مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

ظهور اسلام گرایی رادیکال در اندونزی

[ad_1]

چکیده

اسلام گرایی افراطی، پدیده‌ای است که در سه دهه گذشته در جنوب شرق آسیا ظهور کرده است. پیروان اسلام در این منطقه، همواره مسلمانانی میانه رو و غیرمتعصّب شناخته می‌شدند، لکن در دو دهه اخیر و پس از یک دوره سرکوب اسلام سیاسی در اندونزی، اسلام گرایان در اثر عواملی دوباره فعال شدند و به مرزبندی و تفکیک خود با جریان‌های مخالف پرداخته‌اند و در این فضا، زمینه برای گسترش اسلام گرایی تکفیری نیز مهیا شده است. وجه تمایز جریان‌های تکفیری با سایر گروه‌های اسلام گرا در اندونزی، داشتن خصوصیاتی هم چون حداکثر گرایی دینی، جزم گرایی، نفی تکثرگرایی و توسل به خشونت می‌باشد. در این تحقیق، حرکت‌های مذهبی که در قالب اسلام گرایی افراطی در دوران پس از «سوهارتو» در اندونزی شکل گرفته‌اند بررسی می‌شود. طی این دوران، مسائل و بحران‌های داخلی اندونزی و هم چنین عوامل تأثیرگذار خارجی در شکل گیری این جریان‌ها در این کشور نقش مؤثر داشته‌اند. یافته‌های این تحقیق نشان خواهد داد که بهترین راهکار برون رفت از خطر جریان‌های تکفیری در این منطقه، به کارگیری راهبرد حذف آسیب پذیری‌ها است. اکثر منابع استفاده شده در این تحقیق، متن‌ها و مقاله‌هایی هستند که محققان این حوزه به زبان‌های انگلیسی و اندونزیایی منتشر کرده‌اند.
کلید واژه : اسلام گرایی رادیکال، جنوب شرق آسیا، تکفیر، افراطی گری، وهابیت.

مقدمه

در کشور اندونزی، جریان‌های اسلام گرایی افراطی یا همان جنبش‌هایی که با عنوان «گروه‌های دعوت» یا «جهاد» شناخته شده‌اند در دوران پس از «سوهارتو» ظهور و گسترش بیشتری یافتند و به صورت فزاینده در «جنوب شرق آسیا در حال فعالیت و تبلیغات هستند. تحقیق حاضر، با این پیش فرض که شکل گیری جنبش‌ها تحت تأثیر بحران‌های سیاسی و اجتماعی است، درصدد حل این مسئله می‌باشد که چه عوامل و زمینه‌هایی در شکل گیری جنبش‌های اسلامی رادیکال در اندونزی نقش داشته‌اند؟ پاسخ این مسئله با پرداختن به سؤال‌های فرعی زیر روشن می‌شود:
1. شاخصه‌های کلی اسلام گرایی رادیکال در اندونزی چیست؟
2. ریشه‌های اسلام گرایی رادیکال در اندونزی به کجا باز می‌گردد؟
3. چه عواملی در گسترش اسلام گرایی رادیکال در اندونزی مؤثر بوده‌اند؟
4. راهکار مقابله با خطرات افراط گرایی اسلامی در اندونزی چیست؟
فضای باز سیاسی که از سال 1998 م پس از سقوط سوهارتو در اندونزی به وجود آمد، زمینه را برای حضور گروه‌های اسلام گرا در عرصه سیاسی و حتی همکاری آن‌ها با نیروهای سکولار فراهم کرد. از آن جا که در دوران استبداد سوهارتو، اسلام گرایان تحت سرکوب شدید دولتی قرار داشتند، پس از برکناری وی، در فضای جدید، گروه‌های اسلام گرا سعی کردند که جایگاه خود را در جامعه اندونزی بازپس گیرند و در این میان، زمینه برای ظهور و گسترش فعالیت اسلام گرایان افراطی و جهادی نیز مهیا شد.
شاید تا چند دهه قبل کمتر کسی انتظار داشت که مسائلی هم چون «تروریزمِ به نام اسلام و گروه‌های جهادی» در جنوب شرق آسیا مطرح باشد، زیرا اسلام در این منطقه همواره میانه رو، سطحی و انعطاف پذیر بوده است. گرچه امروزه نیز اسلام گرایی افراطی، متصلب و جهادی، کشور اندونزی را به ذهن متبادر نمی‌کند، اما کم و بیش حرکت‌هایی در این کشور به چشم می‌خورد که ناشی از سوء استفاده گروه‌های افراطی از شرایط جدید اندونزی است. در دو دهه گذشته میلادی، مسلمانان این منطقه بیش از پیش به دین حساسیت پیدا کرده‌اند و معتقدند که بیگانگان در پی تضعیف اسلام در دنیا هستند. در این شرایط، گروه‌های افراط گرای اندونزی با بهره گیری از حساسیت دینی مردم و القای این که اسلام در حال به حاشیه رفتن است، دوباره فعال شده‌اند و به مقابله، مرزبندی و تفکیک خود با جریان‌های مخالف پرداخته‌اند.

شاخصه‌های اسلام گرایی رادیکال

برای روشن شدن مراد از اسلام گرایی رادیکال در جنوب شرق آسیا، در ابتدا باید بین اقوام و طوایف مسلمان جدایی طلب و اسلام گرایان، تفاوت قائل شد. فعالیت جنبش‌های مسلمان جدایی طلب، بیشتر در فیلیپین (جنبش جدایی طلب مورو) ، (2) جنوب تایلند (جبهه انقلاب ملی تایلند) (3) و میانمار به چشم می‌خورد. در دهه‌های گذشته، این مناطق شاهد خشونت‌ها و درگیری‌هایی بین نیروهای دولتی و این گروه‌ها بوده است. جنبش‌های جدایی طلب از لحاظ فلسفه وجودی، اهداف و خط مشی، با سایر گروه‌های اسلام گرا تفاوت دارند و مسئله اصلی آن‌ها، سرزمین خودمختاری و یا استقلال کامل از دولت مرکزی است. آنچه امروز در اندونزی در جریان است، مسئله سرزمین و تغییر مرزهای جغرافیایی نیست، بلکه تغییر جامعه است و این یکی از شاخصه‌های اصلی اسلام گرایان می‌باشد: «نخست یک جامعه اسلامی که در آن اصول اسلامی حاکم باشد تشکیل دهید، آن گاه خواهید دید که اسلام چگونه حکومت خواهد کرد.» (4)
یکی از وجوه تمایز اسلام گرایی افراطی از سایر جنبش‌های اسلام گرا توسل به خشونت جهت تغییر جامعه است. چنین رویکردی از اسلام گرایی افراطی با عنوان «تروریزم به نام اسلام» نیز تعریف می‌شود. شاخصه اصلی تروریزم، اتکا به خشونت علیه غیرنظامیان است. اکنون اکثر مسلمانان جنوب شرق آسیا بر این مسئله اجماع دارند که اعمال خشونت علیه مردم و به نام اسلام، هرگز پذیرفتنی نیست. طبق این تعریف، فقط گروه‌های محدودی در میان سازمان‌های اسلام گرای فعال در منطقه جنوب شرق آسیا در زمره گروه‌های افراط گرا قرار می‌گیرند. البته نمی‌توان گفت که صرف توسل به خشونت، همیشه به معنی افراط گرایی است. جهاد دفاعی و توسل به زور برای دفاع از سرزمین اسلامی در مقابل تجاوز خارجی و یا علیه اقدامات ضداسلامی از تعریف افراط گرایی خارج می‌باشد. بسیاری از مسلمانان جنوب شرق آسیا، گروه‌های مسلمان جدایی طلب فعال در تایلند و میانمار را تا زمانی که به غیر نظامیان تعرض نکنند، افراط گرا نمی‌دانند، بلکه آن‌ها را جنبش‌هایی می‌دانند که از حقوق خود در مقابل بی عدالتی‌های دولت مرکزی دفاع می‌کنند و خواهان خودمختاری در سرزمین خویشند.
حداکثر گرایی اسلامی، تأکید بر نص گرایی و جزم گرایی در فهم اسلام و لزوم استخراج مستقیم یا غیر مستقیم تمام احکام و موضوعات از قرآن، بیانگر وجوه تمایز عقیدتی گروه‌های افراط گرا از سایر اسلام گرایان است (5) گروه‌های افراطی اسلام گرا، عمدتاً در پی تأسیس «امارت اسلامی» هستند؛ یعنی نوعی از حکومت دینی که هدف آن احیای خلافت و رجوع به گذشته جامعه اسلامی و با تأسی به «سلف صالح» است. طبیعتاً این نوع اسلام گرایی با هر گونه تکثرگرایی دینی و سیاسی مخالف می‌باشد. در حال حاضر، دین رسمی اندونزی اسلام است و دادگاههای این کشور نیز بر پایه احکام اسلامی فعالیت می‌کنند، اما اکثر مسلمانان اندونزی خواهان برپایی امارت اسلامی و به کارگیری برداشت‌های سخت گیرانه اسلامی نیستند؛ اسلامی که شدیداً به تفکیک با دیگران می‌پردازد و غیر مسلمانان را از هر گونه حقی محروم می‌کند و برای نائل شدن به اهداف خود، توسل به خشونت را مجاز می‌داند.
با توجه به فضای امروز اندونزی و بر اساس توضیحات فوق، اسلام گرایی افراطی در یکی از شاخصه‌های زیر را دارد:
الف. توسل به خشونت علیه غیرنظامیان به نام اسلام و به منظور رسیدن به اهداف دینی و تغییر جامعه؛
ب. برداشت خاص از اسلام که با هر گونه تکثرگرایی، چه در عرصه دینی و چه در عرصه سیاسی مخالف است و غیر مسلمانان را از حقوق اساسی خود محروم می‌کند.

تاریخچه اسلام گرایی رادیکال در اندونزی

سابقه اسلام گرایی رادیکال در اندونزی به اوایل قرن نوزدهم میلادی بر می‌گردد؛ زمانی که جنبش «پادری» (6) در غرب «سوماترا» به پاخاست. رهبران این جنبش، سه تن از مسلمانان منطقه بودند که در سال 1803 م برای سفر حج به عربستان رفته بودند. در آن زمان، مکه و مدینه تحت تسلط وهابیان بود. این سه نفر که تحت تأثیر گفتمان وهابیت قرار گرفته بودند، پس از بازگشت از حج تلاش کردند تا با تقلید از وهابیت، اسلام را در «سوماترا» احیا کنند. درگیری بین جنبش پادری و حکومت محلی که در آن زمان دست نشانده استعمار هلند بود بالا گرفت و سرانجام حکومت محلی سقوط کرد. اسلام گرایان پادری از دولت هلند خواستند که حکومت را به آن‌ها واگذار کند، اما نهایتاً از ارتش هلند شکست خوردند و در سال 1938 م به کلی قلع و قمع شدند.
در اوایل قرن بیستم، دو سازمان اسلام گرا در اندونزی به وجود آمدند که به نحوی افراطی بودند: «جماعت الارشاد» (7) و اسلام گرایان «پرسیس». (8) جماعت الارشاد را مبلغّی سودانی در سال 1915م پایه گذاری کرد. هدف اصلی آن‌ها اصلاح احکام عملی اسلام با رجوع مستقیم به قرآن و حدیث بود. البته این جماعت از حقوق عرب تبارهای ساکن اندونزی نیز دفاع می‌کرد. این گروه، مدارس متعددی در «جاوه»، «سورابایا» و «مالانگ» (9) تأسیس کردند.
جنبش پرسیس (وحدت اسلامی) را گروهی از بازرگانان «باندونگ» (10) تأسیس کردند. یک سال بعد، فردی سنگاپوری تبار به نام «تامیل آحسن» (11) به آن‌ها ملحق شد و این گروه را به افراطی ترین سازمان اسلام گرا در آن زمان تبدیل کرد. او فردی سلفی مسلک بود که شرایع موجود را مملو از بدعت و خرافه می‌دانست و شدیداً با آن‌ها مخالفت می‌کرد. تامیل حسن، مخالف ملی گرایی بود و عقیده داشت که همه مسلمانان باید تحت دولت واحد، یعنی همان امارت اسلامی قرار بگیرند. وی مدرسه‌ای در «جاوه شرقی» تأسیس کرد که «جعفر عمرطالب»، فرمانده لشکر جهاد (12) دو سال در آن جا آموزش می‌دید.
بعد از استقلال اندونزی از استعمار هلند، شخصی روحانی از اهل جاوه به نام «کارتوسویریو» (13) در سال 1949م، جنبش جدیدی به نام «کشور اسلامی اندونزی» (14) پایه گذاری کرد که بعدها به نام جنبش «دار الاسلام» معروف شد. این جنبش که از «جاوه غربی» تا ایالت «آچه» (15) و «سولاوسی» گسترش یافت، بیش از آن که مذهبی باشد، رنگ و بوی سیاسی داشت. رهبران این جنبش به سیاست‌های «سوکارنو»، (16) اولین رئیس جمهور اندونزی، معترض بودند و از اسلام برای انتقاد علیه دولت اندونزی و مشروعیت بخشیدن به فعالیت‌های خود استفاده می‌کردند. هدف اصلی این جنبش، تأسیس امارت اسلامی بود.
سابقه اسلام گرایی افراطی در اندونزی، نشان می‌دهد که این جنبش‌ها با توجه به شاخصه‌هایشان به دو نوع عمده تقسیم می‌شوند:
1. جنبش‌هایی که برای رسیدن به اهداف خود به زور و خشونت متوسل می‌شوند؛ مانند جنبش «پادری» و جنبش «دارالاسلام». این جنبش‌ها با عنوان «گروه‌های جهادی» شناخته می‌شوند.
2. جنبش‌هایی که مبنای حرکت خود را بر فعالیت‌های آموزشی گذاشته‌اند تا بدین طریق وضع موجود را تغییر دهند؛ مانند جنبش «الارشاد» و جنبش «پرسیس». این جنبش‌ها با عنوان «گروه‌های دعوت اسلامی» شناخته می‌شوند.

ظهور مجدد اسلام گرایی افراطی در اندونزی (شاخصه‌ها و فعالیت‌های آن)

ظهور مجدد اسلام گرایی افراطی در اندونزی در جریان بحران‌های دهه هشتاد میلادی در جنوب شرق آسیا و بعد از سقوط «سوهارتو» بود. از سال 1990 م تا کنون، سازمان‌های اسلام گرای متعددی در اندونزی شکل گرفته‌اند که رویکرد تکفیری و افراطی گری داشته‌اند. از جمله آن‌ها می‌توان به سازمان‌های ذیل اشاره کرد:
الف. مجلس مجاهدان اندونزی؛ (17)
ب. جبهه مدافعان اسلام؛ (18)
ج. حزب التحریر؛ (19)
د. مجمع ارتباطات اهل سنت و جماعت؛ (20)
هـ. لشکر جهاد.
این سازمان‌ها از جهاتی اهداف یک سان دارند. وجه اشتراک آن‌ها، مقابله با غیرمسلمانان و نفی حقوق شان، تغییر جامعه اندونزی بر مبنای حداکثر گرایی اسلامی و اقامه شریعت و اجرای احکام اسلامی در این کشور با برداشت جزم گرایانه از اسلام بوده است، لکن خط مشی آن‌ها در تحقق اهدافشان با یکدیگر متفاوت است. این سازمان‌ها به صورت شبکه‌ای با هم مرتبط‌اند، اگرچه هر کدام از آن‌ها سازمان دهی خاص خود را دارند. رهبری و هدایت این سازمانها را عمدتاً کسانی به عهده دارند که یا خود عرب‌اند یا در کشورهای عربی، هم چون عربستان سعودی تعلیم دیده‌اند و شدیداً از افکار افراطی و سلفی گری متأثرند.
نکته مشترک قابل توجه بین تمام این سازمان‌ها این است که اکثر آن‌ها تحت رهبری عرب‌ها یا عرب تبارها هستند. به عقیده بعضی تحلیل گران، این سازمان‌ها به دنبال عربی سازی ماهیت جنبش‌های اسلامی در اندونزی هستند. (21)
مجلس مجاهدان اندونزی (MMI) ، پس از سقوط سوهارتو و در پی تشکیل کنگره مجاهدان اندونزی تأسیس شد. شرکت کنندگان در این کنگره، عده‌ای از چریک‌های افغان، گروه‌هایی از اسلام گرایان اندونزی و بعضی از اعضای سابق جنبش دارالاسلام (DI) بودند.
شاید به دلیل وجود عناصر جنبش دارالاسلام بود که مجلس مجاهدان اندونزی نیز همان هدف دارالاسلام، یعنی برپایی امارت اسلامی را دنبال کرد. زمانی که اکثر مسلمانان میانه رو اندونزی، اعضای دارالاسلام را شورشی می‌دانستند، مجلس مجاهدان اندونزی از آن‌ها به عنوان «مجاهد» تجلیل می‌کرد.
در حال حاضر، رهبر مجلس مجاهدان اندونزی، «شیخ ابوبکر بعاشیر» است. وی پیش از آن در سازمان افراط گرای مالایی - اندونزیایی به نام «جماعت اسلامیه» (22) فعالیت می‌کرد. در زمان حکومت سوهارتو در سال 1978م، به جرم شورش علیه حکومت، چهار سال زندانی بود. او پس از آزادیش فعالیت جهادی خود را از سر گرفت و چون بیم داشت که دوباره زندانی شود، به مالزی گریخت. او در دوران پس از سوهارتو، دوباره به اندونزی بازگشت و مجلس مجاهدان اندونزی را پایه گذاری کرد، اما دیری نگذشت که بازهم محاکمه و روانه زندان شد. این بار به جرم ارتباط با القاعده و دست داشتن در سلسله بمب گذاری‌های ایالت «بالی». (23) در این بمب گذاری‌ها که بین سال‌های 2002 تا 2005 م انجام داده شد، مراکز متعددی در بالی و هم چنین سفارت استرالیا هدف قرار گرفت.
جبهه مدافعان اسلام (FPI) را گروهی از شیوخ عرب در «جاکارتا» در سال 1998 تأسیس کردند. انگیزه و عوامل تأسیس این سازمان این بود که آن‌ها عقیده داشتند:
1. مسلمانان اندونزی همواره به وسیله حکومت سرکوب شده‌اند؛
2. حقوق بشر در مورد مسلمانان اندونزی رعایت نشده است و هیچ مرجعی تاکنون به دنبال احقاق حقوق آن‌ها نبوده است؛
3. خود مسلمانان نیز تا کنون پاسخ ظلم‌هایی را که به آن‌ها شده است، نداده‌اند.
عوامل مذکور، انگیزه‌ای شد برای تشکیل جبهه‌ای به نام «مدافعان» اسلام که هدف اصلی آن موارد زیر بود:
1. کمک به مسلمانان سرکوب شده برای دفاع از عزت و حرمت اسلام؛
2. احیای روح جهادی در میان مسلمانان اندونزی؛
3. اجرای دین با امر به معروف و نهی از منکر.
تفاوت این جنبش با سایر جنبش‌های اسلام گرای افراطی در اندونزی این است که جبهه مدافعان اسلام به دنبال به دست گرفتن حکومت و تأسیس امارت اسلامی نبوده است. (24) نکته قابل توجه این که رهبر این گروه، «حبیب محمد»، (25) فارق التحصیل دانشگاه «ملک سعود» ریاض است. از شاخصه‌های این گروه این است که اولاً: تأثیر و نفوذ زیادی در پارلمان اندونزی دارد، تا حدی که در تعیین بعضی از سیاست‌های دولت دخیل بوده است؛ ثانیاً: این که در بسیاری موارد، جهت انجام دادن امر به معروف و نهی از منکر، مستقلاً به زور متوسل شده که نمونه آن، تعطیل کردن مکان‌های تفریحی و یا تخریب مراکز فساد در ماه رمضان بوده است.
حزب «التحریر» (HT) ، یکی دیگر از گروه‌های اسلام گرای افراطی در اندونزی می‌باشد. این سازمان، فراملی است که آن را شخصی فلسطینی تبار در سال 1952 م در لبنان پایه گذاری کرد. حزب التحریر که در بسیاری از کشورهای عربی نیز فعال است، در دوران سوهارتو در اندونزی فعالیت مخفیانه خود را آغاز نمود و پس از سقوط سوهارتو، حضور خود را به وسیله راهپیمایی‌های اعتراض آمیز متعددی علنی کرد و گسترش داد. رهبر این گروه در اندونزی، همواره ناشناخته مانده است و تنها مسئول شناسایی شده آن، «اسماعیل یوسانتو» (26) می‌باشد که خود را سخن گوی این گروه معرفی می‌کند. علت این امر، تجربه آن‌ها در دست گیر شدن رهبران گروهشان در کشورهای عربی است. شاخصه‌ها و اهداف این گروه، حاکی از سلفی مسلک بودن و افراط گرایی آن‌هاست که عبارتند از:
1. اجرای احکام اسلامی، هم در عرصه عمومی و هم در عرصه حکومتی؛
2. عقیده بر این که اسلام نه تنها دین، بلکه نظامی سیاسی است (الدین و الدوله) ؛
3. تأسیس امارت اسلامی و احیای خلافت با رجوع به گذشته اسلام (سلف صالح) ؛
4. نفی هر گونه تکثرگرایی دینی، حتی در میانه فرقه‌های اهل سنت و تکفیر سایر فرقه‌ها؛
5. عقیده بر این که تنها حکومت اسلامی می‌تواند وجود داشته باشد و آن همان حکومت پیامبر و صحابه می‌باشد. (27)
از میان سازمان‌های اسلام گرایی افراطی اندونزی، «مجمع ارتباطات اهل سنت و جماعت» (FKAWJ) از همه جنجال برانگیزتر بوده است. امروزه نام لشکر جهاد (Laskar Jihad) که شاخه نظامی این جنبش است، در همه جای اندونزی شناخته شده می‌باشد.
مؤسس این سازمان، شیخ سلفی اندونزیایی به نام «جعفر عمر طالب» است. انگیزه اولیه از تأسیس این گروه مخالفت با رهبری زنان بود؛ زیرا پس از سقوط سوهارتو، بین دو نفر از نامزدهای ریاست جمهوری رقابت انتخاباتی به وجود آمده بود؛ یعنی «یوسف حبیبی» و خانم «مگاواتی سوکارنو»، دختر اولین رئیس جمهور اندونزی. جعفر عمر طالب و همراهانش که سلفی مسلک بودند، با رهبری زنان مخالفت داشتند و اولین تجمع اعتراض آمیز خود را به منظور محکوم کردن کاندیداتوری مگاواتی سوکارنو برگزار کردند. بعد از تأسیس این سازمان، جعفر عمر طالب جهت احیای جهاد و حمایت از مسلمانان در درگیری‌های قومی و مذهبی که عمدتاً در مناطق «آمبون» (28) و «مالوکو» (29) میان مسلمانان و مسیحیان روی می‌داد، شاخه نظامی این سازمان را به نام «لشکر» جهاد تشکیل داد. جعفر به مدت دو سال در افغانستان از مجاهدان افغان آموزش نظامی دیده بود. سپس در عربستان سعودی به سازمانی وهابی به نام «جماعه الدوه الی القرآن و الحدیث» ملحق شده بود و مدت‌ها در یمن شاگرد «شیخ مقبل بن‌هادی»، رهبر وهابیان یمن، بوده است. او در عربستان سعودی نزد «البانی» و «بن باز» نیز تلمّذ کرده است. (30) وی شدیداً تحت تأثیر گفتمان وهابیت بوده و خط مشی سلفی گری و وهابی گری را دنبال کرده است.
موارد ذیل، بیانگر شاخصه‌ها و اهداف لشکر جهاد در اندونزی است:
1. همان طور که از نام گذاری این گروه مشخص است، جهاد اصلی ترین شاخصه این گروه می‌باشد. لشکر جهاد با تشکیل هسته‌های فرماندهی در جای جای اندونزی به یارگیری، جذب و آموزش مجاهدان جهت اعزّام به مناطق مختلف اندونزی و انجام دادن عملیات نظامی پرداخته است. این گروه بیشتر در مناطقی درگیر بوده که در آن‌ها بین مسلمانان و مسیحیان اختلاف وجود داشته است.
2. تأیید و حمایت از جانب شیوخ وهابی؛ لشکر جهاد برای پیش برد اهداف خود، از یارگیری گرفته تا عملیات، همواره به جمع آوری فتوا از علمای وهابی سعودی و یمنی پرداخته است و این فتواها، نوعی -حمایت معنوی برای این گروه محسوب می‌شوند. از میان شیوخی که در تأیید لشکر جهاد فتوا صادر کرده‌اند، می‌توان از اشخاص ذیل نام برد:
الف. شیخ عبدالمحسن عباد (مفتی مدینه) ؛
ب. شیخ احمد نجم (عضو مجمع عالی علمای سعودی) ؛
ج. شیخ مقبل بن‌هادی (استاد جعفر عمر طالب و مفتی سلفی در یمن) ؛
د. شیخ ربیع بن‌هادی (شیخ سعودی) ؛
هـ. شیخ صالح سحیمی (از مفتیان سلفی مدینه) ؛
و. شیخ وحید جبیری (از مفتیان سلفی مدینه) ؛
ز. شیخ محمد بن‌هادی؛ از مفتیان سلفی مدینه) ؛ (31)
3. شاخصه دیگر این گروه این است که به دنبال تأسیس امارت اسلامی از طریق احیای خلافت نیست، بلکه به دنبال بازسازی امارت اسلامی در حکومت موجود می‌باشد. به عبارت دیگر، لشکر جهاد امارت اسلامی را در رجوع به گذشته جست و جو نمی‌کند و معتقد است که همین دولت موجود در اندونزی را باید اسلامی کرد. علت این امر آن است که لشکر جهاد، حکومت موجود در اندونزی را حکومتی اسلامی می‌داند و بعضی مفتیان وهابی، طبق برداشتی خاص از اسلام، شورش علیه حاکمان مسلمان را (ولو این که ظالم، فاسق یا مستبد باشند) جایز نمی‌دانند. جعفر عمر طالب با عبدالرحمن وحید، رئیس جمهور وقت اندونزی، ملاقات داشته است و دولت عبدالرحمن وحید نیز با وی با تسامح رفتار کرده است که نمونه آن، عدم ممانعت دولت از اعزّام نیروهای لشکر جهاد به مناطق درگیری بین مسلمانان و مسیحیان است. (32)
4. احیای هجرت؛ تقسیم دنیا به «دارالاسلام» و «دارالحرب» و لزوم هجرت از بلاد غیر اسلامی به بلاد اسلامی.
لشکر جهاد در سال 2002 م از «مجمع ارتباطات اهل سنت و جماعت» جدا شد. در سال‌های اخیر، جعفر عمر طالب سعی کرده است که خود را به سازمان‌های غیر سلفی نزدیک کند. البته بعضی، علت این رویکرد را فشارهایی می‌دانند که بعد از وقایع یازده سپتامبر متوجه گروه‌های سلفی و مرتبط با القاعده بوده است. (33)
خشونت به نام اسلام، پدیده جدیدی در اندونزی نبوده است، اما در دو دهه اخیر و پس از سقوط سوهارتو، اندونزی شاهد رشد چشمگیر چنین اقداماتی از سوی گروه‌های اسلام گرای افراطی بوده است که برخی مظاهر آن در این کشور عبارتند از:
1. بمب گذاری؛ از جمله سلسله بمب گذاری‌های بالی، بمب گذاری در چندین کلیسا در شهرهای مختلف اندونزی در آستانه کریسمس سال 2000 م و در سال 2009 م در جاکارتا.
2. درگیری‌های فرقه‌ای - مذهبی؛ مانند اعتراض‌ها علیه چینی‌ها که تقریباً چهار درصد جمعیت اندونزی را تشکیل می‌دهند و تلاش برای جلوگیری از نفوذشان در دستگاه حکومتی، خشونت علیه فرقه «احمدیه» و قتل برخی از آنان، درگیری با مسیحیان ساکن «مالوکو» و «آمبون» و هم چنین حمله به کلیساها و تخریب آن‌ها.
یکی از بارزترین مصادیق درگیری‌های فرقه‌ای در اندونزی، قضیه «سامپانگ» (34) است. سامپانگ منطقه‌ای شیعه نشین در شرق جاوه است که به طور مستمر از جانب گروه‌های افراطی تهدید شده است. در دسامبر سال 2011م، نزدیک پانصد نفر از اعضای گروه‌های تکفیری به این منطقه حمله کردند و مدرسه شیعیان را به آتش کشیدند. خانه‌های مسکونی شیعیان نیز سوزانده شد و بیش از هفت صد تن از شیعیان منطقه آواره شدند. (35)
3. اعمال خشونت به منظور نهی از منکر؛ حمله به مراکز فساد، از جمله قمارخانه‌ها، شراب فروشی‌ها و کلوپ‌های شبانه و تخریب بعضی از این مکان‌ها.
4. تظاهرات ضد حکومتی جهت اعمال فشار؛ تظاهرات اعتراض آمیز در مورد حضور زنان در عرصه سیاست، تجمع اعتراض آمیز مقابل سفارت آمریکا و تظاهرات جهت کسب حمایت دولت برای مقابله با مسیحیان.

عوامل شکل گیری و هدایت جنبش‌های اسلام گرای افراطی در اندونزی

در خلال دهه‌های گذشته، عوامل متعددی دست به دست هم داده‌اند و محرک شکل گیری مجدد اسلام گرایی رادیکال در قالب سازمان‌های اسلامی جدید در اندونزی شده‌اند. موارد ذیل، عواملی عمده‌ای هستند که در گسترش اسلام گرایی رادیکال در اندونزی در دو دهه اخیر، مؤثر بوده‌اند:

1. سرکوب اسلام گرایان در دوران سوهارتو

سوهارتو با ائتلاف افسران ارتش، قدرت را در دست گرفت. وی در تضعیف گروه‌های اسلامی مبارز و اصلاح طلبان اندونزیایی، بسیار موفق بود، اما با توجه به فشارهای سیاسی مختلف بر جنبش‌های اسلامی، مسلمانان و سازمان‌های اسلامی آنان دست از مبارزه بر نداشتند. وی با مدرنیزه کردن کشور اندونزی با جهت گیری‌های سکولاریستی، تأکید بر اصول پنج گانه ی «پانچاسیلا»، (36) حذف نقش اسلام به صورت ایدئولوژی سیاسی و سیاست زدایی عقیده مذهبی، در مسیر غرب گرایی قرار گرفت. (37)
به حاشیه راندن اسلام گرایان در دوران سوهارتو و رسوب شدگی (38) آن، انگیزه را برای ظهور مجدد این گروه در شرایط بحران به وجود آورد.
در بسیاری از نقاط جهان، به محض این که فرهنگ تثبیت یافته، شروع به افول می‌کند و برخی از مردم احساس تهدید می‌کنند، مردم با تأیید مجدد شیوه‌های سنتی زندگی، به شدت به این افول واکنش نشان می‌دهند. (39)
در زمان استبداد سوهارتو، برخی از مسلمانان تهدید فرهنگی را احساس کرده بودند، لذا در پی فعال سازی مجدد (40) خود برآمدند.
دولت سوهارتو، با تمرد طلبی غیر دینی می‌خواست به نظم جدیدی برسد که مورد اعتراض و شورش مسلمانان قرار گرفت و نمونه آن، شورش مسلمانان در ایالت «آچه» در سال 1953 م است. وی سرانجام پس از سه دهه حکومت بلامنازع، در جریان بحران‌ها و تنش‌های اجتماعی و حزبی سقوط کرد و «حبیبی» جانشین وی شد.

2. بحران‌ها

بحران‌های سیاسی و اقتصادی که در دهه نود جنوب شرق آسیا را تحت تأثیر قرار داده بود، بیشتر از همه بر اندونزی تأثیر گذاشت. فساد دولتی و بحران اقتصادی، موجب افزایش بی کاری، سقوط ارزش پول اندونزی، ورشکستگی بسیاری از بانک‌ها و کسری بودجه شد، تا حدی که بسیاری از مردم اندونزی زیر خط فقر قرار گرفتند و در نتیجه، دولت حمایت مردمی را از دست داد.
سلسله بحران‌های دهه هشتاد میلادی در اندونزی و پیامدهای آن، مانند اختلاس، فساد سازمان‌های دولتی و گسترش فقر و بی کاری، باعث شد که اسلام سیاسی برای بسیاری از مردم اندونزی به عنوان یک «آلترنیتیوی معتبر» مطرح شود. هر چند این عوامل به طور مستقیم سبب تحریک گروه‌های اسلام گرای افراطی به روی آوردن به خشونت نمی‌شود، اما اظهارات شبه نظامیان اسلام گرا بیانگر این حقیقت است که بروز نابرابری و فساد در جامعه، به کارگیری خشونت را توسط این گروه توجیه می‌کند؛ خصوصاً وقتی که مردم، فساد گسترده و فراگیر را ناشی از فساد عقیدتی دستگاه حکومتی بدانند. (41)
در جریان بحران‌های اندونزی و افول مشروعیت دولت، تنها گروهی که هنوز طرف دار حزب حاکم بود، چینی تبارهایی بودند که روابط نزدیکی با دولت سوهارتو داشتند. از طرفی، مردم اندونزی بیگانگان را عامل بحران در کشورشان می‌دانستند و حمایت چینی تبارها از دولت نیز به این دیدگاه دامن می‌زد. در این شرایط که گروه‌های اسلام گرا سعی می‌کردند که خود را به عنوان بدیل جریان‌های حاکم مطرح کنند، درگیری بین اسلام گرایان و غیر مسلمانان اندونزی بالا گرفت و گروه‌های اسلام گرای افراطی دوباره فعال شدند و خود را در صحنه نزاع حاضر کردند. در اعتراض‌های سال 1998 م اندونزی، به چینی تبارها به علت رابطه‌ای که با حزب کمونیست داشتند، حمله شد. دراین خشونت‌ها تعداد بسیاری از آنان کشته شدند و یا اموال خود را از دست دادند. (42)

3. گفتمان وهابیت

در سال‌های اخیر، رشد اسلام گرایی
افراطی در جنوب شرق آسیا به وسیله نفوذ ایدئولوژیک وهابیت و حمایت مادی عربستان سعودی در منطقه، تسریع و هدایت شده است. بسیاری از رهبران گروه‌های جهادی در اندونزی، تحت تأثیر گفتمان وهابیت بوده‌اند و خط مشی سلفی گری داشته‌اند. اکثر آن‌ها در عربستان سعودی نزد مفتیان وهابی تحصیل کرده‌اند و پس از بازگشت به اندونزی، مورد حمایت معنوی و مادی آن‌ها قرار گرفته‌اند. پول عربستان سعودی به دو شکل در گروه‌های اسلام گرای اندونزی سرمایه گذاری می‌شود: پولی که آشکارا جهت امور دینی - آموزشی وهابیت هزینه می‌شود و پولی که به صورت مخفیانه بین گروه‌های جهادی و نظامی اسلام گرا تقسیم می‌گردد. پول‌های سرازیر شده از عربستان باعث شده است که گروه‌های افراطی در مراکز آموزشی مسلمانان اندونزی نفوذ نمایند و روز به روز گسترش بیشتری پیدا کنند. (43)
سابقه اولین تاخته و تاز وهابیت در اندونزی به سال 1804 م باز می‌گردد؛ هنگامی که رهبران جنبش پادری از عربستان بازگشتند و تحت تأثیر آموزه‌های وهابیت، این جنبش را بنیان نهادند. وهابیت در دو قرن گذشته، کماکان در میان حرکت‌های اسلامی اندونزی رخنه کرده است. برخی از این گروه‌ها، هم چون لشکر جهاد و جبهه مدافعان اسلام، رویکرد جهادی دارند و برخی دیگر، هم چون جنبش «پرسیس»، دعوت به تبعیت از سلف صالح را هدف خود قرار داده‌اند. وجه اشتراک اکثر این گروه‌ها، تغذیه مالی و ایدئولوژیک از عربستان سعودی است. حمایت‌های مالی این کشور به گروه‌های سلفی ‌اندونزی منحصر نمی‌شود، بلکه بسیاری از مدارس دینی اهل سنت را نیز در اندونزی حمایت می‌کند تا از این طریق در درازمدت، فقه حنبلی را در این کشور جایگزین فقه شافعی کند.
از سال 1980 م، کتاب‌های عقیدتی زیادی با محتوای شیعه، تکفیر احمدیه، مسیحیت و ناسازگاری با لیبرالیزم با قیمت بسیار ارزان، بازارهای کتاب اندونزی را پر کرده‌اند و منشا اکثر آن‌ها عربستان سعودی یا کویت است. سفارت عربستان سعودی در بسیاری از مباحث و اختلافات مذهبی اندونزی دخالت می‌کند و طلبه‌های فارق التحصیل این کشور نیز حضور چشمگیری در محافل دینی یافته‌اند. (44)
منطقه جنوب شرق آسیا، همواره یکی از اهداف مهم جریان وهابیت بوده است، زیرا بیشترین جمعیت مسلمان در این منطقه زندگی می‌کنند. جریان‌های تکفیری وهابیت به طور ملایم در حال استحاله ساکنان این منطقه هستند و سعی می‌کنند که مسلمانان میانه رو این منطقه را تا چند نسل دیگر به مجاهدان تکفیری تبدیل کنند.
در اندونزی، فیلیپین، مالزی و جنوب تایلند، گروه‌های وهابی، ائمه جماعات روستاها را تحت نفوذ خود درآورده‌اند و یا آن‌ها را به کلی جایگزین کرده‌اند. روند گرایش به وهابیت با بازگشت کارگران اندونزیایی شاغل در عربستان تسریع یافته است. عربستان سعودی، کودکان خانواده‌های فقیر اندونزیایی را برای تحصیل به کشور خود اعزام می‌کند و بسیاری از این افراد در بازگشت، جذب گروه‌های تروریستی وهابی می‌شوند. (45)

4. حوادث خاورمیانه

یکی از عوامل مهم در گسترش گروه‌های جهادی در اندونزی، وضعیت کشورهای مسلمان خاورمیانه و لشکرکشی آمریکا به این منطقه است. وضعیت فلسطین، جنگ در عراق و افغانستان و عملیات علیه القاعده در پاکستان، همه از سوی اسلام گرایان افراطی به جنگ ضد اسلام تعبیر شده است، نه جنگ علیه تروریزم. این حوادث موجب شد که بسیاری از این گروه‌ها موجودیت خود را به نام دفاع از اسلام مشروعیت بخشند.
القاعده در اندونزی، جماعت اسلامی (JI) را به عنوان یک نیرویی استراتژیک جهت فعالیت جهادی خود در سراسر جهان می‌شناسد. بعضی از رهبران جماعت اسلامیه کسانی بوده‌اند که در افغانستان برای گروه‌های جهادی نیرو جذب می‌کردند. رابطه القاعده و جماعت اسلامی از همان ابتدا بسیار مستحکم بوده است. (46)
با وجود رابطه نزدیک بین گروه‌های افراط گرای اندونزی و القاعده، طبیعتاً در جریان جنگ علیه القاعده در افغانستان، پاکستان و عراق، این گروه‌ها واکنش نشان داده‌اند و به یارگیری و حمایت از آن پرداخته‌اند. گرچه پیآمد این جنگ، اعزّام نیروهای جهادی در سطح گسترده از اندونزی به مناطق درگیری نبوده است، اما حداقل فعالیت این گروه‌ها در اندونزی به عنوان دفاع از اسلام مقابل تجاوز آمریکا در برخی از اذهان توجیه شده است. حضور نیروهای خارجی در کشورهای اسلامی، زمینه سوء استفاده گروه‌های جهادی را با عنوان «دفاع از کیان اسلام» فراهم کرده و موجب گرایش بیشتر مردم به این گروه‌ها شده است.
از سوی دیگر، در پی انقلاب‌های کشورهای عربی و بحران سوریه و هم چنین ظهور گروه‌هایی هم چون «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) ، گروه‌های افراط گرای اندونزی به حمایت آشکار از این گروه‌ها و به ویژه داعش پرداخته‌اند. در شانزدهم مارس سال 2014 م، صدها نفر از اسلام گرایان افراطی، در حالی که پرچم داعش را حمل می‌نمودند، در مرکز جاکارتا تظاهرات کردند. در پی بحران سوریه، کمپین‌های متعددی در اندونزی جهت حمایت از گروه‌های تروریستی فعال در سوریه به وجود آمده است. (47)
ظهور طرفداران داعش در اندونزی، رابطه بین گروه‌های تکفیری داخل اندونزی و گروه‌های جهادی بین المللی را تحکیم کرده است و هر چه که بحران سوریه طولانی تر می‌شود، شمار بیشتری از مجاهدان تکفیری اندونزیایی به سوریه اعزّام می‌شوند. بر اساس گزارش‌های رسمی مقامات اندونزی، تا نوامبر سال 2013 م پنجاه تن از اتباع اندونزی در بین تروریست‌های تکفیری سوریه حضور داشته‌اند. (48) حتی این احتمال وجود دارد که طرفداران داعش، نمایندگی‌ها و سازمان‌های وابسته به خود را در اندونزی نیز تأسیس کنند، گرچه در حال حاضر این مسئله تهدیدی بالفعل در اندونزی محسوب نمی‌شود.

5. جهانی شدن و رسانه‌ها

نهایتاً عاملی که نباید از آن غفلت کرد، نقش رسانه‌ها، خصوصاً اینترنت است. گروه‌های اسلام گرای افراطی که عمدتاً به صورت شبکه‌ای عمل می‌کنند، از طریق رسانه‌ها و اینترنت موفق شده‌اند که ساختار شبکه‌ای خود را در سراسر جهان گسترش دهند؛ برای نمونه می‌توان به سایت اینترنتی لشکر جهاد (49) اشاره کرد که این گروه از طریق آن، فعالیت تبلیغی وسیعی انجام می‌دهد و به معرفی، عضوگیری و ارتباط با سازمان‌های جهادی فراملی می‌پردازد. در دو دهه گذشته، رسانه‌ها در معرفی گروه‌های افراطی و انتشار ایده‌های آن‌ها در سطح جهانی نقش بسزایی داشته‌اند.
اینترنت برای گروه‌های اسلام گرای افراطی، امکان گذر از محدودیت مرزهای جغرافیایی و ملی و هم چنین به کارگیری هویت‌های چندگانه و تأسیس تشکیلاتی فراملی را فراهم می‌کند. البته در کشوری مثل اندونزی که بسیاری از مردم آن هنوز به اینترنت دست رسی ندارند، گروه‌های افراطی به وسیله متصل کردن اینترنت به شبکه‌های ارتباطی محلی خود، نفوذ خود را در بین اقشار مختلف گسترش داده‌اند؛ به این نحو که پیام دریافتی از فضای سایبری توسط اشخاص و گروه‌های محلی در بین کسانی که به اینترنت دست رسی ندارند، منتشر می‌شود. گروه‌های افراطی، از اینترنت به عنوان دامی برای جذب نیرو در سطوح محلی، ملی و بین المللی استفاده می‌کنند. (50)

مقابله با گسترش اسلام گرایی افراطی در اندونزی

افراط گرایی و تکفیر، همواره تهدیدی جدی در دنیای اسلام بوده است. ظهور افراط گرایی در هر نقطه از جهان اسلام، کل جامعه اسلامی را به خطر می‌اندازد، به ویژه در عصر حاضر که به دلیل جهانی شدن، امکان سرایت و انتشار چنین ایده‌هایی هم چون ویروسی در سطح جهانی و ماورای مرزهای ملی وجود دارد. طبیعتاً اگر جهان اسلام خطر گسترش چنین ایده‌هایی را درک کرده باشد، درصدد مقابله با آن بر می‌آید.
همواره برای رسیدن به هر هدفی به یک راهبرد مناسب نیاز است. تبیین راهبرد، شناخت کافی جوانب و ویژگی‌های جامعه و منطقه هدف را می‌طلبد. اگر هدف، مقابله با تهدید گروه‌های افراط گرا باشد، در مواجهه با چنین تهدیدی، امکان به کار گرفتن دو نوع راهبرد امنیتی وجود دارد: الف. حذف تهدید؛ ب. حذف آسیب پذیری‌ها. این دو راهکار در نظریه‌های امنیتی با عنوان «دکترین امنیتی مبتنی بر تهدیدات» و «دکترین امنیتی مبتنی بر آسیب پذیری‌ها» شناخته می‌شوند.
راهکار آسیب پذیری داخلی، متوجه کاهش با حذف زمینه‌ها و بسترهای بی ثباتی و ناامنی است، در حالی که راهکار تهدیدات، بیشتر خارجی، فاعل محور و متوجه رفتارها و افعال بازیگران است. (51)
راهبرد اول، مقابله فعال، تهاجمی، و جنگ پیش گیرانه علیه تهدید را می‌طلبد. لازمه به کار گرفتن چنین راهبردی، شناسایی کامل تهدید و حذف آن با اعمال زور است (52) در شناخت رجهان یا عدم رجهان به کار بردن این راهبرد جهت مقابله با تهدید گروه‌های افراطی اندونزی، پاسخ به سؤالات ذیل لازم است:
1. ماهیت تهدید گروه‌های تکفیری و افراطی در اندونزی چیست؟
2. آیا به کارگیری عامل خشونت و زور جهت مقابله با این جریان‌ها به حذف تهدید آن‌ها منجر خواهد شد؟
3. آیا امکان توسل به زور در سطح وسیع جهت مقابله با شبکه‌های مخفی این گروه‌ها وجود دارد؟
ماهیت تهدید گروه‌های افراطی، صرفاً جنبه سخت افزاری ندارد و ماورای تمام اقدامات تروریستی این گروه‌ها، مجموعه‌ای از باورها و ایدئولوژی‌های القا شده نهفته است. آنچه در مورد تروریست انتحاری جنبه تهدیدآمیز بیشتری دارد، طرز تفکر و عقیده‌ای است که ایده ی تکفیر و انتحار را بین مردم جاهل گسترش می‌دهد. شناخت بعد نرم افزاری این تهدید و مقابله با آن نسبت به بعد سخت افزاری اش اهمیت بیشتری دارد، زیرا اگر این ایده گسترش نیافت و یا باطل شد، پیامدهایش نیز به تبع آن لغو خواهند شد. آنچه امروز جامعه مسلمان اندونزی را تهدید می‌کند، تنها سلسله‌ای از اقدامات خشونت آمیز علیه مردم نیست، بلکه هجمه ایدئولوژیک وهابیت است که ایده‌ی‌ تکفیر را در اذهان خام مسلمانان این منطقه نهادینه می‌کند.
به کارگیری زور علیه چنین تهدیدی در صورت موفقیت، تنها می‌تواند به صورت مقطعی جنبه‌های سخت افزاری این تهدید را رفع کند و جنبه‌های نرم افزاری آن با اعمال زور مرتفع نخواهد شد. اگر دشمن با قدرت نرم وارد شد، تنها با قدرت نرم می‌توان به مقابله با آن برخاست. شاید استفاده از زور به طور مقطعی باعث کاهش فعالیت گروه‌های تندرو شود، اما «یک فضای بحرانی کافی است که این گروه‌های رسوب شده را دوباره فعال کرده و یا فعالیت آن‌ها را بیش از پیش گسترش دهد.» (53)
حتی اگر هدف صرفاً مقابله با جنبه‌های سخت افزاری تهدید گروه‌های تکفیری در اندونزی باشد، در به کارگیری عامل زور جهت مقابله با این گروه‌ها محدودیت‌هایی وجود دارد. در درجه اول، با توجه به این که این گروه‌ها در قلمرو حاکمیت دولت ملی اندونزی فعالیت می‌کنند، تنها نیروهای دولتی این کشور هستند که می‌توانند در مقابله با این گروه‌ها به زور متوسل شوند. طبیعتاً چنین مسئله ای، داخلی تلقی می‌شود و امکان ورود و مشارکت نیروهای غیر بومی در این اقدام وجود نخواهد داشت. نکته دیگر این که فعالیت زیرزمینی گروه‌های افراطی، امکان شناسایی شان و جنگِ برابر علیه آنها را نخواهد داد. کاربرد زور در این موارد، به جنگ‌های نابرابر و چریکی منجر خواهد شد که تهدید، خشونت و ناامنی بیشتری درون جامعه به بار خواهد آورد.
در مجموع، به کارگرفتن راهبرد حذف تهدید جهت مقابله با گروه‌های افراط گرای اندونزی به حذف همه جوانب تهدید منجر نخواهد شد. تهدید اصلی که همان جنبه‌های ایدئولوژیک و نرم افزاری تهدید است، به قوت خود باقی خواهد ماند و نهایتاً به کارگیری عامل زور، تنها نتایج مقطعی خواهد داشت.
راهبرد دوم در مقابله با تهدید گروه‌های افراط گرا، حذف آسیب پذیری‌هاست. در این راهبرد، با شناسایی نقاطی که در برابر تهدید آسیب پذیرند، سعی در ایمن سازی و حذف آسیب پذیری آن‌ها می‌شود. چنین راهبردی، در مقابله با انتشار بیماری‌های ویروسی بسیار موفق بوده است، بدین نحو که به جای تلاش برای نابودی ویروس‌ها و عوامل بیماری زا که امری غیر ممکن می‌باشد، خود انسان‌ها در برابر این عوامل واکسینه و ایمن سازی می‌شوند و دیگر زمینه‌ای برای رشد و نمو سرایت این عوامل تهدیدزا باقی نمی‌ماند. وقتی تهدید، قدرت آسیب رسانی نداشته باشد، دیگر تهدید محسوب نمی‌شود.
از دیدگاه برخی از نظریه پردازان امنیتی، امنیت به معنای حذف تهدید نیست. بلکه کاهش و یا فقدان آسیب پذیری می‌باشد: «هر اندازه دولت یا رژیمی در طیفی از آسیب پذیری تا فقدان آسیب پذیری حرکت کند، امنیت او بیشتر خواهد شد.» (54)
قدم اول برای مقابله با جریان‌های افراطی در اندونزی، یافتن نقاط آسیب پذیری جامعه اندونزی از جانب این گروه‌هاست. بررسی فعالیت گروه‌های افراطی در جهان اسلام، نشان می‌دهد که این گروه‌ها در بسیاری از مناطق محروم و فاقد آموزش، از جهل مردم استفاده کرده‌اند و با تحریک تعصبات مذهبی مسلمانان و گسترش برنامه‌های تبلیغی خود در بین اقشار محروم و کم سواد، ایده‌های وهابیت و تکفیر را در میان آن‌ها گسترش داده‌اند. این در حالی است که چنین ایده‌هایی در مجامع علمی خریدار ندارد و افراد تحصیل کرده، کمتر به افراط گرایی و تکفیر روی می‌آورند.
جهل در جامعه، نقطه ضعف بزرگی است که زمینه ایجاد هر نوع آسیب پذیری عقیدتی را فراهم می‌کند. در شرایطی که گروه‌های افراط گرا و تکفیری از جهل مردم سوء استفاده می‌کنند، یکی از کارآمدترین راهکارهای مقابله با آن، حذف این آسیب پذیری از طریق آموزش، آگاهی افزایی و تبلیغات است. بدین نحو زمینه‌های آسیب پذیری از بین می‌رود و تهدید، خطرهای خود را از دست خواهد داد.
انتخاب راهکار آسیب پذیری‌ها به آن معناست که کار پایه دکترین امنیتی بر اساس از بین بردن و یا تحت کنترل درآوردن زمینه‌ها، بسترها و موقعیت‌هایی است که نقاط ضعف و آسیب پذیری محسوب می‌شود، دارای بعد امنیتی است و هدف تهدیدات دشمنان و رقبا قرار خواهد گرفت. (55)
تاریخچه، عوامل و زمینه‌های ظهور اسلام گرایی رادیکال در اندونزی، بیانگر این حقیقت است که تهدید اساسی این جریان‌ها، رخنه کردن در اذهان و عقاید مردم به منظور استحاله دینی آن‌هاست. تلاش وهابیت و عربستان سعودی برای حضور در مجامع دینی اندونزی، تأثیرگذاری بر مسائل و جریان‌های مذهبی، دامن زدن به اختلافات مذهبی، تغییر ائمه جماعات شهرها و روستاها، اعزّام اقشار فقیر اندونزی به کشور عربستان جهت تحصیل دین و سازمان دهی شبکه‌های دعوت اسلامی در مناطق مختلف اندونزی، همه مؤید این مطلب‌اند که وهابیت و جریان‌های افراطی، سعی در استحاله مسلمانان اندونزی با سوء استفاده از مهم ترین نقطه آسیب پذیری شان؛ یعنی جهل و فقدان آموزش دارند. مقابله با چنین تهدیدی، به کار گرفتن راهبرد و راهکار عملی مناسب در این کشور جهت افزایش آگاهی دینی مردم و ریشه کن کردن زمینه‌های آسیب پذیری آن‌ها را می‌طلبد. راهبرد و راهکار، دو مقوله متفاوتند. مراد از راهبرد، همان استراتژی (56) است که در مورد راهکار عمومیت دارد. استراتژی، خط مشی کلان است که تاکتیک و لجستیک لازم برای وصول به هدف را تبیین می‌کند هر استراتژی، ممکن است شامل چند راهکار (57) متعدد باشد. با توجه به رجهان به کارگیری راهبرد حذف آسیب پذیری‌ها در مواجهه با تهدید جریان‌های تکفیری، راهکارهای ذیل می‌توانند در راستای این راهبرد به کار گرفته شوند:

الف. آموزش و آگاهی افزایی

جهل در جوامع اسلامی، از نقاط آسیب پذیر مهم این جوامع از جریان‌های تکفیری است. جریان‌های تکفیری با نفوذ به مناطق محروم اندونزی که فاقد آموزش کافی بوده‌اند، اسلام را به گونه‌ای که خود تفسیر کرده‌اند به مردم القا می‌کنند. معمولاً بیشترین کسانی که جذب تبلیغات این گروه‌ها می‌شوند، افراد کم سواد و یا اشخاصی هستند که اطلاعات دینی کافی ندارند. چنین افرادی، زمینه پذیرش هر نوع ایده‌ای را به اسم اسلام دارند. در مقابل، افراد تحصیل کرده و یا کسانی که اطلاعات دینی مناسبی دارند، کمتر جذب این گروه‌ها می‌شوند. حتی بسیاری از علمای اهل سنت در مقابل این گروه‌ها برخاسته‌اند و ادعاهای آنان را باطل می‌شمارند؛ مثلاً در زمانی که گروه‌های تکفیری نه تنها شیعه، بلکه حتی مذاهب و فرقه‌های اهل سنت را نیز تکفیر می‌کردند، «شیخ شلتوت»، رئیس الازهر، با این ایده مخالفت کرد و تشیع را از مذاهب اسلامی جایز الاتّباع معرفی نمود.
آگاهی افزایی، آموزش و معرفی صحیح اسلام و مذاهب اسلامی، راهکار مقابله با سوء استفاده جریان‌های تکفیری از جهل جوامع اسلامی است. این راهکار به طور عملی با اعزّام نیروهای تبلیغی، تأسیس شبکه‌های ماهواره‌ای به زبان‌های مختلف و تبلیغ در فضای مجازی قابل اجراست.

ب. ایجاد روحیه «تقریب و گفتگو»

همان طور که گذشت، اندونزی در سال‌های گذشته شاهد درگیری‌های فرقه‌ای متعددی میان گروه‌های تکفیری و پیروان سایر مذاهب، هم چون شیعیان، مسیحیان و فرقه احمدیه بوده است. جریان‌های تکفیری، اغلب با تحریک تعصبات دینی مسلمانان و ایجاد روحیه تفکیک افراطی در میان آن‌ها، به درگیری‌های فرقه‌ای و مذهبی دامن می‌زنند. تفکیک به این معناست که شخص هویت خود را بر اساس نفی غیر خود تعریف کند؛ مثلاً اینکه سنی خود را «غیرشیعه» تعریف کند. چنین رویکردی، تضاد و تقابل بیشتر ب

عبارات مرتبط با این موضوع

خبرگزاری جمهوری اسلامی وب سایت خبرگزاری جمهوری اسلامیایرنا آخرین رخداد های ایران و جهان در حوزه های سیاسی بریدن آلت زنانه ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادبریدنآلتزنانهیک بنر تبلیغاتی در نفی مثله‌کردن جنسی زنان در جاده‌ای در کاپچوروا، اوگانداداعش ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاددولتاسلامیعراقوشامداعش الدولة الاسلامیة شرکت‌کننده در جنگ داخلی سوریه پرچم حکومت اسلامی عراق و شاماخبار،اخبار روز،اخبار خبرگزاری ها اخبار،آخرین …در این بخش شما با انواع اخبار غزهاخبار ایراناخبار سوریهاخبار اخبار روز غزه ازدواج شرم‌آور زنی با پسر ساله‌اش ثروت واقعی …ازدواج شرم‌آور زنی با پسر ساله‌اش برکو زن ۴۰ ساله اهل زیمبابوه در کمال ناباوری قصد خبرگزاری جمهوری اسلامیدومین انفجار در مصر یک کشته بر جای گذاشت دبیرکل حزب الله تشکیل دولت جدید لبنان را در وبلاگ زبان سرخ سر سبز می دهد بر بادوبلاگقمر اوضاع در عقرب است بطور عجیبی همه چیز به هم پیچیده است احمدی نژاد امروز به نیویورک بریدن آلت زنانه ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد بریدنآلتزنانه یک بنر تبلیغاتی در نفی مثله‌کردن جنسی زنان در جاده‌ای در کاپچوروا، اوگاندا داعش ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد دولتاسلامی داعش الدولة الاسلامیة شرکت‌کننده در جنگ داخلی سوریه پرچم حکومت اسلامی عراق و شام خبرگزاری جمهوری اسلامی وب سایت خبرگزاری جمهوری اسلامیایرنا آخرین رخداد های ایران و جهان در حوزه های سیاسی اخبار،اخبار روز،اخبار خبرگزاری ها اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری در این بخش شما با انواع اخبار غزهاخبار ایراناخبار سوریهاخبار اخبار روز غزهاخبار ازدواج شرم‌آور زنی با پسر ساله‌اش ثروت واقعی بابک زنجانی ازدواج شرم‌آور زنی با پسر ساله‌اش برکو زن ۴۰ ساله اهل زیمبابوه در کمال ناباوری قصد دارد خبرگزاری جمهوری اسلامی وب سایت خبرگزاری جمهوری اسلامیایرنا آخرین رخداد های ایران و جهان در حوزه های سیاسی وبلاگ زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد وبلاگ حکم دلارام علی در حالی صادر شد که دختر جوان کمپین یک میلیون امضا‎ ‎برای تغییر با شجاعت و


ادامه مطلب ...

بررسی زمینه‌های صدور فتاوای تکفیری و پیامدهای آن بر جهان اسلام

[ad_1]

چکیده

عملکرد جریانهای تکفیری در جهان اسلام زمینه بروز بحران‌های جدی را فراهم کرده است که قتل و عام مسلمانان مهم‌ترین پیامد آن محسوب می‌شود. رشد و گسترش این جریان معلول شرایط فکری و اجتماعی فراوانی است که منجر به این نتیجه شده است. زمینه نظری و تئوریک عملکرد خشونت آمیز گروه‌های تکفیری ریشه در صدور برخی فتاوای فقهای سلفی دارد که زمینه توجیه فعالیت این گروه‌ها را فراهم کرده و در رشد و گسترش آنها نقش زیادی داشته است. تبارشناسی فتاوای تکفیری در بین مسلمانان به لحاظ تاریخی بخش زیادی از پیشینه قوام یافتن این جریانات در جهان اسلام را تبیین می‌کند.
جریان تکفیری همان طور که در میدان عمل، نیروها و افراد زیادی در اختیار دارد؛ در عرصه تولید و توزیع اندیشه نیز نیاز به تئوریسین‌هایی دارد که مبانی تئوریک این کنش خشونت آمیز را توجیه کنند این مقاله با تبارشناسی فتاوای تکفیری در جهان اسلام به نقش فتاوای فقهای سلفی در تکفیر دیگر گروه‌های اسلامی پرداخته و زمینه‌های عینی و ذهنی صدور چنین فتاوایی را بررسی می‌کند و در این زمینه با بهره‌گیری از هرمنوتیک انتقادی این فرضیه را پیگیری می‌کند که فتوای تکفیر مبتنی بر پیش فهم‌ها، زیست جهان و افق معنای خاص فقهای سلفی است که با صدور آن فرصت شکل‌گیری و گسترش این جریان را فراهم می‌کنند. در این مقاله زمینه‌های شکل‌گیری چنین فتاوا و پیامدهای آن بر جهان اسلام را با رویکرد انتقادی بررسی می‌کنیم.
کلید واژه :سلفی گری، تکفیر، افراط، خشونت، فتوی.

مقدمه

پدیده افراطی گری در بستر ادیان و مذاهب گوناگون از جمله اسلام، امری نوظهور نیست، بلکه از قرون اولیه‌ی نهادینه شدن دین اسلام در جوامع مختلف، افراطی گری، واپس گرایی و خشونت، نمودی عملی داشته است. این پدیده به خصوص در عصر عباسی تجلّی بیشتری یافت، زیرا در این دوره، دین اسلام از راهبرد جهادی و ورود به سرزمین‌های دیگر، به نهادینگی و ایجاد همبستگی اجتماعی بر اساس هویت اسلام، تغییر رویکرد داد. از این رو اسلام به مثابه راهبردی هویتی برای ایجاد همبستگی اجتماعی میان عرب‌ها و اقوام سرزمین‌های فتح شده و تازه مسلمان، ایفای نقش نمود. با توجه به این شرایط نوین، خوانش و تفسیر اسلام برای هم سازی و تطابق با تحولّات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آغاز شد. این نگرش تفسیری به دین اسلام، ورود داده‌های علمی ذهنی و عینی را با آن همراه ساخت، لذا فلسفه‌های یونانی و حکمت عملی ایرانی، ابزار استنتاج علوم در سرزمین‌های فتح شده بودند که بعدها توسط مسلمانان، برای نهادینگی این رهیافت مورد بهره برداری قرار گرفت. و تفاسیری از اسلام با بن مایه روش شناختی از علوم سرزمین‌های دیگر نمود یافت.
در مقابل این رهیافت علمی، در بستر جامعه اسلامی مخالفت‌هایی صورت پذیرفت که خواهان بازگشت به دوران سلف صالح و اسلام ساده و بی آلایش بود. این جریان در جامعه اسلامی به نام «سلفی‌ها» معروف شدند. اشاعره شاخه‌ای از این جریان بود که خود را در تضاد با معتزله تعریف می‌نمودند. سلفی گری، جریانی است که ریشه‌هایش در بستر تمدّن اسلامی وجود دارد. جریان تکفیری که امروزه کشورهای اسلامی را در بر گرفته است، ریشه و خاست گاهی در عمق تاریخ تمدّن اسلامی دارد. فهم و خوانش ابعاد ذهنی این جریان و بسترهای اجتماعی نمود آن، ما را در شناخت بهتر و نیز مواجهه منطقی با چنین جریانی، یاری می‌کند، لذا برای فهم بهتر، با رویکرد هرمنوتیکی به خوانش این جریان می‌پردازیم. ما جریان سلفی و نمود عینی امروزین آن، یعنی تکفیری‌ها را به مثابه «متن» می‌بینیم و سپس از این زاویه به خوانش و فهم آن از طریق رهیافت هرمنوتیک انتقادی می‌پردازیم. (2)
هرمنوتیک، سنّتی فکری و فلسفی است که می‌کوشد فهم روشنی از متون ارائه دهد؛ به عبارت دیگر هرمنوتیک، علم مطالعه‌ی و به ویژه فهم متن است، به صورتی که فهم اثر، متناسب با مضمون آن باشد. امر سیاسی، (3) از دو نظر می‌تواند به عنوان متن، بررسی و تأویل شود: یکی به صورت متن مکتوب و دیگر به صورت کنش‌ها و رویدادهای سیاسی.
برای استفاده از مفهوم متن برای کنش‌های معنادار، چهار ملاک را باید مدنظر قرار داد:
1. نحوه عمل شخص یا گروه، باید تثبیت شده باشد، به طوری که بتوان به این رفتار به طور مشخص اشاره کرد و عینیتی برای آن قائل شد.
2. همان طور که متن از مؤلف فاصله می‌گیرد و سپس به موضوع مطالعه تبدیل می‌شود، عمل سیاسی نیز باید از عاملان سیاسی فاصله گیرد و پیآمدهای سیاسی خاص خود را داشته باشد. به این ترتیب، استقلالی برای کنش‌ها ایجاد می‌شود.
3. هر کنش معنادار، هنگامی به صورت متن در می‌آید که آن قدر اهمیت داشته باشد که تنها در ارتباط با شرایط بی واسطه و اولیه‌ی تکوین آن مطرح نشود، بلکه در چارچوب‌های اجتماعی نیز بگنجد.
4. عمل سیاسی و اجتماعی زمانی متن است که بتواند طیف وسیعی از مخاطبان را شامل شود. در این وضع، معنا در حال تعلیق قرار می‌گیرد، زیرا کنش‌های انسانی همانند اثری است که با ارجاع‌های جدید، می‌توان معناهای جدیدی را به آن نسبت داد. در این شرایط، زمینه‌های سیاسی اهمیت فراوان دارد، زیرا روابط مستقیمی با مفهوم پراکسیس (توانایی کنشی انسان برای ایجاد تغییر در نحوه زیست خویش) دارد. این موضوع با ویژگی برساختگی معنای سیاسی، پیوند تنگاتنگی دارد. (4)
حال در این چشم انداز، ما به جریان سلفی و شاخ و برگ‌های آن در طول تاریخ، به مثابه متن توجه می‌کنیم. این جریان محصول روابط سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی در دوره میانه است، از این رو برای درک و فهم روابط سیاسی حاکم بر جامعه و نیز بسترهای ذهنی آن باید این جریان را به صورت متن دید. در درون متن می‌توان زوایای مختلف روابطِ انسانی و نیز بسترهای واقعیت ساز سیاسی را خوانش نمود. جریان سلفی تمام شرایط مطرح برای تصور متنی را دارد. در این چشم انداز، تمام زوایای حاکم بر شکل‌گیری متن را دارد. بی شک در این مسیر ما این خوانش را از چشم اندازی انتقادی مورد توجه قرار می‌دهیم. هرمنوتیک انتقادی این زاویه‌ی دید را به ما می‌دهد.
اساس هرمنوتیک انتقادی، بر نقد محتوای متن متمرکز می‌شود. هم چنین شرایط مادی شکل‌گیری متن را مورد بررسی قرار می‌دهد و ایدئولوژی حاکم بر متن را نقد می‌کند و توصیه‌هایی برای تصحیح فهم نادرست، ارائه می‌دهد. هرمنوتیک انتقادی ابعاد علمی میان کنش سیاسی و تفسیر، ارتباط برقرار می‌کند؛ یعنی آگاهی هرمنوتیکی، در یک پارچه کردن تجربیات علمی با تجربه زندگی، نمود می‌یابد. هدف این یک پارچه سازی، رهایی سیاسی است. هرمنوتیک، میانجی فرآیندها سیاسی - اجتماعی و انگیزه‌های فردی است و تفسیر نیز بر این پایه شکل می‌گیرد. این رویکرد، گذشته از تفسیر، ارتباط عمل و چارچوب آن، تفسیری درباره مواضع ایدئولوژیک مسلک‌های سیاسی است و نشان می‌دهد که چگونه این تفسیرها، بر اساس منافع شکل گرفته‌اند.
هرمنوتیک انتقادی به نظام زبانی نیز توجه می‌کند، به صورتی که معتقد است زبان و عمل سیاسی، به طور متقابل، هم دیگر را تفسیر می‌کنند، از این رو زبان میانجی «آگاهی هرمنوتیک» در پراکسیس سیاسی و اجتماعی است، لذا اعمال اجتماعی و سیاسی فقط از طریق پیوندهای عینی و واقعی خود با زبان کار، ادراک می‌شوند. در نهایت هرمنوتیک را می‌توان رهیافتی مجهّز به نظرات تأویلی یافت که در چارچوب عینی پدید آمده است، فرآیندهای ارتباطی را به رسمیت می‌شناسد و نگرشی دیالکتیکی دارد. (5)
حال باید به این نکته توجه نمود که جریان سلفی در دل تاریخ اسلام دوره میانه، در فرآیند دیالتیک ذهن و عین اجتماعی، پدید آمده است. بر این اساس چارچوب‌های بایسته برای نگرش متنی را می‌توان در آن دید. از این رو در فرآیند این نوشتار از چشم انداز، چارچوب نظری ترسیمی به متن و زمینه‌های متن تاریخ اسلام برای واکنشی جریان سلفی توجه می‌کنیم.

1. مبانی نظری و شرایط اجتماعی شکل‌گیری اندیشه‌های سلفی

الف. شرایط اجتماعی و سیاسی شکل‌گیری سلفی گرایی

آغاز قرون دوم هجری که به عصر میانه معروف است، با تدوین تمدن اسلامی همراه بود. عصر جهاد و گسترش اسلام به پایان رسیده بود و زمان نهادینه سازی و شکل دهی ساختار اجتماعی و سیاسی فرا رسیده بود. بر این اساس تاریخِ طی شده و تحوّلاتِ رخ داده، جامعه‌ای نو بنیادی را بر ساخته بود. جامعه از بافت یک دست و یک رنگی خویش خارج شده، تنوّع قومیت و زبانی بر آن حاکم شده بود. دیگر خبری از ارتباطات بسیط و چهره به چهره میان شهروندان جامعه اسلامی نبود، بلکه تکثّر اقوام مسلمان شده، روابط اجتماعی را پیچیده ساخته بود. این تحوّل، نیازها و خواسته‌های مسلمانان را تغییر داده بود؛ یعنی ارتباط با اقوام تازه مسلمان، تحوّل ذهنی و به تبع آن تغییر عینی را رقم زده بود. از این رو دیگر اسلام بسیط و ساده عصر اولیه اسلام (عصر تکوین) جواب گوی نیاز جامعه نبود. (6)
گستردگی اجتماعی جامعه اسلامی، هم زیستی مسالمت آمیز اقوام و گروه‌ها را بایسته ساخته بود؛ به خصوص آن که این گستردگی، بنیانی فرهنگی داشت، لذا هم زیستی عادلانه و مسالمت آمیز، احترام به فرهنگ‌ها را ضروری می‌نمود. این خواست با امر دین، تلاقی می‌یافت، زیرا بر اساس نظم حاکم بر روابط اجتماعی مسلمانان در بستر جامعه، اسلام بر سازنده و تنظیم کننده روابط اجتماعی محسوب می‌شد. از آن جهت که جامعه، تنوّع اجتماعی نداشت و روابط پیچیده‌ای بر آن حاکم نبوده، دین اسلام نیز سادگی و بسیط بودن را در درون خود نهادینه ساخته بود، لذا هر مسلمانی در شبه جزیره حجاز، نیازها و خواسته‌های خود را با مواجهه‌ی مستقیم با متن مقدسِ قرآن کسب و بدان عمل می‌نمود. در صورت عدم وجود مسئله در آن متن مقدس، سنّت پیامبر و خلفا پاسخ گوی آن امر می‌بود.
این وضعیت دیگر در شرایط عصر تدوین نمی‌توانست ادامه یابد، زیرا پیچیدگی اجتماعی، ساختار جدیدی را ناگزیر می‌ساخت. چون اسلام بنیان اصلی تنظیم کننده روابط اجتماعی جامعه بود، با تحوّل جامعه و تکثر آن، خوانش جدید را طلب می‌کرد. جامعه ساده حجاز نه از لحاظ علمی و نه بافت اجتماعی با رهیافت‌های علمی مواجه نشده بود. شرایط زندگی قبایلی، جامعه ساده و بسیط اجتماعی را به همراه آورده بود، لذا عرب‌ها با دانش اداره سرزمین‌های پهناور آشنا نبودند. در قرن دوم که گستردگی سرزمین‌های تحت سلطه اسلام رقم خورد، این خلأ دانشی، عرب‌ها را به سوی تجارب ملل دیگر و نیز ملل تازه مسلمان، سوق داد. آنان برای اداره این امپراطوری نیاز به دانش داشتند که نزد ایرانیان بود با ورود ایرانیان به دربار عباسی، عصر طلایی علم گرایی و توجه به تجارب تمدّن‌های دیگر، رقم خورد. در این عصر بر اساس این نیاز، پایه‌های تمدّنی اسلام بر خرابه های تمدّن‌های پیشین ایران، یونان، روم، مصر و ... استوار شد. اتحاد مسلمانان - با توجه به تنوّع قومی و فرهنگی - بر محور اسلام، دوره‌ای را شکل می‌دهد که اسلام به مثابه هویت، قد علم می‌کند. این رویکرد نیاز به خوانش نوین از دین اسلام داشت؛ که دستآوردهای علمی یونانی و ایرانی و روم را در شکل‌گیری دستگاه تولید علم اسلام به کار گیرد. فقه دانش بومی تمدن اسلامی، که از برای تنظیم روابط مسلمانان برساخته شد، بنیان‌های استنتاج علمی آن از منطق یونانی ارسطو برگرفته شده بود. (7)
بر این اساس در این دوره ترجمه متون علمی یونانی، ایرانی و رومی به زبان عربی، رهیافت‌های علمی به خوانش، تأویل و اجتهاد نوین از دین را صورت داد. و از این منظر علم دین شکل گرفت. در نتیجه‌ی این فرآیند، گروه‌ها، گرایش‌ها و فرقه‌های مختلف به وجود آمد. مذاهب مختلف در دل تمدّن اسلامی در نتیجه این بسترِ علم گرایانه و در پی پاسخ به نیازها و سؤال‌های علمی و سیاسی مردم شکل گرفتند. مذاهب چهارگانه اهل تسنّن و شیعه، مکاتب معتزله، اشاعره، اخباری و اصولی و ... نمونه‌ای از این خوانش‌های گوناگون از دین اسلام بوده است.
در این شرایط اجتماعی و سیاسی جریانی نمود یافت که خواهان بازگشت به دوران سلف صالح و عصر اسلام ساده و بسیط بودند. آنان معتقد بودند که امروزه تحت تأثیر رویکردهای علم گرایانه و دستآوردهای ملت‌های دیگر، اسلام از بعد ساده و قابل فهم برای همگان به دور شده است. اسلام در دیدگاه اینان در عصر میانه، به خوانش‌ها و فهم‌های افراد تبدیل شده و از غایت و مقاصد شارع مقدس غافل شده است. فقها و متکلّمان مسلمان در جهت اهداف دنیایی و در خدمت به نظام سیاسی، اندیشه‌های پراکنده‌ای را بر ساخته‌اند. این گونه پراکندگی در آراء، از نظر این جریان، ضرورت بازگشت به دوران اسلام ساده، عمل به آموزه‌های دین را بیشتر می‌نماید. آنان معتقدند: و اسلام بیش از آن که نیاز به فهم داشته باشد، نیازمند عمل به احکام و فرامین آن دارد.
با دقت در معادلات قدرت در عصر عباسی، به این نکته پی می‌بریم که جریان سلفی، واکنشی سیاسی به شرایط سیاسی حکومت بوده است. ورود برمکیان - که قومی ایرانی بودند - به دربار عباسی، شرایط سیاسی جدید را در دل تمدّن اسلامی به وجود آورد. آزادی بیان و اندیشه، تساوی اقوام مختلف مسلمان، نوآوری و بدعت در خوانش دین و شکل گیری گروه‌هایی با عقاید خلاف رویه حاکم، از پدیده‌های نوظهور ناشی از حاکمیت آنان بود. پشتوانه ایدئولوژیک معتزله برای حکومت، زمینه شکل‌گیری گروه‌ها و جریان‌های مخالف و اپوزیسیون در حکومت اسلامی شد. سلفی‌ها نیز در قامت جریانی مخالف جریان حاکم در قدرت به ایفای نقش می‌پرداختند. لذا پس از مدتی کوتاه به دلیل مبانی فکری مبتنی بر نص گرایی، توانستند با همراهی خلیفه، برمکیان را از قدرت خارج کنند و در نتیجه این خروج، معتزله نیز به حاشیه رفت. سلفی گرایان، سپس قدرت را به دست گرفتند و از ابزارهای تکفیر و برخورد فیزیکیِ خشونت گرایانه بهره می‌بردند. (8) (9)

ب. مبانی نظریه اندیشه‌های سلفی

اندیشه‌های ابتدایی سلفی گرایان بر پایه آرای احمد بن حنبل، فقیه أهل تسنّن شکل گرفت. نکته بنیادینی که در آراء اندیشمندان این جریان وجود دارد، بازگشت به دوران اسلام اولیه ساده و بسیط بوده است. اینان پیچیدگی در درک اسلام را انحراف از حقانیت دین و غایت شارع مقدس می‌دانند، زیرا بسیاری، آرای خود را به نام دین و خدا در قالب اجتهاد به مسلمانان عرضه می‌دارند، در حالی که بیشتر این اجتهادها چیزی جز تفسیر به رأی گویندگان آن نیست. بر این اساس برای جلوگیری از این نوع نگاه باید به متن مقدس قرآن و فهم شنیداری آن بازگشت؛ یعنی همان شیوه‌ای که طی آن مسلمان عصر پیامبر و دهه‌های بعد از آن با شنیدن آیات قران، معنای آن را بدون روش‌های علمی می‌فهمیدند. این شیوه، تکلّف در درک معنا را از بین می‌برد و نیز انسان مؤمن را در مواجهه با حقیقت دین قرار می‌دهد. (10)
نص گرایی، نقطه عزیمت سلفیه در فهم دین تلّقی می‌شود. آنان در رویارویی با متن از بهره‌گیری از روش‌های علمی وارداتی از سرزمین‌های دیگر دوری می‌کردند، زیرا این روش‌ها را عامل اصلی گرایش به اجتهاد به رأی می‌دانستند. سلفیان مواجهه بی پیرایه و بی تکلّف را مبنای درک صحیح از دین می‌دانستند. احمدبن حنبل مبانی فکری این جریان را در مواجهه با هر چیزی که بدعت در دامان دین می‌دید، شکل داد. در این جریان، ایمان که نقطه آغاز دین داری به حساب می‌آید، رهیافتی زبانی و عمل گرایانه تصور می‌شود که شما را به آنچه، حقانیت و حقیقت است، نایل می‌کند و با پذیرش یقینی رو به رو می‌سازد. این یقین، ناشی از اتصال به منبع فیض ازلی دانسته می‌شود. نگرش ایستایی که در این جریان نهفته است از این مبنا ساطع می‌شود؛ زیرا ایمان همان پذیرش یقینی و قلبی آدمی از داده‌های دینی است. (11)
قرآن نیز در دیدگاه سلفی‌ها، کلام محض خداوند است. این کلام چنان که معتزله می‌گوید، مخلوق نیست. هم چنین شریک خداوند در قدیم بودن هم نیست. صفات خداوندی نیز آن گونه که خود را در متن مقدس توصیف کرده، باید دانست و از گرایش به تفسیر و تأویل خودداری کرد، زیرا هیچ کلام زمینی و محصور در ماده نمی‌تواند به موازات کلام خداوند در آید؛ تفسیر چیزی جز درک امور، مطابق با نظر فرد مفّسر نیست، از این رو سلفی‌ها با بازگشت به دوران سلف صالح، شیوه مواجهه اولیه با قرآن را مبنای عمل قرار می‌دهند. در هنگام نزول وحی، پیامبر آن را بر عموم تلاوت می‌نمود و مردم نیز با شنیدن آیات، به نیکی معنا و مراد شارع را درک می‌کردند و بدان عمل می‌کردند.
آنان معتقدند در امور متافیزیکی چون عالم غیب، روح، بهشت و جهنم و ... نباید در آن تفکر کرد، زیرا غور در این موضوع‌ها بر حیرانی جوینده می‌افزاید. این مسائل را باید از طریق ایمان و آن گونه که خداوند در قرآن فرموده پذیرفت.
قضاء و قدر نیز دو مقوله‌ای است که سلفی‌ها آن را مکمل ایمان تلقی می‌کنند؛ یعنی دو مقوله از جانب خداوند، که انسان بدان دچار می‌شود، از این رو تغییر و تعویق در آن وجود ندارد. هر گونه کوشش در جهت مقابله با این دو مقوله، به مثابه اعلام جنگ و ایستادگی در برابر خداوند است. آخرین نکته‌ای که سلفی‌ها به عنوان مبنا مطرح می‌سازند، موضوع عدم توجه به اختلاف‌های صحابه پس از فوت پیامبر و خودداری از تحلیل آن است، زیرا به برداشت‌های ناسالم از یاران پیامبر منجر می‌شود. (12)
از مبانی فکری دیگر سلفی‌ها، انکار علم کلام است. آنان علت این امر را محال بودن احاطه بر امور متافیزیکی با عقل محصور در فیزیک می‌دانند که منجر به خود رأیی و نیز تحمیل دیدگاه بشری بر خداوند خواهد شد. هم چنین سلفی‌ها اختلاف صحابه در صدر اسلام را از نظر گاه تأمل دور نگه می‌دارند. و معتقدند تنها باید به ذکر محاسن و فضایل آن‌ها پرداخت، زیرا صحابه، ولی الأمر و واجب طاعه هستند و حتی اگر فاجر باشند، باید از آن‌ها اطاعت کرد و قیام علیه آن‌ها، عملی منکَر خواهد بود، زیرا که جامعه را در خطری وحشت ناک فرو خواهد برد. در نهایت در باب عبادات، معاملات و جهاد، جریان سلفی به ظواهر نص به دور از تفسیر عمل می‌کند. (13)
با نگرش بر مبانی فکری سلفیه، می‌توان چند ویژگی را در این جریان نهادینه یافت:
توجه به نص و نص گرایی با تکیه بر این نکته که هر تر و خشکی را خداوند در قرآن برای بشر در قرآن ذکر کرده است، از مهم‌ترین این ویژگی‌هاست. از این رو هر فرد مسلمان برای نیازهای فکری خود باید فقط به قرآن مراجعه کند. هم چنین این کتاب از عالم غیب برای انسان ارسال شده است، نمی‌توان آن را در حد فهم و درک بشر پایین آورد. این به مثابه دخالت در کار شارع مقدس و ارتقای جایگاه مفسر تا حد خداوندگار است که کفر و مستوجب عقوبت خواهد بود. سرلفیان در مجازات انسان‌های این چنین، کاربرد شدیدترین مجازات را برای جلوگیری از تکرار مجاز می‌شمارند.
این مبانی نظری، ذهنیت مسلمان سلفی را بر ساخته است. این تلقی از دین، تفسیری است که سلفیه از پذیرش آن سرباز می‌زند، اما این مبانی فکری در عرصه عملی، جوی از رعب و وحشتی را به نام خدا و دین برساخته است. (14)

2. شرایط سیاسی و اجتماعی سلفی گرایی در دوران معاصر

جریان سلفی در مسیر تکوّن خود چهار مرحله بنیادین را پشت سر گذرانده است: در قرن هفتم هجری، ابن تیمیه حرّانی تحت تأثیر تعالیم احمد بن حنبل، جریان سلفیه اولیه را باز تولید نمود. این مرحله ابتدایی شکل‌گیری تئوری جریان سلفی بود. مرحله دوم محمدبن عبدالوهاب این تئوری‌های برساخته ابن تیمیه را در عرصه واقعیت نمود عینی بخشید. پس از جنگ جهانی اول، مرحله سوم این جریان شکل گرفت که با پول عربستان ترویج و تکوین این جریان را در جهان اسلام رقم می‌زد. در این دوره از هند و پاکستان تا الجزایر، جولان گاه آنان شد. مرحله چهارم دوره‌ای است که امروز ما در آن زندگی می‌کنیم؛ عصر ایدئولوژی سازی و مبارزه علنی با دشمنان کافراندیش. (15)
در تمام این مراحل چهارگانه جریان سلفی بر پایه مبانی یک سان و اهداف مشخص گام برداشته است. به اعتقاد این جریان، جهاد واژه کلیدی دین مقدس اسلام محسوب می‌شود، لذا با عمل به دستورهای جهادی اسلام می‌توان سربلندی مسلمانان و رهایی آنان از سلطه کافران را رقم زد. حال با بررسی دو مرحله اساسی تکوین و ترویج و عصر ایدئولوژی سازی، باید شرایط امروزی جامعه اسلامی و جایگاه سلفی‌های تکفیری را فهمی انتقادی نمود.

الف. فهم انتقادی عصر تکوین و ترویج

اگر احمد ابن حنبل اندیشه‌های سلفی را تدوین نمود، محمدبن عبدالوهاب این جریان ذهنی را با همراهی ابن سعود در عربستان واقعیتی بیرونی بخشید. عبدالوهاب با توجه به زیربنای فقهی احمدبن حنبل و خوانش ابن تمیمیه حرّانی از فقه او، واقعیتی سلفی گرایانه با نگرش پیرایشِ اسلام از زواید، در عربستان پایه گذاری نمود. بی شک حمایت سیاسی دولت عربستان سعودی از این نگرش در تبدیل آن به یک جریان بی تأثیر نبوده است. تأسیس دانشگاه ام القری در مدینه و تربیت دانشجویانی از مناطق مختلف اسلامی بر پایه آموزه‌های سلفی و بازگشت آن‌ها به سرزمین‌های خود، عامل انتشار، گسترش و شناسایی این جریان بود. امروز عربستان حامی مالی و فکری اصلی جریان سلفی محسوب می‌شود. (16)
مهم‌ترین عامل تقویت سلفی گرایی و گرایش به آن در عصر جدید، پدیده بازگشت به خویشتن در جهان اسلام بود. اشغال سرزمین‌های اسلامی در قالب سیاست‌های استعماری، مسلمانان، را در مواجهه با فرهنگ غربی قرار داد. غربی‌ها جهت بهره مندی از منابع سرزمین‌های اسلامی، مواجهه فرهنگی را در دستورکار خویش قرار داده بودند. از این رو اندیشمندان مسلمان با طرح ایده بازگشت به خویشتن، توانایی اندوخته‌های فرهنگی اسلامی در مواجهه با فرهنگ غربی را مطرح ساختند. اوج بازگشت به خویشتن هم زمان با نمود ملی گرایی (ناسیونالیسم) در مناطق اسلامی بود. دهه 60 میلاد اوج رویایی جهان اسلام و غرب بود، لذا رویکرد بازگشت به خویشتن، نقطه رهایی از استعمار و نگاه توسعه طلبانه آن بود. در این مسیر نمود انقلاب‌ها، رهیافت خشونت گرایانه به جریان‌های سلفی راه پیدا کرد.
جریان سلفی که خود داعیه بازگشت به عصر سلف - صالح که خویشتن واقعی مسلمانان بود - را داشت، در این فرآیند، نمود عملی بیشتری در عرصه سیاسی پیدا کرد. افرادی چون حسن البنا و سید قطب، احیای اسلام حقیقی با الهام از سلف صالح را در عرصه سیاسی جهان عرب - اسلام مطرح می‌ساختند. بر اساس مبانی فکری سلفی، دوری از دین مبین اسلام یا ارائه مباحث ضد دین، مستلزم قتل است: این جریان در مواجهه با متن مقدس اسلام و نمودهای عملی آن، رهیافتی ایستا و تغییر ناپذیر دارد. آنان دین مبین را مبتنی بر چارچوبی ایستا درک می‌کنند که تحوّل زمانی و مکانی آن را تغییر نمی‌دهد. از این رو هر تحولّی در دامان دین، به معنای دوری از مقاصد شارع مقدس و تحت عنوان تفسیر به رأی تلّقی کردند. و آن را کفری مستوجب عقوبت مرگ دانستند. این مبنا، نقطه عزیمت به سوی خشونت در جامعه اسلامی بود. (17)
با این پشتوانه فکری، سلفی‌ها در دهه 60 میلادی به ترور مبادرت ورزیدند. ترور نافرجام جمال عبدالناصر، زمینه سرکوب این جریان در مصر و به دنبال آن در تمام جهان عرب و اسلام را فراهم کرد. همین نگاه در تحلیل عملکرد انور السادات در نزدیکی به اسرائیل، ترور او را به همراه داشت. عمل گرایی خشونت گرایانه در میانه قرن بیستم، به سرکوب این جریان از جانب حکومت‌ها منجر شد، اما هیچ گاه این جریان از عرصه عینی جامعه محو نشد.
در این دوره، جریان سلفی در عرصه ملی به فعالیت می‌پرداختند؛ یعنی دامنه فعالیت تبلیغی و دعوت در محدوده‌ی مرزهای ملی صورت می‌پذیرفت. لذا در مواجهه با مسائل داخلی به تکفیر و خشونت مبادرت می‌ورزیدند. و جز مسئله فلسطین که خاص تمام جهان اسلام بود، امور دیگر مسلمانان برای آنان اهمیتی و اولویتی نداشت.
مهم‌ترین ویژگی که می‌توان برای این دوران متصوّر شد، این است که جریان سلفی، ورود به عرصه سیاست را با منطق گذشته گرای خود و رهیافت خشونت آمیز، صورتی نو بخشید، زیرا همواره در طول تاریخ سلفی‌ها در کنار امر سیاست علیه جریان‌ها و افراد مخالف فعالیت می‌کردند، اما در این دوره، سلفی‌ها در حاشیه قدرت علیه نظام حکومتی، خشونت می‌ورزیدند. بی شک این رویکرد عمل گرای خشونت آمیز در منطق سلفی از مبانی فکری آنان بر می‌خیزد، به صورتی که چه در قدرت و به مثابه حامی قدرت حاکم باشد و چه در حاشیه قدرت، این منطق ایستایی و خشونت آمیز همواره در این جریان نمود داشته و نهادینه است. (18)

ب. فهم انتقادی عصر ایدئولوژی

دوره سازماندهی نظامی:

پس از جنگ جهانی دوم، شرایط جهان تغییر بنیادین یافت. سیاست استعماری مستقیم که انگلستان و فرانسه و ... آن را دنبال می‌کردند، با ورود آمریکا و کسب قدرت در عرصه بین الملل متحول شد. شکل گیری دولت‌های دست نشانده و مطیع غرب، مهم‌ترین عنصر این سیاست نوین بود. هم چنین جهان تحت تأثیر نزاع دو ابرقدرت بزرگ جهان شوروی و آمریکا قرار گرفت، زیرا این جنگ سرد، جهان را به دو بلوک شرق و غرب تقسیم کرده بود و کشورهای جهان نیز از این نزاع متأثر می‌شدند. بلوک غرب با ایدئولوژی سرمایه داری در مقابل توسعه طلبی‌های بلوک شرقِ کمونیست، صف آرایی کرده بود. کشورهای اسلامی نیز در این نزاع آسیب‌های فراوانی دیدند، زیرا منطقه خاورمیانه به دلیل منابع غنی نفت و آب‌های آزاد، همواره مورد توجه ابر قدرت‌ها بوده است. استعمار مستقیم خود نشانه‌ای بر موقعیت ژئوفیزیک خاورمیانه بود.
پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا منافع دولت‌های غربی را با سیاست استعماری نوین، یعنی حمایت از دست نشانده‌های غرب، تأمین می‌نمود. شوروی نیز که به دلیل نیاز به منابع انرژی و آب‌های آزاد، همواره رسیدن به خلیج فارس را جزو آرمان‌های خود می‌پنداشت، در جهت تحقق آرمانهای خود به اشغال افغانستان مبادرت ورزد. (19) این عمل افکار عمومی جهان اسلام و حکومت‌های آن و نیز دولت‌های غربی را برآشفت، زیرا حمله به سرزمینی اسلامی با توجه به ذهنیت عمومی مسلمانان که از مسئله فلسطین زخم خورده بود، قابل پذیرش نبود.
دولت‌های سرزمین‌های اسلامی و غربی نیز که از توسعه طلبی شوروی هراس ناک بودند، از نیروهای مردمی مسلمان در مواجهه با شوروی بهره فراوانی بردند. (20)
بر این اساس با حمایت‌های مالی حکومت عربستان و سازمان‌های اطلاعاتی دولت‌های غربی، نیروهای مردمی مسلمان با گرایش سلفی، جهت مبارزه با شوروی راهی افغانستان شدند. دلیل پیش گامی سلفی‌ها در این جریان، منطق درونی اندیشه‌های آنان است. مبارزه با دشمنان اسلام و حمل سلاح در این مسیر، مسئله پذیرفته این جریان بود. دعوت به جنگ با اعلام جهاد علمای سلفی به آسانی امکان پذیر می‌شود. در این میان نیروهای سلفی مردمی در افغانستان، ساختاری منظم و نظام مند یافتند. پیش از این، جریان سلفی امکان سازمان یابی با وجه نظامی را نیافته بود، بلکه همواره سران جریان با صدور فتوا، مؤمنان مسلمان را به صورت انفرادی بسیج می‌نمود، اما نظام یابی در افغانستان، سران جریان را به این نکته مهم سوق داد که جهاد امری انفرادی نیست و باید شرایط تحقق جهاد حقیقی در سرزمین‌های اسلامی هموار شود. (21)
در اندیشه سلفی‌ها، جهاد مؤلفه‌ای محوری مبتنی بر متن مقدس است. آنان معتقدند که جهاد باید همواره با اذن ولی امر و حاکم و یا خلیفه مسلمین باشد. حال پرسش مطرح در شرایط جدید این است که با حاکمان مسلمان فاسد و دست نشانده غرب و عدم وجود امیری مشروع، إذن جهاد چگونه محقق می‌شود؟ در پاسخ به این سؤال، اندیشمندان سلفی به این نتیجه رسیدند که باید سازمان‌هایی با رویکرد اسلامی جایگزین ساختار دولت شوند، آن گاه امیرانی مشروع در رأس این سازمان‌ها قرار گیرند که در نقش امام شرعی، اجازه جهاد با کافران را صادر نماید. در آثار این نویسندگان بیان شده که هر کس در هر گوشه‌ای از جهان می‌تواند با تشکیل گروه و یا سازمان، به فعل جهاد مبادرت ورزند. هم چنین تا زمانی که بستر تشکیل حکومت اسلامی حقیقی مهیا شود، باید این سازمان‌ها نقش‌های اسلامی مطرح در متن مقدس اسلام را به فعلیت درآورند. این ایده زمینه شکل‌گیری سازمان‌های جهادی چون القاعده، طالبان، بوکوحرام و ... را به وجود آورد. (22)
در درون این سازمان‌ها گرایش به خشونت، امری پذیرفته‌ای به حساب می‌آید، زیرا این سازمان‌ها با بنیان مبارزه و جنگ ایدئولوژیک (جهاد) شکل یافته‌اند. در جنگ نیز خشونت به قصد نابودی، امری بایسته تلقی می‌شود. در آثار اندیشمندان جهادی، خشونت به شدیدترین صورت ترویج می‌شود، زیرا دشمن را باید به هر وسیله ممکن از صحنه روزگار محو نمود تا هدف نهایی باقی بماند. بی شک این غایت در اندیشه‌های آنان، اسلام است.
در این نگرش بهره گیری از سلاح‌های کشتار جمعی چون شیمیایی و هسته‌ای نیز توصیه شده است. در آرای اندیشمندان این جریان اظهار شده که با استناد به متون دینی، استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی، مجاز است. شیوه این کشتار امروزه دیگر به صورت جنگ‌های کلاسیک نیست، زیرا دشمن از توان بالای سرکوب و قدرت برخوردار است، از این رو استفاه از روش‌های عملیات انتحاری و بمب گذاری در محل‌های شلوغ و حتی معابد و مساجد که به کشتار هزاران انسان منجر شود، مجاز خواهد بود. در منطق این جریان، عملیات اتنحاری با عنوان «عملیات استشهادی» یاد و ستایش می‌شود این خشونت بی شک با توجه به نص اسلام تئوریزه می‌شود. (23)
پس از خروج شوروی از افغانستان، این اندیشه‌ی سازماندهی شده، برای بقا نیازمند دشمن بود. هم چنین این دشمن تراشی می‌بایست از منظر ایدئولوژی، توجیه می‌شد. بر این اساس دوره‌ای در تاریخ تکوین جریان سلفی نمود یافت که با ایدئولوژی سازی، دشمن تراشی را رقم زده، بقای خود را در عرصه سیاست جهانی موجب شد. ساخت. این جریان با ساختار جدید، پاسخی به سیاست‌های غرب در قبال جهان اسلام تلقی شد. اولین حضور عینی این جریان در قالب سازمان القاعده، با حمله به سفارت آمریکا در کنیا آغاز شد. اوج فعالیت آن‌ها نیز حمله یازدهم سپتامبر به برج‌های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک بود. این حوادث، جهان را با سازمان و پدیده نوین سلفی گرایی جهادی در عصر مدرن آشنا ساخت. (24)
بحث اصلی جریان سلفیه‌ی جهادی، امروزه متوجه طبقه محروم یا آزادی و استقلال جوامع اسلامی نیست، بلکه مسئله اصلی، جهاد با دشمن است. از این رو در منطق اسلام گرایان سلفی، بازگشت به اسلام راستین سلف صالح، غایتی تحقق پذیر است. لذا هر سرزمین اسلامی که جولان گاه غربی‌های کافر قرار گرفته، نباید از طریق جنگ و یا خشونت، به رهایی آن مبادرت ورزند. از این رو با پایان جنگ در افغانستان، دشمن اصلی مسلمانان، آمریکا تلقی شد، به خصوص آن که سرزمین‌های اسلامی، عرصه حضور آمریکایی‌ها شده است. خروج آمریکایی‌ها از سرزمین‌های اسلامی و پایان ظلم به مسلمانان از طریق عمّال دست نشانده آن‌ها، به عنوان اولویت جدید سلفیان تلقی شد. در بررسی نوشته‌های تحلیل گران این جریان در می‌یابیم که آنان معتقدند چون ما توان جنگ منظّم و علنی با حکومت‌ها را نداریم، باید به جنگ‌های نامنظم و چون عملیات تروریستی - که در منطق آنان عملیات استشهادی است - همت نماییم. یازده سپتامبر، اعلام جنگ علنی این جریان با آمریکا و غرب بود. (25)
این نگرش جنگ طلبانه، جریان سلفی را در رویارویی علنی با جهان قرار داد، زیرا این سازمان فرآیند نظام و امنیت جهانی را مورد تهدید قرار داده بود. از این رو ساختارهای حکومتی در جهان، علیه این جریان و حامیان آن تحت عنوان مبارزه با تروریسم متحد شدند. ضربات مهلکی که به این جریان وارد شد، آنان را در مسیر حاشیه‌ای قرار داد که در نتیجه آن ابزار در دست سیاست مداران قرار گرفتند و از مسیر اهداف ایدئولوژیک خود دور شدند.

عصر فهم دموکراتیک از رابطه دین و سیاست (پست سکولاریسم) :

پس از سقوط برج‌های دو قلو و نگاه بدبینانه به مسلمانان، رهیافت نوینی در عرصه جریان‌های اسلامی نمود یافت و آن بازگشت دوباره دین و مذهب به عرصه سیاست بود. البته این رویکرد مختص جهان اسلام نبود، بلکه اندیشه‌ای مطرح از جانب فلاسفه غرب بود، اما در جهان اسلام، امکان نمود آن بیشتر بود، زیرا انقلاب‌های بیداری اسلامی (بهار عربی) امکان بازگشت عملی اسلام گرایان به دنیای سیاست را مهیا ساخته بود. اقبال عمومی نیز، بستر این رویکرد را هموار کرده بود. (26)
بازگشت دین به عرصه سیاست که به «پست سکولاریسم» (27) مشهور شد، در جهان اسلام به دو صورت، «معنویت گرایانه، مسالمت جویانه» و «رادیکالیسم و خشونت طلبانه» بوده است. این دو رهیافت را باید در شرایط اجتماعی سرزمین انقلاب زده، فهم نمود. بی شک شرایط انقلابی، فرآیندهای خشونت گرایانه را از دو سوی حکومت و مردم رقم می‌زند. در این مسیر، پس از پیروزی انقلاب‌ها در بعضی از سرزمین‌های عربی، با تحقق اهداف انقلابی، پذیرش قانون و بازی دموکراتیک، بقای جریان‌های اسلام گرا در عرصه سیاست تضمین شد، اما در بعضی از سرزمین‌ها که انقلاب از خواست عمومی، عدول نموده، جنگ و خشونت، محملی برای نمود جریان سلفی تکفیری شده است. حال با بررسی شرایط اجتماعی و سیاسی، چگونگی نمود دو جریان مسالمت آمیز و خشونت گرایانه اسلامی را مورد کنکاش قرار می‌دهیم. (28)

جریان سلفی مسالمت جو در عرصه سیاست:

پس از پیروزی انقلاب‌های بیداری اسلامی در تونس و مصر، جریان‌های سلفی که پیش از این در حاشیه قرار داشتند، زمینه فعالیت سیاسی در این جوامع را پیدا کردند. ذهنیت عمومی در جهان عرب به دلیل نگرش خشونت گرایانه نهادینه در این جریان، چندان اقبالی را بدان‌ها نشان نمی‌داد، اما آنان به دلیل هم یاری اجتماعی با طبقه محروم جامعه، پایگاه اجتماعی را برای خود در این طبقه تعریف کردند. تجربه دوره فعالیت خشونت آمیز، به نیکی این جریان را در شرایط آگاهی سیاسی و اجتماعی قرار داده است، به صورتی که جامعه با رویکرد خشونت گرایانه دینی، همراهی چندانی ندارد. لذا برای جلب افکار عمومی ناگزیر از بازی در زمین دموکراسی هستند. تفسیر ایدئولوژیک این جریان از داده‌های غربی چون دموکراسی، هم دلانه نیست، زیرا غرب و دستاوردهای بشری آن از جانب این جریان، مورد دانسته می‌شود. از این رو پذیرش این مبنا برای فعالیت سیاسی جریان سلفی در عصر جدید با دشواری‌های ایدئولوژیک همراه خواهد بود. (29)
در نوشته‌های اندیشمندان این جریان، طیف وسیعی از آرا وجود دارد که در حکمِ گمراهی و کفر تلّقی می‌شود. تمدّن غربی و دستاوردهای ذهنی و عینی و عقاید شیعه، در این بستر قرار دارند. حال برای ورود به بازی دموکراسی نیاز به توجیه ایدئولوژیک بود. از این رو در نوشته‌های آنان به این نکته اشاره شد که تجربه‌های تاریخی به نیکی نشان می‌دهد. کاربرد خشونت و نیز بهره گیری از رهیافت تحمیل در جامعه، جریان را منزوی می‌کند. این فرآیند انزوا بود که حکومت را در مسیر سرکوب جریان سلفی موفق ساخت. جریان غالب سلفی در مواجهه با دموکراسی به عنوان پدیده‌ای سیاسی، آن را وارداتی از سرزمین‌های کافر و در تضاد با اسلام تلقی می‌کنند. لذا تمام فرآیندهایی که در عرصه سیاسی بر روش‌هایی چون تحزّب، تکثرگرایی و رواداری استوار شده را رد می‌کنند.
بر این اساس راه صحیح برای تأثیرگذاری اجتماعی، کسب مشروعیت و مقبولیت عمومی است. این رهیافت نیز تنها از طریق فعالیت مسالمت آمیز حاصل می‌شود. تحقق حکومت اسلامی که احکام دین را به اجرا درآورد، غایت این جریان است که این نیز جز با اقبال عمومی محقق نمی‌شود. امروز که جامعه استفاده از ابزارهای غربی را در دستور کار خود قرار داده، ما نیز برای هدفی بزرگ تر باید بدان تن دردهیم. آن گاه که مشروعیت مردمی از طریق اقبال عمومی در انتخابات حاصل شد، اسلام و شیوه‌های آن را باید در عمل به اجرا درآورد.
در رویارویی با این دیدگاه، جریان سلفی به دو دسته تقسیم شدند: عده‌ای به صورت مبنایی عمل سیاسی را رد می‌کند و وظیفه تبلیغ و هم یاری مسلمانان را برای خود تعریف می‌کنند. در مقابل گروه دیگر، گزینش گرایی را در دستور کار خود قرار می‌دهند. یعنی در میان داده‌ها، خوب و در نهایت خوب ترین را باید انتخاب می‌نمایند. در این چارچوب، سلفی‌ها با انقلاب مردمی بیداری اسلامی همراهی نکردند، بلکه پس از پیروزی و با تغییر در استراتژی عمل سیاسی خود، بدان گرویدند. تغییر در استراتژی، تحوّل بنیادین را در گفتمان حاکم بر این جریان رقم زد. توجه به مفهوم دولت و ساختار آن، همان تحوّل گفتمان این جریان بود، زیرا وقتی سلفی‌ها غایت تشکیل حکومت اسلامی را در سر دارند، باید به این مفاهیم توجه نمایند و از طریق فرآیند نظام مند، بدان نایل شوند. اقدام خشونت آمیز علیه ساختار، به ناگزیر دامن آن‌ها را در عرصه برسانی حکومت اسلامی خواهد گرفت. (30)
جریان سلفی با استفاده از فرصتی که دموکراسی در فرآیند انتخابات به آن‌ها داد، بسیاری از نیروهای خود را به درون پارلمان قانون اساسی فرستادند و از این مجال در تصویب قوانین و تطبیق آن با رهیافت اسلامی بهره‌های فراوانی بردند. این شیوه مورد استفاده در مصر، اقبال بسیاری از جانب دیگر سلفی‌های سرزمین‌های عربی را به همراه داشت. لذا اگر در گذشته ورود به عرصه تغییرات بنیادین چون پذیرش عمل سیاسی و تحزّب را بی فایده می‌دانستند، امروز با کسب موفقیت، گرایش به آن را مفیدتر از به کارگیری ساختارهای نظامی برای جنگ‌های نامنظم می‌دانند. پذیرش این مبنا که هر تغییر و تحوّلی در جامعه باید از طریق فرایند دموکراتیک سیاسی باشد، موفقیتی بزرگ است.

جریان سلفی خشونت گرا در عرصه سیاست:

جریان سلفی - همان گونه که ذکر شد - در مقطعی از تاریخ تکوین خود، بر پایه حمایت‌های مالی کشورهایی چون عربستان و سازمان‌های اطلاعاتی غرب، ساختارهای نظامی پیدا کردند. این حمایت هیچ گاه از این جریان قطع نشد، بلکه در مقاطع تاریخی گوناگون فرآیندی صعودی و نزولی داشته است. در جریان انقلاب‌های بیداری اسلامی در کشورهای عربی، بخشی از این جریان، تن به بازی دموکراتیک داد، اما در سوریه این جریان مسیر تاریخی گذشته خود را با شدت ایدئولوژیک بیشتر، ظهور داد. (31)
سوریه در میان کشورهای عربی به دلیل رویکرد مقاومت در برابر اسرائیل از جایگاه راهبردی مهمی برخوردار بود. هم چنین حکومت این کشور به دلیل برخورداری از حمایت از علوی‌ها، از آلمان‌های شیعی در راهبرد مقاومت خود بهره می‌گیرد. لذا جبهه مقاومت شیعه مرکب از ایران، سوریه و حزب الله لبنان و نیز تا حدودی حکومت عراق در این منطقه شکل گرفته است. در کنار این جبهه، روسیه و چین نیز به دلیل منافع اقتصادی و راهبردی سیاسی حضور دارند.
این جبهه همواره از جانب غرب مورد هجمه‌های گوناگون قرار می‌گرفت. پس از سقوط صدام حسین در عراق و روی کارآمدن دولت با گرایش شیعی، خطر امپراتوری شیعه بر مدار «هلال خصیب» از سوی عربستان و کشورهای عربی منطقه مطرح شد. عربستان که به لحاظ ایدئولوژیک با جریان مقاومت در تضاد بود، بیش از همه به این توهم دامن می‌زد. جریان وهابیت که تئوریزه شده اندیشه‌های ابن تیمیه حرّانی است، همواره شیعه را انحرافی از اسلام و بر ساخته ذهن عبدالله بن سباء یهودی تلقی می‌کند. بر این اساس ایران به دلیل اکثریت شیعی آن مورد بی مهری عربستان قرار دارد. اوج این رویکرد به ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی است که همیشه سیاست‌های خود و دیگر کشورهای عربی منطقه را بر ترس از توسعه طلبی شیعی ایران بنا می‌نهد. بی شک دولت‌های غربی در شکل گیری وحشت از اسلام شیعی بی تأثیر نبودند. این سیاست در جهت حفظ امنیت اسرائیل، نیز دامن زده می‌شود. (32)
عربستان که منشأ جریان سلفی جهادی در منطقه محسوب می‌شود، در جریان اعتراض‌های مسالمت آمیز مردمی که مسئله‌ای داخلی بود، با تزریق نیرو و اسلحه وارد فازی جدید در سیاست منطقه‌ای شد. جریان مقاومت در منطقه همواره از جانب دولت‌های عربی با اتهام کارشکنی در فرآیند صلح فلسطین و اسرائیل مواجه بود. در این اتهام، سوریه و حزب الله دو نیروی اصلی مدنظر بودند. سوریه سرزمین‌های خود را در اشغال اسرائیل می‌دید و حزب الله نیز با مقاومت در مقابل زیاده خواهی‌ها و تجاوزات اسرائیل، راهبرد جدیدی را برای جهان عرب به ارمغان آورده بود. این رویکرد جدیدی در مقابل روش‌های دولت‌های عرب بود. استقبال عمومی از مقاومت حزب الله، دولت‌های عربی را در افکار عمومی عربی مورد انتقاد و چالش قرار داده بود. اکنون که سوریه دچار مسئله‌ای درونی شده بود، بهترین فرصت ضربه زدن به دولت سوریه بود. هم چنین بلوک مقاومت، که متشکل از خط شیعی ایران، سوریه، حزب الله و تا حدودی حکومت عراق بود، در این فرآیند شکست می‌خوردند. (33)
در این مسیر دولت‌هایی چون عربستان به نیکی می‌دانستند دخالت در این فرآیند، چه بسا پیامدهای ناگواری برای آنان خواهد داشت، زیرا دولت عربستان به دلیل شکاف‌های اجتماعی و سیاسی درونی خود، با چالش‌های بسیاری رو به رو است. این دخالت، توجه مخالفان داخلی به بیرون را توجیه می‌نمود. از این رو در این فرآیند از پتانسیل جریان سلفی و علمای آن در شهر مدینه و دانشگاه ام القراء بهره بردند. اتهام دخالت ایران در سرکوب معترضان، علمای سلفی جهادی را علیه شیعیان تحریک کرد. این جریان که از لحاظ ایدئولوژیک با تفکر شیعی مشکل داشتند، اکنون فرصت رویارویی و جنگ علنی را با آنان یافته بودند. لذا در مقام اول با صدور فتواهای علنی، شیعه را کافران منحرف از دین اسلام خطاب کردند و سپس حوادث سوریه را جنگ علنی شیعه با سنی‌ها قلمداد کردند. و بر این اساس علیه شیعیان اعلام جهاد کردند. از تمام نیروهای مؤمن تقاضا شد، که به جنگ مقدس علیه شیعیان در سوریه بپیوندند. این فتوا، مبارزه‌ی مسالمت آمیز مردم سوریه که امری داخلی بود را از مسیر اصلی خود خارج و به جنگ تمام عیار تبدیل ساخت. در این فتوا، میدان جنگ فقط سوریه نبود، بلکه تمام سرزمین‌های اسلامی که شیعیان در آن تردد می‌کنند، محلی برای جنگ تلقی شد. مسائل و مشکلات عراق و فعالیت‌های تروریستی در استان سیستان و بلوچستان ایران، نمونه‌ای از عرصه جنگ تلقی می‌شد.
می‌دانستند، در جهت علمای سلفی جهادی، چون این نبرد را طولانی و مشکل ایستادگی نیروهای جهادی خود، از صدور فتواهایی چون «جهاد نکاح» نیز ابایی نداشتند. در این میان شیخ یوسف القرضاوی مفتی مصری متمایل به اخوان، در این جریان به سوی سلفی‌های جهادی گرایش یافته، نقش به سزایی را ایفا نمود. فتوای جهاد در ابتدا از جانب وی صادر شد و عرصه جنگ داخلی سوریه را میدان نزاع شیعه و سنی خواند. این مفتی که سال‌های زیادی را در کشور قطر اقامت دارد، این فتوا را تحت تأثیر سیاست خارجی قطر صادر نمود، زیرا اسلام گرایان اخوانی هیچ گاه در مسیر تکوین فکری خود، به نزاع‌های فرقه گرایانه دامن نزده‌اند، اما دولت قطر همواره سیاست حمایت مالی از جریان‌های تندروی اسلامی را در دستور کار خود قرار داده است.
قطر کشور کوچکی در دریای خلیج فارس، امنیت خود و اعضای دیگر شورای همکاری خلیج فارس، را از ترس ایران، مورد تهدید می‌دید. لذا با دفاع و حمایت از سلفی‌های جهادی و تندرو، امنیت ملی خود را با وجود این جریان‌ها گره می‌زد. افتتاح دفتر طالبان در قطر نمونه‌ای از سیاست‌های حمایتی قطر از تندروهای اسلامی بود. شیخ یوسف القرضاوی نیز در این چارچوب، در بستر سیاسی حمایتی از سلفی‌ها، اقدام به صدور فتوای جهاد کرد. به تبع او نیز علمای دیگر أهل تسنّن در مدینه با او همراهی کردند و بلوک بندی با رویکرد ایدئولوژیک را در جهان اسلام شکل دادند. (34)
در مسیر درک و فهم شرایط حاکم بر کشورهای انقلاب زده‌ی عربی، غرب و یا عربستان هیچ کدام در پی مداخله تأثیرگذار منفی بر روند انقلاب نبودند و حتی با آرامش دیپلماتیک در حمایت از تغییر و تحوّل نیز گام برای داشتند. اما در مسئله سوریه بی هیچ درنگی، راه مو

عبارات مرتبط با این موضوع

کتاب‌شناسی تقریب خبرگزاری فارس اخوت و برادری زیر سایه اسلام، مدار و گستره وحدت اسلامی از لحاظ سیاسی پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسیواکاوی حیات سیاسی امام رضاع و بررسی شاخص‌های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام،نقشه جدیدترین خبرهای استان سیستان و بلوچستان خبر …مدیرکل سازمان بنادر و دریانوردی استان سیستان و بلوچستان گفت بندر شهیدبهشتی با داشتن مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان کتاب‌شناسی تقریب خبرگزاری فارس اخوت و برادری زیر سایه اسلام، مدار و گستره وحدت اسلامی از لحاظ سیاسی، معرفی پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسی واکاوی حیات سیاسی امام رضاع و بررسی شاخص‌های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام،نقشه راهی جدیدترین خبرهای استان سیستان و بلوچستان خبر فارسی مدیرکل سازمان بنادر و دریانوردی استان سیستان و بلوچستان گفت بندر شهیدبهشتی با داشتن کانال مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به


ادامه مطلب ...

آراستگی در زن و مرد از نظر اسلام چه تفاوتی با هم دارد؟

[ad_1]
بامداد-مسلمان ومومنی که دارای آراستگی نماینده ای از دین او محسوب می شود  آراسته بودن ویژگی انسان‌های مؤمن است؛ اما توجه به این نکته ضروری است که از نظر اسلام،‌ آراسته بودن زن و مرد متفاوت است و دین مبین اسلام با توجه به روحیات و تفاوت احساسات در زن و مرد به نکات ظریفی اشاره دارد؛

به گزارش تالاب : تصور برخی بر آن است که ایمان محکم و باطنی پاک، برای فرد مؤمن کافی است و رسیدگی به شکل ظاهر، اهمیت چندانی ندارد؛ در حالی که نه تنها چنین گمانی صحیح نیست؛ بلکه به عکس، بخشی از برنامه‌ها و دستورهای اسلام درباره نظافت، زیبایی و آراستگی ظاهر، مثل بهداشت، لباس، رنگ و بوی بدن و … است. اهمیت این دستور، زمانی آشکار می‌شود که اسلام، پیروانش را از هر گونه بی‌توجهی به آراستگی ظاهری منع می‌کند.

رسول خدا صلی الله علیه وآله می‌فرماید: «إِنَّ اللهَ تَعَالَی یُبْغِضُ الْوَسَخَ وَ الشَّعْثَ؛(۱) خدای تعالی شخص چرکین و ژولیده را دشمن می‌دارد.» بنابراین اگر ناآراستگی، دشمنی با خداوند است، آراستگی مؤمن، دوستی با خداوند است

تفاوت آراستگی زن و مرد از نظر اسلام 

1801331018-talab-ir

 

تفاوت آراستگی زن و مرد

آراسته بودن ویژگی انسان‌های مؤمن است؛ اما توجه به این نکته ضروری است که از نظر اسلام،‌ آراسته بودن زن و مرد متفاوت است و دین مبین اسلام با توجه به روحیات و تفاوت احساسات در زن و مرد به نکات ظریفی اشاره دارد؛ برای نمونه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آ له درباره کوتاه کردن ناخن به مردان توصیه می‌کند: «قُصُّوا أَظَافِیرَکُمْ؛ ناخن‌های خود را کوتاه کنید.» ولی به زنان می‌فرماید:‌ «اُتْرُکْنَ فَإِنَّهُ أَزْیَنُ لَکُنَّ؛ (۲)ناخن‌ها را بلند نگه دارید؛ زیرا برای شما زیباتر است

اسلام، پیروان خویش را به آراستگی ظاهر به دور از هر گونه افراط و تفریط توصیه می‌فرماید؛ نه تعلّق و دلبستگی به زینت‌های دنیا را می‌پسندد و نه آشفتگی ظاهری را نشانه‌ی ایمان می‌داند.

 آراستگی ظاهر زنان

مـراد از آراسـتـگـی ظـاهرِ زنان نیز مرتب ، پاکیزه و آراسته بودن سر و وضع ، لباس ، استعمال بوی خوش و مانند آن است ؛ اعم از اینکه هنگام عبادت و در محضر خدا باشد، یا در محیط خانه و یا در عرصه اجتماع ، از جمله محیط کار.آراسـتـگـی ظـاهـری برای زنان در هر یک از عرصه های یاد شده ، تابع موازین و حدودی است که در شرع تعیین شده است .

۱ ـ. آراسته بودن هنگام عبادت

به این نوع از آراستگی برای زنان سفارش شده است و آیه شریفه ((خُذُوا زِینَتَکُمْ عِندَ کـُلِّ مـَسـْجـِدٍ؛ زیـنـت خـود را بـه هـنـگـام رفـتـن بـه مسجد با خود بردارید)) (اعراف : ۳۱) شامل آنان نیز می شود. حدود پوشش و حجاب اسلامی در عبادت و از جمله نماز در که دور از چـشم نامحرم به جا آورده شود مانعی ندارد(۳) و حتی مستحب شمرده شده است . طبق فتوای مرجع بزرگ تقلید، حضرت امام خمینی (ره ):بـرای زن در نـمـاز مـسـتـحـب است با زیور آلات ، خود را زینت دهد و استفاده از مواد و لوازم آرایـشی اشکال ندارد. ولی برای وضو باید چیزهایی مانند لاک ناخن که مانع رسیدن آب بـه اعـضـای وضـو اسـت و یـا مـوادی کـه مـانـع گـذاشـتن پیشانی بر مهر است بر طرف شوند.(۴)

۲ ـ. آراسته بودن در محیط خانه

دربـاره تـجـمـل و آراسـتـگـی زن بـرای شوهر تاءکید و سفارش شده و از حقوق شرعی و اخـلاقـی شـوهـر بـه شـمـار رفـتـه اسـت . امـام بـاقـر(ع ) مـی فـرمـایـد زنـان حداقل زیور، یعنی حنا را داشته باشند:لا یـَنـْبـَغـی لِاءمْراءَةٍ اَنْ تُعَطِّلَ نَفْسَها و لَوْ اَنْ تُعَلّقَ فی عُنُقِها قِلادَةً وَ لا یَنْبَغی اَنْ تَدَعَ یَدَها مِنْ الْخِضابِ وَلَوْ اَنْ تَمْسَحَها مَسحا بِالْحِناءِ وَ اِنْ کانَتْ مُسِنَّةً(۵)

بـرای زن ـ اگـر چـه سـالخـورده باشد ـ سزاوار نیست که بدون زیور باشد و دستش را بی رنگ و ساده بگذارد؛ اگر شده گردنبندی به گردن آویزد و حنایی به دست بکشد.همان حضرت ، همه گونه آرایش و آراستگی زن برای شوهرش را جایز می دانند: لا بَاءْسَ عَلَی الْمَرْاءَةِ بِما تَزَیَّنَتْ بِهِ لِزَوْجِها(۶)

هر آرایشی که زن برای شوهرش بکند مانعی ندارد و جایز است .

۳ ـ. آراسته بودن در عرصه اجتماع

حـضـور زن در جـامـعـه و محیط کار، از نظر اسلام حدودی دارد که باید رعایت شود؛ برای مـثـال زن از نـظـر شـرع مـقـدّس اسـلام ، حـق نـدارد بـا آرایـش در اجـتـمـاع و محل کار حضور یابد.

امـام صـادق (ع ) بـه نـقل از پیامبر اکرم (ص )، آرایش زن برای غیر شوهر را برابر با آتش ‍ دوزخ می دانند:

نـَهی رَسُولُ اللّهِ(ص ) اَنْ تَتَزَیَّنَ الْمَرْاءةُ لِغَیْرِ زَوْجِها، فَاِنْ فَعَلَتْ کانَ حَقّا عَلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ اَنْ یُحْرِقَها بَالنّارِ(۷)

امام خمینی (ره )، درباره حدّ و حدود زینت زنان چنین فتوا می دهند:

زیـنـت را واجـب اسـت از نامحرم بپوشانند. (بنابراین ) اگر در صورت (زن ) آرایش موجود بـاشـد بـایـد پـوشـانـده شـود… و هـمـچـنـیـن در کـفـّیـن اگـر دارای زیـنـت ولو مثل انگشتر باشد. (سرمه نیز) اگر عرفا زینت محسوب شود، باید پوشانده شود.(۸)

مقامِ معظم رهبری نیز درباره آرایش های جدید چنین می فرماید:

زنـان مـی تـوانـند ناخنهای خود را نسبت به مردان اندکی بلندتر نگه دارند.(۹) البته با در نظر گرفتن روایاتی که در خصوص نظافت ناخنها و عدم تشبّه مسلمانان به کفار وارد شـده اسـت ، بـایـد در بـلنـد گـذاشـتـن نـاخـن ، حـدّ معمول و متعارف را مراعات نمایند(۱۰)

در صـورتـی کـه نـاخـنـهـا را بـا لاک و یـا حـنـا زیـنـت داده بـاشـند، باید آن را از نامحرم بپوشانند(۱۱) و قبل از وضو یا غسل ، آنها را از لاک ، پاک نمایند تا مانعی برای رسیدن آب به ناخن ها نباشد (حنا مانع نیست).

بنابراین زنان در برابر همسران خود می توانند ـ و باید ـ تمیز و آراسته و با آرایش بـاشـند، امّا به هنگام حضور نامحرم ـ چه در خانه یا اداره یا خیابان و… ـ موظف به رعایت سـادگـی و دوری از آرایـش و زینت هستند، و اگر نمی توانند آرایش یا زینت را از خود دور نـمـایـنـد، بـایـد آنـهـا را از نـامـحـرم بـپوشانند.

منابع:

  • ۱- الجامع الصغیر، جلال الدین سیوطی، دار الفکر، بیروت،‌ چاپ اول،‌ ۱۴۰۱ ق، ج ۱، ص۲۸۳.
  •  ۲- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۷۳، ص ۱۲۳، موسسه دار الوفاء، بیروت: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)‏ لِلرِّجَالِ قُصُّوا أَظَافِیرَکُمْ وَ لِلنِّسَاءِ اتْرُکْنَ مِنْ أَظَافِیرِکُنَّ فَإِنَّهُ أَزْیَنُ لَکُنَّ».
  • ۳-. ر.ک . دعائم الاسلام ، ج ۲، ص ۱۶۶.
  • ۴-  استفتاءات از محضر امام خمینی (ره )، ج ۳، ص ۲۵۶ ـ ۲۵۷.
  • ۵- . وسائل الشیعه ، ج ۷، ص ۱۱۸.
  • ۶- . همان ، ص ۱۳۵.
  • ۷-. بحار الانوار، ج ۷۶، ص ۳۲۹.
  • ۸-. ر.ک . اسـتـفـتـاءات از محضر امام خمینی (ره )، ج ۳، ص ۲۵۶ ـ ۲۵۷ و احکام خانواده ، عبدالرحیم موگهی ، ص ۳۰۴ ـ ۳۰۸
  •  ۹-. من لا یحضره الفقیه ، ج ۱، ص ۱۲۸.
  • ۱۰- نرم افزار پرسمان ، دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه ، واژه ناخن .
  • ۱۱- ر. ک . احکام خانواده ، عبدالرحیم موگهی ، ص ۳۰۴ ـ ۳۰۶

 

نوشته آراستگی در زن و مرد از نظر اسلام چه تفاوتی با هم دارد؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

حکم خوردن و لیسیدن آلت زن و مردبا سلام حکم منی که داخل بدن زن وارد میشه طبق اصول دین خود منی حرام است ولی وقتی که پس از پاسخ به سؤالات شرعی مخاطبان درباره احکام پوشش و …یکی از مباحث مهم فقهی که مورد نیاز آحاد افراد جامعه می‌باشد احکام پوشش و آرایش استدیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد ؟ منتظران و یاوران …دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد و اگر فردی آینده زندگی خود را در خواب ببیند آیا تعبیر الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملیبخش اول چکیده نظر به گستردگی ارتباطات و سهولت آشنایی با فرهنگ‌های مختلف، نظام زنگ تفریح فتاوای خامنه ای آیا … نوشته شده در تاریخ بیست و دوم تیر ۱۳۹۵ برابر با دوازدهم ژوئیه ۲۰۱۶ ، توسط نشانه خیانت در زنان نشانه های ارضا شدن در زنان و مردان غیرت یا حسادت همسر رفتارهای اشتباه زن و شوهر میگنا رابطه معلم و شاگرد در اسلامچکیده قال موسی ابن جعفر ع اِنَّ اَهْلَ الاَرَضِ لِمَرْحُومُونَ ما تُحابّوُا حجاب وعفافحجاب سنگری است محکم که زن را از نگاه مردان شیطان صفت مصون ومحفوظ نگه می داردالف حکم پوشیدن ساپورت زیر چادر حکم استفاده از …نظراتی که به تعمیق و گسترش بحث کمک کنند، پس از مدت کوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت دیگر غرایز جنسی و ارتباطات همسری اهمیت و ضرورت طرح مسئله ی ارتباطات غریزی چیست ؟ پاسخ – یکی از عوامل ایجاد اختلاف بین زنگ تفریح فتاوای خامنه ای آیا پوشاندن پا از نگاه نامحرم نوشته شده در تاریخ بیست و دوم تیر ۱۳۹۵ برابر با دوازدهم ژوئیه ۲۰۱۶ ، توسط حکم خوردن و لیسیدن آلت زن و مرد سوال رو با آیا پرسیدی بعد آر سوال گفتی چه حکمی داردبعد اون طرف پاسخ داده نچ پاسخ به سؤالات شرعی مخاطبان درباره احکام پوشش و آرایش س آیا خمس و زکات بر کودکانی که هنوز به سن تکلیف نرسیده‏‌اند، واجب می‏‌شود؟ س مقصود از دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد ؟ منتظران و یاوران حضرت دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد و اگر فردی آینده زندگی خود را در خواب ببیند آیا تعبیر دارد یا الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملی بخش اول چکیده نظر به گستردگی ارتباطات و سهولت آشنایی با فرهنگ‌های مختلف، نظام خانواده تحت حجاب وعفاف وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده بدین معنی نیست که از خانه بیرون نروند زندانی کردن و نشانه خیانت در زنان نشانه خیانت در زنان نشانه خیانت در زنان واقعا در روابط زناشویی چیزی بنام یک رابطه کامل میگنا رابطه معلم و شاگرد در اسلام چکیده قال موسی ابن جعفر ع اِنَّ اَهْلَ الاَرَضِ لِمَرْحُومُونَ ما تُحابّوُا وَادّوا الف حکم پوشیدن ساپورت زیر چادر حکم استفاده از چادر براق نظراتی که به تعمیق و گسترش بحث کمک کنند، پس از مدت کوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت دیگر غرایز جنسی و ارتباطات همسری اهمیت و ضرورت طرح مسئله ی ارتباطات غریزی چیست ؟ پاسخ – یکی از عوامل ایجاد اختلاف بین زن و


ادامه مطلب ...

درمان با نمک طعام طبیعی از دیدگاه اسلام

[ad_1]

یک متخصص علوم زیستی و گیاهان دارویی درمان با نمک طعام طبیعی از دیدگاه اسلام را تشریح کرد.

به گزارش مشرق، محمد دریایی درباره نمک طبیعی اظهار اشت:کتاب کافی هشام بن سالم از امام صادق (ع) نقل می‌کند که پیامبر اکرم(ص) به امام علی (ع) می‌فرماید: یا علی! غذا را با نمک شروع و با نمک ختم کن زیرا اگر کسی چنین کند از هفتاد و دو بیماری از قبیل جنون و جذام در امان خواهد بود.
 
به گفته وی حضرت علی (ع) می‌فرماید: ابتدای غذا نمک بخورید، اگر مردم می‌دانستند نمک چه خاصیتی دارد هر آینه به جای داروهای مجرب دیگر آن را انتخاب می‌کنند. همچنین می‌فرماید: اگر در سفره غذا نمک نباشد, ملائکه حاضر نمی‌شوند زیرا شروع کردن غذا با نمک باعث صحت بدن می‌شود.
 
این متخصص علوم زیستی و گیاهی بیان داشت: همچنین در روایتی دیگر می‌فرماید: "اگر نمک بر سفره نباشد آن سفره برکت نخواهد داشت". امام صادق (ع) می‌فرماید: "اگر کسی همراه اولین لقمه غذا نمک بخورد لکه‌های سیاه و سفید صورت برطرف می‌شود".
 
دریایی ادامه داد: امام باقر(ع) می‌فرماید: "خداوند بر حضرت موسی (ع) وحی فرمود: که قوم خود را امر کن غذا را با نمک شروع و با آن ختم کنید و الا اگر دچار هر بیماری شدند, جز خود را ملامت نکنند". پیامبر اکرم می‌فرماید: "هر کس پیش از غذا اندکی نمک بخورد خداوند سیصد و سی نوع بلا و مرض را از او دور می‌سازد که کوچکترین آنها جذام است".
 
وی اضافه کرد: امام علی (ع) می‌فرماید: "برسر سفره‌ای که نمک در آن نباشد حاضر نشوید و سلامتی بدن در آن است که قبل از غذا مقداری نمک خورده شود". در احادیث قدسی نقل است که خداوند به حضرت موسی وحی فرمود: ای موسی همه چیز را از من طلب کن حتی نمک سفره خود را از من بخواه".

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

تشعشعات از دیدگاه بهداشت حرفه ای سایت بهداشت …تشعشعات از دیدگاه بهداشت حرفه ای تشعشعات از دیدگاه بهداشت حرفه ای مقدمه پرتو یا روش های تعیین جنسیت جنین درمان های ساده و عملی انگل های گوارشیبازدید روش های تعیین جنسیت جنینبازدیدآذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانیدکتر احمد صادقیان مدرس حوزه و دانشگاه چکیده یکی از مباحث مطرح در بحث علم و دین اپیدمیولوژی گونه های بیماریزای مرتبط با محیط …مهندس محمد جعفرپور فارغ التحصیل رشته مهندسی بهداشت محیط از دانشگاه علوم پزشکی تهران دانلود متن کامل مقالات در رشته های مختلف بصورت رایگان از دانلودمتنکاملمقالاتدربرای دانلود مقالات خود از پایگاه های علمی از سرویس دانلود مقالات علمی استفاده کنید


ادامه مطلب ...

آغاز اولین همایش بین‌المللی بحران‌های ژئوپلیتیکی جهان اسلام با حضور ظریف

[ad_1]

 

آغاز اولین همایش بین‌المللی بحران‌های ژئوپلیتیکی جهان اسلام با حضور ظریف

تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۵۸

 

محمد جواد ظریف

 

محمد جواد ظریف

 

اولین همایش بین‌المللی بحران‌های ژئوپلیتیکی جهان اسلام با شرکت اندیشمندان و فرهیختگان داخلی و خارجی، جمعی از سفرای کشورهای اسلامی و علاقه‌مندان به تحولات جهان اسلام آغاز شد.

به گزارش ستاره ها؛ در مراسم افتتاحیه این همایش که در دانشگاه شهید بهشتی  تهران برگزار شده است ، طبق  برنامه اعلام شده قرار است محمد جواد ظریف ، وزیر امورخارجه کشورمان ، سردار سرلشکر پاسدار سید یحیی رحیم صفوی ، محمد مهدی تهرانچی رییس دانشگاه شهید بهشتی ، خانم بثینه شعبان معاون سیاسی و رسانه ای رییس جمهور سوریه ،حجت السلام و المسلمین همام باقر حمودی ، معاون اول رییس پارلمان عراق ، حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم  امین السید رییس شورای سیاست گذاری حزب الله لبنان و ... سخنرانی کنند. این همایش دو روزه خواهد بود و فردا مراسم اختتامیه این همایش برگزار می شود .

 

 

 

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

آغاز اولین همایش بین‌المللی بحران‌های ژئوپلیتیکی جهان اسلام با حضور ظریف خانه اولین همایش بین المللی بحران های جهان اسلام آغاز شد اولین ژئوپلیتیکی اولین همایش همایش بین المللی بحران های ژئوپلیتیکی جهان اسلام آغاز شد بین المللی بحران های اولین همایش بین المللی بحران های ژئوپلیتیکی جهان اسلام با حضور نخستین همایش بین المللی بحران های ژئوپلیتیکی جهان اسلام همایش بین المللی بحران های ژئوپلیتیکی جهان اسلام های ژئوپلیتیکی جهان اسلام با حضور ظریف همایش بین المللی بحران های ژئوپلتیکی جهان اسلام همایش بین همایش بین المللی بحران های ژئوپلتیکی جهان اسلام امروز دوشنبه با حضور محمد جواد ظریف وزیر فیلم همایش بین المللی بحران های ژئوپلیتیکی جهان اسلام ژئوپلیتیکی جهان اسلام بین المللی بحران های و با حضور محمدجواد ظریف اولین همایش بین المللی بحران های ژئوپلیتیکی جهان اسلام اولین همایش بین المللی بحران های ژئوپلیتیکی موسسه آینده پژوهی جهان اسلام با مشارکت اولین همایش بین المللی بحرانهای ژئوپلیتیکی جهان اسلام اولین همایش بین المللی همایش بحران های ژئوپلیتیکی بحران¬های جهان اسلام همایش بین المللی بحران های ژئوپلیتیکی جهان اسلام با حضور دکتر همایش بین المللی بحران های ژئوپلیتیکی جهان اسلام با جهان اسلام با حضور دکتر ظریف تصاویر همایش بین المللی بحران های ژئوپلیتیکی جهان اسلام همایش بین المللی بحران های ژئوپلیتیکی جهان اسلام بهشتی و با حضور محمدجواد ظریف نیوزتاتیک اخبار ایران و جهان همایش بین المللی بحران های همایش بین المللی بحران های ژئوپلتیکی جهان اسلام روز دوشنبه با حضور محمدجواد ظریف


ادامه مطلب ...

مهمترین وظیفه زن از دید اسلام

[ad_1]

بامداد-مهمترین وظیفه زن، شوهردارى و تربیت فرزندانى صالح و سالم و کارآمد است و هیچ کارى نباید این مسئله مهم را تحت الشعاع قرار دهد و انجام چنین مسئولیت بزرگى نیازمند به کسب اطلاعات لازم مى باشد چه اینکه بدون شناخت نسبت به مسائل تربیتى، اخلاقى و کسب مهارتهاى ارتباطى براى ایجاد روابط گرم و صمیمى با شوهر امکان پذیر نیست لذا هر کدام از زوجین با توجه با پیچیده شدن مسائل زندگى باید اطلاعات لازم را در این زمینه از طریق مطالعه کتاب هاى مفید، مجلات و دیدن فیلم هاى تربیتى به دست آورند و اگر زنان درس می خوانند باید رشته ی تحصیلی شان مرتبط با و ظایفشان باشد، و الا در امر تربیت فرزند و داشتن یک زندگى سالم و بانشاط با مشکلات جدى مواجه خواهند شد.

re2103

مهمترین وظیفه زن، شوهردارى و تربیت فرزندانى صالح و سالم و کارآمد است

نکته اى که توجه به آن ضرورى است اهمیت شوهر دارى، تربیت فرزندان و گرم نگه داشتن کانون خانواده است امروزه متأسفانه تبلیغات مسموم موجب کم اهمیت جلوه دادن فعالیت زنان در خانه است در حالیکه زیر بناى یک جامعه سالم و کارآمد خانواده است. اگر خانوده ها از استحکام خوبى برخوردار باشند و فرزندان که محصولات خانواده هستند در زمینه هاى گوناگون تربیت شوند و از رشد و بالندگى خوبى برخوردار باشند آنگاه جامعه با مشکلات کمترى مواجه خواهد شد و انجام چنین مسئولیت بزرگى بیشتر بر عهده زنان مى باشد چه اینکه از زمان انعقاد نطفه تا هنگام تولد و بعد از تولد تا دو سالگى کودک به صورت صد در صد وابسته به مادر مى باشد و نقش پدر بسیار کم است البته با بزرگ تر شدن کودک نقش پدر نیز بیشتر خواهد شد ولى هیچ گاه تا دوران بلوغ سهم پدر به اندازه مادر نمى باشد و این حاکى از اهمیت نقش مادر در تربیت فرزند مى باشد و این کار دشوار بیشتر از هر کس از عهده مادر بر مى آید و راستى چه کارى از تربیت انسانها که شریفترین مخلوقات آفرینش هستند بالاتر است.

در واقع این مادر است که پایه هاى اولیه رشد، تربیت و هدایت کودک در دامن خود فراهم مى کند و اهمیت خانواده به عنوان اولین جایگاه تربیتى انسان بر تمام مراکز علمى و تربیتى دیگر از قبیل پیش دبستان، مدرسه و دانشگاه بیشتر است و خانواده نسبت به این مراکز علمى و تربیتى تقدم زمانى و دینى دارد یعنى هم زمانا” مقدم است و هم رتبى آن مقدم مى باشد. بنابراین هیچ کارى نباید این مسئولیت مهم را تحت الشعاع قرار دهد البته اگر زن و شوهر با یکدیگر همکارى کنند و براى اداره زندگى مشترک خود برنامه ریزى صحیحى داشته باشند زنان علاوه بر انجام امور خانه دارى مى توانند در فعالیت هاى فرهنگى، علمى، سیاسى و اجتماعى خارج از خانه نیز مشارکت داشته باشند و حضور در اینگونه فعالیت ها منافاتى با امور زندگى و همسردارى و تربیت فرزندان ندارد و انجام این مهم مستلزم چند امر مهم مى باشد:

۱- همکارى زن و شوهر با یکدیگر
۲- نوع کار خارج از خانه باید با توانایى و ابعاد شخصیتى زن متناسب باشد.

۳- محیط کار و محل کار و همکاران باید به گونه اى باشد که زن بتواند حجاب، عفاف و حریم خود را به خوبى حفظ کند و اگر انجام کار در خارج از خانه مستلزم رعایت نکردن موازین شرعى و اخلاقى شود چنین کارى براى زنان مفید و مناسب نیست.

۴- زنان وقتى کار خارج از خانه به خود اختصاص مى دهند نباید به حدى باشد که بیشتر وقت و انرژى زن را از بین ببرد و باعث ناتوانى او در انجام وظایف داخل خانه شود. و نیز به تربیت فرزند ضربه نزند. با رعایت نکات فوق انجام فعالیت در خارج از خانه براى زنان نه تنها اشکالى ندارد بلکه باعث کسب تجارب بیشتر و فواید ارزشمندى است.

منبع:tebyan.net

 

نوشته مهمترین وظیفه زن از دید اسلام اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان
در این مقال به مناسبت پرسش از وظایف زنان در برابر مردان، برخی از مهمترین وظایف ... البته این وظیفه شوهر، نباید خارج از حسن معاشرت و معاضدت، شرع و قانون باشد و باعث ... این دیدگاه مشهور است در قبال دیدگاه دیگر که میگوید، معیار دوری نکردن است.1 روز پیش ... مهمترین وظیفه زن، شوهردارى و تربیت فرزندانى صالح و سالم و کارآمد است و هیچ کارى نباید این مسئله مهم را تحت الشعاع قرار دهد و انجام چنین مسئولیت ...جلوهگری و خودنمایی، از دیگر خصوصیات زن است; البته اسلام خواسته است که زن، ... از جمله آن معانى، عاطفه مادرى است؛ حسى که از دیدگاه قرآنى و اسلامى، بس ارجمند و ... روشن است که مهمترین شاخصة این حفظ خود در غیاب شوهر، حفظ در قلمرو مسائل ناموسی است.جلوهگری و خودنمایی، از دیگر خصوصیات زن است; البته اسلام خواسته است که زن، این غریزه ... مردان، در نظر گرفته که مهمترین شاخصة آن، فرمانبری در مسئلة زناشویی است.اطاعت از شوهر و خود داري از نافرماني او، از وظايف اوليه ي زن است شک نيست که غرض از اطاعت زن، فرمانبرداري او از شوهر ... شوهرداري در اسلام اهميت بسيار زيادي دارد و در همين رابطه امام علي (ع) مي فرمايند: ..... اعضاي بدن و زينت هاي زن را در ديد نامحرمان قرار دهد.اين جاست كه به اسرار سفارش بسيار درباره احترام زنان به مردان در روايات اسلامي مي توان ... چه بسا زن با اين كار نقش مهّمي در حفظ عفت شوهر خود و سلامت جامعه ايفا مي كند. .... و آراستگي زنان براي شوهران از اين روست كه مردان با مشاهده و ديدن، عواطف و احساسات ...وظایف زن و وظایف زن نسبت به شوهر و فرزندان و وظایف زن از دید اسلام و اهمیت نقش مادر در تربیت فرزندان را در نمناک بخوانید.به همین جهت اسلام کارهاى دشوار را از دوش زنان برداشته و در مقابل کارهاى کلیدى ترى را چون تربیت و تعلیم، تأمین سکونت و امنیت خانواده را به او واگذار کرده است، تا در ...5 روز پیش ... مهمترین وظیفه زن، شوهردارى و تربیت فرزندانى صالح و سالم و کارآمد است و هیچ کارى نباید این مسئله مهم را تحت الشعاع قرار دهد.20 ا کتبر 2012 ... شكي نيست كه غرض از اطاعت زن، فرمانبرداري او از شوهر است در اموري كه مخالف احكام الهي نباشد و هر آنگاه كه چنين فرمان و دستوري رسد، وظيفه، تخلف و ...


عبارات مرتبط با این موضوع

ازدواج؛ ناموس طبیعت، دستور شریعتاشاره اینک لحظه‌ی پر شکوه یک پیوند آسمانی از راه رسیده است دو رهرو جوان می خواهند بر فواید ازدواج از نگاه اسلام از آنجایی هم که یکی از اهداف اصلی دین مبین اسلام سلامت جامعه است، این دین بر ازدواج و زن در حقوق خانواده ارث ـ طلاق ـ حضانتاز نظر اسلام، زن‌ و مرد از نظر مالکیت‌ و تصرفات‌ مالی، از برابری‌ کامل‌ برخوردارند عوامل تحکیم بنیان خانواده در اسلامج وظیفه ی هر یک از زن و مرد نسبت به کل خانواده خداوند در قرآن کریم می فرماید یَا نظام حیات خانواده در اسلام خانواده نخست از زن و مردی که در سایه ازدواج مشروع با هم پیوند برقرار کرده اند تشکیل می پاسخ به سؤالات شرعی مخاطبان درباره احکام امر به …در امر به معروف و نهی از منکر فرقی بین افراد نیست ولی به‌ هرحال راه درست این است که زن، مرد؛ تفاوت ها سایت پژوهه پژوهشکده باقرالعلومزن،مرد؛تفاوتهامنابع درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، محمدرضا زیبایی نژاد و محمدتقی خاتون تفاوت های روان شناختی بین زن ومردتفاوت های روان شناختی بین زن ومرد بنابرمفاهیم دینی ومبانی جدیدعلمی دردانش روان حجاب زن مسلمان حجاب زن مسلمان نویسنده مفسر قرآن مولانا مفتی عبدالصمد غیاثی مقدمه شیخ الحدیث استاد ضربات مهلکی که خدمت اجباری سربازی به جوانان و …سلام از اینکه با انتشار این مقاله به روشن شدن صدمات خدمت تحمیلی سربازی پرداختید جام نیوز مهمترین وظایف زن از دید اسلام کدامند؟ مهمترین وظیفه زن مهمترین وظایف زن از دید درخواست جلوگیری از ترویج «اسلام الف از دید اسلام مهمترین وظایف زن کدامند؟ مهمترین وظیفه زن از دید اسلام مهمترین وظایف زن وقت و انرژى زن را از بین ببرد مهمترین وظیفه زن از دید اسلام روایات اسلامی و نوروز روایات اسلامی و نوروز روایات اسلامی و نوروز دائم الوضو بودنفواید دائم الوضو بودن دائم الوضو بودنفواید دائم الوضو بودن دائم الوضو بودنفواید دائم الوضو بودن من اصلا نمی فهمم که چرا باید قرآن به من اصلا نمی فهمم که چرا باید قرآن به من اصلا نمی فهمم که چرا باید قرآن به چرا شیعیان با دست باز نماز می خوانند چرا شیعیان با دست باز نماز می خوانند چرا شیعیان با دست باز نماز می خوانند آیا رزق و روزی انسان به زرنگی و سیاست و آیا رزق و روزی انسان به زرنگی و سیاست و آیا رزق و روزی انسان به زرنگی و سیاست و مهمترین وظیفه زن از دید اسلام مهمترین وظیفه زن از دید اسلام سایت خبری تحلیلی بامداد مذهبی کتابخانه مذهبی مهمترین وظیفه زن از دید اسلام مهمترین وظیفه زن از دید اسلام خبرگزاری تسنیم از دید اسلام مهمترین وظایف زن کدامند؟ مهمترین وظیفه زن، شوهردارى و تربیت فرزندانى صالح و سالم از دید اسلام مهمترین وظایف زن از دید اسلام مهمترین وظایف زن کدامند؟ از دید اسلام مهمترین وظایف زن مهمترین وظیفه زن، شوهردارى و تربیت فرزندانى صالح و سالم و مهمترین وظایف زن از دید اسلام کدامند؟ با حجاب مهمترینوظایفزناز مهمترین وظایف زن از دید زن از دید اسلام حجاب، مهمترین وظیفه زن، شوهردارى و مهمترین وظیفه زن از دید اسلام مهمترین وظیفه زن، شوهرداری مهمترین وظیفه زن پیاده روی اربعین نماد ویژه ای از اتحاد علمای اسلام در از دید اسلام مهمترین وظایف زن کدامند؟ واضح ازدیداسلاممهم از دید اسلام مهمترین وظایف زن کدامند؟ مهمترین وظیفه زن، شوهردارى و از همسر «ابوبکر از دید اسلام مهمترین وظایف زن کدامند؟ به گزارش بی‌باک نیوز به گزارش بی‌باک نیوز، مهمترین وظیفه زن، شوهردارى و تربیت از دید اسلام مهمترین مهمترین وظایف زن از دید اسلام کدامند؟ مهمترین وظیفه زن مهمترین وظیفه زن، شوهردارى و تربیت فرزندانى صالح و سالم و مهمترین وظایف زن از دید اسلام زن از دید مرد


ادامه مطلب ...

حمام رفتن در دین اسلام چه آدابی دارد؟

[ad_1]

بامداد-بهداشت جسمی یکی از ارکان مهم در سبک زندگی اسلامی است، به طوری که در احادیث و روایات، نظافت شخصی و استحمام بسیار مورد تاکید قرار گرفته است.

در دین مبین اسلام، معنویت و نظافت ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و گواه این امر وارد شدن احکام غسل های متعدد واجب و مستحبی است که همگی در ارتباط با احکام عبادی مطرح گردیده و بالارفتن ثواب عبادات مختلف مشروط به انجام این فریضه شده است.
re1990

امام رضا علیه السلام در سفارشی، استحمام را دارای فواید بسیاری دانسته و می فرمایند: حمام منافع زیاد و قابل توجهى دارد. مزاج آدمى را به اعتدال می کشاند. چرک و پلیدى را بر طرف می کند. رگ هاى تن را از کوچک و بزرگ همه را نرم و ملایم می سازد. اعضاء را تقویت می کند. فضولات بدن را زایل می نماید؛ مواد زاید را ذوب و نابود می گرداند و عفونت را از میان می برد.

و در سفارشی دیگر برای جلوگیری از ابتلا به برخی از ناراحتی ها می فرمایند: اگر قبل از حمام در قسمت سر و گردن احساس درد می کردید، موقتا از حمام خودداری کنید.

نیز فرمود : هر که غسل کند از آبی که از غسل مردم جمع شده باشد در حمام و خوره به او برسد، ملامت نکند مگر خود را.

امام رضا (ع) همچنین فرموده اند: کسى که می خواهد در پوست بدنش جوش و تاول پیدا نشود، قبل از اینکه داخل گرمابه شود، یا میان آب گرم برود، به بدن خود روغن بنفشه بمالد.
هرگاه خواستی حمام بروی و در سر خود ناراحتی پیدا نکنی، هنگام ورود به حمام ‌ابتدا پنج جرعه آب گرم بنوش، در این صورت به خواست خدای تعالی، از سردرد و درد شقیقه در امان خواهی بود

امام رضا علیه السلام در بیانی دیگر افراط در حمام کردن را نهی کرده اند.

سلیمان جعفرى می گوید حضرت رضا علیه السلام فرمود: حمام یک روز در میان گوشت بدن را زیاد می کند، و هر روز حمام رفتن، پیه‏هاى کلیه را آب می سازد.

امام رضا علیه السلام در سخنانی جامع آداب حمام کردن را برشمرده می فرماید: َإِذَا أَرَدْتَ دُخُولَ الْحَمَّامِ وَ أَنْ لاتَجِدَ فِى رَأْسِکَ مایُۆْذیکَ، فَابْدَأْ عِنْدَ دُخُولِ الْحَمَّامِ بِخَمْسِ حَسَواتِ ماءٍ حارٍّ فَإِنَّکَ تَسْلَمُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعالى مِنْ وَجَعِ‏الرَّأسِ وَالشَّقیقَةِ. وَ قیلَ خَمْسَةُ أَکُفِّ ماءٍ حارٍّ تَصُبُّها عَلى رَأْسِکَ عِنْدَ دُخُولِ الْحَمَّامِ. وَ اعْلَمْ أَنَّ تَرْکیبَ الْحَمَّامِ عَلى تَرْکیبِ الْجَسَدِ. لِلْحَمَّامِ أَرْبَعَةُ أَبْیاتٍ مِثْلُ أَرْبَعِ طَبائِعٍَ. أَلْبَیْتُ الْأَوَّلُ: بارِدٌ یابِسٌ، وَالثّانی: بارِدٌ رَطْبٌ، وَالثّالثُ: حارٌّ رَطْبٌ، وَالرّابِعُ. حارٌّ یابِسٌ .

هرگاه خواستی حمام بروی و در سر خود ناراحتی پیدا نکنی، هنگام ورود به حمام ‌ابتدا پنج جرعه آب گرم بنوش، در این صورت به خواست خدای تعالی، از سردرد و درد شقیقه در امان خواهی بود. بعضی گفته‌اند هنگام ورود به حمام پنج مشت آب گرم‌ روی سر خود بریز.

بدان که حمام هم ترکیبی مانند ترکیب بدن دارد، یعنی همان‌طور که‌ بدن دارای چهار طبع است حمام نیز دارای چهار خانه می‌باشد: خانه اول: سرد و خشک است، خانه دوم: سرد و مرطوب، خانه سوم: گرم و مرطوب، و خانه چهارم: گرم و خشک.

توصیه هایی از سایر امامان درباره استحمام
امام علی (ع) حمام را خانه خوبی می دانند که در آن انسان به یاد آتش دوزخ می افتد و چرک و کثافات را از خود دور می کند.

امام موسی کاظم (ع) نیز فرموده اند: «یک روز در میان به حمام رفتن بر گوشت بدن می افزاید و هر روز حمام رفتن، پیه کلیه ها را آب می کند.»

امام صادق (ع) نیز آدابی برای استحمام قائلند به طوریکه می فرمایند: «پس از خروج از حمام پاها را بشویید که درد سر را برطرف می کند و به هنگام خروج عمامه بگذارید (یعنی سر را بپوشانید)».

همچنین ایشان مصرف روغن برای نظافت و نشاط پوست را توصیه کرده و فرموده اند: «روغن پوست را نرم و عقل را زیاد می کند و مجاری آب بدن را پاک می سازد و آلودگی تن را از بین می برد و رنگ پوست را روشن می گرداند.»

آداب حمام رفتن در دین اسلام
– یک روز در میان حمام کردن
– خواندن اذکار مخصوص
– ریختن آب گرم بر سر و پاها در ابتدای ورود
– خوردن جرعه ای از آب حمام (چرا که رفع ناراحتی مثانه می کند)
– نخوردن آب سرد در حمام
عدم استحمام با آب سرد (زمانی که ترس بیمار شدن می رود)
– ریختن آب سرد بر روی پاها پس از خروج از حمام (که درد بدن را می برد)
– شانه نزدن و مسواک نزدن در حمام
– در حال گرسنگی حمام نرفتن
– با شکم پر حمام نرفتن
– در حال روزه حمام نرفتن
– زدودن موهای اضافه بدن
– شستن سر با گل ختمی و سدر
– بستن لنگ در حمام
– بستن سر پس از خروج از حمام
– قرآن نخواندن در حمام در حالت عریان
–  روغن مالی بدن (ماساژ)
– پس از حمام خواندن دو رکعت نماز مستحب است.

منبع: tebyan.net

نوشته حمام رفتن در دین اسلام چه آدابی دارد؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان


عبارات مرتبط با این موضوع

آداب حمام رفتن از منظر امام رضاع و سایر امامان معصومآداب حمام رفتن در دین مبین اسلام، معنویت و نظافت ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و توصیه های امام رضا ع درباره استحمامرعایت بهداشت بدن و شستشوی آن از اهمیت خاصی در دین اسلام برخوردار است و حتی در بسیاری حمام و روشهای صحیح حمام کردنحمام استحمام نظافت حمام کردن حمام رفتن روشهای صحیح حمام کردن دوش و حمامفواید حمام اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی عامل عدم استجابت دعا از نگاه اهل بیتعبر اساس روایات، دلایل عدم استجابت دعا را عامل تشکیل می‌دهد و اسباب آن در مواردی جهان نامرئی جن واما جن ها در کجا ها و چه زمانی به فعالیت می پردازند آنها در زیر زمین ها خرابه ها و همه چیز درباره ی جنو جنیانال چیست؟؟از جن در قرآن و احادیث در میان انسانها بر سر خلقت نظام عالم دو دیدگاه کلی وجود دارد، عده وبلاگ تخصصی دینی قرآن و عربی خدابنده سوالات …باسلام بازدیدکنندگان عزیز از اینکه به وبلاگ من سرزدید بسیار خوشحالم من دبیر دینی و آیا جن گیری و فرشته ها واقعیت دارند؟متفرقهجن ها غذا می خورند استخوان و ضایعات، غذای جنیان است و ممکن است از خوردنیها و داستان من و خواهر زنم نرگس آبادههیجده ساله پدر پسر را خطاب کرد ای عزیز تر از جان قبل از رفتنت ، کمی مقابل پدر راه برو حمام رفتن در اسلام چه آدابی دارد حمامرفتندراسلام حمام رفتن در اسلام چه آدابی حمام رفتن در دین اسلام و گریز گریختن در خواب چه معنی دارد حمام رفتن در دین اسلام چه آدابی دارد؟ بهداشت جسمی یکی از بهداشت جسمی یکی از ارکان مهم در سبک زندگی مقاومت، اسلام و دین اسلام چه آدابی دارد حمام رفتن در دین اسلام چه آدابی دارد؟ حمام رفتن در دین اسلام چه آدابی دارد؟ حمام رفتن در دین اسلام چه آدابی دارد؟ حمام رفتن در دین اسلام چه آدابی دارد؟ ازدواج جنجالی دختر ساله با پسر سال ازدواج جنجالی دختر ساله با پسر سال ازدواج جنجالی دختر ساله با پسر سال فیلم سینمایی متل قو عکس‌های فیلم فیلم سینمایی متل قو عکس‌های فیلم فیلم سینمایی متل قو عکس‌های فیلم فیلم سینمایی متل قو عکس‌های فیلم فیلم سینمایی متل قو عکس‌های فیلم فیلم سینمایی متل قو عکس‌های فیلم حمام رفتن در دین اسلام چه آدابی دارد؟ آداب حمام رفتن در دین اسلام آداب حمام رفتن حمام رفتن آداب حمام رفتن در اسلام حمام رفتن در دین اسلام چه حکمی دارد آداب حمام رفتن در دین اسلام آداب حمام رفتن در دین اسلام امام سجاد در مسجد شام چه دعا کردن شرایط و آدابی دارد آداب حمام رفتن از دیدگاه بزرگان دین اسلام آداب حمام رفتن در دین اسلام بدان که حمام هم ترکیبی مانند ترکیب بدن دارد نیز آدابی آداب حمام رفتن در دین اسلام آدابحمامرفتندرد در اسلامنظافت در دین اسلامنظافت در حمام رفتن در دین اسلام چه کنیم در دوران آداب حمام رفتن در دین اسلام آداب حمام رفتن حمام رفتن آداب حمام رفتن در اسلاماستحمام آداب حمام رفتن در دین اسلام آداب حمام رفتن در دین اسلام آکا آداب حمام رفتن در دین اسلام بدان که حمام هم ترکیبی مانند ترکیب بدن دارد نیز آدابی آداب حمام رفتن از دیدگاه امامان و دین اسلام چیست؟ آداب حمام رفتن در دین اسلام حمام منافع زیاد و قابل توجهى دارد نیز آدابی برای توبه و استغفار چه آدابی دارد؟ آداب خاص توبه و استغفار امام استغفارآدابیدارد حمام رفتن در دین اسلام چه آدابی توبه و استغفار چه آدابی دارد


ادامه مطلب ...

وقتی فدا شدن، تنها راه حفظ اسلام است!!

[ad_1]

آنجا که با نظارت علی وار، یا با صلح حسن گونه، و یا با دیگر روش ها نمی توان اساس دین را حفظ نمود، باید با شمشیر برخاست و جهاد کرد و با شهادت مردم را آگاه کرد و با خون سرنوشت دین را رقم زد.

فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان

عاشورا

روزگار قبل از عاشورا

رسول گرامی اسلام پس از بعثت با روشهای گوناگون، با ابلاغ و انذار، با جنگ و دفاع، با آموزش و تبلیغات حساب شده و گسترده، أساس دین را بنیان نهاد و خون شهیدان همیشه زنده ی آن را رنگ جاودانه زد.پس از پیامبر گرامی اسلام، حضرت امیرالمومنین علیه السلام با روشهای گوناگون، با صبر و شکیبائی، با نظارت دائمی و آگاهانه، أساس دین را حفظ و تداوم بخشید و حضرت مجتبی علیه السلام با پذیرش قرار دادنامه، و حفظ نیروهای کارآمد و تقویت پاسداران مرز اندیشه، مانع تهاجمات دشمنان از بیرون، و حاکمیت مطلق معاویه و سردمداران بنی امیه از درون شد.

دین و قرآن در انزوای کامل!

در روزگار امامت حضرت اباعبدالله علیه السلام، ارزشهای جاهلی رونق می یافتند. حاکمان هواپرست بنی امیه از دین اسلام با انواع وسائل انتقام می گرفتند. اصالت و سلامت دین در خطر جدی بود. تحریف ها از طرف عالم نمایان درباری به نام دین رواج می یافت و قرآن در انزوای کامل قرار داشت. سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله متروک و آداب جاهلی گسترش می یافت.احکام الهی تعطیل و از خاطره ها زدوده می شد. مسلمانان در حالت سکوت و سازش مسخ می گردیدند و آداب و رسوم جاهلی، بنام اسلام بر مردم تحمیل می گشت. کسی از اسلام دفاع نمی کرد و افکار مسلمانان بیدار نبود و هیچ وجدان آگاهی وجود نداشت، مردم از ترس و تطمیع، حق و باطل را نمی شناختند.

امام حسین علیه السلام: «مردم بنده دنیایند، و دین را در گفتار ظاهری مطرح می کنند تا آنجا که زندگی آنان تامین شود اما هرگاه با گرفتاریها آزمایش شوند، دین را رها می کنند! دینداران اندکند!»

اسلام در خطر جدی قرار داشت و کسی به دفاع از دین برنمی خواست، و از آن دفاع نمی کرد. در چنان شرائط دردآور و خفقان زا، اگر دین حفظ می شد، مردم هم حفظ می شدند، و ارزشهای اسلامی دوام می یافت، و طرفداران راستین دین نیز به اهدافشان می رسیدند، و تمام روشها، و شیوه های شیطانی مقابله با دین بی اعتبار می گشت. اما اگر دین و أساس اسلام، ضربه می خورد، همه ی تلاشهای ایام رسالت، و روشهای دفاعی در خط ولایت بی ثمر می ماند.

فدا شدن تنها راه حفظ اسلام!

امام حسین علیه السلام می فرماید: اگر دین رسول گرامی اسلام تداوم نمی یابد جز با کشته شدن من، پس ای شمشیرها بدن مرا پاره پاره کنید. و یا فرمود: مردم بنده دنیایند، و دین را در گفتار ظاهری مطرح می کنند تا آنجا که زندگی آنان تأمین شود اما هر گاه با گرفتاریها آزمایش شوند، دین را رها می کنند که دینداران اندکند. یعنی آن جا که با نظارت علی وار، یا با صلح حسن گونه، و یا با دیگر روش ها نمی توان أساس دین را حفظ نمود، باید با شمشیر برخاست و جهاد کرد و با شهادت مردم را آگاه کرد، و با خون سرنوشت دین را رقم زد، زیرا که رنگ خون بر همه ی رنگها برتری دارد و خط خون و شهادت بر همه ی خطها حاکم است .

ولایت و حکومت مخصوص اهل بیت است

بنی امیه خود را وارث پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می دانستند، اما مسلم است که بنی امیه به هیچ وجه صلاحیت جانشینی رسول خاتم و حکومت بر مردم، آن هم حکومت دین مدار را نداشتند. امام علی علیه السلام در خطبه دوم نهج البلاغه ، در تبیین فضیلت آل محمد صلی الله علیه و آله چنین می فرماید:

« لَا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ «صلی الله علیه و آله» مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا یُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیَقِینِ إِلَیْهِمْ یَفِی ءُ الْغَالِی وَ بِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَایَةِ وَ فِیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِه»

در روزگار امامت امام حسین علیه السلام، ارزشهای جاهلی رونق می یافت و حاکمان هواپرست بنی امیه از دین اسلام با انواع وسائل انتقام می گرفتند.

روشن است که اختصاص ولایت و وصیت و وراثت به آل محمد (صلی الله علیه و آله) قبل از فعلیت یافتن زمامداری اهل بیت علیهم السلام، بر مردم است ، زیرا در امت پیامبر احدی همتای آل محمد صلی الله علیه و آله، نیست لذا اختصاص و انحصار افضلیت به آنان به حکم عقل، انحصار ولایت آنان را نیز در پی خواهد داشت و مردم در اختصاص و انحصار ولایت و وصیت و وراثت به آل محمد صلی الله علیه و آله، هیچگونه دخالتی ندارند.

حرف آخر: دلیل عاشورا در کلام امام علی علیه السلام

مهمترین دلیل تحقق عاشورا حفظ دین اسلام، است. زیرا به فرموده امیرالمومنین علیه السلام به مالک اشتر: فان هذا الدین قد کان اسیرا فی أیدی الأشرار یعمل فیه بالهوی و تطلب به الدنیا؛ مالک! همانا این اسلام در دست سردمداران فساد اسیر بود، که بوسیله آن به هواپرستی روی آورده و دنیای خود را بدست می آوردند. یعنی تا دین از چنگ منافقان بی پروا آزاد نشود، و سلامت و اصالت آن حفظ نگردد، بازسازی جامعه و تربیت مردم امکان پذیر نیست.


منابع:
- بحارالانوار، ج 44 ص 383.
- نهج البلاغه، خطبه 2، نامه 53
- پیام های عاشورا (و جایگاه آن در نهج البلاغه)، محمد دشتی، صص 22،23،29

کودتای آغازگر عاشورا!!

کودتای آغازگر عاشورا!!

عاشورا، مدتها قبل از سال 61 هجری آغاز شد!!

عاشورا، مدتها قبل از سال 61 هجری آغاز شد!!

با قرآن مأنوس باشید

با قرآن مأنوس باشید

یک مرحله پایین تر از قرآن!

یک مرحله پایین تر از قرآن!


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


19 ا کتبر 2016 ... آن جا كه با نظارت علی وار، یا با صلح حسن گونه، و یا با دیگر روش ها نمی توان أساس دین را حفظ نمود، باید با شمشیر برخاست و جهاد كرد و با شهادت مردم را ...19 ا کتبر 2016 ... وقتی فداشدن، تنها راه حفظ اسلام است! آنجا که با نظارت علی وار، یا با صلح حسن گونه، و یا با دیگر روش ها نمی توان اساس دین را حفظ نمود، باید با ...یعنی همه چیز هستیم مکلف هستیم حفظ کنیم تا آن وقتی که یک عدهای قائم بشوند برای حفظ او که آن وقت ... حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است،كه انبياى عظام از آدم تا خاتم النبيين(ص)در راه آن كوشش و فداكارى ... امّا امامت قائم به فرد نیست تا با فدا شدن آن فرد ، امامت نیز فدا گردد. ... امّا شخص امام ، تنها مجری اسلام و محلّ ظهور اصل امامت است.22 آگوست 2016 ... در قرآن کریم مساجد تحت عنوان بیت الله و در احادیث و روایات اسلامی ،به عنوان خانه های خدا در روی زمین ذکر شده .... وقتی فدا شدن، تنها راه حفظ اسلام است!23 ا کتبر 2016 ... هدف اصلی امام علیه السلام این بود که دین اسلام را از انحرافی که به سبب حکومت معاویه و یزید و مداخلات بنی ... وقتی فدا شدن، تنها راه حفظ اسلام است!!18 ا کتبر 2016 ... فساد هر گونه خارج شدن اشیا از حالت اعتدال است، كم باشد یا زیاد، و نقطه مقابل آن صلاح است و این در جان و .... وقتی فدا شدن، تنها راه حفظ اسلام است!3 روز پیش ... وقتی فدا شدن، تنها راه حفظ اسلام است!! - ورود به شبکه اجتماعی اعتکاف 19 ا کتبر 2016 ... ... أساس دین را حفظ نمود، باید با شمشیر برخاست و جهاد ...ثانياً گاهي انسان مجبور ميشود براي نجات چندين نفر خود را فدا كرده و باعث حفظ جان بقيه ... معمولاً وقتي ديگر هيچ راهي براي گشودن يك گره در صحنه نبرد وجود نداشت ... موارد در جنگ هاي ديگر بسيار نادر است در جبهه مقابل ما يعني لشگر عراق نيز نه تنها از ... با دشمنان اسلام است ، كسي شكي ندارد و در رجحان سياسي اين راه بر ديگر راهها ،براي ...طرح مسئله: نزاع های سياسی ايران در سال های اول انقلاب، نمی توانست از راه گفت و گو حل و .... وقتی که اسلام در خطر است، همه شما موظفيد که با جاسوسی حفظ بکنيد اسلام را. .... تنها تفاوت قصه با زمان رژيم پهلوی در اين بود که رژيم جمهوری اسلامی نام جديد ...


کلماتی برای این موضوع

اثرات قیام امام حسینع وب سایت حجت الاسلام و …مقالاتچکیده با ژرف نگری در تاریخ اسلام، مخصوصا قیام جاویدانه امام حسین ع در سال هجری قمری پاسخ به سوالات شرعی مخاطبان درباره احکام عزاداریپایگاه اطلاع‌رسانی طی فراخوانی اعلام کرد به پرسش‌های شرعی مخاطبان که مربوط دستاوردهای عاشورا وب سایت حجت الاسلام و …سخنرانیحجت الاسلام والمسلمین آقای سیدجعفرعادلیحسینی منشی اول شورای اخوت اسلامی بمناسبت عوارض خود ارضایی دختران وقتی‌ فردی را از کاری نهی می‌کنیم در ازای آن نهی راهکاری پیش رویش قرار میدهیم، مثلا پاسخ به سؤالات شرعی مخاطبان درباره احکام امر به …در امر به معروف و نهی از منکر فرقی بین افراد نیست ولی به‌ هرحال راه درست این است که همجنسگرایی، علل و درماننیاز به محبت ورزیدن به دیگران و مورد محبت دیگران واقع شدن دقیقا یک نیاز عاطفی استحاشیه‌هایی خواندنی از مراسم یادبود مادر حاج قاسم …دلنوشته خود خطاب به حاج قاسم سلیمانی را از طریق قسمت نظرات این مطلب درج کنید از قبل انجمن اولیاومربیان آموزش وپرورش ناحیه دو آموزش …باسمه تعالی مدرس محترم آموزش خانواده با سلام جهت روشن شدن وضعیت کارت مدرسی آموزش تصاویر چشمه‌ای که دور قبر اصلی حضرت عباس …تصاویری از چشمه آب زلالی که صدها سال است گرداگرد قبر اصلی حضرت ابوالفضل العباس علیه نقش امام حسنع و امام حسینع در فتح ایران پایگاه …این نوشتار در نقد بخشی از دیدگاه‏‌‌های نویسندگان ضد اسلامی است که امام حسن علیه چه کار کنم با دخترخاله ام؟ – بلوغ راهی به سوی آسمان – ‬نامه ای رسیده از آقایی به اسم رامین و مشکلی رو مطرح کرده، آقای طناز علی الحساب جوابی عدالت اجتماعی در قرآن تحقق عدالت اجتماعی به عنوان یکی از اهداف بعثت انبیاء، نیازمند فراهم شدن مقدماتی است اسلام آئین زندگی مخالف بیفکریاسلام آئین زندگی مخالف بیفکری پاسخی به شبهات بیخدایان و سکولاریسم و افراد زندیقنقد قرآن ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادنقدقرآننواندیش دینی، عبدالکریم سروش چنین مطرح کرده است که آیات قرآن حاصل رؤیای محمد بوده آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ …آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را تیوال سینما تیوال به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و گنجور حافظ غزلیات غزل شمارهٔ ۱۹۳پرهام نوشته به زعم من فرمایش آقای دانیال بجا و قرین به یقین است زیرا در بعضی از غزلیات بیوریتم پرشین فال خدایا من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم همانی که وقتی دلش می گیرد و سایت کرب و بلا سایت تخصصی امام حسین علیه …میثم ۱۳۹۵۰۸۲۲ اسلام علیک یا اقای فدکاری یا حسین یا عشق اقاجون ازت نمیخام منو دعوت زالودرمانی زالو درمانی حتّی در قرون وسطی هم وجود داشته است ابتدا بدون شناخت مکانیسم آنها تنها به


ادامه مطلب ...

آیا اسلام رونوشتی از دیگر ادیان اســت؟

[ad_1]

چه شگفت‌آور اســت که با این همه دلیل و برهان، به روشنی صبح تابان، باز در پی کنکاش و جدل باشند، چنانکه بوده‌اند. این سخن تازه‌ای نیست که اسلام پی سپر راه یهود و نصاراست و این ادامه‌ی همان راه اســت. البته که اسلام مصدّق آنهاست. اما کدام یک؟ مذاهبی آشفته و درهم که اگر شارع ببیندش از اصل نشناسدش، یا مذاهبی اصیل و درست و نه آن چنان که دست مالی و تحریف شده اســت؟
از همان روزهای اولیه‌ی نزول وحی، کسانی به طور مداوم در پی آن بودند که آبشخور و منبعی محسوس و ملموس برای تعالیم پیامبر بیابند. یکی از آنها مردی بود به نام «نضْربن حارث» (1) که اتفاقاً پسرخاله‌ی رسول خدا هم بود. به ایران و همسایگی آن، حیره، سفرها کرده بود. کتب پارسی را خوانده بود و داستانها می دانست. از آنها بود که دانستن چند افسانه را مایه‌ی عزت و احترام می‌دانستند و دعوت نبوی را با داستان های خوانده شده‌ی خود و با هواهای نفس خود سازگار نمی‌یافتند. هر وقت رسول خدا به مکه در مجلسی مردم را تذکری می‌فرمود و به یاد خدا و حساب و قیامت می‌انداخت و از طغیان و سرکشی «امم ماضیه» و گذشتگان تنبّه و عبرتی بیان می‌کرد، پس از او، این نَضْر، مردمی دور خود جمع می‌کرد و از آنها که خوانده بود: داستان شاهان، جنگ رستم و اسفندیار، از قصه‌های اکوان دیو و هفت خوان، حکایتها می‌گفت و به ریشخند و تمسخر می‌افزود که من از او شیرین سخن‌ترم و یا اینکه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از اساطیر الاولین می‌گوید.
«یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذَا إِلاَّ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ‌ (6: 25)
کافران گویند این آیات چیزی جز افسانه‌های پیشینیان نیست.»
نَضْر می‌خواست که مردم را از گرد پیامبر بپراکند، اما سخت بی‌نصیب افتاده بود و اقبال مردم به پیامبر روزافزون بود. این بود که برای شکست اسلام راهی دیگر اندیشید. در مکه کسی نماند که او و یارانش علیه پیامبر بسیج نکرده باشند. اما این همه تلاش به جائی نرسید. چاره‌ی دیگری به کار برد. او و دوستش روانه‌ی مدینه شدند تا از یهود آنجا که به دانش شهره شده بودند چیزها بیاموزند و پیامبر را بیازمایند. این بار راه دیگری رفتند. شایعه پراکنی می‌کردند تا اقبال اسلام را بشکنند. در میان این شایعات همه نوع سخنی بود. تلاش برای رواج تهمت به ساحری و شاعری و کاهنی، یکی از این کارها بود. یک کار دیگرش هم این بود که هر روز برای پیامبر معلمی تازه بتراشد.
«وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلاَّ إِفْکٌ افْتَرَاهُ وَ أَعَانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ (25: 4)
و کافران گفتند این آیات نیست جز دروغی که خود بافته و دیگران که بدو یاری داده‌اند.»
اگر بر سر گذری آهنگری برای لحظه‌ای کارش مورد توجه پیامبر قرار می‌گرفت، و یا در کوی و برزن با کسی که شائبه‌ی سواد در او باشد سخنی می‌گفت، بلافاصله فردا شایعه بود که بله، اینها هستند که پیامبر را اعانت می‌کنند و یا آموزگار پیامبرند. راویان اخبار هم بدون توجه به هدف پلید آنان، این شایعات مانده بر افواه را، با شاخ و برگی که بعدها یافته، مُهر دخول بر کتابها زده و بر دل صحیفه‌ها نقش زده‌اند. این اســت که امروز ده‌ها اسم از این اشخاص حقیقی و مجعول بر سر زبانهاست و جالب توجه‌تر اینکه همه‌ی آنها مردمی بیگانه و بیشترشان ناشناخته‌اند.
«وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَ هذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ‌ (16: 103)
و ما کاملاً آگاهیم که می‌گویند آن کس که این قرآن را به او می‌آموزد بشری اســت، زبان آن کس که این سخن را بدو بندند عجمی (نارسا)ست و این زبانی اســت عربی روشن.»
نگاهی گذرا به تفاسیر، اسامی فراوانی پیش می‌آورد (2):
بلعام آهنگری در مکه ترسا و اعجمی زبان، نفیس یا یعیش غلام ولید مغیره که خواندن می‌دانست، عایش غلام حُوَیطب، یسار غلام علاء حضرمی و حِبْر (جبر و خیر و حبار هم گفته‌اند) مولای عامر حضرمی که هر دو را بعضی اهل عین التمر شمشیرگر مکه دانسته اند که «کتاب» می‌خواندند. بومیسره غلام ترسای رومی زبان، عبید بن الخضر کاهن، انسطاس و شماس رومی و نجار قبطی و صهیب و عدّاس مولی حویطب بن عبدالعُزّی و...
حتی سلمان فارسی را که در مدینه اسلام آورده بود، در مکه به نام معلم پیامبر یاد کرده‌اند! و برای اینکه قضیّه درست شود دو سلمان به وجود آمده: یکی سلمان جُهَنی اصفهانی و دیگری سلمان قُرَظی اصفهانی. (3)
اما عدّاس نیز شکل چند نفر را یافته، یکی مولی حویطب شده و دیگری اهل نینوی در طائف غلام عُتبه و شیبه بود که در سفر رسول خدا به نزد ثقیف با پیامبر سخن گفت (4) و یا همان بود که گفتند به جای ورقه با خدیجه پس از نخستین وحی سخن گفت.
یکی دیگر همان ورقه اســت که در تمام عمر رسول خدا دو سه بار همدیگر را دیده و در خانه‌ی خدا و در چشم همگان، چند کلمه‌ای سخن گفته‌اند. چون گفته‌اند که او «کتاب» می‌خوانده، پس دستاویز کرده‌اند که در همان چند دقیقه علوم را به پیامبر آموخته!... سخنی پوچ‌تر از این هم توان گفت؟...
کسی که بیش از همه درباره‌اش جنجال داشته‌اند و این جنجال هم طی قرون پی در پی دامن زده شده «راهب دَیْر بُصْری» اســت و چون در میان این معلمان موهوم، این یکی بیشتر مورد استناد قرار گرفته، لذا این یکی را توضیح بیشتری می‌دهیم.
داستان این راهب مربوط می‌شود به زمانی که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) 9 تا 13 سال داشت. (5) در یکی از سفرهای تجارتی تابستانی قریش، در حدود سال 583 میلادی، او به همراه عمویش ابوطالب با کاروانی به شام (سوریه) مسافرت می‌کرد، وقتی کاروان به بُصْری (6) و یا نزدیکی آنجا رسید، راهبی که آنجا در صومعه‌اش زندگی می‌کرد متوجه شد که ابری همیشه بر سر یکی از کاروانیان سایه افکنده و یا شاخه‌ی درخت، سایه‌ی خود را بر او می‌گستراند. راهب مسیحی که نامش «بَحیرا» (7) بود از همه‌ی کاروانیان دعوت کرد که مهمان او باشند. آنها پذیرفتند، اما محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را که کودکی کوچکتر از همه بود، جا گذاشتند. بَحیرا در میان مهمانانش آنچه را می‌جست، یعنی کسی که چهره‌اش در کتاب‌هایی که او خوانده بود به عنوان آخرین پیامبر ترسیم شده بود، نیافت. از آنها پرسید که آیا آنها همگی آمده‌اند؟ همین که فهمید یکی از آنها نیامده، تأکید بر آمدن طفل کرد. وقتی آخرین فرد وارد شد، او مدتی خیره به طفل نگریست و بعد، او که دیده بود همیشه عربها به لات و عَزّی سوگند می‌خورند، او هم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را به لات و عَزّی قسم داد که به سؤالاتش به راستی پاسخ گوید. اما محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت که هرگز دروغ نگفته و از پرستش بتان نیز نفرت دارد. این بار راهب او را به «الله» سوگند داد که پاسخ او را بدهد و از حالش، خوابش و از امورش پرسید. جوابش که داده شد از مُهر نبوت (8) جویا شد و نقش نبوت او را دید و دستی بر آن سائید. این پاسخ‌ها و آن مهر نبوت، بحیرا را متقاعد کرد که کودک همان «موعود» اســت. این بود که به ابوطالب اخطار کرد که طفل را در برابر یهود حمایت کند و یا چون به سوی شام رهسپارند آنان را برحذر داشت از اینکه به روم بروند که مبادا رومیان از وجود کودک آگاه شوند. زیرا هم یهود و هم رومی‌ها علائم ظهور پیامبر آخرین را در کتب خود خوانده و بیم آن می رود که کودک را نابود کنند.
این روایتی بود از قدیمی‌ترین سندی که ابن اسحاق (م150هـ) باز گفته، اما روایت دیگر از ابوموسی اشعری اســت که تصادفاً بر سر آن میان علمای اسلامی همیشه بحث بوده اســت. زیرا در آخرِ آن روایت آمده که ابوبکر و بلال غلامش نیز حضور داشتند، و ابوبکر بلال را مأمور خدمت رسول خدا می‌کند. ترمذی این حدیث را «حسن» می‌شمارد و نقل می‌کند. (9) حاکم صحیحش می‌داند. بیهقی و ابونعیم و خرائطی و ابن عساکر و ابن ابی شیبه نقلش کرده‌اند. بیهقی این قصه را نزد اهل مغازی مشهور می‌داند. جَزری فقط ذکر ابوبکر و بلال را در آن غیرمحفوظ می‌شمارد، ولی اِسنادش را صحیح می‌داند. ذهبی هم به همان دلیل حدیث را ضعیف می‌شمارد. ابن حجر می‌گوید رجال حدیث «ثقه» اند. اما ابن کثیر حدیث را «مُرْسَل» می‌شناسد.
علت این بحث دراز چیست؟ زیرا به هر حال، ابوموسی اشعری راوی این سخن اســت و او به سال هفتم هجری یعنی قریب پنجاه سال پس از این حادثه اسلام آورده اســت و نگفته که این سخن را از که شنیده، گذشته از این، در آن موقع که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کودک ده دوازده ساله‌ای بوده، ابوبکر مسلماً طفل هشت نه ساله‌ای بیش نبوده، زیرا او دو سال از پیامبر کوچکتر بود، و در آن موقع بلال هنوز بدنیا نیامده بود و سی و چند سال از این تاریخ گذشت تا ابوبکر، بلال را از بنی خلف خرید و او از شکنجه به خاطر اسلام رهایی یافت و بلافاصله هم آزاد شد. (10)
این داستان بعدها گزارش مشابهی یافت. تقریباً دوازده سال بعد (حدود 595 میلادی) محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در خدمت خدیجه بود که با غلامی به نام «میسره» راهی سفر شام شد. در همین بُصْری یک کشیش نسطوری (و یا به نام نسطور) را دیدار کرد. این کشیش از بعضی از علامات، پیامبر آینده را شناخت. (11) هم چنین در همان هنگام مردانی از روم (3 یا 7 یا 9 تن) نیز در جستجوی پیامبر موعود به نزد بحیرا رسیدند که او آنها را بازگرداند (12). طلحه بن عبیدالله نیز گواهی می دهد که چند سال بعد، راهب بُصری از ظهور پیامبر موعود می‌پرسید. (13)
در منابع مختلف اسلامی (و احیاناً عیسوی) نام «بَحیرا» (در آرامی Behīrā به معنی گزیده و منتخب، در سُریانی به صورت بَحیر به معنی مرد دانا و آگاه) به عنوان لقبی برای او ذکر شده، اما اسمش را مسعودی سرجیوس (Sergius) و حلبی جورجیوس (Georgius) (14) و دیگران به شکل‌های مختلف جرجیس، جرجِس به کنیه‌ی ابوعداس و کنیه‌ی پدرش ابوربیعه ذکر کرده‌اند. (15)
او راهبی نصرانی از قبیله‌ی عبدالقیس و یا حِبْری از احبار یهود تیماء (16) بود که اخباریان او را از نیکان شمرده‌اند. می‌گویند پیش از مبعث بود که ندا دهنده‌ای ندا می‌داد که بهترین مردم زمانه سه نفرند: رئاب الشِنّی و بحیرای راهب و دیگری که هنوز نیامده و یا منتظر موعود یعنی پیامبر (17). بدین ترتیب، او راهبی نسطوری اســت بر مذهب اریوس که منکر لاهوت مسیح باید می‌بود و مریم را مادر ناسوتی عیسی می‌دانست و عیسی را مظهر کلمه، نه خدا. می‌گویند شاگردانی داشت یکی به نام «مذهب» و دیگری که همان سلمان فارسی اســت. (18) و به دسیسه‌ی بعضی از اشرار یهود کشته شد. (19)
چهره‌ی بَحیرا در ذیل نام سرجیوس، در کتب روم شرقی (بیزانس) نیز آمده و تصادفاً رنگ و خط این چهره با بعضی از احادیث ضعیف اسلامی نیز تطبیق می‌کند. مثلاً تئوفانس Theophanes مورخ بیزانسی (752-18 یا 817م.) متعلق به کلیسای ارتدوکس اســت. تاریخ عمومی دارد که جداول تاریخی او درباره‌ی ایران و روم و عرب واجد اهمیت اســت. او شرح می‌دهد که پس از نخستین ظهور جبرئیل، خدیجه با هیجان زیادی به سرجیوس، یک راهب بدعت جوی عزلت نشین، مراجعه کرد و او خدیجه را آرام نمود. (20) که در اینجا از یک حدیث ضعیفی استفاده کرده و داستان ورقه و بحیرا را با هم مخلوط و مشتبه ساخته اســت. باز بدین قسمت برمی‌گردیم. اما سخن بدین جا ختم نمی‌شود و این سلسله سر دراز دارد. نویسندگان مسیحی برای حمله به اسلام از هیچ جعل و تهمتی خودداری نمی‌کردند. یک رساله‌ی جعلی که مسلماً بعد از قرن یازدهم مسیحی نوشته شده و در چندین روایت عربی و سریانی باقی مانده (21)، از مکاشفه‌ی بحیرا سخن می‌گوید: این کتاب را به یشوع یبه (Ishō yabh) نسبت داده‌اند. ظاهراً دو نفر بدین نام بیشتر مشهورند. یکی آنکه اسقف ارزون بود و در برابر بهرام چوبین نزد رومی‌ها از خسروپرویز طرفداری می‌کرد و هرمزد چهارم در 580 میلادی او را به جاثلیقی (Catholicos) برگزید، یعنی «بِطریق» نسطوریان شد و خدمات زیادی به ایرانیان کرد.(22) دیگری که می‌تواند رساله بدو نسبت یابد همان اســت که در 630 میلادی تاریخ شهادت «مقتل» یشوع سبران (Ishō Sabhran) را نوشته اســت.
این رساله‌ی مکاشفه‌ی بحیرا مسلماً به حدود قرن 11 و 12 میلادی مبتنی بر بعضی از روایات اسلامی ساخته شده و به نویسنده‌ای در قدیم نسبت داده شده اســت. این رساله سه قسمت دارد:
1) داستان‌هایی درباره‌ی دودمان محمدی که سرجیوس بحیرا در طور سینا دیده.
2) مکالماتی با محمد جوان (صلی الله علیه و آله و سلم) در صحرای یَثْرب. 3) پیشگوئی‌های سرجیوس. قسمتی تکرار همان قسمت اول و قسمت دیگر، شرح آموزگاری سرجیوس.
از آن به بعد، این جناب سرجیوس در ادبیات قرون وسطی برای خود جاه و مقامی می‌یابد.
این قبیل نوشته‌های جعلی، معمولاً ریشه‌ای در احادیث موضوعه می‌یابد و یا از اختلافات در احادیث سرچشمه می‌گیرد. در دیدار دوم پیامبر از شام، نام راهب نیامده و در دیدار اول هم، راهب گاهی یهودی، گاهی مسیحی، یک وقت بحیرا، زمانی سرجس یا جرجیس نام گرفته که ابوطالب را گاهی از یهود و وقتی از رومی‌ها می‌ترساند. این اختلافات در اساس چیزی نیست و اصل قضیه محکم و قطعی اســت، اما غرض خصم و معاند تلاش دارد که از کاهی کوهی بسازد و به هر رو رخنه‌ای بیاید.
گمان می‌کنم اساس بحث‌های مسیحی در این باره به حدود سال‌های 80 و 100 هجری برسد. در آن سالها و تا چندی بعد، مسیحیان در حکومت اسلامی نفوذی یافته بودند. سرجون یا سرجیوس مسیحی، منشی و صاحب امر معاویه خلیفه‌ی اول اموی بود. پس از معاویه، یزید نیز این سرجیوس را در مقام خود باقی گذاشت و در کارها با او مشورت می‌کرد. (23) حتی گفته‌اند او و یا پسرش، امور مالی دستگاه خلافت را در زمان عبدالملک به عهده داشت، یعنی خزانه‌دار دولت بود و در دولت عرب، پس از فرماندهی سپاه، این مقام از همه‌ی مقامات دیگر مهمتر بود. در تمام این مدت، او در عین حال بزرگ مسیحیان هم بود و جمع آوری جزیه‌ی مسیحیان به عهده‌ی او محوّل شده بود. (24)
پس از او نوبت پسرش یوحنا دمشقی (Johannes Damacenus) شد که تا سال 106 هجری (725 میلادی) مدت خلافت 9 تا ده خلیفه در دستگاه امویان بود. در مورد او گفته‌اند که پدرش اگر ندیم یزید بود او خود وزیر اکبر خلیفه‌ی اموی شد. (25) سرانجام، او در سال 725 میلادی که از کار کناره گرفت وارد دیر سنت سابا شد. در آنجا به تبلیغ و نوشتن رسالاتی مشغول گردید تا در سال 132هـ (4 دسامبر 749) میلادی وفات یافت.
یوحنا از متفکران بزرگ آباء اخیر کلیسای یونانی و از ملکائیه‌ی مسیحی بود که معتقد به مشیّت واحد در مسیح بودند. (26) نوشته‌های او زبده‌ی تعالیم کلیسای شرقی شمرده می‌شود و سرودهای دینی او در غایتِ جذبه و گیرائی اســت که هنوز هم در کلیساهای یونانی خوانده می‌شود. (27) رساله‌ی مباحثه‌ای میان مسیحی و مسلمان (28) نشانه‌ی مباحثات او با علمای مسلمان درباره‌ی اسلام و طرز استدلال و دیدِ او اســت. او اســت که نسبت می‌دهد رسول خدا علمش را از مردی اهل کتاب یا از یکی از بدعت جویان «آریان Arian» اخذ کرده (29) و جالب توجه‌تر این که همین اعتقاد اســت که نزد «تئوفانس» تکرار می‌شود و وجود راهب دیر بُصْری دستاویزی برای جعل معلم موهوم می‌گردد. درواقع تئوفانس فقط ادامه دهنده‌ی راه یوحناست و همان اتهامات را با آب و رنگ بیشتری نقل می‌کند.
بدین ترتیب، سابقه‌ی مباحثات مذهبی اسلام و مسیحیت و نوشتن رساله‌ها و نامه‌ها بر ضدّ اسلام روشن می‌شود. این مباحثات همچنان ادامه یافت. بعد جنگ‌های صلیبی (488هـ- 1095م) پیش آمد و صلیبی‌ها دسته دسته از اروپا روانه‌ی خاورمیانه شدند و در آن میان معرکه‌ی بحث‌های داغ مذهبی رواج داشت. محصول این سالها، کتاب‌های جعلی فراوانی اســت. جعل کتب و رسالات مذهبی در میان مسیحیان، برای حمله به یک فرقه و یا دفاع از فرقه‌ای، تازگی نداشت و تصادفاً اوج رواج آن در قرن دوازدهم میلادی اســت که افسانه‌ها و اساطیر و خرافات مذهبی در اروپا رواج سهمگینی داشت و نوشته‌های مؤلفان بیزانسی درباره‌ی پیغمبر اسلام نیز منتشر شده بود. در همین سالهاست که بر پایه‌ی نوشته‌های قبلی یوحنا دمشقی و تئوفانس بیزانسی، مکاشفه‌ی بحیرا نوشته شده و به نویسنده‌ای از قرن ششم و هفتم میلادی نسبت داده شده تا نشان داده شود که مسیحیت بر اسلام اثر گذارده اســت. (30) این دید و روش، تا حدود سال‌های ما نیز از دست نرفته اســت. حتی آنها که داعیه‌ی دانش و پژوهش و بی‌طرفی دارند، می‌بینیم که در حساس‌ترین نقطه‌ها، از جعل و تزویر خودداری نمی‌کنند، و یا حداقل بر رنگ و جلال افسانه‌ای چیزی می‌افزایند و یا بر روایتی پیرایه‌ای می‌بندند. مثلاً در دیدار رسول خدا با بحیرا، سپرنگر در آخر یک جمله می‌افزاید که ابوطالب محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را با بحیرا به مکه فرستاد (31) تا داستان را چنانکه می‌خواسته از هر جهت جور کرده باشد. و حال آنکه هرگز چنین سخنی در روایتی نیامده اســت.
به هر صورت، خلاصه کنیم: پیامبر در دیدار اول از شام، کودک ده دوازده ساله‌ای بود که در حضور ابوطالب و یا کاروانیان چند کلمه‌ای با این راهب سخن گفته، همین و بس. در دیدار دوم شام هم که راهب دیگری بوده، ولی باز با هم تنها نبوده‌اند و میسره غلام خدیجه نیز حضور داشته و شاهد دیدار آنها بوده اســت. مگر در یک گفتگوی عادی چقدر مجال سخن اســت و چقدر امکان داشته که راهب دَیْر بُصْری سخن بگوید تا او را معلم و آموزگار پیامبر بخوانیم؟ صرف نظر از این واقعه، آیاتی بر پیامبر بوده که به روشنی دلالت بر حقایق نورانی او داشته اســت. او طبق بشارات عهدین، نبی امیّ بود بنام «احمد» که امر به معروف می‌کرد و نهی از منکر. طیبّات را حلال و خبائث را حرام می‌کرد و بندهای گمراهی و تباهی و بارِ گناه و ذلت انسانی را از آنان برمی‌داشت و گام در راه ساختن انسانی متعالی و اتمام مکارم اخلاق می‌زد.
این آیات باهره، هرگز از دیدِ صاحب نظر دور نمی‌ماند، خواه شخصیت تاریخی «بحیرا» موردنظر باشد یا نباشد.
از آن آموزگاران دیگری که قدرت وسیع خیالبافان پرداخته، جابرند و یاسرند.
مارگلیوث در کتابش می‌گوید (32): جابربن عبدالله با دوستش یاسر، یهودی دیگر، با مکه تجارت می‌کردند و هردو در ضمن کتاب مقدس را می‌خواندند. پیامبر که بر آنها می‌گذشت بدان دو نفر گوش می‌داد. یعنی می‌خواهد بگوید از این طریق محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) تحت تأثیر تورات قرار گرفته، اما بعد خود این نویسنده می‌گوید: وقتی پیامبر سوره‌ی یوسف را خواند جابر اسلام را پذیرفت. جابر یهودی که خود کتاب مقدس می‌خوانده و داستان یوسف را، به قول این نویسنده، او بر پیامبر خوانده، با شنیدن سوره‌ی یوسف و قصه‌ای که در قرآن گفته شده، به پیامبر اسلام ایمان می‌آورد. این چگونه معلمی می‌توانسته باشد که ناگهان این چنین واله و مؤمن به متعلّم خود گرویده. کسی که خود الهام بخش دیگری بوده به یک لحظه مؤمن و معتقد به این ملهَم خود می‌شود! پس چه می‌توان گفت جز اینکه با محمدرشید رضا هم سخن شویم که اسلام او دلیلش فقط اعجاز قرآن کریم می‌تواند باشد و بس، و ایمان بدان که قرآن بر رسول خدا نازل شده اســت.
اما یاسر، داستان دیگری یافت. اسلام آورد و در زیر شکنجه و عذاب جان بر سر اسلام گذارد.
این جناب مارگلیوث باز هم بیکار ننشسته و یکی دیگر را می‌تراشد. این نشد یکی دیگر. جزء خاص مسیحیت در قرآن را پیامبر از صُهَیْب رومی (از موصل) فرا گرفته...
این صهیب وقتی به اسلام گروید که پیامبر در خانه‌ی ارقم بود. مستضعفین در فشار و شکنجه بودند و مسلمانان را یارای گفتن «لا اله الا الله» نبود. از آن پس با رسول خدا به مدینه هجرت کرد و در تمام مشاهد شاهد بود. هجرتش داستانی باشکوه دارد. وقتی می‌خواست مکه را ترک کند قریش بدو گفتند: آن وقت که به مکه آمدی تو بنده‌ی بی‌چیزی بودی و حال که همه چیز از ما داری می‌خواهی ما را ترک کنی؟
صهیب گفت: همه‌ی سخن شما بر سر مال من اســت، اگر مالم را بدهم آزادم؟ گفتند: بله، گفت: «هرچه دارم دادم.» (33)
این را گفت و روانه‌ی مکه شد.
یک چنین اسلام باشکوهی، از مردی انتظار می‌رفت که به پیامبر چیزی آموخته باشد؟...
اینها و شاید نظایر بسیارشان هست که از چنته‌ی معاندان و خبرسازان هر روز به شکلی بیرون می‌ریزد. آن معارف عالیه‌ی قرآن کجا و این چند تن مرد گمنام و یا افسانه‌ای کجا که حداکثر راهب دیر دورافتاده‌ی بُصْری و یا زاهد عزلت نشین مکه و یا آهنگر سرگذر و یا چند تن سرباز حبشی وامانده از لشکر ابرهه بوده‌اند. این سخنان بیشتر به شوخی‌های سبک مردم سبک مغز می‌ماند تا به سخنی جدی و درخور اعتناء.
چنین اســت که قرآن با لحنی قاطع این سفاهت‌ها را می‌کوبد و اعلان می‌کند:
«وَ مَا کَانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَرَى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ الْکِتَابِ لاَ رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ‌ (10: 37)
و این قران نه چنان اســت که کسی جز به وحی خدا تواند یافت، ولیکن (گذشته از تحدی به اعجاز) سایر کتب آسمانی را نیز تصدیق می‌کند و کتاب الهی را تفصیل می‌دهد که بی‌گفتگو از جانب پروردگار جهانیان اســت.»

پی‌نوشت‌ها:

1.در جنگ بدر پرچمدار مشرکان بود و در نزدیکی مدینه کشته شد. 2 هجری.
2.مثلاً در تفسیر دو آیه‌ی 25: 4 و 16: 103 ملاحظه کنید: طبری14: 119، 120، و 18: 137 روح المعانی 14: 212 و 18: 234، مجمع البیان6: 386 و 7: 161، ابوالفتوح6: 238 و7: 282، و بیضاوی1: 682 و 2: 155، خازن1: 137، 138، ابن هشام1: 182، 205-210، 296 و 2: 23، اسدالغابه اسامی حبشیان مقیم مکه را بیشتر دارد.
3.سلمان پاک ماسینیون ترجمه دکتر شریعتی 82. شخصیات قلقة عبدالرحمن بدوی ص9 ح1.
Massignon,Louis;Salmān Pak et...p.8
4.ابن هشام2: 30، اسدالغابه3: 289، اصابه2: 459، ترجمه 5470.
5.بحارالانوار6: 107 یا 18: 318، التنبیه و الاشراف مسعودی 197، حلبیه1: 140، المحبر9.
6.بُصری شهر حوران اســت که در 25 ربیع الاول سال 13 هجری نخستین شهری بود که در شام به صلح تسلیم مسلمانان شد. گویا «شمشیر»ش معروف بوده اســت (معرب جوالیقی 59، ابن درید 1: 259).
7.منابعی برای مطالعه: طبقات ابن سعد 1/ 1/ 76، 82، 99، 100، ابن هشام115 گوتینگن یا 1: 191 به بعد حلبی، طبری1: 6-1123، سیره حلبی1: 136 و یا 177 به بعد، ترمذی 282، تاریخ الخمیس1: 257 و 262 به بعد، فهرست ابن الندیم 23 فلوگل، اصابه1: 357، مفصل تاریخ العرب قبل الاسلام6: 603، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) محمدرضا 32-35، 96، زندگانی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) هیکل 1: 165، مروج الذهب 1: 44 و 146 ترجمه 61، 67، 485، 642، ترجمه کامل1: 34 و 35، سیره ابن کثیر1: 140، 243 به بعد، سبل الهدی1: 189 به بعد، عیون الاثر1: 43، الروض 1: 118، میزان الاعتدال2: 153، لسان المیزان3: 39، دلائل النبوه ابونعیم 125، وفاء الوفاء1: 131، شرح المواهب 1: 190، دلائل النبوة بیهقی1: 31، مجله‌ی فرهنگ ایران زمین، سال اول ص168 مقاله‌ی مینورسکی زمستان 39 ص 224، دائرةالمعارف اسلام و مختصر آن مقاله‌ی بحیرا. مقاله‌ی نولدکه در ZDMG 12: 699 به بعد.
اسماعیلیه معتقدند که عیسی (علیه السلام) ناطق پنجم بود و ودائع و وثائقی که از زمان موسی بود توسط بحیرای راهب به ناطق ششم (پیامبر گرامی) تسلیم شد. اساس التأویل نعمان بن حیّون تمیمی چاپ عارف تامر ص314 ح1 و 325.
8.راجع به شکل و وضع مُهر نبوت رک: مقاله‌ی تحقیق درباره‌ی مُهر نبوت حضرت خاتم الانبیاء دکتر ابوتراب نفیسی، نشریه‌ی دانشکده‌ی الهیات مشهد 15: 5-21. ایضاً المعجم للحدیث2: 9.
9.ترمذی4: 216 (مناقب: 3).
10.عیون الاثر1: 43، ابن سعد 3/ 1/ 165، ابن هشام205، 449 گوتینگن و یا 1: 339 و 340 حلبی.
11.ابن هشام1: 199.
12.خصائص سیوطی1: 208، حلبیه1: 142، البدایه2: 285، ترجمه‌ی ابن اثیر1: 35، ابن هشام1: 194.
13.ابن سعد 3/ 1/ 153. الوفاء ابن جوزی1: 56، سیره شامی2: 262.
14.مروج1: 146، سیره‌ی حلبیه1: 157.
15.این نام گویا در آن زمان رایج بوده، چنانکه چهار تن از صحابه بدین نام بوده‌اند. دو تن مشهورتر بحیربن ربیعه و بَحیر الاغاری (تاج العروس 3: 29). ابن الاثیر نیز از یک مرد شامی بدین نام یاد می‌کند که با هفت تن دیگر نزد رسول خدا رفت و تصریح می‌کند که این غیر از بحیرای راهب اســت. (اسدالغابه1: 167)
16.روض2: 220،ابن کثیر در سیره 1: 249 از سِیَر زُهری نقل می‌کند ولی رد می‌کند.
17.ترجمه‌ی مروج1: 61، معارف ابن قُتَیبه 58.
18.میزان الاعتدال2: 153، لسان المیزان3: 39.
19.محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) محمدرشیدرضا 98.
20.Theophanes;Chronographia,p.333,ed.Classen,i.513
ونیسنک در مقاله‌ی بحیرا در مختصر دائرةالمعارف اسلام اضافه می‌کند:
Georgius Phrantzes(ed.Bekker,p.295 sq)
21.ایضاً
Gottheil,A.Christian Bahira Legend,in ZA,vol.xlll.sq
22.کریستنسن 464.
23.ابن اثیر 4: 7، 17، طبری2: 205، 228، 239، 837.
24.امویان هنری لامنس 212.
25.البته طرفداران مطلقش تردید می‌کنند: فرهنگ دینی کاتولیک مقاله‌ی یوحنا دمشقی الاب جوجی.
Dictionnaire de Théologie Catholique
26.فلسفةالفکر الدینی 1: 32 ح2.
27.J.C.Ayer;A Source Book for Ancient Church History,p.691.
28.از انتشارات مینی جزء کتب آباء یونان مجلد نهم.
29.The Muslim World,Vol xLL,n.2,April 1934,p.392.
کتاب معروفش: در سبیل رشاد یا ایمان صحیح De Fide Ortodoxa توسط Salmond به انگلیسی ترجمه شده Exposition of the Orthodox Faith و نیز توسط آباء Nicéne در سلسله کارهای آنها (جلد نهم قسمت دوم) به نام Concerning the Orthodox Faith نیویورک 1899 آمده.
30.Der Islam,Bd.23,1936,s.134.Chronographia,Bd,I,s.333 ff(De Boor),Leipzig,1883
حضارةالاسلام گوستاوفون کرونبوم، ترجمه‌ی توفیق جاوید، ص66.
31.Dr.Sprenger;Life,p.79.
32.محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، ص106.
33.ابن هشام1: 89، اصابه2: 188 شماره‌ی 4104.

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ سیزدهم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

فن بیان،اصول سخنرانی و هنرگویندگی وگفتگو …چگونه از پاورپوینت برای یک ارائه خوب استفاده کنیم ؟ وقتی از ما خواسته می‌شود در مقابل کتابچه توجیهی دانشگاه علوم پزشکی زنجانامتیاز احتمال وقوع حالت خطا بسیار کم خطا یا علت خطا ممکن است تا بعد از ترخیص بیمار


ادامه مطلب ...

اسلام به کیفیّت بیشتر توجّه دارد یا به کمّیت؟

[ad_1]

اسلام گاهی تکیه اش بر کمیت هست؛ مانند تعداد نمازگزاران که وجود هر یک نفر تاثیر زیادی در ثواب نماز جماعت دارد و گاهی تکیه اش بر کیفیت: مانند توصیه ای که بر انفاق دارد که در اینجا به مقدار اهمیت نمی دهد بلکه کیفیت مدنظر اسـت ...

فرآوری: زهرا اجلال - بخش قرآن تبیان

کمیت و یا کیفیت

اسلام گاهی تکیه اش بر کمیت هست؛ مانند تعداد نماز گزاران که وجود هر یک نفر تاثیر زیادی در ثواب نماز جماعت  دارد و گاهی تکیه اش بر کیفیت: مانند توصیه ای که بر انفاق  دارد که در اینجا به مقدار اهمیت نمی دهد بلکه کیفیت مد نظر اسـت. به عنوان مثال در سوره انسان آیه 8 می فرماید: « وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا»: که در این جا اشاره ای به کمیت انفاق نمی کند بلکه با توجه به قرائن توجه بر اخلاص انفاق کنندگان دارد .
و گاهی تکیه بر هر دو دارد مثلاً در سوره احزاب آیه 41 می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا»
و سپس در سوره مومنون آیه 2 اشاره به کیفیت آن می کند: فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ.

اگر چه کمّیت، در تاثیر بخشی اذکار و ادعیه و به طور مطلق در ملکه شدن روح عمل صالح در نهاد آدمی مهم اسـت اما مهمتر از آن، اهتمام ورزیدن به احسنیّت و کیفیّت نفس عمل صالح اسـت که خداوند در قرآن کریم از آن با کلمه «احسن عملا» یاد کرده اسـت

اگر آیات و روایات را با دقت بررسی نمائیم خواهیم دید که خداوند متعال در قرآن کریم و نفوس مطهره انبیاء و ائمه علیهم السلام در احادیث و روایات همواره بر کیفیت اعمال تأکید و سفارش دارند و نه صرفاً بر کمیت آنها. اگرچه کمیت اعمال  نیز در جای خود مهم اسـت: مثلاً آنجا که از جانب امام معصوم عدد خاصی برای تأثیر یک ذکر خاص بیان شده اسـت حتماً باید عدد آن مراعات شود، چرا که اگر ذکر و دعا را کلید عطا خوانده اند، عدد آن، به منزله دندانه کلید اسـت که به زیاد یا کم نمودن آن در باز نمى شود اما باید توجه داشت که اگر چه کمّیت، در تاثیر بخشی اذکار  و ادعیه و به طور مطلق در ملکه شدن روح عمل صالح در نهاد آدمی مهم اسـت اما مهمتر از آن، اهتمام ورزیدن به احسنیّت و کیفیّت نفس عمل صالح اسـت که خداوند در قرآن کریم از آن با کلمه «احسن عملا» یاد کرده اسـت، مثل آنجا که فرموده اسـت: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُواالصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً» (الکهف/30) و نیز فرموده: «لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا» (هود/7) یعنی خداوند برای آشکار شدن بهترین اعمالتان شما را می آزماید و نفرموده: «لیبلوکم اکثر عملا» ابرام و اهتمام شریعت مطهره رابر احسنیّت و کیفیت عمل ، غیر از این تصریح کلامی، از سفارشات و تاکیدات دیگر شارع مقدس نیز می توان استفاده نمود.
مثلا تمامی آیات و روایاتی که ما را به اخلاص در عمل دعوت نموده اند خود یکی از مصادیق این حقیقت اسـت.

اگر آیات و روایات را با دقت بررسی نمائیم خواهیم دید که خداوند متعال در قرآن کریم و نفوس مطهره انبیاء و ائمه علیهم السلام در احادیث و روایات همواره بر کیفیت اعمال تأکید و سفارش دارند و نه صرفاً بر کمیت آنها. اگرچه کمیت اعمال نیز در جای خود مهم اسـت

مثل آنجا که خداوند عبودیت بندگانش را قرین به اخلاص عملشان نموده و می فرماید: «وَ ما أُمِرُوا إِلاّ لِیَعْبُدُوا اللّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ»(بینه/5) و یا مثل آنجا که خداوند ملاقات خویش را مشروط به عمل صالح و عدم شرک در عبادت نموده و می فرماید: «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحًا وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا»(الکهف/110) همه اینها دلالت بر ضرورت احسنیّت عمل صالح دارد نه صرفا انجام هیئات و بدنه ظاهری آن.
چنانچه در روایات، «احسن عملا» به «احسن عقلا و اورع عن محارم اللّه و اسرع فی طاعة اللّه» (تفسیر مجمع البیان) و در بعضی روایات به «ازهد فی الدنیا» (بحار، ج 74، ص 93) تفسیر شده اسـت، چنانکه امام صادق علیه السلام می فرماید: حُسن عمل ، یعنی عملِ همراه علم، اخلاص و تقوی، نه عمل زیاد. (تفسیرکنز الدقائق)


منابع:
پرسش و پاسخ؛ حجت الاسلام قرائتی
رهپویان قرآن

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

زبان شناسی همگانی موسسه و چگونگی ارسال مقاله علمی به همه چیز درباره آزمون دکتری زبان‌شناسی کتاب‌های زبانشناسی مقالات زبانشناسی به زبان چگونه سوره یس را بخوانیم تا بیشتر نتیجه بگیریمانسان با اندک توجّهی به بیانات پیامبر اکرم ص و ائمه اطهار ع و بزرگان مکاشفه و سیر و داستان های زیبا در باره نمازداستان های زیبا در باره نماز داستان های از نماز توبه ‎ سر دسته ‎ راهزنان یکی صوت‌های سال قرن اسلام مردم موجبات رحمت الهی را بزرگترین سایت دانلود پایان نامه و پروزه پایان …پایان نامه پیرامون بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل تا مجموعه مقالات گردآوری شده اینترنتیمتن زیر برگردان فارسی بخشی از کتابی است به نام که خانم در سال ‌طب اسلامی وسنتی حکیم عقیلی خراسانیاین سلسله مباحث، شامل جلسه آموزشی راجع به بیماری های زنان می باشد قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران – نرگس آباده زبان و ادبیات فارسی فولکلور ایران، توده شناسیشماره‌ی نوشته ٢٠ ١٨ پروفسور الول ساتن برگردان مجید مصطفوی افسانه‌ها و


ادامه مطلب ...