جام جم سرا: گفتوگو با «امید علیاحمدی»، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد را درباره پیامدهای تکفرزندی در جامعه بخوانید:
آثاری را که تکفرزندبودن خانوادهها میتواند داشته باشد، میتوان به چندبخش تقسیم کرد؛ نخست تاثیری که این پدیده به شکل کلان دارد، بعد آثار میانه آن روی ساخت خانواده و در آخر تاثیراتی که تکفرزندی روی شخصیت افراد میتواند داشته باشد و آن را میتوان تاثیر خرد دانست.
در سطح کلان، مشخص است که تکفرزندی بر ساخت جمعیت اثر میگذارد. در آینده ممکن است جمعیت از میزانی که هست، کمتر شود. این تاثیر بسیار قابلتوجه است.
نکته دوم این است که ممکن است تکفرزندی روی ساخت جنسی هم تاثیر بگذارد؛ به این دلیل که وقتی یک خانواده میخواهد یک فرزند داشته باشد، طبعا بهواسطه فرهنگی که در جوامع مختلف وجود دارد و در جامعه ما هم کمابیش هست، ترجیح فرزند پسر موجب میشود تعداد دختران کاهش باید. این همان موضوعی است که در چین در عمل اتفاق افتاد. این اتفاق بعدها در هنگام ازدواج، انتخاب را دشوار میکند و برای همه امکان ازدواج وجود نخواهد داشت.
تاثیر دیگری که تکفرزندی بهطور کلان بر ساخت جمعیتی دارد، تاثیری است که روی سن مادران در نخستین فرزندآوری، میگذارد. ماجرا این است که وقتی خانوادهها به این نتیجه برسند که یک فرزند میخواهند، میتوانند سن فرزندآوری را بالاتر ببرند و این تصمیم، حتی سن ازدواج را که بالا رفته، بازهم بالاتر میبرد. تکفرزندی حتی روی سن پدر در نخستین فرزندآوری نیز تاثیر خواهد داشت.
نکته دیگری که در درباره اثر تکفرزندی بر ساخت کلان جامعه میتوان به آن اشاره کرد، اثر آن روی وضعیت اقتصادی جامعه است. با گسترش تکفرزندی، جمعیت فعال در آینده کمتر از آنچه ضرورت دارد، خواهد بود. بههرحال کاهش جمعیت منجر به کاهش نیروی انسانی فعال میشود و بر وضعیت اقتصادی کلی و درآمد ناخالص ملی اثر میگذارد.
وقتی تعداد اعضای خانواده کم میشود، مجموع روابط و حجم و چگالی روابط بین اعضای خانواده کاهش مییابد. در گذشته، وقتی تعداد بچهها بیشتر بود یا بعد خانواده بزرگتر بود، عملا تنوع روابطی که در درون خانواده ایجاد میشد، تعداد روابطی که ایجاد میشد و سهمی که اعضا برای رابطه میتوانستند داشته باشند -مثل رابطه با والدین و رابطه خواهرها و برادرها- بیشتر بود.
وقتی یک فرزند در خانواده باشد -پسر باشد یا دختر- امکان شناخت از جنس مخالف از طریق برادر و خواهر در درون خانواده، کمتر میشود. در وضعیتی که درون خانواده فقط یک جنس فرزند وجود دارد، فرصت تجربه جنسیتی کاهش مییابد و در نتیجه دانش فرد درباره جنس مخالفش، شناخت کافی و کاملی نخواهد بود |
وقتی تعداد بچهها کم میشود فرصتهای رابطه و تنوع روابط، کمتر میشود. با وضعیتی که در زندگی فردی ما بهدلیل شهرنشینی و دوری از شبکه خویشاوندی، روی داده و تنهایی که در جامعه ما کمکم به یک مشکل مهم تبدیل میشود، در عمل کاهش روابط اجتماعی به معنی این خواهد بود که تعلقات اجتماعی فرد و بستگیها و دلبستگیهایش کاهش مییاید و این بهطور کلی به ضرر سرمایه اجتماعی در جامعه خواهد بود.
واقعیت این است که اعضای خانواده از کسانی هستند که بیشترین میزان اعتماد به آنها وجود دارد. وقتی این اعضا کم میشوند، فرصت داشتن اعتماد و سرمایه اجتماعی که به این واسطه ایجاد میشود، برای خانوادهها کاهش مییابد؛ این نکته مهمی است.
نکته دیگر این است که وقتی یک فرزند در خانواده باشد -پسر باشد یا دختر- امکان شناخت از جنس مخالف که قبلا برای برادر و خواهرها در درون خانواده فراهم میشد، کمتر میشود. اما در حال حاضر و در وضعیتی که در یک خانواده فقط از یک جنس فرزند وجود دارد، فرصت تجربه جنسیتی کاهش مییابد و در نتیجه جامعهپذیری جنسیتی کم میشود و دانش فرد درباره جنس مخالفش، شناخت کافی و کاملی نخواهد بود.
مشکل دیگری که در نتیجه تکفرزندی در ساخت خانواده ایجاد میشود، این است که پیش از این و در خانوادههایی با تعداد فرزندان بیشتر، بچهها درون خانواده با برادر و خواهر خود امکان بازی داشتند و میتوانستند برخی مهارتهای اجتماعی و زندگی خانوادگی و همچنین مهارت تحمل فرد دیگر را فرابگیرند.
وقتی تعداد فرزندان کمتر میشود، فرصت برای جامعهپذیری خانوادگی هم کمتر میشود. چون فرصت بازی و یادگیری کودک از برادر و خواهر کوچکتر و بزرگتر کمتر است و این بر جامعهپذیری و کسب مهارتهای اجتماعی در زندگی فرد تاثیر منفی میگذارد. این موضوع، مشکل بزرگی را در آینده ایجاد میکند.
نکته دیگر بههرحال تاثیری است که تکفرزندی بر شخصیت فرزندان میگذارد. بچهها وقتی تنها هستند، فرصت بازی و جامعهپذیری و تجربه اندک خانوادگی، عملا آنها را در موقعیتی قرار میدهد که فرصت کسب مهارتهای اجتماعی آنها، کمتر میشود و شخصیت آنها پیچیدگیهای لازم برای زندگی در جامعه کنونی را نخواهد داشت. بهعلاوه، در آندسته از بچهها ظرافتهای رفتاری و بلوغ اجتماعی و بهطور کلی پرورش اجتماعی کاهش مییابد، یا حداقل ایجاد آن برای والدین بسیار وقتگیر و پرهزینه خواهد بود.
نکته دیگر این است که وقتی یک بچه درون خانواده است، توجه بیش از اندازه خانواده به او، نوعی فردگرایی، خودخواهی و خودباوری بیش از اندازه و کاذب را ممکن است در او ایجاد کند که بعدها وقتی نوجوان رشدیافته در شرایط مورد بحث، با واقعیتهایی که در جامعه وجود دارد مواجه میشود، ممکن است دچار برخی سرخوردگیها شود؛ چون تجربه زندگی خانوادگی آنها و برخوردی که جامعه با او دارد، در عمل متفاوت است.
از اینها که بگذریم، تکفرزندی آثار غیرمستقیمی نیز ممکن است بر جامعه داشته باشد. بسیاری از خانوادهها تصور میکنند هزینههای داشتن دوبچه بهمراتب از یکبچه بیشتر است، این در حالی است که در عمل هزینههای اجتماعی و اقتصادی داشتن دوبچه دوبرابر هزینههای داشتن یکبچه نیست. درواقع، داشتن چندفرزند هزینههای کمتر اجتماعی ایجاد میکند چون والدین تجربه فرزندآوری را دارند.
فرزند اول تجربهای را ایجاد میکند که در پرورش فرزند دوم موثر است و با رفتن به سمت تکفرزندی، این تجربه از جامعه دریغ میشود. برای والدین لذت فرزندداشتن و لذت فرزندپروری در هنگام پرورش فرزندان دوم و بعدی، بیشتر میشود. والدین در فرزند اول بهدلیل فقر تجربه فرزندآوری و فرزندپروری در عمل دچار زحمت بسیار زیادی میشوند و در واقع، تجربهای که به اینترتیب اندوخته میشود برای فرزندان دوم و بعدی به کار برده نمیشود. بهعبارت دیگر، در صورت گسترش تکفرزندی، جامعه آینده، جامعه افرادی خواهد بود که در خانوادههای تکفرزند و با تجربه تکفرزندی بزرگ شدهاند.
اهمیت این موضوع را میتوان با درنظرگرفتن آنکه عموما شخصیت بچههای اول، دوم و سوم و بعدی اندکی با هم متفاوت است، در این دانست که جامعهای که از افراد دارای تجربه زندگی خانوادگی متنوع ساخته شده، جامعهای متنوعتر و مهارت افراد آن برای برخورد با موقعیتهای مختلف، بیشتر خواهد بود.
اگر بپذیریم که فرزندآوری و فرزندداشتن تعهد به مناسبات خانوادگی را افزایش میدهد، این به آن معناست که پدرومادری که فرزند بیشتری دارند علیالقاعده در عمل مسوولیت بیشتری در قبال خانواده خواهند داشت.
وقتی تعداد بچهها کم میشود و مسوولیت کمتر، ممکن است روی تداوم خانواده و نگهداشتن خانواده، اثر غیرمستقیم داشته باشد. غیرمستقیم از آن جهت که ممکن است با یک بچه هم همان تعهد وجود داشته باشد ولی قطعا وقتی بچهها بیشتر هستند، حداقل طول دوره تعهد به زندگی خانواده در والدین افزایش مییاید و این، تداوم خانواده را ضروریتر میکند.
وقتی زوجین به آینده و روابط و مناسبات خودشان اطمینان چندانی ندارند و در خانوادهها ثبات و پایداری نیست، طبیعی است که ترجیح دهند همان یک بچه را داشته باشند |
اگر حداقل طول دوره مراقبت در تکفرزندیها، 10تا 12سال طول بکشد، وقتی تعداد بچهها به دو میرسد، این تعهد به سالهای بیشتری افزایش مییابد و به این ترتیب، تعداد بیشتر فرزند عملا به معنی اهمیت بیشتر خانواده در زندگی افراد جامعه خواهد بود.
به نکتههایی که من عرض کردم باید این نکته را هم اضافه کرد در شرایطی که زوجین اطمینانی نسبت به آینده نداشته و به روابط و مناسبات خودشان هم اطمینانی چندانی ندارند و در خانوادهها ثبات و پایداری کافی نیست، طبیعی است که ترجیح بدهند همان یک بچه را داشته باشند تا اینکه در چنین فضایی تعداد بیشتری فرزند را اضافه کنند. واقعیت این است که خانوادههای تشکیلشده و زوجین دچار احساس ناامنی اقتصادی و اجتماعی هستند. آنها با توجه به هزینههایی که فرزندپروری به آنها تحمیل میکند، در وضعیت فقر حمایت اجتماعی که در جامعه ما وجود دارد و اینکه کسی نیست که به داد والدین برسد، به علاوه اینکه در نسل خودشان اثر تعداد بالای فرزندان و هزینههای آن را تجربه کردهاند، بهترین ترجیح برایشان آن است که به سمت تکفرزندی بروند. بنابراین به نظر میرسد اگر شرایط بهبود یابد و امنیت اقتصادی و تامین اجتماعی بهگونهای تقویت شود که خانوادهها احساس کنند اگر دو یا بیشتر بچه داشته باشند، جامعه حمایت بیشتری از آنها میکند، از تکفرزندی فاصله خواهند گرفت.
وقتی بچهها، برادر و خواهر ندارند، در نسل بعدی طبعا فرزندانشان نه عمو خواهند داشت، نه خاله و نه دایی و عموزاده و نه خالهزاده. درواقع، از یکسو با توجه به اهمیتی که ساخت خویشاوندی در جامعه ما دارد و در آینده نیز خواهد داشت، تکفرزندی باعث کاهش اهمیت خویشاوندی در جامعه ما میشود. اندازه اهمیت نظام خویشاوندی را در یک جامعه، میزان حمایتی که خویشاوندان از همدیگر به عمل میآورند، تعیین میکند. این اهمیت بستگی کامل دارد به میزان قدرت و تنوع سازمانهای حامی خانواده یا سازمانهایی که در مواقع بحرانی، میتوانند به مدد خانواده بیایند.
بر این اساس، چون در جامعه ما روند طیشده در جایگزینی سازمانهای حمایتی کند بوده، نظام خویشاوندی هنوز از اهمیتی قابل توجه برخوردار است؛ اگرچه در مقایسه با گذشته از طول و عرض آن کم شده است.
به این وضعیت باید گستردهترشدن دایره همسرگزینی را اضافه کرد. کمشدن تعداد خویشاوندان خونی و گسترش ازدواجهای غیرخویشاوند، دایره و گستره افراد قابل اعتماد را پیرامون فرد کاهش میدهد. البته باید گفت علیالقاعده در جامعه جدید باید منتظر روابط و نهادهای عقلانی بود؛ جایی که بدون حتی آشنایی حداقلی هم افراد جامعه میتوانند با اتصالهای ارگانیک و رشد اخلاق عمومی و مدنی، به همدیگر اعتماد کنند. اما در شرایطی که رشد مختصات جامعه جدید با کندی صورت میگیرد، از بین رفتن بنیانهای خویشاوندی میتواند به سرمایههای اجتماعی در جامعه نیمهسنتی ما لطمه وارد کند. مگر آنکه رشد مدنیت در جامعه، تندتر از روند تخریب ساختارهای سنتی باشد که خویشاوندی و روابط آن یکی از اقلام مهم آن تلقی میشده است.
به نظر من، نسل تکفرزندها بهدلیل اینکه مهارتهای اجتماعی و زندگی خانوادگی و تعلقهای خانوادگی و تعریفی که از خانواده دارند متفاوت از نسل پیشین است، نسلی که به وجود خواهند آورد تعریفی از خانواده خواهد داشت که به یقین از تجربه زیسته خودشان متاثر خواهد بود. بنابراین نمیتوان انتظار داشت که نسل بعدی، برای خانواده اهمیتی بیش از خانواده پدری خودشان قایل باشند. در هر صورت، این موضوع کاملا به برداشتی که ما درباره خانواده داریم، مرتبط است.
گروهی در جامعه ما و حتی در بین دانشمندان، معتقدند در آینده خانواده اهمیتی کمتر از امروز خواهد داشت. اما گروهی معتقدند خانواده کارکردهایی دارد که هرگز هیچ سازمانی نمیتواند آنها را انجام دهد. بنابراین قویا معتقدند خانواده بهعنوان یک ساختار ضروری در آینده وجود خواهد داشت. این گروه دوم بر حمایت و تداوم خانواده پای میفشارند. اگر ما خود را به گروه دوم نزدیک میدانیم، طبعا باید خود را به خانواده و حمایت از آن متعهد بدانیم. در این صورت، حمایت از خانواده مستلزم این است که خانواده جایی مهمتر در زندگی فردی و اجتماعی داشته باشد و یکی از نمودهای این اهمیت، سرمایهگذاری بیشتر در زندگی خانوادگی و مثلا داشتن فرزند بیشتر است.
در هر حال، وقتی تکفرزندها بعدا ازدواج میکنند، اولا تمایلی به بیش از یک فرزند نخواهند داشت و این سیر ادامه خواهد یافت. همچنین آنها بهدلیل تجربه اندکی که از زندگی خانوادگی دارند و اینکه تجربهای از برادری و خواهری نداشتهاند، دانش کافی برای پرورش فرزند ندارند. بهعنوان نمونه، خانوادهای که یک پسر داشته است وقتی این پسر ازدواج کند و دختردار شود، این پدر بهدلیل نداشتن تجربه از فرآیند رشد و تفاوتهای زیستی، رشدی و روانشناختی دختران، نمیداند با دختر چگونه برخورد کند. حال اگر این فرزند به هر دلیل فاقد مادر باشد، پدر قطعا در تربیت دخترش دچار مشکل خواهد شد، اگرچه ممکن است بتواند مشکلات دانشی خودش را به هر صورت برطرف کند اما یقینا وقت و انرژی زیادی را از او خواهد گرفت.
در گذشتهای نهچندان دور، خانوادهها فرزندان زیادی داشتند که وقتی ازدواج میکردند با خانوادههای دیگر پیوند میخوردند و در عمل، شبکه ارتباط و اتصال خانواده را با بسیاری از خانوادههای دیگر برقرار میکردند و جامعه از شبکههای ارتباطی قوی برخوردار میشد.
وقتی خانواده یک بچه دارد و بچه با فرد دیگری ازدواج میکند، مسلم است که ارتباطات این خانواده هستهای که یک بچه دارد با خانوادههای محدودی برقرار میشود، شبکه کمتر از گذشته گسترش مییابد، اتصالهای اجتماعی کمتر میشود و به نوعی ما با کوچکتر شدن خانوادهها و ارتباطات خویشاوندی مواجه خواهیم بود.
به نظر میرسد تجربه برادری و خواهری، تجربهای منحصربهفرد است که هرگز با روابط دوستانه نمیتواند جایگزین شود. این رابطه مستلزم نوعی صمیمیت بیهمتا و اعتماد درونی و خودبهخودی است. به عبارت دیگر، برادران و خواهران تا بهدلیلی اعتمادشان از هم سلب نشود، به همدیگر اعتماد و اطمینان دارند.
در شرایط تکفرزندی، احتمال آنکه یک فرزند بتواند از پدر و مادرش یا یکی از آنان مراقبت کند، بسیار کم خواهد بود |
اما در روابط دوستانه، این علقه و اطمینان باید ایجاد شود. اگرچه ممکن است یک دوست در شرایطی خاص از یک برادر یا خواهر به ما نزدیکتر باشد اما این رابطه، پایداری روابط خواهرانه یا برادرانه را ندارد. بنابراین جامعهای که در آن همه افرادش تجربه بیواسطه از برادری و خواهری دارند یا خواهران و برادرانی دارند، با جامعهای که اعضایش کمتر از این تجربه برخوردارند، از پشتوانه و احساسی و عاطفی بیشتری برخوردار خواهد بود.
در هر حال جامعه فاقد تجربه برادری و خواهری، نمیتواند روابط دوستانه را جایگزین روابط خواهری و برادری کند؛ حتی اگر بعضا این دونقش با هم همپوشیهایی داشته باشند اما به یقین هر یک تجربهای متفاوت و بیهمتا هستند.
بهطور کلی، یک فرزند از عهده نگهداری پدر و مادر خود بر نخواهد آمد. در گذشته، از بین چهار، پنج بچه بالاخره یکی، دونفر پیدا میشدند که از والدین یا عموما یکی از آنان به دنبال فوت یکی دیگر، مراقبت میکردند. در شرایط تکفرزندی، احتمال آنکه یک فرزند بتواند از پدر و مادرش یا یکی از آنان مراقبت کند، بسیار کم خواهد بود. اگرچه ممکن است گفته شود در آینده نیازی به مراقبت فرزندان از والدین نخواهد بود اما مطمئنا هیچکس نمیتواند ادعا کند که والدین کهنسال بینیاز از روابط خانوادگی و عاطفی قوی خواهند بود.
در نهایت باید گفت تکفرزندی و تمایل به آن در خانوادههای ایرانی احتمالا تمایلی موقتی است که با ترمیم شرایط اجتماعی و افزایش احساس اطمینان و ثبات در آینده، کاهش خواهد یافت. تا آن زمان، قطعا نمیتوان به خانوادههایی که یک فرزند دارند یا تنها یک فرزند خواهند داشت، خرده گرفت. (نگین حسینی/شرق)
جام جم سرا: پاسخ دادن به این سوال آسان نیست در برخی موارد بیماریها و عوامل روانی باعث کم اشتهایی فرد میشود. کنترل اشتها یک پروسه پیچیده کوتاه مدت و بلند مدت است که عوامل متعددی در آن نقش دارد از جمله مرکز کنترل تغذیهای در مغز، هورمونها، میزان قند خون و پتانسیلهای عصبی بین لوله گوارش و سیستم مرکزی اعصاب.
به طورکلی کاهش اشتها بین افراد مسن با روند پیری ارتباط دارد. با افزایش سن میزان سوخت و ساز بدن در حالت استراحت کاهش پیدا میکند که علت آن کم شدن برخی هورمونها از جمله هورمون رشد و کاهش میزان فعالیت فیزیکی است. همچنین تغییر در روند هضم نیز بخشی از روند پیری به حساب میآید.
برنامه غذایی شامل نان و چای
برخی افراد مسن با کاهش شدید اشتها روبه رو میشوند که این امر روی وزن و سلامت آنها تأثیر میگذارد. نتایج بررسیها نشان میدهد، از دست دادن بیش از ۱۰ درصد وزن بدن در افراد مسن، با افزایش مرگ و میر ارتباط دارد. مشکل از دست دادن اشتها «آنورکسی پیری» نام دارد.
«آنورکس پیری» اغلب با عادتهای بد غذایی مانند رژیم غذایی نان و چای که در سراسر جهان بین افراد مسن رایج است، ارتباط دارد. در این نوع برنامه غذایی، نان و چای جایگزین اغلب غذاها میشود، شاید هم یک یا ۲ وعده غذایی. گاهی انتخاب این نوع برنامه غذایی، علتهای فیزیکی و روانی دارد. در برخی موارد علت آن مشکلات افراد مسن است.
۱ - ضعف حواس:
کاهش در حس چشایی و بویایی که با بالا رفتن سن رخ میدهد، روی اشتها تأثیر میگذارد. حتی حس بینایی در زمینه کنترل اشتها نقش دارد. همچنین، ایجاد اختلالات دیگر میتواند اشتها را کاهش دهد. از جمله این اختلالات میتوان به بدطعم شدن مزه دهان اشاره کرد.
۲ - مشکل جویدن:
مشکلات متفاوت دهان و دندان میتواند روی جویدن تأثیر بگذارد. این امر یکی از علتهای شایع کاهش اشتها در افراد مسن است و شامل کافی نبودن تعداد دندانها، متناسب نبودن دندانهای مصنوعی در دهان، ضعف و ناهماهنگی عضلههای جویدن، زخم دهان، خشکی دهان و مشکلات مفصل فکی است.
۳ - بیماریهای گوارشی:
برخی از مشکلات گوارشی باعث کاهش اشتها میشود که در برخی موارد در افراد مسن تشخیص داده نمیشود. این مشکلات میتواند شامل قورت دادن، مشکل در هضم غذا و جذب مواد مغذی باشد. علایم گوارشی مانند سوزش سر دل، درد معده، حالت تهوع، ریفلاکس، نفخ و اسهال میتواند باعث کم اشتهایی شود.
۴ - اختلالات غدد درون ریز:
سیستم درون ریز شامل غدد و هورمون هاست. دیابت شیرین یک اختلال شایع بین افراد مسن است و از دست دادن اشتها میتواند یکی از علایم آن باشد. علت دیگر میتواند مشکلات دیابتی یا فلج معده باشد که با مصرف داروی دیابتی مانند متفورمین به وجود میآید.
۵ - محدودیتهای فیزیکی:
کم تحرکی میتواند علت دیگر کاهش اشتها باشد.
۶ - مشکلات ذهنی:
افسردگی از جمله علل عمده بیاشتهایی در افراد مسن است. افسردگی در افراد مسن میتواند به علتهای متعددی بروز کند از جمله مشکلات فیزیکی. اختلال حافظه، اعتیاد و مشکلات ذهنی نیز روی اشتهای افراد مسن تأثیر میگذارد.
۷ - دارو:
در صورت ابتلای فرد مسن به بیماریهای مزمن و نیاز به درمان طولانی مدت با مصرف یک دارو یا بیشتر، ممکن است وی دچار بیاشتهایی شود. شاید مصرف داروها تأثیر مستقیمی روی اشتها نگذارد اما عوارض آنها باعث بیاشتهایی فرد میشود. (خراسان)
جوانها در مواجهه با سالمندان هنر، واکنشی متفاوت دارند؛ از یکسو، آنها را ستارگان آسمانی میدانند که خود مشتاقانه رهسپار آن هستند و از سوی دیگر، قادر نیستند صورت واقعی آنها را پنهان در زیر چروکهای پیری و موهای یک دست سپید ببینند و باور کنند. چهرههایی که بر چوبخط زندگی لااقل ٦٠خط کشیدهاند اما کولهباری از تجربههای زیستناند و بیصبرانه مشتاق آن که این تجربه را با آیندگان در میان بگذارند و شاید اگر مجال گفتوگو میان این دو گروه به وجود آید، بیش از آنکه حدیث نفس و گله از ایام رفته و بیماریها در بگیرد، تجربه اندوزی و تجربهآموزی آغاز میشود.
شهریور امسال و در حاشیه برگزاری جشن دومین سالگرد تاسیس موسسه هنرمندان پیشکسوت، این فرصت به وجود آمد که از چند هنرمند پیشکسوت کشور درباره کهنسالی و بازنشستگی در وادی هنر بشنویم و حالا که جامعه هم به دلایل اجتماعی با موضوع پیری جمعیت درگیر است و هم بعضی از فیلمها مستقیم و غیرمستقیم به این موضوع مهم اشاره میکنند، شاید بازخوانی آن گفتهها خالی از لطف نباشد، خصوصا آنکه به قول نیما «صدا در پیری، صادقانهتر میشود.»
امید شاهکلید روزگار مشایخی
نگاهی به زندگی جشمید مشایخی، شاید خودش یکی از بهترین تجربههای حضور چند دههای او در عالم سینما، تئاتر و تلویزیون باشد. مشایخی اگرچه که بخش مهمی از نقش اولهای جاودانه را در کارنامه هنری خود دارد اما از چهرههایی است که امروز در هرجا و هربرنامهای لب به سخن میگشاید نقبی به دیوان اشعار شاعران گرانپایه فارسی میزند.
اینکه او حتی در سختترین شرایط جسمی هم هنوز کتاب را به عنوان سرمایه زندگی خود میداند، موضوعی است که به نظر گذران روزگار سالمندی را آسانتر میکند:
«همهجا و به همه دوستان، آشنایان و جوانانی که به من اظهار لطف دارند گفتهام و میگویم که نباید ارتباط خودتان را با کتاب از دست بدهید، کتاب تنها دوست ماست که هیچوقت پیر و فرتوت نمیشود و همیشه در آینهاش میشود سراغ جوانی را گرفت.»
او میگوید که حتی اگر جسم فرسوده و پیر شود، روح میتواند در ارتباط با کتاب، سالم و جوان بماند و به نظر میرسد که این همان معجزهای است که بازیگر نقش کمالالملک را با وجود کهولت سن، قبراق و سرزنده نگه داشته است: «جوان به امید زنده است و باید امیدوار باشد، این امید ذخیره او برای روزهایی است که شاید دیگر جسمش نتواند همچون قبل در کارزار زندگی فعال باشد.»
و این امید را در چشمان پیرمرد میشود سراغ گرفت و وقتی که از پشت عینک به جهانی مینگرد که چنددهه نقشآفرین ارزشمندترین آثار هنری آن بودهاست.
چند توصیه از شهلا ریاحی
بازیگری که ٧٠سال پیش با بازی در نمایش هارونالرشید به دنیای سینمای ایران معرفی شد، هنوز از آن چهرههایی است که محال است کسی او را ببیند و نشناسد.
شهلا ریاحی، البته بهخاطر کهولت سن، کم حرف شده و عموما در مکانهایی که دعوت میشود با رسانهها سخن نمیگوید. اما او در دومصاحبه مفصل و چندگفتوگوی پراکنده، از کهنسالی و پیری در وادی هنر سخن گفته است؛ گفتههایی که بیشتر حکایت از تجربه او در عالم بازیگری دارند و حس مادرانهای که میخواهد این تجربهها را به نسلهای بعد منتقل کند:
«اولین شرط برای ورود به حرفه بازیگری، کنار هم قرار گرفتن استعداد و علاقه است، این چنین است که میشود ماندگار شد و به موفقیت در بازیگری رسید.»
با این همه ریاحی یکبار در سریال «این خانه دور است» نقشی را تجربه کرده که ارتباط مستقیمی با موضوع پیری دارد. اما از آن سریال یک خاطره چنددهساله برایش باقی مانده بود:
«بعد از این سریال با حمیده خیرآبادی، صمیمیتر از قبل شدم و این ارتباط با دیدارهای هرروزه یا لااقل تماسهای تلفنی در جریان بود تا اینکه او را هم از دست دادم.»
حکایت کمتر شنیده شده روزگار کهنسالی، شاید همین مرگ عزیزان باشد که ریاحی، لااقل دوبار آن را با مرگ همسر مهربانش و یار دیرینهاش در دنیای بازیگری به خوبی تجربه کرده.
محمدعلی کشاورز و تجربهآموزی به نسلهای بعد
محمدعلی کشاورز اینروزها با شایعهها روزگار میگذراند؛ آنهایی که با او کمتر در ارتباط هستند فکر میکنند که ممکن است به همین زودیها کاسه صبرش لبریز شده و با آنها که اخبار دروغینی درباره او در رسانههای مجازی منتشر میکنند، برخورد کند.
اما آنها که این بازیگر پیشکسوت و نقشآفرین بسیاری از نقشهای پرخاطره سینما و تلویزیون ایران را میشناسند، میدانند که کشاورز برای روزگار سالمندی هنرمندان چیزی جز احترام نمیخواهد و معتقد است که تنها در صورت برقراری همین ارتباط محترمانه است که میشود زمینه تجربهآموزی به نسلهای بعد را فراهم کرد:
«افرادی به سن و سال من، دیگر در شرایطی نیستند که بخواهند فخر بفروشند، اگرچه که نسل ما در دنیای بازیگری با خاک صحنه آشنا بود و فروتن. به نظرم این زمان، زمان نشستن و ماندن در گوشه خانه نیست. بازیگران پیشکسوت بیش از هرچیز مایلند در ارتباط با جوانان باشند و این ارتباط در صورت برقراری میتواند زمینهساز انتقال تجربههای مهمی باشد.»
او به خاطره حضور در دهها فیلم و سریال اشاره میکند و میگوید که اگر در هر کدام از این پروژهها چیزی آموخته باشد، اکنون میتواند به اندازه یک کتاب بازیگری، به نسلهای بعد حرفهایی برای عرضه داشته باشد: «منتها لازمه چنین تبادلی، اول مساعدشدن حالم است و دوم زمینهسازی از سوی آنها که مسوولیت این کار را به عهده دارند.»
شهیدی در خانه نمیماند!
عبدالوهاب شهیدی نیاز به معرفی ندارد؛ او اگرچه مدتی است با کسالتهای مداوم دستوپنجه نرم میکند اما ذهنش هوشیار و به قول «احمد شاملو» چشمانش زنده و هوشیار است. این موزیسین پیشکسوت کشور معتقد است که نباید هنرمندان سالمند را فراموش کرد و تاکید میکند:
«آنچه که هنر در هر جامعهای به آن نیازمند است، همراه کردن هنرمندانی است که شاید به دلیل کهولت سن و مشکلات و بیماریها، خانهنشین شده باشند. اگر آنها را در خانه فراموش کنیم، عملا زمینه از بین رفتن بخشی از تاریخ هنر را فراهم کردهایم.»
شهیدی به برگزاری جشنها و مراسمهای مختلف اشاره میکند که در آنها با دعوت از پیشکسوتان عرصه هنر، زمینه ارج نهادن از خدمات هنری آنها فراهم میشود و معتقد است که برنامههایی از این دست باید بیشتر و بیشتر شوند:
«چنین فعالیتهایی، بزرگترین خدمت به اهل هنر این کشور است، باید دلهای شکسته هنرمندان قدیمی را ترمیم کرد و به آنها بها داد؛ چرا که آنها تمام وقت خود را صرف ارتقای فرهنگ کشور خود کردهاند و حالا زمان برداشت محصول است، نه نشستن در خانه.»
ایرج و خاطرههایی که زنده میمانند
در دنیای امروز، هنر بازنشستگی ندارد؛ حتی بسیاری از افرادی که پا به این حوزه میگذارند، «جاودانگی» را گمشده خود تلقی میکنند. پس چطور میتواند صدای «ایرج» زنده نباشد؟ چطور میشود آن «صدای ششدانگ» که از حنجره پرندگان بیرون میآید با کهولت سن نجنگد و پیروز نشود.
ایرج خواجهامیری اما از معدود پیشکسوتان هنری است که پیری را دوست ندارد و میگوید همیشه با آن در نبرد است:
«وقتی که اینجا و در میان جمع دوستان هنرمندم به اجرای قطعههای پرخاطره مشغول میشوم، احساس میکنم که از هر زمان دیگری جوانتر هستم. وقتی که میخوانم، احساس زندگی و زندهبودن را به معنای دقیق کلمه تجربه میکنم و این حسی نیست که گذر زمان بتواند با آن مقابله کند.»
او خود را هنرمندی مردمی میداند که همیشه با ارتباط و اظهارلطف دوستدارانش، زندگی را تجربه کرده و خوشحال است از این بابت که هنوز میتواند با زنده کردن خاطرات خوب گذشته، دلها را شاد کند:
«هر موسیقی که اجرا میشود، خاطراتی را زنده میکند و هنرمند با زندهکردن همین خاطرات، خود به خاطره خوبی برای مردمش بدل میشود و راز جاودانگی برای من، در همین است.» (سعید برآبادی/شرق)
دکتر احمدرضا درستی درباره فواید مصرف انگور سیاه و مویز گفت: به تمام افراد به خصوص زنان توصیه میشود در تابستان روزانه حداقل ۲۰ عدد انگور سیاه درشت و دانهدار مصرف کنند و در زمستان به دلیل محدودیت دسترسی به این میوه، مویز درشت و هستهدار را به همین تعداد مصرف کنند.
وی افزود: مویز و انگور سیاه دارای خاصیت آنتی اکسیدانی هستند و مصرف آن از بروز پیری، چروک صورت و ابتلای فرد به انواع سرطانها جلوگیری میکند اما افراد باید توجه داشته باشند بیش از ۲۰ عدد این میوه را استفاده نکنند زیرا به دلیل دارا بودن مقداری قند موجب افزایش قند خون به ویژه در افراد مبتلا به دیابت میشود.
این متخصص تغذیه و رژیم غذایی یادآور شد: در بدن انسان واکنشهای ناخواسته و خطرناک رخ میدهد که منجر به اکسیداسیون غیرعادی در بدن میشود و در نهایت باعث بروز پیری، سرطان و... در افراد میشود بنابراین مصرف مواد حاوی آنتی اکسیدان از قبیل سبزی، میوه، انگور سیاه، مویز و... میتواند از بروز این عوارض و بیماریها در انسان جلوگیری کند اما افراد باید توجه داشته باشند هر کدام از این مواد غذایی باید تحت نظر متخصص تغذیه و به مقدار لازم مصرف شود.
درستی خاطرنشان کرد: به افراد توصیه میشود میوه و سبزیجات رنگیتر و تیره را استفاده کنند زیرا هر چه رنگ میوه تیرهتر باشد خاصیت آنتی اکسیدان آن بیشتر خواهد بود.(شبکه خبر)
1249
در این نوشتار سه روش برای پیشگیری از پیری زودرس دستها به شما ارائه میدهیم:
۱- استفادهٔ مرتب از کرم ضد آفتاب: استفادهٔ مرتب از کرم ضد آفتاب و همچنین مصرف میوه و سبزیهای خام و تازه باعث پیشگیری از پیری زودرس دستها میشوند.
۲- استفاده از آنتی اکسیدانهای موضعی: استفاده از کرم ویتامین سی و دیگر محصولات حاوی آنتی اکسیدانها باعث پیشگیری از چین و چروک دستها میشوند.
۳- استفاده از پرکنندههای پوست: اگر دستهایتان خیلی چروکیده و پیر شده است میتوانید از روشهای درمانی لیزر و پر کنندههای پوست استفاده کنید که البته برای این کار ابتدا باید با یک پزشک مجرب مشورت کنید. (آرایشیک)
383
با وجود این، دوران سالخوردگی برای بسیاری از افراد با مشکلات و محدودیتهای جسمی خاصی ازجمله مشکلات استخوانی و مفصلی، بویژه آرتروز همراه است. آرتروز یکی از شایعترین بیماریهای مفصلی است که علائمی همچون درد، محدودیت حرکتی و ضعف عضلانی در پی دارد. باوجود آن که بروز آرتروز با افزایش سن ارتباط مستقیم دارد، ولی اکثر محققان بر این اعتقاد هستند که مفاصل بدن انسان این قابلیت را دارد که در تمام طول عمر هر فرد بدون نقص به کار خود ادامه دهد. پس چه اتفاقی در طول زندگی روی میدهد که با بروز این بیماری و تخریب مفصلی ناشی از آن در سنین بالا مواجه میشویم؟
دکتر خسرو خادمی، فیزیوتراپیست و عضو انجمن علمی فیزیوتراپی ایران معتقد است که پاسخ این پرسش را در نحوه زندگی هر شخص باید جستجو کرد. در بسیاری از موارد، اعمال فشارهای زیاد به مفاصل از طریق شیوه نادرست نشستن و برخاستن و نوع فعالیت در زندگی، عامل اصلی صدمه به مفصل و بروز آرتروز است. درواقع، وارد آمدن فشار زیاد به مفاصل بهطور مکرر و با فواصل زمانی کوتاه از عوامل موثر در ابتلا به آرتروز است.
این متخصص در گفتوگو با جامجم با ذکر مثالی درباره علل افزایش احتمال ابتلا به آرتروز در دوران سالمندی میافزاید: فرض کنید در آپارتمانی در طبقه چهارم زندگی میکنید و هر روز باید از تعداد زیادی پله بالا و پایین بروید. در سنین جوانی این بالا و پایین رفتن از پلهها میتواند به دفعات زیاد و با فواصل کم در روز اتفاق بیفتد، بدون این که مشکلی ایجاد شود. در حالی که با افزایش سن به دلیل کاهش قدرت بازسازی بافتهای بدن همچون غضروف مفصلی اگر همان تعداد دفعات بالا و پایین رفتن از پلهها ادامه داشته باشد، ممکن است باعث صدمه به مفصل زانو و شروع تخریب مفصلی شود. به عبارت دیگر با افزایش سن باید نحوه زندگی تغییر کند و فشارهای وارده بر ساختمانهای مختلف بدن مانند غضروف مفصلی به نحوی مدیریت شود که فرصت کافی برای بازسازی داشته باشد.
آرتروز در جوانی یا سالخوردگی؟
توجه داشته باشید آرتروز زانوها، ستون فقرات گردنی، کمری، مفصل ران و قاعده شست دست به ترتیب، بیشترین شیوع را دارد. به گفته دکتر خادمی، آرتروز به دو نوع اولیه و ثانویه تقسیم میشود که در نوع ثانویه همیشه پیشزمینههایی همچون عفونتهای مفصلی، بیماریهای رماتیسمی و انحرافات مفصلی وجود دارد و معمولا سن بروز این نوع از آرتروز در سنین پایینتر است.
این فیزیوتراپیست میافزاید: نوع اولیه این بیماری که علت خاصی هم ندارد، اغلب در سنین بالا اتفاق میافتد.
آرتروز چه بر سر استخوانها میآورد؟
آرتروز با کاهش ضخامت غضروف مفصلی، ضخیم شدن استخوان زیر غضروف و ایجاد زوائد استخوانی در اطراف مفصل همراه است که در رادیوگرافی مشخص میشود.
دکتر خادمی بااشاره به اینکه معمولا آرتروز را براساس میزان کاهش ضخامت غضروف و کاهش فاصله مفصلی به چهار درجه تقسیم میکنند، میگوید: در درجه 3 و 4 بیماری که آرتروز شدید تلقی میشود، غضروف مفصلی تقریبا بهطور کامل از بین میرود و استخوانها با هم تماس پیدا میکنند. به دنبال ابتلا به آرتروز به دلیل کاهش فضای مفصلی، اندامها دچار کجی و انحراف میشود که در اکثر موارد پیشرونده است. همچنین با کاهش فاصله مفصلی، به دلیل شل شدن ساختارهای اطراف مفصل، کاهش استحکام مفصلی نیز رخ میدهد.
این فیزیوتراپیست تاکید میکند: آنچه تقریبا همیشه همراه با بروز آرتروز مشاهده میشود، ضعف عضلات اطراف مفصل و به دنبال آن کاهش تحرک بیمار و بروز محدودیتهای حرکتی است. این اتفاقات به صورت یک سیکل معیوب و پیشرونده بوده که در نهایت ممکن است منجر به زمینگیر کردن بیمار شود.
ضرورت تقویت عضلات مفصلی
توجه داشته باشید که با تغییر رفتار و سبک زندگی، یعنی کنترل فشارهای وارده بر مفاصل، طی فعالیتهای روزمره میتوان تا حد زیادی از بروز آرتروز جلوگیری کرد یا حداقل آن را به تاخیر انداخت.
دکتر خادمی بااشاره به مطالب فوق میگوید: البته در صورت بروز آرتروز، رعایت نکاتی برای جلوگیری از پیشرفت این بیماری ضروری است که حفظ دامنه حرکتی مفصلی یکی از این نکات است. در صورت تداوم محدودیت حرکتی به این دلیل که فشارهای وارده بر مفصل، احتمال صدمات غضروف مفصلی افزایش مییابد. تقویت عضلات اطراف مفصل نیز از نکات مهم دیگری است که باید به آن توجه شود. تقویت عضلات اطراف مفصل با برقراری ثبات مفصلی میتواند به کاهش درد و علائم بیماری و نیز جلوگیری از پیشرفت بیماری منجر شود. فعالیتهایی مانند راه رفتن در سطوح بدون شیب از مناسبترین ورزشها برای تقویت عضلات مفاصل در معرض ابتلا به آرتروز است.
پونه شیرازی / گروه سلامت
«کریستین یافه» از کلینیک اختلال حافظه در سانفرانسیسکو گفت: با گذشت زمان مغز دچار تغییراتی میشود اما برخی از این تغییرات که شاهد آنها هستیم به این مفهوم نیست که وضعیت وحشتآوری اتفاق افتاده است.
به گفته دستاندرکاران گروهی تخصصی که بررسیهایی درباره این موضع انجام داده، در حالی که بالا رفتن سن آسیب بیشتری به برخی از افراد وارد میکند بیشتر مردم میتوانند برای بهبود کیفیت سلامتشان اقدامات پیشگیرانه جدی و موثر انجام دهند.
پزشکان بر اساس بررسی خود اظهار داشتند: افراد میتوانند برای حفظ عملکرد و کارایی ذهنی مغزشان اقداماتی را انجام دهند که داشتن فعالیت جسمی کافی، کنترل فشارخون، پیشگیری و کنترل دیابت و خودداری از مصرف سیگار از جمله این راهکارها است. افراد بزرگسال نیز باید به وضعیت سلامت و درمان خود توجه بیشتری داشته باشند چرا که میتواند بر سلامت ذهنی آنان تاثیر بگذارد. آنها میگویند داشتن زندگی اجتماعی فعال در ارتقاء سلامت ذهنی و ادراکی فرد تاثیرگذار است. همچنین افراد بزرگسال باید به وضعیت و نوع خواب خود هم حساس باشند و در صورت ابتلا به هر گونه اختلال خواب آن را جدی بگیرند.
به گزارش شبکه اخبار محیط زیست، این بررسیها نشان میدهد هنوز هیچ مبنای علمی درباره تاثیر مکملهای غذایی در پیشگیری از کاهش توان ذهنی وجود ندارد. (ایسنا)
در واقع نگهداری از بزرگترین عضو بدن یکی از موضوعات مهم سلامت است. پوست در سنین مختلف دارای نیازهایی است که مراقبت از این ارگان حیاتی را ضروری میکند. در این میان تبلیغات محصولات ضدپیری و جوانسازی پوست همیشه شما را ترغیب میکنند تا از آنها استفاده کنید. ممکن است شما با استفاده از این محصولات منتظر معجزهای باشید که همیشه اتفاق نمیافتد.
حال سوال این است که با توجه به تبلیغات گستردهای که درباره روشهای حفاظت و شادابی از پوست میشود، آیا باید به این تبلیغات اعتماد کرد؟
دکتر محمدگلشنی، متخصص پوست و مو و عضو هیات مدیره انجمن پوست در گفتوگو با جامجم در اینباره میگوید: در حال حاضر ساز و کار مناسب و کنترل شدهای روی تبلیغات محصولات پوست و زیبایی وجود ندارد. شبکههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی در فضای مجازی تبلیغات مختلف و گاه گمراهکننده پخش میکنند. این خدمات نهتنها در سلامت پوست موثر نیست بلکه در برخی موارد باعث بیماریهای مختلف و گاه برگشتناپذیر میشود.
پیری پوست به تعویق میافتد؟
این متخصص در پاسخ به این پرسش که لیزر و ماساژ صورت در چه شرایطی در بهبود و پیشگیری از بیماریهای پوستی و زیباسازی موثر است، میگوید: شواهد علمی و تائید شدهای مبنی بر موثر بودن ماساژ روی بیماریها و سلامت پوست وجود ندارد.
گلشنی ادامه میدهد: امروزه لیزرهای مختلف در زمینه درمان بیمارهای پوستی و زیباسازی وجود دارد که اگر از سوی افراد متخصص انجام شود، نقش بسیار مهمی در درمان بیماریهای پوستی دارد.
دکتر سولماز نخعیزاده، متخصص پوست و مو در این باره میگوید: یکسری لیزرها در روند ترمیم پوست، باعث کلاژنسازی و در نتیجه جوانسازی میشود. روند پیری پوست فرآیند طبیعی است و در سنین خاصی از زندگی با توجه به شرایط فردی و شغلی و محیطی شروع میشود، که با روشهای پیشگیری میتوان این روند را به تاخیر انداخت.
دکتر گلشنی در این باره میگوید: استفاده از لیزرها در زمینههای جوانسازی پوست و از بین بردن چین و چروک میتواند نقش مهمی در کاهش آثار پیری داشته باشد ولی مسلما هیچ روشی به طور دائم قادر به انجام این کار نیست.
سبک زندگی سالم
پوست به عنوان بزرگترین ارگان بدن بی تاثیر از نوع رژیم غذایی نیست. البته بعضی از ویژگیهای پوست جنبه ژنتیکی دارد که تا حدود زیادی غیرقابل تغییر است. دکتر گلشنی درباره اثرات رژیم غذایی در حفظ جوانی پوست میگوید: استفاده از یک رژیم غذایی مناسب با سن،جنس و فعالیت فیزیکی که درصد متناسبی از همه گروههای غذایی و ریزمغذیها داشته باشد، نقش مهمی در سلامت و شادابی پوست دارد.
وی در مورد نقش مصرف مکملها در سلامت پوست میگوید: بجز خانمهای باردار و شیرده و افراد در سنین رشد که نیازمند استفاده از بعضی مکملها هستند، بقیه افراد در صورتی که رژیم غذایی مناسب داشته باشند، نیاز به استفاده از مکملها ندارند.
دکتر نخعیزاده نیز تاکید میکند: رژیم غذایی سخت، کاهش سریع وزن و بیماریهای عمومی سخت باعث وارد شدن استرس به پوست و مو میشود که آثارش در این موارد، قابل مشاهده است. رژیم غذایی مناسب برای پوست و مو حاوی مقدار کافی از پروتئین و فیبر و آنتیاکسیدان است.مصرف ویتامینهای گروه B،E و C نیز اثرات آنتیاکسیدانی دارند و میتوانند مضرات آفتاب و عوامل محیطی را کاهش دهند.
استفاده از ضدآفتاب
موثرترین راهکار در حفاظت از پوست، مصون نگهداشتن در برابر عوامل آسیبرسان ازجمله آفتاب است. دکتر نخعیزاده در این باره میگوید: مهمترین عامل برای مراقبت از پوست، ضدآفتابهاست که از پوست در مقابل اشعه مضر آفتاب محافظت میکند. عوامل مختلفی در روند پیری پوست موثر است که مهمترین آنها محافظت نکردن از پوست در برابر آفتاب، مصرف سیگار، تغذیه نامناسب و نداشتن تحرک است که همه این عوامل باعث صدمه به پوست میشود.
استفاده از مرطوبکنندهها
مرطوبکنندهها کمک به نگهداری رطوبت ذاتی پوست میکنند. این مواد جنبه مهمی در مراقبت از پوست دارد. دکتر گلشنی در این باره میگوید: مرطوبکنندههای مختلفی برای انواع پوست وجود دارد که انتخاب نامناسب آنها میتواند باعث صدمه به پوست و ایجاد جوش شود.
به گفته دکتر نخعیزاده، متخصصان پوست به مصرف کرمهای مختلف لیفت و کلاژن برای جوانسازی اعتقادی ندارند. البته برخی کرمهای دارویی که تجویز میشود در دراز مدت، اثرات جوانسازی دارد. همچنین ماسکهای صورت باعث طراوت و شادابی پوست میشود. در هر حال توصیه میشود که برای انجام هر گونه اقدام یا استفاده از هر گونه داروی موضعی برای جوانسازی پوست حتما با پزشک متخصص مشورت شود.
دکتر گلشنی با اشاره به این که انجام لیزر پوست و تزریق بوتاکس نباید در شرایط نامناسب صورت گیرد، میگوید: انجام این امور در آرایشگاهها به دلیل استفاده از مواد نامرغوب و گاهی غیرمجاز و روشهای نادرست تجویز، باعث بروز عوارض جبرانناپذیری مانند عفونتهای مختلف، سوختگی، افتادگی پلک و... میشود.
استفاده از پاککنندهها
یکی از مواردی که معمولا برخی افراد رعایت نمیکنند، پاک کردن آرایش صورت قبل از خواب است. خوابیدن با آرایش میتواند به پیری زودرس و آسیبهای پوستی منجر شود. بهترین راه برای پاک کردن آرایش صورت، استفاده از آب و محلولهای پاککننده است. افراد باید اطمینان حاصل کنند که هیچ اثری از مواد آرایشی روی پوستشان قبل از خوابیدن باقی نمانده باشد.
به طورکلی مدیریت شیوه زندگی سالم، از عناصر مهم مراقبت و محافظت از پوست است. یکی از نکات حائزاهمیت در مورد پوست هر فردی این است که نوع پوست خود را بشناسد. ورزش کردن در کنار یک رژیم غذایی خوب و سالم و نوشیدن مقدار زیادی آب، اجتناب از سیگار کشیدن و استراحت به میزان کافی کمک میکند شما پوست خوبی داشته باشید.
هانیه ورشوچی/جامجم
عباس اورنگ درباره جمعیت تحت پوشش این صندوق اظهار کرد: در فاز اول روستائیان، کشاورزان ساکن و غیر ساکن و عشایر کشور تحت پوشش ما بودند که در پی تصویب قوانین بعدی، مجاز شدیم ساکنان شهرهای زیر 20 هزار نفر را نیز تحت پوشش ببریم. پس از آن هم جامعه رانندگان مشمول عضویت در صندوق شدند.
معاون بیمهای صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستائیان و عشایر با بیان اینکه تخمین زده میشود جامعه هدف این صندوق شش تا هفت میلیون نفر باشند، گفت: در حال حاضر یک میلیون و 300 هزار بیمه شده در صندوق داریم.
اورنگ افزود: اکنون برای عضویت در صندوق هشت سطح درآمدی از 250 تا 600 هزار تومان درنظر گرفته شده است و حق بیمه در این صندوق، 15 درصد سطح درآمد انتخابی بیمه شده است که پنج درصد آن را بیمه شده پرداخت و 10 درصد آن را دولت تأمین میکند.
معاون بیمهای صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستائیان و عشایر با بیان اینکه فرد اختیار دارد در بدو ورود هر سطح درآمدی را انتخاب و از سالهای بعد بر اساس مقررات عمل کند، گفت: به عنوان مثال اگر فرد در ابتدای ورود به صندوق سطح درآمدی 600 هزار تومانی را انتخاب کند، باید ماهانه 30 هزار تومان بپردازد که در سال 360 هزار تومان شده و اعضا آن را به صورت یکجا و یک مرتبه در سال میپردازند. سهم دولت نیز دو برابر این مبلغ یعنی 60 هزار تومان است که سالانه 720 هزار تومان میشود.
به گفته وی صندوق در قبال دریافت این حق بیمه سه حمایت اصلی فوت، از کار افتادگی و پیری را ارائه میکند که معادل دو سوم سطح درآمدی به عنوان حقوق بازماندگی به فرد داده میشود. (ایسنا)
به نقل از ساینس، با افزایش سن، حجم مغز کاهش می یابد و تمام سطوح آن از مولکولی گرفته تا مورفولوژی (ریخت شناسی) متحول میشود. یکی از مهمترین اثرات افزایش سن، کاهش حجم ماده خاکستری است.
مطالعات محققان نشان می دهد که گروه خونی بر چگونگی تغییر ماده خاکستری و کاهش توانایی شناختی موثر است. بررسی حجم ماده خاکستری 200 داوطلب بالغ با گروه خونی O و غیر O نشان می دهد که حجم ماده خاکستری مغز افرادی که گروه خونی غیر O دارند، با افزایش سن کوچکتر می شود.
در این مطالعه آمده است که حجم ماده خاکستری در گروه های خونی A، B و AB ، در نواحی حافظه موقت و گیجگاهی کمتر است. این بخش از مغز، اولین ناحیه ای است که در بیماری آلزایمر تحت تاثیر قرار می گیرد.
مطالعه ای که در سال 2014 میلادی انجام شد و در نشریه Neurology به چاپ رسید نشان می دهد که احتمال اختلال شناختی با افزایش سن در افردی که گروه خونی AB دارند، بیشتر است. این گروه خونی در آمریکا کمتر دیده می شود و تنها چهار درصد از جمعیت آمریکا گروه خونی AB دارند. در ادامه این تحقیقات آمده است که شانس ابتلا به زوال عقل و کاهش حافظه در افرادی که گروه خونی AB دارند، 82 درصد بیشتر است؛ همچنین میزان فاکتور هشت این افراد بیشتر است.
فاکتور هشت پروتئینی است که به لخته شدن خون کمک می کند. افزایش فاکتور هشت یکی از دلایل ابتلا به اختلال شناختی و زوال عقل است.
مطالعات انجام شده در سال 2011 میلادی نشان می دهد که علاوه بر عوامل ژنتیکی، عوامل خطری چون اضافه وزن، فشار خون، سیگار، زندگی بی تحرک و رژیم غذایی ناسالم، به کاهش سریعتر حجم مغز کمک می کنند. نتایج این تحقیقات در Brain Research Bulletin منتشر شده است. (ایرنا)