استارتاپ ها، با سرعت پرشتابی در حال تبدیل شدن به مدل اصلی شروع کسب و کار در تمام دنیا هستند و به همین سبب است که به تازگی با آغاز هر سال، فهرستی از پدیده های نوظهور که باید منتظر طوفان آن ها در دنیای صنعت تجارت به ویژه فناوری باشیم، معرفی می شوند. اما به جز زبده های استارتاپ ها، دیگر چه کسی جز سرمایه گذاران خطرپذیر برای تعیین این فهرست مناسب است؟ این سرمایه گذاران هستند که این صنعت را رصد می کنند، استارتاپ ها را راهنمایی می کنند، به غرولندهایشان گوش می کنند و روی آن ها سرمایه گذاری می کنند. بیزینس اینسایدر به سراغ همین سرمایه گذاران خطرپذیر (VC) رفته و فهرستی از این استارتاپ های جوان و در حال رشد در سال 2017 را معرفی کرده است.
1- داستان های کوچک لقمه برای گوشی همراهتان
نام شرکت: هوکد (قلاب، Hooked)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: سه میلیون دلار
چه کاری می کند؟ هوکد داستان ها را به اندازه ای قابل هضم بدل می کند؛ به شکل و شمایل گپ و گفت های موبایلی و اجازه می دهد هر شخصی داستان خودش را بنویسد.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ هوکد خواندن داستانک ها را برای مخاطبان آسان می کند، به ویژه وقتی در ترافیک روزمره گیر افتاده اند. این شرکت در حال کار با تهیه کنندگان هالیوود است تا استعدادهای جدید را بشناسد و خود را متعهد به حفظ مالکیت معنوی دانسته است.
نام شرکت: رابین هود (Robinhood)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 66 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ رابین هود یک اپ برای انجام معاملات سهام رایگان است و خرید و فروش سهام از روی گوشی را آسان می کند.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ با رایگان شدن، آسان شدن و ملموس شدن تبادل سهام، رابین هود به مردم اجازه می دهد که وارد خرید و فروش سهام شرکت ها شوند، بدون اینکه هزینه های گزافی را متقبل شوند. این بستر را بختی برای انقلاب در مالکیت سهام در هزاره جدید می دانند.
نام شرکت: لورل اند ولف (Laurel & Wolf)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 25 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ «لورل اند ولف» به آسانی مردم را به طراحان داخلی آنلاین متصل می کند و تغییر و تبدیل فضا را آسان و مقرون به صرفه می کند.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ بسیاری دوست دارند فضای دکوراسیون داخلی خانه های شان را تغییر بدهند ولی ایده ای برای انجام آن ندارند و نمی توانند حقوق یک معمار داخلی را پرداخت کنند. لورل اند ولف با آنلاین کردن این کار، هم هزینه ها را کاهش می دهد و هم زمان برای انجام آن را.
نام شرکت: اپن دُر (Opendoor)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 320 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ «اپن دُر» با برگزاری مزایده آنلاین به صاحبخانه اطمینان خاطر می دهد که با بالاترین قیمت ممکن خانه اش را به فروش رسانده است. این بستر ارزش منصفانه بازار را می سنجد و به صاحبخانه پرداخت می کند، آن هم قبل از فروش مجدد خانه و با یک ضمانت 30 روزه.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ «اپن دُر» بی شک تاثیر شگرفی در بنگاه داری های محلی خواهدداشت.
نام شرکت: گیم تایم (Game time)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 33.3 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ این اپ کمک می کند تا بلیت های لحظه آخری رویدادهای زنده ورزشی و تفریحی را بتوان تهیه کرد و آن بلیت ها را بتوان با دوستان به اشتراک گذاشت.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ گیم تایم در خرید و فروش بلیت همه چیز را به آسان ترین حد ممکن رسانده است؛ از توزیع بلیت بین دوستان با پیامک گرفته تا خرید بلیت، آن هم فقط با گرفتن یک عکس! همین سبب شده که پرسرعت ترین رشد را در شرکت های فروش بلیت از آن خود کند.
نام شرکت: دِ اسکیم (The Skimm)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 16.4 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ «د اسکیم» خبرنامه ای صبحگاهی است (همراه با اپ) که اخبار جهان را در حد سرخط ها و توضیحات بسیار کوتاه فشرده می کند.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ این خبرنامه را که دو روزنامه نگار سابق راه اندازی کردند، چهار میلیون دنبال کننده دارد. ترکیب زیرکانه اخبار در خبرنامه، حال سبب شکل گیری محیط اپ و تجربه تجاری جدیدی شده است.
نام شرکت: زیپ لاین (Zipline)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 85 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ زیپ لاین، پهپادی است که اقلام ضروری نجات بخش را مانند و اکسن ها، داروها و خون، منتقل می کند.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ زیپ لاین قرار است نخستین سامانه ارائه خدمات ارسال پهپادی جهان شود. این پروژه قرار است از رواندا سر برآورد که جاده هایی بد و زیرساختی نامناسب دارد که رسیدن به بیمار را سخت و گهگاه ناممکن می کند.
نام شرکت: دیسکورد (Discord)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 29 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ دیسکورد باعث می شود که بازی بازها به جای صحبت اسکایپی و تلفنی و مسیج دادن به همدیگر در یک پلتفورم با هم گپ و گفت کنند.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ از زمان راه اندازی این پلتفورم در اردیبهشت امسال 25 میلیون گیمر در این سامانه ثبت نام کرده اند و 100 میلیون پیام پیام در هر روز بین آنها رد و بدل کمی شود، به این تریب با نبود سامانه ارتباط مستقیم بازی بازها دیسکورد به خوبی جای خالی را پر کرد.
نام شرکت: هولار (Hollar)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 47.5 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ هولار خرده فروشی های لوازم خانگی را از نو برای فضای آنلاین ابداع کرده است؛ هولار تضمین می کند که این قیمت ها ارزان ترین و منصفانه ترین در بازار است.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ با این که سهم خرده فروشی های لوازم خانگی در بازار کم نیست ولی فقط پنج درصد از تراکنش آنلاین سهم دارند. رشد 50 درصدی هر ماه هولار نشان می دهد که مشتریان این خرده فروشی ها عاشق سهولت دسترسی تجارت الکترونیک هستند.
نام شرکت: آفِرم (Affirm)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 520 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ آفِرم از نقطه خرید وام می دهد تا مشتریان بتوانند در چند ماه خریدشان را بپردازند.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ این روش که در ایالات متحده قرار است همگانی شود، به نوعی همان شیوه پرداخت و فروش اقساطی است که پیش تر در مغازه های سنتی و برمبنای اعتماد صورت می گرفت. حال جای بانک ها، یک شرکت حاضر به اعتباردهی و تضمین این کار در ابعاد یک کشور شده است.
نام شرکت: سوشال فایننس (سوفی، Social Finance)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: یک میلیارد و 580 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ سوفی درصدد است ساز و کار وام دهی را با کاهش بهره وام های دانشجویی تغییر دهد و به نوعی از بدهی دانشجویان بکاهد.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ سوفی نگاهی جدید به سرمایه پیدا کرده است؛ ساز و کاری با کمترین بهره برای وام گیرندگان و بیشترین سود ممکن برای سرمایه گذاران با توجه به دورزدن و بروکراسی های عادی بانک ها.
مجله آشپزی مثبت: با ما همراه باشید تا به شما نشان دهیم چگونه میتوانید به آسانی ده مدل فاج (شکلات دست ساز) خوشمزه درست کنید و آن را با وسایل در دسترس و رنگین، تزیین و هوسانگیز کنید.
فاج پایه (بدون تزیین)
مواد لازم:
روش تهیه:
1. یک قالب مستطیل شکل به ابعاد 21 در 11 سانتیمتر بردارید، کف و دیوارههای آن را چرب کنید و یک تکه کاغذ روغنی کف آن بگذارید؛ طوری که لبههای کاغذ از دو طرف ظرف بیرون بزند و موقع بیرون آوردن شکلات آماده، مانند دستیگره عمل کرده، کار را راحت کند. حالا در قابلمهای مناسب شیرعسلی را همراه شکر، کره و شربت غلیظ بریزید و روی حرارت ملایم بگذارید. سپس ۷ دقیقه بدون جوشیدن مواد را هم بزنید تا شکر حل شود. دقت کنید قابلمهتان خیلی نازک و لعابی نباشد چون مواد زود ته میگیرد.
2. حرارت را کمی بیشتر کنید و مواد را تا 15 دقیقه دیگر هم بزنید تا رنگ محلول، قهوهای و غلیظ شود. نشانه غلظت مناسب مواد، جدا شدن آن از دیوارههای قابلمه اســت. در این حالت مواد را از روی حرارت بردارید. شکلات تختهای خرد شده را اضافه کنید و آن را مدام هم بزنید تا شکلات با حرارت مواد ذوب شود. مایه که یکدست و نرم شد، آن را در قالبی که آماده کرده بودید، بریزید و سطح آن را صاف کنید تا همه جای شکلات ارتفاع یکسانی داشته باشد.
3. روی قالب را با کیسه فریزری بپوشانید، در یخچال بگذارید و حدود 4 ساعت صبر کنید تا شکلات سرد و سفت شود. بعد از این مدت شکلات را با کمک کاغذ روغنی بیرون بیاورید و روی سطح صافی بگذارید. سپس با یک چاقوی تیز آن را به تکههای مساوی تقسیم کنید.
شکلات های طعم دار
برای آماده کردن این شکلاتها با طعمهای مختلف، ابتدا فاج یا شکلات خانگی نرم طبق روش صفحه قبل آماده میشود و در ادامه برای هر نوع، مواد خاصی اضافه میشود که توضیحات تکمیلی را در هر قسمت میخوانید.
1. فاج آبنباتی توتفرنگی خامهای
فاج پایه + 20 آبنبات توتفرنگی خامهای خرد شده یا نصف پیمانه
ابتدا فاج را به همان روش گفته شده درست کنید. در آخر مرحله دوم که شکلات را در قالب پهن میکنید، بعد از یکسان کردن ارتفاع آن روی شکلات را با آبنباتهای خرد شده تزیین کنید، روی قالب را بپوشانید و به مدت 4 ساعت در یخچال بگذارید. بعد بیرون بیاورید و با چاقوی تیز برش بزنید.
فاج پایه + 2 تکه شکلات نعنایی 35 گرمی خرد شده
مانند شکلات قبلی، ابتدا فاج را به همان روش صفحه قبل آماده کنید و در اواخر مرحله دوم، روی شکلات که پهن کردهاید خردههای شکلات نعنایی بریزید و روی قالب را بپوشانید. بعد از 4 ساعت ماندن قالب در یخچال، شکلات را به اندازه دلخواه برش بزنید.
3. پسته و کشمش (یا کرنبری خشک)
فاج پایه + یک چهارم پیمانه پسته خرد شده + یک چهارم پیمانه کشمش (یا کرنبری خشک)
فاج پایه را به همان روش توضیح داده شده آماده کنید و در قالب روی کاغذ روغنی بریزید و صاف و یکنواخت پهن کنید. روی آن را با تکههای پسته و کشمش (یا کرنبری خشک) تزیین کنید. روی قالب را بپوشانید و در یخچال به مدت 4 ساعت قرار دهید. سپس با چاقوی تیز شکلات را به تکههای کوچکتر برش بزنید.
4. شکلات خانگی خال خالی
فاج پایه + یک پیمانه اسمارتیز ریز رنگارنگ
فاج را به روش توضیح داده آماده کنید و در آخر وقتی که در قالب به صورت یکنواخت پهن کردید، سطح آن را با ریختن اسمارتیزها رنگین کنید. روی قالب را بپوشانید، به مدت 4 ساعت در یخچال بگذارید و بعد از این مدت با چاقوی تیز برش بزنید و در ظرف دلخواه بچینید.
فاج پایه + نصف پیمانه قندق خرد شده + 1 پیمانه پرتزل دایرهای خرد شده
ادامه دارد...
چکیده
فضای روابط همسران ازمنظر قرآن کریم، مملو از بایسته ها و شایسته های ناب اخلاقی اسـت که پیوند مودت آمیز و عاشقانه همسران را محکم و استوار می نماید. ثمره شناخت اصول اخلاقی حاکم بر روابط همسران از منظر متعالی قرآن کریم، ارمغانی نوین و تمدنی ناب اسـت. از جمله آن اصول، اصل معاشرت به معروف اسـت. مطابق فرهنگ غنی قرآنی، هریک از همسران باید با یکدیگر به معروف رفتار نمایند. ازآن رو که دایره معنایی «معروف» محدود و ثابت نیست، بلکه در هر زمانه ای، افزون بر مطابقت با معیارهای شرعی، همواره با تحول زمان و پیشرفت خردمندان متدین قابل تغییراست، لازم اسـت مسائل مربوط به روابط همسران در هر زمانه ای، تحت حاکمیت چنین اصلی، لباس زیبای اخلاق را برتن کنند. این باور مقتضی آن اسـت که اندیشمندان و صاحب نظران اسلامی در تعیین روابط و وظایف همسران به راهنما و بنیادین بودن اصل معاشرت به معروف میان همسران اهتمام داشته باشند.مقدمه
درمنطق قرآن کریم، اصل معاشرت به معروف، یکی ازاصول اساسی حاکم بر روابط همسران اسـت. چنین اصلی در روابط همسران، یک اصل اخلاقی اسـت که به دلیل قرابت اخلاق و حقوق، در زمره مبانی و قواعد حقوقی حاکم بر روابط همسران نیز در آمده اسـت، به گونه ای که قانونگذار بدان عنایت ورزیده، ضمن ماده 1103 قانون مدنی، تصریح نموده اسـت: «زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند.»1. مفهوم «اصل»
«اصل» درلغت بر ته وبن هر چیز اطلاق می گردد. این معنا آن قدر وسعت یافته اسـت که به هرآنچه که وجود چیزی دیگر به آن بسته اسـت نیزاطلاق می گردد. ازاین رو، پدر برای پسر، و رود برای جوی اصل اسـت. اصل مقابل فرع اسـت و جمع ان اصول اسـت و بر قوانین نیز اطلاق می گردد.(جر، 1973 م، ص 109)2. گستره معنایی «معروف»
در این مبحث پس از تبیین معنای لغوی معروف، آن را ازمنظر قرآن کریم مورد بررسی قرار می دهیم و آنگاه از تشخیص معروف به وسیله عرف خردمندان متشرع سخن می گوییم.1-2. معروف از منظر لغت شناسان
«معروف» از جمله واژه هایی اسـت که همواره از سویی در معنای آن، وضوح و بداهت به چشم می خورد و از سویی دیگر، به دلیل عام بودن و یا کلیتش و یا نیاز به احاطه بر معرفت شناسی آن دراجتماع سالم دینی، از نوعی ابهام و پوشیدگی برخوردار اسـت.2-2. معروف از منظر قرآن
در عرصه جست و جوی «معروف» در قرآن کریم حدود 37 مرتبه در حوزه های گوناگون، این واژه به چشم می خورد. آنچه در ارتباط معنای آن واژه در قرآن کریم قابل برداشت اسـت، آن اسـت که معروف، معنایی اعم دارد که مطابق با قرینه مقرون به آن، بر معنای مقصود دلالت دارد؛ ضمن آنکه آن واژه، مشترک معنوی اسـت که درهمه مصادیق خود بر «آنچه نیک اسـت» گستره دارد. برای مثال، عبارت «وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ » (نساء:25)، دلالت بر ادای حقوق مادی به شیوه نیکو؛ عبارت «قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً معْرُوفاً» (نساء:8) دلالت بر ارائه سخن به نحو نیکو؛ عبارت عاشروهنّ بالمعروف (نساء:19) دلالت بر معاشرت به نیکو؛ و عبارت «الْوَصِیَّهُ لِلْوَالِدَیْنِ وَ الاَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ »(بقره :180)، دلالت بر وصیت نیکو می کند. این جامعیت ازمنظر لغویان نیز قابل ارائه اسـت؛ چنان که گفته اند: «معروف اسم جامع اسـت برای هر آنچه که مربوط به اطاعت خداوند وتقرب به سوی او واحسان به معروف و... باشد»(ابن منظور، 2000 م، ج10، ص112)پینوشتها:
1- Affirmation de soi.
2- Bernfeld.
3- Médici.
4- Homburger.
5- Guillaume.
6- Interjection.
7- Identifcation affective.
8- Inconscience.
9- J.piaget.
10-Global.
11- Anthropomorphisme.
12- ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند
تا تونانی به کف آری و به غفلت نخوری.
13- Syncrétisme.
14- Egocentrisme . اما در ترجمهی این کلمه خودمداری را بیش از خودبینی یا خویشتن بینی میپسندیم زیرا خودبینی مفهومی اخلاقی اســت و بهتر اســت در ترجمه Egoisme به کار رود. پیاژه اصرار دارد که این دو مفهوم را به هم نیامیزند زیرا در این مرحله هنوز کودک به آنچه میکند خودآگاه نیست تا خودبینی که مستلزم تمیز خویشتن از دیگران و ترجیح خود بر ایشان اســت در مورد او به کار رود. مترجم.
15- Précatégoriel.
16- A.Rey.
17- Structure.
18- Chateau.
19- Omnimum.
20- Pan.
21- Faune.
22- Animiste.
23- مرحلهی دوم تربیت درست همان اســت که من پیشنهاد کرده ام آن را چنان که در داستان آمده اســت سن بزغاله پا (Chevre-Pied) بنامند.
24- Egocentrisme.
25- Empathie.
26- Borst.
27- Stern.
28- میدانم که من اعتراض خواهند کرد که شما برای پرورش کودک یا برای انتقال ذهن او از وضع فعلی به وضع عالیتر، به ما سفارش میکنید که تمرین را با شیوهی فکر او سازگار کنیم؛ غافل از این که با این کار به جای این که او را از این مرحله خارج کنید، در آن ثابت نگاه میدارید. چون ممکن اســت به تمام مراحل تربیت تکوینی چنین انتقادی بشود پس باید یک باره نظر خود را روشن کنیم و به این انتقاد پاسخ دهیم. این انتقاد به دو دلیل وارد نیست. یکی این که اعتراض کنندگان تصور میکنند تمرین هر عمل روانی در مرحلهی معینی از تحول روانی به امکانات فعلی شاگرد محدود میشود و این حقیقت را از یاد میبرند که رشد، پیوسته شاگرد را به مرحلهای برتر از وضع کنونی تعالی میبخشد و امکانات بیشتری در اختیار او میگذارد. فعالیت «فونکسیونی» به صورت منحنی محدودی صورت نمیگیرد بلکه با دخالت رشد، این فعالیت زمینه را برای فعالیت های جدید آماده میکند. وانگهی، هرچه بکوشیم روشها و مواد تربیتی را با فلان سن منطبق سازیم، نمیتوانیم آنها را درست با میزان فکر کودک برابر کنیم؛ به عبارت دیگر، وقتی طفل به توضیح واضح میپردازد و خود به جای جامعه سخن میگوید هیچ کس در فکر آن نیست که این حالات را آن طور که هست در او تمرین دهد. زیرا این کار بی معنی و بیهوده خواهد بود، همیشه میان فعالیت طبیعی کودک و فعالیتی که ما به او پیشنهاد میکنیم، فاصلهای وجود دارد و این فاصله در پیشرفت طفل مؤثر اســت، یعنی این پیشرفت از راه حرکتی حاصل میشود که کودک را به نوع فعالیت ما سوق میدهد. بدین نحو، ما به کودک یاری میکنیم تا از بازی به سوی کار و از مشاهدهی خود که گاهی کل مانند و زمانی بیش اندازه جزئی و دقیق اســت، به تحلیل نایل گردد. اما این فاصله که لازم و در عین حال اجتناب ناپذیر اســت نباید زیاده از حد باشد؛ برعکس باید طوری باشد که اسباب زحمت شاگرد نشود: آهن ربا در صورتی برادهی آهن را به خود جذب میکند که بیش از اندازه از براده دور نباشد؛ در آموزش و پرورش نیز تقریباً همین طور اســت. بدیهی اســت وقتی ندائی در کار نباشد که کودک را دائما به تعالی دعوت کند، تربیت از میان میرود. اما برای این که این دعوت مفید و مؤثر باشد، باید آن را از نزدیک به گوش شخص فرو خواند. تنها در دورهی نوجوانی اســت که صلاتی که از دور و در خلاء در داده میشود، سودمند و ثمربخش خواهد بود.
29- Loto.
30- Casi di Bambini.
31- منظور کودکستانهای امروز فرانسه اســت که به شهادت اکثر مربیان جهان از بهترین کودکستانهای
دنیاست . مترجم
32- Froebel.
33- Kindergarden.
34- Forcerie.
نخستین نام:
دربارهی این که در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از مجموعهی وحی الهی به چه نام مشخصی یاد میشده، سخن قطعی و روشنی در دست نیست. چه، هنوز باب وحی مسدود نشده بود. البته در همان آیاتِ صدر نزول هم کلمهی «قرآن» نازل شده بود و این نام بر تمام و یا قسمتی از کلام الهی هر دو اطلاق میشد، اما نام های دیگری همچون کتاب، ذکر، فرقان و غیره از نام های بسیار مذکور در قرآن بود. بنابراین نام رایجِ مشخصی که همه در ان زمان بر ان اتفاق نظر داشته باشند، بازگو نشده اســت.قرآن در لغت
کلمهی قرآن:
میان تمام اسامی و یا صفاتِ این کتاب آسمانی، نام «قرآن بیشتر از نامهای دیگر این کتاب رواج یافته و امروز در سراسر گیتی این نام برای کتاب خدا شناختهتر اســت. به همین دلیل این نام را پیش از اسامی دیگر در قرآن مجید و روایات و اخبار و از نظر دانشمندان اسلامی و حتی از دیدهی خاورشناسان بررسی میکنیم: این نام را پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و یا صحابه بدان ندادهاند.«ذِراعَیْ عَیْطَلِ ادماء بکْرٍ *** هِجان اللَوْن، لَم تَقْرأْ جَنینا»
«بازوانی سپید مانند دست و پای ناقهای که هنوز جنینی را در برنگرفته، فربه و استوار» در اینجا وصف شتری میکند که هرگز بار نگرفته. شاهد بر سر «لمْ تَقرَأْ جَنینا» اســت. یعنی خود بر هیچ بچهای جمع نکرده. (20) هیچ بچهای بر رَحِم خود ضمیمه نکرده اســت.
اما مناسبت این معنی را با «قرآن»گفتهاند این اســت که حروف و کلمات و آیات و سورهها همه در آن جمع آمده اســت و یا اینکه حقایق و احکام و معارف و تعالیم عالیهی دینی که در کتب پیشین پراکنده بوده، در این یک مجموع شده و بهم پیوسته اســت.
در میان این دو قول، طبری و بیشتر مفسّران دیگر، قول ابن عباس را اولی شناختهاند. زیرا اگر منظور جمع آوری و تألیف قرآن باشد که پیش از این گردآوری، نیز پیروی از آیات آن فرض و واجب بوده اســت.
این اختلاف نظر در معنیِ آیات الهی نیز اثر میگذارد. مثلاً آنجا که خداوند فرمود:
«فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ» (75: 18)
به تأویل قتاده میشود: «چون آن را تألیف کردیم، از آن جمع پیروی کن» و حال آنکه دیدیم به قول طبری پیش از تألیف هم پیروی قرآن واجب بوده. اما به قول ابن عباس میشود: «چون آن را بر قرائت خود بیان کردیم، پس از آنچه بر قرائتِ خود برای تو روشن ساختهایم پیروی کن.»
پس از صحابه و تابعین نوبت دانشمندانِ فن میرسد:
3-زجّاج (م311) میگوید قرآن مهموز اســت و وصفی اســت بر وزن فُعْلان مثل غفران مشتق از «القَرء» به معنی جمع. چنانکه «قُرِءَ الماءُ فی الحوض» یعنی آب در حوض جمع شد. چه قرآن ثمره و مجموعهی کتب پیشین باشد. (21) جوهری (393) و پیش از او، سفیان بن عُییْنه (م198) هم آن را تأیید می کنند (22). این تقریباً همان قول قتاده اســت و نشان می دهد که عرب کلمهی «قرء» را پیش از اسلام میشناخت منتها به معنی جمع و ضمیمه.
4-لحیانی (م 215) و چند تن دیگر میگویند: کلمهی «قرآن» مصدر مهموزی اســت بر وزن رجحان و غفران، مشتق از «قَرَءَ» به معنی «تَلا» یعنی خواند. و کتابی که خوانده میشود بدین اسم (مصدر) نامیده می شود. چنانکه مفعول را به نام مصدرش میخوانند. مثلاً مکتوب که نوشته شده اســت، «کتاب» خوانده میشود. در اینجا هم «مَقْروء» که خوانده شده اســت «قرآن» نامیده شده. (23)
تا اینجا سخن از طرفداران وجودِ همزه در این کلمه بود. اما دستهی دیگر که آنرا غیر مهموز میدانند یعنی همزه را در ریشهی این کلمه قبول ندارند عبارتند از:
1-شافعی (م204): خطیب بغدادی در ترجمهی شافعی گوید که او گفت: «قرآن را بر اسماعیل بن قسطنطین (معروف به قسط) میخواندم. اسماعیل میگفت: کلمهی قرآن اسم اســت و مهموز نیست از «قرأت» گرفته نشده و اگر از «قرأت» میآمد آنچه خوانده میشد قرآن بود.
بیهقی (م458) نیز میگوید: شافعی قرآن را اسمی غیرمهموز برای کتاب خدا میدانست، ابن کثیر (م774) و سیوطی (م911) هم از این نظر پیروی میکنند. (24)
چنین پیداست که امام شافعی برای بحث در اصل تسمیه انگیزهای نداشته و آنرا مشتق و مهموز ندانسته بلکه اسم خاصی برای کلام الهی میدانسته، چنانکه کتاب موسی تورات خوانده میشد نام کتاب آسمانی ما هم قرآن اســت. یعنی در اسامی بحث و علت یابی روا نیست اما علمای دیگر برحسب عادتی که بر بحث از اصول اسماء دارند متعرّض بحث از این اسم شدهاند.
2-اشعری (م324) و پیروانش معتقدند که لفظ قرآن از «قَرَنَ» مشتق اســت. عرب چون چیزی را به چیز دیگری ضمیمه کند گوید: «قَرَنْتُ الشَّیءَ بالشَّیءِ» و به جمع سورهها و آیهها هم قرآن گویند. از اینجا جمع میان حج و عمره را نیز «قِران» خوانند. (25) یعنی چون آیات قرآنی به یکدیگر مقرون میگردند و به هم میپیوندند مجموع و یا قسمتی از آیات را «قرآن» میخوانند. (26) یا به عبارت دیگر، میان سورهها و آیات و حروف آن مقارنه وجود دارد و یا اینکه در قرآن الفاظِ فصیح با معانی صحیح تقارن یافتهاند. در این صورت نون جزء حروف اصلی کلمه اســت و همزهی ممدوده زائد اســت. پس میشود گفت «قُران» بدون همزه که این ضعیف اســت.
البته به کار رفتن کلمهی «قُرآن» در این معنی، در صدر اسلام سابقهای دارد. (27) اما توجه کنیم که در خود قرآن، این کلمه به معنی «مجموعهی آیات نوشته شده و مدوّن» به کار نرفته اســت. گذشته از آن، تسمیهی قرآن اولین بار در سورهی «بروج» و یا «المزمل» آمده و در آن هنگام هنوز آیات به قدری نازل نشده بود که به مناسبت اجتماع آیات و مقارنهی آنها نام قرآن بر آنها اطلاق گردد.
3-قول فَرّاء (م207): قرآن مشتق از قرائن جمع قرینه اســت. چنانکه آیاتش پارهای شبیه پارهی دیگر و برخی از آن قرینهی بعضی دیگر اســت. واضح اســت که نون در قرائن اصلی و این کلمه در اصل بدون همزه اســت. قرطبی (م671) هم این قول را تأیید میکند. ولی زجّاج و ابوعلی فارسی (م377) آن را رد میکنند. مثلاً زجّاج این گفته را اشتباه دانسته و ترک همزه را در آن از باب تخفیف و نقل حرکت همزه به ساکن ماقبلش دانستهاند. ولی به هر حال این هم همان قول قبلی میشود:
4-بعضی هم آن را بدون همزه دانسته ولی از کلمهی «قری» میگیرند به معنی ضیافت و مهمانی. در این صورت قرآن خوان گستردهی الهی اســت که هرکس به سهم خود از آن بهره مند گردد. چنانکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«إنَّ هذا القُرآنَ مأْدَبَةٌ فَخُذُوا مِنْه» (28)
این قرآن سفرهای اســت گشاده، از آن برگیرید.
چنین بود نظر دانشمندان و مفسران اسلامی و استدلالاتی که در زمینهی لغت داشتند. اما خاورشناسان نیز در این زمینه نظریاتی ابراز داشتهاند که نقل آن خالی از فایده نیست.
نخستین بار تئودور نولدکه (م1349) آلمانی در «تاریخ قرآن» خود معتقد بود که کلمهی «إقْرَءْ» در صدر سورهی علق به معنی تبلیغ کن و وعظ کن آمده اســت. (29) بعد، رژی بلاشر (م1375) فرانسوی آن را تأیید کرد که معنای اولیهی قرآن «تبلیغ» بود (30) و اندک اندک مردم عادت کردند که این کلمه را به معنای کتابِ محتوی تبلیغ به کار ببرند. (31) برگشتراسر (م1352) آلمانی میگوید: لغتهای آرامی، حبشی و فارسی در زبان عربی آثار غیرقابل انکاری بجای گذاشتهاند. زیرا پیش از اسلام، در طول قرنها، اینها همسایگان عرب شمرده میشدند و با هم روابط زیادی داشتهاند. پس این تأثیر و تأثرها عجب نیست. آرامیها با اختلاف لهجه در سرتاسر فلسطین و بین النهرین پراکنده بودند. یهود مجاور عرب نیز لغت دینی آرامی داشتند که انتشار آنرا در عربستان تسهیل میکرد. چنانکه سریانی نیز به انتشار مسیحیت کمک مینمود. کرنکو (م1372) نیز بدین معنی اشاره دارد. (32) خلاصه، کلمهی قَرءَ به معنی «خواند» را عربی اصیل ندانسته و آنرا کلمهای عربی شده از سریانی و یا عبرانی میدانند. زیرا کلمهی قِرْیانا Qiryānā در این زبانها به معنی «قرائت، خواندنی، خوانده شده» آمده و قرائت یا تدریس کتب مقدسه در کلیساها را قِرْیانا میگفتهاند. (33) بلاشر نیز نمونههای دیگری از کلمات دینی آرامی و غیرآرامی که به حکم جوار در زبان عربی رواج یافته ذکر میکند. از آن جمله: «قرء، کتب، کتاب، تفسیر، تلمیذ، قلم، فرقان، قیوم، زندیق، دجّال» (34). اما دانشمندان اسلامی چون ابن السبکی و ابن حجر و سیوطی کلمهی قرآن را جزء کلمات اصیل عربی حساب کردهاند.
در واقع، معنی دقیق کلمه را باید در استعمالات خود قرآن یافت که در موارد بسیاری نام قرآن را به معانی مختلف و بسیار جاها نیز فعل «قَرَءَ» را به صورت های مختلف به کار برده اســت.
کلمهی قرآن در آیات الهی به معانی مختلفی به کار رفته اســت.
1-نُبی، کتاب معجز خداوند که بر دل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وحی شده (73: 20 و غیره): «فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»یعنی القرآن بعینه.
2-نماز: نماز بامداد، «قرآن الفجر» خوانده شده (17: 78). زیرا نماز رکن دین اســت و به همین جهت رکوع و سجود هم خوانده شده. قرآن الفَجْر را قراءة الفجر و صلاة الفجر توان گفت.
3-قرآن به معنی قرائت هم آمده، از جمله:
«إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ. فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ» (75: 17 و 18)
جمع قرآن و قرائت آن بر ماست و چون آن را بر تو خواندیم از آن قرائت پیروی کن. (35) و یا مطلق «خواندن»، آشکار و یا نهان (جهراً او سراً) منظور اســت (10: 94 و 17: 14، 71 و 69: 19 و 73: 20... ).
4-خطبهی خطیب را هم گفتهاند. بعضی از مفسران معتقدند که منظور از قرآن مذکور در آیهی 204 سورهی اعراف خطبهی خطیب اســت.
5-نوشتهی لوح محفوظ هم قرآن خوانده شده (85: 21).
6-گاهی یک آیه، قرآن نامیده شده (مثلاً در 10: 61 و 13: 31).
7-زمانی دستهای از آیات بدین نام خوانده شدهاند (مثل10: 15 و 12: 3 و 72: 1).
8-وقتی هم به عنوان نامی برای تمام وحی الهی که ابلاغ شده و یا ابلاغ خواهد شد، به کار رفته اســت.
اما روح و لُبّ همهی این موارد را که در نظر بگیریم می بینیم که در واقع قرآن به معنی قرائت به کار رفته اســت. در معنی قرائت توسعی هست که شامل همهی موارد میشود.
در سورهی 17 آیهی 93 فعل «نَقْرَؤُهُ= آن را قرائت کنیم»، به روشنی، فعل قرائت برای خواندن به کار رفته اســت. اما معنی دیگر در قرآن «از بر خواندن» و «تدریس» اســت که البته الزاماً این حفظ خوانی، خواندن از روی یک متن نوشتهای را نمیرساند و بیشتر خواندن از حفظ اســت. خداوند میفرماید: «با شتاب، زبان به قرائت قرآن مگشای که ما خود آن را جمع و حفظ کرده و بر تو فرو میخوانیم» (75: 16-18). میبینیم که اینجا قرائتی اســت از حفظ بدون نوشته. باید توجه کرد که معنی قرائت در لغت نامهها دقیقاً با شرایط جاری در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مکه تطبیق نمیکند. نوشتن آیات احتمالاً در آغاز وحی مرسوم نبود، اما شروع وحی با امری از ریشهی همین کلمه، یعنی با اقْرَءْ (96: 1) بود. بعد هم که نوشتن مرسوم شد، بیشتر چیزی به صورت یار و یاور حافظه بود. یعنی بدون حفظ و دانستنِ مطلب از پیش، خواندنِ یک آیه بسیار مشکل بود. این اســت که میبینیم در قرآن، قرائت به صدای بلند خواندن و از حفظ خواندن آمده اســت (69: 19 و 73: 20 و غیره). یعنی چنانکه مرسوم بود آن را از حفظ و به صدای خوش و بلند میخواندند. پس قرآن میتواند اسم فعل قَرَءَ و اشارهای به معنی قرائت از حفظ باشد. چنانکه در (75: 16-18) گذشت که اشاره بدین معنی اســت و یا قرآن الفجر (78:17) که گفتیم نماز بامدادی اســت و اشاره به قرائت قرآن اســت که رکن و اساس نماز اســت. هم چنین این کلمه در مورد آیاتی به کار رفته که بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل میشد و او (صلی الله علیه و آله و سلم) بلند قرائت می کرد (7: 204 و 16: 98 و 17: 45 و 84: 21) و یا وقتی که مؤمنان آیات را در نماز قرائت میکنند (73: 20) (در آیهی 46 سورهی اسراء میتوان گفت که فی القرآن نیز حاکی از این معنی اســت). گذشته از آن، اشاره اســت بدانچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دریافت میکرد و برای مؤمنان (مثل 75: 18 و 87: 6) و در حضور مردم تکرار میفرمود.
پس در میان همهی این آرای مختلف، رأیی که بیشتر قابل قبول به نظر میرسد همان اســت که لحیانی گفت. اسم فعل یا مصدری اســت به معنی اسم مفعول (از باب اطلاق مصدر بر مفعولش). قرآن از ریشهی «قَرَءَ» به معنی خوانده و یا خواندنی اســت. شاید بتوان گفت که عرب پیش از اسلام «قَرءَ» را به معنی جمع و ضمّ می شناخت و در این باره به کار میبرد. و وقتی با اصطلاحِ «قِریانا» برای قرائت و تدریس مواجه شد، آن کلمه را در این معنی تازه هم به کار برده اســت. به هر حال، این معنی از همان آغاز نزول وحی در این کلمه دیده میشود. نخستین وحی (به قول اکثر)، «إقرء» اســت و از همان اوایل بعثت مجموعهی وحی الهی به نام قرآن خوانده شده اســت. در آیهی چهارم سورهی المزمل که از نخستین وحیهاست آمده که «قرآن را با درنگ بخوان.» پس این نام از همان آغاز رواج بیشتری داشته اســت. چقدر فراوان اســت اخبار و احادیثی که این نام را بر این مجموعهی وحی الهی از زبان رسول خدا نقل کردهاند. نمونهی کوچکی از آن، فرمان مفصلی اســت که پیامبراکرم برای عمروبن حزم (م53) صادر فرمود. وقتی او را به یمن فرستاد تا دین و سنت را به مردم بیاموزد، نامهای بدو داد که در آن آمده بود «فلا یمسّ القرآن انسان الا و هو طاهر» (به قرآن کسی دست نزند مگر اینکه پاک باشد). هرچند هم که در کم و زیادیِ بعضی از جملاتِ این نامه گفتگو باشد، در این جمله که بازگوی آیتی از قرآن اســت جای حرفی نمیتواند باشد. از این موارد نمونهها بسیار اســت. پس از همان اوایل این نام رواج خاصی داشته اســت.
جمع میان این نظرهای مختلف لغوی نیز ممکن اســت. قرآن از ریشهی «قَرَأَ» به معنی «خواندنی» میشود و یا مجموعهای اســت که از وحی جمع شده و یا آن را اسم خاصی بدانیم که در ریشهاش بحثی نیست و یا همهی آیات را قرینه و مقارن هم بگیریم. مطلب دیگری که میماند دربارهی مشخصهی «عربی» برای کتاب خداست.
آنجا که «قرآن عربی» به کار رفته (مثلاً 39: 27) شاید بیشتر منظور کتابی آسمانی به عربی در برابر کتب مقدسه به زبانهای دیگر بوده تا تعالیم عالیهای برتر از آنچه به مسیحیان و یهود داده میشد، به مسلمانان داده شود. می دانیم که قرآن از آغاز اسلام در نمازها خوانده میشد (17: 78 و 73: 20) و آموزش و فهم آیات الهی مسابقهای میان یاران پیامبر بود و البته منظور نه این اســت که قرآن نظیر و مانند کتب پیشین بوده، بلکه به طور اساسی در برابر سایر وحی ها صاحب هویّت اســت (چنانکه در 10: 37 تأیید میشود). تعالیم عالیهی قرآن در کتب اولیه نیز یافته میشده (26: 196 و 53: 36 و 87: 18 و19) و این توافقها خود بیّنه و دلیلی محکم بر نبوت محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) اســت (20: 133).
کافران میگفتند: «چرا آیات و دلیلی روشن (بر نبوت خود) از جانب پروردگارش نمیآورد؟ آیا آیات بیّنهی کتب پیشین بر آنان نیامد؟» قرآن عربی نازل شد تا در آن اندیشه و خرد را به کار گیرند (43: 3) و اخطاری باشد بر مردم مکه (42: 7). طبیعی اســت که اگر به زبانی غیر عربی (عجمی) نازل میشد، میگفتند چرا به عربی نیامده (41: 44) کلام عجمی اســت و مخاطب عربی!
به هر صورت، این قرآن به هر معنایی که گرفته شود کلمه به کلمه از طرف خداوند وحی شده (12: 3) از جانب او فرستاده شده (4: 82 و 16: 102 و 27: 6 و 76: 23) از طریق دیگری نمیتواند که پدید آمده باشد (10: 37) و اگر همهی جن و انس پشت به پشت هم دهند که مانند آن آورند، البته که نتوانند (17: 88) این وحیی اســت که توسط پیامبر تلاوت میشده (16: 98 و 17: 45 و 27: 92 و 87: 6 و 96: 3 و1) باید که به احترام و تعظیم بدان گوش فرا دارند (7: 204 و 47: 24 و 84: 21) با مجد اســت و عظمت (50: 1و 85: 21) عظیم (15: 87) اســت و (56: 77) و مبارک (6: 156) و مبین (15: 1 و 27: 1 و 36: 69)، در لوح محفوظ (85: 21) و کتاب مکنون (56: 77) نوشته شده. عزیز اســت (41: 41) و حکیم (36: 2) و همان حقیقت یقین اســت (69: 51).
قرآن، جز این نام به نامهای دیگر هم خوانده شده که به نامهای «فرقان» و «کتاب» و «ذکر» که رایجترند اشارهای میکنیم و نامهای دیگر هم در پایان یاد می شوند. اما این نکته در خور ذکر اســت که نام «قرآن» به عنوان کتاب آسمانی به صورت نام خاصی برای کلام خدا آمده بدون اینکه با کتب آسمانی دیگر اشتراکی داشته باشد. ولی سایر نامها و یا صفات هریک به گونهای میان قرآن و کتب آسمانی دیگر اشتراکی پیدا میکند.
ادامه دارد...
پینوشتها:
1. ببینید: دیوان هذیل، ش3 چاپ کوزه گارتن، مُتلّمس چاپ ولرس 2/2 و 9/ 6، اغانی 20: 24.
2. لقیط از اعراب ساکن عراق و از قبیلهی اِیاد بود که در زمان انوشروان راهزنی میکردند و خراج نمیدادند. حتی کار بجائی رسید که کاروانی پادشاهی را غارت کردند. انوشروان لشکریانی چند برای سرکوبی آنها فرستاد و آنها به جزیره نقل مکان کردند. لقیط این شعر را خطاب به آنها فرستاد:
«سلامٌ فی الصحیفَةِ مِن لقیطٍ *** إلی من بالجزیرةِ من اِیادِ
بأن اللیث کسری قد اتاکم ***فلا یشغَلْکُمُ سَوْقُ التّقادِ...»
(الشعر و الشعراء ابن قتیبه 97 به بعد، اغانی20: 24، الاشتقاق: 168، المؤتلف: 175: «معبد»، ابن الشجری: مختارات الشعراء 2-7، ترجمهی تاریخ یعقوبی 1: 284).
Nöldeke:Orient and Occident,I,p. 708.
3. جریربن عبدالعُزّی (یا عبدالمسیح) شاعر جاهلی (متوفای حدود 50 ق. هـ) معروف به متلمّس در قصیدهای عمرو بن هند پادشاه حیره (تا سال 568 یا 569م) را هجو کرد. پادشاه بعد نامهای بدو داد که به حاکم بحرین برساند. او در راه نامه را به کودکی داد که خواند. معلوم شد نامه فرمان قتل خود او اســت. نامه را پاره کرد و گریخت به شام. از آنجا مَثَل «اشامُ من صحیفه متلمّس» بر سر زبانها افتاد. (تاریخ الادب بروکلمن1: 93 به بعد، الاعلام2: 111).
4. دیده شود سنن ابن ابی داود: زکوة 24، مسند احمد بن حنبل4: 181.
پس از اسلام هم مجموعهی احادیث ابوهریره (م 58هـ) را که همام بن منبّه (101هـ) نقل کرده «صحیفهی ابوهریره» خواندهاند.
5. التراتیب الادرایة کتانی2: 281.
6. در یکی از اشعار منسوب به امرؤالقیس چنین آمده اســت:
«أتت حجج بعدی علیه فأصبحت *** کخط زبور فی مصاحف رهبان»
(العقد الثمین: 161)
حکیم بن عیاش الاعور الکلبی نیز در سرزنش قوم مضر به علت وجود سجّاح میگوید:
«اتوکم بدینٍ قائمٍ و أتیتُمُ *** بِمُنتَسخ الآیاتِ فی مُصْحَفٍ طبّ»
(تاریخ طبری1: 1919 س12)
7. المزهر و الاشتقاق.
8. النصرانیه: 181.
Fraenkel,S. Aram. Fremdw. S. 248.
Goldziher;Muh. Studien. I. S. 111(or p. 107),Nöldeke,Th,Neue Beiter. S. 49 F. Jeffery;The For. Voca of the Qur`an. Sohof
9. سیوطی (م911) این روایت را به دو گونه از تاریخ مظفری و کتاب المصاحف ابن اشته (م306) نقل میکند و میگوید که ابن بُریده آن را از طریق دیگری هم بازگفته اســت.
(الاتقان1: 184 به بعد نوع 17، شبیه آن را ابوشامه (م665) از قول موسی بن عقبه (م141) نقل مینماید (المُرشدالعزیز64).
10. الاتقان1: 205 نوع 18.
11. نمونهی آن حدیث عمارة بن غزیه (تفسیر طبری1: 20) و در فضائل القرآن بخاری 3 و احکام 37.
12. فضائل القرآن ابن کثیر15، برهان1: 239.
13. مصاحف سجستانی5 و همان منابع.
14. طبقات ابن سعد3/ 1: 242.
15. الاتقان2: 84، اواخر نوع 47.
16. مجمع البیان صیدا 3: 433 طهران2: 65، بیضاوی1: 708، تبیان 2: 214، فخر رازی5: 628.
17. 2: 185 و 4: 82 و 5: 101 و 6: 19 و 204:7 و 111:9 و 37:10 و 3:12 و 15: 87، 91 و 16: 98 و 17: 9، 41، 45، 46، 60، 82، 88، 89 و 18: 54 و 20: 2، 114 و 25: 30، 32 و 27: 1، 6، 76، 92 و 28: 85 و 30: 58 و 34: 31 و 36: 2 و 38: 1 و 39: 27 و 41: 26 و 43: 31 و 46: 29 و 47: 24 و 50: 1، 45 و 54: 17، 22، 32، 40 و 55: 2 و 59: 21 و 73: 4، 20 و 76: 23 و 84: 21.
18. 10: 15، 61و 12: 2 و 13: 31 و 15: 1 و 17: 106 و 20: 113 و 36: 69 و 39: 28 و 41: 3، 44 و42: 7 و 43: 3 و 56: 77 و 72: 1 و 85: 21.
19. نِوی به کسر اول و ثانی به تحتانی مجهول کشیده، کلام خدا و مصحف و قرآن مجید باشد (برهان قاطع) نُبی بضم اول و ثانی به تحتانی کشیده، کلام خدا و مصحف باشد... با بای فارسی (پ)هم آمده اســت و بکسر اول نیز گفتهاند- پهلوی NipÉk(NiwÉk) نوشته، نامه، ادبیات«اونوالا: 71»... برهان قاطع یادداشت دکتر محمدمعین 4: 2117.
20. این به روایت ابوعبیده اســت. تفسیر طبری 1: 32 تا 34 بولاق، و نیز در سورهی قیامت آیهی 17 و 18 جلد 29: 118 بولاق. مقدمهی ابن عطیه در مقدمتان 282، غریب القرآن سجستانی:162. القُرَطَیْن 2: 194. ابن قتیبه: غریب القرآن33. لسان العرب1: 124. مَجاز القرآن:2. شرح القصائد السبع: 380. در تفاسیر: ابوالفتوح رازی 1: 7. مجمع البیان5: 383. بیضاوی2: 567. فتح القدیر5: 328.
21. البرهان1: 277، الاتقان1: نوع 17 ص51، مفردات411 «قرء».
22. البرهان1: 277 و 278، الاتقان1: 51، سفیان بن عینیه گفت: «برای آن این کتاب را قرآن خوانند که در او معنی جمع اســت. نبینی که حروف جمع کرد تا کلمه باشد و کلمات جمع کرد تا آیه باشد و آیه جمع کرد تا سوره باشد و سوره جمع کرد تا قرآن باشد. پس جمله و ابعاض او از جمع خالی نیست. ابوالفتوح رازی1: 8.
23. مجمع البیان طبرسی1: 14 و طبری1: 33.
24. تاریخ بغداد2: 62، البرهان1: 278، الاتقان1: نوع 17 ص51.
25. قِران (به کسر قاف) به معنی مقارنت و وصل اســت. در علم نجوم هنگامی که دو ستاره از سیارات در یک برج باشند آن را قِران گویند و «حج قِران» در فقه، اتصال عمره و حج را گویند. در نماز نیز قرائت دو سوره را بعد از حمد قِران اطلاق کنند.
26. البرهان1: 278.
27. چنانکه حسّان بن ثابت (م54 به قول مشهور)، مدیحه سرای محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) در اشعارش چندین بار آن را ذکر میکند: «جحَدوا القرآنَ و کذّبوا بمحمدٍ (ابن هشام و وستفلد 526) و «کَفَرتم بالقُرآنِ و قد اُتیتم.» (ابن هشام713، دیوانش ص45 س9).
28. سنن الدارمی، فضائل القرآن: 1.
29. نولدکه: تاریخ قرآن1: 31 به بعد و 81 به بعد.
30. بلاشر: در آستانهی قرآن، ح133.
31. ایضاً ص 136، ترجمهی فارسی 157.
32. دائره المعارف اسلام، کلمهی «کتاب».
33. شووالی، و لها وزن در ZDMG 67: 634 و هوروویتس در ISLAMICA 13:67 آرتور جفری در لغات بیگانهی قرآن، کلمهی «قرآن» بِل: اصول90، نولدکه1: 82.
34. در آستانهی قرآن، ص5 ترجمهی فارسی ص19.
35. در این مورد شاهد شعری هم از حسّان بن ثابت انصاری اســت که در مقتل عثمان (ذی حجه سال 35) گفته و قرآن را به معنی قرائت گرفته.
ضَحّوا باشْمَطَ عُنوانُ السجودِ بهِ *** یُقَطعُ اللیلَ تَسبیحاً و قُرآناً
دیوان حسّان: 410 بعنوان: الاثر الذی یظهر فتستدل به علی الشیء.
و لسان 17: 168 و 19: 211 و الاقتضاب: 98 و البیان و التبیین1: 220 و 3: 262.
این شعر به اوس بن مغراء (م55) هم نسبت داده شده و نیز بغدادی در خزانه4: 118 از ابن یعیش نقل میکند که این شعر از کثیر بن عبدالله النهشلی (م70) اســت. عینی هم در مقاصد (حاشیهی خزانه 4: 17) همین قول را از ابن السیرافی نقل میکند.
مقدمه
از حدود یک قرن پیش که انقلاب صنعتی به وقوع پیوست و جهان اندکی بیش از یک میلیارد جمعیت داشت، مردم جهان در این اندیشه بودند که با پیشرفت سریع صنعتی و رسیدن به پایان قرن بیستم دوران طلایی زندگی و رفاه و آسایش فراوان در انتظار آنهاست. لکن با آغاز قرن بیست و یکم نه تنها آن رؤیاها محقق نشد و رشد صنعتی به صورت فراگیر اتفاق نیفتاد، بلکه جمعیت جهان شش برابر شده و، به جز کشورهای معدودی، بقیه کشورها با فقر و تنگدستی دست و پنجه نرم می کنند و به رشد و توسعه ای که پیش بینی می شد نرسیده اند.1. نکاتی در باب توسعه و محیط زیست
1-1. تعریف توسعه پایدار
برای مفهوم « توسعه پایدار » تعاریف متعددی مطرح شده اســت که کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه (World Commission on Environment and Development = WCED) از بین 60 تعریف ارائه شده به کمیسیون، تعریف زیر را برگزیده اســت: « توسعه پایدار توسعه ای اســت که احتیاجات نسل حاضر را، بدون لطمه زدن به توانایی نسل های آتی در تأمین نیازهای خود، برآورده نماید ». بر اساس این تعریف، کمیسیون بر عدالت بین نسل ها و درون نسل ها و اولویت بالای نیازهای ضروری فقرا، تفکیک فعالیت های اقتصادی و اثرات زیست محیطی و انتقال میراث های سرمایه ای به نسل های آینده تأکید می نماید (WCED 1987: 43).1-2. تقابل توسعه و محیط زیست
وقتی از ضرورت حفظ محیط زیست سخن به میان می آید، در ابتدا این موضوع متبادر به ذهن می شود که به خاطر حفظ محیط زیست برخی از زمینه های توسعه ای با مشکل روبه رو خواهد شد؛ به بیانی دیگر، محیط زیست یک عامل محدود کننده توسعه به شمار می آید. اما واقعیت آن اســت که حامیان محظ محیط زیست چنین مسأله ای را مد نظر ندارند، بلکه هدف آن اســت که توسعه در بستری حرکت کند که از منابع طبیعی و محیط زیست استفاده صیانتی شود نه بهره برداری تخریبی.1-3. GDP سبز چیست؟
امروزه در راستای حفظ و صیانت از محیط زیست میزان هزینه هایی را که دولت ها در این راستا متقابل می شوند از ارزش پولی محصول ناخالص داخلی کسر می کنند، که به آن GDP سبز می گویند. هر قدر این هزینه ها بیشتر باشد، بیانگر اهتمام بیشتر آن کشور به حفظ محیط زیست اســت.1-4. مشکلات زیست محیطی در جهان
بانک جهانی بدون توجه به ارزش رفاهی محیط زیست سالم و تنها بر اساس مشکلات زیست محیطی که منجر به وارد کردن ضرر و زیانی به سلامت و بهره وری شمار وسیعی از مردم در کشورهای رو به توسعه می شود، مشکلات و مسائل زیست محیطی را به شرح زیر بیان می کند:1-5. چه باید کرد؟
براین اساس هر گونه سیاستی که در راستای توسعه اقتصادی اتخاذ می شود باید در راستای حفظ منابع طبیعی و محیط زیست باشد. ترویج درختکاری و جنگل سازی، جلوگیری از فرسایش خاک، بیابان زدایی، جلوگیری از هدر رفتن آبها و تبخیر بیش از حد آنها، مبارزه با آلودگی آب، هوا و خاک و اتخاذ راه های صحیح بهداشتی در دفع پسماندها و پس آب ها، حفاظت از گونه های مختلف گیاهی و جانوری بخصوص پرندگان مهاجر از این نمونه سیاست ها اســت.1-6. تعویق مشکلات زیست محیطی
ممکن اســت این سؤال مطرح شود که آیا می توان مشکلات زیست محیطی را به تعویق انداخت و همان طوری که وینود تاماس گفت رهیافت « اول رشد - سپس پاکسازی » را اتخاذ نمود؟ پاسخ کاملاً روشن و واضح اســت که این سیاست نه تنها به نفع این کشورها نیست، بلکه ممکن اســت در مواردی به مشکلات جبران ناپذیری منجر شود یا هزینه های بسیار گزافی را تحمیل کند. که از تمام رشدی که داشته اند بیشتر باشد. شاهد یوسف و جوزف استیگلیتز معتقدند که بسیاری از این قبیل کشورها می تواند سیاستهای برد - برد را در پیش گیرند که موجب کاهش هزینه های زیست محیطی بدون کاستن از رشد اقتصادی می شود ( میر 1384: 277).1-7. محیط زیست و حکومت ها
متأسفانه یکی از مشکلاتی که به حکومت ها مربوط بوده و همواره خسارات جانی و زیست محیطی جبران ناپذیری را به دنبال داشته، مسأله جنگ بین کشورها اســت. مؤسسه بین المللی مطالعات استراتژیک هزینه های جنگ قرن بیستم را به شرح ذیل بر آورد کرده اســت:1-8. مهاجرت و محیط زیست
یکی دیگر از مسائلی که موجب بروز مشکلاتی در محیط زیست هر جامعه ای می شود مسأله مهاجرت درون مرزی و برون مرزی یا بین المللی (international migration) اســت. کمبود آب، زمین زراعی مناسب، سرمایه و دیگر نهاده های تولید کشاورزی موجب می شود تا روستاییان و کشاورزان خانه و دیار را ترک کنند و به امید دستیابی به شغل مناسب تر، درآمد بیشتر و زندگی بهتر به شهرها روی آورند. افزایش جمعیت شهری تخریب محیط زیست و برخی مشکلات اقتصادی را به شرح زیر به دنبال دارد:2. اسلام و محیط زیست
2-1. محیط زیست در پرتو قرآن کریم
اسلام دیدگاه بسیار دقیق و همه جانبه ای نسبت به محیط زیست و حفظ آن و رعایت حقوق دیگران در استفاده آحاد مردم از این منابع خدادادی دارد و در قرآن کریم به آن تأکید شده اســت:پی نوشت ها :
1. دانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه امام صادق (ع). mohebi@isu.ac.ir
2. « إِنّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرِ » (قمر 49).
3. « و کُلَّ شَیْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَار » (رعد/8).
4. « ... هُوَ أنشَأکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا » (هود/61)
5. « ... وَأنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أزْوَاجًا مَّن نَّبَاتٍ شَتَّی » (طه/53)
6. « وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیِّ أفَلَا یُؤمِنُونَ » (انبیا/30).
7. « اُحِلَّ لَکَمْ صَیْدُ الْبَحْرِ وَ طَعَامُهُ مَتَاعًا لَّکُمْ وَ لِلسَّیَّارَهِ وَ حُرَّمَ عَلَیْکُمْ صَیْدُ الْبَرَّ مَا دَمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُواْ اللهَ الّذِیَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ » (مائده/96).
ظاهرش با باطنش گشته به جنگ *** باطنش چون گوهر و ظاهر چو سنگ (31)
این بزرگترین خطر برای انسان است. اگر چهره دل از فطرت توحیدی منحرف شود و به سمت طبیعت حیوانی او بازگردد، هرگز از فیض الهی بهره نمیبرد و بسان کاسهای میماند که به طرف زمین باشد، هرچه باران ببارد، چیزی داخل آن نمیشود بلکه از پشت آن میگذرد. قلب منکوس به طرف طبیعت به گونهای است که هر فیض که از سوی «الله» نازل شود، چیزی درون آن فرود نمیآید.
إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاکِسُو رُءُوسِهِمْ (32)
شعله کز فطرت جدا شد دود گشت *** دود هم ویلان شد و نابود گشت
زیر و رو شدن قلب و قبض و بسط او، به دست «الله جل و علا» است، ولی مبدأ قابلی آن و انتخاب زشت یا زیبا، خود انسان است. (33)
فطرت یعنی نبوت و ولایت انسان اصل او است. اگر آدمی روی دل و توجه خود را به سمت فطرت بازگرداند و غذای مخصوصش را به او داد، فربه و بارور میشود؛ ولی اگر توجه خود را از او برداشت و به ابعاد حیوانی خود متوجه شد، جنبه حیوانی او فربه و بارور میشود و فطرت الهی او به سمت لاغری و ضعف میرود.
چرب و شیرین کم ده این مرداب را *** چرب و شیرین ده ز حکمت روح را
کافران در قوس نزول، با فطرت الهی آمدند و در قدمهای اول صعود، میل به فجور و تقوا پیدا کردند و با رفتار ناشایست خود از وصل به مقصد اصلی خود یعنی «الله» و ملاقات با او محروم و با انتقام و عذاب الهی محشور شدند (34):
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا إِنَّهُمْ سَاءَ مَا کَانُوا یعْمَلُونَ (35)
خداوند تعالی عذاب شدیدی را برای آنها آماده کرده است، آنچه عمل میکنند، بسیار بد است.
مرحوم شاهآبادی طبقات بشر را از جهت توجه خیال، شرح صدر و حصول ملکات به دو دسته تقسیم میکند: 1. انسان 2. نسناس
نسناس هفت طایفهاند که همه اهل دوزخند:
لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِکُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ (36)
برای جهنم هفت در است که هر در برای ورود دستهای از گمراهان معین شده است.
اگر توجه خیال به سوی شهوت و حیوانیت باشد، به گونهای که این صفت، ملکه راسخ در انسان شود، از سنخ گاو خواهد بود؛ اگر همش درندگی باشد، فعلیت او، پلنگ است و اگر دو خصوصیت را دارا باشد، گاو پلنگ خواهد بود.
کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ (37)
گویی خران گریزانی هستند که از شیر درنده میگریزند.
همچنین اگر توجه او به شیطنت و نیرنگ باشد، فعلیت او شیطان خواهد بود و نیز اگر شیطنت و حیوانیت و درندگی با هم باشد، شیطان گاوپلنگ خواهد بود. (38)
کَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیاطِینِ (39)
گویی سرهای شیاطین است.
عین القضات انسانها را به سه دسته تقسیم میکند:
1. افردای که به حیوانات شباهت دارند.
2. افرادی که به ملائک شباهت دارند.
3. افرادی که به انبیا شباهت دارند.
تمام همت گروه اول، خوردن و آشامیدن و خواب و آسایش است:
أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ (40)
آنها مانند چهارپایانند؛ بلکه بسی گمراهترند.
زیرا «أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (41) هستند. این گروه به ظاهر آدم هستند، ولی از حقیقت آن فارغند. رب آنها دنیا است و تمام توجه و همت آنها بدان معطوف است.
ذَرْهُمْ یأْکُلُوا وَیتَمَتَّعُوا وَیلْهِهِمُ الْأَمَلُ (42)
ای رسول ما، این کافران لحوج را به خورد و خواب طبیعت و لذات حیوانی واگذار تا آمال و اوهام دنیوی آنها را غافل گرداند.
گروه دوم امروز در حجاب معرفت و فردا در حسرت رویت حضرت حق خواهند بود. تمام همت آنها تسبیح، تهلیل نماز و روزه است و فرشته صفت هستند:
وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا (43)
و ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را به مرکب بر و بحر سوار کردیم و جهان جسم و جان را مسخر انسان ساختیم او از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود، برتری و فضیلت کامل بخشیدیم.
تفضیل آنها از جهت حقیقتی است که به آن مزین شدند؛ یعنی:
وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی (44)
در آن از روح خویش بدمم.
اینان در هر دو جهان در بهشت به سر میبرند.
اِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ (45)
(و روز جزا) نیکوکاران عالم در بهشت پر نعمت متنعمند.
به صورت و به حقیقت آدم هستند و خلق از آنها منفعت دنیوی و اخروی بسیار میبرد. امروز با حقیقت و معرفت قرینند و در قیامت با رویت و وصلت.
گروه سوم مانند پیامبران و رسولان هستند و همت ایشان عشق و محبت، شوق و رضا و تسلیم است. آنها کسانی هستند که به لب و حقیقت دین رسیده، حقیقت یقین را چشیده و در حمایت غیرت الهیاند. ( اولیائی تحت قبائی لایعرفهم غیری)
شناخت افراد دیگر از این طایفه، به تشبیه و تمثیل و ظن است:
وَمَا یتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا (46)
و اکثر این مردم الا از خیال و گمان باطل خود از چیزی پیروی نمیکنند.
هر کسی از ظن خود شد یار من *** از درون من نجست اسرار من (47)
مخلوقات دیگر هم برای این گروه خلق شدهاند:
لولاک لما خلقت الافلاک
دل آنها از خورشید روشنتر است و حتی یک لحظه نیز از حضور و مشاهده حضرت حق جل و علاء خالی نیست. (48)
عین القضات برای تأکید سخن خود، این آیه شریفه را به عنوان سند ذکر میکند:
ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَینَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ (49)
پس (از آن پیغمبران سلف) ما آن خاندان را که از بندگان خود برگزیدیم (یعنی رسول خاتم و آلش (صلی الله علیه و آله و سلم)) وارث علم قرآن گردانیدیم. باز هم بعضی از آنها (یعنی فرزندان یا عترت او) به نفس خود ظلم کردند و بعضی راه عدل پیمودند و برخی به هر عمل خیر (با جان و دل) به دستور حق سبقت گیرند.
«فمنهم ظالم لنسفه» اشاره به گروه اول است که همت آنها جز دنیا نیست و در مسیر حقیقت الهی خود قرار نگرفتند؛ بنابراین به خود ستم کردند و «منهم مقتصد» اشاره به گروه دوم است. با آنکه از حصار دنیا تا حدی خارج شده و به ماورا نیز توجه دارند، ولی هنوز از خود خبر هست، که هیچ بلایی در این راه سختتر از وجود خود نیست؛ از این رو باید از سر خود برخاست:
ما را خواهی تن به غمان اندر ده *** چون شیفتگان سر به جهان اندر ده
دل پر خون کن به دیدگان اندر ده *** وانگه زره و دو دیده جان اندر ده (50)
«منهم سابق بالخیرات باذن الله» اشاره به گروه سوم است که به حسب شأن و استعداد خود به نهایت درجه ممکن رسیده و برای تکمیل دیگران رجوع کردهاند. ایشان، زمین فنا و قالب را به زمین بقا و دل مبدل ساخته و در هر ذرهای، زمین و آسمانهای هفتگانه را میبینند.
ما رایت شیئاً الا و رایت الله فیه (51)
که همه چیز، آینه معاینه حضرت حق است و از همه چیز فایده و معرفت میبرد:
وَإِنْ مِنْ شَیءٍ إِلَّا یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ (52)
هیچ چیز نیست مگر تسبیح و تحمید حق را میکند.
من به هر که میگذارم ذکر دوست میشنوم *** من به هر چه مینگرم، روی دوست میبینم
نی عجب، اگر گویم او من است و من اویم *** نی عجبتر که او باز اوست و من اینم (53)
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را *** کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکردهای که شوم طالب حضور *** پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من *** با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
آنچه او را سیراب میکند، ارتباط و اتصال تام و بدون واسطه است؛ لذا وسائط را هم نمیتواند تحمل نماید و دردمندانه به حضرت حق جل و علا عرض میکند:
الی ترددی فی الاثار یوجب بعد المزار فاجمعنی علیک بخدمه توصلنی الیک (55)
خدایا، این رفت وآمد من در آثار تو باعث دوری تو میشود، مرا به خدمتی مشغول کن که تمام وجودم محو تماشای تو باشد.
چون سایه به آفتاب پیوست از ظلمت بود خود بر آسود *** چون سوخته شد تمام هیزم پیدا نشود از آن سپس دود
نمونه کامل آن امام صادق (علیهالسلام) است که وقتی مشغول نماز بود و ناگهان بیهوش شد، حضرت (علیهالسلام) را به هوش آوردند و در مورد این حالتشان سؤال کردند، امام فرمود:
لنا حالات مع الله هو فیها نحن و نحن فیها هو و مع ذلک هو هو و نحن نحن (56)
ماییم کز خدا، چو خدایی جدا نئیم از وی، جدا نئیم ولیکن خدا نئیم
در بحر عشق، کشتی فانی ما شکست *** تا او شدیم «او» ست که ماییم و مانئیم
پینوشتها
1- عضو هیأت علمی دانشکده فنی شریعتی.
2- حجر/ 29.
3- شذرات المعارف، ص150.
4- روم/30.
5- همان: شذرات المعارف، ص128.
6- همان.
7- مفردات راغب، ماده فطر.
8- مجمع البیان، ج2، ص169.
9- شرح المصطلحات الفلسفیه.
10- اصول المعارف، ص195 (نقل از ماجرای تفکر فلسفی، ص16).
11- پژوهشی پیرامون فطرت مذهبی، ص7.
12- روم/30.
13- نهج البلاغه، خطبه72.
14-توحید صدوق، ج6، ص 19؛ به نقل از فطرت در قرآن، ص78.
15- رشحات البحار، کتاب الانسان و الفطره، ص4.
16- همان.
17- شدرات المعارف، ص142.
18- انفال/17.
19- تنبیه الخواطر، ص82؛ به نقل از شذرات المعارف، ص38.
20- پژوهشی پیرامون فطرت مذهبی در انسان، ص341.
21- همان،343.
22- همان،344.
23- مفاتیح الجنان، دعای امام حسین (علیهالسلام) در روز عرفه.
24- خدایا، حالت نیم خیز از دنیا را نصیب من کن.
25- فطرت در قرآن، ص58.
26- حشر/19.
27- تفسیر ابن عربی، ج2، ص455.
28- همان.
29- فطرت در قرآن، ص70.
30- همان، ص61.
31- مولوی.
32- سجده/12.
33- فطرت در قرآن، ص116.
34- هستی و هبوط، ص119.
35- مجادله/15.
36- حجر/44.
37- مدثر/50-51.
38- شذرات المعارف، ص141.
39- صافات/ 65.
40- اعراف/179.
41- همان.
42- حجر/3.
43- اسراء/70.
44- حجر/29.
45- انفطار/13.
46- یونس/ 36.
47- مولوی: «مثنوی»، دفتر اول.
48- تمهیدات، ص39.
49- فاطر/32.
50- تمهیدات، ص74.
51- فیض کاشانی؛ «علم الیقین»، ج1، ص49؛ به نقل از شرح دعای صباح، ص147.
52- اسراء/ 44.
53- حکیم هیدجی.
54- کی غایب بودهای که نیاز به دلیل داشته باشی و کی دور بودهای تا آثار به تو وصل نمایند. (مفاتیح الجنان، دعای امام حسین در روز عرفه)
55- مفاتیح الجنان دعای امام حسین در روز عرفه.
56- کلمات مکنونه فیض کاشانی، ص11؛ به نقل از پژوهشی پیرامون فطرت مذهبی در انسان.
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد *** بنیاد مکر با فلک حقهباز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه *** زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد (2)
به هر که چهره بر افروخت دلبری داند *** نه هر که آینه سازد سکندری داند
به هر که طرف کُلَه کج نهاد و تند نشست *** کلاهداری و آیین سروری داند
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست *** نه هر که سر بتراشد قلندری داند
پینوشتها
1- پژوهشگر دانشگاه مفید.
2- حافظ، 1371: 164.
3- به عنوان مثال، برخی گفتهاند عرفان اصیل و قابل دفاع آن است که از این شاحصهها برخوردار باشد: 1. وحدت گرایی 2. بیان ناپذیری 3. سازگاری با شرع یا دینی خاص، و عقل و عرف (وکیلی، 1384: 8-17).
4- اهمیت این مسئله از آن رو است که سلوک عملی، عارف را مبتنی بر تکیهگاهی قابل اعتماد میکند و در نتیجه از امکان خطا و لغزش آن میکاهد، و از طرف دیگر، امکان نقد و بررسی زیرساختها و دیدگاههای عارف را نیز فراهم مینماید. مثلاً اگر کسی بخواهد با مبانی باورهای عرفانی و اعتقادی آیت الله شاهآبادی آشنا شود یا آنها را بررسی نماید؛ این کار با مراجعه به کتابی چون «رشحات البحار» (شاهآبادی، 1360) به آسانی امکانپذیر است.
5- به عنوان مثال، داشتن دید متعادل به دنیا و آخرت، به درونگرایی و برونگرایی، به وظایف و مسئولیتهای فردی و اجتماعی.
6- هر چند ممکن است در عالم عرفان کسی «یک شبه حلال مسائل» شود، ولی بیتردید پذیرش ادعای چنین کسانی و سپردن دین و دل به دست چنین افرادی بسیار پرمخاطرهتر از قبول کسانی است که سالها نزد اهل فن شاگردی کرده و از نظر علمی و عملی تحت تعلیم و انجام ریاضتهای صحیح بودهاند. اهمیت تربیت نزد افراد صالح است که کسی چون امام خمینی را وامیدارد تا با پیگیری و اصرار فراوان به فراگیری عرفان نزد استادی چون آیت الله شاهآبادی بپردازد (شاهآبادی، 1380: شانزده)، و سالها بین آنها مراوده وارادت باشد (بنگرید به: حسینی، 1383: 281-307).
7- pseudo-mysticism
8- برخی، شبه عرفانها را طیفی گسترده دانستهاند که مواردی چون طالع بینیها، انرژی درمانی، عرفان درمانی، عشقی درمانی، روحپژوهی، طریق دارما، عرفان آکنکار، یوگا، و آثار کسانی چون کارلوس کاستاندا، پائولو کوئیلو، کریشنا مورتی، شل سیلوراستاین، پل توئیچل، راد استایگر، اشو، اریک فروم و جک کانفلید را دربر میگیرد (بنگرید به: وکیلی، 1384: 17-18).
9- postulate
10- باید توجه داشت که بر شمردن این عوامل به معنای مؤثر بودن همه آنها برای افراد نیست، بلکه مقصود آن است که هر یک از این موارد به سهم خود میتواند زمینه پیدایش یا گرایش به جریانهای شبه عرفانی را فراهم نماید.
11- نگرش دینی، (2000، Runzo) و نگرش عرفانی.
12- حسینی، 1383: ص 35-168.
13- لازم به ذکر است که مجموع این موارد برای همه افراد مدعی یا جریانهای شبه عرفانی به یک اندازه مصداق ندارد؛ بلکه هر یک از آنها به تفاریق میتوانند برخی از این اثرات را داشته باشند.
14- جوادی آملی، 1377.
15- آسمانی، 1385: 107-118.
16- شاهآبادی، 1380، ص4.
17- همان، ص4 به بعد.
18- تقید به دین، نه تنها عارف را در سلوک عرفانی بلکه در دیگر عرصههای زندگی یاری میرساند. به همین علت عارفان راستین همواره عمل به دستورهای اخلاقی و دینی را سرلوحه امور قرار میدهند و حتی بر انجام مستحبات و ترک مکروهات تأکید دارند. به یاد مرحوم شاهآبادی که به رغم داشتن موقعیت ممتاز در نجف، و تأکید برخی اساتید، صرفاً به علت مراعات حال مادر خویش و توجه به امر ایشان عراق را ترک کرده و به ایران باز گشتند (محمدی، 1384: 51-53).
19- نحل/ 125.
20- عرفانهای سکولار، در خود غرب هم از سوی برخی اندیشمندان مورد نقد و بررسی قرار گرفته است و آگاهی از آنها میتواند برای پژوهشگران دیار ما نیز ارزشمند باشد (به عنوان نمونه بنگرید به: 2005 ,Tunt).
21- نحل/99.
استارتاپ ها، با سرعت پرشتابی در حال تبدیل شدن به مدل اصلی شروع کسب و کار در تمام دنیا هستند و به همین سبب است که به تازگی با آغاز هر سال، فهرستی از پدیده های نوظهور که باید منتظر طوفان آن ها در دنیای صنعت تجارت به ویژه فناوری باشیم، معرفی می شوند. اما به جز زبده های استارتاپ ها، دیگر چه کسی جز سرمایه گذاران خطرپذیر برای تعیین این فهرست مناسب است؟ این سرمایه گذاران هستند که این صنعت را رصد می کنند، استارتاپ ها را راهنمایی می کنند، به غرولندهایشان گوش می کنند و روی آن ها سرمایه گذاری می کنند. بیزینس اینسایدر به سراغ همین سرمایه گذاران خطرپذیر (VC) رفته و فهرستی از این استارتاپ های جوان و در حال رشد در سال 2017 را معرفی کرده است.
1- داستان های کوچک لقمه برای گوشی همراهتان
نام شرکت: هوکد (قلاب، Hooked)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: سه میلیون دلار
چه کاری می کند؟ هوکد داستان ها را به اندازه ای قابل هضم بدل می کند؛ به شکل و شمایل گپ و گفت های موبایلی و اجازه می دهد هر شخصی داستان خودش را بنویسد.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ هوکد خواندن داستانک ها را برای مخاطبان آسان می کند، به ویژه وقتی در ترافیک روزمره گیر افتاده اند. این شرکت در حال کار با تهیه کنندگان هالیوود است تا استعدادهای جدید را بشناسد و خود را متعهد به حفظ مالکیت معنوی دانسته است.
نام شرکت: رابین هود (Robinhood)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 66 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ رابین هود یک اپ برای انجام معاملات سهام رایگان است و خرید و فروش سهام از روی گوشی را آسان می کند.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ با رایگان شدن، آسان شدن و ملموس شدن تبادل سهام، رابین هود به مردم اجازه می دهد که وارد خرید و فروش سهام شرکت ها شوند، بدون اینکه هزینه های گزافی را متقبل شوند. این بستر را بختی برای انقلاب در مالکیت سهام در هزاره جدید می دانند.
نام شرکت: لورل اند ولف (Laurel & Wolf)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 25 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ «لورل اند ولف» به آسانی مردم را به طراحان داخلی آنلاین متصل می کند و تغییر و تبدیل فضا را آسان و مقرون به صرفه می کند.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ بسیاری دوست دارند فضای دکوراسیون داخلی خانه های شان را تغییر بدهند ولی ایده ای برای انجام آن ندارند و نمی توانند حقوق یک معمار داخلی را پرداخت کنند. لورل اند ولف با آنلاین کردن این کار، هم هزینه ها را کاهش می دهد و هم زمان برای انجام آن را.
نام شرکت: اپن دُر (Opendoor)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 320 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ «اپن دُر» با برگزاری مزایده آنلاین به صاحبخانه اطمینان خاطر می دهد که با بالاترین قیمت ممکن خانه اش را به فروش رسانده است. این بستر ارزش منصفانه بازار را می سنجد و به صاحبخانه پرداخت می کند، آن هم قبل از فروش مجدد خانه و با یک ضمانت 30 روزه.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ «اپن دُر» بی شک تاثیر شگرفی در بنگاه داری های محلی خواهدداشت.
نام شرکت: گیم تایم (Game time)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 33.3 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ این اپ کمک می کند تا بلیت های لحظه آخری رویدادهای زنده ورزشی و تفریحی را بتوان تهیه کرد و آن بلیت ها را بتوان با دوستان به اشتراک گذاشت.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ گیم تایم در خرید و فروش بلیت همه چیز را به آسان ترین حد ممکن رسانده است؛ از توزیع بلیت بین دوستان با پیامک گرفته تا خرید بلیت، آن هم فقط با گرفتن یک عکس! همین سبب شده که پرسرعت ترین رشد را در شرکت های فروش بلیت از آن خود کند.
نام شرکت: دِ اسکیم (The Skimm)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 16.4 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ «د اسکیم» خبرنامه ای صبحگاهی است (همراه با اپ) که اخبار جهان را در حد سرخط ها و توضیحات بسیار کوتاه فشرده می کند.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ این خبرنامه را که دو روزنامه نگار سابق راه اندازی کردند، چهار میلیون دنبال کننده دارد. ترکیب زیرکانه اخبار در خبرنامه، حال سبب شکل گیری محیط اپ و تجربه تجاری جدیدی شده است.
نام شرکت: زیپ لاین (Zipline)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 85 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ زیپ لاین، پهپادی است که اقلام ضروری نجات بخش را مانند و اکسن ها، داروها و خون، منتقل می کند.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ زیپ لاین قرار است نخستین سامانه ارائه خدمات ارسال پهپادی جهان شود. این پروژه قرار است از رواندا سر برآورد که جاده هایی بد و زیرساختی نامناسب دارد که رسیدن به بیمار را سخت و گهگاه ناممکن می کند.
نام شرکت: دیسکورد (Discord)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 29 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ دیسکورد باعث می شود که بازی بازها به جای صحبت اسکایپی و تلفنی و مسیج دادن به همدیگر در یک پلتفورم با هم گپ و گفت کنند.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ از زمان راه اندازی این پلتفورم در اردیبهشت امسال 25 میلیون گیمر در این سامانه ثبت نام کرده اند و 100 میلیون پیام پیام در هر روز بین آنها رد و بدل کمی شود، به این تریب با نبود سامانه ارتباط مستقیم بازی بازها دیسکورد به خوبی جای خالی را پر کرد.
نام شرکت: هولار (Hollar)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 47.5 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ هولار خرده فروشی های لوازم خانگی را از نو برای فضای آنلاین ابداع کرده است؛ هولار تضمین می کند که این قیمت ها ارزان ترین و منصفانه ترین در بازار است.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ با این که سهم خرده فروشی های لوازم خانگی در بازار کم نیست ولی فقط پنج درصد از تراکنش آنلاین سهم دارند. رشد 50 درصدی هر ماه هولار نشان می دهد که مشتریان این خرده فروشی ها عاشق سهولت دسترسی تجارت الکترونیک هستند.
نام شرکت: آفِرم (Affirm)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 520 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ آفِرم از نقطه خرید وام می دهد تا مشتریان بتوانند در چند ماه خریدشان را بپردازند.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ این روش که در ایالات متحده قرار است همگانی شود، به نوعی همان شیوه پرداخت و فروش اقساطی است که پیش تر در مغازه های سنتی و برمبنای اعتماد صورت می گرفت. حال جای بانک ها، یک شرکت حاضر به اعتباردهی و تضمین این کار در ابعاد یک کشور شده است.
نام شرکت: سوشال فایننس (سوفی، Social Finance)
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: یک میلیارد و 580 میلیون دلار
چه کاری می کند؟ سوفی درصدد است ساز و کار وام دهی را با کاهش بهره وام های دانشجویی تغییر دهد و به نوعی از بدهی دانشجویان بکاهد.
چرا قرار است کارش بگیرد؟ سوفی نگاهی جدید به سرمایه پیدا کرده است؛ ساز و کاری با کمترین بهره برای وام گیرندگان و بیشترین سود ممکن برای سرمایه گذاران با توجه به دورزدن و بروکراسی های عادی بانک ها.
1. خوراک پاستا با سبزیجات
2. پاستای پاپیونی با ذرت، خامه و آویشن
3 پیمانه پاستای پاپیونی را در قابلمهای در آب جوش بریزید و به روش معمول بپزید. بعد از آبکش کردن آنها را در ظرفی مناسب بریزید و با یک پیمانه خامه، نصف پیمانه پنیر پارمسان (به دلخواه) و یک و نیم پیمانه ذرت کنسروی یا پخته شده مخلوط کنید. به مواد 3 قاشق روغن ذرت لادن طلایی، نمک، فلفل سیاه تازه آسیاب شده و 1 قاشق چایخوری پودر آویشن بیفزایید و خوب هم بزنید. غذا را به مدت یکی دو دقیقه در مایکروفر حرارت دهید تا هم گرم و هم پنیر ذوب شود. پاستا را در ظرف دلخواه بریزید و داغ سرو کنید.
3. پاستا تورتلینی با اسفناج و ذرت خامهای
1 پیاز متوسط را ریز کنید و در کمی روغن تفت دهید. 2 پیمانه اسفناج به تابه اضافه کنید و کمی تفت دهید. یک سینه مرغ پخته مکعبی خرد شده را هم اضافه کنید. نمک، فلفل و پودر پاپریکا بریزید. 1 پیمانه دانه ذرت نیمپز یا کنسروی را به مواد بیفزایید و مخلوط کنید. تابه را از روی حرارت بردارید و 100 گرم خامه، نصف پیمانه پودر پنیر پارمسان و 3 قاشق روغن ذرت لادن طلایی به مواد اضافه کنید و خوب هم بزنید. تورتلینی را به روش معمول در آب جوش بپزید. سس آماده را با تورتلینی آبکش شده مخلوط و بلافاصله سرو کنید.
4. سالاد پاستا، ذرت و ژامبون
400 گرم پاستای فرمی را به روش معمول در آب جوش بریزید و بپزید. بعد از نرم شدن آن را آبکش کنید و رویش آب سرد بریزید. 200 گرم ژامبون را خلالی باریک خرد کنید. 2 پیمانه ذرت پخته و یک چهارم پیمانه فلفل دلمهای ریز شده را هم به پاستا و ژامبون بیفزایید و هم بزنید. به عنوان سس این سالاد 5 قاشق روغن ذرت لادن طلایی، یک سوم پیمانه آب لیموی تازه و نمک و فلفل به مواد بیفزایید و هم بزنید تا تمام مواد مزهدار شوند. این سالاد را سرد سرو کنید.
5. خوراک تابستانی پاستا و سبزیجات
3 پیمانه پاستای فرمی را به روش معمول بپزید. 2 عدد گوجه فرنگی سفت را نگینی خرد کنید. یک عدد سیب زمینی پخته متوسط را هم پوست بگیرید و نگینی درشت خرد کنید. نصف پیمانه فلفل دلمهای رنگی نگینی خرد شده و 1 پیمانه ذرت پخته را به همراه گوجه و سیبزمینی به پاستا بیفزایید. پس از افزودن نصف پیمانه زیتون حلقهای و همین مقدار خیار شور خرد شده مواد را هم بزنید. در کاسهای کوچکتر 1 پیمانه سس مایونز کم چرب را با 2 قاشق روغن ذرت لادن طلایی، مقدار مناسب نمک و فلفل سیاه و کمی پودر پاپریکا و 3 قاشق آب لیموی تازه را با هم مخلوط کنید تا سس سالاد آماده شود. سس را با سالاد مخلوط کنید و بعد غذا را در یخچال بگذارید. سالاد که سرد شد روی آن کمی جعفری خرد شده بریزید و سرو کنید.
6. پاستا و میگو
7. پاستا با پستو و ذرت و آووکادو
یک عدد آووکادوی متوسط را از پوست و هسته جدا کنید. گوشت میوه را با چنگال له کنید. سه چهارم پیمانه پستوی نعنا را با آووکادو مخلوط کنید. 3 پیمانه پاستای فرمی دلخواه را به روش معمول بپزید و آبکش کنید. پستو و آووکادو را با پاستا در ظرفی بریزید و مخلوط کنید. 3 قاشق روغن ذرت لادن طلایی و یک و نیم پیمانه ذرت پخته را با آنها ترکیب کنید. بعد از اضافه کردن کمی نمک و فلفل (در صورت نیاز) و کمی آب لیموی تازه می توانید غذا را به مدت یک دقیقه در مایکروفر گرم و سپس سرو کنید.
8. پنه با ذرت و قارچ
9. پاستا با تن ماهی و سبزیجات
10. پاستا رنگارنگ
4 پیمانه پاستای فرمی خشک را در آب جوش به مدت 8 تا 10 دقیقه بجوشانید و سپس آبکش کنید. از روی آن آب سرد رد کنید و کنار بگذارید. در تابهای بزرگ مقدار کمی روغن سرخ کردنی بریزید و روی حرارت بگذارید. 1 عدد پیاز درشت خرد شده و دو حبه سیر له شده را در آن تفت دهید. بعد از سرخ شدن آنها کمی زردچوبه افزوده و 3 پیمانه پوره گوجه فرنگی اضافه کنید. 1 پیمانه ذرت پخته، 1 پیمانه نخود فرنگی پخته، 1 پیمانه مخلوط فلفل دلمهای رنگی نگینی خرد شده، 1 پیمانه قارچ ورقه شده اضافه کنید. سس که غلیظ شد، 2 قاشق روغن ذرت لادن طلایی و پاستا را به آن بیفزایید . مخلوط گرم که شد برای سرو آماده است.