مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

تربیت در دوره‌ی دوم کودکی (دوره‌ی کودکستانی) (1)

[ad_1]

هنگامی که از کودک یا طفل سخن می‌گویند و معنی این کلمه را درست نشان نمی‌‌دهند غالباً منظورشان کودک 5 یا 6 ساله اســت. البته این امر به هیچ وجه جای تعجب نیست. مرحله‌ای که میان 3 تا 7 سالگی ادامه دارد مهمترین و برجسته ترین مرحله‌ی دوران کودکی اســت. در این مرحله، حیات روانی بسی غنی تر و متنوع تر از سنین پیشین اســت و به کلی با حیات نفسانی انسان بالغ و کامل نیز فرق دارد. در این دوره، تربیت صحیح می‌تواند روح کودکانه را در کمال آزادی پرورش دهد.
باری، این دوره عالیترین مرحله‌ی کودکی اســت.
***
الف - خصائص روانی
می توان مهمترین اطلاعاتی را که روان شناسی به دست می‌دهد و در تربیت طفل کودکستانی تأثیر بسزا دارد به سه دسته تقسیم کرد:
1- طفل در این دوره مرحله‌ای را طی می‌کند که با احساس شدید شخصیت همراه اســت؛
2- نخستین تصور را از جهان به دست می‌آورد اما این تصور حالت به هم آمیخته‌ای دارد.
3- بازی، از فعالیتهای اساسی اوست و خود فعالیتی پیچیده و سازمان یافته اســت و شیوه طبیعی خودنمائی به شمار می‌رود.
1- تشخص طلبی یا اثبات ذات (1)
- البته صورت ابتدائی شخصیت در دوره‌ی پیشین یعنی دوره‌ی شیرخوارگی (1- 3 سالگی) نیز دیده می‌شد. اما تشخیص «من از غیر من» در آن دوره صورت ناقصی داشت. به عقیده‌ی برنفلد (2) این تمیز از دوره‌ی فطام رفته رفته پیدا می‌شود و از سه سالگی هنگامی که کودک ضمائر شخصی مانند «مر» و سپس «من» را به کار می‌برد، به مرحله‌ی صراحت می‌رسد. البته نباید در باره‌ی اهمیت این واقعه‌ی جدید مبالغه کرد. ظهور این امر جدید، برحسب محیطهای مختلف و نیز برحسب این که طفلی در شمار کوچکتران یا بزرگتران یا دختر و یا پسر باشد آشکارا فرق می‌کند. پس از این، احساس شخصیت جلوه‌ی خاصی پیدا می‌کند و این احساسی را می‌توان از خلال حرکات کودک به خوبی دید. حرکات کودک بسیار و معلول جریانهائی اســت که نمونه ‌های دیگر آنها را در طی رشد هم می‌بینیم. اعمال ناشی از تجلی شخصیت پی در پی ظاهر می‌شوند و مانند چین ‌های ظریف موجی نیرومند که به ساحل برمی خورد همدیگر را می‌پوشانند.
نخستین رفتاری که مشاهده می‌شود مخالفتی اســت که والون آن را به خوبی مطالعه کرده اســت. این موج مخالفت حتی پیش از سه سالگی از راه احتیاج به تشخص طلبی و غالباً به صورت عناد و نافرمانی، پدید می‌آید و ممکن اســت به منفی بافی موقت مبدل گردد.
«هوسهای» این دوره از لحاظ شخصیت معانی بزرگی دارد. کودک از این طریق موفق می‌شود، به صورت آشکارتری خود را از اعضاء دیگر خانواده خود متمایز سازد. وقتی در خانواده برادر یا خواهر بزرگتری هم باشد، کودکی کم سال تر مصرانه سعی می‌کند آزادی بیشتری به دست آورد. خانم مدیسی (3) این امر را در ضمن مطالعه‌ی کودکی که از این لحاظ شاخص بود نشان داده اســت. بحران نافرمانی سه سالگی برحسب افراد کم و بیش برجستگی دارد. در صورتی که این بحران خفیف باشد می‌توان آن را نشانه‌ی منش یا طبع بی ثبات کودکی دانست و وقتی بسیار قوی باشد و دنباله پیدا کند می‌توان آن را دلیل بر لجاجتی دانست که گاهی صورت مرضی روحی پیدا می‌کند.
در دنبال این نافرمانی ‌ها نوعی خودنمائی پیدا می‌شود. در این خودنمائی دو وسیله به کار میرود: یکی از این دو، مهارت عمومی بدن اســت. طفل شیر خوار که تا دیروز بی تجربه بود در چهار سالگی زرنگ تر و حرکاتش نرمتر می‌گردد و در حرکات و سکناتش (مخصوصاً در دختر بچه) ظرافت و لطفی خاص پدید می‌آید. گرچه هنوز از چابکی دور اســت اما عاری از دلربائی نیست.
این سن، سن لطف و ظرافتی اســت که هومبورگر (4) به توصیف آن پرداخته اســت. کودک نسبت به وزن و آهنگ موسیقی حساس می‌شود و رقصیدن را دوست می‌دارد. به حرکات و شیوه ‌های خود چنان شکوهی می‌بخشد که به آسانی می‌توان گفت از این حرکات و جست و خیزهای ملوس، لذت می‌برد.
وسیله‌ی دیگر، جلب تحسین و تمجید دیگران اســت. کودک میل دارد مورد پسند دیگران قرار گیرد و توجه آنان را به خود جلب کند. غالباً در حالی که از زیر چشم به ما نگاه می‌کند، وضعهای دلربائی به خود می‌گیرد و از راه خودستائی کودکانه به نمایاندن برتریهای واقعی یا خیالی خود می‌پردازد و از این کار لذت می‌برد.
رفتار دیگری که شخصیت طفل را می‌افزاید تقلید از بزرگسالان اســت. از 5 تا 7 سالگی تقلید به صورت دیگر ولی با قدرت ظاهر می‌شود. تقلید در این دوره تقریباً صورتی طبیعی دارد که در دوره‌ی اول کودکی نخستین دیده می‌شد. گیوم (5) اهمیت آن را در سال دوم و بعد نشان داده اســت. اما بر اثر درون فکنی (6) یا همانند شدن انفعالی (7) کودک با همگنان خود، تقلید به صور گوناگون در می‌آید. این تقلید و همانند شدن بر اثر نقش ‌های مختلفی که کودک به عهده می‌گیرد، شخصیت او را غنی تر می‌سازد.
تحریک حس شخصیت با حالت انفعالی شدیدی همراه اســت. دلبستگی به مادر یا عضو دیگری از خانواده ممکن اســت باعث کشمکشها و رقابتها و حسادتهای ناهشیارانه گردد. اما بزودی پیوندها سست می‌گردد و طبعاً کشمکشها فرو می‌نشیند ولی هرگاه عقده ‌های روحی در دوره‌ی کودکی نخستین گشوده نشود به صورت منطقه ‌های حساسی در نهانخانه ذهن (8) کودک باقی می‌ماند.
2- جهان بینی کودک
- تصوری که کودک در این دوره از عالم دارد ممکن اســت موجب تعجب آن دسته از مربیانی گردد که از این تحول آگاه نیستند. سه سالگی سن پرسیدن اســت. کودک از روی پاسخهائی که به او می‌دهند یا خود به سؤال خود می‌دهد دنیائی مناسب خود می‌سازد. بر اثر تحقیقات پیاژه (9) و والون شیوه‌ی کار دستگاه فکر کودک در این دوره خوب شناخته شده اســت. فکر کودک در این دوره صورت کل بینی (10) دارد یعنی مجموعه ‌هائی را درک می‌کند که عناصر آن هنوز درست از هم متمایز نشده‌اند. چون قادر به تحلیل و ترکیب نیست بناچار جفت جفت فکر می‌کند یعنی تصوراتی مانند «سیاه و سفید» و «باد و دود» در ذهن او متداعی می‌شوند. در وهله‌ی اول، نمی‌تواند توصیف و حکایت کند، بیشتر ابداع می‌کند و داستان می‌سازد. و نیز آنچه را می‌بیند نمی‌تواند بر طبق قواعد علیت که ما به آن معتقدیم تبیین کند بلکه به سائقه‌ی انسان انگاری (11) معصومانه به پدیده ‌های طبیعی، انگیزه ‌های انسانی نسبت می‌دهد یا آنها را ساخته‌ی دست هنروران می‌داند؛ مثلاً می‌گوید حبوبات و غلات را دکاندار ساخته اســت. کودک در این دوره هر چیز را تابع هدف و غایتی می‌پندارد و معتقد اســت موجودات و اشیاء برای استفاده و به سود او آفریده شده‌اند (12) پیاژه این فکر مختلط یا به هم آمیخته را (13) جلوه‌ای از خودمداری (14) می‌داند. به عقیده‌ی او طفل خود را به منزله‌ی مرکز و دلیل وجود جهان می‌پندارد و از مشخصات روح او در این دوره یکی این اســت که نمی‌تواند خود را در نظرگاه دیگران قرار دهد. در صورتی که والون بیشتر به حالت فکر کودک، پیش از ظهور مقولات (15) توجه دارد.
باری، گرچه ممکن اســت این فعالیت ‌های به هم آمیخته هوش زبانی کودک را به شیوه ‌های مختلف تعبیر و تفسیر کرد لکن نباید فراموش شود که هوش عملی که بر «سخن گفتن» مقدم اســت در دوره‌ی دوم کودکی همچنان به اهمیت خود باقی اســت. تجارب آندرهری (16) شیوه کار این هوش را نشان داده اســت.
هوش عملی به فکر کودک جنبه‌ی تجربی و حسی می‌بخشد و در برابر زیاده رویهای لفظی به منزله‌ی پارسنگی اســت.
بازی ، شیوه طبیعی فعالیت در این دوره اســت و با تعریف مشهوری که کلاپارد از کودکی داده اســت کاملاً تطبیق می‌کند. به عقیده‌ی این دانشمند عالم کودکی دوره‌ی بازی کردن اســت. فعالیت آمیخته به بازی مدتی پیش از سه سالگی آغاز می‌شود اما در طی سالهای بعد گسترش می‌یابد، یعنی بر بازیهای «فونکسیونی» کودک شیرخوار، بازیهای ابداعی افزوده می‌شود. این بازیها نتیجه‌ی احتیاج به آفریدن و جلوه‌ی شخصیت اســت که در این دوره ریشه‌ی عمیقی دارد.
3- بازی و کار
- از 5 سالگی (مخصوصاً در میان دختر بچه ‌ها) بازی انواع فراوان پیدا می‌کند: از جمله می‌توان از بازیهای حرکتی و بازیهای انفعالی و بازیهای هوشی و بازیهای اجتماعی نام برد که گاهی برحسب پسر و دختر و مخصوصاً از محیطی به محیط دیگر و از فردی به فرد دیگر، فرق می‌کند.
در این دوره اســت که بازی ساخت (17) خاص خود را نشان می‌دهد. مثلاً یکی بازی وانمود کردن اســت که شاتو (18) خوب آن را تجزیه و تحلیل کرده اســت.
مقارن 5 تا 6 سالگی، بازی با نوع دیگری از فعالیت جفت می‌شود و آن کار اســت که در وهله‌ی اول تشحیص آن از بازی به دشواری صورت می‌گیرد ولی رفته رفته جنبه ‌های خاص آن هویدا می‌شود. کودک در گوشه‌ی روزنامه خطوط درهم و برهمی می‌کشد و به خیال خود نقاشی می‌کند. حال اگر او را مورد مشاهده قرار دهیم می‌بینیم که او فعالیت خود را شروع می‌کند، آنگاه آن را کنار می‌گذارد و نامی به آن می‌دهد؛ سپس مادرش را صدا می‌کند؛ کاغذ را به دور می‌افکند؛ به طرف سگ می‌دود، او را نوازش می‌کند؛ دوباره برمی گردد و چند خط دیگر می‌کشد و همین طور این کار را ادامه می‌دهد. . . در اینجا می‌گوئیم کودک بازی می‌کند. حال کودک دیگری را در نظر می‌گیریم : این کودک برای ساختن خانه به گردآوردن قطعات چوب می‌پردازد و در این تصمیم پافشاری به خرج می‌دهد. یعنی به دنبال قطعاتی می‌رود که کم دارد و تنها وقتی دست از فعالیت خود می‌کشد که این کار را به پایان رسانیده باشد. درست اســت که این کودک نیز به ظاهر بازی می‌کند اما در واقع در این جا فعالیت او صورت کارکردن به خود گرفته اســت.
میان بازی و کار کودکان فرق اساسی در لذتی نیست که آنان از این فعالیت می‌برند یا نمی‌برند یا به این فعالیت علاقه دارند یا ندارند. زیرا کارهائی هست که کودک را سر شور و شوق می‌آورد و در عوض بازیهائی هست که در نظر وی چنگی بدل نمی‌زند و او را کسل می‌کند. در حالی که بازی به میل بازی کننده شروع و قطع می‌شود، کار آغاز و انجامی دارد و مستلزم آن اســت که در حین انجام دادن آن جهت فعالیت معینی حفظ شود. اغلب اوقات این دو وضع در فعالیت واحد و یکی پس از دیگری پدیدار می‌شود. بازی در این دوره به شکل فعالیتی چند پهلو (19) اســت و با بازی بزرگسالان- که درست برعکس کار یا به قول والون «مشغولیت اجباری»، و فعالیت آزادانه در زمان فراغت و رفع خستگی اســت- فرق دارد. به عبارت دیگر، بازی در این دوره، هم بازی به معنی خاص کلمه اســت، هم هنر و هم کار و هم چیزهای دیگر، یعنی همه چیزهائی که بعداً هر کدام فعالیت معین و مشخصی خواهد بود.
***
باری، تشخص طلبی و سازمان دادن به فکر هم آمیخته و بازی در واقع سه جنبه‌ی شخصیت کودک در این سنین به شمار می‌رود. این سه جنبه نشان می‌دهد که کودک در این دوره، به نخستین انطباق شخصی که کودک شیرخوار از بجا آوردن آن ناتوان بود نائل آمده اســت.
البته این انطباق محدود و ناپایدار و فریباست. زیرا کودک هنوز زندانی حالت ذهنی خویش اســت و در دنیائی بسته و اندکی مصنوعی بزرگ می‌شود.
باری، کودک صورت کوچک شده‌ای از انسان بالغ نیست بلکه موجودی دستخوش طغیان غریزه و دمدمی و کنجکاو و پرگو اســت. او بازی و داستانها را دوست می‌دارد و داستان پردازی او چندان اســت که گاهی به نحو جنون آمیزی افسانه پرست می‌شود. بنابراین طبعاً به شیوه‌ای از زندگی سوق می‌یابد که خاص اوست. کودکی (چه دختر باشد چه پسر) با قامت باریک و کوتاه و کله‌ی بزرگ خود که بر چنین بدنی سنگینی می‌کند و بر اثر راه رفتن باریک و باریکتر می‌شود و خلاصه با حرکات و سکنات چرخ آسا و سیمای شکفته و شاداب خود که به دنیائی نظر دارد که او را به سوی خود می‌کشد، آدمی را به یاد موجودات افسانه‌ای و بزغاله‌ی سبک پائی می‌اندازد که در بیراهه ‌های نیمه روشن جنگل، نی لبک پان (20) بر لب دست می‌افشاند و پای می‌کوبد. کودکی مانند رب النوع کشتزارها (21) برخی از خصائص نوزاد حیوان را در خود دارد. گرچه پایش سم ندارد ولی همان عشق و شور بزغاله به زیستن و یا غرائز و بی پروائی و زودباوری و نیز تماس او با زمین که هنوز به او بسیار نزدیک اســت در او دیده می‌شود. فکر جان بخش (22) او مملو از به هم آمیختن میان زندگانی آدمی و زندگانی جانوران اســت. درست مانند موجود داستان، واقعیت را با خیال به هم می‌آمیزد. البته نمی‌توان گفت که مانند نوجوان طبیعت را دوست می‌دارد، اما رفتار او از این حد در می‌گذرد. کودک تا حدی در طبیعت و در نوعی مستی خوشایند زندگی می‌کند و با طبیعت شریک و همدم اســت. (23)
اصول پرورش در دوره‌ی کودکستانی
1- تعدیل درون گرائی
- با در نظر گرفتن نکات مذکور به آسانی می‌توان اصول عمل مربی را کشف کرد.
در این دوره قبل از هر چیز باید با استفاده از توجه به برون که کودک را به سوی اشیاء و موجودات زنده می‌راند و خلاصه از راه زندگانی بیرونی به تربیت او پرداخت. اما باید دید وسائل مؤثر و مفید در این کار کدام اســت؟
تکیه بر تفکر مجرد در این دوره بی فایده اســت. کودک در این دوره نخست با چشمها و گوشها و دستهای خود و حتی می‌خواهم بگویم با بدن خود فکر می‌کند و بیشتر این شیوه‌ی فکر را در اختیار خود دارد. هر یک از ما هرگاه بخواهد از اغراق و خیالات دور و دراز که فکر منطقی (که اصولاً عاری از ماده اســت) پیش می‌آورد برحذر باشد، باید در بزرگی، اندکی از فکر کودکانه را حفظ کند. از این رو، باید در کودکی بتوان این هوش عملی را آزادانه به کار انداخت. اما کودک رفته رفته با کلمات فکر می‌کند و بازیها و تأثیرات هوش زبانی اســت که به جهان بینی او جنبه‌ی خودمداری (24) و به هم آمیختگی می‌دهد. تربیت باید به این دوگانگی توجه داشته باشد و میان این دو نوع فکر به حفظ تعادل و توازن پردازد زیرا تجربه حسی و حرکتی به منزله پارسنگ حالت به هم آمیختگی و داستان پردازی اســت.
2- تحریک کنجکاوی
- در این سنین که تنها لذت بر کودک تسلط دارد، نمی‌توان از او توقع کوشش ارادی داشت و این توقع واقعاً بی جاست. آموزش و پرورش کودکی در این دوره جز با استفاده از آنچه مورد علاقه‌ی اوست میسر نیست؛ اما از راه دیگری نیز می‌توان کنجکاوی او را تحریک کرد و رضای خاطر او را فراهم ساخت. میل به پرسش در این سنین حاکی از کنجکاوی کودک اســت. این کنجکاوی پیوسته تغییر صورت می‌دهد یعنی کنجکاوی کودک در برابر چیزی که نمی‌شناسد یا نمی‌فهمد به صورت تعجب ظاهر می‌گردد یا به صورت عطش سیراب ناشدنی به بیشتر شناختن جلوه می‌کند. به عبارت روشن تر، کنجکاوی کودک دارای رنگی از یگانگی عاطفی (25) اســت. یگانگی عاطفی پدیده‌ای اســت که برخی از روان شناسان آمریکائی آن را مورد مطالعه قرار داده‌اند و آن عبارت از نوعی احساس یگانگی نموداری با فعالیتهای دیگران اســت. ساده ترین نمونه‌ی این احساس یگانگی در تماشاگران مسابقه‌ی فوتبال دیده می‌شود: کسانی که عمیقاً جریان بازی را دنبال می‌کنند، بی اراده و در ضمن تماشای بازی، حرکت پا و بدن بازی کنندگان را با پا و بدن خود در هوا مجسم می‌کنند و وقتی جمعیت انبوه باشد، این حالت سبب بهت و عصبانیت کسانی می‌شود که در کنار آنان به تماشا ایستاده‌اند. همچنان که همدردی واکنشی انفعالی اســت، احساس یگانگی نیز تا حدی واکنش حرکتی اســت و درست مقابل شیوه رفتار تماشاگری اســت که علاقه‌ای به فوتبال ندارد. در کودک نیز وضع چنین اســت.
باری، کنجکاوی کودک بی هدف و نتیجه نیست و متضمن شرکت فعالانه‌ی اوست. کودکی برای فهم اشیاء به آنها می‌پیوندد. مثلاً وقتی به چیزی مانند روزنه‌ی کف اطاق یا به صدای موتور یا به ماه راغب می‌شود خود او نیز پاره‌ای از این اشیاء یعنی روزنه یا صدا یا ماه می‌گردد. خلاصه کنجکاوی کودک یکی از نیرومندترین پایه ‌های تربیت اوست. برای پاسخ دادن به تمام پرسش ‌های کودک در این دوره راستی باید خدا بود؛ اما جواب ندادن به سؤالات او به بهانه این که خسته کننده اســت عاقلانه نیست. مثلاً وقتی کودک کنجکاو می‌شود بداند که کودکان از کجا می‌آیند، جواب به سؤال او کار آسانی نیست. برخی معتقدند که سرکوب کردن این کنجکاوی و احتراز از پاسخ دادن به کودک و با خشونت و خصومت رفتار کردن ممکن اســت در آینده هر گونه کنجکاوی عقلی را از میان ببرد. البته این عقیده اغراق آمیز اســت، اما لااقل دارای این حسن اســت که حماقت کسانی را که پرسش ‌های کودک را سرسری می‌گیرند، آشکار می‌سازد.
3- پرورش قدرت مشاهده
- برای این که این کنجکاوی ثمربخش باشد، باید کودکان را به مشاهده عادت داد و آنان را به تمرین در آن وادار کرد. کودکان با دقت نگاه می‌کنند و گوش می‌دهند و می‌چشند و لمس می‌کنند اما مشاهده‌ی آنان عاری از پیوستگی و دوام اســت، یعنی گسسته و زودگذر اســت پس باید مشاهده آنان را رفته رفته منظم تر ساخت و تحت قاعده در آورد؛ ضمناً نباید سعی داشت، بیش از اندازه زود، فکر کودک را به تجزیه و تحلیل دقیق و موشکافی واداشت. برطبق تجارب خانم بورست (26) تمرینهائی که هدفی زیاده از حد عالی دارند مانع ترقی کودکان می‌شوند زیرا آنان را از راه مستقیم خود منحرف و دور می‌سازند. باید یادآور شویم که برطبق طرح اشترن (27)، آدمی در این دوره هنوز در مرحله‌ی ذوات مادی اســت: یعنی اگر در برابر تصویری قرار گیرد به برشمردن بی نظم اشیاء و موجودات تصویر اکتفا می‌کند. در پایان این دوره به مرحله‌ی اعمال می‌رسد و تنها در دوران کودکی سوم اســت که به مرحله‌ی کیفیات و خلاصه ترکیب نائل می‌گردد. خلاصه، تمرین مشاهده، وسیله تربیتی نیکوئی اســت به شرط آن که با نوع فکر این سنین منطبق باشد (28).
باری، روش تربیت کودک در این دوره اساساً بازی اســت. مطلب عمده این نیست که بدانیم یا بازی خود وسیله‌ی تربیت اســت یا نه بلکه مسأله‌ی اساسی دانستن این اســت که آیا بازی در این سن تربیتی هست یا نه؟ پاسخ به این پرسش بی هیچ شک روشن اســت؛ یعنی کافی اســت اهل نظر لحظه‌ای منطق جدالی خود را به یک سو نهند و برای آن که در باره‌ی نتایج تربیتی بازی یقین حاصل کنند، به کودکی که بازی می‌کند بنگرند. البته منظور ما به هیچ وجه این نیست که مربی را به تماشاگر تبدیل کنیم؛ به نظر ما وظیفه‌ی مربی این اســت که بازیهای تازه‌ای را به شاگرد خود یاد دهد. یعنی بگوید: «من به تو نشان می‌دهم. هر کار من می‌کنم توهم بکن». مربی باید وقتی کودک همبازی قابلی ندارد پنهانی در بازی او شرکت کند و مخصوصاً آن دسته از بازیهای تربیتی را به کار برد که همه یا برخی از آنها شهرت بسیار یافته‌اند: مانند برج بازی برای کودکان خردسال تر و بازی لوتو (29) برای کودکان بزرگتر به طوری که خانم مونتسوری در «خانه‌ی کودکان»(30) مشاهده کرده اســت میل به کار معمولاً از شش سالگی پیدا می‌شود؛ گاهی نیز این میل زودتر ظاهر می‌گردد. پس طبیعی آن اســت که برای فراهم کردن زمینه انتقال از بازی کودکی در این دوره به کار آمیخته به بازی شاگرد دبستان، به میل کار در کودک توجه داشته باشیم و نیز از یاد نبریم که بازی و کار در صورتی مفید و مؤثرند که کودکان به آنها دلبستگی پیدا کنند.
حال به بینیم کودکان این سن را در کجا باید تربیت کرد؟ در خانه یا در مدرسه ؟ در این مورد ممکن اســت تردید کرد. اگر در دنیائی خیالی زندگی می‌کردیم، من پاسخ می‌دادم: کودکان 3 تا 7 ساله را باید در باغ پرورش داد. زیرا کودک برای دویدن و جستن و بالا خزیدن و نفس عمیق کشیدن و تمرین حواس و تحقق رؤیاها و قصه ‌های خود به فضا احتیاج دارد. آیا باغ برای این کار عالیترین محیطی نیست که بتوان تصور کرد؟ وانگهی، کودک احتیاج به معاشرت با کودکان دیگر دارد. اما عده‌ی این کودکان نباید زیاده از حد باشد. دیگر این که کودک هنوز به مواظبت مادر و محیط محبت آمیز خانه نیازمند اســت.
اگر خانواده همه‌ی این شرایط را در خود داشته باشد شاید بتوان گفت برای کودک این دوره، همیشه بهترین محیط تربیتی اســت ولی اگر چنین شرایطی در خانواده موجود نباشد، به نظر من همکاری خانه با کودکستان مرجح اســت. مثلاً در موردی که مادر در بیرون خانه کار می‌کند یا خانواده از روح یگانگی بهره مند نیست یا سرمشقهای بدی به کودک می‌دهد یا وقتی که کودک تنهاست یعنی برادر و خواهر دیگری ندارد، همکاری خانه و کودکستان در تربیت کودک بهتر اســت.
البته نباید فکر کرد که کودکستانهای ما (31) در تربیت کودک وسیله‌ای اســت که نمی‌گذارد بد بدتر شود. برعکس، ارزش تربیتی این مؤسسات بسیار اســت. نام آنها یعنی «مدرسه‌ی مادرانه» خود بسیار زیباست. همین امر که آنها را «مدرسه‌ی مادرانه» نامیده‌اند خود مؤید این نکته اســت که باید از کودک مانند مادر مواظبت کرد. عنوان دو پهلو و دلاویز فروبل (32) یعنی «باغ کودکان»(33) این نکته را به خاطر می‌آورد که این جا هم باغ و هم مدرسه و هم جای گروه نونهالان اســت و مربی در پرورش مانند باغبان مهربانی اســت و کودکان نیز در حکم گیاهان یا گلها هستند. از این بالاتر، این دو مؤسسه رویهم رفته شایسته‌ی نام خود هستند و به جرأت می‌توان گفت در حال حاضر در سازمان فرهنگی فرانسه از بهترین مؤسسات به شمار می‌روند؛ زیرا برخلاف مدارس در پایه ‌های دیگر، از سنتهای کهنه‌ای که بر روی تحول تربیتی ما سخت سنگینی می‌کند مصون مانده‌اند. در این مؤسسات بیشتر از هر جا سعی وافر به عمل آمده اســت تا نتیجه‌ی تحقیقات روان شناسان به کار بسته شود؛ البته این کوشش هنوز کافی اســت. ولی این مؤسسات تنها مؤسساتی هستند که در آنها شاگردان از همکاری خانواده و مدرسه بهره مند می‌شوند. در این جا، هم خانواده و هم مدرسه لزوم این همکاری را حس می‌کنند. اما در مراحل بعد در کشور ما به نحو اسفناکی این همکاری ناکافی اســت.
مربیان در مدارس مادرانه‌ی فرانسه که عده‌ی آنها به مراتب بیشتر از کودکستانهاست تا حدی فرشتگان مهربان عالم کودکی به شمار می‌روند اما در صورتی می‌توانند کار پر برکت خود را انجام دهند که جنبه‌ی خانوادگی و خودمانی گاهگاهی خود را حفظ کنند و نیز روشهای پیش از مدرسه خود را نگاه دارند، یعنی نخواسته باشند «مدرسه» به معنی معمول کلمه یعنی محل تدریس و تعلیم باشد. زیرا مدارس مادرانه، مدرسه‌ی واقعی نیستند و نام خانه‌ی مادرانه برای آنها مناسب تر اســت. اصولاً من در این سن از کلمه‌ی مدرسه چشمم آب نمی‌خورد و به جای «مدرسه‌ی مادرانه» بهتر می‌دانم آن را تنها «مادرانه» بخوانم. البته خواهید گفت شما برسر کلمه دعوا می‌کنید؛ ولی در واقع این طور نیست، زیرا وسوسه‌ای شدید و دائم دیده می‌شود که با کودکان خردسال، مانند شاگرد مدرسه رفتار کنند. و البته نباید پنهان داشت که هیچ چیز شوم تر از آن نیست که رقابتی میان مدارس مادرانه و کلاسهای کوچک مدارس ابتدائی برقرار شود و مدارس مادرانه به صورت زندانهائی (34) در آیند که در آنجا نتایج روان شناسی را به خدمت تدریس پیش از موقع، به کار بگمارند. کودک در مدرسه مادرانه و کودکستان هنوز محصل یا شاگرد مدرسه نیست بلکه موضوع پرورش اســت (یا چنان که گفتیم هنوز در مرحله‌ی Pan اســت) نباید او را حیوان کوچک دانائی پنداشت. در مدارس مادرانه، کودکان 2 تا 6 ساله را می‌پذیرند اما شاید بهتر آن باشد که کودکان 3 تا 7 ساله در اینجا پذیرفته شوند زیرا پیش از سه سالگی کودک به زحمت می‌تواند حالات درونی خود را به دیگران بفهماند. وانگهی، حضور کودکان دیگر، آن هم وقتی جمعیت بسیار باشد، طفل دو ساله را ناراحت و مشوش می‌سازد. کودک در این سن هنوز به مواظبت ‌های انفرادی احتیاج دارد و این کار در کلاس پر جمعیت بسیار مشکل اســت. پس تنها وقتی باید کودک را در چنین کلاسهائی پذیرفت که وضع خانوادگی وی اقتضاء کند. در عوض با عقب انداختن ورود اطفال از مدارس مادرانه «به مدرسه بزرگ» نه تنها صدمه‌ای به آنان نمی‌زنیم بلکه چون بر اثر یادگیریهای متعدد، تحول مهمی را که معمولاً در حدود 7 سالگی در ذهن آدمی صورت می‌گیرد طی می‌کنند انطباقشان با محیط مدرسه آسانتر می‌گردد.
بدین ترتیب، دوران پیش از ورود به مدرسه شامل دو دوره خواهد بود: 1- دوره‌ی اول از 3 تا 5 سالگی . در این دوره تنها باید کودک را پیش از ظهر به مدرسه فرستاد چنانچه هم اکنون این شیوه معمول اســت، منتهی باید آن را تشویق کرد. 2- دوره دوم از 5 تا 7 سالگی . در این دوره کودک هم پیش از ظهر و هم بعد از ظهر به مدرسه خواهد رفت.
بدین نحو، در عین این که ارتباط میان خانواده و مؤسسه‌ی تربیتی به نحو همآهنگی حفظ می‌شود، انتقال لازم از مرحله‌ای به مرحله دیگر نیز پیش بینی و وسائل آن مهیا خواهد شد.

پی‌نوشت‌ها:

1- Affirmation de soi.
2- Bernfeld.
3- Médici.
4- Homburger.
5- Guillaume.
6- Interjection.
7- Identifcation affective.
8- Inconscience.
9- J.piaget.
10-Global.
11- Anthropomorphisme.
12- ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند
تا تونانی به کف آری و به غفلت نخوری.
13- Syncrétisme.
14- Egocentrisme . اما در ترجمه‌ی این کلمه خودمداری را بیش از خودبینی یا خویشتن بینی می‌پسندیم زیرا خودبینی مفهومی اخلاقی اســت و بهتر اســت در ترجمه Egoisme به کار رود. پیاژه اصرار دارد که این دو مفهوم را به هم نیامیزند زیرا در این مرحله هنوز کودک به آنچه می‌کند خودآگاه نیست تا خودبینی که مستلزم تمیز خویشتن از دیگران و ترجیح خود بر ایشان اســت در مورد او به کار رود. مترجم.
15- Précatégoriel.
16- A.Rey.
17- Structure.
18- Chateau.
19- Omnimum.
20- Pan.
21- Faune.
22- Animiste.
23- مرحله‌ی دوم تربیت درست همان اســت که من پیشنهاد کرده ام آن را چنان که در داستان آمده اســت سن بزغاله پا (Chevre-Pied) بنامند.
24- Egocentrisme.
25- Empathie.
26- Borst.
27- Stern.
28- می‌دانم که من اعتراض خواهند کرد که شما برای پرورش کودک یا برای انتقال ذهن او از وضع فعلی به وضع عالیتر، به ما سفارش می‌کنید که تمرین را با شیوه‌ی فکر او سازگار کنیم؛ غافل از این که با این کار به جای این که او را از این مرحله خارج کنید، در آن ثابت نگاه می‌دارید. چون ممکن اســت به تمام مراحل تربیت تکوینی چنین انتقادی بشود پس باید یک باره نظر خود را روشن کنیم و به این انتقاد پاسخ دهیم. این انتقاد به دو دلیل وارد نیست. یکی این که اعتراض کنندگان تصور می‌کنند تمرین هر عمل روانی در مرحله‌ی معینی از تحول روانی به امکانات فعلی شاگرد محدود می‌شود و این حقیقت را از یاد می‌برند که رشد، پیوسته شاگرد را به مرحله‌ای برتر از وضع کنونی تعالی می‌بخشد و امکانات بیشتری در اختیار او می‌گذارد. فعالیت «فونکسیونی» به صورت منحنی محدودی صورت نمی‌گیرد بلکه با دخالت رشد، این فعالیت زمینه را برای فعالیت ‌های جدید آماده می‌کند. وانگهی، هرچه بکوشیم روشها و مواد تربیتی را با فلان سن منطبق سازیم، نمی‌توانیم آنها را درست با میزان فکر کودک برابر کنیم؛ به عبارت دیگر، وقتی طفل به توضیح واضح می‌پردازد و خود به جای جامعه سخن می‌گوید هیچ کس در فکر آن نیست که این حالات را آن طور که هست در او تمرین دهد. زیرا این کار بی معنی و بیهوده خواهد بود، همیشه میان فعالیت طبیعی کودک و فعالیتی که ما به او پیشنهاد می‌کنیم، فاصله‌ای وجود دارد و این فاصله در پیشرفت طفل مؤثر اســت، یعنی این پیشرفت از راه حرکتی حاصل می‌شود که کودک را به نوع فعالیت ما سوق می‌دهد. بدین نحو، ما به کودک یاری می‌کنیم تا از بازی به سوی کار و از مشاهده‌ی خود که گاهی کل مانند و زمانی بیش اندازه جزئی و دقیق اســت، به تحلیل نایل گردد. اما این فاصله که لازم و در عین حال اجتناب ناپذیر اســت نباید زیاده از حد باشد؛ برعکس باید طوری باشد که اسباب زحمت شاگرد نشود: آهن ربا در صورتی براده‌ی آهن را به خود جذب می‌کند که بیش از اندازه از براده دور نباشد؛ در آموزش و پرورش نیز تقریباً همین طور اســت. بدیهی اســت وقتی ندائی در کار نباشد که کودک را دائما به تعالی دعوت کند، تربیت از میان می‌رود. اما برای این که این دعوت مفید و مؤثر باشد، باید آن را از نزدیک به گوش شخص فرو خواند. تنها در دوره‌ی نوجوانی اســت که صلاتی که از دور و در خلاء در داده می‌شود، سودمند و ثمربخش خواهد بود.
29- Loto.
30- Casi di Bambini.
31- منظور کودکستانهای امروز فرانسه اســت که به شهادت اکثر مربیان جهان از بهترین کودکستانهای
دنیاست . مترجم
32- Froebel.
33- Kindergarden.
34- Forcerie.

منبع مقاله :
دبس، موریس؛ (1388)، مراحل تربیت، مترجم: علیمحمد کاردان، تهران: مؤسسه‌ی انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوازدهم.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

چهره خوانیروانشناسی چهرهزبان حرکات بدنمهارتهای …سرگزمی و جالب نابهنجاری های ناشی از نقیصه های ذهنی نابهنجاری های ناشی از مشکلات بازی و خلاقیت خلاقیت و بازی صفحه کارگروهی …بدون هیچ تردیدی زمین‌های بازی بخشی کامل و جدانشدنی از خاطرات هر کودکی است


ادامه مطلب ...

نقش پویای وقف در حفظ محیط زیست (1)

[ad_1]

مقدمه

از حدود یک قرن پیش که انقلاب صنعتی به وقوع پیوست و جهان اندکی بیش از یک میلیارد جمعیت داشت، مردم جهان در این اندیشه بودند که با پیشرفت سریع صنعتی و رسیدن به پایان قرن بیستم دوران طلایی زندگی و رفاه و آسایش فراوان در انتظار آنهاست. لکن با آغاز قرن بیست و یکم نه تنها آن رؤیاها محقق نشد و رشد صنعتی به صورت فراگیر اتفاق نیفتاد، بلکه جمعیت جهان شش برابر شده و، به جز کشورهای معدودی، بقیه کشورها با فقر و تنگدستی دست و پنجه نرم می کنند و به رشد و توسعه ای که پیش بینی می شد نرسیده اند.
در ابتدا محصول ناخالص داخلی (Gross Domestic Porduct = GDP) به عنوان شاخص توسعه یافتگی مطرح شد. لکن در دهه 50-60 میلادی ایراداتی بر این شاخص وارد شد، زیرا مشاهده شد چند کشور که GDP یکسان یا نزدیک به هم دارند از سطح توسعه یافتگی یکسان دارای GDP های متفاوتی هستند.
اصولاً سه ایراد اساسی بر شاخص GDP عبارت ا ست از:
1. این شاخص نشان دهنده قدرت خرید یکسان اســت، اما آیا قدرت خرید یک دلار در هندوستان و آمریکا یکی اســت؟ قطعاً خیر. یک دلیل بر این امر آن اســت که خدمات در کشورهای در حال توسعه ارزانتر از بقیه کشورها اســت.
2. این شاخص نحوه توزیع درآمد را نشان نمی دهد، چرا که افراد از نظر درآمدی در یک سطح نیستند.
3. این شاخص معیار خوبی در تبیین سطح رفاه عمومی جامعه نیست. مواردی مانند بهداشت عمومی، کاهش نرخ مرگ و میر، افزایش امید به زندگی، سطح آموزش و نرخ سواد مردم، حفظ و توسعه محیط زیست و جنبه های دیگری از زندگی در این شاخص ملاحظه نمی شود.
بنابراین اتکا به شاخص محصول ناخالص داخلی به عنوان تنها معیار سنجش توسعه و رفاه موجب گمراهی در تحلیل های اقتصادی خواهد شد، و ضروری اســت که افزون بر آن شاخص جامعتری که بیانگر توسعه انسانی، توسعه منابع طبیعی و پایداری محیط زیست باشد به کار گرفته شود.
عملکرد چند دهه اخیر کشورهای رو به توسعه تسریع در رسیدن به رشد بالاتر بوده اســت، غافل از آن که این رشد سریع موجب تباهی منابع طبیعی و آلودگی همه جانبه محیط زیست آنها شده اســت. نگرانی از پیامد های زیست محیطی توسعه به معنی جلوگیری و توقف رشد سریع نیست، بلکه باید پیوند های مثبت میان توسعه و حفظ محیط زیست تقویت و پیوندهای منفی آن گسسته شود.
وینود تاماس (Vinod Thomas) معتقد اســت که یکی از حیطه های سیاست که مورد غفلت قرار گرفته مدیریت زیست محیطی اســت. هیچ معیار استانداردی برای ارزیابی پایداری سیاست های زیست محیطی یک کشور وجود ندارد ( میر 1384: 197). وی همچنین در خصوص مدیریت زیست محیطی اضافه می کند که تباهی زیست محیطی نتیجه فقر مداوم، فشار روز افزون جمعیت و رشد اقتصادی بدون توجه به پی آمدهای زیست محیطی اســت. هزینه های آلودگی زیست محیطی و بهره برداری بیش از حد از منابع بسیار بالا اســت و اتمام ذخایر در بسیار موارد اجتناب ناپذیر اســت. جبری در کار نیست که رشد به قیمت خرابی محیط زیست حاصل شود. سیاست های بهتر و ترکیب مطلوب تری از مشوق ها، سرمایه گذاری ها و نهادها می تواند رشد اقتصادی همراه با پایداری زیست محیطی را به واقعیت مبدل کند ( میر 1384: 201).
بدیهی اســت توسعه وقتی می تواند به طور همه جانبه موفق باشد که آحاد مردم در امر توسعه مشارکت همه جانبه داشته باشند. این مشارکت تنها به معنی دخالت بخش خصوصی در فعالیت های توسعه ای جامعه در کنار بخش دولتی نیست، بلکه ایجاد زمینه های لازم برای شکل گیری یک نهاد اجتماعی و حضور داوطلبانه مردم و تشویق آنان به مشارکت در توسعه و حفظ محیط زیست اســت.
یکی از برنامه های تشویقی دین مبین اسلام که می تواند در این زمینه بسیار کارساز باشد موضوع وقف اســت. اعتقاد بر آن اســت که با نگاهی جدید به این توان بالقوه جامعه اسلامی و باز تعریف این نهاد داوطلبانه مردمی، می توان گام مؤثری در حفظ و توسعه محیط زیست برداشت. در ابتدا و به طور گذرا نگاهی به مشکلات زیست محیطی خواهیم داشت و پس از آن به نقش وقف در حفظ و پایداری محیط زیست می پردازیم. این مقاله به دنبال بیان تهدیدها یا فرصت های رسیدن به توسعه پایدار نیست، بلکه هدف آن اســت تا با ذکر چند نمونه بارز از تباهی محیط زیست و ترسیم دورنمایی از مشکلات موجود، راهکار وقف را در پیشگیری یا جبران معضلات زیست محیطی به عنوان فرصتی مغتنم برای کشور تبیین کند.

1. نکاتی در باب توسعه و محیط زیست

1-1. تعریف توسعه پایدار

برای مفهوم « توسعه پایدار » تعاریف متعددی مطرح شده اســت که کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه (World Commission on Environment and Development = WCED) از بین 60 تعریف ارائه شده به کمیسیون، تعریف زیر را برگزیده اســت: « توسعه پایدار توسعه ای اســت که احتیاجات نسل حاضر را، بدون لطمه زدن به توانایی نسل های آتی در تأمین نیازهای خود، برآورده نماید ». بر اساس این تعریف، کمیسیون بر عدالت بین نسل ها و درون نسل ها و اولویت بالای نیازهای ضروری فقرا، تفکیک فعالیت های اقتصادی و اثرات زیست محیطی و انتقال میراث های سرمایه ای به نسل های آینده تأکید می نماید (WCED 1987: 43).

1-2. تقابل توسعه و محیط زیست

وقتی از ضرورت حفظ محیط زیست سخن به میان می آید، در ابتدا این موضوع متبادر به ذهن می شود که به خاطر حفظ محیط زیست برخی از زمینه های توسعه ای با مشکل روبه رو خواهد شد؛ به بیانی دیگر، محیط زیست یک عامل محدود کننده توسعه به شمار می آید. اما واقعیت آن اســت که حامیان محظ محیط زیست چنین مسأله ای را مد نظر ندارند، بلکه هدف آن اســت که توسعه در بستری حرکت کند که از منابع طبیعی و محیط زیست استفاده صیانتی شود نه بهره برداری تخریبی.
از لحاظ کاربری منابع می توان منابع طبیعی را به دو دسته « منابع تجدید ناپذیر » و « منابع تجدید پذیر » تقسیم نمود (احمدیان 1381: 1)، ضرورت استفاده صیانتی از منابع تجدیدناپذیر در مسیر توسعه بیشتر از منابع تجدید پذیر اســت. زیرا امکان تجدید آن وجود ندارد. با این حال از منابع تجدید پذیر باید به گونه ای بهره برداری کرد که حتماً تجدید شوند و به آستانه ی نابودی بی بازگشت نرسند. در هر صورت هر دو منبع مذکور یا محیط زیست در کل را باید جزو منابع کمیاب به حساب آورد.

1-3. GDP سبز چیست؟

امروزه در راستای حفظ و صیانت از محیط زیست میزان هزینه هایی را که دولت ها در این راستا متقابل می شوند از ارزش پولی محصول ناخالص داخلی کسر می کنند، که به آن GDP سبز می گویند. هر قدر این هزینه ها بیشتر باشد، بیانگر اهتمام بیشتر آن کشور به حفظ محیط زیست اســت.

1-4. مشکلات زیست محیطی در جهان

بانک جهانی بدون توجه به ارزش رفاهی محیط زیست سالم و تنها بر اساس مشکلات زیست محیطی که منجر به وارد کردن ضرر و زیانی به سلامت و بهره وری شمار وسیعی از مردم در کشورهای رو به توسعه می شود، مشکلات و مسائل زیست محیطی را به شرح زیر بیان می کند:
1. یک سوم مردم جهان از بهداشت مناسب محرومند و یک میلیارد نفر آب آشامیدنی سالم ندارند.
2. تعداد 1/3 میلیارد نفر از مردم جهان در معرض شرایط ناسالم ناشی از دود و دوده قرار دارند.
3. تعداد 300 تا 700 میلیون نفر زن و کودک از آلودگی ناشی از سوخت نامناسب برای آشپزی در منازل رنج می برند.
4. صدها میلیون نفر از کشاورزان، جنگل نشینان و مردمان بومی که تأمین معاش آنان به زمین و شرایط مساعد محیط بستگی دارد دچار مشکل اند.
5. یک چهارم همه زمین های مشروب دچار مشکل شوری آب اســت.
6. فرسایش خاک موجب زیانهای اقتصادی سالانه با طیفی از 0/5 تا 1/5 درصد محصول ناخالص ملی می شود.
7. جنگل های گرمسیری که منبع اصلی تأمین معاش حدود 140 میلیون نفر اســت، سالانه به میزان 0/9 درصد در حال نابودی اســت، به عبارت دیگر میزان تخریب جنگل ها حدوداً معدل یک زمین فوتبال در هر ثانیه اســت ( جرالد میر 1384 به نقل از World Bank, World Development Report 1992: 44).

1-5. چه باید کرد؟

براین اساس هر گونه سیاستی که در راستای توسعه اقتصادی اتخاذ می شود باید در راستای حفظ منابع طبیعی و محیط زیست باشد. ترویج درختکاری و جنگل سازی، جلوگیری از فرسایش خاک، بیابان زدایی، جلوگیری از هدر رفتن آبها و تبخیر بیش از حد آنها، مبارزه با آلودگی آب، هوا و خاک و اتخاذ راه های صحیح بهداشتی در دفع پسماندها و پس آب ها، حفاظت از گونه های مختلف گیاهی و جانوری بخصوص پرندگان مهاجر از این نمونه سیاست ها اســت.
رشد محصول ناخالص داخلی و افزایش در آمد ملی میتواند همزمان و توأم با حفظ محیط زیست باشد، مشروط بر آن که اتخاذ این دو سیاست مکمل هم باشند نه این که پیشرفت یکی به معنی عقب ماندن دیگری باشد.
وینود تاماس با ارائه نموداری به تبیین این نکته پرداخته اســت:
اقتصادی که محیط زیست را ارج می نهد، به دنبال ایجاد تعادل بین تسریع رشد و بهبود کیفیت محیط زیست بوده و در مسیر AD حرکت خواهد کرد.
نمودار:
اگر این اقتصاد رهیافت « اول رشد - سپس پاکسازی » را اتخاذ کند از A به C خواهد رفت و این امر با وخامت زیست محیطی هنگفتی همراه خواهد بود. یک گزینه بدتر شاید سیاستهایی را تعقیب کند که به رشد آهسته و خسارت محیط زیست فراوانی بیانجامد، یعنی از A به B بروند. اقتصادهای نقاط B و C خسارت های فراوانی به زیست بوم (ecosystem) وارد می کنند.
این شکل نشان می دهد اقتصادهای C استطاعت آن را دارند که مدیریت زیست محیطی خود را بهبود بخشند و به طرف D حرکت کنند، در حالی که اقتصادهای A یا B باید بکوشند تا هم میزان رشد را بالا ببرند و هم محیط زیست را بهبود بخشند. به احتمال زیاد هزینه های پاکسازی بسیار بیشتر از هزینه های پیشگیری اســت و بسیاری از زیانها هم جبران ناپذیرند ( میر 1384: 208).

1-6. تعویق مشکلات زیست محیطی

ممکن اســت این سؤال مطرح شود که آیا می توان مشکلات زیست محیطی را به تعویق انداخت و همان طوری که وینود تاماس گفت رهیافت « اول رشد - سپس پاکسازی » را اتخاذ نمود؟ پاسخ کاملاً روشن و واضح اســت که این سیاست نه تنها به نفع این کشورها نیست، بلکه ممکن اســت در مواردی به مشکلات جبران ناپذیری منجر شود یا هزینه های بسیار گزافی را تحمیل کند. که از تمام رشدی که داشته اند بیشتر باشد. شاهد یوسف و جوزف استیگلیتز معتقدند که بسیاری از این قبیل کشورها می تواند سیاستهای برد - برد را در پیش گیرند که موجب کاهش هزینه های زیست محیطی بدون کاستن از رشد اقتصادی می شود ( میر 1384: 277).

1-7. محیط زیست و حکومت ها

متأسفانه یکی از مشکلاتی که به حکومت ها مربوط بوده و همواره خسارات جانی و زیست محیطی جبران ناپذیری را به دنبال داشته، مسأله جنگ بین کشورها اســت. مؤسسه بین المللی مطالعات استراتژیک هزینه های جنگ قرن بیستم را به شرح ذیل بر آورد کرده اســت:
( میلیارد دلار آمریکا 1995)
درگیریها هزینه ها
جنگ جهانی اول 2850
جنگ جهانی دوم 4000
جنگ کره 340
جنگ سوئز 13
جنگ ویتنام 720
جنگ 6 روزه اعراب و اسرائیل 3
جنگ یوم کپور 21
جنگ افغاستان 116
جنگ ایران و عراق 150
جنگ جزایر فالکند 5
جنگ خلیج فارس 102
(Sources: International Institute for Startegic Studies, Finantial Times, April 9, 1999)

1-8. مهاجرت و محیط زیست

یکی دیگر از مسائلی که موجب بروز مشکلاتی در محیط زیست هر جامعه ای می شود مسأله مهاجرت درون مرزی و برون مرزی یا بین المللی (international migration) اســت. کمبود آب، زمین زراعی مناسب، سرمایه و دیگر نهاده های تولید کشاورزی موجب می شود تا روستاییان و کشاورزان خانه و دیار را ترک کنند و به امید دستیابی به شغل مناسب تر، درآمد بیشتر و زندگی بهتر به شهرها روی آورند. افزایش جمعیت شهری تخریب محیط زیست و برخی مشکلات اقتصادی را به شرح زیر به دنبال دارد:
1. تولید کنندگان محصولات کشاورزی هر چند اندک، به مصرف کنندگان شهری این محصولات تبدیل می شوند.
2. با مهاجرت روستاییان به شهر مقداری آب، زمین کشاورزی، مراتع و دیگر امکانات طبیعی از دست می رود و زمین های کشاورزی به زمین های موات تبدیل شده و با عدم لایروبی قنوات، آب آنها نیز کم کم خشک می شود و در نتیجه بهره وری ملی تا حدی تنزل می یابد.
3. ساختار شهرهای کشورهایی چون کشور ما کاملاً صنعتی نیستند بلکه عمدتاً خدماتی اند و روستاییانی که به این شهرها مهاجرت می کنند اغلب سواد و دانش تخصصی لازم برای جذب در مشاغل صنعتی را ندارند و لاجرم جذب فعالیت های خدماتی سطح پایین و انگلی مانند کوپن فروشی و مانند آن می شوند.
4. تراکم جمعیت شهری موجب می شود تا هر روز به آمار بیکاران افزوده شود و این امر بار تکفل را افزایش می دهد، به طوری که میانگین بار تکفل خانواده ها در ایران به حدود 5/5 نفر رسیده اســت.
در سطح بین المللی و مهاجرت بین کشورها نیز هر ساله بین 2-3 در سطح بین المللی و مهاجرت بین کشورها جابه جا می شوند، که آن هم به سهم خود مشکلات فراوانی مانندبیکاری، عدم بهداشت و انتقال بیماری ها، مشکلات فرهنگی، امنیتی و اجتماعی خاص خود را دارد. به ویژه مهاجرانی که به طور غیر قانونی مرزها را طی کرده و وارد کشور دیگری می شوند و از حداقل امکانات شهروندی محروم می شوند و دائماً در تعقیب و گریز نیروهای امنیتی بوده و گاه به بزهکاری روی آورده و دست به انواع خلاف ها می زنند.
در مجموع مواردی که ذکر شد نمونه هایی بود که به عنوان عوامل تهدید کننده محیط زیست به شمار می آیند. البته پیشگیری و جبران یا اصلاح این معضلات، سیاست های زیست محیطی خاص خود را طلب می کند که موضوع این تحقیق نیست.

2. اسلام و محیط زیست

2-1. محیط زیست در پرتو قرآن کریم

اسلام دیدگاه بسیار دقیق و همه جانبه ای نسبت به محیط زیست و حفظ آن و رعایت حقوق دیگران در استفاده آحاد مردم از این منابع خدادادی دارد و در قرآن کریم به آن تأکید شده اســت:
یک. « ماییم که هر چیزی را به اندازه آفریده ایم ». (2)
دو. « و هر چیزی نزد او اندازه ای دارد ». (3)
نکته ای که در آیات متعددی به آن تصریح شده اســت توجه دادن انسان به این مسأله اســت که زمین و آسمان و دیگر منابعی که در اختیار ما قرار داده شده مخلوق خدا اســت و خداوند هر یک از آنها را به اندازه و مقدار لازم برای استفاده انسانها و نسل های متمادی در طول تاریخ حیات بشری آفریده اســت. بر این اساس و در سطح کلان مفهومی به نام کمیابی وجود ندارد. اگر در جایی کاستی و کمبودی مشاهده می شود، یا ناشی از تلاش ناقص انسان ها در کشف و بدست آوردن منابع اســت یا این که در توزیع و مصرف آن اعتدال را رعایت نکرده و با اسراف و تبذیر موجب محرومیت گروهی دیگر شده اســت. بدیهی اســت بهره برداری ناصحیح از محیط زیست نیز مشمول همین قاعده اســت.
سه. « او شما را از زمین پدید آورد و در آن شما را استقرار داد ». (4)
این آیه شریفه بیانگر یک نوع خویشاوندی و قرابت بین انسان و زمین اســت که می فرماید خداوند شما را از زمین آفریده اســت.
این احساس قرابت زمینه ای برای تقویت روحیه لازم در حفظ و آبادانی زمین اســت. انسان به هر چیزی که با او نسبتی داشته باشد انس و الفت بیشتری پیدا می کند و این حس در حفظ محیط زیست بسیار کارآمد اســت و به هیچ نیروی نظارتی خاصی نیز احتیاج ندارد.
چهار. « و از آسمان آبی فرود آورد پس به وسیله آن رستنیهای گوناگون جفت جفت بیرون آوردیم ». (5)
پنج. « و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم آیا [ باز هم ] ایمان نمی آورند؟ ». (6)
نکته دیگر در مورد آب و هوا اســت که در آیات متعددی از آن یاد شده اســت. آب مایه حیات اســت که زندگی تمامی موجودات به آن گره خورده اســت. اگر آب از چرخه حیات حذف شود یا هوا نباشد و موجودات زنده نتوانند تنفس کنند، در واقع کل حیات و محیط زیست نابود شده اســت. پس در موضوع حفظ محیط زیست مهمترین مسأله، مسأله آب و هوا اســت.
6. « صید دریا و مأکولات آن برای شما حلال شده اســت تا برای شما و مسافران بهره ای باشد، و [ لی ] صید بیابان - ما دام که مُحرم می باشید - بر شما حرام گردیده اســت. و از خدایی که نزد او محشور می شوید پروا دارید ». (7)
محیط زیست دریایی نیز در اسلام از اهمیت فراوانی برخوردار اســت که علاوه بر استفاده حمل و نقل دریایی و کشتیرانی، وجود برخی از آبزیان به عنوان تأمین غذای انسان و دیگر موجودات نقش مؤثری در زیست بوم دارد.
در مجموع آیات متعددی به عناصر مختلف زیست محیطی اشاره دارد و به انسان توجه می دهد که هیچ یک از آنها بیهوده آفریده نشده اند. حتی موجودات ذره بینی هم در این جهان بر اساس حکمت بالغه الهی آفریده شده و هدف و وظیفه ای را تعقیب می کنند که باید در زیست بوم حفظ شده و هر اقدامی که موجب حذف یا کاهش گونه های آنها شود تباهی بخشی از محیط زیست را به دنبال خواهد داشت.

پی نوشت ها :

1. دانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه امام صادق (ع). mohebi@isu.ac.ir
2. « إِنّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرِ » (قمر 49).
3. « و کُلَّ شَیْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَار » (رعد/8).
4. « ... هُوَ أنشَأکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا » (هود/61)
5. « ... وَأنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أزْوَاجًا مَّن نَّبَاتٍ شَتَّی » (طه/53)
6. « وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیِّ أفَلَا یُؤمِنُونَ » (انبیا/30).
7. « اُحِلَّ لَکَمْ صَیْدُ الْبَحْرِ وَ طَعَامُهُ مَتَاعًا لَّکُمْ وَ لِلسَّیَّارَهِ وَ حُرَّمَ عَلَیْکُمْ صَیْدُ الْبَرَّ مَا دَمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُواْ اللهَ الّذِیَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ » (مائده/96).

منبع مقاله :
سید امامی، کاووس؛ (1389)، اخلاق و محیط زیست ( رهیافتی اسلامی )، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


20 ا کتبر 2014 ... در ابتدا و به طور گذرا نگاهي به مشکلات زيست محيطي خواهيم داشت و پس از آن به نقش وقف در حفظ و پايداري محيط زيست مي پردازيم. اين مقاله به دنبال ...نقش پوياي وقف در حفظ محيط زيست (2) - 3. نقش وقف در محيط زيست 3-1. تعريف -پویای-محیط-زیست.نقش پوياي وقف در حفظ محيط زيست (1). سرویس خانواده جوان ایرانی به نقل از راسخون؛ بخش تنظیم خانواده: نقش پوياي وقف در حفظ محيط زيست ( 1 ). نویسنده: محمد تقی ...شما هم می تونید ، یک سایت به اسم خودتون داشته باشید که شغل یا تخصص تون را به همه معرفی کنید تا بیشتر دیده شوید هفت روز رایگان استفاده کنید در صورتی که ...26 جولای 2016 ... هدف روان شناسی حفاظت از محیط زیست سرمایه گذاری در عرصة فوق العاده ...... محبی، نقش پویای وقف در حفظ محیط زیست، اخلاق و محیط زیست، ص ۲۷۵.نقش پوياي وقف در حفظ محيط زيست ( 2 ). 3. نقش وقف در محیط زیست. 3-1. تعریف وقف. وقف در اصطلاح فقهی به معنی تحبیس الاصل و اطلاق المنفعة است؛ یعنی اصل ...5 ا کتبر 2016 ... نقش پوياي وقف در حفظ محيط زيست (1) از حدود يک قرن پيش که انقلاب صنعتي به وقوع پيوست و جهان اندکي بيش از يک ميليارد جمعيت داشت، مردم ...کتاب اخلاق و محیط زیست (رهیافتی اسلامی) انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) رقعي ... 1 ... معرفتی اسلام/ دکتر بهمن اکبری؛ نقش پویای وقف در حفظ محیط زیست/ محمدتقی ...سرمایه عظیم وقف درخدمت مردم وجامعه است. یکشنبه 25 ... نقش پوياي وقف در حفظ محيط زيست. جمعه 16 بهمن ... وقف اموال برای حفظ اسلام ... نقش وقف در توسعه. سه شنبه 06 ...در توسعهی پایدار منابع آب و خاک و هوا حفظ شده، محیط زیست تخریب نمیشود و از نظر فنی .... بنابراین بهرهمندی از بار معنوی و مذهبی آثار و مجموعههای وقفی در پویایی و جذابیت .... 2-1: مطالعه و ارائه مطالب لازم پیرامون فرهنگ وقف، نقش وقف در حل مشکلات ...


کلماتی برای این موضوع

وبلاگ یک مهندس تفکر و اقدام در برنامه ریزی استراتژیک برنامه ریزی استراتژیک هفته سوم آذر بهترین های اجتماعی و فرهنگیبا این همه، وجه اشتراک در حاصل کار فریبنده است؛ رأی برّنده‌ای که آدرونو و فوکو درباره


ادامه مطلب ...

داستان‌های خواندنی؛ پردیس (1)

[ad_1]

 

 

 

 

  برترین ها: تصمیم گرفته‌ایم از این به بعد با داستای های شیرین ایرانی یا خارجی از آثار نویسندگان بزرگ و مطرح در خدمتتان باشیم. در این مطلب شما را به خواندن داستان شیریم «پردیس» به قلم فرخنده آقایی دعوت می‌کنیم.

"کنار دریا بودیم. در هوای سرد آخر پاییز، در آفتاب بی رمق سر ظهر شنا می کردیم. با حرکات شتابان، بدن خود را گرم می کردیم تا هر چه کم تر سرمای آب را احساس کنیم و بعد،‌ نفس نفس زنان به ساحل بر می گشتیم و با پوستی که از سرما مورمور می شد، در حوله های بزرگ پنهان می شدیم و باز می‌نشستیم به حرف زدن.

زن ها بچه هایشان را به مدرسه می‌رساندند و غذایشان را با خود به ساحل می‌آوردند و همان جا می‌خوردند. من زبانشان را بلد نبودم و آن ها سعی می کردند با همان چند کلمه محدودی که می‌دانستم، با من حرف بزنند. با هم روزنامه ها را می‌خواندیم و مجله ها را ورق می‌زدیم و از جنگ ها و صلح ها و از گفت و گو های سران و دیدارها و بازدیدها و قتل عام ها و تسخیر ها و بمب باران ها و ترورها و کودتا ها صحبت می‌کردیم. ما اهل هیچ کدام نبودیم. اهل حرف بودیم. کار هر روزمان بود. کنار ساحل می‌نشستیم و سرهایمان را در حوله هایمان فرو می‌کردیم و ساعت ها با هم حرف می‌زدیم. تا آن که آسمان رو به تیرگی می‌رفت و نم نم باران شروع می‌شد. بعد زن ها ناگهان به ساعت هایشان نگاه می‌کردند و بلند می‌شدند و حوله هایشان را در ساک ها می‌گذاشتند و لباس هایشان را می‌پوشیدند و سوار موتورهای قراضه شان می‌شدند تا به مدرسه بروند. کلاه های بزرگ مضحکشان را به سر می‌گذاشتند و همان طور که از ساحل دور می شدند برایم دست تکان می‌دادند.

آن روز که به ساحل آمدم، نه حوله داشتم و نه شنا بلد بودم. آفتاب درخشانی بود. ظهر بود و آدم ها در ساحل مدیترانه در چند ردیف کنار هم دراز کشیده بودند و حمام آفتاب می گرفتند.

سگ قهوه ای پشمالو و خیلی بزرگی، کنار دریا با بچه ها بازی می کرد. انگار ولگرد بود. وقتی بچه ها می رفتند شنا کنند، با توپ پلاستیکی قرمز کم بادی بازی

می کرد. توپ را به میان موج ها می انداخت و بعد می دوید و آن را می آورد و توی شن ها چال می کرد. بعد آن را با سر و صدا از لای شن ها بیرون می‌آورد ومثل توله ای به دندان می گرفت و واق واق کنان به میان موج ها می انداخت. چند دختر و پسر نوجوان هم توپ هایشان را با سر و صدا به میان موج ها پرتاب

می کردند و بعد شنا کنان می رفتند و آنها را می آوردند.

روزهای اول که در ساحل قدم می زدم، از زنان برهنه می پرسیدم جواب خدای خود را چه خواهند داد. آنها که زبان مرا

نمی فهمیدند،‌ انگار شعر یا آوازی برایشان خوانده باشم، می خندیدند و برایم دست تکان می دادند.

حالا دیگر هوا سرد شده اسـت و با حوله نویی که به خود پیچیده ام ، همه می دانند که تازه واردم و تمام تابستان آن جا نبوده ام. وقتی شنا کردن یاد گرفتم، حوله ام را از حراجی خریدم. صورتی اسـت با حاشیه قلاب دوزی.

در هوای سرد پاییز، حوله پوشیده کنار زن ها می نشینم و با هم روزنامه می خوانیم و حرف می زنیم بی‌آن که زبانشان را بدانم و آن ها تک تک کلمه ها را برای هم دیگر تفسیر می کنند. برج های دوقلوی نیویورک را ناشیانه روی ساحل رسم می کنند و در روزنامه، ‌عکس مردان عرب را نشانم می دهند که آرزو دارند بعد از عملیات انتحاری به پردیس بروند. با تعجب

می پرسند: " پردیس ؟" و من جواب می‌دهم: "بله، بله، پردیس." می خواهند بدانند پردیس چگونه جایی اسـت.

برایشان می گویم و بعد باز بحث های بی پایان شروع می شود. حالا دیگر همه می دانند من از سرزمینی آمده ام که هیچ کدام آن را نمی شناسند. طولی نمی کشد که آدم هایی ناآشنا از فاصله های دور می آیند تا با زبانی که بلد نیستم، برایشان از پردیس بگویم. می خواهند بدانند آیا آن مردان عرب به پردیس خواهند رفت. و آن دیگران چه، آن ها که در برج ها بوده اند؟ دیگر فهمیده ام که نباید با بله یا نه جواب بدهم. باید کمی تامل کنم و با تردید پاسخ بدهم. باید نشان بدهم که با خودم در جدالم و به آن ها فرصت بدهم صحبت کنند. می خواهند نظر خود را بگویند و بعد نظر مرا بدانند و باز آنچه را که خود می دانند،‌ تکرار کنند. با دقت و خونسردی گوش می دهم. جواب های صریح و کوتاه را دوست ندارند. آن ها را می رماند و از من رنجیده خاطر می‌شوند. دوست دارند درباره همه چیز با همه جزییات صحبت کنند. کلمات جاری می شود و تداوم می‌یابد و بعد باز در هوای سرد آخر پاییز به دریا می زنیم. با حرکات تند و شتاب آلود، ناشیانه بدن های خود را در آب سرد، گرم می کنیم تا سرمای آب را هر چه کم تر احساس کنیم و بعد نفس نفس زنان، حوله پوشیده کنار ساحل مشغول بحث می شویم.

عصرها میکله با حوله بزرگی بر دوش به ساحل می آید. سگ بزرگش با رخوت دنبالش راه می رود و در گوشه ای از ساحل ولو می‌شود. پرنده ها از دور به استقبال پیرمرد می آیند. روی شانه هایش می‌نشینند و دور و برش پرواز می کنند. پیرمرد خندان به ساحل قدم می گذارد و حوله را پهن می کند و از کیسه ای پارچه ای، ‌مشت مشت گندم روی حوله می ریزد. پرنده ها می پرند و دانه ها را از هم می‌قاپند و بعد چون حیوانات دست آموز به دنبال او جست و خیز می کنند و به سر و صورتش نوک می زنند و پیرمرد غش غش می خندد....."

پردیس (بخش اول)

نویسنده: فرخنده آقایی

ادامه دارد ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

داستانک،داستان کوتاه جالب، داستان های کوتاه، داستانهای داستانک،داستان،داستان من و،داستانک های زیبا،داستان کوتاه،داستانک جالب،داستانک نوشته های خواندنی روح‌اله شنبه ‏ ‏ اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف زندگینامه پردیس ثابتی بیوگرافی دانشمندان ، …پردیس ثابتیزندگینامه پردیس ثابتیبیوگرافی پردیس ثابتیپردیس ثابتی پرویزپردیس گفتگوی خواندنی مطالب و عکس های جالبعکس های الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی گفتگوی خواندنی الیکا عبدالرزاقی میگنا تعریف سزارین ، علل انجام آن ، مزایا و معایب و تعریف سزارین ، علل انجام آن ، مزایا و معایب و عوارض انجام عمل سزارینخدمات جنسی به زنان پولدار در خانه های فساد پسران …جالب و خواندنیخانه جالب و خواندنی خدمات جنسی به زنان پولدار در خانه های فساد پسران خود فروش عکس های جذاب حامد زمانی و خانوادش بیوگرافی کاملمطالب و عکس های جالبعکس های جذاب حامد زمانی و خانوادش بیوگرافی کامل در این پست عکس های شخصی منتشر شده در یک ابزار مرجع ابزار وبلاگ و سایتاین ابزار به مدیران سایت ها و وبلاگ ها این امکان را می دهد که فایل های ویدیویی خود را


ادامه مطلب ...

یک سبد هیجان همراه با شیرینی (1)

[ad_1]

مجله آشپزی مثبت: برای آنهایی که عاشق شیرینی جات هستند فصل و شب و روز فرقی نمی کند. فقط آن موقع که هوس خوردن دسر شیرینی یا شکلات می کنند باید به دست شان برسد وگرنه خلقشان تنگ می شود؛ بله. ما هم درست برای همین شمایی که این ویژگی را دارید یک پکیج هیجان انگیز در نظر گرفته ایم که داخل آن همه چیز هست؛ از دسرهای شکلاتی تا کیک ها و شیرینی های فصل و از همه مهم تر دستور تهیه ده فاج که شما را از خود بی خود می کند.

 

کرم دو رنگ نارگیل و شکلات 

 

 

مواد لازم:

  • ۲ پیمانه شیر
  • ۳ عدد زرده تخم‌مرغ
  • ۶ ق چ پودر ژلاتین
  • ۱۰۰ گرم خامه صبحانه
  • ۱۰۰ گرم بستنی وانیلی
  • 2 /1 و ۱ پیمانه  شکر
  • 8 /1 ق چ وانیل
  • ۲ ق س پودر کاکائو
  • ۳ ق س پودر نارگیل
  • انگور یاقوتی یا توت فرنگی جهت تزیین 
  یک سبد هیجان همراه با شیرینی

 

 

1. شیر، شکر و بستنی را روی حرارت بگذارید تا بجوشد و شکر حل شود. بعد از روی حرارت بردارید.سپس زرده‌های تخم‌مرغ و وانیل را با همزن بزنید تا یکدست و سبک شود. بعد زرده را به مخلوط شیر اضافه کرده، روی حرارت قرار دهید و دوباره 5 دقیقه آن را هم بزنید. پودر ژلاتین را با ۴/1 پیمانه آب مخلوط کرده و روی حرارت غیرمستقیم ( بن‌ماری) بگذارید تا یک‌دست شود.


ژلاتین حل شده را به مخلوط شیر که از روی حرارت برداشته‌اید افزوده، خامه و پودر نارگیل را هم اضافه کنید.


2. مواد را دو قسمت تقسیم کنید. به یک قسمت پودرکاکائو بزنید و نگه دارید اما لایه سفید را درون قالب ریخته و به مدت ۱۵ تا ۳۰ دقیقه - بسته به نوع فریزر - در فریزر بگذارید تا ببندد ولی یخ نزند. سپس لایه شکلاتی را روی آن بریزید و در یخچال  به مدت  ۸ ساعت بگذارید تا کاملا بسته شود. قالب دسر را داخل آب گرم بزنید و در ظرف مورد نظر برگردانید و با انگور یاقوتی یا توت‌فرنگی وسط آن را تزیین کنید. 

 

 

موس  آلبالو+پانا کوتا 

معصومه  افرازه
 

مواد لازم:

  • 250 گرم پوره آالبالویا پوره انگور  
  • 2 ق س پودر ژلاتین
  • 2 ق س آب کرم
  • 300 گرم شکر
  • 100 گرم آب
  • 3 عدد سفیده تخم‌مرغ

 

مواد پاناکوتا:


  • 1 ق س ژلاتین
  • 200 گرم خامه
  • 100 گرم شیر
  • 75 گرم شکر
  • 2 /1  ق چ وانیل
  • 2 ق س آب سرد
 یک سبد هیجان همراه با شیرینی

 

روش تهیه موس


1. ابتدا ژلاتین را  در آب گرم حل  کرده،  به آن پوره میوه اضافه کنید. در ظرفی دیگر شکر و آب را مخلوط کنید ، روی حرارت قرار دهید و زمانی که شکر ذوب شد آن را از روی حرارت بردارید.  


2. حالا سفیده‌ها را با همزن بزنید. پس از یک دقیقه شکر ذوب شده را کم کم به صورت نخی به سفیده‌های زده شده اضافه کنید و همچنان هم بزنید تا مواد کاملا ترکیب شوند. سپس مخلوط پوره میوه - انگور یا آلبالو- و ژلاتین را اضافه کنید و فقط در حد مخلوط کردن هم بزنید. موس آماده شده را به مدت  1 تا 2 ساعت در یخچال قرار دهید.

روش تهیه پاناکوتا


1.  ژلاتین را در آب سرد بریزید و ۵ دقیقه زمان دهیدتا حل شود. سپس شیر، شکر و خامه را با هم مخلوط و روی حرارت قرار دهید.


2. زمانی که مایه به جوش آمد  و شکر حل شد آن را از روی حرارت بردارید. پس از اینکه مایه کمی از حرارت افتاد ابتدا ژلاتین  و بعد وانیل را به آن اضافه کرده، مخلوط کنید و به مدت 1 ساعت در یخچال بگذارید. 

 

روش تهیه موس چند طبقه

 

1. ابتدا طبق دستور یکی از موس‌ها را با طعم دلخواه درست کنید، در قالب مورد نظر بریزید و بعد قالب را در یخچال قرار دهید. بعد از اینکه موس خودش را گرفت- بهتر اسـت روی آن کمی چسبنده باشد- مایه پاناکوتا را که درست کرده‌اید روی آن بریزید و دوباره قالب را در یخچال قرار دهید.


2. وقتی مایه پاتاکوتا  سفت شد موس آخر را روی آن بریزید و سپس قالب را در یخچال بگذارید. حالا پس از ۳ تا ۴ ساعت قالب را از یخچال درآورید و بنا به سلیقه خود روی آن را با خامه و میوه تزیین کنید.

 


 

دسر شکلات و نعنا 

 

مهشید امیری
 

مواد لازم:

  • ۱۰۰ گرم بیسکویت پودر شده
  • ۲۲۰ گرم شکلات تخته‌ای تلخ
  • ۲ ق س پودر کاکائو
  • ۱ عدد سفیده تخم‌مرغ
  • ۱۵۰ گرم خامه صبحانه
  • ۲ قطره اسانس نعنا
  • اسپری طلایی به میزان دلخواه
  • ۵ ق س بادام‌زمینی پودر شده
یک سبد هیجان همراه با شیرینی

 

روش تهیه:

 

1. ابتدا سفیده تخم‌مرغ را با همزن بزنید تا کاملا پوک و سبک شود. حالا شکلات تخته‌ای، خامه و پودر کاکائو  را روی حرارت غیر‌مستقیم بگذارید تا ذوب شود. سپس اسانس نعنا را به شکلات اضافه کنید.


2. بیسکویت را پودر شده را با سفیده تخم مرغ فرم گرفته مخلوط کنید. سپس آن را همراه بادام‌زمینی پودر شده به مخلوط شکلات اضافه کرده، مخلوط کنید. در نهایت مواد آماده شده را داخل قالب‌های شکلاتی بریزید و به مدت 24 ساعت در یخچال بگذارید تا بسته شود. سپس آن را از قالب خارج کنید و به آن اسپری طلایی بزنید یا با قلم‌مو و رنگ پودری طلایی برس بزنید و تزیین کنید. 

 


 

چاکلت بری بلژیکی 

 

مواد لازم:

  • ۴۰۰ گرم شکلات تخته‌ای تلخ
  • ۱۰۰ گرم شکلات نوتلا
  • ۲ ق س فندق تست و خرد شده
  • ۱۰۰ گرم پنیرخامه‌ای
  • شاتوت یا تمشک به میزان لازم
  •  ۵۰ گرم کرمفیل وانیل
  • ۱ قطره اسانس شکلات
  • خمیر فوندانت،ورق طلایی خوراکی  و  ویفر فندقی خرد شده به میزان لازم
 یک سبد هیجان همراه با شیرینی

 

روش تهیه:

 

1. ابتدا  200 گرم از شکلات تخته‌ای تلخ را به روش بن ماری  ذوب کنید. سپس آن را  داخل قالب‌های سیلیکونی نیمه‌دایره بریزید؛ طوری که فقط دیواره‌ها و کف قالب را بپوشاند. حالا آن را در فریزر قرار دهید تا بسته شود. سپس باقیمانده شکلات تخته‌ای را به روش بن ماری ذوب کنید.


2. پنیر‌خامه‌ای،  نوتلا و کرمفیل را با همزن بزنید تا یک‌دست شود و  اسانس را به آن اضافه کنید. حالا شکلات  آب شده و پنیر را با هم مخلوط کنید.


3. قالب را از فریزر خارج کنید. ابتدا یک قاشق از ویفر خرد شده، بعد شا‌توت یا تمشک و بعد فندق خرد شده را  داخل قالب بریزید و بقیه قالب را  با مخلوط شکلات و پنیر پر کنید. در این مرحله قالب را در فریزر به مدت ۳ ساعت بگذارید.  سپس آن را از فریزر خارج کرده، از قالب بیرون آورید و با خمیر فوندانت و ورق طلایی تزیین کنید و در ظرف دلخواه بچینید.

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

تور استانبولتور لحظه آخری استانبول ترکیه …قیمتتوراستانبولهتل بلک برد استانبول هتل بلک برد یک هتل چهار ستاره است که در بخشی از شهر استانبول قرار آخرین ادکلن های افزوده شده پرفیوم شاپینگ مورد در سبد خرید شما موجود است یک آیتم در سبد خرید شما وجود داردموز کاراملایز شده همراه نوشیدنی گرم آکاموز کاراملایز شده همراه نوشیدنی گرم کاراملموز کاراملیدسر آکاایران موز کاراملایز انواع شیرینی ایرانی و شیرینی سنتی آموزش شیرینی …در این بخش شما با انواع کلوچه فومنشیرینی سنتی ایرانیشیرینیباقلواشیرینی ایرانیطرز صفحه نخست اولدوز توریسمتمامی حقوق مادی و معنوی محفوظ و متعلق به وب سایت اولدوز توریسم می باشدخبرگزاری فارس جزئیات همه برنامه‌های تلویزیون در …به گزارش خبرگزاری فارس، ویژه برنامه‌های نوروزی شبکه‌های سیما عمدتا از اسفند آغاز دانلود بازی محبوب خوک های بد دنده دو یک بازی مسابقه‌ای با کیفیت،پر‌هیجان و با گرافیک بالاست که برای مدت زیادی لذت مجله اینترنتی برترین ها پورتال خبری و سبک …آیا نوکسیگی پدیده ای جهانی و پیوسته و کهن بوده است یا ما با نوع خاصی از آن و در مقطعی جملات کوتاه زیبا داستان کوتاهزن با گریه آمده بود مغازه حاجی می گفتحاجی شنیدم توی این بازار دستت به خیره از خدا که معرفی جدیدترین گوشی سامسونگ سامسونگ ساعت ۲۲۳۰ دقیقه روز پنجشنبه اردیبهشت طی یک کنفرانس خبری، رسما گلکسی اس


ادامه مطلب ...

سالادهایی که هم غذا هستند، هم پیش غذا (1)

[ad_1]

مجله آشپزی مثبت: تا همین چند سال پیش اغلب ما فکر می کردیم سالاد دو نوع اسـت؛ یکی سالاد فصل، دیگری سالاد گوجه و خیار یا همان سالاد شیرازی خودمان  که یا آن را با غذا می خوردیم یا آنکه اگر می خواستیم خیلی کلاس بگذاریم اول سالاد می خوردیم بعد غذا. غافل از اینکه اگر اغراق نکنیم سالاد هزار و یک  مدل دارد که خیلی آنها را به عنوان غذا می خورند. سالاد های پیشنهادی این مطلب ما اغلب همین ویژگی را دارند.

 

سالاد فیله مرغ

 

مواد لازم:

  • 1 کیلوگرم فیله مرغ
  • 500 گرم کاهو پیچ یا کاهو فرانسوی
  • 2 عدد پیازچه
  • 1 عدد فلفل دلمه ای قرمز
  • 1 عدد فلفل دلمه ای نارنجی
  • 4 /1 پیمانه گشنیز خرد شده
  • 2 /1 پیمانه جوانه گندم
  • 3 ق س  مغز تخمه آفتابگردان
  • به میزان لازم نمک، فلفل و روغن
  • مواد لازم برای سس
  • 2 ق س روغن کنجد
  • 2 /1 پیمانه سس خردل
  • 2 ق چ سرکه  سیب
  • 2 حبه سیر له شده
  • 4-3 ق س عسل
  • 2 ق چ سس قرمز تند
  • 2 ق س دانه کنجد
  • 2 /1 ق چ پودر زنجبیل
  • 4 /3 ق چ پودر دارچین
  • به میزان لازم نمک و فلفل

 غذاهای+40  درجه

 

روش تهیه:

1. در  تابه مقداری روغن بریزید و  تکه‌های مرغ را آغشته به نمک و فلفل کنید، سپس دو طرف آنها را داخل تابه سرخ کنید.


2. همه‌ مواد برای  سس را داخل یک قابلمه‌ کوچک بریزید و  روی حرارت ملایم قرار دهید تا سس کمی غلیظ شود، سپس آن را داخل یک ظرف مناسب بریزید و  تا موقع سرو داخل یخچال بگذارید.


3. کاهو را شسته و خرد کنید. پیازچه‌ها را بعد از شست و شو خرد کنید. فلفل دلمه‌ای‌ها را هم بعد از شست و شو خرد کنید. سبزی‌ها را همراه با گشنیز خرد شده، جوانه گندم، تکه‌های مرغ و مغز تخمه را روی سالاد قرار دهید.

 

 

سالاد مرغ باربیکیو با لوبیا و ذرت 

 

مواد لازم:

  • 2 عدد فیله مرغ
  • 2 ق س سس باربیکیو
  • 6 پیمانه مخلوط برگ کاهو و کلم خرد شده
  • 1 پیمانه گوجه‌فرنگی خرد شده
  • 1 پیمانه لوبیا قرمز پخته
  • 2 /1 پیمانه ذرت پخته
  • 4 /1 پیمانه پیاز خرد شده
  • مقداری گشنیز خرد شده برای تزیین
  • به میزان لازم روغن مایع
  • به میزان لازم نمک و فلفل
  • مواد لازم برای سس
  • 2 /1 پیمانه سس مایونز
  • 2 /1پیمانه ماست
  • 1 ق س آب‌لیمو
  • 2 ق س روغن زیتون
  • به میزان لازم نمک و فلفل

غذاهای+40  درجه
 

روش تهیه:

1. ابتدا فیله‌های مرغ را آغشته به نمک و فلفل کنید. در یک تابه مقداری روغن بریزید و آن را روی حرارت قرار دهید تا داغ شود. حالا تکه‌های مرغ را داخل آن سرخ کنید. دقت کنید که هر دو طرف آنها را باید سرخ کنید. فیله‌های سرخ شده را داخل یک ظرف قرار داده و آنها را به صورت تکه‌های 2 سانتی خرد کنید. تکه‌های مرغ را آغشته به سس باربیکیو کنید. درِ ظرف را بگذارید و 5 دقیقه صبر کنید.


2. در این میان سس را آماده کنید. سس مایونز و ماست را داخل یک کاسه بریزید و با هم مخلوط کنید، سپس آبلیمو، روغن زیتون و مقداری نمک و فلفل هم اضافه کرده و به هم زدن ادامه دهید تا سس آماده شود. سس را تا موقع سرو داخل یخچال قرار دهید.


3. در یک کاسه‌ی مناسب کاهو و کلم خرد شده را بریزید. گوجه‌های خرد شده، ذرت و لوبیای پخته، پیاز خرد شده و مقداری نمک و فلفل هم بریزید و مواد را با هم مخلوط کنید. در انتها تکه‌های مرغ را هم بریزید.


4. سس را از یخچال درآورده و روی سالاد بریزید. خوب هم بزنید تا سس به خورد سالاد برود. موقع سرو، سالاد را با گشنیز خرد شده تزیین کنید.

 

 

سالاد پاستا و اسفناج

 

مواد لازم:

  • 400 گرم پاستا
  • 10 ورق کالباس
  • 12  عددگوجه‌فرنگی گیلاسی
  • 4 پیمانه اسفناج خرد شده
  • به میزان لازم نمک و فلفل
  • به میزان لازم روغن مایع
  • مواد لازم برای سس
  • 1 پیمانه سس فرانسوی
  • 2 /1 پیمانه سس مایونز
  • 1 ق چ سس خردل
  • 2 ق س روغن کنجد
  • به میزان لازم نمک و فلفل

 غذاهای+40  درجه

 

1. در یک قابلمه مقداری آب بریزید و آن را روی حرارت قرار دهید تا جوش بیاید، سپس پاستا را همراه با کمی روغن و نمک داخل آن بریزید. صبر کنید تا پاستا نرم شود، سپس آن را داخل سبد بریزید و کنار بگذارید.


2. در یک تابه کمی روغن بریزید و آن را روی حرارت قرار دهید تا داغ شود. کالباس‌ها را به صورت تکه‌های  1 در 4 سانت برش بزنید، سپس آنها را داخل تابه سرخ کنید تا طلایی و برشته شوند. کالباس‌های برشته شده را داخل یک کاسه‌ی مناسب بریزید و کنار بگذارید.


3. گوجه‌ها را بشویید، سپس آنها را از وسط خرد کنید. گوجه‌های خرد شده را داخل یک ظرف بریزید. اسفناج‌های خرد شده را هم داخل ظرف بریزید. پاستای پخته را هم همراه با کمی نمک و فلفل اضافه کنید و مواد را به آرامی با هم مخلوط کنید.


4. در یک کاسه سس فرانسوی، سس مایونز، سس خردل، روغن کنجد و مقداری نمک و فلفل را بریزید و خوب مخلوط کنید تا سس یکدستی حاصل شود. مقداری از سس را بچشید و در صورت نیاز مقدار بیشتری نمک اضافه کنید.


5. در این مرحله سس را روی سالاد بریزید و  خوب هم بزنید تاسس به خورد مواد برود. سالاد را داخل یخچال قرار دهید تا کاملا خنک شود،

 



سالاد فیله گوشت و سبزیجات

 

مواد لازم:

  •  400 گرم فیله گوشت
  • 2 ق س سس سویا
  • 1 ق چ ادویه مخصوص گوشت
  •  2 پیمانه کاهوی خرد شده
  • 1 عدد خیار خرد شده
  • 1 عدد گوجه‌فرنگی خرد شده
  • 1 عدد هویج خرد شده
  • 2 عدد پیاز خرد شده
  • 3 ق س دانه کنجد بوداده
  • 2 عدد فلفل دلمه‌ای رنگی خرد شده
  • 2 عدد پیازچه خرد شده
  • مواد لازم برای سس
  • 2ق س سس سویا
  • 1 ق س آب‌لیمو
  • 2 ق س سرکه سیب
  • 2 ق س سس سفید
  • 1 ق س روغن کنجد
  • 2 /1 ق چ پودر سیر
  • 4 /1 ق چ پودر فلفل قرمز

غذاهای+40  درجه 

 

روش تهیه:

 

1. فیله‌های گوشت را به‌صورت تکه‌های 3 تا 4 سانتی برش بزنید و آنها را آغشته به سس سویا و ادویه مخصوص گوشت کنید. تکه‌های گوشت را داخل یک ظرف بریزید و آن را حدود یک ساعت داخل یخچال قرار دهید. بعد از یک ساعت تکه‌های گوشت را به سیخ بکشید و کباب کنید.


2. برای تهیه سس، همه مواد را داخل یک کاسه بریزید و خوب با هم مخلوط کنید. مواد لازم برای سالاد را هم در یک کاسه بزرگ با هم مخلوط کنید. وقتی تکه‌های گوشت کباب شدند، بگذارید کمی سرد شوند، سپس آنها را هم داخل کاسه سالاد بریزید.


3. موقع سرو، سس را روی سالاد بریزید و خوب هم بزنید تا کاملا به خورد مواد برود و سالاد آماده شود.

 

سالاد ماهی و سیب‌زمینی

 

مواد لازم:  

  • 2 عدد سیب‌زمینی پخته
  • 2 عدد فیله ماهی
  • 1 ق س زنجبیل رنده شده
  • 100 گرم بادام هندی
  • 3 ق س گشنیز خرد شده
  • 2/1 فلفل دلمه‌ای قرمز خرد شده
  • 2 پیمانه مخلوط کاهو و ریحان خرد شده
  • به میزان لازم نمک و فلفل
  • به میزان لازم روغن
  • مواد لازم برای سس
  • 2 ق س سس خردل
  • 1 ق س عسل
  • 2 ق س آب‌لیمو
  • به میزان لازم نمک و فلفل

غذاهای+40  درجه 

روش تهیه:

1. فیله‌های ماهی را آغشته به نمک و فلفل کنید. در یک تابه مقداری روغن بریزید و آن را روی حرارت قرار دهید تا داغ شود، سپس تکه‌های ماهی را داخل آن سرخ کنید. بعد از سرخ شدن ماهی‌، آنها را از تابه درآورده و در ظرفی قرار دهید تا کمی سرد شوند. بعد آنها را به‌صورت تکه‌های 3 سانتی خرد کنید.


2. سیب‌زمینی‌ها را بپزید، سپس آنها را با پوست به‌صورت تکه‌های 3-2 سانتی خرد کنید.


3. حالا سس را آماده کنید. در یک کاسه همه‌  مواد لازم برای سس را بریزید و با هم مخلوط کنید. سس را داخل یخچال قرار دهید تا خنک شود.


4. در این زمان سالاد را آماده کنید. در یک ظرف مناسب کاهو و ریحان خرد شده را همراه با گشنیز خرد شده، بادام هندی و زنجبیل رنده شده بریزید و با هم مخلوط کنید. سیب‌زمینی‌های خرد شده و تکه‌های ماهی را هم بریزید و به آرامی هم بزنید. سالاد را داخل یخچال قرار دهید تا سرد شود.


5. سسی که آماده‌ کرده‌اید را روی سالاد بریزید و هم بزنید. در صورت نیاز مقدار بیشتری نمک و فلفل روی سالاد بریزید. حالا می توانید سالاد را سرو کنید.

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


11 سپتامبر 2016 ... سالادهایی که هم غذا هستند، هم پیش غذا (2) ... 1. در یك تابه مقداری روغن بریزید و آن را روی حرارت قرار دهید تا داغ شود، سپس پیاز خرد شده را داخل آن تفت ...14 سپتامبر 2016 ... سالادهایی که هم غذا هستند، هم پیش غذا (4) ... 1. ابتدا باید سس این سالاد را آماده کنید. هویج را بشویید و پوست بگیرید، سپس آن را رنده کرده و داخل یک ...13 سپتامبر 2016 ... سالادهایی که هم غذا هستند، هم پیش غذا (3) ... خودمان که یا آن را با غذا می خوردیم یا آنکه اگر می خواستیم خیلی کلاس بگذاریم اول سالاد می خوردیم بعد غذا.8 سپتامبر 2016 ... سالادهایی که هم غذا هستند، هم پیش غذا (1). تا همین چند سال پیش اغلب ما فکر می کردیم سالاد دو نوع است؛ یکی سالاد فصل، دیگری سالاد گوجه و خیار یا ...8 سپتامبر 2016 ... تا همین چند سال پیش اغلب ما فکر می کردیم سالاد دو نوع است؛ یکی سالاد فصل، دیگری سالاد گوجه و خیار یا همان سالاد شیرازی خودمان که یا آن را با غذا ...سالادهایی که هم غذا هستند، هم پیش غذا. روش تهیه: 1. در یک تابه مقداری روغن بریزید و آن را روی حرارت قرار دهید تا داغ شود. حالا پیاز خرد شده را داخل آن تفت دهید. گوشت چرخ ...9 سپتامبر 2016 ... با مجله اینترنتی گلثمین در یک مطلب تازه از آموزش سالاد و ترشی همراه باشید : مجله آشپزی مثبت: تا همین چند سال پیش اغلب ما فکر می کردیم سالاد دو ...11 سپتامبر 2016 ... سالادهایی که هم غذا هستند، هم پیش غذا. روش تهیه: 1. لوبیا ها را بشویید و از چند ساعت قبل آنها را خیس کنید سپس همراه با مقداری آب بگذارید بپزد.8 سپتامبر 2016 ... سالاد، سالاد تابستانی، آشپزی فرفره قارچ و پنیر؛ یک قبل غذای فوق العادهتا همین چند سال پیش اغلب ما فکر می کردیم سالاد دو نوع است؛ یکی سالاد ...


کلماتی برای این موضوع

یازده پیش غذای خوشمزه و ساده آکاخیلی ا افراد ترجیح می دهند که قبل از غذا، پیش غذا میل کنند، پیش غذا معمولا باید سبک رژیم لاغری و کاهش وزن رژیم لاغری و کاهش وزن فقط با یک بار خواندن وبلاگ من حداقل کیلو وزن کم می کنید چون شما گام موثر برای تغییر سبک زندگیحجم غذا را کاهش دهید حتماً شما هم چشم‌غره‌های مادرتان را یادتان می‌آید یعنی اینکه آشپزی سالادهاهمانطور که می دانید یکی از هنرهای زیبا و قابل توجه تزیین سالاد های مختلف است که نقش یک هفته برنامه ی غذایی برای سحری و افطاردوستان گرامی برنامه غذایی که در زیر مشاهده می کنید، نمونه ای از یک هفته برنامه غذایی انواع سالاد آموزش آشپزی آکا و طرز تهیه هزاران غذا و طرز تهیه سالاد ماکارونی به روشی تازه سالاد گرم پنیر فتا و گوجه فرنگی آموزش تهیه سس راهکار تغذیه‌ای برای کاهش کلسترول خونبدون شک شما هم بارها و بارها شنیده‌اید که بیماری‌های قلبی مهم‌ترین دلیل مرگ و میر


ادامه مطلب ...

درس های بازاریابی به روش مک دونالد (1)

[ad_1]

وب‌سایت آی بازاریابی: اگر دارنده یک فرانشیز هستید، یا اینکه مدیریت و اداره یک کسب‌وکار (بازاریابی، تبلیغات، فروش و . . .) را بر عهده‌دارید، پس حتماً همیشه در فکر توسعه کسب‌وکار خود هستید. به‌هرحال کسب‌وکارهای مختلفی در اطراف شما هستند که به‌عنوان مشوق و انگیزاننده عمل کرده و خودشان هم روزی از صفر شروع کرده‌اند.

 

چرا شما نفر بعدی نباشید؟ بااین‌وجود، یکی از چالش‌هایی که هرکسی در مواجه با مسئله توسعه کسب‌وکار با آن مواجه می‌شود، مدیریت کسب‌وکار اسـت. شما چگونه در زمان توسعه کسب‌وکار خود اقدام به مدیریت آن می‌کنید؟


فکر نمی‌کنم هیچ شرکت دیگری غیر از مک‌دونالد وجود داشته باشد که بتواند به‌ عنوان‌ مثال و نمونه بهتری برای این مطلب یعنی مدیریت کسب‌وکار در ابعاد بزرگ مورداستفاده قرار بگیرد. این شرکت و برند یک مدل فرانشیز اسـت و مدل‌های فرانشیز اصولاً در صورتی اثربخش هستند که دارای چندین و چند شعبه و نمایندگی باشند.

 

بااین‌وجود، برند مک‌دونالد در سراسر و به عبارتی 119 کشور مختلف حضورداشته و دارای 35000 شعبه اسـت. اگر نام این عملکرد موفقیت نیست، پس موفقیت چیست؟ بنابراین تا اینجا کار به این نتیجه می‌رسیم که مک‌دونالد اطلاعات خوب و کافی در رابطه با مدیریت کسب‌وکار دارد.

خوب حالا باید ببینیم، درس‌هایی که می‌توان در مورد مدیریت کسب‌وکار خودتان از مک‌دونالد یاد بگیریم، چیست؟

هشت درس بازاریابی و مدیریت کسب‌وکار از مک‌دونالد- بخش اول

1- تمرکز

یکی از قوی‌ترین جنبه‌های مک‌دونالد منوی جذاب و احساس‌برانگیز آن اسـت. اما نکته جالب این اسـت که آیا تاکنون این منو را از جنبه کاری موردبررسی قرار داده‌اید؟ منوهای مک‌دونالد خیلی کوچک و متمرکز هستند. به عبارتی در بهترین حالت تنها شامل 20 مدل تنوع غذایی مختلف برای سفارش دادن می‌شوند و حتی در بین این موارد، همبرگرها بیشترین فروش رادارند.

 

درسی که در اینجا یاد می‌گیریم، این اسـت که یک سبد سرمایه‌گذاری کوچک اما قوی برای یک کسب‌وکار بزرگ کافی بوده و برای ایجاد تغییر در دنیا کافی اسـت. شما برای این کار نیاز به 100 محصول مختلف یا خط محصول همانند سامسونگ ندارید. تمام چیزی که نیاز اسـت، محصولات اندکی اسـت که عموم مردم آن‌ها را دوست داشته باشند. بااین‌وجود، با داشتن یک استراتژی متمرکز، نکته دوم به همین میزان اهمیت دارد.

2- انطباق‌پذیری

در بالا اشاره کردم که مک‌دونالد تنها 20 گزینه برای انتخاب کردن در منو خودش دارد. اما اگر منوهای مورداستفاده در 119 کشور مختلف را موردبررسی قرار دهیم، این منو تقریباً شامل 3000 نوع غذای قابل سفارش مختلف می‌شود که این برند را به یکی از انطباق پیرترین برندهای دنیا می‌کند.

 

محصولات اصلی – برگرها، سیب‌زمینی و نوشابه – در تمام شعب یکسان هستند. بااین‌وجود طعم هر یک بر اساس منطقه جغرافیایی که شعبه در آن قرارگرفته فرق می‌کند. به‌عنوان‌مثال همبرگر، چیزبرگر (آمریکا)، جوجه رویال (انگلستان) و مک چیکن، همه انواع متفاوتی از همان برگرهایی اسـت که بر اساس فرهنگ منطقه بومی‌سازی شده‌اند. در مدیریت کسب‌وکار دیگر به چه نیاز دارید؟ اگر قصد توسعه کسب‌وکار رادارید، آمادگی انطباق بر اساس نیاز مشتریان خودتان را داشته باشید.

3- کیفیت در سطح تمام شعب

نکته دیگری که مشتری انتظار آن را دارد، کیفیت و ثبات و پیوستگی اسـت. بدون این دو مورد، تنها ممکن اسـت یک نان کماج را با قدری سیب‌زمینی و یک جوجه‌سوخاری به مشتری تحویل دهید.

 

مک‌دونالد به این موضوع توجه داشته و مثلاً در منطقه‌ای به وسعت 60 مایل مربع که ممکن اسـت در آن حدود 120 شعبه از این برند وجود داشته باشند، تمام شعب دارای طعم و مزه و شیوه یکسانی در ارائه خدمات خود می‌باشند. این یعنی کیفیت و مشتری امروزی چیزی بیشتر از این انتظار ندارد. اگر شما آن کیفیت و ارزش را در محصولات خود ارائه کنید، برگ برنده را در برابر مشتری در دست دارید.

4- فرایند

زمانی که کسب‌وکار شما در حال رشد کردن اسـت، بدون بهره‌مندی از نیروی کار زیاد و فراوان قادر به پیشبرد کار نیستید و درواقع مدیریت کردن تعداد نفرات زیاد به مدیران مناسب هم دارد برای مدیریت این مدیران نیاز به سرپرستان هم احساس می‌شود! برای این کار نیاز به داشتن فرایند مناسب کاملاً احساس می‌شود.

 

35000 شعبه را تصور کنید که هر یک حداقل 100 برگر را در طی هرروز به فروش برسانند. یعنی 3.5 میلیون برگر در روز که شامل بقیه منو هر شعبه نشده اسـت. بنابراین برای مدیریت چنین کسب‌وکار بزرگی نیاز به سیستم‌هایی دارید تا تقاضا، فروش و عرضه محصول را ردیابی کند.

 

علاوه بر این نیاز به اطلاع پیدا کردن از هر مسئله در حال شکل‌گیری در هر شعبه هستید، همچنین نیاز به اطلاع از کمبود در عرضه مواد اولیه و یا عملکرد نامناسب یکی از شعب بر اساس استاندارد تعریف‌شده دارید. این موضوع برای هر کسب‌وکاری صدق می‌کند. اگر فرایند لازم را تعبیه کرده باشید، و نیروی کافی برای مدیریت مسائل ضروری را در اختیار گرفته باشید، مدیریت کسب‌وکار ساده‌تر هم می‌شود.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


16 آگوست 2016 ... درس های بازاریابی به روش مک دونالد (1). هیچ شرکت دیگری غیر از مکدونالد وجود ندارد که بتواند به عنوان مثال و نمونه بهتری برای مدیریت کسبوکار در ...17 آگوست 2016 ... در مجموع درسهای مختلفی وجود دارند که در زمینهٔ بازاریابی و مدیریت کسب و کار میتوان از مکدونالد آموخت. برخی از آنها در ... درس های بازاریابی به روش مک دونالد (2). در مجموع درسهای .... برخلاف ذات انسان بازاریابی نکنید (1) · علی بابا، ...19 آگوست 2016 ... هیچ شرکت دیگری غیر از مک دونالد وجود ندارد که بتواند به عنوان مثال و نمونه بهتری برای مدیریت کسب وکار در ابعاد بزرگ مورد استفاده قرار بگیرد.درس های بازاریابی به روش مک دونالد (1) چهارشنبه 27 مرداد 1395 12:59 ب.ظ. هیچ شرکت دیگری غیر از مکدونالد وجود ندارد که بتواند به عنوان مثال و نمونه بهتری برای ...16 آگوست 2016 ... مکدونالد کوچک متمرکز به در حالت شامل مدل غذایی برای دادن و در این همبرگرها فروش درسی در یاد این که سبد کوچک قوی یک بزرگ بوده برای تغییر ...17 آگوست 2016 ... مک دونالد، درس بازاریابی، موفقیت، برند درس های بازاریابی به روش مک دونالد (1)در مجموع درس های مختلفی وجود دارند که در زمینهٔ بازاریابی و مدیریت ...16 آگوست 2016 ... هیچ شرکت دیگری غیر از مکدونالد وجود ندارد که بتواند به عنوان مثال و نمونه بهتری برای مدیریت کسبوکار در ابعاد بزرگ مورد استفاده قرار بگیرد.شما خبرهای روز سهشنبه 9 شهریور 1395 / 27 ذیقعده 1437 / 30 آگوست 2016 را مشاهده میکنید. تماس با ما | تبلیغات | موضوعات خبری. صفحه نخست · مرندو حومه · آذربایجان.درس های بازاریابی به روش مک دونالد (2). فرانشیز یا استارت آپ؟ 1 روز قبل علمی 1. ماهنامه پیشه و تجارت - سید هادی موسوی قوام: ترکیبی از شکر، شیره چغندر، ادویه و ...5 درس بازاریابی اینترنتی استیو جابز استیو جابز در انجام تمامی کارهایش یک روش منحصر به فرد را برمیگزید. این منحصر به فرد بودن در شخصیت، منش، محصولات و ...


کلماتی برای این موضوع

آموزش تصویری ساخت عروسک انگشتیبرای کوچولوهای نازنین عروسک انگشتی درست کنیم مبتدی اجرای تئاتر از جمله سرگرمی های عکس هایی از محصول جدید ایران خودرومدیر عامل گروه صنعتی ایران خودرو از تولید انبوه و عرضه خودرو ایرانی رانا در سال تولید پایگاه کاوشگران روابط عمومی درس مهم از دستورالعمل بازاریابی برند دونالد ترامپ بازاریاب پول نیوز شاید تا همین چند سال پیش، حتی فکر کردن به تکنولوژی های مدرنی که به طور روزمره در حال ده راهکار برای آنکه باهوش‌تر باشیم و باهوش به نظر …راهکارباهوشسه شنبه ۹ آذر ۱۳۹۵ گوگل از فروش‌ گوشی های پیکسل تا سال ۲۰۱۷ بیش از ۵۸ میلیارد دلار کسب جالب انگیز، جالب انگیزترین ها، مطالب جالب، عکسهای …مکان های متروکه ای که به تسخیر طبیعت درآمدند هتلی لوکس در بیابان تصاویری از مردم جهان


ادامه مطلب ...

روستاهای کوهستانی و خنک طالقان را از دست ندهید (1)

[ad_1]

وب سایت همشهری شش و هفت - محمد باریکانی: طالقان در منتهی الیه  شمال غرب استان البرز در دره سرسبزی واقع شده اســت. شرقی‌ترین نقطه طالقان روستای گراب و گردنه عسلک اســت که به جاده چالوس می‌رسد و غربی‌ترین نقطه آن روستای پرگه و گردنه انگه اســت که به الموت و استان قزوین ختم می‌شود.

 

طالقان 80 روستای فعال دارد که بسیاری از آنها یا در حاشیه رودخانه شاهرود یا در دامنه رشته کوه‌ البرز قرار دارند. بررسی‌های باستان‌شناسی در طالقان آثاری از هزاره دوم و اول پیش از میلاد را مشخص کرده‌اند. طالقان سکونتگاه اقوام مهاجرشمالی بود، ولی در متون تاریخی در نوشته‌های آرتور کریستین سن از محلی به نام «شهرگ» در ولایت «مورتا»، جنوب دیلم نام برده‌اند.بنابراین در متون تاریخی، نام طالقان به طور مستقیم نیامده اســت.

 

برخی باستان شناس‌ها با بررسی مناطقی از مازندران احتمال داده‌اند که طالقان در دوره ساسانی، بخشی از قلمرو «آل‌گشنسب» و «آل قارن» بوده ‌باشد. وجود مدنیت در طالقان را به دوره هخامنشیان و حتی مادها نسبت داده‌اند. اما تاریخ طالقان از دوره ساسانی به دلیل جنگ‌های سخت اعراب با ایران در مناطق کوهستانی دیلمیان که قزوین و طالقان را نیز شامل می‌شد شکل جدی‌تر به خود گرفته اســت. مغول‌ها که به ایران رسیدند جنگی سخت میان آنها با مردمان طالقان در گرفت تا آنجا که برخی ساکنان طالقان در وصف نبرد مردمان این منطقه با مغول‌ها می‌گویند‌ نبرد با مغولان چنان طولانی وسخت بود که از کشتار و خونریزی، رودخانه شاهرود به سرخی گرایید. 

 

سفری یک روزه به روستاهای کوهستانی و خنک طالقان
 

طالقان در دوران اسماعیلیان نیز شهرت بسیار داشت و نبردهای سختی میان اسماعیلیان و سلجوقی‌ها و در همان دوره مرعشیان و مغولان در این نقطه از کشور در گرفت. قلعه مهم اسماعیلیان بر فراز قله ارژنگ با اشراف کامل بر مناطق وسیع در طالقان قرار داشت. راه دسترسی به قله ارژنگ از دو روستای میناوند و باریکان امکانپذیر اســت، اما طی سال‌های گذشته قلعه اسماعیلیان بر فراز این قله به شدت تخریب شده اســت. 

 

از میان شاهان قاجار، ناصرالدین‌شاه علاقه زیادی به طالقان و مردمان این خطه داشت. ناصرالدین‌شاه در سال 1301 هجری قمری در سفری از رودبارک کلاردشت به پراچان در طالقان شرح این سفر را در منابع قاجاری به ثبت رساند. طالقان اکنون از نقاط زیبای طبیعت‌گردی به ویژه برای علاقه‌مندان به نقاط کوهستانی تعریف شده اســت. بر همین اساس کوهنوردان زیادی رشته کوه‌های البرز در طالقان را مسیری مناسب برای صعودهای چند روزه به سمت چالوس ‌ یا الموت در قزوین انتخاب می‌کنند.

 

این منطقه اکنون 126 اثر تاریخی - معنوی و طبیعی ثبت شده در فهرست آثار ملی و 12 روستای هدف گردشگری دارد. این سرزمین کوهستانی همچنین از سه بخش پایین طالقان، مرکزی و بالا طالقان تشکیل شده اســت. برای سفر به این منطقه با نزدیک به دو ساعت رانندگی در بزرگراه تهران‌– قزوین می‌توانید با عبور از شهر آبیک به ورودی طالقان و کوهستان‌های سرسبز و ارتفاعات زیبای این منطقه برسید و سفر یک روزه خوبی را تجربه کنید.

کولج


روستای دو برادر لجوج !


  روستای کولج در همسایگی سه روستای زیبای دیگر به نام‌های حسنجون، خسبان و میراش قرار دارد و مسیر دسترسی به آن از شهرک طالقان که از دیرباز کانون آمد و شد اهالی طالقان و نقطه مرکزی طالقان بود، ممکن اســت.


این روستا به دو بخش بالا کولج و پایین کولج تقسیم شده اســت. آن طور که روستاییان می‌گویند‌ دلیل بالا و پایین شدن این روستا نیز به داستان اختلاف دو برادر که از قزوین برای اقامت در این روستا مهاجرت کرده بودند باز می‌گردد. بین دو برادر اختلاف پدید می‌آید و آن دو از یکدیگر جدا می‌شوند. یکی‌شان به محل بالا کولج می‌رود و نام کوله را بر محله خود می‌گذارد و دیگری در همان نقطه کنونی روستای کولج ماندگار می‌شود. در تعبیر عامیانه از نام کولج آمده که این نام از پاسخ دو برادر لجوج به سوال مردم از آنها در خصوص اختلاف‌شان برآمده اســت.

 

به این شکل که وقتی مردم از آن دو برادر لجوج در مورد اختلاف و لجبازی‌شان سوال می‌کردند، آنها می‌گفتند: «کو  لج ؟» به این معنا که قهر و لجاجتی در کار نیست و همین پاسخ بر نام روستای کولج ماندگار شد! جالب آنکه کولج بالا و پایین هر کدام دارای مسجد هستند و در وبلاگ همین روستا آمده اســت که در مراسم‌‌ عزاداری تاسوعا و عاشورا دسته کولج پایین به مسجد کولج بالا و در روز عاشورا دسته کولج بالا به مسجد کولج پایین می‌رود. قدمت تاریخی روستای کولج را نیز به دلیل یافتن تعدادی سفال به رنگ‌های نخودی و سرخ در تنها تپه جنوب قبرستان این روستا به دوره قاجار منتسب دانسته‌اند، اما شواهد دیگر قدمت این روستا را به پیشتر و حتی به دوره سلجوقیه بازمی‌گرداند.

 

قلعه کولج که به قلعه منصوریه شهرت دارد، در سال 521 در اختیار حکومت اسماعیلیان قرار گرفت. قلعه کولج که دید خوبی به تمامی ‌نقاط طالقان داشت از دژهای مهم اسماعیلیان در ایران اســت. شهید سرلشکر فلاحی هم دوره شهید چمران در دوران جنگ و همچنین رئیس ستاد مشترک ارتش ایران در دوره جنگ، چهره شناخته شده فرماندهی نظامی ‌ایران نیز زاده همین روستا ست و تندیس او در  ورودی شهر طالقان قرار دارد.

 

سفری یک روزه به روستاهای کوهستانی و خنک طالقان
گلیرد


 زادگاه آیت‌الله طالقانی


 روستای گلیرد نیز همچون روستای کرکبود از روستاهای هدف گردشگری منطقه طالقان اســت. این روستا زادگاه آیت‌الله طالقانی اســت و از معماری سنتی بسیار خوبی برخوردار اســت. خانه تاریخی آیت‌الله طالقانی یکی از جاذبه‌های گردشگری روستای گلیرد اســت که هنوز پابرجاست. یک حمام تاریخی نیز از جاذبه‌های معماری این روستاست.

 

کوچه پس کوچه‌های روستای گلیرد از زیبایی زیادی برخوردار اســت و قدم زدن در آنها انسان را به ده‌ها سال پیش باز می‌گرداند. گلیرد اما از جاذبه‌های طبیعی چشم‌نواز نیز برخوردار اســت. خانه آیت‌الله طالقانی نیز که اکنون تبدیل به یک خانه موزه شده تاکنون گردشگران زیادی را راهی این روستا کرده اســت. در این خانه تمامی ‌لوازم شخصی آیت‌الله طالقانی و سیر تاریخی زندگی او قابل مشاهده اســت.

 

خانه آیت‌الله طالقانی یکصد سال قدمت دارد و سال 77 نیز به ثبت ملی رسیده اســت. صنایع دستی روستای گلیرد نیز انواع محصولات چوبی، بخاری‌های سنتی و تولیدات کرباس، گلیم، جاجیم، جوراب و دستکش و شال گردن اســت. سوغات این روستا نیز انواع خشکبار، لواشک‌های محلی و گردو اســت. برخی یافته‌های باستان شناسی متعلق به حدود ۶۰۰ سال پیش نیز از روستای گلیرد به دست آمده اســت. معماری این روستا برگرفته از معماری سنتی طالقان اســت.

 

خانه‌های کاهگلی و ارسی‌های آنها از چوب درختان گردو و توت ساخته شده اســت. کلون‌های در خانه‌ها نیز در این روستا هنوز کاربرد دارند. کتیبه‌های 600ساله نیز در این روستا وجود دارد. بازدید از چشمه گوارای گلیرد از بخش‌های مهم این سفر اســت. این چشمه به گفته مردم محلی از گواراترین آب‌های منطقه طالقان تشکیل شده و چنان پرآب بوده که علاوه بر مصرف خانگی پاسخگوی مصارف کشاورزی اهالی و آبیاری باغات نیز اســت.

 

سرسبز؛ همین نزدیکی ها
میناوند


روستایی در همسایگی قلعه اسماعیلیان


 روستای میناوند، روستای بالایی باریکان و سرزمین مادری مهرداد میناوند فوتبالیست کشورمان اســت. میناوندی‌ها از مردمان ترک زبان طالقان هستند که بر بستر بالایی قلعه تاریخی ارژنگ اسکان گزیده‌اند. مردمان میناوند در بین روستاهای طالقان به داشتن اتحاد و همبستگی بسیار شهرت دارند.

 

به بزرگان روستا احترام بسیار می‌گذارند و آنچه بزرگ روستا به آنها بگوید بی‌چون و چرا می‌پذیرند. مردمان روستای میناوند آیین‌های جالبی در شادمانی و ماتم دارند. جمعیت این روستا زیاد اســت. در آیین‌های عروسی، تمامی ‌اهل روستا حضور می‌یابند و داماد از ابتدای مجلس تا پایان آن به احترام مهمانان روی پا می‌ایستد.

 

روستای میناوند از مسیر جاده باریکان می‌گذرد و بر فراز منطقه‌ای کوهستانی قرار گرفته و آخرین روستا در این نقطه اســت. آب و هوای خوب و دشت‌های وسیع کوهستانی و مناظر بکر کوهستان از جمله چشم‌اندازهای زیبای میناوند هستند. یک اردوگاه تفریحی نیز در نزدیکی میناوند دایر شده که مکان خوبی برای استراحت ورزشکاران و حتی علاقه‌مندان به کوهپیمایی اســت. چشمه‌های آب نیز در این روستا همچنان جوشان اســت.  

 

سرسبز؛ همین نزدیکی ها
چند جاذبه تاریخی طالقان

 بقعه امامزاده میرسعید در حسنجون

این بقعه که متعلق به قاضی میرسعید بن سید علاالدین الحسینی از نوادگان امام محمد باقر (ع) اســت، در یکی از زیباترین مناطق کوهستانی طالقان در ضلع غربی روستای حسنجون و سیدآباد واقع شده اســت. این بنا فاقد گلدسته، دارای گنبد و همچنین سنگ قبر اســت و تاریخ اولیه بنای آن به قرن نهم و دهم هجری بازمی‌گردد. براساس کتیبه سنگ قبر، امامزاده قاضی میرسعید در سال 926 هجری قمری می‌زیست.

 

سرسبز؛ همین نزدیکی ها
بقعه امامزادگان موسی و سلیم در آسفاران

این امامزادگان یکی موسی از اعقاب امام محمد تقی (ع) و دیگری سلیم از نوادگان امام جعفر صادق (ع) اســت که بقعه آنها در روستای آسفاران واقع شده اســت. بنای اولیه این بقعه متعلق به قرن هفتم یا هشتم هجری اســت. حرم امامزادگان نیز دارای ضریح چوبی اســت که گنبد آن اخیرا مورد مرمت قرار گرفته اســت. پیرامون بقعه را نیز قبرستان عمومی با انبوه درختان تنومند و بلند در برگرفته اســت.

 

سرسبز؛ همین نزدیکی ها
حمام شهرک

 این حمام در شهر طالقان واقع شده و دارای سنگ نبشته‌ای اســت که تاریخ ساخت آن را 1261 هجری قمری ذکر کرده اســت. این بنا از آجر، سنگ و آهک ساخته شده و دارای سربینه و خزینه اســت. طاق‌های حمام گنبدی اســت و   بخشی از بنا توسط اداره میراث فرهنگی مرمت و بازسازی شده
اســت.

 

سرسبز؛ همین نزدیکی ها
حمام تاریخی میر

در پایین طالقان روستایی وجود دارد که به روستای میر معروف اســت و حمام تاریخی آن متعلق به دوره صفوی اســت. این حمام دارای تون‌خانه و خزینه سرد و گرم اســت و از لحاظ معماری بسیار زیبا و دارای طاق‌ها و گنبدهای موزون اســت.

 

سرسبز؛ همین نزدیکی ها
فشندک


از درخت هزار ساله تا باغ‌های میوه


  فشندک از روستاهای هدف گردشگری در طالقان اســت. این روستا دارای جمعیت زیادی اســت و شخصیت‌های هنری و فرهنگی بسیاری را در خود جای داده اســت. شناخته شده‌ترین شخصیت‌های روستای فشندک برادران امیدوار و شادروان استاد پرویز کلانتری هستند. روستای فشندک دارای یک درخت کهنسال سرزنده اســت که قدمت آن را هزار سال خوانده‌اند. دو منطقه گردشگری نیز در این روستا وجود دارد.

 

در بخش محمودکلایه این روستا که مملو از باغ‌های میوه اســت و در ابتدای روستای فشندک قرار دارد رودهای پر آبی جریان دارند که گردشگران می‌توانند در آلاچیق‌های دایر شده در همین باغ‌ها شب مانی کنند و از هوای خوب این منطقه با منظره سد طالقان لذت ببرند. باغ‌های محمود کلایه فشندک نیز مملو از درختان سیب، گیلاس، آلبالو، آلو و گردو اســت. یک مرداب زیبا نیز در این نقطه قرار دارد که آب آن به باغ‌های محمودکلایه جاری می‌شود.

 

جالب آنکه این مرداب که پیش‌تر بدون حصار بود به دلیل تخریب‌هایی که در چند سال اخیر توسط برخی گردشگران انجام شده اســت، فنس کشی شده تا باغ‌ها و درختان این منطقه از شکستن در امان بمانند. منطقه گردشگری دیگر در روستای فشندک که از آن به منطقه شهرک غرب نیز یاد کرده‌اند دارای ساختمان‌های ویلایی بسیار زیبا و چشم‌انداز بی‌نظیر اســت. ضمن آنکه پرنده هما و حتی مرغ حق نیز در مسیر روستای فشندک مشاهده شده و از این منظر این منطقه مکانی خوب برای پرنده‌نگری اســت. روستای فشندک همچنین دارای یک حمام تاریخی اســت که در دوره صفویه بنا شده و دارای سربینه و گرمخانه، خزینه و تون اســت.

 

سرسبز؛ همین نزدیکی ها
باریکان


برجای مانده از مادها


 قدمت  روستای باریکان که نام آن به معنای مکان حاصلخیز اســت، براساس یافته‌های باستان شناسی و آثار به دست آمده از این روستا به حکومت مادها بازمی‌گردد. باستان شناس‌ها معتقدند که قدمت این روستا به شاهک نشین باریکانو در سرزمین ماد یا مادستان باز می‌گردد.

 

براساس پژوهش‌های باستان شناسی که گزارش آن توسط دکتر مهرداد ملک‌زاده از باستان شناس‌های مطرح ایران منتشر شده قبیله پریکانی‌ها در دره طالقان استقرار یافتند و روستای آنها با نام باریکانو که به باریکان تغییر نام یافته اســت در همین دیار قرار داشت. حتی باستان‌شناسان‌در وصف این روستا گمان برده‌اند که شاید باریکان یا همان باریکانو دیار پریکانیان مادی، همان روستایی اســت که کوروش پدر بزرگ مادی خود را بسیار دورتر از مهد فرمانروایی‌اش برای دور ماندن از توطئه به آنجا تبعید کرد.

 

با وجود پیشینه تاریخی این روستا اما برپایی شکل کنونی روستای باریکان را به دوره نادرشاه افشار حدود 270 سال قبل می‌رسانند و گفته می‌شود، شاه مراد از فرمانده‌هان نادرشاه افشار که در جنگ هرات کشته شد روستای باریکان را بنا کرد. در حمله هلاکوخان مغول به طالقان و تصرف و تخریب قلعه‌های اسماعیلیه در این منطقه روستای قدیم باریکان نیز که در نزدیکی قلعه تاریخی ارژنگ قرار داشت تخریب شد.


قلعه ارژنگ در روستای باریکان که برای بازدید از آن باید چند ساعت در مناطق کوهستانی این روستا کوهپیمایی کرد توسط کیامحمد بن بزرگ امیر احداث شد. جدای از این اثر تاریخی باریکان دارای دو غار اصلی اســت که یکی از آنها تا مدت‌ها محل تامین آب شرب روستاییان بود و دیگری که بر دامنه یکی از تپه‌های این روستا به نام خوزه کول قرار دارد، همچنان مسدود مانده اســت.

 

اما قدیمی‌های این روستا که یک بار از دهانه غار خوزه کول ورود کرده‌اند می‌گویند در داخل این غار که به نظر می‌رسد یک دستکند باستانی باشد، آثاری از معماری دستکند یافته‌اند. به نظر می‌رسد این دستکند که در میان روستاییان به غار شناخته می‌شود نیز در دوره‌های تاریخی حمله مغول‌ها به این منطقه برای پنهان ماندن از کشتار و جنگ و حتی در امان نگه داشتن دام‌ها و اسب‌ها کاربرد داشته اســت.

 

باریکان تا نزدیک به 20سال پیش  از کشاورزی بسیار خوبی برخوردار بود و زمین‌های این روستا سراسر زیر کشت گندم و جو بود. روستاییان به گله‌داری و باغداری مشغول بودند و اینک تنها باغ‌های میوه‌ این روستا سالم مانده‌اســت. روستای باریکان درست روبروی مسیر اصلی دسترسی به سد طالقان و کمپینگ محدود سد طالقان واقع شده اســت. در سال‌های گذشته با افزایش گردشگران داخلی علاقه‌مند به مناظر طبیعی و زیبای طالقان این روستا نیز از برخی تخریب‌ها همچون روستاهای دیگر طالقان در امان نمانده اســت.

 

زمین‌های کشاورزی ورودی به روستا به دلیل تردد خودرو گردشگران آسیب دیده و کشاورزان ناچار باید برای کشت محصولات کشاورزی خود اقدام به زیرو رو کردن چندین باره خاک حاصلخیزی کنند. باریکان یک رودخانه اصلی نیز دارد که حالا دیگر تنها در فصول پرآب سال خروشان اســت و در تابستان می‌خشکد. غار و چشمه پنجعلی نیز از دیگر مناطق زیبای این روستا اســت که در بخش بالایی روستا قرار گرفته اســت.

 

سرسبز؛ همین نزدیکی ها
ایستا


دیار مردمان گوشه‌نشین


 در وصف رمز و رازهای این روستا هیچ اطلاع دقیقی در طالقان وجود ندارد. برخی پژوهشگران ساکنان این روستا را منتظران یا اهل توقف خوانده‌اند و از روستای‌شان با نام ایستا، فانوس‌‌آباد و ترک‌آباد هم نام برده‌اند. می‌گویند آنها پیروان میرزا صادق‌مجتهد تبریزی از عالمان عصر مشروطه هستند. این روستا که ورود به آن ممنوع اســت و ساکنان آن تنها پذیرای معدودی علما هستند و روابط‌شان حتی با سایر بخش‌های طالقان نیز قطع یا محدود اســت، هیچ گونه نشانی از نمودهای تمدن امروزی ندارد.

 

اهالی روستا در حاشیه شاهرود اقدام به ایجاد مزارع منظم برای کشت محصولات کشاورزی مورد نیاز خود کرده‌اند.آنها خانه‌های‌شان را کاهگلی و با نظم عجیب استوار کرده‌اند. از آب لوله‌کشی و برق استفاده نمی‌کنند. حتی روی آسفالت هم راه نمی‌روند تا مبادا اعتقادات‌شان خدشه‌دار شود. اهالی ایستا زندگی آرام خودشان را دارند. با هیچ‌کس کار ندارند و حتی از مراودات با بیرون از روستا نیز پرهیز می‌کنند. آموزش‌های‌شان مکتبخانه‌ای و صرفا به آموزش قرآن، متون دینی و خوشنویسی محدود می‌شود.


مهم‌ترین نوشته در وصف روستای ایستا را شاید بتوان متعلق به حسین عسکری دانست که پژوهشی درباره اهل توقف در طالقان اســت. آن طور که حسین عسکری نوشته اســت؛ از اواخر دهه 60 شمسی، یک مجموعه مسکونی عجیب در شرق شهر طالقان شکل گرفت که مربوط اســت به پیروان تجددگریز میرزا صادق مجتهد تبریزی (متوفی ۱۳۱۱ خورشیدی) که از امکانات مدرن و جدید استفاده نمی‌‌کنند. آنها همچنان بر تقلید از میرزا صادق تبریزی باقی مانده‌‌اند و به سبک زندگی یک‌قرن پیش ایرانیان زندگی می‌‌کنند.

 

این محل به ترک آباد و فانوس آباد هم مشهور اســت. تا چند سال پیش اهالی شهرک طالقان آنها را اسماعیلی مذهب می‌‌پنداشتند و گمان می‌کردند پیروان حسن صباح و اسماعیلیان هستند. آن‌ها با الهام از آرای فقهی میرزا صادق مجتهد تبریزی، روستای سنتی خود را در طالقان ایجاد کردند و شیعه اثنی عشری هستند. اهالی روستای ایستا شناسنامه ندارند، از امکانات رفاهی جدید مانند آب لوله‌کشی، گاز، برق، تلفن، مطبوعات، رادیو ، تلویزیون، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، رایانه و... استفاده نمی‌کنند. از کالسکه تک اسب برای رفتن به مزارع‌شان استفاده می‌کنند و زندگی مختص به خودشان را دارند.

 

سرسبز؛ همین نزدیکی ها 

گفته می‌شود جوانان‌شان که قصد ازدواج در خارج از روستا را داشته باشند باید برای همیشه از روستا بروند. در قاموس اهالی ایستا آن طور که برخی نوشته‌ها تاکید کرده‌اند، عروسی و عزا وجود ندارد و تنها سیروسلوک و انتظار برای ظهور امام‌زمان (عج) در زندگی آنها معنا دارد. میرزاصادق مجتهد تبریزی از فقیهان عصر مشروطه بود که به شدت با مشروطه مخالفت کرد و بر طرد مطلق مدرنیته و تجدد اصرار داشت. روستای ایستا ظاهرا با مهاجرت هواداران میرزا صادق از تبریز به طالقان شکل گرفت.


بنابراین ورود به روستای ایستا ممکن نیست و اگر بخواهید به این روستا سفر کنید باید اجازه اهالی برای ورود به روستای‌شان را داشته باشید. در غیر این صورت می‌توانید منظره زیبای ایستا را از بالا تماشا کنید و از نظم مهندسی موجود در این روستا و حتی چیدمان زمین‌های کشاورزی در فاصله‌ای اندک با خانه‌ها لذت ببرید.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

روستاهای کوهستانی و خنک طالقان را از دست ندهید روستاهایکوهستانیاز میان شاهان قاجار، ناصرالدین‌شاه علاقه زیادی به طالقان و مردمان این خطه داشتروستاهای کوهستانی و خنک طالقان را از دست ندهید …طالقان در منتهی الیه شمال غرب استان البرز در دره سرسبزی واقع شده است شرقی ترین نقطه روستاهای کوهستانی و خنک طالقان را از دست ندهید طالقان در دوران اسماعیلیان نیز شهرت بسیار داشت و نبردهای سختی میان اسماعیلیان و روستاهای کوهستانی و خنک طالقان را از دست ندهید و خنک طالقان را از دست ندهید روستاهای کوهستانی و خنک طالقان را از روستاهای روستاهای کوهستانی و خنک طالقان را از دست ندهیدروستاهای کوهستانی و خنک طالقان را از دست ندهید کوهستانی و خنک طالقان را از دست روستاهای کوهستانی و خنک طالقان را از دست ندهیدروستاهای کوهستانی و خنک طالقان را روستاهای طالقان است و از دست آمده از روستاهای کوهستانی و خنک طالقان را از دست ندهیدروستاهای کوهستانی و خنک طالقان را از روستاهای طالقان را دست نخورده مانده‌اند و روستاهای خنک و کوهستانی طالقان را از دست ندهید …روستاهایخنکوکوهستانیطالقانروستاهای خنک و کوهستانی طالقان را از دست ندهید ،طالقان روستای فعال دارد که بسیاری روستاهای کوهستانی و خنک طالقان را از دست ندهید …با گرم تر شدن هوا سفر به نقاط کوهستانی و گذران وقت در کنار جویبارها کوهکیلویه و انجمن راسخون روستاهای کوهستانی و خنک طالقان را از دست ندهیدطالقان در دوران اسماعیلیان نیز شهرت بسیار داشت و نبردهای سختی میان اسماعیلیان و


ادامه مطلب ...

برخلاف ذات انسان بازاریابی نکنید (1)

[ad_1]

وب‌سایت آی بازاریابی: درواقع، منظور از عنوان فوق برای این مطلب این اســت که چون شما یک انسان هستید به معنای کارشناس بودن شما در رابطه با ماهیت و ذات انسان نیست . . . در واقع اغلب ما توانایی درک یا شناسایی محرک‌های رفتاری خودمان را نداریم تا از آنها در امر بازاریابی استفاده کنیم.


اما به‌عنوان بازاریاب، باید به‌گونه‌ای به خودمان آموزش دهیم که به‌خوبی درک کنیم که چه عواملی و به چه صورت در ذات انسان موجب تحریک ما برای داشتن یک عمل یا رفتار مناسب می‌شود. بنابراین شناختن برخی اصول اولیه و اساسی در رابطه با عکس‌العمل‌های انسان و چگونه اداره کردن آن‌ها بسیار اهمیت دارد.

مردم از اینکه احساس کنند چیزی به آن‌ها فروخته می‌شود، نفرت دارند

هرگز هیچ فردی از دیدن یک فرد فروشنده که با اصرار زیاد قصد فروش چیزی به شمارا دارد با خود این‌چنین فکر نمی‌کند که: "چه خوش‌شانس بودم که دیدمش، واقعاً فکر نمی‌کردم به این وسیله نیاز داشته باشم!” بلکه، اغلب ما تا جای ممکن و در اولین فرصت از چنین افرادی دوری می‌کنیم.

 

خودم شخصاً حتی افرادی را دیده‌ام که برای فرار از دست چنین فروشنده‌هایی اقدام به خرید یک‌قلم جنس بی‌مصرف کرده‌اند که وی دست از اصرار خود بردارد. گواه این موضوع هم وجود اقلام بسیار زیاد بدون کاربرد و البته با قیمت‌های پایین در منزل شماست که شاید خودتان هم دلیلی مبنی بر خرید آن نداشته باشید.

شما مطمئناً چنین فرایندی را نمی‌پسندید، درحالی‌که این فروشنده ممکن اســت خوشحال هم باشد، اما توجه ندارد که مدت‌زمان این فروش حتی در ابعاد و حجم زیاد بسیار کم اســت. اما در فرایند بازاریابی، شما عموماً در پی ساخت رابطه با مشتری و برند هستید . . . بنابراین معذب کردن شخصی تا نقطه فروش چیزی به وی، اصلاً برای بلندمدت اثرگذار نیست. نظر دیگری دارید؟ تاکنون شده یکی از فروشنده‌ها را به یک دوست یا یک همراه پیشنهاد داده باشید، به‌احتمال‌زیاد، هرگز!

بنابراین هرگز به جنگ با انزجار ذاتی انسان‌ها از فروخته شدن چیزی به آن‌ها نروید. در عوض، سعی کنید جلب‌توجه مخاطب خودتان را داشته و به آن‌ها نشان دهید که محصول شما چگونه مشکلات آن‌ها را رفع می‌کند یا زندگی آن‌ها را بهتر و بهتر می‌کند.

 

فیلم‌های مستندی که باهدف تبلیغات ساخته می‌شوند، این هدف را به‌خوبی انجام داده و همین موضوع دلیلی بر موفقیت آن‌هاست. حتی اگر بیش‌ازحد هم تکراری یا نمایشی باشند، به دلیل سرگرم‌کننده بودن و قول دادن به مخاطب برای بهبود شرایط زندگی آن‌ها و سرمایه‌گذاری بر روی ماهیت و ذات انسان ، باز اثربخش هستند.
برخلاف ذات انسان بازاریابی نکنید – بخش اول

 

مردم عموماً تنبل و فراموش‌کار هستند

ما انسان‌ها عموماً تنبل هستیم. تکامل و بقاء به معنای صرف آن میزان از انرژی اســت که درواقع ضرورت داشته باشد. به‌هرحال پیشینیان ما در یک مایلی محل زندگی خود فروشگاه مواد غذایی نداشتند، بنابراین نیاز به حفظ و ذخیره انرژی داشتند، و البته جالب اســت که بدانید ما همچنان این خصلت خودمان را حفظ کرده‌ایم.

 

مطمئناً 4 یا 5 نوبت در هفته به سالن ورزش می‌روید . . . اما همچنان در خانه از برداشتن جوراب خود از روی زمین طفره می‌روید و با موکول کردن آن به زمانی دیگر، احتمالاً آن را فراموش می‌کنید.

ما به‌عنوان مصرف‌کننده، خیلی تمایلی به فکر کردن در رابطه با مسائل مختلف نداریم حتی تمایلی به مراجعه به چند فروشگاه مختلف یا چند ردیف مختلف در فروشگاه برای یافتن یک قیمت بهتر هم داریم و همیشه خواهان کسب هر آنچه نیاز داریم، در کمترین زمان و ساده‌ترین راه ممکن هستیم.

 

فکر می‌کنید چرا برخی از فروشگاه‌هایی که مجموعه کاملی از هر نوع کالا و مایحتاج ما را عرضه می‌کنند، عموماً 20 تا 30% گران‌تر هستند، چون ما تنبل هستیم. به همین دلیل اســت که کانال‌های تلویزیونی فروش یا حتی آنلاین این‌قدر موفق هستند، چون می‌توانیم بر روی مبل خانه خود سفارش خود را ارائه کنیم.

بنابراین به‌عنوان بازاریاب باید توجه داشته باشیم که هرگونه مانعی در مسیر فروش، هرقدر هم که در نظر ما کوچک و بی‌اهمیت باشد، توانی بالقوه در متوقف کردن یک خریدار در مسیر نهایی کردن خرید دارد. پس از آن‌ها کار و فعالیت زیاد نخواهید . . . چراکه خیلی راحت سر باز می‌زنند.

 

و البته هر کس که حداقل علاقه‌ای به محصول را نشان داده به‌راحتی رها نکنید . . . اینکه تمایلی به اسرار در فروش ندارید، بی‌معنی اســت. یادآوری می‌کنم که با ذات و طبیعت خود مقابله کنید و دست از پیگیری مشتریان خود برندارید.

مردم همواره در پی کسب لذت و رضایت فوری هستند

حتی یک تأخیر کوتاه در پیگیری می‌تواند به معنای یک فرصت ازدست‌رفته باشد. چرا؟ چون مردم در پی به دست آوردن فوری هر چیزی هستند. وقتی فروش آنلاین راه افتاد . . . مردم در ابتدا تصور نابودی فروش فیزیکی در مغازه‌ها را داشتند.

 

اما این‌گونه نشد، می‌دانید چرا؟ چون مردم تمایل به مراجعه حضوری و خرید و حمل این خرید با خودشان به منزل دارند. همین خوشحالی فوری اســت که اکنون فروشگاه‌هایی مثل آمازون را مجبور به فعالیت بر روی پروژه تحویل یک‌روزه کالا کرده اســت.

 

آن‌ها تمایل به ایجاد لذت فوری و آنی در کوتاه‌ترین زمان ممکن رادارند . . . چراکه می‌دانند اگر فرایند دریافت و کسب لذت برای مردم طولانی شود، ممکن اســت علاقه خود را نسبت به محصول از دست بدهند یا حتی نظر خود را تغییر دهند.

به‌عنوان یک بازاریاب باید بدانیم که در ذات انسان دادن قول نتایج عالی و فوری در نظر مشتری بسیار جذاب اســت. یک مثال عینی – اخیراً در یک پروژه پیشنهادی پروپوزالی را ارائه کرده بودم، با من تماس گرفتند، می‌دانستم که شایستگی فنی رادارم و حتی قیمت خوبی هم اعلام کرده بودم، اما درنهایت فرصت را از دست دادم.

 

چون زمانی که مشتری از من پرسید که آیا در طول یک ماه قادر به تحویل کار هستم یا نه، خیلی صادقانه گفتم "نه”. رقیب ما گفته بود "بله” و مشتری را از آن خودکرده بود و من شاهد بودم که یک ماه و دو ماه و سه ماه و چهار ماه گذشت تا پروژه تحویل شد؛ اما ایجاد لذت و رضایت فوری برنده‌شده بود.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


25 آگوست 2016 ... برخلاف ذات انسان بازاریابی نکنید (1). درواقع، منظور از عنوان فوق برای این مطلب این است که چون شما یک انسان هستید به معنای کارشناس بودن شما در ...27 آگوست 2016 ... برخلاف ذات انسان بازاریابی نکنید – بخش دوم و پایانی ... خیره مشابه هم شده است – با این تعهد که چیزی در حدود 1% از خریدهای انجامشده مثلاً به خیره .درواقع، منظور از عنوان فوق برای این مطلب این است که چون شما یک انسان هستید به معنای کارشناس بودن شما در رابطه با ماهیت و ذات انسان نیست. در واقع اغلب ما توانایی ...وب سایت آی بازاریابی: درواقع، منظور از عنوان فوق برای این مطلب این است که چون شما یک انسان هستید به معنای کارشناس بودن شما در رابطه با ماهیت و ذات انسان نیست .14 ا کتبر 2016 ... درواقع، منظور از عنوان فوق برای این مطلب این است که چون شما یک انسان هستید به معنای کارشناس بودن شما در رابطه با ماهیت و ذات انسان نیست. در واقع ...25 آگوست 2016 ... آی درواقع، از فوق این این که شما انسان به کارشناس شما رابطه ماهیت ذات نیست . در اغلب توانایی یا محرکهای خودمان نداریم از در بازاریابی کنیم.27 آگوست 2016 ... موفقیت, ذات انسان ها, محرک های رفتاری انسان, بازاریابی برخلاف ذات انسان بازاریابی نکنید (1)در بخش اول از این مطلب یادآور شدیم که در بازاریابی ...آکاایران: درواقع، منظور از عنوان فوق برای این مطلب این است که چون شما یک انسان هستید به معنای کارشناس بودن شما در رابطه با ماهیت و ذات انسان نیست. در واقع اغلب ما ...شما خبرهای روز دوشنبه 8 شهریور 1395 / 26 ذیقعده 1437 / 29 آگوست 2016 را مشاهده میکنید. تماس با ما | تبلیغات | موضوعات خبری. صفحه نخست · مرندو حومه · آذربایجان.


کلماتی برای این موضوع

صفحه نخست اولدوز توریسمتمامی حقوق مادی و معنوی محفوظ و متعلق به وب سایت اولدوز توریسم می باشدبازاریابی شبکه ای اگردوست دارید صاحب تجارت خود باشید بازاریابی شبکه ای پیشنهاد ما به شماست کلیه برند ثروت زایی برنداینترنت این روزها نقش بسیار پر رنگ تری از آنچه که در چند سال پیش داشت پیدا کرده استچرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ شهر سوالجواب این سوال در تعریف بدبختی و بیچارگی است واقعا بدبختی چیست؟ کسی که معاد را باور جراحی بینی، مرگ و زیبایی آکاجراحی بینیمرگ و زیبایی جراحی بینیجراحی زیباییمضرات جراحی بینینوشته های خواندنی روح‌اله شنبه ‏ ‏ اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف عفونت و التهاب واژن در زنان؛ علائم، علل ایجاد و درمان آکاواژنیتالتهاب لگنیک عفونت واژینال بوده و در اثر التهاب پوشش داخلی واژن ایجاد می شود فن بیان،اصول سخنرانی و هنرگویندگی وگفتگو …احساس مى‏کنم انسان اجتماعى و برون‏گرا نیستم ؛ زیرا هنگام حضور در جمع دوستانه یا داستان من و خواهر زنم نرگس آبادههیجده ساله پدر پسر را خطاب کرد ای عزیز تر از جان قبل از رفتنت ، کمی مقابل پدر راه برو فن بیان،اصول سخنرانی و هنرگویندگی وگفتگو …فن بیان،اصول سخنرانی و هنرگویندگی وگفتگو آشنائی با فن خطابه ، اصول مخاطب شناسی


ادامه مطلب ...

فطرت الهیه‌ی آدم، تجلی اسم اعظم الهی (1)

[ad_1]

چکیده

همگی مخلوقات بر توحید خلق شده‌اند. نحوه‌ی وجود، حرکات، سکنات، فضائل و خصائل آنها، همگی حکایت از این نحوه خلقت دارد و همه‌ی خلائق بر ربوبیت و الوهیت حضرت حق تعالی اقرار می‌کنند.
اما در این بین، انسان که حقیقتش جامع جمیع مظاهر در تمام مراتب الهیه (وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی) (2)، کونیه اعم از عقول و نفوس، کلیه و جزئیه و مراتب طبیعت تا آخر تنزلات وجود است، ظریف‌ترین، دقیق‌‌ترین و عمیق‌‌ترین کانال سری و ارتباطی را با حضرت حق تعالی دارد.
یقین می‌دان که ما چندین عجایب برای یک دل بینا نهادیم فرستادیم آدم را به صحرا جمال خویش بر صحرا نهادیم
از این رو گرایش به مطلق و حقیقت، جزء سرشت و خمیرمایه وجودی او است و با سوز و گداز در پی کشف حقیقت اشیا بوده و با حال و قال عرض می‌کند:
رب ارنی الاشیاء کماهی
همین گرایش است که او را به سمت دانایی و کمال شوق می‌دهد؛ تا جایی که به راحتی از لذایذ دیگر غافل یا منصرف می‌شود.
دلی کز معرفت نور و صفا دید به هر چیزی که دید اول خدا دید.
وسوسه‌های شیاطین جنی و انسی و داخلی و خارجی، در این مهم رهزن انسان است.
کل عبادی خلقت حنفاء فاجتبالتهم الشیاطین عن دینهم و امروهم یشرکو ابی (3)
همه بندگان من حنیف و خالص خلق شده‌اند. شیطان آنها را از فطرت اصلی خودشان منحرف می‌کند.
بعد وهم و خیال او را به لذایذ دنیوی و حیوانی و فطرت الهی او را به ساحت قدس ربوبی می‌کشاند. او در اوایل تولد، حیوان بالفعل و انسان بالقوه است؛ از این رو بعد حیوانی در او غالب است. ولی به تدریج باید به سمت شکوفایی مراتب عالی وجودی خود حرکت کند تا بعد عقل و نفخه الهی او شکوفا شود و مراقب باشد رهزن‌های وهم و خیال او را از مقصد باز ندارند. بنابراین قرآن کریم با زبان‌های مختلف او را به حقیقت اصلی وجودش سوق می‌دهد؛ از جمله «عهد الست» را به او یادآوری می‌کند تا تجدید بیعت کند و از اسارت آزاد گردد یا به صورت صریح متذکر فطرت حقیقی او می‌شود و تأکید ویژه بدان می‌کند:
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیمُ (4)
با تمام توجه به فطرت الهی خود توجه کن؛ زیرا این خلقت و برش تو است و همه انسان‌ها از ازل تا ابد، الهی بر آن خلق شده‌اند و دین تنها همین است.
همه مخلوقات بر توحید خلق شده‌اند، ولی هر مخلوقی به اندازه بهره وجودی‌اش از علم، آگاهی و فطرت برخوردار است؛ چنان که کرم شب تاب به اندازه خود و خفاش هم به اندازه خود. ولی در این بین، انسان کامل که دارای عالی‌ترین درجه وجود است، عالی‌ترین مرتبه علم، آگاهی و فطرت را داراست. به همین جهت در مورد انسان گفته می‌شود که «مفطور بر فطرت الهیه است». (5)

فصل اول

تحلیل معناشناختی فطرت

الف. لغوی: ابتداء کردن، ابتداع و اختراع (6)
راغب می‌گوید: ایجاد و ابداع کردن خداوند خلق را به گونه‌ای که برای انجام فعل خاص مناسبت داشته باشد. (7) طبرسی می‌گوید: فرو ریختن از امر الهی، همان گونه که برگ از درخت می‌ریزد خلق از جانب خداوند پدید آمده است. (8) «فطر الله الخلق» نیز کنایه از این صفت و حالت غیراکتسابی که انسان، با آن از مادر متولد می‌شود؛ کیفیت یا صفتی که ذات انسان با آن تکون یافته است. ب. اصطلاحی: در این معنا لازم است به دو نکته توجه شود:
1. تعریف حقیقی و حدی فطرت یعنی بیان ذاتیات آن، امکان‌پذیر نیست؛ ولی بیان خواص و ویژگی‌های آن امکان‌پذیر است.
2. در تعریف اصطلاحی، از دو نگاه می‌توان فطرت را تعریف کرد:
الف. عقل؛ در منطق به ادراکات بدیهی اعم از تصور و تصدیق، فطرت اطلاق شده است و در فلسفه، جوهر، ماهیت انسان و آنچه انسان با او بالفعل می‌شود. (9) فیض کاشانی کلمه فطرت را به معنای عقل گرفته است. (10)
ب. دل؛ در عرفان علم حضوری انسان به بعضی از حقایق که انسان با توجه به ساختار روحی خود به صورت تکوینی (غیراکتسابی) آن را دارا است (و با تعبیر بعد معنوی، حالت قدسی و... از آن یاد می‌شود)، فطرت اطلاق می‌شود. (11) یا حالت خاص عرفانی که از سرشت و ذات انسان نشات می‌گیرد و در زندگی «فعلیت» لازم خویش را بازمی‌یابد. قرآن کریم فطرت را به معنای بینش شهودی انسان به «الله» معرفی می‌کند:
فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا (12)
آفرینش الهی که مردم بر آن خلق شده‌اند. در روایات نیز فطرت، حالت جبلی و ذاتی قلوب معرفی شده است.
جابل القلوب علی فطرتها (13) که با ضمیمه کردن «لا تدرکه العیون بمشاهده الابصار و لکن راته القلوب بحقایق الایمان» (14) یعنی خداوند با مشاهده چشم سر درک نمی‌شود؛ بلکه قلوب با حقایق ایمان او را مشاهده می‌کنند؛ «فطرت به معنای مشاهده» قلبی و بینش شهودی است که از ازل انسان‌ها بر آن خلق شده‌اند.
بنابراین فطرت، آگاهانه‌تر و والاتر از غریزه است و انسان به فطریات خود آگاه اوست می‌داند که آنها را دارا است.
در این مقاله منظور از فطرت، معنای عرفانی و قرآنی آن است؛ یعنی بینش شهودی که از ذات و خلقت اولیه انسان نشات می‌گیرد و به تدریج فعلیت خود را بازمی‌یابد.

فطریات

معنای کلمه فطری، منسوب به فطرت است و منظور اموری است که از فطرت نشات می‌گیرد.
فطرت سرچشمه کمالات، فضایل و خوبی‌ها است که در ضمن مقاله به صورت مبسوط به آن خواهیم پرداخت. در اینجا به ذکر نمونه‌هایی از ویژگی‌های امور فطری بسنده می‌کنیم.
الف. تخلف ناپذیر (15) و فراگیر هستند؛ به گونه‌ای که همه افراد با هر فرهنگ، تمدن و نژاد، از آن برخوردارند.
ب. اختلاف ناپذیر هستند؛ یعنی این گونه نیست که به بعضی بیشتر اعطا شده باشد و به بعضی کمتر. (16)
ج. نیاز به تعلیم و تعلم ندارند و به رهبری فطرت انجام می‌شوند.
د. ریشه‌کن نمی‌شوند؛ گرچه ارتکاب امور خلاف، از ظهور و بروز آنها می‌کاهد و آنها را می‌پوشاند.
ه. عوامل جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی، رشد تکنولوژی و... در آنها تأثیر ندارد.
و. اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارد.
ز. از ارزش حقیقی برخوردارند؛ زیرا خاستگاه آنها هستی محض، کمال مطلق و وجود بحت می‌باشد که مبدأ هر ارزشی، بلکه تنها ارزش است.
ح. اقتضای آفرینش است. بنابراین عمل بر مقتضای آنها، عمل بر طبق ساختار اصیل قلب و اصل وجود است و هر چیز با همسنخ خود سازگاری دارد؛ از این رو عمل بر طبق آنها تحمیلی و اکتسابی نیست؛ همچنین ملال‌آور نبوده و عمل به آن تکلیف نیست، بلکه نشاط‌آور بوده و عمل به تشریف است.
زیرا هنگامی که انسان در اقلیم عقل وارد شود، در اقلیم دین فطری و الهی وارد شده است؛ هر چه کند، الهی است گرچه خوردن، آشامیدن و... باشد؛ چرا که ادراک و تحریک او به اشاره عقل است نه به دلخواه نفس اماره و در حق او گفته شود: (17)
وَمَا رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَى (18)
آن گاه که تیر انداختی، تو نینداختی، بلکه خدا است که تیر افکنده است.
چنین فردی به تدریج از حکومت ارباب متفرق خارج شده و به حکومت رب واحد و حکومت توحیدی وارد می‌شود. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید:
المومن یاکل فی معاء واحد و المنافق یاکل فی سبعه امعاء (19)
مومن در یک روده می‌خورد ولی منافق در روده‌های هفت‌گانه.
زیرا مؤمن تحت حکومت عقل و دین است، لذا تمام ادراکات و تحریکات او از عقل و دین نشأت می‌گیرد و به حکم از هرجا آمد، به همانجا برمی‌گردد، موجب کمال بعد عقل و بعد الهی او می‌شود ولی منافق که تحت حکومت هوای نفس است، نفس اماره او را به سمت و سویی می‌کشد، به تقاضای او با چشم می‌بیند، به تقاضای او با گوش می‌شنود و...

تقسیم بندی فطریات

در یک نظر اجمالی، فطریات به دو دسته ادراکی و گرایشی تقسیم می‌شود. فطریات اداراکی، اصول تفکر بشر به شمار می‌رود و فطریات گرایشی، انسان را به جست وجوی احوال خاص و فرار از دسته‌ای حالات دیگر وا‌می‌دارد.
سوسویی از فطرت در کلام بعضی از اندیشمندان
ویلیام جیمز، فیلسوف و روان شناس معروف امریکایی، می‌گوید: در نیایش، روح آدمی کاملاً بیدار و بینای به خدا است و از جهان حس و محسوسات و نیز از خویشتن به دور است و در مدتی که این «اتحاد» برقرار است، آدمی از هر آنچه که محسوس و مربوط به حس‌های مختلف می‌شود جدا است. (20)
کوونتام، محقق و روان‌شناس معروف، می‌گوید: حس مذهبی یکی از عناصر ثابت و طبیعی روح انسان است. (21)
اینشتین: زیباترین و عمیق‌ترین احساس که به ما دست می‌دهد، حس عرفانی است که تخم همه علوم را در دل‌ها می‌نشاند. کسی که از این حس‌ بی بهره است، کسی است که دیگر نمی‌تواند دستخوش حیرت شود یا به حالت بهت‌زدگی درآید و گویی مرده است. (22)
با سیر در این کلمات، می‌توان اذعان به نوعی شناخت ذاتی و شهودی انسان در برابر خداوند تعالی را دریافت که سوسویی از نور اقیانوس فرمایش نغمه‌سرای بستان عشق است که فرمود:
عمیت عین لاتراک علیها رقیبا و خسرت صفقه عبد لم تجعل له من حبک نصیباً (23)
چشمی که تو را نبیند کور است و بنده‌ای که از حب تو بهره‌ای ندارد زیانبار است.

بعضی از تجلیات فطرت

الف. گرایش فطرت به کمال مطلق

فطرت چون کمال مطلق را اصیل می‌داند و اصالت آن را مشاهده می‌کند، طبیعی است که در آغاز به کمال‌های مقطعی گرایش دارد؛ چون آن را تابع می‌بیند؛ ولی بعد از شکوفایی فطرت با تزکیه عقل نظر و عقل عمل، با هدایت و عنایت وحی نبوی و الهام ولوی بینش و گرایش اصل و تبع، به حقیقت و مجاز تلطیف می‌شود؛ یعنی فطرت حقیقتاً به کمال مطلق و مجازاً به کمال محدود گرایش دارد.
می‌توان گفت سخن امام سجاد (علیه‌السلام):
اللهم ارزقنی التجافی عن دار الغرور (24)
اشاره به این سیر متعالی و بینش متعالی حاصل از آن در انسان دارد؛ زیرا انسان با وجود بعد مادی، ناگزیر از استفاده از دنیا و توجه به آن است؛ ولی این توجه اولاً باید در حد ضرورت باشد؛ ثانیاً در آغاز امر و قبل از رشد عقلی، مقصد است؛ ولی بعد از رشد عقلی و بلوغ معرفتی، وسیله بودن آن روشن می‌شود. با بلوغ عقلی؛ توجه انسان به دنیا در طول توجه او به حقیقت و فطرتش قرار می‌گیرد؛ زیرا حقیقت نامحدود مجالی برای کمال مجازی و غیرخداوند باقی نمی‌گذارد و هر چه غیر حضرت حق، مجازی است؛ بنابراین گرایش انسان به آن نیز مجازی است؛ گرچه حقیقت آن در حشر اکبر روشن می‌شود.
انسان در آغاز امر سر از عالم ماده درمی‌آورد و انس او به مادیات بیشتر است؛ از این رو باید بکوشد در دنیا توقف نکند و به رشد مراتب عالی خود نیز توجه داشته باشد؛ همچنین از دنیا به عنوان وسیله برای رسیدن به حقیقت و شکوفایی فطرت خود استفاده کند؛ یعنی حالت نیم‌خیز از دنیا داشته باشد. با شکوفایی فطرت، توجه و گرایش انسان فقط به حق و حقیقت معطوف می‌شود و جز حق نمی‌بیند و جز حق نمی‌یابد و با آن به آرامش و اطمینان قلبی می‌رسد که با هیچ چیز غیر آن حاصل نمی‌شود. بنابراین حقیقت انسانی، طالب کمال مطلق است و صرفاً در پناه او شکوفا می‌شود.

ب. گریز فطرت از نقص

صفات سلبی کمال محض و جمال صرف، به سلب سلب برمی‌گردد که نتیجه آن ثبوت است. فطرت انسان همان‌گونه که به کمال گرایش دارد از نقص گریزان است و همان‌طور که به جمال می‌گرود از قبح می‌گریزد؛ لیکن بعد از تحلیل، مرجع تمام گریزها، گرایش‌ها است. در حقیقت دو فطرت در نهاد بشر تعبیه نشده، بلکه یک فطرت در او به ودیعه نهاده شده و آن عبارت از کمال‌خواهی او است و لازمه گرایش به کمال، گریز از نقص است؛ همان گونه اگه صفات سلب ربوبی که کمال محض و جمال صرف است، به سلب سلب برمی‌گردد و نتیجه آن ثبوت است. گریز از نقص فطرت نیز به سلب نقص و عیب، یعنی سلب سلب برمی‌گردد و بازگشت آن همان وجود أکید است.

ج. فطرت بینش جمال و گرایش به کمال

فطرت انسان، خواه مکشوف و خواه محجوب، غیر از بینش جمال، بینش دیگری ندارد و غیر از گرایش به کمال، گرایش دیگری ندارد؛ یعنی فطرت محجوب همان را می‌طلبد که فطرت مکشوف؛ ولی خواستن یکی مشهود و خواستن دیگری محجوب است و هرگز فطرت محجوب خواهان شر نیست. البته حاجب فطرت و ساتر گوهر انسانیت به سمت شر می‌رود و فراخوان گناه و تباهی است؛ ولی این اقتضای حاجب است نه محجوب. بنابراین حاجب و محجوب، را باید از یکدیگر ممتاز کرد.

د. حیات‌یابی طبیعت از فطرت

بدن به وسیله روح زنده است. در خواب که ارتباط روح و بدن کم می‌شود، اجزای بدن از حرکت می‌ایستند و توانایی‌های خود را از دست می‌دهند، بنابراین عضوی که با عمل جراحی ارتباطش با روح قطع می‌شود نه تنها قابلیت انجام کاری را ندارد، بلکه به تدریج فاسد و متعفن می‌شود؛ چنان که بعد از مرگ که ارتباط بدن به طور کامل با بدن قطع می‌شود، تمام اعضا از کار می‌افتد و به سمت فساد پیش می‌رود. (25)

موانع شکوفایی فطرت الهیه در انسان

انسان از راه فطرت به حق تعالی گرایش دارد و از راه احساس نیز کششی به طرف طبیعت دارد. اگر بر اثر گرایش به سمت طبیعت، از گرایش به سمت فطرت منحرف شود، از آن هبوط و خدا را فراموش می‌کند. درحقیقت می‌توان گفت که خود را فراموش کرده است.
نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ (26)
پرده‌ها و عوارض طبیعت باعث دوری انسان از فطرت می‌شود:
کل عبادی خلقت حنفاء فاجتبالتهم الشیاطین عن دینهم (27)
تربیت یا عادت غلط باعث دوری انسان از فطرتش می‌شود:
کل مولود یولد علی الفطره، ابواه هما اللذان یهود انه و ینصرانه (28)
حقیقت انسان از حالت ذاتی خودش تغییر نمی‌کند؛ بلکه این انسان است که بر حقیقت خود، حجاب غلیظ طبیعت و باطل را می‌کشد و آن را می‌پوشاند. نسفی در انسان کامل می‌گوید:
خدای تعالی جمله ارواح را در عالم، در اصل فطرت پاک و مطهر آفریده است؛ اما چون به این عالم سفلا به طلب کمال برآمدند، بعضی به عالم فریفته شدند و در راه بماندند و این فریفته شدن معلول تربیت ناروا است (29) که در حدیث نبوی به آن اشاره شده است.
اگر انسان غفلت کند و در مراتب پایین بماند، سنگ طبیعت را بر گوهر فطرت فرود آورد و فطرت خود را با حجاب طبیعت و سبعیت بپوشاند. (30)

ظاهرش با باطنش گشته به جنگ *** باطنش چون گوهر و ظاهر چو سنگ (31)

این بزرگ‌ترین خطر برای انسان است. اگر چهره دل از فطرت توحیدی منحرف شود و به سمت طبیعت حیوانی او بازگردد، هرگز از فیض الهی بهره نمی‌برد و بسان کاسه‌ای می‌ماند که به طرف زمین باشد، هرچه باران ببارد، چیزی داخل آن نمی‌شود بلکه از پشت آن می‌گذرد. قلب منکوس به طرف طبیعت به گونه‌ای است که هر فیض که از سوی «الله» نازل شود، چیزی درون آن فرود نمی‌آید.
إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاکِسُو رُءُوسِهِمْ (32)

شعله کز فطرت جدا شد دود گشت *** دود هم ویلان شد و نابود گشت

زیر و رو شدن قلب و قبض و بسط او، به دست «الله جل و علا» است، ولی مبدأ قابلی آن و انتخاب زشت یا زیبا، خود انسان است. (33)
فطرت یعنی نبوت و ولایت انسان اصل او است. اگر آدمی روی دل و توجه خود را به سمت فطرت بازگرداند و غذای مخصوصش را به او داد، فربه و بارور می‌شود؛ ولی اگر توجه خود را از او برداشت و به ابعاد حیوانی خود متوجه شد، جنبه حیوانی او فربه و بارور می‌شود و فطرت الهی او به سمت لاغری و ضعف می‌رود.

چرب و شیرین کم ده این مرداب را *** چرب و شیرین ده ز حکمت روح را

کافران در قوس نزول، با فطرت الهی آمدند و در قدم‌های اول صعود، میل به فجور و تقوا پیدا کردند و با رفتار ناشایست خود از وصل به مقصد اصلی خود یعنی «الله» و ملاقات با او محروم و با انتقام و عذاب الهی محشور شدند (34):
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا إِنَّهُمْ سَاءَ مَا کَانُوا یعْمَلُونَ (35)
خداوند تعالی عذاب شدیدی را برای آنها آماده کرده است، آنچه عمل می‌کنند، بسیار بد است.
مرحوم شاه‌آبادی طبقات بشر را از جهت توجه خیال، شرح صدر و حصول ملکات به دو دسته تقسیم می‌کند: 1. انسان 2. نسناس
نسناس هفت طایفه‌اند که همه اهل دوزخند:
لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِکُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ (36)
برای جهنم هفت در است که هر در برای ورود دسته‌ای از گمراهان معین شده است.
اگر توجه خیال به سوی شهوت و حیوانیت باشد، به گونه‌ای که این صفت، ملکه راسخ در انسان شود، از سنخ گاو خواهد بود؛ اگر همش درندگی باشد، فعلیت او، پلنگ است و اگر دو خصوصیت را دارا باشد، گاو پلنگ خواهد بود.
کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ (37)
گویی خران گریزانی هستند که از شیر درنده می‌گریزند.
همچنین اگر توجه او به شیطنت و نیرنگ باشد، فعلیت او شیطان خواهد بود و نیز اگر شیطنت و حیوانیت و درندگی با هم باشد، شیطان گاوپلنگ خواهد بود. (38)
کَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیاطِینِ (39)
گویی سرهای شیاطین است.
عین القضات انسان‌ها را به سه دسته تقسیم می‌کند:
1. افردای که به حیوانات شباهت دارند.
2. افرادی که به ملائک شباهت دارند.
3. افرادی که به انبیا شباهت دارند.
تمام همت گروه اول، خوردن و آشامیدن و خواب و آسایش است:
أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ (40)
آنها مانند چهارپایانند؛ بلکه بسی گمراه‌ترند.
زیرا «أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (41) هستند. این گروه به ظاهر آدم هستند، ولی از حقیقت آن فارغند. رب آنها دنیا است و تمام توجه و همت آنها بدان معطوف است.
ذَرْهُمْ یأْکُلُوا وَیتَمَتَّعُوا وَیلْهِهِمُ الْأَمَلُ (42)
‌ای رسول ما، این کافران لحوج را به خورد و خواب طبیعت و لذات حیوانی واگذار تا آمال و اوهام دنیوی آنها را غافل گرداند.
گروه دوم امروز در حجاب معرفت و فردا در حسرت رویت حضرت حق خواهند بود. تمام همت آنها تسبیح، تهلیل نماز و روزه است و فرشته صفت هستند:
وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا (43)
و ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را به مرکب بر و بحر سوار کردیم و جهان جسم و جان را مسخر انسان ساختیم او از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود، برتری و فضیلت کامل بخشیدیم.
تفضیل آنها از جهت حقیقتی است که به آن مزین شدند؛ یعنی:
وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی (44)
در آن از روح خویش بدمم.
اینان در هر دو جهان در بهشت به سر می‌برند.
اِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ (45)
(و روز جزا) نیکوکاران عالم در بهشت پر نعمت متنعمند.
به صورت و به حقیقت آدم هستند و خلق از آنها منفعت دنیوی و اخروی بسیار می‌برد. امروز با حقیقت و معرفت قرینند و در قیامت با رویت و وصلت.
گروه سوم مانند پیامبران و رسولان هستند و همت ایشان عشق و محبت، شوق و رضا و تسلیم است. آنها کسانی هستند که به لب و حقیقت دین رسیده، حقیقت یقین را چشیده و در حمایت غیرت الهی‌اند. ( اولیائی تحت قبائی لایعرفهم غیری)
شناخت افراد دیگر از این طایفه، به تشبیه و تمثیل و ظن است:
وَمَا یتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا (46)
و اکثر این مردم الا از خیال و گمان باطل خود از چیزی پیروی نمی‌کنند.

هر کسی از ظن خود شد یار من *** از درون من نجست اسرار من (47)

مخلوقات دیگر هم برای این گروه خلق شده‌اند:
لولاک لما خلقت الافلاک
دل آنها از خورشید روشن‌تر است و حتی یک لحظه نیز از حضور و مشاهده حضرت حق جل و علاء خالی نیست. (48)
عین القضات برای تأکید سخن خود، این آیه شریفه را به عنوان سند ذکر می‌کند:
ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَینَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ (49)
پس (از آن پیغمبران سلف) ما آن خاندان را که از بندگان خود برگزیدیم (یعنی رسول خاتم و آلش (صلی الله علیه و آله و سلم)) وارث علم قرآن گردانیدیم. باز هم بعضی از آنها (یعنی فرزندان یا عترت او) به نفس خود ظلم کردند و بعضی راه عدل پیمودند و برخی به هر عمل خیر (با جان و دل) به دستور حق سبقت گیرند.
«فمنهم ظالم لنسفه» اشاره به گروه اول است که همت آنها جز دنیا نیست و در مسیر حقیقت الهی خود قرار نگرفتند؛ بنابراین به خود ستم کردند و «منهم مقتصد» اشاره به گروه دوم است. با آنکه از حصار دنیا تا حدی خارج شده و به ماورا نیز توجه دارند، ولی هنوز از خود خبر هست، که هیچ بلایی در این راه سخت‌تر از وجود خود نیست؛ از این رو باید از سر خود برخاست:

ما را خواهی تن به غمان اندر ده *** چون شیفتگان سر به جهان اندر ده
دل پر خون کن به دیدگان اندر ده *** وانگه زره و دو دیده جان اندر ده (50)

«منهم سابق بالخیرات باذن الله» اشاره به گروه سوم است که به حسب شأن و استعداد خود به نهایت درجه ممکن رسیده و برای تکمیل دیگران رجوع کرده‌اند. ایشان، زمین فنا و قالب را به زمین بقا و دل مبدل ساخته و در هر ذره‌ای، زمین و آسمان‌های هفت‌گانه را می‌بینند.
ما رایت شیئاً الا و رایت الله فیه (51)
که همه چیز، آینه معاینه حضرت حق است و از همه چیز فایده و معرفت می‌برد:
وَإِنْ مِنْ شَیءٍ إِلَّا یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ (52)
هیچ چیز نیست مگر تسبیح و تحمید حق را می‌کند.

من به هر که می‌گذارم ذکر دوست می‌شنوم *** من به هر چه می‌نگرم، روی دوست می‌بینم
نی عجب، اگر گویم او من است و من اویم *** نی عجب‌تر که او باز اوست و من اینم (53)

بعضی از ثمرات شکوفایی فطرت

الف. استقرار توحید

اگر فطرت از لوث طبیعت پاک شود، توحید در دل مستقر می‌شود؛ یعنی ساختار حقیقی و اصیل قلب ظهور پیدا می‌کند. فطرت شکوفا، شاهد میثاق الهی و معرفت به توحید ربوبی است:
متی غبت حتی تحتاج الی دلیل یدل علیک و متی بعدت حتی تکون الاثار هی التی توصل الیک (54)

کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را *** کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور *** پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من *** با صد هزار دیده تماشا کنم تو را

آنچه او را سیراب می‌کند، ارتباط و اتصال تام و بدون واسطه است؛ لذا وسائط را هم نمی‌تواند تحمل نماید و دردمندانه به حضرت حق جل و علا عرض می‌کند:
الی ترددی فی الاثار یوجب بعد المزار فاجمعنی علیک بخدمه توصلنی الیک (55)
خدایا، این رفت وآمد من در آثار تو باعث دوری تو می‌شود، مرا به خدمتی مشغول کن که تمام وجودم محو تماشای تو باشد.

ب. جذبه و فنای فی الله

سالک در پله‌های آغازین سفر خود، دیوار من و تو را خراب می‌کند و به من استعلا یافته خود و به نحوه حقیقی ارتباط خود با حق تعالی، که اضافه اشراقی است، دست پیدا می‌کند و می‌یابد که هویتی ممتاز از آفرینش و آفریننده ندارد؛ بلکه عین ظهور و ربط است. ذاتش را در ذات حق، فانی و مضمحل می‌یابد؛ بلکه ذاتی ندارد جز ظهور حق تعالی. بنابراین فنا، نابودی یکی و اثبات دیگری نیست؛ بلکه خودآگاهی عارفانه است که من آدمی، سعه و گسترش می‌یابد و همه را در برمی‌گیرد؛ در این دیدگاه، جهان و مخلوقات، پدیده بیرونی نیستند؛ بلکه معرفت کامل او به ذات خودش، همان معرفت به حقایق است و ارتباط انسان و جهان، وحدت این همانی است.
فنا دارای سه مرتبه است :
1. فنای افعالی
2. فنای صفات
3. فنای ذات
در عالی‌ترین مرتبه فنا، سالک عالی همت، به فنای ذات بار می‌یابد و وجودش در وجود حضرت حق مضمحل می‌شود.

چون سایه به آفتاب پیوست از ظلمت بود خود بر آسود *** چون سوخته شد تمام هیزم پیدا نشود از آن سپس دود

نمونه کامل آن امام صادق (علیه‌السلام) است که وقتی مشغول نماز بود و ناگهان بیهوش شد، حضرت (علیه‌السلام) را به هوش آوردند و در مورد این حالتشان سؤال کردند، امام فرمود:
لنا حالات مع الله هو فیها نحن و نحن فیها هو و مع ذلک هو هو و نحن نحن (56)
ماییم کز خدا، چو خدایی جدا نئیم از وی، جدا نئیم ولیکن خدا نئیم

در بحر عشق، کشتی فانی ما شکست *** تا او شدیم «او» ست که ماییم و مانئیم

پی‌نوشت‌ها

1- عضو هیأت علمی دانشکده فنی شریعتی.
2- حجر/ 29.
3- شذرات المعارف، ص150.
4- روم/30.
5- همان: شذرات المعارف، ص128.
6- همان.
7- مفردات راغب، ماده فطر.
8- مجمع البیان، ج2، ص169.
9- شرح المصطلحات الفلسفیه.
10- اصول المعارف، ص195 (نقل از ماجرای تفکر فلسفی، ص16).
11- پژوهشی پیرامون فطرت مذهبی، ص7.
12- روم/30.
13- نهج البلاغه، خطبه72.
14-توحید صدوق، ج6، ص 19؛ به نقل از فطرت در قرآن، ص78.
15- رشحات البحار، کتاب الانسان و الفطره، ص4.
16- همان.
17- شدرات المعارف، ص142.
18- انفال/17.
19- تنبیه الخواطر، ص82؛ به نقل از شذرات المعارف، ص38.
20- پژوهشی پیرامون فطرت مذهبی در انسان، ص341.
21- همان،343.
22- همان،344.
23- مفاتیح الجنان، دعای امام حسین (علیه‌السلام) در روز عرفه.
24- خدایا، حالت نیم خیز از دنیا را نصیب من کن.
25- فطرت در قرآن، ص58.
26- حشر/19.
27- تفسیر ابن عربی، ج2، ص455.
28- همان.
29- فطرت در قرآن، ص70.
30- همان، ص61.
31- مولوی.
32- سجده/12.
33- فطرت در قرآن، ص116.
34- هستی و هبوط، ص119.
35- مجادله/15.
36- حجر/44.
37- مدثر/50-51.
38- شذرات المعارف، ص141.
39- صافات/ 65.
40- اعراف/179.
41- همان.
42- حجر/3.
43- اسراء/70.
44- حجر/29.
45- انفطار/13.
46- یونس/ 36.
47- مولوی: «مثنوی»، دفتر اول.
48- تمهیدات، ص39.
49- فاطر/32.
50- تمهیدات، ص74.
51- فیض کاشانی؛ «علم الیقین»، ج1، ص49؛ به نقل از شرح دعای صباح، ص147.
52- اسراء/ 44.
53- حکیم هیدجی.
54- کی غایب بوده‌ای که نیاز به دلیل داشته باشی و کی دور بوده‌ای تا آثار به تو وصل نمایند. (مفاتیح الجنان، دعای امام حسین در روز عرفه)
55- مفاتیح الجنان دعای امام حسین در روز عرفه.
56- کلمات مکنونه فیض کاشانی، ص11؛ به نقل از پژوهشی پیرامون فطرت مذهبی در انسان.

منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1387)، حدیث عشق و فطرت، تهران: سازمان انتشارات، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

فطرت الهیه‌ی آدم، تجلی اسم اعظم الهی فطرت الهیه‌ی آدم، تجلی اسم اعظم الهی


ادامه مطلب ...

شعبده با اهل راز (1)

[ad_1]

درنگی در عرفان‌نمایی‌ها و شبه عرفان‌های جامعه امروز ایران؛ دردها و درمان‌ها

چکیده

از گذشته تا به امروز، مدعیان ناصالحی در کنار یا در برابر عرفان و عارفان اصیل، همواره عرض اندام کرده و افزون بر مخدوش کردن چهره جریان اصیل عرفانی، مشکلات و نابسامانی‌های فراوان فردی و اجتماعی را نیز باعث شده‌اند. امروزه به دلایل گوناگون، شناخت این افراد و جریان‌ها و رویکرد معقول و منطقی به آنها یکی از مهم‌ترین وظیفه‌های مدافعان عرفان اصیل اسلامی محسوب می‌شود. البته بدون استفاده از پشتوانه پژوهشی، رسیدن به چنین هدفی قرین موفقیت نخواهد بود.
نوشتار حاضر (که در همین راستا نگاشته شده) بر آن است که با رویکری نظری- کاربردی به یکی از مسئله‌های مربوط به موضوع شبه عرفان‌ها در جامعه امروز ایران بپردازد. این مقاله، که به مناسبت همایش بزرگداشت یکی از عارفان بلندمرتبه معاصر نگاشته شده، مدعی است که معرفی جریان اصیل عرفان اسلامی و نقد عرفان‌نمایی‌های موجود در جامعه ما موفّق نخواهد بود مگر آنکه برخی نکته‌ها به دقّت مورد توجه قرار گیرد. در این مقاله، برای تبیین هر چه بهتر مطلب، پس از طرح برخی مباحث مقدماتی و اشاره به ضرورت‌های بحث، و بررسی پیامدهای غفلت از آسیب شناسی جریان‌های عرفان‌نما یا شبه عرفان، زمیه‌های پیدایش آنها تحلیل و راهکارهایی برای اتخاذ یک رویکرد قابل دفاع نسبت به آنها ارائه خواهد شد. در این راستا سعی خواهد شد سیره عارفانی چون مرحوم شاه‌آبادی، به عنوان نمونه‌ای از حاملان عرفان اصیل اسلامی، مورد توجه قرار گیرد.

صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد *** بنیاد مکر با فلک حقه‌باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه *** زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد (2)

جستارگشایی

به نقل از آنانی که دستی در عُرف عرفان داشته و ریزه‌خوار خوان مائده‌های ماورایی‌اند چنین برمی‌آید که سپردن دل به خنکای زلال منابع معنوی، روح را جلا داده و انسان را از عطر دلاویز بوستان ناپیدای کرانه عالم معنا سرمست می‌کند. دورافتادگان از این وادی، و فرورفتگان در منجلاب عالم مادّه را طبیعتاً از این امور بهره چندانی نیست و ادراک آنچه اهل راز گفته‌اند برایشان دشوار می‌نماید. هر چند «آن را که خبر شد خبری باز نیامد» و او را «مهر کردند و دهانش دوختند»، ولی «شرب مدام» سالکان مسلک عرفان نشان آن دارد که آن سوی پرده خبرهایی است و با جد و جهد و لطف، می‌توان در پیاله «عکس رخ یار» دید و این فقط به خاطر آن است که در درون آدمی همواره گرایشی به سوی فرا رفتن از عالم ماده و گام نهادن در عالم معنا وجود داشته و دارد و پیدایش گرایش‌ها و نگرش‌های عرفانی در بین ملت‌های گوناگون و در شرایع مختلف مؤید این مطلب است. همچنین جامعه ایرانی همواره شاهد بروز چهره‌ها و نحله‌های عرفانی بوده است. با آمدن اسلام به ایران، عرفان اسلامی نیز در این دیار به گونه‌ای پر رنگ‌تر جلوه‌گر شد. برآمدن عارفان عامل، نگارش آثار عرفانی فراوان و تبیین جنبه‌های عملی و نظری عرفان، از جمله ثمرات و پیامدهای شکل‌گیری عرفان اسلامی بوده است، هر چند در کنار یا مقابل آن، افراد و گروه‌های مدّعی نیز فراوان بوده‌اند و این موضوع در نوشتار حاضر مورد دقت نظر قرار گرفته است.
مقاله حاضر بزرگداشت یکی از چهره‌های عرفانی معاصر، یعنی مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی شاه‌آبادی (1292-1363ق.)، را فرصتی مناسب یافته تا نگاهی داشته باشد به یکی از مهم‌ترین موضوع‌های مرتبط با حوزه عرفان؛ یعنی مسئله عرفان نمایی‌ها یا شبه عرفان‌ها در جامعه امروز ایران. هدف بنیادین نوشتار حاضر ابتدا جلب توجه بیش از پیش کسانی است که دغدغه مباحثی از این دست را دارند. و سپس تبیین اینکه چرا باید امروز از این موضوع سخن بگوییم و در پایان، و از همه مهم‌تر، روشن نمودن اینکه برای مواجهه هر چه بهتر با این موضوع در عرصه عمل و نظر، چه نکته‌هایی را می‌توان (یا باید) مورد توجه قرار داد.
مهم‌ترین پرسش‌های این مکتوب چنین است: زمینه‌ها و عوامل گرایش به عرفان نماها یا شبه عرفان‌ها در جامعه ما کدام است؟ پیامدهای آن چیست؟ برای رویارویی منطقی، معقول و کم هزینه با آنها چه باید کرد؟
رشد جریان‌های شبه عرفانی در جامعه ما، پیامدهای ناگواری به همراه دارد و به جریان عرفانی اصیل و قابل دفاع لطمه می‌زند. مدّعای این نوشتار آن است که مواجهه درست با این عرفان نماها بدون توجّه به برخی امور به نتیجه لازم نخواهد رسید. از آنجا که بر مبنای دفاع از این مقاله؛ در رویارویی با مدعیان، اولویت با کارهای ایجابی، دانش افزایی و نقادی است، و در مواردی هم که نیاز به برخوردهای سلبی و عملی است، این برخوردها حتماً باید از پشتوانه نظری قوی برخوردار باشند، بنابراین در این نوشتار سعی شده تا با شیوه و رویکردی نظری- کاربردی مسئله شبه عرفان‌ها مورد کاوش قرار گیرد. آنچه مطرح می‌شود علاوه بر آنکه مبتنی بر آثار و منابعی است که در طی بحث به آنها اشاره خواهد شد، همچنین برگرفته از تأملات نویسنده و پیگیری‌های او راجع به اخبار و مطالبی است که در رسانه‌های مختلف در این باب مطرح شده است.
مقصود این مقاله از افراد مدعی عرفان و جریان‌های شبه عرفانی چیست؟
اکنون برای بیان پاسخ‌های متعدد به این پرسش مجالی نیست، (3) نگارنده نیز، از باب «تُعرف الاشیاء باضدادها»، ابتدا مقصود خود را از عرفان اصیل و قابل دفاع بیان می‌کند تا در پرتو آن بتوان مفهوم آنچه را که شبه عرفان و عرفان‌نما نامیده می‌شود، دریافت. عرفان مورد دفاع در این مقاله، عرفانی است که سویه‌های گوناگون آن از پشتیبانی عقل و شرع بهره‌مند، و از شرایط زیر برخوردار باشد:
الف. دستگاه دینی، معرفتی و انسان شناختی نظام‌مند (4)
ب. ارتباط با یک مبدأ متعالی (خداوند)
ج. انگیزه صحیح
د. اهداف مشروع
ه.روش‌های مشروع، معقول و منطقی
و. تعادل و دوری از افراط و تفریط (5)
ز. انجام آن به وسیله افراد با صلاحیت (6)
بر این اساس، هرگونه تلاش یا ادعایی که در زمینه عرفان و درون‌گرایی انجام شود ولی دست‌کم یکی از شرایط ذکر شده را نداشته باشد می‌توان آن را «شبه عرفان» (7) (عرفان‌نما) نامید، که البته این مفهومی است عام و از خرافه‌گرایی‌هایی که به اسم عرفان ارائه می‌شود تا برخی از معناگرایی و باطن‌گرایی‌ها، عرفان‌های غیردینی و سکولار، و عرفان‌های دینی ولی مبتنی بر برداشت‌های غیرمعقول از دین، و مواردی از این قبیل را شامل می‌شود. (8)
باید توجه داشت آنچه به عنوان تعریف یا شاخص‌های عرفان اصیل و قابل دفاع بیان شد به صورت یک «اصل موضوعه» (9) برای بحث بود و می‌تواند مورد مناقشه قرار گیرد. اینک نگارنده در پی اثبات این اصل نیست بلکه تنها در پی تبیین مبنایی برای شرح بحث اصلی خود است.

چرایی و ضرورت‌های بحث

هر چند در جامعه ما و دیگر جوامع، همواره چهره‌ها و مذاهب مدعی و غیرصالح در زمینه عرفان وجود داشته ولی به دلائل گوناگون، امروزه بررسی و تحلیل این موضوع، از اهمیت بیشتری برخوردار است. یکی از دلایل آن، پیامدهایی است که پیدایش و گسترش این امور به همراه دارد که به برخی از آنها اشاره خواهد شد؛ و از دیگر دلایل آن اینکه در عصر حاضر، به مدد فناوری‌های جدید اطلاع‌رسانی و امکانات تبلیغی مؤثر و سهل‎‌الوصولی که فراهم شده؛ امکان گسترش اندیشه‌ها و دیدگاه‌ها، و در نتیجه شعاع تأثیر آنها نیز افزایش یافته است. بنابراین افزایش روزافزون افراد، گروه‌ها و فرقه‌های شبه‌عرفانی یا عرفان‌نما نیز به این مسئله و اهمیت آن دامن می‌زند و مسئولیت اندیشمندان و دلسوزان مکتب، جامعه و عرفان اصیل را مضاعف می‌سازد. از آنجا که هرگونه موضع‌گیری و اقدام در برابر این افراد و جریان‌ها باید مبتنی بر بصیرت و آگاهی باشد، انجام تلاش‌هایی چون پژوهش حاضر نیز ضرورتی دو چندان می‌یابد.

علل و زمینه‌های پیدایش و گسترش شبه عرفان‌ها

بی‌تردید تا وقتی علت‌ها و زمینه‌های پیدایش یک پدیده اجتماعی فراهم نشود، آن پدیده پا به عرصه وجود نمی‌گذارد. شناخت این زمینه‌ها برای مواجهه معقول و منطقی و بررسی پدیده‌ها، امری مهم و ضروری است. این امر در مورد موضوع مورد بحث این مقاله نیز صادق است. اگر دغدغه پیدایش نگرش‌ها و جریان‌های شبه عرفانی را داریم، پیش و بیش از هر چیز باید بیندیشیم که چرا این امور شکل می‌گیرند و چرا کسانی به آنها می‌پیوندند؟ به نظر می‌رسد در این باره می‌توان موارد زیر را برشمرد (10):

ناآگاهی از عرفان‌های حقیقی

نوع رفتار و انتخاب انسان، به سطح اطلاع و آگاهی او وابسته است. کسی که بنا به هر دلیلی در پی یافتن راهی برای تسکین یا تصفیه درونی خویش است برای انتخاب راه یا گزینش راهکار و دستورالعمل‌های این مسیر، به سراغ افراد و جریان‌هایی می‌رود که نسبت به آنها آگاهی دارند. حال اگر آگاهی او نسبت به افراد و جریان‌های اصیل و صادق، کم یا ضعیف باشد، امکان و زمینه‌ای برای آنکه در حلقه مدعیانی قرار گیرد که او را به جای راه به بی‌راهه بکشانند، وجود دارد. شاید به همین علت در آموزه‌های اسلامی تأکید شده که انسان باید مسیر حرکت دینی خود را از روی بصیرت و آگاهی، نه چشم بسته و تقلیدی، انتخاب نماید؛ و حتی در فروع دین هم که مجال تقلید است تاکید شده که اگر شخص قادر به شناخت افراد خبره و مرجع در دین نیست باید از افراد مطلعی که توان شناخت دارند، کمک گیرد.

سرخوردگی‌ها

زندگی آدمی همواره در معرض تغییر و تحول‌ها، و یا آسیب‌ها و مشکلاتی است که روند معمول حیات عاطفی، سیاسی و یا اجتماعی او را دست‌خوش بحران می‌نماید. یکی از پیامدهای پیدایش چنین بحرانی‌هایی؛ ایجاد سرخوردگی و یأس و ناامیدی است.
انسانی که در راه دستیابی به آرزوها یا اهداف و آرمان‌هایش با مشکل مواجه شده، سعی در یافتن مفری در برابر سرخوردگی‌ها دارد یافتن راه‌حلی در بین جوامع یا حتی افراد مختلف، متفاوت است. یکی از مأمن‌هایی که معمولاً افراد از آن استفاده می‌کنند نوعی درون‌گرایی و تنزه‌طلبی است که شخصی با پناه بردن به آن، سرپوشی بر سرخوردگی‌های خود گذاشته و آنها را توجیه یا تحمل می‌کند. در چنین موقعیت‌هایی، ممکن است افراد (به ویژه جوانان) در دام کسانی بیفتند که می‌توانند به گونه‌ای هر چند کاذب، راه خروج از این سرخوردگی‌ها را در اختیارشان قرار داده و آنان را به یک رضایت و آرامش هر چند نسبی، برسانند.

زمینه‌های تاریخی

نهال وجود آدمی در بستری تاریخی، فرهنگی و تمدنی می‌بالد. تأثیر این بستر به اندازه‌ای است که گاهی به صورت فطرت ثانویه درآمده و امکان رهایی از آن اگر غیرممکن نباشد اما، بی‌نهایت دشوار می‌باشد. در جوامعی چون جامعه‌های شرقی که همواره جریان‌های عرفانی حضوری پررنگ داشته و به عنوان یکی از شاخصه‌های فرهنگی و تمدنی‌شان شناخته می‌شده، به طور طبیعی زمینه گرایش به امور عرفانی بیش از دیگر جوامع مشاهده می‌شود. این امر، زمینه پیدایش و گرایش به نگرش‌های اصیل یا غیراصیل عرفانی را فراهم می‌نماید.

آرامش ‌طلبی

در پی تلاش و تکاپوهای انسان رد پای آرامش‌‌طلبی را می‌توان ملاحظه کرد. در جایی از آرامش‌‌طلبی انسان هنگام سرخوردگی‌های مختلف عاطفی، سیاسی و اجتماعی سخن گفتیم که با آنچه در این جا بیان می‌شود انطباق دارد. علت تفکیک این دو، ایجاد تمایز و تأکید بر آنها است.
یکی از راه‌هایی که در عرصه زندگی، شخصی را به نوعی آرامش می‌رساند، پرسه زدن در گلستان عرفان و عارفان راستین است. این تأثیر و آن نیاز به آرامش، گاهی باعث می‌شود افرادی، حتی با نیت خیر، گمان کنند توان و صلاحیت عرض اندام در این عرصه و راهبری علاقه‌مندان را دارند و از سویی سبب می‌شوند افرادی به هر دلیل به سوی آنان متمایل شوند. به قول
حافظ:

به هر که چهره بر افروخت دلبری داند *** نه هر که آینه سازد سکندری داند
به هر که طرف کُلَه کج نهاد و تند نشست *** کلاه‌داری و آیین سروری داند
هزار نکته باریک‌تر ز مو اینجاست *** نه هر که سر بتراشد قلندری داند

وضعیت دنیای جدید

جهان امروز دارای شاخصه‌هایی است که آن را از اعصار گذشته متمایز می‌کند. اموری چون رشد پر شتاب صنعت و تکنولوژی، شیء شدن انسان و گسترش نگاه ابزاری به او، مسئله ماشین و ماشین‌زدگی، گسترش حیرت‌انگیز ابزارهای اطلاع‌رسانی و پیدایش دنیای شبکه‌ای، ایجاد تغییر و تحولات عمده در روابط اجتماعی، گسترش تردیدهای مردافکن و به چالش کشاندن ارزش‌ها و باورهای سنتی، استعداد فراوان مجموعه شرایط دنیای امروز برای تولید یا صادرات بحران‌های اجتماعی، اخلاقی و سیاسی، و مواردی از این قبیل باعث ایجاد خستگی‌ها و آشفتگی‌های روحی و جسمی فراوان بشر شده است. هر چند در کنار این مجموعه شرایط، زیبایی‌ها و نکته‌های مثبت فراوانی هم وجود دارد که، با نگرش دینی، مانع بدبینی صرف به انسان و جهان می‌شود، ولی باز هم نمی‌توان مشکلات ذکر شده را نادیده گرفت. این وضعیت سبب شده که تا اندیشمندانی در جوامع مختلف به دنبال راهکاری مؤثر باشند. بررسی دیدگاه آنان و راهکارهای ارائه شده هر چند موضوعی جذاب و مهم است، ولی از این بحث خارج است، بنابراین آن را به افراد صاحب نظر در این زمینه می‌سپاریم و فقط اشاره می‌کنیم که یکی از راهکارهای ارائه شده برای خروج از معضلات دنیای امروز، توجه به امور معنوی و مابعدالطبیعی است. این امر راه را برای پیدایش مدعیان و گرایش به امور شبه عرفانی گشوده است. تفاوت عمده امروز با گذشته آن است که به دلیل تقویت و تسهیل فرآیندهای ارتباطی و اطلاع‌رسانی در دنیای امروز، منش‌ها و نگرش‌های شبه عرفانی که در یک جامعه تولید می‌شوند، امکان می‌یابند تا به آسانی وارد جوامع دیگر شده و به ویژه از میان نسل جدید یارگیری نمایند.

اقناع نشدن از عرفان‌های موجود

در عصر معاصر تحولاتی در سطوح و حوزه‌های مختلف جامعه ما به وقوع پیوسته و تغییرهایی در ذائقه فکری و فرهنگی نسل جدید ایجاد کرده که گاهی سبب عدم توجه و رغبت بخشی از جامعه به نگرش‌های عرفانی مطرح در جامعه می‌شود (به ویژه اگر به طور رسمی به عنوان نگرش‌های برتر و غالب تبلیغ شوند). این امر به همراه روحیه کنجکاو، تنوع‌طلب و نوجوی جوانان؛ زمینه را برای گرایش آنان به نگرش‌ها و ادعاهای جدید فراهم کرده است. در چنین مواقعی اگر آنان از بصیرت کافی برخوردار نباشند خطر اینکه در دام عرفان نمایی‌ها و مدعیان یا افراد فاقد صلاحیت گرفتار آیند، وجود دارد. تمسک بعضی از این گرایش‌های شبه عرفانی به اموری که برای نسل جدید جذابیت، و با حوزه گفتمانی و فرهنگی آنان انس و الفتی بیشتر داشته باشد (مثل موسیقی)، در گرایش برخی از آنان به این افراد و جریان‌ها نقشی به سزا دارد.

تکرارگریزی

به طور معمول انسان‌ها از گرفتار شدن در چنبره تکرار، گریزان‌اند؛ چرا که تکرار موجب تکدر و ملال می‌شود. هر کس برای فرار از چرخه تکرار و ایجاد تنوع در زندگی، برای خود راهی را انتخاب می‌کند که یکی از آنها انس و ارتباط با تجربه‌های معنوی و عرفانی است. گاهی فرد، در این مسیر، سالکی صادق را به عنوان راهبر خود انتخاب می‌کند و گاه نیز در کمند افراد فاقد صلاحیت گرفتار می‌آید و به پیامدهای آن دچار می‌شود.

تلاش برای یافتن معنای زندگی

سوال از معنا و مفهوم زندگی یکی از پرسش‌های بنیادین فرا روی بشر است. فقط برخی از انسان‌ها آن را جدی گرفته و درباره آن تأمل و دقت نظر دارند. پیدایش این سوال هر چند به دین، مذهب یا ملیتی خاص منحصر نمی‌شود ولی برای یافتن پاسخ آن، راه‌های گوناگون و منابع مختلفی موجود است که از مهم‌ترین آنها می‌توان به «نگرش دینی» (11) (به ویژه عرفان دینی) اشاره کرد. نگرش عرفانی به علت ویژگی‌هایی که دارد از جذابیت‌های بیشتری نسبت به دیگر نگرش‌ها (مثل نگرش عقلی) برخوردار است. از آنجا که سالکان این طریق به دل و درون توجه بیشتری دارند تا به بحث و جدل‌های عقلی و سوال و جواب، بنابراین راه برای ورود افراد هموارتر، و امکان فرو افتادن در دام مدعیان و ناصالحان نیز بیشتر است.

عملکرد نادرست دین‌مداران

از آنجا که یکی از مهم‌ترین نگرش‌های عرفانی، عرفان دینی است؛ هرگونه گفتار یا رفتار نادرست دین‌داران و عرفان‌مداران دینی می‌تواند موجب بدبینی افراد به دین و عرفان دینی شده و زمینه گرایش به عرفان‌های غیردینی و شبه عرفان‌ها را فراهم سازد. هر اندازه موقعیت دینی، اجتماعی و سیاسی دین‌مداران بالاتر باشد، پیامدهای سخن و عمل آنان نیز بیشتر است. تجربه نشان داده آن گروه از روحانیون و رهبران دینی که صداقت و تقید خود به ارزش‌های انسانی و اسلامی را در گفتار و کردارشان متجلی کرده‌اند، در جذب جامعه (به ویژه جوانان) از توفیق بیشتری برخوردار بوده‌اند. اقبال جامعه به افرادی چون مرحوم شاه‌آبادی و شاگرد ایشان، امام خمینی، مؤید این مطلب است. (12)مفهوم مخالف این سخن آن است که اگر جامعه چنین صداقت و تطابق گفتار و کرداری را از مبلغان و مدافعان و سخن گویان دین یا عرفان نبیند، به طور طبیعی از دین و عرفان روی گردان می‌شود یا در دام افراد مدعی و جریان‌های عرفان‌نما گرفتار شده و از مسیر عرفان اصیل و عارفان صادق دور می‌شود.

خلاءهای فکری و عقیدتی

کسانی که به گرایش‌های عرفانی علاقه دارند (به ویژه در سنین جوانی)، همواره به دنبال فراخوانی جذاب و قابل پذیرش از دین و آموزه‌های دینی هستند. حال اگر افراد، نهادها و رسانه‌های مبلغ دین نتوانند چنین تبیین‌هایی ارائه نمایند، برای افراد غیر صالح امکانی فراهم می‌شود تا از خلاء ایجاد شده و از کوتاهی و کم کاری افراد صالح سوء استفاده کرده و متاع خویش را با جلوه‌هایی جدید و زیبا در معرض دید جامعه قرار دهد. در این صورت نگرش‌های شبه عرفانی و حتی عرفان‌های غیردینی یا ضددینی مجال عرض اندام پیدا کرده و برای خود مشتریانی دست و پا می‌نمایند. تجربه‌های ملموس نیز نشان از آن دارد که در زمان‌ها و مکان‌هایی که افراد مناسب و نگرش‌های جذاب برای دین و عرفان وجود داشته باشد، سخن مدعیان خریدار چندانی ندارد.

فرار از تکلیف‌های دینی

پذیرش دین همراه با پذیرش تکلیف، تعهد و مسئولیت است. اسلام از جمله دین‌هایی است که برخلاف گمان برخی افراد، نه تنها انسان را بی‌تعهد بار نمی‌آورد بلکه یک مسلمان به مجرد اینکه به بلوغ رسید باید هم در حوزه فردی و هم در عرصه‌های اجتماعی مسوولیت‌ها و تکالیفی را عهده‌دار شده و در پی انجام هر چه بهتر آنها باشد. پذیرش عرفان دینی نیز از این قاعده بیرون نیست. از این رو همواره کسانی در پی مفری برای فرار از زیر بار این مسئولیت‌ها بوده‌اند. یکی از این راه‌ها به کارگیری عرفان غیردینی ساده‌پسند و راحت می‌باشد یا تغییر آموزه‌های دینی به گونه‌ای که کار را آسان نماید و بهانه‌ای برای ترک مناسک و عبادت‌های دینی یا مسئولیت‌های اجتماعی شود. از این رو گاهی کسانی وارد برخی از گرایش‌های شبه عرفانی می‌شوند و پس از مدتی، تقید به مناسک دینی (مثل نماز) را رها می‌کنند و چرا که به عنوان مثال، به آنان گفته شده عبادت همانند نردبانی است برای وصول به بام حقیقت، و از آنجا که به باور خودشان، توانسته‌اند به این پشت بام برسند، دیگر نیازی به نردبان ندارند و چون به مغز رسیده‌اند نیازی به پوست ندارند.

ساده‌دلی و صداقت گروندگان

یکی از مهم‌ترین عوامل گرایش به شبه عرفان‌ها و افراد عارف‌نما، سادگی و صداقت گروندگان است. از این رو بخش عمده‌ای از مخاطبان این مدعیان را زنان و دختران یا مردان ساده و صادق تشکیل می‌دهند. اینان به خاطر علقه‌ها و تمایلات دینی، یا تلاش برای رفع گرفتاری‌ها و مشکلات خود، فریب کسانی را می‌خورند که یا افرادی شیاد و فریب کارند یا خود نیز افرادی صادق ولی ناآگاه و غیرصالح هستند. اقبال افراد ساده و ناآگاه یکی از مهم‌ترین عواملی است که موجب می‌شود مدعیان در کار خود جرئت پیدا کرده و دایره ادعا و اعمال و رفتار خود را چنان بگسترانند که اگر بخواهند هم امکان اصلاح خود را نداشته باشند.

فریبکاری و نیرنگ مدعیان

همواره در طول تاریخ افرادی برای نیل به موقعیت‌های اقتصادی یا اجتماعی، از باورها و تمایلات دینی و عرفانی دیگران سوء استفاده می‌کردند. البته این افراد در عصر حاضر نیز مشاهده می‌شوند. چنین کسانی با نگاه ابزاری به انسان‌ها به جای استفاده از راه‌های مشروع و معقول، رهزن دین و ایمان مردمان شده و با طرح ادعاهای عرفانی و برگزاری جلسات و ادعای درمان امراض روحی و جسمی، افراد را فریب داده و آنان را ابزار کسب قدرت و ثروت و حتی رسیدن به آمال و هواهای نفسانی و غیراخلاقی خود می‌کنند.

پیامدهای پیدایش شبه عرفان‌ها

هر پدیده اجتماعی پیامد و تأثیرات خاصی در پی خواهد داشت. پیدایش و گسترش جریان‌هایی که در این مقاله آنها را شبه عرفانی و عرفان‌نما می‌نامیم از این قاعده بیرون نیست و می‌تواند پیامدهای ناگوار فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی، خانوادگی از خود برجا گذارد. اهمیت توجه به این تبعات انگیزه چاره‌اندیشی را در این باره تقویت می‌نماید. برخی از این پیامدها عبارتند از (13):

بدبینی به عرفان اصیل

افزایش مدعیان فاقد صلاحیت‌های لازم برای رهبری افراد در سیر و سلوک عرفانی باعث آلودگی این عرصه شده و گفتار و رفتار نادرستشان موجب می‌شود کسانی از مغالطه تعمیم استفاده کرده و به افراد صالح و شایسته نیز بدبین شوند. کسی که با دل سپاری به مدعیان ناصالح، دچار زیان‌های روحی و عاطفی یا مالی و اقتصادی و حتی آبرویی شده چگونه وجود افراد صالح و جریان‌های عرفانی صحیحی که تنها هدف‌شان نجات و سعادت انسان‌هاست نه تجارت را می‌پذیرد؟

رشد عرفان‌های سکولار

بخشی از جریان‌های شبه عرفانی را عرفان‌های غیردینی تشکیل می‌دهد. از این رو گسترش این شبه عرفان‌ها از یک سو عرفان دینی را تضعیف و از سویی به تقویت و گسترش عرفان‌های سکولار دامن می‌زند. البته این، تنها یکی از عوامل گسترش عرفان‌های سکولار است.

مشوه نمودن چهره دین

از آنجا که برخی افراد و گروه‌ها یا فرقه‌های شبه عرفانی مدعی دین و دینداری نیز هستند، پیامدهای نادرست کارهای آنان دامن دین را هم می‌گیرد و باعث بدبینی افراد به دین و باورهای دینی می‌گردد.

خود را در امر دین متخصص دانستن

بعضی از مدعیان عرفان و عرفان‌مداری خود را واصل به وادی حقیقت می‌دانند و در هر یک از علوم دنیوی و اخروی به اظهارنظر می‌پردازند و برای هر یک از دردهای جسمی و روحی نسخه‌ای می‌پیچند. این افراد به مرور زمان و با افزایش مریدان به تخصص دینی خود اطمینان حاصل کرده و خود را دین‌شناس و بی‌نیاز از مراجعه به اهل فن در دین و عرفان می‌دانند و گاهی چنین بینشی را به اطرافیان خود انتقال می‌دهند که این امر سبب سست شدن باورهای دینی افراد، دور شدن از اصل عقلایی و عقلانی «رجوع به متخصص» می‌شود. همچنین سبب ایجاد بدبینی نسبت به کسانی می‌شود که سال‌های فراوانی از عمر خود را صرف تحصیل شیوه‌های درک و فهم آموزه‌های دینی کرده‌اند. پیامد رویگردانی از متخصصان دین شناس، باعث ایجاد استنباط‌های بی‌مبنا و بی‌ضابطه در امر دین می‌شود و مشکلات دیگری را نیز در پی دارد.

بازیچه شدن در دست سیاست‌بازان

کسانی که بصیرت و عقلانیت قابل اعتماد در زندگی‌شان جایگاهی ندارد به راحتی ابزار دست دیگران می‌شوند. در این میان، سیاست بازانی که در پی رسیدن به قدرت یا سلطه بر کشورها (به ویژه کشورهای اسلامی) هستند و از هر ابزاری استفاده می‌کنند از چنین عارف‌نمایان بی‌بصیرتی، نهایت بهره را می‌برند. به همین علت در تاریخ کشورهای اسلامی مشاهده می‌شود که اگر دست استعمارگران در پیدایش و گسترش برخی مسلک‌های رازواره و شبه عرفانی پنهان نباشد، حداقل از وجود چنین فرقه‌ها و نحله‌هایی احساس رضایت کرده و از ناحیه آنها احساس خطر نکرده و نمی‌کنند.

انزواطلبی و جامعه‌گریزی

عرفان قابل پذیرش از نگاه این مقاله، آن است که شخص عارف علاوه بر سلوک عرفانی خویش، در بطن جامعه حضور داشته و نسبت به سرنوشت خود و دیگران بی‌تفاوت نباشد. معیار این قضاوت، سیره نظری و عملی پیامبر اکرم (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله و سلم) و امامان بزرگوار است که به تعبیر برخی جمع بین حماسه و عرفان کرده‌اند. (14)
از دیدگاه این مکتب افراد نه آن چنان غرق جامعه یا اعمال اجتماعی می‌شوند که از امور عبادی و عرفانی غافل شوند و نه خود را وقف چله نشینی‌ها و اذکار و اوراد عرفانی می‌کنند که از ماوقع پیرامون خود بی‌خبر بمانند. عرفان دینی (به ویژه در گرایش شیعی خود) عرفانی مسئولیت آفرین است. نمونه آن در عصر کنونی عارفانی چون مرحوم شاه‌آبادی و امام خمینی هستند که هم به سلوک معنوی و هم به فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی توجه داشتند (15) و حتی با صراحت بر اینکه قرآن مجید با اسلام انفرادی مناسبت ندارد (16) و برای دردهای اجتماعی مسلمانان راه‌حل ارائه می‌نمایند، تأکید دارند. (17) بنابراین چنین عرفانی در مقابل مدعیانی قرار می‌گیرد که پیروان خود را به سمت گوشه‌گیری و انزوا سوق داده و به مرور زمان آنان را نسبت به مسئولیت خود در قبال جامعه و گاهی حتی خانواده و اطرافیان خود، بی‌تفاوت می‌کند. واضح است که اگر چنین روحیه‌ای بر جامعه غالب شود چگونه شیرازه امور از هم پاشیده و موجب عقب ماندگی و بدبختی جامعه اسلامی می‌شود؟

ناهنجاری‌های اخلاقی

در مواردی مشاهده شده که ایجاد شبکه‌ای از روابط بین افراد مدعی و پیروان‌شان در نهایت به بروز برخی ناهنجاری‌های اخلاقی منتهی می‌شود. این امر به ویژه در مورد کسانی که از ابتدا با سوء نیت پا به این عرصه گذاشته‌اند و مخاطبان‌شان هم افرادی ساده و ناآگاه بوده‌اند از گستردگی بیشتری برخوردار است. یکی از دلایل دفاع از جریان‌های عرفانی- دینی در این نوشتار آن است که در چنین نظام‌هایی باورهای دینی شخصی و پابندی او به اوامر و نواهی خداوند و همچنین پیمودن مدارج عرفانی با روشی صحیح در نزد افراد صالح او را چنان تربیت می‌کند که هیچ‌گاه به خود اجازه نمی‌دهد پا را از دایره اخلاق و شرع بیرون نهد. (18)

سست نمودن بنیان خانواده

آنگاه که نظام تعلیم و تعلم عرفانی از مبنایی معقول و منطقی و روش‌های مشروع برخوردار نباشد و زمام سلوک دیگران در دست ناآموختگان این مسیر باشد، واضح است که راهکارهای ارائه شده نه تنها دردی از دردهای پیروان نمی‌کاهد بلکه بر مشکلات آنها می‌افزاید. گاهی نیز دستورالعمل‌های این افراد سبب اختلاف بین والدین و فرزندان یا بین همسران شده و به فرار از خانه، طلاق و حتی قتل منجر می‌گردد.

بسط و گسترش هرج و مرج اجتماعی

برخی جلسه‌ها و محفل‌های شبه عرفانی به مرور زمان با بسط و گسترش کارهایشان، انجام برخی فعالیت‌های مشخص و متمایز (مثل پوشیدن لباس خاص، یا رفتار اجتماعی متفاوت) را از پیروان خود تقاضا می‌کنند. واضح است ادامه چنین روندی طی زمان می‌تواند سبب بروز برخی ناهنجاری‌ها و مشکلاتی در سطح جامعه شود.

بایسته‌ها و درمان‌ها

در خلال مطالبی که تاکنون بیان شد سعی بر آن بود تا در یک چینش منطقی به اهمیت موضوع پیدایش افراد و جریان‌های مدعی در عرصه عرفان، و زمینه‌ها و پیامدهای پیدایش و گسترش آنها اشاره شود. بی‌تردید شایسته است همه دلسوزان مکتب و جامعه در این زمینه با تأمل و دقت نظر لازم با هم همراهی و تعامل داشته باشند. در این گونه مباحث یکی از پرسش‌های مهم مطرح شده آن است که: چه باید کرد؟
اهمیت این سؤال از آن جهت است که در موضوع مورد بحث، اکتفا کردن به مباحث نظری و انتزاعی به تنهایی کافی نیست و در مرحله عمل چندان راهگشا نیست. بنابراین باید در این گونه مباحث جنبه‌های عملی و کاربردی را نیز مورد توجه قرار داد. نکته دیگر آنکه بی‌تردید به موضوعی چند لایه و دارای ابعاد گوناگون چون بحث عرفان نمایی‌ها نمی‌توان یک پاسخ قاطع و نهایی داد؛ بلکه در این زمینه باید از دیدگاه‌های متنوع بهره گرفت تا هرکس از زاویه‌ای به بررسی آن بپردازد. آنچه در اینجا ارائه می‌شود نکته‌ها و راهکارهایی است که در مجموع به ذهن نگارنده رسیده است. لازم به یادآوری است که موارد مطرح شده بر اساس مبنای مورد دفاع این مقاله؛ یعنی «دفاع از عرفان معقول و مشروع» است. همچنین باید اشاره کرد که گرچه برخی از نکته‌ها را می‌توان با یکدیگر ادغام نمود، ولی به علت برجسته‌سازی هر کدام و تأکید بیشتر بر آنها از این کار پرهیز شده است. به هر حال در مورد نوع مواجهه با جریان‌های عرفان‌نما یا شبه‌عرفان، توجه به موارد زیر می‌تواند راهگشا و کارساز، دست کم از پیامدهای نادرست کمتری برخوردار باشد:

معرفی عرفان صحیح

وقتی جریان یا جریان‌هایی را به غیردینی یا غیراصیل بودن متصف می‌کنیم، طبیعتاً به این معنا است که از نوعی عرفان اصیل که مبتنی بر برداشت صحیح از دین است، دفاع می‌کنیم. یکی از مهم‌ترین وظایف مدافعان چنین جریان عرفانی اصیلی آن است که معرفی معقول و منطقی تبیین مبانی نظری عرفان اسلامی را وجهه همت خود ساخته و با استفاده از اصول قرآنی تبلیغ؛ یعنی «حکمت»، «موعظه حسنه» و «جدال احسن» (19) به معرفی هر چه بهتر آن بپردازند.

تبیین معیارها

دعوت از افراد برای گرایش به جریان‌های عرفانی اصیل و دوری جستن از عرفان‌نماها وقتی ثمره عملی به همراه دارد که با در اختیار قرار دادن معیارهایی برای آنان بتوانند تمایزی بین این دو قایل شوند. از این رو می‌توان گفت دقیق بودن شاخصه‌های عرفان و شبه‌عرفان یکی دیگر از ملزومات رویارویی معقول با جریان‌های شبه عرفانی است. در غیر این صورت نمی‌توان انتظار داشت که همه افراد به درستی راه را از بیراهه تشخیص دهند. در این زمینه نکاتی باید مورد توجه قرار گیرد؛ از جمله آنکه این معیارها درون دینی است یا برون دینی، یا هر دو؟ عقلی است یا شرعی، یا هر دو؟

شبهه‌شناسی و پرسش‌یابی

درباره عرفان و مباحث عرفانی همواره پرسش‌های نوظهوری در ذهن برخی از افراد جامعه پدید می‌آید. از این رو کار مدافعان عرفان اصیل به سامان نخواهد رسید جز آنکه در مورد دیدگاه عرفانی مورد قبول و نقد عرفان‌نمایی‌های موجود، همواره به دنبال شناخت سوال‌ها و شبه‌هایی باشند. ارائه پاسخ‌های مستدل و منطقی به این موارد، نقشی مهم در جذب افراد به سوی عرفان و عارفان حقیقی، و دور نمودن آنان از چنگ مدعیان ایفا می‌کند.

تبیین نسبت عرفان و دین

به نظر می‌رسد مدافعان عرفان اصیل دینی در عصر حاضر با دو جبهه روبه‌رو هستند: یکی جریان‌های عرفانی غیردینی یا سکولار، و دیگری جریان‌های عرفان دینی مبتنی بر برداشت‌های ناصحیح از دین.
این مدافعان در برابر هر یک از این دو گروه ضمن تبیین نسبت و نیاز عرفان و دین، باید از طرفی درباره برتری عرفان دینی بر عرفان سکولار سخن گویند و عرفان‌های سکولار را به بوته نقد کشند (20)، و از طرف دیگر در برابر عرفان‌های مبتنی بر برداشت‌های نادرست از دین باید افزون بر نقد و بررسی این دیدگاه‌ها، مبانی و معارف عرفان دینی و امتیازهای آن را به خوبی تبیین نمایند.

معرفی منظومه‌وار و متعادل اسلام

اسلام یک آیین تک بعدی نیست که به عنوان مثال صرفاً به مسائل عرفانی و درون بپردازد. این دین‌ دارای سویه‌ها و ابعاد گوناگونی است که یکی از آنها عرفان می‌باشد. علاوه بر آیات و روایات، سیره عملی خود پیشوایان دینی هم بیانگر این ساختار منظومه‌وار است. از این رو می‌بینیم آنان علاوه بر توجه به امور عرفانی؛ به امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و مانند آن نیز توجه داشته‌اند. بنابراین یکی از ضروریات، معرفی اسلام در قالب یک مجموعه منظم و منظومه‌وار است تا جایگاه عرفان و اندیشه و عمل عرفانی در آن مشخص شود و افراد ضمن افراط در توجه به این جنبه، از دیگر جنبه‌های آن غافل نشوند.

تبیین صحیح معارف اسلامی

استخراج و استنباط آموزه‌های دینی از درون منابع اسلامی امری ساده‌ای نیست و مثل هر فن دیگر به آگاهی و دقت نیاز دارد. مواردی چون وجود محکمات و متشابهات یا منابع چهارگانه اجتهاد، همچنین نکته‌های فراوانی که در نظام استنباط احکام و آموزه‌های دینی وجود دارد و فراگیری آنها نیازمند شرایط گوناگون، از جمله سال‌ها تحصیل نزد اهل فن و ممارست و جدیت است، همه و همه نشان از آن دارد که اگر کسی در این امور آگاه و کارآزموده باشد و بخواهد از منابع دینی برای گفتارها و رفتارهای عرفانی خود پشتوانه دینی بسازد، به دام برداشت‌های ناصواب و منافی با روح دین و مذهب می‌افتد. بنابراین، یکی از وظایف خطیر مبلغان دین و مدافعان عرفان اصیل آن است که به معرفی صحیح، منضبط و نظام‌مند آموزه‌های دینی، به ویژه در مورد عرفان و سلوک عرفانی بپردازند. در این باره به طور خاص، توجه به مواردی که دستاویز مدعیان قرار می‌گیرد از اهمیت بیشتری برخوردار است. تبیین صحیح آیه‌هایی چون «واعبد ربک حتی یاتیک الیقین» (21)، یا مفهوم‌هایی چون خودسازی، تزکیه نفس، پرهیز از دنیاگرایی، و توجه به زهد که گاه با تفسیرهای ناروا به عنوان مجوزی برای ترک عبادت یا انجام کارهای نادرست قرار می‌گیرد، از جمله این موارد است.

پی‌نوشت‌ها

1- پژوهشگر دانشگاه مفید.
2- حافظ، 1371: 164.
3- به عنوان مثال، برخی گفته‌اند عرفان اصیل و قابل دفاع آن است که از این شاحصه‌ها برخوردار باشد: 1. وحدت گرایی 2. بیان ناپذیری 3. سازگاری با شرع یا دینی خاص، و عقل و عرف (وکیلی، 1384: 8-17).
4- اهمیت این مسئله از آن رو است که سلوک عملی، عارف را مبتنی بر تکیه‌گاهی قابل اعتماد می‌کند و در نتیجه از امکان خطا و لغزش آن می‌کاهد، و از طرف دیگر، امکان نقد و بررسی زیرساخت‌ها و دیدگاه‌های عارف را نیز فراهم می‌نماید. مثلاً اگر کسی بخواهد با مبانی باورهای عرفانی و اعتقادی آیت الله شاه‌آبادی آشنا شود یا آنها را بررسی نماید؛ این کار با مراجعه به کتابی چون «رشحات البحار» (شاه‌آبادی، 1360) به آسانی امکان‌پذیر است.
5- به عنوان مثال، داشتن دید متعادل به دنیا و آخرت، به درون‌گرایی و برون‌گرایی، به وظایف و مسئولیت‌های فردی و اجتماعی.
6- هر چند ممکن است در عالم عرفان کسی «یک شبه حلال مسائل» شود، ولی بی‌تردید پذیرش ادعای چنین کسانی و سپردن دین و دل به دست چنین افرادی بسیار پرمخاطره‌تر از قبول کسانی است که سال‌ها نزد اهل فن شاگردی کرده و از نظر علمی و عملی تحت تعلیم و انجام ریاضت‌های صحیح بوده‌اند. اهمیت تربیت نزد افراد صالح است که کسی چون امام خمینی را وا‌می‌دارد تا با پیگیری و اصرار فراوان به فراگیری عرفان نزد استادی چون آیت الله شاه‌آبادی بپردازد (شاه‌آبادی، 1380: شانزده)، و سال‌ها بین آنها مراوده وارادت باشد (بنگرید به: حسینی، 1383: 281-307).
7- pseudo-mysticism
8- برخی، شبه عرفان‌ها را طیفی گسترده دانسته‌اند که مواردی چون طالع بینی‌ها، انرژی درمانی، عرفان درمانی، عشقی درمانی، روح‌پژوهی، طریق دارما، عرفان آکنکار، یوگا، و آثار کسانی چون کارلوس کاستاندا، پائولو کوئیلو، کریشنا مورتی، شل سیلوراستاین، پل توئیچل، راد استایگر، اشو، اریک فروم و جک کانفلید را دربر می‌گیرد (بنگرید به: وکیلی، 1384: 17-18).
9- postulate
10- باید توجه داشت که بر شمردن این عوامل به معنای مؤثر بودن همه آنها برای افراد نیست، بلکه مقصود آن است که هر یک از این موارد به سهم خود می‌تواند زمینه پیدایش یا گرایش به جریان‌های شبه عرفانی را فراهم نماید.
11- نگرش دینی، (2000، Runzo) و نگرش عرفانی.
12- حسینی، 1383: ص 35-168.
13- لازم به ذکر است که مجموع این موارد برای همه افراد مدعی یا جریان‌های شبه عرفانی به یک اندازه مصداق ندارد؛ بلکه هر یک از آنها به تفاریق می‌توانند برخی از این اثرات را داشته باشند.
14- جوادی آملی، 1377.
15- آسمانی، 1385: 107-118.
16- شاه‌آبادی، 1380، ص4.
17- همان، ص4 به بعد.
18- تقید به دین، نه تنها عارف را در سلوک عرفانی بلکه در دیگر عرصه‌های زندگی یاری می‌رساند. به همین علت عارفان راستین همواره عمل به دستورهای اخلاقی و دینی را سرلوحه امور قرار می‌دهند و حتی بر انجام مستحبات و ترک مکروهات تأکید دارند. به یاد مرحوم شاه‌آبادی که به رغم داشتن موقعیت ممتاز در نجف، و تأکید برخی اساتید، صرفاً به علت مراعات حال مادر خویش و توجه به امر ایشان عراق را ترک کرده و به ایران باز گشتند (محمدی، 1384: 51-53).
19- نحل/ 125.
20- عرفان‌های سکولار، در خود غرب هم از سوی برخی اندیشمندان مورد نقد و بررسی قرار گرفته است و آگاهی از آنها می‌تواند برای پژوهشگران دیار ما نیز ارزشمند باشد (به عنوان نمونه بنگرید به: 2005 ,Tunt).
21- نحل/99.

منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1387)، حدیث عشق و فطرت، تهران: سازمان انتشارات، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مکانیزم و عملکرد طلسم و جادوگری – فلسفه نوشته …علوم غریبه و متافیزیکدر این پست از سایت مکانیزم و عملکرد طلسم و جادوگری – فلسفه نوشته های رمز و فهرست غزل ها دیوان حافظ لیست کامل غزل های دیوان حافظ شیرازی به همراه قرائت ، متن کامل و خط نستعلیق تابلودبیر جشنواره وبلاگ نویسی قرآنی با بیان اینکه این جشنواره با هدف گسترش وبلاگ نویسی گنجور حافظ غزلیات غزل شمارهٔ ۳۷۸با دو بار کلیک بر روی هر واژه می‌توانید معنای آن را در لغت‌نامهٔ دهخدا جستجو کنیدچرا برخی زنها از سنین تا سالگی به خیانت و … روزی طلبان را در کسب روزی یکسان گردانید ۱ فراموش و به یاد آوری حقی٢ آسودگى وبلاگ روانشناسی شفای درون آشنائی با …وبلاگ روانشناسی شفای درون آشنائی با روانشناسان بزرگ جهان وبلاگ روانشناسی شفای دروناسرار فیزیک کوانتوم قسمت اول شگفتیهاشگفتی‌های علمیخود هیپنوتیزم و استفاده از آن برای آموزش و تقویت حافظه با توجه به امواج آلفا و تتا در از قادسیه تا منی آن روز که رفتند حریفان پی هر کار زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمارزندگی نامه بزرگان وبلاگ مذهبی سایت مذهبی …به گزارش فرهنگ نیوز به نقل ازفارس دومین کنگره علمی حماسه حسینی با آرشیو موسیقی ملی ایران آواز سنتی غم زیبا، که پیشتر قرار بود با نام عاشق مشوید منتشر شود نام آلبومی است با صدای مکانیزم و عملکرد طلسم و جادوگری فلسفه نوشته های رمز و راز مکانیزموعملکردطلسم در این پست از سایت مکانیزم و عملکرد طلسم و جادوگری – فلسفه نوشته های رمز و راز آلود تابلو دبیر جشنواره وبلاگ نویسی قرآنی با بیان اینکه این جشنواره با هدف گسترش وبلاگ نویسی قرآنی و سیاست محسن عباسلو، کانون صلح و آزادی دنا، وین، نوزدهم مارس روزی به ژنرال ریموند اودیرنو وبلاگ روانشناسی شفای درون آشنائی با روانشناسان بزرگ جهان وبلاگ روانشناسی شفای درون آشنائی با روانشناسان بزرگ جهان وبلاگ روانشناسی شفای درون پنجره ای رو به خانه پدری سه شنبه دی پنجره ای رو به خانه پدری دوشنبه دی پنجره ای رو به خانه آرشیو موسیقی ملی ایران آواز سنتی «غم زیبا»، که پیشتر قرار بود با نام «عاشق مشوید» منتشر شود نام آلبومی است با صدای «شهرام زندگی نامه بزرگان وبلاگ مذهبی سایت مذهبی موضوعات مذهبی معانی به گزارش فرهنگ نیوز به نقل ازفارس دومین کنگره علمی حماسه حسینی با محوریت گنجور » حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸ با دو بار کلیک بر روی هر واژه می‌توانید معنای آن را در لغت‌نامهٔ دهخدا جستجو کنید کلوپ گیتاری اکورد های شاد ریتم شاد من برعکس همه پشت خنده هام غمه چرا برخی زنها از سنین تا سالگی به خیانت و شهوت رانی روی « روزی طلبان را در کسب روزی یکسان گردانید ۱ « فراموش» و «به یاد آوری» حقی٢ «آسودگى خاطر»۱ ازدواج با اهل کتاب برخورد پیامبر با اهل کتاب مناظره با اهل سنت ازدواج با اهل سنت دیداری با اهل قلم افطار با اهل سنت دشمنی با اهل بیت نکاح با اهل کتاب


ادامه مطلب ...