تصمیم گرفتهاید برای سایت خود یک اسم انتخاب کنید. اولین تمایل شما این است که اسم دامنه خود را با پسوند com. ثبت کنید که تبدیل به یکی از قابل اعتمادترین و قابل تشخیصترین پسوندها در سراسر دنیا شده است. هر ۵۰۰ شرکت و کسب و کار معتبر دارای یک اسم دامنه با پسوند com. هستند و کارشناسان معتقدند که تمامی افراد این پسوند را ترجیح میدهند.
حال چگونه میتوانید از قابلیت اطمینان و به رسمیت شناخته شدگی پسوند com. استفاده کنید؟ راههای بسیاری برای پیدا کردن نام دامنه com. در دسترس وجود دارند. در زیر ۸ روش ارایه میشود که میتواند به شما کمک کند نام مناسب برای سایت خود را انتخاب کنید.
اگر اسمی که مد نظر شماست، قبلا ثبت شده است، میتوانید کلماتی مرتبط با اسم یا کار خود به آن اضافه نمایید. اگر سایت برای کار شماست، از کلماتی استفاده کنید که کار را شرح دهند. کلمات نامحدودی وجود دارند که مرتبط با کار شما هستند.
برخی از مشاغل فقط به محدوده خاصی سرویس دهی میکنند و مناطق جغرافیایی محدودی را تحت پوشش دارند. میتوانید موقعیت کاری خود را در اسم سایت خود بنویسید و این کار باعث میشود سایت شما برای جستجوی محلی بهتر باشد که نشان میدهد به جامعه خود افتخار میکنید.
تحقیقات اخیر نشان دادهاند که اگر اسم سایت شما حاوی کلمات کلیدی باشد، بازدید بیشتری خواهد داشت؛ زیرا کاربران به دنبال کلمات کلیدی میگردند و دو برابر بیشتر احتمال دارد وارد سایتهایی شوند که اسم آنها حداقل شامل یکی از کلمات کلیدی مد نظرشان باشد.
بسیاری از شرکتهای موفق اسمهای خاصی را با افزودن یا حذف کردن یک حرف از یک کلمه رایج انتخاب کردهاند، مانند Tumblr. یا ترکیب کردن دو کلمه مانند Facebook و Instagram؛ یا با استفاده از یک کلمه رایج در زمینهای جدید مانند Yahoo، میتوانید اسم خاصی را انتخاب کنید. کمی خلاقیت گزینههای بسیار زیادی را در دسترس شما قرار میدهد و باعث برجسته شدنتان میشود.
اگر اسم سایت شما شامل خدماتتان باشد، هم راحتتر به خاطر سپرده میشود و هم احتمال بالاتری دارد که مردم آن کلمه را جستجو کنند.
شرکتهایی مانند AOL ،IBM و BMW از مخفف استفاده کردهاند. شما نیز میتوانید ایالت، کشور یا حرفه خود را به طور مخفف به کار ببرید.
افراد بسیاری ابتدای کار خود را از شبکههای اجتماعی شروع میکنند؛ پس چرا از اسمی استفاده نکنید که برای مردم آشناست؟ میتوانید اسم سایت خود را هم در صفحه شبکه اجتماعیتان قرار دهید.
ابزارهایی وجود دارند که تمام تکنیکهای بالا را شامل میشوند و گزینههای اسم در دسترس را به شما پیشنهاد میدهند. تمام کاری که باید انجام دهید این است که کلمات کلیدی مورد نظر خود را وارد کنید؛ سپس به طور خودکار لیستی از اسامی پیشنهادی ارایه میشود تا از بین آنها انتخاب کنید. همچنین با استفاده از این ابزار میتوانید بفهمید اخیرا چه سایتهایی منقضی شدهاند و از اسم آنها استفاده کنید. چنین سایتهایی ممکن است همچنان بازدید کننده داشته باشند.
7 سوال عجیبی که کمک میکند تا هدف زندگی خود را دریابید!
پیدا کردن هدف زندگی آنقدر هم که فکر میکنید سخت و گیج کننده نیست شاید با پاسخ دادن به این سوالات عجیب و غریب بتوانید بهترین هدف ممکن برای زندگیتان را بیابید.
به گزارش آلامتو و به نقل از آی بانو؛ این چالشی است که هر فرد بالغی در طول زندگی با آن روبروست. هدف من در زندگی چیست؟ علایقم چیست؟ از چه چیزهایی باید اجتناب کنم؟
هنگامی که برادرم ۱۸ ساله بود، رقصان به اتاق نشیمن آمد و با غرور به من و مادرم اعلام کرد که قصد دارد، سناتور شود. مادرم در پاسخ گفت، عالیست عزیزم، حال آنکه من حواسم در پی خوردن چیپس یا یک چنین چیزهایی بود.
اما پس از ۱۵ سال، این هدف تمام تصمیمات زندگی برادر من را تحت شعاع قرار داده بود: رشته تحصیلی در مدرسه، مکان زندگی، افرادی که با آنها در ارتباط بود و حتی نحوه گذراندن تعطیلات و آخر هفتههایش را.
و اکنون، پس از گذراندن تقریباً نیمی از زندگی حرفهای اش، ریاست حزب اصلی سیاسی شهری که در آن زندگی میکند را بر عهده داشته و جوانترین قاضی ایالت بود. چند سال بعد، امیدوار بود که برای نخستین بار در انتخابات برگزیده شود. انتقاد نمیکنم! اما برادر من یک آدم دمدمی است. این اتفاقات از اساس هیچگاه به وقوع نپیوست.
اکثر ما ایده خاصی در ذهن برای زندگی خود نداریم. حتی پس از اتمام تحصیلات مدرسه، حتی پس از یافتن شغل، حتی پس از کسب درآمد. بین سن ۱۸ تا ۲۵ سالگی، بیش از تعویض لباسهای زیرم، آرزوهایم متنوعی درباره شغل آیندهام داشتم. حتی پس از آنکه کسب و کاری را آغاز کردم، و تا سن ۲۸ سالگی آن را ادامه دادم، نیز دقیقاً نمیدانستم از زندگی چه میخواهم. اما پس از آن هدف اصلی خود از زندگی را دریافتم.
خوشبختانه اکثر شما نیز مثل من هستید و نمیدانید که چه هدفی در زندگی دارید. این چالشی است که هر فرد بالغی در طول زندگی با آن روبروست. هدف من در زندگی چیست؟ علایقم چیست؟ از چه چیزهایی باید اجتناب کنم؟ هم اکنون نیز اغلب ایمیلهایی از افراد ۴۰ و ۵۰ ساله دریافت میکنم که هنوز در این سن نمیدانند از خود چه میخواهند.
بخشی از این معضل مفهوم “هدف زندگی” است. ایدهایی وجود دارد که میگوید، هر یک از ما برای هدف والاتری متولد شدهایم و ماموریت کائناتی ما اکنون یافتن این هدف است. این همان نوع از منطق نفرتانگیزی است که برای توجیه چیزهایی همچون روحهای شفاف یا عدد شانس شما که ۳۴ است(البته فقط روزهای سه شنبه یا در روزهایی که ماه کامل است) به ذهن می رسد.
حقیقت همین است. ما برای مدت نامعلومی روی این کره خاکی زندگی میکنیم. در طول این مدت کارهایی را انجام میدهیم. برخی از آنها مهمند. برخی دیگر چندان اهمیتی ندارند. و آن کارهای پراهمیت به زندگی ما معنا و شادی میبخشند. کارهای بیاهمیت فقط زمان ما را تلف میکنند.
پس هنگامی که مردم میگویند، باید با زندگیام چه کنم؟ یا هدف زندگی من چیست؟ آنچه در حقیقت میپرسند این است که: با زمان، که از اهمیت زیادی برخوردار است چه میتوانم انجام دهم؟
این سوال بینهایت برای پرسیدن عالیست. فوقالعاده کنترلپذیر و شامل هیچیک از عقاید احمقانهایی که در ورای سوالات مرتبط با هدف زندگی چرخ میزند، نمیشود. دلیلی وجود ندارد شمایی که تمام روز روی کاناپه خود لم دادهاید و تنقلات میخورید دربارهی اهمیت کائنات بیاندیشید. به جای آن هیکل خود را تکان داده و فقط درباره آنچه برایتان اهمیت دارد کمی فکر کنید.
یکی از متدوالترین سوالاتی که مردم از طریق ایمیل از من پرسیدهاند این است که باید در زندگی چه کنند، هدف زندگی چیست. این سوال از نظر من از اهمیت ویژهایی برخوردار است. با این وجود، تا آنجایی که من میدانم، من کیستم که بگوییم چه چیزی درست است یا غلط و یا چه چیزی اهمیت دارد.
اما پس از مدتی تحقیق، یک سری سوالها را گرد هم آوردم تا دریابم چه چیزی حقیقتاً برای ما مهم است و چه چیزی به زندگی ما معنا میبخشد.
این سوالات ابداً جامع و شامل تمام جزئیات یا قاطع و صریح نیستند. در واقع، برخی از آنها کمی احمقانه است. اما من آنها را به گونهایی مرتب کردم که کشف هدف زندگی سرگرمکننده و جالب باشد و نه یک کار شاق.
آه، بله. مهمترین سوال دنیا. طعم کدام ادویه را برای ساندویچ به درد نخور خود ترجیح میدهید؟ زیرا در اینجا حقایقی کوچک درباره زندگی وجود دارد که که در هیچ مدرسهایی به شما آموزش داده نمیشود:
گاهی اوقات، گند همه چیز درمیآید.
اکنون، من به طرزی باورنکردنی بدبین به نظر میرسم. و شما تصور میکنید، هی آقای منسون، اخمهای خود را باز کنید. اما من واقعاً فکر میکنم که این ایده کاملاً آزاد اندیشانه است.
هر چیزی مستلزم فداکاری است. هر چیزی مستلزم هزینه است. هیچ چیزی دائما خوشایند یا متعالی نیست. پس سوالی که پیش میآید: چه ستیزها و فداکاریهایی را میتوان تحمل کرد؟ نهایتاً، چه چیزی توانایی ما را در پیگیری آنچه بدان اهمیت میدهیم تعیین میکند، آیا این همان توانایی ما در مدیریت شرایط حاد و سخت است؟
چنانچه در صدد تبدیل شدن به کارآفرینی برجسته هستید، اما از پس شکستها برنمیآئید، پس بدان دست نخواهید یافت. اگر میخواهید هنرمندی حرفهایی شوید، اما صدها بار، اگر نگوئیم هزاران بار عدم پذیرشها را تاب نیاورید، پس پیش از آغاز محکوم به شکست هستید. میخواهید وکیلی چیرهدست شوید، اما ۸۰ ساعت کار بیوقفه در هفته را نمیتوانید تحمل کنید، پس خبر بدی برایتان دارم.
ساندویچی گند، با چه تجربیات افتضاحی میتوانید روبرو شوید؟ آیا میتوانید تمام شب را صرف خواندن قوانین کنید؟ آیا قادرید آغاز یک زندگی جدید را تا ۱۰ سال به تعویق بیاندازید؟ میتوانید تحمل کنید که مردم اجرای نمایش شما را سالها و سالها به سخره بگیرند؟
کدام ساندویچ گند را ترجیح میدهید؟ زیرا نهایتاً فقط یک بار برایتان سرو میشود.
پس بهتر است ساندویچی با زیتون را انتخاب کنید.
هنگامی که من کودک بودم، داستان مینوشتم. ساعتها به تنهایی در اتاقم مینشستم، درباره غریبهها، ابرقهرمانها، جنگجویان دلاور، درباره خانواده و دوستانم مینوشتم. اما نه برای آنکه کسی آنها را بخواند. نه برای اینکه والدین یا معلمانم را تحت تاثیر قرار دهم. فقط برای آنکه از آن لذت میبردم.
و سپس، به دلایلی، از نوشتن دست کشیدم. اما به یاد ندارم چرا.
همه ما زمینه قطع ارتباط با علایق کودکی خود را داریم. گاهی ناشی از فشار اجتماعی بزرگسالان و فشارهای حرفهایی بزرگسالی بر ما تحمیل میشود تا از گرایشات خود دست برداریم. ما فکر میکنیم تنها دلیل انجام کارها باید دریافت پاداش در قبال آن باشد.
اما در اواسط بیست سالگی بود که دریافتم من چقدر به نویسندگی علاقه دارم. و در اواسط دوران حرفهایی تجارتم بود که به یاد آوردم من چقدر از طراحی وب سایت لذت میبرم، کاری که در اوایل نوجوانی فقط جهت سرگرمی انجام میدادم.
جالب اینجا بود که، خود ۸ سالگی من از خود ۲۰ سالگی میپرسید، چرا به نوشتن ادامه ندادی؟ و پاسخ من این بود، زیرا من در این زمینه موفق نبودم، یا شاید هم، چون هیچکس نوشتههای من را نمیخواند، یا چون درآمدزا نبود، اما نه تنها کاملاً در این باره اشتباه میکردم، بلکه آن پسر ۸ ساله شروع به گریه نمود.
همه ما در موقعیتهای کاملاً کلافه کننده که دقایق به ساعتها و ساعتها، وای…، به طول انجامیده باشد گیر افتادهایم، و من خوردن شام را در این شرایط فراموش میکنم.
فرض کنید، در دوران قدیم، مادر آیزاک نیوتون مجبور میشد که به نیوتون گوشزد کند غذایت را بخور، زیرا وی در تمام طول روز چنان غرق کار بود که قطعاً خوردن را فراموش مینمود.
من هم در حین انجام بازیهای کامپیوتری همینطور بودم. که البته چیز چندان خوشایندی نیست. در واقع، همین امر به نوعی و به مدت چندین سال مشکل ساز بود. زیرا به جای پرداختن به امور مهم، همچون مطالعه برای امتحان یا دوش گرفتنهای معمول و یا صحبت کردن رودررو با دیگران مینشستم و بازی میکردم.
تا جایی که بازی کردن را رها کرده و دریافتم علاقه اصلی من خود بازیها نیست. اشتیاق من به ترقی، برتری در امور و پیشرفت بود. خود بازیها، گرافیک بازیها، داستان بازیها جالب بود اما من بدون آنها نمیتوانستم زنده بمانم. رقابت با دیگران، و البته با خودم بودم که من را ترغیب میکرد.
و هنگامی که پای این تمایلات عقدهایی به پیشرفت و رقابت با خود به مشاغل اینترنتی و نویسندگی باز شد، اتفاقات بزرگی برایم رخ داد.
شاید برای شما به گونهایی دیگر باشد. شاید امور به گونهایی کارامد پیش رود یا در دنیای فانتزی خود غرق شوید یا به دیگران چیزی را آموزش دهید یا مشکلی فنی را برطرف سازید. هر آنچه که هست، فقط بر فعالیتهایی که تمام شب شما را بیدار نگه میدارد، متمرکز نشوید، بلکه بر اصول شناختی که در ورای آن فعالیتها نهفته و شما را شیفته میسازد، تمرکز کنید. زیرا در جاهای دیگر نیز کاربرد دارند.
پیش از آنکه در کاری موفق شوید و کار مهمی انجام دهید، باید بر کاری ممارست ورزید، کاری که سررشتهایی از آن ندارید. این کاملاً مشهود است. و برای ممارست در کاری که سررشتهایی از آن ندارید، باید خود را به گونهایی و نوعی شرمسار سازید، اغلب به طور مکرر. و اکثر مردم از اینکه خود را شرمسار سازند، اجتناب میکنند، چون احمقانه به نظر میرسد.
بنابراین، به دلیل مسئله فوقالعادگی، اگر از انجام اموری که بالقوه موجب شرمساری میشوند، اجتناب نمائید، هرگز موفق به دستیابی و اتمام اموری که مهم به نظر میرسند نخواهید شد.
بله، به نظر میرسد که یکبار دیگر نیز به موضوع آسیبپذیری بازگشتیم.
اگر هم اکنون درصدد انجام کاری هستید، کاری که در ذهن دارید، کاری که درباره آن رویاپردازی میکنید، کاری که هنوز انجام ندادهاید. بدون شک دلیلی پشت آن نهفته است. و شاید این دلایل را با خود و به طور مستمر واگویه میکنید.
اما آن دلایل چه هستند؟ هم اکنون به شما بگویم اگر این دلایل بر اساس تفکرات دیگران است، پس زمان خود را تلف کردهاید.
اما اگر دلایل شما چیزهایی از قبیل، من میتوانم کسب و کاری را آغاز کنم، زیرا سپری کردن زمان با کودکان برایم مهم است یا انجام بازیهای کامپیوتری در تمام طول روز احتمالاً من را از پرداختن به موسیقی حرفهایی باز میدارد، زیرا موسیقی برایم مهم است، پس این خوب است. و درست به نظر میرسند.
اما اگر دلایل شما اموری از قبیل، والدینم از آن متنفرند، یا دوستانم من را مسخره میکنند یا اگر شکست بخورم، همچون یک احمق به نظر میرسم، است؛ و از آنچه برایتان مهم است اجتناب میکنید، پس عدم موفقیت شما را میترسانند و نه به خاطر اینکه مادرتان از آن متنفر است یا همسایهها چه میگویند.
زندگی با اجتناب از اموری که موجب شرمساری شما میشود، همچون راه رفتن در شن با سر است.
ماهیتاً بسیار فوقالعادهاند، منحصر به فرد و نامانوس. بنابراین، برای دستیابی به آنها باید در جهت مخالف اندیشهها حرکت نمود. و انجام آنها قطعاً ترسناک است.
شرمساری را شرمنده کنید. احساس حماقت بخشی از دستیابی به اهداف مهم است، دستیابی به امری معنادار. تصمیمات بزرگ زندگی هراسناک هستند، خوشبختانه باید بیشتر بر آنها ممارست کنید.
اگر به تازگی اخبار را نشنیدهاید، دنیا با چندین مشکل جدی روبروست. و منظور از این چندین مشکل، واقعاً مشکل است، همه چیز در شرف نابودی است و قرار است که به زودی بمیریم.
پیش از این نیز به این اشاره کردم، و تحقیقات نیز نشان داده، اما برای داشتن یک زندگی شاد و سالم باید به ارزشهایی فراتر خوشنودی و رضایت صرفاً شخص خود چنگ زد.
پس مشکلی را انتخاب و در صدد نجات جهان برآئید. انتخابهای متعددی وجود دارد. سیستم آموزشی، توسعه اقتصادی، خشونت خانگی، مشکلات روحی. وای، همین امروز مقالهایی درباره مشکلات جنسی در امریکا خواندم که ذهنم را مشغول کرد و آرزو کردم ای کاش میتوانستم کاری در این زمینه انجام دهم. فکر آن حتی صبحانهام را زهر کرد.
مشکلی که برایتان مهم است را انتخاب کنید و در رفع آن اقدام کنید. قطعاً نمیتوانید تمام مشکلات دنیا را به تنهایی حل کنید. اما مشارکت در حل آن و ایجاد تغییر میسر است. و حس ایجاد تغییر در نهایت منجر به خوشنودی و رضایت شما خواهد شد.
اکنون، مطمئنم در حال تفکر هستید.
دشمن اکثر ما فقط از خود راضی بودنهای محافظهکارانه است. ما درگیر جریانات عادی زندگی هستیم. ما موجب پریشانی خود هستیم. کاناپه راحت است. چیپس پنیری است. و اتفاق جدیدی در زندگی ما رخ نمیدهد.
مشکل همینجاست.
اکثر مردم درک نمیکنند که شور و اشتیاق نتیجه عمل است و نه دلیل آن.
دریابید که در زندگی به چه چیزی علاقه دارید و چه موضوعاتی ذهن شما را درگیر میکند، پروسه آزمون و خطای شما کدام است. هیچ یک از ما درباره فعالیتهای که تا کنون انجام ندادهایم هیچ چیز نمیدانیم.
پس از خودتان بپرسید، اگر فردی اسلحهایی روی سر شما گذاشت و مجبورتان کرد که خانه خود را هر روز برای هر چیزی غیر از خواب ترک کنید، چگونه خود را مشغول میکنید؟ و البته نمیتوانید به کافیشاپ رفته و یا فیسبوک خود را چک کنید. همین کار را که همیشه میکنید. فرض کنید که هیچ سایت سودمندی، بازی ویدئویی، یا تلویزیونی وجود ندارد. باید تمام روز را خارج از خانه باشید تا زمانی که به رختخواب بروید. کجا میروید و چه میکنید؟
در کلاس رقص ثبت نام میکنید؟ به کتابخانه میروید؟ برای گرفتن یک مدرک تحصیلی بالاتر اقدام میکنید؟ شکل جدیدی از سیستم آبیاری را اختراع میکنید تا زندگی هزاران کودک را در مناطق روستایی افریقا نجات دهید؟ خلبانی یاد میگیرید؟
با این حجم از زمان که در اختیار دارید، چه میکنید؟
اگر به تصورات رویاپردازانه شما ضربهایی وارد شده، چندین پاسخ برای آن یادداشت کنید و سپس بیرون رفته و واقعاً آنها را انجام دهید. حداقل مزیت آن این است که خودتان را شرمسار میکنید.
اکثر ما علاقهایی به فکر کردن درباره مرگ نداریم. پریشانمان میکند. اما خوشبختانه فکر کردن درباره مرگ خودمان مزایای کاربردی بسیاری دارد. یکی از آن مزایا این است که ما را مجبور میسازد تا مستقیماً درباره چیزهای مهم زندگی و چیزهایی که بیهوده و پوچ هستند، باندیشیم.
زمانی که دانشجو بودم، عادت داشتم پرسه بزنم و از افراد بپرسم، اگر فقط یکسال دیگر زنده باشید، چه میکنید؟ همانطور که میشود تصور نمود، رفتارهای متفاوتی با من شد. اکثر افراد پاسخهای گنگ و کسل کنندهایی میدادند. برخی من را تحقیر میکردند. اما همین سوال موجب شد تا آنها درباره زندگی خود به شیوهایی متفاوت بیاندیشند و اولویتهای خود را دوباره ارزیابی کنند.
میراث شما برای دیگران چیست؟ هنگامی که از این دنیا رفتید، چه داستانهایی درباره شما نقل میکنند؟ شرح مختصری اززندگی شما چیست؟ اصلاً چیز خاصی درباره شما وجود خواهد داشت؟ اگر نه، دوست دارید درباره شما چه بگویند؟ امروز چه اقدامی در این راستا انجام میدهید؟
و دوباره، اگر رویاهای شما فقط خاطراتی پرخاشجویانه از شما بر جای بگذارد وهمین خاطرات افرادی را تحت تاثیر قرار دهد، پس دوباره شکست خوردهاید.
اگر مردم هدفی در زندگی نداشته باشند، نمیدانند که چه چیزی برایشان مهم است، نمیدانند ارزشهای آنها کدام است.
اگر ندانید ارزشهای شما کدام است، مجبور میشوید ارزشهای دیگران را برای خود برگزینید، اولویتهای دیگران را اولویتهای خود در نظر بگیرید. و این همان بلیط یک طرفه به سوی رابطهایی ناسالم و بدبختی نهایی است.
کشف هدف در زندگی منجر به درک چیزهایی متعالی تر از خودتان و حتی اطرافیانتان میشود. بدین منظور باید کاناپه و کارهای خود را رها کرده، به چیزهایی فراتر از خودتان باندیشید، به چیزهایی متعالیتر از خودتان و بر خلاف عقیده عموم، دنیا را بدون خودتان تصور کنید.
جام جم سرا: در این میان، فردی به نام «دیوید لش» از نامزدش ماجرای گم شدن این فرد را شنید و بسرعت تصمیم گرفت به کمک روبات پرندهاش به جستوجوی پیرمرد برود. این روبات که قابلیت تصویربرداری دارد و از راه دور کنترل میشود، توانست در کمتر از ۲۰ دقیقه پیرمرد را پیدا کند.
به نظر میرسید که پیرمرد از گم شدن خود خبر نداشت و کاملا در سلامت روحی بود. (دنیای اقتصاد)
جام جم سرا: دختر و پسر باید در مراحل خواستگاری، درباره همه معیارهایی که برایشان از اهمیت ویژهای برخوردار است گفتوگو کنند و هیچگاه برای اینکه هرچه سریعتر ازدواج کنند و به فرد مورد علاقهشان برسند، بدون آگاهی چیزی را قبول نکنند و فکر نکنند که بعد از ازدواج میتوانند خودشان یا طرف مقابل را متحول کنند و به معیارهای ایده آلشان نزدیک شوند.
تغییر از لحاظ اعتقادی و سبک زندگی سخت است
وقتی برای مردی مهم است که همسرش شاغل نباشد، باید این مسئله را در جلسات خواستگاری مطرح کند و نظر همسرش را در این باره جویا شود. جالب است که گاهی مردان به این دلیل درباره این موضوع صحبت نمیکنند که همسرشان بعد از ازدواج باید از آنها تمکین کند.
دختر و پسرها باید توجه داشته باشند که معیارهای اعتقادی و ملاکهایی که به سبک زندگی افراد برمی گردد، به سختی قابل تغییر است. با این حال اگر زن یا شوهری به خاطر همسرش مجبور شود بر خلاف خواستهاش، رفتار کند خیلی زود دچار تضاد درونی خواهد شد.
ذکر این نکته هم ضروری به نظر میرسد که خانمی با تحصیلات عالیه فقط برای مسائل مالی کار نمیکند بلکه به دلیل نیاز فطریاش برای کمک به جامعه و حفظ جایگاه اجتماعی به کارش اهمیت میدهد. با این حال اگر مردی بتواند همسرش را مجبور کند که سرکار نرود، معمولا همسرش به خاطر تحمیل این وضعیت به او، وظایف مادری و همسریاش را به خوبی انجام نخواهد داد.
جیب زن یا شوهر نداریم
بعضی زن و شوهرها که هر دو شاغل هستند حسابهای مالی جداگانه دارند و مانند ۲ بیگانه با یکدیگر رفتار و حتی گاهی با یکدیگر داد و ستد میکنند.
معمولا زندگی در چنین وضعیتهایی، در قدم اول باعث طلاق عاطفی در زوجها خواهد شد. در زندگی مشترک چنین زوجهایی بهتر است که جیب زن و شوهر نداشته باشد تا محبت بینشان حفظ و حتی بیشتر شود.(عبدالحسین ترابیان - کارشناس و مشاور خانواده/خراسان)
جام جم سرا به نقل از ایران: «شادی سرخیل» صبح شنبه گذشته ۱۷ آبان هنگام تمرین در پیست قایقرانی تالاب انزلی در اثر واژگون شدن قایق غرق شد.
رئیس هلال احمر بندرانزلی گفت: نیروهای هلال احمر، نیروی دریایی، دریابانی و غواصان از همان دقایق نخست به جستوجوی جسد این دختر ورزشکار پرداختند.
«اکبر صبربخش» با اشاره به شدت جریان آب اظهار کرد: طبق صحبتهای مربی تیم، شادی سرخیل همراه ۱۱ عضو دیگر تیم کایاک با نظارت مربیانشان از درون دو قایق موتوری در پیست قایقرانی تالاب انزلی در حال تمرین بودند که به دلایل نامعلوم قایق وی واژگون شد.
صبربخش با بیان اینکه مربی بلافاصله پس از مشاهده واژگون شدن قایق به سمت آن میرود، تصریح کرد: این ورزشکار یک هزار و ۵۰۰ متر پارو زده و بدنش گرم، ولی آب تالاب سرد بود و وی جلیقه نجات نیز به تن نداشت و احتمالاً بسرعت غرق شده است.
«قاسم روحانیفر» فرماندار انزلی که به منظور بازدید مستقیم از محل حادثه راهی تالاب شده و از نزدیک در جریان اقدامات نیروهای امدادی برای پیدا کردن جسد قایقران جوان قرار گرفته بود، نیز گفت: از همان ابتدای امر که این موضوع به فرمانداری گزارش شد با بسیج و کمک همه دستگاههای امدادی بخصوص نیروی دریایی، هلال احمر و دریابانی عملیات پیدا کردن جسد مرحومه را شروع کردیم. روز یکشنبه تا پاسی از شب چهار گروه دو نفره غواص نیروی دریایی در کنار نیروهای دریابانی و امدادگران هلال احمر مشغول فعالیت و گشتزنی بودند که متأسفانه نتیجهای حاصل نشد. از صبح دوشنبه نیز مجدداً فعالیتها با شش گروه دو نفره غواص ادامه پیدا کرده است.
نماینده دولت در بندرانزلی با اشاره به هماهنگی خوب بین نیروهای امدادی، گفت: امیدوارم جسد این قایقران جوان هر چه زودتر پیدا شود تا برای این خانواده تسلی خاطری باشد.
اکبر صبربخش رئیس هلال احمر بندرانزلی نیز میگوید: پیشبینی ما این است که به دلیل اینکه آب بسیار سرد و بدن قایقران بعد از یک هزار و ۵۰۰ متر پارو زدن قطعاً گرم بوده و نیروهای امدادی پشتیبان نیز میگویند هیچگونه حرکت و تکاپویی پس از واژگونی از او ندیدهاند و در کمتر از ۲۰ ثانیه به او رسیدهاند، این دختر احتمالاً بعد از واژگونی قایق، ایست قلبی کرده و این نشان میدهد که قطعاً دلیل مرگ، غرقشدگی نیست.
«امید عظیمیان» مدیر روابط عمومی هلال احمر استان گیلان نیز درباره چگونگی وقوع حادثه گفت: این گروه از قایقرانان ساعت ۸ صبح روز شنبه برای تمرین به مرداب انزلی رفته بودند، طی روزهای قبل بارندگی زیادی رخ داده و جریان آب کمی تند شده بود. ساعتی بعد بر اثر جریان موج شدیدی که در مرداب رخ میدهد دو تن از قایقرانان با واژگون شدن قایقشان داخل آب میافتند. قایق پشتیبان این گروه بلافاصله خود را به قایقی که نزدیکتر بوده رسانده و او را از آب بیرون میآورند. وقتی آنها برای نجات ورزشکار دوم که دختر قایقران بوده اقدام میکنند حدود ۵ دقیقه از افتادن او به داخل آب میگذشت. آب مرداب بسیار سرد بود و به نظر میرسد که این ورزشکار قایقران در همان لحظات نخستین افتادن به آب دچار گرفتگی عضلات شده و سنکوب کرده باشد. بلافاصله وقتی ما در جریان قرار گرفتیم تیمهای مختلفی از غواصان و قایقهای اداره بنادر و کشتیرانی خود را به محل حادثه رساندند اما متأسفانه اقدامات بینتیجه بوده است. ما احتمال میدهیم جریان آب او را به سمت دریا برده باشد.
به گزارش هافینگتن پست، روانشناسان و مشاوران علوم رفتاری شش عادت ساده اما واقعا موثر را معرفی میکنند که انجام آنها در طول روز به شما کمک میکند حال خود را خوب کنید و با روحیه شاد و راضی روزگار بگذرانید:
- گوش کردن به صداهای طبیعت
تحقیقات صورت گرفته در دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا نشان داده است که گوش کردن به صداهای طبیعت حتی اگر ضبط شده باشند برای تنها سه دقیقه در روز، حتی پس از دیدن یک فیلم ناراحتکننده در خوب کردن حال فرد موثر است.
- لبخند زدن
یک لبخند ساده در صورتی که این لبخند هدفمند باشد میتواند تمام شرایط را برای شاد شدن شما فراهم کند. یافتههای یک تحقیق صورت گرفته در دانشگاه میشیگان آمریکا نشان میدهد کسانی که با فکر کردن به تفکرات و رویدادهای مثبت لبخند میزنند، شادتر از کسانی هستند که بیدلیل لبخند میزنند؛ پس با یادآوری خاطرات مثبت میتوانیم حال خود را بهتر کنیم.
- تمرکز روی شاد بودن
تلاش برای رسیدن به شادی شما را سریعتر به این هدف میرساند. یافتهها نشان میدهد آن دسته از افرادی که به موسیقی شاد گوش میدهند و همزمان بر شاد بودنشان تمرکز میکنند، واقعا شاد میشوند.
- شاد کردن دیگران
حتی دادن یک هدیه کوچک موجب آرامش قلب و شادی شما میشود. تحقیقات ثابت کرده هزینه کردن برای دیگران (کم یا زیاد) شما را شادتر میکند. این شادی حتی بیشتر از زمانی است که شما برای خودتان هزینه میکنید.
- قرار گرفتن در برابر نورخورشید
اگرچه باید از پوست در مقابل اشعههای مضر خورشید محافظت کنیم، اما این به معنای محروم کردن کامل خود از مزایای آفتاب نیست. بر اساس یک مطالعه انجام شده در آمریکا قرار نگرفتن در معرض نور خورشید به اندازه کافی میتواند موجب بیحوصلگی و بیحالی شود. یافتهها همچنین نشان میدهد قرار گرفتن بیشتر در معرض نور خورشید موجب کاهش علائم افسردگی و افزایش سطح ویتامین D بدن میشود.
- پیادهروی با احساس شادی
پیاده روی موجب بهبود خلق و روحیه میشود و اگر آن را با حرکات دست، بازو و شانه همراه کنید موثرتر خواهد بود. در واقع راه رفتن به گونهای که شما را شادتر و سرحالتر نشان میدهد در مقایسه با پیادهروی آرام و بیتفاوت، به حس خوشحالی شما میافزاید. (ایسنا)
در اتوبوس و تاکسی و مترو هم وضع همینطور است. افرادی که به گوشیهایشان نگاه میکنند و چیزی مینویسند و چیزی میخوانند.
چندی قبل در خبرها خواندم که بزودی مفهوم راننده در ماشینها از بین میرود، نسل ماشینهایی به بازار میآید که خود رانندگی میکند و تو فقط از روی نقشه به آن مقصد را میگویی و منتظر رسیدن میشوی. در این ماشین صندلیها رو به هم گذاشته میشود تا افراد با خیال راحت بنشینند و حرف بزنند، اما کسی که میخواهد ماشینهای هوشمند را طراحی کند باید ورود موبایلهای هوشمند را به آن ممنوع کند، در غیر این صورت چه فایده صندلیهای رو به هم وقتی هر کس در تلفن همراهش غرق است!
همین غرق شدنمان در شبکههای اجتماعی یعنی در زندگیمان یک جای خالی بزرگ احساس میکنیم. شاید نداشتن همصحبتی که بتوانیم با آن از هر دری صحبت کنیم. کسی که با او بخندیم، با او گریه کنیم، از خبرهای مهم باهم حرف بزنیم و در یک کلام کسی که کنارش خودمان باشیم.این اتفاق در خانههای ما هم افتاده، همانطور که در مترو کنار غریبهها مینشینیم و در گوشیهایمان غرق میشویم، در خانه هم کنار عزیزانمان باز هم مینشینیم و در گوشیهایمان یا به دنبال اخبار جدید هستیم و در شبکههای اجتماعی سیر میکنیم یا فیلم و عکسهای قدیمی را برای چندمین بار میبینیم.
اینکه در یک محل عمومی همصحبتی نداریم و به جایی پناه میبریم که شاید کلامی یا نشانی از همراهی پیدا کنیم، هرچند خوب نیست، اما آنقدرها هم آسیبزا نخواهد بود که اگر در خانهمان بنشینیم و نتوانیم همصحبت هم باشیم و به شبکههای اجتماعی پناه ببریم. نمیخواهم در مورد قوانین استفاده از تکنولوژی حرفی بزنم چون تا وقتی جای خالی در زندگیمان وجود دارد، آن را با گزینههای مختلف پر میکنیم، پس باید به دنبال این باشیم که جای خالی در خانهمان نگذاریم و آنقدر همصحبت خوبی برای هم باشیم و از همراهی هم لذت ببریم تا فرصت و رغبتی برای سر زدن به این شبکهها نداشته باشیم، اما چگونه میشود یک زن و شوهر در چاردیواری خانهشان همصحبتهای خوبی برای هم باشند؟
به خاطر تفاوتهای فردی و همینطور جنسیتی، همصحبتی زن و مرد کمی دشوار است و باید به این تفاوتها آگاه باشند و هشیارانه برخورد کنند تا بتوانند به نتیجه دلخواه برسند، نتیجهای شیرین که همان همصحبتی لذتبخش است، اما چیزی که در بیشتر خانوادهها شاهد آن هستیم، گلایه خانمها از کمحرفی مردان در خانه و حتی خوب گوش ندادن به آنهاست و گلایه مردان از زیاد صحبت کردن خانمها و حتی چک کردن اینکه شوهرشان به حرفشان گوش میدهد یا فقط سر تکان داده و خود در خیالات سیر میکند، اما مصاحبت لذتبخش زن و شوهر قواعدی دارد:
فقط علاقهمند باش
اول از همه چه خانمها و چه آقایان اگر دوست دارند شریک زندگیشان را از شبکههای اجتماعی به پای میز گفتوگو بکشانند باید کمی در مورد مسائل مورد علاقه طرف حساس بوده و هنگام صحبت فقط به علایق خود فکر نکنند. مثلا اگر خانمی به کلاس خیاطی میرود و در این مورد حرف میزند، نیازی نیست همسرش نسبت به خیاطی آگاهی کامل داشته باشد، همین که به حرفهای او گوش دهد و کمی هنگام گفتوگو خود را فعال نشان دهد، کافی است یا اگر مردی درباره فوتبال صحبت میکند، همسرش میتواند با علاقه گوش کرده یا در کنار او بازی را نگاه کند.
یک گوش شنوا و دیگر هیچ
دومین نکتهای که باید همسران به آن توجه کنند، نیاز طرف مقابل به گوش شنواست. گاهی همین که همسرمان به حرف ما گوش دهد، کافی است. این نکته درباره خانمها بیشتر صدق میکند و همیشه حرف نمیزنند تا جواب بشنوند، اما کم نیستند زنانی که از خرابی لوازم خانه شکایت میکنند تا کسی با مهربانی تنها نگاهشان کند یا بگوید: حق داری، خیلی خسته شدی! به جای آن راهکار بدهد که بهتر است زنگ بزنی تا تعمیر کار بیاید.
همصحبتی به روش دوستان
سومین نکتهای که میتواند همسران را به بهترین مصاحبهای دنیا تبدیل کند، حرف زدن تنها برای حرف زدن است، نه اصلاح روابط و حل مشکلات تلنبار شده از 10 سال قبل. زن و شوهر نیاز دارند باهم حرف بزنند، لطیفه تعریف کنند و با صدای بلند بخندند، شعر بخوانند و لذت ببرند یا هر چیز دیگری که حالشان را خوب کند. اینکه برای خرید خانه باید پسانداز کنند یا در زمانی خاص به مسافرت بروند را بگذارند برای هفتهای یکبار جلسه حل مشکلات خانوادگی که از قبل با هم قرار گذاشتهاند. بقیه موارد مانند یک دوست باهم همصحبت شوند.
زندگی امروز باعث شده ما همواره برای لحظاتمان کم میآوریم. شاید بزودی در صفحه نیازمندیهای روزنامهها به دنبال یک همدم، همصحبت و کسی بگردیم که بتوانیم ساعتی را کنارش بدون سانسور خودمان باشیم، از علایقمان بگوییم و اگر خواستیم عصبانی شویم و اگر دوست داشتیم بلند بخندیم. این همان چیزی است که اگر به همسرمان بدهیم، جای خالی نمیماند تا در شبکههای اجتماعی بخواهد آن را پر کند. این روزها خیلیها از تنهایی رنج میبرند، در حالی که میتوانند بهترین دوست را در چاردیواری خود داشته باشند.
کد مطلب: 415273
جسد دختربچه بیمار به امید یافتن درمان در آینده منجمد شد
تاریخ انتشار : جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۴۷
این دختر بریتانیایی اندکی پیش از مرگش که در ماه اکتبر روی داد موفق شده بود که در یک فرآیند قانونی، اجازه قاضی برای اجرای خواست خود را کسب کند. اختلاف قانونی میان پدر و مادر این دختر بود. پدر او مخالف انجام سرمازیستی و مادر موافق خواسته دخترش بود.
این دختربچه ۱۴ ساله در نامه ای به قاضی نوشته بود که می خواهد زندگی طولانی تری داشته باشد و نمی خواهد که زیر خاک دفن شود.
سرمازیستی یا Cryonics دانشی نوبنیاد است که با پائین آوردن دمای و تخلیه خون، بدن فرد مرده را توسط نیتروژن مایع منجمد می کند، اما به صورتی که به بافت ها و سلولهای بدن آسیبی وارد نشود تا شاید در آینده و با پیشرفت علم راهی برای بازگرداندن آن به زندگی و درمان بیماری فرد پیدا شود.
دستگاه های لازم برای اجرای این فنآوری تنها در آمریکا و روسیه وجود دارد و هزینه آن بسیار بالاست. هزینه انجام این تکنیک در مورد این دختر بچه تقریبا ۴۳ هزار یورو بوده است.
کلمات کلیدی : سرطان
نظراتی که به تعمیق و گسترش بحث کمک کنند، پس از مدت کوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت دیگر بینندگان قرار می گیرد. نظرات حاوی توهین، افترا، تهمت و نیش به دیگران منتشر نمی شود.
بامداد-خیلی وقتهاشده است که به هنگام دعا و مناجات به آیه أمّن یجیب توسل کردهای تا حاجات خود را از خدا بخواهی. بارها و بارها با سوز و شور این آیه را خوانده و زمزمه کردهای تا بر استجابت دعایت تأکید کرده باشی، اما چرا این آیه؟! آیا دلیل خاصی دارد که این آیه را در دعا تکرار می کنیم؟
برای پاسخ به این سۆال باید گفت؛ دعا کردن با آیه أمن یجیب کاری ذوقی و استفادهای لطیف و زیبا از این آیه نورانی است و دستور خاصی در این مورد به شکل معمول در بین ما در منابع اسلامی وارد نشده است.
آیه امن یجیب جهت نجات یافتن از گرفتاری و بلا خوانده می شود
ختم امن یجیب به این منظور انجام میگیرد که ما خود را مصداق موجودی مضطر و درمانده و خداوند را مجیب و فریادرس و دستگیر مییابیم و این آیه را با توجه به مضمون و محتوای آن به قصد جلب عنایت و امداد خداوند و نجات یافتن از گرفتاری و بلا میخوانیم.
برای آشنایی بیشتر با مضمون و تفسیر آیه مورد بحث به توضیح ذیل توجه کنید:
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلاً ما تَذَکَّرُونَ (۶۲/نمل)
یا کیست آنکس که دعاى مضطر را اجابت مى کند و گرفتارى را برطرف مى سازد، و شما را خلفاى زمین قرار مى دهد، آیا معبودى با خداست؟ کمتر متذکر مى شوید!
آرى در آن هنگام که تمام درهاى عالم اسباب به روى انسان بسته مى شود کارد به استخوانش مى رسد، و از هر نظر درمانده و مضطر مى گردد، تنها کسى که مى تواند قفل مشکلات را بگشاید، و بنبستها را بر طرف سازد، و نور امید در دلها بپاشد، و درهاى رحمت به روى انسان درمانده بگشاید، تنها ذات پاک او است و نه غیر او. از آنجا که این واقعیت به عنوان یک احساس فطرى در درون جان همه انسانها است، بتپرستان نیز به هنگامى که در میان امواج خروشان دریا گرفتار مى شوند تمام معبودهاى خود را فراموش کرده، دست به دامن لطف اللَّه مى زنند همانگونه که قرآن مى گوید: فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ: هنگامى که سوار کشتى مى شوند خدا را مى خوانند در حالى که پرستش را مخصوص او مى دانند (۶۵/عنکبوت)
سپس مى افزاید: نه تنها مشکلات و ناراحتیها را بر طرف مى سازد بلکه شما را خلفاى زمین قرار مى دهد (وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ). آیا با اینهمه معبودى با خدا است؟ (أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ). ولى شما کمتر متذکر مى شوید و از این دلائل روشن پند و اندرز نمى گیرید (قَلِیلًا ما تَذَکَّرُونَ).
پیرامون مفهوم مضطر و مساله استجابت دعا و شرائط آن بحثهایى است که در نکته ها در پایان همین آیات خواهد آمد. منظور از خُلَفاءَ الْأَرْضِ ممکن است به معنى ساکنان زمین و صاحبان آن باشد، چرا که خدا با آن همه نعمت و اسباب رفاه و آسایش و آرامش که در زمین قرار داده انسان را حکمران این کره خاکى ساخته، و او را براى سلطه بر آن آماده کرده است. مخصوصا هنگامى که انسان در اضطرار فرو مى رود و به درگاه خدا رو مى آورد و او به لطفش بلاها و موانع را بر طرف مى سازد، پایه هاى این خلافت مستحکمتر مى شود (و از اینجا رابطه میان این دو بخش از آیه روشن مى گردد). و نیز ممکن است اشاره به این باشد که خدا ناموس حیات را چنین قرار داده که دائما اقوامى مى آیند و جانشین اقوام دیگر مى شوند که اگر این تناوب نبود، تکاملى صورت نمى گرفت .
گرچه خداوند دعاى همه را – هر گاه شرائطش جمع باشد- اجابت مى کند ولى در آیات فوق مخصوصا روى عنوان مضطر تکیه شده است، به این دلیل که یکى از شرائط اجابت دعا آن است که انسان چشم از عالم اسباب بکلى برگیرد و تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد، همه چیز را از آن او بداند و حل هر مشکلى را به دست او ببیند، و این درک و دید در حال اضطرار دست مى دهد.
یکى از شرائط اجابت دعا آن است که انسان تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد
درست است که عالم، عالم اسباب است، و مۆمن نهایت تلاش و کوشش خود را در این زمینه به کار مى گیرد ولى هرگز در جهان اسباب گم نمى شود، همه را از برکت ذات پاک او مىبیند دیدهاى نافذ و سبب سوراخ کن دارد که اسباب را از بیخ و بن بر مى کند و در پشت حجاب اسباب ذات مسبب الاسباب را مى بیند و همه چیز را از او مى خواهد. آرى اگر انسان به این مرحله برسد مهمترین شرط اجابت دعا را فراهم ساخته است.
جالب اینکه در بعضى از روایات این آیه تفسیر به قیام حضرت مهدى- صلوات اللَّه و سلامه علیه- شده؛
در روایتى از امام باقر علیه السلام مى خوانیم که فرمود: و اللَّه لکأنی انظر الى القائم و قد اسند ظهره الى الحجر ثم ینشد اللَّه حقه … قال هو و اللَّه المضطر فى کتاب اللَّه فى قوله: أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ: به خدا سوگند گویا من مهدى سلام الله علیه را مى بینم که پشت به حجر الاسود زده و خدا را به حق خود مى خواند … سپس فرمود: به خدا سوگند مضطر در کتاب اللَّه در آیه أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ … او است .
در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام چنین آمده: نزلت فى القائم من آل محمد علیهم السلام هو و اللَّه المضطر اذا صلى فى المقام رکعتین و دعا الى اللَّه عز و جل فاجابه و یکشف السوء و یجعله خلیفة فى الارض: این آیه در مورد مهدى از آل محمد عجل الله فی فرجه نازل شده، به خدا سوگند مضطر او است، هنگامى که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز به جا مى آورد و دست به درگاه خداوند متعال بر مىدارد دعاى او را اجابت مى کند، ناراحتىها را بر طرف مى سازد، و او را خلیفه روى زمین قرار مى دهد.
بدون شک منظور از این تفسیر – همانگونه که نظائر آن را فراوان دیده ایم- منحصر ساختن مفهوم آیه به وجود مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیست، بلکه آیه مفهوم گستردهاى دارد که یکى از مصداقهاى روشن آن وجود امام مهدی علیه السلام است که در آن زمان که همه جا را فساد گرفته باشد، درها بسته شده، کارد به استخوان رسیده، بشریت در بنبست سختى قرار گرفته، و حالت اضطرار در کل عالم نمایان است در آن هنگام در مقدسترین نقطه روى زمین دست به دعا برمى دارد و تقاضاى کشف سوء مى کند و خداوند این دعا را سرآغاز انقلاب مقدس جهانى او قرار مى دهد و به مصداق وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ او و یارانش را خلفاى روى زمین مى کند .
منبع: porsemani.ir
نوشته نجات یافتن از گرفتاری با خواندن آیه امن یجیب اولین بار در بامداد پدیدار شد.
بامداد- اثر دعا بر کاهش اضطراب
دعا به معنی خواندن و حاجت خواستن و استمداد است و گاهی مطلق “خواندن” از آن منظور است. خداوند در آیه “ وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ(بقره/ ۱۸۶)”(۱) وعده اجابت به بندگان خویش داده و با عطوفت خاصی خود را نزدیک به آنان ذکر کرده که دعای ایشان را به استجابت برساند.
نقش تربیتی دعا:
دعا یاد خدا را در دل انسان زنده نگاه میدارد: ” وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (حشر/۱۹)”(۲)
انسان به دلیل ساختار فکری و بشری خود فراموشکار است و به دلیل همین خصوصیت، دچار انحرافات و خطاهای گاه بسیار بزرگ میشود. اگر انسان از مسیر هدایت و جاده حرکت اصیل خویش منحرف شود و اهدافش را گم کند، دچار سردر گمی عقیدتی و فکری میشود.
دعا سبب طهارت روح انسان میشود. ضلالت و گمراهی را به او تذکر میدهد، هدف و جهت اصلی را به او متذکر میشود.
با دعا، توکل در انسان افزایش یافته و وی با نیروی اعتماد بر قدرتی که همیشه همراه اوست و ناظر اعمال و گفتار وی میباشد، سعی در پیرایش تفکرات خویش و زدودن آلایشها از اعمال و کردار نموده و در نهایت در مسیر تربیتی صحیح به حرکت درمیآید.
دعا یاد خدا را در دل انسان زنده نگاه میدارد
دعا عامل تلطیف روح:
ادعیهای که در مکتب ما وارد شده است، سرشار از مضامین لطیف و زیباست. سخنان نغز و زیبا و سرشار از احساس در ادبیات جهان، گواهی بر این مدعاست. متون ادعیه اسلام نیز از جهت زیبایی کلام و نیز جهات دستوری و نگارش و از نظر عمق و لطافت بینظیر است.
از دیگر مسائل دارای اهمیت، ساختارشناسی دعاست، یعنی واژهها و پیوند آنها. ساختمان عبارات و آهنگ و موسیقی کلامی باید مورد دقت قرار گیرد. این تلطیف روح میتواند نقش بسیار والایی از جهت تربیتی در زندگی داشته باشد. به ویژه در جهان پر تنش کنونی که خشونت و بیرحمی و نبود عواطف انسانی در حال گسترش است و زندگی مادی و صنعتی، انسان را به سوی پرتگاه نیستی انسانیت پیش میبرد و حیات معنوی را مورد تهاجم قرار میدهد، ایجاد آرامش و روحیهای لطیف و سرشار از معنویت و نگرشی پر لطف به جهان هستی، تاثیر به سزایی در افکار انسانها گذاشته و آرامش روحی را فراهم میکند.
بنابراین با دعا، دیگر مشکلی نمیتواند فرد را ناآرام کند، زیرا به حل مشکلات یقین دارد.
دستهایی را در امور جهان صاحب قدرت میداند که هیچ کس را یارای مبارزه با آن نیست. پس هر بار ناملایمی، او را در خویش فرو نمیبرد و تصویر ذهنی اش، رسیدن کمک و استعانت از جانب خداوند مهربان است.
چنین فردی هراسی از آینده و اضطرابی از پیش آمدها ندارد، زیرا میداند گرفتاریهای عالم با قدرت چنان قادر متعالی برطرف خواهد شد و آنچه از او بخواهد، به یقین اجابت خواهد شد.
در پایان این نوشتار به آیهای از قرآن تمسک میجوییم که به نقش آرامش بخشی ایمان دلالت دارد:
الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَـئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ (انعام/۸۲)
آنها که ایمان آوردهاند و ایمان خود را با شرک و ستم آلوده نکردهاند، ایمنی (آرامش) تنها برای آنهاست و آنها هدایت یافتگانند.
==============================
پی نوشت:
(۱) چون بندگان من درباره من از تو بپرسند ، بگو که من به آنها نزدیکم و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ میدهم. پس به ندای من پاسخ دهند و به من ایمان آورند تا به راه راست هدایت یابند.(بقره/۱۸۶)
(۲) از آن کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز چنان کرد تا خود را فراموش کنند که ایشان نافرمانند.(حشر/۱۹)
منبع:tebyan.net
نوشته کاهش یافتن اضطراب با خواندن این دعا اولین بار در بامداد پدیدار شد.