مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

زنی که بطرز وحشیانه ای توسط پسرش مورد حمله قرار گرفت + تصاویر

[ad_1]
زنی که بطرز وحشیانه ای توسط پسرش مورد حمله قرار گرفت + تصاویر
[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

زنی که در دل یک آتشفشان فعال پرید تصاویرزنیکهدردلیکتصاویریک زن جسور ساله از داخل یک هواپیما به سمت دهانه یک آتش فشان فعال پریدترس داعش از مبارزان نقابدار عراقی تصاویرمبارزاننقابدارعراقیتصاویرگروهی از مبارزان عراقی نقابدار با پیشروی به سمت موصل ترس و وحشت را به دل گروهک نگاهیی به ریشه کلمات مادر، پدرمرد از مُردن است زیرا زایندگی ندارد مرگ نیز با مرد هم ریشه است زَن از زادن است و گالری عکس سرویس جواهرات عروس خبر پوگالری عکس مدل های مختلف سرویس طلا و جواهرات عروسسانحه مرگبار رکاب زن ایرانی در پاراالمپیک پیام …کمیته برگزاری پارالمپیک علت مرگ آقای گلبارنژاد را ایست قلبی گزارش کرده استبهمن زنی که در دل یک آتشفشان فعال پرید تصاویر زنیکهدرتصاو به گزارش خبرنگار اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ یک زن جسور ساله پس از ترس داعش از مبارزان نقابدار عراقی تصاویر نقابدارعراقیتصاویر گروهی از مبارزان عراقی نقابدار با پیشروی به سمت موصل ترس و وحشت را به دل گروهک تروریستی داعش نگاهیی به ریشه کلمات مادر، پدر مرد از مُردن است زیرا زایندگی ندارد مرگ نیز با مرد هم ریشه است زَن از زادن است و زِندگی نیز گالری عکس سرویس جواهرات عروس خبر پو گالری عکس مدل های مختلف سرویس طلا و جواهرات عروس سانحه مرگبار رکاب زن ایرانی در پاراالمپیک پیام تسلیت روحانی کمیته برگزاری پارالمپیک علت مرگ آقای گلبارنژاد را ایست قلبی گزارش کرده استبهمن گلبارنژاد


ادامه مطلب ...

پدر بازیگر معروف سینما و تلویزیون پسرش را ربود!

جام جم سرا به نقل از شهروند: پدر یکی از بازیگران مشهور نقش‌های طنز، با طراحی سناریویی مرموز پسرش را با دست و پای بسته به مرکز ترک اعتیاد تحویل داد و با لنز دوربینش تصاویر او را در کنار معتادان ثبت کرد.
چند روز قبل یکی از بازیگران مشهور با مراجعه به دادسرای ناحیه ٣٤ تهران ادعای عجیبی را مطرح کرد. این پسر جوان که معمولا در سریال‌های طنز ایفاگر نقش‌های کمدی است، به بازپرس پرونده گفت: «چند روز پیش با همسرم در خانه بودیم که پدرم به دیدارمان آمد. بعد از کمی صحبت کردن، احساس کردم حرف‌های عجیبی می‌زند. در میانه بحث با یکدیگر بودیم که بدون مقدمه به من تهمت اعتیاد زد. اصرار داشت که این کار آخر و عاقبت ندارد و زندگی‌ام را از هم خواهد پاشید. از حرف‌هایش تعجب کرده بودم. نمی‌دانستم چرا این حرف‌ها را به من می‌زند. تا این‌که ناگهان به سمتم حمله کرد، از جیبش طناب درآورد و دست و پایم را بست. شوکه شده بودم، اما نمی‌خواستم واکنش نشان بدهم تا آبروریزی نشود. سپس مرا سوار خودرو کرد و چند دقیقه بعد در کمال ناباوری در مقابل یک کمپ ترک اعتیاد ایستاد.


عکس یادگاری در مرکز ترک اعتیاد

این بازیگر طنز که بشدت از این ماجرا متأثر بود در ادامه شکایتش گفت: «وقتی به آن‌جا رسیدیم چند نفر من را به داخل ساختمان مرکز ترک اعتیاد بردند. هنوز باور نداشتم که چه حادثه‌ای برایم رخ داده، در سالن نشسته بودم، چند مرد معتاد دیگر هم در آن‌جا بودند. من را که دیدند، به سمتم آمدند. مشغول صحبت در رابطه با کار و نقش‌هایم بودیم که ناگهان متوجه شدم پدرم با دوربین مشغول عکس گرفتن از ما است. نمی‌دانستم چرا این کار را می‌کند. تا این‌که مرا به گوشه خلوتی برد و گفت: آخر و عاقبتت مثل اینها می‌شود، تا وقتی که ترک نکرده‌ای نباید به خانه برگردی.»


طرح شکایت به خاطر آدمربایی

چند روز بعد، این بازیگر مشهور به خانه برگشت. وقتی پدرش از این موضوع اطلاع پیدا کرد به او پیغام داد که اگر دوباره به کمپ بازنگردد عکس‌هایی را که از او با معتادان کمپ انداخته است، منتشر می‌کند. همین تهدید که آبروی او را به خطر انداخته بود کافی بود تا این بازیگر سرشناس برای شکایت از پدرش راهی دادسرا شود.
این پسر خنده‌روی سینما و تلویزیون در رابطه با حادثه مرموزی که از طرف خانواده‌اش بر سرش آمد، گفت: «آن روز پدرم من را با زور به مرکز ترک اعتیاد برد، حتی وقتی به خانه برگشتم متوجه شدم بعضی از اسناد و مدارک و رسید‌های بانکی‌ام نیز گم شده است. به همین خاطر امکان دارد که خانواده‌ام با نقشه‌ای از پیش تعیین‌شده این کار را با من کرده باشند. من هر گونه اعتیاد خودم را تکذیب می‌کنم.»

او نخواسته نامش فاش شود.


ادامه مطلب ...

پدر جاسکی، شب قبل از قصاص قاتل پسرش را بخشید

این درگیری مرگبار سال 85در محله غریب آباد جاسک رخ داد و در جریان آن جوان 22ساله‌ای به نام ایوب جوان دیگری به نام علی را با ضربات چاقو به قتل رساند.

به‌دنبال این جنایت دستگیری متهم به قتل در دستور کار پلیس قرار گرفت و در نهایت مأموران موفق شدند ایوب را دستگیر کنند. او در جریان بازجویی‌ها انگیزه‌ ناموسی را به‌عنوان دلیل ارتکاب قتل مطرح کرد و گفت مقتول به خواهرش نظر بدی داشت، به همین دلیل او را به قتل رسانده است.

در چنین شرایطی پرونده با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست به دادگاه کیفری استان هرمزگان فرستاده شد. در جلسه محاکمه پدر و مادر مقتول به‌عنوان اولیای‌ دم خواستار قصاص متهم شدند. او نیز بار دیگر انگیزه‌ ناموسی را مطرح کرد اما هیچ دلیلی برای اثبات ادعایش نداشت. قضات دادگاه بعد از شور، ایوب را مجرم تشخیص دادند و او را به قصاص محکوم کردند. این رأی در دیوان عالی کشور نیز تأیید و پرونده برای اجرای حکم به دادسرای جاسک فرستاده شد.


شب سرنوشت ساز

ایوب می‌دانست با قطعی شدن رای، فاصله چندانی تا طناب دار ندارد. به همین دلیل از خانواده‌اش خواست برای جلب رضایت اولیای‌دم دست‌به‌کار شوند. با وجود تلاش‌های اولیه، پدر و مادر مقتول حاضر به گذشت نبودند. به این ترتیب روز پنجشنبه برای اجرای حکم درنظر گرفته شد.
مقدمات اجرای حکم در حال انجام بود. ایوب به سلول انفرادی منتقل شده و قرار بود سحرگاه پنجشنبه، پیش از طلوع خورشید به دار مجازات آویخته شود. با وجود اینکه پدر علی گفته بود حاضر نیست قاتل پسرش را ببخشد اما شامگاه چهارشنبه، حسین حبیب‌زاده بیژنی، دادستان جاسک همراه با فرماندار و امام جمعه شهر راهی خانه مقتول شدند تا آخرین تلاش‌های‌شان را برای جلب رضایت آنها انجام دهند. صاحبخانه با آغوش باز از آنها استقبال کرد اما وقتی فهمید آنها برای پادرمیانی مهمانش شده‌اند به فکر فرو رفت.
او به روزی فکر کرد که پسرش بدون اینکه گناهی مرتکب شده باشد، فقط به‌دلیل یک سوء ظن با ضربات چاقو به قتل رسید. مرد وقتی آن روز را در ذهنش مرور ‌کرد ناخودآگاه اشکش جاری شد. دادستان می‌دانست پدر علی مرد مهربان و دلرحمی است. به همین دلیل سر صحبت را با او بازکرد.
او به آیه‌های قرآن استناد کرد و از پدر داغدیده خواست برای رضای خدا قاتل را ببخشد. این جلسه تا پاسی از شب طول کشید. افراد زیادی پشت در خانه منتظر نتیجه بودند. دل توی دل هیچ کدام‌شان نبود اما وقتی صدای صلوات از داخل خانه شنیده شد همه فهمیدند پدر علی چه تصمیم بزرگی گرفته است. او قاتل پسرش را بخشیده بود.
همان شب خبر پایان خوش این پرونده در شهر کوچک جاسک پر شد و وقتی خبر به زندان شهر رسید جوان خطاکار به‌دلیل فرصت دوباره‌ای که برای زندگی به او داده شده بود در سلول انفرادی سجده شکر به جا آورد. حالا دیگر او کابوس هایش به پایان رسیده بود و می‌توانست بار دیگر طلوع خورشید را ببیند.


چرا بخشش‌؟

حسن بهره‌بر، پدر مقتول بعد از این تصمیم بزرگ، درباره دلیل کاری که کرده گفت: «من با خدا معامله کردم. همان طور که خدا حق قصاص را به من داده این حق را هم به من داده تا قاتل را ببخشم. من هم برای رضای خدا راه دوم را انتخاب کردم»
وی ادامه داد:« قاتل به پسرم تهمت زده بود اما از مسئولان قوه قضاییه تشکر می‌کنم که در این‌باره تحقیق کردند و بالاخره معلوم شد که پسرم بی‌گناه کشته شده است. این را دیوان عالی کشور هم تأیید کرد.»

وی درباره تلاش‌های مسئولان و اهالی شهر برای جلب رضایت او می‌گوید: «همه آنها از روی خیرخواهی به خانه‌ام می‌آمدند و می‌خواستند به‌خاطر جوانی قاتل به او رحم شود. من هم وقتی این رفت‌وآمد‌ها را دیدم شرمنده‌شان شدم و تصمیم گرفتم او را ببخشم.»
بخشش قاتل سبب‌شده این پدر داغدار حالا خوشحال‌تر از همیشه باشد. او درباره حس خوب بخشش می‌گوید:« من چون با خدا معامله کردم حالا هم حس خوبی دارم. مطمئنم پسرم هم از تصمیمی که گرفتم راضی است. امیدوارم قاتل پسرم از این به بعد در زندگی‌اش مرتکب خطایی نشود. من او را بخشیدم اما معلوم نیست اگر باز‌هم مرتکب خطایی شود این فرصت به او داده شود.»
در همین حال حسین حبیب‌زاده بیژنی، دادستان جاسک نیز در این‌باره گفت:« قاتل از کاری که کرده پشیمان است و همین پشیمانی باعث شد بزرگان شهر و مسئولان قضایی برای بخشش او تلاش کنند. او می‌گفت که تصمیم اشتباهی گرفته و ناخواسته مرتکب قتل شده است. امیدوارم او در ادامه این تصمیم اشتباه را جبران کند» (همشهری)


ادامه مطلب ...

احسان خواجه امیری در دورهمی ۱۲ خرداد ۹۶ + بیوگرافی و عکس همسر و پسرش

احسان خواجه امیری در دورهمی ۱۲ خرداد ۹۶ + بیوگرافی و عکس همسر و پسرش

احسان خواجه امیری در دورهمی خرداد ۹۶ حضور می یابد. دورهمی جمعه ۱۲ خرداد ۹۶ ساعت ۲۳ از شبکه نسیم پخش می شود. بعد از پخش دورهمی احسان خواجه امیری ، پورتال وهاران در این مقاله صحبت های احسان خواجه امیری در دورهمی را منتشر می کند. اما علاوه بر مصاحبه احسان خواجه امیری در دورهمی ، در این مقاله می توانید بیوگرافی احسان خواجه امیری و عکس همسر احسان خواجه امیری و همچنین عکس پسر احسان خواجه امیری را مطالعه و مشاهده نمایید.

دورهمی احسان خواجه امیری خرداد ۹۶

عکس احسان خواجه امیری و همسرش لیلا ربانی

احسان خواجه امیری در دورهمی 12 خرداد 96 + بیوگرافی و عکس همسر و پسرش

عکس احسان خواجه امیری و پسرش ارشان

احسان خواجه امیری در دورهمی 12 خرداد 96 + بیوگرافی و عکس همسر و پسرش احسان خواجه امیری در دورهمی 12 خرداد 96 + بیوگرافی و عکس همسر و پسرش

زندگینامه احسان خواجه امیری

احسان خواجه‌امیری (زادهٔ ۷ آبان ۱۳۶۳)،خواننده ، آهنگساز و تنظیم‌کننده ، موسیقی پاپ اهل ایران است.

وی فرزند ایرج، خوانندهٔ قدیمی موسیقی سنتی ایران می باشد. او فارغ‌التحصیل مهندسی کامپیوتر است.[۱]

خواجه‌امیری در بیمارستان هشترودیان متولد شد. به دلیل متولد شدن در خانواده‌ای هنرمند، از ۵ سالگی آموختن موسیقی را شروع کرد. از هفت یا هشت سالگی کم‌کم به کلاس‌های سنتور و ویلن رفت و پیانو را از خواهرش الیکا خواجه امیری یادگرفت.

در ۱۲سالگی برای برنامه کودک آهنگسازی کرد. کار حرفه‌ای خود را با آهنگسازی برای مجموعه مستند که موسیقی بی‌کلام بود آغاز کرد و مطرح‌ترین کارش در آن دوران آهنگسازی آلبومی به نام «خاطرات زندگی» برای پدرش بود. سازهای مختلف را امتحان می‌کرد و آموزش یک ساز را به اتمام نمی‌رساند. فقط می‌خواست آهنگساز شود و ورود خود را به عرصه خوانندگی یک شوخی می‌دانست. او در سن ۱۷ ساگی آلبوم «من و بابا» را روانه بازار کرد که کار مشترک او و پدرش استاد ایرج بود ٬که خود او موفقیت این آلبوم را تا حد زیادی مدیون حضور پدر می‌دانست. در ۱۹ سالگی به پیشنهاد قاسم جعفری برای خوانندگی سریال غریبانه انتخاب شد، و ترانه «هر چی آرزوی خوبه …» بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

سال ۸۴ آلبوم «برای اولین بار» را روانه بازار کرد، که مورد استقبال قرار گرفت، فروش این آلبوم تا پیش از آلبوم بعدی اش بیش از ۳۰۰۰۰۰ نسخه بود.

اولین کنسرت او در سال ۸۴ در کیش برگزار شد، تا کنون کنسرت‌های موفقی در شهرهای مختلف ایران برگزار کرده است، کنسرت او در سال ۸۶ در هفت سانس در تالار وزارت کشور مورد استقبال بی نظیری قرار گرفت.

همچنین بخوانید:  عکس های یکتا ناصر و منوچهر هادی در اکران فیلم ماحی

در سال ۸۶ برای آهنگسازی و خوانندگی سریال «میوهٔ ممنوعه» انتخاب شد. بعد از پخش سریال در مهر ماه۸۶ آلبوم سومش «سلام آخر» را روانه بازار کرد و معتقد است که احسان خواجه‌امیری را باید با این آلبوم شناخت٬به گفته او برای ذره ذره این آلبوم هزینه معنوی کرده است. هزینه آلبوم سلام آخر بیش از ۵ برابر آلبوم برای اولین بار بود. فضای آن عاشقانه بود و این آلبوم در لیست پرفروش‌ترین آلبوم سال قرار گرفت. برخورد با طرفداران برایش دلچسب است و از آنان انرژی می‌گیرد. مشغله‌های کاری او باعث شده بدقول شود و علت اینکه گفته می‌شود احسان مغرور شده را می‌توان درگیری‌های کاری او دانست و اینکه اکثر کارهای هر ترانه را خودش انجام می‌دهد، و این کار وقت و انرژی زیادی از او می‌گیرد. می‌گوید از آهنگسازی برای خواننده‌های دیگر تجربه خوبی بدست نیاورده است.

در رمضان ۸۷ آهنگسازی برای سریال «مثل هیچ‌کس» را به عهده گرفت. آلبوم چهارم احسان خواجه‌امیری «فصل تازه» در بهمن ماه ۸۷ منتشر شد. این آلبوم با وجود داشتن ملودی و تنظیم قوی در حد انتظار، مورد استقبال مخاطبان قرار نگرفت اما مانند سایر آثار او به فروش بالایی دست یافت.

در سال۸۹ آهنگسازی سریال در مسیر زاینده رود به کارگردانی حسن فتحی را قبول کرد، این دومین همکاری خواجه امیری با حسن فتحی بعد از میوهٔ ممنوعه بود.

آلبوم پنجم او با نام «یه خاطره از فردا» با ۱۲ قطعه در ۳۱ شهریور ۸۹ وارد بازار موسیقی ایران شد.

آلبوم ششم احسان خواجه‌امیری با نام «عاشقانه‌ها» پس از دو سال وقفه در هفتم آبان ماه ۱۳۹۱، همزمان با سالروز تولدش، منتشر شد. می‌گوید هرآنچه از من ارائه می‌شود بخشی از روح و اندیشه و زندگی من است؛ و می‌گوید عشق یعنی زنده بودن و زندگی کردن.

ترانه رسمی تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی برزیل را «احسان خواجه امیری» خواند. خواجه امیری برای تولید این قطعه از چهره‌هایی سرشناسی چون «روزبه بمانی» در بخش ترانه و «بهروز صفاریان» در بخش تنظیم استفاده کرده است.[۲]

همچنین بخوانید:  عکس الهام حمیدی در لباس آتش نشان + بیوگرافی و عکس های جدید

خواجه امیری دو سال بعد از آلبوم «عاشقانه‌ها» هفتمین آلبوم استودیویی خود را در ۲۹ دی ماه ۱۳۹۳ با نام «پاییز، تنهایی» منتشر کرد. این آلبوم قرار بود پاییز ۹۳ منتشر شود، ولی روند صدور مجوز باعث شد، آلبوم بعد از ماه‌های محرم و صفر منتشر شود.

در سال ۱۳۹۴ خواجه امیری برای اولین بار اجرای تیتراژ پایانی برنامه ماه عسل را قبول کرد و قطعه بغض را برای این برنامه محبوب تلویزیونی آماده کرد.

در سال ۱۳۹۵ احسان خواجه‌امیری هشتمین آلبوم استودیویی خود را به نام آلبوم «۳۰ سالگی» در تاریخ ۹ شهریور ۱۳۹۵ روانه بازار کرد. او این آلبوم را به همسر و فرزندش تقدیم کرده است. خواجه‌امیری در این آلبوم بعد از چند سال دوباره با افشین یداللهی همکاری کرد، ترانه‌سرایی که پیش از این خواجه‌امیری تجربه‌های موفق و چشمگیری با او داشته است.

آلبوم های احسان خواجه امیری

من و بابا ۱۳۸۰
برای اولین بار ۱۳۸۴
سلام آخر ۱۳۸۶
فصل تازه ۱۳۸۷
یه خاطره از فردا ۱۳۸۹
عاشقانه‌ها ۱۳۹۱
پاییز، تنهایی ۱۳۹۳
۳۰ سالگی ۱۳۹۵

موسیقی فیلم و سریال احسان خواجه امیری

احسان خواجه امیری تاکنون چندین فیلم و مجموعه تلویزیونی را آهنگسازی کرده و همچنین خواننده تیتراژ بسیاری از مجموعه‌های تلویزیونی بوده است.[۳]

موسیقی سریال غریبانه، (هر چی آرزوی خوبه) سال ۱۳۸۳
تیتراژ سریال برای آخرین بار سال ۱۳۸۴
تیتراژ سریال لبه تاریکی سال ۱۳۸۴
موسیقی سریال از نفس افتاده سال ۱۳۸۵
تیتراژ پایانی سریال زیرزمین سال ۱۳۸۵
تیتراژ سریال پول کثیف سال ۱۳۸۶
موسیقی سریال میوهٔ ممنوعه (تیتراژ ابتدایی[بی کلام] – می‌شه خدا رو حس کرد[ترانهٔ تیتراژ پایانی] – آزاد آزادم – به من مؤمن نگو – هرچه دارم از تو دارم) سال ۱۳۸۶
موسیقی سریال مثل هیچ‌کس (تیتراژ ابتدایی – تیتراژ پایانی – رفتی که – عاقبت عشق) سال ۱۳۸۷
موسیقی فیلم سینمایی امشب شب مهتابه (یه شب مهتاب – شاید وقتی – ای کاش – یلدا) سال ۱۳۸۷
موسیقی سریال در مسیر زاینده رود (تیتراژ ابتدایی [بی کلام] – خلاصم کن [ترانهٔ تیتراژ پایانی] – شادی مکن- آرزو دارم – تو بمان) سال ۱۳۸۹
نابرده رنج، تیتراژ سریال نابرده رنج سال ۱۳۹۰
به دادم برس و شب سرمه، تیتراژهای میانی و پایانی سریال مادرانه سال ۱۳۹۲
تقدیر و شهید، تیتراژهای میانی و پایانی سریال ماتادور سال ۱۳۹۲
تاوان، تیتراژ سریال آوای باران سال ۱۳۹۲
شهید آب و آتش (ققنوس)، تیتراژ ویژه برنامه آب و آتش (روز آتش‌نشانی)۱۳۹۲
دروازه‌های دنیا، ترانه رسمی تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی برزیل(۲۰۱۴) سال ۱۳۹۳ [۴] بغض، تیتراژ پایانی برنامه ماه عسل سال ۱۳۹۴
درد عمیق، تیتراژ سریال پریا سال ۱۳۹۵
با توأم، تیتراژ سریال هشت و نیم دقیقه سال ۱۳۹۵

همچنین بخوانید:  مصاحبه جدید گلشیفته فراهانی : مهم نیست مردم در مورد من چی میگن!

تک آهنگ های احسان خواجه امیری

من دیوانه (با همکاری گروه دارکوب)
آتش عطش (به مناسبت اربعین حسینی)
من عاشقم (به مناسبت ماه محرم)
ثانیه
تحویل بهار
گذشته‌ها
حلقه شادی
شقایق
عاشقم من
گوشه تنهایی
منم می‌شم مثل خودت
مژده بده
شِکوه
جوان
دوستی (از ترانه‌های قدیمی پدرش)
پرنده (از آثار قدیمی پدرش)
خاتون
بهاره
بم
پنجره‌های باران
می‌شه
صمیمانه

الگو در خوانندگی احسان خواجه امیری

احسان خواجه امیری الگوی خود در خوانندگی را دکتر محمد اصفهانی می‌داند.[۵][۶] او می‌گوید :خیلی از حرکاتی که زمانی محمد اصفهانی انجام می‌داد الگو قرار می‌دادم. به نظرم کارهای او در شأن یک هنرمند واقعی است. آقای اصفهانی قبل از من خواننده بودند. دکتر همیشه یک سبک شعر را ادامه داد، در تلویزیون پلی بک نمی‌خواند و هرکاری را قبول نمی‌کرد، درنهایت هم اعتقادات‌شان را دنبال می‌کردند من پرستیژ او را الگوی کارم قرار دادم.[۷]

جوایز احسان خواجه امیری

برندهٔ تندیس بهترین اجرای زندهٔ موسیقی پاپ، بخش کارشناسی (مشترکا «احسان خواجه امیری» و «محسن یگانه»)، از اولین جشنوارهٔ سالانهٔ موسیقی‌ما در سال ۱۳۹۱[۸] برندهٔ تندیس بهترین آلبوم موسیقی پاپ (برای آلبوم عاشقانه‌ها)، بخش کارشناسی، از اولین جشنوارهٔ سالانهٔ موسیقی‌ما در سال ۱۳۹۱
برندهٔ تندیس بهترین قطعهٔ پاپ خارج از آلبوم موسیقی (برای قطعه «تاوان»)، بخش کارشناسی، از دومین جشنوارهٔ سالانهٔ موسیقی‌ما در سال ۱۳۹۲[۹] برنده جایزه بهترین تیتراژ تاریخ صدا و سیما از نظر مردم (تیتراژ سریال نابرده رنج) – ساعت بیست و پنج-۱۳۹۲
برنده جایزه مردمی بهترین ترانه تیتراژ سال (تیتراژ آوای باران) – سه ستاره- ۱۳۹۳
برندهٔ تندیس بهترین آلبوم موسیقی پاپ (برای آلبوم پاییز، تنهایی)، بخش مردمی، از سومین جشنوارهٔ سالانهٔ موسیقی‌ما در سال[۱۰] ۱۳۹۳
برنده جایزه مردمی بهترین ترانه تیتراژ سال (تیتراژ پایانی برنامه ماه عسل) – سه ستاره- ۱۳۹۵

گردآوری: پورتال وهاران www.vaharan.ir

(Visited 1 times, 1 visits today)


ادامه مطلب ...

دختر جوان تهرانی دوست پسرش را کشت + عکس

دختر جوان تهرانی دوست پسرش را کشت + عکس

یک دختر جوان تهرانی به نام بیتا وقتی دید دوست پسرش حاضر به پایان دادن به این رابطه (کات کردن) نیست ، او را کشت .

به گزارش باشگاه خبرنگاران ۲۸ شهریور سال ۹۲ جسد یک مرد جوان حوالی بیابان های پاکدشت کشف شد که بلافاصله پلیس در جریان ماجرا قرار گرفت و تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کرد.

با آغاز تجسس ها هویت مقتول مشخص شد و ماموران دریافتند که مقتول با زن جوانی به نام بیتا در ارتباط بوده است. بنابراین بیتا به عنوان مظنون شماره یک دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت.

دوست دختر دختر تهرانی حوادث تهران اخبار تهران

بیتا در بازجویی های نخست سعی در انکار هرگونه ارتباطی با قتل این مرد داشت، اما در ادامه با توجه به دلایل و مدارک به این جنایت اعتراف کرد و گفت: من مدتی بود که با مقتول در ارتباط بودم، اما قصد داشتم این ارتباط را تمام کنم و ازدواج کنم. ولی مقتول دست بردار نبود و نمی خواست این ارتباط به پایان برسد. هرچه تلاش کردم فایده ای نداشت، تا اینکه در نهایت برای اینکه او را از میان بردارم روز حادثه مقتول را به خانه ام دعوت کردم. بعد از آن با چاقو او را به قتل رساندم و جسدش را در بیابان دفن کردم.

با اعتراف این زن و بازسازی پرونده، پرونده وی پس از صدور کیفرخواست به شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد.

قرار بود، متهم صبح روز گذشته در این شعبه محاکمه شود اما به دلیل شناسایی نشدن اولیای دم، قضات دادگاه کیفری این پرونده را به دفتر دادستانی ارجاع دادند تا در این خصوص تعین تکلیف کنند و پس از آن متهم محاکمه شود.

منبع : باشگاه خبرنگاران

اخبار تهران حوادث تهران دختر تهرانی دوست دختر


ادامه مطلب ...

بیوگرافی پرویز پرستویی و همسرش نسترن پرستویی +عکس دختر و پسرش

بیوگرافی پرویز پرستویی و همسرش نسترن پرستویی +عکس دختر و پسرش

پرویز پرستویی (متولد ۲ تیر ۱۳۳۴ در همدان)، بازیگر و گوینده صاحب‌نام ایرانی سینما، تئاتر و تلویزیون است. او با نسترن پرستویی ازدواج کرده و دارای دو فرزند است. بهروز پرستویی و الناز پرستویی.

همسر پرویز پرستویی دختر پرویز پرستویی بهروز پرستویی الناز پرستویی

پگاه اهنگرانی و الناز پرستویی

او موفق به دریافت نشان درجه یک گواهی‌نامه هنری گردیده است. پرویز پرستویی، در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر، در سال ۱۳۹۴ برای چهارمین بار برندهٔ جایزهٔ بهترین بازیگر نقش اوّل مرد شد. او این جایزه را برای بازی در فیلم بادیگارد به دست آورد. به این ترتیب، او در میان برندگان این جایزه صاحب یک رکورد استثنایی شد.

پیش از این، او و فرامرز قریبیان به طور مشترک صاحب این رکورد بودند. او علاوه بر این، یک بار نیز در سال ۱۳۶۲ برای بازی در فیلم دیار عاشقان برنده عنوان بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شده بود. او متأهل و دارای دو فرزند است. وی با دریافت چهار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر پرافتخارترین بازیگر سینمای ایران است.

همسر پرویز پرستویی دختر پرویز پرستویی بهروز پرستویی الناز پرستویی

زندگی شخصی

پدر وی کشاورز بود و زمانی که پرویز پرستویی ۳ ساله بود به تهران مهاجرت کرد. دوران کودکی و نوجوانی را در یک خانه اجاره‌ای کوچک در محله دروازه غار سپری کرد. او در مدرسه صادقیه اسلامی در کوچه گمرک تحصیلات ابتدایی خود را به پایان رساند. پرستویی با پس انداز کردن یازده هزار تومان خانه‌ای در حوالی ترمینال جنوب خرید. مدتی به ورزش علاقه نشان داد و دروازه بان تیم کارگران بود. پس از این زمان به مرکز رفاه نازی‌آباد رفت و شروع به آموختن تاتر کرد. پرویز پرستویی در سال ۱۳۶۰ و زمانی که ۲۶ سال سن داشت به عنوان منشی در دادگستری تهران مشغول به کار شد، امّا پس از مدتی به خاطر ناهمخوانی این شغل با روحیاتش به اداره تاتر رفت و تا پایان در آنجا مشغول به کار شد.

تئاتر و سینما

وی در سال ۱۳۴۸ به گروه بهرام بیضایی پیوست و در همان سال سرانجام اولین نقشش در تئاتر ماجرای یک محل را بازی کرد. پرستویی فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۴۸ با اجرای نمایش در مراکز رفاه، کاخ جوانان و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرد.

همسر پرویز پرستویی دختر پرویز پرستویی بهروز پرستویی الناز پرستویی

در سال ۱۳۵۳ برای بازی در نمایش دکه و یک سال بعد برای بازی در نمایش تسلیم شدگان جایزه کاخ جوانان را گرفت. آشنایی او با بهزاد فراهانی او را به گروه کوچ کشاند تا به دنبال کسب تجربه باشد. اوج کاری وی در سال ۱۳۵۲ در نمایش‌های چشم برابر چشم، شبی در حلبی‌آباد، پتک و خانه روشن بود که در آن به بازی پرداخت.

بازی او در نمایش پرطرفدار میلاد در نقش دلال زمین خیلی زود اسم او را در بین طرفداران تئاتر بر سر زبان‌ها انداخت. پرستویی در سال ۱۳۶۲ اولین فعالیت خود را در سینما با دیار عاشقان آغاز کرد و توانست در همین ابتدا مورد تحسین قرار گیرد و موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل جشنواره فیلم فجر شد. وی در سال ۱۳۶۶ در فیلم شکار با خسرو شکیبایی هم بازی شد.

بازی او در آدم برفی ۱۳۷۳ و لیلی با من است ۱۳۷۴ در نقش‌های متفاوت باعث شهرت بیشتر وی شد و برای ایفای نقش صادق مشکینی دیپلم افتخار جشنواره فجر را به دست آورد. نقطه اوج وی در سال ۱۳۷۶ برای بازی در فیلم آژانس شیشه‌ای در نقش حاج کاضم بود. وی برای بازی در این نقش سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر و دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم یوگسلاوی را در سال ۲۰۰۰ به دست آورد.

همسر پرویز پرستویی دختر پرویز پرستویی بهروز پرستویی الناز پرستویی

بازی او در فیلم مومیایی ۳ در سال ۱۳۷۸ نیز از دیگر کارهای قابل توجه او در دهه ۷۰ بود. سال ۱۳۸۰ سال خوبی برای او نبود، فیلم آب و آتش با بازی نه چندان دلچسب و انتخاب نامناسب او و فیلم تکه‌پاره شده موج مرده با تکرار نقش حاج کاظم آژانس شیشه‌ای چهره موفقی از پرویز پرستویی به جا نگذاشت.

پرویز پرستویی در سال ۱۳۸۲ بار دیگر چشمها را به سوی خود خیره کرد. بازی ماندگار او در نقش رضا مارمولک در فیلم مارمولک کمال تبریزی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۲ و تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد هشتمین جشن خانه سینما ۱۳۸۳ را برای او به ارمغان آورد.

وی از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۵ در فیلم‌های موفق دوئل ۱۳۸۲، بید مجنون ۱۳۸۳، کافه ترانزیت ۱۳۸۳ محصول مشترک فرانسه، ترکیه و ایران به ایفای نقش متفاوت پرداخت. پرستویی دو بار دیگر در سال ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را برای بازی در فیلم‌های بید مجمون مجید مجیدی و به نام پدر ابراهیم حاتمی‌کیا از آن خود کرد. پاداش سکوت و کتاب قانون دو فیلم او در همکاری با مازیار میری در دو سال پشت سر هم بود. وی در سال ۱۳۸۷ با بیست عبدالرضا کاهانی با اوج بازگشت و توانست جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم‌های هنری باتومی ۲۰۰۹ را به دست آورد.

همسر پرویز پرستویی دختر پرویز پرستویی بهروز پرستویی الناز پرستویی

پرستویی در سال ۱۳۹۲ با بازی در فیلم امروز رضا میرکریمی دوباره مورد تحسین قرار گرفت و برنده جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم سان فرانسیسکو ۲۰۱۴، جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی سینمای مؤلف رباط ۲۰۱۴ و برنده جایزه بهترین بازیگر مرد از جشنواره فیلم جیپور در سال ۲۰۱۴ شد.

پرستویی در سال ۱۳۹۴ پس از ده سال و برای ششمین بار مقابل دوربین ابراهیم حاتمی‌کیا رفت و در نقش حیدر ذبیحی به ایفاش نقش پرداخت. وی برای بازی در این نقش در سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر برای چهارمین بار برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.

همسر پرویز پرستویی دختر پرویز پرستویی بهروز پرستویی الناز پرستویی

تاکنون هیچ عکسی از همسر پریویز پرستویی منتشر نشده است

تلویزیون

پرستویی در انتخاب مجموعه تلویزیونی گزیده کار بود. وی اولین کار خود را در سال ۱۳۶۳ آغاز کرد. امام علی، آوای فاخته و خاک سرخ سه کار دیده شده وی از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۹ بوده است. زیر تیغ در سال ۱۳۸۵ و آشپزباشی در سال ۱۳۸۹ ماندگارترین کارهای او در تلویزیون ایران به شمار می‌رود.

الناز پرستویی بهروز پرستویی دختر پرویز پرستویی همسر پرویز پرستویی


ادامه مطلب ...

شهرام عبدلی در کنار همسر و پسرش + عکس

شهرام عبدلی در کنار همسر و پسرش + عکس

شهرام عبدلی shahram abdoli : من متولد ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۵ در تهرانم، ولی پدر و مادرم اصالت آذری دارند و به غیر از خودم یک خواهر و یک برادر دارم که هنرمند نیستند یا بهتر بگویم در حرفه هنر فعالیت نمی‌کنند.

همسر شهرام عبدلی همسر بازیگران عکس جدید بازیگران بیوگرافی شهرام عبدلی shahram abdoli

سینمایی

  • یکی برای همه (۱۳۹۰)
  • قصه دل‌ها (هوشنگ درویش‌پور ۱۳۸۵)
  • دختری در قفس (قدرت‌الله صلح‌میرزایی ۱۳۸۱)

عکس همسر و پسر شهرام عبدلی

همسر شهرام عبدلی همسر بازیگران عکس جدید بازیگران بیوگرافی شهرام عبدلی shahram abdoli

سریال

  • سریال غیرعلنی
  • معمای شاه (محمدرضا ورزی، ۱۳۹۴)
  • پروانه (جلیل سامان، ۱۳۹۲)
  • تکیه بر باد (محمود معظمی، ۱۳۹۱)
  • نابرده رنج (علیرضا بذرافشان، ۱۳۹۰)
  • تبریز در مه (محمدرضا ورزی، ۱۳۸۹)‏
  • سالهای مشروطه (محمدرضا ورزی، ۱۳۸۹)
  • آخرین دعوت (حسین سهیلی‌زاده، ۱۳۸۷)
  • فاصله‌ها (حسین سهیلی‌زاده، ۱۳۸۹)
  • شاید برای شما هم اتفاق بیفتد {چهار بخش} (محمود معظمی، رمضان ۱۳۸۹، ۱۳۹۰، ۱۳۹۱، ۱۳۹۲)
  • آدمخوار (جواد مزد آبادی، ۱۳۸۵)
  • کمکم کن (قاسم جعفری، ۱۳۸۴)
  • از نفس افتاده (قاسم جعفری، ۱۳۸۳)
  • خط قرمز (قاسم جعفری، ۱۳۷۹)

مصاحبه با شهرام عبدلی

شهرام عبدلی بازیگر جوان و البته بی حاشیه تلویزیون است که از فعالیت هنری اش حدود یک دهه می گذرد و هنوز پر انرژی کار می کند. با این بازیگر هم صحبت شدیم، اما اینبار برای بازی در یک نقش مثبت و بی شیله پیله. در ادامه این گفت و گو همراه ما باشید:

آقای عبدلی چرا تمام این سالها را فقط با نقش منفی سپری کردید؟

خیلی ها معتقدند که من همیشه ایفاگر نقش های منفی ام، اما تنها یک بازیگر را نام ببرید که تا الان متنوع کار کرده باشد! متاسفانه در زمینه انتخاب نقش، بازیگران به دلیل روبه رو شدن با فیلمنامه های ضعیف در سینما و تلویزیون، نمی توانند شخصیت های مختلفی را بازی کنند. از میان فیلمنامه های نوشته شده به ندرت می توان شخصیتی را با ابعاد گوناگون به پیدا کرد.

پس ضعف اصلی مربوط به فیلم نامه ها است؟

معتقدم فیلمنامه های ما یا خوبند یا بد و معمولا فقط بازیگران پیشکسوت و بزرگ ما هستند که گاهی در فیلمنامه دست می برند و به نقش اضافه می کنند.

همسر شهرام عبدلی همسر بازیگران عکس جدید بازیگران بیوگرافی شهرام عبدلی shahram abdoli

اما انگار در “تکیه بر باد” تابو شکنی کردید نقشی متفاوت ارائه دادید.

بله. در مجموعه “تکیه بر باد” بر عکس تصور خیلی ها ایفاگر نقش منفی نیستم و “ناصر” شخصیتی است که برای خود زندگی می کند. خوشبختانه “نعمتی” نویسنده مجموعه “تکیه بر باد” توانست قصه قابل قبولی را به نگارش درآورد، ولی به صورت کلی، نمایشنامه نویسان ما همیشه عقب تر از جاهای دیگر هستند.

به نظر می رسد، از این سریال استقبال خوبی شد. دلیل این امر چیست؟

علت اصلی مدیریت صحیح بود. کارگردان کار آقای محمود معظمی با تبحر خاص خود به خوبی توانست فضای کار را طوری طراحی کند که همه بازیگران در ارائه توانایی های خود آزاد باشند.

با توجه به تلاش های ایشان من فکر نمی کنم کسی بد بازی کرده باشد. با توجه به انتقال حس درست از سوی “معظمی” به بازیگران، همه ما توانستیم تا حد امکان کار خود درست انجام دهیم.

خیلی از کارگردان ها با وجود داشتن نام و شهرت برای ساختن اثری فقط به فکر قرارداد بستن هستند که خوشبختانه معظمی جز این گروه نیست. امیدوارم با وجود دغدغه های شبانه روزی کارگردان ما شاهد یکی از ماندگارترین آثار تلویزیونی در ژانر خود باشیم. به طور قطع این سریال را نمی توان با کاری تاریخی مثل “مختارنامه” مقایسه کرد ولی به عنوان یک اثر ملودرام اجتماعی، ماندگار خواهد شد.

انگار خیلی هوای کارگردان کارتان را دارید!

دوستی و رفاقت من و “محمود معظمی” از زمان کارمان در مجموعه “خط قرمز” شروع شد و به معظمی به من گفت: که روزی می رسد که دوتایی با هم کار کنیم. زمانی که کار خود را در مجموعه “تکیه بر باد” آغاز کردم به “محمود معظمی” گفتم که یاد می آید که گفتی روزی با هم کار می کنیم و این روز همان روز است. برای افرادی که انگیزه و هدف شخصی را دنبال می کنند، احترام قائل هستم “محمود معظمی” نیز جز این افراد است.

از بازی در کنار بزرگان سینما و تلویزیون بگویید.

متاسفانه من با “فرامرز قریبیان” یک پلان بیشتر بازی نداشتم و او یکی از معدود بازیگرانی بوده که به لحاظ بازی و اخلاق حرفه ای همیشه از یک درخشش خاصی برخودار است. در کل در دنیای حرفه ای من همه نکته ها را از دریچه کارگردان می گیریم و اخلاق حرفه ای ایجاد می کند که من به اساتید حرفه بازیگری احترام بگذارم. چرا که معتقدم در کار بازیگری اساتید می توانند در فضا به جوانان تذکراتی را دهند و ما هم به عنوان نسل جوان این حرفه، پیشنهاداتی را برای آنان داشته باشیم.

یکی از افتخاراتم این است که پس از ۱۷ سال بازیگری در سریال “رستگاران” با “آتیلا پستیانی” که ۶ ماه استاد بازیگری من بود حضور داشته و تعامل خوبی را با هم ایجاد کردیم.

در آینده باز هم سراغ نقش مثبت خواهید رفت یا باز هم نقش منفی؟

نمی دانم! اما بهتر بود به جای بیان نقش منفی و مثبت، از کلمات قهرمان ضد قهرمان استفاده کنیم. استفاده از کلمات منفی و یا نقش های منفی و مثبت به دوران فیلم های فارسی سینمای ایران بر می گردد. در نظام جمهوری اسلامی ایران شخصیت منفی نمی تواند کاری را پیش ببرد و معتقدم این اصطلاحات برای گذشته بوده است.

رابطه شما با حوزه تئاتر چگونه است؟

سالی یک تئاتر را کار می کنم ولی با وجود مشکلاتی از قبیل پایین بودن دستمزدها و مشخص نبودن زمان اجرا، ترجیح می دهم در این عرصه کمتر حضور داشته باشم. برای یک تئاتر، ما مدت ها وقت و عمر خود را صرف می کنیم ولی در آخر، اجازه اجرا برای عموم داده نمی شود. عده ای از بزرگان تئاتر به سختی چراغ های سالن های تئاتر را روشن نگه داشته اند تا بگویند این حرفه پا برجاست.

و صحبت پایانی؟

بازی در سریال “تکیه بر باد” خاطرات بسیاری را برای من به همراه آورد و برای همه اعضای این تیم آرزوی موفقیت می کنم.

shahram abdoli بیوگرافی شهرام عبدلی عکس جدید بازیگران همسر بازیگران همسر شهرام عبدلی


ادامه مطلب ...

الهه رضایی (مجری) در کنار پسرش + زندگی شخصی و خصوصی

الهه رضایی (مجری) در کنار پسرش + زندگی شخصی و خصوصی

الهه رضایی در سال ۶۵ ازدواج کرده و همسرش پزشک و متخصص قلب است. دو فرزند دختر و پسر دارد.

همسر الهه رضایی عکس جدید بازیگران خانواده مجری مشهور بیوگرافی مجریان بیوگرافی الهه رضایی

الهه رضایی متولد ۱۲ بهمن ۱۳۴۲ است. تحصیلاتش لیسانس علوم تربیتی است و تا سال ۸۷ کارمند سازمان صدا و سیما بوده و بعد از آن بازنشسته شده و اینک به اداره مهد کودکش مشغول است.

الهه رضایی در سال ۱۳۵۸ و هنگامی که ۱۵ ساله بود، برای اجرا در برنامه کودک پذیرفته شد و فعالیت خود را آغاز کرد. در تیر ماه همین سال بود که اولین اجرای خود را مقابل دوربین انجام داد. او در دهه شصت خورشیدی به عنوان مجری برنامه کودکان توانست به اوج معروفیت خود در تلویزیون برسد. وی در سال ۱۳۷۸ اجرای برنامه کودک را کنار گذاشت. پس از آن در برخی برنامه های بزرگسالان به عنوان مجری به فعالیت پرداخت. وی پس از گذشت سال ها، در سال ۱۳۸۹، در برنامه ای تحت عنوان «بچه های دیروز»، که کارتون ها و برنامه های قدیمی را بمنظور تجدید خاطره پخش می کرد، به اجرای برنامه پرداخت.

کار کردن پرونده ای درباره «نوستالژی» در این مطلب، بهانه ای شد تا با یکی از محبوب ترین و نوستالژیک ترین شخصیت های دوران کودکی مان گفتگو کنم. «خانم رضایی» دقیقا همان کسی بود که بعدازظهرهای روزهای دور کودکی در قاب شیشه ای تلویزون های قدیمی مان می دیدیم؛ به همان اندازه ملیح، شیرین، خوش بیان و مهربان و دوست داشتنی. او در حال حاضر مدیریت مهد کودکی را برعهده دارد که دهه شصتی ها و بعضا دهه پنجاهی ها، بچه هایشان را به مأمن امن آن می سپارند. دیدن چهره به یادماندنی و دلنشین خانم مجری آن روزها، برایم یادآور خاطرات دلچسب بسیاری بود که حتما با خواندن این گفتگو برای شما هم زنده می شود. با ما همراه باشید.

خانم الهه رضایی چرا کار اجرا را بعد از بازنشستگی رها کردید؟

– علتش بیشتر تغییر علاقمندی های سازمان صدا و سیما نسبت به نحوه اجرا بود. من ده سالی غیر از کار کودک، کار بزرگسال کردم ولی در کار کودک موفق تر بودم؛ چون با وضعیت صورت و چهره من، کار کودک هماهنگ تر بود و البته عادت ذهنی مخاطبان هم موثر بود. بعد از ۸۷ چون خیلی دیگر به کار بزرگسال تمایلی نداشتم و برای کودک هم روش اجرا و فرمت کار عوض شد و با روش من هماهنگ نبود، حداقل من ترجیح دادم در روش خودم تغییری ایجاد نکنم و گروه های جدید و جوان های پرانرژی تر وارد کار کودک شوند.

خانم مجری محبوب، مدیر مهد کودک شد

همه ما می دانیم که شما و همینطور خانم خامنه که برای ما دهه شصتی ها دو شخصیت بسیار نوستالژیک هستید، اجرای بسیار به یادماندنی و متمایزی داشتید. خودتان فکر می کنید چه چیزی باعث ماندگاری اجرای شما شد؟

– شاید یکی از دلایل آنکه بچه های دیروز خیلی به آن اشاره می کنند، این بود که هر چیز که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند و شاید آن علاقمندی که در وجود من شخصا و همینطور خانم خامنه بود، روی اجرای ما تاثیر می گذاشت.

دلیل دیگرش هم این بود که برنامه دیگری هم نبود. امکانات تفریحی و استفاده از رسانه های جمعی خیلی محدود بود. بچه ها اینترنت و کامپیوتر و سی دی کارتون های مختلف نداشتند. اگر بخواهیم کلی تر نگاه کنیم یک مثلث بود که یک سرش معلم و مدرسه بود، یک سرش مادر و یک سر دیگر تلویزیون و بچه ها هر جا که احساس خلأ می کردند، شاید به دیگری پناه می بردند و خستگی مدرسه را نیز با برنامه کودک در می کردند.

اما اکثرا می گویند جمله هایی که گفته می شد و آرامش کلامی که وجود داشته، برای آنها دلنشین بوده است. ما باید بچه ها را نصیحت می کردیم و برای همین سعی می کردیم حرف هایی که می زنیم با آرامش باشد تا حرف ما با بچه ها بهتر بپذیرند و ما هم با زبان خودمان و نه به زبان کودکانه که امروز باب شده است، با بچه ها حرف می زدیم.

به نظر من همین هم باعث می شد که بچه ها شما را باور می کردند و اینقدر از شما حرف شنوی داشتند و هر چقدر می گفتید برو عقب، ما هم می رفتیم تا به در و دیوار می خوردیم یا سر از بالکن و پاسیو درمی آوردیم!!!

الهه رضایی – (با خنده) بله، بچه های دیروز خیلی صداقت داشتند و ساده تر بودند.

همسر الهه رضایی عکس جدید بازیگران خانواده مجری مشهور بیوگرافی مجریان بیوگرافی الهه رضایی

اتفاقا الان شما در مهد کودک کار می کنید، با بچه های همین ده شصتی ها. با دهه هفتادی ها هم که کمابیش در ارتباط بوده اید. از نظر شما هر کدام چه ویژگی داشتند؟

– خب دهه شصتی ها در یک دوران سختی در کشورمان رشد کردند. ما سال ها مسئله جنگ و تبعات آن را داشتیم؛ به همین دلیل شصتی ها بچه های آرام تر و محتاط تری هستند و شادابی، پرانرژی بودن، شیطنت و بازیگوشی دهه هفتاد به بعد خیلی بیشتر است.

از طرفی دهه شصتی ها چون خودشان در دوران کودکی سختی ها و کمبودهایی داشتند، سعی می کنند همه وسایل و امکانات را برای بچه هایشان فراهم کنند و بیش از حد بچه ها را آزاد می گذارند. تفاوتشان بیشتر در آرام بودن و پرهیاهو بودنشان است؛ البته باز در این دهه هم از ۶۵ تا ۷۰، شرایط متفاوت تری بود و از ۶۵ به بعد بچه ها شرایط آرام تر و بهتری را تجربه کردند.

همسر الهه رضایی عکس جدید بازیگران خانواده مجری مشهور بیوگرافی مجریان بیوگرافی الهه رضایی

راجع به کارتون ها و کلا برنامه های کودک امروز چه نظری دارید؟

– حقیقت اش در حال حاضر مدت هاست که برنامه ها را ندیدم؛ ولی چون به اقتضای شغلم با بچه های کوچک و والدین شان در تماس هستم، می توانم بگویم به میزان زیادی کارتون های خشن، روحیه بچه ها را تغییر داده است. بچه هایی که روحیه آرامی داشتند را ترسناک و مضطرب بار آورده وبقیه هم بچه های سخت و خشنی شدند. به نظر می آید که بعضی از کارتون های امروز تاثیر خوبی نداشتند.

بعد از اینکه شبکه پویا راه اندازی شد، چون کارتون های دهه های گذشته را نشان می داد، من از مادرهای بچه ها می شنیدم که بچه هایشان کارتون های قدیمی را بیشتر دوست دارند و استقبال می کنند. حتی همان کارتون هایی که از دید ما نخ نما شدند؛ مثل پسر شجاع یا حنا دختری در مزرعه؛ در صورتی که کارتون های امروزی والت دیزنی فوق العاده زیبا و جذاب است اما انگار همان سادگی کارتون های قدیمی و ریتم ساده ای که داشتند، باعث می شود بچه های جدید هم با آنها خیلی ارتباط برقرار کنند.

اصلا یکی از دلایلی که بچه های جدید اینقدر با بچه های قدیم فرق کردند برمی گردد به تنوع رسانه ها.

الهه رضایی – بله. هم تنوع رسانه ها و بخش دیگر هم به رویکرد خانواده ها برمی گردد که به راحتی اجازه می دهند بچه ها هر برنامه ای را ببینند؛ مثلا زمان ما اجازه نمی دادند بچه ها ۸ و ۹ شب تلویزیون نگاه کنند و همه باید این ساعت می خوابیدند اما الان بچه ها از آخرین سریال های تلویزیونی هم خبر دارند.

شاید هم گاهی چون مادرها مشغولیت های زیادی دارند و حوصله ندارند، به بچه ها اجازه می دهند که بنشینند پای تلویزیون و برنامه های مختلف را ببینند تا خودشان بتوانند به کارشان برسند و توی این برنامه ها هم دعوا، خشونت، بدآموزی و … وجود دارد و بچه ها هم یاد می گیرند و چیزهایی را می فهمند که آن سن زمان فهمیدنش نیست.

یک گله ای که بچه های دیروز دارند این است که چرا نقاشی هایی را که می فرستادند، نشان نمی دادند؟ راستی اصلا نقاشی هایمان را چه کار کردند؟!

– اتفاقا زمان پخش برنامه بچه های دیروز یک خانم یا آقایی پیامک زده بود و گفته بود در آن زمان چون نقاشی من را نشان نداده بودید، من هم رفتم یک لیوان آب ریختم روی تلویزیون که خانم مجری را خیس کنم و تلویزیونمان سوخت! (با خنده) بله متاسفانه این مشکل را به خاطر محدودیت زمان دائما داشتیم. نقاشی ها را هم که اصلا نمی شد نگهداری کنیم و عملا امکانش نبود. شما می دانید چقدر نقاشی به ما می رسید؟ اگر می خواستیم نگهداری کنیم، باید اندازه چندتا اتاق را فقط برای آرشیونقاشی ها خالی می کردیم. آن زمان چون بچه ها سرگرمی زیادی نداشتند و برنامه های تلویزیونی یا مسابقات مختلف نبود که بتوانند در آن شرکت کنند، برای همین تنها چیزی که می توانستند با آن هم مطرح شوند و اسمشان خوانده شود و هم لذت ببرند، نقاشی بود.

خانم مجری محبوب، مدیر مهد کودک شد

خانم رضایی شاید خیلی از بچه ها در آن زمان به بچه های شما حسودی می کردند! بچه های خودتان رابطه شان با شغل شما چطور بود و چه حسی داشتند؟

– اتفاقا بچه های من خیلی راضی نبودند؛ چون حس می کردند مادرشان دارد با بچه های دیگر تقسیم می شود. بعد هم جلوی دوربین بودن همانطور که می دانید دردسرهای خاص خودش را دارد؛ چون نمی توانستم با بچه هایم در بیرون از منزل راحت باشم. بچه های من هیچ جا راحت نبودند.

چه انتقادهایی معمولا از شما می شد؟

الهه رضایی – چرا کارتون کم پخش می شد یا چرا نقاشی ما را نشان نمی دادند.

یا چرا اینقدر می گفتید «برید عقب تر»!

الهه رضایی – (با خنده) بله! یا یک انتقادی که از ما داشتند این بود که چرا اینقدر نصیحت می کنیم که این انتقادی بود که خود ما هم البته داشتیم و دوست نداشتیم که این آموزش ها خیلی مستقیم باشد و بیشتر من دوست داشتم به صورت عملی آموزش داده می شد.

در آخر اگر توصیه ای برای بچه های دیروز دارید بفرمایید.

الهه رضایی – در حال حاضر خیلی از بچه های دیروز خودشان صاحب فرزند هستند و من فقط دوست دارم به آنها بگویم برای تربیت فزندانشان بیشتر وقت بگذارند و آنها را با تلویزیون و سی دی های مختلف سرگرم نکنند و حتما از کمک کارشناسان استفاده کنند و اگر به مشکلی در تربیت فرزندشان برخوردند، تصور نکنند که خودشان به تنهایی می توانند حلش کنند.

مجله موفقیت

 

بیوگرافی الهه رضایی بیوگرافی مجریان خانواده مجری مشهور عکس جدید بازیگران همسر الهه رضایی


ادامه مطلب ...

سروش صحت و پسرش “سورنا” +عکس همسرش سارا سالار

سروش صحت و پسرش “سورنا” +عکس همسرش سارا سالار

سروش صحت (متولد ۱۳۴۴ در اصفهان) بازیگر، نویسنده , کارگردان و طنز پرداز اهل ایران است. همسر وی سارا سالار (متولد ۱۳۴۵ در زاهدان) نویسند رمان “احتمالاً گم شده ام” و برنده جایزه هوشنگ گلشیری است.

همسر سروش صحت خانواده سروش صحت بیوگرافی سروش صحت بیوگرافی سارا سالار بازیگران سریال کوچه مروارید

تاکنون سه قسمت از سریال کوچه مروارید روانه بازار شده است و در این سه قسمت به موضوعاتی چون:‌ ما آمدیم، داداشی مرد می‌شود، خاله بازی پرداخته شده است.
همسر سروش صحت خانواده سروش صحت بیوگرافی سروش صحت بیوگرافی سارا سالار بازیگران سریال کوچه مروارید

این سریال که به کارگردانی هنری و تهیه کنندگی سعید سالارزهی و کارگردانی تلویزیونی سید وحید حسینی در شبکه نمایش خانگی توزیع می شود، داستان و اتفاق‌هایی را در محله‌ای به نام مروارید روایت می‌کند که قهرمانان آن بیشتر شخصیت‌های عروسکی هستند.

از بخش های مختلف این سریال عروسکی می‌توان به قصه‌های محله مروارید، آیتم شعبده باز، مولک شو، دکتر پولکی و … اشاره کرد. قصه های محله مروارید شامل چند عروسک اصلی به نامهای داداشی، دارچین، جناب خان و بازیگرانی چون مادربزرگ مارجان(علیرضا خمسه)، آقای محترم کافه دار (رامبد جوان)، هیبت خان پدر داداشی(عارف لرستانی)، مادر داداشی(آناهیتا همتی) و خانم گل فروش(هستی محمایی) است.

همسر سروش صحت خانواده سروش صحت بیوگرافی سروش صحت بیوگرافی سارا سالار بازیگران سریال کوچه مروارید

آیتم‌هایی نظیر شعبده باز دو عروسک ثابت دارد که شامل شعبده باز به همراه دستیارش است، هم چنین مولک شو برنامه ای تاک شو است که توسط یک عروسک به نام مولک با اجرای اردشیر منظم اداره می‌شود و در هر قسمت شاهد حضور یک بازیگر به همراه پسرش در این برنامه هستیم. در سه قسمت ابتدایی کوچه مروارید سروش صحت و محمدرضا هدایتی به همراه پسرانشان سورنا و هامون مهمان این آیتم بودند و از زندگی شخصی، علایق و زندگی کاری‌شان سخن گفتند.

آیتم دکتر پولکی نیز تشکیل شده از عروسک هایی چون: پرستار پرستو، دکتر پولکی و … که هر کدام به نوبه خودشان داستان‌هایی برای خود دارند.

بازیگرانی چون: علیرضا خمسه، رامبد جوان، عارف لرستانی، آناهیتا همتی و هستی محمایی نیز در این سریال به نقش آفرینی می پردازند. (خمسه در نقش مادربزرگ مارجان، جوان در نقش آقا محترم، لرستانی در نقش هیبت خان، همتی در نقش مادر داداشی و محمایی خانم گل فروش) در محله مروارید هستند.

همسر سروش صحت خانواده سروش صحت بیوگرافی سروش صحت بیوگرافی سارا سالار بازیگران سریال کوچه مروارید

سروش صحت فوق لیسانس آلودگی شیمیایی دریا از دانشگاه آزاد است. با مجموعه «جنگ ۷۷» مهران مدیری در سال ۱۳۷۷ پا به عرصه هنر گذاشت و به شهرت رسید و همزمان در همان برنامه نویسندگی را در کنار بازیگری تجربه کرد. بازی در سینما را در سال ۱۳۷۸ با فیلم «شراره» به کارگردانی سیامک شایقی آغاز کرد.

همسر سروش صحت خانواده سروش صحت بیوگرافی سروش صحت بیوگرافی سارا سالار بازیگران سریال کوچه مرواریدسروش صحت و همسرش

همسر سروش صحت خانواده سروش صحت بیوگرافی سروش صحت بیوگرافی سارا سالار بازیگران سریال کوچه مرواریدSorush Sehhat

سارا سالار از نویسندگانی است که از انتشار همان اثر اول مورد توجه مخاطبان داستان قرار گرفت و کتاب هایش به زودی به چاپ های بعدی رسیدند. شخصیت های اصلی دو رمان او زنانی هستند که به نحوی مشکلات زن شهرنشین معاصر را بازتاب می دهند، در عین حال نگاه او به هیچ وجه ضد مرد نیست و صرفا یک روایت معمولی از نگاه یک نویسنده است. به همین دلیل برای بحث بر سر موضوع نگاه زنانه در ادبیات داستانی به سراغ او رفتیم. در ادامه گفتگوی ایسکانیوز با سارا سالار را می خوانید.

به نظر شما زبان زنانه در ادبیات داستانی ما چه جایگاهی دارد؟

وقتی صحبت از زبان زنانه می کنید دقیقا نمی دانم منظورتان چیست. آیا منظور از زبان زنانه انتخاب کلمات و لحن است؟ در این صورت وقتی راوی داستان زن است باید زبان زنانه باشد حالا می خواهد نویسنده زن باشد یا مرد و طبیعی است که در ادبیات داستانی ما زن ها توانسته اند راوی های زن بهتری خلق کنند همان طور که مردها در مورد راوی مرد این کار را انجام داده اند. اما اگر منظور از زبان زنانه جهان بینی و ذهنیت راوی است آن وقت موضوع کاملا فرق می کند. جهان بینی و ذهنیت راوی می تواند ربطی به جنسیت نداشته باشد، یعنی همان دغدغه هایی را که ممکن است یک راوی زن داشته باشد یک راوی مرد هم می تواند داشته باشد، مثلا در مورد مرگ، مذهب، ایمان و… اما می تواند جنسیتی هم باشد، یعنی دغدغه های زن و مرد با هم فرق داشته باشد مثلا در مورد عشق، خیانت و…

این درست اما منظورم بیشتر نگاه زنانه است…

اگر منظورتان از نگاه زنانه در ادبیات داستانی، داستان هایی است که به مشکلات و مسائل زنان پرداخته اند باید بگویم پررنگ بودن این نگاه در ادبیات طبیعی است چون ما سال ها است در یک جامعه ی مرد سالار زندگی می کنیم، جامعه ایی که اجازه نداده زن ها بتوانند در شرایط مساوی با مردها زندگی کنند. خب مسلم است در این وضع بیشتر فکر و توان زن صرف به دست آوردن حق و حقوق انسانی اش در مقابل مرد و این جامعه ی مرد سالار می شود. اگر زن ومرد بتوانند در کنار هم با امتیازات مساوی زندگی کنند آن وقت زن این فرصت را پیدا می کند که به زندگی به شکل دیگری نگاه کند و بتواند جهان بینی و ذهنیتش را بیان کند.

این امر در کشورهای توسعه یافته کمتر است، نگاه نویسندگان زن در آنجا کمتر زنانه است و گاهی ممکن است از یک داستان بدون اسمم نویسنده خواننده متوجه زن بودن داستان نویس نشود.

اگر این حرف شما درست باشد باید برگشت و به جامعه ایی که در آن زندگی می کنند نگاه کنیم. همان طور که خودتان می گویید کشورهای توسعه یافته اند، نه فقط در علم و تکنولوزی بلکه در مورد حقوق بشر هم. در این کشورها زن ها مشکلاتی را که ما در کشور خودمان داریم ندارنند پس معلوم است که می توانند با ذهن راحت تری کارشان را بکنند. البته من در مورد داستان نویس های زن خودمان یک حرکت رو به جلو را می بینم . در جامعه ایی مثل جامعه ی ما این قدر باید از مشکلات و مسائل زنان گفته بشود تا بتوان از آن گذشت. این یک حرکت تدریجی است و نمی تواند یک جهش باشد.

نمونه ای هم در داستان ایرانی سراغ دارید؟

می توان به عنوام مثال رمان ذره نوشته ی خانم بسکی را اسم برد. اما یک یا دو نمونه مهم نیست. همان طور که گفتم این یک جریان است که باید مسیر خودش را طی کند و به نقطه ی جدیدی برسد. به نظر من ما در حال حاضر در آن جریان هستیم و داریم مسیر خودمان را طی می کنیم و طی هر مسیری احتیاج به زمان دارد.

همسر سروش صحت خانواده سروش صحت بیوگرافی سروش صحت بیوگرافی سارا سالار بازیگران سریال کوچه مروارید

آیا هنوز در نگاه عرفی نگاه بسته به زن وجود دارد؟

مگر می شود در جامعه ایی مثل جامعه ی ما وجود نداشته باشد. اگر در داستانی مردی، چه مجرد چه متاهل، با زنی ارتباط برقرار کند انگار عادی است اما عکس این موضوع… حرفش را هم نزنید.

می گویند نویسنده های مرد بهتر می توانند روایت از زبان زن را تعریف کنند، آیا شما با این موضوع موافق هستید؟

به نظر من این طور نیست. اگر نگاه کنید می بینید بیشتر نویسنده های مرد هم راوی شان مرد است. این یعنی این که برای آن ها هم سخت است یک راوی زن خلق کنند. من خیلی از کتاب های نویسنده های مرد را می خوانم که کتاب های خوبی هستند اما جایی که می خواهند از نگاه و زبان یک زن حرف بزنند کار می لنگد. فکر می کنم تا وقتی وقتش نباشد و نویسنده به آن نقطه نرسیده باشد هیچ اجباری نیست که یک نویسنده ی مرد به زور راوی زن خلق کند و یک نویسنده ی زن به زور راوی مرد تا مثلا نگویند مردانه می نویسد یا زنانه.

به طور کلی خیلی ها معتقدند در کار نویسندگان زن معمولا یک نگاه ضد مرد وجود دارد نظر شما چیست؟

همان طور که گفتم در یک جامعه ی مرد سالار این نوع نگاه اجتناب ناپذیر است. اما چون در این مورد زیاد گفته شده است دارد تقریبا به ته خودش می رسد. خود من در دو رمانی که نوشته ام بیشتر روی مسائل روانشناختی زن تکیه داشته ام نه یک نگاه ضد مرد.

بین زنان نویسنده ممیزی چطور است؟ آیا با نویسندگان مرد متفاوت است؟

من تنها می توانم درمورد کتاب های خودم بگویم. کتاب اولم «احتمالا گم شده ام» بعد از چاپ چهارم ممنوع الچاپ شد و به کتاب دومم «هست یا نیست» هم بعد از چاپ چهارم اصلاحیه دادند. اصلاحیه ای که کتاب را کاملا نابود می کند. در واقع نخواسته اند مستقیم بگویند کتاب ممنوع الچاپ است. هرنویسنده ای چه زن چه مرد مجوز بگیرد برای همه خوب است بنابراین اصلا اشکالی ندارد که به داستان هایی که راوی آن ها مرد است کمتر گیر می دهند کاش همین اتفاق برای راوی های زن هم بیفتد.

در عین حال همین کتاب های شما در کشورهای دیگر ترجمه و منتشر شده اند…

«احتمالا گم شده ام» به زبان ایتالیایی و آلمانی در آمد. به زبان انگلیسی هم ترجمه شده و به زودی در می آید. کار دومم هم به احتمال زیاد به همین زبان ها ترجمه می شود.

از کار جدیدتان چه خبر؟

رمان سومم را با ناامیدی می نویسم. برای همین کار کند پیش می رود اما بلاخره تمام می شود. راوی این داستان یک پسر چهارده ساله است که با مادرش زندگی می کند. داستان در مورد بلوغ و تنافضات پسرهای این سنی در خانه و مدرسه و جامعه است. نوشتن این کار از کارهای قبلی ام سخت تراست. امیدوارم بتوانم از عهده اش بربیایم چون وقتی شروع کردم احساسم این بود که به این نقطه رسیده ام و می توانم یک راوی پسر چهارده ساله ی واقعی خلق کنم و قرار نیست زور بزنم تا یک راوی مصنوعی بسازم.

بازیگران سریال کوچه مروارید بیوگرافی سارا سالار بیوگرافی سروش صحت خانواده سروش صحت همسر سروش صحت


ادامه مطلب ...

بیوگرافی مجید قناد (عمو قناد)+عکس دختر و پسرش

بیوگرافی مجید قناد (عمو قناد)+عکس دختر و پسرش

مجید قناد Majid Ghanad (متود ۱۳۳۳، خرمشهر) تهیه کننده و کارگردان و مجری برنامه‌های کودک و نوجوان در تلویزیون ایران است. او به عنوان مجری برتر توسط مخاطبان خارج از کشور (شبکه جام جم) انتخاب شده‌است.

همسر مجید قناد همسر عمو قناد بیوگرافی ناصر­ آویژه بیوگرافی مجید قناد بیوگرافی گیتا داوودی بیوگرافی سمن قناد Majid Ghanad

خانواده مجید قناد

مجید قناد دارای لیسانس کارگردانی و بازیگری از دانشگاه هنرهای زیبای تهران است. او فعالیت خود را با تئاتر آغاز نمود و سپس درسال ۱۳۵۵ وارد برنامه‌های تلویزیونی در صدا و سیمای آبادان گردید؛ و پس از شروع جنگ ایران و عراق در صدا و سیمای مرکز اصفهان کار خود را در زمینه تهیه کنندگی و کارگردانی آغاز کرد و از سال ۱۳۶۱ به بعد در صدا و سیمای مرکز خرم‌آباد مشغول به کار شده و در سال ۱۳۶۲ همراه با ادامه تحصیل در تهران و به عنوان مجری و تهیه کننده، کارگردان در شبکه ۲ سیما تهران مشغول به کار شد و این فعالیت تاکنون ادامه دارد. برنامه‌های بسیاری از جمله مسابقات، نمایش، جنگ‌های مختلف، سریال، همکاری با تلویزیون جام جم و خانه سینما از فعالیتهای ایشان می‌باشد. فعالیتهای سینمائی از جمله «شهر در دست بچه‌ها» و «همه دختران من» به عنوان بازیگر ایفای نقش نموده و در طول سال‌های فوق به عنوان مجری و کارگردان برنامه‌های فرهنگی و هنری در مناسبات‌های مختلف در سازمان‌ها از جمله دانشگاه‌های شهید بهشتی، صنعتی شریف، دانشگاه اصفهان، و شرکت‌های برق، پتروشیمی و… فعالیت داشته و دارند. در حال حاضر به عنوان تهیه کننده، کارگردان و مجری برنامه‌های کودکان به صورت پخش زنده حضور دارند.[۱] یکی از این برنامه‌ها فیتیله نام داشت که به مدت هشت سال بدون وقفه در تمامی جمعه‌ها و اعیاد تعطیل از شبکه دو پخش می‌شد.[۲] قناد در دی ۱۳۸۹ بر خلاف میل شخصی‌اش از اجرای این برنامه کنار رفت ولی همچنان تهیه‌کنندگی این برنامه را بر عهده داشت و ابراز امیدواری کرد برنامه با مجری جدید همچنان موفق باشد. او هم اکنون برنامه دیگری را با گروهی جدید متشکل از ۵ بازیگر جوان در روزهای جمعه ساعت ۹:۳۰ صبح اجرا می‌نماید با نام جمعه به جمعه خونه به خونه.

همسر مجید قناد همسر عمو قناد بیوگرافی ناصر­ آویژه بیوگرافی مجید قناد بیوگرافی گیتا داوودی بیوگرافی سمن قناد Majid Ghanad

سوابق کاری مجید قناد

وی از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۹۳ برنامه‌های بسیاری را کارگردانی و تهیه نموده و در برخی کارها سمت مجری بازیگر نیز داشته است به شرح زیر:

«از مدرسه تا مدرسه»، ۱۲۰ اجرا به عنوان مجری بازیگر
«بازی شادی تماشا»، ۸۰ برنامه به عنوان مجری بازیگر
«نمایش هفته»، ۲۶ برنامه به عنوان تهیه کننده
«چرخونک»، ۵۲ برنامه به عنوان بازیگر و تهیه کننده و کارگردان
فیلم کوتاه «فاصله»، ۴۵ دقیقه به عنوان تهیه کننده
«گل و گلدون»، ۱۰۴ برنامه مسابقه‌ای به عنوان مجری کارگردان تهیه کننده
«مسابقه کوچک (ساعت شنی)»، ۱۰۴ برنامه به عنوان مجری طراح سؤال کارگردان و تهیه کننده
«ویژه دهه فجر»، به عنوان مجری
۷ قسمت «ویژه بازگشایی مدارس»، ترکیبی به عنوان تهیه کننده و اجرا
«نمایشی پسر عموها»، ۲۶ قسمت برای شبکه جهانی جام جم به عنوان تهیه کننده و کارگردان
«بازی شادی»، ۵۲ قسمت برای شبکه جهانی جام جم به عنوان کارگردان تهیه کننده و مجری
«آقا قور قور»، کار عروسکی ۲۶ قسمت به عنوان تهیه کننده
«آقا تقی»، زنده-عروسکی مجری و تهیه کننده و کارگردان
«پالام پولوم پیلیم»، ۲۶ قسمت نمایشی به عنوان تهیه کننده
«انیمیشن سنجاق قفلی»، به عنوان تهیه کننده
«ماهک و ماهور»، ویژه نوروز به عنوان مجری و تهیه کننده
«دوقلوها»، سریال ۲۶ قسمتی به عنوان تهیه کننده و بازیگر
همکاری در تهیه «محله برو بیا»
همکاری در تهیه و اجرای برنامه «هاچین واچین»
همکاری با سریال «همسران» در دوقسمت به عنوان بازیگر
فیلم سینمایی «همه دختران من»، به عنوان بازیگر
فیلم سینمایی «شهر در دست بچه‌ها»، به عنوان بازیگر
تهیه کننده و مجری برنامه «فیتیله جمعه تعطیله»، به مدت ۸ سال
برنامه «جمعه به جمعه خونه به خونه»، به عنوان تهیه کننده و مجری و کارگردان از سه سال پیش تا کنون
و…

همسر مجید قناد همسر عمو قناد بیوگرافی ناصر­ آویژه بیوگرافی مجید قناد بیوگرافی گیتا داوودی بیوگرافی سمن قناد Majid Ghanadinstagram Majid Ghanad

آشنایی من با مجید قناد یا همان عمو قناد، مثل اکثر کسانی که او را می­شناسند از برنامه کودک شبکه دو سیما بوده است. او یکی از شناخته­شده­ترین چهره­های برنامه کودک تلویزیون ایران است و نزدیک به ۳۰ سال است که هر جمعه به خانه­ های ما می­ آید. برنامه ­اش برنامه­ ای است با موزیک و نمایش. برنامه های زیادی را هم ساخته که خودش به عنوان مجری یا بازیگر در آن حضور نداشته است.

همیشه دوست داشتم اجرای زنده یکی از برنامه­ های کودک را از نزدیک ببینم و با عوامل آن ارتباط داشته باشم. این آرزوی من اولین بار با آشنایی با ناصر­ آویژه و همسر ایشان که هرکدام به طور تخصصی در حوزه تولیدات فرهنگی کودکان فعالیت می­کنند، محقق شد.

ناصر آویژه کارگردان هنری و بازیگر جدید­ترین برنامه زنده ­ای است که مجید قناد تهیه کننده و مجری آن است. همچنین همسر وی، خانم گیتا داوودی سرپرست تیم نویسندگان این برنامه است.

پس از هماهنگی اولیه­ای که توسط آقای آویژه انجام شد، از من دعوت شد تا در پشت صحنه یکی از برنامه های زنده صبح جمعه عموقناد و ناصر آویژه شرکت کنم.

روز موعود فرارسید. ازدحام کودکان و پدر و مادرها در جلوی پیشخوان حراست ساختمان شبکه دو در انتهای خیابان الوند اولین چیزی بود که توجه مرا جلب کرد. پدر و مادرها پس از راهی کردن فرزندانشان در اتاق دیگری کمی آن طرف­تر از ورودی شبکه دو، به انتظار فرزندانشان می نشستند و از تلویزیون ال سی دی بزرگی که آن جا کار گذاشته شده بود، برنامه را می­دیدند.

من به اتاق فرمان یکی از استودیوهای پخش زنده هدایت شدم. اتاق نیمه تاریک بود و حدود ۱۵ نفر در آن مشغول بودند. چند نفر صدا را کنترل می­کردند، چند نفر تصویر، یک خانم مسوول زیرنویس­ها بود و …

همه به شدت مشغول بودند. عمو قناد به اتاق فرمان آمد و پس از سلام و احوال پرسی به سرعت به چند کار رسیدگی کرد. عمو قناد تقریبا می­دوید. استرس برنامه زنده حتی برای من که با این نوع    برنامه سازی غریبه بودم کاملا مشهود بود.

دیدن عمو قنادی که ۳۰ سال است می­شناسم یا فکر می کنم که می­شناسم، در شرایطی غیر از شرایط مجری مهربان برنامه با لبخند همیشگی، تکیه کلام­ها و نصیحت­ها برایم بسیار جذاب بود.

او بال دقت و وسواس خاصی، ریزترین نکات را پیش از رفتن برنامه روی آنتن چک می­کرد. یکی از افرادی که در اتاق فرمان بود اعلام کرد که ۳۰ ثانیه تا شروع برنامه مانده. عمو قناد چند نکته دیگر را چک کرد و بدو بدو به استودیوی پخش زنده رفت. در استودیو بسته شد و شمارش معکوس در اتاق فرمان شنیده شد.

پس از اتمام برنامه همراه با ناصر آویژه و عمو قناد از ساختمان شبکه دو خارج شدم. تعدادی از     بچه­ها با پدر و مادرشان منتظر عمو قناد و بقیه بازیگران برنامه بودند. ناصر آویژه شروع کرد به خوش و بش کردن با بچه ها و والدینشان و آن جا بود که فهمیدم تعداد زیادی از این بچه ها از شهرهای دیگر آمده­اند.

بیش از ۳۰ سال است که برنامه­های مختلف عمو قناد روی آنتن می رود. اما از او چه می­دانیم؟ نام او را در گوگل جستجو می­کنم و بیوگرافی او را در ویکی پدیای فارسی می­خوانم. جالب است که با این همه سابقه، آن چه از او در ویکی پدیا موجود است، یک بیوگرافی ۹ سطری است. این بیوگرافی، عینا در دایره­المعارف هنرمندان ایران و چندین وبگاه دیگر هم تکرار شده است.

آن چه داخل گیومه آورده شده، بخشی از بیوگرافی کوچکی است که در ویکی پدیای فارسی و چند وبگاه دیگر در­باره مجید قناد آورده شده است: « مجید قناد ­متولد ۱۳۳۳ در خرمشهر، مجری برنامه‌های کودک و نوجوان در تلویزیون ایران است. او به عنوان مجری برتر توسط مخاطبان خارج از کشور (شبکه جام جم) انتخاب شده‌ است. مجید قناد دارای لیسانس کارگردانی و بازیگری از دانشگاه هنرهای زیبا است. او فعالیت خود را با تئاتر آغاز نمود و سپس درسال ۱۳۵۵ وارد برنامه‌های تلویزیونی در صدا و سیمای آبادان گردید. پس از شروع جنگ ایران و عراق در صدا و سیمای مرکز اصفهان کار خود را ادامه داد. در سال ۱۳۶۲ به عنوان مجری و تهیه‌کننده، کارگردان در شبکه دو سیما مشغول به کار شد.»

البته فقدان محتوا به زبان فارسی، یکی از بزرگ­ترین معضلات و چالش­های کاربرد اینترنت برای فارسی­زبانان است. مشابه همین مساله در مورد هزاران هنرمند ایرانی صدق می­کند.

استادانی چون حنانه، خالدی، ورزنده، و… که آن چه در موردشان یافت می­شود تنها چند پاراگراف کلی است. به هرحال محل طرح این مساله در این مطلب نیست، آن چه در این مصاحبه مد­نظر           مصاحبه­کنندگان بوده، آشنایی بیشتر با یکی از آشنا­ترین چهره­های تلویزیونی ایران است.

عمو قناد یکی از شناخته­شده­ترین چهره­های برنامه کودک ایرن است. قریب به ۳۰ سال که عمو قناد بچه­ها را سرگرم می­کند، چند نسل با او، چهره­اش، صدایش و نصیحت­هایش خو گرفته­اند. کودکی خود عمو قناد چگونه بوده؟

– من در ۷ سالگی پدرم را از دست دادم و مادرم برایم هم مادری کرد و هم پدری. با همه تلاشی که مادرم برایم انجام می­داد، وقتی       می­دیدم بچه­ها دست در دست پدرشان به گردش و تفریح می­روند، احساس کمبود         می­کردم. به همین دلایل همیشه دوست دارم بچه ها را خوشحال کنم. فکر می­کنم دلیل اصلی من برای شغلم این باشد. چون من عاشق      بچه­ها هستم و دلم نمی­خواهد بچه­ای تنها باشد و خود را تنها احساس کند و غمگین و ناراحت باشد.

از دوره دبستان و راهنمایی به کار تئاتر      علاقه­مند شدم. سال ۵۴ معلم ما به نام آقای محمد ایوبی که خدا رحمتشان کند و خودش اهل قلم بود ما را با کار هنری در تلویزیون آبادان آشنا کرد. از آن به بعد من به این کار علاقه­مند شدم. هر وقت معلم نبود یا حتی می­خواست برای مدت کوتاهی کلاس را ترک کند، از من     می­خواستند که بچه­ها را سرگرم کنم.

علاقه شما تنها به کار تلویزیونی معطوف بود؟ هیچ وقت دلتان نمی­خواست که مثل اکثر بچه­ها خلبان یا پزشک بشوید؟

– نه دلم می­خواست درسم را بخوانم و وارد کار هنر بشوم. ضمن این که کارهای مختلفی را هم انجام دادم. از آرایشگری گرفته تا نجاری و خیاطی. هر تابستان در دوره دبیرستان خودم را مشغول به یک کاری می­کردم. مادر من پرستار بود و دلم می­خواست از همان دوران نوجوانی بتوانم کمکی برای او باشم.

یک دوره­ای هم در چلوکبابی کار می­کردم. یادم می­آید که صبح به صبح یک دیگ بزرگ جلوی من می­گذاشتند که باید پیاز پوست می­کندم.

حقوق و دستمزدها آن زمان چطور بود؟ یادتان می­آید چه­قدر دستمزد می­گرفتید؟

– دایی من نجار بود و من دوره­ای پیش او کار می­کردم. یادم می­آید که حقوقم پیش دایی،    هفته­ای ۲۰ ریال بود. به خوبی یادم می­آید که این پول برای دو تا بلیط سینما کفایت می­کرد. بلیط سینما ۶ ریال بود و من بعضی وقت­ها با یکی از دوستانم به سینما می­رفتیم و ۱۲ ریال بابت بلیط سینما می­دادیم و با ۸ ریال بقیه ساندویچ می­خریدیم.

این تجربه­های مختلف آیا هیچ وقت به کار شما آمد؟

– در دانشگاه استادی داشتم که معتقد بود که آشنایی با هر کاری برای بازیگری مفید است. من خدا را از بابت موفقیتم و هر چه دارم شکر می­کنم. اگر یک بار دیگر به دنیا بیایم همین مسیر را در زندگی ادامه می­دهم منتها سعی    می­کنم این بار کامل­تر باشم.

من خیلی به یادگیری زبان علاقه داشتم اما هیچ وقت فرصت این کار برایم پیش نیامد. به نظر من یک مجری باید علاوه بر زبان مادری خودش به یک زبان دیگر هم مسلط باشد. من عربی بلدم اما خیلی دوست داشتم با زبان انگلیسی هم آشنایی داشتم.

وقتی بچه­ها یا بزرگ­ترهایی که زمانی مخاطبان برنامه­های شما بوده­اند شما را در خیابان می­بینند چه واکنشی نشان می­دهند؟

– هر وقت کسی من را در خیابان می­بیند و راجع به برنامه­های من صحبت می­کند، من از سوالاتی که می­کند متوجه می­شوم که بیننده چه برنامه­ای از من بوده. یعنی اگر می­پرسد قلقلی چطور است؟ می­فهمم که او بیننده برنامه­های سال­های ۶۴ و ۶۵ من است که حالا بزرگ شده، برنامه­ای به نام بازی شادی تماشا. تقریبا هر نسلی من را با برنامه دوران خود می­شناسد و وقتی من را می­بینند، تکیه کلام مخصوص آن برنامه را به من می­گویند. مثلا می­گویند: ۱۰ و ۱۰، و ۱۰ و ۱۰ که تکیه کلام برنامه از مدرسه تا مدرسه بوده. یادی هم می­کنم از زنده یاد سرکار خانم فریماه فرهی تهیه­کننده آن برنامه، روحشان شاد که خیلی به من کمک کردند.

من تهیه­کننده، کارگردان و مجری- بازیگر هستم. در برخی از کارها فقط کارگردانی کردم و در برخی بازی و مجری­گری ولی من همیشه دنبال ایده­گرفتن هستم. شاید باور نکنید ولی خیلی اتفاق افتاده که من از همین بچه­هایی که صبح­های جمعه در برنامه حضور پیدا می­کنند ایده می­گیرم.

یکی از مهم­ترین ویژگی بچه­ها، صداقتشان است. هرچه را که در دلشان است به زبان      می­آورند و اگر واقعا کسی را دوست نداشته باشند نشان می­دهند. اگر مثلا عمه و خاله یا هرکس دیگری را دوست نداشته باشند وآن شخص بخواهد آن کودک را ببوسد، می­گویند من را نبوس. بچه­ها در این حد صادق هستند.

اولین چیزی را که من همیشه در برنامه­سازی برای بچه­ها رعایت کردم، ادب، احترام و اخلاق است.­ یعنی تاکید بر این موارد همیشه در دستور کار من بوده. ضمن این­که من سعی کرده­ام بچه­های روستا را همیشه در         برنامه­هایم از قلم نیندازم. درست است که ما در تهران هستیم و این برنامه باید طوری باشد که کودکان شهرهای دیگر، روستا­ها از آن لذت ببرند.

آقای قناد شروع برنامه­های جمعه شما از چه زمانی بود؟

– من خوشحالم که ۳۰ سال است در صدا و سیما هستم و از این ۳۰ سال، ۲۸ سال است که جلوی دوربین هستم. من معتقدم محبوب شدن هنر است نه معروف شدن. برنامه­های        جمعه­های من از سال ۱۳۶۲ با از مدرسه تا مدرسه، کلید خورد.

سایر برنامه­های من، شامل چند تئاتر برای برنامه کودک بود. برنامه چاق و لاغر هم بود که در زمان خودش بین بچه­ها خیلی طرفدار داشت. برنامه­ای بود به نام هاچین و واچین، چرخونک، برنامه فیتیله جمعه تعطیله.

و اخیرا هم برنامه جمعه به جمعه و خونه به خونه. که جمعه به جمعه صبح­های جمعه و برنامه خونه به خونه در ایام تعطیلات رسمی مثل اعیاد پخش می­شود.

لطفا از همین برنامه جدیدتان بگویید. این برنامه چه تغیراتی نسبت به سایر         برنامه­های شما داشته است؟

– من همیشه گفتم که تهیه­کننده تنها نیست. بازوهایی در کنارش هستند که همه با کمک هم یک برنامه موفق را می­سازند و بدون هرکدام از این دوستان کار آن­طور که باید پیش نمی­رود. از فیلم­بردار، عکاس، کارگردان هنری، نویسنده، شاعر، آهنگ­ساز، دکور­ساز، عروسک­ساز، عروسک­گردان، بازیگر و عوامل فنی همه وهمه در کنار تهیه کننده در موفقیت یک برنامه سهم دارند.

در این برنام تیمی ۵۰ نفر به من کمک می­کنند که همه آنها زبده و متخصص این کار هستند. هدف ما هم این بوده که این برنامه از        برنامه­های قبلی بهتر باشد. آن­چه در ظاهر کار دیده می­شود، از نظر دکور کاملا تغییر        کرده­ایم. از نظر متون، برنامه تغییر کرده ایمن و سعی کردیم حرفه­ای­تر باشیم. متون برنامه جدید ما طوری نوشته می­شود که زیر پوست بچه­ها برویم. سعی کرده­ایم نکات روان­شناسی کودک را با همکاری اساتید روان­شناسی کودک در متون­مان و ارائه­هایمان وارد کنیم. یعنی کارشناسان امر در کنار نویسندگان و شاعران برنامه می­نشینند و متون حاصل این همکاری است.

از این ۵۰ نفری که خدمت­تان گفتم، ۲۵ نفر  مستقیما در این کار مشغول هستند و ۲۵ نفر عوامل تولید و فنی هستند.

هربرنامه صبح جمعه که روی آنتن می رود، حاصل چند روز است؟

– دقیقا حاصل همان یک هفته­ای که جمعه­اش برنامه پخش می­شود. باید در این یک هفته کار نوشته شده باشد، تمرین بشود، آهنگ­ها و شعرها ساخته شود. توسط بازیگران حفظ شود و در استودیو ارائه شود. یعنی سرپرست نویسندگان که در این برنامه سرکار خانم گیتا داوودی ، سرپرست شاعران که سرکار خانم رودابه حمزه­ای ، سرپرست ­آهنگ­سازان که آقای مهرداد یکتا و در راس آنها کارگردان هنری، که آقای ناصر آویژه هستند، تمام این یک هفته را مشغول به کار هستند.. شاید بد نباشد این توضیح را هم بدهم که این کار شب و روز ندارد. شما اگر بخواهید کار ما را از نزدیک پیگیری کنید، باید یک هفته از صبح تا شب وقت بگذارید و ببینید که روال کار چگونه است. کل یک هفته کاملا پر است. ۵ شنبه هر هفته هم باید کل برنامه را برای نهایی شدن، اجرا کنیم. در این مرحله تصمیم­گیری نهایی روی کل برنامه جمعه صورت می­گیرد.

آقای قناد من سر ضبط برنامه شما و بعد از آن وقتی در خیابان الوند با پدر و مادرها صحبت می­کردید فهمیدم، بچه­ها برنامه شما را بیشتر دوست دارند تا کارتون­هایی را که میان برنامه پخش می­شود. آیا نمی­شود برنامه را یک­سره پخش کرد؟

– بله بخشی از حرف شما درست است. بعضی از بچه­ها برنامه را بیشتر از کارتون­های میان برنامه دوست دارند ولی همه بچه­ها که این­طور نیستند. اتفاقا من خودم معتقدم هرچه تنوع بیشتر باشد بهتر است. چون برنامه مستقیم و پخش زنده است بد نیست که زمانی بین برنامه باشد. هم تنوع برنامه را بیشتر می­کند و هم زمان کوچکی است که هم بچه­های داخل استودیو و هم ما یک استراحت ۱۰ دقیقه­ای داشته باشیم.

پشت صحنه وقتی کیف­تان را باز کردید، من پرینت بلندبالایی از نامه­های بچه­ها دیدم که زیر برخی از جمله­های آنها و برخی کلمات و نام و نشانی­ها خط کشیده بودید.

– بله. نامه­های ارسالی از طریق پست الکترونیکی برنامه و نامه­های پست معمولی را برای من همیشه کنار می­گذارند تا ببینم. بسیاری از این نامه­ها حرف­های بچه­ها با من است که از پدر و مادرشان خواسته­اند تا برایشان بنویسند یا بفرستند. تعداد از این     نامه­ها و پیام­ها همان­طور که در کیفم به صورت پرینت مشاهده کردید، کم هم نیست. من سعی می­کنم تا آن جایی که ممکن است به این نامه­ها پاسخ دهم.

تعدادی از آن نامه­ها درخواست بچه­ها است برای شرکت در برنامه. همان­طور که خودتان هم مشاهده کردید، بسیاری از این درخواست­ها از شهرهای دیگر است. ما سعی می­کنیم به نوبت تمام درخواست­ها را برای دعوت در برنامه رسیدگی کنیم.

بسیاری از پدران و مادران امروز، همان      بچه­های دیروز بوده­اند که حالا در کنار      بچه­هایشان برنامه شما را نگاه می­کنند.

– من واقعا لذت می­برم از این مساله و احساس غرور می­کنم. اتفاقا یکی از ویژگی­های برنمامه جدید ما، مربوط است به همین مطلب که شما اشاره کردید. هم­اکنون در این برنامه جدید ما یعنی در برنامه جمعه به جمعه، یک قسمت از برنامه سال ۱۳۶۲ پخش می­شود و تصویر روی یک یا چند کودک آن زمان متوقف         می­شود. ما می­خواهیم که آن کودک با برنامه تماس بگیرد یا این که دوستانش او را به برنامه معرفی کنند و ما او را به برنامه دعوت می­کنیم. در آن موقع اگر این کوردک ۸ ساله بوده الان که سال ۱۳۹۱ است، ۳۵ ساله شده. الان وقتی من آن مرد ۳۵ ساله را که زمانی در برنامه سال  ۱۳۶۲ ما شرکت کرده در آغوش می­گیرم احساسی دارم که فوق­العاده است. من به این فکر می­کنم که این مرد امروز، ۲۸ سال پیش    نیم­ساعت مهمان برنامه ما بود. امروز هم       نیم­ساعت مهمان برنامه ما است. اما معلم آن زمانش که یک سال تحصیلی با این کودک ۲۸ سال پیش بوده، الان چه­قدر لذت می­برد و قتی دوباره شاگرد ۲۸ سال پیش خودش را در برنامه می­بیند که حالا پدر شده.

موسیقی در برنامه شما چه جایگاهی دارد؟

– همه می­دانیم که بچه وقتی به دنیا می­آید، چند ماه با ریتم صدای قلب مادرش خو گرفته است. بچه با موسیقی در شکم مادرش انس می­گیرد. ما سعی کرده­ایم در کنار نمایش­هایمان همیشه موسیقی داشته باشیم. موسیقی برنامه ما عموما موسیقی شاد است. اتفاقا یکی از بخش­های مورد توجه بچه­ها هم همین اجرای موسیقی است.

آقای قناد شما خودتان چند تا بچه دارید؟

– من ۳ فرزند دارم. دو تا پسر که دوقلو هستند و یک دختر.

پدربزرگ شده­اید؟

– نه هنوز. هرسه فرزندانم الان دانشجو هستند.

آیا تابه­حال بچه­های خودتان را به برنامه آورده­اید؟

– بله زمانی که کوچک بودند به برنامه از مدرسه تا مدرسه آورده بودمشان.

شما ۲۸ سال است که بهترین روز هفته را که جمعه است و بهترین تعطیلات رسمی را، لا­اقل صبح­های این روز­ها را مشغول کار هستید و در کنار خانواده نیستید. تا به حال همسر یا فرزندان شما از این بابت از شما دلخور نشده­اند؟

– نه. دلخور نشده­اند. چون از قبل می­دانستند که این جزیی از کار من است. ولی برنامه­هایی هم بوده که از قبل ضبط می­کردیم و می­توانستیم در کنار خانواده باشیم مثل ایام نوروز. اما این مساله دلیل نمی­شود که چون من عاشق کارم هستم عاشق خانواده­ام نباشم. هر چیزی در زندگی من جایگاه خودش را دارد.

چه مقداری از آرزو های شما محقق شده است؟

– خدا را شکر. بیشتر چیزهایی که از خدا خواستم محقق شده. از این بابت از پروزدگار و از تمام کسانی که در این راه به من کمک     کرده­ و همین الان هم به من کمک می­کنند واقعا و صمیمانه تشکر می­کنم.

بزرگ­ترین آرزویی که دارم و محقق شدنش به شرایط زیادی از جمله خود پدر و مادرها بستگی دارد، این است که امیدوارم خانواده­ها هر چه مستحکم­تر و گرم­تر باشند و برای هر چیز کوچکی خانواده از هم نپاشد. بچه­ها به پدر و مادر و کانون گرم خانواده نیاز دارند.     جدایی­ها ممکن است آثار بسیار بدی روی فرزندانمان بگذارد. از شما هم بابت این مصاحبه متشکرم. همان­طور که آخر برنامه­ها می­گویم خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار.

Majid Ghanad بیوگرافی سمن قناد بیوگرافی گیتا داوودی بیوگرافی مجید قناد بیوگرافی ناصر­ آویژه همسر عمو قناد همسر مجید قناد


ادامه مطلب ...