جام جم سرا: هرچند تا وقتی این نتایج به مراحلی برسد که بتوان استفاده همهگیر از آن کرد شاید کمی طول بکشد اما اگر نمیخواهید به این زودیها تسلیم پیری شوید و دوست دارید بیشتر عمر کنید، میتوانید با رعایت ۸ راهکار ساده به عمرتان اضافه کنید:
۱- تکانی به خودتان دهید!
تنبلی و خانه نشینی موقوف! اگر صمیمیترین رفیقتان لپتاپ، تبلت یا گوشی همراهتان شده و مدام یک جا نشستهاید، بهتر است بدانید که در حال قیچی کردن طول عمر خود هستید. خانه نشینی و بیتحرکی دشمن سلامتی است. باید فعالتر باشید. ورزش مورد علاقهتان را انتخاب کرده و ورزش کنید. بهتر است بدانید که پیاده روی روزانه برای ارتقای سلامتی فوق العاده است.
اخیرا نتایج پژوهشی که در مجله the American College of Cardiology به چاپ رسیده است نشان میدهد که روزانه ۵ تا ۱۰ دقیقه دوی نرم کافیست تا امید به زندگی افراد افزایش یافته و خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی و مرگ زودرس به میزان قابل توجهی کاهش پیدا کند. روزی بیست دقیقه پیاده روی کنید، یا پنج تا ده دقیقه بدوید تا حداقل هفت سال بیشتر عمر کنید.
۲- پولدار شوید!
این روزها خیلیها بر این عقیدهاند از هر چه بگذریم سخن پول خوشتر است. شاید این حرف پربیراه هم نباشد، چون افراد پولدار امید به زندگی بیشتری نسبت به افراد بیپول دارند. ما هم با شما موافقیم که ناعادلانه است. اما واقعیت این است افراد پولدار غالبا تغذیهٔ خوبی دارند و به اصطلاح در ناز و نعمت زندگی میکنند.
بدون شک این افراد استرس پرداخت اجاره خانه و مخارج دیگر را ندارند تا اعصابشان متلاشی شود. در هر حال باید بدانید که محققان بر این باور هستند افراد ثروتمند به طور معمول بیشتر عمر میکنند (البته پول درآوردن از راه حلال). افرادی که همیشه لبخند میزنند و بجا میخندند، بیشتر از افراد اخمو عمر میکنند.
۳- پیامهای محبت آمیز بفرستید و دریافت کنید
تکنولوژیهای جدید آنقدرها هم بد نیستند. اینکه کسی را داشته باشید که نگران و البته مراقبتان باشد، پیامهای محبت آمیز برایتان بفرستد برای سلامتیتان فوق العاده است. دریافت پیام خوشحال کننده و محبت آمیز، فشارهای روحی روانی را کاهش میدهد. در نتیجه خواب راحت تری تجربه میکنید و سالمتر زندگی میکنید. در واقع داشتن دوستهای خوب و صمیمی که همیشه هوایتان را داشته باشند به طول عمرتان کمک خواهند کرد.
۴- چیزهای جدید یاد بگیرید
همین فردا به آموزشگاه زبان بروید و در یک کلاس زبان (هر زبانی که دوست دارید) ثبت نام کنید. اگر علاقهای به زبان آموزی ندارید موسیقی، خطاطی، سفالگری، آشپزی و غیره را انتخاب کنید. کتابهای جدید بخوانید. خلاصه اینکه کار جدید شروع کنید و چیزهای جدید یاد بگیرید. همهٔ این کارها برای این است که مغزتان را فعال نگه دارید. این کار باعث افزایش امید به زندگی و در عین حال افزایش سلامت مغز شود. مغز ما همیشه نیاز به عوامل محرکی دارد تا آن را فعال نگه دارد. بنابراین «ز گهواره تا گور دانش بجوی» را آویزهٔ گوشتان کنید و با بهانهٔ «ای بابا این حرفها از ما گذشته است» راه را برای پیری هموار نسازید.
۵- لبخند بزنید
آیا همیشه لبخند به لب دارید یا اینکه سگرمههایتان در هم است؟ نتایج پژوهشی که در Psychological Science به چاپ رسیده است نشان میدهد افرادی که همیشه لبخند میزنند و بجا میخندند، بیشتر از افراد اخمو عمر میکنند. لبخند نشان دهنده تمایلی برای اجتماعی بودن و با دنیای پیرامون زیستن است.
به عقیده محققان فرانسوی، زندگی با دیگران، نگران آنها بودن و داشتن تعامل مستمر با دنیای بیرون ضامن طول عمر و سالم زیستن است.
۶- ازدواج کنید
نتایج پژوهشی که در سال ۱۹۹۸ در Journal of Marriage and the Family به چاپ رسیده است نشان میدهد آقایان متاهل به طور متوسط هفت سال بیشتر از مردهایی که پای سفره عقد نمینشینند عمر میکنند.
نتایج پژوهشهای متعدد نشان میدهد احتمال ابتلا به سرطان پروستات در مردهای متاهل کمتر از مجردهاست و این مردها همچنین استخوانهای محکم تری دارند. همچنین محققان در سال ۲۰۰۲ ثابت کردهاند که برقراری روابط جنسی سالم با همسر، خطر ابتلا به بیماریهای قلبی را کاهش میدهد. ازدواج کنید و زندگی را عاشقانه پیش ببرید تا بیشتر عمر کنید.
اگر خودتان را درگیر زندگیهای تصنعی بکنید، اگر نقاب به چهره بزنید و وانمود به داشتن شخصیت دیگری بکنید و اگر خود واقعیتان نباشید، بیشتر در معرض افسردگی قرار میگیرید
۷- کمک بگیرید
قرار نیست همیشه در زندگی یکه تاز باشید و دروازههای موفقیت را به تنهایی فتح کنید. هیچ کس قادر به انجام همه کاری نیست. گاهی لازم است که کمک و مساعدت دیگران را هم بپذیرید. حتی لازم است کمک بخواهید. اگر به تازگی مادر شدهاید، بیشتر به کمک نیاز دارید. غرور را کنار بگذارید و از دیگران کمک بخواهید. اول از همه از نزدیکانتان کمک بخواهید و سپس از یک فرد متخصص. در این صورت تمام فشار کار روی دوش خودتان نخواهد بود و کمتر دچار استرس خواهید شد. همین امر نیز باعث سلامت بیشتر و افزایش طول عمرتان میشود.
۸- همانی باشید که هستید
گاهی دلمان میخواهد به جای فرد دیگری باشیم. گاهی حسرت زندگی دیگران را میخوریم و تصور میکنیم مرغ همسایه غاز است. به همین دلیل خودمان را به هر دری میزنیم تا زندگیمان را شبیه به آنها بکنیم. اما این کار اشتباه محض است. اگر خودتان را درگیر زندگیهای تصنعی بکنید، اگر نقاب به چهره بزنید و وانمود به داشتن شخصیت دیگری بکنید و اگر خود واقعیتان نباشید، بیشتر در معرض افسردگی قرار میگیرید.
تظاهر به آنچه نیستید، بار سنگینی روی دوشتان میگذارد. این کار انرژی و شادابیتان را از بین میبرد. علاوه بر این رفته رفته عزت نفستان از بین خواهد رفت. برای خوب زندگی کردن و داشتن طول عمر زیاد بهترین کار این است همانی باشید که هستید. اگر کم و کاستی در زندگی دارید، نگران نباشید. اگر زیاد اشتباه میکنید، باز هم نترسید. همهٔ ما اشتباه میکنیم و شکست میخوریم. خیلی از ما از زندگیمان راضی نیستیم، اما تظاهر کردن به آنچه که نیستیم زندگی را به هرز میبرد.
بهترین راه این است که بازی زندگی را درست بازی کنیم. به جای سخت گیری به خودمان و ایراد گرفتن از زمین و زمان سعی کنیم خودمان باشیم و به خودمان اعتماد داشته باشیم. ما برای دیگران و مانند دیگران زندگی نمیکنیم.
روانپزشکها معتقدند اگر بتوانید به جایی برسید که به قول جوانها، حال زندگی را ببرید، سالمتر خواهید بود و بیشتر عمر خواهید کرد. (سلامت نیوز)
جام جم سرا: یک روانشناس با اشاره به اینکه بسیاری از والدین شاغلند و بیرون از خانه کار میکنند، گفت: این موضوع باعث شده فرصت کافی برای سپری کردن در کنار فرزندانشان نداشته باشند.
مریم کوشافر تاکید کرد: وقت گذاشتن برای فرزندان یک نیاز است که والدین باید در این رابطه جدی باشند.
وی بیان داشت: در زمان با هم بودن میتوانید در مورد مسایل روزمره صحبت کنید و یا در خصوص مسائل مختلف تبادل نظر کنید.
کوشافر با تاکید بر اینکه والدین باید به صحبتهای فرزندانشان گوش کنند، ادامه داد: توجه نشان دادن به حرفهای فرزندان ضروری است.
وی زمان غذا خوردن را فرصت مناسبی برای با هم بودن خانواده ذکر کرد و گفت: میتوان صرف غذا در کنار اعضای خانواده را به عنوان یک قانون خانوادگی در نظر گرفت و از تنها غذا خوردن صرف نظر کرد.
این روانشناس با اشاره به اینکه فرزندان بسیار علاقهمندند تا برنامهای برای انجام برخی فعالیتها همراه پدر یا مادر در طول هفته داشته باشند، ادامه داد: به عنوان مثال رفتن به تفریحات و یا برنامههای ورزشی مناسب است.
وی عنوان کرد: میتوانید به همراه خانواده خود بازیهای دسته جمعی کنید، برای گردش در طبیعت روزی را اختصاص دهید یا گاهی همگی به سینما بروید. (ایمنا)
جام جم سرا: ایران با تاریخ چند هزار ساله در زمینه آثار تاریخی سالهاست جزو بهترینها در این عرصه است. کارشناسان معتقدند بازار ایران حتی میتواند بین سه کشور اول دنیا در این زمینه مطرح باشد. اما واقعیت تلخ پیش رو حکایت از چیز دیگری دارد.
ایران درحال حاضر در مقام ۳۱ جهان در بخش صادرات صنایع دستی قرار دارد. در این زمینه، مشکلات اقتصادی، بیمه نبودن کارگران در این صنعت، نبود صنعت توریسم قوی، عدم حمایتهای دولتی، نبود تبلیغات ضعیف و دست آخر، ورود محصولات رنگارنگ خارجی بخصوص چینی از جمله مشکلات مبتلابه صنایع دستی ایران به حساب میآید.
این بار به خیابان ویلا (استادنجاتاللهی)، و راسته فروشگاههای فروش صنایع دستی در این خیابان رفتیم تا ببینیم در این راسته چه میگذرد و بازار صنایع دستی ما چگونه روزگار میگذراند.
کشور ما چندسالی است صنایع دستیاش روی خوش ندیده است
فروشگاه بزرگی که ویترین زیبا و مالامال از ساختههای زیبای دست ایرانی آن، بشدت جلب توجه میکند. علی عبداللهی، صاحب این فروشگاه 25 سال است در این شغل فعالیت میکند. از او درباره خودش و این حرفه میپرسم. میگوید: پدر و پدربزرگ و پدرجدم در این حرفه بودهاند و با کسانی که در این حرفه کار میکنند سالها کار کردهایم. پدرم بعد از سالها مغازهاش را به من داد و از من انتظار دارد که این شغل را همانند فرزندم عزیز بدارم و روی چشمم بگذارم. حالا با داشتن بیش از 60 کارگر در کارگاههایی که در گوشه و کنار داریم، روزگار میگذرانیم. اما نمیتوانیم منکر شویم که صنایع دستی در کشورمان چند سالی است روی خوش به خود ندیده است. خیلیها که در این زمینه کار میکنند، نه بیمه هستند و نه پول کافی برای زمانی که اثر خود را خلق میکنند، دریافت میکنند. دولت هم که از ورود خیل اجناس خارجی جلوگیری نمیکند. بنابراین هرچقدر هم که کار کنید بازهم خستگی تان درنمیرود. تنها چیزی که این افراد را در این حرفه نگه داشته، عشقی است که در دل دارند و موجب شده دوام بیاورند.
عبداللهی ادامه میدهد: اما مشکل دیگری که حسابی آدم را نقرهداغ میکند، این است که در کشور ما از همه چیز تبلیغ میشود، از انواع تنقلات و خوراکیها تا انواع شوینده و خودرو و لوازم خانگی و... اما یک بار نشده که از این صنعت در بیلبوردها و رادیو و تلویزیون یادی بشود! مثلاً بیایند فلان صنعت دستی را معرفی کنند و بگویند که ما چطور میتوانیم این صنعت را زنده نگه داریم. در یک کلام، اهمیت چندانی به صنعت دست و این همه استادکار و کارگری که در این حرفه داریم و از این راه روزگار میگذرانند، داده نمیشود. مسئولان همیشه میگویند که صنایع دستی ما زبانزد تمام دنیاست؛ این درست است اما با شرایط فعلی چطور میتوان انتظار داشت که این رشته (که قدمت و قابلیتهای زیادی هم در کشور ما دارد) با کشورهای دیگر که در این عرصه فعالند، رقابت کند. آن هم کشورهایی که تازه به دوران رسیدهاند و چند سالی است که خودی نشان دادهاند. یک کشوری مثل چین که حالا یکی از قطبهای مهم این صنعت به شمار میآید یا کشورهایی مثل هند و مصر و پاکستان و حتی افغانستان که حالا حرفی برای گفتن دارند و مدتی است که جای خودشان را در عرصه صنایع دستی باز کردهاند، به سرعت در حال سبقت از ما در این رشته هستند.
حالا این کشورها با کیفیت خوب با تبلیغات مناسب چه توسط شهروندان کشور خودشان و چه از طریق گردشگران یا بازرگانان و حمایت دولتها تا حدود زیادی توانستهاند هم به روز باشند و هم با تنوع بالا و قیمت مناسب و ظریف کاری محصولاتشان را روانه بازارهای دنیا کنند. متأسفانه در جامعه ما نه از این صنعت حمایت میشود و نه فرهنگسازی لازم صورت میگیرد؛ در نتیجه که افراد به خاطر قیمت مناسب صنایع خارجی که معمولاً چینی و هندی و پاکستانی هستند به این صنایع روی آوردهاند که باعث شده صنایع داخلی به خاطر قیمت تمام شده مغفول بماند.
این فروشنده باسابقه که دست کمی از یک کارشناس صنایع دستی ندارد، اضافه میکند: خیابان ویلا و طالقانی از جمله راسته بازارهای صنایع دستی در تهران است و قیمتهای هر مغازه با مغازه دیگر تا حدودی فرق میکند. برخی اوقات قیمتها آنقدر متفاوتاند که مشتری ترجیح میدهد تنها از مغازهای که مورد اطمینان اوست خرید کند یا سفارش کالایی را بدهد. برخی اوقات فروش به گونهای است که برای مشتری از شهرستانهای مختلف هم سفارش جدید میگیریم.
از او درباره فروش خودشان میپرسم. به گفته او، بیشترین فروششان در این مغازه میناکاری اصفهان و شیراز و ترمه دوزی و انواع منبت و تابلوهای مختلف است که معمولاً مشتریهای خاص خودش را هم دارد.
ظاهرا در این رشته برخی بازرگانان برای اینکه اجناسشان فروش خوبی داشته باشد و سود خوبی را عاید خود کنند، جنسهای درجه چهارم و پنجم را در برخی کشورها خریداری میکنند و در داخل کشور به اسم درجه یک به فروش میرسانند[!] این میشود که فرق جنس درجه یک با جنس درجه چندم گاهی بسیار سخت میشود.
فروش جنس نا مرغوب به نام مرغوب
عبداللهی با تأسف تأکید میکند: در این صنف دست زیاد شده و مردم برای اینکه جنس خوبی را خریداری کنند یا باید به مغازه خاص که از آن خرید میکنند اطمینان کنند یا اینکه جنس نامرغوب به اسم جنس مرغوب به آنها فروخته میشود. این بستگی به وجدان فروشنده دارد اما در بیشتر مواقع چون مردم کشورمان بیشتر طالب صنایع دستی ایرانی هستند، اجناس ایرانی را میخرند و میدانند که جنس درست و با کیفیت به آنها فروخته میشود اما در صنایع خارجی معمولاً این اتفاق رخ نمیدهد.
صابری یکی دیگر از مغازهداران این راسته است. بیست سالی است که در این خیابان صنایع دستی میفروشد و دستی هم در صادرات دارد. اگرچه میگوید صادراتش بسیار محدود است. او درباره صادرات این صنعت میگوید: بیشتر صنایع دستی کشورمان به کشورهای عراق و حاشیه خلیج فارس میروند. ایرانیانی که در کشورهای اروپایی و امریکا و کانادا زندگی میکنند، از جمله خریداران پروپاقرص صنایع دستی ایران هستند و از طریق مسافر یا سفر این افراد به کشور، صنایع دستی نفسی تازه میکند. اما اگر صادراتی هست، واردات هم داریم؛ واردات قاچاق! واردات این کالا بهصورت قاچاق و پراکنده صورت میگیرد و هیچ گاه به صورت نظاممند این کالاها وارد نمیشود.
به باور کارشناسان برگزاری نمایشگاه یا بازارچههای محلی دائمی و همچنین معرفی گسترده صنایع دستی به مردم در جذب مشتری بسیار مؤثر است. صنایع دستی با وجود مزیتهایی چون دسترسی آسان و ارزان به مواد اولیه، نیاز نداشتن به سرمایهگذاری زیاد و ابزار کار ساده به دلیل مشکلات بازاریابی و فقدان حمایت از آن توانایی جذب افراد را شاید در کشور ندارد به گونهای که حالا دیگر جوانان ما در این رشته وارد نمیشوند چراکه حمایتی از سوی مسئولان نمیشود.
این مغازه دار در ادامه میگوید: در ایران چند شهر در رده اول صنایع دستی هستند و خیلیها برای دادن کادو و عیدی از این صنایع استفاده میکنند. یکی از این شهرهای اول یزد است و بعدی شیراز و اصفهان و سنندج و زنجان در اولویتهای بعدی قرار دارند و هر کدام نیز در رشتهای جزو بهترین هستند مثلاً صنعت چاقو در زنجان، ترمه در کردستان و اردبیل؛ میناکاری در شیراز و اصفهان و منبت کاری در یزد.
در راسته ویلا شاید بالغ بر 50 مغازه باشد که قیمتها در آنجا تا حدودی گرانتر از خیابان طالقانی است متأسفانه این خیابان کمتر بازدیدکننده و خریدار دارد و آنهایی هم که از این راسته خرید میکنند وضعیت مالی خوبی دارند و خارجیها هم که به صورت گردشگر وارد کشور ما میشوند بعضاً تنها برای گردش میآیند و پولی برای صنایع دستی در خیابان ویلا نمیدهند مگر اینکه به شهرهای دیگر مانند اصفهان یا شیراز سفر کنند و از افرادی که در بازار به صورت زنده در حال درست کردن صنعت دستی هستند خرید میکنند. حتی اگر چند برابر قیمت باشد البته یک مشکلی که خارجیها در ایران دارند این است که کارت اعتباری شان در اینجا ظاهراً فعال نیست و خیلی نمیتوانند خرید کنند اگر در مبادی فرودگاهها این مسأله حل شود آنها هم براحتی میتوانند از کارت اعتباری شان خرید کنند.
شهیدی از دیگر مغازه داران راسته ویلاست. او از وضعیت بد فروش بازار صنایع دستی میگوید و اضافه میکند: در کشور ما ارزش صنایع دستی را خیلی نمیدانند. برخی از کارهای دست هستند که تنها افراد خاصی آنها را تهیه میکنند و برای آن کار خاص هم اصلاً دستمزدی دریافت نمیکنند. برخی کارهای چوبی هم در کشور داریم که تقریباً در کشور نایاب است و مردم بیشتر خارجیاش را که عمدتاً هندی و چینی یا کار کشورهای آفریقایی است میخرند که البته برخی اوقات این اجناس از پلی استر هستند و به دو برابر قیمت و گاهی با 200 درصد سود آنها را میفروشند. این به این دلیل است که نیروی کار در این کشورها ارزان است و قیمتها پایین؛ بنابراین خریداران ایرانی و واردکنندگان این محصولات رابا قیمت فوقالعاده پایین وارد کشور میکنند و با تقاضای مشتریان و برخی اوقات مشتریانی که پای ثابت این اجناس هستند با قیمت بالا به فروش میرسانند و سودهای بالایی نصیب خود میکنند.
متأسفانه در کشور ما دستمزدها بسیار پایین است و گاهی اوقات یک جعبه خاتم شاید 30 هزار تومان آب میخورد اما همان هم به فروش نمیرود همین چند روز پیش بود که قیمت نان به محض اینکه بالا رفت به ما از شهرستان زنگ زدند که قیمتها باید 15 درصد بالا برود ما هم میخواهیم قیمت بالاتر برود و به نفع ما باشد اما وقتی کسی با قیمت سابق نمیخرد چطور میتوانیم انتظار فروش یا فروش بالا را داشته باشیم.
هر ساله در اول سال قیمتها بالا میرود و زمان فروش ما در فصل تابستان و ورود توریست به کشور است که خدا را شکر! توریستها هم زیاد از ما خرید نمیکنند در یک کلام اصلاً بازار نسبت به سه سال پیش خوب نیست و کسی کمتر سراغ این راسته را میگیرد.
قدر جنس وطنی را خارجیها میدانند!
او ادامه میدهد: کشورهایی مانند مالزی، هند، افغانستان و پاکستان به قصد گردشگری وارد کشور ما میشوند اما بیشتر این گردشگران اجناسی را میخرند که ارزان باشد. برخی حتی سراغ صنایع دستی دو، سه دلاری را میگیرند. برعکس ایرانیها که ارزش کار دست را میدانند و دلشان میخواهد خرید کنند، اما نمیتوانند؛ چون قیمتها در کشور خودمان هم بالاست.
در این مغازه اگر کسی بخواهد کادو به کسی بدهد با 30 تومان هم میتواند خرید کند اما برخی ترجیح میدهند جنس خارجی یا جنس دیگری را خرید کنند و هدیه بدهند. دلیلش هم این است که صنایع دست، خوب تبلیغ نمیشوند. در مقابل، برخی از اجناس مانند انواع رومیزیها و کوسنها و ترمه دوزیها و آدمکهای سنگی و منبت کاریها هم هستند که قیمتهای خوبی دارند و برخی اوقات این قیمت پایین باعث میشود که مردم فکر کنند که جنس خوبی نیستند و به همین خاطر شاید آنها نخرند! در حالی که اگر همان را با قیمت بالایی در مغازه برای فروش بگذاریم شاید افراد بیشتری آنها را بخرند در کل شاید تنها 40 درصد مردم توانایی خرید داشته باشند و بقیه تنها از این صنایع دیدن میکنند و قیمت میگیرند.
خوشبختانه در این راسته 90 در صد صنایع دستی ایرانی است و کار ایرانی هم تا حدود زیادی مشخص است اما 10 درصد باقی بیشتر شامل کشورهای هند و چین و آفریقاست. جنس چینی هم که بیشتر سرامیک و گلدانهای چینی و مرغی است که آن هم طرفداران خاص خودش را دارد چون هم ظرافت دارد و هم از رنگهای بخصوصی هم استفاده شده است.
شهیدی همچنین میگوید: امسال سفال در بورس است و برخی نیز انواع سفالهای شیشهای را میخرند و این سفالهای شیشهای و ظروف شاه عباسی به حوزه خلیج فارس و امارات و قطر از طریق دریایی صادر میشود.
وی همچنین اضافه میکند: اگر در کشور ما از صنایع دستی حمایت میشد مطمئناً در شرایط خوبی بودیم. در بیشتر کشورهای دنیا که از صنایع دستی خوبی برخوردارند جشنوارههای مختلفی راهاندازی میشود و محلهها و بازارچههای مختلف کارشان این است که از این صنعت تبلیغ کند. با این اوصاف در صنایع دستی کشورهایی مانند چین و هند و ترکیه حرف اول را در صنایع دستی میزنند و برای خود بازارچه ایجاد کردهاند و جنسهایشان را میفروشند و نمایشگاه میگذارند.
البته همین دو ماه پیش بود که معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی از افزایش 30 درصدی گردش مالی صنایع دستی در استان اصفهان خبر داد که به دلیل حضور گردشگر خارجی در این بخش از صنعت رخ داده بود. اما این جای سؤال دارد که با این آمار و ارقامی که داده میشود آیا با مشکلاتی که در این بخش رخ میدهد و بیشتر هم داخلی است، آیا میتوان این حجم از گردش مالی را باور کرد؟ ظاهراً محصولات چینی یکی از پرطرفدارترین محصولات در کشور ما هستند که در شهرهای بزرگ و تهران بازار خوبی دارند. آیا با این رشد و فروش بالای محصولات خارجی و عدم حمایت از محصولات داخلی و واردات غیرقانونی این صنایع نسبتاً ارزان خارجی میتوانیم به آینده این صنعت بومی امیدوار باشیم؟ البته گاهی ارقام ارائه شده از سوی مسئولان یک حکایت دارد و گفتههای دستاندکاران این بخش و فروشندگان آن، حکایتی دیگر...!(الهام تقیزاده/ایران هفت)
دکتر ابراهیم رزمپا با اشاره به اینکه احتمال ابتلا به سرماخوردگی برای تمام افراد و در تمام سنین در فصول پاییز و زمستان بیشتر میشود، گفت: اغلب افرادی که مدت زیادی را داخل خانه میگذرانند بیشتر به سرما خوردگی مبتلا میشوند. همچنین ممکن است در ابتدا فردی که مبتلا به سرما خوردگی شده است دچار عفونت، خارش یا درد گلو، گرفتگی بینی و کمی بدن درد یا سردرد خفیف شود.
این فلوشیپ جراحی سر و گردن با اشاره به اینکه بیش از ۲۰۰۰ ویروس مختلف ممکن است موجب ابتلا به سرما خوردگی شوند، خاطرنشان کرد: علائم سرماخوردگی بسیار متفاوت است، اما احتمال ابتلا دو تا چهار نوبت به سرما خوردگی در هر فرد بزرگسال وجود دارد.
رزم پا با تاکید به اینکه اغلب سرماخوردگی در طول یک هفته بهبود مییابد، اظهار کرد: امکان بهبود برخی از سرماخوردگیها تا دو هفته نیز وجود دارد که در صورت طولانی شدن این زمان باید به پزشک مراجعه شود. عطسه، آبریزش از چشم، سرفه، تب ملایم و خستگی خفیف را از علائم ابتلا به سرما خوردگی است و ویروس سرماخوردگی از راه دهان یا بینی وارد بدن میشود.
وی افزود: اگرچه سرماخوردگی از طریق عطسه و سرفه نیز میتواند منتقل شود، تماس دست فرد با دست فرد سرما خورده یا استفاده از وسایل مشترک مانند حوله و تلفن میتواند منجر به انتقال بیماری شود.
این متخصص گوش، گلو وبینی ماندن در فضاهای بسته، تماس نزدیک افراد با دیگران در طول پاییز و زمستان، استرسهای روانی و آلرژی که مجاری بینی را گرفتار کند را از عواملی دانست که میتواند احتمال ابتلا به سرماخوردگی را افزایش دهد و خاطرنشان کرد: درستی هیچکدام از باورهای عموم مردم در مورد عوامل زمینهساز سرماخوردگی مانند بیرون رفتن از خانه با موهای خیس و باد سرد تا کنون ثابت نشده است.
رزم پا با اشاره به اینکه مراجعه به پزشک در هنگام ابتلا به سرماخوردگی برای اطمینان از اینکه عفونت وارد ریه، حنجره، نای، سینوس یا گوش نشده باشد، الزامی است، یادآورشد: علائم و نشانههای شروع سرماخوردگی اغلب یک تا سه روز پس از ابتلا به ویروس سرما خوردگی ایجاد میشوند و اولین علامت آن آبریزش از بینی است. (ایسنا)
محمد ناظمی اردکانی در دیدار با آیت الله علوی گرگانی گفت: یکی از وظایف ثبت احوال، ثبت وقایع حیاتی چهارگانه فوت، تولد، ازدواج و طلاق است. در حال حاضر ۹۷ و نیم درصد از ولادتها ظرف ۱۵ روز و همچنین ۹۷ درصد از فوتها نیز در مهلت ده روزه ثبت میشو.
او افزود: زمانی که وقایع چهارگانه در مهلت قانونی ثبت میشوند بلافاصله در اختیار سازمانهای مربوطه قرار داده میشود.
رئیس سازمان ثبت احوال با بیان اینکه یکی دیگر از ماموریتهای ثبت احوال صدور اسناد هویتی مانند شناسنامه است، گفت: تاکنون ۱۰۳ میلیون سند ولادت در ثبت احوال صادر شده و ۲۳ میلیون سند فوت نیز صادر شده است بنابرین جمعیت زنده ایران حدود ۷۰ میلیون نفر است.
وی ادامه داد: در خصوص اسناد هویتی در تلاش هستیم که این سند غیر قابل خدشه باشد بنابرین در حال استفاده از فناوریهای جدید هستیم.
ناظمی اردکانی یکی دیگر از ماموریتهای ثبت احوال را تولید و نشر آمار و اطلاعات جمعیتی عنوان کرد و گفت: در حال حاضر در طول یکسال به طور میانگین یک میلیون و ۴۰۰ هزار ولادت و ۴۰۰ هزار فوت ثبت میشود که این امر نشان دهنده این است که جمعیت کشور یک و سه دهم درصد افزایش یافته است.
وی اضافه کرد: در طول سال به طور میانگین ۸۰۰ هزار ازدواج و ۱۶۰ هزار طلاق رخ میدهد که متاسفانه به ازای هر پنج ازدواج یک طلاق بوقوع میپیوندد و ۱۴ درصد از طلاقها در سال اول ازدواج بوده است.
رئیس سازمان ثبت احوال عنوان کرد: متاسفانه متوسط خانوادههای ایرانی زیر ۲ فرزند دارند، از سوی دیگر جمعیت ایران از لحاظ ترکیب سنی ۲۴ درصد زیر ۱۵ سال، ۳۱ درصد بین ۱۵ تا ۳۰ سال، ۳۹ درصد بین ۳۰ تا ۶۴ سال و ۶ درصد نیز ۶۴ سال به بالا هستند که این امر نشان میدهد که جمعیت ایران جوان است و به سوی میانسالی در حرکت است.
وی بیان کرد: متاسفانه سن ازدواج افزایش یافته است و ۱۴ درصد از افرادی که در سنی بالا ازدواج میکنند تمایلی به فرزند آوری ندارند و ۱۹ درصد نیز تنها یک فرزند میآورند.
ناظمی اردکانی اضافه کرد: با بررسیهای انجام شده اگر نرخ فرزندآوری کاهش یابد طبق بررسیهای انجام شده در سال ۱۴۲۵ رشد جمعیت صفر میشود.
وی بیان کرد: بر اساس سیاستهای کلی جمعیت ۱۲ بند مربوط به کیفیت رشد جمعیت است که اجرای این سیاستها میطلبد که همه دستگاههای اداری و اجرای پای کار بیایند.
رئیس سازمان ثبت احوال در خصوص اقدامات فرهنگی سازمان ثبت احوال افزود: تلاش برای انتخاب نام خوب و نیک برای فرزندان، اجتماع سادات در سالروز ولادت حضرت زهرا(س) و نگهداری اسناد هویتی شخصیتهای بزرگ کشور از جمله اقدامات فرهنگی سازمان ثبت احوال است (مهر)
بررسیهای آنها نشان میدهد برای رسیدن به خوشبختی نیازی به صرف این هزینهها نیست و با پیروی از فرمولهای سادهتری میتوان دوام زندگی مشترک را تضمین کرد. اگر میخواهید از فرمولهای پیشنهادی آنها باخبر شوید و به ادامه مطلب توجه کنید.
حتما عروسی بگیرید
روانشناسان هم تا اندازهای با یافتههای محققان موافقند. سالهاست که مشاوران خانواده میگویند نگرفتن عروسی میتواند احتمال طلاق گرفتن یا با مشکل مواجه شدن زوجها را بیشتر کند و به عنوان یک پیش آگهی منفی، نامزدها را از گرفتن چنین تصمیمی باز میدارد. مشاوران خانواده میگویند عروسی نگرفتن مساوی طلاق گرفتن نیست اما میتواند خطر به سراشیبی افتادن زندگی زوجها را بیشتر کند. پژوهشگران هم در این مورد با روانشناسان موافقند. در گزارش پروژه ملی ازدواج ایالاتمتحده آمده است که برگزار شدن مراسم ازدواج بر رضایت زوجها از زندگی مشترکشان تاثیر مستقیم میگذارد.
ولخرجها زودتر طلاق میگیرند!
به نوشته بیبیسی، زوجهایی که چنین جشنی را برگزار کردهاند، کیفیت زندگیشان بالاتر بوده و احساس خوشبختی بیشتری میکردند. محققان میگویند شاید این مراسم به نحوی سمبلیک نشان میدهد که عروس و داماد گزینههای دیگر را کنار گذاشتهاند و انتخاب خود را کردهاند و این مراسم به پیریزی پایههای این تعهد، جنبهای رسمی میدهد یا شاید هم برگزار کردن چنین جشنی نشان میدهد عروس و داماد اطرافیانی دارند که در گرفتن چنین تصمیمی همراهشان هستند و از آنها حمایت میکنند.
حتما صرفهجویی کنید
این روزها به همان نسبت که موج عروسیهای گرانقیمت و لوکس سرازیر شده، به طرفداران عروسی نگرفتن و ساده زندگی را شروع کردن هم افزوده شده است. از نظر شما کدام شیوه بهتر است و بر عاقبت زندگی مشترکتان تاثیری مثبت میگذارد؟ یک شروع کمهزینه یا آغاز زندگی مشترک با مجلس عروسی که همه در مورد شکوهش با هم حرف میزنند؟
میرور نوشته است که گروهی از پژوهشگران که این موضوع را بررسی کردند، رای را به نفع عروسیهای کمخرج صادر کردند. یافتههای آنها نشان میدهد خرید سرویس طلایی که نگینهایش چشم همه را خیره کند و بریز و بپاش در هزینههای عروسی، میتواند کار شما را به طلاق بکشاند.
البته پژوهشگران با گرفتن عروسیهای کوچک یا نگرفتن این جشن موافق نیستند و میگویند آنچه براساس پژوهشها میتواند شما را خوشبخت کند، یک عروسی بزرگ اما ارزان قیمت است.
با توجه به پژوهشها صرف هزینه بیشتر از 6هزار و 200 یورو برای عروسی، میتواند آغازگر بحرانهای زندگی مشترک شما باشد اما چنین یافتهای نباید شما را به جای صرفهجویی گرفتار خساست کند و باعث شود به طور کامل خیال جشن گرفتن را از سرتان بیرون کنید.
حق دارید؛ برگزار کردن چنین مراسمی آن هم اگر بزرگ باشد، هم استرس دارد و هم دوندگی اما ارزشش را دارد که بهخاطر دوام عشقتان همه این سختیها را به جان بخرید و یک شب شاد را در کنار عزیزانتان برگزار کنید.
حتما ماه عسل بروید
تا اینجا تلاش کردیم شما را به کمخرجی و صرفهجویی تشویق کنیم اما متاسفانه باید بگوییم مجبورید به خاطر خوشبخت شدن، همه پولهایی که صرفهجویی کردهاید را در ماه عسل خرج کنید. به نوشته شیکاگو تریبون، از نظر محققان تنها یک عروسی ارزانقیمت نیست که ضامن خوشبختی شما میشود. آنها میگویند صرف هزینه اندک برای جشن ازدواج در صورتی شما را خوشبخت میکند که با ماه عسلی مفصل همراه میشود. محققان میگویند زوجهایی که به ماه عسل میروند (فارغ از اینکه چقدر در چنین مسافرتی خرج میکنند) خطر جدا شدن از همسرشان را 41 درصد کاهش میدهند.
محققان میگویند زوجهایی که با صرفهجویی عروسی میگیرند اما پولهایشان را خرج ماه عسل میکنند و حسابی در ماه عسلشان خوش میگذرانند، زندگی با دوامتری دارند. پس تا جایی که میتوانید از هزینههای غیرضروری عروسیتان کم کنید و برای گذراندن یک ماه عسل طولانی برنامهریزی کنید. باور کنید اضافه کردن چند غذا به منوی شام عروسیتان ارزش افسردگی و بحرانهای پس از جدایی را نخواهد داشت.
حتما حلقه ارزان بخرید
به دست کردن یک حلقه گرانقیمت ازدواج زندگی مشترک را با دوامتر میکند؟
هافینگتون پست از زبان پژوهشگران نوشته است که صرف هزینهای حدود دو تا 4 هزار دلار (چیزی بین 6/5 تا 13 میلیون تومان) برای خرید حلقه ازدواج میتواند خطر طلاق گرفتن را 1/3 مرتبه بیشتر کند. درحالیکه خریدن حلقه با قیمتی حدود 500 تا 2000 دلار (یعنی حدود 1/5 تا 6 میلیون تومان) افزایش چنین خطری را به دنبال نمیآورد.
اگرچه برخی هنوز هم پول را یکی از معیارهای لازم و حتی کافی برای خوشبخت شدن میدانند اما محققان میگویند کسانی که برای اثبات عشقشان به همسر آینده خود حلقهای برایش میخرند که بیشتر از 20 هزار دلار قیمت دارد (تعجب نکنید! کسانی هستند که برای ازدواجشان حلقه 65 میلیون تومانی میخرند) به احتمال 1/6 مرتبه بیشتر از زوجهایی که حلقه 5 هزار تا 10 هزار دلاری میخرند، از شریک زندگیشان جدا میشوند.
محققان پا را از این هم فراتر میگذارند و ادعا میکنند خریدن حلقهای که هزار دلار یا کمتر قیمت دارد، خطر طلاق گرفتن را بهشدت پایین میآورد. با توجه به نتایج این پژوهشها، خودتان قضاوت کنید و تصمیم بگیرید. آیا هنوز هم آرزوی درخشیدن چنین الماس بزرگی را روی انگشتر عروسیتان دارید؟
حتما شلوغش کنید!
شاید وقتی از عروسی کمهزینه حرف میزنیم، تصور کنید باید تعداد مهمانهایتان را کم کنید اما حسرت پوشیدن لباس گرانقیمت و چیدن میز شام مفصل را به دلتان نگذارید اما اشتباه میکنید. محققان میگویند برای خوشبخت شدن باید حداقل 150 نفر را برای عروسیتان دعوت کنید.
به نوشته بی بی سی، محققان بر این باورند که بالا رفتن آمار دعوتشدهها هم میتواند پیشآگهی مثبتی برای ساختن یک زندگی با دوام باشد. زمانی که پژوهشگران به این نتیجه رسیدند، در ابتدا تصور کردند شاید کسانی که مهمانهای بیشتری را دعوت میکنند، تمکن مالی بیشتری دارند و بهخاطر همین خوشبختتر میشوند اما حذف معیارهایی مثل وضعیت مالی و تحصیلی هم نتوانست نتیجه دیگری را در بررسی آنها به ارمغان بیاورد و به همین دلیل محققان قاطعانه اعلام کردند که فارغ از همه علائم، تعداد مهمانها میتواند بر بقا یا از دست رفتن زندگی مشترک زوجها تاثیر بگذارد. (آسا ابراهیمی/سیب سبز)
دکتر مینا طاهری با اشاره به اینکه استفاده از پودر با حجم زیاد باعث میشود که پوست پیرتر به نظر برسد، گفت: گروهی از زنان عادت دارند از پودر و کرم پودر به مقدار زیاد استفاده کنند، به طوری که لایهای ضخیم از آن روی پوستشان مینشیند. این عادت نادرست پوست را پیر و خسته جلوه میدهد؛ به خصوص در آخر شب وقتی که چند ساعت از استفاده پودر گذشته و به اصطلاح پودر روی سطح پوست ماسیده است.
وی با تاکید بر اینکه زنان جوان بهتر است از کرمهای حاوی مرطوبکننده استفاده کنند، گفت: هر چه در این سنین پوستتان نرمتر به نظر برسد، جذابتر خواهید بود.
طاهری گفت: برای جوانتر نشان دادن پوست میتوانید با احتیاط فراوان از محصولات براق و درخشان استفاده کنید. این نوع محصولات باعث محو شدن خطوط پوست، چین و چروکها و لکها میشوند.
این متخصص پوست و مو با بیان اینکه با افزایش سن، برخی قسمتهای صورت و بدن، حجم قبلی خود را از دست میدهند، گفت: بهتر است روی استخوان گونه را کمی روشنتر کنید تا گونهها برجستهتر شوند. در سنین 25 تا 35 سالگی زنان صورت بچهگانه خود را به طور کامل از دست میدهند و با نگاه کردن به چهرهشان میتوان متوجه سن شد.
وی یادآور شد: همیشه پوستهای خشک باعث پیرتر به نظر رسیدن فرد میشوند. برخی از خطوط و چین و چروکهای پوست را نمیتوان به طور کامل محو کرد و بالاخره روی پوست پدیدار میشوند؛ مثل خطوط لبخند. استفاده از کرم مرطوب کننده (دو بار در روز) زمان ظهور آنها را به تعویق میاندازند.
طاهری گفت: یک مرطوب کننده خوب لازم نیست که گران قیمت باشد. مرطوبکننده بدون چربی و مواد شیمیایی خوشبو کننده موثرتر است. فراموش نکنید که مرطوبکننده را روی گردن خود نیز بمالید، زیرا گردن جزء مهمترین نواحی بدن است که بیش از هر جای دیگری افزایش سن را نشان میدهد.
وی در پایان گفت: سیگار نکشید. علاوه بر جنبههای غیرسالم مصرف سیگار و تاثیر آن روی ارگانهای مختلف بدن، سیگار پوست را پیرتر نشان میدهد و دندانها را کدر و خراب میکند. در نهایت یکی از مهمترین نکاتی که هیچگاه نباید فراموش شود، نوشیدن آب فراوان است. (ایسنا)
مادرم داد میزند: باز حوله خیس حمام را روی تخت انداختهای و پدرم پاسخ میدهد: خانم والله به خدا یادم رفت، الان بر میدارم.
ماجرا به همینجا ختم نمیشود و موضوع انداختن جورابها در رخت چرکها هم به میان کشیده میشود.
مادر: مرد! تو دوباره جوراب هاتو انداختی لای لباس چرکها؟
پدر: چه اشکالی داره مگه؟
مادر: خدا یه مرگی به من بده از دست تو تا راحت شم.
پدر: باز شروع کردی. اصلا خونه خودمه دوست دارم هر جور دلم میخواد رفتار کنم. تو هم میتونی بری خونه بچه هات و منو به حال خودم بذاری!
سلام میکنم و هر یک ازآنها تا چشمشان به من میافتد لب به گله میگشایند و دیگری را متهم به بداخلاقی و ناسازگاری میکنند.
مادر میگوید: پدرت به کلی عوض شده، دیگر مرد سابق نیست. مثل بچهها شده، دیگر اهمیتی به من نمیدهد، یا در کارهای خانه دخالت یا خرابکاری میکند. نظافت را رعایت نمیکند و خانه را به هم میریزد.
پدر میگوید: این مادر غرغرو را ببرید تا من بتوانم نفس بکشم. از چای خوردن من هم ایراد میگیرد و میگوید چرا اینقدر چای میخوری!
برایم خیلی عجیب است. آنها همواره زندگی آرام و گرمی داشتهاند، چرا اکنون حال و روزشان اینگونه شده است. از زمانی که پدرم بازنشسته شده و در خانه مانده است اوضاع بدتر شده و با کوچکترین جرقه دعوای بزرگی در خانه بر پا میشود.
مشاجره میان سالمندان پدیده نادری نیست، گویی همه آدمها در روزهای سالمندی کمحوصله تر میشوند و مرتب با دیگران جر و بحث میکنند. این در حالی است که ما در روزهای پیری نیاز بیشتری به محبت اطرافیانمان داریم.
زینب سی و شش ساله از رابطه پدر شوهر و مادر شوهرش سخن میگوید و آن را مشکلی پیچیده در خانواده عنوان میکند.
او میگوید: هر وقت به خانه والدین همسرم میرویم میبینم که آنها مشغول جرو بحث می کنند بر سر چیزهای کوچک هستند و حتی در حضور عروسها و دامادها هم به یکدیگر پرخاشگری میکنند.
اما براستی چرا برای بسیاری از زوجها بعد از میانسالی سخت است 24 ساعت روز را با هم بگذرانند؟
به نظر میرسد وقتی یکی از زوجین تقریبا تمام مدت در خانه بوده، برای زوج دیگر که بتازگی بازنشسته شده تا حدی سخت است که بتواند خود را با عادتهای روزمره وی هماهنگ سازد.
سن گذر آرزوها
با ورود زوجین به سنین میانسالی کم کم شرایط جسمانی و روحی متفاوت میشود. آغاز میانسالی در مردان با کاهش هورمون تستسترون همراه میشود، همانگونه که در زنان نیز در این دوره کاهش هورمون استروژن وجود دارد و تغییرات جسمی و روحی فراوانی به وجود میآورد، کاهش این هورمون در مردان نیز سطح انرژی بدن، قدرت عضلانی و جنسی را در آنان کاهش میدهد.
این تغییرات باعث تغییر در خلقیات و روحیات افراد میشود که همزمان با ورود فرد به دوران بازنشستگی است. افراد احساس میکنند که دیگر نشاط گذشته را ندارند و در حالی پا به این دوران گذاشتهاند که بسیاری از آرزوهایی را که در سر میپروراندند، بر آورده نشده است.
بدیهی است همه همسران خواه ناخواه با هم مشکلاتی دارند که موجب تنشهایی بین آنها خواهد شد، اما با بروز این شرایط آنهایی که راه مدارا و تسامح را در پیش نگیرند، خیلی زودتر از اوایل ازدواج به نقطه جوش میرسند. نقطه جوش در روابط زناشویی همان نقطهای است که فرد با رسیدن به آن، تحمل خود را از دست میدهد. در عین اینکه به همسرش بسیار علاقهمند و به او وابسته و معتاد است،متقابلا از او خسته و منزجر نیز هست، یعنی نوعی دوگانگی در احساسات فرد نسبت به همسرش پدید میآید که موجب جرو بحثهای فراوانی میشود.
همچنین هنگامی که مردان و زنان به سن میانسالی و دوران بازنشستگی میرسند تهدید هویتی برای آنها به وجود میآید، این امر به آن معناست که آنها که تا دیروز سوال «من کیستم» را با شغل خود پاسخ میدادند در این زمان جوابی برای آن ندارند. ممکن است که خیلی از افراد خود را بازنشسته معرفی کنند، اما بسیاری از افرادی که شغل آزاد دارند یا همسرانی که همه عمر خود را صرف خانه داری و بچهداری کردهاند پاسخی برای این پرسش و اصولا امنیت روحی و روانی خود ندارند که همه این عوامل دست به دست یکدیگر میدهد و زمینه را برای بروز اختلافات آماده میکند.
وقتی تنها میشویم
شاید شما هم این داستان را شنیده باشید؛ پیرمردی همیشه از خروپفهای همسرش شکایت میکرد، اما همسرش زیر بار نمیرفت و گلههای همسرش را به حساب بهانهگیری وی میگذاشت. تا اینکه یک روز پیرمرد برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف میکند ضبط صوتی را آماده کرده و صدای خرناسهای گوشخراش همسرش را ضبط میکند. پیرمرد صبح که از خواب بیدار میشود و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپفهای شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش میرود و صدایش میکند، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته است! از آن شب به بعد خروپفهای ضبط شده پیرزن، لالایی آرامبخش شبهای تنهایی او میشود.
حکایت بیشتر زن و شوهرهایی که در سنین میانسالی با یکدیگر بگو مگو میکنند، همین ماجراست. آنها زمانی که یکی از طرفین به دیار باقی میشتابد افسوس میخورند و تنها در آن زمان است که متوجه میشوند ارزش یکی برای دیگری چقدر است؟
اما همیشه هم اینطور نیست که همسران در این سن نسبت به یکدیگر وفادار بماند.
سر پیری و معرکهگیری!
بحران میانسالی وضعی ناآرام و بازتابهای مختلفی در زندگی افراد دارد، این حالت معمولا در بسیاری از افراد با انتقاد از شیوه زندگی گذشته، حسرتها و دریغها از آرزوهای واصل نشده و کارهای بسامان نرسیده همراه است.
اکرم عباسی، روانشناس در این باره میگوید: فرد ممکن است در این حالت نسبت به زندگی، پیشه یا شریک زندگی خود احساس ملالت کند و برای ایجاد تغییر در این موارد، میل قویای را حس کند.
وی میافزاید: بارها دیده شده که همسران در این سن از یکدیگر جدا میشوند و این امر در مردان در مقایسه با زنان بیشتر روی میدهد. طلاقهایی که در سنین 40 تا 50 سال روی میدهد از این موارد است. حتی براساس آمار سازمان ثبت احوال در سال گذشته 1615 مرد و زن در سنین بیش از ۷۵ سال از یکدیگر جدا شدهاند.
به اعتقاد کارشناسان بخشی از طلاقهای دوران سالمندی ریشه در زندگی مشترک گذشته دارد، به عنوان مثال زن و مردی که از ابتدا با اختلاف نظر و نداشتن تفاهم مواجه بودهاند و در همان سالهای اول بچهدار شدهاند و به همین دلیل با مشکلات کنار آمدهاند و سازش کردهاند، در این دوران که از یکسو دختر وپسرها ازدواج کردهاند و از سوی دیگر به دلیل پایین آمدن آستانه تحمل، طلاق و جدایی را برماندن و زندگی کردن ترجیح میدهند.
با افزایش سن و افزایش سابقه زندگی مشترک به دلیل افزایش ارتباطات، اختلاف سلیقهها بروز میکند و اگر زن و شوهر با مهارتهای زندگی آشنا نباشند این اختلاف سلیقهها به اختلاف اصلی زندگی تبدیل و به طلاق منجر میشود.
یکطرفه به قاضی نرویم
نوع نگاهی که افراد به دوره بازنشستگی دارند، باورها و انتظاراتی که دیگران از آنها دارند به عنوان عوامل تعیینکننده مهمی در این دوره میانسالی و ورود به سالمندی محسوب میشود.
دکتر یدالله قاسمیپور، روانشناس درباره دلایل بروز مشکل در زندگی مشترک زوجهای سالمند میگوید: البته نمیتوان یکطرفه به قاضی رفت و یک نسخه برای همه پیچید، برخی اوقات دوره بازنشستگی دوران خوش زندگی است یا به قول عامه دوره «با زن نشستگی» است.وی میافزاید: از منظر روانشناسی هر تغییری عارضه روانی استرس مثبت یا منفی را به همراه دارد. در دوره میانسالی که با زایندگی و باروری شخصیت همراه است انسانها حس خوبی دارند، اما این حس گاهی همزمان با حکم بازنشستگی رئیس اداره است. گرچه ممکن است تغییر، رویداد خوشایندی تلقی شود، اما حکم یک عامل استرس را دارد که در شخصیت افراد تاثیرگذار است.
این روانشناس میافزاید: وارد شدن استرس به شخص موجب تغییر در روابط انسانی، محیطی و درون فردی شده و برخی اوقات این دوره به عنوان دوره رکود و بیحاصلی، مفید نبودن و سربار بودن خانواده و جامعه تلقی میشود.
به گفته قاسمیپور اگر هر فردی چنین نگرشی به دوران میانسالی و ورود به آستانه پیری داشته باشد آستانه تحملش بخصوص در روابط بین فردی و خانوادگی که انتظار احساس امنیت از طرف مقابل را دارد از بین میرود.
نباید فراموش کنیم که حساس بودن و نداشتن احساس امنیت از طرف همسر در موقعیتهای ناکامی میتواند حس خشم را به پرخاشگری و دعواهای خانوادگی تبدیل کند.
در عین حال عوامل دیگری مثل کاهش حقوق در دوره بازنشستگی، از دست دادن روابط کاری با دوستان، تغییر محیط زندگی، یکنواختی، کاهش قوای ذهنی و جسمیدر کنار یکدیگر میتواند درک کاملتری از تغییرات روانی ـ اجتماعی این دوره را تجسم کند. از سوی دیگر یکی از عواملی که موجب بروز چنین بگو مگوهایی در زندگی زوجهای میانسال میشود نوع روابط آنها قبل از این دوره است. در این میان زن و شوهر ممکن است به دلیل مشغلهکاری همسر و پرداختن به امور فرزندان فرصت این را که روابط مخدوش و مسائل حل نشده خود را در دوران جوانی حل کنند، نداشته باشند و در حقیقت این مشکلات همچون زخمی کهنه در دوران میانسالی سر باز کند.
دکتر قاسمیپور در این باره یادآور میشود: در این دوره همسران فراغت خوبی پیدا میکنند که به این مسائل هرچند به شیوه نامطلوب بپردازند. یادمان باشد که بسیاری از افراد دعوا کردن را به انزوا و دوری و کنار کشیدن از همه مسائل ترجیح میدهند. در حقیقت دعوا کردن در این سن به نوعی طرح مساله است که میتواند به حل آن منجر شود. اما منزوی شدن، اجتناب از روبهرو شدن با مسائل است که باعث میشود گاهی سالها مسالهای ناگشوده باقی بماند.
اما متاسفانه حتی در چنین شرایطی نداشتن مهارتهای گفتوگو و حل مساله به دلایل فرهنگی و خطاهای ذهن از جمله برداشتهای اشتباه از رفتار همسر، ذهن خوانی و از این قبیل میتواند به آتش اختلافات و کشمکشهای این دوره دامن بزند.
بودن یا نبودن، مساله این است
شاید امروز که جوانتر هستید، دوست نداشته باشید درباره زندگی عادی و روزمره خود بعد از بازنشستگی حرف بزنید و در ذهن خود اینگونه فکر کنید که در این دوران به سفرهای زیادی میروم و وقت خود را صرف کارهای بر زمین مانده زندگی میکنم، اما ماجرا به این سادگی نیست.
تفاوت شرایط جسمی، اقتصادی و خانوادگی در این زمان بخصوص بعد از دوران بازنشستگی باعث میشود نتوانیم آرزوهایی را که در دوران جوانی به آن فکر میکردیم محقق کنیم. بنابراین نیاز استبرای این دوران برنامهریزی داشته باشیم.
اکرم عباسی، روانشناس نیز در این باره میگوید: معمولا لازم است که خانوادهها برای انطباق با شرایط جدیدی برنامه ریزی داشته باشند.
وی میافزاید: بهتر است در یک تقویم خالی از خود بپرسید که چطور میخواهید این روزها را پر کنید حتی میتوانید این موضوع را با داشتن یک کار نیمه وقت یا داوطلبانه و خیریه تا حدی آسانتر کنید. در عین حال برای رسیدن به هماهنگی و گشودن راههایی تازه در مقابل خود و همسرتان ارتباط خود را بیشتر کنید و ساعتهای بیشتری را با وی بگذرانید.
عباسی توصیه میکند: در کارهای عادی و روزمره بازنگری کنید، خیلی از زوجین بعد از دوره بازنشستگی یک بار دیگر جنگ و جدال بر سر تقسیم کارهای روزمره را تجربه میکنند. خیلی مهم است که تصمیم بگیرید آیا میخواهید به کار دیگری بپردازید یا خیر.
دکتر قاسمیپور نیز در این باره تاکید میکند: نکته اساسی که باید به خاطر داشته باشیم این است که در دوره سالمندی و بازنشستگی جدای از مسائل مالی و فرهنگی و خانوادگی، هیجانات فرد دستخوش تغییر میشود. شاید شنیده باشید که افراد سالمند مثل بچهها حساسند. این نشان دهنده این است که عواطف و هیجانات در سازگاری روانشناختی در این دوره نقش بسزایی دارند. درک و همدلی از جانب همسر قطعا در این مورد مؤثر خواهد بود.
با وجود این داشتن روابط جایگزین برای روابط دوستانه و کاری، تغییر نگرش نسبت به بازنشستگی و داشتن برنامهای که در آن فرد احساس کارایی قبلی خود را حفظ کند، باعث ایجاد احساس خوب در فرد شده و همین امر نیز به نوبه خود باعث بهبود روابط با همسر و دیگر اعضای خانواده میشود.
از طرفی حفظ ارتباط با محل کار قبلی در قالب انجمنها و نشستهای صمیمی مدیران با افراد بازنشسته و نظرخواهی و مشورت با آنان برای بهبود کارایی سازمان، احساس ارزشمند و مفید بودن را در افراد حفظ میکند.
شواهرانی که خانگی نمیشوند
علاوه بر این مسائل بسیاری از همسران انتظار دارند شوهرانشان در دوره بازنشستگی در کارهای خانه به آنها کمک کنند. هرچند شوهران سعی میکنند این انتظارات را برآورده کنند، اما شوهران سنتی تلاش میکنند این انتظارات را با انجام کارهای مردانهتری مثل تعمیر خانه و وسایل زندگی پاسخ دهند و این ممکن است باعث اختلاف شود یا به دلیل اینکه شوهر به طور تمام وقت در خانه حضور پیدا میکند برخی رفتارها و عادتهای او مورد اعتراض همسر قرار میگیرد. دکتر قاسمیپور در این باره میگوید: در این گونه موارد پیشنهاد میشود که انتظارات و توقعات دو طرف در موقعیتی مناسب و در کمال آرامش مطرح شود تا طرفین درک و فهم درستی از رفتارها پیدا کنند. برای مثال اگر شوهر درخواست همسر خود را مبنی بر آشپزی یا کمک کردن در آشپزخانه را نمیپذیرد، دلایل خود و احساس خود برای انجام چنین کارهایی را برای همسر خود توضیح دهد که از ذهن خوانی طرف مقابل و متعاقبا واکنش متقابل و در نهایت بروز دعوا و خشونت جلوگیری شود.
از طرف دیگر، حضور بیشتر شوهر در خانه، میتواند تهدیدی برای قدرت و قلمرو زن خانهدار تلقی شود و این احساس که در امور خانهداری دخالت میشود. حفظ احساس تسلط و کنترل امور خانه برای یک زن خانهدار مهم است و نباید آن را از نظر دورداشت. آموزش خانوادهها از طریق رسانههای جمعی کارگاههایی که از طریق سازمانها برای افراد و همسرانشان تدارک دیده میشود، میتواند باری از مشکلات ناشی از این دوره از زندگی را بکاهد. برخی اوقات یافتن یک کار پاره وقت یا فعالیت در زمینه مشابه با شغل سابق و استفاده از توانمندی و تجارب کاری اوقات فراغت فرد را پر خواهد کرد.
فرزندان؛ راهحل پیش رو
اما نباید فراموش کنیم که فرزندان به طور مستقیم و غیر مستقیم میتوانند نقش مهمی را در کاهش این اختلافات و بگو مگوها ایفا کنند. در این دوره فرزندان معمولا ازدواج کردهاند و پدر و مادرها با عارضهای به نام سندرم «آشیانه خالی» روبرو میشوند. احساس بیهودگی، پوچی و افسردگی همراه با بازنشستگی میتواند مساله را کمی پیچیده کند. کارشناسان بر این باورند که ارتباط مؤثر و مداوم فرزندان با خانواده والدین انتظاری از سوی پدر و مادر است که بیشتر از حمایتهای مالی آنها برایشان اهمیت دارد.
دکتر قاسمیپور در این باره میگوید: فرزندان میتوانند با تقویت احساس کنترل و شایستگی دوره جوانی پدر و مادر و همچنین همدلی و درک آنان به جای در دست گرفتن زمام تمام امور زندگی آنها احساس خوبی را در آنان ایجاد کنند. فرزندان نباید فراموش کنند که والدین آنها افرادی نیستند که در کودکی با آنها سر و کار داشتند و لازم است که روحیه حساس آنها را درک کنند. باید گفت که تقویت باورهای مذهبی و سنتهای خوب گذشته که در آنها نیکی و احترام به والدین جای دارد، احساس خوبی در والدین ایجاد میکند و آنها دیگر خود را کم ارزش نمیدانند و فکر نمیکنند که حاصل عمرشان بیهوده بوده است. انسانها در مسیر زندگی همواره به عقب مینگرند و به ارزیابی گذشته خود میپردازند و در این مکث از خود سوالاتی میپرسند که اگر در پاسخ به این سوالات به این نتیجه برسند که عمرشان بیهوده سپری نشده است، احساس خردمندی و کمال خواهند داشت و امید و آرامش آنها در زندگی به مراتب بیشتر میشود. بنابراین فرزندان میتوانند تلاشها و نکات مثبت زندگی پدر یا مادر را به آنها یادآور شوند و به داشتن یک حس خوب در آنها کمک کنند.
خودمان چه کنیم؟
اما اگر شما میانسال هستید و فرزندی ندارید برای رفع این مشکل به این دو نکته توجه کنید؛اول اینکه تا میتوانید از مشاجرات و بگو مگوها کم کنید. به هیچ عنوان یک مشاجره را دستکم نگیرید. مشاجرات وقتی روی هم انبار شوند و انرژیهایشان را درهم ضرب کنند،خستگی و کلافگی لازم برای رسیدن به آن احساس دوگانه و نقطه جوش را فراهم میآورند.
ضمن آنکه صفات بد و خلقیات ناپسند خودتان را از دسترس همسرتان دور نگه میدارید از تلاقی با نقاط ضعف و خلقیات ناپسند او نیز خودتان را حفظ کنید. توجه زیاد به عیوب یکدیگر و صحبت در باره آن، شما را نسبت به هم حساس و عصبی میکند.
از عیوب همسرتان چشمپوشی واقعی داشته باشید، یعنی در فکر و قلبتان هم آنها را وارد نکنید. شاید زندگی شما از مسیری پیش برود که عیوب همسرتان در این مسیر چندان مضر نباشد. همین که آسیب رفتارش به زندگی مشترکتان نرسد کافی است.یادم افتاد چند روز پیش در یکی از بوستانهای شهر پشت سرم پیر مرد و پیر زنی میانسال نشسته بودند و به سرسره بازی بچهها نگاه میکردند... لحظهای در سکوت طوری که متوجه نشوند، نگاهشان کردم... چه آرام در گوش هم نجوا میکردند و با لبخند میگفتند: «چه عالی که بچههایمان سر و سامان گرفتند و ما هنوز کنار هم هستیم.»
با خود میاندیشم چقدردر روزهای پیری به عشق ورزیدن همسرمان و تر و خشک کردن یکدیگر نیازمندیم. عشق در سالمندی نیازی است مثل غذا خوردن، مثل نوشیدن جرعهای آب، مثل نفس کشیدن... آن را از همدیگر دریغ نکنیم.
10 توصیه برایکاهش مشاجرات پدر بزرگها و مادر بزرگها
1 ـ به عنوان احترام و قدردانی از والدینتان و برای حفظ سلامت و بهداشت روانی آنها هنگام دیدار همان شور و شوق دوران کودکی را داشته باشید تا آنها در این دوران هم احساس شادی و نشاط کنند.
2 ـ اجازه دهید والدینتان متوجه شوند که همه چیز در زندگیتان خوب و عالی است و شما کنترل کامل بر زندگیتان دارید تا آنها نگران شما نباشند.
3 ـ اگر گرفتاری یا مشکلی دارید تا حد امکان از بازگو کردن و مطلع کردن آنها خودداری کنید.
4 ـ همیشه احترام خود را نسبت به والدینتان اظهار کنید و فراموش نکنید هیچ پول و هدیهای نمیتواند جایگزین احترام شما برای آنها باشد.
5 ـ قدردان و سپاسگزار والدین باشید. سپاسگزاری و قدردانی از تمام آنچه والدین در گذشته و حتی اکنون برای شما انجام دادهاند باعث خوشحالی آنها میشود.
6 ـ تولد و مناسبتهای مهم در زندگی والدینتان را فراموش نکنید.
7 ـ گاهی والدین خود را به ناهار یا شام به طور خصوصی دعوت و سعی کنید اوقات خوشی را با هم سپری کنید.
8 ـ آنها را در امور زندگیتان مشارکت دهید. از والدینتان برای مهمانیها، جشنهای تولد، برنامههای تعطیلات و دیگر فعالیتهای خانوادگی که برگزار میکنید دعوت کنید و به بهانه پیری و کهولت سن و ناتوانی جسمانی آنها را از فعالیتهای اجتماعی محروم نکنید.
9ـ در دسترس باشید و آنها را نسبت به آنچه در زندگی تان قرار است اتفاق بیفتد به روز نگه دارید و اجازه دهید که همواره ذهن آنها فعال بماند.
10 ـ سعی کنید به طور منظم و روزانه احوال آنها را جویا شوید و حداقل هفتهای یک بار به منزل آنها سرکشی کنید.
( گیتی آذری / چاردیواری ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
1483
علی اکبر محزون به تغییرات در آمار ثبت ازدواج از سال ۹۰ به بعد اشاره کرد و گفت: از سال ۹۰ شاهد رشد منفی و تغییرات در آمار ثبت ازدواج در استانهای مختلف کشور بودهایم به طوری که در این سال ازدواج منفی ۱/۹ درصد، در سال ۹۱ منفی ۵/۱ درصد، سال ۹۲منفی ۶/۷ درصد بوده و در ۹ ماهه نخست سال ۹۳ نیز به منفی ۷/۲ درصد رسیده است.
.
کاهش ۴ درصدی سهم جمعیت جوان
وی با اشاره به اینکه عوامل مختلفی در کاهش نرخ ازدواج و ثبت آن در کشور موثر بوده است، گفت: تغییرات ساختار سنی جمعیت یکی از دلایل اصلی رشد منفی ازدواج محسوب میشود و از سال ۸۵ تا ۹۰ سهم جمعیت جوان (۱۵ تا ۲۹ ساله) ۴ درصد کاهش داشته یعنی از ۳۵/۴ درصد در سال ۸۵ به ۳۱/۵ درصد در سال ۹۰ رسیده است.
وی اظهار داشت: شاخص دیگر در این کاهش میانگین سنی ازدواج است به طوری که طبق سرشماریهای انجام شده در سال ۵۵ تا ۹۰ میانگین سنی برای مردان از ۲۴/۱ تا ۲۶/۷ و برای زنان نیز ۱۹/۷ تا ۲۳/۴ و در ۹ ماهه امسال ۲۸ سال میانگین سنی ازدواج برای مردان و ۲۳/۴ سال برای زنان ثبت شده است.
روند افزایشی تاخیر ازدواج مردان
مدیرکل اطلاعات آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال با اشاره به اینکه میانگین سن ازدواج در سال ۹۱ برای مردان ۲۷/۴ سال و در سال ۹۲ نیز ۲۷/۸ بوده در حالی که این سن برای زنان در سال ۹۱، ۲۲/۱ و در سال ۹۲ نیز ۲۳/۱ بوده است.
به گفته محزون، شاخص سن ۲۰ تا ۳۴ سالگی سن ازدواج برای آقایان تعریف شده و بیش از این سن را سن بالای ازدواج عنوان میکند. آمارها نشان میدهد در سال ۸۴ مردان بالای ۳۵ سال ۶/۷ درصد، در سال ۹۱، ۸/۸ درصد، در سال ۹۲، ۹/۴ درصد و در ۹ ماهه سال ۹۳ این سن به ۱۰/۲ درصد رسیده است به طوری که روند افزایشی تاخیر ازدواج برای آقایان را شاهد هستیم.
افزایش دو برابری تاخیر سن ازدواج زنان در ۱۰ سال
مدیرکل اطلاعات آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال در مورد تاخیر در سن متعارف ازدواج زنان نیز گفت: این تاخیر در زنان شدیدتر بوده به طوری که چون سن ۱۵ تا ۲۹ سالگی سن ازدواج این افراد در نظر گرفته میشود، بنابراین زنان دارای بیش از ۳۰ سال سن، تاخیر در سن متعارف ازدواج داشتهاند این آمار در سال ۸۴، ۶/۳ درصد در سال ۹۱، ۱۱/۲ درصد در سال ۹۲، ۱۲/۵ درصد و در ۹ ماهه سال ۹۳ به ۱۳/۸ درصد رسیده است.
به گفته محزون، شاخص تاخیر سن ازدواج در زنان در کمتر از ۱۰ سال به بیش از دو برابر افزایش یافته است.
تهران صدر نشین افزایش سن ازدواج
وی با تاکید بر اینکه تاخیر سن ازدواج در کلانشهرها نمود بیشتری داشته است، گفت: تهران با ۳۰/۱ سال، شیراز با ۲۹/۱ سال، تبریز و اصفهان با ۲۸/۶ سال و کرج با ۲۸/۱ سال بیشترین میانگین سن ازدواج مردان را به خود اختصاص دادهاند.
محزون افزود: در مورد زنان نیز تهران با ۲۶/۲ سال، شیراز با ۲۵ سال، کرج با ۲۴/۹ سال، اصفهان ۲۴/۷ سال و تبریز با ۲۳/۵ سال بیشترین استانهایی هستند که سن ازدواج زنان بیش از میانگین کشوری است.
وی گفت: میانگین کشوری سن ازدواج برای مردان ۲۷/۸ و برای زنان ۲۳/۱ اعلام شده است.
تفاوت سن ازدواج در مناطق مختلف تهران
مدیرکل اطلاعات آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال، اظهار داشت: براساس تحلیلی که برای اولین بار در ثبت احوال انجام شده تهران به سه منطقه شمیرانات، مرکزی و ری تقسیم میشود و میانگین ازدواج زنان و مردان در این سه منطقه متفاوت است به طوری که این سن در شمیرانات برای مردان ۳۲ سال و برای زنان ۲۸/۶ سال و در بخش مرکزی میانگین سن ازدواج مردان ۳۰/۱ و زنان ۲۶/۲ سال و همچنین در بخش ری نیز این سن برای مردان ۲۷/۱ و برای زنان ۲۳/۱ سال اعلام شده است.
محزون تاکید کرد: بررسیهای انجام شده نشان میدهد تحولات نه تنها در کل کشور بلکه در کلانشهرها نیز متفاوت است.(مهر)
معاون درمان اداره کل درمان تامین اجتماعی استان تهران در پاسخ به اینکه چه داروهایی در صدر تجویز بیرویه نسخ پزشکان تهرانی قرار دارند گفت: بیشتر داروهای آنتی بیوتیکی، کورتنها و آزمایشهای متعدد و مکرر که گاه الزامی هم برای انجام آنها نیست در صدر تجویزهای بیرویه قرار دارند.
سیروس شهنی دانش ادامه داد: یک تیم کارشناسی و علمی شامل متخصصان و فوق تخصصها برای این منظور در این اداره کل مستقر هستند و اگر مشخص شود تداخل دارویی در نسخهای وجود دارد و یا دفتر اسناد پزشکی در نوع بیماری با توجه به داروهای تجویزی ابهام داشته باشد، پزشک مربوطه فراخوانده میشود گفت: به عنوان مثال ممکن است پزشکی ۱۰ دارو برای یک بیماری نوشته باشد که باید مشخص شود این ۱۰ قلم برای تشخیص و درمان چه بیماری نوشته شده است، اگر تیم تخصصی قانع شد مشکلی وجود ندارد، در غیر این صورت پزشک باید یک بازنگری در تجویز دارو داشته باشد.
وی درباره نحوه برخورد با پزشکان خاطی افزود: تامین اجتماعی با پزشکان قرارداد منعقد میکند، میتوانیم قرارداد خود را منوط به ارائه خدمات مطلوب، علمی و کیفی کنیم و آنها باید برای ادامه قرارداد خود ملزم به رعایت شرایط علمی تجویز دارو باشند.
او گفت: آزمایشهایی به صورت متعدد و مکرر تجویز میشود که لزومی به انجامش نیست؛ به عنوان مثال سنجش تراکم استخوان زیاد مشاهده میشود. سنجش تراکم استخوان را نباید برای هر بیماری تجویز کرد. اگر سنجش تراکم استخوان را در نسخه یک بیمار جوان ببینیم باید به پزشک مربوط تذکر بدهیم زیرا معمولا این آزمایش برای افراد مستعد پوکی استخوان در سنین بالا تجویز میشود. (ایسنا)