مشکلی که وجود ندارد
زمانی که مسالهای ما را دچار اضطراب و نگرانی میکند، دنبال چیزهایی میگردیم که اوضاع را بدتر میکند و بالاخره چیزی را بهانه میکنیم که اضطراب را تائید کند حتی اگر این دلیل واقعاً وجود نداشته باشد مثل راننده مضطربی که همیشه فکر میکند ماشین خراب است و به هر بهانهای ماشین را به تعمیرگاه میبرد و هر صدایی که از ماشین در میآید را دلیل خرابی آن میداند.در رابطه ناامن مرتبا از خودتان میپرسید: منظورش چه بود؟ او به چه کسی اشاره کرد؟ آیا این تهدید نبود؟ چرا وقتی گفتم یکدیگر را ببینیم او کمی مکث کرد؟ چرا او به من نمیگوید که زیبا هستم؟… پرسشهایی که میتوانند هیچ حقیقتی نداشته باشند.
چیزی که در همین ابتدا باید برای خودتان روشن کنید این است که احساس ناامنی همیشه و در همه جا، دلایل و نشانههای درست و واضحی ندارد. خیلی وقتها مشکلی در حرف و عمل طرف مقابل وجود ندارد بلکه اینها ناشی از تصورات خودتان است. بسیاری از دلایل ترس و عدم اطمینان شما ساخته ذهن خودتان است و هیچ مابه ازای بیرونیای ندارد. دفعه دیگری که احساس ناامنی به سراغتان آمد از خود بپرسید این تصورات چه هستند؟ آنها را بنویسید و با واقعیتهای موجود در رابطه خود مقایسه کنید. مشخص کنید که چه چیزهایی تصور هستند و چه چیزهایی واقعیت دارند.
دور ماندن از تله
یکی از راههای غلبه بر احساس ناامنی این است که از کنترل کردن و به دست گرفتن همه امور دست بردارید. این احساس و فکر که «رابطه من و همسرم باید همان چیزی باشد که من فکر میکنم» یک شکل کنترل و به دست گرفتن اموراست. یکی از دلایل احساس ناامنی همین مساله است. چون نمیتوانید همه چیز را کنترل کنید پس نگران میشوید.
تلاش زیاد برای دانستن اینکه همسر شما چقدر دوستتان دارد، چه قدر برایتان تلاش میکند و چقدر شما برای او مهم هستید فشار و تنشی غیرضروری و ناسالم را به رابطه وارد میکند. برای آدمی که احساس ناامنی میکند هیچ مقدار اطمینان از دوست داشتن کافی نیست. او چیز غیر ممکنی را میخواهد چون هر تلاش برای جلب اعتماد و یقین میتواند با تلاش بیشتری مقایسه شود.
برای احساس امنیت گاهی لازم است که از تلاش برای کنترل همه امور دست بردارید و چیزها را رها کنید و سعی کنید از زندگی عاشقانه تان لذت ببرید.
اتاقی برای تنفس
برای رشد یک دانه شما باید مکان، نور و آب و هوای کافی فراهم کنید. رابطه شما هم نیاز به فضایی برای نفس کشیدن دارد. اما آدمهایی که احساس ناامنی میکنند مانع ایجاد چنین فضایی میشوند. باورهایتان را نسبت به مفهوم رابطه، همسر بودن و دوست داشتن تغییر بدهید. اگر میخواهید این رابطه رشد کند اتاقی برای تنفس فراهم کنید.
ذهن خوانی موقوف
نگرانی درباره اینکه دیگران به ویژه همسرتان چه فکری میکند باعث ایجاد اضطراب و نگرانی میشود. توقع دارید او چه چیزی به شما درباره افکارش بگوید؟ اگر واقعیت را بیان کند شما از آن یک داستان و ماجرای تازه میسازید اگر سکوت کند هم همینطور. در هر صورت او در مقابل شما و احساساتتان ناتوان و لنگ است.
اگر یاد بگیرید که به حریم فکر آدمها تجاوز نکنید، به آنها احترام ویژهای گذاشتهاید. افکار آنها هر چه که میخواهد باشد، چه خوب و چه بد این چیزی نیست که شما بتوانید ان را متوقف کنید یا تغییرش بدهید. اگر قبول دارید که او میتواند حقیقت را پنهان کند و افکارش را وارونه جلوه بدهد پس این را هم میدانید که اینکار هیچ تاثیری در ایجاد امنیت ندارد. اینکه او به چه فکر میکند مهم نیست، برای آرامش رابطه و حفظ موقعیت خوب خود راههای بهتری پیدا کنید.
از مقایسه دست بردارید
یکی از دلایل احساس ناامنی، مقایسه دائمی خود با دیگران یا تجربههای گذشته است. تجربههای گذشته شما در رابطههای قبلی یا ازدواج قبلی تان، تجربههایی که از دیگران میشنوید، لزوما تعمیم پذیر نیستند. شما یا طرف مقابلتان در گذشته ممکن است در روابط اشتباهی قرار گرفته باشید. اینکه یک بار ترکتان کردهاند، مورد آزار و خشونت قرار گرفتهاید و یا احساساتتان به شکلهای مختلفی جریحه دار شده است به معنای آن نیست که در همه روابط همین نوع تجربهها را خواهید داشت.
البته تجربههای دردناک گذشته به سختی فراموش میشوند. ممکن است با هر اتفاق یا تلنگری دوباره آن ضربه قدیمی را احساس کنید، خود را مقایسه کنید و به شدت احساس ناامنی کنید. در مواردی که ترسهای شما بزرگ و تجربههایتان دردناک است برای حل مشکل باید به فکر درمانهای ویژهای باشید. به طور قطع شما به روان درمانی و مشاوره احتیاج دارید. این نوع ترسها با رفتار درمانی و تمرینهایی ویژه قابل حل و رفع هستند. تنها چیزی که باید بدانید این است که خیلی وقتها احساس ناامنی شما ناشی از رفتار طرف مقابل نیست و این یک مساله درونی یا حاصل تجربههای فردی است.
خودباوری و اعتماد به نفس راهی برای غلبه بر ترسها
برای احساس امنیت همیشه دنبال این نباشید که همسرتان کاری انجام بدهد. بدون شک او میتواند در ایجاد اطمینان بسیار موثر باشد. اما تلاشهای او تا زمانی که شما اعتماد به نفس و خودباوری نداشته باشید بیفایده خواهند بود.
ترسهایتان را بشناسید. چرا میترسید؟ چطور این اتفاق افتاده و چه میتوانید بکنید؟ علاوه بر این خوب است که روی باورهایتان کار کنید. بپذیرید که هیچ چیز در این دنیا قطعی و یقینی نیست.
زندگی همیشه دستخوش حوادث است، آدمها تغییر میکنند و شما همواره روی موجی از رخدادهای خوب یا بد سوار هستید. با این وجود این زندگی ارزشمند است و قابل پیشروی است. ترسها وجود دارند اما همه سعی میکنند با آن کنار بیایند. به همان اندازه که برای احساس ناامنی دلیل وجود دارد برای احساس امنیت و اعتماد هم دلایلی وجود دارد. شاید اگر جهت افکارتان را تغییر بدهید از زندگی و رابطه عاطفیتان بیشتر لذت ببرید.
کم شدن آب بدن، یکی از دلایل احساس گرسنگی است
چرا برخی افراد مدام احساس گرسنگی می کنند؟
برخی افراد همیشه احساس گرسنگی میکنند. فکر میکنید این موضوع طبیعی است؟ با ما همراه باشید تا ۱۰ علت گرسنگی دائمی را با شما در میان بگذاریم.
اگر به باشگاه میروید و سخت ورزش میکنید، افزایش اشتها امری طبیعی محسوب میشود. همچنین اگر باردار هستید، احتمالاً شاهد افزایش اشتهای خود خواهید بود. با این حال، اگر بدن هیچ دلیلی همیشه احساس گرسنگی دارید و فکر میکنید ته معده شما سوراخ شده و هرگز پر نمیشود، احتمالاً مشکلی وجود دارد.
گرسنگی یک نیاز روانی به کالری، آب و نمک است که در اثر عوامل مختلفی تحریک میشود. شناسایی علت گرسنگی مداوم، حائز اهمیت است؛ زیرا عدم درمان این مشکل باعث میشود دچار مشکلات فیزیکی یا روانی شوید. در ادامه ۱۰ علت گرسنگی را بررسی کردهایم.
• بدن شما دچار کمبود آب شده است
کم شدن آب بدن، یکی از دلایل احساس گرسنگی است، در واقع کمبود آب در بدن حتی در سطح خفیف به عنوان نشانه گرسنگی ظاهر میشود. اعلام گرسنگی و تشنگی از طریق هیپوتالاموس انجام میگیرد. زمانی که بدن دچار کمبود آب شود، سیمهای هیپوتالاموس روی هم میافتند و شما به جای یک بطری آب، یک بسته چیپس میخورید. اگر همواره آب موردنیاز بدن را تأمین کنید، میتوانید از بروز این اشتباه جلوگیری کنید.
• کربوهیدرات زیاد مصرف میکنید
کربوهیدراتهای ساده مانند مواد غذایی حاصل از آرد و شکر، سطح شکر خون را به شدت افزایش میدهند و به سرعت پایین میآورند. پایین آمدن ناگهانی شکر خون باعث تحریک احساس گرسنگی میشود. از مواد غذایی سرشار از فیبر مانند بادام، سیب، پسته و غیره به جای کربوهیدراتهای استفاده کنید.
• خواب شبانه شما بیکیفیت بوده است
از دلایل دیگر احساس گرسنگی نداشتن خواب کافی و خوب در شب است به عبارتی اگر شب آرام و راحتی را پشت سر نگذاشته باشید، دو هورمونی که با اشتها ارتباط دارند، ترشح میشوند. کمبود خواب باعث افزایش هورمون Gherlin که محرک اشتها است و کاهش هورمون Leptin که محرک احساس سیری است، میشود. سعی کنید شبها ۷ الی ۸ ساعت بخوابید تا هورمونهای اشتها مجدداً تنظیم شوند.
• به اندازه کافی چربی نمیخورید
چربیهای اشباعنشده نیز همانند پروتئین باعث احساس سیری میشوند. از مغز میوهها، آووکادو و روغنهای سالم برای تأمین چربی موردنیاز بدن استفاده کنید. به گفته متخصصین، ۲۰ الی ۳۰ درصد کالری موردنیاز روزانه بایستی از طریق چربی تأمین شود.
• زیاد استرس دارید
از علل دیگر احساس گرسنگی دائمی داشتن استرس زیاد است. زمانی که تحتفشار هستید، بدن هورمونهای استرس یعنی آدرنالین و کورتیزول بیشتری ترشح میکند. افزایش این هورمونها باعث میشود بدن احساس کند موردحمله قرار گرفته و به انرژی نیاز دارد. در نتیجه اشتهای شما افزایش مییابد. همچنین استرس سطح ماده شیمیایی سروتونین را در مغز کاهش داده و باعث احساس گرسنگی کاذب میشود. سعی کنید از طریق شرکت در کلاسهای یوگا یا روشهای دیگر آرامش خود را به دست آورید.
از دلایل دیگر احساس گرسنگی دائمی نجویدن غذا به اندازه کافی است
• بدن شما به پروتئین بیشتری نیاز دارد
از دلایل دیگر احساس گرسنگی دائمی کمبود مصرف پروتئین است. اگر در وعدههای غذایی خود از پروتئین و چربی سالم استفاده کنید، مدت بیشتری احساس سیری خواهید داشت. پروتئین نه تنها مدت طولانیتری در معده میماند و احساس سیری میدهد، بلکه احساس گرسنگی را نیز سرکوب میکند. روزانه حداقل ۴۶ گرم پروتئین مانند ماست چکیده، تخممرغ، گوشت و غلات سبوسدار بخورید.
• وعدههای غذایی را نادیده میگیرید
اگر صبحانه یا ناهار نخورید، بیشتر گرسنه میشوید. زمانی که معده برای مدتی طولانی خالی میماند، هورمون گرسنگی Gherlin را بیشتر تولید میکند و اشتهای شما افزایش مییابد. سعی کنید بیش از ۴ الی ۵ ساعت وقفه بین وعدههای غذایی ایجاد نشود. حتی اگر از صبحانه خوشتان نمیآید، در ساعت اول پس از بیدار شدن، چیزی مانند ماست، کره بادامزمینی یا تکههای سیب بخورید.
• غذا را قورت میدهید و به اندازه کافی نمی جوید
از دلایل دیگر احساس گرسنگی دائمی نجویدن غذا به اندازه کافی است. اگر غذا را نجویده قورت دهید، معده پر میشود؛ اما مغز زمان کافی برای ثبت حس سیری نداشته است. در نتیجه همچنان اشتها خواهید داشت. سعی کنید به آرامی غذا بخورید و هر لقمه را کامل بجوید. حدود ۲۰ دقیقه زمان لازم است تا سیگنال سیری به مغز برسد.
• در معرض تبلیغات مواد غذایی قرار دارید
با توجه به تبلیغاتی که ۲۴ ساعت شبانهروز و ۷ روز هفته در زندگی افراد وجود دارد، تعجبی ندارد که بسیاری از افراد همواره هوس خوردن میکنند. رابطه بین آنچه میبینیم و آنچه میخواهیم، طی یک تحقیق در سال ۲۰۱۲ مستند شده است. سعی کنید تا حد امکان در معرض تبلیغات مواد غذایی قرار نگیرید.
• از یک سری داروهای خاص استفاده میکنید
ممکن است برخی از داروهایی که برای رفع بیماریها استفاده میکنید، باعث افزایش اشتها شود. داروهای ضدافسردگی و کورتیکواستروئیدها اشتها را افزایش میدهند و باعث می شوند دائما احساس گرسنگی کنید. در این مورد بهتر است با پزشک خود صحبت کنید.
منبع : footofan.com
کم شدن آب بدن، یکی از دلایل احساس گرسنگی است
چرا برخی افراد مدام احساس گرسنگی می کنند؟
برخی افراد همیشه احساس گرسنگی میکنند. فکر میکنید این موضوع طبیعی است؟ با ما همراه باشید تا ۱۰ علت گرسنگی دائمی را با شما در میان بگذاریم.
اگر به باشگاه میروید و سخت ورزش میکنید، افزایش اشتها امری طبیعی محسوب میشود. همچنین اگر باردار هستید، احتمالاً شاهد افزایش اشتهای خود خواهید بود. با این حال، اگر بدن هیچ دلیلی همیشه احساس گرسنگی دارید و فکر میکنید ته معده شما سوراخ شده و هرگز پر نمیشود، احتمالاً مشکلی وجود دارد.
گرسنگی یک نیاز روانی به کالری، آب و نمک است که در اثر عوامل مختلفی تحریک میشود. شناسایی علت گرسنگی مداوم، حائز اهمیت است؛ زیرا عدم درمان این مشکل باعث میشود دچار مشکلات فیزیکی یا روانی شوید. در ادامه ۱۰ علت گرسنگی را بررسی کردهایم.
• بدن شما دچار کمبود آب شده است
کم شدن آب بدن، یکی از دلایل احساس گرسنگی است، در واقع کمبود آب در بدن حتی در سطح خفیف به عنوان نشانه گرسنگی ظاهر میشود. اعلام گرسنگی و تشنگی از طریق هیپوتالاموس انجام میگیرد. زمانی که بدن دچار کمبود آب شود، سیمهای هیپوتالاموس روی هم میافتند و شما به جای یک بطری آب، یک بسته چیپس میخورید. اگر همواره آب موردنیاز بدن را تأمین کنید، میتوانید از بروز این اشتباه جلوگیری کنید.
• کربوهیدرات زیاد مصرف میکنید
کربوهیدراتهای ساده مانند مواد غذایی حاصل از آرد و شکر، سطح شکر خون را به شدت افزایش میدهند و به سرعت پایین میآورند. پایین آمدن ناگهانی شکر خون باعث تحریک احساس گرسنگی میشود. از مواد غذایی سرشار از فیبر مانند بادام، سیب، پسته و غیره به جای کربوهیدراتهای استفاده کنید.
• خواب شبانه شما بیکیفیت بوده است
از دلایل دیگر احساس گرسنگی نداشتن خواب کافی و خوب در شب است به عبارتی اگر شب آرام و راحتی را پشت سر نگذاشته باشید، دو هورمونی که با اشتها ارتباط دارند، ترشح میشوند. کمبود خواب باعث افزایش هورمون Gherlin که محرک اشتها است و کاهش هورمون Leptin که محرک احساس سیری است، میشود. سعی کنید شبها ۷ الی ۸ ساعت بخوابید تا هورمونهای اشتها مجدداً تنظیم شوند.
• به اندازه کافی چربی نمیخورید
چربیهای اشباعنشده نیز همانند پروتئین باعث احساس سیری میشوند. از مغز میوهها، آووکادو و روغنهای سالم برای تأمین چربی موردنیاز بدن استفاده کنید. به گفته متخصصین، ۲۰ الی ۳۰ درصد کالری موردنیاز روزانه بایستی از طریق چربی تأمین شود.
• زیاد استرس دارید
از علل دیگر احساس گرسنگی دائمی داشتن استرس زیاد است. زمانی که تحتفشار هستید، بدن هورمونهای استرس یعنی آدرنالین و کورتیزول بیشتری ترشح میکند. افزایش این هورمونها باعث میشود بدن احساس کند موردحمله قرار گرفته و به انرژی نیاز دارد. در نتیجه اشتهای شما افزایش مییابد. همچنین استرس سطح ماده شیمیایی سروتونین را در مغز کاهش داده و باعث احساس گرسنگی کاذب میشود. سعی کنید از طریق شرکت در کلاسهای یوگا یا روشهای دیگر آرامش خود را به دست آورید.
از دلایل دیگر احساس گرسنگی دائمی نجویدن غذا به اندازه کافی است
• بدن شما به پروتئین بیشتری نیاز دارد
از دلایل دیگر احساس گرسنگی دائمی کمبود مصرف پروتئین است. اگر در وعدههای غذایی خود از پروتئین و چربی سالم استفاده کنید، مدت بیشتری احساس سیری خواهید داشت. پروتئین نه تنها مدت طولانیتری در معده میماند و احساس سیری میدهد، بلکه احساس گرسنگی را نیز سرکوب میکند. روزانه حداقل ۴۶ گرم پروتئین مانند ماست چکیده، تخممرغ، گوشت و غلات سبوسدار بخورید.
• وعدههای غذایی را نادیده میگیرید
اگر صبحانه یا ناهار نخورید، بیشتر گرسنه میشوید. زمانی که معده برای مدتی طولانی خالی میماند، هورمون گرسنگی Gherlin را بیشتر تولید میکند و اشتهای شما افزایش مییابد. سعی کنید بیش از ۴ الی ۵ ساعت وقفه بین وعدههای غذایی ایجاد نشود. حتی اگر از صبحانه خوشتان نمیآید، در ساعت اول پس از بیدار شدن، چیزی مانند ماست، کره بادامزمینی یا تکههای سیب بخورید.
• غذا را قورت میدهید و به اندازه کافی نمی جوید
از دلایل دیگر احساس گرسنگی دائمی نجویدن غذا به اندازه کافی است. اگر غذا را نجویده قورت دهید، معده پر میشود؛ اما مغز زمان کافی برای ثبت حس سیری نداشته است. در نتیجه همچنان اشتها خواهید داشت. سعی کنید به آرامی غذا بخورید و هر لقمه را کامل بجوید. حدود ۲۰ دقیقه زمان لازم است تا سیگنال سیری به مغز برسد.
• در معرض تبلیغات مواد غذایی قرار دارید
با توجه به تبلیغاتی که ۲۴ ساعت شبانهروز و ۷ روز هفته در زندگی افراد وجود دارد، تعجبی ندارد که بسیاری از افراد همواره هوس خوردن میکنند. رابطه بین آنچه میبینیم و آنچه میخواهیم، طی یک تحقیق در سال ۲۰۱۲ مستند شده است. سعی کنید تا حد امکان در معرض تبلیغات مواد غذایی قرار نگیرید.
• از یک سری داروهای خاص استفاده میکنید
ممکن است برخی از داروهایی که برای رفع بیماریها استفاده میکنید، باعث افزایش اشتها شود. داروهای ضدافسردگی و کورتیکواستروئیدها اشتها را افزایش میدهند و باعث می شوند دائما احساس گرسنگی کنید. در این مورد بهتر است با پزشک خود صحبت کنید.
منبع : footofan.com
به طور کلی احساس همیشگی سرما در بدن را زنان بیشتر از مردان تجربه می کنند و این احساس در افراد مسن بیشتر از افراد جوان است. با این حال موارد دیگری نیز در این زمینه وجود دارد علت پزشکی دارند و باید به دنبال رفع آنها بود:
فقر ویتامین ب 12: کمبود این ویتامین نیز می تواند باعث سردی، بی حسی و کمبود انرژی شود. مانند آهن، اکثر غذاهای غنی از ویتامین ب 12 شامل منابع حیوانی هستند بنابراین گیاهخواران بیشتر دچار فقر این ویتامین می شوند. ویتامین ب 12 همچنین در تخم مرغ، ماست و پنیر یافت می شود. گیاه خواران برای جبران این ویتامین می توانند از ذرت یا سیب زمینی پخته شده نیز استفاده کنند.
مشکلات تیروئید: هنگامی که بدن شما به اندازه کافی هورمون تیروئید تولید نمی کند، متابولیسم بدن به هم می خورد و در نهایت فرد احساس سرما می کند. دیگر علائم کم کاری تیروئید شامل ریزش مو و یا یبوست است. برای پی بردن به اختلال کم کاری تیروئید باید به یک متخصص برای دریافت آزمایش خون مراجعه شود.
وزن کم بدن: وزن کم بدن و داشتن مقادیر غیر طبیعی و پایین چربی باعث احساس سرما در بدن می شود و سوخت و ساز بدن را نیز کند می کند. استفاده از غذاهای با کالری متراکم با چربی های مفید مانند ماست یونانی و میوه های خشک برای افزایش طبیعی وزن مفید است.
خستگی مزمن: خستگی مزمن ناشی از کم خوابی منجر به کاهش سوخت و ساز بدن می شود و منجر می گردد در تمام طول روز احساس سرما کنید. دریافت خواب شبانه روزی حداقل به مدت 8 ساعت برای برطرف کردن خستگی مزمن ناشی از کم خوابی مفید است.
کم آبی بدن: هنگامی که بدن به اندازه کافی آب دریافت نکند، گردش خون به طور موثر صورت نمی گیرد و درجه حرارت بدن کاهش می یابد. برای هیدراته ماندن، هدف نوشیدن آب حداقل به میزان 8 لیوان در لوز است.
ابتلا به عوارض دیابت: افراد دیابتی که نوروپاتی محیطی و خسارت به اعصاب ناشی از این بیماری را تجربه می کنند، ممکن است احساس سرما و درد در اندام خود داشته باشند. هدف باید کنترل قند خون در سطح مناسب برای پیشگیری از عوارض دیابت باشد.
ابتلا به پدیده رینود: درصد کمی از جمعیت عمومی دچار این پدیده می شوند که در آن شریان ها در دست ها و پاها دچار اسپاسم می شود. البته رینود چیزی بیش از احساس سرما در دست و پاست و با سرمازدگی نیز تفاوت دارد. علائم آن نیز با توجه به شرایط بیماری، شدت و مدت زمان آن متفاوت است. اما علائمی شایع در این بیماری وجود دارند از جمله سردی انگشتان دست و پا، تغییر رنگ پوست در واکنش به سرما یا استرس، احساس سوزش و کرختی. با به کارگیری شیوه هایی ساده می توان حملات رینود را کاهش داد؛ به عنوان مثال ترک سیگار، ورزش منظم، کنترل استرس، محافظت از دست ها و پاها.
گردش خون ضعیف: سردی اندامی که مرتبط با یک بیماری مزمن نیست، شاید فقط به دلیل گردش خون ضعیف باشد که با انجام ورزش منظم می توان آن را به طور کامل برطرف کرد.
توده عضلانی ناکافی: توده عضلانی برای احساس گرما ضروری است بنابراین اطمینان حاصل کنید که در طول روز به اندازه کافی برای حفظ توده عضلانی و برطرف کردن احساس سرما در اندام حرکت می کنید.
عفونت قارچی: عفونت قارچی کاندیدا آن قدر روی سیستم دفاعی بدن استرس وارد می کند که سبب اختلال در عملکرد غده هیپوتالاموس می گردد. علاوه بر احساس سرما، سندروم روده تحریک پذیر و سینوزیت نیز علامت دیگر این عفونت قارچی است. برای از بین بردن این قارچ ها از محصولات پروبیوتیک (باکتری های مفید) استفاده کنید و میزان مصرف قند را کمتر کنید.
برخی افراد وقتی از خواب بیدار می شوند تا مدتی دچار حالت خستگی زیاد در بدن خود هستند. با وجود خواب کافی شبانه علت این خستگی چیست؟ شب به سراغ رختخواب میروید و میخوابید،صبح که پا میشید خسته و کوفته هستید،چرا اینطوریه؟شب به خواب میریم تا صبح سرحال به کارهایمان برسیم،
اما صبح هم با خستگی روبرو هستیم،چرا این اتفاق میفتد؟چگونه باید با آن مقابله کرد؟نظریه علمی یا زیستی برای این اتفاق ثبت شده اســت؟آیا اصلاً به این رویه توجه شده اســت؟زیستشناسانی از بریتانیا شواهدی پیدا کردهاند که نشان میدهد ساعت زیستی ما باعث میشود هنگام صبح بیش از هر زمان دیگری در طول روز احساس کوفتگی کنیم.
این بدین معنی اســت که کوفتگی بدن ما صرفا از چند ساعت ساکن بودن ناشی نمیشود، بلکه نتیجه واکنش زیستی به ورم کردن اســت.محققان دانشگاه منچستر برای بررسی این پدیده با تزریق کلاژن در مفاصل موشها در آنها آرتروز ایجاد کردند. سپس آنها مشاهده کردند که مفاصل مبتلا به آرتروز چگونه در طول روز دچار ورم میشدند. آنها پی بردند که ساعات مختلف روز تاثیرات متفاوتی روی بدن موش گذاشت.
در طول شب موشها خیلی کم دچار تورم شدند و علایم تورم کاهش یافت. اما وقتی محققان چراغها را روشن کردند تا روز روشن را شبیهسازی کنند، متوجه شدند که پنجههای آترورزی موشها به شدت ورم کرد.این تیم میگوید افزایش و کاهش میزان تورم از سلول خاصی درون مفصل موشها به نام سلول FLS ناشی می شود.
این سلولها مثل ساعت بدن خودمان بر مبنای یک چرخه ۲۴ ساعت فعالیت میکنند. این سلولها با تولید پروتئینهای خاصی میزان تورم و در نتیجه درد را در مفاصل تعیین میکنند.محققان آزمایششان را یک بار دیگر برای موشهای بدون آرتروز انجام دادند. آنها سلول FLS این موشها را کمی تغییر داده
و پروتئینهای ساعتی را که چرخه شب و روز را کنترل میکنند، حذف کردند. نتیجه این شد که سلولها بدون مکانیسم ساعت در طول روز کلا متورم باقی ماندند.این تیم سپس به موشهای دارویی دادند که همان پروتئینهای ضد ورم را ایجاد کرد. این پروتئینها علایم تورم را کاهش دادند.
این یافتهها نشان میدهد که تورم حاصل مجموعهای از سیستمهای زیستی پیچیده اســت که برای ایجاد یک چرخه روزانه با هم هماهنگ هستند.هنگام شب تورم کاهش مییابد، هر چند که این تیم علتش را توضیح داد، و در طول روز به تدریج بیشتر میشود. برای اینکه علت چنین ساز و کاری را بفهمیم باید تحقیقات بیشتری انجام شود.
در این میان، این یافتهها میتوانند توضیح دهند که چرا هنگام صبح اینقدر احساس کوفتگی میکنیم. بدنهای ما به تدریج ورم میکند و باعث میشود که ما بدنمان را کش و قوس دهیم. خبر خوب این اســت که شب وقتی میخوابیم، بدن مان به طور طبیعی این تورم را کاهش میدهد و در نتیجه ما میتوانیم بهتر استراحت کنیم.
متاسفانه، احساس نفرت از شغل یک مورد غیر معمول نیست. انجمن مدیریت منابع انسانی در سال ۲۰۱۶ تحیقیقاتی را انجام داده که طی آن مشخص شده تنها ۳۷ درصد از کارمندان از شغل خود راضی هستند.
10 دلیلی که باعث میشود از شغل خود متنفر باشید
به این فکر کنید که چرا کارمندان شما رفتار متفاوتی را در هنگام ورود به اداره از خود بروز میدهند. آیا با خوشحالی و نشاط پشت میز خود مینشینند؟ یا اینکه مثل افراد بیحال به فعالیت خود ادامه میدهند؟
اگر آنچه که با آن مواجه هستید به مورد دومی شباهت دارد، باید گفت که عدهای از کارمندان ناراحت و ناراضی زیر دست شما کار میکنند. متاسفانه، احساس نفرت از شغل یک مورد غیر معمول نیست. انجمن مدیریت منابع انسانی در سال ۲۰۱۶ تحیقیقاتی را انجام داده که طی آن مشخص شده تنها ۳۷ درصد از کارمندان از شغل خود راضی هستند.
اگر نظر شما این اسـت که، "الزامی برای علاقهمندی به کار وجود ندارد و کارمندان فقط باید مشغول وظیفه خود باشند”، به یاد داشته باشید که کارمندان ناراضی کمتر درگیر کار میشوند، خلاقیت کمتری دارند و احتمال این وجود دارد که از کار خود استعفا دهند.
بنابراین همه اینها روند کاری شرکت را تحت تاثیر خود قرار میدهند. بهتر اسـت به محض اینکه نشانههایی از نارضایتی را در نیروی کار خود میبینید، هر چه سریعتر به مسایل موجود رسیدگی نمایید.
در ادامه دلایلی را بررسی میکنیم که به سبب آنها کارمندان از فعالیت خود ناخوشنود هستند، بنابراین با توجه به این موارد میبایست راهکاری را برای رضایت و خرسندی آنها ایجاد کنید.
۱۰. عدم امنیت شغلی
در صورتی که کارکنان در مورد از دست دادن شغل خود نگران باشند، سخت اسـت که آنها به جایگاهی که دارند احساس دلبستگی کنند و به آن وفادار بمانند. در عوض تمرکز روی کار، هر لحظه ترس این را دارند که اتفاقی برای شغلشان بیفتد.
اگر شرکت شما در حال حاضر از پایداری لازم برخوردار نیست، مطمین شوید که اعتماد کارمندان را نسبت به فعالیتی که انجام میدهند جلب کرده باشید. در برقراری ارتباط با آنها مثبتاندیش و راستگو باشید تا به شک و تردید خود پاسخ دهند.
۹. نظارت بیش از اندازه
کارمندان شما بالغ هستند. نیازی نیست تا به طور منظم و در هر ساعت یک مدیر بالای سر آنها قرار داشته باشد. وجود اعتماد باعث میشود که تمرکز کارمندان افزایش پیدا کند. از این رو بدون اینکه فردی بالای سر آنها به فعالیتشان نظارت داشته باشد، به آنها آزادی عمل بدهید.
۸. تصور وجود جایگاه شغلی بهتر در سایر شرکتها
این طبیعت انسان اسـت که تصور کند همیشه مورد بهتری خارج از جایی که در آن اسـت وجود دارد (و به قول معروف مرغ همسایه را غاز میبیند). این موضوع به ویژه زمانی صحت دارد که کارمند شما هیجان کمتری را با شغل خود تجربه میکند. آنها با دوستان خود درباره رفتار رییسشان گفتوگو میکنند و تمام تلاش خود را به کار میبندند تا فرصت شغلی جدیدی را پیدا کنند.
اگر از آنچه که سایر رقیبان شما برای جذب و حفظ کارکنانتان تلاش میکنند آگاه باشید، میتوانید شرایط لازم را برای رضایت کارمندان و به کنار زدن رقیبان فراهم کنید. علاوه بر این، سعی کنید که احتیاجات نیروی کاری خود را پیدا کرده و آنها را تامین کنید. ممکن اسـت حتی با تغییرات اندکی که در شرکت خود به وجود میآورید سطح رضایت کارکنان را تا حد زیادی بالا ببرید.
۷. ارزشهای آنها با شرکت همسو نیست
هویت شغلی میتواند یک محرک قدرتمند محسوب شود. این موضوع به کارمندان اجازه میدهد تا با فعالیت روزمره خود ارتباط بهتری داشته باشند و به جایگاهی که دارند با اطمینان تکیه کنند. با این حال، در صورتی که آنها برای شرکت ارزشی قائل نباشند، طولی نمیکشد که به مشکل برخورد خواهند کرد. رسیدگی به این موارد در روند استخدامی، موجب میشود که رسالت شرکت را با وضوح بیشتری برای آنها مشخص کنید.
۶. جایی برای پیشرفت و توسعه وجود ندارد
هیچکس کاری را انجام نمیدهد که احساس کند تا ۵ سال آینده هم در همین وضعیت قرار خواهد داشت. کارمندان دوست دارند که در حرفه خود پیشرفت داشته باشند، رو به جلو حرکت کنند و حس رقابت درونیشان ادامهدار باشد. اگر برای شرکت سیاستی در این زمینه وجود نداشته باشد، کارکنان شما به مرور احساس رکود و عدم دستیابی به موفقیت خواهند داشت.
هویت شغلی میتواند یک محرک قدرتمند محسوب شود
۵. آنها از حقوق خود ناراضی هستند
بر کسی پوشیده نیست که همه دوست دارند حقوق بیشتری را دریافت کنند، اما این موضوع زمانی که احساس کنید کمتر از حد منصفانه دستمزد میگیرید، نارضایتی بیشتری را در پی خواهد داشت و شما را آزرده خاطر خواهد کرد. پاسخ این مشکل وجود شفافیت در پرداخت حقوق و مزایا اسـت. درباره نحوه تصمیمگیری برای پرداخت دستمزد کارکنان صادقانه به آنها توضیح دهید. با این کار هرکس میتواند نسبت به معقول بودن حقوق مورد انتظار خود دید بهتری داشته باشد.
۴. از زحمات آنها قدردانی نمیشود
چرا یک کارمند میبایست به عملکرد خود اهمیت بیشتری بدهد، در حالی که کسی به آن توجه نمیکند؟! قدردانی و تشکر مواردی هستند که باید نسبت به کارمندان وجود داشته باشند. این مورد به ارزشهای شرکت شما اضافه میکند و به کارکنان میفهماند که سختی کار آنها را درک میکنید. واکنشهای معنیدار شما هرچند هم که کوچک باشند، احساس رضایت طولانی مدت را برای آنها بوجود میآورند.
۳. چالشی برای آنها وجود ندارد
چه احساسی به کارمند شما دست میدهد اگر که هر روز پشت میز خود بنشیند و همان کارهای تکراری و همیشگی را انجام دهد؟ طولی نمیکشد که آنها از این وضعیت خسته خواهند شد. اگر این حس در آنها وجود نداشته باشد که برای انجام هر چه بهتر وظیفه خود باید تلاش کنند، کاری که مشغول آن هستند مانند یک فعالیت بیارزش برای آنها خواهد بود.
۲. از دست رفتن شور و اشتیاق
هنگام مواجه با رکود اقتصادی، اکثر مردم هرکاری را که از پس انجام آن بربیایند، انجام میدهند، حتی اگر علاقهای هم به آن نداشته باشند. اما در شرایطی غیر از این، کارکنان تحمل انزجار از کار خود را نخواهند داشت. این امکان را برای کارمندان خود فراهم کنید تا بتوانند همسو با شرکت شما حرکت کنند. بدین وسیله آنها جایگاهی را که نسبت به آن احساس خوشحالی میکنند، پیدا خواهند نمود.
۱. رفتار نادرست رئیس با آنها
در صورتی که با عدم برخورد صحیح ریاست مواجه شوید، مهم نیست که تا چه اندازه به کاری که انجام میدهید عشق میورزید، چرا که سرانجام آن شکست خواهد بود. بهتر اسـت نگاه دقیقی به شیوه مدیریت و رهبری شرکت و حتی رفتار خود بیندازید.
در نظر داشته باشید که این موارد چگونه تاثیر منفی خود را روی محیط کاری و خلق و خوی کارکنان ایجاد خواهند کرد. اگر مطمین نیستید که کارمندان از رفتار مدیران خود راضی هستند یا خیر، این مورد را از آنها جویا شوید. با این روش سرچشمه مشکلات موجود را پیدا خواهید کرد.
نارضایتی کارمندان مسایل مختلفی را برای کسب و کار شما ایجاد خواهد کرد. با این حال اگر دلایل اصلی تنفر کارمندان نسبت به شغلشان را پیدا کنید، شناسایی و رفع مسایل شرکت شما با سهولت بیشتری همراه خواهد بود.
آی تی رسان
اخبارمرتبط :
چرا از کسی متنفر میشویم؟
احساس کردن عشق و نفرت
چرا خانم ها از هم متنفر هستند؟
داستان زیبای عشق و نفرت!
استرس ؛ از نفرت تا عشق
بازیهایی برای تحریکِ احساس و تقویت نیروی تمرکز
بازیهای ورزشی با تکههای اسفنج
هدف
تقویت حس لامسه و بینایی؛ گسترش تجربههای اجتماعی؛ آموزش هماهنگی حرکت و توانایی واکنش.نمونههای بازی
دویِ با مانع
بچّهها در حالیکه اسفنج را در کفِ دست، روی سر یا میان پاهای خود گذاشتهاند، پس از شنیدن صدای دایره زنگی، در میانِ اتاق به عقب و جلو میدوند. با شنیدن ضربهای محکم، روی اسفنج خود مینشینند، آن را به هوا میاندازند و دوباره میگیرند، به گوشهای میدوند. آن را داخل کارتن میاندازند و خیلی کارهای دیگر.واکنش سریع
اسفنجها در اتاق روی زمین تقسیم میشوند. بچّهها پس از شنیدن صدای دایرهی زنگی، در اتاق حرکت میکنند. با شنیدن ضربهای محکم، به طرف اسفنج خود یا یک مثلث، استوانه، مکعب دیگر و... میدوند.جزیرهی نجات
بچّهها اسفنجهای خود را روی هم میگذارند و آنها را یک جزیره به حساب میآورند. پس از شنیدن صدای دایرهی زنگی، دسته جمعی در اتاق حرکت میکنند. با شنیدن ضربهای محکم، نفرات باید خود را به جزیرهی نجات برسانند.عبور خطرناک از رودخانه
دو نیمکت با فاصلهی زیادی از هم گذاشته میشوند که در حکم ساحل رودخانهاند. اسفنجها با فاصلهای کم در یک ردیف گذاشته میشوند. آنها سنگهای کف رودخانه به شمار میآیند. بچّهها با گذاشتن پای خود بر روی اسفنجها، از رودخانه عبور میکنند. در هنگامِ عبور، باید مراقب باشند تعادل خود را از دست ندهند و سعی کنند در رودخانه نیفتند.پاکی بهار
نیمکتها در وسطِ اتاق گذاشته و اسفنجها در دو طرفِ آنها تقسیم میشوند. اسفنجها شاخ و برگهایی هستند که در باغ ریختهاند. بچّهها به طور یکسان در دو طرف تقسیم میشوند. آنها باغبانهایی هستند که برگهای باغ را پاک کرده، به طرف دیگر دیوار میریزند. با یک علامت (ضربهی دایرهی زنگی) هر دو گروه برگها را با حداکثر سرعت به آن طرفِ دیوار میریزند. با شنیدن علامت مجدد، به پاک کردن بهاری خود پایان میدهند. هر گروه چه مقدار برگ در باغ خود دارد؟بستهبندی
از نفرات موجود دو گروه تشکیل و به هر گروه یک کارتون داده میشود.برج سازان
بچّهها به دو گروه تقسیم میشوند. هر گروه سعی میکند با اسفنجها برجی بسازد. اگر برج سقوط کند، آن را از نو میسازند. کلام گروه زودتر ساخت برج را تمام کرده اســت؟بازیهای پایانی
بازی بولینگ با اسفنج
اسفنجها روی هم گذاشته میشوند و با آنها ساختمانی بزرگ ساخته میشود. هر نفر میتواند با زدن توپ به ساختمان، آن را واژگون کند. چنانچه تمام اسفنجها روی زمین ریخته باشند، میتوان ساختمان جدیدی ساخت.انداختن هدف
همه اسفنجها روی یک نیمکت گذاشته میشوند و با آنها یک ساختمان ساخته میشود. حال آن را با یک توپ نابود میکنند. بازی تا زمانی ادامه مییابد که هیچ اسفنجی روی نیمکت باقی نمانده باشد.بازیهای ورزشی با تشک
هدف
تقویت رفتار حرکتی درشت، هماهنگی حرکت، حسّ کنجکاوی، بینایی و اعتماد به نفس.بازیهای پیشنهادی
تذکر: پس از آنکه، بچّهها با علایم مختلف دایره زنگی و با انجام حرکاتی خود را گرم میکنند، هر کدام میتوانند یک تشک بازی برای خود بیاورند. چنانچه روکش تشکها تک رنگ بوده و حتی از پارچههای مختلف دوخته شده باشند، آنها را میتوان برای بازیهای احساس کردنی و بازی رنگها به نحو مناسبی مورد استفاده قرار داد.بازی حرکتی آزاد
پس از آنکه هر نفر بر روی تشک بازی خود نشست؛ اندازه، استحکام و نرمی آن را حس کرد و بر روی آن احساس آرامش و اطمینان نمود، میتوان تعدادی از بازی رنگها را انجام داد.بازیِ دو «پادشاهِ تشکها»
همه کارتهای رنگی نشان داده میشوند. به محض آنکه مربی کارتها را در پشت خود مخفی کرد، بچّهها به روی تشک خود میدوند. فردی که دیرتر از بقیه به تشک خود برسد، استراحت میکند و بر روی تشک میماند. کدام یک از بچّهها آخرین نفر میماند و پادشاه تشکها میشود؟پرش از روی سنگهای رنگی
تشکها به فاصلههای متفاوت در اتاق تقسیم میشوند. بچّهها جفت پا از یک تشک به تشک بعدی میپرند.خیابان پوشیده از تشک
تشکها در کنار یکدیگر گذاشته میشوند و بچّهها به سرعت در این خیابان میدوند.کوه تشکها
بچّهها در حالیکه تشکها را روی هم انباشته میکنند، دسته جمعی کوههای بلند مختلفی میسازند. سپس باید از آنها بالا بروند و به پایین بپرند.تونل تشکها
بچّهها با تشکها و دستمالها تونلی میسازند و با خزیدن از داخل آن عبور میکنند.ساخت تصاویر با تشکها
بچّهها با تشکهای خود بارها تصاویر جدیدی میسازند. در این کار، تخیّل آنها هیچ محدودیتی نمیشناسد.ورزش ترامپولین تشکها
تشکها روی هم گذاشته میشوند. بچّهها میتوانند همانند ورزش ترامپولین، به روی آنها بپرند. در صورت نیاز، دو تشک را نیز میتوان بر روی هم قرار داد.پیشنهادهای بازی
بازیهایی رنگارنگ از کلاه جادویی
هدف
تقویت رفتار حرکتی درست (سرعت حرکت)، افزایش توانایی واکنش، مهارت عمومی، شادی و لذت از رویدادهای مشترک، تقویتِ رفتار اجتماعی، حس بینایی، شنوایی و توالی بینایی.بازی دو
ابتدا بچّهها آزادانه در اتاق حرکت میکنند. با یک علامت، مسیر حرکت و دویدن خود را تغییر میدهند یا اینکه میایستند، دراز میکشند و یا روی نیمکت میپرند.نمونههای بازی (شفاهی به دیگران گفته میشود)
ماهیگیر، ماهیگیر، عمق آب چقدر اســت؟
بچّهها در یک صف در انتهایِ اتاق ایستادهاند. یکی از آنها نقش ماهیگیر را بازی میکند و در انتهای دیگر اتاق ایستاده اســت. در وسط اتاق هم آب وجود دارد. اکنون بچّهها باید خود را به ساحلِ دیگر برسانند و صدا میزنند: «ماهیگیر، ماهیگیر عمق آب چقدر اســت»؟ ماهیگیر برای مثال جواب میدهد: «100 متر عمق دارد» بچّهها صدا میزنند: «چطور از آن رد بشویم؟» او براى نمونه جواب میدهد: «باید روی یک پا بپرید.» اکنون بچّهها و ماهیگیر شروع به پریدن میکنند. بچّهها باید سعی کنند به ساحل دیگر برسند و ماهیگیر نیز باید سعی کند یکی از آنها را بگیرد. اگر موفق شود بچهای را بگیرد، او نیز دستیار ماهیگیر میشود. سپس دو ماهیگیر به یک طرف و بچّههای دیگر به طرف دیگر اتاق میروند و بازی را از نو شروع میکنند. بازی تا زمانی ادامه مییابد که فقط یک نفر باقی بماند. فرد باقیمانده باید دوباره نقش ماهیگیر را بازی کند.کلمه جادویی
فردی که شکارچی اســت، کلمهای را میگوید. این کلمه، کلمه جادویی اســت و در عین حال علامت شروع برای شکارچی اســت تا بچّه دیگری را شکار کند. در وسط اتاق، حلقهای بزرگ یا طنابی به صورت حلقه درآمده اســت، قرار دارد. شکارچی، اتاق را ترک میکند.موش و گربه
بچّهای نقش موش و فردی دیگر نقش گربه را بازی میکند. همگی بر روی ساعتی توافق میکنند که موش باید در آن ساعت از لانهی خود خارج شود. برای مثال، ساعت 8 هر دو بچّه، اتاق را ترک میکنند. یکی از بچّهها تعیین میشود که باید ساعت تعیین شدهی قبلی را بگوید. اکنون همه بچّههای دیگر، دایرهوار میایستند.شکارچی کرم خاکی
میلههای ژیمناستیک در اتاق روی زمین قرار داده میشوند در حالیکه تعداد آنها یکی کمتر از تعداد بچّههاست. بچّهها بدون سر و صدا و پاورچین پاورچین در اتاق حرکت میکنند. آرامش حکمفرماست. با یک علامتِ آهسته (صدای زنگ) شروع به دویدن در اتاق میکنند و یک کرم خاکی (منظور میلههاست) را شکار میکنند. بچّهای که کرمی شکار نکرده باشد، میلهای را میگیرد و استراحت میکند. بازی زمانی پایان مییابد که فقط یک شکارچی کرم باقیمانده باشد.بازی پایانی: «خورشید خانم عزیز»
خورشید خانم پرتوهای خود را از دست داده اســت و به دنبال آنهاست. بچّهها در اتاق ایستادهاند و چشمهای خورشید خانم با دستمال بسته میشود. او به دنبال پرتوهایش (بچّهها) اســت. هر کدام از بچّهها (پرتوهای نور) که توسط خورشید گرفته شوند، به پشت سر خورشید میروند. آخرین پرتو برای کمک به خورشید خانم، زنگ کوچکی دریافت میکند. خورشید جستجوگر باید صدای زنگ را دنبال کند و صاحب آن را بگیرد. اگر خورشید آخرین پرتو (بچّه) را نیز پیدا کرد، همه بچّهها دایرهوار میایستند و ترانه زیر را میخوانند: (نام ترانه: همه مرغابیهای کوچک من)تذکر
در این مرحله از بازی، تمام بچّهها میتوانند با توجه به دستورالعمل، یک تاج کاغذی برای خود درست کنند.بازیهایی رنگارنگ از کیسه هندی
هدف
تقویتِ حس لامسه، بینایی، شنوایی؛ تقویتِ تجربههای اجتماعی، آمادگی برای صحبت کردن؛ تقویت رفتار حرکتی ریز و درشت؛ افزایش اعتماد به نفس.چه دلایل علمی برای گرسنگی دائمی افراد وجود دارد؟
چرا همیشه گرسنه هستید؟ دلیل آنرا به راحتی در یکی از عوامل زیر پیدا کنید:
به گزارش آلامتو و به نقل از روزیاتو؛ یکی از دغدغه های امروز بشر آن است که بتواند میزان اشتهای خود را تحت کنترل داشته باشد. برخی برای دست یافتن به این منظور مخاطرات مصرف داروهای ضداشتها را به جان می خرند که جامعه پزشکی در این مورد هشدارهای فراوانی داده است.
سبک زندگی نشسته و ماشینی، استرس، کمبود خواب و برخی از بیماری ها می توانند بی اختیار سبب افزایش اشتها شوند. اما شاید اگر دلایل داشتن اشتهای فراوان توسط آن فرد کشف شود، فرد تا اندازه فراوانی بتواند برای رسیدگی به آن اقدام نماید.
در این نوشته به ده دلیل علمی پرداخته شده که سبب افرایش اشتها می شوند. در این میان برخی افزایش وزن را نیز به همراه خواهند داشت و برخی خاموش تر و بدون افرایش وزن به کار خود ادامه می دهند. با هم این دلایل علمی را مرور خواهیم کرد:
خوردن می تواند نوعی سیستم تدافعی در مقابل افسردگی و اضطراب باشد. بخش عمده آن وابسته به عدم وجود میزان کافی هورمون «سروتونین» است که سبب ایجاد حال بهتر در فرد می شود. دکتر «هولی لوفتون» ازمرکز کنترل وزن «لانگون» در نیویورک می گوید: “خوردن خوراکی هایی چون پاستا و نان می تواند این وضعیت را بهبود بخشد.”
وی ادامه می دهد: “خوردن اندکی کرفس گزینه خوبی برای بهبود وضعیت افسردگی شما به شمار نمی آید.”
دکتر «شانا لوین» بر این باور است که استرس می تواند با اختلال در کار هورمون کنترل کننده اشتها یعنی «کروتیزول» و بدون آنکه فعالیت بیشتر بدنی انجام داده باشید، میزان اشتهای تان را افزایش می دهد. اختلال در این هورمون باعث می شود که پیام سیری به مغزتان گزارش نشود. همین امر هم سبب می شود افرادی که استرس فراوانی را تجربه می کنند، بیشتر غذا بخورند.
اگر اشتهای شما در مقایسه با گذشته بیشتر شده و بیشتر از سابق غذا می خورید اما باز هم وزن تان در حال کاهش پیدا کردن است احتمال دارد که هورمون های تیروئید در بدن تان بیشتر تولید شود.
دکتر لوفتون می گوید: ” غده تیروئید همچون ارگانی در بدن است که می تواند سرعت هرچیزی را در بدن تغییر دهد. بنابراین این احتمال وجود دارد که سوخت و ساز بدن تان را سریع تر کند که به تبع آن باعث می شود، احساس گرسنگی بیشتری کنید.”
اگر این احساس گرسنگی به همراه خستگی، تغییر حالات روحی و شکنندگی ناخن های تان هم باشد، این احتمال وجود دارد که به پرکاری تیروئید مبتلا شده باشید.
اگرچه خوردن میزان بیشتر خوراکی می تواند سبب چاقی شود اما برعکس آن هم صادق است چرا که چاقی می تواند یکی از دلایل داشتن اشتهای زیاد باشد. داشتن میزان چربی بیشتر در بدن می تواند سبب تغییراتی در میزان انسولین خون شود که به تبع آن میزان اشتهای شما را افزایش خواهد داد.
دکتر لوین در این باره می گوید: “از آنجایی که چربی، هورمون های خاص خودش را تولید می کند، سبب می شود که افراد چاق در مقایسه با کسانی که از تناسب اندام بیشتری برخوردار هستند، اشتهای بیشتری داشته باشند.”
دکتر لوفتون معتقد است، کاهش قند خون می تواند به دلایل مختلفی از قبیل حذف وعده های غذایی تا مشکلاتی در غده پانکراس باشد. اما نتیجه هردو یک چیز خواهد بود و آن این است که بدن احساس گرسنگی را تجربه می کند که به صورت نشانه های به مغز می رسد و به شما می گوید که مقدار بیشتری مواد غذایی را به مصرف برسانید تا بتوانید گلوکز کافی در خون برای رساندن به اندام ها را داشته باشید.
هر دو نوع دیابت یعنی نوع اول و دوم آن می توانند سبب مخاطراتی در میزان قند خون شوند و سیکلی معیوب در گرسنگی را به وجود آوردند. هرچقدر میزان قند خون کاهش پیدا کند به تبع آن اشتها و میل به خوردن افزایش می یابد. بیش از اندازه مصرف خوردن خواهد توانست این اشتها را بیشتر هم تحریک کند.
دکتر لوین بر آن باور است که افرادی که بیش از حد غذا می خورند و میزان قند خون خود را افزایش می دهند حتی احساس سیری را تجربه هم نمی کنند. برای اینکه به این وضعیت مبتلا نشوید، قند خون خود را تحت کنترل داشته باشید و از مصرف بیش از اندازه کربوهیدرات های سنگین و مواد غذایی و شکرهای فرآوری شده پرهیز کنید.
زمانی که در دوران عادت ماهیانه خود قرار دارید و تغییرات هورمونی را تجربه می کنید، بیش از هر زمان دیگری ممکن است برای برطرف کردن خواسته های بدن خود به سمت کیک و شیرینی روی آورید.
دکتر لوین می گوید: “همین مقدار فراوان از مواد غذایی که خانم ها در این دوران به بدن خود وارد می کنند می تواند سبب خستگی بیش از اندازه و نیز کم آبی بدن شان شود.
برخی از انواع داروهایی که ناگزیر به مصرف آنها هستید از جمله داروهای ضدافسردگی، ضد آلرژی، ضد لوپوس و ضد تشنج می توانند سبب افزایش اشتهای تان شوند. هرگز خودسر مصرف این داروها را رها نکنید به جای این کار از پزشکان تان بخواهید که موارد جایگزینی را برای تان تجویز کند.
دکتر لوفتون هم بر این امر تاکید دارد که داروها با دارا بودن اثرات جانبی می توانند باعث افزایش اشتها شوند که مشورت با پزشک در بسیاری موارد و با تغییر دارو می تواند مفید واقع شود.
گاهی این امکان وجود دارد که احساس گرسنگی در شما به دلیل تصور اشتباه بدن تان از تشنگی باشد. دکتر لوین در این باره می گوید: “زمانی که با کم آبی در بدن روبرو هستید، قبل از آنکه از لحاظ جسمانی تشنه شوید، احساس گرسنگی می کنید و بسیاری از افراد این دو احساس را با هم اشتباه می گیرند.”
خانم دکتر لوین پیشنهاد می کند، روز خود را با نوشیدن کمی آب آغاز کنید و همواره یک بطری آب با خود به همراه داشته باشید. به جای آنکه نوشیدنی های شیرین میل کنید، مغز را با نوشیدن آب گول بزنید چرا که با این کار ولع شدید خوردن غذا را از خود دور خواهید کرد.
بدون آنکه آن ۸ ساعت خواب شبانه روزی پیشنهاد شده را برای بدن خود تامین کنید، انتظار نداشته باشید که هورمون های کنترل کننده اشتها در شما به خوبی کار کنند. یکی از این هورمون ها به نام «گرلین» با کمبود خواب و بدون احتیاج بدن به مصرف مواد غذایی بیشتر، باعث افزایش اشتهای شما می شوند.
از جمله دلایل افزایش اشتها به گفته دکتر لوین می تواند استرس ناشی از کمبود خواب باشد.
خبرگزاری آریا -
آیا تا به حال، تنها به این دلیل که به احساسات کسی لطمه نزنید، به ازدواج با او فکر کردهاید؟
آیا در رابطهای هستید که بیشتر از آنکه دوست بدارید، دوست داشته میشوید؛ اما به خاطر صدمه نزدن به نامزدتان نمیخواهید ارتباطتان را قطع کنید؟
آیا تا بهحال به خاطر نجات دادن کسی از مشکلاتش یا تغییر دادن مسیر زندگیاش، به ازدواج با او فکر کردهاید؟
اگر پاسخ شما به این سؤالها مثبت است، بهتر است به این تست پاسخ دهید. ممکن است شما درگیر احساس گناهی باشید که میتواند زندگیتان را به باد دهد.
پشت نقاب عشق شما، چهره احساس گناه است؟
نگاهی به پاسخهای خود بیندارید. طبیعی است که جواب شما هم مثل بیشتر آدمهای احساساتی، به یکی، دو سؤال مثبت باشد اما مراقب باشید. اگر به بیشتر از 4 سؤال جواب «بله» دادهاید، احتمالا احساس گناه در زندگی احساسی شما حکمرانی میکند و نمیگذارد که عشق به زندگیتان وارد شود. حالا وقت آن است که یکبار دیگر جملات را بخوانید. شاید تاکنون، خودتان هم نمیدانستهاید که به چه دلیل در یک رابطه ماندهاید و ارتباط شما با اطرافیانتان، براساس چه اصولی پیش میرود.
چند نصیحت دوستانه
یادتان نرود شما مسئول مشکلات دیگران نیستید. شما آنها را به وجود نیاوردهاید و اگر عوامل دیگر مهیا نباشد، نمیتوانید آنها را از بین ببرید.
ممکن است نامزد شما، از افسردگی یا مشکل روانی دیگری رنج ببرد. اگر میبینید که خودش در برطرف کردن مشکلاتی که دارد یا کنار آمدن با آنها ناتوان است، از او بخواهید که از یک متخصص کمک بگیرد.
درست است که بعد از ازدواج، شما هم در شادیها و هم در مشکلات، همراه فرد مقابلتان خواهید بود؛ اما همراهی در مشکلات نباید دلیل اصلی شما برای ادامه دادن این رابطه باشد.
زندگی با فردی که از عهده حل مشکلاتش برنمیآید و برای ایستادن، به یک تکیهگاه احتیاج دارد، خیلی زود شما را خسته و دلزده میکند. بعد از مدت کوتاهی، شما تبدیل به فردی خواهید شد که هیچ وقت، انرژیای برای خودش ندارد و هرچه در وجودش هست را برای دیگران خرج میکند.
ویژگیهای فرد مقابل و دلایلتان برای ازدواج را بنویسید. حالا یکبار دیگر نوشتههایتان را مرور کنید. آیا واقعا پای عشق در میان است؟
اگر نامزد شما میگوید بدون شما نمیتواند زندگیاش را ادامه دهد، شما مقصر نیستید. کسی که درگیر یک احساس طبیعی و سالم است، به ارتباط عاطفی تنها به عنوان یکی از جنبههای زندگی نگاه میکند و در صورت از دست دادن این رابطه، دلایل دیگری را برای ادامه و بازسازی زندگیاش دست و پا میکند.
شکست عاطفی برای همه آدمها دشوار است اما یک فرد سالم میتواند ناراحتیها و دلتنگیهایش را مدیریت کند و بعد از مدتی عزاداری برای این رابطه از دست رفته، توان ساختن یک زندگی موفق و شاد را پیدا میکند.
فردی که به این شکل به شما ابراز علاقه میکند، عاشق شما نشدهاست، بلکه برای پرکردن خلاهای احساسیاش، تا این حد به شما احساس وابستگی و نیاز میکند.
فردی که احساس خلاء روانی میکند، حتی با وجود یک فرشته نجات هم نمیتواند از این احساس نجات پیدا کند. احتمالا این شخص همیشه دلیلی برای ناراحتی و ناامیدی دارد و با حل یک مشکل، دلیل دیگری برای ابراز حس ناتوانیاش پیدا میکند.
مسیر عشق از این طرف است
شاید تاکنون نمیدانستهاید که احساس گناه شما دلیل اصلی عشقهای شکست خوردهتان است. اما حالا که میدانید چه احساسی زندگی عاطفی شما را اداره میکند، بهتر است کمی فرمان را بچرخانید و مسیر اصلی عشق را پیدا کنید. برای وارد شدن به این مسیر، میتوانید از این 2 راهنما کمک بگیرید:
سهامدار عشق شوید
برای آنکه بتوانید همسرتان را از دل مشکلات بیرون بیاورید، نیازی به این همه فداکاری نیست. کافی است با تمام وجود عشق را احساس کنید و همسرتان را در این عشق شریک کنید. فقط در صورتی که این احساس حقیقی به رابطه شما وارد شده باشد، میتوانید اطمینان و احترام را به ارتباطتان بیاورید. اگر این حس متقابل باشد، هرگز از فداکاریها و تلاشهایی که برای خوشبختی شریک زندگیتان میکنید، خسته نخواهید شد زیرا مثل بازی پینگ پنگ، همانقدر که انرژی میگذارید، انرژی دریافت میکنید.
شاگرد همسرتان شوید
اگر گمان میکنید قبل و بعد از ورود به این زندگی تغییری نخواهید کرد، اشتباه میکنید. شما در تمام 24 ساعت از همسرتان خواهید آموخت و خیلی زود، زندگی شما و او آنقدر با هم آمیخته میشود که دیگر نمیتوانید خود قدیمیتان را بشناسید. یادتان نرود اگر با یک فرد همیشه خسته زیر یک سقف زندگی کنید، دیر یا زود خستگی در زندگی شما هم پیدا میشود و اگر با فردی خودخواه و مغرور ازدواج کنید، دیگر شما هم آدم آرام همیشگی باقی نخواهید ماند.
منبع:مجله سیب سبز
خبرگزاری آریا -
ثروتهای واقعی در زندگی چیزی جز دوستان خوب و خانواده خوب نیست
احساس خوشبختی در زندگی خانوادگی
سال گذشته، من به همراه خانوادهام برای تعطیلات سال نو به یکی از شهرهای تفریحی سفر کردیم. در هتل محل اقامتمان، با خانوادهای شاد و سرزنده آشنا شدیم که همه اعضای آن تقریبا در هر حالی لبخند به لب داشتند. تصمیم گرفتم با آنها بیشتر آشنا شوم. پس از کمی صحبت با مادر خانواده، متوجه شدم که خانه آنها دو شب پیش در یک آتشسوزی به طور کامل سوخته است و آنها مجبورند تا مدتی در هتل اقامت داشته باشند. مادر خانواده از اینکه همه اعضای خانواده او سالم هستند و تنها خانه آنها تخریب شده است بسیار خوشحال بود و ابراز رضایت میکرد. صحبتهای این خانم و نگاه مثبت او به زندگی ناخودآگاه لبخندی به لب من آورد. با دیدن این خانواده، به این نتیجه رسیدم که همه ما تنها زمانی میتوانیم احساس خوشبختی واقعی را به دست آوریم که یاد بگیریم به خاطر اموری که در اختیار ما نیستند ناراحت نشویم و به زندگی خود ادامه دهیم. همچنین اگر زندگی دلیلی برای منفی نگری برای ما ایجاد کرد، ما به دنبال دلیلی برای مثبتاندیشی باشیم. همیشه و در زندگی همه ما دلیلی برای لبخند زدن وجود دارد. واقعیت این است که علت ناراحتی و احساس بدبختی بسیاری از افراد این است که آنها در جایی که نباید به دنبال خوشخبتی هستند. قطعا احساس خوب احساس خوشبختی را نمیتوان در این موارد پیدا کرد:
یک زندگی راحت و بدون دغدغه
زندگی سخت است. اما شما سختترهستید. مواجهه با ترسها و واهمهها در زندگی شما را شجاعتر میکند. اشتباهات و شکسته شدن هرازگاهی دل شما، شما را خردمندترمیکند. گاهی اوقات امور باید اشتباه پیش بروند تا نهایتا مسیر صحیح را پیدا کنند. گاه شما باید از بدترینها عبور کنید تا به بهترینها دست پیدا کنید.
سفر زندگی قرار نیست ساده باشد. باید ارزشمند باشد. اگر به دنبال فرار از دشواریها هستید، بدانید که هیچگاه رشد نخواهید کرد. اینکه در گذشته چه شکستهایی خوردهاید مهم نیست. مهم این است که از حال به بعد مسیر را درست انتخاب کرده و طی کنید. برای رسیدن به موفقیت و احساس خوشبختی، باید از سختیها عبورکنید. شرایط سخت را بپذیرید، از آنها درس بگیرید و به راه خود ادامه دهید. گاهی نیز باید امری را فراموش کنید. اگر فراموش کردن لازمه حرکت شما رو به جلو است، اینکار را بکنید.
گذشتهای که دیگر وجود ندارد
شما در حال تغییر هستید. دنیای اطراف شما نیز در حال تغییر است. اگر امری در گذشته برای شما خوب و مثبت تلقی میشده است، این به این معنا نیست که الان نیز همینطور است. این امر میتواند یک عادت، یک شغل، یک رابطه و خیلی چیزهای دیگر باشد. رها کردن گذشته همیشه به معنای ضعف شما نیست. اتفاقا برعکس در برخی موارد این رها کردن به معنای قدرت شما برای تغییر و تکامل است. همچنین به جای آنکه شکستهای گذشته عنصری برای تخریب امید و انگیزه شما شوند، از آنها درس بگیرید و برای ساختن آینده ای بهتر از آنها استفاده کنید. به درهای بسته پشت سرتان خیره نشوید. در عوض به درهای پیش رویتان توجه کنید و رو به جلو حرکت کنید.
در آیندهای که هنوز به وجود نیامده است
بسیاری از ما بخش عمده ای از وقت خود را صرف خیال پردازی در رابطه با آینده میکنیم. در ذهن خود از آینده یک حالت خاص و ویژه میسازیم که میتوانیم در آن به موفقیتهای عظیم دست پیدا کنیم. اما نباید فراموش کرد که لازمه موفقیت و احساس خوشبختی در آینده، تلاش در زمان حاضر است. نشستن و خیال پردازی در رابطه با آینده نه تنها ما را به احساس خوشبختی نزدیک نمی کند، بلکه فرصتهای آینده را نیز از ما میگیرد. زمانی فرا میرسد که هر یک از ما به پایان زندگی خود رسیدهام، به گذشته نگاه میکنیم و میبینیم تمام وقت خود را صرف خیالپردازی در رابطه با آینده کردهایم بدون اینکه واقعا زندگی کرده باشید. گاندی میگوید : «آینده بستگی به آنچه که امروز انجام میدهیم دارد». این جمله عین واقعیت است. نه گذشته قابل بازگشت است و نه تضمینی برای آینده وجود دارد. پس باید در حال زندگی کرد. دقیقهها و ساعتها در حال گذشتن هستند. گذشته در حال افزایش و آینده رو به کاهش است. فرصتها کمتر و افسوسها بیشتر میشوند. پس بیشتر از این تامل نکنید و در حال زندگی کنید.
زیادهروی در خواستن چیزهای خوب
همه ما میدانیم افراط در هر کاری مضر است. این قاعده در مورد امور مثبت نیز صادق است. خوردن بیش از حد شما را چاق میکند. خرج کردن بیش از حد شما را ورشکسته میکند. کار کردن بیش از حد شما را از خانواده دور میکند. تفریح بیش از حد شما را از کارهای مهم باز میدارد… همیشه تعادل داشته باشید. احساس خوشبختی زمانی ایجاد میشود که بتوانید به همه نیازهای زندگی به شکلی متعادل و متوازن پاسخ دهید. یک قاعده کلی را همواره به خاطر داشته باشید: احساس خوشبختی در دراز مدت هیچگاه در یک بعد از زندگی یافت نمیشود بلکه ترکیبی از ابعاد مختلف زندگی است که احساس خوشبختی را میسازد.
تلاش کنید
بهترین کاری که میتوانید برای احساس خوشبختی خود انجام دهید، این است که جمله «ای کاش میشد…» را از ذهن خود بیرون کرده و جمله «من میتوانم» را جایگزین آن کنید. زندگی خود را بر شما غلبه نخواهد کرد مگر اینکه شما به آن اجازه اینکار را دهید. همیشه در طول زندگی احساس خوشبختی زمانی ایجاد میشود که آمادگی شما و فرصتها با یکدیگر تلاقی پیدا میکنند. پس خودتان را برای مواجهه با فرصتها آماده کنید!
خواستن کافی نیست! باید تلاش کرد. حتی اگر در حال حاضر شرایط شما به گونهای است که نمیتوانید زمان زیادی صرف کنید، اشکالی ندارد. همین زمان کم را نیز دریغ نکنید. تلاش کردن، حتی کم، بهتر از تلاش نکردن است.
خوشبختی در مادیات نیست
شما هر چقدر هم که پول داشته باشید و هر چقدر هم خرید کنید، باز هم برای احساس خوشبختی کافی نخواهد بود! مادیات هیچگاه برای خوشبخت کردن هیچ کس کافی نیستند. درست است که پول جز ضروریات زندگی است، اما واقعیت این است که بسیاری از امور موثر در خوشبختی با پول قابل به دست آوردن نیستند! ثروتمندان واقعی کسانی نیستند که حسابهای بانکیشان پر از پول است. ثروتهای واقعی در زندگی چیزی جز دوستان خوب و خانواده خوب نیست. در اغلب موارد، چیزهای کوچک در زندگی هستند که ما را خوشحال میکنند و احساس خوشبخت بودن را برای ما به ارمغان میآورند. ذهن خود را از تمنای مادیات خالی کنید تا به زودی احساس سبکی و آرامش به سراغ شما بیاید. بسیاری از چیزهای که از نظر خودتان به آن احتیاج دارید، اصلا برای شما ضروری نیستند. بلکه صرفا خواسته شما هستند و نبود آنها خللی برای شما ایجاد نمی کند. هرچه خواستهها و تمنیات مادی شما کاهش یابد، آزادی و نشاط شما نیز افزایش مییابد.
تلاش برای جلب رضایت کسانیکه مهم نیستند
کرامت ذاتی خود را حفظ کنید و همیشه با خودتان روراست باشید. به دیگران اجازه ندهید شخصیت و آینده شما را تعیین کنند. شما باید خودتان برای خودتان تصمیم بگیرید. همیشه در زندگی ما افرادی هستند که برخی کارهای ما را تایید نمیکنند. ظاهر شما، نحوه برخوردتان، سبک زندگیتان، رشته تحصیلیتان… همه این امور ممکن است در نظر برخی خوب و در نظر برخی دیگر بد جلوه کند. اما واقعیت این است که اکثر این نظرها هیچ اهمیتی ندارد. اغلب نظر این افراد در زندگی شما تاثیری ندارد مگر اینکه خودتان بخواهید به آنها توجه کنید. همه چیز بستگی به خودتان دارد. شما باید آنچه را که از نظر خودتان درست است انجام دهید. اما توجه داشته باشید که همه افرادی که در زندگی ما دخالت میکنند گزینههای مناسبی برای مشورت کردن نیستند. شما نمیتوانید همیشه همه را راضی نگه دارید. پس باید به نظرات اطرافیان اولویت دهید و آنها را به نسبت اهمیتشان بررسی کنید.
تلاش برای مقصر دانستن دیگران
زیگموند فروید میگوید: «اکثر انسانها به دنبال آزادی نیستند، چرا که آزادی مسئولیت آور است و اکثر انسانها از مسئولیت میهراسند». شما سعی کنید اینگونه نباشید. وقتی شما برای اشتباهات خود به دنبال مقصری غیر از خودتان هستید، در واقع در حال نفی مسئولیت خود در قبال امور هستید. در زندگی واقعی، راه رسیدن به خوشبختی و موفقیت قبول مسئولیت است. اکثر ما عادت کردهایم برای ناکامیهای زندگی خانواده، معلم، دوستان، دولت و بسیاری عوامل دیگر را مقصر بدانیم. اما هیچگاه به عملکرد خود توجه نمیکنیم. گویی ما هیچگاه هیچ تقصیری نداریم! این تصور غلط است. چرا که ما در جامعه خود افراد بسیاری را میبینیم که شرایط زندگیشان از ما بسیار نامناسبتر بوده است، اما به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کردهاند. چرا؟ زیرا اینطور اراده کردهاند و مسئولیت اعمالشان را پذیرفتهاند.
منبع:زیبـاشـو دات کام