دکتر احمدرضا درستی متخصص تغذیه و رژیم درمانی در گفت و گو با جام جم آنلاین بیان کرد: تغذیه مناسب و دریافت مواد مغذی نقش فوق العاده ای درتولید هورمون های جنسی ، افزایش قدرت باروری، سلامت دستگاه تناسلی و مسائلی از این قبیل دارد لذا تاثیر خوراکی ها را نباید روی مسائل جنسی و زناشویی نادیده گرفت .البته لازم به ذکر است افرادی که در مسائل جنسی فردی خود دچار اختلال هستند ابتدا باید نزد متخصص معاینه شوند که اگر بیماری زمینه ای مانند دیابت و ... عامل این اختلال است را برطرف کنند و سپس به سراغ رفع مشکل جنسی خود بروند . در صورتی که فرد دچار بیماری های زمینه ای نباشد تغذیه در حل این مسئله کمک قابل توجهی به افراد می کند .
وی در ادامه افزود : افراد دیابتی که سردسته بیمارانی هستند که در مسائل زناشویی و جنسی دچاراختلال می شوند چرا که این بیماران به دلیل ضعف قوای جسمانی ،کاهش ایمنی بدن ،ابتلا به انواع عفونت ها ، درگیری اعصاب محیطی، تنگی عروق و به ویژه اختلال عملکردی پوشش داخلی رگ ها، پرفشاری خون و نارسایی مزمن کلیه ها ناشی از دیابت همگی به بروز و تشدید اختلالات جنسی در مردان می انجامد حال این پرسش در اینجا مطرح می شود که افراد دیابتی باید چه بکنند ؟
این بیماران باید بسیار به تغذیه خود دقت داشته باشند چرا که باید خوراکی هایی را استفاده کنند که علاوه بر قند پایین بتواند نیروی لازم برای تقویت قوای جنسی شان را تامین کنند همچنین برای درمان اختلالات جنسی ناشی از بیماری دیابت، به ویژه ناتوانی جنسی در مردان، طیف گسترده و متنوعی از درمان های دارویی خوراکی، تزریقی و حتی وسایل کمکی وجود دارد که بیماران با مراجعه به موقع به درمانگران اختلالات جنسی می توانند با تجویز آنها از این درمان ها و نیز مشاوره ها و تمریناتی که برای بهبود سلامت جنسی وجود دارد بهره مند شوند.
وی در رابطه با خوراکی هایی که باعث افزایش میل جنسی می شود بیان کرد: به طور کلی غذاها و نوشیدنیهای پرانرژی و سایر غذاهای ادویهدار جزو موادخوراکی تقویتکننده قوای جنسی بهشمار میروند که این خاصیت را مدیون تاثیرات فیزیولوژیک خود هستند، زیرا باعث افزایش ضربان قلب و تعریق میشوند. خوردنی هایی چون کاکائو ، هویج ، زنجبیل ،عسل ، موز ، آلبالو ، آناناس ، آووکادو ، انبه ، مویز ، انجیر ، شیره انگور، انواع توت ها و خرما جز شایع ترین خوراکی های مفید در این زمینه تلقی می شوند .
اسید های آمینه ال آرژنین که جز ترکیبات پروتئین هاست و بخصوص در پروتئین های حیوانی به مقدار قابل توجهی وجود دارد و همچنین گیاه جنسینگ در این زمینه بی تاثیر نیست بنابراین به طور کل افراد برای تقویت قوای جنسی خود باید به سرد و گرم بودن طبع خوراکی مصرفی دقت کنند چرا توصیه می شود از برخی از ماهی ها به دلیل این که گوشت سردی دارند کمتر استفاده شود ، مصرف کافئین موجود در چای و ..., الکل، سیگار و تنباکو اختلالات جنسی را تشدید می بخشند.
وی در ادامه افزود: فلفل تند ، غذاهای ادویهدار و خوراکی های طبع گرم دارند به دلیل ترشح آدرنالین در بدن و افزایش ضربان قلب بسیار به افراد دچار اختلالات جنسی توصیه می شود . همان طور که اشاره کردیم بیشتر مواد غذایی محرک میل جنسی ، دارای طبع گرم و بیشتر مواد غذایی مهارکننده این میل دارای طبع سرد هستند. مواد غذایی مانند گوشت گاو، گوساله، مرغ، ماهی، برنج، ماست، خیار، هندوانه، جو، ماش، باقلا، ذرت، زرشک، انواع لبنیات، کدو، ریواس، قارچ، تمبرهندی، گوجه سبز، چغاله بادام، گیلاس، کاهو، آلو، انار، سرکه جز خوردنی هایی هستند که مزاج فرد را به سمت سردی سوق می دهند و توصیه می شود افرادی که درگیری مسائل جنسی هستند به میزان اعتدال مصرف کنند .
درستی متذکر شد : افراد مسنی که در این زمینه بیشتر از سایر اقشار جامعه دچار اختلالات جنسی می شوند می توانند با مراجعه به متخصصات تغذیه مشکل خود را به سادگی حل کنند چرا که این افراد باید یکسری قرص و مکمل به همراه یک رژیم غذایی مناسب مصرف کنند تا به نتیجه دلخواه خود برسند لازم به ذکر است به هیچ عنوان نباید داروهایی در این زمینه را خودسرانه مصرف کنند و همچنین گول تبلیغات ماهواره ای اعم از قرص ، کپسول، اسپری ،پماد و ... را نخورند ، همه این محصولات تبلیغاتی حتی درصد ناچیزی بازدهی ندارد و علاوه بر آن ممکن است فرد را دچار مشکلات جدی تری از قبیل فشار خون ، نازایی، بیماری های عصبی و ... کند .
این متخصص در پایان خاطرنشان کرد:توصیه می شود برای رفع این عارضه با یک متخصص مشورت کنند زیرا سریع تر و بدون ضرر به نتیجه می رسند و اما نکته که در زمینه مصرف خودسرانه داروهای افزایش میل جنسی باید یادآور شوم این است ، داروهای افزایش قوای جنسی در ابتدا تاثیری خوبی دارند اما در دراز مدت صدمات جدی را به فرد وارد می کند که سکته مغزی و قلبی جز شایع ترین و مهم ترین عوارض این دسته از داروهاست .
بیتا نوروزی - خبرنگار جام جم آنلاین
کارشناس تغذیه مصرف روزانه ۶ وعده غذایی صبحانه، میان وعده صبح، ناهار، عصرانه، شام و آخر شب را باعث کنترل بهتر قند خون دانست.
به گزارش مشرق، زهرا کربلایی گفت: افراد دیابتی باید غذاهایی را انتخاب کنند که کمترین میزان قند را داشته باشد مثلا سیب زمینی آبپز، ماکارونی، برنج و انواع آب میوهها و کمپوتها خیلی قندخون را بالا می برند.
وی افزود: بنابراین برای انتخاب مناسب غذاها بهتر است از نمایه گلیسمی استفاده کرد.نمایه گلیسمی معیاری برای طبقهبندی غذاهای نشاستهایی است. مبنای این طبقهبندی، تغییر سطح گلوکز خون پس از مصرف این غذاها است.
کربلایی گفت: غذاهایی که پس از مصرف آنها سطح گلوکز خون افزایش زیادی مییابد، نمایه گلیسمیک بالایی دارند و برعکس، غذاهایی که پس از مصرف آنها سطح گلوکز خون افزایش کمی دارد، نمایه گلیسمیک پایینی دارند. استفاده از مواد غذایی با نمایه گلیسمی پایین موجب میشود تا احساس سیری بیشتری به طول انجامد که این امر در کاهش وزن اثر دارد.
با استفاده از جدول زیر میتوانید غذاهای با نمایه گلیسمی پایین را که با رنگ سبز نمایش داده شده است، بیشتر از بقیه در برنامه غذایی خود بگنجانید.
جدول طبقهبندی مواد غذایی براساس نمایه گلیسمی
نمایه گلیسمی زیاد |
نان سفید، نان لواش، اکثر شیرینیها، خربزه، گلوکز، شکر، عسل، آناناس، کشمشها، هندوانه، سیبزمینی کبابی، پوره سیبزمینی، هویج پخته، غلات پف داده شده، بیسکویتهای گندمی، شیرینیهای کرهای، خرمای خشک، کیک برنجی |
نمایه گلیسمی متوسط | انواع برنج ایرانی، هندی و خارجی، موز، نان تافتون، نان عربی (پیتا)، فرنی، بیسکویتهای حاوی جو، رشته فرنگیها، ذرت بوداده (پف فیل)، تمام نانهای دانه کامل گندم، نان، چغندر، خرمای تازه، انجیر، بستنی |
نمایه گلیسمی کم | نانهای تهیه شده از آراد کامل، بلغور، جو دوسر، سبوس جو دوسر، جو، نان سنگک، ماکارونی رژیمی، جو، ذرت، لوبیا، نخودفرنگی، حبوبات و عدس، هویج، مرکبات، سبزیجات، غیرنشاستهای، پاستای گندم کامل، دانه کامل گندم سبوسدار، زردآلو، هلو، گیلاس، آلو، پرتقال، گلابی، اسفناج، فلفل، پیاز، قارچ، سبزیجات برگ سبز، تره فرنگی، لوبیاسبز، کلم بروکلی، گل کلم، گوجه فرنگی، ماست، شیر، مغزها، قارچ |
جام جم سرا:
خردادماه ۱۳۹۱ بود که برای نخستینبار به منزلش رفتم. خانهای ساده و بیآلایش در خیابان شیخ هادی فعلی. درباره موضوع کتاب صحبت کردیم. پذیرفت، بعد از آنکه موافقتش را نسبت به انجام گفتوگو به دست آوردم، رفتوآمدهایم به خانهاش بیشتر شد. ساده و صمیمی بود. در مدتی که از نزدیک با هم آشنا شده بودیم تا زمانی که این اواخر به بستر بیماری افتاد، چندباری به منزلش رفتم. آخرینبار، نوروز سال گذشته بود که همدیگر را دیدیم. وقتی بخشی که مربوط به گفتوگوی او بود را در حضور زندهیاد رضا رضامندی و چند دوست دیگرش که برای عیادت نزدش بودند خواندم، لبخند کمرنگی در چروکهای صورتش دوید. از آنجایی که عهد کرده بودم، بعد از اتمام هر گفتوگو، از هر ۱۲ شخصیت، امضای رضایت بگیرم، او هم این امضا را دریغ نکرد. زیر متن تایپشده نوشت: من، سعدی افشار، از این متن راضیام.
آقای افشار! آن زمان به سیاه درجهیک چقدر پول میدادند؟
20 تومان. 19 تومان نبود، 21 تومان هم نبود، 20 تومان بود! 20 تومان! اما در زمان خودش خیلی پول بود.
کودکی خوبی داشتهاید؟
اگر بگویم بله دروغ گفتهام. از وضع مناسب مالی در آن زمان برخوردار نبودم اما خداراشکر هیچوقت هم در نماندم. روزگارم بههرحال میگذشت. شاید به این خاطر که زرنگ بودم و پیگیر کار. زمانهایی هم که نمایش روحوضی و سیاهبازی اجرا نمیکردم، دم دکان این و آن شاگردی میکردم و بالاخره گلیم خود را از آب درمیآوردم.
تا چندسالگی مهر مادری را چشیدید؟
12، 13سالگی و بعد مادرم را از دست دادم. پدر هم که اصلا ندیده بودم. وقتی به دنیا آمدم، از دنیا رفته بود. بنابراین تصویری از پدر در ذهن ندارم. اما هنوز هم که به این سن رسیدهام یاد و خاطره مادرم همراهم است و محبت او فراموشم نشده است. میدانم زنی به نام مادر در زندگی من بوده به نام صدیقه افشار. اما چیزی به نام فامیل نداشتیم. هرچه از مادرم میپرسیدم: عمه و عموی من کجا هستند؟ میگفت: نداری. نمیدانم چه حسابی بود!
تنها فرزند خانواده بودید؟
بله و رنج تنهایی از دوران کودکی تا امروز با من بوده است. بهخصوص بعد از اینکه مادرم از دنیا رفت، این تنهایی در زندگیام بیشتر نمود پیدا کرد. اما بالاخره به در و دیوار زدم و بزرگ شدم. گذشت. حالا هم که دیگر وقت رفتن است. وقتی به زندگیام فکر میکنم میبینم گرچه خوب کار کردهام اما نتوانستم آنطور که باید از زندگیام بهره ببرم. عیبی ندارد. ناراحت نیستم. امیدم به خدا بوده همیشه.
باز هم یک سوال درباره زندگی خصوصیتان. شما دوبار ازدواج کردید؟
شاید هم سهبار. (با خنده) جدی میگویم. زیرا همانطور که اشاره کردم، برخی از برنامهگذاران تئاتر در آن زمان، شگردشان بدهکارنگهداشتن من برای بهرهبرداری بیشتر بود و از این رهگذر یکی، دو مورد تن به ازدواجهای اجباری دادم. حالا که فکر میکنم میبینم ظلم بزرگی از این نظر در حق من شد.
اینروزها در تنهایی خودتان به چه فکر میکنید؟
من فکر نمیکنم. فکر دنبال من میآید. بهویژه خاطرات گذشته که دوست ندارم برایم یادآوری شود و همانطور که گفتم یادآوری آنها برایم اجتنابناپذیر است. گاهی جلو تلویزیون مینشینم ولی حواسم به تصویر نیست. خوابم نمیبرد. شبها ناچارم قرص بخورم تا بخوابم. بههرحال، فکر و خیال همیشه هست.
رنگ اینروزهای شما چه رنگی است؟
(سکوت میکند و مدت طولانی به فکر فرو میرود) رنگ روشن. حالا نمیدانم کدام روشن. روشن دیگر. مطمئنم تیره نیست. من امیدوارم به آینده. اصلا آدمیزاد اگر امیدوار نباشد نمیتواند زندگی کند. معتقدم عمر زیاد خوب نیست. عمر باعزت خوب است. تنهایی خیلی بد است. گاهی که مریض میشوم، به من سخت میگذرد. تنهایی سخت است. بهخصوص وقتی که کسی نباشد یک استکان چای یا نباتداغ دست آدم بدهد.(آزاده صالحی/شرق)
جام جم سرا:معمولاً آنچه در شناسایی ماهیت یک آسیب اجتماعی مورد غفلت واقع میشود، واکاوی تاریخی آن آسیب است. بسیاری از اندیشمندان جهان خودآگاهی تاریخی را نخستین قدم در شناسایی آسیبها و ظرفیتهای یک ملت میدانند. اعتراف و پذیرش آن آسیب یا ظرفیت نیز دومین قدم است. همچون بیماری که بیماری خود را میپذیرد و نخستین گام را برای درمان برمیدارد.
واکاوی تاریخی یک آسیب و یا ناهنجاری فرهنگی همچون پدیده دروغگویی، همان کاری است که یک روانپزشک با بیمارش میکند، رفتن به گذشتهها و یافتن علتهای اصلی. ریشههای تاریخی پدیده دروغگویی که نسبتهای محکمی با پنهان کاری و ریا دارد، چیست؟
دکتر علی انتظاری مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در پاسخ به این پرسش، ما را به حافظه تاریخیمان سوق میدهد و با تأکید بر اینکه ما شواهدی نداریم ثابت کنیم که هم اکنون به سمت دروغگویی گرایش پیدا کرده ایم، می گوید: «دروغگویی در جامعه ایران متعلق به امروز نیست و از گذشته رواج داشته، در حقیقت دروغگویی بیشتر محصول نظامهای حکومتی تمامیت خواه و شبه استبدادی گذشته بوده، چون شرایط سیاسی حاکم بر جامعه به شکلی بوده که اقتضای دروغگویی می کرده است.
اگر به ظاهر خانههای قدیمی دقت کنید، می بینید که بیرون این خانهها بسیار محقر و فقیرانه طراحی شده، اما فضای داخل خانه از فقر صاحب ملک خبر نمی دهد |
یعنی مردم در آن دوران بیشترسعی بر پنهان کاری داشتند و به اجبار بسیاری از داشتهها و امکاناتشان را از دید حاکم دور نگه می داشتند، چرا که ممکن بود مخل امنیت آنها باشد.»
او با بیان این که مردم در این دوران نسبت به داشتههای خود تظاهر میکردند، میافزاید: «این ظاهر سازی البته در دورههای مختلف رواج داشته، اما از زمانی که تعصب اندیشهها در جامعه رایج شد یعنی از زمان سلطان محمود غزنوی این رفتار نیز بیشتر نمود پیدا کرد.»
دکتر انتظاری معتقد است پایه تعصب فکری از همین دوران گذاشته شده است. از طرفی این تعصب فکری در دوره خواجه نظام الملک وزیر دربار سلجوقیان و نویسنده «سیاستنامه» با تأسیس نظامیهها نهادینه و مبنایی شد و افراد با افکار و اندیشههای دیگر مجبور به تظاهر شدند.
این تظاهر البته بیشتر به این خاطر بود که برخی افراد به مناصبی که می خواهند، دست پیدا کنند. خب این مسأله از نظر فکری قابل توجیه بود. از نظر اقتصادی هم تعرض حاکمان، والیان و افراد ذی نفوذ به اموال رعایا باعث شد مردم به داشتن اموال کمتر، تظاهر کنند.
شما اگر به ظاهر خانههای قدیمی دقت کنید، می بینید که بیرون این خانهها بسیار محقر و فقیرانه طراحی شده، اما فضای داخل خانه از فقر صاحب ملک خبر نمی دهد. خب این دوگانگی ناشی ازفضای حاکم بر جامعه و ناامنیهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بوده است.
به گفته این استاد جامعهشناس، ما از نظر تاریخی دچار این ظاهرسازی شدهایم و به همین علت بی آن که متوجه باشیم به شکلی ناخودآگاه در عمل و فکر گاه دچار دوگانگی میشویم و در تاریخ هم جلوههای مختلف آن را دیدهایم. بنابراین این یک امر تاریخی تثبیت شده است و ما هم وارث گذشتگانمان هستیم.
گرایش به بدلگرایی یکی از منابع مهم گرایش به دروغ محسوب می شود، یعنی ما بدل را به اصل ترجیح می دهیم و البته وقتی بدل در جامعه رواج یافت در همه عرصهها رسوخ پیدا می کند |
وی البته بر این باور است که ورود ما به جهان شبه مدرن هم مزید بر علت شده و مشکلات جدیدی را به وجود آورده است که تقویت بدلگرایی در جامعه یکی از پیامدهای آن است.
وی می گوید: «ما از نظر تاریخی هر شرایطی را که پشت سر گذاشته ایم به جای خود، منابع و بهانههای مهمی هم برای دروغگویی در جامعه داشته ایم، اما در دوره مدرن، نوسازی برونگرایانه هم رواج یافته است؛ این دوره اواخر دوره قاجاریه، زمان امیرکبیر، دوره مشروطه و پهلوی را شامل می شود. در این دوران گرایش به شبه مدرن موجب شد تا بدلگرایی ایجاد شود و ما به بیماریای به نام بدلگرایی دچار شویم.»
او درباره گرایش به بدلگرایی اینطور توضیح می دهد: «این بیماری یکی از منابع مهم گرایش به دروغ محسوب می شود، یعنی ما بدل را به اصل ترجیح می دهیم و البته وقتی بدل در جامعه رواج یافت در همه عرصهها رسوخ پیدا می کند. برای مثال در بحث آکادمیک همین که فردی مدرک بگیرد کافی است و کسی به عمق توجه نمی کند. مدرک به منبع منزلت اجتماعی تبدیل میشود و جامعه نیز به همین ظاهر اکتفا می کند. یعنی اگر کسی تظاهرکند، برای مردم کافی است. این عبارتی که می گویند عقل مردم به چشمشان است در همین موضوع صدق پیدا می کند. البته این مسأله در دوران مدرن رواج زیادی یافته است.»
حال سؤال اینجاست که چگونه می توان این بیماری را از پا در آورد و یا در برابر اثرات منفی آن مقاومت کرد؟
دکتر انتظاری پاسخ می دهد: «ما باید ابتدا از نظر تاریخی منابع ناامنی اجتماعی را بر طرف کنیم. بر این اساس باید احساس امنیت در کنار امنیت در جامعه توسعه یابد. شما باید بدانید که مهمتر از امنیت، بحث احساس امنیت است و ما باید در هردو زمینه به خوبی عمل کنیم. البته نقش رسانهها دراین زمینه بسیار مهم است، اما باید توجه داشت که امور تاریخی دیر به نتیجه میرسد و صبر و حوصله زیادی نیاز دارد. از طرفی یک سوی این ماجرا به بیماری بدلگرایی بر می گردد، ما باید این بیماری را درمان کنیم و برای رسیدن به این منظور هم پیش از هر چیز باید عزت نفس، خودباوری، اعتماد به نفس ملی و بومی گرایی را در برابر برون مداری تقویت کنیم.»
مردم باید هر حرفی را به سرعت نپذیرند و درباره آن واکاوی و تحقیق کنند |
وی با اشاره به برنامههای توسعه ای و اقداماتی که باید دراین حوزه انجام شود، میگوید: «ما باید در نظام قوانین و مقررات اصل را بر بدل ترجیح دهیم. این کار نیاز به نظریه پردازی نظری و اقدامات اجرایی دارد، اما باید این بیماری بدرستی تشخیص داده شود. چراکه این فرهنگ غلط یعنی رواج دروغ لطمات زیادی به جامعه وارد می کند.»
تقویت روحیه پژوهشی در سطوح مختلف جامعه از دیگر راهکارهایی است که دکتر انتظاری به آن اشاره کرده و درباره آن میگوید: «مردم باید هر حرفی را به سرعت نپذیرند و درباره آن واکاوی و تحقیق کنند و این امر روحیه انتقادی طلب می کند. یعنی باید تشخیص سره از ناسره وجود داشته باشد و هر داده ای به عنوان داده درست تلقی نشود.»
این جامعه شناس با تأکید بر این که تقویت روحیه اصیل دینی موجب کاهش دروغ در جامعه می شود، می گوید: یکی از مصادیق شخص کذاب این است که خبری را بدون وارسی نقل می کند، ما آیه قرآن نیز در این زمینه داریم که باید صحت اخبار تأیید شود اما متأسفانه این فرهنگ غلط در جامعه ما رواج زیادی دارد که به ضعف دینداری اصیل و توجیهات بیهوده بر می گردد.
دروغگویی، ترس و اضطراب به همراه دارد
دروغگویی شاید بیشتر از نظر روانشناسی و روان شناختی توجیه شود، اما از نظر جامعهشناختی نیز مکانیزمهای اجتماعی و شرایط و عواملی وجود دارند که موجب تبدیل شدن دروغ به یک هنجار اجتماعی میشوند. البته دروغگویی مختص جامعه ایران نیست و همه جوامع به نوعی کم یا زیاد با این معضل دست و پنجه نرم می کنند.
کودکان آموزش نحوه تعامل با جامعه را در خانواده آموزش می بینند، بنابراین اگر در فرایند اجتماعی شدن، دروغگویی را ببینند، به طور حتم به این فرهنگ خو می کنند |
دکتر طهمورث شیری، جامعه شناس درباره عوامل و شرایط بروز دروغگویی در جامعه میگوید: «عوامل زیادی در فراوانی دروغ در جامعه نقش دارد که از منظرهای مختلف قابل بررسی است، اما در جامعه ایران این عوامل به ساختار سیاسی نزدیکتر است. شما اگر کتابهایی درباره فرهنگ سیاسی، اخلاقی و ویژگیهای ایرانیان مطالعه کنید، می بینید که بیشتر اندیشمندان علوم اجتماعی هم بحث دروغگویی را به ساختار قدرت مربوط می کنند.»
وی با بیان این که جامعه ایران از نظر تاریخی استبداد زده است،می افزاید: «کودکان آموزش نحوه تعامل با جامعه را در خانواده آموزش می بینند، بنابراین اگر در فرایند اجتماعی شدن، دروغگویی را ببینند، به طور حتم به این فرهنگ خو می کنند.»
در این تحلیل خانواده به عنوان وارث فرهنگی استبدادزده و آلوده به دروغ دست به بازتولید آن میزند، دکتر شیری در این زمینه توضیح میدهد: «زمانی که بین فرهنگ رسمی و غیر رسمی یعنی آن دسته از باورها و عاداتی که به دور از چشم حکومت انجام می شود، مثل استفاده از فیلتر شکن فاصله زیادی ایجاد شود و افراد دست به کارهایی بزنند که از دید حکومت جایز نیست، وقتی با یک مقام رسمی مواجه می شوند، دروغ می گویند.»
دروغگویی به شیوههای مختلف در خانواده هم باز تولید می شود و ما مدام با افرادی روبرو میشویم که مجبور به دروغگویی هستند. این افراد حتی به فرزندان خود هم می آموزند که باید دروغ بگویند. کودکان هم یاد می گیرند که نباید همه چیز را در بین همگان بیان کنند و به همین ترتیب پنهان کاری را رواج می دهیم.
این فرهنگ خود به خود، شخصیتهای دوگانهای را به وجود میآورد که در ارتباط با جامعه، دروغگویی را به شیوههای مختلف باز تولید می کنند. در حالی که در یک جامعه سالم اگر افراد اجازه داشته باشند؛ عقاید و نظریات خود را مطرح کنند و به شیوههای مطلوب نیز به آنها پاسخ داده شود، آمار دروغگویی کاهش پیدا میکند.
دروغگویی به شیوههای مختلف در خانوادهها باز تولید می شود. افراد حتی به فرزندان خود هم می آموزند که باید دروغ بگویند. کودکان هم یاد می گیرند و به همین ترتیب پنهان کاری را رواج می دهیم |
وی ادامه می دهد: «رفتارهایی مثل تقدیرگرایی یعنی اعتقاد داشتن به شانس و اقبال هم مؤثر است. چرا که این افراد، پاسخ وقایعی که در دور و اطرافشان می گذرد را به عوامل خارج از دسترس بشر نسبت می دهند. یعنی در قضاوتهای خود بخت، شانس، اقبال و بدشانسی را وارد می کنند.»
این جامعه شناس با بیان اینکه ایرانیان به شدت تقدیرگرا هستند، می گوید: «تقدیرگرایی یکی از فاکتورهایی است که در جامعه مدرن و در عصر ارتباطات چندان پذیرفته شده نیست، بنابراین این افراد زمانی که در محافلی قرار میگیرند که در آنها طرح تقدیرگرایی جالب نیست، رفتار خود را تغییر می دهند و ترجیح می دهند امروزی تر رفتار کنند. یعنی برای خوشایند جامعه دست به رفتارهایی می زنند که خودشان به آنها اعتقادی ندارند.»
وی با اشاره به این که آموزشهای خانوادگی در این زمینه نقش بسزایی دارند، تأکید میکند: «خانوادهها گاهی بدون اینکه خود بخواهند به فرزندانشان دروغگویی را آموزش می دهند و موجب می شوند تا شخصیتهای غیرخلاق و دوگانه شکل بگیرد.»
شیری با تأکید بر این که ترس و دروغگویی دو روی یک سکه هستند، می گوید: «وقتی دروغگویی در جامعه ای رواج یافت، نوآوری، شکوفایی خلاقیت، بروز استعدادها و تعامل صحیح با دیگران و اعضای خانواده به مخاطره میافتد و شخصیتهایی در جامعه شکل می گیرد که بشدت مضطرب و نگرانند. چون دروغگویی تحت هر شرایطی (ارادی یا غیر ارادی) ترس و اضطراب به همراه دارد و مانع روبرو شدن با شخصیتهای سالم در جامعه می شود.»
اگر در فضای جامعه بی اعتمادی شکل بگیرد و مسئولی براحتی دروغ بگوید، فضا را برای دیگران هم آماده می کند تا این رفتار در بین آحاد مردم نهادینه شود. بنابراین به عنوان حرکت نخست باید مسئولان در رفتار خود صداقت داشته باشند و واقعیتها را به مردم بگویند. البته ما در این زمینه به یکسری ریز فاکتورها مثل شایسته سالاری هم نیازمندیم تا اعتماد از دست رفته بازگردد.(تابناک)
جام جم سرا: دکتر امیر هوشنگ احسانی در گفتوگو با جامجم با تاکید بر این که سوختگیهای پوستی ناشی از آفتاب، شلی و افتادگی تدریجی پوست از عوارض قرار گرفتن طولانی در معرض آفتاب است، افزود: همچنین تاثیرات طولانیمدت با آفتاب میتواند باعث بروز سرطانهای پوستی و بویژه از نوع بسیار خطرناک آن یعنی ملانوما بشود. البته این که شدت اشعه آفتاب چقدر است و در چه موقع از روز یا در چه مناطقی بیشترین شدت را دارد در میزان بروز عوارض ناشی از آفتاب موثر است. کمااینکه شدت اشعه ماوراءبنفش در مناطقی چون استوا، کنار دریا یا ارتفاعات بیشتر است.
وی ادامه داد: به همین دلیل تاکید میشود فردی که به طور مرتب کوهنوردی میکند باید علاوه بر کرم ضدآفتاب از پوشش مناسب یعنی کلاه لبهدار، عینک آفتابی و دستکش نیز استفاده کند، چراکه اثرات تخریبی اشعه خورشید در ارتفاعات بسیار بیشتر از سایر مناطق است.
جام جم سرا: قبل از حرفهایم در مورد خودم بگویم که با وجود داشتن خیلی اخلاق های بد، الحمدلله، خدا را صدهزار بار شکر که مزین به این اخلاق نیستم و جز در موارد خاصِ مشورتی یا درددلی، اصلا تمایلی ندارم کسی بداند که مثلا قرار است خواستگاری بیاید یا آمده یا چی. درواقع فکر میکنم زیادی خواستگار جز رنج و عذاب چیز دیگری ندارد که بخواهم با آن فخر بفروشم، حتی باعث کسر شأن می دانم که بخواهم با چنین چیزی فخر فروشی کنم!
القصه اینکه دوستی نه چندان صمیمی دارم که بهره زیادی از زیبایی های دخترانه ندارد و بخاطر اخلاق زشتی که در برخی خانواده های پسر هست، خواستگارهایی که برایش معرفی می شوند، می روند و پشت سرشان را هم نگاه نمی کنند. اما این دختر هربار که قرار است برایش خواستگار بیاید با اعتماد به نفس کامل همه جا جار میزند که... یا مثلا این پنجاه و اندی اُمین خواستگار است و چه و چه ... انگار که باید همه بدانند که برای او خواستگار می آید و می رود و اگر ندانند چیزی کم میشود!
من فکر میکنم باید این اخلاق زشت را اصلاح کنیم. واقعا فراوانی خواستگار و یا اینکه دیگران بدانند ما خواستگار داریم یا اینکه نحوه پذیرایی ما از خواستگار چگونه است و ... هیچ کدام نه تنها افتخاری ندارد بلکه جزء مسائل خصوصی محسوب می شود که اصلا لزومی ندارد دیگران بدانند. البته موضوع به همین جا ختم نمی شود، بلکه بعد از ازدواج هم ادامه دارد، به انحاء گوناگون...
نمی دانم شاید هم این رفتار، نتیجه و بازخورد و معلول رفتاری زشت تر در برخورد با دختران مجرد است. کاش اخلاق را استفاده کنیم نه دیوارکوب!(مهرخانه)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
دکتر عاطفه قنبری جلفایی، روانپزشک در گفتوگو با جامجم افزود: افسردگی از نظر خطرساز بودن برای سلامتی فرد معادل دیابت، چربی و فشار خون محسوب میشود. معمولا بیمار مبتلا به افسردگی پیگیر درمانش نمیشود و از انرژی و حوصله لازم برای اقدامات درمانی و نیز مصرف منظم داروهایی که برای رفع مشکلات جسمی به وی داده شده است، برخوردار نیست.
همچنین در بسیاری موارد افسردگی احتمال مصرف سیگار را در شخص افزایش میدهد که این عوامل در کنار هم احتمال گرفتگی عروق کرونر را در وی افزایش میدهد.
این استادیار دانشگاه علوم پزشکی ایران تاکید کرد: حتی بررسیها نشان میدهد که افسردگی با افزایش خطر بروز فاکتورهای التهابی، تضعیف سیستم ایمنی بدن و ضعف حافظه در ارتباط است. فراموش نکنید که افسردگی شامل طیفی از اختلالات خلقی میشود که به مدت دستکم دو هفته ادامه یابد و با کاهش انرژی، کاهش یا افزایش اشتها، کاهش یا افزایش میزان خواب و بروز بیعلاقگی و لذتنبردن از زندگی را به دنبال دارد که درمان این اختلال روانپزشکی نیز با مصرف دارو و روان درمانی ممکن است.
جام جم سرا: دکتر آمنه لاهوتی در گفتوگو با جامجم افزود: شرط لازم برای حاملگی، آزاد شدن تخمک از تخمدان است. فرآیندها و مواد زیادی دستاندرکارند تا هرماه یک تخمک در موعد مقرر آزاد شود. تخمدان تحت کنترل مستقیم مغز قرار دارد و مغز خود با ترشح موادی باعث رشد و بلوغ تخمک و درنهایت آزادشدن آن میشود. یکی از موادی که در این فرآیند نقش دارد هورمون تیروئید است. تیروئید غده پروانهای شکلی است که جلوی گردن قرار دارد و هورمونی به نام تیروکسین ترشح میکند که در فعالیت و سوختوساز سلولهای بدن و نیز در رشد و تکامل انسان نقش دارد.
وی تاکید کرد: گاهی اختلال عملکرد تیروئید بدون علامت بالینی است به همین دلیل در بررسی های علل ناباروری همیشه این هورمونها چک میشوند. از طرفی در زنانی هم که برای مشاوره پیش از بارداری مراجعه میکنند حتما باید هورمون تیروئید چک شود زیرا مشکلات تیروئید علاوه بر اینکه موجب ناباروری میشود ممکن است باعث سقط جنین در ماههای اول بارداری نیز بشود.
وی ادامه داد: از علائمی که باعث شک به این بیماریها میشود میتوان به ضعف و بیحالی، پفآلودگی، افزایش وزن، افزایش خونریزی قاعدگی و افزایش دفعات قاعدگی و همچنین بینظم شدن آن اشاره کرد. در پرکاری تیروئید هم علاوه بر کاهش یا افزایش میزان خونریزی و بینظمی قاعدگی میتوان به علائمی مثل تعریق، تپش قلب و کاهش وزن با وجود افزایش اشتها اشاره کرد.
جام جم سرا: با توجه به اینکه شما در پیامکتان هیچ اشارهای به رفتار یا ارتباط نامناسبی از سمت شوهرتان نکردهاید و فقط گفتهاید که او از ظاهر جذابی برخوردار است، به نظر میرسد که مشکلی از طرف همسرتان نباشد و مشکل اصلی، احساس خود کم بینی در شماست.
احساس خودکم بینی باعث میشود تا شما خودتان را همتا و هم سطح شوهرتان ندانید و شوهرتان را بهتر و جذابتر ببینید و دچار دلواپسی شوید و مدام استرس داشته باشید که مبادا شوهرتان را از دست بدهید. در واقع ریشه این افکار مزاحم، نداشتن عزت نفس کافی است.
متاسفانه گاهی اضطراب و دلواپسیهای بیجا رشد میکند و به «توهم» تبدیل میشود که بدبینی نسبت به همسر را در پی دارد. این بدبینی آثار بسیار بدی روی رابطه مشترک زن و شوهر دارد و ممکن است در چنین حالتی تهمتهایی به همسر زده شود که به هیچ وجه درست نباشد. با این حال و در این مواقع، خانم مدام احساس میکند که فکرهایش درست است و شوهرش به خانم دیگری علاقهمند شده و حتی ممکن است از یک تلفن یا پیامک، برداشتهای فاجعه آمیزی داشته باشد!
به گزارش جام جم سرا، خانمی که خودش را لایق و شایسته همسرش نمیداند باید خودباور پذیریاش را تقویت کند. چنین فردی نباید احساس کند که شوهرش اشتباه کرده است که او را به عنوان همسر انتخاب کرده؛ زیرا چنین احساسی، هر روز او را ضعیفتر میکند و عزت نفسش را بیشتر کاهش میدهد. حس خودباورپذیری در چنین فردی، یا به وسیله دیگران و اطرافیان تحقیر شده است، یا خودش از درون حس «خود هیپنوتیزمی منفی» یا خود تلقینی منفی دارد.
افرادی که خود هیپنوتیزمی منفی دارند، در عین اینکه رفتارهایشان توسط دیگران مورد قبول واقع میشود، اما درون خودشان، رفتارهایشان را تایید نمیکنند. چنین افرادی باید به سمت «خود هیپنوتیزمی مثبت» حرکت کنند؛ یعنی خودشان از درون به کارهای درستشان آفرین بگویند.
ذکر این نکته لازم است که خودهیپنوتیزمی مثبت، با خودشیفتگی یا خود بزرگ بینی تفاوت دارد. در خود هیپنوتیزمی مثبت، فرد با نگرش امیدوار کننده به تواناییها، لیاقتها و استعدادهایش نگاه میکند تا زمینه پیشرفت خودش را فراهم کند.
همسران چنین خانمهایی هم باید توجه داشته باشند که هیچگاه همسرشان را در وضعیتی قرار ندهند که مدام مورد تحقیر، توبیخ، سرزنش و حتی مقایسه قرار بگیرند. چون در این صورت، احساس بیاستفاده بودن به آنها دست میدهد و نمیتوانند خودشان را قبول داشته باشند. با این حال توصیه میشود، چنین خانمهایی با مراجعه به یک مشاور متعهد، خود باورپذیریشان را افزایش دهند تا حس عزت نفس در آنها تقویت شود و از ادامه زندگیشان لذت ببرند. (عبدالحسین ترابیان - کارشناس و مشاور خانواده/خراسان)
جام جم سرا: حاضر جوابی واژهای است که در فرهنگ ما به کسی اطلاق میشود که در هر ارتباط و موقعیتی جوابی در آستین دارد جوابی که متناسب با شرایط سنی و موقعیتی و... فرد مقابل نیست! اصطلاحا حاضرجواب کسی است که تحمل سکوت کردن و یا حتی پذیرش حرف دیگران را ندارد و میخواهد به هر نحوی شده، حرفی برای گفتن داشته باشد و کاری برای دیده شدن خود انجام دهد.
به نظر نمیرسد این ویژگی چندان مورد پسند مردم باشد و بتواند نقش موثری در برقراری ارتباط با دیگران داشته باشد. من فکر میکنم آن چیزی که شما به دنبال آن هستید جراتمندی در بیان احساسات و نظرات خودتان است و نه صرفا حاضرجواب بودن.
جراتمندی یعنی پافشاری بر حقوق خود و بیان مستقیم، صریح و صادقانه احساسات و افکار خود با احترام به حقوق دیگران. بهتر است باهم بررسی کنیم و ببینیم چه اتفاقی در درون شما و در افکار شما درحال رخ دادن است که وقتی میخواهید پاسخی در برابر گفتهها و شاید احیانا درخواستهای دیگران بدهید، مانعی در برابر بیان صریح خواستههایتان ایجاد میشود. بهترین منبع برای شناخت این مانع خود شما هستید. این موانع احتمالی میتواند مواردی از قبیل احساس از دست دادن روابط با افراد مهم و یا صدمه وارد شدن به این روابط، احساس گناه کردن از نه گفتن به دیگران، باور اشتباه مبنی بر اینکه باید همیشه دیگران را از خود راضی نگه داریم و حتی این باور که همیشه باید خواستههای دیگران را بر خواستههای خود ترجیح دهیم، باشد. درباره بعضی افراد فقط ترس از ابراز کردن خود و دیدن واکنش نامناسب دیگران وجود دارد. واکنشی که شاید فقط ساخته ذهنی آنها باشد و در واقعیت چنین چیزی وجود نداشته باشد.
شاید برای همه ما پیش آمده باشد که گاهی نگران رخ دادن واقعهای هستیم ولی وقتی اتفاق میافتد به تمام نگرانیهای گذشته خود لبخند میزنیم. وقتی نمیتوانید به هر دلیلی به موقع خودتان را ابراز کنید و نگران از این ابراز کردن هستید، به این فکر کنید که اگر خواستهتان را بیان میکردید چه پیامدهای خوشایند و ناخوشایندی در انتظار شما میبود. به ناخوشایندها بیشتر و عمیقتر فکر کنید. واقعا اگر بررسی کنید متوجه خواهید شد که هیچ فاجعهای رخ نخواهد داد!
در نهایت این شما هستید که به دیگران این چهره خود را نشان خواهید داد که آنها حق ندارند به حریم و خط قرمزهای شخصی شما وارد شوند و این یعنی احترام گذاشتن به حقوق شما. همه این موارد مستلزم بازبینی درونی و شناخت موانع ابراز وجود شماست که میتوانید در این مرحله از یک روانشناس نیز مشورت بخواهید. بعد از این مرحله سعی کنید گام به گام در روابط خود تمرین کنید و بتوانید این رفتار را به مرور به تمامی روابط خود تعمیم دهید.(آسیه امیدوار طهرانی- کارشناس ارشد روانشناسی/خراسان)