آموزش هیپنوتیزم به صورت مرحله مرحله از رهاسازی ذهن شروع شده، سپس به آرامسازی بدن میرسد و سپس فرد وارد خلسه شده و آماده تلقینپذیری میگردد.
هیپنوتیزم از دور شاید خیلی اسرارآمیز به نظر بیاید اما در واقع امروزه هیپنوتیزم مدرن برای درمان مشکلات رفتاری مانند عدم اعتماد به نفس، اضطراب، عادتهای ناپسند، ترس و انواع فوبی به کار میرود. همچنین از هیپنوتیزم برای تقویت حافظه، کاهش وزن و ترک سیگار نیز استفاده میکنند. در ادامه با هیپنوتیزم قدری آشنا شده و سپس مراحل آموزش هیپنوتیزم به روشی ساده را شرح میدهیم.
هیپنوتیزم یا خوابگری شاخهای از علم روانشناسی است که در آن به وسیله تلقین، شخص در حالت خاصی از هوشیاری قرار میگیرد. حالتی طبیعی از ذهن که طی آن، ذهن روی موضوع خاصی متمرکز میگردد، آگاهی محیطی کاهش مییابد، تغییرات مفیدی در امواج مغزی ایجاد میشود و تلقین پذیری در مورد موضوعات مورد توافق فرد افزایش مییابد.
هیپنوتیزم، یک حالت طبیعی ست که تقریبا همه، آن را تجربه نمودهاند. وقتی غرق مطالعه یک کتاب، گوش کردن به موسیقی دلخواه، تماشای یک فیلم یا هر فعالیت مورد علاقه دیگری میشوید و ارتباط تان با محیط اطراف کاهش مییابد، در حالت هیپنوتیزم طبیعی قرار گرفتهاید. در چنین حالتی ممکن است کسی شما را صدا بزند اما حتی متوجه او نشوید و صدایش را نشنوید. کسانی که توانایی هیپنوتیزم پذیری مناسبی دارند، هر وقت به شدت روی موضوعی متمرکز میشوند (آن چنان که جذب موضوع گردند)، به طور خودکار به حالت هیپنوتیزم طبیعی فرو میروند.
علت اصلی اثربخشی هیپنوتیزم، آن است که وقتی شخص در حالت هیپنوتیزم قرار میگیرد، ذهنش آمادگی بیشتری برای پذیرش پیشنهادات و تلقینات درمانگر دارد. در حالت هیپنوتیزم، تلقینات مثبت و درمانی به لایههای عمیق ذهن (جایی که یادگیری واقعی اتفاق میافتد) نفوذ میکنند.
هیپنوتیزم به دو صورت خودهیپنوتیزم و دگرهیپنوتیزم قابل اجرا است. خودهیپنوتیزم یعنی آن که شما خودتان را هیپنوتیزم کنید، این کار فقط با تمرکز و تفکر خود فرد صورت میپذیرد. بعضی افراد چنان در نگرانی ها وتنش ها غرق شدهاند که به راحتی قادر به هیپنوتیزم نیستند. برای اینکه هیپنوتیزم شوید باید بتوانید خودرا آرام سازید، مغز خود را از افکار رها کنید و به هیچ چیز فکر نکنید، درست مانند کاری که در مراقبه انجام میدهید.
آموزش هیپنوتیزم به صورت گام به گام
مراحل زیر آموزش هیپنوتیزم و خودهیپنوتیزم به طور ساده است ونیاز به تمرین زیادی ندارد. توصیه میکنیم که این کار را اول روی خود و بعد روی دیگران انجام دهید.
حالا شما باید کاملا آرام، شل، منبسط و رها باشید. قسمت اصلی آموزش هیپنوتیزم از مرحلهای است که وارد خلسه میشوید و خواهید دید که این تکنیک واقعا جواب میدهد.
چند توصیه و راهنمایی
مسلما رفتن به حالت ریلکسیشن و اعمال مشابه برای عوض کردن اجتماع یا آدمهای اطرافتان نیست بلکه روشی است تا شما را با روحتان آشتی دهد و قدرتهای نامتناهی که خداوند متعال در اختیارتان قرار داده را به کنترل شما درآورد تا بهوسیله آنها بتوانید در برابر محیط، موقعیتها، فرصتها و افراد پیرامونتان بهترین تصمیم و عکس العمل را به کار بندید.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
خبرگزاری آریا -
انسانهایی که ظاهر ثابتی دارند تأثیرگذاری بیشتری در مخاطب خود دارند
در واقع، بسیاری از ما علاقمند هستیم که اطرافیانمان برداشت مطلوبی از برند شخصیمان داشته باشند. این مهم به ویژه در تعاملات و مناسبات سازمانی از جلوه بیشتری برخوردار است. به عبارتی تصور و قضاوت سایرین برای ما انسانها از اهمیت بالایی برخوردار است
برای این که شخصیتمان به یک برند تبدیل شود و به یاد دیگران بمانیم؛ باید عواملی را مد نظر قرار دهیم و درون خودمان تقویتشان کنیم.برخی از آنها ظاهری هستند و برخی از آنها رفتاری.
عوامل ظاهری:
برای خوش پوش بودن حتما نباید برند یا مارک لباس خاصی بپوشیم، شاید دانستن کمی دانش بصری و رنگ شناسی بتواند به ما کمک میکند.
1- استفاده درست از لباسهای مناسب برای مکانهای مختلف: به طور مثال پوشیدن کت و شلوار برای یک جلسه کاری که قرار است راجع به امور اجرایی باشد شاید جذاب نباشد ، بهتر است از لباس اسپرت استفاده کنیم.
2- استفاده از رنگ در لباس: خیلی وقتها با رنگ لباسهایی که انتخاب میکنیم در حال پیام دادن به مخاطبمان هستیم و وقتی یک نفر مثلا بارها با کت و شلوار خاکستری یا مشکی یا سرمهای با پیراهن سفید دیده شود میشود میتوان چیزهایی دربارهاش حدس زد مثل اینکه آدم محافظه کاری است و یا در اداره دولتی کار میکند. و...
3- مرتب بودن: شاید مهمترین موضوع در لباس پوشیدن مرتب و تمیز بودن آن است. حتما قبل از پوشیدن لباس اتو فراموش نشود. همچنین از تمیز بودن لباس مطمئن باشید؛ حتی یک لکه کوچک هم در جایی که فکر میکنیم دیده نمیشود ممکن است دردسر ساز باشد و در نظر مخاطب ما تأثیر منفی بگذارد.
4- خوش بو بودن، شاید این مطلب را از پیامبر اسلام (ص) زیاد شنیدهاید که یک سوم از درآمدشان را خرج خریدن عطر میکردند. پس به نظرم حتما هر روز یا یکروز درمیان استحمام کنید و از عطر استفاده کنید. بوی خوش هم به خودتان هم به مخاطبتان احساس بهتری میدهد.
5- داشتن ظاهر یکسان: به نظرم انسانهایی که ظاهر ثابتی دارند تأثیرگذاری بیشتری در مخاطب خود دارند، تا کسانی که هر چند وقت یک بار مدل موها یا آرایش صورتشان تغییر میکند.
عوامل رفتاری:
1. یک سوال متفکرانه بپرسیم
سوالی بپرسیم که باعث آغاز یک مکالمه منحصربهفرد شود. مثلا به جای " کار شما چیست؟" سوالمان را اینگونه مطرح کنیم: " هدف شما از شرکت در این رویداد چیست؟" و یا " انتطار دارید که این رویداد چه نتیجهای برای شما دربرداشته باشد؟"، از آنها بپرسیم که درمورد ایده جدید ما چه فکر میکنند. افراد همیشه یک مکالمه جالب را به یاد خواهند داشت.
2. گوش دهیم
اگر اجازه دهیم که طرف مقابل اول صحبت کند و یا پس از مطرح کردن سوال یا شروع بحث، با دقت به پاسخ او گوش دهیم، تاثیری به مراتب بیشتر، مثبت و بهیادماندنیتر خواهیم داشت. اینکه ما دو گوش و یک دهان داریم، دلیلی دارد، پس باید از آنها بر همین اساس نیز استفاده کنیم.
3. بپرسیم که چه کمکی میتوانیم انجام دهیم
هنگام ملاقات با یک فرد جدید، یک استراتژی خوب این است که به سرعت بفهمیم که کار طرف مقابل چیست و بلافاصله به دنبال راههایی برای کمک به او باشیم. از او بپرسیم: " آیا اگر شما را به آقای ایکس مرتبط کنم، کمکی به شما خواهد کرد؟" و یا " آیا میتوانم شما را به آقای ایکس معرفی کنم؟"
4. بر کیفیت تمرکز کنیم، نه کمیت
در حین مکالمه، از خود شور و علاقه واقعی نشان دهیم و بر روی کیفیت ارتباطاتی که پیدا میکنیک تمرکز کنیک، نه بر تعداد کارت ویزیتهایی که جمع میکنیک. کارتهای ویزیت برای شما تبدیل به مشتری نخواهند شد، اما ارتباطات و روابط قوی خواهند شد.
در پنج دقیقه اول ملاقات با افراد جدید ، به آنها دلیلی بدهیم تا ما را به خاطر بسپارند
5. آنها به دلیلی نیاز دارند تا ما را به خاطر بسپارند
یکی از مهمترین کارهایی که میتوانیم در پنج دقیقه اول ملاقات با افراد جدید انجام دهیم، این است که به آنها دلیلی بدهیم تا ما را به خاطر بسپارند. در یک رویداد مرتبط با کسبوکار، ممکن است که آنها افراد مختلفی را ملاقات کنند، اما زمانی که شما در اولین برخورد تاثیری قوی و بهیادماندنی از خود به جای بگذارید، دفعات بعد آنها شما را در یاد خواهند داشت.
6. به طور شفاف و واضح بگوییم که در انجام چه کاری بهترین هستیم
سعی کنیم که مکالمه خود را با افراد جالب سازیم و آن را با شور و علاقه ادامه دهیم. درمورد کار خود باافتخار و باهیجان صحبت کنیم تا پیام خود را شفافتر و دلچسبتر ارائه کنیم.
7. از رویدادها غافل نشویم و نبض بازار را بدست گیریم
شرکت در رویدادهای کسبوکار و مجامع صنفی و تخصصی نظیر سمینارها و همایشها ، یک راه عالی برای گسترش شبکههای حرفهای خود از طریق ملاقات با سایر افراد این حرفه است. ما هیچ وقت نمیدانیم که چه کسانی را ملاقات خواهیم کرد و به چه روابط کاری در آینده دست خواهیم یافت.
8. لبخند بزنیم و مدیریت توجه را جدی بگیریم
افراد در هفت ثانیه اول پس از ملاقات، ما را قضاوت میکنند. لبخند زدن به روی آنها و ایجاد تماس چشمی، به آنها نشان میدهد که ما خونگرم و به صحبت کردن با آنها علاقمند هستیم. این حرکات کوچک زمینه را برای شروع یک مکالمه معنادار آماده میکند.
9. یک داستان بگوییم
گفتن داستان بهترین راه برای ایجاد یک استعاره است و به دیگر افراد اجازه میدهد نوع تفکر ما را بشناسند.
10. سربزنگاه بر کیفیت ارتباطات خود بیفزاییم
تکنولوژی آنقدر پیشرفت کرده است که شاید روشهای قدیمیتر مثل کارتهای ویزیت کمی تحتالشعاع قرار گیرند (البته نباید اثرات کارت ویزیت و ضرورت آن را دست کم گرفت)، البته میتوانید در پایان هر ملاقات و ردوبدل کردن کارت، از آنها بخواهید تا آدرس ایمیل و دیگر اطلاعات خود را در تلفن همراه شما وارد کنند. پس از آن، میتوانید در همان لحظه ایمیل یا ژیامی را از طرق مختلف از جمله پیامک، وایبر،... را برای آنها ارسال کنید و اینجاست که در همان لحظه با آنها مرتبط میشوید. ممکن است کمی عجیب به نظر برسید و انجام آن سخت باشد، اما تعداد پیگیریهای افراد بعد از ملاقاتها را بسیار افزایش خواهد داد. این همان مفهوم بازایرابی سر بزنگاه است!
11. نام آنها را تکرار کنیم
همه افراد دوست دارند که صدا زدن نام خود را بشنوند، این کار کمک زیادی به ایجاد ارتباطات میکند. این کار همراه با ارتباط چشمی و دست دادن به روش اصولی، تصور مثبتی از ما را در ذهن آنها ایجاد خواهد کرد (میتوانید مطالب بیشتر درخصوص مهارتهای ارتباطی غیرکلامی و زبان بدن را در کتاب مهارتهای ارتباط با مشتریان شاکی به قلم اینجانب بخوانید)
12. آنها را تحسین کنیم
اطمینان حاصل کنید که ظاهر و رفتارشما منعکسکننده سلامت و انرژیمان است. به افرادی که ملاقات میکنیم، علاقه واقعی نشان دهیم؛ از آنها سوالاتی در مورد خودشان بپرسیم و سعی کنیم چیزی در آنها بیابیم تا آن را تعریف و تحسین کنیم.
13. درمورد علایق خود صحبت کنیم
در مورد علایق خود با آنها صحبت کنیم و از آنها نیز درمورد علایقشان بپرسیم. این کار از گارد گرفتن افراد جلوگیری میکند و به ایجاد رابطه کمک زیادی میکند.
گردآوری : بخش روانشناسی بیتوته
منابع :
درگی
سلامت نیوز
خبرگزاری آریا -
دسترسی به اطلاعات درون گوشی iPhone
شما برای امنیت بیشتر می توانید رمز عبور برای دسترسی به Siri قرار دهید.
اگر بر روی گوشی iPhone خود از Siri استفاده میکنید، حتماً میدانید که با نگهداشتن کلید Home میتوان به آن دسترسی داشت.
از Siri میتوان برای دسترسی به اطلاعات درون گوشی نیز بهره برد. از این رو شاید ترجیح بدهید تا برای دسترسی به آن یک رمز عبور تعیین کنید تا دیگر افراد نتوانند از آن استفاده کنند. به ویژه که این وقتی گوشی در حالت قفل نیز قرار دارد میتوان Siri را فراخوانی کرد. در این ترفند به نحوهی انجام این کار میپردازیم.
آموزش گذاشتن رمز عبور بر روی siri
ابتدا وارد Settings شوید.
سپس General را انتخاب کنید.
حال Passcode Lock را لمس نمایید.
در این مرحله اطمینان پیدا کنید یک رمز عبور در قسمت Passcode Lock فعال است.
سپس از قسمت Allow Access When Locked گزینهی Siri را بر روی ON تنظیم نمایید.
اکنون به هنگام دسترسی به Siri از شما درخواست رمز عبور میشود.
منبع:yjc.ir
هر انسانی به طور متوسط طی ۸ ثانیه توانایی تمرکز خود را از دست می دهد، بنابراین اثرگذاری بر دیگران و ماندگار شدن در ذهن آنها نمی تواند کار ساده ای باشد. به بیان دیگر، وقتی برای اولین بار با کسی برخورد دارید، برای شکل دهی به اثری که در ذهن او می گذارید فرصت زیادی نخواهید داشت.
در ادامه ۵ راهکار به شما ارائه خواهیم کرد که کمک می کنند ظرف ۳۰ ثانیه بیشترین اثرگذاری را روی طرف مقابل خود داشته باشید:
آماندا مارکو، مشاور ارتباطات استراتژیک می گوید وقتی کسی از شما می پرسد که هستید و به چه کاری مشغولید، به عبارت «من فلانی هستم، [عنوان شغلی تان]»، بسنده نکنید. در عوض از روایتی استفاده کنید که طرف مقابل بتواند با آن ارتباط برقرار کند و سریع و راحت بفهمد چه کسی هستید و چه کاری انجام می دهید. برای مثال اگر از کودکی به شغل فعلی خود علاقه داشته اید، این را به شکلی کاملاً مختصر و مفید در معرفی خود بگنجانید.
این کاملاً به شناخت شما از طرف مقابل بستگی دارد. از به کار بردن اصطلاحات و عبارات تخصصی حوزه ی فعالیت خود بپرهیزید، مگر آنکه طرف مقابل شما نیز در همین حوزه فعالیت داشته باشد و با تمام زیر و بم آن آشنا باشد. این کار باعث می شود حرف هایتان برای طرف مقابل قابل فهم تر شود و بهتر در ذهن او بنشیند.
پژوهشی از سوی دانشگاه استنفورد نشان می دهد آمار به تنهایی با نرخ ۵ درصد تا ۱۰ درصد در ذهن افراد ماندگار می شود. اما همین آمار اگر با شرح یا روایت ماجرا همراه شود نرخ ماندگاری اش در ذهن افراد تا ۶۵ الی ۷۰ درصد افزایش پیدا خواهد کرد. بنابراین اگر آماری برای ارائه کردن دارید، داستان آن را نیز به این آمار بیافزایید.
پس از اینکه با کسی مکالمه ای داشتید، به این فکر کنید که از مکالمه تان چه چیزهایی در خاطرتان مانده اســت. اغلب مواقع درس خواندن در یک مدرسه یا زندگی در یک محل می تواند به خوبی در ذهن افراد بماند. علت این امر آن اســت که عوامل مشترک، شما و مخاطبتان را با یکدیگر پیوند می زنند و با گره خوردن این آشنایی و خاطرات گذشته، شما را در ذهن او ماندگار تر می کنند.
اگر در میان صحبت هایتان یا از روی پروفایل طرف مقابل در شبکه های اجتماعی به نقطه ی اشتراکی برخورد کردید، این موضوع را به زبان بیاورید؛ اما مراقب باشید در جزئیات زندگی طرف مقابل بیش از اندازه کنجکاوی نکنید.
به زبان ساده، افراد احساسی که به آنها منتقل می کنید را به خاطر خواهند سپرد. با تعریفی به جا و صادقانه از آنها، سعی کنید حسی که از دیدن شما در خاطرشان ثبت می شود گرما و صمیمیت باشد. همیشه به خاطر داشته باشید همه ی انسان ها به راحتی تفاوت تعریف و تمجید های صادقانه را از تملق گویی و تعریف های بی جا تشخیص می دهند. بنابراین به هیچ وجه سعی نکنید بی جهت از کسی تعریف کنید.
ترجیحاً سعی کنید موضوع مورد تحسین تان با مباحث کاری در ارتباط باشد؛ مثلاً اگر طرف مقابل ارائه ی خوبی داشته یا در ملاقات با شما نظر هوشمندانه ای داده اســت، از همین موضوع استفاده و او را بابتش تحسین کنید.
خبرگزاری آریا -
قیاس خود با دیگران نشانگر آن است که به خویشتن اعتماد نداریم
مقایسه خود با دیگران؛ خصلتی که می تواند مشکل آفرین شود یکی از معضلات شخصیتی که می تواند برای زندگی فرد در خانواده و جامعه مشکل ایجاد کند مقایسه کردن خود با دیگران است.
بدون شک "قیاس خود با دیگران" نشانگر آن است که به خویشتن اعتماد نداریم و دچار نوعی کم خودبینی هستیم. در حقیقت افرادی که دچار حقارت نفس هستند و خود را حقیر و زبون می پندارند، تنها از راه مقایسه خود با دیگران مسیر زندگی خویش را تعیین می کنند. برای جلوگیری ازسقوط در دام مقایسه ضرورت دارد که ضمن تقویت اعتماد به نفس از تدابیری که در زیر برمی شماریم شخصیت خودمان را متجلی کنیم.
مقایسه خود با دیگران یک بیماری رایج و متداول است. در زمان قیاس، تعادل روحی، جذابیت، ارزشمندی و موفقیت خود را در مقایسه با دیگران ارزیابی می کنیم. حتی ممکن است تا بدانجا پیش برویم که تمام ابعاد زندگی خویش را با معیارها و استانداردهای دیگران بسنجیم. اما در این رهگذر از نکته مهمی غافل می شویم، اینکه ازمعیارها و ارزشهای انسانی خود فاصله گرفته و رضایت باطنی خویش را نادیده می انگاریم.
به هر حال مقایسه خود با دیگران بازی خطرناکی است و به طور قطع به قربانی شدن می انجامد. چرا که در چنین شرایطی آدمی ویژگی های منحصر به فرد خود را نفی کرده و با منابع بیرون از خود هدایت می شود. مقایسه خود با دیگران وسوسه انگیز و فریبنده است، زیرا راه آزمون شده دیگران تقریبا تضمین شده و فراز و نشیب های آن شناخته شده است. به علاوه تلاش برای شباهت و همانندی با دیگران به ظاهر بر اعتبار و موجودیت انسان می افزاید.
خود را با دیگران مقایسه نکنید
چطور مقایسه خود با دیگران را ترک کنیم؟
آگاه و هشیار باشید: نمیتوانیم انکار کنیم که مقایسه کردن جزئی از طبیعت بشر است و گاهی هم مقایسه بدون آگاهی صورت میپذیرد. اما ترک عادت مقایسه نیاز به تمرین و ممارست بسیار دارد و باید با آگاهی انجام شود. مثلا وقتی ویژگیها یا داراییهای خود را با دیگری مقایسه میکنید، کاری که باید با آگاهی انجام بدهید این است که قدری درنگ کرده و به خود یادآوری کنید که " شاید مقایسه یک امر طبیعی باشد اما درست و منطقی نیست" و آگاهانه هر بار که به سمت مقایسه کردن رفتید این هشدار را به خود بدهید.
منحصر به فرد بودن خود را بپذیرید: مهمترین گام برای احتراز از دام مقایسه توجه به این واقعیت است که ما از هر حیث در جهان منحصر به فرد هستیم و هیچ کس از نظر ظاهری و باطنی با ما یکسان نیست. با درک این حقیقت به این نکته واقف می شویم که در انتخاب شیوه ی کار نبایستی کورکورانه از دیگران تقلید کرد.
در جوامع مختلف، افرادی که بر خلق وخوی منحصر به فرد خود متکی هستند همواره مورد تهدید قرار می گیرند و اشخاصی که به سادگی همرنگ جماعت می شوند و دست رد به سینه استواری و ارجمندی خود می زنند مورد استقبال واقع می شوند. ما می توانیم به رغم فشارهای اجتماعی که از هر سو احاطه مان کرده و یادآوری مکرر اطرافیانمان مبنی بر همرنگی با جماعت، فکر و عمل خود را آزادانه انتخاب کرده و معطوف به ارزشهایی باشیم که به دقت به آن اندیشیده و آن را درونی ساخته ایم.
بر روی شایستگیها و ویژگیهای مثبت خود متمرکز شوید: تنها در سایه اعتماد به نفس، میتوانید شاد باشید و پرداختن به نقاط ضعف، تنها غصه به همراه دارد. کسی که اقدام به نوشتن یک داستان میکند، نباید در همان گام نخست بتواند مانند نویسندههای بنام بنویسد، بلکه چیزی که مهم و باارزش است تصمیم و اقدام او برای نوشتن است و لزوما هم همه نباید کار او را بپسندند.
زمانی که به این آگاهی برسید که "بدون اینکه بهترین باشید هم میتوانید خوب باشید" شانس موفقیت شما افزایش مییابد. باید توانایی و استعداد خود را بشناسید و چیزهایی که واقعا ارزش دارند که زیربنای زندگی قرار گیرند را درک کنید. اگر نتوانید تواناییهای خود را تشخیص دهید، هرگز نمیتوانید در راه خواستههای خود ثابت قدم و محکم باشید.
قدرشناس و شکرگذار باشید: وقتی صبح از خواب بیدار میشوید،لحظاتی وقت بگذارید و تمام نعمتهایی را که در اختیار دارید، مرور کرده و بابت آنها شکرگذار باشید.وقتی عادت کردید که نعمتهایی را که در اختیار دارید ببینید و برای آنها شکرگذاری کنید، درمییابید که مقایسه کردن چه کار بیهودهای است. بنا بر این تکریم تواناییها، داراییها و پیشرفتها یک تمرین خوب و مفید است و میتوان با به کار گرفتن آنها مهیای موفقیتهای بزرگتر شد.
قدردان نقیصههای خود باشید: منطقا هم همه میدانند که مطلق بودن و کامل بودن غیرممکن است. برای اینکه احساس رضایتمندی و شادی داشته باشید، باید یاد بگیرید که این حقیقت را بپذیرید که شما موجودی کامل، مطلق و بی عیب نیستید. پذیرش این مطلب بدان معنا نیست که شما نمیتوانید آرزوهای بزرگ داشته باشید یا برای موفقیتهای بزرگ نباید تلاش کنید. بلکه در کلام ساده یعنی اگر شما توقع مطلق بودن داشته باشید، همواره ناامید میشوید.
اگر شما خانهای برای زندگی کردن، لباسی برای پوشیدن، غذایی برای خوردن و احساس محبت و عشق نسبت به همنوعان خود دارید،کاملا کافی است و هر آنچه بیش از این دارید هم لطف و نعمت خدای بزرگ است
به هر اندازه که کافی است، شاد باشید: صاحبان تجارت و شرکتهای بزرگ دقیقا میدانند چگونه از رسانهها استفاده کنند و از حس نارضایتی مردم،وقتی خود را با دیگران مقایسه میکنند، بهره ببرند. آنها با استفاده از آگهیهای تجاری مردم را متقاعد میکنند که اگر از محصولات یا خدمات آنها استفاده کنند، موفقتر خواهند بود و در غیر این صورت توفیق کمتری دارند. قاعدتا کسی که درگیر این آگهیهای زیرکانه میشود، دچار زیادخواهی شده و هیچگاه احساس رضایت نمیکند.اگر شما خانهای برای زندگی کردن، لباسی برای پوشیدن، غذایی برای خوردن و احساس محبت و عشق نسبت به همنوعان خود دارید،کاملا کافی است و هر آنچه بیش از این دارید هم لطف و نعمت خدای بزرگ است.
ای انسان بکوش تا "منحصر به فرد بودنت" را ببینی نه چیز دیگر. خودت باش و با هیچ چیز روی زمین خود را مقایسه نکن!
گردآوری:بخش روانشناسی بیتوته
منابع:
tebyan.net
titronline.ir
خبرگزاری آریا -
وقتی عصبانی می شویم کمتر به دیگران گیر بدهیم
شاید برای بسیاری از ما پیش آمده که وقتی عصبانی هستیم به دیگران گیر می دهیم. در این مطلب به علت و درمان گیر دادن در زمان عصبانیت می پردازیم.
چطور عصبانیت خود را بر سر دیگران خالی نکنیم؟
خیلی وقت ها برای شما هم پیش آمده که از دست کسی یا در مورد موضوعی ناراحت هستید، اما همان لحظه نتوانستید ناراحتی خود را بروز دهید. در این زمان بسیاری از افراد به محض مواجه با کسی عصبانیت خود را سر او خالی کرده یا بی دلیل به موضوعی ساده توجه نشان داده و به اصطلاح عوام الکی گیر می دهند.
این موضوع در بین زوجین جوان در سنین اولیه ازدواج که هنوز با اخلاقیات هم آشنا نیستند یا نمی دانند که در برابر رفتار خاص همسرشان چه واکنشی نشان دهند، بیشتر دیده می شود. اغلب افراد مشکلات یا خستگی کار و ترافیک را از محیط بیرون با خود به خانه می آورند، خانم خانه از این شکایت می کند که همسرش بعد از برگشت به منزل بدون دلیل به موضوعی واکنش نشان داده و عصبانیت خود را سر او خالی می کند. این موضوع در خانم ها اغلب به شکل غر زدن و گیر دادن های کلامی و سوال پیچ کردن های بی مورد اتفاق می افتد.
باهوش ها کمتر به دیگران گیر می دهند
شاهمردای روانشناس و مشاور خانواده، با بیان اینکه خالی کردن خشم، هیجان های عصبی و به اصطلاح گیردادن، ریشه روانشناسی دارد، افزود: در این علم یک مکانیسم دفاعی به نام جابجایی وجود دارد که فرد تکانه یا هیجان درونی خود مانند خشم را به دیگری منتقل کرده یا به عبارتی عصبانیت خود را سر او خالی می کند. هر چه فرد خودشناسی و خودآگاهی اش کمتر باشد احتمال استفاده او از این مکانیسم دفاعی بیشتر است، البته این موضوع به هوش هیجانی نیز مرتبط بوده، زیرا یکی از فاکتورهای هوش هیجانی آگاهی ازهیجانات و رصد آن ها است.
افرادی که هوش هیجانی فعال تری دارند، سرنخ هیجانات خود را می دانند. فردی با هوش هیجانی فعال هنگام عصبانیت می داند که ممکن است هیجان خود را بر روی فرد مقابل یا همسرش تخلیه کند به همین دلیل سعی می کند با راهکار مناسب از انجام این کار اجتناب کند.
آتو دست فرد عصبی ندهید
شاهمرادی با اشاره به یکی از بهترین راهکارها برای اینکه وقتی عصبانی می شویم کمتر به دیگران گیر بدهیم، افزود: باید سعی کنیم به احساسات و هیجانات خود اشراف داشته باشیم و در این زمان به همسر و سایر اعضای خانواده از احساس خود حرف زده و به آن ها بگوییم تا نیم ساعت با من صحبت نکرده و از جملات تحریک کننده که خشم را زیاد می کند استفاده نکرده و مدام من را سوال پیچ نکنید و صبر کرده تا عصبانیت من فروکش کند.
اگر فکر می کنید همسرتان از جای دیگری ناراحت و عصبی است و در معرض خشم او هستید سعی کنید از دامن زدن به این حالت و تحریک کردن او اجتناب کرده و تا فروکش کردن عصبانیتش از همسرتان فاصله بگیرید و سر یک فرصت مناسب حتما با او در مورد رفتارش صحبت کنید، اما نکته مهم این است که نباید بگذارید این موضوع به دست فراموشی سپرده شود.
آتو دست فرد عصبی ندهید
راهکارهای اورژانسی برای فروکش کردن عصبانیت
در بسیاری از موارد به حدی عصبی و مضطرب هستیم که به حد انفجار رسیده ایم. در این موارد به محض اینکه با فردی مواجه شده با یک جرقه عصبانیت خود را بر سر او خالی می کنیم. اما راهکارهای اورژانسی در علم روانشناسی وجود دارد که مانند آبی بر روی آتش این حالت شما را ازبین می برد.
شاهمردای با اشاره به راهکار سریع فروکش کردن عصبانیت در این لحظات افزود: سعی کنید محیط مورد نظر را ترک کرده وکمی قدم بزنید، خوردن یک لیوان آب سرد، دوش گرفتن و تمرکز بر روی افکار مثبت از راهکار های موثر و سریع در کنترل عصبانیت و خشم است.
برخی از افراد فوران خشمشان به حدی زیاد است که به محض عصبی شدن، عصبانیت خود را بر روی دیگران تخلیه کرده و بدون دلیل به همه گیر می دهند، این افراد حتی خشم خود را نمی توانند با راهکارهای اورژانسی کنترل کنند. این اشخاص مانند مبتلایان به اختلال دو قطبی نباید خوددرمانی کرده وباید از کمک های تخصصی روانشناسی و روانپزشکی استفاده می کنند.
نگذارید رفتارهای نادرست به دست فراموشی سپرده شود
این مشاور خانواده با اشاره به یکی از اشتباهات زوجین گفت: در این موارد وقتی خشم همسر فروکش می کند، اغلب به جای صحبت کردن و با فراموش شدن این رفتار نادرست باعث می شوند که برخوردهای اشتباه همسر در آینده دوباره تکرار شود. در این زمان با صحبت منطقی همسرتان را متوجه رفتار نادرست و عصبانیت ناگهانی بی دلیلش کنید. همسران نیز باید با فهمیدن رفتار نادرست از طرف مقابل خود عذرخواهی کرده و سعی کنند روی این برخوردها و نیاوردن عصبانیت خود در محیط خانه تمرین کنند.
منبع:yjc.ir
همه من را به عنوان فردی شکستخورده و بیچاره خواهند شناخت
هر چقدر افراد دربارهٔ زندگی بعد از طلاق خود، احساس سردرگمی بیشتری کرده و در واقع برنامهٔ مشخصی برای این موضوع نداشته باشند، احتمال بیشتری دارد که بخواهند آن را مخفی سازند. این مساله بیشتر در زنان دیده میشود؛ البته دلیل این امر نیز چندان پیچیده نیست؛ چرا که در بسیاری نمونهها، زن تا پیش از طلاق سر کار نمیرفته، اما بعد از طلاق از او انتظار میرود به دنبال کسب درآمد باشد. در این شرایط، شاید افراد ترجیح بدهند تا وقتی موقعیت ثابتی ندارند، اعلام طلاق به نزدیکان را به تعویق بیندازند و آن را زمانی برملا کنند که به افراد نشان دهند که بعد از طلاق توانستهاند روی پای خود بایستند، موقعیتهای جدیدی برای خود دست و پا کنند و خلاصه اینکه اگر در بخشی از زندگی شکست را تجربه کردهاند، در بخشهای دیگر توانستهاند به موفقیت دست پیدا کنند.
اما واقعیت این است که احساس سردرگمی بعد از طلاق، تنها با سرِکاررفتن و یا کارهایی از این دست، حلوفصل نخواهد شد. در واقع پژوهشهای روانشناسی نشان داده است که هویت افراد ممکن است تحت تاثیر وقایع مهم زندگی تغییر کند. یکی از وقایعی هم که به طور قطع، ممکن است بر هویت افراد تاثیرگذار باشد، طلاق است. در واقع بعد از این تجربه، افراد نیاز دارند تا بتوانند خودشان را دوباره بازیافته و تعریف جدیدی از خود پیدا کنند؛ اما اگر قرار باشد این فرآیند به درستی طی نشود یا فرد نتواند به جمعبندی برسد، به احتمال زیاد اضطراب مربوط به اعلام موضوع طلاق نیز در سطح بالایی حفظ شده و باعث اکراه فرد از بیان آن خواهد شد.
هیچ لزومی به اعلام طلاق به همه دوستان و آشنایان نیست. این امر به ویژه برای زنان اهمیت بیشتری دارد؛ چراکه متاسفانه برخی افراد نسبت به زنان مطلقه، دیدگاهی منفی دارند و همین ممکن است، باعث واکنشهایی آزاردهنده از سوی آنها شود.
اگر شما نیز در چنین وضعیتی قرار دارید، بد نیست این سردرگمی خود را با فرد مطمئن و معتمدی در میان بگذارید. در این وضعیت والدین، خواهروبرادر یا روانشناسی مجرب، احتمالاً گزینههای بسیار مناسبی باشند. توجه داشته باشید که ماندن در این برزخ و نداشتن تعریفی مشخص از خود و آیندهٔ خود، میتواند گاهی اوقات باعث تصمیمگیریهایی عجولانه، اشتباه و نادرست شود، پس برای این موضوع وقت بگذارید.
این تجربهٔ مشترک برای افراد است؛ بعد از طلاق و در زمان مرور زندگی مشترک، افراد در کمال تعجب متوجه میشوند که حجم قابل توجهی از خاطرات خوشایند مربوط به همسر سابق، دائم به ذهن آنها هجوم میآورد و البته همین خاطرات نیز آنها را دچار این شک و دودلی میکند که شاید در تصمیم به طلاق عجله کردهاند. این ذهنیت گاهی به اشکال دیگر نیز خود را نمایان میسازد، اینکه فرد هر روز بیشتر از قبل تصور میکند: «اگر کسی از طلاق من خبردار شود، حتماً من را محکوم کرده و تصمیم من را نادرست و اشتباه میداند.»
این وضعیت گاهی حتی در شرایطی خود را نشان میدهد که فرد از کسی جدا شده است که ایرادات او بسیار مشخص بوده و سابق بر این نیز، همه به او توصیه جداشدن کردهاند؛ اما حتی در این شرایط نیز علیرغم ایرادات قابلتوجه همسر سابق، باز هم این تصور که دیگران تصمیم آنها را به چالش خواهند کشید، به سراغ افراد میآید.
این شک و دودلی، بین افراد طلاقگرفته بسیار شایع است؛ پس اگر شما نیز به تازگی طلاق گرفتهاید و دچار چنین احساساتی هستید، لازم نیست برآشفته شوید. شاید در این شرایط، یکی از بهترین راهحلها کمکگرفتن از متخصصی بیطرف، مانند روانشناس است، تا به شما کمک کند هم از میزان درستی تصمیم خود آگاه شوید و هم بتوانید از عهده مدیریت احساساتی چون حس گناه و تقصیر که در این روزها به سراغ شما آمده، بربیایید. زمانی که بتوانید از درون احساس گناه خود را کاهش دهید، ترس از واکنش دیگران نیز کاهش پیدا می کند.
کنترلی بر صحبت دیگران درباره خودم ندارم
اینکه شما نمیتوانید مانع کنجکاویهای بیپایان دیگران شوید و به صورتی مودبانه از دیگران بخواهید که داستان زندگی شما را زیرورو نکرده و نخواهند از همه چیز سر در بیاورند، تا حدی میتواند نشانگر ناتوانی شما در بیان خواستههای خود به صورت کارآمد باشد. یادتان باشد که ما خواستههای خود را به هر صورت بیان میکنیم، با این تفاوت که گاهی به شکلی بسیار ناکارآمد و به عنوان مثال با اوقات تلخی، کنارهگرفتن از دیگران یا با واکنشهای هیجانی و شدید نشان میدهیم و گاهی به صورتی کارآمد و با بیانی خلاصه و تاثیرگذار. سعی کنید برای اینکه از واکنش دیگران کمتر آسیبدیده و اذیت شوید، روشهای مناسب برای بیان خواستهها و البته احساسات خود را تمرین کرده و به کار ببرید.
در نهایت توجه داشته باشید که اعلام موضوع طلاق به منزلهٔ بیان آن در جلسهٔ عمومی نیست، بلکه میشود این کار را در صحبت کوتاه و خصوصی شما یا والدین شما با افرادی که لازم میدانید از این موضوع مطلع باشند، خلاصه کرد. علاوه بر اینکه بیان عدمتمایل شما به صحبت و اشاره به این موضوع و یا پخششدن این خبر هم ممکن است تا حدی از عوارض احتمالی بکاهد.
نکتهٔ پایانی اینکه درست است که اعلام طلاق به ویژه به دوستان و اقوام نزدیک در غالب نمونهها احتمالاً برای شما آرامشآفرین خواهد بود؛ اما یادتان باشد هیچ لزومی به اعلام طلاق به همه دوستان و آشنایان نیست. این امر به ویژه برای زنان اهمیت بیشتری دارد؛ چراکه متاسفانه برخی افراد نسبت به زنان مطلقه، دیدگاهی منفی دارند و همین ممکن است، باعث واکنشهایی آزاردهنده از سوی آنها شود. از سوی دیگر برخی مردان نیز ممکن است به دنبال سوءاستفاده از موقعیت این زنان باشند؛ پس به ویژه در محیطهای کاری، با دقت نظر بیشتری موضوع طلاق خود را تنها با افرادی که لازم و ضروری میدانید در میان بگذارید.
محققان می گویند؛
مراقبت از دیگران عمر افراد را طولانی تر می کند
تاریخ انتشار : دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۳۰
طول عمر
یافته های محققان نشان می دهد افراد مسن تری که از دیگران مراقبت می کنند، عمر طولانی تری دارند.
محققان بیش از ۵۰۰ نفر بین سنین ۷۰ تا ۱۰۳ سال را در سال های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۹ مورد بررسی قرار دادند.
نتایج حاصله نشان می دهد که این نوع مراقبت می تواند اثر مثبتی بر روی مرگ و میر سرپرستان داشته باشد. نیمی از پدربزرگ ها و مادربزرگ ها که از نوه خود مراقبت می کردند، حدود ده سال پس از اولین مصاحبه در سال ۱۹۹۰ نیز هنوز زنده بودند. در شرکت کنندگانی که نوه نداشتند، اما فرزندان خود را مثلا با کمک در امور خانه، پشتیبانی می کردند، نیز نتایج مشابهی دیده شد. در مقابل، حدود نیمی از کسانی که از دیگران مراقبت نمی کردند، ظرف پنج سال درگذشته بودند.
این پژوهشگران همچنین نشان دادند که این اثر مثبت مراقبت بر مرگ و میر، به کمک و مراقبت از خانواده محدود نمی شود. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که نیمی از افراد مسن بدون فرزند که از دیگران حمایت عاطفی می کنند، برای هفت سال دیگر زندگی کرده اند، در حالی که افراد مسن دیگر به طور متوسط تنها چهار سال بیشتر زندگی کرده اند.
رالف هرتویگ، مدیر مرکز تطبیقی عقلانیت در موسسه توسعه انسانی ماکس پلانک می گوید: «اما کمک نباید به عنوان نوشدارویی برای یک زندگی طولانی تر اشتباه گرفته شود. به نظر می رسد سطح متوسط مراقبت اثرات مثبتی بر سلامت دارد، اما در مطالعات قبلی نشان داده شده که مراقبت شدید باعث بروز استرس می گردد که دارای اثرات منفی بر سلامت جسمی و روانی است.»
وبسایت چطور - معصومه شیخی: اگر تا به حال فروشندهای توانسته باشد شما را قانع کند که به کالایی نیاز دارید، یا برایتان پیش آمده باشد که کاری را خیلی غریزی انجام داده باشید یا انتخابهایی کرده باشید که کاملا از شخصیت شما دور باشند، پس میتوان گفت شما در این مواقع متقاعد شدهاید.
با این حال، قضیه همیشه به این سادگی نیست. مثلا فکر کنید دارید خرید میکنید و تا وقتی که فروشنده دربارهی یک مزیت جدید روی کالای مورد نظرتان برایتان توضیح نداده است، حتی نمیدانستید که به آن مزیت نیاز دارید.
یا در حال بازدید از خانهای هستید که در نگاه اول به دلتان ننشسته است، اما هنگامی که مشاور املاک شروع به گرداندن شما داخل خانه میکند و دربارهی ویژگیهای آن صحبت میکند، احساس میکنید که تازه زیباییهای آن به چشمتان میآید. در چنین مواقعی، شما احتمالا متوجه این نکته نیستید که طرف دارد این فکر را در سرتان میاندازد که پیشنهاد او دقیقا همان چیزی است که شما واقعا نیاز دارید. اما حقیقت این است که افراد بسیاری از همین راه خرج زندگیشان را درمیآورند.
آنها روی ذهن دیگران تاثیر میگذارند و این کارشان لزوما همیشه عملی شرورانه و غیراخلاقی نیست. گاهی حتی کاملا غیرعمدی نیز هست. اما بد نیست چیزهایی در این زمینه بدانید تا وقتی کسی چنین کاری انجام میدهد، متوجه آن شوید. مقاله زیر را بخوانید، تا ببینید چطور میتوانیم دیگران را متقاعد کنیم.
اگر فیلم «تلقین» (Inception) را دیده باشید، احتمالا فکر میکنید که متقاعد کردن دیگران کار سختی است. اما اینگونه نیست. این کار به طرز خندهداری ساده است و خودداری از آن بسیار مشکل است. در ادامه به بعضی از راههای انجام آن میپردازیم.
روانشناسی معکوس به یک کلیشهی بسیار بزرگ تبدیل شده است. فکر میکنم این مفهوم در سال ۱۹۹۵ و با اکران فیلم «جومانجی» (Jumanji) به اوج خود رسید. (اگر این فیلم را دیده و آن را به یاد داشته باشید، متوجه هستید که دربارهی چه حرف میزنم.) مسئله این است که بیشتر مردم روانشناسی معکوس را خیلی ساده میگیرند. برای نمونه، اگر بگویید: «برام مهم نیست که بری خودت رو از هواپیما پرت کنی پایین و جونت رو به خطر بندازی» تا آن فرد را قانع کنید که فکر چتربازی را از سرش بیرون کند، شما در واقع از روانشناسی معکوس استفاده نکردهاید. بلکه به شکلی منفعل و تهاجمی رفتار کردهاید. پس بیایید همه چیز را پشت سر بگذاریم و از اولِ اول شروع کنیم.
اگر میخواهید از وارونگی منطق به نفع خودتان استفاده کنید، باید زیرک باشید و نامحسوس عمل کنید. فرض کنیم شما میخواهید همسرتان ظرفها را بشوید، چون نوبت اوست. همیشه این راه وجود دارد که بگویید: «نمیخوای ظرفا رو بشوری؟ نوبت توئه.»
«من جدیدا به این نتیجه رسیدم که دیگه دلم نمیخواد ظرف بشورم. میخوام از این به بعد ظرف یه بار مصرف بخرم. نظرت چیه؟ اگر میخوای یه کم پول بده تا چند تا هم برای تو بخرم.»
نتیجهی این روش این است که یک جایگزین مزخرف و به درد نخور به او پیشنهاد دادهاید، در حالی که هیچ مسئولیت یا سرزنشی هم متوجه او نشده است. در این صورت همسر شما به جای اینکه هیچ اتهامی شامل حالش شود، تنها کاری که باید بکند این است که به این گزینهی جایگزین فکر کند. اینگونه است که روانشناسی معکوس جواب میدهد. البته تا وقتی که از ته دلتان این را بگویید.
اگر بدانید که کسی تمایلی به انجام کاری ندارد، راضی کردنش به اینکه بخواهد آن کار را انجام دهد، ممکن است دشوار باشد. پس باید کاری کنید که باور کند این فکر، از ابتدا فکر خودش بوده است. این یک دستورالعمل همگانی است، مخصوصا در مورد فروشندهها، اما گفتنش از انجام آن بسیار سادهتر است.
فرض کنید میخواهید دوستتان را قانع کنید که تغذیهی سالمتری داشته باشد. این هدف خوبی است، اما شما یک دشمن سرسخت دارید: او به غذاهای فستفود اعتیاد پیدا کرده است و باید حداقل روزی یک بار مرغ سوخاری بخورد.
به این منظور شما باید بسیار باهوش و بسیار محتاط باشید. در غیر این صورت لو میروید. مثلا هرگز نباید بگویید: «امروز توی روزنامه خوندم که هر سال ۱۰ میلیون بچه تو شهر «آرکانزاس» به خاطر خوردن مرغ سوخاری میمیرن» چون، خب تعارف که نداریم، این جمله چرتوپرت محض است و انگیزهی بسیار واضحی در گفتن آن است که هر بچهای آن را تشخیص میدهد.
اگر هدف مرغ و جوجه است، باید سعی کنید که تصویر بسیار زنندهای از آن بسازید. برای مثال، دفعهی بعدی که عطسه کردید، دربارهی اینکه آنفولانزای پرندگان دارد از پا درتان میآورد، جوک بسازید. هنگامی که با هم در رستوران هستید و میخواهید غذا سفارش دهید، به طور لفظی بگویید که تصمیم گرفتهاید هر چیزی به جز مرغ سوخاری سفارش دهید، زیرا به تازگی فهمیدهاید که رستورانها مرغ را چطوری فرآوری و آمادهی سِرو میکنند.
هنگامی که به اندازهی کافی این کارها را انجام دادید و همچنین فاصلهی کافی بین آنها ایجاد کردید تا رفتارتان عجیب به نظر نیاید، آنگاه میتوانید رفتاری تهاجمیتر پیش بگیرید و دیگر برای خوردن مرغ سوخاری با دوستتان بیرون نروید. همچنین میتوانید گامهایی فعالانه بردارید تا سلامتی خودتان را بهبود ببخشید و به دوستتان بگویید که دارید چه کار میکنید و این کار چقدر به شما کمک میکند. پس از چند هفته، اگر دوستتان هنوز هم تصمیم نگرفته باشد که دربارهی موضوع مرغ سوخاری تجدید نظر کند، میتوانید خیلی عادی به آن اشاره کنید. در این زمان او از بحث و صحبت کردن دربارهی آن استقبال خواهد کرد.
ارزان فروختن احتمالا یکی از سادهترین و موثرترین راهها برای این است که فکری را در سر کسی بیندازید. این کار یکی دیگر از نسخههای روانشناسی معکوس است، اما سطح تهاجمی بودن آن کمتر است. فرض کنید که میخواهید یک هارد کامپیوتر به کسی بفروشید. او میتواند بین هاردِ ۲۵۰ گیگابایتی، ۵۰۰ گیگابایتی و ۱ ترابایتی یکی را انتخاب کند. شما به عنوان فروشنده، دوست دارید بزرگترین هارد ممکن را بفروشید، چون گرانتر است و پول بیشتری گیرتان میآید.
مشتری: «میشه دربارهی این هاردِ ۲۵۰ گیگابایتی توضیح بدید؟ میخوام مطمئن باشم به درد من میخوره.»
شما: «کامپیوتر شما نوعش چیه؟ برای چه کاربردی میخواید؟»
مشتری: «من یه لپتاپ ویندوزی دارم که دو سال پیش خریدمش، میخوام عکسهام رو ذخیره کنم. الان حدود ۳۰ گیگابایت عکس دارم.»
شما: «خب… ۲۵۰ گیگابایت مطمئنا الان براتون کافیه، اگه فقط بخواید که عکس ذخیره کنید. مطمئنا تا وقتی که نخواید فایلهای بیشتری تو هاردتون بریزید، همین مقدار براتون بسه.»
در پایان دوست دارم دوباره از فرصت استفاده کنم و به همه یادآوری کنم که فکری را در سر کسی انداختن و متقاعد کردن او، لزوما کار پسندیدهای نیست. بهتر است از اطلاعات این مقاله، برای تشخیص مواقعی استفاده کنید که کسی این کار را با خود شما میکند، نه به عنوان یک راهنما برای بازیچه قرار دادن دیگران در راستای مقاصد نامناسب.
مو از پروتئینی به نام کراتین تشکیل شده است و توسط فولیکول های درون لایه درم زیر پوست رشد می کند.
رنگ مو هم با وجود دو نوع ملانین در فولیکول ها مشخص می شود. هرچه مقدار ملانین بیشتر باشد، رنگ مو تیره تر است. معمولا موهای روی سر زودتر از صورت و دیگر نقاط مانند سینه و زیربغل سفید می شوند.
فرآیند سفید شدن مو معمولا از 35 سالگی به بعد شروع می شود و البته در برخی از افراد بسیار زودتر و برخی دیگر دیرتر رخ می دهد.
ژنتیک و عوامل گوناگونی روی سفید شدن مو موثر است.
دلایل سفید شدن مو:
رقیق شدن مقدار یوملانین (رنگدانه های مشکی، که مسئول رنگ های مشکی و قهوه ای اند) و فیوملانین (رنگ دانه های قرمز رنگ که مسئول رنگ های زرد و قرمز می باشند) باعث خاکستری و سفید شدن مو می شود.
در واقع ملانوسیت موجود در فولیکول های مو دیگر هیچ نو ملانین تولید نمی کند و درنتیجه موها سفید می شوند.
تحقیقات نشان داده است که کاهش ملانین به دلیل کاهش آنزیمی به اسم کاتلاز می باشد. این آنزیم جلوی تشکیل هیدروژن پراکسید در بدن را می گیرد.
اما وقتی مقداراین آنزیم در بدن کم شود، هیدروژن پراکسید افزایش یافته و منجر به سرکوب ملانین و در نتیجه سفید شدن مو می شود.
خاکستری و سفید شدن مو نیز در جوانان رخ می دهد که به آن سفید شدن زود هنگام می گویند.
ژنتیک و زود سفید شدن موها:
گاهی اوقات ژنتیک در زود سفید شدن موها نقش دارد. این نوع سفیدشدن حتی درکودکان 12 ساله هم دیده شده است.
البته در برخی موارد، مو خاکستری شده و دوباره پس از مدتی سیاه می شود. اما در بیشتر موارد روند سفید شدن ادامه پیدا می کند.
استرس و زود سفید شدن موها:
تحقیقات نشان داده است، اضطراب دایم با ترشح آدرنالین، به دی ان ای فرد صدمه رسانده و منجر به ایجاد ناهنجاری هایی می شود.
این موضوع نیز روی خاکستری و سفید شدن موها اثر می گذارد.
بیماری و زود سفید شدن موها:
برخی از بیماری های مربوط به غده تیروئید مانند بیماری گریوز، هاشیموتو، پرکاری و کم کاری تیروئید، مشکلات کم خونی، می توانند موها را حتی موهای روی پوست بدن را سفید کنند.
رژیم غذایی نامناسب و زود سفید شدن موها:
رژیم غذایی نامناسب منجر به سفید شدن مو می شود. عدم دریافت ویتامین B12 و آهن و ید باعث خاکستری شدن زودهنگام موها می شود.
مصرف کم پروتئین و افراط در نوشیدن چای و قهوه و سیگارکشیدن نیز چنین مشکلی به وجود می آورد.
آب داغ و رنگ مو و زود سفید شدن موها:
استفاده از آب داغ و رنگ مو نیز می تواند سفید شدن موها را جلو بیندازد.
به منظور درمان موهای سفید، می توانید روش هایی که در ادامه مقاله آورده شده است را به کار برید.
درمان های خانگی موهای سفید:
چند روش ساده برای درمان موهای سفید وجود دارد که می توانید در خانه انجام دهید.
مصرف پروتئین:
از آنجایی که مو از پروتئینی به نام کراتین تشکیل شده است، مصرف غذای سرشار از پروتئین می تواند در رشد و بهبود موی تازه موثر باشد.
از مواد خوراکی سرشار از پروتئین می توان به گوشت، تخم مرغ، حبوبات و غلاتی مانند گندم کامل و همچنین عدس اشاره کرد.
ویتامین و مواد معدنی:
ویتامین های A و B12، آهن، مس و روی برای سلامت موها بسیار ضروری هستند و جلوی خاکستری و سفید شدن آنها را می گیرند.
این مواد مغذی را می توانید در خوراکی هایی مانند گوشت قرمز، مرغ، ماهی ( از جمله صدف)، آجیل، حبوبات، کشمش و آلو سیاه بیابید.
ید:
ید جلوی خاکستری شدن موها را می گیرد و ماده ای است که روی غده تیروئید موثر است و جلوی هر نوع بیماری مربوط به تیروئید را که موجب سفید شدن موها می شوند، می گیرد.
گل تاج خروس:
برگ های تاج خروس یکی از بهترین درمان های خانگی موهای خاکستری است و می تواند رنگ موها را دوباره برگرداند.
پس از اینکه موهایتان را با شامپو شستید و آبکشی کردید، آب این گیاه را به موهای خود بمالید.
چای سیاه و نمک:
محلولی از یک فنجان چای سیاه و یک قاشق چایخوری نمک آماده کنید و پس از اینکه سرد شد، آن را به ریشه موهای تان بمالید.
یک ساعت بعد موهای تان را بشویید اما شامپو نزنید.
روغن نارگیل:
تحقیقات نشان داده استفاده مرتب از روغن هایی مانند نارگیل به موهای صدمه دیده کمک می کند و روند سفید شدن آنها را کند می نماید.
حنا:
استفاده از حنا برای موهای خاکستری و سفید مفید است. حنا، ماست و شنبلیله را با هم مخلوط کرده و از آن خمیری درست کنید و به موهای تان بمالید.
حنا رنگ کننده طبیعی است و می توانید به جای استفاده از رنگ مو مصنوعی و مضر، از آن استفاده کنید.
کنجد:
دانه های کنجد به ویژه دانه های سیاه آن و همچنین روغن کنجد برای درمان موهای سفید مفید هستند.
به طور مرتب روی پوست سرتان روغن کنجد بمالید. درضمن این دانه خوراکی را نیز وارد رژیم غذایی تان کنید.
روغن گیاه چریش:
این روغن در درمان مشکلات مختلف مو، از جمله شوره سر و سفید شدن، موثر است.
در گذشته از این گیاه برای از بین بردن شپش سر هم استفاده می شده است.
زنجبیل و عسل:
اعتقاد بر این است که مصرف زنجبیل و عسل در درمان موهای سفید موثر است. این ترکیب در طب سنتی چین بسیار تجویز می شده است.
دوری از موارد مضر زیر:
سیگار کشیدن، مصرف زیاد چای و قهوه، استفاده از مواد شوینده بسیار قوی، آب و سشوار داغ، رنگ کردن مو، از مواردی هستند که باعث سفیدی زودهنگام مو می شوند.
بنابراین اگر می خواهید موهایتان به سرعت سفید نشوند، این کارهای مضر را انجام ندهید.
درمان اضطراب:
اضطراب اثر بسیار بدی روی سفید شدن مو می گذارد. با استفاده از راهکارهای آرامش بخش، از اضطراب دوری کنید.
همچنین ورزش مرتب، مدیتیشن، وقت گذراندن با خانواده و دوستان می تواند در درمان اضطراب موثر باشد.