفای ایرانی در مورد ابلیس و احمد با شبه ثنویت زرتشتی در مورد اهرمن و هرمزد مشابهت دارد (مجتبایی: 1383، ص 605). می توان این سخنان را استمرار حکمت مغانی در اندیشه ی عرفانی مسلمان دانست و از سخنان آنها در تبیین بهتر مساله ی توحید در کیش زرتشتی کمک گرفت (نک. عالیخانی:1379، ص 73؛ خک.:1382، صص 116-117). بدین منظور نخست نشان داده می شود که برخی از عرفای ایرانی مسلمان چگونه مساله وجود ابلیس را تبیین کرده اند و چگونه است که موجودی چون ابلیس (شیطان) از خداوند خلق شده است؟ (10) در اینجا عین القضات همدانی سوال مهمی را مطرح کرده است. وی می نویسد: «گیرم که خلق را اضلال، ابلیس کند؛ ابلیس را بدین صفت که آفرید؟!(11)(عین القضات: 1386، ص 188؛ همو:1377، ج2، ص 7) و یا به تعبیر دیگر: «رهزن آدم و حوا که شد ابلیس لعین/ شیوه ی راهزنی را که به ابلیس آموخت؟!» (12)
همچنین این سوالات مطرح هستند که آیاتی چون: «یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ » (نحل:93)، «أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیَاطِینَ عَلَى الْکَافِرِینَ » (مریم:83)، «قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی » (اعراف:16) و نیز تعبیر «خیر الماکرین» (آل عمران:54) در مورد خداوند چگونه قابل توجیه هستند؟ و چرا خداوند به موجودی شریر (شیطان) فرمان می دهد که: «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلاَدِ وَ عِدْهُمْ » (اسراء:64).
با تطبیق ابلیس در دین اسلام با اهرمن در کیش زرتشتی (اذکائی:1369، ص 833) و با بهره گیری از راه حلی که برخی از عرفای ایرانی در پاسخ به سوالات فوق در دین اسلام مطرح کرده اند، می توان به نحوی ثنویت زرتشتی را با مساله توحید جمع نمود. بدین منظور نخست به بررسی پاسخ عرفا به سوالات فوق می پردازیم:
عرفا، تجلی خداوند را به تجلی صفات جلال و جمال تقسیم کرده اند( نجم رازی: 1352، ص 321) که دسته ی نخست صفات قهریه ی خداوند شامل: علو، تعالی، عظمت، کبریا، تکبر، احاطه، عزت و غلبه است و دسته ی دوم صفات لطفیه ی الهی شامل: علم، قدرت، حیات، رحمت، جود، جمال و حسن است. بر این اساس، ترکیب «ذوالجلال و الاکرام» (الرحمن:27)را جامع تمامی صفات الهی دانسته اند (ابراهیمی:1385، ص 520) و معنای آیه ی «بل یداه مبسوطتان»(مائده:64) را قهر و لطف الهی (جمال و جلال وی) دانسته اند (آملی: 1347، صص 673-674). چنان که روزبهان بقلی آفرینش ارواج را در میان دو تجلی جمال و جلال الهی دانسته است (روزبهان:1385، صص 241- 242). قیصری نیز می نویسد: «در میان صفات الهی آنچه به لطف تعلق دارد، صفات جمال و آنچه به قهر تعلق دارد، صفات جلال است» (قیصری: 1375، ص 43)(13).
بر این اساس، در آثار برخی از عرفا مقابله ی میان ابلیس و احمد (ص) همچون مقابله ی دو وجه ی متلازم و متخالف یک حقیقت مطرح شده است (نک. مجتبائی: 1383، ص 602) و به تعبیر عین القضات: «بضد ها تبیین الاشیاء... ایمان محمد بی کفر ابلیس نتوانست بودن» (عین القضات: 1386، ص 187). روزبهان بقلی محمد (ص) را خازن لطفیات و ابلیس را خازن قهریات معرفی می کند (روزبهان:1385، ص 376)، و عین القضات با اشاره به آیات قرآن، محمد (ص) را مظهر جمال و ابلیس را مظهر جلال ذات حق می داند (عین القضات:1386، ص 73) و بر این اساس ابلیس را مظهر اسامی الجبار المتکبر (حشر:23) و «القهار» (غافر:16) می شمارد (عین القضات: 1386، ص 187) و می نویسد: «هرگز دانسته ای که خدا را دو نام است، یکی الرحمن الرحیم و دیگر الجبار المتکبر. از صفات جباریت، ابلیس را در وجود آورد و از صفت رحمانیت، محمد را» (همان:ص 227). این گروه از عرفا، ابلیس را تجلی صفات جلال الهی یم دانند و براساس نظر آنها خداوند در عین واحد بودن دارای دو دسته از صفات جمال و جلال است که صفاتی دوگانه به شمار می آیند.

تطبیق ابلیس در حکمت مغانی بر اهرمن در الهیات زرتشتی

بنابراین چنان که ذکر گردید؛ مساله ابلیس در اسلام توسط عرفای مکتب خراسان از طریق تمایز میان صفات جلال و جمال تبیین شده است از آن جا که از خصوصیات دین زرتشتی آن است که به بسیاری از امور تجسم می بخشد. به عنوان مثال، خشم و افترا و آز را به صورت دیو خشم، دیو افترا، دیو آز مجسم می سازد که به سراغ انسان های می روند و آن ها را گمراه می سازند (نک. مینوی خرد: ص 20-21؛ علماء اسلام: ص 315). در این آیین صفات جمال و جلال الهی نیز به صورت دو مینوی هرمزد و اهرمن تجسم یافته اند. (14) بنابرین، قائل شدن به دو بن و دو همزاد، به اصل وحدت خداوند (اهورامزدا) خدشه ای وارد نمی کند و می توان گفت که مدار مسلک باطنی زردتشتی (15) بر دیالکتیک جلال و جمال است و همین خط خاص تعلیم را در عرفان وحدت شهودی ایرانی در دوره ی اسلامی نیز می توان پیدا کرد (عالیخانی:1382، ص 116).
صفات جلال و جمال درد ین اسلام با الهیات زرتشتی از جنبه های دیگری نیز قابل تطبیق است. در این بخش به چند مورد از این تطبیقات اشاره می گردد:
یک) از طریق این تطبیق می توان دانست که چرا در برخی از متون زرتشتی، اموری چون ناخوشی (گات ها:یسن45، بند 9) را که به نحوی جزء شرور به شمار می آیند، به اهورامزدا نسبت داده اند (نیز نک. عالیخانی: 1379، ص 27). چرا که این امور ناشی از تجلی صفات جلالی اهورامزدا هستند.
دو) چنان که گفته شد، در الهیات زرتشتی آمده است که سپنته مینیو از یقین زروان و انگره مینیو از شک وی پدید آمد. یقین وی این بود که او می تواند در خلق ظاهر شود که می توان آن را ناشی از وصف جمال و اسم ظاهر دانست. و شک او این بود که او در خلق ظاهر شدنی نیست یا به تعبیر دیگر: «مطلق در مقید نمی گنجد» که می توان آن را ناشی از وصف جلال و اسم باطن دانست (عالیخانی: 1379، صص 27 و 71). این داستان را می توان بر حدیث کنز مخفی در عرفان اسلامی تطبیق نمود. براساس این حدیث قدسی، خداوند عاشق جمال خود بود و خواست تا خلقی بیافریند تا عشق او در عالم ظاهر شود (روزبهان:1385، ص 524). در عالم تجلی نومد. اما خداوند به سبب جلالش از ادراک بشر محجوب است (سلمی:1388، ج1، ص 21) و غیرت وی مانع از آن است که به طور کامل از پرده ی غیبت بیرون آید و از این طریق صفات جلال در عالم متجلی گردید. بدین ترتیب تفسیر گاهانیگ از شک زروان، تفسیری ظاهری از این داستان نیست و آن را دارای معنایی عرفانی و عمیق می داند.
سه) براساس تطبیق صفات جلال و جمال الهی بر دو مینوی همزاد در کیش زرتشتی می توان دانست که چرا در نهایت اهریمن معدوم نمی شود، بلکه، تنها ناتوان شده و از فعالیت باز می ماند؛ زیرا در صورتی که انسان در وجود خود بر شر اخلاقی غلبه نماید و سراسر مظهر صفات جمال گردد، شر در عالم از ماین خواهد رفت و گویی مظهر آن (اهرمن) از فعالیت باز داشته شده است و به دوزخ افکنده شده است. چرا که بهشت ناشی از اسمای جمالی و جهنم ناشی از اسمای جلالی به شمار می آیند (ابراهیمی:1385، ص 524).
چهار) برتی هرمزد بر اهرمن در متون زرتشتی نیز همانند آن است که در ماثورات اسلامی وارد شده است که: سبقت رحمته غضبه (طوسی:1411، ص 696؛ مجلسی: 1404، ج87، ص 157).
پنج) از ظریق تطبیق حکمت مغانی بر الهیات زرتشتی می توان نشان داد که چگونه خداوند با وجود آنکه منشا پدید آمدن خیر (هرمزد) و شر (اهرمن) در عالم است، بالقوه دارای نقص و جهل نیست، چرا که تاکنونبرخی از کسانی که به بررسی پیدایش اهرمن از خداوند (زروان بی کرانه) پرداخته اند، براساس سنخیت میان علت و معلول وی را واجد صفت جهل دانسته اند و از این طریق او را واجد صفاتی دانسته اند که نشانه ی نقص به شمار می آیند (16)(نک. جلالی مقدم:1384، ص 148). بدین ترتیب به این سولا پاسخ داده می شود که خداوند (زروان) «چون این همه استادی داشت، آهرمن خود چرا می داد؟» یعنی خدایی که کامل است، چرا اهریمن را آفرید؟ (علماء اسلام: ص 313). پاسخ این پرسش براساس حکمت مغانی این است که میان صفات جلال الهی و صفات سلبی تفاوت وجود دارد. (17) اهرمن مظهر صفات جلالی چون غیرت و عزت و ... است. غیرت خداوند مانع از این می شود که به هر کس برای تقریب به خداوند اذن دخول دهد. بدین جهت از ابلیس در حکمت مغانی به دربان درگاه الهی تعبیر کرده اند (عین القضات:1386، ص 74). وی به کسی که دعوی دوستی خداوند را دارد، دوستی دنیا را عرضه می کند، و چون فرد در دعوی خود صادق نباشد، دوستی خدا را رها می کند و به دوستی دنیا مشغول می شود که در اصطلاح این عمل وی را فریفتن و وسوسه کردن می نامند. بنابراین، وی تنها نگهبانی است که سره را از ناسره جدا می کند و به تعبیر عین القضات: «این دربان ممیز مدعیان است تا خود مخلص کدام است و مدعی کدام» (همان:ص 342). به همین جهت، ابلیس در نهایت می گوید که من تنها شما را دعوت می کردم و این شما بودید که مرا اجابت کردید (نک. سوره ابراهیم:22). در نتیجه می تون گفت که براساس حکمت مغانی ابلیس (اهرمن) گرچه باعث می شود ت اناسن به سوی شر تمایل پیدا کند و از این حیث از دید انسان موجودی شریر به شمار می آید، اما شر مطلق نیست و خلق شدن وی از خداوند نشانگر وجود شر در ذات الهی نیست.

نگاهی به پاسخ های سازگار با الهیات زرتشتی در مساله شر

از آن جا که در پاسخ به مساله شر می توان به طور همزمان چند نظریه را مقبول دانست (به عنوان مثال، شر می تواند به طور همزمان ناشی از اختیار اسنان و نیز مکافات اعمال فرد و همچنین لازمه ی خیرهای برتر باشد)ف در این ا به جز پاسخ دوگانه باوری که در این مقاله به تبیین آن پرداختیمف به سه پاسخ دیگر در خصوص مساله شر که با الهیات زرتشتی سازگار هستند اشاره می گردد: (18)
یک) شر ناشی از محدودیت های عالم ماده است؛ در الهیات زرتشتی، اهرمن پس از آفرینش جهان مادی به آن حمله کرد و در پایان جهان مادی نیز از فعالیت بازداشته می شود. براساس وجود مادی، نوعی از فعلیت است که اهریمن قادر به دستیابی به آن است(شاکد:1381، ص 120). بنابراین، چنین به نظر می رسد که در این جهان بینی، میان وجود عالم و وجود شر رابطه ای وجود دارد و می توان گفت این پاسخ به مساله شر که «شر ناشی از محدودیت و تضاد موجود در جهان مادی است» (قدردان قراملکی: 1388، ص 110) میت واند مورد پذیرش متکلمان زرتشتی قرار گیرد.
دو)شر ناشی از وجود موجودات مختار است؛ برخی از محققانی که به بررسی کیش زرتشتی پرداخته اند، کوشیده اند تا با تاکید بر اخلاقی بودن آیین زرتشتی، دو مینوی همزاد و دیوان و فرشتگان را موجوداتی ذهنی معرفی کنند. گرچه این نظر با حقیقت آیین زرتشتی اتخلاف دارد،اما از آنجا که بسیاری از شرق شناسان به این نظریه تمایل یافته اند، در این بخش از مقاله نشان داده می شود که رد صورت پذیرش این تفسیر از آیین زرتشتی، چگونه می توان به مساله شر پاسخ داد.
از آنجا که اهرمن موجودی مینوی است (19) و منشا پیدایش آن نیز شک است. وی دارای تن جسمانی نیست و وود گیتی ای ندارد (ارداویران نامه: فصل 5، بند 7؛ فرنبغ دادگی: 1385، ص 36؛ madan:1911,p.278,6)، لذا، برخی وجود اهرمن را تنها وجودی ذهنی (و نه خارجی) به شمار آورده اند، که عامل وسوسه و شر اخلاقی است (نک. اوشیدری: 1386، ص 134). بدین ترتیب دو مینوی همزاد نیز دو موجود عظیم در کیهان نیستند، بلهک دو توصیف، از ذهن متغیر انسان اندیشه ور به شمار می آیند (کانگا: 1384، ص 207؛ نیز نک. اکبری مفاخر: 1389، صص 75-76). به همین دلیل است که هرمزد و اهریمن دو موجود مینوی هستند که با چشم سر دیده نمی شوند (شاکد:1381، ص 118). در واقع جدیای میان جهان مینوی و جهان گیتی ای تنها با تحلیل ذهنی انجام می شود (همان:ص 83). و بر همین اساس است که انسان در نزاع میان خیر و شر نقشی کلیدی دارد و هدف از خلقت وی غلبه ی بر اهریمن و نیروهای شریر بوده است. و به همین خاطر است ک در متون پهلوی، نابودی اهرمن را ناشی از نیکی به دیگران و انجام اعمال ثواب و حایت وی را ازظلم کردن و انجام گناهان دانسته اند (روایت پهلوی:ص 53، بند 45). در دینکرد آمده است که:«درصورتی ممکن است اهریمن را از این جهان راند که هر کس به سهم خویش او را از تن خود براند، چون جایگاه اهریمن در جهان تن آدمیان است... بنابراین، تا وقتی کهدر این جهان [حتی] دیو کوچکی در تن یک انسان مسکن دارد، اهریمن در جهان هست» (madan:1911,p.530). بر این اساس حضور دیوان در جهان، حقیقتی هستی شناسانه نیست، بلکه مساله ای است که در مباحث انسان شناسی و روانشناسی مطرح می گردد( shaked:191,p.234شاکد: 1381، ص 122). این نکته واقعیت اهریمن را انکار نمی کند، بلکه وی را دارای خصلتی غیرمادی به شمار می آورد (همان: ص 122). فردوسی نیز در این باره می نویسد: «تو مر دیو را مردم بد شناس» (فردوسی:شاهنامه، ص 193) و اهرمن را دیوان دیو یا سالار دیوها دانسته اند (وندیداد:فرگرد19، بند 1 و 43).
بر این اساس است که یکی از آموزه های کیش مزدیسنا باور داشتن به هستی هرمزد و نیستی اهریمن است (اندرز پوریوتکیشان: بند3؛ یادگار بزرگمهر: بند4؛ نیز نک. اکبریب مفاخر:1389، ص 82). چنان که دینکرد می نویسد: «اهریمن نبود و نبود» (mahan:1911:p.534-,5-6.). براساس مطالب فوق مساله شر (اهرمن)، مستقیما با انسان و اختیار وی ارتباط دارد و می توان گفت که پاسه به مساله شر که آن را «ناشی از وجود مخلوقات مختار و لازمه ی اختیار» می داند (پلانتینجا:1374، ص 203 به بعد؛ قدردان قراملکی:1388، ص 210) به نحوی می تواند مورد پذیرش متکلمین زرتشتی قرار گیرد.
سه) وجود شر برای رسیدن به خیر برتر لازم است. در استان آفرینش، هرمزد به دلیل علم به آینده، اجازه می دهد تا اهرمن به دنیا حمله نماید. بدین ترتیب، اهرمن پس از تاختن به دنیا، در تله ای که هرمزد برای وی در نظر گرفته بود زندانی می شود. چرا که اگر به وی اجازه داده می شدتا به تاریکی بازگردد، نیرویش افزایش می یافت (نک. اکبری مفاخر:1389، صص 66-69) با گذشت زمان، نیروهای وی مانند موجودی که به تله افتاده است و در آن دست و پا می زند، تحلیل می رود و در ناهیت ناتوان می گردد. براساس این داستان، می توان گفت که پاسخ به مساله شر بر این اساس که «وجود شر برای رسیدن به خیر برتر لازم است» می تواند مورد پذیرش متکلمان زرتشتی قرار گیرد، چرا که پذیرفته اند که وجود اهرمن در این دنیا گرچه موجب شر است، اما تنها از همین طریق است که می توان شر را برای همیشه از میان برداشت و به خیر کثیر دست یافت.
این تحلیل می تواند راه حلی برای برطرف کردن برخی زا تناقضات ظاهری موجود در کیش زرتشتی در مساله خیر و شر باشد که برخی از محققان را دچار سردرگمی نموده است. به عنوان مثال، در آیین زرتشتی با وجود آنکه مرگ و خشک شدن آب و خاموش شدن آتش را آفریده ی اهریمن دانسته اند، قوائدی برای آن در نظر گرفته اند (نک.روایت پهلوی: ص 18)، و نیز اگر چه هوس های شهوانی از القائات شیطانی و تدبیر اهریمن برای فاسد کردن آدمی پدیدآمده است، اما شکل گیری نظام عالم براساس فوائد حاصل از آن صورت گرفته است (20)(شاکد:1386، ص 38). بدین ترتیب می توان این تناقض ظاهری را به این نحو برطرف کرد که «وجود شر برای رسیدن به خیر برتر لازم است».
در پایان لازم به ذکر است می توان، رابطه ی میان خیر و شر در الهیات زرتشتی را به دو صورت زیر در نظر گرفت:
الف) رابطه ی خیر وشر رابطه ی تضاد است، که این مقاله بر این اساس این نگرش تالیف شده است.
ب) رابطه ی خیر و شر رابطه ی سلب و ایجاب است. چنان که کسی چون شهرستانی کوشیده اند تا با تشبیه خیر و شر به نور و سایه، وجود شر را در اندیشه ی زرتشتی امری تبعی معرفی کنند (شهرستانی:1364، ج1، صص 217-218)(21)
اما به نظر می رسد که تبیین دوم از رابطه ی خیر و شر، نمی تواند مورد پذیرش الهیات زرتشتی قرار گیرد؛ زیرا همان طور که در دین اسلام، صفات جلال تبعی و صفات جمال اصلی به شمار نمی آیند، نمی توان در کیش بهی نیز اصل را با سپنته مینیو دانست و انگره مینیو را موجودی تبعی به شمار آورد.

نتیجه

این مقاله نشان می دهد که مسال هشر و اشکالاتی که امروزه به عنوان مهم ترین پناهنگاه الحاد مطرح شده است، پیش از این توسط متکلمان زرتشتی مطرح شده است و ان را دلیلی بر اثبات حقانیت مذهب خود دانسته اند. راه حل متکلمان زرتشتی، تفکیک مبدا خیر از مبدا شر و عدم انتساب شرور به وجود خیر است. همچنین در این مقاله نشان داده شده است که براسس حکمت مغانی که در آثار عرفانی چون عین القضات و حلاج مطرح شده است، می توان هرمزد و اهرمن در کلام زرتشتی را با صفات جمال و جلال الهی تطبیق داد و از این طریق نشان داد که چگونه می توان کیش زرتشتی را با وجود آن که به دو مبدا متفاوت برای خیر و شر قائل است، کیشی توحیدی به شمار آورد. بدین ترتیب این مقاله اولا نشان می دهد که زرتشتیان در طرح اشکال مساله شر بر فیلسوفان دین معاصر تقدم زمانی داشته اند، و ثانیا راه حل آنها می تواند به صورت جدی در حل این مشکل به کار گرفته شود.
کتابنامه :
قرآن کریم.
آذر فرنبغ فرخ زادان، (1375)، ماتیکان گجستک ابالیش. برگردان: ابراهیم میرزای ناظر. تهارن: هیرمند.
آملی، سید حیدر. (1347). نقد النقود فی معرفة الوجود. تصحیح: هنری کربن و عثمان اسماعیل یحیی. تهران: انیستیتو ایران و فرانسه.
آموزگار، ژاله. (1387). «ترجمه ی فصل دوم و شوم شکندگمانیک وزار (چگونه اهریمن می تواند به روشنی بتازد و جرا اورمزد اهریمن را از بدن رکدن باز نمی دارد!؟» جرعه بر خاک (یادنامه ی استاد دکتر یحیی ماهیار نوابی). به کوشش: محمود جعفری دهقی. تهران: دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
-.(1386). «دوگانگی نیکی ها و بدی ها». بان فرهنگ اسطوره. تهران: معین.
ابراهیمی، حسن. (1385).«جلال و جمال». دانشنامه ی جهان اسلام، تهران: دانشنامه ی جهان اسلام.
ابراهیمی دینانی، غلامحسین. (1380)، قواعد کلی فلسفی در فلسفه ی اسلامی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
اذکائی، پرویز. (اسفند 1368-فروردین 1369)، «اهرمن زدار». مجله چیستا. شماره ی 66 و 67.
ارداویراف نامه. (1382). گزارش: فیلیپ ژینو. ترجمه و تحقیق: ژاله آموزگار، تهران: معین.
ازنیک، (1380)، رساله ی تکذیب و رد فرق دینی. بخشی از کتاب: هزاره های گمشده، جلد1. تالیف:
پرویز رجب. تهران: توس.
اکبری مفارخ، آرش. (1389)، اهریمن شناسی ایرانی. تهران: ترفند.
امیر معیزی، محمد بن عبدالملک نیشابوری، (1318)، دیوان امیر معزی، تصحیح: عباس اقبال، تهران: کتابفروشی اسلامیه.
اندرز پوریوتکشان. (1371). بخشی از کتاب: متون پهلوی، گردآوری: جاماسب آسانا. گزارش: سعید عریان. تهران:کتابخانه ی ملی.
انصاری، خواجه عبدالله. (1365). رسائل جامع خواجه عبدالله انصاری. تصحیح؛ وحید دستگردی. تهران. کتابفروشی فروغی.
اوشیدری، جهانگیر. (1386)، دانشنامه ی مزدیسنا (واژه نامه ی توضیحی آیین زرتشت). تهران: مرکز.
بنونیست، امیل. (1354). دین ایرانی (بر پایه ی متن های مهم یونانی). ترجمه ی : بهمن سرکاراتی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
بویس، مری. (1374). تاریخ کیش زرتشت. ترجمه ی :همایون صنعتی زاده، تهران: توس.
(1388). «ریشه های فلسفه ی زرتشتی»، جستاری در فلسفه ی زرتشتی (مجموعه مقالات). ترجمه ی: سعید زارع. قم: دانشگاه ادیان و مذاهب.
(1385)، زرتشتیان (باورها و آداب دینی آنها). ترجمه ی: محمد سعیدی مهر. قم: طه.
(1374)، «خدا، جهان های ممکن و مساله شر». کلام فلسفی (مجموعه مقالات)، ترجمه ی : ابراهیم سلطانی و احمد نراقی. تهران: صراط.
تفصلی، احمد(1376)، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. به کوشش: ژاله آموزگار. تهران: سخن.
جلالی مقدم، مسعود. (1384) آئین زروانی (مکتب فلسفی، عرفانی زرتشتی بر مبنای اصالت زمان)، تهران: امیرکبیر.
دوشن گیمن، ژ. (1378)، اورمزد و اهریمن (ماجرای دوگانه باوری در عهد باستان). ترجمه ی: عباس باقری. تهران: فرزان روز.
روایت پهلوی (متنی به زبان فارسی میانه). (1367). ترجمه ی: مهشید میرفخرایی، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
روز بهان بقلی. (1385)، شرح شطحیات. تصحیح: انری کربن. تهران: طهوری.
زادسپرم، وزیدگیها. (1385)، به کوشش: محمد تقی راشد محصل. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
زنر، آر سی. (1377)، تعالیم مغان. ترجمه ی: فریدون بده ای. تهران: توس.
(1374)، زروان یا معمای زرتشتی گری. ترجمه ی : تیمور قادری، تهران: فکر ر وز.
سبحانی، جعفر. (1362)، خدا و صفات جمال و جلال. تنظیم: رضا استادی. قم: دفتر تبلیغات اسلامی. سلمی، ابوعبدالرحمن (1388). مجموعه آثار. گردآوری: نصرالله پورجوادی. تهران: موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ی ایران.
سنایی، ابوالمجد مجدود بن آدم. (1381) دیوان سنایی. به اهتمام: پرویز بابایی تهران: آزاد مهر.
شاکد، شائول. (1381)، از ایران زرتشتی تا اسلام. ترجمه : مرتضی ثاقب فر. تهران: قفنوس.
(1386)، تحول ثنویت (تنوع آرای دینی در عصر ساسانی). ترجمه ی: سید احمد رضا قائم مقامی. تهران: ماهی.
شهرستانی، عبدالکریم. (1364)، الملل و النحل. تصحیح: محمد فتح الله بدران. قم: منشورات الرضی.
طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن. (1411ق) مصباح المتهجد، بیروت: موسسه فقه الشیعه.
عالیخانی، بابک. (1379)، بررسی لطایف عرفانی در نصوص عتیق اوستایی. تهران: هرمس.
(1382)، «دین زرتشتی از نظر گاه جاویدان خرد» . خرد جاویدان (مجموعه مقالات) تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
عراقی، فخرالدین (1338)، کلیات عراقی. تصحیح: سعید نفیسی. تهارن: کتابخانه ی سنایی.
(1384)، علماء اسلام. ضمیمه ی کتاب: آئین زروانی. تصحیح: مسعود جلالی مقدم. تهران: امیرکبیر.
عین القضات همدانی. ابوالمعانی. (1386). تمهیدات. تصحیح: عفیف عسیران. تهارن: منوچهری.
(1377). نامه ها. به اهتمام: علینقی منزوی و عفیف عسیران. تهران: امیرکبیر. فردوسی، ابوالقاسم. (بی تا). شاهنامه. به کوشش: م درویش. تهران: جاویدان.
فرنبغ دادگی. (1385)، بندهش. ترجمه ی مهرداد بهار. تهران: توس.
فره وشی، بهرام. (1355)، جهان فروری (بخشی از فرهنگ ایران کهن). تهران: انتشارات دانشگاه تهران. (1346)، فرهنگ پهلوی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
فقیه بلخیف ابوالمعانی محمد بن نعمت علوی. (1376)، بیان الادیان، تصحیح: محمد تقی دانش پژوه. تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار.
قائم مقامی، سید احمد رضا (1382)، اهریمن در سنت ایراین. پایان نامه ی کارشناشی ارشد رشته ی فرهنگ و زبان های باستانی. به راهنمایی: بابک عالیخانی. تهران: دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران.
قدردان قراملکی، محمد حسن. (1388). خدا و مسئله شر. قم: بوستان کتاب.
قیصری. (1375)، مقدمه ی شرح فصوص الحکم. تصحیح: جلال الدین آشتیانی. تهران: علمی و فرهنگی.
کانگا، س.ن. (1384)، «آموزه ی دو مینویی در گاهان». ایران شناخت (مجموعه مقالات). گزارش: جلیل دوستخواه، تهران: آگاه.
(1386). کتاب پنجم دینکرد. تصحیح: ژاله آموزگار و احمد تفضلی. تهران: معین.
کریستینسن، آرتور. (1355)، آفرینش زیانکار در روایات ایرانی. ترجمه: احمد طباطبایی. تبریز: موسسه تاریخ و فرهنگ ایران.
گات ها(کهن ترین بخش اوستا). (1384)، گزارش: ابراهیم پورداود. تهران: اساطیر.
گیسلر، نرمن. (1384). فلسفه دین. ترجمه ی : حمید رضا آیت اللهی. تهران: حکمت.
ماه فروردین روز خرداد. (1371) در کتاب: متون پهلوی. گردآوری: جاماسب آسانا. گزراش: سعید عریان. تهران: کتابخانه ی ملی.
مجتبایی، فتح الله. (1383)، «ابلیس». دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران: دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
مجلسی، محمدباقر. (1404ق). بحارالانوار. بیروت: موسسة الوفاء.
مردان فرخ. (1377)، شکند گمانیگ وزار (بخش هشتم). در کتاب، تعالیم مغان، نوشته ی زنر، ترجمه ی: فریدون بدره ای. تهران: توس.
معین، محمد (1387)، «یگانگی و دوگانگی در مزدیسنا». در کتاب؛ زندگی و اندیشه ی زرتشت. به کوشش: علی دهباشی. تهران: افکار.
مکنزی، دیوید نیل. (1383)، فرهنگ کوچک زبان پهلوی. ترجمه ی: مهشید میرفخرایی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
مولایی، چنگیز. (1384)، «اهریمن»، دانشنامه ی زبان و ادب فارسی، به سرپرستی: اسماعیل سعادت، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، (1357)، کشف الاسرار و عدة الابرار. تصحیح: علی اصغر حکمت. تهران: امیرکبیر.
(1385)، مینوی خرد، ترجمه ی: احمد تفضلی: به کوشش: ژاله آموزگار، تهران: توس.
نجم رازی. (1352)، مرصاد العباد، به اهتمام: محمد امین ریاحی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
وندیداد. (1370)، بخشی از کتاب: اوستا، جلد 2، گزارش: جلیل دوستخواه. تهران: مروارید.
ویلیامز، آلن. (1388)، «دین زرتشتی متاخر». جستاری در فلسفه ی زرتشتی (مجموعه مقالات)، ترجمه: سید سعید رضا منتظری. قم: دانشگاه ادیان و مذاهب.
هاشمی نژاد، قاسم. (1386)، کتاب ایوب (منظومه ی الایم ایوب و محنت های او از عهد عتیق). تهران: هرمس
یادگار بزرگمهر. (پاییز 1338)ف گزراش: ماهیار نوابی. نشریه یدانشکده ادبیات تبریز. سال یازدهم، صفحه ی 302-333.
یسنا(بخشی از کتاب اوستا)، (1380). گزارش: ابراهیم پورداود. تهران: اساطیر.
یشت ها. (1388). گزارش: ابراهیم پورداود. تهران: اساطیر.
hanning,W.B.Zoroaster

عبارات مرتبط با این موضوع

برهان علیت ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادبرهانعلیتتاریخچه نخستین کسانی که به‌طور گسترده مفهوم علیت را در نوشته‌های خود مطرح کردند؛ ندانم‌گرایی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد…ندانم‌گرایی به‌معنی نداشتن دانش کافی در رد یا اثبات وجود یک پدیده است و به زیرشاخه گروه دین و زندگی استان گلستان نمونه سوالات اهل …هسته تخصصی همچنان اقدام به بروزرسانی وبلاگ متبوع باارائه مطالب مفیدوسازنده پرسمان دانشجویی ادیان و مذاهبمعیشت مبلغان مسیحی که در قرن های اخیر در دورافتاده ترین نقاط جهان به تبلیغ آیینشان می برچسب‌ها برچسب‌ها و تگ‌های موضوعات و زمینه‌های کتاب‌های موجود در کتابناکخلیج پارسمهانداس کارامچاند گاندی در سال ۱۸۶۹ در یک خانواده هندو در گجرات هند دیده به جهان گشود برهان علیت ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد برهانعلیت تاریخچه نخستین کسانی که به‌طور گسترده مفهوم علیت را در نوشته‌های خود مطرح کردند؛ افلاطون ندانم‌گرایی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد ندانم‌گرایی به‌معنی نداشتن دانش کافی در رد یا اثبات وجود یک پدیده است و به زیرشاخه‌های گروه دین و زندگی استان گلستان نمونه سوالات اهل سنت هسته تخصصی همچنان اقدام به بروزرسانی وبلاگ متبوع باارائه مطالب مفیدوسازنده پرسمان دانشجویی ادیان و مذاهب معیشت مبلغان مسیحی که در قرن های اخیر در دورافتاده ترین نقاط جهان به تبلیغ آیینشان می برچسب‌ها برچسب‌ها و تگ‌های موضوعات و زمینه‌های کتاب‌های موجود در کتابناک خلیج پارس «مهانداس کارامچاند گاندی» در سال ۱۸۶۹ در یک خانواده هندو در گجرات هند دیده به جهان گشود مسئله شر


ادامه مطلب ...