میلاد امام جعفر صادق در روز 17 ربیع الاول و همزمان با میلاد پیامبر می باشد. میلاد امام جعفر صادق در شهر مدینه بوده و پدر ایشان امام باقر است
امام صادق(ع) در هنگام طلوع فجر روز جمعه 17 ربیع الاول سال 83 هجری قمری در شهر مقدس مدینه به دنیا آمدند، پدر آن بزرگوار حضرت امام باقر (ع) و مادر آن بزرگوار امّ فروه دختر قاسم بن محمد بن ابى بکر بودند.
حضرت صادق جعفر بن محمد بن على بن الحسین(ع) از میان برادران خویش جانشین پدرش حضرت باقر (ع) بود که پس از او به امر امامت قیام نمود و در فضل و دانش سرآمد همه برادران گشت. امام جعفر صادق (ع) از همه برادران خویش نام آورتر و در قدر و منزلت بالاتر و در میان شیعه و سنى مقامش ارجمندتر بود. مردم به اندازه ای از علوم آن حضرت نقل کرده اند که سخنانش توشه راه کاروانیان و مسافران و نام نامی اش در هر شهر و دیار زبانزد مردمان گشته و از هیچ یک از این خاندان علماء و دانشمندان بدان اندازه که از آن جناب حدیث نقل کرده از دیگرى نقل نکرده اند. هیچ یک از اهل آثار و ناقلان اخبار بدان اندازه که از آن حضرت بهره بردند از دیگران بهره گیرى نکردند، زیرا اصحاب حدیث که نام راویان ثقات آن بزرگوار را جمع کرده اند با اختلاف در عقیده و گفتار شماره آن به 4000 نفر مى رسد.
نام آن حضرت جعفر و لقب شاخص ایشان «صادق» است؛ اگر چه القاب دیگرى همانند فاضل و صابر، و طاهر هم داشته اند، لقب صادق را حضرت رسول اکرم (ص) براى آن حضرت انتخاب فرمودند. مرحوم مجلسى در جلد 47 بحار الانوار صفحه 8 روایتى بدین مضمون نقل کرده است:
«امام زین العابدین (ع) از پدرش و او از جدش امیر المؤمنین (ع) نقل
کرده که فرمود: پیامبر اکرم (ص) فرمود: وقتى که فرزند من جعفر بن محمد بن على بن الحسین
بن على بن ابى طالب متولد شد، او را صادق نام گذارید، زیرا در اولاد او کسى همنام او
خواهد بود که به ناحق دعوى امامت مى کند و او را کذاب خواهند گفت».
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
بامداد – امام مهدی(ع) در سپیده دم روز جمعه، نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری برابر ۸۶۹ میلادی در شهر سامرا در عراق دیده به جهان گشود. البته در سال تولد ایشان اختلافی مطرح است و سال ۲۵۴ و ۲۵۶ نیز گفته شده است که می تواند به علت پنهانی بودن تولد ایشان باشد.
حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد مهری کارشناس علوم دینی در گفت وگو با روزنامه کیهان در باب ویژگی های منتظر واقعی امام عصر(عج) می گوید: «در لغت منتظر به کسی می گویند که چشم انتظار باشد و یا آماده آمدن و ورود کسی باشد.»
وی در ادامه می گوید: «این حالت را می توان به فردی تشبیه کرد که روی زانو در حال تجافی و منتظر قیام امام جماعت برای رکعت بعدی نماز باشد، یعنی نیم خیز و کاملا آماده قیام و همراه شدن با امام جماعت، در واقع یک منتظر واقعی هم باید اینچنین حالتی داشته باشد و هر لحظه منتظر امام غایب (عج) باشد.»
در روایات متعددی آمده است که یک منتظر واقعی باید آداب و اصولی را رعایت کند تا بتواند در جرگه منتظران واقعی امام مهدی(عج) درآید.حجت الاسلام والمسلمین مهری در ادامه همین بحث می افزاید: «بدون شک باید شرایط ویژه ای را رعایت کرد تا بتوان یک منتظر به معنای حقیقی کلمه بود.
بر همین اساس یک منتظر واقعی کسی است که گوش به فرمان امام خود باشد و آنچه که او می گوید و فرمان می دهد انجام دهد و در دوران انتظار به تمام اعمال خواسته شده جامه عمل بپوشاند و در رفتار، گفتار، کردار و تمامی اعمال ریز و درشت خود نظارت و کنترل کامل داشته باشد و مطیع محض امام خود در هر حال و شرایطی باشد.»
نشانه منتظران ظهور
در دوران کنونی که زمان غیبت امام زمان(عج) است، ولایتمداری افراد می تواند از نشانه های بارز یک منتظر حقیقی امام غایب(عج) باشد.
حجت الاسلام والمسلمین مهری در این باره به گزارشگر کیهان می گوید: «ولایتمداری رکن اصلی نشانه یک منتظر واقعی است این بدان معناست کسانی که ولایت پذیریشان در زمان غیبت از امام و نایب امام بالاتر است به بحث مهدویت و انتظار نزدیک تر هستند.»
این کارشناس علوم دینی با تاکید بر اهمیت فراوان موضوع ولایتمداری افراد در مباحث انتظار می گوید: «در زمان حاضر بارزترین و برجسته ترین نشانه یک منتظر واقعی امام زمان(عج) را باید با محک ولایت پذیریشان سنجید.
افرادی که در برابر نایب امام غایب(عج) می ایستند و مطیع محض و امر او نیستند قطعاً نمی توانند در زمره منتظران واقعی به حساب آیند. به بیان دیگر باید گفت اگر شما ولایت پذیریتان زیر سؤال باشد قطعاً در بحث انتظار نیز نمی توانید در ردیف منتظران حقیقی امام زمان(عج) قرار بگیرید.»
وظیفه اصلی منتظران ظهور چیست؟
افرادی که در جرگه منتظران ظهور امام مهدی(عج) قرار دارند قطعاً دارای وظایفی هستند که باید در دوران انتظار انجام دهند.
مریم محمودزاده استاد دانشگاه شهیدبهشتی در این باره می گوید: «انتظار ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) به دو گونه است؛ یکی انتظار اعتقادی و شعاری و دیگری انتظار عملی و فراهم کردن زمینه ظهور آن حضرت.»
وی می افزاید: «اما آنچه که مهم تر و مأموریت اصلی منتظران ظهور است، انتظار عملی و زمینه سازی برای برپایی حکومت عدل جهانی در ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.»
محمودزاده در ادامه به روایاتی اشاره می کند و می گوید: «علی بن محمد از محمد بن علی بن ابراهیم و او از عبدالله بن صالح نقل می کند که گفت: امام زمان(عج) را در کنار حجرالاسود مشاهده کردم که مردم همگی جذب نورانیت وجود او شده بودند، درحالی که ایشان را نمی شناختند چنین مجذوب بودند.»
اهمیت شناخت امام غایب
حجت الاسلام والمسلمین مهدی یوسفیان، استاد مرکز تخصصی مهدویت به شناخت امام مهدی و اهمیت آن اشاره می کند و می گوید: «شناخت وجود مقدس امام زمان(عج) بسیار مهم و ارزشمند است، چرا که از یک سو معرفت صحیح امام بر هر فردی واجب بوده و نبود آن، مرگ جاهلیت را به دنبال دارد و از سوی دیگر شناخت بهترین موعود پیامبران و مصلح جهانی و آگاهی از زندگانی او، نقش مهم و تعیین کننده ای در زندگی افراد دارد و حرکت آنان را تنظیم می کند.»
حجت الاسلام یوسفیان می گوید: «این شناخت دو جنبه دارد، اول معرفت شخص آن بزرگوار که او کیست و زندگانی او به چه صورت است؟ دوم معرفت شخصیت ایشان که جایگاه آن حضرت در نظام هستی کجاست و چه آثاری بر آن مترتب است و ما چه وظایفی در قبال امام داریم؟»
انتظار فرج در عصر حاضر
روایت است از پیامبر اعظم(ص) که فرمودند: بالاترین جهاد امت من انتظار فرج است.
حجت الاسلام والمسلمین محمد مهدی مرادی کارشناس امور فرهنگی و مدرس حوزه علمیه در گفت وگو با گزارشگر کیهان می گوید: « دو نوع انتظار وجود دارد، یکی انتظاری است که سازنده است و دیگری انتظاری است که ویرانگر است.»
مرادی در تشریح این سخنان می گوید: «انتظار سازنده اصلاح گراست و دارای شرایط و ویژگی هایی است. اما انتظار ویرانگر هم همان است که معتقد است باید جامعه را به فساد کشاند تا ظهور حضرت میسر گردد.»
این کارشناس امور فرهنگی به فرهنگسازی در باب مهدویت اشاره می کند و تصریح می کند: «باید با فرهنگسازی در جامعه موضوع مهدویت و انتظار را نهادینه کنیم، امروز خیلی از افراد هنوز با موضوع مهدویت بیگانه و ناآشنا هستند.
لذا یکی از اصلی ترین وظایف در باب مهدویت این است که یک منتظر واقعی در بعد علمی، عقلی و رفتاری پیرو واقعی امام باشد و ایمان و فضایل را در وجودش تقویت کند و در وهله اول به ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) تمسک بجوید. از حضرت امام صادق(ع) روایت است که فرمودند: خوشا به حال شیعیان ما، همان کسانی که تمسک می جویند به محبت ما در زمان غیبت قائم ما.»
مرادی به روایت دیگری از امام زین العابدین(ع) اشاره می کند و می گوید: «امام سجاد(ع) می فرمایند: هر کس که در زمان غیبت امام زمان(عج) در ولایت ما اهل بیت علیهم السلام ثابت قدم باشد پاداش هزار شهید از شهدای جنگ بدر و احد را به او می دهند. این حدیث بسیار پر مغز از امام چهارم شیعیان نشان از اهمیت بسیار زیاد بحث ولایت پذیری و ثابت قدم ماندن در راه ولایت اهل بیت و نایب امام زمان(عج) دارد.»
امر به معروف و نهی از منکر
حجت الاسلام مرادی در ادامه سخنان خود به امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرده و تصریح می کند: «از دیگر نشانه های منتظران ظهور این است که بسیار اهل امر به معروف و نهی از منکر هستند و دوست دارند جامعه اصلاح شود، از همین رو این فریضه یکی از ارکان اصلی در باب مهدویت و نشانه منتظران ظهور است.»
مرادی غافل نبودن از یاد امام مهدی(عج) و گوش به فرمان نایب امام بودن را از جمله خصوصیات بارز منتظران ظهور می داند و می گوید: «در زمان حاضر توجه به فرامین نایب امام زمان که همانا مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای مدظله العالی است می تواند منتظران ظهور را به سرچشمه اصلی زلال ولایت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نزدیک تر کند.»
امام مهدی(عج) در توقیعی به شیخ مفید می فرمایند: «ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نیست.» و در قسمتی دیگر از این توقیع آمده است: «ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم؛ اگر جز این بود دشواری ها و مصیبت ها بر شما فرود می آمد و دشمنان شما را ریشه کن می کردند.»
ویژگی بارز در مورد امام زمان(عج) این است که شباهت زیادی به پیامبر اکرم(ص) دارد و ایشان دارای کمال موسی، شکوه عیسی و شکیبایی ایوب(ع) است.
شرایط بیعت یاران خاص با امام زمان(عج)
حضرت امیرالمؤمنین(ع) در خطبه معروف به «خطبه البیان» که در بصره ایراد فرمودند، در بیان علائم و نشانه های ظهور امام زمان(عج) و نیز وقایع هنگام و بعد از ظهور آن حضرت، مطالبی فرمود که در بخشی از آن آمده است:
پس از آن که حضرت صاحب الزمان(عج) در ابتدای ظهور، یاران خاص خویش، یعنی همان ۳۱۳ نفر را مورد آزمایش قرار می دهد و آنان را در طلب آن حضرت از مکه به مدینه، سه بار رفت و آمد می کنند، آن بزرگوار بین صفا و مروه بر آنان ظاهر می شود و خطاب به آنان می فرمایند: «انی لست قاصعاً امراً حتی تبایعونی علی ثلاثه خصله تلزمکم لاتغیرون منها شیئاً و لکم علی ثمان خصال فقالوا: سمعنا و اطعنا فاذکر لنا ما انت ذاکره، یا ابن رسول الله!»؛
«هیچ برنامه روشنی برای شما ارائه نمی دهم، مگر این که با من هم پیمان شوید که سی خصلت را همواره مراعات کنید و هرگز هیچ یک از آنها را تغییر ندهید و رها نکنید، در برابر پیمانی که شما با من می بندید، من هم با شما پیمان می بندم، هشت خصلت را همواره مدنظر داشته باشم.»
آنان عرض می کنند: ما گوش به فرمان و مطیع هستیم، ای پسر پیامبر خدا! هر شرطی که می خواهی مطرح فرما، پس از آن که یاران اعلان آمادگی کردند، حضرت صاحب الزمان(عج)، به طرف کوه صفا حرکت می کند و آنان نیز همراه آن حضرت حرکت می کنند، در آنجا امام زمان(عج) خطاب به آنان می فرماید: «اما آن سی نکته ای که باید منشور هم پیمانی شما با من باشد، مواردی است که در ذیل می آید:
۱- هرگز از اطاعت من سرپیچی نکنید و از هیچ یک از اصول توافقات عقب نشینی نکنید.
۲- هرگز دست به دزدی نزنید.
۳- هرگز به زناکاری آلوده نگردید.
۴-هرگز فعل حرام انجام ندهید.
۵- هرگز به فحشا و فساد گرایش نداشته باشید.
۶- به ناحق هیچ کس را نزنید.
۷- به زراندوزی و جمع کردن طلا مبادرت نکنید.
۸- به جمع کردن نقره مشغول نشوید.
۹- گندم را احتکار نکنید.
۱۰- هرگز جو را احتکار نکنید.
۱۱- هیچ مسجدی را خراب نکنید.
۱۲- هرگز شهادت باطل ندهید.
۱۳- هرگز از مؤمنین بدگویی نکنید.
۱۴- هرگز ربا نخورید.
۱۵- در سختی ها بردبار باشید.
۱۶- بر هیچ خداپرستی لعنت نفرستید.
۱۷- هرگز شراب نخورید.
۱۸- هرگز لباس زربافت (بافته شده از تار و پود طلا) نپوشید.
۱۹- هرگز پارچه ابریشمی را به روی خود نیندازند.
۲۰- لباسی که از دیباج «پارچه ابریشمی رنگ شده» دوخته شده است را نپوشید.
۲۱- دشمن شکست خورده در حال فرار را تعقیب نکنید و نکشید.
۲۲- هیچ خون ناحقی را نریزید.
۲۳- با هیچ مسلمانی به حیله و نیرنگ برخورد نکنید.
۲۴- حتی بر کفار هم تجاوز و ستم نکنید.
۲۵- با منافقان به تجاوز و ستم برخورد نکنید.
۲۶- هرگز لباس دوخته شده از ابریشم بر تن نکنید.
۲۷- در زندگی ساده زیست باشید و خاک، فرش زندگی شما باشد.
۲۸- از فساد و فحشا همواره بیزاری بجویید.
۲۹- امر به معروف را سرلوحه زندگی خویش قرار دهید.
۳۰- همواره نهی از منکر کنید.
هرگاه شما نسبت به این ۳۰مورد ذکر شده با من پیمان بستید، این حق را خواهید داشت که من هم در مورد هشت چیز با شما پیمان بسپارم:
۱- متعهد می شوم، شما دوستان خاص من باشید و دیگران را بر شما ترجیح ندهم.
۲- لباس هایی را که می پوشم، مانند لباس های شما باشد.
۳- غذا و خوراکم مانند غذای شما باشد.
۴- مرکب سواری من همتراز مرکب شما باشد.
۵- در همه حال و هر زمان با شما باشم.
۶- همواره همراه با شما حرکت کنم.
۷- در زندگی به مقدار کم راضی باشم.
۸- زمین پر از ظلم و جور شده را پر از عدل و داد کنم.
پس همگان، خدا را آن گونه که شایسته است، عبادت می کنیم، من به عهدم با شما وفا می کنم و شما هم به عهدتان با من وفادار بمانید.»
حال آیا ما منتظر واقعی امام عصر(عج) هستیم و می توانیم با توجه به این تعهدات خود را بیازماییم؟!
نوشته ۳۰ شرط امام زمان برای منتظران ظهورش اولین بار در بامداد پدیدار شد.
چکیده
تمام پیشوایان معصوم شیعه، رسالت هدایت و اصلاح اندیشه دینی را بر عهده داشتند. امام رضا (علیه السلام) هم به عنوان یکی از معصومان، عهدهدار چنین رسالتی بود. ایشان این وظیفه را در اصلاح اندیشه شیعیان، اعم از شیعیان قطعیه، زیدیه، واقفیه و دیگران انجام داد. هم چنین آن حضرت در اصلاح دیدگاههای ناصحیح همه مسلمانان، همت گماشت و بخش وسیعی از بیانات ایشان به تبیین دین و پاسخگویی به سؤالات جریانهای فکری، اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان اختصاص یافت.1. مقدمه
میتوان بخش وسیعی از بیانات امام رضا (علیه السلام) را مرتبط با بحث فرقهها و بازتاب افکار آنها دانست، چرا که در مواردی که مباحث فرقهای، کم حجم بوده، بیانات امامان هم حجم کمی از آن را به خود اختصاص داده است؛ مثلاً اصل وجود خداوند و بحث نبوت که مورد اتفاق فرقههای اسلامی بوده، در روایات اسلامی کمتر مورد بحث قرار گرفته است. بر عکس، مواردی که اختلاف فرقههای اسلامی در آنها گسترده بوده (مانند بحث صفات خداوند، جبر و اختیار، قضا و قدر، گناه کبیره، امامت، خلقت بهشت و جهنم و خلود) در روایات پیشوایان شیعی نیز انعکاس زیادی بر جای گذاشته و پیشوایان شیعی به عنوان رهبرانی که مسئولیت هدایت همه انسانها را بر عهده داشتهاند، به این بحثها پرداختهاند.2. بازتاب اندیشههای انحرافی شیعیان قطعیه
ما در این بخش به مباحث مربوط به غلات و مفوضه هم خواهیم پرداخت، چرا که جریان غلات و مفوّضه، فرقههایی نیستند که دارای حدود دقیق و روشن باشند، بلکه جریاناتی هستند که در هر فرقهای، امکان ظهور یافتهاند؛ یعنی میتوان در فرقه اشاعره، اهل حدیث، ماتریدیه، واقفیه، شیعه اثناعشری و ... جریانی با افکار و رویکرد غلات را یافت. به علاوه، برخی از همان اندیشههای غلط موجود در غلات، امروز در بین معدودی از شیعیان به چشم میخورد.الف – غلات
در روایتی ابوهاشم جعفری از حضرت امام رضا (ع) درباره غلات و مفوّضه سوال میکند. حضرت در پاسخ میفرماید:ب- مفوّضه
امام رضا (علیه السلام) در رد اعتقادات مفوّضه نیز طی روایات متعددی، واگذاری امر آفرینش و روزی به پیامبر را نفی میکند. آن حضرت در روایتی میفرماید: «خداوند امر دینش را به پیامبر واگذار کرده، ولی امر خلق و رزق را نه.» (7) در روایتی دیگر از ایشان میخواهیم: «غلات، کافر و مفوّضه مشرکاند و کسی که با آنها همنشین شود... از ولایت خدا، پیامبر و اهل بیت خارج شده است.» (8)ج – قطعیه
حضرت امام رضا (علیه السلام) در بیانات متعدد خویش، به اصلاح انحرافات موجود در اندیشه برخی از شیعیان میپردازد و در مواردی علاوه بر نفی اندیشه، در عرصه عمل نیز به مقابله با آنان بر میخیزد؛ مثلاً در دستور به عدم پرداخت زکات به جبرگرایان و عدم پذیرش شهادت آنها را میدهد، در حالی که در روایات، به گرایش برخی از شیعیان به جبر یا استطاعت، تصریح شده است. (12) به عبارت دیگر، اگر پرداخت زکات به غیر شیعه جایز نباشد، این عدم پرداخت زکات، تنها ناظر به شیعیان قطعیه است و اگر پرداخت زکات به غیر شیعه جایز باشد، عدم پرداخت شامل شیعیان نیز میشود. (13)موضعگیری در برابر لعن بیمحابای شیعیان:
وقتی حضرت امام رضا (علیه السلام) مطلع شد که برخی از اصحاب، کسانی را که با امیرالمؤمنین (علیه السلام) جنگیدهاند، لعن میکنند، فرمود: «الاّ من تاب و اصلح» و به این نکته اشاره نمود که حق ندارید به صورت مطلق، افرادی را که با آن حضرت جنگیدهاند، لعن کنید، چرا که ممکن است عدهای از آنها توبه کرده و خویش را اصلاح نموده باشند. سپس فرمود: «گناه کسی که از حضرت کنارهگیری کرد و توبه نکرد، بزرگتر از گناه کسی است که جنگید و توبه کرد.» (14)3. اصلاح قول به تجسیم در بین اصحاب
ابراهیم بن محمّد همدانی میگوید: نامهای خدمت ابی الحسن الرضا (علیه السلام) فرستادم و طی آن عرض کردم که کسانی از دوستداران شما که با ما هستند، در توحید اختلاف کردهاند؛ برخی قائل به جسمانیت هستند و برخی قائلاند که خداوند دارای صورت است. حضرت پاسخ داد:بحث خلق قرآن:
این بحث که آیا قرآن مخلوق و حادث یا قدیم است، مدت زمانی جهان اسلام و به ویژه پایتخت آن، بغداد را به خود مشغول کرد. امام رضا (علیه السلام) در نامهای به یکی از شیعیان، او را از ورود به چنین مجادلات بیثمری، برحذر میدارد و در عین حال، دیدگاه خود را با ظرافت خاصی بیان میکند. ایشان میفرماید:4. بازتاب اندیشههای انحرافی شیعیان غیر قطعیه
الف – زیدیه
بخشی از بیانات امام رضا (علیه السلام) ناظر به رفتارهای برادرش زیدبن موسی است که شیخ صدوق در کتاب عیون أخبار الرضا (علیه السلام) او را در زمره زیدیه دانسته است. (19) اگر چه این بیانات در خصوص زید بن موسی صادر شده، اما میتوان از آنها در حوزه مباحث فوق و غیر آن، بهره برد.ب – واقفیه
شاید مهمترین جریانی که در عصر حضرت امام رضا (علیه السلام) علیه جریان اصلی تشیع فعالیت داشت، فرقه واقفه بودند. واقفیان به غیبت امام هفتم معتقد و امامت امام رضا (علیه السلام) را منکر شدند. آنان در بسیاری از مفاهیم شیعی مانند مهدویت و غیبت، تحریفهایی را به سود خود، ایجاد کردند و همین امر موجب شد که امام رضا (علیه السلام) به شدت به مقابله آنان بپردازد.5. بازتاب اندیشههای انحرافی غیر شیعیان
الف – اهل حدیث
تبیین احادیث: یکی از بازتابهای جریانهای فرقهای روایات امام رضا (علیه السلام)، بعضی از احادیث منسوب به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) است که برخی جریانها، از آنها معنای غیر صحیحی را برداشت میکردند. حضرت در برابر این مسئله، به تبیین یا تکذیب این دسته از روایات میپرداخت. در این بخش به تعدادی از این روایات و کلام امام رضا (علیه السلام) در مورد آنها اشاره میکنیم:نفی رؤیت خداوند توسط پیامبر:
ابوقره به امام رضا (علیه السلام) میگوید: «برای ما روایت شده که خداوند موضوع سخن گفتن و رؤیت خود را به دو تن از پیغمبران خود اختصاص داده: با موسی بن عمران سخن گفته و محمد را به رؤیت خود مخصوص گردانید». امام رضا (علیه السلام) میفرماید:استناد به قرآن و اجماع در سنجش احادیث:
حضرت امام رضا (علیه السلام) میفرماید:نفی تفکر اخباریگری:
اگر چه عنوان اخباریگری برای موضوع مورد نظر ما، عنوان دقیقی نیست، ولی به نظر میرسد که نزدیکترین عنوان به موضوع مورد نظر ما میتواند باشد. این عنوان به جریانی اشاره دارد که دین را تعبد صرف میدانند، اگر چه این تعبد بر خلاف عقل باشد. این جریان، جایی برای اندیشه و تعقل در دین باقی نمیگذارد و معتقد است هر چه را به اسم دین آمده، ولو بدون تفکر و تعقل و فهم، باید پذیرفت.ب – معتزله
اگر چه در عصر عباسیان و به ویژه دوره امامت امام رضا (علیه السلام)، دوره اوج قدرت معتزله بود، ولی درباره آنها به صورت گسترده مطلبی در روایات وجود ندارد. در یکی از روایات مربوط به معتزله، امام رضا (علیه السلام) میفرماید:ج – رد انگارههای ناصحیح در حوزه توحید
شاید بتوان گفت که دوره امام رضا (علیه السلام) و به ویژه دوره حضور ایشان در خراسان، دورهای استثنایی در طول تاریخ دو قرن ابتدایی اسلام است. در این عصر، حاکمیت عباسیان تثبیت شده بود و جریانات فکری گوناگون در پایتخت کشور اسلامی از آزادی برخوردار بودند. حاکم اسلامی نیز مشوّق خود این بحثها بود. از این رو در این دوره، مباحث فراوانی مطرح شد که نمیتوان آنها را صرفاً به فرقهای خاص، نسبت داد؛ چرا که فضا برای طرح اشکالات و شبهات، فراهم بود و ممکن بود کسی با وجود عدم اعتقادات خود و جریان متبوعش به مسائلی از قبیل تشبیه، تجسیم، جبر و استطاعت، شبهاتی را در این زمینه مطرح نماید. بنابراین ما اعتقاداتی مانند تشبیه و تجسیم را به فرقهای به نام مجسّمه و مشبّهه یا جبر و استطاعت را به فرقهای به نام جبریه و قدریه که وجود خارجی آنها چندان روشن نیست، نسبت نمیدهیم و به بررسی کلی آنها میپردازیم.تجسیم:
امام رضا (علیه السلام) در پاسخ به این سؤال که «آیا خداوند دارای جسم و صورت است؟» پاسخ میدهد: «منزّه است خدایی که هیچ چیز شبیه او نیست و جسم و صورت ندارد.» (38) (39)نفی جبر در تفویض:
برید بن عمیر شامی به امام رضا (علیه السلام) عرض میکند: «از حضرت صادق (علیه السلام) برای ما نقل شده که فرمود: «لا جبر و لا تفویض، بل أمر بین الأمرین». معنای این حدیث چیست؟» حضرت فرمود:خلق قرآن:
از جمله مباحث کلامی مطرح در عصر امام رضا (علیه السلام)، بحث خلق قرآن با قدم آن بود که هزینههای زیادی را بر مسلمانان تحمیل کرد. این جریان از نقاط منفی تاریخ مسلمین است که موجب شده برخی از مسیحیان در توجیه مسئله تثلیث، به آن استناد کرده، مدعی شوند که مسلمین هم قائل به قدیم بودن خداوند و قرآن هستند.نتیجهگیری
امام رضا (علیه السلام) در طول دوران امامت خویش و به ویژه در دوره اقامت در خراسان، با کج رویهای جریانهای مختلف مقابله نمود. ایشان با ایستادگی در برابر انحرافات، به پاسخگویی به شبهات و تبیین آموزههای دینی پرداخت. آن حضرت در طول این دوره، بدون گرفتار شدن در دام توطئههای مأمون و اطرافیانش، رسالت خود را در دفاع از دین و هدایت مردم، به بهترین وجه انجام داد.پینوشتها:
1. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 895.
2. صدوق، التوحید، ص 364.
3. این بحث نیاز به تحقیق مستقلی دارد که چه مقدار از احادیث مذکور، ساخته غالیان است.
4. همان، ص 363 و 364.
5. همو، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 201.
6. همان، ص 202.
7. همان.
8. همان، ص 202.
9. دیدگاه شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه، مطابق با همین حدیث است. ایشان معتقد است غلات و مفوّضه، منکر سهوالنبی هستند و در مطلبی به نقل از استادش، اولین درجه غلو را نفی سهوالنبی میداند. (من لا یحضره الفقیه، ص 234 و 235).
10. نساء، آیه ی 141.
11. عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 203. روایات دیگری نیز در حوزه غلو و تفویض موجود است که به ذکر آدرس آنها اکتفا میکنیم: صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 124 و 145؛ و عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 283.
12. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج10، ص 144؛ الکافی، ج1، ص 159؛ صدوق، التوحید، ص 338.
13. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 143؛ همو، التوحید، ص 362.
14. همان، ص 88.
15. همو، التوحید، ص 100 و 104.
16. همان، ص 101.
17. همان، ص 104. البته در کتابهای شیعه و غیر شیعه، نکاتی در نقد هشام بن حکم بیان شده و در مقابل، عالمان شیعه به این نقدهایی پاسخهایی داده و از هشام دفاع کردهاند. آن چه در این جا برای ما اهمیت دارد، اصل نگهبانی امام رضا (علیه السلام) از دین در برابر دیدگاههای انحرافی و تبیین صحیح توحید توسط آن حضرت است.
18. همان، ص 224.
19. همو، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 233.
20. همان، ص 234.
21. همان، ج1، ص 106.
22. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 813-815.
23. اصحاب من مانند ستارگان هستند؛ به هر کدامشان اقتدا کنید، هدایت مییابید.
24. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 87.
25. همو، التوحید، ص 176.
26. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 278.
27. همان، ص 276.
28. همان، ص 277.
29. همان، ج2، ص 860 و 861.
30. شورا، آیهی 37.
31. به این معنا که آدمی از عذاب الهی و امتحانات او ایمن نشیند و از عظمت و جلال او واهمه نداشته و در دل، اندیشه مؤاخذه او را نداشته باشد. (ملا احمد نراقی، معراج السعادة، ص 179).
32. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 285-287.
33. رعد، آیه ی 6.
34. صدوق، التوحید، ص 406.
35. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 65.
36. همو، التوحید، ص 49 و 50.
37. همان، ص 69.
38. همان، ص 102.
39. برای مطالعه برخی دیگر از روایات امام رضا (علیه السلام) با موضوع تشبیه، تجسیم و رؤیت خداوند، ر.ک: صدوق، التوحید، ص 34-84، 98-104 و 108-122؛ همو، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ص 114-122.
40. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 283.
41. برای مطالعه تعدادی از روایات امام رضا (علیه السلام) با موضوع نفی جبر، ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2 ص 69، 125، 315، 348 و 416؛ همو، التوحید، ص 338.
42. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 811.
چکیده
علی بن موسیالرضا (علیه السلام) بخش عمدهتر از عمر خود را در منطقه حجاز و مدینة النبی به سر برده و چند سال پایانی را به واسطه فراخوان مأمون خلیفه عباسی، در منطقه خراسان و شهر مرو گذارند. این دو منطقه از لحاظ ابعاد مختلف فرهنگی – اجتماعی، تفاوتهای چشمگیری با هم داشتند و در نتیجه، شرایط و گفتمانهای مختلفی در آن دو، جریان داشت. سؤالی که محور اصلی این مقاله را سامان داده، رصد گفتمانهای غالب مدینه و مرو و نحوه انعکاس آنها در روایات منقول از حضرت رضاست. سیری در میراثروایی بر جای مانده از آن حضرت، دو تفاوت نسبیِ محتوایی و روشی را در احادیث منقول از ایشان نشان میدهد که این مطالعه تلاش دارد پارهای از آن ها را نمایان سازد. هم چنین در این نوشتار، تحلیلی گفتمانی از چرایی تفاوت پارهای از عملکردهای حضرت رضا (علیه السلام) با ائمه پیشین ارائه شده است.1. مقدمه
در باور شیعه اثناعشریه، تمامی ائمه معصومین (علیه السلام)، نور واحدند (2) و یک مقصد را دنبال نمودهاند، اما این نکته قابل خدشه نیست که ویژگیهای خاص تاریخی و فرهنگی، هر امام را با مسائل و شرایط متفاوتی روبه رو میکرده است؛ امری که امروزه در علوم انسانی از آن به «گفتمان / discourse» (3) تعبیر میکنند. بنابراین این قاعده نانوشته عرفی که هر امام، پیش از آن که پیشوای تمام بشریت برای تمام اعصار باشد، ابتدا مسئول مردم زمانه خویش است، اهمیت پژوهش گفتمانی و تحلیل فرهنگی - اجتماعی عصر او را دو چندان میکند.2. جایگاه روایات رضوی در میراث حدیثی شیعه و اهل سنّت
سخنان امام رضا (علیه السلام)، در جهانبینی معتقدان به امامت آن حضرت، به مثابه سخنان رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) قلمداد و به عنوان نص شرعی نگریسته میشود. بنابراین طبیعی مینماید که شیعیان معتقد به آن حضرت، اهتمام وافری در ضبط، نقل و کتابت اقوال آن حضرت بنمایند که بسیاری از آنها در صحیفةالرضا، عیون اخبار الرضا و هم چنین مسند الامام الرضا منعکس شده است. نکته شایان توجه آن که میراث کنونی حضرت رضا (علیه السلام) تنها گوشهای از معارفی است که از گذر تاریخ و تلاشهای محدثان به دست ما رسیده، و قسمت قابل ملاحظهای از آن به دست فراموشی سپرده شده است، چنان که «علی بن ابراهیم بن هاشم» اعتراف میکند احادیث بسیاری از طریق یاسر (یکی از خدام حضرت) و دیگر روات از امام رضا (علیه السلام)، شنیده، اما گذشت زمان، موجب فراموشی آنها شده است. (9) در نقطه مقابل، رواتی نیز وجود داشتند که به محض استماع روایت، آن را به ضبط میکشیدند. در این زمینه بهترین شاهد، شتاب «العباسی» (10) در جستن دوات و کاغذ برای نگارش سخنان حضرت رضاست:3. گفتمانهای غالب روایات رضوی در شهر مدینه
امام رضا (علیه السلام)، از بدو تولد تا ماه ذیقعده سال 200 ق که به مرو خوانده شد، (27) در حجاز و غالباً در مدینة النبی میزیست. امام رضا (علیه السلام)، که در سال 148 ق به دنیا آمده بود، به سال 183 ق، پس از شهادت پدرشان امام کاظم (علیه السلام)، رهبری شیعیان را به عهده گرفت. بنابراین حدود 17 سال از دوران امامت حضرت در مدینه سپری شد. روایات رضوی صادر شده در این باره زمانی نشا میدهد سه مسئله «تبیین وترویج امامت شیعی»، «مقابله با فرق نحرف شیعی» و «تبیین احکام و علم فقه»، مهمترین گفتمانهای روایات رضوی در شهر مدینه را تشکیل میدهد. البته شایان ذکر است مقصود از مهمترین گفتمانها، آن نیست که ثامنالحجج در مرو یا شهر دیگری درباره آنها سخنی نفرموده باشد، بلکه مقصود نویسنده از مهمترین گفتمانها، مقولهای از جنس شدت و ضعف است و نه نفی و اثبات.الف – تبیین و ترویج امامت در دو گفتمان شیعی و غیر شیعی
پیش از حضرت امام رضا (علیه السلام) غالباً مسائل مربوط به امامت، در میان خواص و محافل علمی شیعی مطرح شده، و تبلیغ وترویج آن با اشاره به تقیه، منع و حتی ممنوع اعلام شده بود، (28) اما ثامنالحجج (علیه السلام) با مناسب دیدن شرایط و در نظر گرفتن مصالح جامعه شیعی، به صورت آشکار و بدون هیچ پروایی به تبیین مفهوم امامت و ترویج علنی آن پرداخت. همین تفاوت رفتار حضرت با پدران خود، شیعیان را به اظهار شگفتی و نگرانی واداشت؛ به عنوان نمونه محمدبن سنان در زمان خلافت هارون، خدمت حضرت رسید و از این که شایان امامت خود را آشکار کرده، سؤال کرد. امام نیز به آسیب ندیدن پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از ابوجهل استنادجسته، فرمود: «اگر هارون توانست شاخه مویی از سرم بر کند، شهادت دهید که من امام نیستم.» (29) این نگرانی از صفوان بن یحیی نیز نقل شده است: «شما امر عظیمی را آشکار کردهاید و ما از این بابت بر جان شما از دست هارون، هراس ناکیم.» امام در پاسخ فرمود: «او هر تلاشی انجام دهد، قادر نیست بر من چیره شود». (30) (31)ب – گفتمان مقابله با فرق منحرف شیعی
در زمان زندگانی امام رضا (علیه السلام)، شیعیان در واگرایی کم نظیری به سر میبردند. از یک سو اختلاف آنان در شناخت امام جدید در پس شهادت امام پیشین، فرقی چون فطحیه، اسماعیلیه و واقفه را پدید آورده بود و از دیگر سو اندیشههای متعدد غلو و تفویض، شیعیان را به سمت خود جذب میکرد. بنابراین حضرت امام رضا (علیه السلام) که خود را پیشوای هشتم معرفی میکرد، هم میبایست در یک عرصه با غلات و مفوضه مبارزه کند و هم در جبههای دیگر، جریان مدعیان امامت را شکست دهد. در این جا به صورت مختصر به مهمترین گروهها اشاره خواهد شد.واقفیه:
واقفیه نام فرقههایی از شیعه است که منکر رحلت امام کاظم (علیه السلام) شدند، در امامت آن حضرت متوقف شدند و رهبری دینی امام رضا (علیه السلام) را به عنوان امام نپذیرفتند. (51) واقفه از پرشمارترین و مناقشه انگیزترین فرقههای منحرف شیعی در زمان امام رضا (علیه السلام) بودند (52) و خطری جدی در از میان بردن پیوستاری جامعه شیعی ایجاد کردند. (53) این وضعیت، شدت مبارزه امام در ساحتهای مختلف را میطلبید. بیشترین رویارویی امام رضا (علیه السلام)، با این گروه در قالب مناظره و ارائه پاسخ بوده است. در این جا فقط به مهمترنی شبهات واقفه و پاسخهای آن حضرت اشاره میشود:اسماعیلیه و فطحیه:
اسماعیلیه و فطحیه، نام دو فرقه شیعیاند که امامت را پس از امام صادق (علیه السلام)، بهترتیب در اسماعیل و عبدالله افطح (پسر اول و دوم آن حضرت) میجستند. در مورد اسماعیلیه باید گفت چون آنان پس از مرگ اسماعیل تا زمان تشکیل دولت فاطمی در سال 297 ق، در دوران ستر به سر میبردند، (63) مواجهه خاصی با حضرت رضا (علیه السلام) نداشتند. تنها در روایتی، ثامن الحجج به علت گمراهی اسماعیلیه (وصایت امام صادق (علیه السلام) درباره اسماعیل) اشاره فرمود و وصیت مذکور را در خصوص صدقات دانست و نه وصیت به امامت. (64)زیدیه و علویان قائم به سیف:
بیشترین تعامل زیدیه و امام رضا (علیه السلام) مرتبط با مسائل سیاسی و قیام علیه خلافت عباسی بوده است، به این صورت که زیدیان برای تأیید قیام و همراه کردن، نزد آن حضرت میآمدند، (76) اما حضرت رضا (علیه السلام) که شرایط را برای قیام مسلحانه فراهم نمیدید، از هرگونه دخالتی خودداری فرمود؛ به عنوان نمونه در قیام محمدبن ابراهیم طباطبا (77) در سال 199 ق که سه فرزند امام کاظم (علیه السلام) به نامهای زید، اسماعیل و ابراهیم به امارت شهرهای اهواز، فارس و یمن درآمدند، (78) حضرت رضا (علیه السلام) ورود نکرد. حتی در قیام محمد دیباج، آن حضرت به عنوان میانجی حکومت و زیدیان بود. (79) نیز حضرت رضا (علیه السلام) پیوستن شیعیان به قیام برادرش، زید را – که به واسطه آتش زدن عباسیان سیاه پوش، به «زیدالنار» ملقب شده بود – (80) تأیید ننمود. (81)غلات و مفوّضه:
هر چند صادقین (علیه السلام) تلاش دامنهداری جهت از میان بردن غلات انجام دادند و در تضعیف آنها نقش مؤثری داشتند، ولی هم چنان این جریان در زمان امام رضا (علیه السلام) به حیات خود ادامه داد. امام، رأس غلات در زمان خود را محمدبن فرات معرفی فرمود و او را بدتر از ابوالخطاب دانست. (87) هم چنین آن حضرت رابطه خود با غلات را به بیزاری حضرت عیسی از مسیحیان تشبیه نمود. (88)ج- علم فقه و پاسخ به احکام شرعی و مسائل آزمونی
گفتمان مهم دیگر ثامن الحجج (علیه السلام) در مدینة النبی، مسائل مرتبط با فقه واحکام شرعی است. این گفتمان را میتوان از سه زاویه مورد بررسی قرار داد: ابتدا آن که حضرت امام رضا (علیه السلام) به عنوان پیشوای قطعیه و با توجه به آن که یکی از شئون امام، تبیین حلال و حرام است، مورد سؤال قرار میگرفت. (94) از سوی دیگر به دلیلتردید واقفه در امامت حضرت رضا (علیه السلام) و وجود روایاتی از ائمه پیشین مبنی بر سؤال از حلال و حرام الهی به عنوان راهکار آزمودن مدعیان امامت، (95) با روایات زیادی مواجه هستیم که از ثامن الحجج سؤال فقهی شده و حضرت بدانها پاسخ گفته است. به همین دلیل تعداد گزارههای فقهی منقول از امام رضا (علیه السلام) را برخی به پانزده هزار (96) و برخی به هجده هزار مورد (97) رساندهاند که بخش قابل ملاحظهای از آن، در پاسخ به واقفیه بوده است.4. گفتمانهای غالب روایات رضوی در شهر مرو
مرو، نام یکی از مشهورترین شهرهای خراسان بود و در کنار هرات، نیشابور و بلخ، یکی از ایالتهای بزرگ خراسان (104) به شمار میآمد؛ شهری که محدثانی از صحابه را در خود جای داده بود (105) و چنان علم حدیث درآن رواج داشت که محدثان، مسجدی مخصوص برای خود داشتند. (106) در این شرایط و با ورود امام رضا (علیه السلام) و اصحاب ایشان به مرو، احادیث رضوی بسیاری که در حجاز صادر شده بود، به خراسان – خصوصاً در شهرهای بلخ، مرو و نیشابور - راه یافت و میان محدثان این منطقه متداول گشت. نشانه این مطلب را در سلسله سند مجموعهای از احادیث مشاهده میکنیم که به حضور افراد ذیل در خراسان تصریح شده است: «حَدَثنَا أَبوالحَسَنِ مُحمَّدُبنُ عَلِی بنِ الشَّاهِ الفَقِیه المَروَزِی بِمَروَرُود فِی دَارِه...»، «أبو مَنصُورٍ أَحمَدُبنُ إبرَاهِیمَ بنِ بَکرٍ الخُورِی بِنَیسَابُور...» و «حَدَّثنِی أَبوعَبدِاللهِ الحُسَینُ بنُ مُحَمَّدٍ الاُشنَانِی الرَّازِی العَدلُ بِبَلخٍ...». (107) (108)الف – مناظره با رهبران سایر ادیان
تنوع ادیان در شهر مرو، همیشه و از زمان ساسانیان گرفته تا قرون متقدم اسلامی وجود داشته است. (115) شبهات و چالشهایی که ارباب برخی از این ادیان در مبانی دینی مسلمانان به وجود آورده بودند، (116) ورود امام رضا (علیه السلام)، به مناظرات را لازم ساخته بود. حضور فعال و توان مندانه آن حضرت در مناظره با رهبران یهودی، مسیحی، زردشتی و صابئی (رأس الجالوت، جاثلیق، هیربد هیربدان و عمران صابی) و دفع شبهه و اقناع آنان، نشان دهنده اهمیت این گفتمان است. (117) علاوه بر ادیان پیش گفته، دین بودایی نیز در مرو گسترش بسیاری داشت (118) و برخی پرسشها در مورد تناسخ، (109) در ارتباط با این آیین دانسته شده است. (120) موضوع غالب مناظرات، اثبات وحدانیت خداوند، نبوت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و حقانیت دین اسلام بوده است.ب- گفتوگو با رهبران مذاهب و فرق اسلامی
فضای فکری نسبتاً آزاد دوران مأمون و علاقهای که وی به برپایی مناظره داشت، (124) موجب پدایی فرق و مذاهب متنوعی شد و بسیاری از مذاهب ساخت یافته را به تثبیت اندیشههای کلامی سوق داد. بنابراین طبیعی مینماید که ثامن الحجج (علیه السلام) به عنوان امام شیعیان و رهبر جریان مذهبی شیعه، در تعامل با آنها باشد و در بسیاری از موارد به رویارویی با آنها برخیزد. (125) این گفتوگوها در موضوعات متعدد خداشناسی، عصمت انبیا، جبر و تفویض، خلق قرآن و ... بود و طی آن، حضرت چنان از مبانی کلامی شیعه دفاع نمود که به «عالم آل محمّد» شهره شد (126) و برخی ایشان را «مجّدِد مذهب امامیه» نامیدند. (127) (128)ج – گفتمان طب و بیان مسائل پزشکی
یکی از گفتمانهای امام رضا (علیه السلام)، به ویژه در خراسان، گفتمان طب و مسائل مربوط به سلامت جسم است. اثر منسوب به آن حضرت در زمینه طب یعنی، رساله ذهبیه (132) و هم چنین اقوالی که در کتب روایی پراکنده است، روایات امام را در این زمینه تشکیل میدهد.د- تبیین صحیح از زهد و مخالفت با تصوف
از روایات چنین بر میآید که به هنگام زندگی حضرت رضا (علیه السلام) در شهر مرو، تصوف در این شهر رواج داشته و عدهای معنای زهد را در گوشهگیری از دنیا تفسیر میکردند. (137) از همین رو عدهای از صوفیان خراسانی نزد حضرت آمده، لب به اعتراض گشودند و گفتند:نتیجهگیری
حضرت امام رضا (علیه السلام) هفده سالِ نخستین دوران امامت خود را در منطقه حجاز و به ویژه مدینة النبی به سر برد و سه سال پایانی را در خراسان و خصوصاً شهر مرو گذرانید. از بسامدسنجی و تحلیل محتوای روایات رضوی بر میآید که ثامن الحجج (علیه السلام) در منطقه حجاز به سه امر «تبیین و ترویج گفتمان امامت شیعی»، «مقابله با فرق منحرف شیعه و تلاش در بازگرداندن آنها به جریان اصلی امامیه» و «بیان احکام شرعی» بیش از موضوعات دیگر پرداخته است.پینوشتها:
1. دانشجوی دوره دکتری رشته علوم قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق (ع).
2. امام باقر (ع) فرمود: «کُلُّنَا وَاحِدٌ مِن نُورٍ وَاحِدٍ و روُحُنَا مِن اَمرِ الله.» (بحارالانوار، ج26، ص 16).
3. گفتمان صرفاً با عناصر لغوی سر وکار ندارد، بلکه فراتر از آن به عوامل بیرون از متن یعنی بافت موقعیتی، فرهنگی و اجتماعی میپردازد و در حقیقت به یک موضوع جامعهشناختی مبدّل میشود. (نورمن فرکلاف، تحلیل انتقادی گفتمان، ص 8) در تحلیل گفتمانی علاوه بر شناسایی محدوده زمانی و بافت جغرافیایی، گفتمان رقیب نیز شناسایی میشود؛ زیرا در بسیاری از موارد دیگرآن گفتمان، باعث هویتبخشی به گفتمان مورد مطالعه میشود (ر.ک: سیدعلی اصغر سلطانی، «تحلیل گفتمان به مثابه نظریه و روش»، علوم سیاسی، شماره 28، 1383، ص 175).
4. ر.ک: علی شریعتمداری، روانشناسیتربیتی، ص 56.
5. درک ناصحیح این تفاوت را در نقدهای شیعیان - عمدتاً واقفیها - بر امام رضا (ع) مشاهده میشود، جایی که آنان اظهار علنی امامت و فتوا دادن را به ترتیب منافی سیره ائمه دیگر و امام کاظم (ع) می دانستند. (ر.ک: ادامه مقاله).
6. باقر شریف قرشی، حیاة الامام الرضا (ع)، ج2، ص 181.
7. محمّدحسن پاکدامن، گرایشهای کلامی در عصر امام رضا (ع)، ص 20-23؛ حسن مجیدی، «تحلیل گفتمان مناظرههای امام رضا (ع) »، فرهنگ رضوی، شماره 2، ص 1392، ص 9-40.
8. یحیی میرحسینی، «گفتمانهای غالب در اندیشه امام رضا (ع)»، مجموعه مقالات جشنواره امام رضا (ع)، ص 35-70.
9. قَالَ عَلِی بنُ إبرَاهِیمَ بنِ هَاشِمٍ: «حَدَّثَنِی یاسِرٌ وَ غَیرُهُ عَنِ الرِّضَا بِاَحَادِیثَ کَثِیرَةٍ لَم أَذکُرهَا لِاَنِّی سَمِعتُهَا مُنذُ دَهر». (صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 15).
10. احتمالاً مقصود هشام بن ابراهیم العباسی باشد که نام او در شمار روات آن حضرت ثبت شده است. گزارشهای متناقضی در مورد عقیده و خصوصاً رویارویی او با امام رضا - از یک شیعه محب و هوادار تا جاسوسی از طرف دستگاه عباسی که نسبت ناروا به امام داده و به محاجه بر میخیزد - وجود دارد (ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 220؛ ابنغضائری، الرجال؛ 16؛ شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص 501) از همین رو برخی از رجالشناسان در همخوان کردن روایتهای متعارض کوشش نمودهاند؛ یا به این صورت که او را شیعهای با اعتقادات عامه دانستهاند (محمدباقر بهبهانی، تعلیقه علی منهج المقال، ص 354؛ میرزای نوری، مستدرک الوسائل، ج5، ص 369) و یا راه حل را در تغییر احوالش جسته و برخی اختلاف روایتها را ناشی از تصحیف در نوشتار شمردهاند. (ر.ک: محمّدتقی تستری، قاموس الرجال، ج10، ص 517-518) افزون بر این، شوشتری معتقد به وجود دو هشام بن ابراهیم در میان اصحاب حضرت رضاست و لذا از این راهکار نیز سود جسته است. (ر.ک: همان، ص 519 و 520).
11. عبدالله حمیری، قرب الاسناد، ص 343.
12. سعدبن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ص 94.
13. سعدالدین تفتازانی، شرحالمقاصد، ج5، ص 254.
14. ویلفرد مادلونگ نیز معتقد است هر چند زیدیه به مانند امامیه، مقام خلافت را از مقام امامت مجزا میدانند، اما به دلیل آن که نگاه دنیویتری به امامت دارند، ولایت عهدی علی بن موسی را نوعی حرکت سیاسی پنداشتهاند که میتوانست در راستای انقلاب علیه خلافت عباسی تحلیل شود.
Wilferd Madeluna, Der Imam Al-Qasim ibn Ibrahim una aie Glaubenslehre der Zaiditen, (p.78)
15. در کتاب ائمه اهل البیت الزیدیة، نام امام رضا (علیه السلام) به عنوان امام شانزدهم این فرقه آمده است (عباس محمد زید، ائمه اهل البیت الزیدیة، ص 53).
16. برای مشاهده نسخههای متعدد ابن اثر در کتاب خانههای زیدی یمن، ر. ک: عبدالله حبشی، فهرست مخطوطات المکتبات الخاصة فی الیمن، ص 368؛ علی سمان، فهرست مخطوطات مکتبة الجامع الکبیر صنعاء، ج1، ص 402) و هم چنین برای بررسی طرق متعدد نقل و اجازه آن، ر. ک: مجدالدین مویدی، لوامع الانوار فی جوامع العلوم، ج1، ص 279؛ احمد سیاغی، المنهج المنیر تتمة الروض النضیر، ج1، ص 37.
17. برای مشاهده اسامی، ر.ک: عبدالله حبشی، همان، ص 196، محمدرضا حسینی جلالی، ثبت الأسانید العوالی الی مروایات السید محمدرضا حسینی الجلالی، ص 31.
18. ر.ک: عبدالسلام الوجیه، اعلام المؤلفین الزیدیة، ج1، ص 92؛ سیداحمد حسینی اشکوری، مؤلفات الزیدیة، ج1، ص 465.
19. این در حالی است که کوشش علمای امامیه پیرامون این اثر، منحصر بهترجمه بوده است! (به عنوان نمونه به زبان اردو: آقابزرگ تهران، الذریعة، ج4 ، ص111 و به زبان فارسی: علی صدرایی خویی، فهرستگان نسخههای خطی حدیث و علوم حدیث شیعه، ج6، ص 352.
20. به عنوان نمونه: ابنماجه، السنن، ج1، ص 25 و 26 و دارقطنی، السنن، ج2، ص 123.
21. البته باید به این مسئله اشاره نمود که شمار روایات رضوی در کتب سته اهل سنت، بسیار کم است و احتمال میرود بدان دلیل باشد که آنان معتقدند روایاتی که أبناء الرضا، اباصلت هروی و شیعیان از آن حضرت نقل میکنند، جعلی است. (ر.ک: ابن حبان، الثقات، ج8، ص 456).
22. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 362.
23. ابنماجه، السنن، ص 26.
24. ر. ک: اربلی، کشفالغمة، ج2، ص 307.
25. مناوی، فیض الغدیر شرح الجامع الصغیر، ج4، ص 641.
26. برای مشاهده منابع اهل سنت، ر.ک: ابن سلامه، مسند الشهاب، ج2، ص 324.
27. طبری، تاریخ الامم والملوک، ج8، ص 544.
28. به عنوان نمونه امام صادق (علیه السلام) فرمود: «إنَّ المُذِیعَ لِاَمرِنَا کَالجَاحِدِ لَه.» (الکافی، ج2، ص 224) و «مَن أَذَاعَ عَلَینَا شَیئاً مِن أَمرِنَا، فَهُوَ کَمَن قَتَلَنَا عَمداً وَ لَم یقتُلنَا خَطَاء». (برقی، المحاسن، ج1، ص 256)
29. الکافی، ج8، ص 257 258.
30. مفید، الارشاد، ج2، ص 255.
31. میتوان دو شبهه و اعتراض واقفه نسبت به امام رضا (علیه السلام)، یعنی چرایی نفی تقیه (حمیری، قرب الاسناد، 349) و هم چنین اظهار چیزی که هیچ یک از امامان پیشین درباره آن تکلم نکردند (شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 464) را در این راستا تحلیل نمود. بنابراین درک ناصحیح شرایط را می توان یکی از عوامل گمراهی آنان دانست.
32. قطبالدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج1، ص 371.
33. اربلی، کشفالغمة، ج2، ص 315.
34. این تغییر رفتار هارون باید به صورت مستقل بررسی شود. عواملی چون روی کار آمدن وزیران ایرانی و خارج شدن حکومت از ایدئولوژی عربگرای اموی، گذر حکومت عباسی از دوره ناپایدار انتقالی به وضعیت ثبات – و در نتیجه نداشتنترس افراطی از مخالف - میتواند مورد مداقه قرار گیرد. این رفتار هارون مختص امام رضا (ع) نبود؛ به عنوان نمونه هنگامی که محمد فرزند امام صادق (ع) مشهور به دیباج - که قیام کرده بود و پس از تسلط بر شهر مکه، امیرالمومنین خطاب میشد - دستگیر و بر هارون وارد شد، امانش داد. (ابوالفرج اصفهانی، 441).
35. الکافی، ج1، ص 203-199.
36. همان، ص 284.
37. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 418 و 419. در روایتی دیگر، این تعداد به 36 میرسد. (همو، الخصال، ج2، ص 528).
38. محمد نعمانی، الغیبة، ص 220.
39. بقره، آیهی 124.
40. الکافی، ج1، ص 199.
41. صدوق، کمالالدین، ص 678.
42. ابن شعبه حرانی، تحفالعقول، ص 437.
43. محمد نعمانی، همان، ص 217.
44. صدوق، ثوابالاعمال، ص 7.
45. ر.ک: عیون الاخبار الرضا (ع)، ج2، ص 135.
46. شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 467.
47. به عنوان نمونه: کتاب الامامه از محمدبن ابی عمیر و یعقوب بن نعیم. (ر.ک: ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج14، ص 281 و ج20، ص 146).
48. البته واژه امامیه هنوز در آن زمان ساخت نیافته بود و چنانچه بخواهیم از اصطلاح دقیقتر بهره بجوییم، باید از واژه «قطعیه» استفاده کنیم؛ یعنی کسانی که در سال 183 ق شهادت امام موسی کاظم (ع) را پذیرفتند و پس از ایشان به امامت حضرت رضا (ع) باور داشتند. (قاسم رسّی، مجموع کتب و رسائل، ج1، ص 538؛ نوبختی، فرق الشیعة، ص 80).
49. ر.ک: سخنان امام در مسجد مرو (الکافی، ج1، ص 199) و در مجلس مأمون (صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 200).
50. اهمیت این مسئله زمانی بهتر درک میشود که به گفتمان رقیب توجه کنیم؛ جایی که مأمون نیز ادعای امامت کرده، خود را «امام الهدی» میخواند. Micheal cooperson, Classical Arabic Biography: The Heirs of Prophets in the Age of Al-Mamun, p67) برای مشاهده بازتاب این لقب در اشعار، ر.ک: ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج6، ص 214.
51. ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، ص 28 و 29. برای مطالعه طیفهای واقفیه، ر.ک: نوبختی، فرق الشیعه، ص 80 و 81.
52. نفوذ این فرقه به حدی بود که بسیاری از شیعیان کتابهایی تحت عنوان «الرد علی الواقفه» نگاشتند؛ به عنوان نمونه، ر.ک: نجاشی، الرجال، ص 42؛ شیخطوسی، الفهرست، ص 12.
53. آنان حتی کتابهایی در تأیید اندیشه خود نوشته بودند؛ مانند کتاب الغیبة از حسن بن علی بن ابی حمزه (نجاشی، رجال، ص 37) و کتاب ذم من خالف الحق و أهله نوشته حمید بن زیاد. (همان، ص 132).
54. دلایل واقفه: شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 477-475. پاسخهای حضرت: حمیری، قرب الاسناد، ص 154 و شیخ طوسی، همان، ص 458.
55. امری که نیاز به پژوهشی مستقل دارد، وجود روایاتی مبنی بر قائم خوانده شدن امام کاظم (ع) در زمان حیات شان است؛ به عنوان نمونه هنگامی که شیعهای پس از تولد حضرت کاظم (ع) هدیهای خدمت امام صادق (ع) آورد، ایشان فرمود: «به خدا سوگند که آن را به قائم آل محمد هدیه دادی.» (شیخ طوسی، الغیبة، ص 44) حتی روایاتی وجود دارد که جماعتی از شیعیان در گفت و گو با امام کاظم (ع) و با تمسک به حدیثی از پدرشان، ایشان را قائم میدانستند. (همان، ص 41) برای مشاهده به کار رفتن تعبیر «موسی قائم آل محمد» ر.ک: حمیری، همان، ص 132.
56. برای مطالعه شبهه و پاسخ ر.ک: شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ص 464؛ الکافی، ج1، ص 384 و 385.
57. امام هشتم تا سال 195 ق و هنگامی که عمر شریفش از چهل فراتر رفته بود، فرزندی نداشت. از همین رو «حسین بن قیاما» از بزرگان واقفه آن را بهانه کرد و با استناد به روایتی از حضرت صادق (ع)، مبنی بر این که امام نمیبایست عقیم باشد، امامت حضرت رضا (ع) را زیر سؤال برد (صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 209). برای مطالعه شبهه دیگر او که با کنایه حضرت را بدون امام صامت خواند، ر.ک: الکافی، ج1، ص 354.
58. سئوال از امکان رسیدن امامت به دایی، عمو و برادر و همین گفتمان قابل تفسیر است که برخی به دنبال یافتن جانشین برای حضرت رضا (ع) بودند، اما ثامنالحجج ادامه امامت را در فرزند خویش که در آن زمان هنوز به دنیا نیامده بود، منحصر داشتند. (ابن خرّاز قمی، کفایةالاثر، ص 278).
59. الکافی، ج1، ص 322 و 323.
60. شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 457؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج2، ص 215.
61. پسین بودن رتبه استفاده از دو ابزار اخیر را میتوان در این روایت بازجست: حمیری، قرب الاسناد، ص 153.
62. محمدبن حوقل، صورةالارض، ج1، ص 91.
63. آدرس داده شده در فهرست منابع نیامد.
64. شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 473 و 474.
65. سیدمرتضی، الفصول المختارة، ص 306.
66. صدوق، کمالالدین، ص 74؛ سعدبن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ص 78.
67. نوبختی، فرق الشیعة، ص 87.
68. خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ص 113.
69. نوبختی، همان.
70. سعدبن عبدالله اشعری، همان؛ ابن عنبسه، عمدةالطالب، ص 195.
71. خواجه نصیرالدین طوسی، همان؛ شیخ طوسی، همان، ص 530.
72. برای مشاهده اسامی محدثان و علمای فطحی، ر.ک: ابن داوود حلی، الرجال، 532 و 533.
73. ر.ک: شیخ طوسی، الأمالی، ص 412 و 413؛ همو، اختیار معرفة الرجال، ص 385.
74. نجاشی، الرجال، ص 35.
75. شاهدی مبنی بر تقابل امام رضا (ع) با اسماعیلیه و فطحیه در مرو ثبت نشده و لذا این گفتمان، منحصر به مدینه بوده است.
76. فرمانده ی نظامی این قیام بر عهده سری بن منصور معروف به ابوالسرایا بود و لذا گاه قیام به نام وی به ثبت رسیده است. (ر.ک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج6، ص 302-306).
77. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 207 و 208.
78. ابن خلدون، تاریخ، ج3، ص 304.
79. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 440 و 441.
80. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج4، ص 118.
81. عبدالله حمیری، قرب الاسناد، ص 346.
82. ابن خزاز قمی، کفایة الاثر، ص 274.
83. صدوق، کمالالدین، ج2، ص 371 و 372.
84. الکافی، ج5، ص 23.
85. سعدبن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ص 94.
86. برای مطالعه روایات نادر صادر شده در این رابطه در مرو، ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 234.
87. شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 303 و 555.
88. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 200 و 201.
89. الکافی، ج1، ص 187.
90. صدوق، همان، ص 202.
91. همو، التوحید، ص 364.
92. همو، عیون الاخبار الرضا، ج1، ص 143.
93. به عنوان نمونه: ر.ک: همان، ج2، ص 200 و 201.
94. نشانه این امر، تک نگاریهای متعدد اصحاب آن حضرت در ابواب مختلف فقهی است (به عنوان نمونه: ر.ک: نجاشی، الرجال، 412؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص 47) که محتوای بسیاری از آنها را روایات رضوی تشکیل میداد.
95. الکافی، ج1، ص 284.
96. شیخ طوسی، الغیبة، ص 73.
97. ابن شهر آشوب، المناقب، ج4، ص 350.
98. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج19، ص 135؛ قاضی نورالله مرعشی، احقاق الحق، ج33، ص 839.
99. امام (ع) در حالی که گفتمان فقهی ساخت یافته شیعه به فعالیت مشغول بود که مذاهب فقهی عامه یا در همین مرحله بودند (مانند فقه حنفی) و یا مرحله تکون و شکلگیری را طی میکردند (مانند مذهب شافعی).
100. شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 465.
101. از پاسخ امام رضا (ع) مبنی بر این که هارون آسیبی به ایشان نمیرساند، هویداست که امام کاظم (ع) به دلیل رعایت تقیه، افتایی را که امام صادق (ع) داشت تعطیل نموده بود.
102. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 178.
103. شیخ طوسی، استبقار، ج2، ص 97 و 98.
104. شاید به سبب همین اهمیت بوده که آن را «امّ خراسان» نیز نامیدهاند. (عبدالله حمیری، قربالاسناد، ص 532)
105. حاکم نیشابوری، معرفه علومالحدیث، ص 194.
106. مسجدی به نام عتیق یا بنیهامان. آن جا که پس از ذکر این مسجد، از بنا شدن مسجد سومی به دست ابومسلم یاد میشود، روشن میشود که این مکان در زمان حضرت رضا (ع) وجود داشته است. (محمد ابن حوقل، صوره الارض، ج2، ص 434؛ ابواسحاق اصطخری، مسالک الممالک، ص 259)
107. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 24 و 25.
108. این سلسله سند در کتاب عیون أخبار الرضا از حدیث شماره 4 باب «الأخبار المجموعه» تا شماره 190 همان باب، تکرار شده است. (ر.ک: ج2، ص 24-48) شایان ذکر است مضمون این احادیث، بسیار با صحیفه الرضا که زیدیه منتشر میکنند، مشابهت دارد.
عبارات مرتبط با این موضوع
بسترهتر متفاوت فرهنگیِ مدینةالنبی و شهر مرو، و بازتاب آن در روایات امام رضا ع بسترهتر متفاوت فرهنگیِ مدینةالنبی و شهر مرو، و بازتاب آن در روایات امام رضا ع
چکیده
یکی از مسائل مهم در دین مبین اسلام، بحث «هدایت فکری و معرفتبخشی» به افراد جامعه انسانی است. اهمیت این امر تا حدی است که میتوان اذعان نمود اساس آیین اسلام بر معرفت و کسب شناخت است. خداوند به عنوان بزرگترین و اولین معلم، ابتدا اسماء را به انسان آموخت و بدین وسیله او را اشرف مخلوقات گرداند و با نزول قرآن کریم بر پیامبر عظیمالشأن خود، این معرفتبخشی را تداوم بخشید. آموزههای قرآن به حدی وسیع و فراگیر است که هیچگاه در بستر زمان از حرکت و تازگی و پویایی باز نمیایستد و تمام انسانها درتمام قرون میتوانند از دریای ژرف معارف قرآنی بهره مند گردند. مهم ترین معرفت، معرفت انسان به خود و خدای خویش است، زیرا او از این طریق میتواند به اسرار خلقت پی برده، رستگار شود.1. مقدمه
هدایت فکری افراد، یکی از اصول مهم مکتبهای مختلف فکری در طول تاریخ است. مکاتبی که اصل پیشرفت انسان، محور کاری آنان است، همواره سعی نموده و مینمایند که افراد تحت تسلط و پیرو خود را به شناختی در خور و لایق برسانند تا آنان از آن طریق بتوانند اصول وخواستههای مکتب را پی گیری نموده، به نتیجه برسند. البته بحث ما از مکتبهای طرد شده و منحط نیست، زیرا چنین مکاتبی نه تنها دیگران را به شناخت دعوت نمی نماید، بلکه حتی خود نیز به شناخت حقیقی نخواهند رسید و در بن بست جهل و نابودی خواهند ماند.2. زمینههای ایجاد معرفت و هدایت
معرفت و شناخت، اساس هر آیین و مذهب است، تا جایی که پایبندی به هر آیین، بدون شناخت آن نه تنها ممکن نیست، بلکه حتی مورد قبول نیز قرار نمیگیرد. در آیین مقدس اسلام نیز کسی میتواند ادعای ایمان و دین داری کند که با شناخت، این راه را انتخاب نموده باشد. کسانی که کورکورانه و بدون هیچ آگاه، ادعای اسلام نمایند، نه تنها اسلامشان پذیرفته نیست، بلکه در این این باره پاداشی نیز به آنها تعلق نمیگیرد.الف – استعدادهای فردی
مهمترین و به عبارتی اولین اصل در راه رستگاری، کسب بینش و آگاهی برای انجام کار است. در مکتب اهل بیت (علیه السلام)، همواره بر این اصل مهم تأکید میشود که قبل از پذیرش هر امری و انجام هر عملی، باید ابتدا آن امر را خوب بشناسیم و با شناختی همه جانبه به آن رو نماییم. تنها در این صورت است که لطف حق شامل حال ما میگردد و میتوانیم به رستگاری برسیم. افراد در انجام امور شخصی خود باید همواره این اصل مهم را در نظر داشته باشند. حضرت امام رضا (علیه السلام) در حدیثی می فرماید:ب- زمینههای اجتماعی
بدون شک انسان موجودی اجتماعی است و همه چیز خود را در زندگی گروهی مییابد. تکامل انسان در جنبههای معنوی و مادی، علوم و دانشها، تمدنها و صنایع، آداب و رسوم، همه در پرتو زندگی دسته جمعی حاصل می شود، به طوری که میتوان گفت اگر انسان این طرز زندگی را از دست دهد، همه چیز خود را از دست خواهد داد و تا سرحدّ حیوان، سقوط میکند. توجه انسان به این نوع زندگی علاوه بر انگیزه فطری، به دلیل کثرت و تنوع نیازهای او و همت والایش برای رسیدن به مراحل بالاتر و کاملتر است و تأمین این نیازهای جسمی و روحی، بدون زندگی اجتماعی ممکن نیست.3. قرارگاه تجلی معرفت و هدایت
حضرت امام رضا (علیه السلام) با تمسک به آیات قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) و سیره ائمه اطهار، مکتب فکری عظیمی را بنیان نهاد که امامان بعداز ایشان نیز پرچمدار این مکتب بودند. در مدت اقامت امام رضا (علیه السلام) در خراسان، جلسات متعدد مباحثه علمی و مناظره بین امام و سران فرقهها و مذاهب مختلف برگزار میشد. مأمون این جلسات را تشکیل میداد تا وجهه علمی و موقعیت مذهبی امام را خدشهدار نماید، اما آن امام همام با تمسک به آموزههای قرآن کریم و سنت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) میتوانست پیروز میدان شود و بر محبوبیت و جایگاه خود در بین مردم بیفزاید. ایشان سعی میکرد در بحثهای خود نه تنها پاسخگوی شبهات طرف مناظره باشد، بلکه با باز نمودن بحثهایی علمی و عقیدتی و مذهبی و دینی، بر معرفت و شناخت حاضران بیفزاید و به طور غیر ملموس، آنان را به سوی حق و حقیقت رهنمون شود، تا جایی که حقانیت امام و پدران بزرگوارش در بسیاری از این جلسات بر همگان روشن میگشت و بسیاری از افراد هدایت میشدند و در جوانب مختلف به شناخت میرسیدند.الف – هدایت بخشی قرآن کریم
یکی از واژههایی که در قرآن کریم به کار رفته است، واژه «سبیل الرشد» یا «سبیل الرشاد» در مقابل «سبیل الغی» است. در آیهای از قرآن آمده است:ب – هدایتبخشی انبیا و امامان (علیه السلام)
یکی از رسالتهای خطیر پیامبران، هدایت علمی، فکری و فرهنگی جامعه بشری است. رشد و شکوفایی خرد انسان ها، از برنامههای اساسی پیامبران است. آنان در تمامی دوران رهبری خویش، به این موضوع حیاتی توجه داشتند و در راه آن، از هیچ کوششی فروگذار نکردند. امامان شیعه نیز همانند پیامبران الهی و پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) برای تکامل معنوی و عقلی و فرهنگی آدمیان، به تلاشهایی توانفرسا دست یازیدند و در راه این هدف از هر شیوه و وسیلهای استفاده کردند.نتیجهگیری
1. یکی از محورهای مهم مشرب فکری امام رضا (علیه السلام)، دعوت به کسب معرفت و شناخت در زمینههای مختلف است. آن بزرگوار با فراهم نمودن زمینههای مختلف، همواره مخاطبان خویش را به کسب معرفت در جوانب مختلف امور دعوت مینمود.پینوشتها:
1. سیدرضا تقوی، چهل چشمه معرفت، ص 153.
2. الکافی، ج1، ص 44.
3. جواد معینی و احمد ترابی، امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام)، منادی التوحید و امامت، ص 178.
4. بحارالانوار، ج75، ص 356.
5. ناصر مکارم شیرازی، پیام امیرالمومنین، ج1، ص 250.
6. ناصر مکارم شیرازی، پیام امیرالمؤمنین، ج1، ص 250.
7. محمدتقی جعفری، امام حسین، شهید فرهنگ، پیشرو انسانیت، ص 413.
8. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ص 180.
9. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 250.
10. محمدتقی جعفری، امام حسین، شهید فرهنگ، پیشرو انسانیت، ص 15.
11. بحارالانوار، ج7، ص 225.
12. عباسعلی زارعی سبزواری، سیره علمی و عملی امام رضا (علیه السلام)، ص 55.
13. شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج1، ص 46.
14. واحد تدوین و ترجمه، سرچشمههای نور امام رضا (علیه السلام)، ص 66.
15. بحارالانوار، ج49، ص 91.
16. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ص 402.
17. اعراف، آیه 146.
18. ولی الله نقی پور، پژوهش پیرامون تدبر در قرآن، ص 58.
19. جواد محدثی، حکمتهای رضوی، ص 77 .
20. جن، آیه ی 1 و 2.
21. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 25، ص 105.
22. نهج البلاغه، نامه ی 7.
23. مرتضی مطهری، ده گفتار، ص 131.
24. امیرمهدی حکیمی، سیره امام رضا (علیه السلام)، ص 20.
25. خداوند منت نهاد بر مؤمنان و رسولی را در بین آنها از خودشان برانگیخت که آیات خدا را بر ایشان میخواند و کتاب و حکمت را به آنان میآموزد، اگر چه آنها قبل از آن در گمراهی آشکاری بودند. (آل عمران، آیه ی 164).
26. ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن.
27. ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص 251.
28. وسائل الشیعه، ج1، ص 433.
29. ر.ک: امام خمینی، صحیفه نور.
30. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ص 58.
31. حسن کافی، امام رضا (علیه السلام) اسوه صراط مستقیم، ص 237 و 238.
32. ر.ک: امام خمینی، صحیفه نور.
33. ماکس پلانک، علم به کجا میرود، ص 235.
34. ر.ک: امام خمینی، صحیفه نور.
چکیده
کوفه، بغداد و قم از نقاط حساس شیعهنشین جهان اسلام بود. به سبب نقش سیاسی این سه شهر، امام رضا (علیه السلام) باید برنامهای برای ارشاد و هدایت و تمدن سازی این مراکز مهم در نظر میگرفت تا بتواند کاروان بشریت را به سوی توحید و تداوم مدنیت اسلامی، رهنمون باشد. از طرفی فاصله محل استقرار امام (علیه السلام) با این مراکز، زیاد بود و امکان ارتباط حضوری امام وجود نداشت. با این فرضیه، پژوهش حاضر در صدد است تا به این پرسش پاسخ دهد که امام رضا (علیه السلام) با وجودی که در ایام حیات خود تنها در مدینه و خراسان مستقر بود، چگونه با اصحاب خود در سایر نقاط جغرافیایی، چون کوفه، بغداد و قم در ارتباط بود؟1. مقدمه
عصر امام رضا (علیه السلام) به عنوان یکی از دورههای پرتنش سیاسی و فرهنگی، از جهات مختلف درخور توجه و اهمیت است. تقسیم خلافت عباسی، درگیری میان امین و مأمون، خیزش بزرگ علویان و سرانجام دعوت امام به خراسان توسط مأمون و مسئله واگذاری ولایت عهدی به امام، نقاط عطفی در تاریخ تشیع محسوب میشوند. از جهتی این دوره از تاریخ، بهترین دوران گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی است، به گونهای که به «عصر طلایی» معروف شده است. (3) در این شرایط حساس و ویژه، ارتباط امام رضا (علیه السلام) با مراکز مهم شیعی، چون کوفه، بغداد و قم اهمیت ویژهای دارد، زیرا شهر شیعهنشینی مانند کوفه در کنار بصره که بزرگترین منطقه سنینشین است، واقع شده و قم و بغداد از دیگر شهرهایی است که بیشترین جمعیت شیعی را در خود جای داده است. سؤال اساسی این است که با وجود استقرار امام در مدینه و مدتی در خراسان، ارتباط امام با اصحاب خود در کوفه، بغداد و قم به چه صورت بوده است؟2. چگونگی ارتباط امام رضا (علیه السلام) با اصحاب در کوفه
در قرن اول هجری، با انتقال قدرت و مرکزیت خلافت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) از مدینه به کوفه پس از جنگ جمل، شهر کوفه به تدریج چهرهای شیعی گرفت. پس از جریان جمل، چهارصد تن از صحابی از مهاجر و انصار که هفتاد نفر از بدریون نیز در میان آنها بودند، وارد کوفه شدند و در صفین 2800 صحابی مقیم کوفه، همراه علی (علیه السلام) بودند. (4)3. چگونگی ارتباط امام رضا (علیه السلام) با اصحاب در بغداد
پیشینه تشیّع در بغداد به زمان حضور سلمان فارسی، یعنی سال 36 ق باز میگردد. ازآن پس شیعیان در نهضت فرهنگی بغداد، نقش حساس و مهمی داشتند. ابواسحاق ابراهیم منجم شیعی، شخصی است که ساعت مناسب برای آغاز بنای شهر بغداد را به منصور اعلام داشت. (51) منصور، خلیفه عباسی پس از تثبیت موقعیت سیاسی خویش، پایتخت حکومتی خود را از کوفه به هاشمیه واز آن جا به بغداد منتقل ساخت. مردم نیز با او به سوی بغداد رهسپار شدند و در نتیجه، این شهر مورد حمایت قرار گرفت. بغداد در قرن دوم هجری در سال 145 ق به عنوان مرکز خلافت تعیین شد و به «مدینةالسلام» نام گرفت. (52)چکیده
بنابر حدیث ثقلین که در کتب شیعه و اهل سنّت آمده و همه بر صحّت آن اتفاق نظر دارند، رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دو امانت بزرگ را به یادگار گذاشت. این دو امانت، قرآن و اهل بیت او (علیهم السلام) هستند که هدایت مسلمانان در گرو مراجعه و تمسک به آنها اعلام شده است. این دو امانت جداناشدنی تا حوض کوثر، محور اساسی تمامی مباحث اتحاد و همگرایی مسلمانان را تشکیل میدهد.1. مقدمه
ابن تیمیه در منهاج السنة مینویسد:2. فضایل امام رضا (علیه السلام) از منظر علمای اهل سنت
فضایل، مناقب و کرامات فراوانی از حضرت (علیه السلام) در کتب شیعه و سنی نقل شده است. هم چنین کتب متعددی به صورت خاص در موضوع فضایل و کرامات آن حضرت نگاشته شده که برخی از آنها از این قرارند: کرامات و مقامات عرفانی امام رضا (علیه السلام) علی حسینی قمی؛ کرامات امام رضا (علیه السلام)، حسین صبوری؛ کرامات الرضویة (علیه السلام) (معجزات علی بن موسی الرضا (علیه السلام) بعد از شهادت)، علی میرخلفزاده؛ عجایب و معجزات شگفتانگیزی از امام رضا (علیه السلام) محمد طباطبایی؛ شفایافتگان از متوسلین به امام رضا (علیه السلام) محمد غفوری.ابن حبان: (2)
«وی از سادات و فرزانگان اهل بیت و بزرگان و فضلای بنیهاشم به شمار میآید. واجب است احادیثش را معتبر شمرد، زمانی که غیر اولاد و شیعه او و به خصوص ابوصلت از او روایت کرده باشند... علی بن موسی در شهر طوس و با شربت [زهرآگینی] که مأمون به او نوشاند، بلافاصله درگذشت... قبرش در سناباد، بیرون از نوقان، کنار قبر هارونالرشید، مشهور است که مردم به زیارتش میروند. من نیز چندین بار قبر او را زیارت کردهام و در مدت اقامتم در طوس، هرگاه در دام مشکلات و سختیها گرفتار میآمدم، به زیارت قبر علی بن موسی الرضا (صلوات خدا بر جدش و او باد) میرفتم و از خداوند میخواستم مشکلات وسختیهایم را از میان بردارد. همه دعاهایم برآورده میشد و سختیهایم از میان میرفت. من این مسئله را بارها آزمودم و این چنین دریافتم. امیدوارم که خداوند ما را بر دوستی مصطفی و اهل بیت او (علیه السلام) بمیراند.» (3)خطیب بغدادی:
او از ابوعلی خلال (4) نقل میکند: «هرگاه امر مهمی برای من پیش آید، قصد زیارت قبر موسی بن جعفر میکنم و به ایشان متوسل میشوم و خداوند آنچه را میخواهم، بر من آسان میکند.» (5)عبدالکریم بن محمد سمعانی: (6)
«ابوحاتم بن حبان بستی گفت: از پدرش، عجایب، از او ابوصلت و دیگران روایت کردهاند که امام رضا دچار توهم میشد و خطا میکرد... به اعتقاد من رضا از جمله عالمان و فاضلان با نسب شریف محسوب میشد و خلل در روایت او از سوی راویان است. هیچ راوی ثقهای از او روایت نکرده، جز آنکه متروک گشته است. یکی از روایات مشهور از آن حضرت، صحیفه است که راوی آن بدین سبب مورد طعن قرار گرفته است.» (7)شمسالدین ذهبی: (8)
«پیشوای بزرگ، ابوالحسن بن موسی الکاظم... در دوران خود، سرور بنیهاشم و گرانقدرترین و شریفترین آنها بود...» (9)ابن حجر عسقلانی: (11)
«فردی راستگوست، خلل از کسانی است که از او روایت کردهاند. وی از بزرگان طبقه دهم بود.» (12)ابن حجر هیثمی: (14)
«علی الرّضا از نامآورترین و با منزلتترین اهل بیت است و بدین دلیل، مأمون ایشان را احترام کرد ودخترش را به ازدواج ایشان درآورد و وی را ولی عهد خویش قرار داد.» (15)علی بن شهابالدین همدانی: (16)
او روایتی را به نقل از عایشه در مودة القربی به این شرح ذکر کرده است: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: کسی که فرزندم را در طوس زیارت کند، گویا یک حج به جا آورده است. عایشه پرسید: یک حج؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: دو حج، عایشه پرسید: دو حج؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: سه حج. پس عایشه ساکت شد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر سکوت نمیکردی، تا هفتاد حج میشمردم.» (17)شیخ عبدالله شبراوی: (18)
«هشتمین امام و پیشوا، علی الرضاست. او (رضی الله) شخصی کریم، بزرگوار، با ابهت و با وقار بود. پدرش موسی الکاظم او را بسیار دوست میداشت و مزرعه آبادی به نام یسیریه را که به مبلغ سی هزار دینار خرید، به او بخشید. گفته شده است که علیالرضا هزار بنده را آزاد کرد. آن حضرت اهل وضو و طهارت و پاکی و اهل نماز شب بود، به گونهای که برای هر نماز شب وضو میگرفت و تا به صبح به عبادت و بندگی میپرداخت... بعضی گفتهاند که علی الرّضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق [در دوران خویش] بر تمامی اهل بیت برتری داشت و مقام و منزلتش در بین آنها والا و یارانش فراوان و برهانش هویدا و آشکار است، تا آنجا که خلیفه مأمون، او را در جایگاه والایی قرار داد و در مملکت خویش، شریک ساخت و امر جانشینی خویش را به او واگذار کرد و دخترش را علنی و در برابر چشم مردم، به همسری او درآورد. مناقب او عالی و صفاتش ارزشمند بود و استدلالهایش محکم و استوار و اخلاقش عربی، روحیاتش هاشمی و منش و سجایای او پیامبرگونه بود. کرامات آن حضرت بیشتر از آن است که به شمار آید و مشهورتر از آن است که ذکر شود...» (19)محمدامین سویدی: (22)
«اخلاقش والا و صفاتش ارزشمند بود... کراماتش بسیار است و مناقبش مشهور، به حدی که در این مختصر نمیگنجد.»ابراهیم جوینی: (23)
او نیز در فرائد السمطین، مطالب زیادی راجع کرامات و فضائل امام (علیه السلام) و فضیلت قبر شریف حضرت بیان میکند (24) و به نقل از حاکم نیشابوری مینویسد: «بزرگترین فضائل، از جانب نسب علی بن موسی الرضاست، زیرا وی از نسل و ذریه بهترین بشر، محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) است... این مطلب از باورها و اعتقادات مذهب سنت و جماعت است و تمام فقیهان حجاز بر این مطلب اتفاق نظر دارند و کسانی که با این موضوع مخالفت ورزند، با قرآن و سنت به مبارزه برخاسته و با حق به ستیز پرداختهاند و تا قیامت در مورد دو سرور جوانان بهشتی و دودمان آن دو، تعصب و دشمنی خود را آشکار ساختهاند.» (25)ابن تغری: (27)
«پیشوا و عالم بود... و در دوران خود، سرور بنیهاشم و گرانقدرترین آنها به شمار میرفت..»سمهودی: (28)
«و اما علی الرّضا بن موسی الکاظم، یگانه زمان خویش و مردی جلیلالقدر بود...» (29)یوسف بن اسماعیل نهبانی: (30)
«از بزرگان امامان و چراغان امت، از اهل بیت نبوت و معادن علم و عرفان و کرم و مردانگی، عظیمالقدر و مشهور ذکر بود و برای او کرامات بسیاری است...» (31)محمدبن وهیب: (32)
«کرامات او بسیار بود (رضی الله)، زیرا او یگانه زمان خود به حساب میآمد.» (33)فخر رازی:
وی در تفسیر معنای کوثر مینویسد: «برخی بر این باورند که مقصود از کوثر، فرزندان رسول خداست... در این صورت، کوثر بدین معناست که خداوند، نسلی جاویدان به پیامبر عطا میکند که در گذر زمان، باقی میمانند و چنان که میبینیم، افراد فراوانی از اهل بیت کشته شدند، اما باز هم جهان از حضور آنها موج میزند و این در حالی است که هیچ شخصیت قابل توجهی از نسل بنی امیه باقی نمانده است. وانگهی علمای بزرگ و فراوانی چون باقر، صادق، کاظم و رضا (علیه السلام) از میان اهل بیت برخاسته است.» (34)محمدبن طلحه نصیبی شافعی: (35)
« با دقت نظر واندیشه روشن میشود که علی بن موسی نیز در واقع، وارث آن دو علی نخستین (امیرالمؤمنین و امام زین العابدین) است و سومین علی به شمار میرود. وی از ایمانی سرشار، جایگاهی بلند، شخصیتی والا، توانایی گسترده، یارانی فراوان و برهانی آشکار بهره میبرد... وی از نَفس شریف هاشمی و تبار بلندنبوی برخوردار بود. اگر برجستگیهای وی را برشماریم، میبینیم که از آن برتریها، بزرگتر است و اگر مناقبش را به تفصیل بیان کنیم، در مییابیم که از جایگاهی والاتر از آن مناقب بهره میبَرَد.» (36)ابن ابی الحدید معتزلی:
«وی عالمترین و سخیترین و کریمترین دراخلاق، در بین مردم بود.» (37)ابن خلّکان:
«مأمون، علی بن موسی را در بهترین جایگاه نشاند، خواص اولیا را گرد آورد به آنها خبر داد که مأمون، فرزندان عباس و علی بن ابی طالب (علیه السلام) را به دقت بررسی کرده و در زمان خود، هیچ کس را برتر و شایستهتر از علی بن موسی الرضا به خلافت، تشخیص نداده است...» (38)3. راویان احادیث رضوی
الف – راویان احادیث رضوی از منظر علمای بزرگ اهل سنت
افراد زیادی از حضرت حدیث نقل کردهاند که در میان ایشان، علمای طراز اول اهل سنت نیز قرار دارند. در ادامه به نام برخی از راویان احادیث آن حضرت از زبان علمای بزرگ اهل سنت اشاره میشود.ابن حجر عسقلانی:
اودر بیان راویان احادیث رضوی آورده است: «از او (امام رضا (علیه السلام))، پسرش محمد، ابوعثمان مازنی نحوی، علی بن علی دعبلی، ایوب بن منصور نیشابوری، ابوالصلت عبدالسلام بن صالح هروی، مأمون بن رشید، علی بن مهدی بن صدقه... ابواحمد داوود بن سلیمان بن یوسف قاری قزوینی، ... عامربن سلیمان طائی، ... ابوجعفر محمدبن محمدبن حبان تمار و دیگران روایت کردهاند.» (40) ابن حجر هم چنین به نقل از حاکم نیشابوری اضافه میکند: «... امامان حدیث مانند آدم بن ابی ایاس، نصر بن علی جهضمی، محمدبن رافع قشیری و دیگران از او روایت کردهاند.» (41)خطیب بغدادی:
وی نیز میگوید: «از او (علی بن موسی الرضا (علیه السلام)) عبدالسلام بن صالح ابوالصلت هروی، احمدبن عامر بن سلیمان طائی، عبدالله بن العباس قزوینی، و ابوعبدالله محمدبن احمدبن حنبل، معلی بن منصور رازی، آدم بن ابی ایاس عسقلانی، محمدبن رافع تستری، خالد بن احمد ذهلی، نصربن علی جهضمی، ابواحمد داوودبن سلیمان بن یوسف بن عبدالله غازی و غیر آنان روایت کردهاند.» (42)مناوی:
او مینویسد: « در تاریخ نیشابور حاکم آمده است: علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمدالباقر بن علی زین العابدین بن الحسین وقتی به نیشابور وارد شد، درکجاوهای سوار بر استر نشسته بود. راهی به سوی او باز کردند. دو امام حافظ ابوزرعه رازی و ابن اسلم طوسی ... گفتند: ای سرور جلیل و فرزند سروران پیشوا! به حق پدران پاک نهادت و گذشتگان بزرگوارت، سوگندت میدهیم که چهره نیکوی خود را به ما نشان دهی و به واسطه پدرانت از جدّت، حدیثی برایمان بگویی که حضرتت را به وسیله آن یاد کنیم. حضرت خادمان خود را نگاه داشت. پرده کجاوه را کنار زد و دیدگان مردم را به جمال خود روشن ساخت... مردم برای دیدن ایشان ایستادند و با دیدن او به گریه افتادند، خود را به زمین میافکندند و فریادها بلند شد... دراین هنگام، پیشوایان و دانشمندان بانگ برآوردند: ای گروه مردمان! ساکت شوید و به سخنی گوش فرا دارید که سودتان رساند و با فریاد خود، ما را میازارید. ابوزرعه و طوسی، کلام حضرتش را استملاء میکردند. رضا گفت: برایم حدیث گفت پدرم...». (43)اسماعیل عَجلونی:
وی نیز در کشف الخفاء مینویسد: «وقتی علی بن موسی الرضا وارد نیشابور شد، بر استری سوار بود. عالمان آن دیار به استقبالش شتافتند، از جمله یحیی، اسحاق بن راهویه، احمدبن حرب، و محمّدبن رافع. آنان زمان مرکب رضا را گرفتند. اسحاق گفت: سوگندت میدهم به حق پدران طاهرت، که برای ما حدیثی بگویی. پس گفت: مرا پدر بزرگوارم بنده صالح موسی بن جعفر (علیه السلام) ... حدیث کرد». (44)ابن عساکر:
او نیز نام برخی از پیشوایانی را که هنگام ورود حضرت به نیشابور، زمام مرکب ایشان را گرفتند و از ایشان طلب حدیث کردند، ذکر کرده است: «یاسین بن نضر، احمد بن حرب، یحیی بن یحیی و عدهای از اهل علم...» (45) وی سپس قول احمد بن حنبل را در مورد فضیلت سند حدیث رضوی، این گونه بیان میکند: «ان قرأت هذا الإسناد علی مجنون، بریء من جنونه وما عیب هذا الحدیث إلاّ جودة إسناده.» (46)ب - اباصلت در منابع معتبر
عبدالسّلام بن صالح بن سلیمان بن أیوب بن میسرة، ابوالصّلت الهروی، مولی عبدالرحمان بن سمرة القرشی (54) از راویان مشهور و اصحاب امام رضا (علیه السلام) است. (55)ج - اباصلت از منظر رجالیان اهل سنّت
در این جا لازم است به برخی از دیدگاههای علمای حدیث و رجالیان اهل سنت درباره اباصلت بپردازیم.
راوی |
شرح حال رجای |
أبوبکر أحمدبن أبی خیثمة |
قال الخطیب: کان ثقة عالماً متقناً حافظاً بصیراً بأیام الناس، راویة للادب... و ذکره الدارقطنی، فقال: ثقة، مأمون... (شمس الدین الذهبی، سیر أعلام النبلاء، تحقیق شیخ شعیب ارنؤوط، ج11، ص 493) |
أحمدبن سیار المروزی |
الامام الکبیر الحافظ الحجة، ابوالحسن المروزی، الفقیه، عالم مرو ... قال النسائی: ثقة. و قال مرة: لیس به بأس. و قال الدارقطنی: ثقة، ... و قال ابن ابی داوود: کان من حفاظ الحدیث... (همان، ج12، ص 609 و 611) |
أحمد ابن منصور الرمادی |
الامام الحافظ الضابط، ابوبکر احمدبن منصور بن سیار بن معارک، الرمادی البغدادی... قال الدارقطنی: هو ثقة. و قال ابن أبی حاتم: کان ابی یوثقه... (همان، ج12، ص 389 و 390) |
إسحاق بن الحسن الحربی |
الامام الحافظ الصدوق، ابویعقوب اسحاق بن الحسن بن میمون البغدادی الحربی ... و سمعنا (الموطأ) من روایته عنه ... (همان، ج13، ص 410 و 411) |
الحسن ابن علویة القطان |
الشیخ الإمام الثقة، أبومحمد الحسن بن علی بن محمدبن سلیمان بن علویة، البغدادی القطان... و عنه: النجاد و الشافعی و أحمدبن سندی الحداد و أبوعلی بن الصواف و الآجری و مخلد الباقر حی و عبدالله بن إبراهیم الزبیبی: وثقه الدار قطنی و الخطیب... (همان، ج13، ص 559) |
الحسین بن إسحاق التستری |
سمع هشام بن عمار و سعیدبن منصور و یحیی الحمانی و شیبان بن فروخ و عبدالله بن ذکوان و دحیما و علی بن بحر القطان و طبقتهم. حدث عنه ابنه علی و سهل بن عبدالله التستری الصغیر و ابوجعفر العقیلی و ابومحمد بن زبر و سلیمان الطبرانی و آخرون. و کان من الحفاظ الرحالة، ... اکثر عنه ابوالقاسم الطبرانی. (همان، ج14، ص 57) |
عباس بن محمّد |
الإِمَامُ الحَافِظُ الیِّقَة النَّاقِدُ أبوالفَضل عَبَّاسُ بنُ مُحَمَّدِ بن حَاتِم بن وَاقِدٍ |
الدوری |
الدُّوری، ثُمَّ البَغَدادِی، مَولَی بَنِی هَاشِمٍ، أَحَدُ الأَثباتِ المُصنِّفِینَ... وَ وثَّقَهُ النَّسَائی ... (همان، ج12، ص 524-522) |
عبدالله بن احمد بن حنبل |
هو الإمام حقاً و شیخ الاسلام صدقاً، ابوعبدالله احمدبن حنبل بن هلال بن اسد بن إدریس بن عبدالله بن حیّان بن عبدالله بن أنس بن عوف بن قاسط بن مازن بن شیبان بن ذهل بن ثعلبة بن عکابة بن صعب بن علی بن بکر وائل الذهلی الشیبانی المروزی، ثمّ البغدادی، اخد الائمة الاعلام... (همان، ج11، ص 358-177) |
4. امام رضا (علیه السلام) و منابع حدیثی اهل سنّت
الف - نقل حدیث از امام رضا (علیه السلام) توسط برخی علمای اهل سنّت
ابن تیمیه میگوید: «فقهای مشهور جمهور، هیچ یک چیز معروفی از او اخذ نکردهاند، اگر چه بعضی از کسانی که فقهای جمهور شمرده نمیشوند، چیزی از او اخذ کرده باشند و این قابل انکار نیست، زیرا طلبه فقها، علم را از کسانی اخذ میکردند که از راسخان در علم و یا مرتبهای از آنها پایین تر بودهاند.»ب. روایات رضوی در متون حدیثی اهل سنّت
این جست و جو تنها در 175 کتاب حدیثی اهل سنّت و بر اساس واژگان «الرضا»، «الرضی» و «علی بن موسی» صورت گرفته است. گر چه احادیث منقول از آن حضرت در این منابع، بسیار کم است، (زیرا تنها در کتب اربعه شیعه، حدود پانصد حدیث از ایشان نقل شده) (71) اما ذکر همین تعداد روایت در کتب معتبر حدیثی اهل سنّت، دلیلی برای ردّ ادّعای ابن تیمیه خواهد بود که گفت: «احدی از اهل علم از او روایتی نقل نکرده و برای او حدیثی در کتب ستّه نیامده است. تنها روایاتی از ابوصلت هروی و امثال او است که نسخههایی از پدرانش نقل کرده که در آنها دروغهایی است که خداوند صادقین از غیر اهل بیت را از آنها منزه کرده، تا چه رسد به صادقین از اهل بیت.»
مقدمه
امام رضا (علیه السلام)، هشتمین پیشوای شیعیان، در سال 148 ق در مدینه متولد شد. در 35 سالگی عهدهدار مقام امامت و رهبری جامعه مسلمانان گردید و پس از بیست سال هدایت و امامت، در سال 203 ق در طوس به شهادت رسید.1. زندگینامه امام رضا (علیه السلام)
حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در سال 148 ق در مدینه متولد شد. مادرش کنیز فرزندداری به نام «اُمّ البنین» و پدر گرامیاش «امام موسی کاظم (علیه السلام)»، هفتمین پیشوای شیعیان بود. (1) اسم آن حضرت «علی»، «کنیهاش ابوالحسن» و القابش «رضا، صابر، رضی و وفی» بود که «رضا» از سایر القاب، شهرت بیشتری داشت. (2) حضرت جواد (علیه السلام) در روایتی، ضمن رد شبهه عدهای که راضی بودن حضرت رضا (علیه السلام) را به ولی عهدی مأمون را علت انتخاب لقب «رضا» میدانستند، فرمود:2. تشیع در ایران
الف – تبیین مفاهیم
در ابتدا لازم است به تبیین دو مفهوم «تشیع» و «ایران» بپردازیم.تشیع:
کلمه تشیع، مصدر و به معنای «دعوی شیعه کردن، خود را شیعه نمودن و ...» آمده است و اگر به عنوان «اسم» به کار برده شود، معنای «مذهب شیعه» میدهد. «شیعه» در لغت به معنای «گروه، پیروان، انصار، اتباع، تابع، ناصر، قوم و گروهی علی حده که جمع شوند بر امری» آمده است. (12) برخی منابع از جمله لسان العرب، «شیعه» را این گونه معنا کردهاند: «گروهی است که بر چیزی گرد آمده باشند. هر طایفهای که بر چیزی گرد هم آیند، شیعه هستند و هر طایفهای که بر کاری گرد آیند و از نظر یکدیگر پیروی کنند، شیعه خوانده میشوند.» (13)ایران:
در آغاز هزاره اول قبل از میلاد، هند و اروپاییان به آسیای غربی مهاجرت نمودند. این گروه با ساکنان بومی، درگیر شدند و با زور و حملات متوالی، برای همیشه در نجد ایران، ماندگار شدند. (15) این قبایل مهاجم که به «آریایی» ها شهرت داشتند، کشوری به نام «ایران» یا «فرس» (perse) و به اصطلاح نویسندگان و مورخان، «ایرانشهر» را تشکیل دادند. وسعت این کشور، بسیار گسترده بود و از کنار رود سند در مشرق تا فرات در مغرب، و از جیحون و دامنه کوههای قفقاز در شمال تا خلیج فارس در جنوب، امتداد داشت.ب- چگونگی ورود اسلام به ایران
قبل از ورود به بحث، ابتدا باید به ورود مسلمانان و اعراب به ایران اشاره کرد و سپس به چگونگی حضور تشیع پرداخت. در زمان خلیفه دوم، عمربن خطاب، سه جنگ مهم «قادسیه»، «جلولاء» و «نهاوند» بین مسلمانان و ایرانیان صورت گرفت که منجر به نابودی امپراتوری بزرگ ساسانیان و ورود اسلام به مناطق ایران گردید.جنگ قادسیه:
اولین جنگ مهم و بزرگ، که منجر به فتوحات زیادی برای مسلمانان گشت، جنگ قادسیه و فتح مداین بود. ابن اعثم کوفی در کتاب الفتوح، ماجرای این جنگ را این گونه بیان میکند:جنگ جلولاء:
دومین نبرد مهم ایرانیان با اعراب، «جنگ جلولاء» است. جریان این جنگ از کتاب أخبار الطوال دینوری بیان میشود:جنگ نهاوند:
سومین نبرد مهم و سرنوشتساز که به «فتح الفتوح» نیز شهرت پیدا کرد، «جنگ نهاوند» بود. این نبرد در سال 19 ق و به فرماندهی «نعمان بن مقرن» اتفاق افتاد و در نهایت به صلح و پرداخت جزیه منجر شد. این واقعه به طور مختصر از فتوحالبلدان نقل میشود:ج – چگونگی نفوذ و روند گسترش تشیع در ایران
برخی از عوامل مؤثر بر گسترش تشیع در ایران تا آغاز قرن سوم هجری و ورود امام رضا (علیه السلام) به ایران را میتوان به این شرح برشمرد:1. مداین:
انتخاب سلمان به عنوان حاکم مداین، اهمیت زیادی در این امر دارد. مداین در آن روزگار، پایتخت ساسانیان و مقر پادشاهان ایران محسوب میشد. سلمان در آن جا بسیار ساده زندگی میکرد و از خود، خانه ای نداشت. (26) شاید همین سیره، موجب گرایش مردم آن دیار به اسلام و تشیع گشته و مداین را به نقطه شروع نفوذ تشیع در ایران مبدّل نموده است.2. حذیفة بن یمان:
نام اصلی حذیفه «حسیل» بود. او پسر جابر از قبیله عبس و کنیهاش «ابوعبدالله» بود و به «صاحب سر رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) شهرت داشت. (27) حذیفه ابتدا ساکن مدینه و سپس کوفه بود و مدتی هم در حال تردد بین آنها، روزگار خود را سپری کرد.3. سلمان فارسی:
یکی از استانداران و شیعیان علی (علیه السلام) در مداین که نقش مهمی در جذب مردم ایران به تشیع داشت، سلمان فارسی بود. او یکی از اصحاب بزرگ حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و نامش در میان یاران پیغمبر، مانند خورشید فروزان و ماه تابان میدرخشد. علاقه شدید سلمان به پیامبر گرامی و نیز محبت و لطف آن جناب نسبت به او، بر همگان روشن و واضح است.4. حکومت امام علی (علیه السلام):
اولین تماس ایرانیان با تشیع به زمان حکومت حضرت علی (علیه السلام) برمی گردد. موضعگیریهای عدالت خواهانه آن حضرت در حمایت از اهل ذمه و توصیه به عاملانش در پرهیز از ظلم و ستم به ایشان تأثیر زیادی در گسترش تشیع داشت. حمایت امام (علیه السلام) از موالی و غیر عرب، موضعی موقت در جهت جذب عناصر ناراضی نبود، بلکه از روحیه عدالتخواهانه ایشان ناشی میشد، همچنان که در قضیه قتل هرمزان، به طور قاطع در مجلس مشورتی عثمانی به کشتن قاتل وی، یعنی عبیدالله بن عمر رأی داد. به سبب همین اصرار حضرت بود که عبیدالله به رغم میل باطنی خود، در دوران حکومت آن حضرت به معاویه پناه برد، اگر چه در نزد وی نیز از ستایش علی (علیه السلام) دریغ نورزید.5. قیام مختار:
مختاربن ابی عبید ثقفی، مکنا به «ابواسحاق» که پدرش از بزرگان و صحابه به شمار میآید، در سال اول قمری متولد شد. (35) او از جمله چهرههای برجسته قیام کننده علیه حکومت بنیامیه است که در زمان عمر، از طایف به همراه پدرش به مدینه سفر کرد. پدرش متوجه عراق گردید و در جنگ «جسر» با ایرانیان درگذشت. (36)6. قم:
شهر باستانی قم قبل از ورود اسلام، توسط اسکندر به طور کلی ویران شد، ولی دوباره در زمان حکومت ساسانیان توسط قباد احیا گردید.(39)7. کاشان:
کاشان شهری قدیمی و مشهور است که در مرز کویر قرار دارد. اطراف آن را کشتزارهای فراوان و آباد احاطه کرده و مردم آندیار در ساختن قمقمه مشهوراند. این شهر، مرکز میوه هلو به شمار میرفته است. از جمله مسائل شگفتانگیز در کاشان، وجود عقربهایی در آن جا بود. حتی در جریان محاصره کاشان، با پرتاب عقرب به داخل شهر، مردم تاب خود را از دست دادند و در نهایت، شهر سقوط کرد.8. آوه:
مؤلف کتاب تاریخ قم، شش راه اصلی را برای قم قدیم ترسیم میکند که راه دوم شامل، راه ساوه و آوه است. (45)چکیده
در میان صداها حادثه، هجرت تاریخی امام رضا (علیه السلام)، در اذهان ایرانیان و شیعیان جایگاه خاصی دارد. در واقع حضور سه ساله امام (علیه السلام) در ایران برای ایرانیان بسیار پر ثمر بود و تأثیرات زیادی بر گرایشها و نگرشهای اعتقادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایرانیان داشته است. لذا دوره حضور امام رضا (علیه السلام) در ایران به فصل مهمی در تاریخ شیعه و ایران تبدیل شده که در تاریخ تشیع نظیر ندارد وتا به امروز نیز آثار این حضور پر برکت، قابل مشاهده است.1. مقدمه
«تشیع» در لغت به معنای پیروی، یاری و ولایت کسی را داشتن است. البته به مذهب شیعه نیز تشیع اطلاق میشود. شیعه در اصطلاح به مسلمانانی میگویند که حضرت علی (علیه السلام) را پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، خلیفه و امام شرعی میدانند ومعتقدند امامت آن حضرت به وسیله نص وتعیین از جانب خداوند و با معرفی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) صورت گرفته و عمل کسانی را که پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سقیفه بنیساعده گرد آمدند و غیر علی (علیه السلام) را به خلافت برگزیدند، نمیپذیرند. (1)2. تأثیرات اعتقادی
توجه به مسائل فکری و عقیدتی، همواره مورد توجه به ویژه اهل بیت (علیه السلام) قرار گرفت و دوری از حکومت، هیچ گاه به منزله کنارهگیری از صحنه اجتماع و رها کردن مردم در ابهامات فکری و عقیدتی نبوده است. ایشان از راههای مختلف برای معرفی عقاید حقه شیعه استفاده جستند و جریان شیعه را اگر چه آرام وغیره گسترده، اما عمیق و پر محتوا حفظ نمودند.3. تأثیرات اجتماعی
حضور امام رضا (علیه السلام) در ایران، آثار اجتماعی بسیاری را بر جامعه ایران به ویژه جامعه خراسان داشت که به برخی از این آثار اشاره میشود. شیعیان و علویان که سالها طعم تلخ اسارت و توهین حکومت بنیامیه و بنیعباس را چشیده بودند، با حضور امام رضا (علیه السلام) در ایران احساس آرامش کردند و مورد تجلیل وتکریم قرار گرفتند، زیرا ایرانیان با ورود امام (علیه السلام) دوستی خود را نسبت به اهل بیت به صورت آشکار، اظهار کردند. مأمون پس از فراخوانی امام رضا (علیه السلام) به ایران، ناگزیر شد برای جلب دوستی امام (علیه السلام) دست به اقداماتی بزند. این اقدامات موجب شد شیعیان از آزادی عمل خاصی برخوردار شوند. (14) از جمله اقدامات مأمون که آزادی عمل سادات را در پی داشت، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:4. تأثیرات علمی و فرهنگی
حیثیت بالای علمی امام رضا (علیه السلام) را باید مهمترین عامل در گسترش شیعه در ایران به حساب آورد، زیرا عصر امام رضا (علیه السلام) عصر شکوفایی مجدد علوم اسلامی و ورود افکار بیگانه در جامعه اسلامی و شکلگیری مکاتب فکری گوناگون بود. در دوره مأمون، ترجمه کتب به اوج خود رسید. او کتابخانهای مخصوص را مرکز این کار قرار داد که به «بیتالحکمه» معروف شد و بسیاری از دانشمندان و مترجمان در آن جا مشغول تحقیق بودند. (32)5. تأثیرات سیاسی
حضور امام رضا (علیه السلام) در ایران را میبایست مرحله دیگری از استحکام و گسترش تشیع سیاسی به شمار آورد، چرا که مأمون با هوشی سرشار و درایتی بیسابقه قدم در میدانی نهاد که اگر پیروز میشد، میتوانست درخت تشیع را ریشه کن کند، اما امام هشتم (علیه السلام) با تدبیری الهی و شیوهای حکیمانه، بر مأمون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی که خود به وجود آورده بود، به طور کامل شکست داد.6. تأثیرات اقتصادی
حاکمان بنیامیه و بنیعباس هم چون حاکمان ساسانی، خراج سنگینی بر گرده ایرانیان بار میکردند و این موجب نارضایتی و عصیان مردم بود، چنان که حسن بن محمّد قمی مینویسد:نتیجهگیری
بیشک باید حضور امام رضا (علیه السلام) را در ایران نقطه عطفی در تاریخ تشّیع این منطقه به شمار آورد. علیرغم همه محدودیتهایی که مأمون برای جلوگیری از فعالیت امام رضا (علیه السلام) و ارتباط شیعیان با امام (علیه السلام) به وجود آورده بود، بارزترین موضوع در سیره امام رضا (علیه السلام) از مدینه تا مرو، تلاش حضرت برای معرفی جایگاه معصومین (علیه السلام) در این فرصت است.پینوشتها:
1. لغتنامه دهخدا، ذیل عنوان شیعه،
2. محمّد محمّدی اشتهاردی، رابطه ایران با اسلام و تشیع، ص 327.
3. رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص 221 و 222.
4. محمّد محمّدی اشتهاردی، رابطه ایران با اسلام و تشیع، ص 318.
5. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تصحیح، مهدی لاجوردی، ج1، ص 450.
6. جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام،ترجمه: علی جواهر کلام، ج3، ص 312.
7. عمادالدین حسین اصهانی، زندگانی حضرت امام علی بن موسی الرضا، ص 134.
8. سید حسین حر، امام رضا (ع) و ایران، ص 126 و 127.
9. ناصر مکارم شیرازی، «مناظرات تاریخی حضرت رضا (ع)، مجموعه مقالات کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، ص 35.
10. علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، ترجمه: بهمن دارانی، ص 51.
11. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تحقیق و تصحیح: مهدی لاجوردی، ج2، ص 36.
12. رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، ص 460 و 461.
13. باقر شریف قرشی، حیاة الامام الرضا (ع)، 177و 178.
14. سید رضا موسوی، «بررسی تأثیرات حضور امام رضا (ع) در ایران»، http://r_moosavi.vlogfa.com.
15. باقر شریف قرشی، همان، ص 295-293.
16. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تحقیق و تصحیح: مهدی لاجوردی، ص 248.
17. عبدالقادر احمد الیوسف، زندگانی علی بن موسی الرضا (ع) از تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه: غلامرضا ریاضی، ص 112 و 113.
18. عزیزالله عطاردی، راویان امام رضا (ع) در مسند الرضا (ع)، ص 424.
19. محمّد محمّدی اشتهاردی، رابطه ایران با اسلام و تشیع، ص 334.
20. محمّد جعفرنژاد، آثار و برکات حضور امام رضا (ع) در ایران، ص 58.
21. شیخ مفید، الارضاد، ج2، ص259.
22. محمّد محمّدی اشتهاردی، رابطه ایران با تشیع، ص 235.
23. باقر شریف قرشی، حیاة الامام الرضا (ع)، ص 351.
24. رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران تا طلوع دولت صفوی، ص 234.
25. رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امام شیعه (ع)، ص 460.
26. محمّد جعفرنژاد آثار و برکات حضور امام رضا (ع) در ایران، ص 128.
27. رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران تا طلوع دولت صفوی، ص 219.
28. محمّد محمّدی اشتهاردی، رابطه ایران با اسلام و تشیع، ص 328-332.
29. محمّد رضا جباری، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه (ع)، ص 135.
30. محمّد حسین، ناصر الشریعة، تاریخ قم، تحقیق: علی دوانی، ص 195 و 196.
31. محمّدرضا جباری، سازمان وکالت ونقش آن در عصر ائمه (ع)، ص 139.
32. احمد رفاعی، عصر المأمون، ج1، ص 375.
33. سید محمد مرتضوی، نهضت کلامی در عصر امام رضا (ع)، ص 31 و 32.
34. عبدالله امامی، «عطانیت توحیدی»، روزنامه قدس، 1385/2/6.
35. علی شریعتمداری، «ویژگیهای شخصیت امام رضا (ع)»، مجموعه آثار کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، ص 111-117.
36. ذبیحالله صفا، علوم عقلی درتمدن اسلامی، ص 59-67.
37. عباسقلی خان سپهر، ناسخ التواریخ، ص 152.
38. صدوق، عیون أخبار الرضا 0ع)، تحقیق و تصحیح: مهدی لاجوردی، ص 172-174.
39. همان، ص 180-183.
40. همان، ص 181 و 182.
41. عمادالدین حسین اصفهانی، زندگانی حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع)، ص 135.
42. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تحقیق و تصحیح: مهدی لاجوردی، ص 140.
43. محمد جعفرنژاد، آثار و برکات حضور امام رضا (ع) در ایران، ص 40.
44. همان.
بامداد – امام جواد علیه السلام از جمله امامانی است که نسبت به سایر ائمه معصومین کمتر به ذکر فضائل و مناقب و شناخت ایشان اهتمام ورزیده شده است. بیان برخی از فضائل ایشان در منابع اهل سنت، قابل توجه است.
موضوع امامت از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه یکی از موضوعات اعتقادی و بسیار مهم است و ضرورت فراوان دارد به خاطر محکم شدن جایگاه امامت و ولایت و به تبع آن ولایت فقیه و عدم به وجود آمدن زمینه شبهات و دفع شبهات به وجود آمده است. با این حال و در میان اهل سنت و تشیع در ذکر فضائل و کرامات امامان شیعه هیچ تفاوت دیدگاهی وجود ندارد.
محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد و امام محمدتقی، امام نهم شیعیان است. در دهم رجب سال ۱۹۵ق. در مدینه به دنیا آمد، ۱۷ سال امامت کرد، در ۲۵ سالگی به شهادت رسید و در کاظمین در جوار قبر جدش موسی بن جعفر(علیه السلام) به خاک سپرده شد. وی جوانترین امامان شیعه در هنگام شهادت بوده است. القاب دیگری مانند : رضی و متقی نیز داشته ، ولی تقی از همه معروفتر می باشد . مادر گرامی اش سبیکه یا خیزران است که این دو نام در تاریخ زندگی آن حضرت ثبت است.
ابن صباغ کرامتی را از امام جواد علیه السلام نقل کرده است که درختی به برکت آب وضوی امام میوه دار شد وی چنین نقل می کند:
نقل شده است وقتی که امام جواد (علیه السلام) از بغداد به سوی مدینه می رفت، عده برای وداع با حضرت ایشان را بدرقه می کردند تا اینکه امام هنگام غروب در راه کوفه به منزلگاه مسیب رسید و در آنجا داخل مسجد قدیمی شد تا نماز مغرب را بخواند. در صحن مسجد درخت سدری بود که همواره خشک و بی ثمر بود. امام مقداری آب خواست و کنار آن درخت وضو گرفت [امام علیه السلام پای درخت وضو گرفتند و آب وضوی آن حضرت به ریشه درخت رسید] و نماز مغرب را در آن مسجد به جماعت برگزار نمود. حضرت در رکعت اول پس از سوره حمد، سوره «نصر» را قرائت کرد، در رکعت دوم پس از سوره حمد، سوره توحید را خواند و قبل از رکوع، قنوت گرفته و رکعت سوم را نیز خوانده و تشهد و سلام گفت. حضرت پس از نماز اندکی نشستند و به ذکر خدا مشغول شدند، پس از آن چهار رکعت نماز مستحبی [دو نماز دو رکعتی] به جا آورد، بعد از نماز، دو سجده شکر به جا آوردند و برخاسته با مردم خداحافظی کردند و رفتند. صبح هنگام درخت صدر ثمر داده بود و در طول شب میوه های نیکو وقابل توجهی به بار نشسته بود. مردم با شگفتی تمام آن را مشاهده می کردند عجیب تر اینکه درخت آن میوه بی دانه بود لذا تعجبشان از این بیشتر و بیشتر شد. ابن صباغ در ادامه گوید: این برخی از کرامات جلیله و مناقب زیبای ایشان است.
منابع:
الفصول المهمة فی معرفة أحوال الأئمة
پایگاه اطلاع رسانی امام علی علیه السلام
دانشنامه اهل بیت
موسسه تحقیقاتی ولی عصر
نوشته در منابع اهل سنت کرامات امام جوادعلیه السلام چگونه آمده است؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.