این زوج جوان بعد از مدت کمی زندگی زیر یک سقف، کم کم با بروز اختلافات فرهنگیشان تصمیم به طلاق گرفتند.
زن جوان درباره علت درخواست طلاق به قاضی میگوید: «من و شوهرم با هم اختلاف فرهنگی داریم. وقتی پوریا به خواستگاریام آمد خانوادهام مخالف بودند و میگفتند ما اصلا شبیه هم نیستیم و اختلاف فرهنگی داریم.»
پا روی همه مخالفتها گذاشتم
زن جوان در ادامه اظهاراتش میگوید: من تحصیل کرده بودم و پدر و مادرم هم فوق لیسانس و دکتر بودند، اما پوریا از لحاظ تحصیلی یک خانواده معمولی با تحصیلات زیر دیپلم داشت و پدرش شغلی با جایگاه اجتماعی پایین داشت. هرچند مادرم میگفت که من نمیتوانم در این خانواده خوشبخت شوم، اما من واقعا عاشق پوریا بودم و نمیتوانستم بدون او زندگی کنم به همین دلیل پا روی همه چیز گذاشتم و به او جواب مثبت دادم، اما وقتی زیر یک سقف رفتیم، همه چیز تغییر کرد.
از حضور شوهرم در مهمانی خجالت میکشیدم
زن رو به قاضی، حرفهایش را این گونه ادامه میدهد: شوهرم هر وقت در میهمانیهای خانوادگی ما میآمد، آبروی مرا میبرد. حرفهای نامربوط میزد تا جایی که من از روی خجالت، رفت و آمد با فامیلم را قطع کردم. مدتی افسرده شده بودم، حتی خجالت میکشیدم به پدر و مادرم حرفی بزنم. در آن موقع به یاد حرفهای پدر و مادرم افتادم و فهمیدم که آنها دلسوز من بودند که از من میخواستند عاقلانه ازدواج کنم و از روی احساس تصمیم نگیرم.
از فحاشیهای پدر شوهرم میترسم
زن در بخش پایانی اظهاراتش در اولین جلسه دادگاهاش میگوید: اما من اشتباه کردم و خیلی پشیمانم. پوریا و خانوادهاش خیلی سطح پایین هستند.
چند وقت پیش به خانه پدرشوهرم رفته بودیم که بر سر موضوعی با هم جرو بحث کردیم. او ناگهان شروع به فحاشی کرد و من واقعا ترسیده بودم. دیدن چنین برخوردهایی واقعا دور ازشان من و خانوادهام است. دیگر نمیتوانم در کنار این مرد زندگی کنم و میخواهم به خانه پدر و مادرم برگردم. دلم برای آرامش آن روزها تنگ شده است.
دوره شناخت را جدی بگیرید
هرچند پس از حرفهای این زن، قاضی این پرونده شوهر وی را به دادگاه احضار کرد، اما انتخاب همسر بدون بررسی معیارهای هم کفو بودن باعث شد تا این زن برای طلاق به دادگاه خانواده مراجعه کند.
عبدالحسین ترابیان، کارشناس و مشاور خانواده معتقد است که دختر و پسرها باید حداقل ۵ بار در مراسم خواستگاری با یکدیگر صحبت کنند تا به تفاوتها و شباهتهای شخصیتی و خانوادگی هم پی ببرند. در غیر این صورت اگر هیجانی تصمیم بگیرند، خیلی زود متوجه تفاوتها خواهند شد و تحمل زندگی برایشان غیر ممکن به نظر خواهد رسید. متاسفانه بعضی دختر و پسرها و خانوادهها، دوره شناخت را جدی نمیگیرند و به دلیل هم کفو نبودن، زندگی مشترک سختی را برای خودشان رقم میزنند.
زندگی مشترک را کم دردسرتر کنید
این مشاور خانواده افزود: هرچند نمیتوان ۲ خانواده را پیدا کرد که از همه نظر با یکدیگر هم کفو باشند، اما هرچه تشابهاتشان بیشتر باشد، به طور طبیعی زندگی مشترک کم دردسرتری خواهند داشت. در خور ذکر است که بعضی تفاوتها غیر قابل تحمل است و اگر دختر و پسری بدون بررسی آن تفاوتها، ازدواج کنند، به طور قطع در زمان کوتاهی با مشکلات جدی مواجه خواهند شد.
خانوادهها تناسبها را بررسی کنند
ترابیان افزود: علاوه بر دختر و پسر، خانوادهها هم باید به ارزیابی دقیق یکدیگر بپردازند، تا به شناختهای بهتری دست یابند. معمولا پدر و مادرها به دلیل تجربه بیشتر درگیر گرفتن تصمیمهای هیجانی نمیشوند و بهتر میتوانند به میزان متناسب یا هم کفو بودن ۲ خانواده برای وصلت جوانانشان پی ببرند. در ازدواجهای خودخواهانه، دختر و پسر مدعی میشوند که ما میخواهیم با یکدیگر زندگی کنیم و به خانوادهها کار نداریم در صورتی که هرچه تناسبهای خانوادههای طرفین بیشتر باشد، احتمال شکست در آن ازدواج کمتر میشود و حتی به صفر میرسد.
با ملاکهای تناسب فرهنگی آشنا شوید
وی میگوید: فرهنگ به معنای مجموعه رسم و رسوم، باورها و رفتارهایی است که افراد به آنها پایبند هستند. برای بررسی تناسب فرهنگی ۲ خانواده باید به چند شاخص بسیار مهم توجه کرد. میزان تحصیلات دختر و پسر و والدینشان برای داشتن تناسب فرهنگی بسیار مهم است. به طور طبیعی خانوادهای که همه اعضای آن تحصیل کرده هستند، در همه مراحل زندگیشان نسبت به خانوادهای که تحصیلات در آنجایگاهی نداشته است رفتارهای متفاوتی خواهند داشت.
شاید در نگاه اول، این مسئله مهم به نظر نرسد، اما به مرور زمان هر ۲ طرف احساس میکنند که وصله ناجوری برای همسر و خانواده همسرشان هستند. همچنین اشتراک در منطقه و شهر محل زندگی هم برای داشتن تناسب فرهنگی لازم به نظر میرسد. هر منطقه و هر شهر رسم و رسوم خاص خود را دارد که در صورت رعایت نشدن آنها از طرف مقابل، احساس میکنند به شخصیتشان توهین شده است.
مشکلات نداشتن تناسب فرهنگی قابل تحمل نیست
ترابیان در پایان میگوید: اگر تناسب فرهنگی بین ۲ خانواده زیاد باشد، به مرور زمان باعث دلگیری زن و شوهر از یکدیگر خواهد شد. چنین زوجینی به دلیل هم کفو نبودن به یکدیگر افتخار نمیکنند و تا حد امکان از معرفی طرف مقابل به عنوان همسرشان خودداری میکنند. چنین زن و شوهرهایی بعد از ازدواج تلاش میکنند تا همسرشان را به رنگ فرهنگ خود در بیاورند چراکه فرهنگ خود و خانوادهشان را مناسب میدانند. معمولا این تلاشها با مقابله و موضع گیری همسرشان مواجه خواهد شد و عاملی برای شروع جر و بحثها خواهد بود. بنابراین هم کفو بودن فرهنگی مسئلهای است که به هیچ وجه نباید نادیده گرفته شود. (خراسان)
شنبه 13 دی 1393 ساعت 16:05
مثل «ادله انرسون»، «استفانی ئر» نیز دوست داشت فرزندش «چی آرا» را در صحنهآراییهای شایان ستایش و تخیلی قرار دهد. بنا بر این، او با استفاده از وسایل گونه گون و اسباب بازیهایی چون شیر، زرافه، بالونها، بالش و پتو و... انتخاب صحنههای خود یک گالری از تصاویر فرزندش در موقعیتهای تخیلی فراهم آورده است. متخبی از این لحظات را در ادامه ببینید.
احساس خستگی و تمایل نداشتن برای انجام کاری خاص، هنگامی روی میدهد که ما دیگر به اطرافیان، اشیای اطراف خود و فعالیتهای روزمرهمان علاقهمند نباشیم و از آنها لذت نبریم. خستگی در واقع فقدان تنوع و انگیزه در زندگی است. یکی از خصوصیات انسان، تنوعطلبی و نیاز به تغییر مداوم در شکل و نوع رفتارهای بیرونی است و سازگاری حسی سبب میشود ما از فعالیتهای تکراری به ستوه آییم؛ برای مثال، پس از خرید یک تلفن همراه نو، شوق و ذوق فراوانی داریم اما پس از گذشت یک یا دو ماه، همان تلفن برایمان تکراری و ملالآور میشود چون با حضور آن وسیله سازگار شدهایم.
احساس بیفایده بودن نکنید
سعی کنید هر از چند گاهی در زندگی خود تغییراتی، هر چند جزئی، ایجاد کنید. همچنین حس پوچی و این باور که زندگی، شغل و فعالیتهای شما مانند آشپزیتان بیمعنی است، میتواند شما را تا مرز بیحوصلگی کامل از ادامه زندگی، پیش ببرد. بنابراین، نباید زندگی خود را یک دایره بیپایان و بیهدف بدانید. این وظیفه خود شماست که با تعیین هدفهایی درست به زندگی خود معنا ببخشید تا در انجام کارهایتان احساس اجبار نداشته باشید.
غذاهای جدید بیاموزید
هر روز یک موضوع جدید یاد بگیرید و به علم خود بیفزایید. به دنبال یادگیری غذاهای جدید باشید و به توانمندیهایتان ایمان داشته باشید. تکرار فعالیتهای روزمره از روی عادت، بسیار خستهکننده است. بنابراین دیگر ایدهها، گزینهها و احتمالات را هم انتخاب کنید؛ به طور مثال، هر روز برای صبحانه چای نخورید، یک روز هم قهوه یا شیر بخورید یا هر روز سر یک ساعت فعالیت خاصی را انجام ندهید.
کنجکاویتان را برانگیزید
اگر افکار منفی و احساس ضعف و خودکمبینی باعث کمحوصلگی شما شده است، با به خاطر آوردن تواناییها و استعدادها و موفقیتهای گذشتهتان و توجه به نقاط قوت زندگی، یأس و ناامیدی به آینده را، به امیدواری و خوشبینی تبدیل کنید. به یاد داشته باشید که هیچ چیز کسالتبار و خستهکننده نیست، بلکه این ذهن بیحوصله شماست که آنها را کسلکننده میبیند. بیحوصلگی امری نسبی و درونی است و با تغییر افکار خود میتوانید احساساتتان را نیز تغییر دهید. برای رسیدن به این هدف، میتوانید حس کنجکاوی خود را برانگیزید و به اطراف خود بیاعتنا نباشید. (نسیم احمدی - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی/خراسان)
هرچند داشتن همسری حسود بسیار طاقتفرسا است، اما توجه به نکاتی که در پی ذکر شده تا حد زیادی به شما در حل مشکلتان کمک میکند و حس حسادت را در همسرتان کاهش میدهد.
در قدم اول از شما میخواهم که این مشکل را با نگاه دیگری هم مورد بررسی قرار دهید: حسادت میتواند نشانهای از عشق باشد؛ شاید اگر همسر شما برای رابطه زناشوییتان اهمیتی قائل نبود، چنین مشکلی هم به وجود نمیآمد؛ بنابراین به جای اینکه موضع دفاعی بگیرید، کوشش کنید او را درک و از وی حمایت کنید.
حسادت همسرتان را بیشتر نکنید
رفتارهای خود را بررسی کنید و اگر میدانید که بعضی رفتارهای خاص، حسادت همسرتان را برمیانگیزد، در صورت امکان تا زمانی که مشکل برطرف شود، آنها را تغییر دهید. به طور مثال تعریف از دستپخت خانمهای دیگر مانند خاله یا عمه، ممکن است باعث حسادت بیشتر همسرتان شود. همچنین فراموش نکنید که بر سر قولهایی که میدهید بایستید اما از دادن قولی که عمل کردن به آن برایتان مشکل یا غیر ممکن است (مانند اینکه همواره در دسترس باشید)، خودداری کنید؛ چراکه بدقولی باعث بیاعتمادی همسرتان به شما میشود و مشکلات زیادی را به وجود میآورد.
اعتماد همسرتان را جلب کنید
از هر فرصتی برای ابراز علاقه به همسرتان و بیان اینکه چرا او را بر دیگران ترجیح میدهید، استفاده کنید. ابراز علاقه به همسر و گفتن «دوستت دارم»، باعث اطمینان قلبی همسرتان از علاقه شما به خودش میشود و تا حدود زیادی حسادت او را کاهش میدهد. با این حال و اگر احساس میکنید که همسرتان در بعضی زمینهها مشکلاتی دارد، در محیطی صمیمی با او صحبت کنید تا نتیجه بهتری بگیرید. در گفتوگوهایتان از خصوصیات مثبت وی تعریف و بیش از پیش، درباره آینده زندگی مشترکتان صحبت کنید تا همسرتان متوجه شود که شما برای زندگی مشترکتان اهمیت زیادی قائل هستید.
در جمع به او احترام بگذارید
با توجه به اینکه ۱۳ سال از شروع زندگی مشترکتان گذشته است، به نظر میرسد که در این مدت باید شناخت کاملی نسبت به همسرتان به دست آورده باشید. با این حال، همسرتان را هیچگاه با زنان دیگر مقایسه نکنید، در مقابل دیگران احترام او را نگهدارید و از سرزنش و بازخواست او خودداری کنید و در مقابل دیگران به او توهین نکنید.
همچنین توجه داشته باشید که نباید همسرتان احساس کند که حسادتهای او باعث جلب توجه بیشتر شما به زندگی مشترک میشود. بدون دلیل از او تشکر کنید و ناراحتیتان را از حسادتهای بیجایش با او در میان بگذارید. فراموش نکنید که برای حل این مشکل باید صبر داشته باشید تا این مشکل به مرور زمان حل شود. (علیرضا عبدی - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی/خراسان)
همه ما انسانها گاهی در زندگی روزمره خود دچار فشارهای روانی یا استرس میشویم. رویدادهای ناگواری چون مرگ یکی از نزدیکان، حوادث طبیعی، بیماریهای وخیم، شرکت در یک آزمون یا حتی گم کردن کیف دستی، موجب فشار روانی روی انسان میشود. از طرفی رویدادی که برای سلامت جسم یا روان مخاطره آمیز باشد، را تنش زا یا استرس زا میگویند؛ به طور مثال، قبول نشدن شما در آزمونهای استخدامی و پیدا نکردن کار برای شما به اتفاقی استرس زا تبدیل شده است.
باورهای غلطتان را اصلاح کنید
یکی از واکنشهای روانشناختی به فشارهای روانی، خمودگی و افسردگی است؛ به این معنی که وقتی شرایط تنش زا ادامه پیدا کند و شخص در حل و فصل آن موفقیتی کسب نکرده باشد، خمودگی در او عمیق میشود و به صورت افسردگی در میآید. در حال حاضر و با توجه به اینکه گفتهاید: «امید به زندگیام خیلی پایین آمده است»، به احتمال زیاد شما دچار نوعی افسردگی شدهاید. انسانهایی که در زندگی چند بار شکست را تجربه کردهاند، گاهی به حدی ترس تمام وجودشان را در بر میگیرد که هیچ گونه تلاش دوبارهای را در جهت رسیدن به موفقیت از خود نشان نمیدهند.
توصیه میشود که یک نکته مهم را فراموش نکنید و آن اینکه، هیچ شکستی وجود ندارد و همه اینها نوعی تجربه است. مادامی که شکستی نباشد موفقیتی نصیب انسان نمیشود چه بسا در یک قدمی موفقیت باشیم ولی به خاطر دست برداشتن از کوشش، خود را از یک موفقیت بزرگ محروم کرده باشیم. شما باید باور داشته باشید که توان حرکت و خلاقیت اینکه شرایط را تغییر دهید، دارید و این باور که کاری از شما ساخته نیست، باور غلطی است. اگر شما این باور غلط را تعمیم دهید و به این نتیجه برسید که مهارتهای لازم برای حل مسائل زندگیتان را ندارید، ممکن است به افسردگی شدیدتری مبتلا شوید. با این حال، در ادامه راهکارهایی برای غلبه بر احساس درماندگی مطرح میشود.
خلاقیت به خرج دهید
گام اول برای رهایی از درماندگی، این است که کارهای خود را به مراحل کوچک تری تقسیم کنید تا عظمت و سختی کار در چشم انداز ذهن شما ساده جلوه کند، به عنوان مثال، خواندن یک کتاب ۴۰۰ صفحهای ممکن است کار بسیار سختی باشد، اما اگر کتاب را به ۱۰ یا ۲۰ قسمت تقسیم کنید و سپس هر قسمت را مطالعه کنید، انجام کار راحتتر خواهد شد.
یادتان نرود که کمال گرایی به خرج ندهید و توقع زیادی از خود نداشته باشید. برای شما که احساس درماندگی میکنید، مطالعه ۲۰ صفحه از کتاب، کار ارزشمندی است که ارزش آن را داردکه به خاطر آن به خودتان پاداش بدهید؛ بنابراین برای شروع میتوانید کمی خلاقیت به خرج دهید و از یک کار ساده شروع کنید. همچنین در این مرحله بد نیست از پدر، برادر یا یکی از بزرگان فامیل هم کمک بگیرید.
موفقیتتان را به پشتکارتان ربط دهید
موفقیتهایی را که به دست میآورید، به توانایی و پشتکار خود ربط دهید. سعی کنید این تفکر را در خودتان دائمی کنید؛ زیرا پس از مدتی میتوانید چشم اندازی واقع بینانه از مشکلات و موفقیتهای زندگیتان داشته باشید. با این حال و اگر با انجام این کارها باز هم نتوانستید از شر درماندگی رها شوید، میتوانید به مراکز مشاوره مراجعه کنید و از متخصصان کمک بگیرید. (نسیم احمدی-کارشناس ارشد روانشناسی بالینی/خراسان)
اوایل ازدواجمان همین که از راه میرسید یک مجله پر از جدول در دستش بود، خیلی وقتها در سکوت مشغول حل کردن جدولها میشد گاهی به شوخی به آن جدولها میگفتم هوو!
حالا او جدول حل نمیکند، تلویزیون نگاه نمیکند، مهمانی نمیآید، وقتی هم مهمان داریم هست، اما نیست! از سرکارش که بازمیگردد به جای اینکه با من همصحبت شود با یکی دیگر حرف میزند، کسی که نمیدانم زن است یا مرد، جوان است یا پیر، اصلا چه حرف مشترک و مهمی با هم دارند که همسرم دیگر مرا نمیبیند، وقتی از اعتراضهایم خسته میشود گوشیاش را بیصدا میکند، اما از نگاهش میخوانم که تمام حواسش به کسی است که آن سوی خط در انتظار نشسته است.
چندی پیش وقتی بازار برخی شبکههای اجتماعی مجازی مثل فیسبوک داغ شده بود کسی گمان نمیکرد به این زودیها فناوری جدیدتری، آن هم با این میزان حجم و تنوع وارد بازار شود و اینطور مشتاقانه مورد استقبال قرار گیرد. حالا دیگر خیلی از افراد به این نرمافزارهای رنگ و وارنگ مجهز شدهاند و راه ورود به حریم شخصیشان خیلی سادهتر از چیزی شده که فکر میکردند. این در حالی است که در کنار تمام مزایای این ابزارهای ارتباطی، باید گوش به زنگ خطراتش هم بود، خطراتی مثل دور شدن اعضای خانواده از یکدیگر، ورود به حوزههای ممنوعه و حتی خیانت.
این که چقدر احتمال دارد حضور این فناوریهای تازه، بنیان خانواده را سست کند بستگی به ویژگیهای شخصیتی افراد و چگونگی استفاده از این ابزارها دارد. خیلی وقتها مشکلاتی ریشهای نظیر نداشتن هویت دلخواه، میل به هیجانهای افراطی، خودشیفتگی و باورهای غیرمنطقی باعث میشود افراد وابستگی بیشتری به فناوریهای جدید پیدا کنند.
در این میانه برخی عوامل، زمینه مساعد برای خیانت را هم فراهم میکند. نبودن ارتباط کلامی مناسب بین همسران و فضای کافی برای ابراز وجود، یکی از مهمترین عواملی است که به خیانتهای این سبکی منجر میشود. فردی که توانایی برقراری ارتباطهای رودررو را ندارد در فضاهای مجازی قادر است به شیوهای کماضطراب اظهار وجود کند و خودش را به شکلی که دلخواهش است معرفی کرده و با پیامهایی که اغلب در گروههای مختلف دست به دست میشوند، ارتباط را به گونهای برقرار کند.
در بسیاری مواقع خیانت با یک گفتوگوی ساده آغاز میشود و به مرور زمان به یک دوستی به اصطلاح اجتماعی تبدیل میشود، اما وقتی عواطف وارد شود، دیر یا زود این خیانتهای مجازی قدم به دنیای حقیقی میگذارند. علاوه بر این میل به دیدهشدن و توجه گرفتن از طرف زنانی که این توجه را از همسرانشان دریافت نمیکنند، میتواند زمینه را برای خیانت مساعد کند. مردانی که فقط به فکر تامین معاش خانواده هستند، کمتر در خانه حضور دارند، به امور فرزندان رسیدگی نمیکنند و متوجه تغییرات ظاهری یا درونی همسرانشان نمیشوند، تنهایی تلخی را به آنان تحمیل میکنند که گاهی این تنهایی به صورت افسردگی و اضطراب خودش را نشان میدهد گاهی هم زنان را به خشم وامیدارد.
این در حالی است که برقراری ارتباط از طریق شبکههای اجتماعی همچون وایبر، لاین، تانگو، اینستاگرام و... کار چندان سختی نیست. باید به هوش بود که هرگاه تنهایی به افراد فشار بیاورد، احتمال وقوع خیانت هم افزایش مییابد.
شاخص قدرت خرید بخشی از نظریه اقتصادی و تکنیکی برای تعیین ارزش نسبی ارزهای مختلف (بهعنوان مثال دلار) و سپس خرید سبدی از کالاها برحسب همان ارز است. این مفهوم اقتصادی به مشخص شدن نرخ ارز میان دو کشور کمک میکند. این شاخص درحقیقت مقایسه برابری قدرت خرید مردم دو یا چند کشور با یکدیگر است. برای محاسبه این شاخص یک سبد از کالای ضروری خانوارها در نظر گرفته میشود که بدن انسان در روز یا ماه به آنها نیاز دارد تا بتواند به حیات خود ادامه دهد و این دقیقا همان سبد کالایی است که با در نظرگرفتن قیمتهای آن خط فقر نیز مشخص میشود.
سپس سبد کالا که حداقل نیازهای روزانه یک فرد را برآورده میکند، قیمتگذاری میشود و این روند به نسبت در کشورهای دیگر سنجیده میشود تا مشخص شود با همین مقدار پول (بهعنوان مثال صد دلار) چه مقداری از سبد کالا میتوان خرید. بنابراین وقتی گفته میشود قدرت خرید مردم آمریکا ١٣۵، ٣۶ است، این عدد در مقایسه با محاسبه قدرت خرید مردم برای سبد کالاهای اساسی گفته شده با کشورهای دیگر بهدست آمده است.
برهمین اساس، ازمیان سبد کالای ضروری خانوار، گوشت مرغ بهعنوان یک پروتیین حیوانی و برنج بهعنوان یکی از منابع کربوهیدرات است که در سبد کالای محاسبه خط فقر وجود دارد. ایران یکی از کشورهایی است که هردوی این کالاها علاوه برآنکه در سبد مایحتاج ضروری وجود دارد، طرفداران زیادی هم دارد. مصرف سرانه برنج ایران در سالهای گذشته به ٣٩ تا ۴٠ کیلوگرم رسیده است. این رقم درمقایسه با مصرف سرانه برنج در سالهای اول انقلاب (١۵ تا ٢٠ کیلوگرم) افزایش چشمگیری داشته است و نشان از افزایش جمعیتی است که تأمین نیازهای خوراکی آنها مشکل است. از سوی دیگر ایران یکی از بزرگترین مصرفکنندگان گوشت مرغ به حساب میرود که سرانه مصرف آن ٢۵. ۴ کیلوگرم است که این رقم از بسیاری کشورها در اتحادیه اروپا و همچنین ژاپن بیشتر است.
زرشکپلو ایرانی با طعم گرانی
زمانی که تقاضا برای کالایی زیاد میشود، ناخواسته قیمت آن کاسته میشود و به سهولت در دسترس افراد قرار میگیرد. اما در ایران این روند تا حدودی متفاوت است. با وجود آنکه برنج قوت اصلی و روزانه مردم محسوب میشود اما به نسبت گران است و قیمت هر کیلوگرم برنج در ایران بین ۶ تا ٧هزار تومان متغیر است. در بازار مرغ نیز شرایط مشابه است. ایران به دلیل شرایط جوی، امکان بهرهبرداری مناسب از صنعت کشاورزی و کشت خوراک و دام میتواند به یکی از صادرکنندگان بزرگ گوشت مرغ دنیا تبدیل شود، اما تحریمها و بیتوجهی به بخش کشاورزی و دام و طیور سبب شده ایران رتبه سی و هشتمین صادرکننده و چهلوهفتمین واردکننده گوشت مرغ دنیا را داشته باشد. در چنین شرایطی تعجبی ندارد که بهای یک کیلوگرم مرغ کامل ۶٢٠٠ تومان باشد. البته بهای هرکیلو مرغ بستهبندی پاک شده ٨۴۵٠ تومان است.
گرانی این دو کالا سبب شده، حضورشان در سبد مایحتاج خانواده کمرنگ شود و به عبارتی قدرت خرید مردم برای برنج و مرغ بهعنوان کربوهیدرات و پروتیینی سالم و مغذی در مقایسه با کشورهای دیگر کاسته شود.
حتی یک محاسبه سرانگشتی ساده براساس قیمتهایی که گفته شده، نشان میدهد هزینه تهیه یک پرس زرشک پلو با مرغ که غذایی محبوب تلقی میشود به ۶ تا ٧هزار تومان برسد. (اگر فرض کنیم یک کیلوگرم برنج و یک کیلوگرم مرغ برای تهیه زرشکپلو برای ۶ نفر کافی باشد). اگر براساس آمارها متوسط درآمد هر ایرانی را دومیلیون و ٩٠٠هزار تومان تصور کنیم و بدانیم که قدرت خرید مردم ایران در مقایسه با کشورهای دیگر ٣٠، ٢٣ باشد، چنین هزینهای برای یک وعده غذای خانوار۴ نفره گران محسوب میشود. بنابراین چندان تعجبی ندارد که ٣٣درصد درآمد مردم ایران فقط صرف خرید مایحتاج غذایی میشود و بقیه آن برای اجاره مسکن، هزینه حملونقل و غیره مصرف میشود و دست آخر پولی برای پسانداز یا تفریح نمیماند.
البته ایران تنها کشوری نیست که مصرف برنج و مرغ آن بالاست. به همین جهت برای مقایسه قدرت خرید مردم و تأمین کالاهای خوراکی موجود در سبد کالا به بررسی قیمت یک پرس زرشکپلو با مرغ ایرانی در کشورهای دیگر پرداختهایم. البته این به معنای آن نیست که زرشکپلو در این کشورها غذای محبوبی باشد اما نگاهی به هزینه تهیه آن در بزرگترین واردکنندگان و صادرکنندگان گوشت مرغ دنیا مقایسه کاملی از قدرت خرید خانوارها میان ایران با سایر کشورها به دست میدهد. در بررسی قیمت تمام شده یک پرس زرشکپلو در پنج کشور نشان میدهد که در بسیاری از کشورها تهیه این غذا ارزانتر از ایران است و در کشورهایی که قیمت این غذا با درنظر گرفتن نرخ دلار بالاتر است به دلیل قدرت خرید بالاتر آنها باز هم خرید غذا ارزانتر تمام میشود.
زرشکپلو در ژاپن حدود ٧هزار تومان
ژاپن بزرگترین واردکننده گوشت مرغ در دنیاست. براساس پیشبینیها این کشور در سال آتی میلادی ٨٧٠هزار تن گوشت مرغ وارد میکند. قیمت یک کیلوگرم گوشت سینه بدون استخوان مرغ در این کشور ٧، ٢١ دلار و یک کیلوگرم برنج سفید ۴. ١٢ دلار است که درکل میتوان با این مقدار برنج و مرغ برای ۶ نفر در ایران زرشک پلو و مرغ تهیه کرد. چنانچه هزینه کل مواد اولیه را ١٢ دلار فرض کنیم (بدون هزینه پخت و حق سرویس رستوران)، بهای هر پرس آن با توجه به دلار ٣۴٨٠ تومانی در بازار، به پول ایرانی ۶٩۶٠ تومان (٢دلار) خواهد بود. البته باید بدانیم که قدرت خرید مردم این کشور درمقایسه با بقیه کشورها ٩٨. ٢٣ است بنابراین بخش کمتری از درآمد ماهانه خود را صرف خرید سبد کالا میکنند و از سوی دیگر متوسط درآمد ماهانه افراد حدود ١٠میلیون تومان (٣٨٨۵. ۶٧ دلار) محاسبه میشود. در این کشور١٢٧. ٣میلیون نفری مردم ٣٣. ٩درصد درآمد خود را به خرید مواد غذایی اختصاص میدهند.
قیمت زرشکپلو در عراق نصف ایران
دومین واردکننده بزرگ گوشت مرغ دنیا عراق است که به دلیل سالهای متمادی جنگ هنوز نتوانسته از لحاظ اقتصادی وضع خود را تثبیت کند و بیشتر کالاهای اساسی موردنیاز خود را وارد میکند. عراق طی سالهای گذشته یکی از مشتریان اصلی برنجهای تایلندی و تولید آسیاست، اما به دلیل نگرانیهای کیفیتی واردات این نوع برنج را ممنوع کرد. ولی در آگوست ٢٠١۴ میلادی واردات برنج از این منطقه را دوباره آغاز کرد. مصرف سرانه مرغ این کشور در سال ٢٠١١ حدود ٢۴، ۶ کیلوگرم بوده است. به دلیل هزینههای خوراک پرندگان و عوامل متعدد، واردات مرغ در این کشور ارزانتر از پرورش آن است. در این کشور یک کیلوگرم سینه مرغ بهطور متوسط ۴. ٧۵ دلار و یک کیلوگرم برنج نیز١. ٧٨ دلار است که مجموع بهای کل آن ۶. ۵٣ دلار است. براساس محاسبات گفته شده بهای یک پرس زرشکپلو با مرغ ایرانی در عراق ٣٧٨٨ تومان یا ١. ٠٨ دلار خواهد بود. هرچند این قیمت ناچیز به حساب میآید، اما باید توجه داشت که قدرت خرید مردم عراق در مقایسه با دیگران ۴١. ۴٢ و متوسط درآمد ماهانه آنها حدود هفتمیلیون و ۴٠٠ هزارتومان یا ٢٧۶٠ دلار است.
غذای محبوب ایران در عربستان ارزانتر است
عربستان سعودی سومین واردکننده بزرگ مرغ و طیور در دنیاست. این کشور به دلیل آب و هوای نامساعد پرورش طیور گسترش چندانی ندارد. این کشور وابسته به نفت نیز اغلب کالاهای اساسی موردنیاز خود را وارد میکند و واردات گوشت مرغ آن سالانه بالغ بر ٧٩٠هزار تن میشود. درسال ٢٠١٢ تولید گوشت مرغ داخلی عربستان فقط ۵١درصد تقاضا را پاسخگو بود. برزیل صادرکننده اصلی این کالا به عربستان است که ٧٩درصد نیاز گوشت مرغ این کشور را تأمین میکند. پس از برزیل، فرانسه، آرژانتین و اروگوئه به ترتیب صادرکنندگان بزرگ مرغ به این کشور هستند. قیمت یک کیلوگرم سینه مرغ بدون استخوان درعربستان ۴، ٩۶ دلار و یک کیلوگرم برنج سفید ١. ٧١ دلار است که بدین ترتیب هزینه کل ۶. ۶٧ دلار خواهد بود. اما قیمت یک پرس زرشک پلوی ایرانی در این کشور ١. ١دلار یا ٣٨۶٨ تومان خواهد بود. اکنون با در نظر گرفتن اینکه متوسط درآمد ماهانه در این کشور ١١میلیون و ۵٠٠هزار تومان و قدرت خرید مردم در مقایسه با بقیه کشورها ٩٢. ٨٢ است متوجه میشویم این غذا در عربستان ارزانتر از ایران تهیه میشود.
مرغ برزیلی در همهجا
یکی از بزرگترین صادرکنندگان گوشت مرغ به سراسر دنیا برزیل است. در این کشور که اقتصادش درحال شکوفایی است، ٢٠٠، ۴ میلیون جمعیت دارد و ظرفیت زیادی برای تولید و صادرات کالاهای مصرفی مختلف بهخصوص محصولات کشاورزی دارد. برزیل به آنگولا، کانادا، چین، کوبا، مصر، اتحادیه اروپا، ایران، عراق، عمان، فیلیپین، عربستانسعودی و روسیه گوشت مرغ صادر میکند. حجم صادرات مرغ این کشور در سال ٢٠١١به ٣. ٧میلیون تن رسید. قیمت یک کیلوگرم برنج سفید در این کشور ١. ١٩ دلار و یک کیلوگرم سینه مرغ بدون استخوان ۴. ٠٩ دلار است که مجموع این ارقام به ۶. ٠٩ دلار میرسد. قیمت کالاهای اولیه برای تهیه یک پرس زرشک پلو و مرغ ایرانی در این کشور١. ٠١۵ دلار یا ٣۵٣٢ تومان خواهد بود. این درحالی است که متوسط درآمد مردم این کشور ٨١۶. ۴ دلار یا دومیلیون و ٢٠٠هزار تومان است. همچنین شاخص قدرت خرید مردم برزیل در مقایسه با کشورهای دیگر ۴٠. ٢٩ است.
قیمت زرشکپلو در آمریکا با ایران برابر، اما...
آمریکا دومین صادرکننده بزرگ گوشت مرغ دنیاست. علاوه بر شرایط مساعد جوی و زمینهای وسیع کشاورزی، اقتصاد پیشرفته این کشور فرصت فعالیتهای متعدد کشاورزی را فراهم کرده است. در این کشور ٣١۶، ١میلیون نفری قیمت یک کیلوگرم برنج ٣. ٠۶ و یک کیلوگرم سینه مرغ ٧. ٨٩ دلار است که به عبارتی هزینه مواد اولیه زرشکپلوی ایرانی ١٠. ٩۵دلار یا ٣٨١٠۶تومان است. بنابراین بهای یک پرس آن ۶٣۵١ تومان یا ١. ٨٢ دلار است. البته باید توجه داشت قدرت خرید مردم آمریکا در مقایسه با سایر کشورها ١٣۵. ٣۶ است. همچنین متوسط درآمد مردم این کشور ۴۴٧۵٣ دلار یا حدود ١٢میلیون تومان محاسبه شده است. بنابراین تهیه زرشک پلو مرغ ایرانی در آمریکا برای مردم کشور ارزانتر است.
پرورش جهانی سالانه ۵٠میلیارد قطعه پرنده
از آنجا که گوشت مرغ یکی از پروتیینهای بیضرر است و مصرف آن همیشه توصیه میشود، این محصول پروتیینی همیشه در سبد غذایی خانوار تمام کشورها وجود دارد. اما پرورش مرغ در کشورهای مختلف یکسان نیست. شرایط آبوهوایی، وجود خوراک دام، جو اقتصادی و ناآرامیهای سیاسی همهوهمه بر تولید محصولات کشاورزی و پرورش طیور تأثیر دارد. مرغداری در بیان ساده، پرورش پرندگان محلی مانند مرغ، بوقلمون و غاز به منظور مصرف خوراکی است. سالانه درجهان بیش از ۵٠میلیارد قطعه پرنده بهعنوان منبع غذایی پرورش داده میشود، بهطوری که تولید گوشت پرنده در دنیا تا ٢٠٣٠ میلادی به ١٣٠میلیون تن خواهد رسید و تولید تخم مرغ نیز۴٠درصد افزوده خواهد شد.
در این حوزه، تولید گوشت مرغ از ٧٣میلیون تن در سال ٢٠٠۶ به ٨۶میلیون تن در ٢٠٢٠ میلادی افزایش خواهد یافت تا ارزش روزافزون این محصول به خوبی روشن شود. براساس پیشبینیها، بخش اعظم این افزایش تولید درکشورهای درحال توسعه اتفاق خواهد افتاد که در نهایت، چنین پیشبینیهایی نشاندهنده افزایش عظیم تقاضا برای گوشت سفید بهخصوص طیور است. از سوی دیگر، کشورهای درحال توسعه با چالشهای بزرگی در ٢٠سال آینده روبهرو خواهند بود. ازجمله بهبود رژیم غذایی مردم، افزایش فرصتهای شغلی، غنیکردن منابع طبیعی و تضمین امنیت.(شهروند)
766
پاسخ مشاور: داشتن درک بالا و بیاعتمادی به همه چیز دو موضوع متفاوت است. درک بالا و قدرت تجزیه و تحلیل نشانهای از هوش بالاست در حالی که بیاعتمادی اختلالی است که از نحوه فکر و ذهن ما نشات میگیرد.
اینکه شما برخی مسائل ساده و بیاهمیت را بارها و بارها در ذهنتان تجزیه و تحلیل میکنید، نشان میدهد که گفتوگوی ذهنی زیادی دارید.
گفتوگوی ذهنی همان حرفهای بیپایانی است که هر روز به ذهن شما میآید. بعضی از این گفتوگوهای درونی با دلیل و منطق همراه است و برخی دیگر بیسروته و ناامیدکننده است که در اثر نگرش و اطلاعات نادرست و حتی کمبود اطلاعات به وجود آمدهاند.
اگر بیشتر افکاری که به ذهن شما خطور میکند، منفی باشد مسلما دیدگاه شما هم نسبت به زندگی منفی و بدبینانه میشود و به طور مثال به همه چیز شک میکنید.
اینکه گفتهاید به همه چیز شک دارم، بیانگر این است که بیشتر افکار شما منفی است. گفتوگوی ذهنی منفی به این معناست که شما یک دیدگاه درست را انتخاب نکردهاید و فاقد اطلاعات و ایدههای لازم برای بالا بردن ظرفیت و دستیابی به زندگی مثبت هستید اما از هر زمان که اراده کنید میتوانید چرخه زندگیتان را تغییر دهید.
بعضی از دلایل داشتن گفتوگوهای ذهنی و افکار منفی عبارت است از:
فیلتر کردن نکات مثبت:
شما تنها به نکات منفی یک موضوع توجه میکنید و تمام نکات مثبت آن را فیلتر میکنید و نادیده میگیرید.
همیشه خود را مقصر دانستن:
وقتی یک اتفاق ناخوشایند رخ میدهد، شما خودتان را سرزنش میکنید و تقصیر را به گردن خودتان میاندازید.
از کاه کوه ساختن:
خودبخود، بدترین را پیش بینی میکنید. ممکن است از بیرون رفتن با دوستانتان اجتناب کنید از ترس اینکه مبادا خطایی از شما سر بزند یا اگر یک کار کوچک در شروع برنامههای روزانه شما با مشکل مواجه شود، این فکر به ذهن شما میآید که عجب روز وحشتناکی در انتظار من است، همه چیز از همین شروع روز مشخص است.
نگرش سیاه و سفید به همه چیز:
ممکن است که شما همه چیز را به طور مطلق خوب یا بد یا به عبارت دیگر سیاه یا سفید ببینید و هیچ حد وسطی را در نظر نگیرید. در این حالت شما اعتقاد دارید باید همه چیز کامل باشد و باید از هر لحاظ کامل و ایده آل باشید در غیر این صورت احساس میکنید که بازندهاید و کلیه تواناییهایتان را نادیده میگیرید.
راه حل مشکل، تصحیح فکرتان است
به طور مرتب طی روز لحظاتی فکرتان را متوقف کنید و ببینید مشغول فکر کردن به چه چیزی هستید. اگر متوجه شدید که بیشتر افکار شما منفی است، سعی کنید یک نکته مثبت در آنها پیدا و فکرتان را تصحیح کنید.
هر روز مثبت فکر کردن را تمرین کنید. اگر بدبین هستید و افکاری منفی دارید، توقع نداشته باشید که در عرض یک شب، به یک فرد مثبت نگر و خوش بین تبدیل شوید اما با تمرین کردن گفتوگوی ذهنی شما، کم کم مثبت میشود و از حالت خودانتقادی بیرون میآید و خودپذیری جای آن را میگیرد و همین طور درباره جهان اطرافتان کمتر دیدگاهی بدبینانه خواهید داشت و زیباتر به نظرتان خواهد آمد. وقتی حالت ذهنیتان مثبت باشد، قادر هستید از پس هر مسئلهای هرچه قدر هم استرس زا و ناراحت کننده باشد، به نحو موثری برآیید. (نسیم احمدی، کارشناس ارشد روانشناسی /خراسان)
203
یک کاپشن مشکی شمعی هم روی مانتوی سرمهای اش پوشیده. صورتش ساده و بیآرایش است. بدون یک خط اضافی. نشسته روی نیمکت پارک، روبهروی زمین بازی. یک کوله پشتی بچگانه کنارش دیده میشود. زرد و صورتی. حدس میزنم مال دختربچهای باشد که موهایش را از دو طرف بافته و دو تا کش سر قرمز پاییناش بسته. هر از گاهی برمیگردد و همین طور که گرم بازی است، برای مادرش لبخند میزند. همان وقتهایی که زن چهره اش از هم باز میشود و چشمهایش میخندد. یک جور حس آرامش میگیرد انگار. در دلش میگوید تمام دنیا همین است دیگر؛ همین خنده ناز دخترک کوچک.
باز کردن سر صحبت با زن کار سختی نیست. تنهاست و شاید حوصله اش هم سر رفته باشد. چشمم میافتد به دستهایش. دستهای خودکاری. خودکار آبی. آدم خندهاش میگیرد. یاد بچههای دبستانی میافتم که تازه بهشان اجازه دادهاند با خودکار بنویسند.
زن متوجه نگاهم میشود. میگوید: «از بس که این روزها کارمان زیاد است به خدا. اصلاً نمیفهمم دارم چه کار میکنم. کار بانک همین است دیگر. دم عید آدم را بیچاره میکند. احتمال اشتباه خیلی بالا میرود. باید کاملاً مراقب بود.»
رسیدگی به بچهها هم که دیگر وقتی برای آدم باقی نمیگذارد. یکیشان مدرسه است. دخترم هم مهدش تعطیل شده میگذارم خانه مادرم. سمت جنت آباد. از این طرف شهر باید ببرم غرب تهران بگذارمش آنجا. چارهای نیست! برش داشتهام بروم خانه، طفلی دوست دارد بازی کند. دو هفته است که التماس میکند برویم پارک، وقت نمیکنم. بچه گناه دارد.
بچه واقعاً هم گناه دارد. فکر میکنم مادری که باید از صبح تا عصر سر کار باشد، چقدر انرژی برای فرزندانش باقی میماند؟ این مشکل خیلی از مادرهاست. مادرهایی که شاغل هستند و حضورشان در جامعه لازم است اما از سویی هم مادر هستند و باید نقش مادری را هم ایفا کنند. اینجاست که معمولاً بحثهای زیادی در رابطه با مزایا و معایب شاغل بودن مادران پیش میآید.
جواد ابراهیمی، کارشناس ارشد روانشناسی در این باره میگوید: «همیشه دلیل اشتغال زنان، تنگناهای اقتصادی نیست چنانکه شاهدیم برخی زنان نیز که همسرانشان توان مالی مناسبی دارند وارد بازار کار میشوند. از دلایل عمده اشتغال زنان، نگرشهای فرهنگی درجامعه است. چنان که براساس همین نگاه فرهنگی، زنان شاغل دارای درآمد، بیشتر مورد توجه و تأیید دیگران هستند.
چنان که در اغلب خانوادهها برای عروسهای شاغل نسبت به خانهدارها، احترام بیشتری قائل هستند. از این رو شاهدیم افرادی که تحصیلات چندانی ندارند، حاضرند تن به مشاغل سادهتر و درآمدهای اندک نظیر فروشندگی بدهند اما شاغل باشند.»
او ادامه میدهد: «اگرچه همواره بحثهای زیادی بر سر آسیبهای ایجاد شده در خانوادههایی که مادران در آن شاغل هستند، وجود داشته اما نمیتوان تنها دلیل بروز آسیبها را اشتغال مادران دانست ولی به هرحال آثار این آسیبها در خانوادههایی با مادران شاغل بیشتر است. به هرحال از مادری که ساعتها دغدغه اشتغال را داشته و وظایف مضاعف خانه را نیز انجام میدهد نمیتوان توقع داشت حضور کیفی داشته باشد.»
شهناز میرفخرایی، کارشناس علوم اجتماعی هم در این باره حرفهای جالب توجهی دارد. او میگوید: «هر مسألهای به هر حال دارای ابعاد مثبت و منفی است. اشتغال مادران هم از این امر مستثنی نیست. دور بودن مادر از فرزند آن هم برای ساعتها، نظارت وکنترل فرزندان را از سوی مادر کاهش میدهد که به هرحال میتواند آسیب زا باشد. اما باید آن روی سکه را هم دید و آن این است که فرزندانی که در چنین شرایطی رشد مییابند، به دلیل همین شرایط خاص مسئولیت پذیرتر میشوند و بیشتر به خودشان متکی هستند. همچنین تعهد، جامعهپذیری و مدیریت مشارکتی هم در آنها پررنگتر است.»
او به والدین خانوادههایی که مادران در آن شاغل هستند توصیه میکند ارتباط مناسبی با هم داشته باشند و فرهنگ مشارکت را در خانواده تقویت کنند.
یاد زن توی پارک میافتم. یاد دستهای جوهری و لبخند آرام اش وقتی به دخترش در حال بازی نگاه میکرد. لابد در دلش میگفت تمام دنیا همین است دیگر؛ همین خنده ناز دخترک کوچک.(مریم طالشی/ایران)
25
پاسخ مشاور: زندگی حاصل تجربیات مثبت و منفی افراد است. جدایی و پایان یک رابطه، آسیبهای فراوانی دارد زیرا معمولا با از هم پاشیدن هر رابطهای، اعتماد به نفس و آرامش طرفین به خطر میافتد. شکست عشقی نیز آدم را با خودش، عواطفش، فکرهایش و واقعیت آنچه که هست روبرو میکند که این امر هم میتواند فرد را افسرده کند و هم او را بسازد و از سویی به فرد این توانایی را میدهد تا مشکلهای وجودی را حداقل با خودش حل کند و خودخواهی همیشگیاش را کنار بگذارد و به این باور برسد که هنوز لازم است از تجربیات دیگران بیاموزد و مهارتهای برقرار کردن رابطه موفق و سالم را آموزش ببیند و در نهایت یک بار دیگر هدف زندگیاش و معیارهای مهمترین انتخاب زندگیاش یعنی ازدواج را مرور و تصحیح کند.
رابطه شکست خوردهتان را بررسی کنید
توجه به گذشته خود و تاثیر آن بر شکل گیری زندگی آینده، نخستین گامهای آمادگی برای ازدواج است. اگر خواهان برقراری رابطهای سالم و صحیح با خواستگارانتان هستید اجازه ندهید خاطرات منفی گذشته، آینده شما را نیز به خطر بیندازد. رابطه شکست خورده خود را از آغاز تا پایان بررسی کنید و با صداقت کامل تمام اتفاقاتی را که در نهایت به تخریب این رابطه منجر شده است مرور کنید.
احساس خشم و غمتان را سرکوب نکنید
در تنهایی و در نهایت راستی و درستی سهم خود را در سه بعد رفتاری، احساسی و فکری در نابودی این رابطه ارزیابی کنید. خصوصا شروع رابطه را که آیا تحت نظر خانواده و با حفظ ارزشهای جامعه و ملاکهای مشخص و دقیق بوده است یا خیر؟ آیا تنها یک رابطه سراسر احساسی بوده است؟ برای رابطه از دست رفته، یک بار برای همیشه عزاداری کنید و از سرکوب احساس خشم و غم ناشی از رابطه قبلی خودداری کنید.
همچنین احساساتتان را با صحبت با فردی امین و آگاه بیرون بریزید و بروز دهید تا بتوانید دوباره رابطهای سالم و صحیح با فرد دیگری برقرار کنید و برای ازدواج آماده شوید.
ملاکهای قبلیتان برای ازدواج را منطقیتر کنید
روی ملاکهای قبلی خود برای ازدواج مروری جدی داشته باشید و تلاش کنید این بار ملاکهای منطقیتر و عاقلانهتری در انتخاب خود داشته باشید. اینکه تمام ذهن شما درگیر آدمی است که شما را ترک کرده و در ذهنتان با او زندگی میکنید، او را محاکمه میکنید و در واقع مدام خود را آزار میدهید، رفتار عاقلانهای به نظر نمیآید. بهتر است آگاه باشید و در زمان حال زندگی کنید و با مدیریت ذهنتان اجازه ندهید افکار شما مدام در گذشته سیر کند یا با ترسهای آینده درگیر باشد. دیدتان را وسیع کنید چراکه شما هنوز فرصتهای زیادی برای ازدواج و تشکیل زندگی دارید.
باورکنید که انسانها با هم متفاوتند
شکست عشقیتان را به عنوان یک فرصت خودشناسی در نظر بگیرید و خود را قربانی افکار آزاردهندهتان نکنید. همچنین اجازه ندهید فرصتها از دست برود. برای رهایی کامل از آنچه در گذشته برای شما اتفاق افتاده، به سراغ کارهایی بروید که مدتهاست انجام ندادهاید و انجام آنها میتواند حسهای جدید و خوبی را در شما ایجاد کند، نفرت و کینه را از شما دور کند، نگاهتان را به آدمها عوض کند و به این باور برساند که انسانها با هم متفاوتند.
مراقب وابستگی احساسی مجدد باشید
اگر تصمیم گرفتید به فرد دیگری برای ازدواج بیندیشید با توکل بر خدا و طلب یاری از او، برای جلوگیری از آسیب مجدد و پیشگیری از وابستگی، از همان ابتدا هر روز و هر ساعت با هم صحبت نکنید و اجازه دهید شناختتان جلوتر از احساستان حرکت کند. با این حال و زیر سایه نظارت خانوادهها و در پی بیشتر شدن شناختتان از یکدیگر، کم کم احساسات را نیز وارد رابطهتان کنید و تصمیم نهایی را برای ازدواجتان بگیرید. (منیژه مسگری، کارشناس ارشد مشاوره خانواده/ خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
201