خبرگزاری آریا -
امروزه با افرادی مواجهه می شویم که زندگی خود را پوچ و بی معنا می دانند. دلیل این احساس این است که علائق ما بیشتر شده و زندگی ما را راضی نمی کند.
برای جلوگیری از این احساس، 25 مورد زیر را مد نظر داشته باشید و به آنها عمل کنید:
1- محرک ها را بشناسید.
کی و کجا این احساس به شما دست می دهد؟ آیا یک موقعیت خاص و یا یک فرد خاص، احساس پوچی شما را تحریک می کند؟ هر زمانی که آن محرک برای شما پیش آمد، آن را در ذهن خود ثبت کنید. از آن زمان به بعد، می توانید با توجه به نیازهایتان، تغییرات را بوجود آورید.
2- احساسات خود را بشناسید.
چشمان خود را ببندید و راجع به بدترین زمانی که احساس پوچی داشتید، فکر کنید. به احساس خود چه رنگی می دهید و آن را به چه شکلی می بینید؟
3- به کسی بگویید.
برخی اوقات وقتی راجع به احساسات خود با کسی صحبت می کنید، آن احساس یا کم می شود و یا از بین می رود. با کسی حرف بزنید که شما را می فهمد و با شما صادق است.
4- بیرون بروید.
بسیاری از افراد وقت زیادی را صرف کار می کنند و وقت کافی برای لذت بردن از طبیعت ندارند. بیرون رفتن و چرخیدن در طبیعت، احساس خوبی برایتان بوجود می آورد.
5- کمک کنید.
اگر افکاری را که باعث افسردگی می شود، دوباره مرور کنید، باعث می شود احساس پوچی کنید. رفتن به مکان های مذهبی (مثل مسجد، زیارتگاه ها و ...)، شرکت در کارهای گروهی و اجتماعی و کمک به افراد محروم می تواند به شما احساس ارزشمندی بدهد.
کمک کردن به دیگران باعث می شود که فرد دریافت کننده کمک، سپاسگزار باشد و فرد کمک کننده، در قلب خود احساس خوبی داشته باشد. علاوه بر آن باعث آزاد شدن هورمون اندروفین می شود که همانند سروتونین نشاط آور می باشد و باعث کاهش فشار خون و ضربان قلب می شود و آرامش بیشتری را به شما می دهد.
6- کمک بگیرید.
افرادی که دائما احساس پوچی می کنند، دچار افسردگی هستند. کمک خواستن از دیگران به معنای ناتوانی نیست.
در زندگی همه افراد پست و بلندی وجود دارد. کسی که در زندگی دچار نزول شده، اگر از فردی کمک بخواهد، زودتر می تواند در زندگی صعود داشته باشد.
مشاوره، مصرف دارو و درمان های طبیعی همه خوب هستند و شما می توانید با کمک این ها، از نزول کردن در زندگی جلوگیری کنید.
7- اجازه ندهید افکار ناراحت کننده در ذهن شما جای بگیرد و همیشه آرام باشید.
8- عشق بورزید.
9- در جمع خانواده باشید.
اگر در محلی زندگی می کنید که خانواده تان در آنجا نیست، دنبال دوستانی بگردید که افکار مثبتی دارند و از شما حمایت می کنند.
10- خود را سرزنش نکنید.
این یکی از ساده ترین و مهم ترین روش های مقابله با افسردگی می باشد.
11- سعی کنید نیمه پر لیوان را ببینید.
دید مثبت راجع به زندگی داشته باشید و سعی کنید نکات خوب را بیشتر ببینید. برای مثال اگر باران می بارد، به این فکر کنید که باران باعث می شود احساس خوبی به شما دست دهد، زیرا با آب باران، گیاهان سبز می شوند.
12- در شب خوب بخوابید.
همه افراد نیاز یکسانی به خوابیدن ندارند. برای مثال یک فرد ممکن است 5 ساعت بخوابد و بعد از آن با انرژی زیادی از خواب بلند شود، ولی فردی دیگر بعد از 8 ساعت خواب، باز هم نیاز به خواب داشته باشد.
رابطه بین خواب و افسردگی هنوز مشخص نیست، اما محققان پیشنهاد می کنند که افراد افسرده، برنامه منظمی برای خواب و بیداری داشته باشند.
13- اجازه دهید نورخورشید به داخل خانه تان بیاید.
هنگامی که از خواب بلند می شوید، اگر اتاقتان با نور خورشید روشن شود، در تمام طول روز احساس شادمانی می کنید. پرده ها را کنار بزنید و اجازه دهید نورخورشید، خلق و خوی شما را بهتر کند.
14- لامپ خانه تان را عوض کنید.
یکی از مهم ترین علل اختلال خلقی فصلی، کمبود نورخورشید است.
اگر فکر می کنید افسردگی شما به علت کمبود نورخورشید است، در آشپزخانه و یا در اتاقی که خانواده دور هم جمع می شوید، لامپ های فلورسنت آفتابی قرار دهید. نور این لامپ ها شبیه نورخورشید هستند و بهتر از نور لامپ های رشته ای می باشند.
15- لبخند بزنید.
در یک مطالعه، به یک گروه از شرکت کنندگان گفته شد لبخند بزنند و به گروه دیگر گفته شد اخم کنند.
بعد از آن، هر دو گروه را به تماشای کارتون دعوت کردند و مشاهده کردند، گروهی که گفته شده بود لبخند بزنند، در مقایسه با گروه مخالف، بیشتر می خندیدند.
لبخند زدن و خندیدن هر چند مصنوعی باشد، باعث می شود مراکز شادی در مغز فعال تر شوند.
16- یکی دیگر از روش های جلوگیری از بارداری را امتحان کنید.
برخی زنان اظهار می دارند بعد از مصرف قرص های ضدبارداری و یا استفاده از روش های هورمونی ضدبارداری، دچار تغییر خلق و خو و افسردگی می گردند.
اگر تنها این عامل باعث افسردگی شما گشته است، پس روش های ضدبارداری غیرهورمونی را امتحان کنید.
17- خلاق باشید.
نقاشی بکشید، مقاله بنویسید و هر هنری را که دارید انجام دهید تا به این وسیله افکار منفی را از خود دور کنید و شادتر باشید.
18- رنگ آبی رنگی تسکین دهنده و کاهش دهنده اضطراب است. پس به آسمان، دریا و هر چیز آبی رنگ نگاه کنید.
افرادی که افسرده اند، کاکائو بخورند، زیرا تریپتوفان موجود در آن باعث افزایش هورمون سروتونین می شود و این هورمون، خلق و خو را بهتر می کند
19- مراقب سلامتی خود باشید.
افسردگی می تواند بیماری های دیابت و قلبی را تشدید کند. عدم مراقبت از سلامتی می تواند علائم افسردگی را بدتر کند.
20- داشتن برنامه منظم
برنامه های روزانه را در ساعت های معین انجام دهید.
21- ترک سیگار
سیگار علاوه بر آنکه باعث آسیب قلب و ریه ها می گردد، افسردگی را نیز در شما زیاد می کند.
22- دوری از الکل و مواد اعتیادآور
23- خوردن کاکائو
افرادی که افسرده اند، کاکائو بخورند، زیرا تریپتوفان موجود در آن باعث افزایش هورمون سروتونین می شود و این هورمون، خلق و خو را بهتر می کند.
24- برنامه غذایی مناسب
ماهی های چرب دارای امگا3 و آجیل دارای سلنیوم است و آب پرتقال منبع فولات است که همه اینها باعث آزاد شدن سروتونین و احساس شادی می گردند.
کربوهیدرات و غذاهای دارای ویتامین D نیز باعث افزایش سروتونین می شوند.
افسردگی و اضافه وزن با هم ارتباط دارند، پس سعی کنید وزن اضافی خود را کم کنید.
25- ورزش روزانه را انجام دهید.
ورزش کردن، احساس خوبی به شما می دهد. هنگامی که 30 دقیقه و یا بیشتر ورزش می کنید، علائم افسردگی را از خود دور می کنید.
ورزش کردن باعث می شود خلق و خوی شما بیش از 12 ساعت بهتر گردد.
منبع: تبیان
خبرگزاری آریا -
همه دوست دارند شاد باشند ولی همه از شاد بودن خود احساس راحتی نمیکنند
اغلب گفته میشود که همه دوست دارند شاد باشند و بااینحال این به آن معنی نیست که همه از شاد بودن خود احساس راحتی کنند. برای بعضیها شاد بودن تجربهای فوقالعاده است و برای بعضی دیگر احساسی است که به عذابوجدان ختم میشود.
همین مسئله باعث میشود شادی این افراد به احساس افسردگی، ناراحتی و حتی بیچارگی ختم شود. از نظر منطقی این هیچ معنا و مفهومی ندارد. اصلاً چرا باید داشته باشد؟
خراب کردن شادی خود
این باعث میشود بعضی شادی خودشان را خراب کنند و خوشحالیشان به محض آمدن از بین میرود. آنوقت فرد به جای اینکه احساس خوشحالی کند، احساس بیچارگی خواهد کرد و درنتیجه کل تجربه خودش از شادی را خراب میکند.
اما میتواند به این معنی هم باشد که فرد اجازه نمیدهد چیزی در زندگیاش تا حد زیادی جلو رود. ازآنجاکه این احساس گناه خیلی قوی است، فرد میخواهد تا جایی که میتواند هر تجربهای که برایش احساس شادی میآورد را کوتاه کند.
این اتفاق هم در سطح خودآگاه و هم ناخودآگاه افراد ممکن است بیفتد اما نتیجه هر دو آنها یکی خواهد بود. در این موقعیتها فرد هر کاری از دستش برمیآید برای خراب کردن خوشحالی خود انجام میدهد.
دو محرک استرس
این مسئله به دو صورت روی زندگی افراد تاثیر میگذارد. یکی از راه تعارض درونی است که در بالا به آن اشاره شد و دیگری از راه تجربیات بیرونی است. بااینکه اینها به نظر جدا از هم میرسند اما بر هم تاثیر دارند.
از احساس گناه درونی بخاطر شاد بودن، فرد این نگرش را به دیگران نیز منتقل کرده و رفتار آنها را به طریقی خاص تفسیر میکند. ممکن است تصور کند که دیگران بخاطر شاد بودنش او را رد کرده یا قبول نمیکنند.
و با این حال، دنیا از آدمها با دیدگاههای مختلف تشکیل شده است اما این افراد بخاطر نگرش خاصی که دارند، همه را اینطور میبینند.
تایید
همه اینها به مورد تایید قرار گرفتن برمیگردد. نگرش آنها این است که فقط زمانی که شاد نیستند مورد قبول دیگران قرار میگیرند. البته این چیزی است که فرد به ندرت نسبت به آن آگاهی دارد. این اتفاق معمولاً در سطح ناخودآگاه افراد میافتد.
شما هر که باشید و هر کاری که بکنید، اینکه مورد تایید همه قرار بگیرید امکانپذیر نیست. و با اینحال برای کسی که نمیتواند شاد باشد، مورد قبول دیگران قرار گرفتن حکم مرگ و زندگی را دارد.
این نگرش از دید یک فرد بالغ به نظر پوچ و مسخره میآید. اما اگر یک بچه این نگرش را داشته باشد، تا حدی منطقی است.
پسرفت
و فقط به این دلیل که فرد ظاهری بزرگسال دارد به این معنی نیست که از نظر احساسی نیز کاملاً بالغ شده است. خیلی اوقات ممکن است فرد احساس کند بچه است. در این شرایط است که فرد به زمانی در زندگیاش برمیگردد که مورد قبول دیگران قرار گرفتن برایش حکم مرگ و زندگی را داشت.
این سالهای کودکی فرد و واکنش والدین او در زمانهای شادی است که تاثیری فوقالعاده زیاد روی او داشته است.
کودکی
در طول دوران کودکی، نفس فرد، پیوستگیهایی با شادی برای او شکل داده است. اگر بخاطر خوشحال بودن مورد تایید قرار میگرفت، شادی بعنوان متعارف برایش طبقهبندی میشد اما اگر مورد پذیرش قرار نمیگرفت، ناراحت بودن برایش متعارف و درنتیجه ایمن میشد.
بدیهی است که در حالت دوم فرد یاد میگیرد که شاد بودن به هیچ عنوان احساس مطمئنی نیست و فقط زمانیکه ناراحت است میتواند احساس امنیت داشته باشد.
این اتفاق ممکن است به صورت منظم و یا فقط یکبار در یک حادثه بسیار آسیبزا برای فرد افتاده باشد.
نمونهها
بااینکه روشهای مختلفی برای تجربه این احساس در بچهها وجود دارد اما الگوهایی خاص برای آن وجود دارد. شاید یکی از والدین کودک دچار درد احساسی بوده و درنتیجه نمی توانسته است شادی یک نفر دیگر را ببیند. شاد دیدن یک فرد دیگر، غم خودش را به یاد او میآورده است.
یا شاید هم یکی از والدین کودک حسود بوده است و درنتیجه تصور میکرده است اگر کس دیگری بدرخشد یا توجه دیگران جلب کند، موقعیت خودش به خطر میافتد و به جای کار کردن روی مشکل خودش، به طریقی مخرب رفتار میکرده است.
حتی ممکن است یک ناراحتی عمومی در کل خانواده کودک وجود داشته است. ازاینرو این مسئله فقط بر مبنای یک اتفاق خاص نبوده و در حقیقت یک روش زندگی بوده است. به همین دلیل فرد هیچ انتخاب دیگر یا حتی درک اینکه زندگی میتواند طور دیگری باشد، نداشته است.
آگاهی
بااینکه کودکی فرد ممکن است برای سالیان پیش بوده باشد اما این تجربیات اولیه بر قسمت عمدهای از بزرگسالی او هم تاثیر داشته است. در زمان کودکی از این احساس ناراحتی کودک احساس امنیت میکرده است اما در بزرگسالی دیگر همه چیز به همین جا ختم نمیشود.
و بااینکه فرد خیلی وقت است آن سالها را پشت سر گذاشته است، ذهن او هنوز زندگی را همانطور میبیند. یعنی آن احساسات و پیوستگیهایی که برای شادی در کودکی ایجاد کرده است باید رها شود. یک متخصص روانشناس یا یک دوست دانا میتواند در این زمینه به فرد کمک کند.
منبع:مردمان
نکوهش زیاده روی در سرزنش کودک
امام علی علیه السلام:
تبیان به نقل از خبرگزاری مهر - گروه استانها: دستانش برجستگیهای کاغذ را لمس میکرد و صدایش با حرکت دستانش که هم نوا میشد سمفونی زیبایی را گوش نواز میکرد، سمفونی الهی از کتابی که معجزه آخرین پیامبر مهربانیها است.
چشمانش گرچه تاکنون نوری را تجربه نکرده است اما اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ، خداوند هر کسی را که بخواهد با نور خویش هدایت میکند و چه چیز بهتر از نور علی نور.
مریم شفیعی بانوی روشندلی است که در رشته حفظ کل قرآن کریم در یازدهمین جشنواره قرآنی مدهامتان شرکت کرد بانویی که در صحبت با وی نباید هیچگونه ترحمی را به دل راه داد. او حافظ قرآنی است که کلمه الله در آنجاری است و چه سعاتی بالاتر از این.
جشنواره قرآنی مدهامتان یازدهمین دوره خود را تجربه کرد؛ جشنوارهای که شرایط سنی ۱۸ تا ۳۰ سال برای شرکت در آن جزو قوانین است و تدبیر این است تا هر سال جوانان قاری و حافظ قرآن را دور هم جمع کند.
قرائت خوب مریم شفیعی در این دوره از مسابقات وی را حائز رتبه دوم میکند رتبهای که او پیش از شرکت در این دوره آن را حدس زده بود.
این بانوی روشندل حافظ قرآن در گفتگو با خبرنگار مهر، از روزهای انس با قرآن میگوید. اینکه در دروان کودکی شنیدن صدای قرآن حس خوبی را در وی ایجاد کرده و این باعث شده تا از ۶ سالگی حفظ قرآن را با گوش فرا دادن به نوارهای ضبط صوت شروع کند.
مریم تاکنون هیچ یک از کلمات و آیاتی را که حفظ کرده است ندیده و با قلبش قرآن را لمس و آن را حفظ کرده است
مریم شفیعی نابینای مادرزادی است. وی تاکنون هیچ یک از کلمات و آیاتی را که حفظ کرده است ندیده و میتوان گفت که مریم با قلبش قرآن را لمس و آن را حفظ کرده است.
وی اهل دیار ایلام است، استانی که محرومیت در آن موجب میزند و همواره انواع رسانهها هم بدان میپردازند.
او که از سوی کانون فرهنگی و هنری مسجد ولیعصر(عج) شهرستان مریوان در این دوره از مسابقات شرکت داشت از روزهایی میگوید که پیدا کردن نوار جزءهای قرآن کریم برایش بسیار مشکل بود، روزهایی که او معطل نوارو ضبط و کاست بود.
اما همه اینها باعث نشد که وی ناامید شود و در حال حاضر دارای ۵ رتبه اول تا پنجم در رشته حفظ قرآن کریم و بسیاری دیگر از رتبههای استانی و شهرستانی را در کارنامه خود ثبت کرده در این دوره از مسابقات هم رتبه دوم را از آن خود میکند.
برایم سخت است از معلولیتی که خود به آن اعتقادی ندارم سئوال کنم و او هم با تمام اعتقادش میگوید که معلولیت را محدودیت نمیداند و این معلولیت مانند چراغی او را به خداوند نزدیکتر کرده است.
او گفت: گاهی حتی فراموش میکنم که نابینا هستم و به نوعی میتوانم بگویم که قرآن دلم را روشن کرده است.
این بانوی روشندل هم اکنون تحصیلاتش در مقطع کارشناسی رشته علوم قرآنی به پایان رسیده است و روزهای فراغت از تحصیل او با قرائت روزی دو جزء از قرآن کریم سپری میشود.
روزهای مریم هم مانند سایر انسانها با دلتنگیهایی هم همراه است دلتنگیهایی که آرامشی از جنس دیگر به او میدهد، آرامشی که با قرائت آیات الهی که روح او را امن و امیدش را دو چندان میکند.
مادر مریم هم در این گفتگو شرکت میکند؛ وی که معلوم است چه افتخار مادرانهای به فرزندش میکند تمامی شرکت کنندگان در مسابقات را مانند دختر خود میداند.
شمسی بادر، که مادر دو فرزند نابینا است، مریم را مونس این روزهای خود میداند مونسی که قرائت قرآنش باعث افتخاری برای وی است و وجود مریم باعث شده تا سفرهای زیارتی بسیاری را از جمله سفر به مکه، کربلا، مشهد و قم را تجربه کند.
وی از روزهایی میگوید که نوارها قرآن را در شهر پیدا نمیکرد و پیگیریها و تلاشهایش در مغازهها هم بیفایده بود، تا اینکه روزی به یکی از روحانیونی که برای تبلیغ به شهرشان آمده است میسپارد تا کل نوارهای کاست قرآن را برایش از قم خریداری کند و این روحانی بر تعهد خود باقی مانده و نوارها را برای این خانواده پست میکند و نتیجه کار وی به این میرسد که فرد حافظ قرآنی را تحویل این جامعه دهد و امید و نور را به قلب وی ارزانی دارد.
گاهی فراموش میکنم که نابینا هستم و به نوعی میتوانم بگویم که قرآن دلم را روشن کرده است
نکته جالبی که بعد از سالها از خاطرات این مادر پاک نشده این است که هنگامی که پست نوارهای سفارش داده شده را برای آنها به درب خانه آورده این روحانی باقی مانده پول نوارها که اضافه آمده بود را هم در بین نوارها گذاشته بود و این برای این زن بسیار جالب و به یادماندنی است.
وی که با از دست دادن همسرش به عبارتی برای فرزندانش هم پدر بوده و هم مادر بهترین لحظات زندگیاش را جاری شدن صدای قرائت قرآن مریم در فضای خانه میداند و اینکه هر زمان در جمعی هستند از مریم درخواست تلاوت میکند و این برای این مادر بسیار جای غرور و شعف دارد.
دختر دیگر شمسی بادر هم مانند مریم نابیناست او هم تاکنون توانسته سه جزء قرآن را حفظ کند و مصمم است تا مانند خواهرش حافظ کل قرآن کریم شود.
گرچه دلم میخواهد از احساس این مادر راجب معلولیت و نابینایی مریم سئوال کنم نمیدانم ترحم است یا ترس اما هرچه هست اجازه این کار را به خود نمیدهم تا غرور این مادر از همراهی فرزند قاری قرآنش دستخوش غم روزگار نباشد.
البته اگر غمی وجود داشته باشد اما در چهره این مادر هر چه هست غرور و خوشحالی است از داشتن فرزندانی که قرآن در دلشان نفوذکرده و روشنی بخش وجودشان شده است.
منبع: خبرگزاری مهر
، دوپامین یکی از مهم ترین هورمون های مسئول احساس خوب در بدن ماست. وقتی سطح این هورمون در بدنمان کم باشد شدیدا احساس ناراحتی و پریشانی خواهیم داشت.
ما می خواهیم به شما یاد بدهیم که چگونه سطح دوپامین را افزایش دهید. بنابراین اگر زمانی احساس کردید احساس خوبی ندارید با این روش های اثبات شده حالتان را بهتر کنید.
ورزش کنید
هر گونه فعالیت جسمی باعث آزاد شدن اندورفین، دوپامین و سروتونین می شود. مرتب ورزش کردن استرس را درمان کرده و شما را از خستگی و سرخوردگی رها می کند. فقط باید ورزشی را انتخاب کنید که واقعا از آن لذت ببرید.
سم زدایی بدن را فراموش نکنید
انباشته شدن باکتری و سموم در بدن سیستم ایمنی بدن را تضعیف کرده و مانع تولید دوپامین می شود. پس باید مرتب بدنتان را سم زدایی کنید. برای این کار نوشیدنی سم زدای مورد علاقه تان را تهیه کنید و از خوردن آن لذت ببرید.
اعتیاد را ترک کنید
اعتیاد به مواد مخدر، الکل، سیگار، قهوه و حتی خرید باعث خوشحالی موقتی می شود. این عادت ها هرگز نمی توانند راه حل همیشگی برای مشکل مان باشند و تنها باعث می شوند مدت زمان بسیار کوتاهی مشکلمان را فراموش کنیم اما بعد از این مدت شاید احساسی بدتر از قبل داشته باشیم. پس اجازه ندهید که این لذت های کوچک بر شما غلبه کنند و سعی کنید از چیزهای کم زندگی لذت ببرید.
موسیقی گوش دهید
یکی از آسان ترین و سریع ترین روش ها برای افزایش سطح دوپامین گوش دادن به موسیقی مورد علاقه تان است. تنها چند دقیقه گوش دادن به موسیقی مورد علاقه حس شادی و سرزندگی می دهد.
دوستان تان را بیشتر ملاقات کنید
یکی دیگر از آسان ترین روش ها برای افزایش دوپامین صحبت با دوستان و خویشاوندان است. بودن در جمع آشنایان و دوستان حتی برای درونگراها نیز تغییرات مفیدی به بار خواهد آورد.
خلاق باشید
فعالیت های خلاقانه نیز سطح دوپامین را در مغز افزایش می دهد. خلاق بودن لزوما به این معنا نیست که حتما باید هنرمند یا مجسمه ساز باشید. نقاشی بکشید، آواز بخوانید، آشپزی کنید و کاردستی درست کنید. خواهید دید که چقد احساس خوبی دارید.
تیروزین بدن را افزایش دهید
تیروزین یکی از مهم ترین مواد شیمیایی است که در سنتز و ترکیب دوپامین به کار برده می شود. خوردن غذاهای سرشار از تیروزین نه تنها مقاومت شما را در برابر استرس بیشتر می کند بلکه احساس و روحیه بهتری به شما می دهد. این ماده معمولا در غذاهایی چون بادام، آووکادو، موز، هندوانه، چای سبز و شکلات تلخ یافت می شود.
مدیتیشن
مدیتیشن سطح دوپامین را افزایش می دهد. زمانی که در آرامش کامل هستید بدن تان انرژی ذهنی بیشتری آزاد می کند اما در عوض تولید هورمون های خوب را تقویت می کند.
کارهای روزانه تان را لیست کنید
هر روز برای خودتان اهداف و وظایفی را در نظر بگیرید و آن ها را روی کاغذ بنویسید و جلوی چشم تان قرار دهید. هر زمان که به یکی از اهداف رسیدید یا یکی از وظایفتان را به انجام رساندید روی آن خط بکشید. این روش از نظر علمی برای تقویت روحیه ثابت شده است.
خواب کافی داشته باشید
وقتی که خواب هستید بدن شروع به تولید هورمون ها و موادی می کند که در تولید دوپامین موثر هستند. به طور کلی یک خواب سالم و کافی باعث تقویت روحیه و شادی در شما می شود.
به گزارش ستاره ها؛ وقتی اتاق دور سرتان می چرخد، یکی از این موارد ممکن است داخل بدنتان در حال رخ دادن باشد:
هایپوتنشن که با نام افت فشار خون نیز شناخته می شود، می تواند باعث سرگیجه شود مخصوصا اگر از حالت خوابیده به حالت نشسته یا ایستاده در بیایید. وقتی از حالت خوابیده یا نشسته سریع به وضعیت ایستاده می روید خون به سرعت نمی تواند به سرتان برود و ممکن است سرگیجه را تجربه کنید. برای جلوگیری از این نوع سرگیجه برای تغییر وضعیت بدن به خود فرصت دهید، همچنین با پزشکتان درباره مشکل احتمالی در سیستم جریان خون صحبت کنید.
کم آب شدن بدن
حتی مقداری کم آب شدن بدن می تواند باعث شود احساس بی هوشی، بی ثباتی یا غیر متعادل بودن به فرد دست دهد چون این حالت باعث می شود جریان خون کند شود. کمبود آب بدن می تواند باعث شود فشار خون سریع افت کند که در نتیجه فرد دچار سرگیجه می شود.
مصرف بیش از حد کافئین
مصرف بیش از حد توصیه شده کافئین در روز که 400 میلی گرم است می تواند منجر به سرگیجه شود. کافئین محرک است و محرک ها جریان خون به مغز را محدود می کنند. وقتی خون به درستی در مغز جریان پیدا نکند می تواند باعث احساس سرگیجه شود.
حمله عصبی
همه ما گاهی نگران هستیم، اما وقتی اضطراب با گیجی همراه می شود، می تواند یک حمله عصبی یا اختلال اضطراب باشد. حمله عصبی و اختلال اضطراب می تواند باعث شود فرد احساس سرگیجه کند، چون این مشکلات همواره با ضربان قلب سریع و نفس نفس زدن همراه می شوند که هر دوی اینها سرگیجه می آورند. اگر در موقعیت هایی خاصی قادر به آرام کردن خود نیستید با روانشناس یا مشاور صحبت کنید.
تنفس بسیار سریع یا هیپرونتیلاسیون
وقتی دچار هایپرونتیلاسیون می شوید خیلی سریع یا خیلی عمیق نفس می کشید. در چنین شرایطی سطح دی اکسید کربن بدن کاهش پیدا می کند و و بدن دچار عدم توانایی رساندن اکسیژن به اندام می شود. هایپرونتیلاسیون که معمولا در طی یک حمله اضطرابی رخ می دهد – اما می تواند نشانه خونریزی، اختلال قلبی یا ریوی و یا عفونت نیز باشد – می تواند علاوه بر سرگیجه، باعث مور مور شدن فرد نیز بشود.
تصادم یا برخورد
اگر به تازگی سرتان به جایی خورده است– حتی اگر فقط کابینت آشپزخانه بوده– احساس سرگیجه می تواند نشانه این برخورد باشد. بیشتر برخورد ها خفیف هستند، اما همگی باعث آسیب رسیدن به مغز می شوند. این ضربه ها باید توسط متخصص معاینه شوند تا باعث بروز مشکلات جدی نشوند و روند درمانشان به خوبی پیش برود. بهبود یافتن از یک برخورد می تواند چند ساعت یا چند هفته به طول بیانجامد.
عفونت گوش میانی
وقتی گوش میانی تان دچار عفونت شده باشد – سرما خوردگی یا آلرژی می تواند منجر به تجمع چرک و مخاط پشت پرده گوش شود – ممکن است سرگیجه و یا احساس عدم تعادل را تجربه کنید. اختلال در سیستم تعادل بدن می تواند دلیل اصلی سرگیجه باشد.
کمبود تیامین
کمبود تیامین یا ویتامین B1 یکی دیگر از دلایل احساس سرگیجه است. این ماده معدنی ضروری به تثبیت سیستم عصبی مرکزی کمک می کند، بنابراین کمبودش می تواند باعث احساس ضعف ( چون بدن نمی تواند به خوبی سوخت را به انرژی گردازش کند ) و ضربان نامنظم قلب شود چون سیستم عصبی دچار مشکل شده است. با گذشت زمان، کمبود ویتامین B1 می تواند تبدیل به کاردیومیوپاتی یا بزرگ شدن قلب شود که باعث اختلال در جریان خون به مغز می شود. این نوع سرگیجه بسیار جدی است و باید هرچه سریع تر از نظر پزشکی به آن رسیدگی شود.
اگر همواره احساس خستگی می کنید با این ترفند ها می توانید بر آن غلبه کنید؛
صبح، ظهر، عصر و شب خسته هستید؟ اگر میزان خوابیدنتان مناسب است و باز هم در طول روز خسته اید باید به دنبال دلیل و راهکار درمان باشید اما راهکار درمان این مشکل چیست؟
به گزارش آلامتو و به نقل از روزیاتو؛ مسلم است که خوابیدن خوب می تواند در کاهش میزان خستگی تاثیر فراوانی داشته باشد. در زندگی مدرن و به دلیل اضطراب های حاصل از کار یا زندگی پرسرعت، احساس خستگی در بسیاری از افراد دیده می شود.
اگرچه چنین حالتی می تواند دلایلی همچون کمبود برخی از ویتامین ها، بیماری، آلودگی هوا و یا عوامل دیگری را داشته باشد، با این حال در مورد افرادی که در معرض هیچ کدام از این عوامل قرار ندارند اما مدام احساس خستگی می کنند، بهتر است هرچه سریع تر برای این اختلال به وجود آمده چاره ای بیاندیشند.
در غیر این صورت مابقی زندگی خود را نیز تحت تاثیر این جریان قرار داده و امکان دارد به بسیاری از خواسته های شان دست پیدا نکنند. کاملا درست است که در مورد هر فردی راهکارهای برطرف کردن این معضل با دیگری متفاوت است با این حال با مطالعه ۹ راهکار علمی موجود در این متن اگرچه ممکن است مشکل احساس خستگی به طور کامل برطرف نشود اما لااقل تا حدی بهبود پیدا خواهد کرد.
این موارد را با هم مرور می کنیم:
بر اساس مطالعات انجام شده در مجله «روانشناسی تجربی» هر چقدر به خودتان بگویید که احساس خستگی می کنید، خسته تر هم خواهید شد.
در مطالعه ای که در آن ۱۶۴ نفر شرکت کردند، نشان داده شد که افرادی که حتی شب قبل خوب نخوابیده بودند و این موضوع را به خود تلقین نمی کردند در قیاس با سایرین کارآیی شناختی و توجهی بیشتری را نشان دادند.
دکتر «چاد رواَف» استادیار روانپزشکی در مرکز خواب دانشگاه استنفورد در مصاحبه ای به «هافینگتن پُست» می گوید: “یکی از رایج ترین اشتباهاتی که بیمارانی که با بی خوابی مواجه هستند انجام می دهند این است که صبح ها خودشان را وادار می کنند که برای ۸ ساعت خواب توصیه شده در تخت بمانند.”
FitnessMagazine.com در این باره این یادداشت را گذاشته “ممکن است گاهی هوس زیادی برای خوردن یک ساندویچ بیکن، تخم مرغ، و یا یک کیک خوشمزه را داشته باشید، سعی کنید که بر این هوس فائق آیید.”
برای هضم خوراکی های پرچرب باید انرژی زیادی مصرف کنید که این کار سبب خستگی بیشتر شما خواهد شد. همچنین خوردن مواد شیرین و کربوهیدرات ها سبب بالا رفتن قند خون و سطح انرژی می شود. بنابراین بهترین روش این است که کربوهیدرات و پروتئین را با هم در رژیم غذایی خود داشته باشید مثلا ترکیبی از میوه و بلغور جو دوسر می تواند بسیار مفید باشد.
دکتر «مثیو ادلوند» در این باره می گوید زمانی که پشت میز کار خود می نشینید و کار می کنید، تنفسی هم در آن بگیرید. از جای تان بلند شوید و قدمی بزنید و بدن تان را کمی بکشید. یا زمانی که روی کاناپه نشسته و تلویزیون تماشا می کنید بعد از گذشتن اندکی زمان از جا برخاسته و کار دیگری انجام دهید.
اینکه فعالیت ذهنی و جسمی را با هم ترکیب کنید و هر دو را با هم داشته باشید، سبب افزایش آگاهی تان خواهد شد.
«تیموثی روهرز» از مرکز پژوهش های اختلالات خواب بیمارستان «هنری فورد» دیترویت در مصاحبه ای با Nutrition Action Health Letter می گوید: “افرادی که نمی توانند شب ها خوب بخوابند و از کمبود خواب رنج می برند بهتر است صبح ها، کافئین مصرف کنند تا سر حال شوند.”
تحریک موقتی گیرنده های مغزی با ماده شیمیایی به نام «آدنوزین» انجام می پذیرد که نوعی آرامبخش طبیعی به شمار می آید. با دور نگاه داشتن این ماده، سطح آگاهی شما افزایش پیدا می کند.
البته افرادی که عمدتا عادت به نوشیدن کافئین دارند در صورت سپری کردن شبی که خوب نخوابیده اند، میزان بیشتری از آن را می نوشند.
اگر مشکل خواب دارید بهتر است بعد از صرف ناهار از نوشیدن قهوه پرهیز کنید چرا که عمدتا اثر کافئین بین ۸ تا ۱۰ ساعت باقی خواهد ماند. اگر بعد از ناهار قهوه میل کنید، اثر خود را تا حدود ۸ یا ۱۰ شب در بدن شما نگه خواهد داشت و به بی خوابی تان دامن خواهد زد.
فعالیت کنید حتی اگر تنها کمی قدم زدن در خارج از منزل باشد. دکتر «جفری دورمر» از مرکز «فیوژن اسلیپ» آتلانتا در این باره می گوید: “تحرک می تواند باعث تحریک مغز و بالا رفتن سطح هوشیاری تان شود. همچنین نور خورشید می تواند با اشعه خود و به طور طبیعی آگاهی و هوشیاری شما را تحت تاثیر قرار دهد.”
قرار گرفتن در معرض نور خورشید، ماده ای به نام «ملاتونین» را تولید می کند. این هورمون باعث از بین رفتن احساس خواب آلودگی در شما خواهد شد.
زمانی که خسته هستید بیش از آنکه خودتان تصورش را کنید در پشت فرمان اتومبیل تان ناکارآمد هستید. بر اساس یافته های بخش امنیت ترافیک بزرگراه ها، رانندگان خواب آلوده بیش از ۱۰۰٫۰۰۰ برابر در معرض تصادفات قرار می گیرند. از این میان ۴۰٫۰۰۰ مصدومیت و ۱٫۵۵۰ مورد مرگ هم پیش می آید. تازه این آمار می تواند بسیار کمتر از میزان واقعی این حوادث باشد.
یکی از متخصصین خواب به نام دکتر «جویس والسلبن» می گوید اگر در حین رانندگی خواب تان گرفت حتما ماشین را کنار زده و چرت بزنید. بیشتر افراد حدود ساعت های یک تا دو بامداد احساس خواب آلودگی می کنند اما در میان افرادی که با کمبود خواب مواجه هستند این میزان ممکن است بازه زمانی بیشتری هم داشته باشد.
کاملا مسلم است که فعالیت جسمی می تواند به خواب بهتر بیانجامد. اما بر اساس آمار و نتایج بدست آمده از FitnessMagazine.com اگر فردی در طول شب گذشته خوب نخوابیده باشد و روز بعد از آن فعالیت های جسمی زیادی انجام دهد با این کار آسیب بیشتری به وضیعت کمبود خواب خود وارد خواهد آورد.
دکتر «شوان یانگ اشتد» استادیار دانشگاه کالیفرنیای جنوبی هم در این باره می گوید: “زمانی که بی خوابی دارید بهتر است که زمان تمرین های ورزشی خود را اندکی کاهش دهید.”
۲. آپنه خواب
ممکن است فکر کنید که به اندازه کافی خوابیدهاید اما ممکن است دچار آپنه خواب شدهاید. آپنه خواب به طور خلاصه توقف تنفس در طول شب است که بدون اینکه شما متوجه شوید منجر به بیدار شدنتان میشود. از دست دادن وزن، ترک سیگار به شما کمک میکند تا خواب راحت تری داشته باشید.
۳. خوردن بیش از حد و خوردن اشتباه
خوردن بیش از حد منجر به خستگی میشود. همچنین خوردن مواد غذایی اشتباهی هم همین مشکل را ایجاد میکند. با در نظر داشتن یک رژیم غذایی مناسب قند خون خود را متعادل نگه دارید. افرادیکه همیشه صبحانه میخورند و در هر وعده غذایی مواد پروتئین دار را فراموش نمیکنند و انرژی از دست رفته خود را با خوردن میان وعدههای مناسب باز مییابند هرگز با خستگی کلنجار نمیروند.
۴. کم خونی
کم خونی یکی از علل اصلی خستگی در زنان است. قاعدگی و از دست دادن مقداری خون باعث کمبود آهن در زنان شده و سلولهای قرمز که برای حمل اکسیژن به بافتها و ارگانها به آهن نیاز دارند در معرض خطر قرار میگیرند. برای رفع کم خونی ناشی از کمبود آهن با نظر پزشک مصرف مکملهای آهن و خوردن غذاهایی غنی از اهن نظیر گوشت، جگر، حبوبات و غلات غنی شده توصیه میشود.
۵. افسردگی
خستگی و سردرد میتواند عامل اختلالات عاطفی به ویژه افسردگی باشد. اگر شما بیش از دو هفته احساس خستگی و کمبود انرژی دارید حتما به یک روان پزشک مراجعه کنید.
۶. کم کاری تیروئید
تیروئید غده کوچکی در گردن شماست که سوخت و ساز بدن را کنترل میکند و برای تبدیل سوخت به انرژی است. اگر شما به کم کاری تیروئید مبتلا باشید سوخت و ساز بدنتان بیش از حد آرام میشود با انجام یک آزمایش خون هورمونهای تیروئید شما اگر پائین باشد به راحتی تشخیص داده میشود و با مصرف دارو و هورمونهای مصنوعی شما سرعت لازم در تبدیل سوخت و انرژی را کسب میکنید.
۷. کافئین زیاد از حد
اگرچه کافئین در دوز پائین و متوسط هوشیاری و تمرکز را بهبود میبخشد اما مصرف بیش از حد آن منجر به افزایش فشار خون شده و در واقع یکی از علل خستگی در بعضی افراد میشود. اگر شما از این دسته افراد هستید به تدریج مصرف قهوه، چای، شکلات را کاهش دهید.
۸. عفونت ادراری پنهان
همیشه عفونت ادرار با علائمی نظیر سوزش و درد همراه نیست. گاهی خستگی میتواند علامتی برای عفونت ادراری باشد. تست ادرار و مصرف آنتی بیوتیک برای درمان با تائید پزشک معمولا طی یک هفته خستگی را ناپدید میکند.
۹. دیابت
در افراد مبتلا به دیابت به طور غیر طبیعی قند از جریان خون باقی میماند و این منجر به بروز خستگی میشود. اگر شما مداوم احساس خستگی میکنید حتما از پزشک بخواهید برایتان آزمایش دیابت تجویز کند. برای درمان دیابت با تغییرات در شیوه زندگی و استفاده از دارو و رژیم غذایی مناسب و انجام ورزشهای منظم اقدام کنید.
۱۰. کم آبی
خستگی شما میتواند نشانهای از کم آبی بدنتان باشد. بدن برای خوب کار کردن نیاز به مصرف مقدار کافی آب دارد که در صورت فراموشی چنین مشکلاتی را به بار میآورد. حداقل دو فنجان طی یک ساعت از بروز این مشکل جلوگیری میکند.
چگونه با احساسگناه یا احساس طردشدن بعد از جدایی کنار بیاییم؟
احساسات زیادی بعد از طلاق سراغ هردو طرف خواهد آمد که ممکن است مشکل آفرین باشد شیوه درست کنار آمدن با این احساسات میتواند حکم معجزه برای هر طرف را داشته باشد.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ هلیا شش ماه است از همسر سابقش ماهور جدا شده است. درخواست طلاق از طرف ماهور بودهاست که معتقد است «ما آدمهای خوبی هستیم اما برای هم ساخته نشدهایم.» دنیای هلیا و ماهور زمین تا آسمان با هم فرق میکرد. ماهور عاشق تجربههای تازه، تحرک و معاشرت با آدمهای جدید بود؛ اما هلیا محافظهکار، کمتحرک و درونگرا بود. این تفاوت عمیق باعث دعواها و سوءتفاهمهای زیادی شده بود که دامنهاش به خانوادهها هم کشیده بود. در ظاهر ماهور هلیا را راضی به طلاق توافقی کرد؛ اما هلیا، هنوز بعد از شش ماه، حس میکند طرد شده است. حس میکند دوستداشتنی نبوده که ماهور او را پس زده است. ماهور هم با اینکه میداند طلاق به نفع هر دو آنها بوده است، هنوز، به خاطر پیشنهاد طلاق، احساسگناه میکند.
احساسگناه و احساس طردشدن، دو روی یک سکهاند. بنا به اینکه کدامتان زودتر برای پایان دادن به زندگی پیشقدم شده باشید، یکی از این دو احساس را تجربه میکنید. در طلاقهای توافقی این احساسات کمترند؛ اما خیلی از طلاقها فقط از لحاظ حقوقی توافقیاند نه از نظر عاطفی. احساسگناه و طردشدن را باید شناخت و بعد برای برطرف کردنش برنامهریزی کرد.
همان طور که گفتیم احساسگناه و احساس طردشدن، هر کدام گریبانگیر یکی از دو طرف طلاق میشوند. معمولاً کسی که پیشنهاددهنده طلاق است، چه خانم و چه آقا، بعدش احساسگناه میکند. در مقابل کسی که این پیشنهاد را میشنود، بعد از طلاق، احساس طردشدن میکند. بیایید برای راحتشدن ماجرا کسانی را که پیشنهاددهنده هستند «برنده» و طرف مقابل را «بازنده» بنامیم. احتمالاً با خودتان میگویید طلاق ما برنده و بازنده نداشته است. بله. در طلاقهای توافقی ممکن است این نقشها وجود نداشته باشند. در بیشتر طلاقها این واقعیتها وجود دارند؛ اما ما یا آنها را انکار میکنیم یا خیلی ساده از این زاویه به مسیر جدایی نگاه نمیاندازیم.
گرفتن نقش برنده و بازنده بیشتر از پیشقدم شدن برای طلاق، به لحن دو طرف بستگی دارد. معمولاً برندهها اولش پیشنهاد میدهند، «باید مدت زمانی تنها باشم تا فکرهایم را جمع کنم.» بعد اعتراف میکنند، «دیگر آنقدرها عاشقت نیستم تا بتوانم با تو زندگی کنم» و بعد پیشنهاد جدایی را مطرح میکنند. بازندهها برعکس شوکه میشوند. آنها اصرار میکنند، «لطفاً مرا ترک نکن.» آنها میپرسند، «کجای کار من ایراد داشته است که میخواهی رهایم کنی» و بالاخره اینکه «لطفاً یک فرصت دیگر به من بده تا بتوانیم با هم خوب باشیم.»
بیشتر ما لااقل یک بار در زندگی تجربه طردشدن را داشتهایم، تجربهای که بسیار تلخ است و هیچکسی از آن لذت نمیبرد. معمولاً بعد از این احساس، در خودمان فرو میرویم و گذشته را کنکاش میکنیم تا بفهمیم چه اتفاقی افتاده است؛ مثلاً آیلین وقتی اولین بار پیشنهاد طلاق را از همسر سابقش سامیار شنید، مرتب به این فکر میکرد «نکند من دیگر آنقدرها زیبا نیستم» یا «نکند من بلد نبودم با مردها درست برخورد کنم.»
برای کنارآمدن با احساس طرد میتوانید این راهها را امتحان کنید:
احساس طردشدن بخشی از فرایند جدایی است و قبل از هر تلاشی برای تغییر باید آن را پذیرفت. تا وقتی شما این احساس را انکار کنید نمیتوانید هیچ کاری برایش انجام دهید.
اگر وقتی احساس طرد میکنید، بعدش گذشته را واکاوی کنید، همیشه هم این واکاوی بد نیست. شاید واقعاً شیوه ارتباطی اشتباهی داشتهاید و با این واکاوی میفهمید باید رابطهتان را با دیگران اصلاح کنید.
در هر طلاقی چندین و چند عامل با هم باعث جدایی میشوند. هر کدام از ما با کولهباری از تجربههای گذشته وارد زندگی مشترک میشویم و گذشته تأثیر خودش را خواه ناخواه میگذارد. اینکه طلاق گرفتهاید به معنای بیکفایتی یا نالایقی شما نیست. گاهی طلاق ربطی به بیکفایتی ندارد.
اینکه شما طلاق گرفتهاید به این معنا نیست که الزاماً شما مشکل حادی داشتهاید. اگر نتوانستید مشکلتان را با هم حل کنید، طرف مقابل هم به اندازه شما ضرر کرده است. اگرچه نوشتن این جمله راحت است، رسیدن به این احساس احتیاج به زمان طولانی و تمرین فراوانتری دارد.
به هر حال چه طلاق گرفته باشید چه نه، فرد ارزشمندی هستید که میتواند دیگران را دوست داشته و دوستداشتنی باشد. هر کسی ویژگیهای منحصر به فردی دارد که برای دیگران دوستداشتنی است. ممکن است ویژگیهای شما برای همسر سابقتان جذاب نبوده؛ نهاینکه به طور کلی شما آدم دوستداشتنیای نیستید.
احساسگناه الزاماً احساس بدی نیست. همه ما برای این که خودمان پلیس خودمان باشیم، به اندازهای از احساسگناه احتیاج داریم. هیچکدام از ما خودمان را کاملاً بیگناه نمیدانیم؛ اما وقتی این احساس آنقدر زیاد میشود که دیگر نمیتوانیم دست به هیچ کاری حتی کارهای مثبت بزنیم، این احساس ناکارآمد میشود.
بعد از طلاق، احساسگناه معمولاً سراغ پیشنهاددهنده طلاق میآید. در واقع، طلاق فرصتی است برای این که با احساسگناه خودمان روراست روبهرو شویم. برای اینکه با احساس گناه کنار بیاییم باید از راهکارهای زیر استفاده کنیم:
در واقع با دو نوع احساسگناه روبهرو هستیم. بعضی از احساسگناهها به اصطلاح متناسب هستند؛ مثلاً اینکه ما به عنوان پیشنهاددهنده طلاق برای مدتی احساسگناه کنیم و بعد با آن کنار بیاییم احساسگناه متناسب است. نوع دوم احساسگناهی عمیق است که ریشه در کودکی دارد. این نوع احساسگناه بسیار شدید و بیتناسب است. در این نوع احساسگناه ما با هر چیز کوچکی احساسگناه شدید میکنیم، یک احساسگناه شدید همراه با ترس و اضطراب. چون ریشه این نوع احساسگناه برای ما نامعلوم است، تمام هم نمیشود. احساسگناه دوم ربطی به طلاق ندارد و طلاق فقط آن را آشکار کرده است و برای رفع آن حتماً باید به یک روانشناس بالینی مراجعه کنید.
وقتی احساسگناه سراغتان میآید به این فکر کنید که «طلاق راهحلی منطقی بود. راهحلی که به نفع شما و همسر سابقتان تمام شد.»
وقتی احساسگناه میکنیم به دنبال راهی برای مجازات خودمان میگردیم تا آرام شویم. ممکن است خودمان را از لذتهای معمولی مثل خوبخوردن یا تفریحکردن محروم کنیم. یادتان باشد احساسگناه شما واقعی نیست؛ بنابراین نباید خودتان را به خاطر گناه نکرده تنبیه کنید.
احتمالاً شما هم مثل خیلی از آدمهای دیگر برای خودتان زندگی ایدهآلی تصور کرده بودید که حالا فرو ریخته است. احتمالاً شما هم حفظ زندگی زناشویی را یکی از مهمترین عاملها برای اینکه خودتان را موفق بدانید میدانستید؛ اما حالا حس میکنید نتوانستهاید موفق باشید. حس میکنید در زندگی مردود شدهاید و به همین دلیل احساسگناه میکنید؛ اما هیچکس کامل نیست. شما دانشآموزی هستید که فقط در یک درس تجدید آوردهاید. به درسهای دیگر زندگی که آنها را پاس کردهاید نگاه کنید. درسهایی مثل شغل، روابط با دوستان، تحصیل، رابطه با خانواده پدری و بخشهای دیگر زندگی. زندگی تمام نشده است
وقتی هنگام صبح احساس خستگی می کنیم نباید متعجب شویم،چون بسیاری از افراد این مشکل را دارند. راه حلی برای رفع این حالت وجود دارد. من هر روز وقتی از خواب بیدار میشم احساس خستگی میکنم و هر روز گردن و اطراف مهره گردن و شانه درد دارم ممنون میشم همراهیم کنید.
پاسخ: بیشتر احتمال دارد نحوه خوابیدن مناسبی ندارید. به طرز خوابیدن تان توجه کنید. که با اصلاح آن دردها کاهش میابد یا نه. سعی شود پاها پایینتر و گرمتر از سایر نقاط بدن باشد. از بالش مناسبی استفاده کنید. به شکم به هیچ وجه نخوابید. خشکی صبحگاهی در مفاصل ندارید؟ برای بررسی علل خستگی آزمایش کامل خونی انجام شود.
بررسی از نطر هر گونه کمبود ویتامین و آهن و املاح معدنی، بهبود تغذیه، تقویت مغز و بدن با مصرف حریره بادام یا 10 عدد بادام پوست کنده آسیاب شده با نبات روزانه مصرف عسل و مواد مقوی در طی روز تنطیم خواب: تاکید به کم خوابیدن . عدم خواب روز و پرهیز از خواب بین طلوعین ورزش ورزش ورزش پیاده روی سریع،
منقسم ده بار در روز، هر بار به مدت دو تا چهار دقیقه برای تسکین درد شانه ها: 1) ماساژ آرام عضلات گردن و شانه ها 2) قرار دادن کیسه آب گرم و یا حوله گرم روی گردن و شانه ها 3) ماساژ با روغن های گرم مثل روغن بابونه و گل سرخ
منبع: تبیان